id
stringlengths
36
36
title
stringclasses
259 values
context
stringclasses
415 values
question
stringlengths
11
152
is_impossible
bool
1 class
answers
dict
context1
stringlengths
23
3.69k
context2
stringlengths
23
3.89k
context3
stringlengths
48
4.03k
context4
stringlengths
40
3.75k
context5
stringlengths
35
4.01k
context6
stringlengths
23
3.77k
context7
stringlengths
38
4.11k
context8
stringlengths
40
3.54k
context9
stringlengths
24
7.51k
context10
stringlengths
48
3.77k
22e9c8f9-8c09-495c-bf57-f9f27cfc6368
زبان فارسی
روند فارسی‌زبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی به‌جای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت.گرچه زبانْ برای شکل‌دادن به یک ملت بهترین وسیله است، ولی تنها وسیله و عامل در فراینده شکل‌گیری آن نیست. گذشته از فولکلور، اسطوره و دین، به‌طور معمول هنرها و عوامل فرهنگی و اجتماعی دیگر نیز نقش بازی می‌کنند. رقص و موسیقی در هند، نقاشی در چین، معماری و مجسمه‌سازی و باز موسیقی و نقاشی در اروپا نمونه‌های بارزی هستند که نشان می‌دهد هنرْ همراه با زبان و عوامل دیگر در ایجاد یک ملت و تکوین خصلت آن دستی دارد. در اسلام هنرهای ذکر شده جایز نیست لذا ایرانیان برای ایجاد و تکوین هویت ملی خود به تقریب از همهٔ این عوامل (به جز معماری) بی‌بهره بودند و از این جهت زبان فارسی بار سنگینی را به دوش می‌کشید و ملیّت ایرانیان جز زبان مأوایی نداشت.در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی‌زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، ولی تأثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.
زبان رسمی نوشتاردر زمان قراخانیان چه زبانی بود؟
false
{ "answer_start": [ 115 ], "text": [ "فارسی" ] }
زبان چها از زبانهای سامی رایج در کشور اتیوپی می باشد که در حدود چهارصد و چهل هزارتن گویشور دارد.زبان چها در زمینه زبانشناسی زبانی شناخته شده است و به علت آواشناسی پیچیده و خاص خود مورد پژوهشهای آواشناسی زیادی قرار گرفته است. منابع زبان‌های اتیوپی عربی
قوتادغو بیلیگ نخستین اثر ترکی- اسلامی بدست آمده‌است که در سال ۴۶۲ ه‍.ق-۱۰۶۹م. در بلاساغون و کاشغر، از شهرهای آسیای میانه و از مراکز قلمرو قراخانیان (ایلک خانیان-آل افراسیاب) توسط یوسف خاص حاجب بلاساغونی سروده شده‌است و به قول آرمینیوس وامبری، «نخستین اثری است که به ما امکان می‌دهد که به وضع اجتماعی و اداری ترکان نظری بیندازیم» تألیف دیوان لغات الترک دیگر اثر ترکی-اسلامی در قلمرو قراخانیان اثر محمود کاشغری، دو سه سال پس از این کتاب پایان پذیرفته‌است و در هیچ‌یک اشاره‌ای به دیگری نشده‌است. این دو اثر به زبان ترکی خاقانی که زبان ادبی آسیای میانه و زبان دولتی قراخانیان بوده، نوشته شده‌اند. واژهٔ قوتادغوبیلیگ در دوران مغول نیز وجود داشته که به مجموعه واژگان قصار منسوب به چنگیزخان اطلاق میشده‌است که مانند یاسای چنگیزی، به عنوان یک مأخذ قانون در امپراتوری مغول بدان استناد میشد. فرضیه‌ای ارائه شده‌است که بر اساس آن قوتادغو بیلیگ اویغوری یوسف بلاساغونی، دست‌کم در پدید آمدن عنوانش بر مغولان تأثیر نهاده است و در پدید آمدن قوتادغو بیلیگ چنگیزی نقش داشته (چه بسیاری از آثار مکتوب مغولی تحت تأثیر منابع اویغوری بوده‌اند) ولی از زمان انتشار اثر محمود کاشغری، دیگر تردیدی باقی نمانده که اتباع قراخانیان، خود را اویغور نمی‌دانستند (اگرچه از خط اویغوری استفاده میکرده‌اند) و زبانی که یوسف بلاساغونی بدان می‌نوشته، ترکی اویغوری نبوده‌است بلکه به زبان ترکی خاقانی بوده‌است. از طرفی دیگر غیرممکن به نظر می‌رسد که قوتادغوبیلیگ بغراخان، که روح اسلام به حد اعلای درجه در آن نفوذ کرده‌است، از طرف اویغورهایی که بودایی و مسیحی باقی مانده بودند، مورد قبول قرار گرفته باشد و بعد به نوبهٔ خود از طریق آنان بر مغولان هم اثر گذاشته باشد. محتوای اثر این کتاب مشتمل بر ۶٬۶۴۵ بیت و در ۸۸ باب تنظیم گردیده‌است و معنی کتاب دانش سعادتبخش است. این کتاب در واقع در بردارندهٔ علم سیاست مدنی و تدبیر منزل، حکمت و علم قدیم است؛ چنان‌که بارتولد آن را با قابوسنامه و برخی دیگر با سیاست نامه قابل مقایسه دانسته‌اند. اشعار آن بر وزن عروضی است و بر وزن شاهنامهٔ فردوسی نوشته شده‌است. ولی در میانه‌های اشعار، اشعاری بر وزن هجایی که بایاتی نامیده می‌شوند نیز دارد. زبان اثر به رغم وجود پاره‌ای از لغات فارسی و عربی در آن، به‌طور کلی دارای ویژگی‌های ترکی خالص است و از ژانرهای مختلف ادبیات شفاهی و نیز مطالب بر گرفته از منابع عربی، فارسی، چینی و یونانی در آن استفاده شده‌است. کتاب پس از مقدمه که در ستایش پروردگار و نعت حضرت رسول و خلفا و بزرگداشت خاقان زمان و ذکر سبب تألیف آن، وارد متن اصلی می‌شود داستانی است بر اساس پرسش و پاسخ‌های میان چهار قهرمان اصلی و خیالی که هر کدام نمایندهٔ مفهومی مشخص هستند. این چهار شخصیت عبارت‌اند از: ۱- گون توغدو: فرمانروا که نماینده و سخنگوی قانون و عدالت است. ۲- آی توغدو: وزیر که نماینده و سخنگوی دولت و حکومت است. ۳- اوگدولمیش: فرزند وزیر که سخنگوی عقل است. ۴- اودگورموش: زاهدی که نمایندهٔ قناعت و انزواست. داستان با مرگ طبیعی وزیر و فرزندش پایان می‌پذیرد اثر شاید از آن روی که سال‌های واپسین زندگی یوسف سروده شده‌است. مشحون از روحیهٔ ناامیدی است. نسخه‌های خطی از این کتاب سه نسخهٔ اصلی موجود است.
زبان گالیندی زبانی مرده و بسیار ناشناخته است که احتمالاً از شاخه زبان‌های بالتیک بوده است.این زبان که در شمال لهستان و مناطقی از روسیه رایج بوده در حدود قرن چهاردهم میلادی از میان میرود.هیچ نوشته‌ای تاکنون از این زبان بدست نیامده است. منابع جستارهای وابسته زبان‌های بالتیک زبان‌های مرده زبان‌های بالتیک زبان‌های بالتیک غربی زبان‌های روسیه زبان‌های قرون وسطی زبان‌های مرده زبان‌های منقرض‌شده در اروپا
تک‌زبانگی یا Monoglottism (یونانی μόνος monos، «تنها، منفرد»، + γλῶττα ، «زبان») یا، به‌طور معمول، «monolingualism» یا به فارسی: تک‌زبانی، تک‌زبانگی، شرایط و توانایی صحبت کردن تنها به یک زبان و برخلاف چندزبانگی است. در زمینه‌ای متفاوت، «تک‌زبانگی» ممکن است به یک سیاست زبانی اشاره داشته باشد که یک زبان رسمی یا ملی را بر دیگران اعمال می‌کند. تک زبانه بودن یا «unilingual» بودن همچنین به متن، فرهنگ لغت یا مکالمه ای گفته می‌شود که فقط به یک زبان نوشته یا انجام شده‌است، و به موجودیتی گفته می‌شود که در آن یک زبان واحد یا استفاده می‌شود یا به‌طور رسمی به رسمیت شناخته می‌شود (به ویژه هنگامی که با موجودیت‌های دوزبانه یا چند زبانه مقایسه می‌شود. در حضور افرادی که به زبان‌های مختلف صحبت می‌کنند). توجه داشته باشید که monoglottism تنها می‌تواند به عدم توانایی صحبت کردن به چندین زبان اشاره داشته باشد. تعداد سخنرانان چند زبانه از افراد تک زبانه در جمعیت جهان بیشتر است. هزینه‌ها در مورد جهان غرب، اسنو و هاکوتا می‌نویسند که در یک تحلیل هزینه-فایده، انتخاب زبان انگلیسی به عنوان زبانی رسمی و ملی اغلب با هزینه‌های اضافی برای جامعه همراه بوده، زیرا انتخاب جایگزین چندزبانگی مزایای خاص خود را دارد. آموزش بخشی از بودجه آموزش و پرورش برای آموزش زبان‌های خارجی تخصیص می‌یابد، اما تسلط دانش آموزان زبان خارجی کمتر از کسانی است که آن را در خانه یادگرفته اند. اقتصادی کسب و کارهای بین‌المللی ممکن است به دلیل فقدان افراد متخصص در زبان‌های دیگر ممکن است دچار مانع شوند. امنیت ملی برای آموزش پرسنل خدمات خارجی به زبان‌های خارجی باید پول خرج شود. زمان و تلاش در مقایسه با نگهداری از زبانی که در خانه یادگرفته می‌شود، برای یادگیری آن در مدرسه به زمان و تلاش بیشتری نیاز است. فرصت‌های شغلی «Kirkpatrick» ادعا می‌کند که تک زبانه‌ها در بازار کار بین‌المللی نسبت به دوزبانه‌ها در موقعیت بدتری قرار دارند. جستارهای وابسته زبان زبان‌شناسی چندزبانگی زبان‌های ایالات متحده امپریالیسم زبانی منابع پیوند به بیرون تک‌زبانگی و یهودیت اثر «Jose Faur»، مقایسه تک زبانه‌گرایی یونانی با فرهنگ چند زبانی عبرانیان زبان زبان‌شناسی
زبان آلگری زبانی رومی است از شاخه کاتالان است که در شمال باختری جزیره ساردینیا و در شهر آلگرو بدان تکلم میشود.حدود یک چهارم مردم آلگرو گویشور زبان اصلی آلگری هستند.این زبان از شاخه زبان های کاتالان شرقی است ولی با کاتالان مرکزی تفاوت آشکار دارد.شباهت های زیادی بین این زبان و گویش والنسیایی مشاهده شده است. منابع آلگرو استان ساساری زبان کاتالان آلگری آلگری آلگری آلگری زبان‌های ساردنی آلگری گویش‌های کاتالان
(گرایش مترجمی) زیرگروه چهار رشته زبان روسی رشته زبان و ادبیات ارمنی رشته زبان و ادبیات اردو رشته زبان ژاپنی رشته زبان ایتالیایی رشته زبان اسپانیایی رشته زبان چینی رشته زبان ترکی استانبولی دروس تخصصی عبارتند از: برای زیرگروه یک :زبان تخصصی انگلیسی برای زیرگروه دو :زبان تخصصی آلمانی برای زیرگروه سه :زبان تخصصی فرانسه برای زیرگروه چهار: زبان تخصصی ندارد و زبان عمومی با ضریب ۴ در نظر گرفته می‌شود. دروس تخصصی برای هر رشته‌ای و هر زیر گروهی در کنکور ضریبی متفاوت دارد. کنکور سایر دانشگاه‌ها دانشگاه فنی و حرفه‌ای شامل کلیه رشته‌های «فنی و حرفه‌ای» و «کار و دانش» می‌شود که شامل دروس عمومی مانند ادبیات ۱و۲ , دینی و زندگی ۱و۲و۳ و دروس پایه مانند ریاضی ۱و۲ در بعضی از رشته‌ها مانند کامپیوتر (مهندسی کامپیوتر) و الکتروتکنیک (مهندسی برق) ریاضی ۳، فیزیک ۱ و دروس‌های تخصصی در هر رشته می‌شوند؛ البته در سال ۹۵ تصمیم بر آن شد که برای ورود به ۳۱ رشته فنّی و حرفه‌ای و کار و دانش نیازی به کنکور نیست. البته هنرآموزان «کار و دانش» برای ورود به دانشگاه‌های فنّی و حرفه‌ای باید بعضی از دروس کنکوری رشته خود را خود بخوانند زیرا آن دروس به‌طور عادی در هنرستان تدریس نمی‌شوند. کنکور دانشگاه آزاد اسلامی مرکز آزمون دانشگاه آزاد اسلامی نیز آزمون‌های تقریباً مشابهی را برای پذیرش دانشجو برگزار می‌کرد. دانشگاه آزاد اسلامی، آزمون گروه پزشکی را جداگانه از آزمون علوم تجربی برگزار می‌کرد. از کنکور سراسری ۱۳۹۲ این آزمون با آزمون سراسری تلفیق شده‌است و داوطلبان فقط در آزمون سراسری شرکت می‌کنند. تأثیر معدل در کنکور در سال ۹۵ برای کنکور ۹۶ تأثیر معدل مثبت درنظر گرفته شد و برای سال‌های بعد باید بررسی شود. چرا که طبق قوانین، تأثیر قطعی معدل درکنکور باید در صورتی اعمال شود که امتحانات سه سال آخر دبیرستان به صورت نهایی برگزار شود. با اعتراض به این مسئله که چرا نمرات یک سال امتحان نهایی (سال سوم) باید در کنکور تأثیر قطعی داشته باشد این موضوع بررسی شده و تأثیر معدل در کنکور ۹۶ تأثیر مثبت شد. تأثیر معدل در کنکور سراسری سال ۹۸ بعد از کش و قوس‌های فراوان به صورت حداکثر ۳۰ درصد و برای متقاضیان نظام قدیم ۲۵ درصد تأثیر مثبت اعلام شد و عملاً تأثیری در قبولی رشته‌های پر متقاضی نخواهد داشت. در رابطه با کنکور سال ۹۸ به بعد نیز هنوز تصمیم قطعی گرفته نشده‌است. نظرسنجی رسمی که توسط سازمان سنجش دربارهٔ میزان تأثیر سوابق تحصیلی لحاظ شده نشان می‌دهد که نزدیک به ۸۵ درصد داوطلبان خواهان تأثیر مثبت هستند. براساس مصوبه جلسه مورخ ۱۳۹۸/۰۸/۰۱ شورای سنجش و پذیرش، در آزمون سراسری سال ۱۳۹۹، میزان تأثیر سوابق تحصیلی، حداکثر ۳۰ درصد و با تأثیر مثبت اعمال می‌شود. همچنین مطابق مصوبات بیست و چهارمین جلسه شورای سنجش و پذیرش دانشجو مورخ ۹۹/۰۷/۲۲ در کنکور سال ۱۴۰۰ نیز تأثیر معدل به صورت حداکثر ۳۰٪ و مثبت خواهد بود.1&id =۶۸۲۲ حذف کنکور اکنون با نگریستن به افزایش گنجایش پذیرش دانشگاه‌ها در ایران، بحث‌هایی بر سر حذف کنکور در ایران وجود دارد و برخی نمایندگان مجلس خواهان حذف آن می‌باشند، ولی دیگر نمایندگان بر این باورند که هنوز زیرساخت‌های لازم برای حذف کنکور وجود ندارد و برای همین پرونده این حذف بازمانده‌است. عبدالرسول عمادی درمورد توییت وزیر آموزش
سلجوقیان گروهی از ترک‌ها بودند که ابتدا در خدمت سامانیان بودند و آن‌ها را در جنگ با قراخانیان یاری می‌دادند اما بعد به خدمت یغان تکین ابن قدرخان یوسف قراخانی و بعد به خدمت علی تکین مشغول شدند. آن‌ها عامل مهمی در ابقای علی تکین در سمرقند و بخارا بودند. علی تکین به کمک آن‌ها در سال ۴۱۶ ه‍.ق (۱۰۲۵ م) در برابر سلطان محمود غزنوی و در سال ۴۲۳ ه‍.ق (۱۰۳۲ م) با خوارزم‌شاه جنگید. در زمان تمقاچ خان ابراهیم حاکم قراخانیان غربی، آلپ ارسلان سلجوقی حمله کرد و قراخانیان بخاطر این حمله به خلیفه شکایت کردند اما پس از آن تا اواخر حکومت آلپ ارسلان روابط آن‌ها با سلجوقیان صلح‌آمیز بود و پیوندهای خانوادگی در میان این دو خاندان برقرار شد. در سال ۴۶۵ ه‍.ق دراواخر حکومت ملک‌شاه یکم، شمس الملک قراخانی به قلمرو سلجوقیان هجوم برد. در اوایل حکومت ملک‌شاه سلجوقیان و قراخانیان بر سر نواحی جنوبی جیحون و تخارستان با هم اختلاف داشتند. در سال ۴۶۶ ه‍.ق (۱۰۷۴، ۱۰۷۵ م) تلس و کاشغر مورد هجوم ملک‌شاه سلجوقی قرار گرفت. شمس الملک در این زمان با شاخهٔ شرقی قراخانیان و پسران قدرخان یوسف درگیر بود احتمالاً به همین خاطر او با سلجوقیان صلح کرد در زمان حکومت احمد بن خضر خان در سال ۴۸۲ ه‍.ق (۱۰۸۹ م) سلجوقیان، سمرقند، بخارا، تلس و سیمرچیه را تصرف کردند. در همین زمان هارون بن سلیمان بن قدرخان یوسف حاکم کاشغر با ملک‌شاه قرار داد صلحی مبتنی برآوردن نام ملک‌شاه در خطبه و سکه و به ازدواج درآوردن یکی از دختران خود با پسر ملک‌شاه امضاء کرد. اما در همین زمان فردی به نام طغرل بن ینان شورش کرد و خان کاشغر را، بیرون راند. اما سلجوقیان او و برادرش را که شورش کرده بود با هم آشتی دادند و آن دو قلمرو خود را باز پس گرفتند و ملک‌شاه بعد از او این منطقه را به برادرش سلیمان و سپس به محمود قراخانی سپرد. در سال ۴۹۰ ه‍.ق ، برکیارق، سلیمان بن داوود تمقاچ خان را برای حکومت قراخانیان غربی انتخاب کرد در همین سال قدرخان جبرئیل صاحب تلس و بلاسون به دنبال محمد بن سلیمان که به قلمرو سنجر سلجوقی گریخته بود، وارد قلمرو سنجر شد و به دست او به قتل رسید و سنجر با سپاهی محمد بن سلیمان را بر تخت سمرقند نشاند و دختر خود را به او داد که موجب شد در سال‌های آینده دو بار او را با سپاه یاری دهد. اما در سال‌های آخر حکومت محمد روابط او با سنجر تیره شد و در سال ۵۲۴ ه‍.ق (۱۱۳۰ م) سنجر سمرقند را غارت کرد و او را خلع کرده حسن بن علی و بعد برادر ارسلان خان را جانشین او نمود. زمانی که سنجر در اسارت غزان اسیر بود امیران سلجوقی محمود قراخانی خواهر زادهٔ سنجر را به جانشین او انتخاب کردند. سنجر نیز بعد از آزادی در زمان مرگش او را رسماً جانشین خود کرد. محمود قراخانی مجبور شد قدرت خود را با یکی از غلامان سپاه سالاران سنجر به نام ای آبه که بسیار قدرتمند بود تقسیم کند. آن دو در خراسان بر علیه غزان جنگیدند اما این جنگ به شکست آن‌ها انجامید. غزان
زمان بند فعالانه یک مکانیسم چندریسمانی است که زمانی که دریک فرایند زمانبندی سیستم عامل اجرا می‌شود قابلیت چندریسمانی در سطح هسته با انعطاف‌پذیری چندریسمانی در سطح کاربر را فراهم می‌کند. الگوریتم‌های زمان‌بندی برنامه‌ریزی تحقیق در عملیات ریسه‌ها (رایانش)
برنامه‌ریزی زبان تلاشی عمدی برای تحت تأثیر قرار دادن نقش، ساختار یا فراگیری زبانها یا تنوع زبانی در یک جامعه زبانی است. برنامه‌ریزی زبان معمولاً بخشی از برنامه دولت هاست، اما ممکن است گاهی سازمان‌های غیردولتی و مردمی و حتی افراد در این حوزه وارد شوند. برنامه‌ریزی زبان ممکن است بسته به کشور یا سازمان مرتبط با آن، اهداف متفاوتی را دنبال کند، اما هر هدفی را که دنبال کند متضمن تصمیم‌گیری در جهت بهبود ارتباط و احتمالاً ایجاد تغییرات است. برنامه‌ریزی یا توسعه ارتباط مؤثر خود ممکن است منجر به دیگر تغییرات اجتماعی مانندگذار زبان یا همگونی زبانی شود و این تغییرات خود می‌تواند انگیزه‌ای برای برنامه‌ریزی ساختار، عملکرد و یادگیری و آموزش زبان گردد. مهندسی زبان شامل ایجاد سامانه‌های پردازش زبان طبیعی است که هزینه‌ها و نیز خروجی‌های آن با تأسیس تنظیم گرهای زبان مانند سازمان‌ها، کارگروه‌ها، انجمن‌ها یا فرهنگستان‌های رسمی یا سایر نهادهای غیررسمی برای طراحی یا توسعه ساختارهای جدید برای رفع نیازهای روز است. مهندسی زبان حوزه مطالعاتی و حرفه‌ای متفاوتی از پردازش زبان طبیعی و زبانشناسی رایانشی است. یکی از گرایش‌های اخیر مهندسی زبان استفاده از فناوری وب‌های معنایی برای ایجاد، بایگانی، پردازش و بازیابی داده‌های زبانی قابل پردازش توسط ماشین است. برنامه‌ریزی زبان و ایدئولوژی زبانی چهار ایدئولوژی زبانی غالب، انگیزه تصمیم‌گیری‌های زبانی می‌شوند. اولین ایدیولوژی زبانی همگونی زبانی است که بر این باور است که هر عضو یک جامعه، هر چه که زبان مادری اش باشد، باید زبان غالب جامعه خود را بیاموزد. مثال گویای این موضوع جنبش «فقط انگلیسی» در ایالات متحدهاست. دومین ایدئولوژی زبانی کثرت گرایی است - مراد از کثرت گرایی به رسمیت شناختن زبان‌های متعدد در یک جامعه است و این درست نقطه مقابل همگونی زبانی است. نمونه کثرت گرایی را می‌توان در سوییس دید که در آن زبان‌های فرانسوی، آلمانی، ایتالیاییو رومانش با یکدیگر همزیستی دارند. مثال دیگر جایگاه واحد زبان‌های انگلیسی، مالایی، تامیل و ماندارین چینی در سنگاپور است. همزیستی چند زبان لزوماً حاصل یک ایدئولوژی زبانی آگاهانه نیست، بلکه ممکن است نتیجه تأثیر ارتباطی یک زبان مشترک باشد. سومین ایدئولوژی، احیای زبان‌های محلی/بومی است. مراد از احیای زبان‌های محلی، ترمیم و توسعه یک زبان بومی و تصویب آن توسط دولت به عنوان یک زبان رسمیاست. نمونه این ایدیولوژی زبان عبری در فلسطین و اسرائیل و کچوا در پرو است. آخرین ایدئولوژی زبانی، بین‌المللی‌سازی است که طی آن یک زبان غیر بومی دارای جایگاه رسمی گسترده‌تر ارتباطی در یک حوزه خاص در کشور دیگری که زبان رسمی دیگری دارد به عنوان زبان رسمی شناخته می‌شود، مثال بین‌المللی‌سازی کاربرد زبان انگلیسی در سنگاپور، هند ،فیلیپین و گینه نو پاپوآ است. اهداف برنامه‌ریزی زبان یازده هدف برای برنامه‌ریزی زبان معرفی شده‌است (Nahir 2003): پالایش زبان- تجویز کاربرد یک زبان/عناصر/ ساختارهای زبانی ویژه به منظور حفظ «خلوص زبان»، محافظت زبان از تأثیر زبان (های) خارجی (ویژه) و محافظت در برابر انحراف درونی زبان احیای زبان– تلاش برای تبدیل زبانی که تعداد اندکی گویشور دارد یا هیچ گویشوری ندارد به یک ابزار ارتباطی معمولی اصلاح زبان – تغییر عمدی در جنبه‌های خاصی از زبان مثلاً تغییر خط، املا یا دستور زبانب ه منظور تسهیل استفاده از آن معیارسازی زبان – تلاش برای اعتبار بخشی به یک
زبان اقلیت زبانی است که توسط یک اقلیت از جمعیت یک سرزمین صحبت می‌شود. به چنین افرادی اقلیت زبانی گفته می‌شود. با توجه به اینکه ۱۹۶ دولت مستقل در سطح بین‌المللی وجود دارند (در سال ۲۰۱۹) و ۵٬۰۰۰ تا ۷٬۰۰۰ زبان در سراسر جهان صحبت می‌شود، اکثریت قریب به اتفاق زبان‌ها در هر کشوری که صحبت می‌شوند، زبان اقلیت هستند. برخی از زبان‌های اقلیت همزمان زبان رسمی هستند، مانند ایرلندی در ایرلند یا زبان‌های بومی پرشمار بولیوی. به همین ترتیب، برخی از زبان‌های ملی زبان اقلیت محسوب می‌شوند، چرا که زبان ملی یک ملت بی‌کشور به‌شمار می‌روند. جستارهای وابسته سیاست زبان مردم‌شناسی زبانی حقوق زبانی فهرست زبان‌های بدون وضعیت رسمی فهرست زبان‌های در خطر زبان اقلیت‌شده اقلیت ملی‌گرایی زبان منطقه‌ای منابع زبان‌های اقلیت
338baae3-3413-4df0-a236-52dc10d64504
خاک
وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر بسزایی دارند. جریان آب‌های جاری بخصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود.
جریان آب های جاری موجب چه اتفاقی می شود؟
false
{ "answer_start": [ 146 ], "text": [ "شستشوی خاک‌ها" ] }
مرحله تشکیل شده‌است. وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت و رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر به‌سزایی دارند. جریان آب‌های جاری به‌خصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل مقدار مواد معدنی و آلی به تدریج تقلیل می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود. پوشش گیاهی و فعالیت موجودات زنده پوشش گیاهی غالب هر منطقه و نوع و ترکیب مواد آلی حاصل از باقی‌مانده‌های گیاهی که مرتباً به خاک افزوده می‌شوند تأثیر به سزایی در خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک دارند. تمایز انواع خاک‌ها از دیدگاه کشاورزی به نوع و مقدار مواد آلی (ازت و کربن) موجود در آن بستگی دارد. به عنوان مثال نیتروژن و کربن موجود در اتمسفر به‌طور مستقیم قابل استفاده برای گیاهان نیست؛ بلکه ترکیبات نیتروژن‌دار و کربن دار لازم برای رشد گیاهان باید به شکل قابل حل در خاک وجود داشته باشد که این عمل در خاک‌ها به وسیلهٔ فعالیت‌های زیستی برخی از گیاهان و باکتریها انجام می‌شود. خاک‌ها معمولاً دارای نوعی مواد آلی کربن‌دار تیره رنگی هستند که هوموس نامیده می‌شود و از بقایای گیاهان به وجود می‌آید. از جمله تأثیرات فیزیکی مواد آلی موجود در خاک، ذخیره رطوبت بیشتر در این خاک‌ها در مقایسه با خاک‌های با شرایط فیزیکی مشابه ولی فاقد مواد آلی است. زمان هر قدر مدت عمل فرسایش کانی‌ها و سنگ‌ها بیشتر باشد عمل تخریب فیزیکی شیمیایی کامل‌تر انجام می‌گیرد. زمان فرسایش کامل بسته به نوع سنگ، ساخت و بافت سنگ‌ها و نیز ترکیب و خاصیت تورق کانی‌ها متفاوت است ولی به‌طور کلی سنگ‌های رسوبی خیلی زودتر تجزیه شده و به خاک تبدیل می‌شوند، در صورتی که سنگ‌های آذرین مدت زمان بیشتری لازم دارند تا تجزیه کامل در آن‌ها صورت گرفته و به خاک تبدیل گردند و تخریب سنگ‌ها ممکن است هزاران سال طول بکشد. آب و هوا وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر به‌سزایی دارند. جریان آب‌های جاری به‌خصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود. توپوگرافی محل تشکیل خاک اگر محلی که خاک‌ها تشکیل می‌شوند دارای شیب تند باشد در نتیجه مواد تخریب شده ممکن است به وسیلهٔ آب‌های جاری یا عامل دیگری خیلی زود به سادگی از محل خود به جای دیگری حمل گردند یا شستشو به وسیلهٔ آب‌های جاری باعث تقلیل مواد معدنی
در دین اسلام، آب به‌عنوان یکی از پاک‌کننده‌های نجاسات محسوب می‌شود. آب جاری، که یکی از تطهیر دهنده هاست، به آبی که بر اثر بارش باران بر روی زمین روان می‌شود و همچنین به آب چشمه‌ها و رودخانه‌ها گفته می‌شود. پاک‌کنندگیِ آن در دین اسلام، احکام خود را دارد. آب جاری اگر چه کمتر از کر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد ولی بو یا رنگ یا مزه آن به واسطه نجاست تغییر نکند، پاک است. جستارهای وابسته آب قلیل آب مطلق آب کر آب مضاف آب مقدس منابع فرهنگ اسلامی شریعت
خون را بالا برده و در نتیجه موجب افزایش جریان آب از بافتها به داخل مایع میان بافتی می‌شود. این سرم موجب افزایش دفع ادرار می‌شود. مقایسه کریستالوئیدها منابع دانشنامه رشد اصول طب داخلی هاریسون ویکی‌پدیای انگلیسی مایعات داخل وریدی مقاله‌های دانشنامه رشد
اصطلاح بار بستر ، ذرات موجود در یک سیال جاری (معمولاً آب) را توصیف می‌کند که در طول بستر جریان جابجا می‌شود. بار بستر مکمل بار معلق و بار شستشو است. بار بستر با غلتیدن، سر خوردن و/یا پرش (جهش) حرکت می‌کند. منابع رسوب‌شناسی ژئومورفولوژی
جریان زیرسطحی یا شارش زیرسطحی ، در هیدرولوژی ، جریان آب در زیر سطح زمین به عنوان بخشی از چرخه آب است. در چرخه آب، زمانی که بارش‌های جوی بر زمین می‌بارد، مقداری از آب در سطح زمین جاری می‌شود و نهرها و رودخانه‌ها را تشکیل می‌دهد. آب باقیمانده، از طریق نفوذ ، به خاک نفوذ می‌کند که به زیر زمین سفر می‌کند، خاک منطقه هواده را هیدراته می‌کند، سفره‌های زیرزمینی را شارژ می‌کند و مازاد آن در رواناب زیرسطحی جریان می‌یابد. در هیدروژئولوژی با معادله جریان آب زیرزمینی اندازه‌گیری می‌شود. منابع آب‌شناسی آبخوان‌ها
رود دائمی رودخانه‌ای است که در بخش‌هایی از بستر خود در تمام طول سال در سال‌های با بارندگی معمولی دارای جریان ثابت آب است. در صورت عدم وجود خشکسالی نامنظم، طولانی مدت یا شدید، یک رود دائمی، بدنه‌ای از آب است که در همه سال در آن آب جریان دارد. این رودها در سال‌های کم‌آبی یا خشکسالی شاید به رودخانه‌ای فصلی تبدیل شوند. اختلال مصنوعی در جریان آب، تغییر مسیر یا استفاده از آن در سدها و تأسیسات برق آبی، نباید در اندازه‌گیری تأثیر بگذارد. جویبارهای چند ساله با آب راکد، تالاب‌ها، مخازن و حوضچه‌های آب رود دائمی نیستند. غیر از رودهای دائمی، سایر جریان‌ها رود فصلی و دریاچه و مانند آن هستند. در هوای خشک ممکن است جاری بودن آب به چشم نیاید یا اصلاً آبی مشاهده شود. در رودهایی با کف شن و ماسه یا سنگ، آب ممکن است در زیر یا بین سنگ‌ها جاری باشد. روهای دائمی با رودهای متناوب که به‌طور معمول هر سال برای چند هفته یا ماه فاقد جریان هستند و رودهای زودگذر که فقط برای چند ساعت یا روز پس از بارندگی جریان دارند، متفاوت هستند. در طی سال‌های غیرمعمول خشک، یک رود دائم ممکن است متوقف شود. در یک خشکسالی ممکن است یک رود دائم ماه‌ها جریان نداشته باشد. تفاوت بین رودهای دائم، متناوب و زودگذر دقیق نیست و نوع رود در صورت انجام اقدامات مختلف می‌تواند تغییر کند. رودخانه‌های دائمی ایران: شامل کارون،دز،کرخه،زاینده رود، ارس، سفیدرود، سیمره، گاماسیاب، کشکان ، مند ، دالکی ،جاجرود، باهوکلات،رود سرباز، زرینه رود، قم رود، کرج، مارون، طالقان رود، شاهرود، تجن، خرم رود، هراز، سیروان، اترک، کر، تلخه رود، قزل اوزن، حبله رود، سیمینه رود، زاب کوچک، جراحی، شهرچای و باراندوزچای ، قره سو، هیروچای، نمرود، تارود ، چالوس، تلاررود، بابل رود، دلیچای، آستاراچای وغیره می شود. منابع جغرافیای آب‌ها، دکتر عیوضی آب‌راه‌ها آب‌شناسی پهنه‌های آبی جغرافیای آب رودها ژئومورفولوژی
معکوس، اندازه جریان رانش بر جریان نفوذ غلبه کرده و یک جریان معکوس در دیود جاری می‌شود. به این جریان معکوس که از سمت نیمه هادی n به طرف نیمه هادی p جاری می‌شود، جریان اشباع معکوس دیود گفته می‌شود. منابع ساختارهای نیمه‌رسانا
سرآب جایی است که آب از چشمه‌ساران نزدیک به هم می‌جوشد و تشکیل رودی بزرگ می‌دهد. سرآب آبی جوشان و جاری است که جریان آب هم می‌تواند درونی یا زیرزمین باشد و هم می‌تواند بیرونی یا در روی زمین جریان داشته باشد. جریان آب در زیرخاک، سنگ و صخره‌ها باعث پاکی و تصفیهٔ آب از هر آلودگی به ویژه املاح می‌گردد. آب‌های سرآب‌ها در روی زمین در ردیف پاک‌ترین و سالم‌ترین آب‌های شیرین هستند. شهرستان نهاوند دارای بیشترین سرآب‌ها در ایران است. در قدیم، باغ و زمینی که نزدیک آب و سرچشمه یا ابتدای نهر و رودخانه باشد را سرآب می‌نامیدند. جستارهای وابسته سرآب‌های ایران پانویس منابع بوم‌شناسی آب شیرین جریان‌های آب ریخت‌شناسی رودخانه زمین‌چهرهای رودخانه‌ای
جستارهای وابسته کربوکسیلیک اسید دی‌کربوکسیلیک اسید اسیدهای آلکانیکی اسیدهای چرب فهرست‌های علم شیمی
شافعی چندین کاربرد دارد: ادیان شافعی نام یکی از شاخه‌های کیش سنی افراد طیبی شافعی، خوش نویس محمد ادریس الشافعی از علما اهل سنت مکان های جغرافیایی مسجد جامع شافعی نام مسجدی برای اهل سنت
e4394af3-2dbc-4160-9ed9-6efca99e68fc
خاک
وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر بسزایی دارند. جریان آب‌های جاری بخصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود.
