Datasets:
mteb
/

Modalities:
Text
Formats:
parquet
Languages:
Persian
ArXiv:
Libraries:
Datasets
pandas
License:
Dataset Viewer
Auto-converted to Parquet
_id
string
text
string
title
string
89374
لطفاً به من کمک کنید تا این الگوی بصری را شناسایی و درک کنم، نام رایجی که برای چنین تصویرسازی های نقشه ذهنی / صورت فلکی استفاده می شود چیست؟ http://asterisq.com/products/constellation/roamer/demo http://apps.asterisq.com/mentionmap/#user-scobleizer من همچنین به دنبال یک چارچوب، کتابخانه یا **فرمول ریاضی** هستم که به من کمک کن چیزی مشابه بسازم من به ویژه به عملکرد تنظیم خودکار علاقه دارم زیرا گره های زیادی خواهم داشت که باید آنها را به بهترین شکل ممکن روی صفحه مرتب کنم. چیدمان خودکار چیزی به صورت دو بعدی چیست؟ من همچنین باید با زوم گسترده و پیمایش نقشه مانند آن را ترکیب کنم. اگر در مورد چیزی می دانید که می تواند به هدف من کمک کند، لطفاً در پاسخ دادن به آن درنگ نکنید. زبان ترجیحی من ActionScript 3 / Flash است اما برای هر گونه اطلاعات، آموزش یا مقاله به هر زبانی سپاسگزار خواهم بود.
46137
تفاوت بین Python و C++ را بگویید؟
تفاوت اصلی بین زبان های برنامه نویسی و زبان های برنامه نویسی چیست؟
110557
تیم ما در تلاش است تا اسکرام و سایر روش‌های چابک را درک و تطبیق دهد، اما نمی‌توانیم بفهمیم که چگونه با بازخورد مشتری در زمانی که مشتری وجود ندارد برخورد کنیم. هر سند در مورد این موضوع تاکید می کند که مشارکت مشتری در هر دوی سرعت چقدر اهمیت دارد و چگونه داشتن بازخورد اولیه به اصلاح سریع مشکلات کمک می کند و رضایت هر دو طرف را به حداکثر می رساند. من این نکته را به وضوح درک می کنم. در مورد ما، ما هیچ مشتری واحدی نداریم. ما یک وب سایت و یک برنامه تلفن هوشمند برای مخاطبان در حال رشد و توسعه ایجاد می کنیم. من مطمئن هستم که این یک مورد نسبتاً رایج است، بنابراین من می خواهم تجربه دنیای واقعی را در مورد نحوه اعمال و مدیریت Scrum در این مورد بدانم. آیا شما فقط تصمیم می گیرید که همه ویژگی ها را به تنهایی انجام دهید یا تست کاربر را در اسپرینت ترکیب می کنید؟ راه حل دیگری وجود دارد؟
چگونه یک تیم می تواند روش اسکرام را بدون مشتری مشخص اعمال کند؟
19974
بسیاری از IDE ها این توانایی را دارند که قطعات کد نوشته شده به صورت خودکار را بیرون بیاورند. برای مثال، ممکن است یک جفت گیرنده/ستر برای شما ایجاد کند. نمی‌دانم که آیا این تلاشی برای رفع برخی نقص‌های زبان نیست. اگر IDE شما می تواند بدون کمک شما بفهمد که کد باید چه باشد، چرا کامپایلر نتواند؟ آیا مواردی وجود دارد که این ایده واقعاً خوب باشد؟ IDE شما چه نوع کد تولید می کند؟ آیا همان چیزی بهتر است به عنوان ویژگی زبان ارائه شود؟
کد تولید شده IDE
177649
من در حین مرور مقالاتی در مورد الگوهای طراحی (سرویس یاب) به عبارات تزریق سازنده و تزریق وابستگی نگاه کرده ام. وقتی در مورد تزریق سازنده در گوگل جستجو کردم، نتایج نامشخصی دریافت کردم، که باعث شد اینجا را بررسی کنم. تزریق سازنده چیست؟ آیا این نوع خاصی از تزریق وابستگی است؟ یک مثال متعارف کمک بزرگی خواهد بود! **ویرایش** با بررسی مجدد این سوالات پس از یک هفته فاصله، می توانم متوجه شوم که چقدر گم شده ام... فقط در صورتی که شخص دیگری وارد اینجا شود، با کمی یادگیری خود، بدنه سوال را به روز می کنم. لطفا در نظر داشته باشید / تصحیح کنید. _تزریق سازنده و تزریق ملک دو نوع Dependency Injection هستند.
تزریق سازنده چیست؟
80591
صادقانه بگویم، من اهمیت عملی vtable را درک نمی کنم. برای من، این فقط یک مفهوم نظری است که نیاز به سرکشی دارد، زیرا مصاحبه کننده مطمئناً آن را خواهد پرسید. آیا کسی می تواند این موضوع را روشن کند که چرا مصاحبه کنندگان عاشق vtable هستند؟ من نمی دانم چگونه دانش vtable من را به یک توسعه دهنده ماهر c++ تبدیل می کند :-|
چرا هیچ مصاحبه C++ کامل نمی شود اگر سوالات vtable نداشته باشد؟
78758
من می خواهم یک بازی ساختمانی شبکه ای با فیزیک محدود بسازم (فقط برای شخصیت ها) و می خواستم بدانم بهترین مسیر کدام است. داشتم به یک بازی جاوا مبتنی بر مرورگر یا یک بازی ++C قابل دانلود یا شاید حتی یک بازی جاوا قابل دانلود نگاه می کردم. به هر حال، آیا یک بازی مبتنی بر مرورگر برای چیزی شبیه به این (هزاران بلوک با چند بازیکن) خیلی کند است؟ نظر/پیشنهادات شما چیست؟
بازی قابل دانلود در مقابل غیر قابل دانلود
89378
آیا Entity Framework 4 با MySQL یا Oracle به اندازه کافی بالغ است که در برنامه وب سطح تولید استفاده شود؟ آیا می‌تواند سطح بالایی از عملکرد را ارائه دهد، یا باید با «SqlCommand» به داده‌های ساده دسترسی داشته باشیم؟
آیا EF4 با MySQL یا Oracle به اندازه کافی بالغ است؟
103545
ما در حال حاضر یک مخزن بزرگ Subversion داریم، با درختی مانند: root /libraries /library1 /trunk /library2 /trunk /solutions /solution1 /trunk /solution2 /trunk 81 راه حل و 22 کتابخانه وجود دارد. زیر شاخه های 'trunk' اضافه شد تا بتوانیم از شاخه ها استفاده کنیم، اما در عمل، ما اصلا از شاخه ها استفاده نمی کنیم. سوال من این است: اگر این را به مرکوریال مهاجرت کنیم، آیا باید یک درخت بزرگ مرکوریال با همین ساختار راه اندازی شود؟ یا باید 81+22 مخزن مرکوریال ایجاد کنیم؟
تغییر از SVN به Mercurial: یک مخزن یا چند مخزن؟
80599
به عنوان مثال یکی دیگر از برنامه های فرت احمقانه یا چیزی از این دست. نه برای پول یا به رسمیت شناختن یا هر چیز دیگری به جز تجربه ای که از آن به دست می آورید. آیا اخطارهایی وجود دارد که باید قبل از تصمیم گیری در مورد آن آگاه بود؟
آیا ارزش تجربه ای را دارد که با انتشار یک برنامه ساده در اپ استور به دست می آورید؟
120126
در تصمیم گیری برای استفاده از گروه های هشت بیتی به عنوان واحد اساسی، نیروهای تاریخی در کار هستند، مبادلاتی که باید انجام دهند؟ زمانی ماشین‌هایی وجود داشتند که از اندازه‌های کلمات دیگری استفاده می‌کردند، اما امروزه برای غیر هشت بیتی باید به قطعات موزه، تراشه‌های تخصصی برای برنامه‌های تعبیه‌شده و DSP نگاه کنید. چگونه بایت از آشفتگی و خلاقیت روزهای اولیه طراحی کامپیوتر تکامل یافت؟ می‌توانم تصور کنم که بیت‌های کمتر برای مدیریت داده‌های کافی برای امکان‌پذیر کردن محاسبات بی‌اثر هستند، در حالی که تعداد بیش از حد آن‌ها منجر به سخت‌افزار گران‌قیمت می‌شود. آیا تأثیرات دیگری در بازی وجود داشت؟ چرا این نیروها تا هشت بیت تعادل داشتند؟ (BTW، اگر می‌توانستم در زمان سفر کنم، به زمانی برمی‌گشتم که «بایت» 8 بیتی اعلام شد و همه را متقاعد می‌کردم که آن را 12 بیتی کنند و با چند خرده‌ریزی در اوایل قرن 21 به آنها رشوه بدهم.)
تاریخچه چرا بایت ها هشت بیت هستند؟
173154
روزی روزگاری، از شخصی شنیدم > تنها تفاوت بین زبان های برنامه نویسی، نحوی است که می خواستم آن را رد کنم - بگویم که جنبه های **بنیادی** دیگری وجود دارد که واقعاً یک زبان را از زبان های دیگر متمایز می کند. اما من نتونستم... خب، میتونی؟ هر زمان که من در گوگل چیزی مانند تفاوت بین زبان های برنامه نویسی را جستجو می کنم، نتایج به مناظره بین دو زبان خاص منجر می شود (من چیزی کلی تر می خواهم) - با این حال، برخی از جنبه هایی که به نظر می رسید مردم بیشتر در مورد آنها بحث می کنند عبارتند از: * شی گرا * روش/بارگذاری بیش از حد اپراتور (من در واقع این را به نحو مرتبط می بینم) * جمع آوری زباله (هر چند به دلایلی تفاوت خوبی به نظر می رسد به نظر نمی رسد که بنیادی) به چه جنبه های مهم دیگری غیر از نحو فکر کنید؟
تفاوت زبان های برنامه نویسی چیست؟
232179
در دفتر ما به تازگی از یک دوره طولانی خارج شده ایم که در آن وصله ها را به طور مکرر منتشر می کردیم. نزدیک به پایان آن دوره، ما به طور متوسط ​​تقریباً سه پچ در هفته انجام می دادیم. علاوه بر این که این برای توسعه دهندگان بسیار بی انگیزه بود، من فکر می کردم که مشتری در این مورد چه فکری می کند. من خودم این سوال را پرسیدم و به این نتیجه رسیدم که هرگز نرم افزاری را نمی شناسم که مرتباً به روز می شود. با این حال، برای موردی که نزدیک‌تر است، واقعاً اهمیتی نمی‌دهم زیرا وصله‌ها به سرعت اعمال می‌شوند. مشتریانی که این پچ ها را دریافت کرده اند با یکدیگر تفاوت زیادی دارند. بعضی‌ها واقعاً منتظر پچ بودند، در حالی که دیگران واقعاً برایشان مهم نبودند، با این حال همه آنها همان پچ‌ها را دریافت کردند. زمان به روز رسانی نرم افزار مشتریان کمتر از 30 ثانیه است، بنابراین انتظار هیچ مشکلی از نظر زمان ندارم. اگرچه آنها باید از سیستم خارج شوند. بنابراین سؤال من با جزئیات بیشتر: آیا دریافت به‌روزرسانی‌ها اغلب پیامی «منفی» به گیرنده می‌دهد؟ البته می‌توانم از مشتریان بپرسم، اما نه در آن موقعیت هستم و نه می‌خواهم «سگ‌های خواب را بیدار کنم». PS: اگر کاری برای بهبود سوالم می توانم انجام دهم، لطفاً نظر بدهید.
آیا وصله ها نشانه بدی برای مشتری هستند؟
155639
من می خواهم خود را یک برنامه نویس نسبتاً باتجربه بدانم. من الان بیش از 5 سال است که برنامه نویسی می کنم. نقطه ضعف من هر چند اصطلاحات است. من خودآموخته هستم، بنابراین در حالی که می دانم چگونه برنامه نویسی کنم، برخی از جنبه های رسمی تر علوم کامپیوتر را نمی دانم. بنابراین، الگوریتم‌های عملی/ساختارهای داده‌ای که می‌توانم آن‌ها را بشناسم و با نام آن‌ها را بشناسم چیست؟ توجه داشته باشید، من توصیه کتاب در مورد پیاده سازی الگوریتم ها را نمی خواهم. من به پیاده سازی آنها اهمیتی نمی دهم، فقط می خواهم بتوانم تشخیص دهم که یک الگوریتم/ساختار داده چه زمانی راه حل خوبی برای یک مشکل است. من بیشتر برای لیستی از الگوریتم ها/ساختارهای داده ای که باید تشخیص دهم می خواهم. برای مثال، من راه‌حل مشکلی مانند این را می‌دانم: > شما مجموعه‌ای از قفسه‌ها با برچسب 0-999 را مدیریت می‌کنید. مردم نزد شما می آیند تا قفسه > را اجاره کنند و سپس برای بازگرداندن کلید قفل باز می گردند. چگونه می‌خواهید یک نرم‌افزار بسازید تا بفهمید کدام قفسه‌ها رایگان هستند و کدام‌ها در آنها استفاده می‌شوند؟ راه حل، یک صف یا پشته خواهد بود. آنچه من به دنبال آن هستم مواردی مانند در چه موقعیتی باید از درخت B استفاده شود -- چه الگوریتم جستجوی باید در اینجا استفاده شود و غیره. الگوریتم ها کار می کنند من سعی کردم به فهرست ساختارهای داده و الگوریتم‌های ویکی‌پدیا نگاه کنم، اما فکر می‌کنم این کمی بیش از حد است. بنابراین من بیشتر به دنبال این هستم که چه چیزهای اساسی را باید تشخیص دهم؟
کدام الگوریتم ها/ساختارهای داده را باید «شناخت» و با نام آن ها بشناسم؟
245827
من برنامه ای دارم که بارها و بارها با مجموعه پارامترهای مختلف اجرا می کنم. پارامترهای مختلفی در قسمت های مختلف برنامه (از جمله فایل های منبع مختلف) استفاده می شود. همین پارامتر ممکن است در مکان های مختلف نیز استفاده شود. با این حال، تمام پارامترها در طول زمان اجرا پس از تنظیم، **ثابت** هستند. من خیلی سریع متوجه شدم که اعلام کردن پارامترها به صورت محلی منطقی نیست (این شامل یادآوری مکان تعریف هر پارامتر و غیره است)، بنابراین به استفاده از params.h متوسل شدم که در آن همه پارامترها را اعلام و تعریف کردم: const int Param1 = 42;` و غیره. اشکال این کار این است که هر بار که پارامتری را تغییر می‌دهم باید دوباره کامپایل کنم. بنابراین من به استفاده از روش زیر فکر می کنم. این متکی به استفاده از «volatile» و «const_cast» است که معمولاً «کثیف» در نظر گرفته می‌شود، اما تضمین می‌کند که وقتی پارامترها در «main» تنظیم شده‌اند، به‌طور تصادفی در هیچ جای دیگر برنامه تغییر نخواهند کرد. من نمی دانم که آیا مردم فکر می کنند این مشکلی ندارد، زیرا در نهایت می خواهم کد خود را منبع باز کنم. در `params.h`: فضای نام Params { extern volatile const int Param1; // etc. } در `main.cpp`: #include params.h volatile const int Params::Param1 = 0; int main(int argc, char* argv[]) { int* const pParam1 = const_cast<int*>(Params::Param1); *pParam1 = // مقدار را از argv[] یا فایل config.ini دریافت کنید. // و غیره }
تنظیم پارامترهای جهانی: آیا این یک استفاده معقول از const_cast و فرار است؟
228054
من در حال نوشتن یک برنامه وب برای کار هستم. همه چیز از صفر است. من حدود 13 سال است که یک برنامه نویس PHP، 2 سال گذشته برنامه نویس Node.js هستم و تجربه کم با جاوا اسکریپت ندارم. من عاشق Node.js هستم و اخیراً API شرکت را در آن بازسازی کرده‌ام... بنابراین، در برنامه‌ریزی این برنامه وب، رویکردی که در نظر دارم این است که Node.js API را برای دریافت داده‌ها از سرور داشته باشید، اما همه چیز را در رندر کنید. مرورگر از AJAX برای بازیابی داده ها، History API برای بارگذاری صفحات و الگوی MVC مانند برای اجزای مختلف استفاده کنید. چند سال پیش مقالاتی را خوانده ام که جزئیات بازسازی توییترها را شرح می دهند. این کم و بیش یک برنامه جاوا اسکریپت سمت کلاینت بود، اما چند سال پس از راه‌اندازی آن، آنها شروع به انتقال بسیاری از پردازش/رندر به سرور کردند و ادعا کردند که برنامه از نظر سرعت به طرز چشمگیری بهبود یافته است. بنابراین، همانطور که عنوان می پرسد، سوال من این است که آیا یک برنامه مبتنی بر مشتری به طور قابل توجهی کندتر است؟
آیا (عمدتا) برنامه های وب جاوا اسکریپت سمت کلاینت کندتر یا کارآمدتر هستند؟
127472
من مدتی است که در حال توسعه برنامه های وب هستم و استفاده از تکنیک ها و اصول توسعه چابک برای پیاده سازی نرم افزار، تمرین استاندارد در تیم ما است. به تازگی، من همچنین درگیر یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی شده ام. من شنیدم که مردم عمدتاً از Matlab برای توسعه الگوریتم‌های ML و NLP استفاده می‌کنند. آیا توسعه چابک جایی دارد یا آن مهارت کاملاً زائد است؟ به عبارت دیگر، وقتی الگوریتم‌های ML و NLP را به عنوان شغل توسعه می‌دهید، آیا از توسعه چابک در این فرآیند استفاده می‌کنید؟
آیا توسعه چابک در یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی استفاده می شود؟
16701
من در صنعت توسعه وب کار می کنم و یک سیستم ردیابی زمان را برای ثبت زمان خود (پروژه/زمان/نظر) پیاده سازی می کنیم. در ابتدای یک پروژه، ما یک قرارداد ایجاد می کنیم و بر اساس نرخ ساعتی _x_ ساعت تخمینی خود، در مورد قیمت تصمیم می گیریم. ما زمان‌ها را از سیستم خارج می‌کنیم تا ببینیم که آیا بیش از بودجه پیش می‌رویم یا خیر. آیا ردیابی زمان در این صنعت امری عادی است؟ آیا لازم است؟ مزایا و معایب چیست؟
آیا ردیابی زمان برای صنایع مبتنی بر وب/خدمات مورد نیاز است؟
177641
من یک برنامه نویس هستم و از vim برای همه نرم افزارهایم استفاده می کنم. من از کلیدهای `hjkl` برای جلوگیری از حرکت از ردیف اصلی استفاده می کنم. آیا استفاده از صفحه اعداد روی صفحه کلید کارآمد یا ناکارآمد است؟ فکر من احتمالاً ناکارآمد است زیرا باید دست خود را حرکت دهید؟ با تشکر فراوان.
آیا استفاده از صفحه شماره در برنامه نویسی کارآمد است؟
123857
من روی یک برنامه کار می کنم، و لاگ را اضافه می کنم، اما اکنون گیر کرده ام. من می خواهم به کاربر اجازه دهم ( _not force!_ ) محل فایل لاگ را تنظیم کند. اساساً مشکل من این است: * مقداردهی اولیه لاگر باید اولین کاری باشد که برنامه انجام می دهد * اما نمی توانم لاگر را مقداردهی اولیه کنم تا زمانی که مشخص کنم کاربر می خواهد لاگ در کجا ذخیره شود * تعیین محل ذخیره گزارش ... فرآیندی که باید ثبت شود این مشکل چگونه حل می شود؟ آیا مکان های فایل لاگ برای کاربر قابل تنظیم نیستند؟ آیا خروجی log تا زمانی که یک logfile تنظیم نشده باشد بافر می شود؟
اجازه دادن به کاربر برای تعیین محل یک فایل لاگ
245825
فرض کنید ما یک کتابخانه GPL داریم (برای مثال CGAL). ما یک زنجیره وظایف بزرگ مانند مدل سازی و آزمایش لوله ها داریم. ما دوست داریم از کتابخانه برای برنامه داخلی خود استفاده کنیم، اما باید منابع را باز کنیم... بنابراین ما یک برنامه حداقلی می سازیم که آرگومان ها و فایل ها را وارد می کند، و فایل ها و داده ها را باز می گرداند. و مانند «closedSourceApp > GPLApp >closedSourceApp» استفاده می‌شود. و همه بخش‌های جالب/مرتبط از برنامه GPL مستثنی شده‌اند. در عین حال، کتابخانه GPL با پتانسیل کامل خود مورد استفاده قرار نمی گیرد و در برنامه های بزرگتر ادغام نمی شود. بنابراین سوال این است که چه دلایلی پشت ایده مجوز GPL وجود دارد تا کد جدید پروژه را مجبور به زندگی تحت آن کند؟
چرا GPL به گونه‌ای ساخته شد که به کد برنامه باز نیاز دارد اما لوله برنامه‌های کامپایل شده را باز نکرده است؟
155638
