audio
audioduration (s) 0.64
50.9
| transcription
stringlengths 2
317
|
---|---|
نمی گذارم دسر نخورده برین |
|
این سند بر اساس این درز اطلاعاتی است و به اختلاف مرزی مربوط میشود که در آن فلسطین خواستار مرزبندی طبق شرایط قبل از جنگ ششروزه ۱۹۶۷ است |
|
از رشد سلولهای بُنیادی و استفاده از روابطشون با اندامها استفاده کنه |
|
در سال ۱۹۹۰ بهدلیل خطر شنهای صحرا به فهرست میراثهای جهانی در معرض خطر اضافه شد |
|
نهچندان بعد آتلانتا ژورنال-کانستیتیوشن گزارشی منتشر کرد که نشان میداد آزمایشها مشکلاتی دارند |
|
تو داری، شما دارید، شماها دارید |
|
سَغ برداشت |
|
این کتاب مخ کار من است. |
|
بیماری در حال شروع |
|
تمرکز این طرز فکر بر روی سرعت منطق و دقت است همچنین شناسایی حقایق استفاده مجدد از تکنیک های موجود جمع آوری اطلاعات |
|
تا فردا مطلع خواهم شد. |
|
یک کیلوگرم گوجه فرنگی نیاز دارم. |
|
جنگ جنبهی خاصی به همهی چیزها داده است. |
|
در این شاتل حمل و نقل دینامیکی هر کس به نحوی به یک سیستم حمل و نقل برپایه اتومبیلهای شخصی متصل است و با آن پشتیبانی میشود |
|
از ترس میلرزید. |
|
آنان مستعد قانون شکنی و شورش بودند. |
|
آتش سوزی در سینما موجب هجوم مردم به درها شد. |
|
ماجرا رو براش تعریف کردم اون گفت:مریم اگه میدونی پسر خوبیه خب چه اشکالی داره باهاش بیشتر اشنا بشو |
|
اگر بهتر کار نکنی بیرونت خواهم کرد! |
|
از اقبال بلند شما قصد دارم حکومتم رو اینجا پایه گذاری کنم. |
|
تیر پرچم را عمود کار گذاشتن |
|
تو تاکسی راننده گفت خانمم بارداره |
|
که ارزشهای آنها مطابق با شما نیست |
|
پس حوصلهات زیاده |
|
او هنوز هم اعتقاد خود به ارواح را ول نکرده است. |
|
اتاق دستشویی مشترک دارد. |
|
خوشگلی را در خیابان دیدم. |
|
سرویس کریستال بوفه |
|
این از پوست راسو است ؟ |
|
میخواهند تا تنها قدرت در صحنه باشند |
|
او سعی کرد جلو معامله را بگیرد. |
|
اخیرا موفق به منفجر کردن یک بمب اتمی شدند. |
|
عکس چپ، اولین مصاحبهش بعد خروج از ایران |
|
یا مثلاً ادبیات ایران از ادبیات عرب بسیار تاثیر پذیرفته است |
|
شوخ دلی همه گیر |
|
یک عدد دودویی فقط میتواند یکی از دو مقدار یعنی ۰ یا ۱ را داشته باشد و در اصطلاح تخصصی رایانهای از این شمارهها به عنوان رقمهای دودویی یا بیت یاد میشود |
|
شخصیت غیرقابل اطمینان |
|
تو که قدر وفام رو ندونستی |
|
با من در این سال جدید همراه است. |
|
چه هوای زیبایی! |
|
سراسر کشور |
|
خونی که آهن آن کم است |
|
من هر وقت نگاش می کنم یاد شما بیفتم |
|
سر به سرش نگذار، او دیوانه است. |
|
می توانم بپرسم آیا تو موافق هستی؟ |
|
او نسبت به پدرم بیحرمتی کرد. |
|
به مراتب |
|
حجازی ورقها را بر زد. |
|
نزدیکترین ایستگاه اتوبوس کجاست؟ |
|
شادمهر مشغول خدمت در وزارت مخابرات است |
|
ترجمه شوق شناخت نسبت به ادبیات بیگانه را به وجود میآورد |
|
خودکشی به خاطر نداشتن موبایل!؟ |
|
پاشنه بلند |
|
پیشنهاد آشتی از سوی شوهر سابقش را با تحقیر رد کرد. |
|
از بین بردن جنگلها شاید یکی از مهمترین مسائل امروز است. |
|
چکیدهی افکار او |
|
با سایر فعالیت های هنری مورد بررسی قرار میدهند |
|
مقالههای آموزشی و گزارشهای حقوق بشری |
|
این پودر، کار زیرسازی برای بقیهی آرایش شما را انجام میدهد. |
|
ببین، می خواستم تو با ستاره صحبت کنی |
|
آنقدر زخمش را خاراند که خون آمد. |
|
پیافکندم از نظم کاخی بلند |
|
تا آن موقع اتوبوس رفته بود. |
|
بربرها بر دروازههای تمدن میکوبند. |
|
تعدادی رستوران در اطراف باغ وجود دارد و اغلب بعدازظهرها و شب از عمارت مرکزی کنسرتهای رایگان پخش میشود |
|
این ویروسی است که بیشتر در خفاشها یا سایر حیوانات یافت میشود |
|
کارت من دزدیده شده است. |
|
با سنجاق به هم وصل شده بودند. |
|
توچال کوه پیمایی مشکلی بود. |
|
او داستان را دیکته کرد و شاگردان آن را نوشتند. |
|
به شهر بزرگی رسیدیم که سوخته و ویران بود. |
|
از اون روزی که چشام چشاتو دیده |
|
سختپوست خرچنگ |
|
تو انگار اصلاً حالیت نیست. |
|
سربازان یک آلونک موقتی سرهم بندی کردند. |
|
مزدک میرزایی گزارشگر بازی حساس پرسپولیس-کاشیما شد |
|
آیندهی کشور در مخاطره است. |
|
-تو منو اينجا نمي خواي |
|
چند صباحی کمونیستها با فاشیستها لاس زدند. |
|
استحمار از استعمار بدتر است |
|
پوست موز را در خیابان نیانداز! |
|
اوضاع از چه قرار است؟ |
|
خوبی؟ |
|
هرم بزرگ که توسط مصریان در قرن سوم قبل از میلاد ساخته شده یکی از چندین سازه بزرگ هرمی است که به منظور احترام به فرعون مرده ساخته شده است |
|
مردم با صندلی به قاب شیشه ضربه میزدند ولی پنجرهها نشکن بودند |
|
زیرزمینی که بوی نم میدهد |
|
مخالفین |
|
شتر در اروپا کمیاب است. |
|
سال نو مبارک! |
|
سرور شاهوار و فقید ما |
|
او خشم شاه را نسبت به خود برانگیخت. |
|
تا بتوانند تحصیلات خوب داشته باشند به زبان خودشان در هر جایی از دنیا؟ |
|
سراسر شهر ویران شد. |
|
آیا می دانید چقدر تند می راندید؟ |
|
لطفاً برای درد آن کاری بکنید. |
|
تفنگ برای شکار پرنده |
|
.نه ، ولی آگهی نگاه کن |
|
آها! به من هم دروغ میگویی! |
|
اسنپ فود |
|
می توانم گواهینامه رانندگی شما را ببینم؟ |