کدام عوامل آب و هوا درکیفیت خاک ها اثر بسزایی دارد؟
false
{ "answer_start": [ 43 ], "text": [ "حرارت، رطوبت" ] }
شده ممکن است به وسیلهٔ آب‌های جاری یا عامل دیگری خیلی زود به سادگی از محل خود به جای دیگری حمل گردند یا شستشو به وسیلهٔ آب‌های جاری باعث تقلیل مواد معدنی و آلی خاک‌ها شود در نتیجه این منطقه خاک‌های خوب تشکیل نخواهند شد؛ ولی برعکس در محل‌های صاف و مسطح که مواد تخریب شده به سادگی نمی‌توانند به جای دیگری حمل شوند فرصت کافی وجود داشته و فعل و انفعالات به صورت کامل انجام می‌پذیرد. مواد تشکیل دهنده خاک‌ها موادی که خاک‌ها را تشکیل می‌دهند به چهار قسمت تقسیم می‌شوند: مواد سخت: مواد سخت را ترکیبات معدنی تشکیل می‌دهند ولی ممکن است دارای مقداری مواد آلی نیز باشند. البته این ترکیبات معدنی از تخریب سنگ‌های اولیه یا سنگ مادر حاصل شده‌اند که گاهی اوقات همراه با مواد تازه کلوئیدی و نمک‌ها می‌باشند. موجودات زنده در خاک‌ها: تغییراتی که در خاک‌ها انجام می‌پذیرد به وسیلهٔ موجودات زنده در خاک انجام می‌گیرد. قبل از همه ریشه گیاهان، باکتری‌ها، قارچها، کرم‌ها و بالاخره حلزون‌ها در این تغییرات شرکت دارند. آب موجود در خاک‌ها: آبی که در خاک وجود دارد حمل مواد حل‌شده را به عهده دارد که البته این مواد حمل شده برای رشد و نمو گیاهان به مصرف می‌رسد. آب موجود در خاک‌ها از باران و آب‌های نفوذی، آب جذب شده و بالاخره آبهای زیرزمینی تشکیل شده که در مواقع خشکی از محل خود خارج شده و به مصرف می‌رسد. هوای موجود در خاک: هوا همراه با آب در خوه‌های خاک‌ها وجود دارد که البته این هوا از ضروریات رشد و نمو گیاهان و ادامه حیات حیوانات است. مقدار اکسیژنی که در این هوا وجود دارد از دی‌اکسید کربن کمتر است و این به ان علت است که ریشه گیاهان برای رشد و نمو اکسیژن مصرف کرده و دی‌اکسید کربن را پس می‌دهند. خاک که پدوسفر نامیده می‌شود، می‌تواند به صورت یک مخزن شیمیایی در سطح زمین درنظرگرفته شود که از برهم کنش‌های چهار مخزن شیمیایی بزرگ تشکیل شده و به وسیله انرژی خورشیدی قدرت لازم را اخذ می‌نماید، خاک از زمانی که زندگی بر روی کره زمین شروع شده از گیاهان و حیوانات حمایت نموده‌است. خاک از سه حالت فیزیکی ماده یعنی جامد، مایع و گاز تشکیل شده‌است. تقریباً نصف حجم خاک بخش جامد، و نصف دیگر از آب و هوا تشکیل شده‌است. مقدار هوای خاک به مقدار آب بستگی دارد، در مقدار آب بهینه برای رشد اکثر گیاهان، آب و هوا ممکن است هر کدام به ترتیب در حدود ۳۰ و ۲۰ درصد از حجم خاک را اشغال کرده باشند. عملیات خاک ورزی می‌تواند نسبت آب و گازها در خاک سطحی را تحت تأثیر قرار دهد. درخاک‌های غرقابی شالیزار، اکسیژن فقط به صورت محلول در آب خاک وجود دارد خاک‌ها بر اساس نیمرخ به سه دسته تقسیم می‌شود۱-افقA2 تقسیم‌بندی خاک‌ها از لحاظ سنگ‌های تشکیل دهنده بر حسب دانه‌های تشکیل دهنده خاک و هم‌چنین شرایط میزالوژی و پتروگرافی زمین خاک‌های مختلفی وجود دارد که عبارتند از: خاک رسی ذرات رس (Clay) دارای قطری کوچکتر از ۰٫۰۰۲ میلی‌متر می‌باشند و در حدود ۵۰٪ خاک را تشکیل می‌دهند. خاک‌های رسی چون دارای دانه‌های بسیار ریزی هستند به خاک سرد معروفند و در مقابل رشد گیاهان مقاومت نشان داده و رشد آن‌ها را محدود
مرحله تشکیل شده‌است. وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت و رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر به‌سزایی دارند. جریان آب‌های جاری به‌خصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل مقدار مواد معدنی و آلی به تدریج تقلیل می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود. پوشش گیاهی و فعالیت موجودات زنده پوشش گیاهی غالب هر منطقه و نوع و ترکیب مواد آلی حاصل از باقی‌مانده‌های گیاهی که مرتباً به خاک افزوده می‌شوند تأثیر به سزایی در خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک دارند. تمایز انواع خاک‌ها از دیدگاه کشاورزی به نوع و مقدار مواد آلی (ازت و کربن) موجود در آن بستگی دارد. به عنوان مثال نیتروژن و کربن موجود در اتمسفر به‌طور مستقیم قابل استفاده برای گیاهان نیست؛ بلکه ترکیبات نیتروژن‌دار و کربن دار لازم برای رشد گیاهان باید به شکل قابل حل در خاک وجود داشته باشد که این عمل در خاک‌ها به وسیلهٔ فعالیت‌های زیستی برخی از گیاهان و باکتریها انجام می‌شود. خاک‌ها معمولاً دارای نوعی مواد آلی کربن‌دار تیره رنگی هستند که هوموس نامیده می‌شود و از بقایای گیاهان به وجود می‌آید. از جمله تأثیرات فیزیکی مواد آلی موجود در خاک، ذخیره رطوبت بیشتر در این خاک‌ها در مقایسه با خاک‌های با شرایط فیزیکی مشابه ولی فاقد مواد آلی است. زمان هر قدر مدت عمل فرسایش کانی‌ها و سنگ‌ها بیشتر باشد عمل تخریب فیزیکی شیمیایی کامل‌تر انجام می‌گیرد. زمان فرسایش کامل بسته به نوع سنگ، ساخت و بافت سنگ‌ها و نیز ترکیب و خاصیت تورق کانی‌ها متفاوت است ولی به‌طور کلی سنگ‌های رسوبی خیلی زودتر تجزیه شده و به خاک تبدیل می‌شوند، در صورتی که سنگ‌های آذرین مدت زمان بیشتری لازم دارند تا تجزیه کامل در آن‌ها صورت گرفته و به خاک تبدیل گردند و تخریب سنگ‌ها ممکن است هزاران سال طول بکشد. آب و هوا وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر به‌سزایی دارند. جریان آب‌های جاری به‌خصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود. توپوگرافی محل تشکیل خاک اگر محلی که خاک‌ها تشکیل می‌شوند دارای شیب تند باشد در نتیجه مواد تخریب شده ممکن است به وسیلهٔ آب‌های جاری یا عامل دیگری خیلی زود به سادگی از محل خود به جای دیگری حمل گردند یا شستشو به وسیلهٔ آب‌های جاری باعث تقلیل مواد معدنی
خاک مخلوطی از مواد معدنی، مواد آلی، گازها، مایعات و ارگانیسم‌ها است که در کنار هم حیات را امکان‌پذیر کرده‌اند. خاک‌ها منبع حیاتی بیشتر مواد غذایی ما هستند. با توجه به ارتباط مستقیم خاک با گیاهان و درختان، مدیریت پایدار خاک یک اولویت طبیعی برای بخش کشاورزی و جنگل‌داری است. خاک همچنین سایر خدمات مهم اکوسیستم مانند تصفیه آب و چرخه مواد مغذی، تنظیم آب و هوا و جلوگیری از سیل را ارائه می‌دهد. مدیریت پایدار خاک برای تولید مواد غذایی در صنایعی مانند آبزی پروری و ماهی‌گیری و همچنین برای بخش‌های محیط زیست و بهداشت از اهمیت بالایی برخوردار است. بدنه خاکی کره زمین که پدوسفر خوانده می‌شود، چهار وظیفه اصلی دارد: محیطی برای رشد گیاهان است . محیطی برای جمع‌آوری، تأمین و تصفیه آب است. اصلاح‌کننده دمای هوا است. زیستگاه ارگانیسم‌ها است. در عوض همه این عوامل در کنار هم خواص خاک را تغییر می‌دهند. پدوسفر با سنگ کره، آب کره، اتمسفر و زیست کره در تماس است. خاک شامل ترکیب یک فاز جامد از مواد معدنی و آلی (زمینه خاک) و یک فاز متخلخل است که این فاز متخلخل گازها (اتمسفر خاک) و آب (محلول خاک) را نگه می‌دارد. به همین دلیل دانشمندان خاک، آن را به عنوان یک سیستم سه-فازی جامد-مایع-گاز در نظر می‌گیرند. بیشتر خاک‌ها، چگالی توده خشکی بین ۱٫۱ تا ۱٫۶ گرم بر سانتیمتر مکعب دارند، در حالیکه چگالی توده متراکم ذرات آن خیلی بیشتر و در حدود ۲٫۶ تا ۲٫۷ گرم بر سانتیمتر مکعب می‌باشد. تشکیل خاک‌ها به گذشت زمان، مقاومت سنگ اولیه یا سنگ مادر، آب و هوا، فعالیت موجودات زنده و بالاخره توپوگرافی ناحیه‌ای که خاک در آن تشکیل می‌شود بستگی دارد. علوم خاک دو شاخه اصلی مطالعه دارد: ادافولوژی و پدولوژی. ادافولوژی تأثیر خاک بر موجودات زنده را بررسی می‌کند. پدولوژی بر شکل‌گیری، توصیف (مورفولوژی) و طبقه‌بندی خاک‌ها در محیط طبیعی آنها تمرکز دارد. طریقه تشکیل خاک خاک ابتدا به کندی به صورت سنگ تشکیل می‌شود و بعد بر اثر فرسایش و قرار گرفتن در نزدیکی سطح زمین به صورت ذرات ریز (ماده‌منشأ) در می‌آید. مواد آلی هم با مواد غیر آلی (ذرات سنگ، مواد معدنی و آب) مخلوط می‌شوند تا خاک تشکیل شود. عوامل مؤثر در تشکیل خاک سنگ‌های اولیه یا سنگ مادر کمیت و کیفیت خاک‌های حاصل از سنگ‌های مختلف اعم از سنگ‌های آذرین، رسوبی و دگرگونی به کانی‌های تشکیل دهندهٔ سنگ، آب و هوا و عوامل دیگر بستگی دارد. خاک حاصل از تخریب کامل سیلیکات‌های دارای آلومینیوم و همچنین سنگ‌های فسفاتی از لحاظ صنعتی و کشاورزی ارزش زیادی دارد. در صورتی‌که خاک‌هایی که از تخریب سنگ‌های دارای کانی‌های مقاوم (از قبیل کوارتز و غیره) در اثر تخریب شیمیایی پدید آمده‌اند و غالباً به خاطر شنی و ماسه‌ای بودنشان فاقد ارزش کشاورزی هستند. خاک مجموعهٔ فعالی است که در حد فاصل اتمسفر، آب و قشر جامد زمین تشکیل شده‌است که از اثر مشترک آب و هوا، گیاهان و جانوران بر سنگ پدید آمده که پس از تکامل تدریجی به حد تعادل رسیده‌است. تکامل خاک از سه مرحله تشکیل شده‌است. وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت و رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر به‌سزایی دارند. جریان آب‌های جاری به‌خصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی
محیط زیست به همهٔ محیط‌هایی که در آن‌ها زندگی جریان دارد، گفته می‌شود. مجموعه‌ای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند، محیط زیست را تشکیل می‌دهند و بر رشد و نمو و رفتار موجودات تأثیر می‌گذارند. حفاظت محیط زیست در قرن بیست و یکم به عنوان یکی از هشت هدف توسعهٔ هزاره و یکی از سه پایهٔ توسعهٔ پایدار شناخته می‌شود. تعریف محیط زیست عبارت ترکیبی از دانش‌های متفاوت در علم است که شامل مجموعه‌ای از عوامل زیستی و محیطی در قالب محیط زیست و غیر زیستی (فیزیکی، شیمیایی) است که بر زندگی یک فرد یا گونه تأثیر می‌گذارد و از آن تأثیر می‌پذیرد. امروزه این تعریف غالباً به انسان و فعالیت‌های او مرتبط می‌شود و می‌توان محیط زیست را مجموعه‌ای از عوامل طبیعی کرهٔ زمین، همچون هوا، آب، اتمسفر، صخره، گیاهان و غیره، که پیرامون انسان هستند، خلاصه کرد. تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که تعریف طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیرزیستی می‌شود که منحصراً در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که عبارت محیط زیست با توجه به برهم‌کنش‌های میان انسان و طبیعت و از دیدگاه بشر توصیف می‌شود. عوامل مؤثر در ایجاد محیط زیست تنوع آب و هوایی تنوع شرایط اقلیمی نوع خاک اختلاف ارتفاع و ناهمواری‌ها زیستگاه‌های جهان سطح کرهٔ زمین به‌طور کلی به ۴ بخش تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از سنگ‌کره (لیتوسفر)، آب‌کره (هیدروسفر)، هواکره (اتمسفر) و بیوسفر. بعضی از دانشمندان یخ‌کره را نیز جزء این تقسیم‌بندی می‌دانند. هر کدام این بخش‌ها شامل اکوسیستم‌هایی گوناگون هستند که به‌طور کلی محیط زیست را تشکیل می‌دهند. زیستگاه‌های خشکی (زیر خاکی) - سنگ‌کره زیستگاه‌های دریایی (زیر آب) - آب‌کره زیستگاه‌های هواکره (روی سطح زمین) یا در هوا - هواکره زیست‌کره تأثیرات انسان بر محیط زیست بر اساس گزارش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه در سال ۲۰۰۱، تقریباً تمامی عوامل تشکیل‌دهندهٔ محیط زیست تحت تأثیر فعالیت‌های انسان قرار گرفته‌اند. خاک مهم‌ترین آثار فعالیت‌های انسان بر خاک عبارت اند از: مسمومیت و فرسایش که موجب تخریب و کاهش توان زمین‌های زراعی می‌شوند. به‌طور کلی فرسایش خاک پدیده‌ای طبیعی است که به وسیلهٔ عواملی چون باد، رواناب‌های سطحی و تغییرات دما انجام می‌گیرد. با این حال، فعالیت‌های انسان از جمله زراعت مفرط، آبیاری زمین‌های زراعی، محصولات تک‌کشتی، چریدن بیش از حد دام‌ها در مراتع، جنگل‌زدایی و بیابان‌زایی باعث از بین رفتن تعادل موجود میان روند تخریب و ایجاد خاک، و در نهایت آلودگی آن می‌شود. مسمومیت خاک می‌تواند در اثر افزایش نمک‌های خاک توسط ماشین‌آلات کشاورزی یا آلودگی مستقیم آن توسط افراد یا کارخانه‌ها ایجاد شود. در این صورت خاک ناحاصلخیز و حتی سمی برای برخی گیاهان می‌شود. آب طبق سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، مهم‌ترین تأثیرات فعالیت‌های انسان بر روی آبها در سه مورد خلاصه می‌شود: مصرف بیش از حد آب و از بین رفتن منابع آب و آلودگی آب‌های سطحی و زیرزمینی. امروزه تأمین آب شیرین برای بعضی کشورها یک بحران جدی محسوب می‌شود. بر اساس گزارش‌های این سازمان در سال ۲۰۰۱، در صورت عدم اقدامات مناسب، در سال ۲۰۳۰، ۳٫۹ میلیون نفر دچار این بحران خواهند شد. قابل توجه‌است که این بحران خود با روند کنونی افزایش جمعیت اوج نیز خواهد گرفت. گرم شدن زمین نیز در از بین رفتن منابع
فرسایش فرایند نابودی تدریجی رویهٔ یک ماده است. فرسایش عبارت است از فرسودگی و از بین‌رفتگی مداوم خاک سطح زمین (انتقال یا حرکت آن از نقطه‌ای به نقطه دیگر در سطح زمین) توسط آب یا باد. فرسایش فرایندی است که طی آن ذرات خاک از بستر خود جدا شده و به کمک یک عامل انتقال‌دهنده به مکانی دیگر حمل می‌شوند. به‌طور کلی کلمه فرسایش از دو جهت قابل بحث است؛ معنی وسیع کلمه شامل فرسایش‌های آبی و بادی و یخچالی است و معنی خاص کلمه بدون در نظر گرفتن حالت‌های مشخص آن در مورد فرسایش در خاک‌های کشاورزی است. وقتی از فرسایش صحبت می‌شود، فوراً آثار و علایمی که مشخص‌کننده نوع فرسایش است در نظر مجسم می‌گردد که با تخریب، برداشت، حمل مواد و رسوب یا تجمع مواد همراه است. فرسایش خاک یک پروسه منفی طبیعی و غیرطبیعی است که در مناطق خشک و نیمه‌خشک و مناطق سیلاب‌زده رخ می‌دهد. در این صورت، خاک تخریب‌شده زمین حاصلخیزی خود را از دست می‌دهد. درحالی‌که گیاه هنوز نروییده، محل به صحرا مبدل می‌گردد. چنین حادثه‌هایی در کشورهای آسیای میانه وجود دارد، زیرا در تابستان رطوبت هوا خیلی کم می‌گردد. آبی که در زیر ریشه گیاهان وجود دارد در اثر گرمی هوا تبخیر شده و گیاهان خشک می‌شوند و می‌میرند. به‌طور مثال ۳۰ سال پیش در شمال افغانستان در دشت‌های حیرتان ارزنه درختان سکساول و گز وجود داشت؛ که این درختان با چنین محل نمکی و کم‌آب، سازگار شده و با پوشش خود مناطق را حفاظت می‌کردند. در طی سال‌های جنگ، افراد فرصت‌طلب با قطع درختان، آن‌ها را در منازل خود مورد استفاده قرار دادند. اکنون در این محل فقط دشت و خاک‌باد وجود دارد. علت بیابان‌زایی، کمبود آب، استفاده افراطی و چرای بی‌رویه در چراگاه‌ها، خشک‌سالی پی‌درپی، بالا رفتن سطح نمک‌ها، فقر، توسعه شهرها، سیلاب‌ها، از بین رفتن فرش سبز زمین و درختان، عدم برنامه‌ریزی و مدیریت پایدار در جهت جلوگیری از فرسایش خاک از طرف دولت است. عوامل فرسایش ۱-نیروی جاذبه ۲-آب سطحی ۳-آب زیر زمینی ۴-آب‌های جاری ۵-یخچال‌ها ۶-باد-سیل زدگی-امواج دریا ۷ - عوامل دیگر باد باد به خودی خود نمی‌تواند صخره‌ها را فرسایش دهد؛ ولی وقتی همراه خود ذرات معلق شن یا خاک را حمل می‌کند، موجب ساییده شدن حتی سخت‌ترین صخره‌ها نیز می‌گردد. این عمل شبیه حرکت با دور آهسته سنباده‌کشی است که به منظور تمیز کردن سطح فلزات پیش از رنگ کردن آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. آب آب به تنهایی مهم‌ترین عامل فرسایش به‌شمار می‌آید. باران، جویبارها و رودخانه‌ها خاک را خراشیده و با خود حمل می‌کنند و سواحل دریاها و دریاچه‌ها توسط امواج آب در معرض فرسایش قرار می‌گیرند. در حقیقت می‌توان گفت که همیشه و در هر حالت، اجسامی که در معرض حرکت آب قرار دارند تحت فرسایش ناشی از آن قرار می‌گیرند. تغییرات دما وقتی که فرسایش زمین‌شناسی مورد نظر باشد، گذشت زمان غیرقابل تشخیص است و تغییرهای بسیار جزئی یا بسیار آهسته در مدت طولانی تدریجاً اهمیت پیدا می‌کنند. به عنوان مثال می‌توان از ورقه‌ورقه شدن و شکاف برداشتن سنگ‌ها و صخره‌ها در اثر تغییر درجه حرارت نام برد. تغییرات سریع درجه حرارت روز و شب فقط روی سطح صخره‌ها اثر می‌گذارند؛ در حالی‌که تغییرهای آرام بین زمستان
فرسایش خاک برهنه شدن لایه بالایی خاک است. این نوعی تخریب خاک است. این فرایند طبیعی، ناشی از فعالیت دینامیکی عوامل فرسایشی است، یعنی آب، یخ (یخچال‌ها)، برف، هوا (باد)، گیاهان و جانوران (از جمله انسان). بر اساس این عوامل، فرسایش گاهی به فرسایش آبی، فرسایش یخچالی، فرسایش برفی، فرسایش بادی (بادی)، فرسایش جانورزا و فرسایش انسانی مانند فرسایش خاک‌ورزی تقسیم می‌شود. فرسایش خاک ممکن است یک فرایند کند باشد که نسبتاً بدون توجه ادامه می‌یابد یا ممکن است با سرعت هشداردهنده‌ای رخ دهد و باعث از بین رفتن جدی خاک سطحی شود. از دست رفتن خاک در زمین‌های کشاورزی ممکن است در کاهش پتانسیل تولید محصول، کیفیت پایین آب سطحی و شبکه‌های زهکشی آسیب‌دیده منعکس شود. فرسایش خاک نیز می‌تواند باعث ایجاد فروچاله شود. جستارهای وابسته امنیت غذایی حاصلخیزی خاک بدبوم ژئومورفولوژی سرزمین بسیار فرسایش‌پذیر منابع پیوند به بیرون The Soil Erosion Site International Erosion Control Association The Soil and Water Conservation Society مقاله‌های با گزیده‌ها
آب در فضای میان آن‌ها یا در مواردی نیز مواد سیمانی در فاصلهٔ میان دانه‌ها تجمع پیدا می‌کنند. رفتار مکانیکی خاک از چگالی دانه‌های جامد، سازهٔ آن‌ها، آرایششان و میزان سیال موجود در فضای میان آن‌ها و توزیعش (مانند آب یا هوا) تأثیر می‌گیرد. البته، عوامل دیگری مانند بار الکتریکی دانه‌ها، ویژگی‌های شیمیایی آب حفره‌ای و پیوندهای شیمیایی میان دانه‌ها (سیمانی شدن دانه‌های مرتبط با یکدیگر در اثر عواملی نظیر بلوری شدن دوبارهٔ کربنات کلسیم) نیز وجود دارد. برش زه‌کشی شده و زه‌کشی نشده حضور یک سیال تقریباً تراکم‌پذیر مانند آب در فضای حفره‌ای درون خاک بر افزایش و کاهش حجم فضاهای حفره‌ای خاک تأثیر می‌گذارد. اگر این فضاهای حفره‌ای از آب اشباع باشد، برای افزایش حجم خاک باید آب به درون حفره‌های درون آن مکیده شود تا این حفره‌ها را پر کنند. به همین ترتیب اگر خاک بخواهد کاهش حجم داشته باشد، ناچار باید آب از داخل حفره‌هایش خارج شود تا حجم کل خاک کاهش یابد. افزایش حجم حفره‌های هوا در خاک باعث ایجاد فشار منفی در آب می‌شود و باعث مکیده شدن آب به درون حفره‌ها می‌گردد و در مقابل اگر حجم حفره‌ها کاهش یابد، فشار آب حفره‌ای مثبت ایجاد می‌شود و آب به بیرون از حفره‌ها هول داده می‌شود. اگر نرخ برش وارده به خاک خیلی بیشتر از سرعت مکیده شدن آب به درون یا بیرون رفتن آن از فضاهای حفره‌ای خاک باشد؛ به این نوع برش، برش زه‌کشی نشده می‌گوییم. اما اگر برش وارده به خاک به اندازه کافی به آرامی وارد شود تا آب فرصت کافی داشته باشد تا از حفره‌های خاک خارج شود و فشار وارده به آب ناچیز باشد؛ به آن برش زه‌کشی شده می‌گوییم. با توجه به رابطه تنش مؤثر، تغییر در فشار آب حفره‌ای u، مستقیم بر مقدار تنش مؤثر اثر می‌گذارد: آزمایش‌های برش مقاومت خاک را می‌توان در آزمایشگاه با استفاده از آزمایش برش مستقیم، آزمایش سه محوری، آزمایش برش ساده، آزمایش رها کردن مخروط و آزمایش برش پره بدست آورد. البته امروزه ابزارها و روش‌های گوناگون دیگری برای این منظور مورد استفاده قرار می‌گیرد. آزمایش‌هایی که برای بدست آوردن مقاومت و سختی خاک در محل مورد استفاده قرار می‌گیرند (آزمایش‌های درجا) عبارتند از آزمایش نفوذ مخروط و آزمایش نفوذ استاندارد. سایر عوامل از دیگر عوامل مؤثر بر رابطهٔ تنش - کرنش خاک و در نتیجه مقاومت برشی آن، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ترکیبات خاک (مواد پایه‌ای خاک) کانی‌شناسی، اندازهٔ دانه‌ها، توزیع اندازهٔ دانه‌ها، هندسهٔ دانه‌ها، نوع و محتوی سیال حفره‌ای موجود در خاک و یون‌های موجود در سیال حفره‌ای. حالت (اولیه): بوسیلهٔ نسبت خلاء اولیه، تنش مؤثر عمودی و تنش برشی (پیشینهٔ برش) تعریف می‌شود. حالت خاک را می‌توان با عبارت‌هایی مانند: شُل، متراکم، پیش‌تحکیم یافته، عادی تحکیم یافته، سخت، نرم، انبساطی، انقباضی و ... تعریف کرد. سازه: مفهوم سازه برمی‌گردد به آرایش دانه‌ها در تودهٔ خاک، روشی که بوسیلهٔ آن دانه‌ها در یکدیگر متراکم یا توزیع شده‌اند. مفاهیمی مانند لایه‌های خاک، اتصالات درونی، صیقلی بودن سطح سنگ، ویژگی‌های سیمانی شدن (چسبندگی) و ... را می‌توان به این مفهوم مرتبط کرد. سازهٔ یک خاک را می‌توان با استفاده از عباراتی مانند دست نخورده، به هم خورده، متراکم، دارای چسبندگی، لایه لایه،
ذرات معلق به تمامی اجزاء ریز مایع یا جامدی (به جز آب خالص) گفته می‌شود که در جو زمین پراکنده هستند و اندازه میکروسکوپی یا ریز میکروسکوپی اما بزرگ‌تر از ابعاد مولکولی دارند. ذرات معلق در اثر فرایندهای مختلف طبیعی یا انسانی ایجاد می‌شوند. منابع مصنوعی ذرات معلق در مناطق شهری شامل صنایع مختلف از قبیل سیمان، زغال سنگ، ذوب آهن، کارخانجات گچ‌پزی و کارگاه‌های بزرگ تراشکاری است. ذرات معلق از مرگبارترین انواع آلودگی هوا محسوب می‌شوند. به ویژه ذرات کوچکتر که کمتر از ۱۰ میکرومتر قطر دارند، خطرناکتر هستند چراکه به ریه‌ها نفوذ کرده و برخی از آنها حتی وارد جریان خون می‌شوند و می‌توانند به حمله قلبی، کاهش عملکرد ریه، ضربان نامنظم قلب، تشدید آسم و مرگ ناگهانی در بیماران قلبی و تنفسی منجر شوند. این ذرات از طریق باد مسافت‌های طولانی را طی کرده و موجب آلودگی خاک و آب نیز می‌شوند. آنها آب دریاچه‌ها و رودها را اسیدی کرده و تعادل غذایی در محیط‌های آبی را بر هم می‌زنند. باعث تهی شدن خاک از منابع غذایی شده و به جنگل‌ها و محصولات کشاورزی آسیب می‌رسانند و حتی سنگ‌ها و بناها نیز بر اثر آلودگی ذرات معلق آسیب می‌بینند. همچنین ذرات معلق ریزتر از ۲.۵ میکرومتر از مهم‌ترین عوامل تاری هوا و کاهش دید محسوب می‌شوند. منابع آلاینده‌ها آلودگی هوا اجبار اقلیمی دید افقی ذرات هواپخش
طوفان شن، طوفان گرد و غبار یا توفان خاک پدیده‌ای جوی است که در مناطق خشک و نیمه‌خشک رخ می‌دهد. در این پدیده بادی نیرومند ذرات ماسه را از سطح خشک زمین به هوا بلند می‌کند. این ذرات بسته به اندازه آنها تا مسافت‌های زیادی در هوا حرکت می‌کنند و در آخر به زمین فرو می‌افتند. در طوفان گرد و غبار، یا به‌طور عامیانه طوفان شن، بادهای قوی گرد و غبار را از زمین بلند کرده و میدان دید به کمتر از یک کیلومتر می‌رسد. عوامل مختلفی اعم از عوامل جوی، وجود بادهای شدید، خاک لخت و بدون پوشش گیاهی، ساختارهای زمین‌شناسی، بارندگی کم، کاهش رطوبت خاک و آب و هوای خشک سبب تشکیل این‌گونه طوفان‌ها می‌گردد. در سال‌های اخیر به‌دلیل تغییرات اقلیمی و آب و هوای کره زمین، وقوع طوفان‌های گرد و غبار افزایش یافته‌است. گرد و غبار در ایران در سال‌های اخیر گرد و خاک وارد شده به ایران از همسایه‌های غربی، شامل کشورهای عراق، سوریه، اردن، عربستان و خود کشور ایران نشأت گرفته‌است. سهم هر کدام از کشورهای مزبور در تولید گرد و خاک متفاوت بوده و بیشترین نقش در تولید آن را به ترتیب کشورهای عراق، سوریه و عربستان بر عهده دارند. نگارخانه منابع خطرهای جاده‌ای خطرهای گردشگری طوفان طوفان‌های شن خطرهای هواشناختی هواشناسی
نخواهد داشت. اگر میزان دانه‌های ریز خاک زیاد باشد ممکن است مجبور شویم اول از روی خاک و دانه‌های خشن آن آب عبور دهیم و پس از شسته شدن ذرات بزرگتر و از بین رفتن کلوخه‌ها، شروع به الک کردن کنیم. مجموعه‌ای از الک‌های با اندازه‌های مختلف در دسترس است. مرز میان ماسه و لای به دلخواه انتخاب می‌شود. مطابق سامانه اتحادیه دسته‌بندی خاک برای جداکردن ماسه از شن از الک شماره ۴# (۴ سوراخ در طول ۱ اینچ) استفاده می‌شود اندازه سوراخ‌های این الک ۴٫۷۵ میلی‌متر می‌باشد و برای جدا کردن ماسه از لای و رس از الک شماره ۲۰۰# که اندازه سوراخ‌های آن ۰٫۰۷۵ میلی‌متر است استفاده می‌شود. مطابق استاندارد انگلیسی ۰٫۰۶۳ میلی‌متر مرز میان ماسه و لای و ۲ میلی‌متر مرز میان ماسه وشن است. آزمایش آب‌سنجی برای دسته‌بندی خاک‌های ریزدانه، دانه‌های ریزتر از ماسه، از حدود اتربرگ آن‌ها استفاده می‌شود و نه از اندازه دانه‌ها. اما اگر برایمان مهم باشد که اندازه دانه‌ها و توزیع آن‌ها را نیز بدانیم آزمایش هیدرومتری روش کارآمدی برای این منظور است. به این ترتیب که مخلوطی از دانه‌های خاک را در آب می‌ریزیم و مخلوط رقیق آب با دانه‌های معلق خاک را در یک شیشه استوانه‌ای می‌ریزیم و استوانه آب را برای مدت طولانی رها می‌کنیم تا دانه‌های معلق خاک دیگر در آب حرکت نکنند. در این حالت از یک آب‌سنج برای اندازه‌گیری چگالی دانه‌های معلق به عنوان تابعی از زمان استفاده می‌شود. برای دانه‌های رس ممکن است چند ساعت طول بکشد تا در آب آرام شوند و برای دانه‌های ماسه چند ثانیه کافی باشد. مباحث تئوری این موضوع و رابطه میان سرعت ته‌نشینی ذرات و اندازه آن‌ها در قانون استوکس بیان شده‌است. جزئیات آزمایش آب‌سنجی در ASTM گفته شده‌است. برخی ذرات رس ممکن است هرگز در آب آرامش نیابند، این رویداد به دلیل حضور حرکت‌های برانی در آب است. این دسته از دانه‌های خاک در گروه کلوئیدها قرار می‌گیرند. روابط میان جرم و حجم برای توضیح روابط میان هوا، آب و دانه‌های جامد خاک روابط زیادی وجود دارد. در این بخش به توضیح برخی از این روابط می‌پردازیم. ، و به ترتیب بیانگر حجم آب، هوا و دانه‌های جامد در مخلوط خاک‌اند. ، و به ترتیب بیانگر وزن آب، هوا و دانه‌های جامد در مخلوط خاک‌اند. ، و به ترتیب بیانگر جرم آب، هوا و دانه‌های جامد در مخلوط خاک‌اند. ، و به ترتیب بیانگر چگالی آب، هوا و دانه‌های جامد در مخلوط خاک‌اند. یادآوری می‌شود که چگالی نسبی برابر است با نسبت چگالی یک ماده به چگالی آب خالص . چگالی نسبی عبارت است از: تذکر: وزن مخصوص یا وزن واحد حجم که با نماد نمایش داده می‌شود، از ضرب چگالی در شتاب جاذبه زمین بدست می‌آید. چگالی، چگالی توده و چگالی مرطوب ، نام‌های مختلف چگالی مجموعه (مخلوط) فازهای مختلف خاک شامل دانه‌های جامد، آب و هوا با هم است، جرم کل شامل جرم دانه‌های جامد و آب تقسیم بر حجم کل شامل حجم دانه‌های جامد، آب و هوا (جرم هوا صفر در نظر گرفته شد) چگالی خشک، ، برابر است با جرم بخش جامد خاک بر مجموع حجم بخش جامد و هوا. چگالی شناور، ، از کم کردن چگالی آب از چگالی مخلوط خاک
8ba3449e-7b37-4176-8f63-e9801228fa90
خاک
وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر بسزایی دارند. جریان آب‌های جاری بخصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود.
زمانی که در زمین های شیب دار آب جریان شود کدام مواد از زمین ها کاسته می شود؟
false
{ "answer_start": [ 198 ], "text": [ "معدنی و آلی" ] }
مرحله تشکیل شده‌است. وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت و رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر به‌سزایی دارند. جریان آب‌های جاری به‌خصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل مقدار مواد معدنی و آلی به تدریج تقلیل می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود. پوشش گیاهی و فعالیت موجودات زنده پوشش گیاهی غالب هر منطقه و نوع و ترکیب مواد آلی حاصل از باقی‌مانده‌های گیاهی که مرتباً به خاک افزوده می‌شوند تأثیر به سزایی در خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک خاک دارند. تمایز انواع خاک‌ها از دیدگاه کشاورزی به نوع و مقدار مواد آلی (ازت و کربن) موجود در آن بستگی دارد. به عنوان مثال نیتروژن و کربن موجود در اتمسفر به‌طور مستقیم قابل استفاده برای گیاهان نیست؛ بلکه ترکیبات نیتروژن‌دار و کربن دار لازم برای رشد گیاهان باید به شکل قابل حل در خاک وجود داشته باشد که این عمل در خاک‌ها به وسیلهٔ فعالیت‌های زیستی برخی از گیاهان و باکتریها انجام می‌شود. خاک‌ها معمولاً دارای نوعی مواد آلی کربن‌دار تیره رنگی هستند که هوموس نامیده می‌شود و از بقایای گیاهان به وجود می‌آید. از جمله تأثیرات فیزیکی مواد آلی موجود در خاک، ذخیره رطوبت بیشتر در این خاک‌ها در مقایسه با خاک‌های با شرایط فیزیکی مشابه ولی فاقد مواد آلی است. زمان هر قدر مدت عمل فرسایش کانی‌ها و سنگ‌ها بیشتر باشد عمل تخریب فیزیکی شیمیایی کامل‌تر انجام می‌گیرد. زمان فرسایش کامل بسته به نوع سنگ، ساخت و بافت سنگ‌ها و نیز ترکیب و خاصیت تورق کانی‌ها متفاوت است ولی به‌طور کلی سنگ‌های رسوبی خیلی زودتر تجزیه شده و به خاک تبدیل می‌شوند، در صورتی که سنگ‌های آذرین مدت زمان بیشتری لازم دارند تا تجزیه کامل در آن‌ها صورت گرفته و به خاک تبدیل گردند و تخریب سنگ‌ها ممکن است هزاران سال طول بکشد. آب و هوا وفور آب‌های نفوذی و عوامل آب و هوا از قبیل حرارت، رطوبت و غیره در کیفیت خاک‌ها اثر به‌سزایی دارند. جریان آب‌های جاری به‌خصوص در زمین‌های شیب‌دار موجب شستشوی خاک‌ها می‌شوند و با تکرار این عمل میزان مواد معدنی و آلی در آن‌ها به تدریج کاهش می‌یابد. اثر تخریبی اتمسفر که قبلاً بیان گردید روی برخی از کانی‌ها مؤثر و عمیق است و هر قدر رطوبت همراه با حرارت زیادتر باشد شدت تخریب نیز بیشتر می‌گردد. عامل زمان پس از تشکیل خاک اولیه منجر به تکامل ثانوی خاک و شکل‌گیری لایه بندی خاک، ساختمان خاک و جابجایی و رسوب پدوژنیک مواد معدنی و آلی موجود در لایه‌های فوقانی خاک می‌شود. توپوگرافی محل تشکیل خاک اگر محلی که خاک‌ها تشکیل می‌شوند دارای شیب تند باشد در نتیجه مواد تخریب شده ممکن است به وسیلهٔ آب‌های جاری یا عامل دیگری خیلی زود به سادگی از محل خود به جای دیگری حمل گردند یا شستشو به وسیلهٔ آب‌های جاری باعث تقلیل مواد معدنی
اسلامپ (زمین‌شناسی) فرونشست نشست گونه‌ای از حرکت تودهٔ مواد (سنگ) است که هنگامیکه جسم یکپارچه منسجم شود و بافت آن شل شده باشد یا سنگ‌های ورقه ورقه مسافت کوتاهی را به پایین شیب طی کنند به وجود می‌آید. پروسه حرکت یا لغزش با ریزش در طول سطح مسطح توصیف می‌شود دلایل فرونشست شامل شوک‌های زمین لرزه – رطوبت – گرم و سرد شدن (منجمد) – ریز بری یا بار شیب است. فرونشست‌های برگردانده شده زمانی که منطقه جدا شده وسیعی از زمین در طول سطح مسطحی جابجا شود ظاهر می‌گردد. سطح‌های مسطح شکست متعارف شامل رگه‌ها یا صفحه‌های لایه معدنی شده است. مخصوصاً جاییکه لایهٔ نفوذپذیر برتری پیدا کند به سطح نفوذ نا پذیر. بلوک‌های نشست گونه‌ای از نشست‌های برگردانده شده هستند که یک یا بیشتر واحدهای بلوک مرتبط به عنوان تودهٔ نسبتاً منسجم به پایین شیب حرکت می‌کند. نشستهای دورانی زمانی که بلوک نشست (ترکیبی از رسوب و سنگ) در طول سطح لغزش مقعر (رو به بالا) با چرخش در طول محور موازی با شیب بلغزد حرکت‌های دورانی باعث می‌شود که سطح اصلی بلوک به سطح کم شیب تبدیل شود و سطح بالای نشست به عقب چرخانده شود. این دستاورد در تغییر شکل داخلی توده‌های ترکیبی مخصوص از چین‌های واژگون شده غلاف چین نامگذاری می‌شوند. فرونشست‌ها دارای تعدادی ویژگی‌های مشخصی هستند. برشی که به عنوان شکاف در منطقه وسیعی از زمین به دور از شیب رخ می‌دهد به عنوان پرتگاه نامیده می‌شود و اغلب شبه صخره و مقعر است. در نشست‌های چرخشی بلوک اصلی و نشست معمولاً به رشته‌های فرعی نشست و پرتگاه‌های وابسته شکسته می‌شود و تا الگوی پلکانی بلوک‌های جیگزین شده را شکل می‌دهد. سطح بالایی بلوک‌هایی که واروونه شده‌اند گودی‌ها را شکل می‌دهند که آب را برای تشکیل تالاب و مناطق باتلاقی انباشته می‌کند. سطح جدا شده توده معمولاً به صورت دست نخورده باقی می‌ماند مخصوصاً بر روی سطح. اما برآمدگی‌های پشته نزدیک لبهٔ نشست شکل می‌گیرد. افزایش آب و کمبود رسوبات که به لبه چسبیده‌اند مواد فرونشست را به داخل جریان دافعه‌ای زمین جابجا می‌کند. ترک‌های تراگذر در رامس تکهٔ آب زهکش احتمالاً پوشش گیاهی را می‌کشد. برآمدگی تراگذر – ترک‌های تراگذر و ترک‌های شعاعی در مواد جابجا شده بر روی پای لغزش نشست شکل می‌گیرد. فرونشست مکرراً به علت رفع پایه شکل می‌گیرد همچنین به صورت طبیعی و فرایندهای دست‌ساز شکل می‌گیرد. رودخانه یا جریان فرسلیشی به خوبی ساختار را معمولاً محرکی برای نشست هستند. برداشت پشتوانهٔ نشست که پیشامد کاهش توده را برمی‌انگیزد به‌طور کامل رطوبت دلایل رایجی است که فرونشینی با ابرش باران شدید رخداد طوفان و جریان زمین اغلب به آن وابسته است. باران اجسام را برای لغزش و افزایش خود جسم از مواد مهیا می‌کند. هردو عامل باعث افزایش مقدار فرونشینی می‌شود. زمین لرزه‌ها همچنین توده‌های حجیم نشست را رها می‌کند به عنوان مثال فرونشست مهلک ارتفاعات ریز بخش آلاسکا. این فروتشست ویژه با زمین لرزه‌ای به بزرگی ۸٫۴ ریشتر که در اثر گرانش خاک نتیجه شده بود آغاز شد. در حدود ۷۵ خانه بخاطر نشست بازگردش نابود شدند. خطوط برق – حصارها – جاده‌ها – خانه‌ها و بقیه ساختارهای ساخته شده به دست انسان اگر در مسیر نشست باشند آسیب خواهند دید. سرعت فرونشست در گسترهٔ وسیعی متغیر است از چند متر بر ثانیه تا متر بر
پشت‌بام، بام یا سقف پوشش بالایی یک ساختمان است که شامل کلیه مصالح و سازه‌های لازم برای حمایت از آن بر روی دیوارهای ساختمان یا روی ستون‌ها می‌باشد و از آن در برابر باران، برف، نور خورشید، سرما و گرما و باد محافظت می‌کند. بام یکی از حیاتی‌ترین اجزای ساختمان است. بام‌ها یکی از منابع اصلی دعاوی ساختمانی و شکایات مالکان ساختمان است. یک تخمین نشان می‌دهد که منشأ تقریباً ۶۵٪ از کل شکایت‌هایی که علیه معماران مطرح می‌شود، مشکلات مربوط به سقف یا بام است. دلیل اصلی این امر، شدت تخریب فیزیکی و شیمیایی ناشی از تشعشعات خورشیدی، آب باران، برف، تگرگ و طوفان و باد است که یک سقف در معرض آن قرار می‌گیرد. دلیل دیگر پیچیدگی روزافزون ساختمان‌های معاصر و به‌ویژه سقف‌های معاصر است. بام کم‌شیب و بام شیب‌دار سقف‌ها را می‌توان با مواد مختلفی پوشاند. این مواد را می‌توان به راحتی به دو گروه طبقه‌بندی کرد: موادی که برای سقف‌های شیب‌دار مناسب هستند و موادی که برای سقف‌های با شیب کم یا تقریباً مسطح مناسب هستند. توجه به این تمایز بسیار مهم است: یک سقف شیب‌دار به سرعت آب را تخلیه می‌کند و به باد و نیروی جاذبه فرصت کمی برای فشار دادن یا کشیدن آب از درون مواد سقف می‌دهد؛ بنابراین، سقف‌های شیب‌دار را می‌توان با موادی پوشاند که در واحدهای کوچک و روی هم پوشانده می‌شوند؛ مانند توفال‌هاب چوبی، سنگی یا کامپوزیتی، کاشی‌هایی از خاک رس پخته شده یا بتنی یا حتی دسته‌هایی از نی، برگ‌ها یا علف‌ها که محکم پیچیده شده‌اند. چندین مزیت برای این مواد و سقف‌های شیب‌دار وجود دارد: اکثر آنها ارزان هستند. واحدهای کوچک و مجزا به راحتی قابل حمل و نصب هستند. تعمیر آسیب به سقف آسان است. اثرات انبساط و انقباض حرارتی و حرکات در سازه‌ای که سقف را نگه می‌دارد، به دلیل امکان حرکت واحدهای کوچک سقف به حداقل می‌رسد. بخار آب به راحتی از داخل ساختمان از درون درز کاشی‌ها یا اجزای سقف خارج می‌شود. علاوه بر همه این موارد، سقف شیب‌داری که از مواد مناسب ساخته شده و با مهارت چیده شده‌است، می‌تواند بسیار چشم‌نواز باشد. سقف‌های کم شیب هیچ‌کدام از این مزایا را ندارند. آب نسبتاً آهسته از سطوح خارج می‌شود و اشتباهات کوچک در طراحی یا ساخت می‌تواند باعث ایجاد گودال‌های آب راکد شود. غشاهایی که سقف‌های کم‌شیب را می‌پوشانند باید کاملاً ضدآب باشند. حتی سوراخ‌های بسیار کوچک، پارگی‌ها یا شکاف‌های درزها، ناشی از نقص در ساخت‌و ساز، سایش و پارگی فیزیکی، یا حرکات در ساختار ساختمان، می‌تواند به آب اجازه ورود به سازه ساختمان و فضای داخلی آن را بدهد و نتایج بالقوه فاجعه‌باری را به همراه داشته باشد. فشار بخار آب از داخل ساختمان می‌تواند باعث تاول زدن و پاره شدن غشا شود. اما سقف‌های با شیب کم مزایای مهمی نیز دارند: سقف کم‌شیب می‌تواند ساختمانی با هر بعد افقی را بپوشاند، در حالی که سقف شیب‌دار زمانی که در ساختمان‌های بسیار وسیع استفاده می‌شود به‌طور غیراقتصادی بلند می‌شود. یک ساختمان با سقف کم‌شیب هندسه بسیار ساده‌تری دارد که اغلب هزینه ساخت آن کمتر است. سقف‌های با شیب‌کم، در صورتی که دارای جزئیات مناسب باشند، می‌توانند به عنوان بالکن، کف، پاسیو و حتی باغ یا
چگالی‌شیب () لایه‌ای از آب دریا یا اقیانوس است که در این لایه، گرادیان یا شیب چگالی در پهنه آبی به بیشترین مقدار می‌رسد. یک جریان اقیانوسی توسط نیروهایی مانند شکستن امواج، تفاوت دما و شوری آب، باد، اثر کوریولیس و جزر و مد ناشی از کشش گرانشی اجرام آسمانی ایجاد می‌شود. همچنین خواص فیزیکی در یک چگالی‌شیب که توسط گرادیان چگالی هدایت می‌شود نیز بر جریان‌ها و نیمرخ‌های عمودی در اقیانوس تأثیر می‌گذارد. این تغییرات می‌تواند به انتقال گرما، نمک و مواد مغذی از طریق اقیانوس مرتبط باشد و همچنین پراکندگی چگالی‌شیب، بالا آمدن آب را کنترل می‌کند. در زیر لایه مخلوط، یک چگالی‌شیب پایدار، لایه‌های بالا و پایین آب را جدا می‌کند و مانع از جابه‌جایی عمودی می‌شود. این جدایی اثرات زیستی مهمی بر اقیانوس و موجودات زنده دریایی دارد. اختلاط عمودی در طول یک چگالی‌شیب پدیده‌ای منظم در اقیانوس‌ها است و از طریق آشفتگی ناشی از برش اتفاق می‌افتد. چنین اختلاطی نقشی کلیدی در انتقال مواد مغذی دارد. جستارهای وابسته اقیانوس‌نگاری منابع اقیانوس‌نگاری فیزیکی بوم‌شناسی آبی
جریان گِل یا گِل‌شار () نوعی از حرکت‌های توده‌ای است که دارای جریان بسیار سریع و خروشان واریزه‌هایی است که بخشی از آن یا تمامی آن از حجم زیادی از آب اشباع شده‌است. جریان گل دارای درصد زیادی رس است که باعث حرکت بیشتر آن نسبت به جریان واریزه‌ای می‌شود؛ بنابراین این پدیده قادر به طی مسافت بیشتر و بر روی شیب‌های کمتر نسبت به جریان واریزه است. جریان گل و جریان واریزه هر دو ترکیبی از مواد با ابعاد مختلف هستند که بر حسب اندازه ذرات نهشته می‌شوند. جریان‌های گلی اغلب گل‌لغزش (mudslide) نیز نامیده می‌شوند که به توده‌های بزرگ و مختلف ناشی از حرکات دامنه‌ای اطلاق می‌شود. لاهار نیز یکی از انواع جریان گلی به‌شمار می‌رود. منابع زمین‌لغزش‌ها خطرهای زمین‌شناختی خطرهای هواشناختی مقاله‌های نیازمند توجه متخصص زمین‌شناسی مکانیک خاک انواع زمین‌لغزش
ساحل دیواره‌ای یا ساحل پرشیب‌ یا ساحل شیب‌دار ، خط ساحلی است که در آن سرزمین اصلی به‌طور ناگهانی به دریا فرود می‌آید. یک انتقال شدید از خشکی به دریا وجود دارد، برخلاف آنچه که در یک ساحل صاف که در آن زمین آهسته به سوی دریا پایین می‌آید. ارتفاع زمین در ساحل شیب‌دار بسیار بالاتر از سطح دریا است. بیشتر سواحل شیب‌دار، ساحل صخره‌ای هستند (که سواحل سایشی نیز نامیده می‌شوند)، جایی که فرآیندهای فرسایشی ناشی از عمل موج سبب شیب تند می‌شود. نوع دیگری از سواحل شیب‌دار، آبدرههایی است که زمانی که یک دره یخبندان در اثر بالا آمدن سطح دریا تا حدی زیر آب قرار می‌گیرد، تشکیل می‌شود. در نروژ، نیوزیلند یا آلاسکا آبدره‌هایی وجود دارد که اضلاع تقریباً عمودی آنها بیش از ۱۰۰۰ متر بالاتر از آب و ۳۰۰ متر زیر آن فرورفته است. منابع جغرافیای ساحلی زمین‌چهرهای ساحلی و اقیانوسی ژئومورفولوژی
ماده که با سنگدانه‌های سبک‌وزن یا عوامل حباب‌زای هوا ساخته شده‌است، بین ۳۲۰ تا ۶۴۰ کیلوگرم بر متر مکعب است (در مقایسه چگالی بتن معمولی حدود ۲۳۲۰ کیلوگرم بر متر مکعب است). بام شیب‌دار سقف شیب‌دار که سقف آبریز نیز نامیده می‌شود، معمولاً از واحدهای سقفی کوچک جداگانه (توفال) تشکیل شده‌است که روی یکدیگر همپوشانی دارند. سطح سقف باید شیب‌دار باشد تا آب بر اثر نیروی جاذبه از سقف خارج شود. شیب باید نیروی گرانشی کافی برای غلبه بر نیروهای تولید شده توسط باد، فشار آب و اثر مویینگی ایجاد کند که ممکن است آب را از شیب بین توفال‌های مجاور بالا برده و باعث نشت سقف شود. پوشش دوگانه در توفال و همپوشانی کافی برای جلوگیری از نشتی سقف ضروری است. میزان تخلیه آب از پشت بام نه تنها در خشک نگه داشتن سقف و فضای داخلی ساختمان بسیار مهم است، بلکه یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد دوام سقف نیز می‌باشد. داده‌های بلندمدت کافی برای تأیید این موضوع وجود دارد که در شرایط کاملاً یکسان، دوام سقف مستقیماً با شیب سقف افزایش می‌یابد. سقف‌های شیب‌دار به‌طور کلی بیشتر از سقف‌های با شیب کم باقی می‌مانند. پایداری و سقف‌سازی پشت بام‌ها می‌توانند آب باران و برف ذوب شده را دریافت کرده و آنها را برای استفاده به عنوان آب خانگی، آب صنعتی یا آبیاری به یک مخزن یا حوضچه هدایت کنند. یک جلوآمدگی مناسب سقف می‌تواند پنجره‌های رو به جنوب را در مقابل آفتاب زیاد تابستان محافظت کرده و به نور گرمابخش خورشید در زمستان اجازه ورود دهد. پوشش سقف با رنگ روشن، اگر تمیز نگه داشته شود، می‌تواند نیمی یا بیشتر از تابش خورشیدی را که به سطح آن برخورد می‌کند منعکس کند، آسایش ساکنین را بهبود بخشد و بار گرمایشی را در داخل ساختمان کاهش دهد. حتی مواد سقف تیره‌تر، زمانی که با رنگ‌های روشن‌تر پوشانده شوند، می‌توانند ۲۵٪ یا بیشتر از تابش خورشید را منعکس کنند. سقف‌های روشن و خنک می‌توانند هزینه‌ها و انرژی خنک‌سازی ساختمان‌ها را کاهش داده و عمر مصالح سقف را افزایش دهند. آنها همچنین جذب گرمای خورشیدی را کاهش داده و افزایش دمای هوا در مناطق با تراکم ساختمان بالا را کاهش می‌دهند، در نتیجه مشارکت غیرمستقیم ساختمان در مه دود، کاهش کیفیت هوا، ناراحتی‌های محیطی و سایر اثرات جزیره گرمایی را کاهش می‌دهند. سطح سقف می‌تواند از کلکتورهای حرارتی خورشیدی که برای کاهش هزینه‌های گرمایش ساختمان یا مجموعه‌ای از ماژول‌های فتوولتائیک برای تأمین برق استفاده می‌شوند، پشتیبانی کند. انرژی الکتریکی برای مصارف ساختمانی را می‌توان از مواد فتوولتائیک لایه نازک که مستقیماً روی انواع پوشش‌های سقف معمولی لمینت شده‌اند تولید کرد. بام‌های سبز عمر مواد پوشش سقف را افزایش می‌دهند، نوسانات دمایی در مجموعه سقف را کاهش می‌دهند، شدت جریان آب باران از پشت بام را کاهش می‌دهند، برای پرندگان زیستگاه طبیعی فراهم می‌کنند و مناظر بام را بهبود می‌بخشند. غشاهای سقف پوشیده شده با مواد فوتوکاتالیستی می‌توانند آلاینده‌های مختلف هوا را در حضور نور خورشید به مواد آلی بی‌ضرر تبدیل کنند. سپس باران، مواد آلی حاصل را از سقف می‌شوید. عملکرد انرژی مواد عایق حرارتی در سقف‌ها و دیوارها ممکن است مقرون به صرفه‌ترین و کم هزینه‌ترین مواد حافظ کره زمین مورد استفاده در ساختمان‌ها باشند. آنها با تعدیل
بهسازی زمین‌لغزش به چندین فعالیت دست‌ساز در دامنه‌ها با هدف کاهش اثر زمین‌لغزش گفته می‌شود. زمین‌لغزش می‌تواند به دلایل گوناگون و گاهی همزمان ایجاد شود. علاوه بر فرسایش کم‌عمق یا کاهش مقاومت برشی ناشی از بارندگی‌های فصلی، زمین‌لغزش‌ها ممکن است در اثر فعالیت‌های انسانی، مانند افزودن جرم بیش از اندازه در بالای شیب، حفاری در شیب میانی یا در پای شیب ایجاد شود. اغلب، پدیده‌های فردی به هم می‌پیوندند تا در طول زمان ناپایداری ایجاد کنند، که در بیشتر موارد اجازه بازسازی تکامل یک زمین‌لغزش خاص را نمی‌دهد؛ بنابراین، اقدامات کاهش خطر زمین‌لغزش به‌طور کلی بر اساس پدیده‌ای که ممکن است باعث ایجاد زمین‌لغزش شود طبقه‌بندی نمی‌شوند. به جای آن، آنها بر اساس نوع روش پایداری شیب مورد استفاده طبقه‌بندی می‌شوند: روش‌های هندسی که در آن هندسه دامنه تپه تغییر می‌کند (به‌طور کلی شیب). روش‌های آب‌زمین‌شناسی که در آن تلاش می‌شود تا سطح آب زیرزمینی را پایین بیاورد یا محتوای آب مواد را کاهش دهد. روش‌های شیمیایی و مکانیکی، که در آن تلاش می‌شود مقاومت برشی توده ناپایدار را افزایش دهد یا نیروهای خارجی فعال (مانند لنگر، سنگ یا میخ‌کوبی زمین) یا غیرفعال (مانند چاه‌های سازه‌ای، شمع‌ها یا زمین تقویت‌شده) را برای مقابله با نیروهای ناپایدار وارد کند. هر یک از این روش‌ها تا اندازه‌ای با نوع مواد تشکیل‌دهنده شیب متفاوت است. منابع
شگردِ بسترِ مغذی (با سرواژهٔ شبم) شیوه، ترفند یا تکنیک آب‌کشتی است که جریان بسیار کم‌ژرفایی از آب که مواد مغذی مورد نیاز برای رشد گیاه در آن کار گذاشته شده‌است در بین ریشه‌ها (بدون خاک) به گردش همیشگی در می‌آید. در این سامانه گیاهان در آبکندی آرام گرفته‌اند که به آن جویبار، کانال یا مجرای آب نیز گفته می‌شود. این شیوه را نباید با آب‌کشت که در آن شیب بستر کاملاً افقی است و جریان آب در آن کمتر است اشتباه گرفت. پیشینه شگرد بستر مغذی یا شبم در سال ۱۹۶۵ توسط آلن کوپر در مؤسسه پژوهشی محصولات گلخانه‌ای (Glasshouse Crops) در شهر لیتل‌هامپتون کشور انگلستان آفریده شد. در یک سامانه مطلوب که با این شگرد طراحی شده ژرفایِ جویبارِ بسیار اندک است. در انگلیسی به بستر به کار رفته در این شگرد فیلم گفته می‌شود زیرا یکی از معانی این واژه بستر یا لایه کم‌ژرفای آب است. این شیوه اطمینان می‌دهد که ریشه گیاه که مانند شبکه‌ای در سطح زیرین بستر درست می‌شود هوای کافی دریافت کند؛ زیرا ریشه‌های گیاهان برای رشد سالم نیاز به هوا یا اکسیژن دارند. گزارش یک سامانه شبم که به درستی طراحی شده باشد باید شیب مناسب، نرخ جریان آبی درست، و درازی جویبار درستی داشته باشد. ریشه‌های گیاهان باید به منابع کافی آب، اکسیژن و مواد مغذی دسترسی داشته باشند. در سامانه‌های ساخته‌شده پیشین، بین تأمین این نیازها تضاد وجود داشت و این مقادیر در تناسب با یکدیگر به سامانه ارائه نمی‌شد. کم و بالا رفتن یکی از این عوامل به عدم تعادل سامانه انجامیده و در دیگر عوامل سه‌گانه سامانه نیز اثر می‌گذارد. با شیوه طراحی شبم سامانه‌ای را درست می‌کنیم که تمام نیازهای سه‌گانه برای رشد سالم گیاه همزمان فراهم می‌شود؛ اگر چه نباید نخستین و مرکزی‌ترین اصل شبم خاطر سپرده و رعایت شود. مزیت این سامانه این است که هم بازدهی و هم کیفیت محصولات بالاتر رفته و می‌توان برای مدت زمان طولانی‌تری در طول سال محصول داشت. البته یک نقطه ضعف سامانه شبم این است که کمترین اختلالی در سامانه (برای نمونه در اثر قطع جریان برق) می‌تواند مشکل‌ساز باشد. اما در کل یکی از شگردهای تولید محصولات با بهره‌وری بالا است. همه سامانه‌های شبم با ویژگی‌های یکسانی طراحی می‌شوند. شیب پیشنهادی برای این سامانه ۱ به ۱۰۰ (تفاضل عرض‌ها به تفاضل طول‌ها) است اما در عمل ساختن چنین شیبی به شکلی که محلول در مناطقی که تورفتگی دارد متوقف نشود دشوار است. از این رو شیب ۱ به ۳۰ یا ۴۰ به کار می‌رود. چنین شیبی اجازه می‌دهد تا ناهمگونی‌های سطحی در داخل جویبار سبب غرقاب شدن و گرفتگی آن نشود. می‌توان چنین شیبی را با شیب‌دار کردن کف زمین به دست آورد یا می‌توان قفسه‌ها و طبقاتی که سامانه در آن قرار دارد را شیب‌دار کرد. هر دو روش بسته به چگونگی محیطی که در دسترس داریم و بسته به نیازهای محصولات تولیدی به کار گرفته می‌شود. نرخ‌های جریان آب اگر بخواهیم یک قانون کلی داشته باشیم، سرعت جریان برای هر بستری باید ۱ لیتر در دقیقه باشد. در هنگام کاشت نرخ جریان آب ممکن است نصف این مقدار باشد. حداکثر میزان جریان آب ۲ لیتر در ثانیه می‌باشد. سرعت بالاتر می‌تواند
تُنداب () به بخشی از رود گفته می‌شود که در آن قسمت بستر رود نسبتاً پرشیب بوده و باعث افزایش سرعت و آشفتگی رود می‌شود. نام دیگر تنداب، آبشار است. تنداب‌ها پدیده‌های هیدرولوژیکی بین قسمت کم‌شیب جریان و آبشار هستند. کم‌عمق شدن رود و ظاهر شدن سنگ‌ها در بالای سطح آب از ویژگی‌های تنداب‌هاست. تندآب در جایی پدید می‌آید که مواد سازنده بستر جریان نسبت به پایین‌دست تندآب، دارای مقاومت بیشتری به نیروی فرسایش جریان آب باشد. جریان آب‌های اولیه در امتداد سنگ‌های سخت در بیشتر طول مسیر خود باعث ایجاد تندآب می‌شود. جستارهای وابسته دینامیک شاره‌ها تندابه‌دوست منابع آبگیرشناسی تنداب‌ها جریان‌های آب رودها زمین‌چهرهای رودخانه‌ای
79db8a30-10ee-492a-b44b-d80188f22fb5
قانون حفظ آثار ملی
ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد.