همانطور که شرکت من در حال انتقال به استفاده از SFDC به عنوان سیستم عملیاتی اصلی ما است، ما چندین پورتال SFDC را ایجاد کرده‌ایم که می‌توانیم اسناد خاص مشتری را برای مشاهده به دلخواه خود پست کنیم. به این ترتیب، ما نیاز به پیاده‌سازی برنامه‌های شبه ETL داشته‌ایم که قادر به استخراج ابرداده از اسنادی است که تحلیلگران ما در داخل تولید می‌کنند (بیشتر فرمت‌های استاندارد صنعتی PDF، XML یا MS Office) و قرار دادن آنها در شبکه. پوشه های صف. از آنجا، برنامه‌های ما اسناد در صف را جمع‌آوری می‌کنند و آن‌ها را به همراه چند قطعه انتخابی از فراداده در کتابخانه محتوای SFDC CRM مناسب آپلود می‌کنند. من بیشتر از DbAmp برای کارگزاری ارتباط با SFDC استفاده کرده ام (DbAmp یک ارائه دهنده سرور پیوندی است که به شما امکان می دهد از قراردادهای SQL برای تعامل با داده های SFDC Org خود استفاده کنید). من توانسته ام برنامه های [کنسول] را در سی شارپ ایجاد کنم که به خوبی کار می کنند، و معمولاً ساختاری شبیه به این دارند: static void Main() { // بارگذاری پارامترها از app.config. // دریافت اسناد از صف. var files = someInterface.GetFiles(someFilterOrRegexPattern); foreach (فایل var در فایل ها) { // فراداده را از فایل استخراج کنید. // برخی از ویژگی های فایل را اعتبار سنجی کنید. هر گونه خطای اعتبارسنجی را به ساختار // در حافظه اضافه کنید (به عنوان مثال List<ValidationErrors>). if (isValid) { var fileData = File.ReadAllBytes(file); // آپلود با استفاده از بسته بندی برای ORM یا DAL someInterface.Upload(fileData, meta.Param1, meta.Param2, ...); } else { // Bounce the file } } // هر گونه خطای اعتبارسنجی را گزارش کنید (از طریق گذرگاه پیام یا SMTP یا مواردی از این قبیل). } و تقریباً همین است. بیشتر اوقات من تمام این عملیات را در یک کلاس Worker قرار می دهم که رابط های مورد نیاز را به عنوان پارامترهای سازنده می گیرد. این رویکرد نسبتاً خوب کار کرده است، اما من فقط این احساس را در ذهنم دارم که چیز وحشتناکی در آن وجود دارد و دوست دارم بازخورد بدهم. آیا نوشتن یک فرآیند ETL به عنوان یک برنامه کنسول C# ایده بدی است؟ من همچنین در حال تعجب هستم که آیا برخی از الگوهای طراحی وجود دارد که در این سناریو مفید باشد که من به وضوح از آن غافل هستم. پیشاپیش متشکرم
طراحی یک فرآیند ETL مبتنی بر محتوا با دات نت و SFDC
203507
در جستجوی من برای درک بسته شدن در زمینه JS، از خودم می‌پرسم که چرا حتی نیاز به استفاده از بسته‌بندی دارید؟ داشتن یک تابع داخلی که بتواند به متغیرهای تابع والد حتی پس از بازگشت تابع والد دسترسی پیدا کند، چه چیز خوبی دارد؟ من حتی مطمئن نیستم که این سوال را درست پرسیده باشم زیرا نمی دانم چگونه از آنها استفاده کنم. آیا کسی می تواند یک مثال در دنیای واقعی در JS ارائه دهد که در آن بسته شدن در مقابل جایگزین سودمندتر است، هر چه که باشد؟ ویرایش: سوال چرا بستن برای جاوا اسکریپت مهم است؟ آنچه را که می خواهم بفهمم به اندازه کافی واضح پاسخ ندادم. بنابراین، من این را تکراری نمی دانم. من به همه پاسخ ها/منابع نگاهی می اندازم و یک مورد پذیرفته شده را علامت می زنم. با تشکر از همه!
چه چیزی در مورد بسته شدن (در JS) مفید است؟
245824
این سوال در مورد چندوظیفه ای نیست... نکات زیادی برای آن وجود دارد. این در مورد چگونگی گام برداشتن برای چند پروژه کارآمد (کار بر روی دو پروژه در یک زمان) در یک پایه کد بزرگ است. به طور خاص، یک برنامه نویس ارشد چگونه روی یک پروژه کار می کند و برنامه نویس مبتدی دیگری را در پروژه ای متفاوت با همان پایگاه کد راهنمایی می کند و بنابراین به آموزش، طراحی، ادغام، عیب یابی و غیره کمک می کند. مبتدی باید در این زمینه راهنمایی شود. برای جلوگیری از پیچیدگی غیر ضروری و بدهی از خزش به پایگاه کد. من هیچ سوالی در رابطه با این سناریو نمی بینم. نزدیکترین، ارشد + ارشد است، اما راهنمایی یک مبتدی حیوان متفاوتی است. من تعجب می کنم که آیا پروژه های چندگانه حتی در صنعت عادی است؟ آیا الگوهایی برای کارآمدتر کردن آن وجود دارد؟ تغییر زمینه وحشیانه است. چندوظیفه ای در حال حاضر به اندازه کافی سخت است. من فکر می‌کنم هر دو مهندس در حالت ایده‌آل باید روی یک پروژه کار کنند تا زمانی که مبتدی به اندازه‌ای دور باشد که بتواند به تنهایی یک پروژه را مدیریت کند، البته همیشه با کمک یک ارشد. نه برای دور شدن از موضوع، بلکه برای ارائه زمینه، به نظر می رسد که مدیریت می خواهد از مرحله آموزش بگذرد و مبتدی را به انتهای عمیق یک پایه کد بزرگ بیاندازد. من کمتر نگران موفقیت پروژه(های کوتاه مدت) هستم، و بیشتر نگران افزایش آنتروپی و پیچیدگی کد در صورت عدم مربی هستم، که در دراز مدت فاجعه بار خواهد بود.
چگونه یک عضو تیم جوان را راهنمایی کنید و در عین حال در پروژه های خود سازنده باقی بمانید؟
29852
**فقط برای من اتفاق می افتد یا برای شما هم آشناست؟** مثل این است: باید چیزی خلق کنی. یک ماژول، یک ویژگی، یک برنامه کامل... هر چه باشد. این یک کار جالب است که قبلا هرگز انجام نداده اید، چالش برانگیز است. بنابراین شما شروع به فکر کردن می کنید که چگونه می خواهید این کار را انجام دهید. چند طرح می کشی شما چند نمونه اولیه می نویسید تا ایده های خود را آزمایش کنید. شما در حال کنار هم قرار دادن قطعات مختلف برای دریافت نمای کامل هستید. در نهایت به طرحی می رسید که دوست دارید، چیزی که ساده، برای همه واضح است، به راحتی قابل نگهداری است... شما آن را نام ببرید. همه پایه ها را پوشش دادی، به همه چیز فکر کردی. می دانید که قرار است این کلاس و آن فایل و آن طرح پایگاه داده را داشته باشید. این را در اینجا پیکربندی کنید، این چیز دیگر را در آنجا تطبیق دهید و غیره. اما حالا، بعد از اینکه همه چیز حل شد، باید بنشینید و در واقع کد آن را بنویسید. و دیگر چالش برانگیز نیست... آنجا بودم، این کار را انجام دادم! نوشتن کد در حال حاضر فقط تشریفات است و باعث می شود به نظر برسد آنچه را که به تازگی به پایان رسانده اید تکرار می کنید. در کار قبلی‌ام گاهی اوقات از این کار کنار می‌رفتم، زیرا شخص دیگری برنامه‌نویسی را بر اساس مشخصات من انجام می‌داد، اما در کنسرت جدید من مسئول کل فرآیند هستم، بنابراین باید این کار را نیز انجام دهم (زیرا برای انجام این کار پول می‌گیرم آن). اما من یک پروژه حیوان خانگی دارم که در خانه روی آن کار می کنم، بعد از کار و فقط من هستم و هیچکس برای انجام آن به من پول نمی دهد. من کار خلاقانه‌ای را انجام می‌دهم و وقتی زمان نوشتن آن فرا می‌رسد، اصلاً حوصله آن را ندارم (بیایید کمی وب را مرور کنیم، ببینیم چه چیز جدیدی در P.SE، در SO و غیره وجود دارد). من فقط می‌خواهم به چیز چالش‌برانگیز بعدی بروم و سپس به چیز بعدی و بعدی... آیا این برای شما هم اتفاق می‌افتد؟ چگونه با آن برخورد می کنید؟ چگونه خود را متقاعد می کنید که وارد شوید و کد عجیب را بنویسید؟ من هر پاسخی را می پذیرم
ایجاد انگیزه در خود برای نوشتن کد بعد از اینکه چیزی را طراحی کردید
19392
بسیار خوب، من با آن کنار می‌آیم: من کدنویس بهتری نسبت به پایگاه‌های اطلاعاتی هستم، و نمی‌دانم که در مورد انجام محاسبات «ساده» در پرسش‌های SQL در مقایسه با «بهترین شیوه‌ها» کجاست. کد، مانند این مثال MySQL (من آن را ننوشتم، فقط باید آن را حفظ کنم!) -- این نام کاربری را برمی گرداند و کاربران از آخرین رویداد پیر می شوند. نام کاربری u. را به عنوان کاربر انتخاب کنید، IF ((DAY(حداکثر(تاریخ e.date)) - DAY(u.DOB)) &lt; 0 , TRUNCATE(((((YEAR(Max(e.date))*12)+ MONTH(حداکثر(تاریخ قبلی))) -((YEAR(U.DOB)*12)+MONTH(u.DOB)))-1)/12، 0)، TRUNCATE((((YEAR(حداکثر(تاریخ قبلی))*12)+MONTH(حداکثر(تاریخ قبلی))) - ((YEAR(U.DOB)*12)+MONTH(U.DOB) ))/12, 0)) با سن از کاربران به عنوان u به رویدادها بپیوندید به عنوان e ON u.id = e.uid ... در مقایسه با انجام کارهای سنگین در کد: Query: SELECT u.username, u.DOB as dob, e.event_date as edate FROM users as u JOIN event as e ON u.id = e.uid code: function ageAsOfDate($birth, $aod) { // تاریخ ها را با فرمت mysql Y-m-d انتظار می رود... لیست ($by,$bm,$bd) = explode('-',$birth); list($ay,$am,$ad) = explode('-',$aod); //درج محاسبات در اینجا ... بازگشت $Dy; //تفاوت در سال } echo Hey!. $row['user']. بود . ageAsOfDate($row['dob'], $row['edate']). آخرین بار کی او را دیدیم. من تقریباً مطمئن هستم که در یک مورد ساده مانند این تفاوت چندانی ایجاد نخواهد کرد (غیر از احساس وحشتناک ترسناک زمانی که باید تغییراتی را در پرس و جوهایی مانند مورد اول ایجاد کنم)، اما فکر می‌کنم این کار من را واضح‌تر می‌کند. من به دنبال با تشکر
چه زمانی بهتر است کار را به RDBMS بارگذاری کنیم تا اینکه آن را در کد انجام دهیم؟
272
آیا خود را برنامه نویس، توسعه دهنده یا میمون کد می نامید؟ من شخصا ترجیح می دهم بگویم توسعه دهنده هستم.
وقتی کسی از شما می پرسد چه کار می کنید، چه می گویید (مثلاً برنامه نویس، توسعه دهنده، میمون کد)؟
239180
من یک برنامه نویس سرگرمی هستم. اغلب در طول دوره ای که روی یک پروژه کار می کنم، برای رسیدن به کدنویسی با مشکل مواجه می شوم. من جلوی کامپیوترم می نشینم، گاهی اوقات IDE را باز می کنم و به جای ادامه کار روی پروژه، خودم را در حال تماشای ویدیوهای یوتیوب (اغلب مربوط به برنامه نویسی)، مرور فیس بوک، خواندن سوالات در این سایت و غیره می بینم. همچنین گاهی اوقات در طراحی در مرحله یک چیزی، سخت به طرح‌ها و راه‌حل‌های مختلف فکر می‌کنم، راه‌حل جالبی پیدا می‌کنم که از آن هیجان‌زده می‌شوم، آن را روی کاغذ ترسیم می‌کنم، اما در نهایت وقتی واقعاً جلوی کامپیوترم می‌نشینم تا آنچه طراحی کرده‌ام را پیاده‌سازی کنم، برنامه نویسی نکنید، بلکه کارهای دیگری انجام دهید، یا گاهی اوقات کمی کدنویسی کنید. من برنامه نویسی را خیلی دوست دارم. و همچنین از طراحی چیزها و فکر کردن به ایده ها لذت می برم. با این حال، اغلب وقتی واقعاً برای ادامه پروژه فعلی خود می نشینم، این انگیزه برای کدنویسی ندارم. من دو سوال در این مورد دارم: 1. آیا این طبیعی است؟ **آیا افراد دیگری - که از برنامه‌نویسی بسیار لذت می‌برند - وجود دارند که همین مشکل را تجربه می‌کنند؟ 2. چگونه پیشنهاد می کنید این را حل کنم؟ **وقتی به سراغ کدنویسی می‌روم، آیا باید این مرحله اولیه بی‌انگیزه‌ای را از بین ببرم، زیرا می‌دانم که بعد از «گرم کردن» و عمیق‌تر شدن کدنویسی سرگرم‌کننده‌تر می‌شود؟** **یا دارم ریسک می‌کنم؟ زمانی که انگیزه ندارم از برنامه نویسی خسته و خسته می شوم؟** از تجربه شخصی خود چه پیشنهادی دارید؟ **این فقط یک آیا شما با این همدردی دارید نیست؟ نوعی سوال من برای یافتن راه حل می پرسم. ممنون از راهنماییتون ** _فکر نمیکنم تکراری باشه. سوالات زیادی در مورد بی انگیزگی وجود دارد، اما این یکی به طور خاص در مورد احساس خاص عدم انگیزه هنگام نشستن به کد است._
کار روی یک پروژه، نداشتن انگیزه برای رسیدن به کدنویسی
254370
من در حال نوشتن یک برنامه فلاسک ساده برای ارسال وظایف علمی به منابع HPC از راه دور هستم. برنامه من در پس زمینه با ماشین های راه دور از طریق SSH صحبت می کند (زیرا به طور گسترده در منابع مختلف HPC در دسترس است). برای اینکه بتوانم این ارتباط را در پس‌زمینه حفظ کنم، باید از کلیدهای ssh کاربر در دستگاه در حال اجرا استفاده کنم (زمانی که کاربر دسترسی ssh بدون رمز عبور به دستگاه راه دور دارد) یا باید اعتبار کاربر را برای دستگاه‌های راه دور ذخیره کنم. من مطمئن نیستم که کدام مسیر را باید طی کنم، آیا باید نام کاربری/رمز عبور دستگاه راه دور را ذخیره کنم یا باید جفت کلید SSH کاربر را در پایگاه داده ذخیره کنم؟ من می خواهم بدانم راه صحیح و ایمن برای اتصال به سرورهای راه دور در پس زمینه در زمینه یک برنامه وب چیست؟
الگوی امنیتی برای ذخیره کلیدهای SSH
215301
من همین الان مقاله جوئل را در مورد تغییر شکست مایکروسافت (سازگاری غیر معکوس) با مقدمه دات نت خواندم. جالب است و به صراحت شرایط را در آن زمان منعکس می کند. اما اکنون تقریباً 10 سال از آن زمان می گذرد. ## تغییر اساسی این است که مایکروسافت چقدر بد است که ابزارهای توسعه سازگاری غیرمعمول مانند dot net را به جای بهبود Asp classic یا VB6 که قبلاً به طور گسترده استفاده می شد، معرفی می کند. همانطور که می دانید، دات نت به طور بومی در ویندوز XP تعبیه نشده است (بله در ویستا یا 7)، بنابراین برای استفاده از برنامه های .net، باید فریم ورک دات نت را با حجم بیش از 300 مگابایت نصب کنید (در آن روز بزرگ است). با این حال، همانطور که می بینیم امروزه بسیاری از مشاغل از .net به عنوان ابزار توسعه اصلی خود استفاده می کنند و asp.net یا mvc به عنوان برنامه های مبتنی بر وب خود استفاده می کنند. امروزه سی شارپ یکی از برترین زبان های برنامه نویسی است (بیشترین سوال در stackoverflow). بخش جالب‌تر این است که win32api هنوز زنده است، حتی فناوری جدیدتری در آنجا وجود دارد (و هنوز هم به طور گسترده استفاده می‌شود). تصور کنید اگر مایکروسافت این تغییر را ارائه نکند، بسیاری از شرکت‌ها همچنان از برنامه‌های کلاسیک یا مبتنی بر vb استفاده می‌کنند (هنوز وجود دارد، اما نه به این مقدار). بسیاری از شرکت ها از خدمات اضافی مانند لاجورد یا اشتراک پوینت (علاوه بر اینکه چقدر گران است) استفاده می کنند. لطفاً توجه داشته باشید که من همچنین می‌دانم که بسیاری از برنامه‌های پرچم‌دار (شاید ادوبی و بلیزارد) هنوز از زبان مبتنی بر C یا قدیمی‌تر استفاده می‌کنند و به زبان‌های سطح بالا جدید منتقل نمی‌شوند. ## سوال چگونه مایکروسافت می تواند کاربران را متقاعد کند که برنامه های قدیمی خود را به دات نت منتقل کنند؟ همانطور که می دانیم بسیار سخت است و هنگام بازنویسی برنامه ها (داستان نت اسکیپ) ارزش فوری ندارد و بسیار خطرناک است. من بیشتر به روش مایکروسافت علاقه دارم و نه نظری مانند چون دات نت OOP است یا دات نت قابل تعبیه dll و غیره است. این سوال ممکن است سازنده باشد، زیرا این فناوری اخیراً در طول زمان تغییرات زیادی کرده است. همانطور که می بینیم، مایکروسافت Asp.Net وب فرم را به MVC تغییر می دهد، winform در حال حاضر میراث است، شروع به تغییر به استفاده از فروشگاه ویندوز به جای نصب اولیه، صفحه لمسی می کند و بعداً ما برنامه های کاربردی مانند کلاس گوگل خواهیم داشت. و این باعث شکستن تغییرات خواهد شد. امروزه باید قابلیت حمل حساب را به عنوان یک مسئله مطرح کنیم. ما به غیر از انتخاب صرف فناوری، بلکه به برنامه های مهاجرت نیز نیاز خواهیم داشت. حتی شاید به همان اندازه که ممکن است به کامپایلر زبان چندپلتفرمی نیاز داشته باشیم، همانطور که Joel's Wasabi به آن پرداخته است. (هی، من مقالاتش را زیاد خواندم!)
چگونه مایکروسافت دات نت را به بازار عرضه می کند؟
215304
_من مطمئن نیستم که آیا این در StackExchange/English بهتر است یا نه، اما صرف نظر از این، هیچ کاربردی عملی برای پاسخ وجود ندارد، به جز رفع کنجکاوی من._ به این جمله در انتهای Artistic License 2.0 توجه کنید: > THE PACKAGE IS ارائه شده توسط دارنده حق نسخه برداری و مشارکت کنندگان همانطور که هست و > بدون هیچ گونه صریح یا صریح ضمانت‌های ضمنی بر هیچ‌یک از جنبه‌های قانونی مجوز تأثیر نمی‌گذارد، اما آیا دلیلی وجود دارد که استفاده از نقل‌قول‌های تکی و مضاعف را در «همانطور که هست» با هم ترکیب کنند؟ مجوز به قدری جدید است که این به دلایل دوستانه با خط فرمان نبوده است. آیا کاربرد یا معنای خاصی پشت این در زبان انگلیسی وجود دارد یا اشتباه تایپی بوده است؟
آیا این یک اشتباه تایپی در Artistic License 2.0 است؟
211558
من در حال طراحی یک سرور پیام فوری به عنوان یک تمرین شخصی برای بهبود درک و استفاده از الگوهای چند رشته ای و طراحی در جاوا هستم. من هنوز در حال طراحی هستم، هنوز کدی وجود ندارد. هدف من این است که سروری داشته باشم که از جعبه چند CPU استفاده موثری داشته باشد. من می‌خواهم سرور در چندین جعبه قابل توزیع باشد، اما نمی‌دانم که آیا قبل از اینکه بتوانم راه بروم کار می‌کند یا خیر. افکار اولیه من این است: * «ClientConnectionManager» دارای شی «ServerSocket» است که پیوسته اتصالات «Socket» مشتری را می پذیرد. * «ClientConnectionManager» دارای یک thread pool است که وقتی اتصال سوکت مشتری پذیرفته می‌شود، شی «ClientProxy» جدید ایجاد می‌کند و شی «Socket» مشتری را تحویل می‌دهد. * اشیاء «ClientProxy» برنامه مشتری را نشان می‌دهد و ارسال/دریافت پیام‌ها را در جریان «Socket» مدیریت می‌کند. آیا این درست است که فقط یک «ServerSocket» ممکن است به یک پورت متصل شود؟ من فکر می کنم هیچ راهی برای داشتن مجموعه ای از اشیاء که اتصالات سوکت را می پذیرند وجود ندارد؟ من دو ایده برای ارسال پیام بین اشیاء «ClientProxy» دارم. مستقیماً بین اشیاء «ClientProxy» که «رفیق» هستند یا از طریق یک شی «Exchange» مرکزی، یا بهتر است بگوییم، مجموعه ای از اشیاء. مزایا و معایب این دو رویکرد چیست؟ آیا اکسچنج خود را بهتر به یک برنامه توزیع شده وام می دهد؟ آیا الگوهای مشاهده گر و میانجی به ترتیب مناسب خواهند بود؟
الگوهای طراحی برای سرور پیام رسانی چند رشته ای
11546
نمونه ای از افشای آسیب پذیری اخیر ASP.NET (و چهره های سرور جاوا) در کنفرانس هکرها در برزیل را در نظر بگیرید. درک من این است که ابزار شاعر قبل از اینکه مایکروسافت حتی از این موضوع آگاه باشد نشان داده شده است. آیا قوانینی برای محافظت از مشتریان قانونی در برابر افرادی که جامعه هکرها را تحریک می کنند تا تمام سرورهای ASP.NET را که می توانند هک کنند وجود دارد؟ چه کسی می‌داند که بین زمانی که ابزار نمایش داده شد و وصله روی سرور اعمال شد، چند کسب‌وکار قانونی به خطر افتادند.
آیا قوانینی برای محافظت از ما در برابر هکرهایی وجود دارد که قبل از هشدار دادن به فروشنده، آسیب‌پذیری‌ها را فاش می‌کنند؟
88020
من شنیده ام که برخی از ابزارهای تجزیه و تحلیل استاتیک بسته به مقدار کدی که برای آنها مجوز دارند قیمت گذاری می شوند. من می توانم فکر کنم که این یک تقسیم بندی معمولی است - هر چه مشتری کد بیشتری داشته باشد، به مراقبت بیشتری نیاز دارد و ابزار برای او مفیدتر است، بنابراین او باید هزینه بیشتری بپردازد، بنابراین اساساً این راهی است که تامین کننده ابزار پول بیشتری دریافت کند. آیا دلایل عینی دیگری وجود دارد که چرا یک ابزار تجزیه و تحلیل کد منبع بسته به مقدار کدی که مشتری قصد تجزیه و تحلیل آن را دارد قیمت گذاری شود؟
چرا یک ابزار تحلیل کد بر اساس خطوط تعداد کد قیمت گذاری می شود؟
203618