در مدت چند روز باید اسم و محل اقامت مالک جدید را به اطلاع دولت برساند؟
false
{ "answer_start": [ 517 ], "text": [ "ده" ] }
- برای هر مال منقولی که در فهرست آثار ملی ثبت شده باید یک معرفینامه در دو نسخه تنظیم شود که وصف و اصل و منشأ و کیفیت‌اکتشاف آن را معلوم کند و به یک یا چندین عکس از آن منضم باشد یک نسخه از این معرفی‌نامه در دفتر آثار ملی دولت مضبوط و نسخه دیگر مجاناً به‌مالک مال داده می‌شود و در هر قسم نقل و انتقال آن مال باید آن نسخه معرفی‌نامه همراه باشد و آثاری که بر ثبت مال در فهرست آثار ملی مترتب می‌گردد در تغییر ایادی نسبت به آن مال منفک نخواهد شد. ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد. ماده دهم - هر کس اموال منقوله که مطابق این قانون از آثار ملی محسوب تواند شد بر حسب تصادف و اتفاق به دست آورد اگر چه در ملک خود اوباشد باید هر چه زودتر به وزارت معارف یا نمایندگان او اطلاع بدهد هر گاه مقامات مربوطه دولتی اموال مزبوره را قابل ثبت در فهرست آثار ملی‌دانستند نصف آن اموال به کاشف واگذار یا قیمت عادله آن به تصدیق اهل خبره به او داده می‌شود و نسبت به نصف دیگر دولت اختیار دارد که ضبط ویا بلاعوض به کاشف واگذار کند. ماده یازدهم - حفر اراضی و کاوش برای استخراج آثار ملی منحصراً حق دولت است و دولت مختار است که به این حق مستقیماً عمل کند یا به‌مؤسسات علمی یا به اشخاص یا شرکت‌ها واگذار نماید واگذاری این حق از طرف دولت به موجب اجازه‌نامه مخصوص باید باشد که محل کاوش وحدود و مدت آن را تعیین نماید و نیز دولت حق دارد در هر مکان که آثار و علائمی ببیند و مقتضی بداند برای کشف و تعیین نوع و کیفیات آثار ملی‌اقدامات اکتشافیه بنماید. ماده دوازدهم - حفاری اگر فقط برای کشف آثار ملی و تحقیقات علمی باشد حفاری علمی و اگر برای خرید و فروش اشیاء عتیقه باشد حفاری‌تجارتی است اجازه حفاری
شهروندان ایرانی، حداکثر تا ۱۵ روز بعد از تولد کودک باید در ادارهٔ ثبت و احوال ایران یا یکی ار نمایندگی‌های خارج از کشور ایران ثبت گردند: نام کودک جنسیت کودک تاریخ تولد محل تولد نام والدین و آدرس وضعیت شهروندی والدین که در کتاب ثبت و احوال موارد زیر ثبت می‌گردند: ساعت و تاریخ تولد نام و جنسیت دارندهٔ مدرک نام و شماره شناسنامهٔ والدین امضا و نام کامل کارمند ادارهٔ ثبت کننده مکانی برای اثر انگشت و شماره‌گذاری دارندهٔ مدرک چند ملیتی در ایران هرگاه شخصی بیش از یک تابعیت داشته باشد اصطلاحاً دارای تابعیت مضاعف خواهد بود. مطابق قانون مدنی ایران با انجام اتفاقاتی ممکن است شخصی تابعیت مضاعف پیدا کند اما بر اساس ماده ۹۸۹ قانون مدنی ایران فردی که علاوه بر تابعیت ایرانی تابعیت دیگری داشته باشد از نظر قانون ایران تنها تابعیت ایرانی او مورد قبول است و تابعیت یا تابعیت‌های دیگر او از طرف قانون ایران به رسمیت شناخته نمی‌شود. شرایط تحصیل تابعیت ایران ۱ـ طبق ماده۹۷۹ قانون مدنی: اشخاصی که دارای شرایط ذیل باشند می‌توانند تابعیت ایران را تحصیل کنند: به سن هجده سال تمام رسیده باشند. پنج سال اعم از متوالی یا متناوب در ایران ساکن بوده باشند. فراری از خدمت نظامی نباشند. در هیچ مملکتی به جنحه مهم یا جنایت غیر سیاسی محکوم نشده باشند. در مورد فقره دوم این ماده مدت اقامت در خارجه برای خدمت دولت ایران در حکم اقامت در خاک ایران است. ۲ـ طبق ماده ۹۸۰ قانون مدنی (اعطای تابعیت بدون شرط اقامت): کسانی که به امور عام‌المنفعه ایران خدمت یا مساعدت شایانی کرده باشند و همچنین اشخاصی که دارای عیال ایرانی هستند و از او اولاد دارند یا دارای مقامات عالی علمی و متخصص در امور عام‌المنفعه می‌باشند و تقاضای ورود به تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران را می‌نمایند در صورتی که دولت ورود آنها را به تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران صلاح بداند بدون رعایت شرط اقامت ممکن است با تصویب هیئت وزیران به تابعیت ایران قبول شوند. شرایط ترک تابعیت ایران و آثار آن اتباع ایران نمی‌توانند تبعیت خود را ترک کنند مگر به شرایط ذیل: به سن ۲۵ سال تمام رسیده باشند. هیئت وزیران خروج از تابعیت آنان را اجازه دهد. قبلاً تعهد نمایند که در ظرف یک سال از تاریخ ترک تابعیت حقوق خود را بر اموال غیرمنقول که در ایران دارا می‌باشند یا ممکن است بالوراثه دارا شوند ولو قوانین ایران اجازه تملک آن را به اتباع خارجه بدهد به نحوی از انحاء به اتباع ایرانی منتقل کنند. زوجه و اطفال کسی که بر طبق این ماده ترک تابعیت می‌نمایند اعم از اینکه اطفال مزبور صغیر یا کبیر باشند از تبعیت ایرانی خارج نمی‌گردند مگر اینکه اجازه هیئت وزرا شامل آنها هم باشد. خدمت تحت السلاح خود را انجام داده باشند. تبصره الف) کسانی که بر طبق این ماده مبادرت به تقاضای ترک تابعیت ایران و قبول تابعیت خارجی می‌نمایند علاوه بر اجرای مقرراتی که ضمن بند ۳ از این ماده دربارهٔ آنان مقرراست باید ظرف مدت سه ماه از تاریخ صدور سند ترک تابعیت از ایران خارج شوند چنانچه ظرف مدت مزبور خارج نشوند مقامات صالحه امر به اخراج آنها و فروش اموالشان صادر خواهند نمود و تمدید مهلت
مندرج در این دستورالعمل و پیوست‌های آن و همچنین مفاد متن تعهدنامه‌ای که هنگام صدور نماد اعتماد به صورت رسمی از ایشان اخذ شده‌است را در تمام مدت فعالیت و اعتبار نماد اعتماد الکترونیکی به‌طور کامل و دقیق رعایت نمایند. هرگونه تغییر در کسب و کار در خصوص شاخص‌های اعطای نماد اعتماد را در اسرع وقت به مرکز اعلام نمایند. تجهیزهای استاندارد مورد تأیید مرکز را به کار گیرد. به مکاتبات –اعم از الکترونیکی و فیزیکی-و اخطارهای صادره از سوی مرکز و دستگاه‌های نظارتی، حداکثر طی دو روز کاری پاسخ دهد. اطلاع‌ها، گزارش‌ها و کلیه مستندهای درخواستی مرکز و دستگاه‌های نظارتی را در مدت زمان ابلاغ شده ارائه نماید. در زمان تعلیق نماد اعتماد از قبول تعهدات جدید خودداری نموده و مطابق دستورالعمل‌های ابلاغی و با هماهنگی مرکز، صرفاً به ارائه تعهدات قبلی عمل نماید. در غیر اینصورت، نماد اعتماد وی ابطال خواهد شد. احکام صادره از سوی کمیته نظارتی را به صورت کامل و دقیق اجرا نماید. کلیه شرایط لازم جهت ورود بازرسان به کلیه اماکن و محل‌های فعالیت و دسترسی به تجهیزهای مرتبط با موضوع فعالیت را بنا به تشخیص مرکز، جهت انجام وظایف نظارتی برای مرکز فراهم آورد. شخص حقوقی دارنده نماد اعتماد موظف است قبل ازهر گونه تغییر در اساسنامه، امور مربوط به مدیریت، نام و نشان، موضوع و محل فعالیت خود را به اطلاع مرکز رسانیده و تائیدیه لازم را دریافت نماید، در غیر اینصورت نماد اعتماد شرکت توسط مرکز به مدت دو ماه تعلیق، و در صورت استمرار، نماد اعتماد ابطال خواهد شد. چنانچه کسب و کار اینترنتی دارنده نماد اعتماد پس از اخذ نماد اعتماد، به مدت سه ماه بدون داشتن عذر قابل قبول، تعطیل یا هیچ گونه فعالیتی نداشته باشد پس از دو تذکر به فاصله روز توسط مرکز، نماد اعتماد وی ابطال خواهد شد. چنانچه در اشخاص حقوقی، دارنده نماد اعتماد یا مدیرعامل محجور شود یا فوت نماید، هیئت مدیره موظف است مراتب را تا ۱۵ روز به صورت کتبی به مرکز اعلام، و تا یک ماه نسبت به جایگزینی مدیر عامل واجد شرایط اقدام نماید. در غیر اینصورت نماد اعتماد به مدت دو ماه تعلیق می‌شود و اگر در مدت یاد شده شرایط مورد نظر را فراهم ننماید، نماد اعتماد شرکت ابطال خواهد شد. چنانچه شخص حقیقی دارنده نماد اعتماد قصد واگذاری کسب و کار به غیر را داشته باشد، موظف است مراتب را تا ۴۸ ساعت به صورت کتبی به مرکز اعلام نماید و تا یک ماه نسبت به معرفی مالک جدید کسب و کار اقدام و موافقت مرکز را اخذ نماید. در این مدت نماد اعتماد تعلیق می‌شود و درغیراینصورت، نماد اعتماد الکترونیکی ابطال خواهد شد. سوالات متداول در مورد ای-نماد ۱. زمان اعتبار ای نماد من چقدر است و چه زمانی می‌توانم آن را تمدید کنم؟ اعتبار زمان ای نماد شما به مدت یک سال است و ۳ هفته قبل از انقضای اعتبار خود باید اطلاعات کاربری خود را در پنل ای نماد بروزرسانی کنید. طبق مصوبه ۲۸۸ کمیسیون تنظیم مقررات و ارتباطات که در تاریخ ۵/۱۲/۱۳۹۷ به تصویب رسیده‌است مدت اعتبار نماد به دو سال افزایش یافته‌است. ۲. آیا امکان تغییر دامنه برای ای نماد وجود دارد؟ متأسفانه خیر، ولی می‌توانید در
که در آن سهام مالکیت دارند سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه‌گذاران باید کمتر از ۴۵ سال سن داشته و دارایی خالص آن‌ها باید ۲٫۲۵۰٫۰۰۰ دلار استرالیا باشد. سرمایه‌گذاران همچنین باید سطح حرفه‌ای تسلط به زبان انگلیسی را داشته باشد. آن‌ها همچنین باید حداقل ۳ سال در زمینه مدیریت کسب و کار تجربه داشته و باید سابقه کسب و کار مثبتی داشته باشند. سرمایه‌گذاری برای مدت چهار سال طول می‌کشد. روادید سرمایه‌گذاری درجه ۱ انگلستان سرمایه گذاران مهاجر می‌توانند وضعیت اقامت در انگلستان را با اخذ روادید سرمایه‌گذاری درجه ۱ به دست آورند. اگر چه روادید سرمایه‌گذاری درجه ۱ تنها اقامت دائم اعطا می‌کند، دارندگان روادید درجه ۱ پس از داشتن این روادید به مدت ۵ سال می‌توانند برای اقامت دائم درخواست دهند. سرمایه‌گذاران مهاجر باید مبلغ ۱ میلیون پوند سرمایه‌گذاری کنند تا واجد شرایط روادید سرمایه‌گذاری درجه ۱ شوند. از این میزان، ۷۵۰٬۰۰۰ پوند باید اوراق قرضه دولت بریتانیا، سرمایه وام، یا سرمایه سهم را در یک شرکت ثبت شده فعال بریتانیایی سرمایه‌گذاری کند. ۲۵۰٬۰۰۰ پوند باقی مانده را می‌تواند در هر نهاد تجاری بریتانیای که سرمایه‌گذار می‌خواهد سرمایه‌گذاری شود. متقاضیان همچنین باید شرایط زبان انگلیسی مورد نیاز را داشته و باید حداقل نیمی از وقت خود را در طول سه دوره سرمایه‌گذاری در بریتانیا صرف کنند. رتبه‌بندی کشورها کشورهایی که در رتبه‌بندی برنامه‌های سرمایه‌گذاری مهاجر درصدر قرار دارند عبارتند از کشورهای مالت، قبرس، پرتغال، استرالیا، انگلستان، ایالات متحده، کانادا، آنتیگوآ و باربودا، سنت کیتس و نویس، اسپانیا، لتونی، موناکو، بلغارستان، اوکراین، گراندا، آبخاز، سنت لوسیا، استرالیا، هنگ کنگ، سنگاپور و دومینیکا. جستارهای وابسته ویزای ای‌بی-۵ منابع اقامت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی مهاجرت
حق‌العمل‌کار کسی است که به اسم خود ولی به حساب و دستور دیگری معاملاتی را کرده و در مقابل اجرتی دریافت می‌دارد. حق‌العمل‌کاری با وکالت و نمایندگی فرق دارد زیرا در وکالت و نمایندگی نماینده یا وکیل به نام موکل یا آمر خود عمل می‌کند ولی در حق‌العمل‌کاری اغلب حق‌العمل‌کار نام آمر را کتمان می‌کند و حتی طرف معامله نمی‌داند که معامله برای کیست و فقط حق‌العمل‌کار را در مقابل خود می‌شناسد. تفاوت حق‌العمل‌کار و دلال حق‌العمل‌کار و دلال هر دو واسطه انجام معاملات می‌باشند منتهی بین عمل دلال و حق‌العمل‌کار فرق بسیار موجود است. دلال جز معرفی طرفین معامله به یکدیگر وظیفه‌ای ندارد و جز بااجازه مخصوص نمی‌تواند نمایندگی یکی از طرفین را عهده‌دار باشد یا آنکه طرف معامله قرار بگیرد و دلال هیچ‌گونه تعهدی نسب به اجرای معامله ندارد. و همچنین حسن انجام تعهدات طرفین. با انجام معامله عمل دلال پایان میابد در صورتی که حق‌العمل‌کار طرف معامله بوده و مسئول انجام تعهداتی می‌باشد که بنام خود کرده‌است. تعهدات آمر و حق‌العمل کار در مقابل آمر نیز مسئول است که حاصل معامله را به او واگذار کند. حق‌العمل کار دو تعهد مستقیم دارد یکی نسبت به طرف مقابل معامله و دیگر مقابل آمرکه باید انجام معامله را به اطلاع او برساند و حاصل معامله را در اختیار او بگذارد. حق‌العمل‌کار فوایدی نیز دارد از جمله اینکه تاجر خارجی که به وضع محل در کشورهای دیگر آشنایی ندارد می‌تواند به این ترتیب معاملات خود را به وسیلهٔ تاجری که در محل مستقر است و بصیرت کافی دارد انجام دهد. وظایف حق‌العمل‌کار عبارت است از: انجام دستورهای آمر انجام معامله بنام خود ذینفع نبودن درمعامله تکلیف به اطلاع‌رسانی: «حق‌العمل‌کار باید آمر را از جریان اقدامات خود مستحضر داشته و مخصوصاً در انجام مأموریت این نکته را به فوریت به او اطلاع دهد». وکالت وامانت بیمه اجناس: حق‌العمل‌کار اصولاً مکلف به بیمه کردن مال‌التجاره نیست مگر آنکه آمر خلاف آن را دستور داده باشد. منافع معامله معاملات اعتباری دستورهای آمر بر دو نوع است یکی دستورهای آمرانه و اجباری و دیگری دستورهای اختیاری حق‌العمل‌کار باید آمر را از جریان اقدامات خود آگاه کند زیرا قیمت اجناس همیشه ثابت نیست و ممکن است ترقی یا تنزیل نماید و در مواردی که قیمت جنس ترقی نماید اگر حق‌العمل‌کار فوراً معامله را اطلاع نداده باشد وسوسه خواهد شد که معامله را برای خود نگاه دارد در صورتی‌که اگر انجام معامله را فوراً اطلاع دهد دیگر نمی‌تواند معامله را برای خود نگاه دارد. حق‌العمل‌کار موظف به بیمه نمودن اجناس معامله نیست مگر اینکه آمر دستور داده باشد. اگر بیم فساد سریع مال‌التجاره‌ای رود که نزد حق‌العمل‌کار برای فروش ارسال شده حق‌العمل‌کار می‌تواند و حتی در صورتی که منافع آمر ایجاب کند مکلف است مال‌التجاره را با اطلاع مدعی‌العموم محلی که مال‌التجاره در آنجا است یا نماینده او به فروش برساند. طرف معامله قرار گرفتن حق‌العمل‌کار طرف معامله قرارگرفتن حق‌العمل‌کار یعنی آنکه اگر مالی را که مأمور به فروش بوده خودش بخرد و مالی را که مأمور به خرید بوده، خودش به آمر بفروشد و در مقابل آمر مسئول اجرای تعهدات قرار گیرد. معامله با خود: طبق ماده ۳۷۳ قانون تجارت، برای انجام معامله با خود، باید ۳ شرط زیر وجود داشته باشد: موضوع
چند روستا در استان بوشهر است: مله‌خرگ مل‌خرک شمالی مل‌خرک جنوبی
مجتمع چاه ملا، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان ایران است. جمعیت این روستا در دهستان رودبار قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۳۶ نفر (۷۹خانوار) بوده‌است. منابع مجتمع چاه ملا
دره چنار روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری ایران است. جمعیت این روستا در دهستان میلاس قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۲۱ نفر (۵۴خانوار) بوده‌است. جستارهای وابسته فهرست روستاهای ایران منابع ده چنار (لردگان)
آمد. وی در گزارش جامعی که در ۲۴ دسامبر ۱۸۰۷ (۲ دی ۱۱۸۶) برای بناپارت فرستاده توضیح داده که «در ایران هر ایلی ملزم است مقدار معینی سوار بدهد.» در اسناد نظامی فرانسه گزارش دیگری مربوط به سال ۱۸۳۱ میلادی (۱۲۱۰ خورشیدی) برابر با سال‌های پایانی زندگی فتحعلی‌شاه وجود دارد که در خصوص شیوه سربازگیری در آن دوره این‌طور نوشته: «نحوه سربازگیری در ایران به روش ملوک‌الطوایفی است، هر استان و شهرستان، به استثناء چند شهر، باید عده‌ای سوار با اسب بدهد و اگر سربازی فرار کند، یکی از بستگانش را به جای او به خدمت سربازی خواهند برد.» اگر ناحیه یا شهرستانی که باید تعدادی سرباز بدهد، به علتی از فرستادن سرباز خودداری می‌کرد، برابر قرارداد و صورت دیوانی بایستی به ازای هر سرباز مبلغی وجه نقد به عنوان پیشکش به خزانه شاه یا ولیعهد می‌پرداخت تا با آن پول از محل دیگری سرباز فراهم نمایند. امیرکبیر بنیچه‌بندی را سر و شکل منظم‌تری داد تا بتواند قشونی منظم به استعداد ۵۰ فوج پیاده‌نظام که هر کدام ۱۰۰۰ نیرو داشته باشند تشکیل دهد. هر شهر یا قصبه‌ای که سرباز نمی‌داد، باید مالیات بیشتری می‌داد. در نظام بنیچه از هر ۱۰ نفر جوان که شرایط خدمت را داشتند، یک نفر باید به خدمت در افواج نظامی می‌پیوست. یکی از اصلاحات امیرکبیر این بود که ۹ نفر دیگری که به سربازی نمی‌رفتند باید به خانواده سرباز مقدار مشخصی گندم می‌دادند. ناصرالدین‌شاه قاجار در سال ۱۲۸۲ قمری (۱۲۴۴ خورشیدی) به سپه‌سالار اعظم دستور داد برای ایجاد نظم در قشون ایران و وحدت رویه در تکالیف دولت نسبت به سربازان، تکالیف آحاد افراد نظامی نسبت به دولت، حدود تنبیهات و پاداش نظامیان، قانون نظامی تهیه کند. این قانون در کتابی تحت عنوان «کتابچهٔ قانون نظامیه» به نگارش درآمد و در روز ۳ ربیع‌الثانی ۱۲۸۲ قمری به حکم ناصرالدین‌شاه به تمام افواج ایران ابلاغ گردید و همهٔ آنها مکلف به اجرای آن شدند.فصل چهارم از باب اول این کتاب «در وضع گرفتن و مدت خدمت و قرار فراری» می‌باشد. در مادهٔ اول می‌خوانیم که بهترین راه برای گرفتن سرباز این است که ابتدا تحریر نفوس (سرشماری) انجام شود ولی با توجه به اینکه چنین امر سترگی هنوز در ایران انجام نگرفته بود، قانون به صاحب‌منصبان (افسران) هر فوج اجازه می‌داد طبق توافق با مالک هر ده یا ولایت، تعداد مورد نیاز سرباز خود را تأمین کنند. مالک یا کدخدا باید تضمین عدم فرار سرباز را هم می‌دادند و در صورت فرار سرباز از محل خدمت، هر شخصی اعم از اعضای خانواده یا ضامن‌ها موظف بود جای خالی او را در محل سربازی پر کند تا سرباز فراری به محل سربازی بازگردد. اگر مشخص می‌شد خانوادهٔ سرباز فراری او را پنهان کرده‌اند و به مقامات خبر نداده‌اند، وزارت جنگ مأموری برای تخریب خانهٔ آن خانواده می‌فرستاد. اما مدت سربازی طبق مادهٔ سوم این قانون ۱۰ سال تعیین گردیده بود به این شکل که هر دو سال یک مرخصی دو ساله به سرباز داده می‌شد و در نهایت یک سرباز شش سال در محل سربازی و چهار سال در مرخصی می‌ماند تا اینکه برای همیشه از سربازی مرخص شود. سربازان متوفی، پیر، معیوب و از کارافتاده در این مدت از فهرست حذف و
بحری کشتی سازی و خرید و فروش کشتی و کشتیرانی دخای و معاملات راجع به آنها بنابراین مضارب می تواند با سرمایه مالک بر اساس تخصص یا دانش خود، فعالیت تجاری نماید و محدودیتی در انتخاب یک تجارت مخصوص ندارد، مگر آنکه در قرارداد مضاربه صراحتاْ فعالیت تجاری مشخصی شرط شده باشد. ماده ۵۵۳ در این مورد اعلام می دارد: « در صورتی که مضاربه، مطلق باشد ( یعنی تجارت خاصی شرط نشده باشد ) عامل می تواند هر قسم تجارتی را که صلاح بداند، بنماید و لی در طرز تجارت، باید متعارف را رعایت نماید. » بنابراین هرچند مضارب در انتخاب نوع تجارت آزاد است، اما نمی تواند معاملات تجاری پرخطر یا منوط به اتفاق محض ( معاملات شانسی ) نماید. همچنین از آنجا که شخصیت مضارب در انعقاد قرارداد مؤثر می باشد و استحقاق مضارب به دریافت سهم از سود، به دلیل فعالیت تجاری او است، مضارب نمی تواند سرمایه مالک را به شخص دیگری انتقال دهد تا شخص ثالث با سرمایه تجارت نماید. ماده ۵۵۴ در این مورد مشخصاْ اشعار دارد: « مضارب نمی تواند نسبت به همان سرمایه با دیگری مضاربه کند یا آن را به غیر واگذار نماید مگر با اجازه ی مالک. » مدت مضاربه مضاربه می تواند برای مدت محدود یا نامحدود منعقد گردد یا طرفین اساساْ در خصوص مدت توافق ننمایند. چنانچه در قرارداد مضاربه مدت تعیین شده باشد، هرکدام از طرفین قبل از انقضای مدت نیز می توانند قرارداد را فسخ نمایند ( برهم زنند ) و تعیین مدت، التزام و اجباری به طرفین تحمیل نمی نماید، اما اگر مدت مضاربه پایان یابد، مضارب دیگر نمی تواند به فعالیت تجاری با سرمایه مالک ادامه دهد و مکلف به تصفیه حساب با مالک است، مگر آنکه طرفین مضاربه را تمدید یا توافق دیگری نمایند. ماده ۵۵۲ به این مورد اختصاص دارد: « هرگاه در مضاربه مدت معین شده باشد، تعیین مدت موجب لزوم عقد نمی شود لیکن پس از انقضای مدت، مضارب نمی تواند معامله بکند مگر به اجازه ی جدید مالک. » مشارکت در سود و ضرر مضاربه از جمله عقود مشارکتی تلقی می شود، بنابراین مالک و مضارب به نسبت سهم خود، در سود یا ضرر حاصل از تجارت شریک هستند. میزان سهم هرطرف ( که قانونگذار آن را حصه ( hesse ) نامیده است ) باید ضمن عقد مضاربه تعیین شود یا آنکه در عرف، نسبت به آن تعیین شده باشد و این سهم باید به صورت نسبت مشخصی از کل تعیین گردد( مانند نسبت کسری: یک سوم - دو سوم یا نسبت درصدی: شصت به چهل و غیره ) بنابراین اگر سهم مضارب یا عامل، مبلغ ثابت و از قبل تعیین شده باشد، قرارداد مضاربه باطل شناخته می شود. ماده ۵۴۸ و۵۴۹ اختصاص به این مورد دارد: « ماده ۵۴۸- حصه هریک از مالک و مضارب در منافع باید جزء مشاع از کل از قبیل ربع یا ثلث و غیره باشد. » « ماده ۵۴۹- حصه های مزبوره در ماده فوق باید در عقد مضاربه معین شود مگر اینکه در عرف، منجزاٌ معلوم بوده و سکوت در عقد، منصرف به آن گردد. » در عقد مضاربه مشارکت در سود و ضرر رکن بنیادی تلقی
9e099c6d-b764-49ad-8f76-3bf1161e39d6
قانون حفظ آثار ملی
ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد.
طبق کدام ماده مالک مال منقولی که در فهرست آثار ملی است برای فروش باید به اداره مربوطه دولتی کتبا اطلاع دهد؟
false
{ "answer_start": [ 5 ], "text": [ "نهم" ] }
- برای هر مال منقولی که در فهرست آثار ملی ثبت شده باید یک معرفینامه در دو نسخه تنظیم شود که وصف و اصل و منشأ و کیفیت‌اکتشاف آن را معلوم کند و به یک یا چندین عکس از آن منضم باشد یک نسخه از این معرفی‌نامه در دفتر آثار ملی دولت مضبوط و نسخه دیگر مجاناً به‌مالک مال داده می‌شود و در هر قسم نقل و انتقال آن مال باید آن نسخه معرفی‌نامه همراه باشد و آثاری که بر ثبت مال در فهرست آثار ملی مترتب می‌گردد در تغییر ایادی نسبت به آن مال منفک نخواهد شد. ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد. ماده دهم - هر کس اموال منقوله که مطابق این قانون از آثار ملی محسوب تواند شد بر حسب تصادف و اتفاق به دست آورد اگر چه در ملک خود اوباشد باید هر چه زودتر به وزارت معارف یا نمایندگان او اطلاع بدهد هر گاه مقامات مربوطه دولتی اموال مزبوره را قابل ثبت در فهرست آثار ملی‌دانستند نصف آن اموال به کاشف واگذار یا قیمت عادله آن به تصدیق اهل خبره به او داده می‌شود و نسبت به نصف دیگر دولت اختیار دارد که ضبط ویا بلاعوض به کاشف واگذار کند. ماده یازدهم - حفر اراضی و کاوش برای استخراج آثار ملی منحصراً حق دولت است و دولت مختار است که به این حق مستقیماً عمل کند یا به‌مؤسسات علمی یا به اشخاص یا شرکت‌ها واگذار نماید واگذاری این حق از طرف دولت به موجب اجازه‌نامه مخصوص باید باشد که محل کاوش وحدود و مدت آن را تعیین نماید و نیز دولت حق دارد در هر مکان که آثار و علائمی ببیند و مقتضی بداند برای کشف و تعیین نوع و کیفیات آثار ملی‌اقدامات اکتشافیه بنماید. ماده دوازدهم - حفاری اگر فقط برای کشف آثار ملی و تحقیقات علمی باشد حفاری علمی و اگر برای خرید و فروش اشیاء عتیقه باشد حفاری‌تجارتی است اجازه حفاری
قانون حفظ آثار ملی مصوب ۱۲ آبان ماه۱۳۰۹ ماده اول - کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکنی که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده اعم از منقول و غیرمنقول با رعایت ماده۱۳ این قانون می‌توان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می‌باشد. ماده دوم - دولت مکلف است از کلیه آثار ملی ایران که فعلاً معلوم و مشخص است و حیثیت تاریخی یا علمی یا صنعتی خاصی دارد فهرستی‌ترتیب داده و بعدها هم هر چه از این آثار مکشوف شود ضمیمه فهرست مزبور بنماید. فهرست مزبور بعد از تنظیم طبع شده و به اطلاع عامه خواهدرسید. ماده سوم - ثبت مال در فهرست آثار ملی پس از تشخیص و اجازه کتبی وزارت معارف خواهد بود ولیکن ثبت مالی که مالک خصوصی داشته باشدباید قبلاً به مالک اخطار شود و قطعی نمی‌شود مگر پس از آنکه به مالک اخطار و به اعتراض او اگر داشته باشد رسیدگی شده باشد و وظایف مقرره دراین قانون راجع به آثار ملی فقط پس از قطعی شدن ثبت بر عهده مالک تعلق خواهد گرفت. ماده چهارم - مالک مال غیرمنقولی که مطابق این قانون از آثار ملی می‌توان محسوب داشت و همچنین هر کس که بر وجود چنین مالی پی ببرد بایدبه نزدیکترین اداره مربوطه از ادارات دولتی اطلاع بدهد تا در صورتی که مقامات صالحه مقرره در نظامنامه اجراییه این قانون تصدیق نمودند که از آثارملی است در فهرست آثار ملی ثبت بشود. ماده پنجم - اشخاصی که مالک یا متصرف مالی باشند که در فهرست آثار ملی ثبت شده باشد می‌توانند حق مالکیت یا تصرف خود را حفظ کنندولیکن نباید دولت را از اقداماتی که برای حفاظت آثار ملی لازم می‌داند ممانعت نمایند در صورتی که عملیات دولت برای حفاظت مستلزم مخارجی‌شود دولت از مالک مطالبه عوض نخواهد نمود و اقدامات مزبور مالکیت مالک را متزلزل نخواهد کرد. ماده ششم - عملیات مفصله ذیل ممنوع و مرتکبین آن به موجب حکم محکمه قضایی به اداء پنجاه تومان الی هزار تومان جزای نقدی محکوم‌خواهند شد و به علاوه معادل خسارتی که به واسطه عمل خود بر آثار ملی وارد ساخته‌اند می‌توان از ایشان اخذ نمود: الف - منهدم کردن یا خرابی وارد آوردن به آثار ملی و مستور ساختن روی آن‌ها به اندود یا رنگ و رسم کردن نقوش و خطوط بر آنها. ب - اقدام به عملیاتی در مجاورت آثار ملی که سبب تزلزل بنیان یا تغییر صورت آن‌ها شود. ج - تملک و معامله بدون اجازه دولت نسبت به مصالح و مواد متعلقه به ابنیه مذکوره در فهرست آثار ملی. اقدام به مرمت و تجدید بنایی از آثار ملی که در تصرف اشخاص باشد باید با اجازه و تحت نظر دولت واقع شود و الا مجازات‌های سابق‌الذکر ممکن است‌به مرتکب تعلق گیرد. ماده هفتم - اموال منقوله که از آثار ملی محسوب و مالک خصوصی داشته باشد باید در فهرست جداگانه به ترتیبی که در ماده سه مقرر است ثبت‌شود. ماده هشتم - برای هر مال منقولی که در فهرست آثار ملی ثبت شده باید یک معرفینامه در دو نسخه تنظیم شود که وصف و اصل و منشأ و کیفیت‌اکتشاف آن را معلوم کند
ملی‌اقدامات اکتشافیه بنماید. ماده دوازدهم - حفاری اگر فقط برای کشف آثار ملی و تحقیقات علمی باشد حفاری علمی و اگر برای خرید و فروش اشیاء عتیقه باشد حفاری‌تجارتی است اجازه حفاری علمی فقط به مؤسسات علمی داده می‌شود در ابنیه و اموال غیر منقوله که در فهرست آثار ملی ثبت شده حفاری تجارتی‌ممنوع است. ماده سیزدهم - حفاری در اراضی که مالک خصوصی دارد گذشته از اجازه دولت استرضای مالک را نیز لازم دارد در محلهایی که در فهرست آثارملی ثبت شده یا دولت پس از اقدامات اکتشافیه آن‌ها را در فهرست ثبت کند مالک حق امتناع از اجازه حفاری ندارد و فقط می‌تواند حقی مطالبه کند ومأخذ تعیین این حق ضعف اجرت‌المثل زمینی است که مالک به واسطه حفر از استفاده آن محروم می‌گردد به علاوه خسارتی که به مالک وارد می‌شود و مخارجی که بعد از حفاری برای اعاده زمین به حالت اولیه باید نمود. ماده چهاردهم - در ضمن عملیات حفاری علمی یا تجارتی آنچه در یک محل و یک موسم کشف شود اگر مستقیماً توسط دولت کشف شده تماماً‌متعلق به دولت است و اگر دیگری کشف کرده باشد دولت تا ده فقره از اشیایی که حیثیت تاریخی و صنعتی دارد می‌تواند انتخاب و تملک و از بقیه‌نصف را مجاناً به کاشف واگذار و نصف دیگر را ضبط کند هر گاه کلیه اشیاء زائد بر ده فقره نبوده و دولت همه را ضبط کند مخارجی را که حفرکننده‌متحمل شده‌است به او می‌پردازد. ابنیه و اجزاء ابنیه از تقسیم فوق مستثنی است و دولت می‌تواند تمام را متصرف شود. تبصره - مقصود از یک موسم یک دوره عملی است که مدت آن از یک سال بیشتر نباشد. ماده پانزدهم - اشیایی که در نتیجه حفاری علمی کشف شود آنچه سهم دولت باشد باید در مجموعه‌ها و موزه‌های دولتی ضبط شود و فروش آنهاجایز نیست و آنچه سهم کاشف باشد متعلق به خود او است اشیایی که از حفاری تجارتی حاصل شده باشد دولت از قسمتی که به خود او تعلق می‌گیردهر چه قابل موزه باشد ضبط و بقیه را به هر نحو مقتضی داند نقل و انتقال می‌دهد فروش این اموال از طرف دولت به مزایده خواهد بود. ماده شانزدهم - متخلفین از ماده (۱۰) و کسانی که بدون اجازه و اطلاع دولت حفاری کنند ولو در ملک خودشان باشد و کسانی که اموال‌آثار ملی را به‌طور قاچاق از مملکت خارج کنند محکوم به بیست تومان الی دو هزار تومان جزای نقدی خواهند شد و اشیاء مکتشفه هم برای دولت‌ضبط می‌شود. حفر اراضی و عملیات نظیر آن در صورتی که به قصد کشف آثار عتیقه واقع نشده باشد مستوجب مجازات سابق‌الذکر نخواهد بود. ماده هفدهم - کسانی که بخواهند تجارت اشیاء عتیقه را کسب خود قرار دهند باید از دولت تحصیل اجازه کرده باشند همچنین خارج کردن آن‌ها ازمملکت به اجازه دولت باید باشد و اگر کسی بدون اجازه دولت در صدد خارج کردن اشیایی که در فهرست آثار ملی شده برآید اشیاء مزبور ضبط دولت‌می‌شود نسبت به اشیایی که بر طبق ماده (۱۰ و ۱۴) این قانون سهم کاشف شده اگر در فهرست آثار ملی ثبت نشده دولت از دادن جواز صدور امتناع‌نخواهد نمود و اگر در فهرست
اصل مال (که با مالک است). ب- مخارج استفاده مثل بنزین، روغن، ضدیخ و … (مخارج استفاده با منتفع است ولی علی الاصول می‌توان خلافش شرط کرد به هر نوعی) ماده ۵۰ ـ اگر مالی که موضوع حق انتفاع است، بدون تعدی یا تفریط منتفع، تلف شود، مشارٌ‌الیه مسوول آن نخواهد بود. ماده ۵۱ ـ حق انتفاع در موارد ذیل زایل می‌شود: در صورت انقضا مدت؛ در صورت تلف‌شدن مالی که موضوع انتفاع است. * نکته این ماده: مواردی هست که قانون نگفته مثلاً رجوع مالک در حبس مطلق یا منتفع در حبس مطلق بمیرد. ماده ۵۲ ـ در موارد ذیل منتفع، ضامن تضررات مالک است: ۱- در صورتی که منتفع از مال موضوع انتفاع سوءاستفاده کند. ۲- در صورتی که شرایط مقرره از طرف مالک را رعایت ننماید و این عدم رعایت موجب خساراتی بر موضوع حق انتفاع باشد. ماده ۵۳- انتقال عین از طرف مالک به غیر موجب بطلان حق انتفاع نمی‌شود ولی اگر منتقل الیه جاهل باشد که حق انتفاع متعلق به دیگری است اختیار فسخ معامله را خواهد داشت. توضیح ماده اینکه با فروش مالک، حق انتفاع از بین نمی‌رود منتفع می‌گوید برای من فرقی ندارد که مالک چه کسی باشد فقط نسبت به خریدار جاهل به حق انتفاع (نداند که حق انتفاع وجود دارد) می‌تواند معامله اش را با مالک فسخ کند. اقسام حق انتفاع عمری حق انتفاعی است که به موجب عقدی از طرف مالک برای شخص به مدت عمر خود یا عمر منتفع یا عمر شخص ثالثی‌برقرار شده باشد. رقبی حق انتفاعی است که از طرف مالک برای مدت معینی‌برقرار می‌گردد. سکنی اگر حق انتفاع عبارت از سکونت در مسکنی باشد سکنی یاحق سکنی نامیده می‌شود و این حق ممکن است بطریق عمری یا بطریق رقبی برقرار شود. شرائط حق انتفاع حق انتفاع با عقد و قرارداد ایجاد می‌شود. موضوع حق انتفاع باید مالی باشد که استفاده از آن موجب از بین رفتن خود مال و عین آن نباشد. دارنده حق انتفاع (منتفع) باید در حین و زمان عقد موجود باشد. در حق انتفاع، قبض و تسلط منتفع بر مال مورد انتفاع شرط صحت عقد می‌باشد. تفاوت حق ارتفاق با حق انتفاع به‌طور کلی می‌توان فرقهای حق ارتفاق و حق انتفاع را در موارد ذیل بیان کرد: حق ارتفاق اختصاص به غیرمنقول دارد؛ ولی حق انتفاع ممکن است به مال منقول یا غیرمنقول اختصاص یابد. حق ارتفاق برای ملک است ولی حق انتفاع برای شخص. حق ارتفاق دائمی است لیکن حق انتفاع جز در موارد خاص، موقت است. حق ارتفاق فقط در زمانی ایجاد می‌شود که دو ملک وجود داشته باشد واگر شخص ملکی نداشته باشد حق انتفاع می‌شود. جستار حق ارتفاق پانویس منابع کاتوزیان، ناصر، دوره مقدماتی اموال و مالکیت، تهران، نشر میزان، ۱۳۸۲، چاپ ششم. اصطلاحات حقوق خصوصی حقوق اموال و مالکیت حقوق قراردادها حقوق نظام حقوقی رومی–ژرمنی واژگان فقه
به اشیایی که بر طبق ماده (۱۰ و ۱۴) این قانون سهم کاشف شده اگر در فهرست آثار ملی ثبت نشده دولت از دادن جواز صدور امتناع‌نخواهد نمود و اگر در فهرست مزبور ثبت شده مشمول مقررات ماده هیجدهم خواهد بود. ماده هیجدهم - اشیایی که از آثار ملی محسوب است هر گاه بخواهند تقاضای جواز صدور نمایند دولت حق دارد از اجازه صدور امتناع نموده و به‌قیمتی که صادرکننده برای صدور جواز در تقاضانامه خود اظهار کرده ابتیاع نماید و اگر مالک در فروش به قیمت اظهار شده امتناع نمود جواز صدور داده‌نخواهد شد و هر گاه اجازه صدور داده شد معادل صدی پنج از قیمت عادله آن به تقویم مقوم دولتی حق صدور اخذ می‌شود اگر بین صاحب مال و مقوم‌اختلاف شود کمیسیون مخصوصی که تشکیل آن در نظامنامه اجراییه این قانون پیش‌بینی می‌شود رفع اختلاف خواهد نمود. حق صدور مذکور در این ماده غیر از حقوق گمرکی است که بر طبق تعرفه گمرکی از این اشیاء مأخوذ می‌گردد صدور اشیایی که از حفاری علمی با اجازه‌دولت حاصل شده و سهم کاشف باشد در هر حال جائز و از پرداخت هر گونه حقوق و عوارض معاف است ماده نوزدهم - برای تعیین شرایط تجارت اشیاء عتیقه و همچنین اجرای کلیه مقررات این قانون نظامنامه مخصوصی تهیه شده و به تصویب هیئت‌وزراء خواهد رسید. ماده بیستم - اجازه‌هایی که تا کنون برای حفاری داده شده در صورت عدم موافقت با این قانون از درجه اعتبار ساقط است. این قانون که مشتمل بر بیست ماده است در جلسه دوازدهم آبان ماه یک هزار و سیصد و نه شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید. جستارهای وابسته آثار ملی ایران منابع سایت حقوق ایران مرکز پژوهش‌های مجلس شوارای اسلامی پانویس قوانین ایران
مضاربه قراردادی است که میان عامل و صاحب سرمایه ( مالک ) بسته شده و به این صورت است که عامل با سرمایه صاحب مال به تجارت پرداخته و در برابر آن به نسبت درصدی در سود با وی شریک می‌شود که البته اگر سودی به دست آید آن را با دارنده مال بر پایه قرارداد تقسیم می‌کند. شرط اساسی درستی مضاربه قبول خطر از جانب صاحب سرمایه و عدم ضمانت عامل نسبت به سرمایه‌است. در غیر این صورت سرمایه به عنوان قرض است و پس از انعقاد مضاربه، عامل نمی‌تواند سرمایه را با سودی کمتر به شخص دیگری واگذارد. در این زمینه تنها کتاب فارسی، کتابی است که مصطفی بروجردی نگاشته که با نام مضاربه از نظر فقهای شیعه در بازار موجود می باشد. علامه حلی در کتاب «شرایع» می‌نویسد:هر گاه عامل سرمایه‌ای را به عنوان مضاربه در اختیار دیگری قرار دهد، اگر این عمل با اجازه صاحب اصلی سرمایه انجام شده باشد و تقسیم سود بین صاحب سرمایه و عامل دوم انجام شود اشکال ندارد. ولی اگر به صورتی باشد که سهمی از سود به عامل اول برسد صحیح نیست. مضاربه در قانون مدنی ایران مضاربه یکی از عقود معین است که ماده ۵۴۶ الی ۵۶۰ قانون مدنی به مقررات آن اختصاص دارد. تعریف مضاربه به موجب ماده ۵۴۶ قانون مدنی: « مضاربه عقدی است که به موجب آن احد از متعاملین سرمایه می دهد با این قید که طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند. صاحب سرمایه « مالک » و عامل، مضارب ( mozaareb ) نامیده می شود. موضوع مضاربه قرارداد مضاربه از دو موضوع تشکیل گردیده است: ۱- سپردن سرمایه به مضارب توسط مالک. ۲- تصدی به عملیات تجاری ( فعالیت تجاری ) توسط عامل. سرمایه مالک به حکم ماده ۵۴۷ قانون مدنی، سرمایه مالک باید « وجه نقد » باشد. بنابراین چنانچه سرمایه مالک، چیزی به غیر از وجه نقد باشد، قرارداد فیمابین مضاربه شناخته نمی شود. همچنین این وجه نقد می تواند ارز رایج کشور ایران یا ارز کشور خارجی باشد. فعالیت تجاری مضارب مضارب باید با سرمایه مالک تجارت نماید. ماده ۲ قانون تجارت ایران فعالیت های تجاری را تعریف نموده است که عبارتند از: خرید یا تحصیل هر نوع مال منقول به قصد فروش یا اجاره، اعم از اینکه تصرفاتی در آن شده یا نشده باشد. تصدی به حمل و نقل از راه خشکی یا آب یا هوا به هر نحوی که باشد. هر قسم عملیات دلالی یا حق العمل کاری ( کمیسیون ) یا عاملی. تصدی به هر نوع تاسیساتی که برای انجام بعضی امور ایجاد می شود، از قبیل تسهیلات معاملات ملکی یا پیدا کردن خدمه یا تهیه و رساندن ملزومات و غیره تاسیس و به کار انداختن هر قسم کارخانه مشروط بر اینکه برای رفع حوائج شخصی نباشد تصدی به عملیات حراجی تصدی یه هر قسم نمایشگاه عمومی هر قسم عملیات صرافی و بانکی معاملات برواتی اعم از اینکه بین تاجر یا غیر تاجر باشد عملیات بیمه بحری و غیر بحری کشتی سازی و خرید و فروش کشتی و کشتیرانی دخای و معاملات راجع به آنها بنابراین مضارب می تواند با سرمایه مالک بر اساس تخصص یا دانش خود، فعالیت تجاری نماید و
حق‌العمل‌کار کسی است که به اسم خود ولی به حساب و دستور دیگری معاملاتی را کرده و در مقابل اجرتی دریافت می‌دارد. حق‌العمل‌کاری با وکالت و نمایندگی فرق دارد زیرا در وکالت و نمایندگی نماینده یا وکیل به نام موکل یا آمر خود عمل می‌کند ولی در حق‌العمل‌کاری اغلب حق‌العمل‌کار نام آمر را کتمان می‌کند و حتی طرف معامله نمی‌داند که معامله برای کیست و فقط حق‌العمل‌کار را در مقابل خود می‌شناسد. تفاوت حق‌العمل‌کار و دلال حق‌العمل‌کار و دلال هر دو واسطه انجام معاملات می‌باشند منتهی بین عمل دلال و حق‌العمل‌کار فرق بسیار موجود است. دلال جز معرفی طرفین معامله به یکدیگر وظیفه‌ای ندارد و جز بااجازه مخصوص نمی‌تواند نمایندگی یکی از طرفین را عهده‌دار باشد یا آنکه طرف معامله قرار بگیرد و دلال هیچ‌گونه تعهدی نسب به اجرای معامله ندارد. و همچنین حسن انجام تعهدات طرفین. با انجام معامله عمل دلال پایان میابد در صورتی که حق‌العمل‌کار طرف معامله بوده و مسئول انجام تعهداتی می‌باشد که بنام خود کرده‌است. تعهدات آمر و حق‌العمل کار در مقابل آمر نیز مسئول است که حاصل معامله را به او واگذار کند. حق‌العمل کار دو تعهد مستقیم دارد یکی نسبت به طرف مقابل معامله و دیگر مقابل آمرکه باید انجام معامله را به اطلاع او برساند و حاصل معامله را در اختیار او بگذارد. حق‌العمل‌کار فوایدی نیز دارد از جمله اینکه تاجر خارجی که به وضع محل در کشورهای دیگر آشنایی ندارد می‌تواند به این ترتیب معاملات خود را به وسیلهٔ تاجری که در محل مستقر است و بصیرت کافی دارد انجام دهد. وظایف حق‌العمل‌کار عبارت است از: انجام دستورهای آمر انجام معامله بنام خود ذینفع نبودن درمعامله تکلیف به اطلاع‌رسانی: «حق‌العمل‌کار باید آمر را از جریان اقدامات خود مستحضر داشته و مخصوصاً در انجام مأموریت این نکته را به فوریت به او اطلاع دهد». وکالت وامانت بیمه اجناس: حق‌العمل‌کار اصولاً مکلف به بیمه کردن مال‌التجاره نیست مگر آنکه آمر خلاف آن را دستور داده باشد. منافع معامله معاملات اعتباری دستورهای آمر بر دو نوع است یکی دستورهای آمرانه و اجباری و دیگری دستورهای اختیاری حق‌العمل‌کار باید آمر را از جریان اقدامات خود آگاه کند زیرا قیمت اجناس همیشه ثابت نیست و ممکن است ترقی یا تنزیل نماید و در مواردی که قیمت جنس ترقی نماید اگر حق‌العمل‌کار فوراً معامله را اطلاع نداده باشد وسوسه خواهد شد که معامله را برای خود نگاه دارد در صورتی‌که اگر انجام معامله را فوراً اطلاع دهد دیگر نمی‌تواند معامله را برای خود نگاه دارد. حق‌العمل‌کار موظف به بیمه نمودن اجناس معامله نیست مگر اینکه آمر دستور داده باشد. اگر بیم فساد سریع مال‌التجاره‌ای رود که نزد حق‌العمل‌کار برای فروش ارسال شده حق‌العمل‌کار می‌تواند و حتی در صورتی که منافع آمر ایجاب کند مکلف است مال‌التجاره را با اطلاع مدعی‌العموم محلی که مال‌التجاره در آنجا است یا نماینده او به فروش برساند. طرف معامله قرار گرفتن حق‌العمل‌کار طرف معامله قرارگرفتن حق‌العمل‌کار یعنی آنکه اگر مالی را که مأمور به فروش بوده خودش بخرد و مالی را که مأمور به خرید بوده، خودش به آمر بفروشد و در مقابل آمر مسئول اجرای تعهدات قرار گیرد. معامله با خود: طبق ماده ۳۷۳ قانون تجارت، برای انجام معامله با خود، باید ۳ شرط زیر وجود داشته باشد: موضوع
است که شریک بر اساس ماده ۳۱۷ قانون امور حسبی، فروش مال مشترک، و تقسیم بهای آن را از دادگاه درخواست نماید. دستور فروش ملک مشاعی ماده ۴ قانون افراز و فروش املاک مشاع مقرر می‌دارد که «ملکی که به موجب تصمیم قطعی غیرقابل افراز تشخیص شود، با تقاضای هر یک از شرکاء و به دستور دادگاه شهرستان فروخته می‌شود». در صورتی که بَنا به تصمیم واحد ثبتی، ملکِ غیرقابل افراز تشخیص داده شود، گواهینامه‌ای به متقاضی تسلیم می‌شود که در آن غیرقابل افراز، و تقسیم بودن ملک اعلام می‌گردد؛ و شریکِ متقاضی، به استناد گواهی‌نامه یادشده و سایر اسناد و مدارک مالکیت، درخواست خود را مبنی بر فروش ملک به دادگاه حقوقی تقدیم، و دادگاه پس از صدور دستور فروش آن را به دایره اجرا، خواهد سپرد و مدیر اجرا نیز وفق مقررات قانون اجرای احکام مدنی نسبت به مزایده و فروش مال غیرمنقول اقدام می‌نماید. شراکت بین دو نفر شفعه، یعنی از نظر فقه امامیه اگر دو نفر مالک یک مال چون زمین باشند و احدی از آن‌ها سهم خود را به بیع (نه عقدی دیگر) واگذار نماید دیگری می‌تواند آن را با پرداخت ثمن بخرد و نسبت به منتقلٌ‌الیه قهراً ارجح است. البته بر اساس ماده ۸۰۸ قانون مدنی، مال غیرمنقول مشاع بین ۲ نفر، باید قابل‌تقسیم باشد تا در اثر فروش یکی از ۲ شریک، دیگری با استفاده از حق شفعه حصه شریک دیگر را تصاحب کند و مانع از ضرر به خود شود، درنتیجه حق شفعه در ملک قابل‌تقسیم به وجود می‌آید تا بدین‌وسیله از ضرری که مالک سهم مشاع در اثر تقسیم متحمل می‌شود، جلوگیری شود اما در ملک غیرقابل تقسیم، این ضرر متصور نیست. اخذ به شفعه در صورتی به مال غیرمنقول تعلق می‌گیرد که شراکت فقط بین ۲ نفر وجود داشته باشد و این مورد به‌صراحت در ماده ۸۰۸ قانونی مدنی تصریح شده‌است بنابراین چنانچه تعداد شرکا بیشتر باشد، دیگر حق شفعه‌ای وجود نخواهد داشت. حکم اخذ به شفعه برخلاف قاعده است و در موردتردید در وجود آن، اصل بر نبود آن است. جستارهای وابسته سرقفلی منابع فرهنگ عمید - ص ۹۷۴ امور مالی شخصی حقوق اراضی حقوق مالکیت مالکیت واژگان حقوقی ویکی‌سازی رباتیک
حق انتفاع عبارت است از حقوقی که فرد از منافع چیزی یا مالی (معمولاً مال غیر) بر خوردار می‌شود. در حقوق مدنی حق انتفاع عبارت است از حقی که به موجب آن شخص می‌تواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد، استفاده کند. در حق انتفاع، مال در مالکیت شخصی دیگر است و منافع نیز ملک شخص دیگری است و فقط شخص دارای حق انتفاع، حق استفاده و بهره‌برداری از آن را دارد، نه حق مالکیت بر آن. حق انتفاع نوعی مالکیت است که طی قراردادی به شخص واگذار می‌شود٬بنابراین اگر حق انتفاع روی مال غیرمنقول باشد، غیرمنقول تبعی و اگر روی مال منقول باشد منقول حکمی محسوب می‌شود. معنی لغوی انتفاع در لغت مصدر باب افتعال و از ریشه نفع و به معنای نفع گرفتن و سود بردن می‌باشد. در فقه در اصطلاح فقه این واژه دارای دو معنی است: حقی که به موجب آن شخص می‌تواند از ملک غیر بهره‌مند شود. به معنای مطلق بهره‌مندی است که به اقتضای موارد فرق می‌کند. در قانون مدنی مواد زیر از قانون مدنی ایران به مربوط به حق انتفاع می‌باشد: ماده ۴۰ ـ حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص‌می‌تواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند. ماده ۴۱ ـ عمری حق انتفاعی است که به موجب عقدی از طرف مالک برای شخص به مدت عمر خود یا عمر منتفع یا عمر شخص ثالثی‌برقرار شده باشد. ماده ۴۲ ـ رقبی حق انتفاعی است که از طرف مالک برای مدت معینی‌برقرار می‌گردد. ماده ۴۳ ـ اگر حق انتفاع عبارت از سکونت در مسکنی باشد سکنی یاحق سکنی نامیده می‌شود و این حق ممکن است بطریق عمری یا بطریق رقبی برقرار شود. ماده ۴۴ ـ در صورتی که مالک برای حق انتفاع مدتی معین نکرده باشد حبس، مطلق بوده و حق مزبور تا فوت مالک خواهد بود مگر اینکه‌مالک قبل از فوت خود رجوع کند. ماده ۴۵ ـ در موارد فوق حق انتفاع را فقط دربارهٔ شخص یا اشخاصی‌می‌توان برقرار کرد که در حین ایجاد حق مزبور وجود داشته باشند ولی ممکن است حق انتفاع تبعا برای کسانی هم که در حین عقد به وجود نیامده‌اند برقرار شود و مادامی که صاحبان حق انتفاع موجود هستند حق مزبور باقی و بعد از انقراض آنها حق زایل می‌گردد. ماده ۴۶ ـ حق انتفاع ممکن است فقط نسبت به مالی برقرار شود که‌استفاده از آن با بقای عین ممکن باشد اعم از اینکه مال مزبور منقول باشد یا غیرمنقول و مشاع باشد یا مفروز. ماده ۴۷ ـ در حبس، اعم از عمری و غیره، قبض شرط صحت است. ماده ۴۸ ـ منتفع باید از مالی که موضوع حق انتفاع است سوءاستفاده‌نکرده و در حفاظت آن تعدی یا تفریط ننماید. ماده ۴۹ ـ مخارج لازمه برای نگاهداری مالی که موضوع انتفاع است برعهده منتفع نیست مگر اینکه خلاف آن شرط باشد. - نکته ماده: مالی که موضوع حق انتفاع است دو سری مخارج و هزینه دارد:الف- مخارج نگهداری اصل مال (که با مالک است). ب- مخارج استفاده مثل بنزین، روغن، ضدیخ و … (مخارج استفاده با منتفع است ولی علی الاصول می‌توان خلافش شرط کرد به هر نوعی) ماده ۵۰
معامله فضولی یکی از اقسام معاملات است که در آن تمام شرایط عقد برقرار است جز اینکه در آن فروشنده مالک مال نیست و اجازهٔ فروش آن را هم ندارد. در واقع شخصی بدون اجازه مالک اصلی مال متعلق به اورا منتقل می‌کند و این شخص نه مالک مال است و نه از جانب مالک نمیندگی دارد. قانون مدنی ایران بر اساس فقه اسلامی، مشتری جاهل به فضولی را مستحق اصل ثمن به انضمام غرامات شناخته‌است. طرفی که مال متعلق به او بوده اما بدون اجازه اش مال فروخته شده، مالک اصلی، طرفی که مال متعلق به غیر را فروخته بایع فضولی یا فضول و طرفی که مال را از بایع فضولی خریده مشتری است. احکام معامله فضولی از مواد ۲۴۷ تا ۲۶۳ قانون مدنی ایران را در برمی گیرد. البته احکام یاد شده مختص عقد بیع نیست و بر عقود دیگر نیز صدق می‌کند. شرایط معامله فضولی بنا بر تعریف ماده ۲۴۷ قانون مدنی ایران: «معامله به مال غیر جز به عنوان ولایت یا وصایت یا وکالت نافذ نیست ولو اینکه صاحب مال باطناً راضی باشد، ولی اگر مالک پس ازوقوع معامله آنرا اجازه نمود، در این صورت معامله صحیح و نافذ است» برای وقوع هر عقد و معامله ای نیازمند چند شرط هستیم که قانون مدنی در ماده ۱۹۰ تحت عنوان شرایط اساسی صحت معاملات از آن نام برده که عبارتند از:۱-قصد طرفین و رضای آنها ۲-اهلیت طرفین ۳-موضوع معین ۴- مشروعیت جهت معامله در صورت آنکه قصد نباشد معامله، باطل است و در صورت فقدان عنصر رضا معامله غیر نافذ می‌شود یعنی معامله نه صحیح است و نه باطل و صحیح بودن یا بطلان آن نیازمند اذن یا رد مالک مال است. در معامله فضولی نظر فقها بر این بود که قصد وجود دارد اما رضا مخدوش است و همین موجب ورود به قانون مدنی ایران شد و بدین ترتیب معامله فضولی باطل نیست و بستگی به اراده مالک مال خواهد داشت. از این جهت معامله باطل نیست که آثاری در زمان ایجاد معامله تا زمان رد یا اجازه مالک، وجود دارد و برای حفظ حقوق مالک مهم است. اگر او معامله را بپذیرد اصطلاحاً معامله را تنفیذ کرده و اگر نپذیرد معامله را رد کرده‌است. آثار معامله فضولی از آنجایی که معامله فضولی تمام شرایط یک عقد جز رضا را دارد؛ معامله از حیث تنفیذ یا رد دارای آثار مختلفی است. اگر مالک معامله را رد کند بایع فضولی و مشتری، غاصب شناخته می‌شوند در این صورت مالک می‌تواند با مراجعه به هریک عین مال خود را از آنها بگیرد و اگر تلف شده باشد می‌تواند مثل یا قیمت مال را دریافت کند و همچنین می‌تواند تمام منافع مال خود را نیز دریافت دارد. اگر مالک به مشتری مراجعه کند برای دریافت این هزینه‌ها مشتری اگر جاهل به فضولی بودن معامله باشد می‌تواند برای ثمنی که پرداخت کرده و خسارتهایی که به مالک داده به بایع فضولی مراجعه کند اما اگر مشتری با علم به فضولی بودن، معامله را انجام داده باشد تنها می‌تواند برای ثمن معامله به بایع فضولی مراجعه کند. اگر مالک معامله را بپذیرد از این نظر که اثر معامله از زمان اجازه مالک است یا از زمان انعقاد معامله بحث‌هایی وجود دارد که موجب به وجود آمدن
114cfb76-554b-4dbc-97a0-33b64b88a70f
قانون حفظ آثار ملی
ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد.
مالی که در فهرست آثار ملی ثبت شده را اگر کسی بدون اطلاع وزارت معارف و نمایندگان آن بفروشد محکوم به پرداخت چقدر جزای نقدی می‌شود؟
false
{ "answer_start": [ 685 ], "text": [ "معادل قیمت فروش آن‌مال" ] }
- برای هر مال منقولی که در فهرست آثار ملی ثبت شده باید یک معرفینامه در دو نسخه تنظیم شود که وصف و اصل و منشأ و کیفیت‌اکتشاف آن را معلوم کند و به یک یا چندین عکس از آن منضم باشد یک نسخه از این معرفی‌نامه در دفتر آثار ملی دولت مضبوط و نسخه دیگر مجاناً به‌مالک مال داده می‌شود و در هر قسم نقل و انتقال آن مال باید آن نسخه معرفی‌نامه همراه باشد و آثاری که بر ثبت مال در فهرست آثار ملی مترتب می‌گردد در تغییر ایادی نسبت به آن مال منفک نخواهد شد. ماده نهم - هر کس مالک مال منقولی است که در فهرست آثار ملی ثبت شده اگر بخواهد آن را به دیگری بفروشد باید به اداره مربوطه دولتی کتباً‌اطلاع دهد دولت اگر بخواهد آن مال را جزء مجموعه‌های دولتی آثار ملی قرار دهد در ابتیاع آن با شرایط متساوی بر مردم دیگر حق تقدم دارد ولیکن درظرف ده روز پس از رسید دادن به اعلام کتبی صاحب مال دولت باید قصد خود را در ابتیاع آن به مالک اعلام کند و اگر نکرد صاحب مال می‌تواند مال رابه دیگری بفروشد در هر حال مالک این اموال به هر نحو از انحاء آن را به دیگری منتقل کند باید پس از انتقال در ظرف ده روز اسم و محل اقامت مالک‌جدید را به اطلاع دولت برساند. اگر کسی مالی را که در فهرست آثار ملی ثبت شده بدون اطلاع وزارت معارف یا نمایندگان او بفروشد محکوم به جزای نقدی معادل قیمت فروش آن‌مال خواهد شد و نیز دولت می‌تواند مال را از مالک جدید اخذ نموده و قیمتی را که مالک جدید ادا نموده به او پرداخت نماید خریدار نیز اگر از ثبت‌بودن مال در فهرست آثار ملی مطلع بوده و با وصف این خریده باشد مانند فروشنده مجازات خواهد شد. مگر اینکه خود او به دولت اعلام کرده باشد. ماده دهم - هر کس اموال منقوله که مطابق این قانون از آثار ملی محسوب تواند شد بر حسب تصادف و اتفاق به دست آورد اگر چه در ملک خود اوباشد باید هر چه زودتر به وزارت معارف یا نمایندگان او اطلاع بدهد هر گاه مقامات مربوطه دولتی اموال مزبوره را قابل ثبت در فهرست آثار ملی‌دانستند نصف آن اموال به کاشف واگذار یا قیمت عادله آن به تصدیق اهل خبره به او داده می‌شود و نسبت به نصف دیگر دولت اختیار دارد که ضبط ویا بلاعوض به کاشف واگذار کند. ماده یازدهم - حفر اراضی و کاوش برای استخراج آثار ملی منحصراً حق دولت است و دولت مختار است که به این حق مستقیماً عمل کند یا به‌مؤسسات علمی یا به اشخاص یا شرکت‌ها واگذار نماید واگذاری این حق از طرف دولت به موجب اجازه‌نامه مخصوص باید باشد که محل کاوش وحدود و مدت آن را تعیین نماید و نیز دولت حق دارد در هر مکان که آثار و علائمی ببیند و مقتضی بداند برای کشف و تعیین نوع و کیفیات آثار ملی‌اقدامات اکتشافیه بنماید. ماده دوازدهم - حفاری اگر فقط برای کشف آثار ملی و تحقیقات علمی باشد حفاری علمی و اگر برای خرید و فروش اشیاء عتیقه باشد حفاری‌تجارتی است اجازه حفاری
قانون حفظ آثار ملی مصوب ۱۲ آبان ماه۱۳۰۹ ماده اول - کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکنی که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده اعم از منقول و غیرمنقول با رعایت ماده۱۳ این قانون می‌توان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می‌باشد. ماده دوم - دولت مکلف است از کلیه آثار ملی ایران که فعلاً معلوم و مشخص است و حیثیت تاریخی یا علمی یا صنعتی خاصی دارد فهرستی‌ترتیب داده و بعدها هم هر چه از این آثار مکشوف شود ضمیمه فهرست مزبور بنماید. فهرست مزبور بعد از تنظیم طبع شده و به اطلاع عامه خواهدرسید. ماده سوم - ثبت مال در فهرست آثار ملی پس از تشخیص و اجازه کتبی وزارت معارف خواهد بود ولیکن ثبت مالی که مالک خصوصی داشته باشدباید قبلاً به مالک اخطار شود و قطعی نمی‌شود مگر پس از آنکه به مالک اخطار و به اعتراض او اگر داشته باشد رسیدگی شده باشد و وظایف مقرره دراین قانون راجع به آثار ملی فقط پس از قطعی شدن ثبت بر عهده مالک تعلق خواهد گرفت. ماده چهارم - مالک مال غیرمنقولی که مطابق این قانون از آثار ملی می‌توان محسوب داشت و همچنین هر کس که بر وجود چنین مالی پی ببرد بایدبه نزدیکترین اداره مربوطه از ادارات دولتی اطلاع بدهد تا در صورتی که مقامات صالحه مقرره در نظامنامه اجراییه این قانون تصدیق نمودند که از آثارملی است در فهرست آثار ملی ثبت بشود. ماده پنجم - اشخاصی که مالک یا متصرف مالی باشند که در فهرست آثار ملی ثبت شده باشد می‌توانند حق مالکیت یا تصرف خود را حفظ کنندولیکن نباید دولت را از اقداماتی که برای حفاظت آثار ملی لازم می‌داند ممانعت نمایند در صورتی که عملیات دولت برای حفاظت مستلزم مخارجی‌شود دولت از مالک مطالبه عوض نخواهد نمود و اقدامات مزبور مالکیت مالک را متزلزل نخواهد کرد. ماده ششم - عملیات مفصله ذیل ممنوع و مرتکبین آن به موجب حکم محکمه قضایی به اداء پنجاه تومان الی هزار تومان جزای نقدی محکوم‌خواهند شد و به علاوه معادل خسارتی که به واسطه عمل خود بر آثار ملی وارد ساخته‌اند می‌توان از ایشان اخذ نمود: الف - منهدم کردن یا خرابی وارد آوردن به آثار ملی و مستور ساختن روی آن‌ها به اندود یا رنگ و رسم کردن نقوش و خطوط بر آنها. ب - اقدام به عملیاتی در مجاورت آثار ملی که سبب تزلزل بنیان یا تغییر صورت آن‌ها شود. ج - تملک و معامله بدون اجازه دولت نسبت به مصالح و مواد متعلقه به ابنیه مذکوره در فهرست آثار ملی. اقدام به مرمت و تجدید بنایی از آثار ملی که در تصرف اشخاص باشد باید با اجازه و تحت نظر دولت واقع شود و الا مجازات‌های سابق‌الذکر ممکن است‌به مرتکب تعلق گیرد. ماده هفتم - اموال منقوله که از آثار ملی محسوب و مالک خصوصی داشته باشد باید در فهرست جداگانه به ترتیبی که در ماده سه مقرر است ثبت‌شود. ماده هشتم - برای هر مال منقولی که در فهرست آثار ملی ثبت شده باید یک معرفینامه در دو نسخه تنظیم شود که وصف و اصل و منشأ و کیفیت‌اکتشاف آن را معلوم کند
ملی‌اقدامات اکتشافیه بنماید. ماده دوازدهم - حفاری اگر فقط برای کشف آثار ملی و تحقیقات علمی باشد حفاری علمی و اگر برای خرید و فروش اشیاء عتیقه باشد حفاری‌تجارتی است اجازه حفاری علمی فقط به مؤسسات علمی داده می‌شود در ابنیه و اموال غیر منقوله که در فهرست آثار ملی ثبت شده حفاری تجارتی‌ممنوع است. ماده سیزدهم - حفاری در اراضی که مالک خصوصی دارد گذشته از اجازه دولت استرضای مالک را نیز لازم دارد در محلهایی که در فهرست آثارملی ثبت شده یا دولت پس از اقدامات اکتشافیه آن‌ها را در فهرست ثبت کند مالک حق امتناع از اجازه حفاری ندارد و فقط می‌تواند حقی مطالبه کند ومأخذ تعیین این حق ضعف اجرت‌المثل زمینی است که مالک به واسطه حفر از استفاده آن محروم می‌گردد به علاوه خسارتی که به مالک وارد می‌شود و مخارجی که بعد از حفاری برای اعاده زمین به حالت اولیه باید نمود. ماده چهاردهم - در ضمن عملیات حفاری علمی یا تجارتی آنچه در یک محل و یک موسم کشف شود اگر مستقیماً توسط دولت کشف شده تماماً‌متعلق به دولت است و اگر دیگری کشف کرده باشد دولت تا ده فقره از اشیایی که حیثیت تاریخی و صنعتی دارد می‌تواند انتخاب و تملک و از بقیه‌نصف را مجاناً به کاشف واگذار و نصف دیگر را ضبط کند هر گاه کلیه اشیاء زائد بر ده فقره نبوده و دولت همه را ضبط کند مخارجی را که حفرکننده‌متحمل شده‌است به او می‌پردازد. ابنیه و اجزاء ابنیه از تقسیم فوق مستثنی است و دولت می‌تواند تمام را متصرف شود. تبصره - مقصود از یک موسم یک دوره عملی است که مدت آن از یک سال بیشتر نباشد. ماده پانزدهم - اشیایی که در نتیجه حفاری علمی کشف شود آنچه سهم دولت باشد باید در مجموعه‌ها و موزه‌های دولتی ضبط شود و فروش آنهاجایز نیست و آنچه سهم کاشف باشد متعلق به خود او است اشیایی که از حفاری تجارتی حاصل شده باشد دولت از قسمتی که به خود او تعلق می‌گیردهر چه قابل موزه باشد ضبط و بقیه را به هر نحو مقتضی داند نقل و انتقال می‌دهد فروش این اموال از طرف دولت به مزایده خواهد بود. ماده شانزدهم - متخلفین از ماده (۱۰) و کسانی که بدون اجازه و اطلاع دولت حفاری کنند ولو در ملک خودشان باشد و کسانی که اموال‌آثار ملی را به‌طور قاچاق از مملکت خارج کنند محکوم به بیست تومان الی دو هزار تومان جزای نقدی خواهند شد و اشیاء مکتشفه هم برای دولت‌ضبط می‌شود. حفر اراضی و عملیات نظیر آن در صورتی که به قصد کشف آثار عتیقه واقع نشده باشد مستوجب مجازات سابق‌الذکر نخواهد بود. ماده هفدهم - کسانی که بخواهند تجارت اشیاء عتیقه را کسب خود قرار دهند باید از دولت تحصیل اجازه کرده باشند همچنین خارج کردن آن‌ها ازمملکت به اجازه دولت باید باشد و اگر کسی بدون اجازه دولت در صدد خارج کردن اشیایی که در فهرست آثار ملی شده برآید اشیاء مزبور ضبط دولت‌می‌شود نسبت به اشیایی که بر طبق ماده (۱۰ و ۱۴) این قانون سهم کاشف شده اگر در فهرست آثار ملی ثبت نشده دولت از دادن جواز صدور امتناع‌نخواهد نمود و اگر در فهرست