من با تیمی کار می کنم که به تازگی آشنا شدم. من تا به حال از php معمولی بومی برای کدنویسی استفاده کرده ام و چندین برنامه وب با آن ساخته ام. اما یکی از اعضای تیم پیشنهاد می‌کند که از یک چارچوب برای توسعه استفاده کنیم. من شخصاً ترجیح می‌دهم از راه عادی استفاده کنم، از کدهای PHP عمومی بومی استفاده کنم، اما او پیشنهاد می‌کند که از یک چارچوب استفاده کنیم. من یاد گرفتم Code Igniter با بارگذاری تصاویر مشکل دارد و این یکی از مشکلات برخی فریمورک ها است، آنها بر خلاف نوشتن کدهای PHP بومی، مشکلاتی دارند که شما فقط باید با آنها کنار بیایید. من یک آرشیو بزرگ از کدهای پی اچ پی دارم، که کار برخی از Framework را انجام می دهد، می توانم از آن استفاده کنم و آن را در WebApp پیاده سازی کنم. بهتر است با یک Framework یا Go Native & Generic PHP بروید. مورد دیگر این است که، این یک برنامه وب برای دستگاه های تلفن همراه است که من و تیم در حال توسعه آن برای یک شرکت هستیم و اگر برای تعمیر و نگهداری در دسترس نباشیم، در آینده نزدیک به تعمیر و نگهداری نیاز خواهد داشت. کدهای ما باید بسیار ساده، نه خیلی مبهم و خود توضیحی و همراه با نظرات برای توسعه دهنده آینده باشد. به همین دلیل است که من فکر می کنم ما کدهای خود را می نویسیم و آن را به بهترین شکل ممکن بسیار ساده می کنیم.
آیا باید از PHP عمومی بومی یا فریم ورک استفاده کنم؟
69178
من در حال یادگیری git هستم و متوجه شده‌ام که یک فرآیند commit دو مرحله‌ای دارد: 1. «git add <files>» 2. «git commit» مرحله اول بازبینی‌ها را در آنچه «منطقه مرحله‌بندی» یا «استیجینگ ناحیه» نامیده می‌شود قرار می‌دهد. شاخص. چیزی که من به آن علاقه دارم این است که چرا این تصمیم طراحی گرفته شده است و مزایای آن چیست؟ همچنین، به عنوان یک کاربر git آیا این کار را انجام می دهید یا فقط از «git commit -a» استفاده می کنید؟ من این را می پرسم که از bzr (بازار) می آیم که این ویژگی را ندارد.
مزیت فرآیند commit دو مرحله ای (استیجینگ) git چیست؟
173153
در JSF آیا اتصال مؤلفه‌های UI به backing bean فقط برای رندر کردن پیام‌ها مشکلی ندارد یا فقط زمانی باید پیوند داده شود که نیاز به انجام کارهای بسیار بیشتری از رندر کردن پیام‌ها داشته باشیم؟
بهترین روش JSF برای اتصال اجزای UI به پشتیبان؟
254376
من می خواهم راه حلی برای یافتن مسیر بهینه بازدید از مدرسه ایجاد کنم. به عنوان مثال، من می خواهم از 5 مدرسه (A, B, C, D, E) در شهرم بازدید کنم. با توجه به انتخاب پنج مسیر مبنی بر اینکه اول به کدام مدرسه مراجعه کنم، بعد دوم، سوم و غیره، چگونه کارایی هر مسیر را با معیارهای مسافت، زمان و هزینه محاسبه کنم؟ وقتی این کار را انجام دادم، چگونه از محاسباتم (فاصله با زمان و هزینه مصرف سوخت) در الگوریتم ژنتیک برای یافتن مسیر بهینه استفاده کنم؟
نحوه پیاده سازی الگوریتم ژنتیک با فاصله، زمان و هزینه
95796
مدرسه من برنامه درسی علوم کامپیوتر را با دوره های برنامه نویسی C++ شروع می کند، به این معنی که این اولین زبانی است که بسیاری از دانش آموزان یاد می گیرند. من دیده ام که بسیاری از افراد C++ را دوست ندارند، و دلایل مختلفی را خوانده ام. تقریباً به نظر می رسد که نظر عمومی این است که C++ زبان خیلی خوبی نیست. بر اساس برخی از سوالات موجود در StackExchange و همچنین پست هایی مانند: http://damienkatz.net/2004/08/why-c-sucks.html http://blogs.kde.org/، این تصور را دارم که خیلی دوستش ندارد node/2298 http://blogs.cio.com/esther_schindler/linus_torvalds_why_c_sucks http://www.dacris.com/blog/2010/02/16/why-c-sucks-part-2/ etc. _(توجه: نظر من این نیست که C++ زبان بدی است. در واقع، این زبان اصلی که من استفاده می کنم، اینترنت و همچنین برخی از اساتید این تصور را به من داده اند که در واقع، یکی از استادان من مدام در C++ صحبت می کند هنوز زبان شروع در کالج من است!)_ با این حساب، **چرا این اولین زبانی است که در بسیاری از مدارس تدریس می شود؟ دلایل شروع یک برنامه درسی برنامه نویسی با C++ چیست؟** نکته: این سوال شبیه به آیا C++ به عنوان زبان اول مناسب است است، اما کمی متفاوت است زیرا من علاقه ای به مناسب بودن آن ندارم، اما به دلیل مناسب بودن آن علاقه مند نیستم. انتخاب شده است.
چرا C++ اغلب اولین زبانی است که در کالج تدریس می شود؟
66393
من تازه وارد StackExchange هستم و به نظر می رسد این مکان بسیار خوبی برای پرسیدن سوال من است، که چند ماهی است که در ذهن من سرگردان است. در حال حاضر من 22 ساله هستم، در حال تحصیل در مقطع کارشناسی علوم کامپیوتر در UNED (دانشگاه راه دور اسپانیا) هستم و وضعیتم خوب است. من همچنین شغلی دارم، برنامه نویسی وب (PHP، SQL، CSS، HTML، Apache، این نوع چیزها) را در یک شرکت انجام می دهم، اما در خانه کار می کنم. من آن چند سال اخیر را برای موفقیت در سایر زبان های برنامه نویسی امتحان کرده ام. من با C++، جاوا، پرل و پایتون شروع کردم و اگرچه می توانم بگویم سطح مناسبی در آن دارم، پیدا کردن پروژه هایی که بتوانم از آنها استفاده کنم برایم دشوار است. و منظورم **پروژه های واقعی** است که در آنها می توانید سطح زبان را به حد خود برسانید. فکر می کنم بی انگیزگی یکی از دلایل این موضوع است. مثل این است که بعد از یک روز برنامه‌ریزی تکراری، مغزم خسته شده و رسیدن به چیزی سخت است. همچنین با روش های یادگیریم مشکل دارم. من بسیاری از انجمن ها (مانند این انجمن)، کتاب ها و وب سایت های زیادی را مطالعه کردم که در مورد برنامه نویسی صحبت می کنند، اما نمی دانم چگونه دانش کسب شده را به کار ببرم. مثل این است که من به رویکردی متفاوت برای یادگیری نیاز دارم، رویکردی کاربردی تر. بنابراین، سوال این است: پس از یک روز کامل در کار، چگونه انگیزه ادامه برنامه نویسی را پیدا می کنید؟ چگونه روش یادگیری کاربردی تری پیدا می کنید؟ (به هر حال ادامه دادن _reading about_ برنامه نویسی آسان است، اما در واقع کدنویسی **چیزی بزرگ** چیز دیگری است). پیشاپیش از شما متشکرم. PS: من زبان مادری نیستم، بنابراین به خاطر اشتباهات واژگانی و دستوری من اهمیت ندهید.
ایجاد انگیزه و یادگیری عملی
148701
آیا ابزاری (کمی) برای سنجش عملکرد توابع بر اساس ورودی آن وجود دارد؟ تا کنون، ابزاری که برای اندازه‌گیری عملکرد کدم استفاده کردم، به من می‌گوید که چقدر زمان صرف توابع کرده‌ام (مانند Jetbrain Dottrace برای Net)، اما می‌خواهم اطلاعات بیشتری در مورد پارامترهای ارسال شده به تابع به ترتیب داشته باشم. برای دانستن اینکه کدام پارامترها بیشترین تأثیر را بر عملکرد دارند. فرض کنید من تابعی مانند آن دارم: int myFunction(int myParam1, int myParam 2) { // بر اساس مقدار myParam1 و myParam2 چیزی را انجام دهید و برگردانید. // کد احتمالاً از if, for, while, switch و غیره استفاده می‌کند... } If ابزاری را می‌خواهد که به من اجازه می‌دهد بر اساس مقدار «myParam1» به من بگویم چقدر زمان در «myFunction» صرف شده است. «و myParam2». به عنوان مثال، این ابزار به من نتیجه ای شبیه به این می دهد: برای myFunction : value | ارزش | تعداد | میانگین myParam1 | myParam2 | تماس | زمان ---------|----------|-----------|-------- 1 | 5 | 500 | 301 ms 2 | 5 | 250 | 1253 ms 3 | 7 | 1268 | 538 میلی‌ثانیه ... > این بدان معناست که myFunction 500 بار با myParam1=1 و > myParam2=5 تماس گرفته شده است، و با این پارامترها، به طور متوسط ​​301 میلی‌ثانیه طول می‌کشد تا یک مقدار > برگردانده شود. ایده پشت آن انجام برخی بهینه‌سازی‌های آماری با سازماندهی کد من است به طوری که بلوک‌هایی از کدهایی که احتمال اجرای آنها بیشتر است قبل از کدهایی که احتمال کمتری اجرا دارند آزمایش شوند. به صراحت بگویم، اگر بدانم کدام مقادیر بیشتر استفاده می شود، می توانم ساختار if/while/for و غیره.. تابع (و کل برنامه) را دوباره سازماندهی کنم تا آن را بهینه کنم. من می خواهم چنین ابزارهایی را برای C++، Java یا.Net پیدا کنم. **توجه**: من به دنبال نکات فنی برای بهینه سازی کد (مانند عبور پارامترها به عنوان const، توابع درون خطی، مقداردهی اولیه ظرفیت بردارها و موارد مشابه) نیستم.
اطلاعات مربوط به مدت زمان صرف شده در یک تابع، بر اساس ورودی این تابع
235967
**پیشگفتار:** من در PHP کار می کنم ( _همه کسانی که وارد اینجا می شوید امید را رها کنید_ ). **زمینه:** مجموعه بزرگی از توابع جهانی در PHP وجود دارد که تعدادی از آنها فراخوانی های سیستمی متفرقه مانند خواب (و غیره) هستند. اکنون، من از «خواب» (و سایرین) در دسته‌ای از اسکریپت‌های مختلف استفاده می‌کنم که در مکان‌های مختلف اجرا می‌کنم، و متوجه شده‌ام که برای فراخوانی «pcntl_signal_dispatch» به محض اتمام «خواب» به خواب نیاز دارم- اما احتمالاً نه در تمام فیلمنامه های من **یک تعمیم:** باید کاری کنم که عملکرد جهانی بیشتر از آنچه در حال حاضر انجام می دهد انجام دهد، امیدوارم بدون ایجاد اختلال در اکوسیستم فعلی من. **راه حل من:** فکر می کنم می توانم یک کلاس wrapper ایجاد کنم که خواب صحیح را اجرا کند. _Singleton:_ من می‌توانم یک کلاس «سیستم» تک‌تنه بسازم که توابع سراسری را بپیچد. جهنم، من حتی می‌توانم لفاف‌ها را به روش‌های ثابت بسازم. نقطه ضعف این است که برای اینکه ببینم کدام نسخه را باید اجرا کنم، چه یک فراخوانی تابع وانیلی یا یکی با چیزهای اضافی، تعداد زیادی دیگ بخار بررسی می شود. _متغیر جهانی:_ من می‌توانم یک کلاس سیستم عمومی بسازم که توابع سراسری را بپیچد. سپس می‌توانم کلاس System را با کلاس‌های مختلفی گسترش دهم که توابع wrapper را لغو می‌کنند. من در هر اسکریپت یک متغیر «سیستم» جهانی ایجاد می‌کنم، بسته به اینکه چگونه به عملکرد توابع نیاز دارم. همه اسکریپت های من به آن متغیر سراسری دسترسی دارند. نکته منفی این است که باید مطمئن شوم که متغیر سراسری اعلان شده است، هرگز رونویسی نمی شود و از «سیستم» مناسب استفاده می کند. _چیز دیگر:_ من می‌توانم یک کلاس «SysControl» با متغیر «System» استاتیک و پوشش‌های استاتیک «System» از توابع ایجاد کنم، و سپس آن «System» را که به کلاس «SysControl» من ارجاع می‌دهد، عوض کنم. نکته منفی این است که احساس می کنم دارم زیاده روی می کنم. آیا گزینه های دیگری وجود دارد که باید در نظر بگیرم؟ کدام یک از این روش ها بهترین است و چرا؟ در آینده به دنبال چه مشکلاتی باشم؟ ویرایش: من در نهایت از راه حل _Something other_ استفاده کردم.
از یک متغیر سراسری، تکی یا چیز دیگری استفاده کنید
160258
به این سوال به عنوان یک شجره نامه فکر کنید، در بخش **PS** توضیح خواهم داد که دقیقا چیست، اما تصور شجره نامه آسان تر است: بنابراین پدر، بچه هایی دارد، آن بچه ها ممکن است بچه های بیشتری داشته باشند، آن بچه ها ممکن است بیشتر داشته باشند. بچه ها و ... 1- اطلاعات کاملی در حافظه ندارم که بتوانم آنها را طی کنم. با هر فراخوانی روش و ضربه زدن به پایگاه داده، فقط پدر در سطحی و فرزندانش را دارم. در اینجا سطح بالایی از روشی است که من دارم و به نحوه استفاده از برخی از بخش‌های خوب آن نیاز دارم: private void Foo(string fatherNode) { // برخی از اسکریپت‌های DB را فراخوانی کرده و داده‌هایی را که برای کار با آن‌ها نیاز دارید دریافت کنید. int numberOfKids = // آن را از چیزی که از تماس DB پر کردید دریافت کنید. for(int i = 1 to numberOfKids) { Node Child = // grab child[i] from the list we populed from DB calls //Add it to the treeView } } خب این کار می کرد زیرا یک برنامه رابط کاربری گرافیکی است و با هر شما می دانید رویداد کلیک کنید ما واقعاً فقط یک سطح از اطلاعات را درخواست می کردیم، اما اکنون من به یک عملکرد جدید نیاز دارم که بتوانم روی دکمه صادرات کلیک کنم و کل ساختار این کل را بنویسد. شجره نامه به یک فایل XML.. (بنابراین می توانید آن گره ها را گسترش دهید و همچنان سلسله مراتب خانواده را ببینید) 2- داده های زیادی وجود دارد. یک پدر ممکن است 400 فرزند داشته باشد، هر فرزند ممکن است 10 فرزند دیگر داشته باشد و هر یک از آن کودکان ممکن است 500 فرزند دیگر داشته باشد... پس من نیز باید نگران استثناهای حافظه باشم... 3- بازگشت؟ آیا واقعاً می توانیم تمام این سلسله مراتب را در حافظه بارگذاری کنیم؟ فکر نمی‌کنم.. به یاد داشته باشید که هدف صادرات آن به یک XML SO است. شاید راه کارآمد نوشتن یک الگوریتم خوب باشد که در هر تماس یک سطح از سلسله مراتب را برای فایل بنویسد و کل چیز را در حافظه بارگذاری نکند. .. اما من موهایم را می کشم و سرم را به میز می کوبم و نمی توانم کد را بشکنم و بفهمم. پس شبه کد پیشنهادی شما چیست... اتفاقا من از سی شارپ استفاده می کنم. * * * **P.S:** این در واقع یک سلسله مراتب بیوانفورماتیک بالینی است، پس شما می گویید Ok genomes human..ok اکنون 27000 ژن زیر آن وجود دارد، Ok اکنون gene234 می گیرد و بیایید بگوییم فرزندان آن چه هستند، ...
به دنبال یک راه بسیار کارآمد برای یافتن صادرات همه روابط در یک شجره نامه هستید
52466
به عنوان مثال، زمانی که یک سال پیش برای اولین بار کار آزاد را شروع کردم، کارت ویزیت من دارای نام، ایمیل و وب سایت من بود - و در بالای لیستی از فناوری هایی که با آنها راحت هستم. با نگاه به گذشته، فکر نمی کنم این تصمیم عاقلانه ای بود. چرا یک مشتری بالقوه می‌داند پایتون یا روبی چیست؟ از کجا می توانست بفهمد دات نت چیست؟ من هنوز چند تا از دسته های قدیمی باقی مانده ام، اما می خواهم چند کارت جدید بفرستم. به ما توسعه دهندگان توصیه می کنید چه چیزی را در کارت ویزیت خود نشان دهیم؟ آیا در این فکر که فهرست کردن فناوری‌ها برای مشتریان بالقوه بی‌معنی است، درست می‌گویم؟
کارت ویزیت فریلنسر چه چیزی باید داشته باشد؟
222228
من در حال نوشتن یک برنامه زمان بندی نیمه اتوماتیک هستم. با توجه به برخی رزروهای موجود و برخی منابع مورد نیاز، باید زمان هایی را پیدا کند که در آن می توان یک رویداد جدید را برنامه ریزی کرد. سپس یک کاربر انسانی نتایج را ارزیابی کرده و یکی از گزینه ها را انتخاب می کند. نیازی به بهینه سازی یک جدول زمانی برای چندین رویداد ندارد و از این رو مشکل جدول زمانی NP-Hard معمولی نیست. این سیستم دارای تعدادی منبع (مربی، اتاق، تجهیزات) است که هر کدام دارای یک نوع هستند (مثلاً معلم فرانسوی، اتاق سمینار، پروژکتور...). منابع برای رویدادهایی رزرو می شوند که هر کدام دارای زمان شروع و پایان هستند. حال، بگوییم که من باید یک کلاس فرانسوی 2 ساعته را با استفاده از پروژکتور در یک اتاق سمینار برنامه ریزی کنم، چه زمان هایی است که حداقل یک منبع از هر نوع منبع مورد نیاز در دسترس باشد؟ برای محدود کردن فضای مشکل، قابل قبول است که برای 90 روز آینده فقط از 9 صبح تا 5 بعدازظهر، دوشنبه تا جمعه در فواصل 15 دقیقه ای در نظر گرفته شود. تعداد کل منابع به ترتیب 1000. چگونه می توانم این کار را بدون نیاز به مقایسه هر منبع با هر منبع دیگری انجام دهم؟
الگوریتم برای یافتن زمان هایی که منابع در دسترس هستند
54175
من مطمئن نیستم که این سوال به اینجا تعلق داشته باشد، مشکل من خیلی با برنامه نویسی نیست، بلکه مشکل این است که قبل از شروع برنامه نویسی چه کار کنم. من می‌خواهم یک نمایش تصویری از متغیرهایی که نیاز دارم و چه کلاس‌هایی دارای چه روش‌هایی هستند. می‌دانم UML وجود دارد اما مطمئن نیستم که بهترین راه است، بنابراین بچه‌ها قبل از شروع برنامه‌نویسی از چه چیزی استفاده می‌کنید، کدام روش؟ من نمی خواهم یک جنگ شعله ور شروع کنم که چه چیزی بهتر است فقط چند رویکرد وجود دارد؟
قبل از شروع برنامه نویسی چه می کنید؟
62087
من مقداری کد زشت دارم - اساساً روی برخی از ساختارهای داده تکرار می شود که در آن قسمت عمل در حال تغییر بود، اما کد تکرار ثابت ماند. تکرار بخش عمده ای از کد را تشکیل می داد و حداقل چهار مورد از کپی کردن کد وجود داشت. بنابراین من کد را مجدداً تغییر دادم و هر سطح از تکرار را در کلاس خودش قرار دادم (احتمالاً بعداً پست دیگری روی آن خواهم گذاشت). با این حال، به دلیل برخی زیرساخت‌ها که مجبور بودم حلقه‌های تو در تو را در کلاس‌های جداگانه معرفی کنم، در نهایت با 10 درصد تعداد LOC بیشتری مواجه شدم. اگر زیرساخت اضافی را تخفیف دهم، در مقایسه با اندازه اصلی، حدود 5٪ کد کوچکتر دریافت می کنم. بنابراین، کد پیچیده تر است، اما کوتاه تر نیست و ممکن است برای یک برنامه نویس با تجربه کمتر درک آن سخت تر باشد. اگر فرصت‌های بیشتری برای استفاده مجدد وجود داشته باشد، ممکن است در آینده با کد کوتاه‌تری مواجه شوم. سوال من این است: به نظر شما ارزشش را داشت؟ اگر تعداد LOC افزایش یابد، ایده خوبی است که برای یک بار و فقط یک بار مجدداً اصلاح شود؟
یک بار و تنها یک بار - با خطوط کد بیشتر
168089
من XP (برنامه نویسی شدید) را دوست دارم، به خصوص قسمتی را که در آن 2 برنامه نویس در یک صفحه وجود دارد، زیرا اغلب راه حل یک مشکل نزدیک تر می شود اگر فقط توضیح دهید که چه کاری انجام می دهید و برنامه نویسی جفت شما را مجبور می کند توضیح دهید که چه کاری انجام می دهید. 10 سال گذشته یا بیشتر، به نظر می رسد سبک کار XP به نفع روش های کاری Agile و/یا Kanban منسوخ شده است. چرا؟ از آنجایی که XP به نظر من یک راه بسیار خوب برای کار به نظر می رسد و در مورد برنامه نویسی است که در آن Agile و Kanban بیشتر در مورد فرآیندها هستند.
چرا برنامه نویسی شدید (XP) به نفع Agile، Kanban و غیره منسوخ شده است؟
48697