کسی است که برای اولین بار چک را به حساب برده (و به نامش برگشت می‌خورد). ۶- کسی که چک پس از برگشت به او منتقل می‌شود حق شکایت کیفری ندارد مگر انتقال قهری باشد (ارث رسیده). ۷- اگر دارنده چک بخواهد چک را به وسیلهٔ شخصی دیگر به نمایندگی از طرف خود وصل کند و و حق شکایت کیفری او در صورت بی محل بودن چک محفوظ باشد باید هویت و نشانی خود را با تصریح نمایندگی در ظهر چک قید کند در این صورت گواهی عدم پرداخت به نام او صادر می‌شود و حق شکایت کیفری دارد. ۸- هرگاه بعد از شکایت کیفری، شاکی چک را به دیگری انتقال دهد یا حقوق خود را نسبت به چک به هر نحو دیگری واگذار نماید، تعقیب کیفری موقوف می‌شود. ۹- هرگاه قبل از صدور حکم قطعی، شاکی گذشت کند یا متهم وجه چک و خسارت تأخیر تادیه را نقداً به دارنده آن پرداخت کند یا موجبات پرداخت چک و خسارت مذکور را فراهم کند یا در صندوق دادگستری یا اجرای ثبت تودیع نماید، مرجع رسیدگی قرار موقوفی تعقیب صادر می‌کند. ۱۰-این مجازات‌ها شامل مواردی که ثابت شود چک یا چک‌ها بابت معاملات نامشروع یا ربوی صادر شده نمی‌باشد. ۱۱- چک‌های صادره در ایران عهده بانک‌های واقع در خارج از کشور مشمول این ماده‌است. ۱۲- در صورتی که صادرکننده چک قبل از تاریخ شکایت کیفری وجه چک را نقداً به دارنده آن پرداخت کند یا با موافقت شاکی خصوصی ترتیبی برای پرداخت آن بدهد یا موجبات پرداخت آن را فراهم کند قابل تعقیب نیست. آمار و ارقام چک در ایران بر اساس گزارش بانک مرکزی در خرداد ۱۳۸۹، از هر ۸ چکی که صادر می‌شود، یکی در هنگام وصول مبلغ برگشت می‌خورد. به عبارت دقیقتر، در خرداد این سال بانک مرکزی حدود ۴ میلیون و ۲۳۲ هزار فقره چک را در مبادلات اقتصادی می‌داند که ۵۳۸ هزار برگ آن برگشت داده شده‌است. مبلغ مجموع چک‌ها ۵ هزار و ۳۰۸ میلیارد تومان بوده‌است که حدود ۲ هزار و ۳۶۷ میلیارد تومان آن نقد نشده‌است. کارشناسان یکی از دلایل وجود چک‌های برگشتی در تبارلات پولی در ایران را وجود رکود اقتصادی می‌دانند که از سال ۱۳۸۶ شروع به رشد کرده‌است. ماده ۱۰ قانون صدور چک ۱- هرکس با علم به بسته بودن حساب بانکی خود مبادرت به صدور چک نماید عمل وی در حکم صدور چک بلامحل خواهد بود و به حداکثر مجازات ماده ۷ (دو سال) محکوم می‌شود. این مجازات غیرقابل تعلیق است. ۲- جرایم مذکور در این قانون بدون شکایت دارنده چک قابل تعقیب نیست. ۳- در صورتی که دارنده چک تا شش ماه از تاریخ صدور برای وصول وجه آن به بانک مراجعه نکرد یا ظرف شش ماه از تاریخ صدور گواهی عدم پرداخت شکایت نکرد دیگر حق شکایت کیفری نخواهد داشت. ۴- اگر بعد از صدور حکم قطعی، شاکی گذشت کند یا محکوم علیه به ترتیب بالا موجبات پرداخت وجه چک را فراهم کند اجرای حکم موقوف می‌شود. ۵- محکوم علیه ملزم به پرداخت مبلغی معادل یک سوم جزای نقدی مقرر در حکم به نفع دولت خواهد بود. نکته) در موارد زیر صادرکننده چک قابل تعقیب کیفری نیست: الف. سفید امضا (چنانچه چک بدون تاریخ داده شود هرگونه اضافه کردن تاریخ بدان از طرف غیر از صاحب حساب جدا از جنبه حقوقی قابل شکایت کیفری
درست بوده و اتهام زننده خانهٔ متهم را صاحب می‌شود. اگر رودخانه بی گناهی متهم را ثابت کند و او بدون آسیب بیرون بیاید، اتهام زننده به مرگ محکوم است و متهم خانهٔ اتهام زننده را صاحب می‌شود. اگر شخصی اتهام جرمی را نزد بزرگان (پیران) بیاورد و نتواند اثبات کند، اگر اتهام جرم بزرگ باشد مجازات او مرگ است. اگر شخصی چیزی را از معبد یا دربار بدزدد هم دزد و هم دریافت کنندهٔ جنس محکوم به مرگ هستند. اگر کسی از پسر یا بردهٔ مرد دیگری بدون شاهد یا قرار داد چیزی بخرد، طلا یا نقره، بردهٔ مرد یا زن، گوسفند یا گاو، خر … فرد خریدار در حکم دزد است و به مرگ محکوم است. اگر کسی گله یا گوسفند یا خوک یا بزی بدزدد و آن متعلق به خدا یا دربار باشد باید ۳۰ برابر بپردازد. اگر متعلق به مرد آزاد دیگری باشد باید ۱۰ برابر بپردازد و اگر چیزی برای پرداخت ندارد به مرگ محکوم است. اگر کسی جنسی را از دست بدهد و آن را در مالکیت دیگری بیابد و این شخص ادعا کند که آن را از بازرگانی و در برابر شاهدانی خریده، و صاحب مال نیز ادعا کند که شاهدانی دارد که شهادت دهند این جنس از آن اوست، آنگاه باید خریدار تاجر و شاهدان خود و مالک نیز شاهدان خود را بیاورد و قاضی شهادت آن‌ها را بیازماید. در اینصورت تاجر دزد به حساب می‌آید و به مرگ محکوم است. اگر خریدار تاجر و شاهدان را نیاورد و مالک شاهد بیاورد، خریدار دزد است و به مرگ محکوم. اگر مالک شاهدی نیاورد در آن صورت او بدکار است و به مرگ محکوم. اگر شاهدان در دسترس نباشند، قاضی فرجهٔ شش‌ماهه‌ای می‌دهد و اگر در آن ۶ ماه نیز شاهدان نیایند، فرد بدکار است و باید جریمه بپردازد. اگر کسی بردهٔ مرد یا زنی از دربار یا از مرد آزاد دیگری را در خارج از دروازهٔ شهر بگیرد، او به مرگ محکوم است. اگر بردهٔ مرد یا زن فراری از دربار یا متعلق به مرد آزاد دیگری به خانهٔ کسی بروند و او آن را به محل اعلان عمومی نیاورد رئیس خانه به مرگ محکوم است. اگر کسی بردهٔ مرد یا زنی را در مناطق بیابد و آن را به صاحبش برگرداند صاحب برده باید دو شکل نقره به فرد بپردازد. اگر برده از گفتن نام صاحب خود خودداری کند باید آن را به قصر آورند و جستجوی بیشتری شود تا او را به صاحبش بازگردانند. اگر کسی سوراخی به خانه‌ای حفر کند (برای دزدی) شخص در برابر همان سوراخ باید کشته و دفن شود. اگر از کسی دزدی شد و دزد گرفته نشد او باید با سوگند آنچه از او دزدیده شده را بیان کند و جامعه یا آنکه در محدودهٔ قدرت او این دزدی رخ داده باید دزدی را جبران کند. اگر شخصی دزدیده شد، جامعه باید یک مینا نقره به بازماندگان شخص بپردازد. اگر آتش خانه‌ای را ویران می‌ساخت و کسی که آمده بود آتش را خاموش کند چشم به مال صاحبخانه داشت و آن مال را تصرف کرد باید خود در آتش افکنده شود. اگر سردسته یا سرباز معمولی ای که باید به فرمان شاه به جنگ می‌رفت، سربازی را اجیر کند تا به جای او به جنگ
جریمه نقدی محکوم شد. همچنین شش نفر از معاونان وزارت بهداشت و درمان در این ماجرا مقصر شناخته شدند که به  پرداخت جریمه نقدی و نیز به مجازات تکمیلی محکوم شدند. شهرداری: به پرداخت جریمه نقدی و مجازات تکمیلی محکوم شد. سازمان آتش‌نشانی: پرداخت دیه و جریمه نقدی و دو آتش‌نشان به مجازات تکمیلی محکوم شدند. جستارهای وابسته انفجار پارچین منابع پیوند به بیرون bbc.com dw.com express.co.uk dailymail.co.uk indianexpress.com foxnews.com تصاویر جانباختگان حادثه کلینیک سینا اطهر ۱۳۹۹ انفجارها در ایران ایران در ۱۳۹۹ تاریخ استان تهران
حواشی فراوان و تخلفات گسترده مالی و اداری اخذ رشوه، اختلاس و ارتشاء در فرودین ماه ۱۳۹۲ توسط هیئت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات از شوراهای اسلامی استان گیلان منحل شد و برخی اعضای این دوره شورا به همراه دو شهردار سابق رشت و هفت نفر از کارمندان شهرداری رشت بازداشت و تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند. براساس شماره دادنامه ۹۳۰۹۹۷۱۳۱۴۵۰۱۱۵۴ مورخه ۹۳/۸/۲۹ و شماره حکم ۹۳۰۶۶۰ و شماره پرونده ۹۲۰۹۹۸۱۳۱۵۱۰۰۰۳۱ رأی صادر شده به قرار زیر است: بر این اساس حکم برائت آقایان موسی ناصح، غلامرضا خاکسار، هادی رمضانی و محمود فریدونی از اتهام شرکت در اختلاس و محمد محمودیان از اتهام شرکت در اختلاس و ارتشا صادر می‌گردد. غلامرضا هاتفی به اتهام شرکت در ارتشا به مبلغ ۹ میلیارد ریال با همکاری محمدرضا قاسمی و سیزده میلیارد ریال به اتفاق محمود مباحی احراز و هاتفی به تحمل ده سال حبس و پرداخت سیزده میلیارد ریال جزای نقدی در حق دولت و انفصال از خدمات دولتی به مدت یک سال و تحمل ۳۰ ضربه شلاق محکوم می‌گردد. همچنین وی به اتهام داشتن تجهیزات دریافت ماهواره و آلات قمار به تحمل کیفر محکوم می‌گردد. محمدرضا قاسمی به اتهام شرکت در ارتشا به مبلغ ۹ میلیارد ریال با همکاری غلامرضا هاتفی به تحمل پنج سال حبس، بیست ضربه شلاق و تادیه سه میلیارد ریال جزای نقدی در حق دولت محکوم شده‌است. دادگاه محمود مباحی را به اتهام شرکت در ارتشا با همکاری غلامرضا هاتفی به مبلغ سیزده میلیارد ریال به تحمل ۷ سال حبس و بیست ضربه شلاق و انفصال از خدمات دولتی به مدت یک سال و نیز پرداخت مبلغ سیزده میلیارد ریال به عنوان جزای نقدی در حق دولت و به اتهام داشتن اسپری دفاع شخصی به تادیه جزای نقدی به مبلغ ده میلیون ریال و به دلیل داشتن تجهیزات دریافت ماهواره او را به تحمل کیفر محکوم می‌نماید. منابع رشت رشت
شنود اشباح، نام کتابی جنجالی است به قلم رضا گلپور، که در رابطه با وزارت اطلاعات دولت خاتمی با نگاهی انتقادی نگاشته شد. این کتاب با واکنش‌های شدیدی روبرو شد نویسنده کتاب به خاطر چاپ آن چندین ماه بازداشت شد و سرانجام به دلیل اتهامات امنیتی و تبلیغ علیه نظام، به جزای نقدی محکوم شد. واکنش به چاپ کتب شنود اشباح انتشار این کتاب با واکنش‌های شدیدی روبرو شد و گلپور به خاطر چاپ آن چندین ماه بازداشت شد. سرانجام به دلیل اتهامات امنیتی و تبلیغ علیه نظام، به جزای نقدی محکوم شد. عمده این کتاب علیه اصلاح طلبان است و اتهامات سنگینی از جمله جاسوسی را متوجه روحانی برجسته اصلاحات کرده بود جلد دوم وی که در این کتاب ادعاهای گسترده‌ای علیه وزارت اطلاعات مطرح کرده بود پیش از چاپ کتاب دستگیر شد. جستارهای وابسته دیگر آثار نویسنده عبارتنداز: چهل و شش نوشتار کابوس در بیداری منابع تکرار "شنود اشباح" "جلد دوم" (روزشمار وقایع نگاری کتاب شنود اشباح) محکومیت رضا گلپور به جزای نقدی پیوند به بیرون «شنود اشباح 2» وارد بازار می‌شود یک تیم اطلاعاتی تلاش می‌کند از خطای گلپور سوءاستفاده کند کتاب‌های سیاسی کتاب‌های فارسی
محوطه کفسه چال مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان رضوانشهر، بخش پره سر، دهستان ارده واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۱۲۲۲۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. جستارهای وابسته فهرست آثار ملی ایران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منابع آثار دوران پس از اسلام در شهرستان رضوانشهر محوطه‌های تاریخی شهرستان رضوانشهر
ناحیهٔ موراهالوم یک ناحیه در مجارستان است که در چونگراد-چاناد واقع شده‌است. ناحیهٔ موراهالوم ۵۶۱٫۷۱ کیلومتر مربع مساحت و ۲۸٬۹۸۶ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای مجارستان منابع پیوند به بیرون ناحیه‌های استان چونگراد
275de0a8-3d20-4ac2-bd20-22428dfaa782
سده ۴ (قمری)
بنا به گفتهٔ تقی‌الدین مقریزی در «الخُطَط»، نیشابور نخستین شهر اسلامی بود که از مدرسه‌سازی در آن در تاریخ‌نگاری‌ها یاد شده‌است: «مدرسه‌هایی که در سرزمین‌های اسلامی برپا شده‌ا‌ند، به هنگام صحابه و تابعین این چنین شناخته نشده بودند، این‌ها نوبنیادند و چهارصد سال پس از هجرت ساخته شدند. نخستین کسانی که در سرزمین اسلامی بدین کار همت گماشتند، مردم نیشابور بودند؛ مدرسهٔ بیقهیه را آنجا بنیان نهادند.» مهاجرت‌های دانشمندان از سراسر جهان اسلام در سده‌های میانه به نیشابور، سبب شد که مدرسه‌های آن «کانون گسترش ایده‌ها» و «قطب علمی دنیای اسلامی» شود. پیش از ساخت نظامیه در نیشابور، مدرسه‌هایی در آن برپا بوده‌است:
نام نخستین شهر اسلامی که در آن مدرسه‌سازی کردند چیست؟
false
{ "answer_start": [ 44 ], "text": [ "نیشابور" ] }
اسماعیل بن اسحاق قاضی از ادیبان کتاب‌دوست بودند. جاحظ گفته که «یک‌ماهه، از کتاب چندان دانش می‌آموزی که از دهان مردمان، به روزگاران دراز هم نمی‌آموزی.» مدرسه‌ها بنا به گفتهٔ تقی‌الدین مقریزی در «الخُطَط»، نیشابور نخستین شهر اسلامی بود که از مدرسه‌سازی در آن در تاریخ‌نگاری‌ها یاد شده‌است: «مدرسه‌هایی که در سرزمین‌های اسلامی برپا شده‌ا‌ند، به هنگام صحابه و تابعین این چنین شناخته نشده بودند، این‌ها نوبنیادند و چهارصد سال پس از هجرت ساخته شدند. نخستین کسانی که در سرزمین اسلامی بدین کار همت گماشتند، مردم نیشابور بودند؛ مدرسهٔ بیقهیه را آنجا بنیان نهادند.» مهاجرت‌های دانشمندان از سراسر جهان اسلام در سده‌های میانه به نیشابور، سبب شد که مدرسه‌های آن «کانون گسترش ایده‌ها» و «قطب علمی دنیای اسلامی» شود. پیش از ساخت نظامیه در نیشابور، مدرسه‌هایی در آن برپا بوده‌است: دهه‌ها و سال‌ها منابع سده ۴ (قمری) سده‌های قمری
گوک مدرسه (ترکی استانبولی: Gök Medrese) به معنای «مدرسه آسمانی» یا «مدرسه آبی»، همچنین به عنوان مدرسه صاحبیه نیز شناخته می‌شود، یک مدرسه قرن سیزدهم و یک مدرسه آموزشی اسلامی، در شهر سیواس ترکیه است. این مدرسه توسط صاحب‌آتا فخرالدین علی، وزیر و حاکم سلجوقی روم ساحته شده. نام اصلی مدرسه صاحبیه است که به نام صاحب‌آتا اشاره دارد. اما به دلیل کاشی‌های آبی آسمانی که در ساختمان استفاده شده معمولاً به گوک مدرسه معروف است. نگارخانه جستارهای وابسته مدرسه اسلامی جفت مناره (سیواس) سلجوقیان روم منابع تاریخ استان سیواس ساختمان‌ها و سازه‌ها در سلجوقیان روم ساختمان‌ها و سازه‌ها در سیواس ساختمان‌ها و سازه‌های کامل‌شده در ۱۲۷۱ (میلادی) مدرسه‌های اسلامی در ترکیه معماری اسلامی معماری در ترکیه معماری سلجوقی
نصرت (۱۲۸۴ خورشیدی)، تأیید، الفت، شریفیه و شرافت نیز از مدارسی بودند که در دوران مشروطه در همدان افتتاح شدند. نخستین مدرسهٔ مخصوص دختران مسلمان نیز مدرسهٔ موهبت دختران نام داشت، که در سال (۱۲۹۷ش/۱۳۳۶ق) توسط دولت در همدان تأسیس گردید. مدارس نام برده شده کلاً مدارس ابتدایی بودند و به فارغ‌التحصیلان گواهی و پایان‌نامهٔ ششم ابتدایی داده می‌شد؛ تا اینکه در سال ۱۳۱۵ خورشیدی، برای نخستین بار، مدرسه‌ای شش‌کلاسه در سطح دبیرستان، به نام دبیرستان پهلوی، در همدان به وجود آمد و اکنون نیز به نام دبیرستان امام فعالیت دارد. مدرسه‌های شاخص ساختمان دبیرستان شریعتی همدان در سال ۱۳۰۷ شمسی در زمانی که همدان توسط نیروهای انگلیسی آشغال شده‌بود، ساخته شده‌است. این دبیرستان در سال ۱۳۳۰ شمسی پس از تغییرات کاربردی متعدد، به عنوان دبیرستان رضا شاه شروع بکار کرد و بخاطر قدمت ساختمان و معماری آن در سال ۱۳۸۸ شمسی به عنوان میراث فرهنگی به ثبت رسیده‌است. دبیرستان ابن سینا مربوط به رضاشاه ۱۳۶۰ هجری قمری است و در خیابان طالقانی، چهارراه ابن سینا واقع شده و به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. دبیرستان و راهنمایی دخترانه فرزانگان همدان، و دبیرستان و راهنمایی پسرانه علامه حلی همدان، مراکز پرورش استعدادهای درخشان شهر همدان هستند. دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی همدان با وجود مراکز دانشگاه بوعلی سینا، دانشگاه صنعتی همدان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان، دانشگاه پیام نور همدان و مراکز دیگر، به عنوان یکی از قطب‌های دانشگاهی کشور شناخته می‌شود. اطلاعات مربوط به برخی از دانشگاه‌های مطرح شهر همدان در جدول زیر آمده‌است. حوزه‌های علمیه مدرسهٔ علمیهٔ آخوند معروفترین مدرسهٔ علمیه همدان است و در سال ۱۲۵۳ هجری قمری تأسیس شده‌است. این مدرسه دارای دو قسمت بیرونی و اندرونی و ۲۵ حجره می‌باشد. «مدرسهٔ علمیهٔ خواهران همدان» روبه‌روی مدرسهٔ علمیهٔ آخوند قرار دارد. این مدرسه بعد از انقلاب اسلامی تأسیس گردیده‌است. مدرسهٔ علمیهٔ زنگنه در فاصلهٔ کمی از میدان مرکزی همدان قرار گرفته‌است. این مدرسه در عهد صفویه توسط شیخ علیخان زنگنه از وزرای شاه عباس دوم وقف طلاب علوم دینی گردیده و از آن تاریخ به بعد مرکز تعلیم علوم اسلامی و تربیت عالمان دینی در منطقه به‌شمار می‌آید. مدرسهٔ علمیهٔ دامغانی نیز در جوار امامزاده عبدالله قرار دارد و دارای کتابخانه و دو سالن تدریس و تعدادی حجره‌است. ورزش شهر همدان دارای ۲ تیم به نام‌های باشگاه فوتبال پاس همدان و باشگاه فوتبال الوند همدان در لیگ آزادگان (دسته یک) است. ورزش باستانی در استان همدان دارای سابقه دیرینه ایست. خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی (۷۱۷–۶۴۸ ه‍.ق) در جامع التواریخ و عطاملک جوینی (۶۸۱–۶۲۳ ه‍.ق) در تاریخ جهانگشای جوینی شرحی در مورد سابقهٔ پهلوانی در همدان نوشته و پیروزی و مبارزهٔ پهلوان فیلهٔ همدانی با پهلوان بزرگ مغول را شرح داده‌اند. در حال حاضر شهر همدان دارای ۵ زورخانه است. زورخانهٔ پهلوان علی میرزا زیر نظر اداره تربیت بدنی اداره می‌شود همچنین زورخانه سعادت و زورخانهٔ همه کسی (الوند سابق) از جمله زورخانه‌های قدیمی همدان هستند که قدمت آن‌ها به بیش از ۸۰ سال می‌رسد و همان بافت باستانی و گذشته را دارند. نخستین ورزشگاه اسب سواری شهر همدان در سال ۱۳۵۴ شمسی در شمال غربی همدان، میدان قائم، ابتدای چهار باغ ارم، تأسیس شد. تیم سوارکاری جوانان همدانی، در سال ۱۳۷۹ به نمایندگی از نظام
رفته و مدرسه جدید تأسیس کردند. در مدرسه سعادت بوشهر علما و شخصیت‌های برجسته‌ای تحصیل کردند و افراد فرهیخته‌ای از این مدرسه فارغ‌التحصیل شدند. چند سالیست که ۱۸ اسفند، سالروز تأسیس مدرسه سعادت، با عنوان روز بوشهر جشن گرفته می‌شود. مدرسه مبارکه بختیاری شهرکرد در سال ۱۲۹۳ حاج میرزا زیرک نخستین مدرسه به سبک جدید را در شهرکرد بنام مدرسه مبارکه بختیاری افتتاح کرد که بسیاری از فارغ‌التحصیلان آن در طی پنجاه سال اخیر، مقامات مهمی در کشور داشته‌اند. حاج میرزا زیرک، که پدر احمد زیرک زاده از سیاست‌مداران ملی‌گرا و همراه مصدق بود، از سوی سردار اشجع سرپرست دانش‌آموزان بختیاری اعزامی به اروپا شد. مدرسه احمدیه زابل در زابل، اولین مدرسه به سبک جدید در سال ۱۲۹۸ شمسی، تحت نام مدرسه احمدیه، منتسب به احمدشاه قاجار، به دستور شوکت‌الملک علم و به دست سیدمحمد فرزان افتتاح شد. دراین مدرسه کودک از کلاس نیم شروع به فراگیری می‌کرد، که مواد درسی آن فقط آشنائی با حروف الفبا بود، در کلاس اول حروف آمیخته به هم را در قالب کلمات به محصل می‌آموختند. پایه تحصیلی آنچنان قرص و محکم پی‌ریزی می‌شد که محصل در کلاس چهارم قادر به خواندن و حفظ متون پرباری چون گلستان سعدی و کلیله ودمنه بود. در کلاش ششم یا آخرین کلاس مدرسه زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسه نیز تعلیم داده می‌شد. در آن زمان، در مدرسه شوکتیه بیرجند تا کلاس سوم دبیرستان (سیکل اول) تدریس می‌شد و از آن به بعد محصلین علاقه‌مند ناگزیر بودند تا برای اخذ دیپلم به مدرسه دارالفنون تهران بروند. چند سال بعد، سید محمد فرزان مدرسه‌ای جدیدی احداث کرد و نام این مدرسه را به مدرسه شاهپور تغییر داد. مدرسه محمدیه بندر لنگه مدرسه محمدیه که طبق اطلاعات ارائه شده مدیریت آموزش و پرورش شهرستان بندرلنگه بعد از مدارسی مثل دارالفنون تهران و سعادت بوشهر از نخستین مدارس کشور محسوب می‌شود. این مدرسه سال ۱۲۹۰ شمسی، در زمان نیابت حکومت میرزا عبدالله خان نوری، مدحت‌السلطنه، به مدیریت عبدالحق که از فضلا و ادبای دانا و اهل هندوستان بود تأسیس شد. مدرسه محمدیه قبل از تأسیس، خانه متروکه و باغی بود که دارای نخلستان و هم‌چنین محل اسکان تفنگچی‌ها و نگه‌داری اسب حکمرانان وقت بندر لنگه بود، مردم شهر لنگه و افراد خیّر آن را بازسازی و نامش را محمدیه که مشتق از نام محمد پیامبر اسلام است، نهادند. مدرسه البرز دبیرستان البرز (پیشتر: کالج آمریکایی‌ها، کالج البرز)، یکی از مراکز آموزشی معتبر و قدیمی شهر تهران است. این دبیرستان که از نخستین نمادهای آموزشی در ایران است در شمال‌غربی چهارراه کالج، کوچه البرز قرار دارد. دبیرستان البرز بعد از دارالفنون به عنوان یکی از نهادهای آموزشی پرافتخار مطرح است. این دبیرستان به دلیل نمای رشته کوه البرز در پس آن، البرز نام گرفته‌است. قدمت آموزشی این دبیرستان به سال ۱۲۵۲خورشیدی و تأسیس مدرسه آمریکایی‌ها بازمی‌گردد. این مدرسه ابتدایی در سال ۱۲۷۸خورشیدی همزمان با مدیریت جردن به دبیرستان تبدیل شد و در سال ۱۳۰۱خورشیدی به مکان کنونی خود در چهارراه کالج انتقال یافت و در آن زمان کالج آمریکایی‌ها یا کالج البرز نامیده می‌شد. در سال ۱۳۱۹خورشیدی همزمان با آغاز مدیریت ایرانیان بر آن، دبیرستان البرز نام گرفت. بنای اصلی این دبیرستان از نخستین آثار نیکلای مارکف، معمار تفلیسی است که آثار ماندگار زیادی در ایران دارد.
مدرسه سنگی یا تاش مدرسه (ترکی استانبولی: Taşmedrese) یک مجموعه مذهبی قرن سیزدهم در آق‌شهر، استان قونیه ترکیه است. این مجموعه توسط صاحب آتا، وزیر سلجوقیان روم و به دستور وی ساخته شد. همان‌طور که از نام آن پیداست، این مدرسه در اصل یک مدرسه مذهبی است که در سال ۱۲۵۰ ساخته شده‌است. جستارهای وابسته مدرسه اسلامی جفت مناره (سیواس) گوک مدرسه (سیواس) سلجوقیان روم منابع جاذبه‌های گردشگری در قونیه ساختمان‌ها و سازه‌ها در استان قونیه ساختمان‌ها و سازه‌ها در سلجوقیان روم مدرسه‌های اسلامی در ترکیه معماری اسلامی معماری در ترکیه معماری سلجوقی
مدرسهٔ بِیهَقیّه از مدرسه‌های برجستهٔ نیشابور کهن بود که کتابخانه‌ای نیز داشته است. تقی‌الدین مقریزی، این مدرسه را به‌عنوان مثالی از پیشگامی مردم نیشابور در مدرسه‌سازی اسلامی در الخُطَط نام برده است: «مدرسه‌هایی که در سرزمین‌های اسلامی برپا شده‌اند، به هنگام صحابه و تابعین این چنین شناخته نشده بودند، این‌ها نوبنیادند و چهارصد سال پس از هجرت ساخته شدند، نخستین کسانی که در سرزمین اسلامی بدین کار همت گماشتند، مردم نیشابور بودند؛ مدرسه بیقهیه را آنجا بنیان نهادند.» تاج‌الدین سبکی ذکر کرده که این مدرسه، پیش از آن‌که نظام‌الملک طوسی به دنیا آید، نهادینه شد؛ یعنی پیش از ۴۰۸ق/ ۱۰۱۷م. سازنده‌اش «علی بن حسین بن علی بن موفق بیهقی» بوده است. عبدالغافر فارسی در السیاق لتاریخ النیسابورنوشته: مدرسه‌ای از مالِ خاصِ خویش بنا کرد و برای ساختن و مصالح آن هزاران هزار دینار هزینه کرد. او در شوال سال ۴۱۴ هجری درگذشت.» منابع ب بنیان‌گذاری‌های دهه ۱۰۰۰ (میلادی)
آزادگان در شرق شهر آغاز و در بلوار محمد عابد در غرب به طول ۸ کیلومتر می‌باشد. این بزرگراه ۶ تقاطع غیرهمسطح دارد. بزرگراه امام علی به طول ۲۳ کیلومتر از میدان امام خمینی آغاز و در پل بسیج در غرب پایان می‌یابد. بزرگراه خلیج فارس به طول ۱۹ کیلومتر از میدان امام آغاز و تا پل بسیج امتداد دارد و پس از آن به بزرگراه امام علی تلاقی پیدا می‌کند و پس از آن بزرگراه کربلا آغاز می‌شود. آموزش آموزش و پرورش نخستین مدرسه به سبک نوین در اراک را صمصام‌الملک بیات به نام مدرسه صمصامی و در سال ۱۳۲۱ قمری تأسیس کرد که سومین مدرسه نوین ایران بود. دومین مدرسه، منتصریه نام داشت که در سال ۱۳۲۵ قمری و به دست منتصرالدوله (حاکم وقت) تأسیس شد. سهام السلطان نیز سومین مدرسه شهر به نام سهامیه را بنیان نهاد. نخستین مدرسه دخترانه بنام شمس المخدرات در سال ۱۳۳۲ قمری افتتاح شد. در سال ۱۲۸۶ خورشیدی، ارامنه مقیم اراک مدرسه شرف ارامنه را تأسیس کردند. شمار دانش آموزان در سال تحصیلی ۱۳۹۱–۱۳۹۲ خورشیدی برابر ۹۷٬۵۲۴ نفر بوده‌است که از این میزان ۴۹٬۲۳۷ نفر پسر و ۴۸٬۲۸۷ نفر دختر بودند. همچنین شمار ۶٬۱۴۲ نفر در قالب معلم و کارکنان بخش آموزش و پرورش در سطح شهر فعالیت می‌کنند. آموزش عالی تاریخچه آموزش عالی در مهرماه سال ۱۳۵۰ خورشیدی شماری از استادان دانشگاه تهران و دانش‌سرای عالی پیشین مقدمات تأسیس یک مؤسسه آموزش عالی خصوصی را به عنوان نخستین مرکز آموزش عالی در استان مرکزی با نام مدرسه عالی مرجان، در شهر اراک فراهم نمودند. مدرسه عالی مرجان ابتدا برای چهار رشتهٔ فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، و زبان و ادبیات فارسی شمار ۲۴۰ نفر دانشجو پذیرفت. این مؤسسه در اواخر سال ۱۳۵۱ خورشیدی با نام مدرسه عالی علوم اراک وابسته به دانشگاه تربیت معلم تهران و با مدیریت دولتی به فعالیت خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ خورشیدی همه مؤسسات آموزش عالی که به صورت خصوصی اداره می‌شدند به دولت واگذار شدند. بدین ترتیب این دانشگاه، دولتی شد. مراکز آموزش عالی شهر اراک دارای ۲۵ واحد آموزش عالی شامل ۷ مرکز دولتی، یک واحد پیام نور، ۱۴ مرکز علمی کاربردی، ۲ واحد آزاد اسلامی و یک مرکز غیرانتفاعی است. شمار دانشجویان در سال ۱۳۹۰ خورشیدی در این شهر، ۵۰٬۸۱۰ نفر بوده‌است که ۲۶ درصد دانشجویان در دانشگاه‌های دولتی، ۱۵٫۵ درصد دانشجویان در دانشگاه پیام نور، ۱۲٫۸ درصد دانشجویان در مراکز دانشگاه علمی کاربردی، ۴۳٫۷ درصد دانشجویان در دانشگاه آزاد اسلامی و ۲ درصد دانشجویان در دانشگاه غیرانتفاعی تحصیل می‌کنند. دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی در اراک، این شهر را به یکی از قطب‌های دانشگاهی کشور تبدیل کرده‌است که از آن میان می‌توان به دانشگاه اراک، دانشگاه علوم پزشکی اراک، دانشگاه صنعتی اراک و دانشگاه آزاد اسلامی اراک اشاره کرد. دانشگاه اراک، به عنوان دانشگاه جامع و مادر استان مرکزی و سیاست‌گذار طرح آموزش عالی در استان مرکزی می‌باشد. پس از دانشگاه اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک با اجرای دو فاز شهرک دانشگاهی - تحقیقاتی، دارا بودن ۱۴۸ رشته تحصیلی در ۶ دانشکده و جذب بیش از ۲۲٬۰۰۰ دانشجو، بزرگ‌ترین شهرک دانشگاهی را در مرکز کشور در اختیار دارد. همچنین با پیگیری‌های نماینده وقت محلات و دلیجان در سال ۱۳۹۱ خورشیدی، ساخت دانشکده فنی
دبستان یا مدرسهٔ ابتدایی (به فارسی دری : مَکتَب ، جمع:مکاتب ؛ همچنین: صفوف اساسی ، در تاریخِ اسلامی : مَدرَسَه ) آموزشگاهِ کودکان و نوآموزان است که در آن آموزش ابتدایی درس داده می‌شود. گذراندنِ دبستان نخستین گامِ آموزش رسمی است که در کشورهای گوناگون دورهٔ آن ۵ یا ۶ تا ۱۱ سال است. دبستان‌ها در بعضی از کشورها مدرسه است و آموزش‌های پیش دبستانی یا دبیرستان ممکن است در آن انجام گیرد. هر سال تحصیلی دبستان یک مرحله (صف ، کلاس) شمرده می‌شود که درجهٔ دانش آموز را با عدد ترتیبی روشن می‌کند. در کلاسِ اوّل ، توانایی خواندن و نوشتن آموزش داده می‌شود و در کلاس‌های بعدی متون بیشتر و آشنایی با مقدّمات علوم درس داده می‌شود تا دانش آموز به دبیرستان یا راهنمایی راه پیدا کند. در ایران، مقطع دبستان به دو دوره هر کدام شامل سه پایه تقسیم می‌شود. دوره‌ی اول از سال اول تا سوم و دوره‌ی دوم از چهارم تا ششم است. تاریخ در کشورهای اسلامی تاریخ دبستان‌ها در کشورهای اسلامی با مَدرَسَه‌ها پیوند دارد و شغل آموزگاری کودکان رایج بوده‌است. از جمله این معلّمان در تاریخ ایران، ابومنصور ثعالبی بود. نخستین دستور اسلام برای آن معلّم‌ها، «برابر انگاشتنِ همهٔ دانش آموزان» در زمینهٔ درس دادن بود. بزرگان دین اسلام و نویسندگان برجستهٔ آن‌ها کتاب‌های زیادی دربارهٔ شیوه‌های درس دادن نوشته‌اند که نام کلّی آن‌ها کتاب‌های آداب المتعلّمین می‌باشد که مشهورترین آن‌ها از خواجه نصیرالدین طوسی است. آداب المتعلّمین‌ها کتاب‌هایی دربارهٔ آداب آموزش و پرورش به شیوهٔ توصیه شدهٔ دین اسلام، رسم علم آموختن و دانستنی‌های دانش آموز و مراتب اخلاقی آنان هستند که معمولاً به زبانِ عربی نوشته می‌شدند. در مدرسه‌های اسلامی همراهِ آموزش ابتدایی، شریعت و احکام و زبان عربی درس داده می‌شد. حوزه‌های علمیه و نظامیه‌ها از جمله مدارس اسلامی اند که امروزه نیز اهمیّت آموزشی دارند. دورهٔ‌های مقدّماتی آن‌ها، آموزش ابتدایی به شیوهٔ سنّتی است. نخستین مدرسه‌های اسلامی در کنارِ مسجدها ساخته می‌شد. همچنین نمونه‌های از جایگزینی خانهٔ دانشمندان و بزرگان علوم اسلامی به مدرسه در تاریخ یاد شده و ساختمانِ بعضی از آن‌ها هنوز برپاست، که هنوز بعضی از آن‌ها پویایی دارند یا اثر تاریخی شده‌اند. مدرسه‌های اسلامی امروزی ممکن است ساختمانی نوین داشته باشند امّا همان کاربردِ سنتّی را دارند. منابع آموزش ابتدایی اصطلاحات مدرسه انواع مدرسه تاریخ آموزش دبستان‌ها سازمان‌های آموزشی و پژوهشی مقاله‌های خرد آموزش مدرسه‌ها
شهر، کارخانه تولید برق، سینما و نظایر آن شد. مدرسه رشت سومین شهر ایران بود که در آن مدرسه نوین ساخته شد. نخستین مدرسه جدید در گیلان در سال ۱۳۱۴ ه‍.ق در زمان حکومت شعاع السلطنة در گیلان آغاز به کار کرد. در این مدرسه درس‌هایی مانند: زبان فرانسه، روسی، صرف و نحو، کلیات سعدی و قرائت قرآن تدریس می‌شد. پس از تأسیس نخستین مدرسه به سبک جدید مدارس دیگری نیز از سوی افراد و انجمنهای مختلف تأسیس گردید. نخستین مدرسه دخترانه به نام «شمسیه» در سال ۱۳۲۷ ه‍.ق (یعنی پس از گذشت سیزده سال از تأسیس اولین مدرسه پسرانه) به کوشش شیخ علی طالقانی (تنها) تأسیس گردید. اولین هنرستان گیلان نیز به نام «مدرسه فلاحت» به وسیله حاج میرزا حسن خان اسفند یاری (محتشم السلطنة) در سال ۱۳۲۵ ه‍.ق تأسیس گردید. مدیریت این مدرسه را میسو لافون فرانسوی بر عهده داشت و در آن به تدریس علوم کشاورزی و پرورش کرم‌ابریشم پرداخته می‌شد. در این رهگذر برخی از خارجیان مقیم ایران و اقلیتهای مذهبی در گیلان مدارسی را بنیان نهادند. در سال ۱۲۹۰ ه‍.ق ارامنه مدرسه‌ای به نام «انوشیروان» در رشت بنا نهادند. مبلغین پروتستان آمریکایی مدرسه متوسطه پسرانه‌ای، در سال ۱۳۱۳ ه‍.ق در رشت تأسیس کردند و در پی آن آمریکایی‌ها در سال ۱۳۲۴ ه‍.ق مدرسه متوسطه دخترانه‌ای نیز تأسیس نمودند. هم‌زمان با شروع نهضت جنگل (۱۲۹۳–۱۳۰۰ ه‍.ش) مدارسی نیز از طرف جنگلی‌ها تأسیس گردید. جنگلی‌ها در مرامنامه خود، تحصیلات ابتدایی را برای کودکان اجباری نموده و تحصیلات متوسطه و عالی را برای افراد با استعداد مجانی و الزامی دانستند. نواحی در تیر ماه ۱۳۴۰ به علت گستردگی سطح مدارس حیات ادارهٔ آموزش و پرورش شهرستان رشت پایان گرفت ادارات آموزش و پرورش ناحیهٔ یک و دو رشت تأسیس گردید. از آن زمان به رغم رشد جمعیت، وسعت و گستردگی مدارس تغییری در سازماندهی آموزش عمومی رشت ایجاد نشده‌است. عالی اولین مرکز آموزش عالی در گیلان، در سال ۱۳۴۴ خورشیدی، با گشایش آموزشگاه عالی پرستاری، آغاز به کار کرد و در پی آن، مدرسه عالی بازرگانی رشت، در سال ۱۳۴۸ خورشیدی و مدرسه عالی پرستاری، در سال ۱۳۵۵ خورشیدی، تأسیس گردیدند. پس از آنها، دانشگاه گیلان، در راستای قراردادی میان ایران و آلمان غربی، در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، تأسیس شد و از سال ۱۳۵۶ خورشیدی؛ کار خود را با پذیرش ۱۵۵ دانشجو در ۹ رشته، آغاز کرد. پس از انقلاب اسلامی ایران، مدرسه عالی مدیریت گیلان در لاهیجان و مدرسه عالی بازرگانی رشت، با دانشگاه گیلان، ادغام شدند. شهر رشت فاقد دانشگاه صنعتی و دانشگاه تحصیلات تکمیلی دولتی می‌باشد و دارای ۲ دانشگاه دولتی، سه واحد دانشگاهی آزاد اسلامی، دانشگاه پیام نور، ۲ آموزشکده فنی دولتی و دانشگاه جامع علمی کاربردی تعدادی مؤسسه آموزش عالی غیردولتی به شرح زیر می‌باشد: دانشگاه گیلان دانشگاه علوم پزشکی گیلان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت دانشگاه علوم و فنون دریایی امام خامنه ای دانشگاه آزاد اسلامی پردیس تحصیلات تکمیلی علوم و تحقیقات گیلان دانشگاه علم و فرهنگ شعبه رشت دانشگاه پیام نور مرکز رشت دانشگاه فرهنگیان رشت دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد گیلان آموزشکده فنی و مهندسی شهید چمران رشت آموزشکده دخترانه دکتر معین رشت دانشگاه پیام نور مرکز رشت مرکز آموزش عالی راهبرد شمال مؤسسه آموزش عالی سردار جنگل مؤسسه آموزش
لیسهٔ عالی انقلاب اسلامی که به اختصار به آن لیسه انقلاب گفته می‌شود یکی از قدیمی‌ترین لیسه‌های شهر هرات است. لیسه انقلاب مدرسه‌ای دولتی و پسرانه‌است که برخی از شخصیت‌های هرات و افغانستان از جمله احمد شاه مسعود در این مدرسه درس خوانده‌اند. هم اکنون در این لیسه چندهزار دانش آموز پسر درس می‌خوانند. تاریخچه نام این لیسه در بدو تأسیس به سبب نزدیکی به مزار خواجه علی موفق، لیسه موفق نام گرفت. پس از کودتای ۱۴ ثور داوود خان نام این لیسه به لیسه انقلاب تغییر کرد و پس از پیروزی مجاهدین به لیسه انقلاب اسلامی تغییر نام داد در دوره طالبان نام آن لیسه عمرفاروق بود اما پس از فروپاشی طالبان دوباره به همان نام لیسه انقلاب اسلامی تغییر یافت. مدرسه‌ها در افغانستان مدرسه‌های هرات شعبه ورزشی فرهنگی این لیسه دارای یک کمیته ورزشی فرهنگی به ریاست قاری محمد اسماعیل قریشی بخش ورزشی فرهنگی این در بخش های برگذاری بازی ها فوتبال ، والیبال ، دوش ، شطرنج ، و برپایی مسابقات میان مکاتب شهر
a5dac936-9814-4b88-9c42-6aa4a1c5a8f7
سده ۴ (قمری)
بنا به گفتهٔ تقی‌الدین مقریزی در «الخُطَط»، نیشابور نخستین شهر اسلامی بود که از مدرسه‌سازی در آن در تاریخ‌نگاری‌ها یاد شده‌است: «مدرسه‌هایی که در سرزمین‌های اسلامی برپا شده‌ا‌ند، به هنگام صحابه و تابعین این چنین شناخته نشده بودند، این‌ها نوبنیادند و چهارصد سال پس از هجرت ساخته شدند. نخستین کسانی که در سرزمین اسلامی بدین کار همت گماشتند، مردم نیشابور بودند؛ مدرسهٔ بیقهیه را آنجا بنیان نهادند.» مهاجرت‌های دانشمندان از سراسر جهان اسلام در سده‌های میانه به نیشابور، سبب شد که مدرسه‌های آن «کانون گسترش ایده‌ها» و «قطب علمی دنیای اسلامی» شود. پیش از ساخت نظامیه در نیشابور، مدرسه‌هایی در آن برپا بوده‌است:
کتاب الخطط نوشته‌ی کیست؟
false
{ "answer_start": [ 13 ], "text": [ "تقی‌الدین مقریزی" ] }
کیست یک محفظه بسته‌است که دارای غشا مجزا و تقسیم یاخته‌هایی مجزا در مقایسه با بافت دور و اطرافش است. کیست می‌تواند شامل هوا، مایعات و مواد نیمه جامد باشد. یک مجموعه چرکی، آبسه نامیده می‌شود و کیست به حساب نمی‌آید. هنگامی که یک کیست تشکیل می‌شود، می‌تواند خود به خود از بین برود یا از طریق جراحی برداشته شود. کیست می‌تواند مادرزادی (کلیه پلی کیستیک) یا پاتولوژیک مانند کیست هیداتید باشد. منابع ویکی‌پدیا انگلیسی کیست آسیب‌شناسی بارز خال‌ها و نئوپلاسم‌ها و کیست‌های پوستی واژگان پوست‌شناسی
مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه عنوان کتابی است با صد باب در اخلاق و عرفان اسلامی منسوب به جعفر بن محمد صادق امام ششم شیعیان است. به نوشته باکلی این کتاب از آثار عرفانی منتسب به صادق است که درباره معانی معنوی برخی احکام دینی و اخلاقی بحث می کند. بررسی انتساب کتاب پیرامون اننتساب کتاب به جعفر بن محمد صادق اختلافاتی وجود دارد. گرچه کتاب تالیف ایشان نیست اما توسط فردی از یاورانش از سخنان او جمع آوری گردیده‌است (بعضی مولف آن را فضیل عیاض می دانند). محمدباقر مجلسی انتساب کتاب به جعفر بن محمد صادق را نفی می‌کند و معتقد است توسط ابراهیم بلخی از جعفر صادق نقل شده است. اما بسیاری دیگر از بزرگان شیعه از جمله سید بن طاووس، شهید ثانی، محسن فیض کاشانی، مهدی نراقی، سید روح الله خمینی، میرزا جواد ملکی تبریزی به مطالب کتاب اشاره کرده‌اند. نسخه‌های کتاب از این کتاب نسخه‌ای در به خط مولی محمد علی مشهدی بسال ۱۰۸۲ وجود دارد که با سه واسطه از روی نسخه به خط شهید ثانی نگاشته شده‌است. نسخه‌ای دیگر نیز به خط مولی عبدالرزاق بن محمد بن سعید مقابی که تاریخ نگارش آن ۱۱۱۵ هجری قمری است موجود می‌باشد. ترجمه‌ها و شرح‌های کتاب این کتاب به فارسی ترجمه شده و شرح‌های مختلفی نیز بر آن نوشته شده‌است که برخی از آنان بدین شرح است: بیان الاسرار، نوشته شیخ حسین زاهدی منظومه‌ای ۹۰ صفحه‌ای از لمعات جنات الوصال، سروده احمد بن عبدالواحد کرمانی معروف به نظام علیشاه. ترجمه و شرح مصباح الشریعه، تالیف ملا عبدالرزاق گیلانی که در سال ۱۳۴۳ توسط سید جلال الدین محدث ارموی تصحیح و در چاپخانه دانشگاه تهران منتشر شد. ضیاء المصباح، تالیف اسماعیل بن محمد علی رضوی. ضیاء المصباح، تالیف یحی بن محین بن حسن بین جعفر بن صالح. عرفان اسلامی: شرح مصباح الشريعه، تالیف حسین انصاریان. شرق بی غروب، ترجمه ساده و روان از سید علی اکبر صداقت، نشر: رازبان. منبع‌ها پیوند به بیرون دانلود تمام مجلدات کتاب شرح و تفسیر حسین انصاریان وبگاه حسین انصاریان عرفان اسلامی چیست و عارف حقیقی کیست ؟ وبگاه حسین انصاریان مصباح الشریعه اثر کیست و ویژگی‌هایش چیست؟ وبگاه اسلام کوئست عرفان اسلامی آثار منسوب به امامان شیعه
بیماری کیست سیستم عصبی کتابی از نصرت‌الله عاملی و کاظم عباسیون است که در سال ۱۳۷۴ منتشر و در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کتاب برگزیده معرفی شد. منابع کتاب‌های ۱۳۷۴ کتاب‌های فارسی کتاب‌های منتخب کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
کرکس‌طوطیان نام یک تیره از بالاخانواده طوطی‌واران است. منابع طوطی‌ها
کریستال (کشتی بخار) یک کشتی است که طول آن می‌باشد. این کشتی در سال ۱۹۰۵ ساخته شد. منابع کشتی‌های ۱۹۰۵ (میلادی) کشتی‌های بخاری ساخت ایالت واشینگتن
کوهباخ یک شهر در آلمان است که در آیشاخ-فریدبرگ واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای آلمان منابع پیوند به بیرون آیشاخ-فریدبرگ شهرستان‌ها در بایرن
کیست سباسه اصطلاحی است که جهت نامگذاری یکی از دو گونه کیست اشاره شده در زیر به کار می‌رود: کیست‌های اپیدرموئید (کیست‌های اپیدرمال یا کیستهای اینفندیبولار) کیست‌های پیلار هیچ‌کدام از دو نوع کیست یادشده از غدد سباسه منشأ نمی‌گیرند و هر دو نوع کیست فوق الذکر حاوی کراتین هستند، نه سبوم. کیست‌های اپیدرموئید از بافت اپیدرم پوست و کیست‌های پیلار از فولیکول‌های مو سرچشمه می‌گیرند؛ بنابراین، از نظر فنی، آنها کیست سباسه نیستند. کیست‌های سباسه «واقعی» که از غدد سباسه منشأ گرفته و حاوی سبوم می‌باشند نسبتاً نادر هستند. کیست سباسه واقعی در صورتی منفرد بودن به عنوان استئاتوسیستوما سیمپلکس یا در صورت تعدد، به عنوان استئاتوسیستوما مالتیپلکس شناخته می‌شوند. متخصصان پزشکی پیشنهاد کرده‌اند که از اصطلاح کیست سباسه اجتناب شود زیرا می‌تواند گمراه کننده باشد. با این حال از اصطلاح کیست سباسه جهت نامگذاری کیست‌های اپیدرموئید و کیست‌های پیلار استفاده می‌شود. علائم و نشانه‌ها پوست سر، گوش‌ها، پشت، صورت و بالای بازو از مکان‌های رایج کیست سباسه هستند، اگرچه کیستهای سباسه ممکن است در هر قسمت از بدن به جز کف دست و کف پا مشاهده شوند. کیستهای سباسه بیشتر در مناطق مو دار دیده می‌شوند، در صورتی که کیست به مدت طولانی وجود داشته باشد موهایی که سطح بالای کیست را می‌پوشاند می‌ریزند. کیستهای سباسه به‌طور معمول گرد هستند و سطح آنها در لمس صاف است، و در اندازه‌های متفاوت یافت می‌شوند. آنها به‌طور کلی توده‌های متحرکی هستند که می‌توانند از موارد زیر تشکیل شوند: بافتهای فیبری و مایعات، ماده ای چرب (کراتینوس) شبیه پنیر، در صورت وجود این ماده کیست را می‌توان «کیست کراتین» نامید. این ماده دارای بوی خاصی شبیه بوی پنیر یا بوی پا است. مایعی غلیظ، سروسانجینوس (حاوی چرک و خون). ماهیت محتوای کیست سباسه و کپسول اطراف آن، بسته به اینکه کیست در گذشته عفونی شده باشد یا نه، متفاوت است. با جراحی، معمولاً می‌توان کیست را به‌طور کامل جدا کرد. عفونت کیست که منجر به چرمی شدن کیست و چسبندگی کیست به بافت اطراف می‌شود، جراحی کیستهایی که سابقه عفونت دارند یا جراحی توسط جراح غیر ماهر ممکن است منجر به پارگی و باقی ماندن دیواره کیست در حین جراحی شود. اگر کیست سباسه به‌طور کامل در هنگام جراحی برداشته شوددیگر عود نخواهد کرد. اگر بیمار زمینه ایجاد کیست را داشته باشد، ممکن است کیست‌های بیشتری در همان ناحیه ایجاد شوند. علل کیست سباسه سطح بالای تستوسترون و استفاده از استروئیدهای آنابولیک آندروژنیک باعث ایجاد چنین کیست‌هایی می‌شود. گزارش شده‌است که یک مورد از کیست سباسه توسط مگس پاشنه ایجاد شده‌است. از علل ارثی کیست سباسه می‌توان به سندرم گاردنر و سندرم خال سلول بازال اشاره کرد. انواع کیست سباسه کیست اپیدرموئید کیست پیلار حدود نود درصد از کیست‌های سباسه نوع پیلار در پوست سر دیده می‌شوند، ده درصد دیگر گاهی در صورت، تنه و اندام‌ها دیده می‌شوند. کیست‌های پیلار در زنان شیوع بیشتری دارند و تمایل به ایجاد این کیست‌ها اغلب به صورت اتوزوم غالب به ارث می‌رسد. در بیشتر موارد، چندین کیست سباسه پیلار به‌طور همزمان ظاهر می‌شود. درمان کیست‌های سباسه به‌طور کلی به درمان (دارویی) توسط پزشک نیاز ندارند. با این حال، اگر آنها به رشد خود ادامه دهند، ممکن است زشت،دردناک و عفونی شوند. درمان جراحی برداشتن کیست سباسه از طریق
کارتاخنا می‌تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: کارتاخنا، اسپانیا کارتاخنا، شیلی کارتاخنا، کلمبیا
سباسه به‌طور کلی به درمان (دارویی) توسط پزشک نیاز ندارند. با این حال، اگر آنها به رشد خود ادامه دهند، ممکن است زشت،دردناک و عفونی شوند. درمان جراحی برداشتن کیست سباسه از طریق جراحی یک روش ساده برای درمان کامل کیست و محتویات آن است. سه روش شایع برای درمان جراحی کیست‌های سباسه وجود دارد: جراحی سنتی با برش بزرگ، جراحی از طریق برش کوچک و برداشتن کیست بطریق پانچ بیوپسی. روش جراحی سرپایی متداول برای برداشتن کیست، بی‌حس کردن اطراف کیست با بی‌حسی موضعی و سپس استفاده از چاقوی جراحی برای بازکردن کیست با یک برش در مرکز آن یا دو برش بیضی شکل در طرفین کیست است. در صورتی که کیست کوچک باشد می‌شود آن را در وسط سوراخ کرد. شخصی که عمل جراحی را انجام می‌دهد با فشار محتویات کیست را خارج می‌کند، سپس با استفاده از قیچی کند (پنس جراحی) یا وسیله دیگری محل برش را کاملاً باز نگه می‌دارد و به کمک انگشتانش یا پنس دیواره کیست را به‌طور کامل و یکسره خارج می‌کند. اگر دیواره کیست به صورت یک تکه برداشته شود، «میزان بهبودی» صد در صد است. در صورتی که دیواره به بافتهای اطراف چسبیده باشد یا تکه‌تکه شده و به‌طور کامل قابل برداشت نباشد جراح ممکن است از کورتاژ (خراشیدن) برای از بین بردن باقی مانده‌های دیواره کیست استفاده کند، همچنین جراح ممکن است از روش کوتر کردن (سوزاندن به کمک چاقوی الکتریکی) برای از بین بردن دیوراه باقی مانده کیست سباسه استفاده کند. در صورتی که دیواره کیست سباسه به‌طور کامل برداشته نشود امکان عود مجدد کیست وجود دارد. در هر صورت محل برش جراحی ضد عفونی می‌شود و در صورت لزوم، پوست بخیه می‌شود. به احتمال زیاد جوشگاه ناشی از جراحی باقی می‌ماند. اگر کیست سباسه عفونی شده باشد بیمار ممکن است قبل یا بعد از برداشتن آن به کمک جراحی به آنتی‌بیوتیک خوراکی یا درمانهای دیگر (مانند داروی ضد التهاب) نیاز داشته باشد. اگر کیست محتوی چرک باشد، باید کیست برش داده شده و محتویات چرکی آن تخلیه شده سپس دیوراه کیست به‌طور کامل برداشته شده و بیمار با پوشش مناسب آنتی‌بیوتیک مرخص شود. روشی شامل تخلیه کیست، به جای برداشتن کامل آن، نیز پیشنهاد شده‌است. منابع پیوند به بیرون بررسی اجمالی در مرکز پزشکی دانشگاه مریلند خال‌ها و نئوپلاسم‌ها و کیست‌های پوستی
کاکتوس‌های کم‌خار نام یک سرده از زیرخانواده انجیری‌واران است. منابع پیوند به بیرون سرده‌های انجیری‌واران
abce7ed2-a11f-4e44-82ad-407dc6d6cda6
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
سال 1344 تاریخ برچیده شدن کدام سلسله است؟
false
{ "answer_start": [ 102 ], "text": [ "قاجاریان" ] }
سلسله نظام حیدرآباد یا سلاطین آصفیه یا حکومت آصف جاهی از سلسله‌های حکومتی در حیدرآباد دکن در کشور هندوستان است. شهریاران این سلسله با عنوان نظام مخفف نظام‌الملک از سال ۱۷۲۴ میلادی/۱۱۰۳ شمسی تا سال ۱۹۴۸ میلادی/۱۳۲۷ شمسی حکومت کردند. این سلسله نه تنها در دوره استعمار انگلیس در هند دوام آورد بلکه حتی مدت کوتاهی پس از استقلال هند نیز پابرجا بود. پیشینه حکومت نظام حیدرآباد در سال ۱۷۱۹ م توسط میر قمرالدین صدیقی معروف به آصف جاه نظام‌الملک تأسیس شد. او نایب‌السلطنه منطقه دکن تحت حکومت گورکانیان هند بود؛ که پس از مرگ اورنگ‌زیب و از هم پاشیدن این امپراتوری حکومت مستقل خود را اعلام کرد. اجداد آصف جاه از بزرگان عرفای سمرقند بودند و خود را از نوادگانِ شهاب‌الدین سهروردی می‌دانستند که به هند مهاجرت کرده بودند. آصف جاه مردی با تدبیر و شجاع بود که سالیان دراز در دکن حکمرانی کرد و در آبادی نواحی دکن کوشش بسیار نمود و سرانجام حکومت مستقل آصف جاهی یا نظام حیدرآباد را بنیان گذارد. در اواسط سدهٔ هجدهم حکومت نظام به سرعت نسبت به بازماندگان گورکانی پیشی گرفت و قلمرو گسترده‌ای حدود ۵۱۰٫۰۰۰ کیلومتر مربع را در جنوب هند شامل شد. فرمانروایان نظام حیدرآباد به مدت دو سده تا زمان استقلال هند حکومت کردند و این منطقه تا سپتامبر ۱۹۴۸ م یعنی حدود یک سال پس از استقلال هند از بریتانیا که در اتحادیه هند ادغام شد توسط آنان اداره می‌شد. با تقسیم هند به دو کشور هند و پاکستان، عثمان علی خان حاکم وقت سلسله نظام خود را هم پیمان پاکستان اعلام نمود ولی به علت درگیری‌های قومی و نیز حمله نظامی دولت مرکزی هند ناحیه تحت حکومت وی، تصرف و این ناحیه ضمیمه خاک هندوستان گردید و حکومت نظام برچیده شد. شهریاران نظام حیدرآباد ازجمله ثروتمندترین افراد جهان بوده‌اند. مجله تایم در ۲۲ فوریه ۱۹۳۷ با اختصاص روی جلد خود به آخرین نظام، عثمان علی خان او را ثروتمندترین مرد جهان نامید. هنر و ثروت حاکمان آصف جاهی حمایت زیادی از ادبیات، هنر، معماری و فرهنگ به عمل می‌آوردند و با جمع‌آوری طلا و جواهر و مواد غذایی فراوان، بسیار ثروتمند شدند. پس از فروپاشی حکومت گورکانیان در دهلی حکومت پادشاهان نظام در جنوب هند یا دکن، مرکزی بود برای تجمع هنرمندان و دانشمندان و محل رونق و شکوفایی فرهنگ و هنرهای اسلامی به گردید. وجود معادن متعدد سنگ‌های قیمتی در این ناحیه ثروت بی‌حسابی را در اختیار حکومت نظام در حیدرآباد قرار داد تا به راحتی بتوانند مشوق و حامی هنرمندان و دانشمندان باشند. سلسله حکمرانان آصف جاهی کسانی که در حکومت مستقل نظام حیدرآباد فرمانروایی کردند عبارتند از: پانویس منابع تاریخ ماراتوادا تاریخ مهاراشترا تاریخ هند دربارهای فارسی‌زبان عنوان‌ها در هند عنوان‌های رهبری ملی و قومی مسلمانان اهل هند نظام‌های حیدرآباد
جمهوری خلق زنگبار یک جمهوری بود که پس از انقلاب زنگبار و برچیده شدن حکومت سلطان‌نشین زنگبار به وجود آمد و بعد از پنج ماه در همان سال با تانگانیکا متحد شد و جمهوری تانزانیا را به وجود آورد. منابع People's Republic of Zanzibar، ویکی‌پدیای انگلیسی. انحلال‌های ۱۹۶۴ (میلادی) در آفریقا ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۴ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در ۱۹۶۴ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۱۹۶۴ (میلادی) در آفریقا زنگبار سیاست‌های سابق جنگ سرد کشورهای پیشین عضو سازمان ملل متحد جمهوری‌های پیشین جمهوری‌های سوسیالیستی گذشته تاریخ زنگبار تانزانیا و کشورهای همسود کشورهای جزیره‌ای
دودمان پرادیوتا یکی از سلسله‌های باستانی هند است که در ایالت امروزی مادایا پرادش وجود داشت. بخش زیادی از متون پوراناها این موضوع را تایید می‌کنند که این دودمان جانشین خاندان بارهادراتا در ماگادها گردید. با توجه به متون وایو پورانا، حاکمان ناحیه آوانتی با تصرف پادشاهی ماگادها به مدت ۱۳۸ سال از ۷۹۹ تا ۶۸۴ قبل از میلاد بر آن فرمان راندند. این اقدام منجر به تأسیس سلسله پرادیوتا گشت. پالاکا، پسر یکی از شاهان پرادیوتا، کوشامبی را تسخیر نمود و پادشاهی خویش را نیرومند گرداند. با توجه به هردو متون بودایی و جین، به تدریج فساد و جنایت در داخل سرزمین پرادیوتا رواج یافت و در آخر منجر به شورش مردمی در ماگادها علیه سلطه پرادیوتا شد. با پایان طغیان مردمی و سقوط دودمان پرادیوتا، فردی به نام هاریانکا در ۶۸۴ قبل از میلاد به عنوان شاه برگزیده شد و سلسله هاریانکا را تأسیس کرد. با این حال که حکومت شاهان پرادیوتا در ماگادها برچیده شد، این دودمان تا ۴۱۳ قبل از میلاد به حکومت خود در آوانتی ادامه دادند، تا این که در همان سال توسط شیشوناگا، مؤسس دودمان شیشوناگا که سلسله هاریانکا را نیز از میان برده بود، نابود شدند. شاهان دودمان پرادیوتا پرادیوتا ماهاسنا پالاکا ویساخایوپا آریاکا ناندیوارزانا منابع http://en.wikipedia.org/wiki/Pradyota_dynasty تاریخ مادایا پرادش دودمان‌های بنگال دودمان‌های هند ماگدها
تجارب السلف کتابی تاریخی است که در سال ۷۱۴ قمری توسط هندوشاه نخجوانی نوشته شده‌است. کتاب تاریخ خلفا و وزیران اسلامی تا برچیده شدن خلافت عباسیان است. نخجوانی کتاب را زمانی که در دستگاه نصرةالدین احمد بن یوسف شاه، از اتابکان لر بزرگ حضور داشت به نام او نوشت و به او تقدیم کرد. به نوشته عباس اقبال کتاب «هم از جهت جلالت مقام‌آن در انشاء فارسی و هم از جهت دلکشی موضوع که تاریخ خلفا و وزرا وسلاطین معاصر ایشان می‌باشد، در میان کتب نثریه فارسی کمتر نظیر دارد» مهمترین نوشته در مورد این کتاب «تعلیقات و حواشی بر تجارب السلف» نوشته حسن قاضی‌طباطبایی است. منابع کتاب‌های تاریخی سده ۸ (قمری)
دهه اول قرن شانزدهم، دست نشاندگان تیموریان بودند. آخرین مالک سلسله تصمیم گرفت تا اقتدار صفویان را به رسمیت بشناسد و در نهایت سیستان را به صفویان واگذار کرد و به حکومت مهربانیان بر منطقه پایان داد. تبارنامه ملوک مهربانی منابع تاریخ سیستان، تصحیح محمد تقی بهار، انتشارات معین، تهران 1381 احیاء الملوک (تاریخ سیستان تا عصر صفوی)، نویسنده:حسین بن ملک غیاث الدین محمد بن شاه محمود سیستانی، ناشر:بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1344 ملوک مهربانی ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۲۳۶ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در ۱۵۳۰ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در ۱۵۳۷ (میلادی) ایرانی‌تبارها پادشاهی‌های پیشین آسیا تاریخ افغانستان تاریخ ایران تاریخ سیستان تاریخ ولایت نیمروز دربارهای فارسی‌زبان دودمان‌های پاکستان دودمان‌های مسلمان سیستان
شهرستان سلسله یکی از شهرستان‌های استان لرستان است. نام سِل سِل یا سلسله پدر قیاس، حسن، پوسف، قلی، ترکاش (قیاسوندها، حسنوندها، یوسفوندها، کولیوندها، ترکاشوندها) که تا زمان نادرشاه افشار در منطقه ایلام زندگی می‌کردند. نادر به پاس جنگ آن‌ها علیه عثمانی منطقه شمال لرستان را به آنان بخشید و در الشتر، مجاور نهاوند سکنی گزیده‌اند. جغرافیا وسعت شهرستان سلسله ۱۲۱۲ کیلومتر مربع است. این شهرستان در ۲۷ دقیقه و ۴۸ درجه شرقی و ۳۲ دقیقه و ۳۳ درجه شمالی قرار گرفته‌است. آب و هوای معتدل کوهستانی دارد. جمعیت این شهرستان، پس از جدا شدن بخش خاوه و ملحق شدن آن به شهرستان دلفان، ۷۰۵۸۶ نفر است. این شهرستان از شمال به شهرستان نهاوند، از جنوب به شهرستان دوره، از جنوب شرق به شهرستان خرم‌آباد، از شمال غرب به شهرستان دلفان و از شمال شرق به شهرستان بروجرد منتهی می‌گردد. تاریخ در سال ۱۸۹۴ میلادی (۱۲۷۳ خورشیدی) محمدحسین میرزا حشمت‌الدوله فرزند محمدعلی‌میرزا دولتشاه که حاکم لرستان و خوزستان بود، بخش بزرگی از طوایف سلسله را که پیشتر به صورت کوچ‌نشینی زندگی می‌کردند در دشت الشتر یکجانشین کرده و در ۱۲۰ روستا اسکان داد. جمعیت بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهرستان ۷۵٬۵۵۹ نفر برآورد شده که ۳۸٬۲۴۲ نفر مرد و ۳۷٬۳۱۷ نفر زن بوده‌اند. شهرستان سلسله دارای ۲۱٬۱۴۰ خانوار می‌باشد. بخش‌ها و دهستانها بخش مرکزی شهرستان سلسله دهستان ندر دهستان دوآب دهستان قلعه‌مظفری دهستان هنام دهستان یوسف‌وند بخش فیروزآباد دهستان فیروزآباد دهستان قلائی جای‌های دیدنی سرابها کهمان امیر زز هنام مؤمن آباد سرخه دوآب (صیدعلی) رودخانه‌ها ولم (کاکارضا) کهمان دوآب هنام آبشارها آو تاف آبشار کاکارضا پرسک کوه‌ها گرین ولاش اسپژ مهاب خرگوشناب دراش منابع تاریخ حکومت پشتکوه، ۴۲۵ سلسله
اچ‌ام‌سی‌اس تورنتو (اف‌اف‌اچ ۳۳۳) یک کشتی است که طول آن 134.2 m می‌باشد. این کشتی در سال ۱۹۹۰ ساخته شد. منابع پیوند به بیرون کشتی‌های ۱۹۹۰ (میلادی) کشتی‌های ساخت نیوبرانزویک ناوچه‌های کلاس هالیفاکس
اقتصاد سیاسی کتابی از رمون بار با ترجمهٔ منوچهر فرهنگ است که در سال ۱۳۶۷ منتشر و در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کتاب شایسته تقدیر معرفی شد. منابع کتاب‌های ۱۳۶۷ کتاب‌های فارسی کتاب‌های منتخب کتاب سال جمهوری اسلامی ایران کتاب‌های انتشارات سروش اقتصاد سیاسی کتاب‌های اقتصادی کتاب‌های فرانسوی‌زبان
اچ‌اس‌دابلیوام‌اس ترفینگ (۱۸۶۶) یک کشتی بود که طول آن بود. این کشتی در سال ۱۸۶۶ ساخته شد. منابع کشتی‌های ۱۸۶۶ (میلادی) کشتی‌های ساخت نورشوپینگ
سیستم قیمت‌ها و تخصیص منابع تولیدی کتابی از ریچارد لفت‌ویچ با ترجمهٔ میرنظام سجادی است که در سال ۱۳۵۱ منتشر و برندهٔ جایزه کتاب سال سلطنتی شد. منابع کتاب‌های ۱۳۵۱ کتاب‌های برنده جایزه سلطنتی کتاب سال کتاب‌های فارسی
eff83381-a101-4c35-b5dd-9393cfa67cda
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
آخرین پادشاه ساسانی در چه سالی فوت شد؟
false
{ "answer_start": [ 7 ], "text": [ "سی‌ام هجری" ] }
رویدادها هرمز دوم ساسانی جانشین نرسی شد. آغاز قانونگذاری دیوکلتین علیه مسیحیت. گرمابه‌های دیوکلتین گشایش یافت. درگذشتگان نرسه، پادشاه ساسانی ۳۰۲ (میلادی)
پاکور سوم (به ، به لاتین: Bacurius) (درگذشت ۵۸۰ میلادی) آخرین پادشاه سلسله خسرویانی‌های پادشاهی ایبری (کارتلی؛ گرجستان باستان) بود، که با مرگ وی سلطنت ایبری توسط ایران ساسانی نابود شد. وی به عنوان پادشاه ایبری جانشین پدرش، پادشاه پارسمن ششم شد. تاریخ دستیابی وی به تخت سلطنت مشخص نیست اما دوران پادشاهی او معاصر پادشاهی هرمز چهارم بود. اقتدار پاکور نسبتاً محدود بود و به سختی از قلعه او در اوجارما در تفلیس فراتر می‌رفت و ایبریای داخلی مستقیماً توسط ساسانیان اداره می‌شد. هرمز چهارم وقتی در سال ۵۸۰ پاکور درگذشت، از فرصت استفاده کرد و سلطنت ایبری را از بین برد. پانویس حکم‌رانان آسیا در سده ۶ (میلادی) درگذشتگان ۵۸۰ (میلادی) سال زادروز نامشخص فرمان‌روایان دست‌نشانده شاهنشاهی ساسانی گرجیان امپراتوری ساسانی
(محمد بن علی بن محمد ظهیری سمرقند) از کاتبان و نویسندگان سرآمد و بنام اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم بود که در دربار قلج طمغاج خان ابراهیم ، آخرین پادشاه از سلسله آل افراسیاب (متوفی حدود سال ۶۰۰ ه.ق) است. هرچند اینکه ظهیری تا چه سالی می‌زیسته نامشخص است اما آنچه مهم است آن است که این نویسندهٔ توانا در دیوان آخرین پادشاه آل افراسیاب دارای مقامی بلند و مورد احترام این پادشاه بوده‌است.وی اصالتا اهل شمال بوده آثار ظهیری سمرقندی از آثار و تحریرات ظهیری سمرقندی می‌توان به ۱.اغراض السیاسة فی اعراض الریاسة ۲.سندبادنامه ۳.سمع الظهیر فی جمع الظفیر اشاره کرد. پانویس منابع سندبادنامه، تألیف محمّدبن علی ظهیری سمرقندی (قرن ششم)، مقدمه، تصحیح و تحقیق محمّدباقر کمال‌الدّینی، انتشارات میراث مکتوب، چاپ اوّل، تهران ۱۳۸۱. خانۀ کتاب معرفی شاهزاده و هفت وزیر فرزانه؛ (سِندبادنامه)|روزنامهٔ جام جم| شاهزاده و هفت وزیر فرزانه، مهدی نصیری دهقان، انتشارات ابتکار دانش، چاپ سوم، قم ۱۳۹۰ خانۀ کتاب اهالی سمرقند اهالی فرارود مترجمان اهل ایران نویسندگان مرد اهل ایران
زیبد و دشت رویواچ (ریواس زیبد) قلعه زیبد آخرین دژ آخرین پادشاه ساسانی درختان زینتی فهرست سرخ IUCN از گونه‌های کمترین نگرانی کشاورزی در ایران گیاگان ایران گیاهان باغی گیاهان باغی آسیا گیاهان دارویی ایران گیاگان لبنان گیاگان یونان میوه‌ها هلال حاصل‌خیز آشپزی ایرانی درختان اقلیم مدیترانه‌ای عنابیان گیاهان دارویی مکمل‌های غذایی
شیلدریک نام تنی چند از پادشاهان فرانک‌ها بوده‌است: شیلدریک یکم، پادشاه فرانک‌های سالی (۴۵۷-۴۸۱) شیلدریک دوم، پادشاه اوسترازیا (۶۶۲-۶۷۵)، نوستریا و بورگوندی (۶۷۳-۶۷۵) و فرانک‌ها (۶۷۳-۶۷۵) شیلدریک سوم، آخرین پادشاه دودمان مروونژی (۷۴۳-۷۵۲)
زواراب پادشاه دیلمیان در اواخر قرن ششم بود. نام او برای اولین بار در سال ۵۹۰ ذکر شده است، زمانی که همراه با سارامس کوچک به پادشاه ساسانی هرمزد چهارم (ح. ۵۷۹-۵۹۰) با کشتن سردارش فرخان خیانت کرد. زواراب سپس به شورش بهرام چوبین پیوست و سارامس به گروهی از اشراف ناراضی به رهبری ویستهم و وندوی پیوست. بهرام چوبین توانست از سال ۵۹۰ برای مدت کوتاهی پادشاه امپراتوری ساسانیان شود تا اینکه در سال ۵۹۱ شکست خورد و کشته شد. پس از آن خسرو پرویز پسر هرمزد چهارم پادشاه شد، اما ویستهم بعداً خود شورش کرد. زواراب به شورش او پیوست که از ۵۹۱ تا ۵۹۶ یا از ۵۹۴/۵ تا ۶۰۰ ادامه یافت. منابع شورشیان در برابر شاهنشاهی ساسانی دیلمیان سال درگذشت نامشخص فرماندهان ساسانی اهالی ایران در سده ۶ (میلادی) زادگان سده ۶ (میلادی)
پی‌اس آدلاید یک کشتی است. این کشتی در سال ۱۸۶۶ ساخته شد. منابع کشتی‌های ۱۸۶۶ (میلادی) کشتی‌های چرخ‌پره‌ای کشتی‌های چرخ‌پره‌ای استرالیا
پی‌اس ساکسس یک کشتی است که طول آن می‌باشد. این کشتی در سال ۱۸۷۷ ساخته شد. منابع کشتی‌های چرخ‌پره‌ای کشتی‌های چرخ‌پره‌ای استرالیا کشتی‌های ۱۸۷۷ (میلادی)
پیترس یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع دهانه‌های ماه چهارگوش ال‌کیو۰۱
پی‌اس ایرلند یک کشتی بود. این کشتی در سال ۱۸۹۱ ساخته شد. منابع کشتی‌های ۱۸۹۱ (میلادی) کشتی‌های چرخ‌پره‌ای
772f6579-bd05-40d7-ab88-11cbc8e93090
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
از مرگ یزد گرد تا برافتادن حکومت قاجار چند خاندان با استقلال کامل یا نیمه استقلال پادشاهی کردند؟
false
{ "answer_start": [ 144 ], "text": [ "بیش از یکصد و پنجاه" ] }
ساکنین ایران در این قرن را رقم زد، سرنوشتی که خاطره اوقات خوش روزهای آخرین ایلخان‌ها که بی شک هنوز از آن به نیکی یاد می‌شد کاملاً حس می‌شد. ایران تا نیل به یکپارچگی و استقلال در دوران حکومت صفویان در سال‌های (۱۱۳۵–۹۰۷ قمری و ۱۷۲۲–۱۵۰۱ میلادی) راه درازی در پیش داشت. ایران عصر صفوی به چهار ایالت والی نشین: عربستان، لرستان، کردستان و گرجستان و ۳۶ بیگلربیگی‌نشین تقسیم گردید. در ایالات والی‌نشین، حکومت همچنان در اختیار خاندانی با عنوان والی قرار می‌گرفت؛ مثلاً در منطقه اردلان، حکومت اردلان در دست حکام اردلان ادامه یافت؛ ولی در منطقه لر کوچک از سال ۱۰۰۶ هجری قمری به دستور شاه عباس اول صفوی به حکومت اتابکان لر کوچک خاتمه داده شد. برخی از این حکومت‌های ملوک الطوایفی در فرجام روزگار ایلخانان برافتادند، اما جدایی قلمرو آن‌ها همچنان باقی ماند و حکومت ملوک الطوایفی بعد از عهد تیمور هم به صورت‌های دیگر ادامه حیات یافت. حکومت‌ها بعد از ایلخانان بعد از ایلخانان دولت آل چوپان (چوپانیان)، توانست مدتی کوتاه تفوق عنصر مغولی را در عرصه سیاسی ایران حفظ نماید. ادامه پاره ای از شیوه‌های حکومت و یاساهای مغول در قلمرو کوچک طغاتیموریان جرجان، و در دستگاه آل کرت و آل مظفر هم به تفوق عنصر مغولی کمکی نکرد و اعاده قدرت برای مغولان دیگر ممکن نشد. چوپانیان چوپانیان در آذربایجان و اران و ولایات جبال، جلایریان در عراق عرب و بعدها در تمامی قلمرو چوپانیان، طغا تیموریان در جرجان و خراسان غربی، آل کرت در هرات و خراسان شرقی، ملوک شبانکاره در بخشی از فارس، اتابکان سلغری و قراختاییان در فارس و کرمان، آل اینجو در فارس و اصفهان، اتابکان لر بین اصفهان تا خوزستان، اتابکان یزد در ولایات تابع آن حوالی و شماری امیرنشین در طبرستان که از هم مستقل و با هم در حال ستیز بودند. ارباب‌رعیتی در ایران ملوک الطوایفی سراسر ایران را دچار اغتشاشهای طولانی ساخت، خاندان‌های گوناگون محلی را در برابر یکدیگر به پیکار واداشت. پیکارهای میان فرمانروایان محلی، باعث غارت‌ها و کشت و کشتارهای بسیاری در آبادی‌ها، شهرها، و ولایات گوناگون شد. این شهرها و ولایات هر از چندی دست به دست می‌گردیدند. برخی از این حکومت‌های ملوک الطوایفی در فرجام روزگار ایلخانان برافتادند، اما جدایی قلمرو آن‌ها همچنان باقی ماند و حکومت ملوک الطوایفی بعد از عهد تیمور هم به صورت‌های دیگر ادامه حیات یافت. از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان‌های سلجوقیان، ایلخانان، تیموریان، صفویان، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند. جستارهای وابسته باوندیان پادوسپانیان چلاویان مرعشیان کیاییان اسحاقوندان آل اینجو آل کاکویه سربداران آل چوپان آل کرت آل مظفر جلایریان مشعشعیان ملوک شبانکاره طغاتیموریان جرجان اتابکان فارس اتابکان لرستان اتابکان یزد اتابکان آذربایجان اتابکان اربل حکام
اتابکان یزد در سال‌های (۷۲۸–۵۳۶ هجری) یکی از سلسله‌های ملوک‌الطوایفی ایران است. از جانب مادر اتابکان یزد به خاندان کاکویه از خویشان دیالمهٔ آل بویه منسوب بودند. بنیان‌گذار این سلسله رکن‌الدین بن وردانزور خواهرزادهٔ پدر امیر فرامرز بن علی آخرین فرمانروای خاندان کاکویه حکام قدیم یزد به‌شمار می‌آمد. امیر فرامرز که از جانب مادر خویشاوند سلجوقیان بود، سال‌ها در دستگاه سلطان سنجر به سر برده بود و در نزد او تقرب و حرمت تمام داشت. چون او در جنگ قطوان در ۵۳۶ هجری در رکاب سنجر کشته شد، حکومت یزد که از سال‌ها پیش به خاندان او تعلق داشت به دخترانش که خردسال بودند رسید. سنجر هم رکن‌الدین سام را از جانب آن‌ها نیابت حکومت کرد و عنوان اتابک را هم به مناسبت نیابت و سرپرستی این دختران به نام وی افزود. رکن الدین سام ظاهراً تا سال‌ها بعد از عهد سنجر در یزد با همین عنوان حکومت کرد. اما در اواخر عمر ازین کار کناره گرفت (۵۸۴ هجری) و حکومت یزد به برادرش عزالدین لنگر رسید که همچنان خود را اتابک خواند و چون فرمانروایی این ولایت پس از او به فرزندان او رسید بعدها او را ابوالملوک خواندند. وی با سلاجقه کرمان رابطهٔ دوستی و خویشاوندی مجدد برقرار کرد و مدت ۲۰ سال (۶۰۴–۵۸۴ هجری) در یزد فرمانروایی کرد. پسران و نواده‌اش بعد از او همچنان در یزد به عنوان اتابک فرمان راندند. مقارن ورود هلاکوخان به ایران یک نوادهٔ او به نام طغانشاه وفات ۶۷۰ نسبت به ایلخان اظهار انقیاد کرد و از جانب وی در امارت یزد تأیید شد. پسر او یوسف شاه در اواخر عهد ارغون داعیهٔ استقلال یافت اما در مقابل سپاه مغول تاب مقاومت نیاورد. شهر در سال ۶۹۰ هجری به دست مغول افتاد و عرضهٔ غارت گشت. هر چند نظارت بر مالیات شهر از طرف ایلخان به سلطانشاه پسر امیر نوروز داده شد و نام حکومت از خاندان قوم بیرون نرفت. آخرین اتابک این خاندان حاجی شاه بن یوسف شاه بود که بعد از پدر ۲۸ سال حکومت کرد. سرانجام امیر مبارزالدین بن امیر مظفر حاکم میبد به اشارت ابوسعید ایلخان او را از یزد بیرون راند و بدینگونه حکومت اتابکان در یزد در سال ۷۱۸ هجری پایان یافت. فرمانرواها رکن‌الدین سام: بعد از کشته شدن امیر فرامرز بن علی آخرین امیر آل کاکویه، سلطان سنجر آن دیار را به دو تن از دختران او واگذار کرد و رکن الدین سام نوه دختری امیر علاالدوله علی را که یکی از امیران لشکر یزد بود به اتابکیه ایشان گذاشت و رکن الدین سام به نیابت از دختران امیر فرامرز در یزد حکومت می‌کرد، بعد از مرگ این دو دختر رشته امور به دست رکن الدین سام و جانشینانش افتاد که به اتابکان یزد معروف شدند. در زمان رکن الدین سام سلاجقه آل قاورد بر کرمان فرمان‌روایی می‌کردند که رکن الدین سام با آن‌ها روابط نزدیکی داشت و در رقابت‌های قاوردیان و اتابکان کرمان دخالت می‌کرد، وی گاه از حمایت یکی بر دیگری می‌تاخت و گاه از آنان در برابر حملات فرمانروایان دیگر حمایت می‌کرد و در جنگ میان اتابک محمد و اتابک مویدالدین ریحان همواره از مویدالدین حمایت می‌کرد، بعد از مرگ ملک طغرل پادشاه سلجوقی کرمان،
و برادر وی «شاه هرمز» در جنب مهریجرد دهی ساخت و آن را «هرمیز» نام گذاشت که اکنون به «خورمیز» شهرت دارد. پس از انوشیروان، خسروپرویز به پادشاهی رسید. وی ولایت یزد را به دو دختر خود به نام‌های ایران دخت و توران دخت بخشید و دستور داد دهی بسازند و آن را «توران پشت» نام نهاد. توران دخت هشت ماه پادشاهی کرد و بعد درگذشت. بعد از وی ایران دخت به سلطنت رسید. وی نماینده‌ای به نام «ابرند» به یزد فرستاد و به وی دستور داد که بر عمارت و آبادی یزد بیفزاید. ابرند نیز در دو فرسنگی شهر یزد ده جدیدی احداث کرد و آن را «ابرند آباد» نام نهاد. اتابکان یزد اتابکان یزد نزدیک به ۱۴۰ سال بر این خطه حکومت کردند. با کشته شدن فرامرز بن علی در جنگ با خان فتای، سلطان سنجر، حکومت یزد را به دختران فرمانده خود که پسری نداشت واگذاشت و رکن‌الدین سام از سرداران سپاه فرامرز را برای اداره یزد به اتابکی آنان گماشت. رکن الدین سام نخستین امیر این خاندان به علت پیری و ناتوانی در اداره حکومت در سال ۵۸۴ ه‍.ق جای خود را به برادر کوچکش عزالدین لنگر سپرد. با مرگ عزالدین در سال ۶۴۰ ه‍. ق ورد انزور به حکومت رسید و در سال ۶۵۲ ه‍. ق حکومت به ابومنصور اسفه‌سالار مشهور به قطب‌الدین رسید. مادر او مریم ترکان بناهای زیادی را در یزد ساخت و در دوره قطب‌الدین، مغولان به ایران حمله کردند. اتابک چیرگی مغولان را پذیرفت و یزد را از سپاه مغول مصون داشت. با مرگ قطب‌الدین در سال ۶۲۶ ه‍. ق پسرش محمد بر تخت نشست و او نیز تا سال ۶۳۹ ه‍. ق حکومت کرد. پس از او به ترتیب سفلر شاه (متوفی ۶۴۹ ه‍.ق)، طفی شاه (متوفی ۶۷۰)، علاءالدوله (متوفی ۶۷۳) یوسف شاه (متوفی ۶۹۰) حکومت کردند. در دوره یوسف شاه در اثر بی‌احترامی او به فرستاده غازان خان، سپاه غازان وی به یزد حمله کرد و او مجبور به فرار به سیستان شد اما مردم یزد به همراه علما به نزد امیر محمد ابداجی فرمانده سپاه غازان رفتند و او را از ورود به داخل یزد بازداشتند. سرانجام سلسله اتابکان یزد در سال ۷۱۸ به دست امیر مبارزالدین برچیده شد و آخرین امیر سلسله اتابکان حاجی شاه فرزند یوسف شاه سرنگون گردید. دوره مغول در زمان حکومت سلطان قطب الدین عشقی، چنگیزخان مغول به ایران حمله کرد. وی سلطه مغولان را پذیرفت و جانشینانش به عنوان دست نشاندگان مغولان در یزد ابقا شدند و با کفایت و زیرکی یزد را از خشم مغولان مصون داشتند. در سایه امنیت و آرامش نسبی یزد، در این دوره بازرگانی و مبادله کالاهای مختلف رونق یافت. عوامل متعددی در بسط و توسعه بازرگانی دخیل بود؛ از جمله این که ایالات جنوبی ایران تحت حاکمیت مغولان قرار گرفته بود، لذا کالاهای یزدی تا آن سوی آب‌های جنوبی ایران به خصوص هندوستان راه یافت و تنها مشکل، حفظ و حراست راه‌های منتهی به بازار فروش بود. راهداری و نگهداری راه‌های کشور از زمان مغولان مورد توجه قرار گرفت و حفاظت راه‌ها را اغلب به امرا و بزرگان واگذار می‌کردند. در اوایل قرن هشتم هر دو جنبه، یعنی گسترش شبکه راه‌های
نگهداری راه‌های کشور از زمان مغولان مورد توجه قرار گرفت و حفاظت راه‌ها را اغلب به امرا و بزرگان واگذار می‌کردند. در اوایل قرن هشتم هر دو جنبه، یعنی گسترش شبکه راه‌های منتهی به یزد و هم امنیت آن حاصل شد و این دو از مواردی بود که نقش به سزایی در توسعه بازرگانی یزد و در نهایت شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی این ایالت داشت. حاکمان آل مظفر اهمیت راهداری، امنیت و گسترش راه‌ها در گذشته به اندازه‌ای بود که خاندان مظفر از راهداری یزد و میبد به پادشاهی رسیدند. امیر مظفر، بزرگ این خاندان، از نوادگان غیاث الدین خراسانی بود، که در دربار ایلخان مغول وارد خدمت شد و به حکومت میبد رسید. پس از مرگ او، پسرش امیر مبارز الدین محمد در اوایل حکومت ابوسعید بهادرخان (۷۱۶–۷۳۶ ه‍.ق) ایلخان مغول به حکومت میبد و راهداری یزد انتخاب شد. در سال ۷۱۸ ه‍. ق، حاجی شاه بن یوسف، اتابک یزد را در نبردی شکست داد و به حکومت اتابکان یزد پایان داد، و از سوی ابوسعید بهادرخان، به حکومت یزد نیز رسید. مبارزالدین محمد، پس از درگذشت ابوسعید بهادرخان، دم از استقلال زد و بر کرمان، شیراز و قلمرو حکومت ملوک شبانکاره در جنوب ایران چیره شد و در سال ۷۲۳ ه‍.ق حکومت آل مظفر را تشکیل داد. حکومت آل مظفر، نقطه عطفی در تاریخ یزد به حساب می‌آید، چرا که برای نخستین بار این خطه در طی حیات دیرینه‌اش سلسله‌ای را در درون خود پرورانید که بیش از نیم قرن مقدرات صفحات جنوبی ایران را در دست داشت. آل مظفر، میبد را پایگاه اصلی خود قرار دادند و از اینجا به نواحی دیگر (کرمان، فارس، اصفهان و تبریز) چنگ انداختند، لذا یزد از نظر سیاسی و اقتصادی به چنان اعتبار و اهمیتی دست یافت که در هیچ عصری از تاریخ خود بدان منزلت نرسیده بود. اوج شکوفایی و عظمت فرهنگی یزد نیز مربوط به همین زمان است. در هیچ جای ایران به اندازه یزد دارالتعلیم به وجود نیامد، به گونه‌ای که یزد به «دارالعلم» ملقب شد. در مدارس، مساجد، دارالسیاده‌ها و خانقاه‌ها علوم مختلف رایج زمان تدریس می‌شد. ویژگی دیگر دوران آل مظفر، رونق تصوف در یزد است. دوره تیموریان در سال ۷۹۵ ه‍.ق امیر تیمور در یورش سه ساله خود، طومار دولت مظفری را درنوردید و یزد را به یکی از عمال خود سپرد. بعد از مراجعت تیمور به ماوراءالنهر گروهی از همدلی مردم نسبت به آل مظفر سوء استفاده کرده، به رهبری حاجی آبدار، یزد را، از تصرف حاکم تیمور بیرون آوردند و سپس سلطان محمد پسر ابوسعید طبسی، یزد را به چنگ آورد و استقلال آن را اعلام کرد. حاکمان تیموری، اصفهان، نایین و اردستان برای اعاده نظم به یزد لشکر کشیدند، اما شکست خوردند. به ناچار پیر محمد بن عمر شیخ بن تیمور، حاکم فارس، با سپاهی فراوان رهسپار یزد شد و به امر تیمور، حاکم سیستان هم همراهی و مساعدت کرد و از هر سو یزد را در محاصره گرفتند و در نهایت یزد را گشودند. کاشی کاری‌های مسجد جامع و میدان امیر چخماق و مسجد امیر چخماق، مصلای عتیق از آثار این دوران است. مدارس و کتابخانه‌های متعددی چون، مدرسه و کتابخانه قطبیه
پادشاهی کاپادوکیه یک پادشاهی ایرانی در عصر هلنی بود که به مرکزیت منطقه کاپادوکیه (در ترکیه امروزی) بر بخش‌هایی از آسیای صغیر حکومت کرد. کاپادوکیه در ابتدا یکی از شهربانی‌های شاهنشاهی هخامنشی بود، اما با سقوط دولت هخامنشی در پی حمله اسکندر مقدونی، استقلال خود را به دست آورد. آریاراد یکم که توسط شاهنشاهان هخامنشی به شهربانی کاپادوکیه منصوب شده بود و احتمالاً خود نیز از خاندان هخامنشی بود، نخستین شاه کاپادوکیه بود. در طول حیات دولت کاپادوکیه، در بین سال‌های ۳۲۰ پیش از میلاد تا ۱۷ پس از میلاد، شاهانی از سه خاندان مختلف، یعنی خاندان آریاراد، خاندان آریوبرزن و خاندان آرخلاس (که تنها شاه از این خاندان بود)، بر این پادشاهی حکومت کردند. پس از مرگ آرخلاس، از آنجایی که کاپادوکیه از ۹۵ پیش از میلاد دست‌نشانده رومیان بود، امپراتور تیبریوس این پادشاهی را منحل اعلام کرد و آن را به شکل یک استان رومی ضمیمه امپراتوری روم کرد. جستارهای وابسته پادشاهی پنتوس منابع پیوند به بیرون پادشاهی کاپادوکیه آناتولی باستان ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در سده ۴ (پیش از میلاد) ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در سده ۱ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های سده ۴ (پیش از میلاد) بنیان‌گذاری‌های دهه ۳۲۰ (پیش از میلاد) تاریخ استان قرشهر تاریخ استان قیصریه تاریخ استان نوشهیر دودمان‌های ایرانی مزدیسنا هخامنشیان
خاندان محمد علی خاندانی مصری با اصالت آلبانیایی که به دست محمدعلی پاشا تأسیس شد و بر مصر زیر سلطهٔ امپراتوری عثمانی بین ۱۸۰۵–۱۹۱۴ سپس تحت‌الحمایگی بریتانیا بین ۱۹۱۴–۱۹۲۲ و پس از استقلال مصر در ۲۸ فوریه ۱۹۲۲ حکومت کرد تا انقلاب ۱۹۵۲ مصر به رهبری محمد نجیب به انقراض این حکومت انجامید. خاندان محمد علی جستارهای وابسته جمال عبد الناصر پانویس خاندان‌های پادشاهی دودمان‌های پادشاهی مصر
آب‌ماران نام یک تیره از فروراسته ناکورماریان است. منابع پیوند به بیرون زیرتیره‌های چهاراندامان قمچه‌ماران
آنومالی پرمگسو یک اندیس چندفلزی است که در حوالی شهر معلمان استان سمنان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، طلا است.سنگ میزبان این اندیس آندزیت است در این اندیس، پاراژنز‌های گالن و طلا یافت می‌شوند. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان سمنان منابع اندیس‌های استان سمنان اندیس‌های چندفلزی پارانژهای گالن پارانژهای طلا
کبوتر چوبی خاکستری نام یک گونه از سرده کبوتر است. منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر زیست‌شناسی پرندگان برمه پرندگان بوتان پرندگان تایوان پرندگان توصیف‌شده در ۱۸۴۶ (میلادی) پرندگان نپال پرندگان هند پرندگان یون‌نان کبوتر (سرده) آرایه (زیست‌شناسی) نام‌گذاری‌شده توسط ادوارد بلیت
مار براق نواری نام یک گونه از سرده مارهای براق است. نگارخانه منابع پیوند به بیرون کفچه‌ماران خزندگان اندونزی خزندگان بنگلادش خزندگان تایلند خزندگان توصیف‌شده در ۱۸۰۱ (میلادی) خزندگان جمهوری خلق چین خزندگان کامبوج خزندگان لائوس خزندگان مالزی خزندگان میانمار خزندگان ویتنام خزندگان هند مارهای آسیا خزندگان برونئی خزندگان سنگاپور مارهای چین
aae12367-bf64-41f2-94c0-20121066d6e3
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
محدوده حکومت سلسله‌های صفویان، افشاریان، قاجاریان و سلجوقیان در ایران چه شهرهایی بود؟
false
{ "answer_start": [ 328 ], "text": [ "سراسر ایران" ] }