به عنوان یک برنامه نویس یا مدیر سیستم، می توانید تلاش کنید تا انگشتان خود را در هر سیستمی داشته باشید یا تا آنجا که ممکن است خود را منزوی کنید تا به یک چرخ دنده ای تبدیل شوید که به راحتی جایگزین می شود. از مزایای دومی می توان به مرخصی و عدم حضور در مرخصی اشاره کرد، در حالی که اولی به این معنی است که همیشه کاری برای انجام دادن دارید و شلیک کردن آن بسیار دشوار است. هدف گذاری برای هر یک از این دو افراطی نیازمند تلاشی آگاهانه است. **به جز ملاحظات بدیهی اخلاقی**، برای چه باید تلاش کرد؟
آیا یک برنامه نویس باید ضروری باشد؟
112953
در سرتاسر محل‌های کاری مختلف و در طول زندگی دانشگاهی‌ام همیشه کدی می‌نوشتم که فکر می‌کردم «این واقعاً در موقعیت‌های عمومی مفید خواهد بود». در واقع، من عمداً کد می نویسم، حتی اگر نوشتن مدتی طول بکشد، که می دانم در آینده به من کمک خواهد کرد (مثلاً توابع سفارشی «SubString()»). از این رو دلیل کلاس های Helper است. من مطمئن هستم که این توابع را احتمالاً می توان در جای دیگری آنلاین یافت، اما نکته اینجاست که من آنها را نوشتم و بعداً از آنها در مشاغل دیگر یا برای پروژه های شخصی استفاده خواهم کرد. در حال حاضر من یک کتابخانه کد شخصی نگهداری نمی‌کنم، زیرا هرگز وقت نمی‌کنم آنجا بنشینم و کد را از محل کار / پروژه‌هایم در مکان شخصی دیگری کپی کنم. سوال این است که آیا گرفتن کدی که در محل کار تولید کرده اید و استفاده مجدد از آن ( **a** ) برای پروژه های شخصی و ( **b** ) در سایر مشاغل اشتباه است؟
آیا گرفتن کدی که در محل کار تولید کرده اید و استفاده مجدد از آن برای پروژه های شخصی اشتباه است؟
13053
که اولین زبانی بود که از برنامه نویسی عمومی پشتیبانی می کرد و اولین زبان اصلی تایپ ایستا (که به طور گسترده استفاده می شد) با پشتیبانی عمومی بود. Generics مفهوم انواع پارامتری را پیاده سازی می کند تا انواع مختلف را مجاز کند. اصطلاح عمومی به معنای «مرتبط با گروه‌های بزرگ یا مناسب برای گروه‌های بزرگ» است. من ذکرهای زیر را از first دیده ام: > چند شکلی پارامتری مرتبه اول اکنون یک عنصر استاندارد زبان های برنامه نویسی تایپ شده ایستا است. با شروع با System F [20,42] و زبان های برنامه نویسی تابعی، ساختارها راه خود را به زبان های اصلی مانند جاوا و C# پیدا کرده اند. در این زبان ها معمولاً به چند شکلی پارامتری مرتبه اول ژنریک گفته می شود. از Generics of a Higher Kind، Adriaan Moors، Frank Piessens، and Martin Odersky > برنامه نویسی عمومی سبکی از برنامه نویسی رایانه ای است که در آن الگوریتم ها بر اساس انواعی که بعداً مشخص می شوند نوشته می شوند و سپس زمانی که > نمونه سازی می شوند. برای انواع خاصی که به عنوان پارامتر ارائه شده است مورد نیاز است. این رویکرد، توسط آدا در سال 1983 از برنامه‌نویسی عمومی ویکی‌پدیا آغاز شد
اولین زبان ها با پشتیبانی از برنامه نویسی عمومی
235388
من اخیراً بسته ای (جاوا بیلدرز) پیدا کردم که دوست دارم و فکر می کنم به توسعه پروژه من کمک کند، اما مشکلاتی دارد: * دیگر در حال توسعه نیست (آخرین تعهد در github > 1 سال پیش) * عدم فعالیت به این معنی است که دیگر توسط آن پشتیبانی نمی شود. توسعه دهندگان * هیچ انجمن قابل توجهی به این معنی نیست که توسط یک پایگاه کاربری بزرگتر پشتیبانی نمی شود زیرا همه می دانم که این بسته مرده است و هر مشکلی که داشته باشیم بدون بازنویسی بزرگ برای حذف غیرقابل حل خواهد بود. از آن در بدترین حالت استفاده می شود. به طور جداگانه (احتمالاً ارزش یک سؤال دیگر را دارد) اگر این بسته به طور گسترده شناخته شده نباشد، زمان ورود اعضای جدیدی را که به تیم ملحق می شوند افزایش می دهد. آیا روش مطمئن تری برای سنجش میزان استفاده از بسته وجود دارد تا ببینیم آیا بسته به اندازه کافی «قابل پشتیبانی» و انعطاف پذیر است (به عنوان مثال اگر بخواهیم ویژگی X را انجام دهد، نمی توانیم به توسعه دهنده ای که از توسعه بسته ناپدید شده است برگردیم. ) پروژه را در معرض خطر قرار ندهید؟
چگونه می توانم قابلیت پشتیبانی و قابلیت اطمینان یک بسته را قبل از معرفی آن به یک پروژه بسنجم؟
94540
فرض کنید یکی از اعضای تیم در مرخصی سالانه است. او در برنامه‌ریزی اسپرینت شرکت نخواهد کرد، اما در اواسط دوره‌های تکرار/دوی سرعت بازخواهد گشت. بیایید بگوییم که او 50% ظرفیت دارد، یعنی از آنجایی که برای نیمی از دوره بعدی در دسترس خواهد بود، باید: 1. بعد از بازگشت با او یک جلسه برنامه ریزی داشته باشیم. 2. قبل از رفتن به مرخصی سالانه یعنی قبل از برنامه ریزی اسپرینت با او یک جلسه برنامه ریزی داشته باشید. 3. او را برای هیچ کاری برنامه ریزی نکنید و او را به کارهای غیر سرعتی اختصاص دهید. spikes و غیره 4. از همتایان خود بخواهید در طول برنامه ریزی اسپرینت از طرف او برنامه ریزی کنند و فرد غایب می تواند پس از بازگشت وظایفی را اضافه کند و اگر نتواند تمام کارهایی را که می تواند انجام دهد، انجام دهد. 5. از او بخواهید که با یک توسعه دهنده دیگر بنشیند و برای مدتی برنامه نویسی جفتی انجام دهد. 6. هر چیز دیگری.. من علاقه مند هستم بدانم شما چه کار می کنید. توجه: ما در حال انجام (1) هستیم و به نظر نمی رسد.
اگر یکی از اعضای تیم برنامه ریزی اسپرینت را از دست داد، چه باید کرد؟
125402
من در آوردن مهندسی نرم افزاری که در مدرسه یاد گرفتم به پروژه هایم در شغلم مشکل دارم. همه الگوها به اندازه کافی آسان برای اعمال هستند، اما ارائه معماری و ساختارهای کلاس عمومی برای من سخت است. این بسیار باز است و من هرگز نمی‌دانم چگونه به پروژه‌هایم نزدیک شوم، به استثنای هر پروژه‌ای که کاملاً متناسب با معماری MVC باشد. من روی چند پروژه بزرگتر کار کرده ام. محصول نهایی کار می کند زیرا من آزمایش را به خوبی می دانم، اما رسیدن به آنجا جهنم است و بازگشت برای افزودن ویژگی ها بدتر است. کار من معمولاً از نقطه ورود برنامه ها و تفکر از طریق موارد استفاده به برنامه ریزی تنزل می یابد. این در نهایت کار می کند، اما من با انسجام کم و کدهای محکم همراه می شوم. من تجربه کافی از مدرسه را داشتم تا شغلی را با مسئولیت های بیشتری نسبت به برنامه نویسان سطح ابتدایی شروع کنم، بنابراین مزایای یادگیری از یک تیم با تجربه تر را ندارم. مشکل این است که من بسیار ناکارآمد هستم. رئیس من یک بار گفت که اگر این پروژه‌ها را سریع‌تر و با همان سطح آزمایش انجام دهم، می‌توانم بیشتر بسازم. پس باید به خودم مهندسی نرم افزار یاد بدهم. من کتاب های زیادی خوانده ام، اما آنها کمی بیش از حد انتزاعی هستند. من به چیزی ملموس نیاز دارم **برای یادگیری مهندسی نرم افزار پروژه واقعی به کجا باید مراجعه کنم؟** **ویرایش:** ممکن است بدانید که گاهی اوقات با کدهای تمیز مواجه می شوم. یا خیلی طول می کشد تا به آنجا برسم، یا تسلیم می شوم و آن را هک می کنم زیرا می دانم که کار می کند. اکثر مردم می گویند که این با تجربه است، اما باید جایی وجود داشته باشد که بتوانم بروم که بگوید: اگر پروژه شما اینگونه است، این معماری ها را امتحان کنید.
چگونه می توانم کاربردهای عملی اصول مهندسی نرم افزار را یاد بگیرم؟
54171
خب، از من خواسته شده است که در یک برنامه وب جاوا کار کنم که طراحی بسیار ضعیفی دارد. به نام آسان کردن، آنها چارچوب خود را برای درک همه چیز بسیار دشوار ساخته اند. من در تلاش برای کشف جریان کنترل هستم. آیا شما چنین تجربه ای دارید؟ در چنین شرایطی وقتی شخصی که آن را طراحی کرده است قبلاً شرکت را ترک کرده است، چه می کنید؟
آیا با برنامه ای که طراحی ضعیفی دارد کار کرده اید؟
256128
من دیدم که برخی از خطاهای مشکوک بر اساس صفحات درخواست شده در سایت من ایجاد می شود. خطای من ثبت مسیری است که کاربر سعی دارد به آن دسترسی پیدا کند. به دلیل این خطاها (و مسیرهایی که آنها سعی داشتند به آنها دسترسی پیدا کنند) من فرآیند لیست سیاه خود را ایجاد کردم که در آن می توانم شخصی را از سایت خود بر اساس آدرس IP و/یا نام کاربری در لیست سیاه قرار دهم. بعد از اجرای این، هیچ خطایی از این دست ندیدم .... تا امروز. اکنون، قبل از اینکه این شخص را در لیست سیاه قرار دهم، می‌خواهم مطمئن شوم که این یک موتور جستجوی قانونی نیست که فقط سعی می‌کند پایگاه داده خود را با تمام پیوندهای موجود از سایت من بسازد. بنابراین، سوال من، آیا راهی وجود دارد که ببینیم یک آدرس IP به چه شرکتی اختصاص داده شده است؟ یا، آیا آن خزنده‌های موتورهای جستجو فقط به صفحات موجود می‌روند؟
نحوه شناسایی هکرها بر اساس آدرس های IP و صفحاتی که به آنها دسترسی پیدا کرده اند
118801
من می دانم که به طور کلی خود کوکی ها برای ذخیره اطلاعات احراز هویت به اندازه کافی قوی در نظر گرفته نمی شوند. چیزی که می‌پرسم این است که آیا الگوی طراحی یا چارچوبی برای اشتراک‌گذاری احراز هویت در میان زیر دامنه‌ها بدون نیاز به استفاده از چیز پیچیده‌تری مانند OpenID وجود دارد یا خیر. در حالت ایده‌آل، فرآیند به این صورت است که کاربر از abc.example.org بازدید می‌کند، وارد می‌شود و به xyz.example.org ادامه می‌دهد، جایی که به‌طور خودکار شناسایی می‌شوند (در حالت ایده‌آل، عکس آن نیز ممکن است - ورود از طریق xyz به معنای خودکار است. ورود در abc). مشکل اینجاست که abc.example.org و xyz.example.org هر دو در سرورهای مختلف و چارچوب های برنامه وب متفاوت هستند، اگرچه هر دو می توانند از یک پایگاه داده مشترک استفاده کنند. پلتفرم‌های برنامه کاربردی وب شامل PHP، ColdFusion و Python (Django) می‌شوند، اگرچه من از دیدگاه کلی‌تر نیز به این موضوع علاقه دارم (یعنی زبان آگنوستیک).
به اشتراک گذاری احراز هویت در میان زیر دامنه ها با استفاده از کوکی ها
102813
من واقعاً نامگذاری در مورد این موارد را نمی دانم، اما در اینجا توضیح مختصری از آنچه می خواهم است. لطفا در صورت نیاز به اثبات بیشتر به من اطلاع دهید. بنابراین من این پروژه بزرگتر شامل پایگاه داده ها، زبان های مختلف و رابط ها (SQL، R، C، Python، هر دو رابط کاربری گرافیکی و CLI) را دارم. کمی بزرگتر از آن است که در یک ساختار ذهنی ساده از آنچه در واقع در حال وقوع است جا بیفتد. من علاقه مند به ساختن مادر همه نمودارها هستم که پروژه را از دیدگاه معماری سیستم ترسیم کند. به طور کلی، من دوست دارم اطلاعات برخی از اطلاعات متا داده ها را نشان دهد و در کجا تولید / مصرف می شود. حدس می‌زنم نزدیک به نمودار جریان باشد، اما چون در این موارد متخصص نیستم، از شما کمک می‌خواهم. آیا ابزاری برای این کار وجود دارد؟ آیا بهترین روش در مورد قالب بندی و غیره وجود دارد؟ در مورد نمادها برای همه رویه ها / کلاس ها / متدها / توابع چطور؟ لطفا اگر نظری در این مورد دارید مطرح کنید. فقط برای اینکه کمی بیشتر به چیزی که به آن علاقه دارم چارچوب بزنم: * من ترجیح می دهم از ابزارهایی مانند لاتکس استفاده کنم تا Visio * از IDE های بزرگ و فانتزی متنفرم، اما VIM را دوست دارم * با راه حل های ثابت انجام می دهم، اما به خودکار علاقه مند هستم. راه حل ها نیز (البته تا زمانی که خیلی پیچیده نباشند)
بهترین شیوه ها برای نمایش نمودار معماری سیستم؟
163502
من چند سوال در مورد لوکال هاست و شماره پورت دارم زیرا در این زمینه دانش زیادی ندارم و به دلیل اینکه اخیراً مجبور شدم با راه اندازی پروژه های ویژوال استودیو و IIS کار کنم و چیزهایی وجود دارد که در مورد آنها واضح نیستم. . من سوالات زیر را در مورد چیزهایی که به نظرم گیج کننده است دارم. من فکر کردم منطقی تر است که به جای سؤالات جداگانه، همه آنها را در یک سؤال قرار دهم. 1. من متوجه شده ام که با پروژه هایی که در گذشته روی آنها کار کرده ام یک شماره پورت تصادفی ایجاد می شود، اما اخیراً پروژه ای را دیدم که در آن شماره پورت ثابت شده بود. هدف از داشتن شماره پورت لوکال هاست ثابت/پیش فرض چیست؟ یعنی آیا به ویژه در پروژه هایی که برنامه نویسان زیادی روی پروژه کار می کنند مفید است؟ 2. اگر راه حلی شامل چندین پروژه باشد (مثلاً خدمات WCF، دامنه، MVC/صفحات وب)، آیا می توان یک پورت لوکال هاست متفاوت برای هر یک از آنها راه اندازی کرد؟ اگر چنین است، فایده این کار چیست؟ 3. اگر یک راه حل شامل چندین پروژه باشد و دارای آدرس های اینترنتی/پورت محلی متفاوتی باشد، آیا باید برای هر پروژه در IIS یک وب سایت (و برنامه کاربردی) مربوطه وجود داشته باشد؟ یا فقط برای پروژه ای که حاوی صفحات وب واقعی است؟
شماره پورت در پروژه های ویژوال استودیو و IIS
237529
توسعه جستجوی آلفا-بتا برای Colorito، که این ویژگی را دارد که گاهی اوقات تپه نوردی ساده غیرممکن است. بنابراین دنباله ای از 2 یا 3 حرکت تنها راه برای پیشرفت است. من به یک موقعیت آخر بازی رسیدم که با جستجوی 6 لایه، می توان در 2 حرکت پیشرفت خوبی داشت، اما حرکت سوم باید حرکت بد یک سکانس جدید باشد. همچنین این امکان وجود دارد که همان دنباله 2 حرکتی را 3 حرکت انجام دهید و از حرکت بد در افق اجتناب کنید. این 3 حرکت که می تواند 2 حرکت باشد به تغییر اصلی تبدیل می شود. مشکل این است که همین تحلیل در مورد حرکت بعدی نیز صدق می کند. بنابراین هوش مصنوعی گیر می کند و هیچ پیشرفتی ندارد. چارچوب جستجو به بازی‌های مختلف زیادی ارائه می‌شود، بنابراین من بیشتر به رویکردهای عمومی برای تشخیص/جلوگیری از این مشکل، اما همچنین ایده‌های خاص بازی که ممکن است از این مشکل خاص جلوگیری کند، علاقه‌مندم. ویرایش: پس از مدتی فکر، یک رویکرد معقول و تا حدودی کلی این است که اجازه دادن به حرکات پاس در سطح پایانی جستجو، حتی اگر بازی اینطور نباشد. این پاس‌های مصنوعی را می‌توان صفر یا کمی مثبت ارزیابی کرد، بنابراین به جای یافتن یک حرکت «بد» در محدوده عمق جستجو، جستجو یک پاس پیدا می‌کند.
توسعه هوش مصنوعی، تغییر در اثر افق
180131
من به دنبال جزئیات این دو دسته مختلف بوده‌ام: 1. محیط‌های زمان اجرا وب 2. زبان‌های برنامه‌نویسی برنامه‌های کاربردی وب فکر می‌کنم اطلاعات درستی دارم و آن را به درستی بیان کرده‌ام، اما مطمئن نیستم. مدتی است که جستجو می‌کنم، اما فقط تکه‌هایی از اطلاعات یا مواردی را که می‌توانم به عنوان اطلاعات بی‌فایده ببینم پیدا کردم (ممکن است اشتباه می‌کنم). در اینجا توضیحات من تا کنون آمده است: محیط های زمان اجرا وب - یک محیط Run-time بخشی از رفتار اصلی هر زبان رایانه ای را پیاده سازی می کند و اجازه می دهد تا از طریق یک API یا زبان مخصوص دامنه تعبیه شده آن را تغییر دهید. یک محیط زمان اجرا وب مشابه است با این تفاوت که از زبان های مبتنی بر وب مانند Java-script استفاده می کند که از رفتار اصلی یک زبان رایانه استفاده می کند. مثال دیگری از زبان وب محیط Run-time، JsLibs است که یک محیط زمان اجرا توسعه جاوا اسکریپت پایدار برای استفاده از جاوا اسکریپت به عنوان یک زبان برنامه نویسی کلی است. جاوا اسکریپت اغلب برای ایجاد رابط های پاسخگو استفاده می شود که تجربه کاربر را بهبود می بخشد و عملکرد پویا را بدون نیاز به منتظر ماندن برای واکنش سرور و هدایت به صفحه دیگر ارائه می دهد. زبان های برنامه نویسی برنامه های وب - زبان برنامه کاربردی وب چیزی است که از یک برنامه دسکتاپ سنتی در یک صفحه وب تقلید می کند. به عنوان مثال، با استفاده از PHP می توانید فرم ها و جداولی را ایجاد کنید که از پایگاه داده ای مشابه پایگاه داده مایکروسافت اکسل استفاده می کنند. برخی از زبان های دیگر برای برنامه نویسی برنامه های وب عبارتند از: * Ajax * Perl * Ruby در اینجا برخی از منابع مورد استفاده آمده است: http://en.wikipedia.org/wiki/Web_application_development http://code.google.com/p/ jslibs/ **من می‌خواهم تأیید شود که توضیحاتی که ایجاد کرده‌ام درست است، زیرا هنوز کمی مطمئن نیستم که آیا به سرم زده ام یا نه.**
محیط های زمان اجرا وب و زبان های برنامه نویسی چیست؟
100010
من روی یک پروژه کارآموزی کار می کنم، اما قبل از اینکه بتوانم همه چیز را تمام کنم، باید آنجا را ترک کنم. من 1 کلاس دارم که برای استفاده در تولید به اندازه کافی پایدار نیست. من می خواهم این کلاس را علامت / پرچم گذاری کنم تا افراد دیگر به طور تصادفی از آن در تولید استفاده نکنند. من قبلاً اعلامیه را در Javadoc قرار داده ام، اما به نظر کافی نیست. برخی از خطاهای کامپایلر یا هشدار بهتر است. کد به این صورت سازماندهی شده است: [بسته] | company.foo.bar.myproject |-- Class1.java |-- Class2.java |-- Class3.java <--(پایدار نیست) اگر یک کلاس کارخانه ای وجود داشت که آن کلاس ها را در متدهای عمومی فراخوانی می کرد، می توانستم داشته باشم متد را روی 'class3' به عنوان 'private' تنظیم کنید. با این حال API به این ترتیب در معرض نمایش قرار نمی گیرد. کاربران مستقیماً از آن کلاس ها استفاده خواهند کرد، به عنوان مثال. Class1(); جدید، اما من نمی توانم یک کلاس سطح بالا را خصوصی کنم. بهترین روش برای مقابله با این وضعیت چیست؟
چگونه یک کلاس را به عنوان در حال توسعه در جاوا پرچم گذاری کنیم
136792
پس از مرور اسناد اپل، با این نمونه از الگوی MVC آنها مواجه شدم: ![mvc](http://i.stack.imgur.com/BYaCl.png) با استفاده از NSNotificationCenter و بدون استفاده از KVO، آیا این نمودار زیر نشان دهنده یک اجرای صحیح الگوی MVC؟ اگر نه، چه مشکلی دارد و چگونه می توان آن را اصلاح یا بهبود بخشید؟ ![مثال mvc](http://i.stack.imgur.com/jjQa2.png) 1. برنامه با روشن شدن چراغ سمت چپ و خاموش شدن چراغ سمت راست شروع می شود. ممکن است در هر زمان فقط یک چراغ روشن باشد. 2. کاربران سوئیچ سمت راست را فشار می دهند، که یک اکشن هدف را به کنترل کننده view ارسال می کند. 3. view controller پیام را دریافت می کند و پیامی را به مدل داده نور مناسب ارسال می کند. 4. چراغ سمت راست از NSNotificationCenter استفاده می کند تا به کنترل کننده اطلاع دهد که نور سمت راست تغییر کرده است. 5. کنترل کننده پیام را دریافت می کند و روش زیر را انجام می دهد: BOOL rightLightOn = [rightLightData on]; if( rightLightOn ) { [rightLightImage setImage:onImage]; [leftLightSwitch setOn:NO]; } else { [rightLightImage setImage:offImage]; }` 6. تغییر سوئیچ باعث می شود که UISwitch متد leftSwitchChanged را در کنترلر فراخوانی کند. 7. کنترل کننده پیام را دریافت می کند و پیامی را به مدل داده نور سمت چپ ارسال می کند. 8. چراغ سمت چپ از NSNotificationCenter استفاده می کند تا به کنترل کننده اطلاع دهد که چراغ سمت چپ تغییر کرده است. 9. کنترل کننده پیام را دریافت می کند و دوباره همان روش نشان داده شده در بالا را انجام می دهد، اما برای نور مناسب اصلاح شده است. علاوه بر این، اگر سیستم از یک سوئیچ استفاده نمی کرد، و در عوض از یک دکمه UIB استفاده می کرد که متن Turn On یا Turn Off را نمایش می داد، چه می شد. آیا سوئیچ متن خود را به‌روزرسانی می‌کند، سپس «rightSwitchChanged» را صدا می‌کند یا بلافاصله با rightSwitchChanged تماس می‌گیرد و منتظر می‌ماند تا کنترل‌کننده view متن را تغییر دهد؟
آیا این یک اجرای صحیح الگوی MVC iOS است؟
250991
به نظر می رسد که همیشه/اغلب از ایمنی نخ به عنوان مزیت اصلی استفاده از انواع تغییرناپذیر و به خصوص مجموعه ها یاد می شود. من شرایطی دارم که می‌خواهم مطمئن شوم که یک روش فرهنگ لغت رشته‌ها (که در سی شارپ غیرقابل تغییر هستند) را تغییر نمی‌دهد. من می خواهم تا آنجا که ممکن است چیزها را محدود کنم. با این حال، مطمئن نیستم که آیا افزودن یک وابستگی به یک بسته جدید (مجموعه‌های غیرقابل تغییر مایکروسافت) ارزشش را دارد یا خیر. عملکرد نیز مسئله مهمی نیست. بنابراین حدس می‌زنم سوال من این است که آیا مجموعه‌های تغییرناپذیر برای زمانی که هیچ الزامات عملکرد سختی وجود ندارد و مشکلات ایمنی نخ وجود ندارد، به شدت توصیه می‌شوند؟ در نظر بگیرید که معناشناسی ارزش (مانند مثال من) ممکن است یک الزام باشد یا نباشد.
آیا تغییرناپذیری زمانی که همزمانی وجود ندارد بسیار ارزشمند است؟
118806
من در حال توسعه یک برنامه وب چند زبانه PHP هستم، و متون طولانی (-ish) دارم که باید آنها را با gettext ترجمه کنم. اینها الگوهای ایمیل (معمولاً کوتاه، اما همچنان چندین خط) و بخش‌هایی از قالب‌های نمایش (بلوک‌های توصیفی طولانی‌تر از متن) هستند. این متون شامل چند HTML ساده است (چیزهایی مانند پررنگ/مورب برای تاکید، احتمالاً یک پیوند اینجا یا آنجا). قالب ها اسکریپت های PHP هستند که خروجی آن ها گرفته می شود. مشکل این است که gettext برای مدیریت متون طولانی تر بسیار ناشیانه به نظر می رسد. متن‌های طولانی‌تر معمولاً در طول زمان تغییرات بیشتری نسبت به متون کوتاه دارند - من می‌توانم پیام را تغییر دهم و مطمئن شوم که در همه ترجمه‌ها به روز می‌شود (ممکن است کار زیاد باشد و در صورت طولانی بودن پیام، بسیار مستعد خطا باشد)، یا می‌توانم آن را نگه دارم. پیام تغییر نکرده و فقط ترجمه ها را اصلاح کنید (که متون قدیمی گمراه کننده را در قالب ها باقی می گذارد). همچنین، توصیه هایی را در مورد گنجاندن HTML در رشته های دریافت متن دیده ام، اما اجتناب از آن می تواند یک تکه متن طبیعی را به تکه های زیادی تقسیم کند، که برای ترجمه و جمع آوری مجدد کابوس بزرگتری خواهد بود، و همچنین توصیه هایی علیه آن دیده ام. تقسیم غیر ضروری رشته های متن به پیام های جداگانه. رویکرد دیگری که من می بینم این است که برای این متون طولانی تر، به طور کلی gettext را نادیده بگیرم، و آن بلوک ها را در قالب های فرعی خارجی برای هر محلی جدا کنیم، و فقط یکی را برای منطقه فعلی درج کنم. نقطه ضعف این است که من تلاش ترجمه را بین فایل‌های gettext .po و قالب‌های جداگانه که در مکانی کاملاً متفاوت قرار دارند، جدا می‌کنم. از آنجایی که این برنامه در آینده به عنوان نقطه شروع برای برنامه های کاربردی دیگر مورد استفاده قرار می گیرد، سعی می کنم بهترین رویکرد را برای بلند مدت ارائه کنم. من به مشاوره برای بهترین شیوه در چنین سناریوهایی نیاز دارم. چگونه موارد مشابه را اجرا کرده اید؟ چه چیزی نتیجه داد و چه چیزی ایده بد بود؟
ترجمه متون طولانی تر (مشاهده و قالب های ایمیل) با gettext
158713
من تازه وارد Visual C++ هستم. در حین حرکت رو به جلو در کتاب برنامه نویسی ویندوز با MFC با GDI (رابط دستگاه گرافیکی) و استفاده از قلم مو مواجه شدم. کتاب می گوید اگر حافظه GDI شما کم باشد، نمی توان براش ایجاد کرد. میخوام بدونم حافظه GDI کی و چطور کم میشه؟ و از همه مهمتر، دلیل اینکه وقتی حافظه GDI کم است، نمی توانیم براش بسازیم چیست؟
GDI حافظه کم است
176681
یکی از شکایات اصلی من در مورد C++ این است که در عمل چقدر سخت است که اشیاء کتابخانه std را خارج از مرزهای کتابخانه پویا (یعنی dll/so) منتقل کنیم. کتابخانه std اغلب فقط هدر است. که برای انجام برخی بهینه سازی های عالی عالی است. با این حال، برای dll ها، اغلب با تنظیمات کامپایلر متفاوتی ساخته می شوند که ممکن است بر ساختار/کد داخلی کانتینرهای کتابخانه std تأثیر بگذارد. برای مثال، در MSVC ممکن است یک dll با اشکال زدایی تکرارکننده روشن بسازد در حالی که دیگری با خاموش بودن آن بسازد. این دو dll ممکن است در انتقال کانتینرهای std در اطراف با مشکل مواجه شوند. اگر «std::string» را در واسط خود نمایان کنم، نمی‌توانم تضمین کنم که کدی که کلاینت برای «std::string» استفاده می‌کند مطابقت دقیق «std::string» کتابخانه من باشد. این منجر به اشکال زدایی سخت، سردرد و غیره می شود. شما یا تنظیمات کامپایلر را در سازمان خود کنترل می کنید تا از این مشکلات جلوگیری کنید یا از یک رابط C ساده تر استفاده می کنید که این مشکلات را نداشته باشد. یا تنظیمات مورد انتظار کامپایلر را که باید از آنها استفاده کنند را برای مشتریان خود مشخص کنید (اگر کتابخانه دیگری تنظیمات کامپایلر دیگر را مشخص کند بد نیست). سوال من این است که آیا C++11 برای حل این مسائل تلاش کرده است یا نه؟
آیا C++11 مربوط به ارسال اشیاء std lib بین مرزهای کتابخانه پویا/اشتراک‌گذاری شده است؟ (یعنی dll ها و غیره)؟
256122
http://www.oodesign.com/command-pattern.html در خواندن یک آموزش در مورد الگوی فرمان، با یک نمودار UML مواجه شدم که به نظر می رسد برخی از روابط را حذف می کند. برای نمودار زیر، مشتری یک معامله سهام، یک نماینده، و سفارش خرید و فروش سهام را نشان می دهد. چرا نویسنده پیکان رابطه با کلاس عامل را حذف می کند؟ چرا خط چین برای <> به جای یک فلش ثابت مانند فلش از Client به StockTrade استفاده می شود؟ ![توضیحات تصویر را اینجا وارد کنید](http://i.stack.imgur.com/9clLI.gif) من همچنین نمودار بالا را با تصویر زیر مقایسه کردم که کلاس Invoker/Agent را به طور کامل حذف می کند و همچنین از کلاس CallbackTwo استفاده می کند. برای جمع آوری گیرنده ها پیاده‌سازی C# دارای یک کلاس Invoker است، اگرچه پیاده‌سازی‌ها در زبان‌های دیگر ندارند. آیا این بدان معناست که رابطه فراخوان ضمنی است؟ http://sourcemaking.com/design_patterns/command http://sourcemaking.com/design_patterns/command/c-sharp-dot-net ![توضیحات تصویر را اینجا وارد کنید](http://i.stack.imgur.com/ GljS8.png)
سوالاتی در مورد UML در رابطه با الگوی فرمان
256124
اجرای فراخوانی به نقاط انتهایی API، سپس تجزیه JSON و مدیریت داده ها آسان است - اما یک الگوی طراحی خوب برای این کار چیست؟ در اینجا چند راه وجود دارد که من امتحان کرده‌ام اما احساس می‌کنم باید راه بهتری وجود داشته باشد: 1. یک کلاس singleton ایجاد کنید که تمام کدهای شبکه و همه کدهای تجزیه داده‌ها را برای کل برنامه برای همه نقاط پایانی مدیریت می‌کند. سپس هر کلاس کنترلی می‌تواند روی singleton 2 ضربه بزند. وظایف نقطه پایانی شبکه را مستقیماً از کنترل‌کننده‌های مشاهده انجام دهید - با استفاده از بلوک‌های درون کنترل‌کننده view برای مدیریت پاسخ‌ها برنامه‌ای را در نظر بگیرید که می‌تواند به نقطه پایانی (GET) ضربه بزند تا فهرستی از قرارها را دانلود کند. همچنین یک نقطه پایانی POST را در نظر بگیرید که در آن می توانید قرارهای ملاقات جدید ارسال کنید. داده ها باید در JSON بسته بندی یا غیر بسته بندی شوند و خطاها باید به طور مناسب مدیریت شوند. یک الگوی طراحی خوب برای انجام این کار چیست؟ و قبل از اینکه به این پست رای منفی بدهید و بگویید خیلی گسترده یا ذهنی است، فقط به این صفحه نگاه کنید: https://programmers.stackexchange.com/help/dont-ask > برخی از سوالات ذهنی مجاز هستند، اما ذهنی به این معنی نیست > هر چیزی می رود». انتظار می رود همه سوالات ذهنی > ** سازنده ** باشند. یافتن پاسخ خوبی برای این مشکل رایج دشوار است.
یک الگوی طراحی خوب برای پیاده سازی خدمات REST در موبایل چیست؟
254679
من لیستی از رشته ها را دارم که مرتب می کنم. 12 رشته کلید مختلف در لیست وجود دارد که من از آنها برای مرتب سازی استفاده می کنم. بنابراین به جای نوشتن 12 درک لیست جداگانه، می‌خواهم از لیستی از لیست‌های خالی و فهرستی از رشته‌های کلیدی برای مرتب‌سازی استفاده کنم، سپس از izip برای درک لیست استفاده کنم. کاری که من انجام می دهم این است: >>> از itertools import izip >>> tran_types = ['DDA Debit', 'DDA Credit'] >>> tran_list = [[] برای مورد در tran_types] >>> trans = get_info_for_branch( 'sco_monday.txt',RT_NUMBER) >>> برای x,y در izip(tran_list, TRANSACTION_TYPES): x = [[item.strip() برای مورد در line.split(' ') اگر نه مورد == ''] برای خط در trans اگر y در خط] >>> tran_list[0] [] می‌خواهم خروجی‌هایی شبیه به زیر ببینم: >>> tran_list[0] [['DDA Debit','0120','18','3','83.33'],['DDA Debit','0120','9','1','88.88']] خروجی منطقی نیست به من؛ اشیایی که izip برمی گرداند لیست ها و رشته هایی هستند >>> برای x,y در itertools.izip(tran_list, TRANSACTION_TYPES): type(x)، type(y) (<type 'list'>, <type 'str'>) (<type 'list'>, <type 'str'>) چرا این فرآیند لیست های خالی را برمی گرداند؟
درک لیست IZIP پایتون لیست خالی را برمی گرداند
143170
در پروژه ++C که من روی آن کار می‌کنم، ما یک برنامه کاربردی داریم که از چندین فرآیند بر روی ماشین‌های مختلف مستقر شده است. این شبکه از فرآیندها پویا است زیرا فرآیندها (مشتریان یا خدمات پس زمینه) را می توان در طول عمر برنامه شروع و پایان داد. ما قبلاً یک ماژول داریم که امکان انتقال داده های دلخواه را در شبکه از طریق RPC فراهم می کند و از آن برای تبادل اطلاعات (مانند اطلاعات وضعیت، اطلاعات پیشرفت، کدهای خطا و غیره) بین فرآیندها استفاده می کنیم. ما می خواهیم یک لایه انتزاعی تر برای مدیریت ارتباطات ناهمزمان داشته باشیم (در حال حاضر، RPC به صورت همزمان اجرا می شود)، و اجازه دهیم فرآیندها به صورت پویا شروع و خاتمه پیدا کنند و همچنان یکدیگر را پیدا کنند. اخیراً به دنبال راه‌حلی گشتیم و فکر می‌کنیم می‌توانیم از چیزی مانند Scala **بازیگران** و **بازیگران از راه دور** استفاده کنیم (به عنوان مثال به این آموزش مراجعه کنید). زبان دیگری که از مدل بازیگر استفاده می کند و مدت طولانی تری نسبت به اسکالا وجود داشته است، ارلنگ است (این سوال را نیز ببینید). بازیگران اشیایی هستند که رفتار و صندوق پستی دارند و هیچ داده ای را به اشتراک نمی گذارند. بازیگران به طور همزمان اجرا می شوند و از طریق تبادل پیام ناهمزمان با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. بازیگران به عنوان بخشی از رفتار خود می توانند بازیگران دیگری خلق کنند. پیام ها نیز به عنوان اشیا نمایش داده می شوند. ساده ترین حالت این است که بازیگران در همین روند زندگی می کنند. در این مورد آنها می توانند با استفاده از یک دسته (مرجع، اشاره گر، شناسه منحصر به فرد) یکدیگر را خطاب قرار دهند. اجرای بازیگر، موضوعات زیرین و هر جزئیات دیگری را پنهان می کند. وقتی بازیگران در فرآیندهای مختلف (و احتمالاً در ماشین‌های مختلف در یک شبکه) زندگی می‌کنند، با یک آدرس IP، یک پورت و یک نام شناسایی می‌شوند. در این مورد ما از **بازیگران از راه دور** صحبت می کنیم (به مثال کوتاه در بالای این صفحه مراجعه کنید). در مورد ما، ما در هر فرآیند یک بازیگر خواهیم داشت که از تمام ارتباطات مراقبت می کند، یعنی به نوعی بازیگر از راه دور نیاز داریم. در ویکی‌پدیا پیوندهایی به کتابخانه‌های بازیگر برای C++ پیدا کرده‌ام و شروع به بررسی ترون کرده‌ام. ترون یک کتابخانه بسیار خوب نوشته شده و مستند به نظر می رسد، اما، به درک من، از بازیگران دور پشتیبانی نمی کند: همه بازیگران باید در یک روند زندگی کنند. امکان ایجاد چندین مجموعه بازیگر ( **چارچوب**) وجود دارد، اما همه این استخرها باید در یک روند زندگی کنند. بنابراین می‌خواستم بپرسم آیا کسی کتابخانه‌های C++ دیگری را می‌شناسد که از مفهوم بازیگر راه دور همانطور که در بالا توضیح داده شد پشتیبانی می‌کنند. **ویرایش** این سوال بر اساس سوال اصلی و به دنبال نشانه هایی از بحث برنامه نویسان-متا ویرایش شده است. **به روز رسانی** فریمورک های دیگری که من به آنها نگاه کردم عبارتند از libcppa (باید از بازیگران راه دور پشتیبانی کند، اما هنوز در حال توسعه است، در حال حاضر نسخه 0.1)، actor-cpp (همچنین در حال توسعه) و libactor، که به زبان C (وب است) سایت می گوید قابل استفاده است، اگرچه ممکن است برای تولید آماده نباشد).
کتابخانه / چارچوب بازیگر برای C++
222222
آیا صرفاً استفاده از AWS برای ساختن یک برنامه کاربردی، این برنامه را به یک سیستم توزیع شده تبدیل می کند؟ به عنوان مثال، اگر شخصی از **RDS** برای سرور پایگاه داده، **EC2** برای خود برنامه و **S3** برای میزبانی رسانه های بارگذاری شده توسط کاربر استفاده کند، آیا این باعث می شود که یک سیستم توزیع شده باشد؟ اگر نه، پس چه نامی باید داشته باشد و این اپلیکیشن چه کمبودی دارد تا توزیع شود؟ **به روز رسانی** در اینجا برداشت من از برنامه برای روشن کردن رویکرد من در ساختن سیستم است: 1. برنامه ای که من می سازم یک بازی اجتماعی برای فیس بوک است. 2. من برنامه را به صورت محلی در پشته LAMP با استفاده از Symfony2 توسعه دادم. 3. برای تولید، من از یک نمونه EC2 Micro برای میزبانی خود برنامه، RDS برای میزبانی پایگاه داده خود، S3 برای فایل های بارگذاری شده توسط کاربر و CloudFront برای میزبانی محتوای ثابت استفاده کردم. من می دانم که ممکن است این یک رویکرد ساده لوحانه به نظر برسد، بنابراین از بیان ایده های خود خجالت نکشید.
ساخت یک سیستم توزیع شده در وب سرویس های آمازون
158715
**مورد**: من در یک شرکت کار می کنم و برنامه ای را در پایتون می نویسم که داده های زیادی را در آرایه ها مدیریت می کند. من در حال حاضر تنها توسعه دهنده این برنامه هستم، اما احتمالاً در آینده (1 تا 3 سال) توسط برنامه نویس دیگری که در حال حاضر برای من ناشناخته است، از آن استفاده / اصلاح / تمدید خواهد شد. من احتمالاً در آن زمان مستقیماً برای کمک در آنجا نخواهم بود، اما شاید اگر برای آن وقت داشته باشم، از طریق ایمیل حمایت کنم. بنابراین، به عنوان یک توسعه‌دهنده که برنامه‌نویسی تابعی (Haskell) را یاد گرفته است، به عنوان مثال، فیلتر کردن را به این صورت حل می‌کنم: فیلتر = فیلتر (مورد لامبدا: شامل (item.time، dur)، اندازه‌گیری‌ها) بقیه کدها عبارتند از اوه، این فقط چند مورد کوچک است که می خواهم آن را اینگونه حل کنم، زیرا به نظر من بسیار ساده تر و زیباتر است. **سوال**: آیا امروز نوشتن کد به این صورت اشکالی ندارد؟ * توسعه‌دهنده‌ای که FP را ننوشته یا یاد نگرفته است، چگونه به این کد واکنش نشان می‌دهد؟ * آیا قابل خواندن است؟ * قابل تغییر است؟ * آیا باید اسنادی بنویسم مانند توضیح دادن به یک کودک که خط چه کاری انجام می دهد؟ # موارد را از معیارهایی که شامل (item.time, dur) هستند، فیلتر کنید! = درست است که من از رئیسم پرسیده ام، و او فقط می گوید FP جادوی سیاه است، اما اگر کار کند و کارآمدترین راه حل باشد، اشکالی ندارد. برای استفاده از آن. نظر شما در این مورد چیست؟ به عنوان یک برنامه نویس غیر FP، چگونه به کد واکنش نشان می دهید؟ آیا کد قابل گوگل است تا بتوانید بفهمید چه کاری انجام می دهد؟ من دوست دارم در این مورد بازخورد داشته باشم :) **ویرایش**: من پست phant0m را به عنوان پاسخ علامت گذاری کردم، زیرا او توصیه های خوبی در مورد نحوه نوشتن کد به روشی خواناتر ارائه می دهد و همچنان مزیت ها را حفظ می کند. اما من همچنین می خواهم پست superM را به دلیل دیدگاه او به عنوان یک برنامه نویس غیر FP توصیه کنم.
آیا مقدار کمی از برنامه نویسی کاربردی برای افراد غیر FP قابل درک است؟
176065
می‌خواستم بدانم آیا کسی می‌تواند به یک پست، پی‌دی‌اف یا گزیده‌ای از کتابی که حاوی قوانین زمان‌های عمر متغیر C++ و بهترین روش‌ها برای ارسال و برگرداندن پارامترهای تابع است اشاره کند. مواردی مانند زمان عبور از ارزش و مرجع، نحوه به اشتراک گذاشتن مالکیت، اجتناب از کپی های غیر ضروری و غیره. این برای مشکل خاصی من نیست، من مدت زیادی است که در C++ برنامه نویسی کرده ام تا قوانین را به طور غریزی بدانم، اما این چیزی است که بسیاری از تازه واردان به زبان با آن دست و پنجه نرم می کنند، و من خوشحال می شوم که آنها را به چنین چیزی راهنمایی کنم.
مطالب مختصری در مورد مدیریت طول عمر شیء C++ و در مورد ارسال و برگرداندن مقادیر/ارجاعات
158716