از قبایل غز بودند و ترک‌های خراسان در اصل بازمانده دسته‌ای از این ترکان غز محسوب می‌شوند. ترک‌های خراسان را پروفسور دورفر از نسل ترکان سلجوقی می‌داند. اگر چه قبل ار سلجوقیان گروهی دیگر از ترکان اغوز در زمان سلطان محمود غزنوی به خراسان کوچ کردند ولی انبوه ترکان با فرزندان سلجوق یعنی طغرل و چاغری به خراسان آمدند. سلسله‌های ترک‌تبار ایران سلسله‌های ترک‌تبار که در ایران بعد از اسلام حکومت کردند عبارتند از: غزنویان (۱۱۸۶–۹۷۷ میلادی) امپراتوری سلجوقی (۱۱۹۴–۱۰۳۷ میلادی) خوارزمشاهیان (۱۲۳۱–۱۰۷۷ میلادی) امپراتوری تیموری (۱۵۰۷–۱۳۷۰ میلادی) قراقویونلوها (۱۴۶۸–۱۳۷۴ میلادی) آق‌قویونلوها (۱۵۰۸–۱۳۷۸ میلادی) صفویان (۱۵۰۱_۱۷۳۶ میلادی) افشاریان (۱۷۹۶–۱۷۳۶ میلادی) پادشاهی قاجار (۱۹۲۵–۱۷۹۴ میلادی) مهمترین نیروی نظامی که دودمان صفویان را به قدرت رساند قبایل هفتگانه ترک (قزلباش‌ها) بودند، که شاه اسماعیل به کمک ایشان توانست با شکست آق‌قویونلوها و ازبکان، در تبریز تاجگذاری کند. تمام شاهان صفوی در زمان به شاهی رسیدنشان به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گفتند (به جز شاه اسماعیل یکم که از بدو تولد دوزبانه بود و به هر دو زبان فارسی و ترکی آذربایجانی سخن می‌گفت و شعر می‌سرود) ولی برخی معتقدند که خاندان صفوی ترکیزه شده و زبان ترکی را به عنوان زبان مادری خود پذیرفتند. سلسله‌های ترک‌تبار غیر از ایران سلسله‌های ترک‌تباری که طی تاریخ در سرزمین‌هایی غیر از ایران حکومت کردند عبارتند از: خاقانات گوک‌ترک (۵۵۲ میلادی) امپراتوری عثمانی امپراتوری گورکانی هند امپراتوری سلجوقیان روم سلطنت مملوک مصر سلطنت ممالیک بحری (مصر) طولونیان (سلطنت طولونی مصر) اخشیدیان (آل اخشید) تُرک‌شاهان (کابل‌شاهان) آل ارتق آل افراسیاب یا قراخانیان دودمان زنگیان (شمال عراق و سوریه) خاقانات اویغور دودمان خلجی پادشاهی قوچو یا مملکت قره‌خواجه الیاس‌شاهیان تغلق‌شاهیان نگارخانه پانویس منابع تاریخ طبری جلد ۱، ص ۸۹۵ و ۸۹۶ (پیشینه واژهٔ ترک) حاشیهٔ برهان چ معین (پیشینه واژهٔ ترک) پژوهشی پیرامون زبان، دین، خط ترکان، مؤلف و مترجم حسین شرقی / کتابخانه ملی ایران ۱۲۴۷۶–۷۸م (پراکندگی اقوام ترک) اقوام ترک‌تبار اقوام در چین اهالی آسیای مرکزی صفحه‌های دارای پیوند مرده از ژانویه ۲۰۲۱ عشایر اوراسیا
خان (بار دوم)، ؟صادق خان میرزا محمدحسین وفای فراهانی (اعتمادالدوله، وزیر اعظم) (۱۱۹۴–۱۱۹۶ ه‍.ق) ← صادق خان میرزا ربیع اصفهانی (؟–ربیع الثانی ۱۱۹۹ ه‍.ق) ← علی‌مراد خان میرزا محمدحسین وفای فراهانی (اعتمادالدوله، وزیر اعظم) (بار دوم) (ربیع‌الثانی ۱۱۹۹–پنجشنبه ۲۵ ربیع‌الثانی ۱۲۰۳ ه‍.ق) ← جعفر خان وقفه میرزا محمدحسین وفای فراهانی (اعتمادالدوله، وزیر اعظم) (بار سوم) (شعبان ۱۲۰۳–؟ ه‍.ق) ← لطف‌علی خان ؟حاج ابراهیم شیرازی (کلانتر) ← لطف‌علی خان قاجاریان (۱۲۱۰–۱۳۴۴ ه‍.ق) جستارهای وابسته فهرست وزرگ فرمذاران ساسانی فهرست نخست‌وزیران ایران فهرست وزیران صفویان یادداشت پانویس منابع سلوکیان ساسانیان دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «فرَمَدار» (به انگلیسی) امویان تا تیموریان امویان عباسیان دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «ابوعبدالله یعقوب» (به انگلیسی) لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «ابوشجاع روذراوری» لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «احمد بن محمد بن علی بن احمد بن ناقد» لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «ابوالمظفر عبدالله بن یونس» لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «ناصر بن مهدی بن حمزه» لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «ابن القصاب» لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «مؤیدالدین محمد بن محمد بن عبدالکریم قمی» صفاریان سامانیان دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «ابواحمد بن ابی‌بکر کاتب» (به انگلیسی) لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «منصور بن نوح سامانی» دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «عتبی» (به انگلیسی) زیاریان بوییان لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «احمد خیاط» لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «احمد بن ابراهیم الضبی» غزنویان لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «طاهر بن علی بن مشکان» سلجوقیان لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «علی سمیرمی» کناررودی، غلامعلی و سهیلا نعیمی، «اهمیت نقش وزیر در ایجاد و پیشبرد ثبات سیاسی عصر سلجوقی»، مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴. خوارزمشاهان (انوشتگینیان) مغولان لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «احمد خالدی زنجانی» لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «صدرالدین احمد خالدی زنجانی» دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «جمال‌الدین دستجردانی» (به انگلیسی) دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «جهان تیمور» (به انگلیسی) مظفریان لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «تاج‌الدین» لغت‌نامهٔ دهخدا، درآیند «صائن سمنانی» تیموریان قراقویونلوها (بارانیان) صفویان دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «عباس سوم» (به انگلیسی) هوتکیان افشاریان دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «افشاریان» (به انگلیسی) صفویان (بار دوم) زندیان قاجاریان دانشنامهٔ ایرانیکا، درآیند «EBRĀHĪM KALĀNTAR ŠĪRĀZĪ» (به انگلیسی) تاریخ سیاسی ایران حکومت ایران سیاست در ایران فهرست کارمندان سیاسی در ایران فهرست‌ها فهرست‌های مربوط به ایران فهرست‌های نخست‌وزیران بر پایه کشور فهرست‌های نخست‌وزیران
خرم‌آباد کنونی را پایتخت خویش قرار داد و کوشش بسیاری در آبادی منطقه لرستان انجام داد. این سلسله پس از حمله آل بویه منقرض شد. پس از آن شهر شاپورخواست و منطقه لرستان زیر نظر حکومت آل بویه قرار گرفت. در نیمه نخست قرن پنجم قمری ترکان سلجوقی به ایران حمله کردند و لرستان به دست ابراهیم ینال برادر طغرل بیک سلجوقی شکست خورد و ضمیمه حکومت سلجوقیان شد. سلجوقیان شهر شاپورخواست را به عنوان مرکز لرستان باقی گذاشتند. سنگ نوشته‌ای در شرق شهر خرم‌آباد از این سلسله بر جای مانده‌است. تقسیمات در نمودار زیر تقسیمات لرستان از سال ۳۰۰ قمری تاکنون آورده شده‌است. لغت‌نامه دهخدا در کنار توصیف استان لرستان به عنوان یکی از تقسیمات کشوری جدید، از لرستان به معنای سرزمین محل سکونت لرها نام می‌برد: در ادامه، لغت‌نامه دهخدا گویشوران ناحیه تاریخی لرستان را به دو گروه لر زبان و لکی تقسیم می‌کند: دوران ملوک‌الطوایفی دودمان‌ها و پادشاهان هزاراسپیان که به نام اتابکان لرستان نیز شناخته می‌شود نام سلسله‌ای کردتبار است که از (۵۵۰ تا ۸۲۷ هَ. ق)، (۱۱۴۸ تا ۱۴۲۴) به نواحی لرستان کنونی و بخش‌هایی از استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری حکومت کرده‌اند. اتابکان به دو دسته اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک تقسیم می‌شود. پایتخت اتابکان لر بزرگ در شهر ایذه (ایذج) و پایتخت اتابکان لر کوچک در شهر خرم‌آباد بود. اتابکان لر بزرگ اتابکان لر بزرگ از سلسله هزاراسپیان است که به مناطق چهارمحال و بختیاری کنونی و بخش‌های از استان خوزستان حکومت کرده‌اند. مؤسس این سلسله ابوطاهر است که او را اتابک (ترکمنان) سلغریان برای جلگویری از سرکشی لر بزرگ در سال ۵۴۳ ق. به این ناحیه فرستاد. اباقاخان مغول بعدها حکومت خوزستان را نیز بضمیمهٔ سرزمین اصلی لر بزرگ به ابوطاهر داد و یکی از آن‌ها یعنی افراسیاب پس از مرگ ارغون خان اصفهان را محاصره کرد اما خیلی زود سرکوب شد. پایتخت این امرا در شهر ایذه بود. اتابکان لر بزرگ تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین حاکم آنان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری شکست خورد و سلسله ایشان انقراض یافت. اتابکان لر کوچک اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از هزاراسپیان هستند که در فاصلهٔ سال‌های ۵۸۰ تا ۱۰۰۶(ه‍. ق) در قسمت‌های شمالی و غربی لرستان ناحیه لر کوچک حکومت می‌کرده‌اند. امرای این سلسله از اعتاب شجاع‌الدین‌خورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بوده‌اند و آخرین حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید. دوران صفویان در دوران حکومت صفویان، ایران به چهار ولایت عربستان، لرستان، گرجستان، کردستان و سیزده بیگلربیگی تقسیم می‌شد. ایران در این دوره به ۲۴ ایالت تقسیم می‌شد که از تعداد دو ایالت جز ایالت‌های لرنشین بودند. این دو ایالت شامل لرستان به مرکزیت خرم‌آباد و کهگیلویه به مرکزیت بهبهان بود. در این دوره ایالت‌های لرستان و کهگیلویه دارای والیانی مستقل بودند. والیان لرستان فیلی در سال ۱۰۰۶ قمری به دستور شاه عباس حاکم پشتکوه و پیشکوه شدند و تا دوران قاجار بر این منطقه حکمرانی کردند. دوران زندیان لرستان در دوره زندیان نیز به عنوان یکی از ایالت‌های ایران دارای والی مستقل بود. دوران قاجاریان در این دوره ایران به ۶ استان تقسیم شد که لرستان
جنبش جنگل و قیام محمد خیابانی در ایران بود. در سال ۱۹۲۵ میلادی، شاهنشاهی پهلوی توسط رضاشاه بنیان نهاده شد. این دوران با اصلاحات گسترده و ایجاد زیرساخت نوین برای ایران، همراه شد. دوران محمدرضا پهلوی اصلاحات ادامه یافت و ایران رشد اقتصادی سریعی را شاهد بود؛ در این دوران، صنعت نفت ایران، ملی شد. سپس نارضایتی‌ها افزایش یافت تا با انقلاب ۱۳۵۷ به رهبری روح‌الله خمینی، این کشور، تحت نظام جمهوری اسلامی اداره شود. از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ نیز این کشور درگیر جنگی گسترده با عراق بود. جستارهای وابسته حمله اعراب به ایران اسلام آوردن ایرانیان خلفای راشدین امویان عباسیان طاهریان صفاریان سامانیان غزنویان آل بویه سلجوقیان خوارزمشاهیان ایلخانان سربداران چوپانیان مظفریان تیموریان قراقویونلو آق‌قویونلو صفویان افشاریان زندیان قاجاریان دودمان پهلوی جمهوری اسلامی منابع اطلس تاریخ ایران. ناشر دانشگاه تهران. ۱۳۵۰ تاریخ ایران - دکتر خنجی تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، پیگولووسکایا، ترجمه کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۳. تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا.آ. گرانتوسکی - م.آ. داندامایو، مترجم، کیخسرو کشاورزی، ناشر: مروارید ۱۳۸۵ تاریخ ایران
دودمان افشاری یا افشاریان یک دودمان تُرک تبار ایرانی بود که توسط نادرشاه () از طایفه قیرقلو از ایل تُرک های اغوز افشار بنیانگذاری شد. فهرست شاهان افشاری تبارنامه منابع افشاریان ایران در دهه ۱۷۳۰ (میلادی) ایران در دهه ۱۷۴۰ (میلادی) ایران در دهه ۱۷۵۰ (میلادی) ایران در دهه ۱۷۶۰ (میلادی) ایران در دهه ۱۷۷۰ (میلادی) ایران در دهه ۱۷۸۰ (میلادی) ایران در دهه ۱۷۹۰ (میلادی) ایران در دهه ۱۸۰۰ (میلادی) سلسله‌های ترک سلسله‌های شیعه سلسله‌های مسلمان ایران
از میلاد به دست شاپور اول ساسانی افتاد. کشمکش برای به دست گرفتن کنترل منطقه بین رومی‌ها، پادشاهان ساسانی و حکام محلی ادامه داشت؛ و قدرت بین آن‌ها دست به دست می‌شد. دورهٔ اسلام در زمان ظهور اسلام، سلسلهٔ مسیحی مهرانی‌ها در آلبانیای قفقاز حاکم بودند. آنان همواره توسط ترکان خزر از شمال و اعراب از جنوب مورد تهدید واقع می‌شدند. اعراب مسلمان پس از شکست دادن رومیان و ساسانیان به سوی آذربایجان لشکرکشی کردند و پس از درهم شکستن مقاومت مسیحیان به رهبری جوانشیر در سال ۶۶۷ میلادی بر این ناحیه حاکم شدند. شروانشاهان از اواخر قرن دوم شمسی شروانشاهان حکومت منطقهٔ آذربایجان را در دست گرفتند. آنان با آمدن سلجوقیان نیز بر مسند قدرت باقی ماندند. چرا که به آنان خراج می‌دادند. این سلسله تا زمان انقراضش در سال ۹۱۷ خورشیدی (۹۴۵ قمری) به دست شاه تهماسب یکم صفوی، در قسمتهایی از آذربایجان به‌ویژه ناحیهٔ شمال شرقی این جمهوری به صورت حاکمان محلی حکمرانی می‌کردند. غزنویان و سلجوقیان در اوایل قرن پنجم شمسی غزنویان بر قسمتی از منطقه مسلط شدند. آنان اولین حکومت ترک تبار در منطقه بودند که در تغییر ترکیب جمعیتی آذربایجان نقش عمده‌ای داشتند. بدنبال غزنویان سلجوقیان که حکومتی ترک تبار بودند بر منطقه حاکم شدند. این دوران، دوران شکوفایی ادبیات فارسی در منطقه نیز می‌باشد. مشهورترین شاعران این دوران، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی می‌باشند. حملهٔ مغول و تیمور در قرون سیزده و چهارده میلادی با هجوم مغولها و تاتارها (تیمور لنگ) سلسله‌های محلی ور افتادند. در قرن پانزده میلادی خانات محلی تحت سلطهٔ آق‌قویونلو‌ها، تا به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل صفوی به قسمت عمدهٔ اران، شروان و قره‌باغ تسلط داشتند. آران و شروان (جمهوری آذربایجان) جزو اولین مناطقی بود که شاه اسماعیل یکم صفوی تحت سلطه خود در آورد. بعد از جنگ تاریخی چالدران این منطقه به اشغال ترکان عثمانی درآمد تا دوباره هشتاد سال بعد ایرانیان(شاه عباس) موفق به بازپس‌گیری این منطقه شدند. افشاریان و قاجاریان در قرون بعد تحت حکومت افشاریان و سپس قاجاریان این سرزمین در خاک ایران قرار داشته که سرانجام در سال‌های ۱۱۹۳ و ۱۲۰۷ خورشیدی در پی پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه از ایران جدا و ضمیمهٔ روسیهٔ تزاری شد. سلطهٔ تزارها بر آذربایجان پس از انعقاد پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه، تزارها کنترل منطقهٔ قفقاز را در دست گرفتند، اما همچنان نفوذ فرهنگی و معنوی ایران و عثمانی در منطقه بیشتر از نفوذ روسیه بود. در این دوره، روس‌ها سرمایه‌گذاری بسیار کمی در این ناحیه می‌کردند. اما با استخراج نفت توجه به آذربایجان بیشتر گردید و اقتصاد محلی رونق گرفت. در این دوره، جمعیت شهر باکو به‌طور فزاینده‌ای افزایش یافت و مهاجران روس یک سوم جمعیت شهر را تشکیل می‌دادند. ارمنیان نیز به عنوان عمال روس‌ها در دوایر رسمی مشغول بودند. اینگونه تضادهای اجتماعی باعث وقوع شورش‌هایی در سال ۱۹۰۵ میلادی شد. سقوط تزارها و استقلال آذربایجان در آغاز قرن بیستم با رشد صنایع، تفکرات اصلاح‌طلبانه در آذربایجان شکل گرفت. در سال ۱۹۰۳ میلادی حزب چپگرای همت با هدف دفاع از زبان و فرهنگ آذربایجانی تشکیل شد. حزب کوچک بلشویک نیز وجود داشت که بیشتر تحت کنترل روس‌ها و ارمنیان بود. در سال ۱۹۱۲ با انشعاب در حزب همت،
تاریخ روضةالصفای ناصری کتابی از رضاقلی خان هدایت که در ادامه کتاب روضةالصفا اثر میرخواند نوشته شده و شامل وقایع دوران صفویان، افشاریان، زندیان و قاجاریان تا سال ۱۲۷۳ قمری است. منابع قاجاریان کتاب‌های تاریخی درباره ایران
خاندان جوانشیر () یک طایفه ترک در قره‌باغ بود، که به ایل افشار تعلق داشت، و ایل افشار نیز شعبه‌ای از غز بود. میان سال‌های ۱۷۴۸ و ۱۸۲۲، اعضای این خاندان سران خانات قره‌باغ بودند. جستارهای وابسته ابراهیم خلیل جوانشیر حمیده جوانشیر پناهعلی‌خان جوانشیر قزلباش منابع افشاریان خانات قره‌باغ خاندان‌های قره‌باغ خاندان‌های والا سلسله‌های ترک صفویان قاجاریان نجیب‌زادگی جمهوری آذربایجان
تاریخچه مالی-مالیاتی ایران از صفویه تا پایان قاجاریه کتابی است به قلم ویلم فلور و با برگردان مرتضی کاظمی یزدی، که توسط نشر تاریخ ایران، در سال ۱۳۹۴ منتشر شده‌است. وضع مداخل و مخارج قریب به ۴۲۵ سال از تاریخ ایران در این کتاب مورد بررسی قرارگرفته‌است؛ از سال ۱۳۴۴ – ۹۰۶ق/۱۹۲۵–۱۵۰۰م دوران صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه می‌پردازد. مقدمه و فصل‌های کتاب احسان یارشاطر در مقدمه کتاب اشاره نموده‌است که ویلم فلور با دقت و روشن‌بینی وضعیت اقتصادی ایران را شرح داده و تحلیل کرده‌است.کتاب در ده فصل درباره مدیریت زمین در روستاها، مدیریت اراضی وقفی، خالصه و موات و نیز مالیات و باج از سوی حکومت مرکزی سخن می‌گوید. منابع افشاریان اقتصاد ایران امور مالی ترجمه زندیان صفویان قاجاریان مالیات
جوامع پارسی‌زبان یا جوامع پارسی‌مآب یا جوامع ایرانی‌مآب، جوامع و فرهنگ‌هایی هستند که بر پایه یا تحت تأثیر شدید کشور ایران قرار دارند و دارای زبان، فرهنگ، هویت، هنر و ادبیات ایرانی هستند. به این جوامع ایرانی‌مآب نیز گفته می‌شود. این عنوان تنها ویژه فارسی‌زبانان و ایرانیان نیست و همچنین در مورد جوامعی به کار می‌رود که ایرانی‌تبار نبودند، اما از لحاظ زبانی و ساختار و جنس فعالیت‌های هنری و فرهنگی و ساختار سیاسی اجتماعی بر پایه یا تحت تأثیر شدید فرهنگ ایرانیان بوده‌اند. برای نمونه جوامع پارسی‌زبان قبل از قرن نوزدهم شامل سلجوقیان، گورکانیان، تیموریان، امپراتوری عثمانی، غزنویان، و همچنین قرمطیان و خوارزمشاهیان که وابستگی تباری با ایرانیان نداشتند بودند. در حقیقت جوامع فارسی‌زبان یک مقولهٔ ورای جغرافیای تاریخی ایران است. با توجه به نفوذ تمدن ایرانی در جوامع اسلامی، ریچارد فرای از دانشگاه هاروارد می‌نویسد: «بارها تأکید کرده‌ام جوامع آسیای مرکزی چه ترک‌زبان چه ایرانی‌زبان، دارای یک فرهنگ، یک مذهب، یک مجموعه از ارزش‌های اجتماعی و سنت‌ها هستند که تنها زبانِ متفاوت، آن‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند. اعراب دیگر نقش زبان پارسی در ساختار فرهنگ اسلامی خود را درنمی‌یابند. شاید آن‌ها بخواهند گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار پایگاه‌های معنوی، اخلاقی و فرهنگی خود را حذف می‌کنند، درحالی‌که بدون این میراث، گذشته و احترام سالم بدان فرصت کمی برای ثبات و رشد مناسب وجود خواهد داشت.» دولت‌ها و سلسله‌های فارسی‌زبان این فهرست شامل سلسله‌های با تبار دیگر ولی زبان فارسی است: در ایران بزرگ غزنویان سلجوقیان خوارزمشاهیان ایلخانان تیموریان افشاریان قاجاریان در هند بزرگ (شبه قارهٔ هند) سلطنت دهلی قطب‌شاهیان گورکانیان در آسیای کوچک سلجوقیان روم امپراتوری عثمانی تاریخچه پس از اسلام هم فرهنگ ایرانی برخلاف دیگر فرهنگ‌های پیشا اسلامی منطقه شکوفایی خود را حفظ کرد و رشد کرد و آن ترکیبی از زبان پارسی و فرهنگ ایرانی_اسلامی بود که در نهایت به فرهنگ غالب و حاکم بر بسیاری از مناطق بزرگ ایران، آسیای صغیر، و جنوب آسیا تبدیل شد. زمانی که در قرن هفتم و هشتم میلادی مردم ایران بزرگ توسط نیروهای اسلامی فتح شدند آن‌ها جزو یک امپراتوری بسیار بزرگتر از هر امپراتوری ایرانی پیش از اسلام شدند. فرهنگ اسلامی نوین که تا اندازه زیادی بر پایه فرهنگ ایرانی پیش از اسلام منطقه و همین‌طور فرهنگ اسلامی و عربی بود توسط اعراب فاتح به منطقه معرفی گردید. فرهنگ ایرانی به‌ویژه در میان اقشار نخبه، تا سرزمین‌های غرب، میانه و جنوب آسیا گسترش یافت. هرچند جمعیت زیادی در سرتاسر این منطقه گسترده شده بودند و به زبان‌ها، دین‌ها و قومیت‌ها و نژادهای گوناگونی وابستگی داشتند. فرهنگ و زبان ایرانی توسط شاعران، هنرمندان، معماران، صنعتگران، حقوقدانان (فقیهان) و پژوهشگران این مناطق گسترش یافت و روابطشان را با دیگر افراد منطقه فرهنگ و زبان پارسی از آناتولی تا هند نگه داشتند. صفویان و زنده شدن ایرانی‌گری سلسله صفویان که در قرن شانزدهم بر ایران حاکم گردیدند نخستین سلسله بومی ایران از زمان بوییان تا آن زمان بودند. که با توجه به اجماع نظر محققین از کردستان ایران برخاسته بودند و در قرن یازدهم به اردبیل مهاجرت کرده بودند. آن‌ها بر هویت ایرانی دوباره تأکید کردند و یک حکومت مستقل ایرانی را برپا داشتند و فرهنگ ایرانی را رشد دادند و از آن نگهداری کردند. آن‌ها از
f480cb3f-508a-4340-a880-90bdeb1edf5f
ایران در دوران ملوک‌الطوایفی پس از ایلخانان
از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ ق. (=۱۳۰۴خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها خاندان های سلجوقیان ، ایلخانان ،تیموریان ،صفویان ، افشاریان و قاجاریان را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، زیاریان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی بودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.
یزدگرد چندمین پادشاه ساسانی بود؟
false
{ "answer_start": [ 36 ], "text": [ "آخرین" ] }
یزدگرد ممکن است به موارد زیر اشاره داشته باشد: افراد یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی یزدگرد دوم، پادشاه ساسانی یزدگرد یکم، پادشاه ساسانی خسرو یزدگرد، از بزرگان ساسانی یزدگرد (فرمانده)، فرمانده نظامی ساسانی یزدگرد (دبیر)، دبیر ساسانی یزدگرد شاپور، از شخصیت‌های شاهنامه پیروز یزدگرد، از شخصیت‌های شاهنامه یزدگرد پسر شهریار، اسپهبد باوندی جای‌ها قلعه یزدگرد شامل بناهایی مربوط به دورهٔ ساسانیان و اشکانیان یزدگرد (دورود) روستایی در شهرستان دورود صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها صفحه‌های ابهام‌زدایی نام افراد صفحه‌های ابهام‌زدایی روستاهای ایران
و در کنترل قبایل بیابان‌گرد هم موفق بود. پس از او، سه شاه بر تخت شاهنشاهی نشستند که یکی پس از دیگری توسط اشراف و بزرگان خلع شده و به شکل خشونت‌آمیزی به قتل رسیده بودند، بنابراین یزدگرد یکم باید به این روند واکنش نشان می‌داد و او این کار را با کشتن بسیاری از اشراف و بزرگان انجام داد و در نتیجه «بزه‌کار» لقب گرفت. در طول سلطنت یک از این سه شاه، بهرام چهارم، ارمنستان استقلال خود را از دست داده، بخش غربی آن تبدیل به یکی از استان‌های روم شد و بخش شرقی آن تحت فرمان‌روایی ایرانی‌ها درآمد. از این مرحله به بعد، شاهان دیگر خودشان را از نژاد خدایان نمی‌دانستند و در عوض فرمان‌روایی سکولار که پرستنده مزدا بودند، به‌شمار می‌رفتند. پیشینه و به تخت رسیدن پایان ناگهانی زندگی اردشیر دوم و بهرام چهارم، گواهی بر قدرت دسیسه‌بازی و توطئه‌گری اشراف‌زادگان در اجرای خواسته‌های خویش و تحمیل آن به حکومت مرکزی و ناکام‌یابی کوشش‌های دراز مدت شاپور دوم در استواری اقتدار حکومت مرکزی است. فرمان‌روایان پی‌درپی از جهت توانایی رزمی یا برتری شخصیت، چندان برجسته نبودند. با وجود اینکه شاپور سوم، دست‌نشانده اشراف‌زادگان ساسانی بود، ولی به توطئه و تحریک همان‌ها کشته شد؛ چرا که سعی کرده بود روابط دوستانه با امپراتوری روم برقرار کند. با وجود اینکه یزدگرد، دست‌نشاندهٔ اشراف‌زادگان بود، اما در سلطنت خود بارها توفیق یافت تا از توسعهٔ نفوذ ایشان جلوگیری کند. قبل از رسیدن به پادشاهی به نیک‌رفتاری و خوش‌خلقی معروف بود و این مسئله، عامل عمدهٔ رضایت اشراف‌زادگان مخالف بهرام چهارم در به قدرت رسانیدن او بود. لقب پادشاهی بر سکه‌های نقره یا درهم یزدگرد یکم، همانند سکه‌های بیشتر شاهان ساسانی، نیم‌تنهٔ پادشاه نقش بسته‌است. نام او، یزدگرد (yzdkrt)، در سمت راست نقش و لقب l'mštry در سمت چپ آن به خط پهلوی کتیبه‌ای حک شده‌است. به نظر دریایی بنابر استنادات تاریخی، این پیشوند به معنی «رام» است؛ (مقایسه کنید با اوستایی rāmaya به معنی «آرام کردن»، rāman به معنی «صلح»؛ فارسی میانه rāmēnīdār به معنی «صلح‌کننده» و rāmišn (مانوی: r'myšn) به معنی «آرامش»)، و واژهٔ آرامش در فارسی نو. جزء دوم این واژه یعنی šahr همانند xšaθra و xšaça فارسی باستان، به معنای «فرمانروایی، پادشاهی، امپراتوری، قلمروی حکومتی» است. از آنجا که نام یزدگرد در سمت راست تمثال او حک شده‌است، نوشته روی سکه (l'mštry yzdkrt) را باید «یزدگردِ رام‌شهر» خواند که مراد از این عبارت «یزدگرد، آرام‌کننده شاهنشاهی» است. در سکهٔ یزدگرد یکم و بهرام پنجم، لقب دیگری برای شاهنشاه به کار رفته‌است: این عبارت، نماینگر محرومیت یزدگرد از داشتن ادعای‌تبار الهی است. در این دوران بود که با هجوم دشمنان، از کف رفتن سرزمین‌های مرزی و سرافکندگی شاهنشاه ساسانی، واژهٔ انیران () از سکهٔ یزدگرد زدوده شد. تغییر لقب یزدگرد نسبت به نیاکانش در سکه‌های ساسانی، به سبب تغییر عقیدهٔ او نبود، بلکه ناشی از شکست نیاکانش در جنگ‌ها و نیرو گرفتن موبدان زرتشتی بوده‌است. پادشاهان ساسانی که نیاکانشان ایزدی تصور می‌شدند و موبدان آتشکده آناهیتا بودند، در پایان سدهٔ چهارم به حاکمان دنیوی تبدیل شدند. پادشاهان اواخر سده چهارم نمی‌توانستند ادعای پادشاهان نخستین ساسانی را داشته باشند. لقب «رام‌شهر» تنها مختص به یزدگرد است. پادشاهان ساسانی، پس از یزدگرد یکم و از سده پنجم میلادی،
نخستین شاهان ساسانی، خود را از تبار ایزدان می‌خواندند. در کتیبه‌ها و سکه‌هایشان، از دوران اردشیر بابکان تا قرن چهارم میلادی، این نکته را می‌توان فهمید. شاهان ساسانی از زمان اردشیر دوم (حکومت: ۳۷۹–۳۸۳ میلادی)، القاب دیگری برای خود برگزیدند که دیگر نشانی از پیوند آنان با خدایان نداشت. در پایان قرن چهارم میلادی، شاهان خود را فقط مزداپرست/مزدیسن (mzdysn) و شاهان شاه (MLK'n MLK') می‌خواندند و نوشته‌های روی سکه‌هایشان، به علت نامعلومی، مختصرتر شد. بر سکه‌های نقره یا درهم یزدگرد یکم، همانند سکه‌های بیشتر شاهان ساسانی، نیم‌تنه پادشاه نقش بسته‌است. نام او، یزدگرد (yzdkrt)، در سمت راست نقش و لقب l'mštry در سمت چپ آن حک شده‌است. به نظر دریایی بنابر استنادات تاریخی (واژه مانوی r'myšn به معنی «آرام کردن» است؛ واژه اوستایی rāmaya به معنی آرام کردن و rāman به معنی صلح؛ واژه فارسی میانه rāmēnīdār صلح‌کننده و rāmišn آرامشِ؛ واژه «آرامش» در فارسی نو) معنای این پیشوند، به معنی «رام» است. جز دوم این کلمه šahr[štly] همانند xšaça فارسی باستان، به معنای «فرمانروایی، پادشاهی، امپراتوری، قلمروی حکومتی» است. باید یادآورد شد که نام یزدگرد در سمت راست تمثال او حک شده، به این ترتیب، نوشته روی سکه (l'mštry yzdkrt) را باید «یزدگردِ رام‌شهر» خواند که مراد از این عبارت «یزدگرد، آرام‌کننده امپراتوری» است. در سکه یزدگرد یکم و بهرام پنجم، لقب دیگری برای شاهنشاه به کار رفته‌است: همان‌گونه که پیداست، پادشاهان ساسانی از ادعای داشتن تبار الهی محروم شدند. همچنین این دوره، معاصر با تهاجمات خارجی و از دست رفتن منزلت و مقام شاهان است. این امر را می‌توان با تهاجمات خارجی و از دست‌رفتن حاکمیت بر سرزمین‌های غیرایرانی ('n'yl'n) ملاحظه کرد. جالب توجه، حذف تدریجی القاب نخستین و حتی واژه ایران ('yl'n) از نوشته‌های سکه‌های ساسانی است. این امر را می‌توان در نتیجه شکست در جنگ و تضغیف شاهنشاهان در برابر همسایگان متخاصم دانست. تغییر القاب شاهنشاهان در سکه‌های ساسانی به سبب تغییر عقیده شاهنشاهان نبود، بلکه ناشی از شکست آنها در جنگ‌ها و نیرو گرفتن تشکیلات زرتشتی بوده‌است. پادشاهان ساسانی که نیاکانشان ایزدی تصور می‌شدند و روحانیونی بودند که خدمت‌گزاران آتشکده آناهیتا بودند، در پایان سده چهارم به حاکمان دنیوی تبدیل شدند. پادشاهان اواخر سده چهارم نمی‌توانستند ادعای پادشاهان نخستین ساسانی را داشته باشند. اظهارات پادشاهان نخستین ساسانی همان ادعای جمشید، پادشاه نخستین بود که در شاهنامه آمده‌است: «همم شهریاری، همم موبدی». لقب «رام‌شهر» تنها مختص به یزدگرد است. پادشاهان ساسانی، پس از یزدگرد یکم و از قرن پنجم میلادی، بر سکه‌هایشان لقب «کی» یعنی «کیانی» را ضرب کردند تا خود را به پادشاهان کیانی در اوستا پیوند دهند. این گرایش به اوستا، از قرن پنجم به بعد، مهم‌ترین موئلفه ایدئولوژی پادشاهی ساسانی شد. رواج واژه فارسی میانه فره (xwarrah) از آغاز دوران پادشاهی خسرو دوم (۵۹۱ میلادی) بیانگر افزایش علاقه پادشاهان ساسانی به کیانیان است. لقب «رام‌شهر» هم، دست کم آن‌گونه که ساسانیان آن را می‌فهمیدند، می‌تواند گرایش آنها به انتساب خود به کیانیان باشد. در متن فارسی میانه دینکرد، «رام‌شهر»، لقب کی‌ویشتاسب، حامی زرتشت است. در یادگار زریران، متنی حماسی که نگارش آن دست کم به دوران اشکانیان می‌رسد، «رام‌شهر» لقب کی‌ویشتاسب است. این اثر حماسی که در دوران اشکانیان رواج داشته و بعدها ساسانیان آن را اقتباس کردند و حتی
ذخیره نمادها و نشانه‌ها، به زودی ته می‌کشید، از این‌رو در تاج شاهان ساسانی آمیزه‌ای از نشانه‌های گوناگون پدیدار گشت که مختص همان پادشاه بود. چنان‌که سکه‌ها نشان می‌دهد، میثاق ساختن تاج‌های اختصاصی چندان استوار بود که هرگاه رویداد ناگواری (مثل اسارت، غصب تاج و تخت)، رشته فرمانروایی را می‌گسست، وی در رسیدن دوباره به پادشاهی ناگزیر بود تاج تازه‌ای اختیار کند، زیرا تاج نماد خوره (Xwarrah) یا هالهٔ الهی پادشاه بود. سیاست داخلی و خارجی در دوره پادشاهی یزدگرد، نگرش و رفتار جدیدی با اقلیت‌های دینی شکل گرفت. بر سکه‌های یزدگرد، شعار «نگهبان صلح (رام‌شهر)» دیده می‌شود، در حالی که در منابع ساسانی او را گناهکار (به عربی: الاثیم، فارسی میانه: بزه‌گر) می‌نامند. ظاهراً این عنوان صرفاً تبلیغات موبدان است، چرا که یزدگرد یکم نه تنها برخی از موبدان زرتشتی را که به رفتار پسندیده‌اش با اقلیت دینی ایراد می‌گرفتند، به قتل رساند، بلکه با یهودیان و مسیحیان با نیکی رفتار می‌کرد. یزدگرد که خود را «رامِشت‌رَس» یعنی صلح‌جو می‌خواند، با اعطای آزادی به دین‌های غیر زرتشتی و تسامح مذهبی‌اش، موبدان و هیربدان متعصب را به خشم آورد. از همین رو، در روایات ملی ایرانی در منابعی که از روایات کهن ایرانی (وابسته به کاتبان زرتشتی) بهره برده‌اند، یزدگرد با عنوان «بزه‌گر» (گناهکار) و «دَفر» (فریبکار) خوانده شده‌است. سر به نیست کردن سه شاهنشاه قبلی ساسانی هم، مزید بر علت شد تا یزدگرد یکم، بر اشراف‌زادگان پیشدستی کند: او بسیاری از اشراف را کشت تا در تاریخ ساسانیان، برای خود بدنامی به جا گذارد. همینکه دستگاه دینی زرتشتی در دوره ساسانیان سازمان‌دهی شد، قدرت سیاسی نشان داد و وزنهٔ سنگین خود را در امور امپراتوری، محسوس ساخت. موبدان بر کلام مکتوب، شدیداً اعمال نفوذ می‌کردند و دخالت ساسانیان در خودای‌نامگ قطعاً سوگیری دینی و روحانی داشته‌است. یزدگرد یکم، که از هر جهت پادشاهی مهربان با رای و اندیشه‌ای مستقل بود، به‌واسطهٔ آنکه کوشید تا قدرت دستگاه دینی و اشرافیت را محدود سازد و نیز چون نسبت به اقلیت‌های دینی تسامح نشان می‌داد، «بزه‌کار» نامیده شد. رابطه با بیزانس یزدگرد معاصر با آرکادیوس، امپراتور بیزانس بود. به دنبال مرگ تئودوسیوس یکم ملقب به «بزرگ»، فرزندانش، امپراتوری روم را میان خود تقسیم کردند. آرکادیوس، امپراتوری بیزانس (روم شرقی) و هونوریوس، امپراتوری روم غربی شدند. از این پس، دیگر امپراتوری روم هرگز متحد نشد و یک امپراتور هم نتوانست بر سراسر آن حکومت کند. به عقیده ریچارد فرای، یزدگرد آمادهٔ حمله به بیزانس بود، ولی منصرف گشت. در گزارش‌های تاریخ آمده‌است که ماروتا، اسقف میفرقط (میفارقین)، سفیر امپراتور روم «آرکادیوس»، چندین بار به ایرانشهر سفر کرد و سیاست یزدگرد را دگرگون ساخت. برخی منابع علت این تأثیر را به مهارت پزشکی ماروتا نسبت می‌دهند. یزدگرد توافقنامه‌ای با بیزانس در سال ۴۰۹ میلادی منعقد کرد. اما به اعتقاد روزبه زرین‌کوب و عبدالحسین زرین‌کوب، یزدگرد، با سیاست تسامح دینی و آزادی مذهبی، به دنبال کسب اعتماد آرکادیوس، امپراتور بیزانس بود که به علت درگیری با مشکلات داخلی، خواهان صلح با ایران بود. این کار، سبب می‌گشت تا یزدگرد، با فراغت بیشتری از توسعهٔ قدرت و نفوذ اشراف‌زادگان در امور پادشاهی جلوگیری کند. البته رفتار صلح‌جویانهٔ یزدگرد، تا حدی به نفع روم هم تمام گشت؛ چرا که در عصر او، وضع امپراتوری
فراغت بیشتری از توسعهٔ قدرت و نفوذ اشراف‌زادگان در امور پادشاهی جلوگیری کند. البته رفتار صلح‌جویانهٔ یزدگرد، تا حدی به نفع روم هم تمام گشت؛ چرا که در عصر او، وضع امپراتوری روم چنان آشفته بود که اگر یزدگرد تمایلی به جنگ می‌داشت، فرصت‌های مناسبی برای ضربه زدن به بیزانس را به دست می‌آورد. حتی یزدگرد، لژیونرهای مسیحی را که اسیر دست هون‌ها بودند و در جنگ با سپاه ساسانی، به دست آن‌ها افتادند، را به روم برگرداند. اما شیپمان عقیده دیگری دارد: «در غرب (بیزانس) خبری نیست»، این حکم برای امپراتوری ساسانی هم صادق است. در این زمان، امپراتوری روم، به یورش قبایل گوناگون مانند گوت‌های غربی در دوران آلاریش (Alarich)، گوت‌های شرقی، واندال‌ها و سایر قبایل ژرمن دچار شده‌بود. ایرانیان هم از این فرصت استفاده نکردند که علتش روشن نیست. شاید آن‌ها نیز مشکلاتی با گروه‌های چادرنشین در شرق داشته‌اند. بهترین نمود احترام متقابل ساسانیان و بیزانس، سپردن سرپرستی و قیومیت تئودئوس دوم، توسط پدرش، امپراتور آرکادیوس (۳۸۳ تا ۴۰۸ میلادی) است. این سنت برای مدتی ادامه یافت. امپراتوران رومی و شاهنشاهان ایرانی، گه‌گاه، از یکدیگر می‌خواستند که سرپرستی ولیعهدشان را را بر عهده بگیرند. در طول سده پنجم، هر دو امپراتوری، قدرت یکدیگر را یکسان می‌دیدند و هر یک، دیگری را شایستهٔ آن می‌دید که فرزندانش را به دربار او بفرستد تا از بیم بدخواهان در امان بماند؛ چرا که آن‌ها بیشتر از سربازان خارجی، نگران توطئه‌گران داخلی بودند. در دوران پادشاهی او، صلح با رومیان یا بیزانسی‌ها برقرار شد و شاید دوستی یزدگرد با ماروثا، اسقف میفرکت، که امپراتور آرکادیوس بارها او را به عنوان سفیر به ایران فرستاده بود، باعث پخش این شایعه باشد که یزدگرد مسیحی شده‌است. بعضی منابع می‌گویند ماروثا اعتماد یزدگرد را به عنوان پزشک جلب کرده بود. به هر حال، در ابتدای سلطنت یزدگرد، وضعیت مسیحیان بهتر گردید. رابطه با مسیحیان حاجظ به نقل از منابع فارسی، آورده‌است که «یزدگرد گناهکاری بود که سنت‌های ساسانی را گرداند، در زمین آشوب به پا کرد و بر مردم ستم روا داشت و جبار و فاسد بود». این روایت، بدین سبب به او منسوب گشته که با مسیحیان خوش‌رفتاری می‌کرده و زرتشتیان را آزار می‌داده‌است. اما در «اعمال شهدای مسیحی» که شامل دوران شاهنشاهی یزدگرد یکم هم می‌شده، این گزارش تأیید نگردیده‌است. ریچارد فرای معتقد است که شاید بر اثر مراودات یزدگرد با ماروثا، سیاست مذهبی او با مسیحیان تغییر یافت. شماری از منابع تاریخی آورده‌اند که ماروثا، پزشکی حاذق و چیره‌دست بود و از این طریق، لطف و عنایت پادشاه را به‌دست آورد. بدین‌ترتیب، ماروثا، زندگی مسیحیان ساکن ایرانشهر را بهبود بخشید. زیر نظر یزدگرد، در در سال ۴۱۰ میلادی، مسیحیان امپراتوری ساسانی، شورایی در شهر سلوکیه تحت حمایت یزدگرد تشکیل دادند که اعضای آن شورا، اسقف‌ها و دیگر مقامات کلیسایی امپراتوری ساسانی بودند. آن‌ها رسماً مصوبات شورای نیقیه را پذیرفتند. قبل از آن، مسیحیان رسماً مصوبات شورای نیقیه را تأیید نکردند و دربارهٔ قوانین کلیسا و تشکیلات آن در ایران اتفاق نظر وجود نداشت. شورای سلوکیه این معضل را حل کرد و شقاق‌ها را متوقف ساخت و سلسله مراتبی تشکیل داد و قوانینی برای مسیحیان امپراتوری ساسانی پدیدآورد. اسحاق‌نامی که اسقف سلوکیه بود، رئیس سازمان کلیسایی در امپراتوری
۴۵۹ چهارصد و پنجاه و نهمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۵۹ سده ۵
قلعه یزدگرد (به لاتین: Yezidabad qalası) یک قلعه مربوط به دوران ساسانیان است که در جمهوری خودمختار نخجوان و در جمهوری آذربایجان واقع شده است. این قلعه فقط از گل ساخته شده است. این قلعه به نام آخرین پادشاه ساسانی، یزدگرد سوم (۶۳۲-۶۵۱) نامگذاری شده است. نگارخانه صفحات با ترجمه بازبینی‌نشده قلعه‌ها و دژها در جمهوری آذربایجان قلعه‌های ساسانیان یادبودها و یادواره‌ها در جمهوری آذربایجان
۴۳ (پیش از میلاد) چهل و سومین سال قبل از تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۳ (پیش از میلاد)
جوانوی (پارسی میانه: Jovānōy) یکی از دبیران شاهنشاهی ساسانی در سده پنجم میلادی در زمان حکومت یزدگرد یکم بود. او با مرگ یزدگرد در سال ۴۲۰، در توطئه اشراف شرکت کرد و با جلوگیری از جانشینی پسران شاهنشاه، خسرو زورستان را به تخت نشانید. سپس او از طرف اشراف به دربار منذر بن نعمان پادشاه لخمی رفت تا وی را از پناه دادن به بهرام گور (پسر یزدگرد) منصرف کند که در این کار موفق نشد. با این حال جوانوی با بهرام به توافق رسید و پس از به تخت نشستن او نیز به مقام دبیری رسید. منابع اهالی ایران در سده ۵ (میلادی) دبیرها دیوانسالاران یزدگرد یکم
نرسه یا نرسی به موارد زیر اشاره تواند داشت. نرسه شاهنشاه ساسانی نرسی (نوه یزدگرد سوم) پادشاه ساسانی در تبعید نرسه (پسر اردشیر بابکان) پسر اردشیر بابکان و برادر شاپور یکم نرسه (پسر شاپور) شاهزاده ساسانی نرسه (پسر یزدگرد یکم) شاهزاده ساسانی نرسه (گرستبد) نرسه بردکان نرسه (پسر پیروز) نرسه (ساتراپ رند) نرسه اندیگان‌خدای نرسه (فرمانده شاپور دوم) نرسه (دبیر) افرادی نیز در تاریخ بوده‌اند که نرسه بخشی از نام ایشان بوده‌است: مهرنرسه وزیر بهرام گور آذرنرسه پسر هرمز دوم ساسانی صفحه‌های ابهام‌زدایی نام افراد
d7a5b605-1d51-4342-bc67-8567c32c6bf2
تاریخ عکاسی در ایران
از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است.از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند.