آیا به درستی درک می‌کنم که اصل جایگزینی لیسکوف را نمی‌توان در زبان‌هایی که اشیا می‌توانند خود را بازرسی کنند، مانند آنچه در زبان‌های تایپ اردکی معمول است، رعایت کرد؟ برای مثال، در Ruby، اگر یک کلاس «B» از یک کلاس «A» به ارث می‌برد، برای هر شی «x» از «A»، «x.class» «A» را برمی‌گرداند، اما اگر «x» یک شی از «B» است، «x.class» قرار نیست «A» را برگرداند. در اینجا یک دستور LSP آمده است: > بگذارید _q(x)_ یک ویژگی قابل اثبات در مورد اشیاء _x_ از نوع _T_ باشد. سپس _q(y)_ > باید برای اشیاء _y_ از نوع _S_ قابل اثبات باشد که در آن _S_ زیرشاخه ای از > _T_ است. بنابراین در روبی، برای مثال، کلاس T; کلاس پایانی S < T; پایان LSP را در این شکل نقض می کند، همانطور که ویژگی _q(x)_ = `x.class.name == 'T'` * * * _Addition._ اگر پاسخ بله است (LSP با درون نگری ناسازگار است)، سپس سوال دیگر من این است: آیا شکل ضعیف تغییر یافته LSP وجود دارد که احتمالاً برای یک زبان پویا، احتمالاً تحت برخی شرایط اضافی و تنها با انواع خاصی از _خواص_. * * * _Update._ برای مرجع، در اینجا فرمول دیگری از LSP وجود دارد که من در وب پیدا کردم: > توابعی که از اشاره گر یا ارجاع به کلاس های پایه استفاده می کنند باید بتوانند > از اشیاء کلاس های مشتق شده بدون اینکه بدانند استفاده کنند. و دیگری: > اگر S یک زیرنوع اعلام شده از T است، اشیاء نوع S باید مانند اشیاء از نوع T رفتار کنند، اگر آنها به عنوان اشیایی از نوع T در نظر گرفته شوند. آخرین مورد با حاشیه نویسی شده است: > توجه داشته باشید که LSP همه چیز در مورد رفتار مورد انتظار اشیاء است. تنها زمانی می‌توان از LSP پیروی کرد که رفتار مورد انتظار اشیاء را مشخص کرد. به نظر می‌رسد که این ضعیف‌تر از نمونه اصلی است، و ممکن است بتوان آن را مشاهده کرد، اما من می‌خواهم آن را رسمی کنم، به ویژه توضیح داده شود که چه کسی تصمیم می‌گیرد رفتار مورد انتظار چیست. آیا LSP ویژگی یک جفت کلاس در یک زبان برنامه نویسی نیست، بلکه یک جفت کلاس همراه با یک مجموعه مشخص از خصوصیات است که توسط کلاس اجداد برآورده شده است؟ از نظر عملی، آیا این بدان معناست که برای ساخت یک زیر کلاس (کلاس نسل) با احترام به LSP، همه کاربردهای ممکن از کلاس اجداد باید شناخته شوند؟ طبق LSP، کلاس اجداد قرار است با هر کلاس نسلی قابل تعویض باشد، درست است؟ * * * _به روز رسانی._ من قبلاً پاسخ را پذیرفته ام، اما می خواهم یک مثال ملموس دیگر از روبی اضافه کنم تا سوال را توضیح دهم. در روبی، هر کلاس یک ماژول است به این معنا که کلاس «Class» از نسل «Module» است. با این حال: کلاس C; پایان C.is_a?(ماژول) # => true C.class # => Class Class.superclass # => ماژول ماژول M; end M.class # => Module o = Object.new o.extend(M) # ok o.extend(C) # => TypeError: نوع آرگومان اشتباه کلاس (ماژول مورد انتظار)
آیا اصل جایگزینی لیسکوف با درون نگری یا تایپ اردک ناسازگار است؟
156659
من در حال توسعه یک برنامه بیننده/مدیر شخصیت Roleplaying برای یک سیستم LARP locap هستم. شخصیت‌ها به مهارت‌هایی دسترسی دارند که در ساختاری درخت‌مانند چیده شده‌اند. مهارت های زیادی وجود دارد و به طور بالقوه تعداد زیادی برای هر شخصیت وجود دارد. می دانم که فقط می توانم کتابخانه جاوا swing را وارد کنم تا به یک درخت دسترسی داشته باشم، اما احساس می کنم این ممکن است من را درگیر کند، وقتی تنها کاری که باید انجام شود دسترسی به یک پایگاه داده درخت مانند است، و کاراکتر فقط باید بداند که آنها به زیر مجموعه ای از مهارت ها دسترسی دارند. من مطمئن نیستم که آیا الگوی طراحی درخت بهترین انتخاب برای این است (یعنی نمونه‌سازی درخت برای مهارت‌های شناخته شده در هر کاراکتر، و اضافه کردن/حذف قطعات در صورت نیاز) یا «انجام کارهای هوشمندانه» و استفاده از فهرست به ازای هر کاراکتر برای دیدن اینکه کدام بخش ها (مهارت ها) پایگاه داده (درخت خارجی) مالک هستند. مهارت های من تقریباً به این صورت تقسیم می شوند: دسته دوره -> نوع سلاح -> سلاح واقعی -> مهارت--> مهارت ویژه که بسیار عمیق است. علاوه بر این، نیاز چندانی به دانستن آنچه در هر سطح وجود دارد، وجود دارد، فقط اینکه بچه ها هستند، تا زمانی که به برگ، و یکی بالا ضربه بزنید. پایگاه داده من در حال حاضر در وب سایت LARP وجود دارد، بنابراین اگر مجبور نباشم آن را بازتولید کنم، خوب است. در اینجا یک نمونه Weapons and Shields وجود دارد. 9 x (l + 1) 9 x (l + 1) 6 x (l + 1) 3 x (l + 1) l = سطح املا، ... ایجاد Talisman 9 + l 9 + l 6 + l 3 + l l = سطح،
الگوی طراحی برای دسترسی به پایگاه داده درخت مانند در جاوا؟
129181
در رزومه ام، خودم را به عنوان 7 سال تجربه عملی برنامه نویسی در C ذکر می کنم. برای روشن شدن موضوع، من یک برنامه نویس C خودآموخته هستم که برخی از دوره های دانشگاهی را در ترکیب قرار داده است. من روی چند پروژه کوچک شخصی کار کرده‌ام، و خودم را از یک فارغ‌التحصیل علوم کامپیوتر بدون تجربه واقعی در دنیای واقعی توانمندتر می‌دانم، اگرچه به هیچ وجه به یک متخصص نزدیک نمی‌شوم. مسئله این است... من دائماً از استخدام‌کنندگانی که رزومه من را در سایت‌های شغلی می‌بینند، تماس‌ها و ایمیل‌هایی دریافت می‌کنم، و در مورد علاقه‌ام به سمت‌های توسعه‌دهنده ارشد، قراردادها و غیره جویا می‌شوند، که احساس می‌کنم برای آنها کاملاً فاقد صلاحیت هستم. رزومه من فقط 3 سال سابقه کار ذکر شده است (که همه چیزهای IT است)، بنابراین وقتی در مورد تجربه قبلی من در C سؤال می کنند، باید توضیح دهم که این کار شخصی بوده است نه کار حرفه ای. من واقعاً دوست دارم به عنوان یک توسعه‌دهنده کار کنم، اما نمی‌خواهم برای چیزی استخدام شوم که نمی‌توانم از پس آن بر بیایم، و همچنین نمی‌خواهم در حالی که سعی می‌کنم نقاط قوت خود را به نمایش بگذارم، خودم را نادرست معرفی کنم. من عمداً عبارت hands-on را انتخاب کردم تا بگویم حرفه ای نبود. چگونه باید تجربه C خود را در رزومه خود بیان کنم تا آن را بهتر روشن کنم؟
از سرگیری دوراهی برای شغل حرفه ای
129235
می‌خواهم نظر شما را در مورد اعلان دستی پارامترها/انواع برگرداندن در زبان‌هایی با استنتاج نوع مانند Scala بدانم. آیا وقتی کامپایلر می تواند انواع را استنتاج کند، دلیلی وجود دارد که این کار را انجام دهیم یا نه؟
مزایا/معایب پارامترها/اعلان انواع بازگشت در زبان هایی با استنتاج نوع
23506
این اولین بار است که مقاله ای را روی یک پروژه نرم افزاری می نویسم. من قرار است از فرمت کاغذ ACM UbiComp استفاده کنم. من قبلاً ساختاری دارم که باید از آن پیروی کنم و بعد از بخش‌های چکیده، مقدمه، کار مرتبط، بخش **پیشینه و روش‌های تحقیق** وجود دارد. من چندین مقاله مرورگر دارم، اما برخی از آنها یا آن را ندارند، فقط بخش پس زمینه دارند یا فقط بخش روش های تحقیق دارند. **من به سختی می توانم مقاله ای را پیدا کنم که این بخش را داشته باشد و علاوه بر آن چه چیزی باید در اینجا بنویسم **. پروژه من در مورد ردیابی موقعیت مکانی بلوتوث است و من پیاده سازی و ارزیابی را دارم، بنابراین چیزی تئوری نیست.
بخش پیشینه و روش تحقیق (نوشتن مقاله)
46867
من با اصطلاح به شدت جفت شده آشنا هستم اما کنجکاو هستم که آیا علائمی (بوی کد) وجود دارد که می تواند نشان دهد که کد بسیار جفت شده است. من در حال حاضر با Java EE کار می کنم اما این می تواند برای هر زبانی اعمال شود. **ویرایش:** اگر کسی علاقه مند است، این مقاله مفید به نظر می رسد: در پیگیری کیفیت کد: مراقب زوج های تنگ باشید! (IBM)
چگونه می توانم بفهمم که نرم افزار به شدت کوپل شده است؟
161610
QUnit خود را در صفحه وب خود به این شکل تبلیغ می کند: > ... قادر به آزمایش هر کد جاوا اسکریپت عمومی، از جمله خودش! آیا واقعاً می توانید از نرم افزار تست واحد برای آزمایش خود استفاده کنید؟ آیا نقص در نرم افزار به معنای غیرقابل اعتماد بودن نتایج نیست؟
آیا می توان از نرم افزار تست واحد برای تست واحد استفاده کرد؟
144913
خوب، من مدتی است که به یکی از دوستانم برنامه نویسی را آموزش می دهم. او بسیار سریع یاد می گیرد و تا اینجا در برنامه نویسی کاملاً مهارت دارد. با این حال، او یک مسئله دارد که من مدام سعی می کنم آن را اصلاح کنم. او وارد می شود و بدون یادگیری برخی از اصول اولیه، شروع به برنامه نویسی سطح بالا می کند (او یک برنامه وب کامل ایجاد کرده است اما هنوز صفحه بندی یا مدیریت جلسه را نمی داند). هرچند مشکل این نیست او همچنان به سمت فناوری جدید (Node.js، MongoDB، EC2 و غیره) می پرد. سعی کردم به او بگویم که باید برخی از اصول اولیه RDMS انتخابی خود (MySQL) را بیاموزد زیرا او هر روز از آن استفاده می کند قبل از اینکه زمان زیادی را برای یادگیری اصول MongoDB بگذارد (و احتمالاً به سمت چیز جدیدی حرکت کند). آیا من در اینجا اشتباه می کنم یا باید سعی کند هر بار روی یک چیز تمرکز کند و واقعاً در آن مهارت داشته باشد؟
آیا یک برنامه نویس جدید باید بر روی یک فناوری واحد تمرکز کند تا زمانی که در آن مهارت داشته باشد؟
178102
همه ما می دانیم که عبارت «goto» فقط باید در موارد بسیار نادر استفاده شود. استفاده از عبارت «goto» در مکان‌های بی‌شماری بارها ناامید شده است. اما چرا هرگز چنین چیزی در مورد عبارت «switch» وجود ندارد؟ من می توانم این موضع را درک کنم که دستور سوئیچ همیشه باید اجتناب شود زیرا هر چیزی با «switch» همیشه می تواند با «اگر...دیگر...» بیان شود که همچنین خواناتر است و در صورت مشکل، نحو دستور سوئیچ برای یادآوری موافقید؟ چه استدلال هایی به نفع حفظ عبارت 'switch' وجود دارد؟ همچنین اگر چیزی که آزمایش می‌کنید از یک عدد صحیح به یک شی تغییر کند، استفاده از آن ممکن است دشوار باشد، C++ یا جاوا نمی‌توانند سوئیچ را انجام دهند و نه C نمی‌تواند سوئیچ را روی چیزی مانند یک ساختار یا یک اتحادیه انجام دهد. و تکنیک سقوط آنقدر به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد که من تعجب می کنم که چرا هرگز از داشتن سوئیچ پشیمان نشدم؟ تنها جایی که می‌دانم بهترین عمل در آن است، کد رابط کاربری گرافیکی است و حتی آن سوئیچ احتمالاً به روشی شی گرا بهتر کدگذاری شده است.
چرا هرگز در مورد دستور switch بحثی وجود ندارد؟
129234
مدتی پیش تصمیم گرفتم Haskell را یاد بگیرم تا به یادگیری ایده های کارکردی خالص بیشتر کمک کنم که می توانم در F# اعمال کنم. درست به نظر می رسد که هیچ نوع واقعی در Haskell مانند آنهایی که F# دارد وجود ندارد. من با آن خوب هستم، بنابراین می‌خواستم راهی پیدا کنم تا خودم را از طراحی ترکیبی OO/functional که در F# استفاده کرده‌ام حذف کنم و واقعاً سعی کنم بدون کلاس پیش بروم و واقعاً یک طراحی تابع محور ایجاد کنم. اولین چیزی که هنگام استفاده از Haskell به ذهن خطور کرد این بود که فقط چند تاپل را به اطراف منتقل کنید زیرا آنها می توانند اطلاعات را در جفت مقادیر کلیدی مانند زبان های پویا نگهداری کنند اما نحو سازنده مانند انواع F# را ندارند. به عنوان مثال در F#: نوع DatabaseWorkValueItem (firstItem, secondItem, threeItem) = عضو عمومی x.FirstItem = عضو firstItem عمومی x.SecondItem = secondItem عضو عمومی x.ThirdItem = threeItem و این در طرح پیشنهادی جدید من خواهد بود: ماژول DatabaseWorkValueItem = let firstItem (item, _, _) = item let secondItem (_,item, _) = item let threeItem (_,_, item) = item --تعویض سازنده با متد let CreateValueItem (پارامتر:String, value:Object, sqlType:SqlDbType) = (پارامتر, مقدار, sqlType) - - جایگزینی خواص با متدهای بیشتر اجازه دهید GetDataType (مورد :(رشته *شی * SqlDbType)) = سومین آیتم اجازه دهید GetParameter (مورد :(رشته * Object * SqlDbType)) = مورد firstItem اجازه دهید GetValue (مورد :(رشته * Object * SqlDbType)) = مورد secondItem هر دو یک ایده را دریافت می کنند. یکی کلاسی مانند Type با ویژگی های تنظیم شده در ساخت و ساز ایجاد می کند و دیگری از همه توابع برای ایجاد و خواندن یک تاپل استفاده می کند. سوال این است: آیا من دیوانه هستم که با این کار زحمت بکشم؟ اگرچه می‌دانم F# راحتی پریدن بین دو پارادایم را دارد، اما نمی‌توانم احساس کنم که این یک پتوی راحتی برای
برنامه نویسی عملکردی: آیا تاپل ها جایگزین مناسبی برای Types هستند؟
63028
چه چیزی برای عملکرد بهتر است که حلقه را به صورت خطی بنویسیم به عنوان مثال. برای , while یا آن را به عنوان بازگشت بنویسید ?
از نظر عملکرد: در حالی که، برای ... حلقه ها در مقابل بازگشت
44792
امروز ناگهان متوجه شدم که من هرگز برنامه بزرگی را توسعه نداده ام یا با تیمی از برنامه نویسان کار نکرده ام، و بنابراین چیزهای زیادی را از دست داده ام - هم از نظر دانش فنی و هم از نظر بخش سرگرم کننده اجتماعی. و من می خواهم آن را اصلاح کنم - یک ایده این است که یک گروه منبع باز را با آموزش دانشجویان کالج (بدون هزینه) و توسعه برخی از برنامه های منبع باز با آنها راه اندازی کنیم. لطفاً در مورد کل فرآیند چگونگی (1) برنامه ریزی و (2) مدیریت پروژه ها در یک تیم به من توصیه های اساسی بدهید. چه مجموعه مهارت های جدیدی را توصیه می کنید؟ (من _joel را در نرم افزار_ و _37 Signals_ خوانده ام و نکات روشنگر زیادی از آنها دریافت کرده ام. اما می خواهم کمی دانش فنی بیشتری داشته باشم...) * * * سابقه (فریلنسر، 4+ سال گذشته) - مهندس کامپیوتر > گرافیک / طراح وب > بازاریابی آنلاین > به سمت برنامه نویسی در PHP، Perl، Python رفت > آموزش Oracle DBA OCP را برای درک DB > خود اختصاص داده شده فعلی انجام داد عنوان - توسعه دهنده برنامه وب.
مبانی مدیریت پروژه / توسعه نرم افزار
216029
من فکر می کنم بیشتر ما، برنامه نویسان، از Stack Overflow برای حل مسائل روزمره استفاده کردیم: به دنبال یک الگوریتم کارآمد برای انجام کاری بودیم. حالا موقعیتی را تصور کنید: مشکلی دارید که باید حل کنید. کمی در گوگل سرچ کردید، یک سوال StackOverflow پیدا کردم، اما تا کنون واقعاً از پاسخ‌ها راضی نیستید. بنابراین شما باید تحقیقات خود را انجام دهید: باید این کار را انجام دهید زیرا می خواهید آن را در برنامه شرکت انجام دهید. در نهایت پس از چند ساعت راه حل بهتری را پیدا کردید. خوشحال هستید، آن را به پایه کد شرکت اضافه کردید، سپس می‌خواهید پاسخ خود را با یک قطعه کد (فقط چند خط) به سؤالی که قبلاً پیدا کرده‌اید ارسال کنید تا به دیگران نیز کمک کنید. اما صبر کنید: نرم افزار این شرکت منبع بسته است و شما به صورت ساعتی روی آن کار کرده اید. پس آیا این بدان معناست که من نباید پاسخ آن سوال را نه در محل کار و نه در خانه در بقیه عمرم پست کنم، زیرا من آن را در محل کار حل کردم، و شرکت مالک آن قطعه کد است؟
راه حل بهتری برای یک مشکل در محل کار پیدا کردم - آیا باید از ارسال قطعه کد به صورت آنلاین جلوگیری کنم؟
193824
میشه لطفا یکی توضیح بده بهترین راه حل این مشکل رو فرض کنید من سه کلاس دارم 1. Person 2. Venue 3. Vehicle من یک متد DAO دارم که باید پس از انجام یک پرس و جو، برخی یا همه این ویژگی ها را از هر یک از کلاس ها برگرداند. لطفاً توجه داشته باشید، طبق الزامات، من از یک DAO برای هر سه کلاس و بدون فریمورک استفاده می کنم. فقط پیاده سازی MVC خودم چگونه این کار را انجام دهم؟ به نظر می رسد ساختن یک کلاس «PersonVenueVehicle» و برگرداندن آن به عنوان یک شی برای دریافت مقادیر فیلد نمونه، بسیار اشتباه است. به من آموزش داده شد که موجودیت های پایگاه داده باید توسط کلاس ها منعکس شوند، اگر اینطور است در چنین شرایطی چگونه پیاده سازی می شود؟
کلاس های جاوا و کوئری های پایگاه داده
163509
با این فرض که: * شما در یک تیم در حال توسعه نرم افزار هستید. * تیم شما از کنترل نسخه متمرکز در فرآیند توسعه استفاده می کند. * شما در حال کار بر روی یک ویژگی جدید هستید که مطمئناً تکمیل آن چندین روز طول می کشد و نمی توانید قبل از آن متعهد شوید زیرا باعث شکسته شدن ساخت می شود. * اعضای تیم شما هر روز کاری را انجام می دهند که بر برخی از فایل هایی که با آنها کار می کنید برای ویژگی جدید فانتزی شما تأثیر می گذارد. از آنجایی که این کنترل نسخه متمرکز است، باید در برخی موارد تسویه حساب محلی خود را به روز کنید: حداقل یک بار درست قبل از اجرای ویژگی جدید. اگر فقط یک بار درست قبل از ارتکاب خود به روز رسانی کنید، ممکن است به دلیل تغییرات زیاد دیگر توسط هم تیمی هایتان، تضادهای زیادی وجود داشته باشد، که می تواند یک دنیا دردسر برای حل یکباره باشد. یا، می‌توانید اغلب به‌روزرسانی کنید، و حتی اگر روز به روز چند تضاد وجود داشته باشد، انجام آن باید کم کم آسان‌تر شود. آیا می توانیم بگوییم که همیشه به روز رسانی اغلب ایده خوبی است؟
در کنترل نسخه متمرکز، آیا همیشه خوب است که اغلب به روز شود؟
178653
من در حال حاضر یک پروژه بزرگ با بیش از 100000 LOC را حفظ می کنم. کد از MFC به عنوان چارچوب خود استفاده می کند، به طور کلی، فقط دارای بخش رابط است که به شدت از api mfc استفاده می کند و یک بخش منطق تجاری که پر از کد بد و منطق گیج کننده است. این شرکت هر ساله برخی از ویژگی‌های کوچک را به مشتری تحویل می‌دهد (بیشتر ویژگی‌ها اضافه کردن کد به پروژه موجود، یافتن برخی از مرجع‌های Api یا متغیر است و با رفع 3-4 اشکال تفاوتی ندارد)، بیشتر وظایف این است که رفع مشکل و بهینه سازی عملکرد مانند سایر شرکت هایی که موقعیت خود را حفظ کرده اند، برای افرادی که منطق زیادی در مورد محصول آن می دانند ارزش قائل است. افرادی هستند که می توانند به سرعت کار را در چنین پروژه ای به پایان برسانند، آیا ارزش دارد که خودم را مانند چنین برنامه نویسی آموزش دهم؟ آیا کار کردن در چنین پروژه ای برای مدت طولانی مزایایی دارد؟
آیا حفظ یک پروژه بزرگ با کد بد فایده ای دارد؟
178105
من اخیراً در Delphi XE2 با Indy 10 HTTP Servers / Clients کار کرده ام و باید مطمئن شوم که مدیریت جلسه را به درستی درک کرده ام. در سرور، من یک سطل از جلسات دارم، که لیستی از اشیاء است که هر یک یک جلسه منحصر به فرد را نشان می دهد. من از نام کاربری و رمز عبور برای احراز هویت کاربران استفاده نمی‌کنم، بلکه از یک کلید API منحصربه‌فرد استفاده می‌کنم که برای مشتری صادر می‌شود و منقضی شده است. هنگامی که یک کلاینت می خواهد به سرور متصل شود، ابتدا با فراخوانی دستور login وارد می شود، که مسیری مانند این است: `http://localhost:1234/login?APIKey=abcdefghij`. سرور این کلید API را در برابر پایگاه داده بررسی می کند و اگر معتبر باشد، یک جلسه جدید در سطل ایجاد می کند، یک کوکی جدید (رشته منحصر به فرد) صادر می کند و کوکی های پاسخ را با «Success=Y» و «Cookie=abcdefghij» تنظیم می کند. . اینجاست که من سوال دارم. با فرض اینکه سرویس گیرنده روش مدیریت کوکی خود را دارد، مشتری این پاسخ ورود به سیستم را از سرور دریافت می کند و در صورت لزوم به صورت خودکار کوکی ها را ذخیره می کند. هر درخواست آتی از مشتری به سرور باید به طور خودکار همراه این کوکی ها ارسال شود و طرف کلاینت لزوماً در هنگام ارسال درخواست به سرور نگران تنظیم این کوکی ها نیست. درسته؟ PS - من این سوال را اینجا در programmers.stackexchange.com می‌پرسم زیرا صلاح نمی‌دانستم در stackoverflow.com بپرسم. اگر کسی فکر می کند این به اندازه کافی برای stackoverflow.com مناسب است، لطفاً به من اطلاع دهد.
آشنایی با کوکی‌های HTTP در Indy 10 برای Delphi XE2
215597
در C++، ویژگی‌هایی مانند استثناها بر کل برنامه شما تأثیر می‌گذارند: می‌توانید آن‌ها را در کل برنامه‌تان غیرفعال کنید یا باید در سراسر کدتان با آن‌ها مقابله کنید. همانطور که یک مقاله معروف در گزارش C++ بیان می کند: > به طور غیرمستقیم، بخش سخت استثناهای کدنویسی، پرتاب و گرفتن صریح نیست. بخش واقعاً سخت استفاده از استثناها نوشتن همه > کدهای مداخله‌گر به‌گونه‌ای است که یک استثنا دلخواه بتواند از سایت پرتاب خود به کنترل‌کننده‌اش منتشر شود و ایمن و بدون آسیب به سایر بخش‌های برنامه در طول مسیر برسد. از آنجایی که حتی «جدید» استثناهایی را ایجاد می‌کند، هر تابعی باید ایمنی استثنای اولیه را فراهم کند - مگر اینکه فقط توابعی را فراخوانی کند که عدم استثنا را تضمین می‌کنند - مگر اینکه استثناها را به طور کلی در کل پروژه خود غیرفعال کنید. از این رو، استثناها یک ویژگی کل برنامه یا کل تیم هستند، زیرا باید توسط همه اعضای تیمی که از آنها استفاده می کنند درک شوند. اما تا جایی که من می دانم همه ویژگی های C++ اینطور نیستند. یک مثال احتمالی این است که اگر قالب‌ها را دریافت نکنم اما از آنها استفاده نکنم، باز هم می‌توانم C++ درست بنویسم - یا نخواهم کرد؟ حتی می‌توانم «مرتب‌سازی» را روی آرایه‌ای از اعداد صحیح صدا بزنم و از مزیت سرعت شگفت‌انگیز آن لذت ببرم. 'qsort' C است (چون هیچ نشانگر تابعی نامیده نمی شود)، بدون خطر باگ - یا نه؟ به نظر می رسد الگوها کل تیم نیستند. آیا ویژگی‌های C++ دیگری وجود دارد که روی کد تأثیر مستقیمی از آن‌ها نمی‌گذارد و از این رو «کل تیم» هستند؟ من به خصوص به ویژگی هایی که در C وجود ندارند علاقه مند هستم. **به روز رسانی**: من _مخصوصاً_ به دنبال ویژگی هایی هستم که در آن هیچ علامتی با زبان اجباری وجود ندارد که باید از آنها آگاه باشید. اولین پاسخی که من دریافت کردم به const-correctness اشاره کرد، که آن نیز کل تیم است، بنابراین همه باید در مورد آن بیاموزند. با این حال، فقط در صورتی روی شما تأثیر می گذارد که تابعی را که «const» مشخص شده است فراخوانی کنید، و کامپایلر از فراخوانی آن بر روی اشیاء غیر ثابت جلوگیری می کند، بنابراین چیزی برای جستجو در گوگل پیدا می کنید. با استثنا، شما حتی آن را دریافت نمی کنید. علاوه بر این، آنها همیشه به محض استفاده از جدید استفاده می شوند، بنابراین استثناها موذیانه تر هستند. با این حال، از آنجایی که نمی توانم این را به صورت عینی بیان کنم، از هر ویژگی کل تیم قدردانی می کنم. **به روز رسانی 2**: به جای ویژگی C++، باید چیزی شبیه ویژگی خاص C++ می نوشتم تا مواردی مانند multithreading را که برای تعداد زیادی از زبان های برنامه نویسی رایج اعمال می شود حذف کنم. ### ضمیمه: چرا این سوال عینی است (اگر تعجب می‌کنید) C++ زبان پیچیده‌ای است، بنابراین بسیاری از پروژه‌ها یا راهنماهای کدنویسی سعی می‌کنند ویژگی‌های ساده C++ را انتخاب کنند، و بسیاری از افراد سعی می‌کنند برخی از آن‌ها را با توجه به اغلب ذهنی اضافه یا حذف کنند. معیارها سوالات در مورد آن به درستی به طور منظم در اینجا در SO بسته می شوند. در بالا، به جای آن، من (تا حد امکان دقیق) تعریف کردم که ویژگی زبان کل تیم چیست، یک مثال (استثناها)، همراه با شواهد پشتیبانی گسترده در ادبیات در مورد C++ ارائه دادم، و ویژگی های کل تیم را در C++ درخواست کردم. فراتر از استثناها اینکه آیا شما باید از ویژگی‌های کل تیم استفاده کنید یا اینکه این یک مفهوم مرتبط است، ممکن است ذهنی باشد - اما این فقط به این معنی است که اهمیت این سوال مانند همیشه ذهنی است.
ویژگی های C++ کل تیم؟
193820
به عنوان پیشینه، حدود 5 سال است که برنامه نویسی می کنم و احساس می کنم تا حدودی در بهترین شیوه ها و تکنیک های صنعت (به طور خاص برای توسعه وب)، و همچنین اصول توسعه نرم افزار، به سرعت هستم. با این حال، می دانم که باید چیزهای زیادی یاد بگیرم. اخیراً، بسیاری از کلاس‌های آنلاین رایگان، MOOCs، از ابتکارات متعدد، از جمله بسیاری از دانشگاه‌ها، در دسترس قرار گرفته‌اند. تعدادی از این دوره ها در توسعه نرم افزار، علوم کامپیوتر نظری، ریاضیات و سایر زمینه هایی هستند که عموماً مربوط به برنامه نویسی هستند. من از بسیاری از این MOOC ها استفاده کرده ام، چیزهای زیادی یاد گرفته ام و در این فرآیند بسیار سرگرم کننده بوده ام. با این حال، زمانی که برای تکمیل مطالب طول می‌کشد **جای کمی برای انجام بسیاری از کارهای دیگر باقی می‌گذارد**، از جمله غواصی عمیق‌تر در موضوع یا استفاده از مطالب در قالب یک پروژه (من معمولاً در حال انجام آن هستم. 3+ دوره به طور همزمان). با فکر کردن به این موضوع، من با چند سوال مواجه شدم: * از دیدگاه صرفاً مهارت محور، _ مزایا و معایب شرکت در کلاس ها / کار بر روی پروژه ها چیست؟_ آیا کار روی پروژه ها به من کمک می کند تا مهارت های برنامه نویسی واقعی خود را سریعتر بهبود بخشم ? آیا با شرکت نکردن در دوره ها، بینش عمیقی را از دست خواهم داد؟ * از منظر شغلی، _ کارفرمایان برای چه چیزی بیشتر ارزش قائل هستند؟_ (من گمان می‌کنم که از قبل پاسخ را می‌دانم) آیا تعداد زیادی پروژه (متن باز) یا مجموعه‌ای از دوره‌های آموزشی متقاعدکننده‌ترین خواهند بود؟ * در نهایت، با فرض اینکه دوره ها به عنوان یک مثبت خالص تلقی شوند، _ چقدر آموزش رسمی کافی است؟_ اگر به MOOC ادامه دهم، چه زمانی باید استراحت کنم و روی یک پروژه کار کنم؟
هنگام انتخاب بین MOOC یا کار بر روی یک پروژه چه چیزی را باید در نظر بگیرم؟
160254
من می خواهم یک وب سایت را فقط برای برخی از اعضای خانواده منتشر کنم. به زبان ساده، مانند ترکیبی از عکس‌ها و ویدیوهای خانوادگی. با این حال می خواهم خصوصی بماند. من در نظر داشتم از openid برای فرآیند ورود استفاده کنم زیرا واقعاً می خواستم از این موارد اجتناب کنم: 1. ذخیره نام کاربری و رمز عبور (نگهداری بیش از حد) 2. ساخت یک URL مبهم که می تواند توسط نوار ابزار انتخاب شود (به اندازه کافی خصوصی نیست) 3. ایجاد رمز عبور برای دسترسی به صفحه (من کاربرانی داشته ام که نمی توانند این را مدیریت کنند) بنابراین امیدوار بودم از openid استفاده کنم تا بگویم برادرم با استفاده از حساب Google خود وارد سیستم شود. اما با توجه به چیزی که دیدم openid برای آن استفاده می شود، مانع از ورود دیگران به وب سایت نمی شود. به این فکر می‌کردم که شاید بتوانم آن را به صورت دستی محدود کنم، اما این پاراگراف از بهترین شیوه‌های پلتفرم برنامه Google به من فکر می‌کند: > از منظر پروتکل، هر دو ورود به دو IDP قانونی هستند و > ویژگی‌های بازگردانده شده توسط IDP دوم یکسان به نظر می‌رسند - همان ایمیل > آدرس، نام، و غیره. تنها چیزی که بین این دو درخواست تفاوت دارد، هویت ادعا شده کاربر است. در واقع، طرف‌های متکی می‌بایست تأیید کنند که IDP‌ها فقط هویت‌هایی را که معتبر هستند برمی‌گردانند تا از ادعای هویت یک IDP سرکش از سایر ارائه‌دهندگان جلوگیری کنند. اما هیچ چیز مانع یک IDP سرکش نمی شود که ویژگی هایی مانند > نام ها و آدرس ایمیل را که ممکن است درست نباشند، بیان کند. آیا openid ابزار درست برای کاری است که می خواهم انجام دهم؟ (دارای یک رابط وب خصوصی که نیاز به ورود به سیستم دارد اما بدون مدیریت کاربر فراتر از شناسایی اعضای خانواده)
استفاده از openid در سیستم بسته
156656
اگر یک فایل تصویری را باز کنم، مثلاً با پسوند PNG، یک سری کد را می بینم. حالا فرض کنید می‌خواهم اطلاعاتی از تصویر به صورت مکانیکی به دست بیاورم. بنابراین سوال اینجاست که اولین قدم در اینجا چیست، آیا باید تصویر را تجزیه کنم؟ اگر چنین است چگونه می توانم گرامر فایل های تصویری را دریافت کنم؟ (PNG، JPEG، و غیره) به روز رسانی: مشکلی با تفکر من پیدا شد!. تجزیه کننده ها برای زبان های متنی هستند، اما تصاویر فایل های باینری هستند. بنابراین، فکر نمی‌کنم ما نیازی به تجزیه آن‌ها داشته باشیم، باید در جهت مخالف برویم و آن‌ها را به درخت‌های نحو انتزاعی تبدیل کنیم، و نمی‌دانیم که چگونه بدون دانستن گرامر این کار را انجام دهیم!
تجزیه تصویر
193821
ما یک URL در قالب زیر داریم > /instance/{instanceType}/{instanceId} می‌توانید آن را با روش‌های استاندارد HTTP فراخوانی کنید: POST، GET، DELETE، PUT. با این حال، چند اقدام دیگر مانند ذخیره به عنوان پیش نویس یا Curate وجود دارد که ما فکر کردیم فقط می توانیم از روش های HTTP سفارشی مانند: DRAFT، VALIDATE، CURATE استفاده کنیم. من فکر می کنم این قابل قبول است زیرا استانداردها می گویند > مجموعه روش های رایج برای HTTP/1.1 در زیر تعریف شده است. اگرچه این مجموعه را می توان گسترش داد، نمی توان روش های اضافی را به اشتراک گذاشتن معنایی مشابه برای کلاینت های توسعه یافته جداگانه و سرورها. و ابزارهایی مانند WebDav برخی از پسوندهای خود را ایجاد می کنند. آیا کسی با روش های سفارشی با مشکل مواجه شده است؟ من به سرورهای پروکسی و فایروال ها فکر می کنم، اما هر زمینه دیگری که نگران کننده باشد استقبال می شود. آیا باید در حالت امن بمانم و فقط یک پارامتر URL مانند action=validate|curate|draft داشته باشم؟
آیا در پیاده سازی روش های سفارشی HTTP مشکلی وجود دارد؟
20255
شما به تازگی یک پروژه جدید را شروع کرده اید و این دو فناوری را برای انتخاب دارید، جاوا و دات نت. پروژه ای که شما کار می کنید شامل داشتن ویژگی هایی نیست که انتخاب بین دو فناوری را آسان می کند (مثلاً NET این مورد را دارد که من به آن نیاز دارم و جاوا ندارد) و هر دوی آنها باید برای شما خوب کار کنند (البته فقط شما البته به یکی نیاز دارد). این موارد را در نظر بگیرید: * عملکرد * ابزارهای موجود (حتی ابزارهای شخص ثالث) * سازگاری با پلتفرم های مختلف * کتابخانه ها (مخصوصاً کتابخانه های شخص ثالث) * هزینه (به نظر می رسد اوراکل تلاش می کند و از جاوا کسب درآمد می کند) * فرآیند توسعه (ساده ترین/سریع ترین) همچنین به خاطر داشته باشید لینوکس پلتفرم اصلی شما نیست، اما می‌خواهید پروژه خود را به Linux/MacOs نیز منتقل کنید. قطعاً باید مشکلاتی را که در اطراف اوراکل و جامعه جاوا و محدودیت‌های مونو و جاوا وجود دارد را در نظر داشته باشید. بسیار قدردانی خواهد شد که افراد با تجربه در هر دو یک نمای کلی و دیدگاه ذهنی خود را ارائه دهند که در مورد کدام و چرا انتخاب می کنند.
در این مقطع زمانی بین دات نت و جاوا چه چیزی را برای پروژه خود انتخاب می کنید؟
221178
ما در حال حاضر از Entity Framework به عنوان یک ORM در چند برنامه وب استفاده می کنیم، و تا به حال، به خوبی برای ما مناسب بوده است، زیرا تمام داده های ما در یک پایگاه داده ذخیره می شوند. ما از الگوی مخزن استفاده می کنیم و سرویس هایی داریم (لایه دامنه) که از اینها استفاده می کنند و موجودیت های EF را مستقیماً به کنترل کننده های ASP.NET MVC برمی گرداند. با این حال، یک الزام برای استفاده از API شخص ثالث (از طریق یک وب سرویس) ایجاد شده است که اطلاعات اضافی مربوط به کاربر در پایگاه داده ما را در اختیار ما قرار می دهد. در پایگاه داده کاربر محلی خود، یک شناسه خارجی ذخیره می‌کنیم که می‌توانیم آن را برای دریافت اطلاعات اضافی به API ارائه کنیم. اطلاعات کمی در دسترس است، اما برای سادگی، یکی از آنها به شرکت کاربر (نام، مدیر، اتاق، عنوان شغل، مکان و غیره) مربوط می شود. این اطلاعات در مکان‌های مختلف در سراسر برنامه‌های وب ما استفاده می‌شود - بر خلاف استفاده در یک مکان. بنابراین سوال من این است که بهترین مکان برای جمع آوری و دسترسی به این اطلاعات کجاست؟ از آنجایی که در مکان‌های مختلف استفاده می‌شود، واقعاً معقول نیست که آن را به صورت ad-hoc در هر جایی که در برنامه وب استفاده می‌کنیم واکشی کنیم - بنابراین منطقی است که این داده‌های اضافی را از لایه دامنه بازگردانیم. فکر اولیه من این بود که یک کلاس مدل wrapper ایجاد کنم که حاوی موجودیت EF (EFUser) و یک کلاس ApiUser جدید حاوی اطلاعات جدید باشد - و زمانی که کاربر را دریافت کردیم، EFUser را دریافت می کنیم و سپس موارد اضافی را دریافت می کنیم. اطلاعات را از API دریافت کنید و شی ApiUser را پر کنید. با این حال، در حالی که این برای گرفتن کاربر مجرد خوب است، در هنگام دریافت چندین کاربر از بین می رود. هنگام دریافت لیستی از کاربران، نمی‌توانیم به API ضربه بزنیم. فکر دوم من فقط اضافه کردن یک متد singleton به موجودیت EFUser بود که ApiUser را برمی گرداند و فقط در صورت نیاز آن را پر کنید. این مشکل بالا را حل می کند زیرا ما فقط زمانی به آن دسترسی داریم که به آن نیاز داشته باشیم. یا فکر نهایی این بود که یک کپی محلی از داده ها را در پایگاه داده خود نگه داریم و زمانی که کاربر وارد سیستم می شود آن را با API همگام سازی کنیم. DB و API هر بار که می خواهیم اطلاعات کاربر را بدست آوریم. با این حال، این به معنای ذخیره داده ها در دو مکان است، و همچنین به این معنی است که داده ها برای هر کاربری که برای مدتی وارد نشده است، قدیمی است. آیا کسی توصیه یا پیشنهادی در مورد بهترین نحوه مدیریت این نوع سناریو دارد؟
Entity Framework Entities - برخی از داده ها از وب سرویس - بهترین معماری؟
143178
من یک تازه کار در OOP هستم و با مثال بهتر یاد می گیرم. شما می توانید بگویید که این سوال شبیه به این است که کدام پروژه های منبع باز Scala را باید مطالعه کنم تا بهترین شیوه های کدنویسی را یاد بگیرم - اما در PHP. شنیده‌ام که سیمفونی بهترین «معماری» را دارد (تظاهر نمی‌کنم که دقیقاً معنی آن را می‌دانم)، و همچنین Doctrine ORM. آیا ارزش آن را دارد که ماه ها را صرف خواندن کد منبع این پروژه ها، تلاش برای استنباط الگوهای استفاده شده و یادگیری ترفندهای جدید کنید؟ من تعداد مساوی از صفحات وب را مشاهده کرده ام که پایگاه کد Zend را دوست دارند (در صورت لزوم، پیوندها را ارائه می دهند). آیا پروژه دیگری می شناسید که باعث شود هر توسعه دهنده OOP کهنه کار اشک شوق بریزد؟ لطفاً اجازه دهید اضافه کنم که کاربردی بودن و دامنه استفاده در اینجا اصلاً نگران کننده نیست - من فقط می خواهم این کار را انجام دهم: * پروژه ای را انتخاب کنید که پایگاه کدی دارد که توسعه دهندگان آن را بسیار بهتر و بزرگتر از من می دانند. * کدی را بنویسید که به آنچه پروژه انجام می دهد دست یابد. * نتایج را مقایسه کنید و سعی کنید چیزهایی را که من نمی دانم بیاموزید. اساسا، یک پایگاه کد علایق دانشگاهی. هر توصیه ای لطفا؟
کدام پروژه PHP منبع باز دارای طراحی OOP عالی است که بتوانم از آن یاد بگیرم؟
235962
فکر می‌کردم وراثت و چندشکلی را درک می‌کنم، اما این سؤال به من داده شد، و تا آخر عمر نمی‌توانم بفهمم که پاسخ مناسب چیست یا آنها در تلاش هستند به چه چیزی برسند: > فرآیند تعیین اینکه کدام یک متد در یک سلسله مراتب کلاس باید اجرا شود > به صورت زیر شناخته می شود: > > * الف) وراثت > * ب) چندشکلی > * ج) is-a > * د) has-a > * ه) کلاس والد > با نگاهی به هر یک از اصطلاحات، هیچ یک از آنها پاسخ مناسبی به نظر نمی رسد. ** وراثت** درست زمانی است که یک کلاس به طور خودکار متغیرها و متدهای عمومی را در کلاس والد خود دریافت می کند. بنابراین این به وضوح پاسخ درستی نیست. **چند ریختی** به ما اجازه می دهد یک روش بنویسیم تا شی A را مدیریت کنیم، و در نتیجه با هر چیزی که شی A را گسترش می دهد کار می کند (یا به گسترش آن ادامه می دهد، IE Object B شی A را گسترش می دهد. شی C شی B و غیره را گسترش می دهد) بنابراین این به وضوح پاسخ درستی نیست! **Is-a**: این حتی هیچ معنایی ندارد. Is-a فقط برای اعلام اینکه یک کلاس نمونه ای از کلاس والد آن است (سگ است-جانور) استفاده می شود، بنابراین متغیرها و متدهای عمومی آن را به ارث می برد. من نمی دانم که چگونه این تعیین اینکه کدام متد در سلسله مراتب کلاس باید اجرا شود است. **Has-a**: من زیاد با این آشنا نیستم، اما اساساً ترکیب است، جایی که Object-A دارای یک شی B است. ، اما شی-B نمونه ای از شی A نیست. این نیز پاسخ درستی به نظر نمی رسد ** کلاس والد**: این فقط کلاس پایه است، اگر درخت را ردیابی کنیم. ارث بری، بالای درخت کلاس والد است. لطفاً کسی توضیح دهد که کدام عبارت را می توان به عنوان _فرایند تعیین اینکه کدام متد در سلسله مراتب کلاس باید اجرا شود به عنوان شناخته می شود تعریف کرد؟_ آیا من یک یا چند عبارت را درک نمی کنم؟ آیا این فقط یک سوال ضعیف است؟
فرآیند تعیین اینکه کدام متد در سلسله مراتب کلاس باید به عنوان اجرا شود چیست؟
End of preview. Expand in Data Studio

CQADupstackProgrammersRetrieval-Fa

An MTEB dataset
Massive Text Embedding Benchmark

CQADupstackProgrammersRetrieval-Fa

How to evaluate on this task

You can evaluate an embedding model on this dataset using the following code:

import mteb

task = mteb.get_tasks(["CQADupstackProgrammersRetrieval-Fa"])
evaluator = mteb.MTEB(task)

model = mteb.get_model(YOUR_MODEL)
evaluator.run(model)

To learn more about how to run models on mteb task check out the GitHub repitory.

Citation

If you use this dataset, please cite the dataset as well as mteb, as this dataset likely includes additional processing as a part of the MMTEB Contribution.

 

@article{enevoldsen2025mmtebmassivemultilingualtext,
  title={MMTEB: Massive Multilingual Text Embedding Benchmark},
  author={Kenneth Enevoldsen and Isaac Chung and Imene Kerboua and Márton Kardos and Ashwin Mathur and David Stap and Jay Gala and Wissam Siblini and Dominik Krzemiński and Genta Indra Winata and Saba Sturua and Saiteja Utpala and Mathieu Ciancone and Marion Schaeffer and Gabriel Sequeira and Diganta Misra and Shreeya Dhakal and Jonathan Rystrøm and Roman Solomatin and Ömer Çağatan and Akash Kundu and Martin Bernstorff and Shitao Xiao and Akshita Sukhlecha and Bhavish Pahwa and Rafał Poświata and Kranthi Kiran GV and Shawon Ashraf and Daniel Auras and Björn Plüster and Jan Philipp Harries and Loïc Magne and Isabelle Mohr and Mariya Hendriksen and Dawei Zhu and Hippolyte Gisserot-Boukhlef and Tom Aarsen and Jan Kostkan and Konrad Wojtasik and Taemin Lee and Marek Šuppa and Crystina Zhang and Roberta Rocca and Mohammed Hamdy and Andrianos Michail and John Yang and Manuel Faysse and Aleksei Vatolin and Nandan Thakur and Manan Dey and Dipam Vasani and Pranjal Chitale and Simone Tedeschi and Nguyen Tai and Artem Snegirev and Michael Günther and Mengzhou Xia and Weijia Shi and Xing Han Lù and Jordan Clive and Gayatri Krishnakumar and Anna Maksimova and Silvan Wehrli and Maria Tikhonova and Henil Panchal and Aleksandr Abramov and Malte Ostendorff and Zheng Liu and Simon Clematide and Lester James Miranda and Alena Fenogenova and Guangyu Song and Ruqiya Bin Safi and Wen-Ding Li and Alessia Borghini and Federico Cassano and Hongjin Su and Jimmy Lin and Howard Yen and Lasse Hansen and Sara Hooker and Chenghao Xiao and Vaibhav Adlakha and Orion Weller and Siva Reddy and Niklas Muennighoff},
  publisher = {arXiv},
  journal={arXiv preprint arXiv:2502.13595},
  year={2025},
  url={https://arxiv.org/abs/2502.13595},
  doi = {10.48550/arXiv.2502.13595},
}

@article{muennighoff2022mteb,
  author = {Muennighoff, Niklas and Tazi, Nouamane and Magne, Lo{\"\i}c and Reimers, Nils},
  title = {MTEB: Massive Text Embedding Benchmark},
  publisher = {arXiv},
  journal={arXiv preprint arXiv:2210.07316},
  year = {2022}
  url = {https://arxiv.org/abs/2210.07316},
  doi = {10.48550/ARXIV.2210.07316},
}

Dataset Statistics

Dataset Statistics

The following code contains the descriptive statistics from the task. These can also be obtained using:

import mteb

task = mteb.get_task("CQADupstackProgrammersRetrieval-Fa")

desc_stats = task.metadata.descriptive_stats
{
    "test": {
        "num_samples": 33052,
        "number_of_characters": 31246627,
        "num_documents": 32176,
        "min_document_length": 13,
        "average_document_length": 969.6830246146196,
        "max_document_length": 5175,
        "unique_documents": 32176,
        "num_queries": 876,
        "min_query_length": 11,
        "average_query_length": 52.6324200913242,
        "max_query_length": 132,
        "unique_queries": 876,
        "none_queries": 0,
        "num_relevant_docs": 1675,
        "min_relevant_docs_per_query": 1,
        "average_relevant_docs_per_query": 1.9121004566210045,
        "max_relevant_docs_per_query": 149,
        "unique_relevant_docs": 1675,
        "num_instructions": null,
        "min_instruction_length": null,
        "average_instruction_length": null,
        "max_instruction_length": null,
        "unique_instructions": null,
        "num_top_ranked": null,
        "min_top_ranked_per_query": null,
        "average_top_ranked_per_query": null,
        "max_top_ranked_per_query": null
    }
}

This dataset card was automatically generated using MTEB

Downloads last month
29