چه کسامی از میان شاگردان عبداله میرزا در خیابان ناصریه عکاسخانه دایر نمودمد؟
false
{ "answer_start": [ 466 ], "text": [ "«ماشااله خان» و «خادم»" ] }
از همان دوره دیده می‌شود. عکاسان دورهٔ قاجار را سه دسته تشکیل می‌دادند: عکاسانی که برای مؤسسات کاوش‌های علمی و جغرافیایی اروپایی کار می‌کردند عکاسان بومی که برای سرگرمی به عکاسی می‌پرداختند عکاسان حرفه‌ای که از این راه امرار معاش می‌کردند مبنای کار نخستین عکاسان اروپایی توجه به فرم و اصول زیباشناختی بود، اما عکاسان ایرانی اروپائیان را سرمشق خود قرار می‌دادند. آنچه از روی آثار و نوشته‌های دوران قاجار به‌دست آمده نشان می‌دهد که ایران در اواخر قرن نوزدهم در حال دگرگونی بوده‌است و جامعهٔ سنتی ایران در تلاش برای انطباق خود با علوم و فنون و اندیشه‌های غرب به سر می‌برده‌است. دوره مظفرالدین شاه و انقلاب مشروطه از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است. از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند. با آغاز جنبش مشروطیت مردم تمایل داشتند چهرهٔ رهبران خود را مشاهده نمایند و رواج این‌گونه عکس‌ها مصداق این تمایل است. به‌تدریج ثبت چهره‌های معروف گسترش یافت؛ و با ایجاد تحولات مختلف، عکس از انحصار دربار خارج شد و موضوعات اجتماعی و واقعی موضوع عکاسی قرار گرفت. با تحولات جنبش مشروطیت زمینه برای عکاسی مطبوعاتی فراهم شد. در حال حاضر، بیشتر عکس‌های موجود از دوران جنبش مشروطه، توسط استپان استپانیان، عکاس ارمنی انداخته شده‌اند. استپانیان به عنوان «نخستین عکاس خبری ایران» شناخته می‌شود. دوران پهلوی اول از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ ه‍.ش مطبوعات که سرآغاز فعالیت آن‌ها از جنبش مشروطیت شروع شده بود فعالیت وسیع‌تری یافتند و کاربرد عکس بیشتر شد و تحولات اساسی در عکس‌ها ظاهر شد. عکس‌های این دوران بسیار برجسته و متفاوت است. دوران پهلوی دوم این دوره، دوران ورود همه‌جانبه فنون و تجهیزات غربی به ایران و روی‌آوری هنرمندان به شیوه‌های مدرن غربی بود. در این دوران با پیشرفت تجهیزات عکاسی و گسترش فعالیت مطبوعات، عکس به عنصری مهم و تأثیرگذار بدل گشت. عکاسی مطبوعاتی که کمابیش رونقی داشت با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه‍.ش دوباره دچار رکود و رخوت شد و عکاسی در حاشیه قرار گرفت. عکس‌های دههٔ ۳۰ و ۴۰ شمسی بیشتر جنبهٔ تبلیغاتی و رسمی داشتند. در اواخر دههٔ ۴۰ به‌دلیل گسترش گرایشات هنری و پیچیده شدن مبارزات به‌تدریج فضای جدیدی به وجود آمد که عکاسی را نیز متأثر ساخت. پانویس منابع افشار، ایرج، گنجینه عکاس‌های ایران (همراه تاریخچه ورود عکاسی به ایران)، تهران – ۱۳۶۸ اعلم الدوله ثقفی، خلیل خان، مقالات گوناگون، تهران، ۱۳۲۲ ش، ص ۱۱۳. جستارهای وابسته تاریخ عکاسی تاریخ صنایع ایران تاریخ عکاسی
میرزا مهدی خان صمصام ذوالفقاری ملقب به مُصوَّرالمُمالک، یا: میرزا مهدی خان نقاش، نقاش، چهره پرداز و گراورساز ایرانی در عهد قاجاریه از هنرمندان بنام عصر ناصری و مظفری بود که در اواخر سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجری می زیست. اصالت ایشان از زیدون بهبهان، قلعه گل و گلاب است. میرزا مهدی خان نقاش در سال 1314 هجری قمری از جانب مظفرالدین شاه قاجار، ملقب به "مصورالملک" شد. وی از اواخر دوره ناصری، تمام دوره مظفری و تا اوایل پادشاهی محمد علیشاه قاجار زندگی کرد. او پدر حسین گل‌گلاب است. زندگی میرزا مهدی‌خان نقاش از اواخر دوره ناصری، تمام دوره مظفری و تا اوایل پادشاهی محمدعلیشاه قاجار زندگی و فعالیت می‌کرد. مظفرالدین شاه قاجار (در نخستین سال پادشاهی‌اش، ۱۲۷۵ شمسی) او را ملقب به «مصورالملک» کرد. وی در هر سه رشتهٔ چهره‌سازی، منظره‌سازی از طبیعت و کپی دست داشت. قلمش شیرین بود و رنگ‌های نسبتاً زنده به کار می‌برد. تصاویر روزنامه شرافت اثر اوست. حسین گل گلاب، سرایندهٔ ترانهٔ سرود مشهور ای ایران، از ساخته‌های روح‌الله خالقی، پسر میرزا مهدی مصورالملک است. دربارهٔ او میرزا مهدی خان در بیشتر آثار خویش، به چهره‌نگاری و مردم‌نگاری با رنگ روغن و آبرنگ می‌پرداخت. تصاویر روزنامه شرافت را که از نخستین روزنامه‌های مصور دولتی در عهد قاجار بود، مهدی خان می‌کشید. او که از اواخر عهد ناصری تا اوایل سلطنت محمدعلی شاه در خدمت دربار بود، لقب مصورالممالک را از مظفرالدین شاه گرفت. وی تا قبل از دریافت این لقب آثارش را با رقم «میرزا مهدی»،«میرزا مهدی نقاش»و«ذوالفقاری»امضا می کرده است.همچنین عکاسخانه معروفی در خیابان علاءالدوله تهران، به نام عکاسخانه روسی‌خان دایر بود، که پس از اینکه صاحب این عکاسخانه، یعنی روسی‌خان با محمدعلیشاه به اروپا رفت، مهدی مصورالملک کارهای عکاسخانۀ او را ادامه داد. این عکاسخانه تا سال ۱۲۹۹ هجری شمسی دایر بود و سپس تعطیل شد. آثار از جمله برخی از آثار او: علی اصغر خان اتابک، دکان کله‌پزی و سه شطرنج باز قابل ذکر هستند. از دیگر آثار وى می توان به تصویر رنگ روغنى ونوس در كنار چشمه است كه به استادى و حالت تمام نقاشى شده، با رقم: «مصورالممالك صمصام ذوالفقارى 1315» و پرتره اعتمادالسلطان با رقم «ذوالفقاری۱۳۱۳» اشاره نمود. پانویس جستارهای وابسته مکتب نقاشی قاجار منابع تاریخچه عکاسی در ایران، وبگاه آفتاب پیوند به بیرون تابلوی طباخی اثر مصورالملک در کاخ گلستان نقاشان دوره قاجاریان
۱۸۳۹ میلادی به وجود آمده بود. سرآغاز عکاسی در ایران، رویدادها و حرکت‌هایی را دربردارد که گاه در نوع خود در جهان بی‌نظیر و برخی اوقات پیشرو حرکت‌های عکاسی در جهان است. عکس‌برداری خارجیان از ایران در همان دورانی که ایرانیان سرگرم آموختن عکاسی بودند، خارجیان مقیم ایران و سیاحان، مشغول عکاسی از فضای شگفت‌انگیز پیرامونشان بودند. اولین مجموعهٔ عکس از آثار تاریخی ایران توسط لوئیجی پشه (Luigi Pesce) سرهنگی از اهالی ناپل در سفر به ایران تهیه شد. ناصرالدین‌شاه بارها به وی لقب عکاس‌باشی داد. نسخه دومی نیز از این مجموعه در همان سال تهیه و برای ویلیام اول، پادشاه پروس فرستاد شد. آلبوم دیگری نیز به موزه متروپولیتن نیویورک اهدا شده که شامل ۷۵ قطعه عکس است و احتمالاً همان آلبومی است که برای پادشاه پروس ارسال شده بود. این آلبوم دراصل متعلق به اردشیر میرزا، نوه فتحعلی شاه بود. اهداکننده این آلبوم معتقد است که «پشه» یک از چندین عکاسی است که آثارشان در آن مجموعه گردد آمده‌است. آلبوم متروپولیتن شامل موضوعات متعددی است. قدیمی‌ترین عکس‌های این آلبوم بین سال‌های ۱۸۵۲ (میلادی) تا ۱۸۵۵ م گرفته شده‌اند. سه پرتره از ناصرالدین‌شاه در جوانی و یک عکس گروهی در این مجموعه وجود دارد. بیشتر تصاویر این آلبوم نشان‌دهندهٔ معماری آن روزگار است. عکس‌های وی سند تاریخی بی‌نظیری است که گویای وضعیت زندگی مردم و درباریان است. گرچه در این عکس‌ها زنان وجود ندارند، اما مردان طبقات مختلف اجتماع حضور مشخص دارند و سلسله مراتب اجتماعی آن‌ها با چگونگی قرار گرفتن در تصویر کاملاً نشان داده شده‌است. عکس‌های او از مکان‌های تاریخی ایران در نمایشگاه جهانی هاریس به نمایش درآمد و نشان افتخار دریافت کرد. برجسته‌ترین و پرکارترین عکاس حرفه‌ای ایران در پایان قرن نوزدهم، آنتوان سوریوگین بود که سراسر ایران را زیر پا نهاد و از مردم، مناظر، معماری و اشیاء عکس‌های زیادی گرفت. عکس‌های وی در سفرنامه‌ها و داستان‌ها فراوان مورد استفاده قرار می‌گرفت بی‌آنکه نامی از وی برده شود. سوریوگین محیط خود را با دید همه‌جانبه‌ای تصویر می‌کرد. کارگاه وی در خیابان دولت در تهران قرار داشت و عکس‌هایش در نمایشگاه بروکسل در ۱۸۹۷ (میلادی) به کسب مدال طلا نایل شد. سوریوگین به کیفیت نور و تغییرات آن توجه خاص داشت و پیداست که اغلب عکس‌هایش را در اواسط روز می‌گرفته‌است. وی اغلب فرد یا گروهی را در زمینهٔ عکس‌هایش قرار می‌داد تا ضمن نشان دادن تاریخی بودن موضوع، مقیاس را نیز ببینند. یکی از تکنیسین‌های عکاسخانه عبداله‌میرزا به نام ایوانوف که برای خود اسم ایرانی روسی‌خان را انتخاب کرده بود، پس از سفر به روسیه، با یکی از شرکت‌های لوازم عکاسی برای تهیه شیشه، کاغذ و مقوای عکاسی قراردادی منعقد نمود و در خیابان علاءالدوله عکاسخانه‌ای دایر نمود. عکس‌های او همه مارک روسی‌خان دارند. در انقلاب مشروطه و چند سال بعد، این عکاس‌خانه مرکز آزادیخواهان و اغلب عکس‌های آن مربوط به بزرگان مشروطه و مهاجرت و غیره بوده‌است. این عکاسخانه تا سال ۱۲۹۹ هجری شمسی دایر بوده‌است. روسی‌خان با محمدعلیشاه به اروپا رفت و کارهای عکاسخانه توسط مهدی مصورالملک ادامه یافت و سپس تعطیل شد. تصاویری که از ابنیه و عمارات آن دوران به جا مانده، برای مطالعات ایران عهد قاجار ارزشی مستند دارد و در ضمن اطلاعاتی از نظام حکومتی آن دوره را
گریخت و ایران دچار اغتشاش شد. با اطلاعی که از موقعیت روسی خان داشتند، مغازه‌اش را تاراج کردند. ولی عکاسخانه او تا ۱۲۹۹ باقی ماند و توسط مصورالممالک اداره شد و بعد تعطیل شد. یکی از خاطرات عکاسی روسی خان مطلبی است که حاجی میرزایحیی دولت آبادی به این شرح نقل کرده‌است: عباس آقای تبریزی قاتل امین‌السلطان روزی می‌رود به عکاسخانه میرزای عکاس و عکس برمی دارد و به روسی خان شاگرد عبدالله میرزا می‌گوید: این عکس را ارزان نفروش زیرا طالب زیاد خواهد داشت. سینما در سال ۱۲۸۶ دو روسی بافتخار ولیعهد (احمد میرزا) دو فیلم در تالار آیینهٔ قصر گلستان نمایش دادند. این دو چندین جلسهٔ نمایش نیز جهت افراد سرشناس در منزل شخصیشان و همچنین عروسی‌ها ترتیب دادند. روسی خان بخاطر استقبالی که از کار این دو روس بعمل آمد پی به اهمیت تجاری اختراع تازه برد و یک دستگاه نمایش و پانزده حلقه فیلم (هر کدام بین ۶۰۰ الی ۸۰۰ متر) با کمک بومر از کمپانی پاته خریداری کرد و ابتدا مشغول نمایش فیلم در خانه‌های نجبا و اشراف شد. در مهر ۱۲۸۶(رمضان ۱۳۲۵ قمری) روسی‌خان نمایش عمومی فیلم را آغاز کرد. سینمای روسی‌خان اولین سینما پس از صدور فرمان مشروطیت در ایران بود. روسی خان برای اعلان نمایش عمومی آگهی در شماره دوم روزنامه حبل المتین چاپ کرد به این شرح: «خیابان علاءالدوله در عکاسخانه روسی خان، یک ساعت و نیم از شب گذشته تا شش ساعت پرده‌های نوظهور بعمل سینه‌ماتوگراف که عکس متحرک تازه‌ترین اختراعات است تماشا می‌دهد... بلیط‌های واردین دو قران و سه قران.» استقبال از سالن روسی‌خان باعث شد پیش از تمام شدن رمضان رقیب جدیدی به نام آقایوف وارد صحنه شود. آقایوف ابتدا در خیابان چراغ گاز به نمایش فیلم پرداخت و سپس سالن کوچکی در خیابان ناصری (ناصر خسرو) دایر کرد. روسی خان برای عقب نماندن از رقیب تالار دارالفنون را که روبروی سالن آقایوف بود اجاره کرد و سالنی ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفره در آنجا به راه انداخت و دو نوازنده نیز استخدام کرد تا هنگام نمایش فیلم بنوازند. تابستان ۱۲۸۷ روسی‌خان به روسیه رفت و یک صندوق فیلم وارد ایران کرد. پس از بازگشت طبقه بالایی انتشارات فاروس در خیابان لاله زار را نیز اجاره کرد و یک سالن جدید راه انداخت که دارای دستگاه مولد برق و بادبزن و رستوان و بوفه بود و به سالن فاروس معروف شد. رقابت روسی‌خان با آقایوف و کارشکنی‌هایی که دو رقیب برای هم می‌کردند باعث شد هر دو در سفارت روسیه زندانی شوند. پس از آزادی از زندان روسی خان سالن دالفنون را تعطیل کرد و سالنی در دروازه قزوین به راه انداخت که بیشتر فیلم‌های روسی نمایش می‌داد. پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان در تابستان ۱۲۸۸ روسی خان سالن دروازه قزوین را تعطیل کرد. سپس در زمستان ۱۲۸۸ سینمای فاروس را هم تعطیل کرد. روسی خان در همین سال دوربینی خرید و عاشورای ۱۳۲۷ قمری (بهمن ۱۲۸۸) تقریباً ۸۰ متر فیلم برداشت. به این ترتیب پس از ابراهیم‌خان عکاس باشی دومین کسی بود که در ایران فیلم‌برداری کرد. سینمای فاروس، پس از روسی خان در اختیار میرزا اسماعیل قفقازی (ژرژ اسماعیلیف)، حسابدار وزارت جنگ قرار گرفت. روسی خان دو دستگاه نمایش فیلم داشت که یکی را
مهدی ایوانف ملقب به روسی‌خان (مهر ۱۲۵۴-اسفند ۱۳۴۶) یکی از تکنیسین‌های عکاس‌خانه عبداله‌میرزای قاجار بود که در تهران عکاس‌خانه و یکی از اولین سالن‌های نمایش فیلم را دایر کرده‌بود. روسی‌خان یکی از نخستین کسانی بود که به رواج هنر سینما در ایران پرداخت و شاید در این زمینه دارای مهم‌ترین نقش بود. او پس از میرزا ابراهیم خان عکاس‌باشی نخستین کسی محسوب می‌شود که در ایران فیلمبرداری کرده‌است. لقب روسی‌خان را محمد علی شاه قاجار به خاطر عکس‌هایی که ایوانف از نجبا و اشراف گرفته بود به او داد. پس از انقلاب مشروطه روسی‌خان به فرانسه مهاجرت کرد و در سال ۱۳۴۶ درگذشت. زندگی‌نامه روسی‌خان مهر ماه ۱۲۵۴ خورشیدی از پدری انگلیسی و مادری از تاتارهای روس در تهران متولد شد. وی مدتی شاگرد عبدالله میرزا قاجاری بود که پس از درگذشت مظفرالدین شاه و آغاز سلطنت محمد علی شاه قاجار و کنار رفتن میرزا ابراهیم خان عکاسباشی به ریاست بخش عکاسی دارالفنون (در طبقهٔ فوقانی داروخانه شورین) و همچنین مقام عکاسباشی دربار دست یافته بود. ایوانف به دلیل عکسهایی که از نجبا و اشراف گرفت، از محمد علی شاه لقب روسی خان را دریافت داشت. روسی‌خان شخصیت سیاسی بسیار مشکوکی داشت و چون آزادی‌خواه نبود با دربار و مرتجعان ارتباط برقرار کرده بود. یکی از نزدیکترین دوستانش، پالکونیک لیاخوف، فرماندهٔ قزاقان بود که معمولاً با صاحب منصبان و سرکرده‌های خود برای تماشای فیلم به سالن او میرفت. سالن نمایش فیلم او معروف به سالن فاروس میعادگاه اشراف و مرتجعان شده بود. اعضای سفارتخانه‌های انگلستان و روسیه در تهران، پس از سئانس‌های عادی، در این سالن حضور می‌یافتند و با پالکوفسکی (وزیر مختار روسیه) تا دو سه ساعت بعد از نیمه شب، فیلم تماشا میکردند و شامپانی مینوشیدند. روسی خان در ۱۲۹۱ به فرانسه مهاجرت کرد و به خدمت همسر محمد علی شاه در آمد و تا زمان مرگش، در خدمت خاندان قاجار در سن کلو (حومه پاریس) بود. او در بیست و هشتم اسفند ۱۳۴۶ درگذشت. عکاسی ایوانف در ابتدا شاگرد عبدالله‌میرزای قاجار رئیس بخش عکاسی دارالفنون (در طبقهٔ فوقانی داروخانه شورین) عکاسباشی دربار بود. عکاسخانه مدرسهٔ مبارکه دارالفنون تا اوایل مشروطیت دایر بود و ایوانوف نیز در آن فعال بود. او به خاطر عکس‌هایی که از نجبا و اشراف گرفته بود از طرف محمدعلی‌شاه ملقب به روسی‌خان شد و به‌زودی توانست به کسب وکارش رونق بدهد. روسی خان در سال ۱۳۲۶ق به روسیه رفت و در ادسا با شرکتی به نام بومر قرارداد بست که شیشه و کاغذ و مقوای عکاسی برایش بفرستند. در فروردین ۱۲۸۶ روسی خان عکاسخانه خود را افتتاح کرد و به همین منظور اعلانی مبنی بر گشایش عکاسخانهٔ مستقل خود به چاپ رسانید: «اعلان – سرکار روسی خان عکاس معروف بتازگی در اوایل خیابان علاءالدوله (روبروی خانه امیر نظام) عکاسخانه بطرز فرنگستان دائر کرده و اقسام عکسهای ممتاز اعلا در آنجا گرفته می‌شود.» بسیاری از عکسهای رجال دوره مشروطیت کار روسی خان است. روسی‌خان از موقعیت خوبی برخوردار بود تا اینکه آزادیخواهان و مشروطه طلبان به پیروزی رسیدند. محمد علی شاه از ایران گریخت و ایران دچار اغتشاش شد. با اطلاعی که از موقعیت روسی خان داشتند، مغازه‌اش را تاراج کردند. ولی عکاسخانه او تا ۱۲۹۹ باقی ماند و توسط مصورالممالک اداره شد و بعد
ژوزف «هوُسپ» پاپازیان () اولین عکاس ارمنی‌تبار اهل ایران است. زندگی‌نامه وی از عکاسان بنام عهد ناصرالدین شاه بود که در شهر تفلیس فن عکاسی را فرا گرفته بود، ابتدا در تبریز، کارگاه عکاسی خود را بنا نهاد. وی در سال ۱۸۸۲م عکاسخانه‌ای در تهران دایر کرد. پاپازیان مهر ساده‌ای با نقش شیر و خورشید و نام خود و تاریخ تأسیس عکاسخانه با عبارت (دارنده مدال‌های طلا از شاه ایران) به زبان انگلیسی برای خود ساخته بود. او برای نشان دادن شایستگی و مهارت خود در عکاسی نقش این مدال را در میان آرم زیبایی که برای عکاسخانه تهیه کرده بود گنجانده مهری به چهار زبان فارسی فرانسه روسی و ارمنی تهیه و از آن به جای مهر پیشین استفاده کرد. از کارهای عکاسی او یکی تصویر یک بنای صفوی به نام گلدسته است که اهل قلم در آن می‌نشستند. این بنا گویا در اصفهان بود و اکنون ویران شده‌است. این تصویر در آلبوم خانه انگلستان موجود است دیگری عکس کوچکی است از میرزامحمد اقبال‌الملک (فرزند میرزا باباحکیم باشی) که در آلبوم شخصی اوست این عکس اقبال الملک را در سال‌های پیری و بعد از مأموریت لندن با کلاه پوست بخارا و جبه شال ترمه شمسه و شرابه دار با نشان تمثال همایونی نشان می‌دهد مه بر یک صندلی راحتی نشسته‌است و عصایی به دست دارد سومین تصویر عکس کوچکی است از سیدیی معمم که چهار تن کلاهی در دو سو و پشت سر او ایستاده‌اند زیر این عکس نام پاپازیان و تهران با حروف لاتین نوشته شده است چهارمین تصویر چهره میرزا فتحعلی‌خان شیرازی را در سال‌های میانی زندگی اش نشان می‌دهد. جستارهای وابسته فهرست عکاسان ارمنی منابع عکاسان ارمنی‌تبار عکاسان اهل ایران
میرزا حسن عکاس‌باشی ملقب به چهره‌نگار '، عکاس و شاعر ایرانی در سال ۱۲۷۲ قمری در کازرون در خانواده ای بهائی به دنیا آمد. در جوانی به بوشهر و بحرین و هندوستان سفر کرد و مدت ها دور از کازرون بود. در سال ۱۳۱۲ ق به شیراز رفت و برای نخستین بار در فارس عکاسخانه دایر کرد. پس از آن نیز دومین عکاسخانه جنوب را در کازرون دائر کرد. برای تکمیل وسایل عکاسی بار دیگر به هندوستان رفت و از آنجا به عتبات عالیات سفر کرد. در عتبات به عکسبرداری بقاع متبرکه مشغول گشت و دوباره به شیراز بازگشت. وی خط نسخ را بسیار زیبا می نوشت و بر زبان های عربی و انگلیسی تسلط کامل داشت. در سال ۱۳۳۵ ق کتابی در دستور زبان فارسی به نام قانون سخن تألیف کرد که در مدارس تازه تأسیس آن روزگار تدریس می‌شد. وی گاهی شعر می‌گفت و کاتب''' تخلص می‌کرد. این مطلع شعری است از کتاب قانون سخن او: منابع سیمای شاعران فارس در هزار سال٬حسن امداد٬ج ۲-صص۷۵۷-۷۵۵ پایگاه خبری بیشاپور-چهره نگار کازرونی، پدر عکاسی ایران انجمن‌ ‌های‌ ‌ادبی‌ ‌شیراز-‌حسن‌ ‌امداد مجله‌ ‌ویژه‌ ‌نامه‌ ‌تخصصی‌ ‌عکس تاریخ‌ ‌پیدایش‌ ‌عکاسی‌ ‌در‌ ‌شیراز‌- ‌منصور‌ ‌صانع کازرون نما میراق فرهنگی کازرون اهالی کازرون عکاسان اهل ایران شاعران اهل کازرون بهائیان اهل ایران
صنعت نشر کتاب در ایران (که با صنعت نشر روزنامه تفاوت دارد)، قدمتی بیش از صد سال دارد و مرکزیت آن هم در تهران محسوس است. این امر تقریباً در تمام کشورهای دیگر نیز مصداق دارد و پایتخت کشورها مرکز تمرکز ناشران است. (تنها تفاوت در آمریکاست که شهر نیویورک مرکز کلیه ناشران مهم این کشور است). تاریخچه نشر در ایران در دوران قاجار به ویژه در دوران ناصرالدین شاه، کتابفروشانی با انتشار قرآن، شاهنامه و مثنوی، نقش ناشر را هم ایفا می‌کردند. نسل اول ناشران ایران، گرچه به‌طور عمده در نواحی بازار و تیمچه حاجب‌الدوله و بازار بین‌الحرمین و خیابان ناصرخسرو کار خود را شروع کردند، اما به علت گسترش شهر تهران، کتابفروشی‌های خود را به مقابل دانشگاه نیز توسعه دادند. از نام‌های مشهور نسل اول ناشران ایران، «علمی»ها و «رمضانی»ها هستند، انتشارات علمی، نام یکی از پرکارترین و مشهورترین ناشران نسل اول صنعت نشر کتاب در ایران است. (چاپخانه متعلق به حاج محمدعلی در باغچه علیجان کوچه خدابنده‌لو قرار داشت که تقریباً تمام کارهای چاپی آنها را انجام می‌داد). میرزا علی‌اکبرخان خوانساری، جد «علمی»ها، در خوانسار به پیشه کتابفروشی اشتغال داشت. او به تهران می‌آید و در تیمچه حاجب‌الدوله کتابفروشی دایر می‌کند. پسر او، میرزا محمد اسماعیل، ابتدا با پدر، سپس به‌طور مستقل در خیابان ناصریه (ناصرخسرو بعدی) دکانی باز می‌کند و به فکر چاپ و نشر می‌افتد. جستارهای وابسته دارالفنون پیشینه صنعت چاپ در ایران منابع صنعت در ایران
عبداللّه فرادی (۱ شهریور ۱۳۰۶–۷ مرداد ۱۳۷۵) از خوشنویسان معاصر و از مؤسسان انجمن خوشنویسان ایران بود. تولد عبداللّه فرادی در روز اول شهریورماه سال ۱۳۰۶ در محله حسن‌آباد تهران، میدان ملک‌المتکلمین، خیابان استخر، کوچه میرپنج دیده به جهان گشود. پدرش میرزا محمد فرادی از شاگردان شیخ هادی نجم‌آبادی و میرزا هادی دولت‌آبادی و میرزا نصراللّه ملک‌المتکلمین و شیخ محمدمهدی شریف کاشانی بود. تحصیلات عبداللّه فرادی از چهار سالگی خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت. تحصیلات ابتدایی خود را از سال ۱۳۱۲ در دبستان مختلط ایراندخت آغاز کرد و در سال ۱۳۱۹ تصدیق ششم ابتدایی را از دبستان روشن اخذ نمود. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان شرف آغاز کرد و در سال ۱۳۲۲ پس از اتمام سیکل اول به مدت پنج سال ترک تحصیل کرد. سپس در سال ۱۳۲۷ تحصیلات متوسطه خود را در مقطع سیکل دوم پی گرفت و پس از اخذ تصدیق پنجم علمی از دبیرستان شرف در سال تحصیلی ۱۳۲۹–۱۳۳۰ وارد دبیرستان دارالفنون شد و در رشته ادبی دیپلم گرفت. در حد فاصل سیکل اول و دوم در کلاس‌های جمعیت دوستداران فرهنگ فرانسه شرکت نموده و به آموختن زبان فرانسه پرداخت. در سال ۱۳۳۰ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران ثبت‌نام کرد و در سال ۱۳۳۳ در رشته حقوق قضایی لیسانس گرفت. در سال ۱۳۳۷ نیز وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی به ادامه تحصیل پرداخت. در اوایل دهه ۴۰ در کلاس‌های انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی به آموختن زبان روسی مشغول شد و سپس دوره‌های تکمیلی زبان فرانسه را در کلاس‌های انجمن روابط فرهنگی ایران و فرانسه پی گرفت و در سال ۱۳۵۶ موفق به اخذ دیپلم زبان فرانسه از دانشگاه پاریس شد. او علاوه بر فرانسه و روسی عربی و انگلیسی نیز می‌دانست. استادان عبداللّه فرادی از چهار سالگی تحت تأثیر پدرش که دستی در کتابت و استنساخ نسخ خطی داشت به هنر خوشنویسی دلبسته شد. نخستین معلم خط او میرزا غلامرضا خوشنویس پاکنهاد، فرزند میرزا محمدکاظم طهرانی از خوشنویسان برجسته عصر ناصری و مظفری و از شاگردان آقا سید علی حکاک طهرانی بود. میرزا غلامرضا که در اوایل دهه ۱۰ در سال‌های هفتاد عمر خویش بود به مدت سه سال فرادی خردسال را تعلیم داد. دومین معلم او حاجی آقا محمد بدرالشریعه مشهور به عماد طاهری، از شاگردان میرزا حسین خوشنویس باشی فرزند میرزا آقا خمسه‌ای از شاگردان میرزا غلامرضا اصفهانی بود. سومین معلمش علی مخصوص کاتب الخاقان، فرزند میرزا حسین خان مستوفی کاتب السلطان از شاگردان مبرز میرزا غلامرضا اصفهانی بود. در دوره تحصیلات متوسطه نخست از علی آقاحسینی، از شاگردان میرزا حسین خوشنویس باشی و میرزا حسن عاصم و میرزا محمدحسین عمادالکتاب و سپس از حسن زرین‌خط از شاگردان مبرز میرزا محمدحسین عمادالکتاب تعلیم گرفت. و بالاخره از ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۲ تحت تعلیمات و راهنمایی میرزا علی اکبر خان کاوه از شاگردان مبرز میرزا محمدحسین سیفی قزوینی عمادالکتاب، و آقا سید حسن میرخانی سراج الکتاب، فرزند آقا سید مرتضی برغانی از شاگردان برجسته میرزا محمدرضا کلهر به درجه رشد و کمال رسید. مشاغل و سمتها عبداللّه فرادی از سال ۱۳۲۲ به عنوان خوشنویس در کانون آگهی زیبا مشغول به کار شد. کانون آگهی زیبا نخستین
سید علی قاضی طباطبایی تبریزی (زاده ۷ فروردین ۱۲۴۸ در تبریز – درگذشته ۸ بهمن ۱۳۲۵ در نجف) مجتهد، فقیه، حکیم و عارف شیعه سده سیزده و چهارده خورشیدی بود. زندگی وی در ۷ فروردین ۱۲۴۸ (۱۳ ذیحجه ۱۲۸۵) در تبریز زاده شد. وی فرزند میرزا حسین (درگذشته ۱۲۷۲ ش) طباطبایی بود. سلسله نسب آن‌ها به عبدالوهاب تبریزی و از طریق او به علی بن ابیطالب می‌رسد. خاندان قاضی پیشینه‌ای کهن در تبریز دارند و سید محمدعلی قاضی طباطبایی و همچنین سید محمدحسین طباطبایی و برادرش سید محمدحسن الهی طباطبایی از این خاندان هستند. میرزا حسین قاضی خود اهل معرفت و از شاگردان میرزا محمدحسن شیرازی بوده و کتابی در تفسیر سوره حمد و انعام نوشته‌است. تحصیلات حوزوی سید علی قاضی علوم مقدماتی را در تبریز در نزد پدرش، سید حسین قاضی و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمدعلی قراچه داغی آموخت. دروس ادبیات عرب و ادبیات فارسی را در نزد میرزا محمدتقی تبریزی متخلص به «نیر» خواند. سید علی قاضی در سال ۱۲۷۲ شمسی در سن ۲۴ سالگی عازم نجف شد. او پس از اقامت در نجف، تحصیلات خود را در نزد اساتیدی از جمله فاضل شربیانی، محمد ممقانی، شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا حسین خلیلی و آخوند خراسانی ادامه داد و در سن ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید. شاگردی عرفانی و سلوکی او همچنین در نزد محمد بهاری و سید احمد کربلایی که هر دو از شاگردان ملا حسینقلی همدانی بودند، مکارم اخلاق و علوم عرفانی آموخت. سید علی قاضی در لغت عرب بی‌نظیر بوده‌است، گفته شده که او چهل هزار لغت از حفظ داشت و شعر عربی را چنان می‌سرود که اعراب تشخیص نمی‌دادند سراینده این شعر غیرعرب است. سلسله استادان سید علی قاضی از نوجوانی تحت تربیت پدرش، سید حسین قاضی بود و جوهره حرکت و سلوک وی از پدرش است. وی پس از آن که به نجف رفت، نزد محمد بهاری و سید احمد کربلایی معروف به واحدالعین به یادگیری مکارم اخلاقی و عرفانی پرداخت و این دو نیز از شاگردان ملا حسین قلی همدانی بودند. سلسله استادان ملا حسینقلی همدانی به سید علی شوشتری و سپس به شخصی گمنام به نام ملای جولا می‌رسد. شاگردان بسیاری از استادان سرشناس فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی از شاگردان سید علی قاضی بودند. از میان شاگردان مشهور وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: سید عبدالکریم کشمیری محمدتقی بهجت حسنعلی نجابت شیرازی سید عبدالحسین دستغیب سید محمدحسین طباطبایی سید هاشم حداد عباس هاتف قوچانی محمدتقی آملی علی‌محمد بروجردی حسن مصطفوی سید محمدحسن الهی طباطبایی سید ابوالقاسم خویی میرزا امیر هادی زاده سید عبدالاعلی سبزواری سید عباس کاشانی علی اکبر برهان میرزا علی اکبر مرندی آقا نجفی همدانی سید حسین یعقوبی قائنی وی عباس قوچانی را که از شاگردان او بود بعنوان وصی در امور عرفانی تعیین کرده بود. سید علی قاضی در بیان شاگردان سید علی قاضی در تفسیر قرآن و معانی آن مهارت داشت و سید محمدحسین حسینی طهرانی از قول سید محمدحسین طباطبائی (از شاگردان سید علی قاضی) می‌گوید: «ما هر چه داریم از قاضی داریم. … قاضی در تفسیر قرآن کریم ید طولایی داشت و این سبک تفسیر آیه به آیه را قاضی به ما تعلیم دادند و ما در تفسیرالمیزان، از مسیر و روش
afaf6e1b-88c5-4437-b6cb-4f4e8ad6b7ba
تاریخ عکاسی در ایران
از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است.از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند.
کدام یک از پادشاهان ایران به عکاسی بسیار علاقه داشت؟
false
{ "answer_start": [ 361 ], "text": [ "مظفرالدین‌شاه" ] }
پیدایش عکاسی و گسترش روش‌های گوناگون آن در ایران، با اختلاف حدود سه سال از اعلام موجودیت عکاسی در فرانسه روی داده‌است. صنعت عکاسی بر روی کاغذ حساس در سال ۱۸۳۹ میلادی به وجود آمد و در سال ۱۸۴۱ میلادی پلاک‌های شیشه برای عکاسی اختراع گردید و از نمونه موجود این اختراعات و همه ی انواع وسایل عکسبرداری دو تا سه سال پس از اینکه به بازار می‌آمد به‌طور هدیه بدست پادشاه ایران می‌رسید. صنعت عکاسی در ایران با ظهور شبکه‌های اجتماعی به رونق گسترده‌ای دست یافته‌است. سال‌های آغازین نخستین دستگاه‌های عکاسی به روش داگرئوتیپ، به در خواست محمد شاه قاجار از کشورهای روسیه و انگلیس به دربار ایران وارد شد. دستگاه‌های عکسبرداری روسیه که هدیه امپراتور بود، زودتر رسید و نیکلای پاولوف دیپلمات جوان روس که به این منظور تعلیم عکاسی دیده بود، این دستگاه‌ها را به تهران آورد و در اواسط دسامبر ۱۸۴۲ م مطابق پایان آذر ۱۲۲۱ه‍.ش نخستین عکسبرداری در ایران را انجام داد. ملک قاسم میرزا شاهزاده ایرانی و ژول ریشار فرانسوی نیز از جمله پیشروانی هستند که در ایران، به شیوه داگرئوتیپ، عکسبرداری کرده‌اند. با اطلاعاتی که از کتاب مقالات گوناگون تألیف دکتر خلیل خان اعلم الدوله ثقفی از یادداشت‌های ریشار خان، اولین عکاسی که اعتماد السلطنه از او نام برده حاصل می‌شود این است که اولین عکسبرداری بر روی صفحه نقره در سال ۱۲۶۰ هجری قمری در تبریز، زمانی که ناصرالدین میرزا ولیعهد بود انجام شده‌است. این دو دستگاه دوربین داگرئوتیپ یکی اهدایی از طرف ملکه انگلیس و دیگری هدیه امپراتور روسیه بودند. به جز یک عکس، هیچ‌کدام از عکس‌های داگرئوتیپ ایرانی، باقی نمانده‌اند اما برخی از آنها از جمله پرتره محمد شاه و ناصرالدین میرزای ولیعهد به دست کمال‌الملک رسیده و او از روی آنها پرتره‌های نقاشی خلق کرده است. در سال‌های آغازین پیدایش عکاسی در ایران برخی از اروپاییانی که در مشاغل گوناگون در استخدام دولت ایران بودند نیز به تجربیاتی اندک در این زمینه دست زدند. این افراد اغلب معلمان رشته‌های مختلف دارالفنون بودند که مدرسه‌ای فنی برای تربیت افسران، مهندسان نظامی و غیرنظامی، پزشکان و مترجمان زبان‌های خارجی به‌شمار می‌آمد و به دست امیرکبیر پایه‌ریزی و در سال ۱۸۵۰ م تأسیس شده بود. عکاسان ایرانی نیز هم‌زمان با سال‌های اولیه پیدایش عکاسی در ایران دست به کار شدند و به تصویر جنبه‌های گوناگون زندگی مردم در دوران قاجار پرداختند. برای نمونه می‌توان به نام‌های زیر اشاره کرد: شاهزاده ملک قاسم میرزا که شاید نخستین عکاس ایرانی باشد، آقا رضا عکاس‌باشی، اولین عکاس حرفه‌ای و پرکار دربار ناصرالدین شاه که بسیاری از سفرها مراسم و جنبه‌های گوناگون دوران حکومت طولانی ناصرالدین شاه را ثبت کرده‌است. باید خاطرنشان ساخت که نمونه عکس‌های دوره محمدشاه (که البته هیچ‌کدام باقی نمانده‌اند) را نباید با صنعت عکاسی مرسوم امروز یکی دانست، زیرا صنعت عکاسی (فتوگرافی) در سال ۱۲۶۵ هجری قمری ۱۸۴۹ میلادی اختراع شده‌است یعنی یک سال بعد از فوت آن پادشاه، و آنچه در عهد محمدشاه وجود داشت و ریشار خان عمل می‌کرد دستگاه داگرئوتیپ بود که در سال ۱۸۳۹ میلادی به وجود آمده بود. سرآغاز عکاسی در ایران، رویدادها و حرکت‌هایی را دربردارد که گاه در نوع خود در جهان بی‌نظیر و برخی اوقات پیشرو حرکت‌های عکاسی در جهان است. عکس‌برداری خارجیان
کامران عدل (زاده ۲۰ امرداد ۱۳۲۰ در تهران) عکاس و بنیان‌گذار عکاسی مدرن ایران است که حاصل سال‌ها عکاسی او کتاب‌های آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند، اجرای نقش در کاشی‌کاری ایران، بازارهای ایرانی، خط بنایی، سفارت ایتالیا در تهران، گذری به چهارمحال‌وبختیاری، و یاد باد، آن روزگاران یاد باد (معماری شیراز) است. زندگی‌نامه کامران عدل فرزند احمدحسین عدل و هما ضیاالملوک والی در ۲۰ امرداد ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد. اجداد پدریش از اهالی تبریز و اجداد مادری از بسطام بودند. خاندان عدل خدمات گسترده و شایانی در تاریخ ایران داشته‌اند. پدربزرگش پدری اش میرزا مسعود عدل‌الملک و جد پدریش سید حسن عدل‌الملک از ثروتمندان و ملاکین آذربایجان بودند. یکی از پسرعموهای پدرش یحیی عدل، پدر جراحی نوین ایران بود و پسرعموی پدربزرگش مصطفی عدل، بنیان‌گذار دادگستری نوین در ایران بود. همین‌طور برادرش شهریار عدل (۱۳۲۲ در تهران- ۱۳۹۴ در پاریس) باستان‌شناس ایرانی، کارشناس تاریخ هنر و معماری و کارشناس پرونده‌های ثبت میراث جهانی در ایران بود. و پدر بزرگ مادریش سردار همایون و جد مادریش علی‌خان والی بود که او نیز به عکاسی بسیار علاقه‌مند بود و بیش از هزار عکس از وی باقی مانده‌است که در آرشیو دانشگاه هاروارد نگهداری می‌شود. خاندان والی نیز در تاریخ این سرزمین منشأ تأثیرات و تحولات بزرگی بوده‌اند. کامران عدل از کودکی به عکاسی علاقه‌مند شد همان‌گونه که خودش نقل می‌کند اولین عکس خود را در سن ۱۲ سالگی در سفر خانوادگی با قطار از ایستگاه راه‌آهن قم با دوربینی که پدرش تحت‌تأثیر علاقه و اشتیاق زیاد او به عکاسی برایش خریداری کرده بود گرفت که همین عکس در نمایشگاه عکس «آمال و آرزوهای نیامده و برباد رفته» که نمایشگاهی به مناسبت شصتمین سال حرفه‌ای شدنش به عنوان اولین عکس ایشان در سال ۱۳۳۲ خورشیدی در گالری اعتماد به نمایش گذاشته شد.او در سال ۱۳۳۸ خورشیدی در سن ۱۷ سالگی آنچنان که از دو نسل قبل‌تر در خاندان عدل مرسوم بود جهت ادامه تحصیل راهی پاریس شد و در هنرستان صنعتی پاریس Certificat d'aptitude professionnelle تحصیل کرد و با عکاسی مدرن و تکنولوژی روز عکاسی دنیا آشنا شد و آموزش دید. او پس از اخذ دیپلم هنرستان، در بزرگ‌ترین مجموعه لابراتوارهای ظهور و چاپ عکس اروپا به‌نام «هامل» مشغول کار شد و در بخش چاپ عکس‌های بزرگ متری به کار پرداخت. پس از شش ماه کار نزد هامل، به‌دستیاری ژاک روشون به عکاسی مُد پرداخت. عدل در سال ۱۳۴۷ به‌دعوت «سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران» که تازه تأسیس شده بود، به تهران آمد و مدیر گروه عکاسی سازمان شد و به تدریس عکاسی در «مدرسه عالی سینما و تلویزیون» پرداخت و سیستم عکاسی را در تلویزیون ملی و در عکاسی ایران با آوردن تکنولوژی روز دوربین/فیلم و ساختن لابراتوار مدرن چاپ عکس متحول کرد. وی عنوان نخستین کارگردان بخش عکس و عکاسی تلویزیون ملی ایران را یدک می‌کشد. همکاری او با مدرسهٔ عالی، به‌خاطر بحث‌های سیاسی مطرح در آن مدرسه، بیش از یک سال به درازا نکشید و از آن پس او انرژی خود را فقط معطوف به کارهای سازمان تلویزیون ملی ایران و تربیت کادر آتی سازمان کرد. در ۱۳۵۰، دانشجویان مدرسه عالی دست به اعتصاب گسترده‌ای زدند و خواستار مراجعت کامران
آنتوان سوریوگین هم‌چنین در ایران معروف به آنتوان سوروگین (زادهٔ ۱۲۰۹ – درگذشتهٔ ۱۳۱۲ خورشیدی) یک عکاس روسی - گرجی - ارمنی حاضر در ایرانِ عصر قاجار و پهلوی بود. آنتوان سوریوگین با ۵ دهه فعالیت حرفه‌ای عکاسی، یکی از مهمترین شاهدان زندگی ایرانیان از دوران ناصرالدین شاه تا سلطنت رضاشاه است. او برای کامل کردن مجموعه عکس‌های خود تمامی ایران را زیر پا گذاشت و از سوژه‌های گوناگون بهترین تصاویر را تهیه کرد. مردم، مناظر، بناهای تاریخی، آداب و رسوم، مشاغل و حرفه‌ها، اشیاء و سرانجام تمام زوایای زندگی ایرانیان سوژهٔ عکاسی او بودند. تولد آنتوان سوروگین اواخر دهه ۱۸۳۰ میلادی (حدود سال ۱۲۱۹ خورشیدی) در سفارت روسیه در تهران از پدری روس به نام واسیلی سوروگین و مادر گرجی به نام آچین خانوم زاده شد. سال‌های نخستین عمرش را در تهران گذراند. پدرش واسیلی خاورشناس و دیپلمات سفارت روسیه تزاری در تهران بود. علاقه او به ایران در همین دوره پدید آمد و بعدها یکی از دوستداران و ستایشگران ایران و ایرانیان شد. او در کودکی به هنر نقاشی علاقه داشت. پس از فوت پدر آنتوان که بر اثر حادثه‌ای در اسب‌سواری در تهران کشته شد، مادرش به دلیل عدم تمایل به دریافت مستمری از ایران با فرزندان خود به گرجستان بازگشت. آنتوان پس از مرگ پدر برای کمک به خانواده نقاشی را کنار گذاشت و همراه با برادرانش امانوئل و کولیا نزد عکاس معروف روسی دیمتری ایوانویچ ژرماکوف در تفلیس عکاسی آموخت. ژرماکف از سال ۱۸۷۰ میلادی مشغول سفر و عکاسی از ایران بوده و تا زمان آخرین سفرش حدود ۲۴٬۵۵۶ عکس از ایران تهیه کرده بود. سوروگین نیز پس از آشنایی با ژرماکف مصمم می‌شود به ایران سفر کند و به عکاسی از مردم و فرهنگ و طبیعت آن بپردازد. مهاجرت به ایران او در سال ۱۸۷۰ میلادی برابر با سال ۱۲۴۹ خورشیدی همراه با برادرانش به تبریز آمد و در آنجا ساکن شد و به دستگاه ولیعهد مظفرالدین میرزا راه یافت و از او لقب "خانی" نیز گرفت. هنگامی که مظفرالدین میرزا برای به دست گرفتن قدرت، عازم تهران شد آنتوان نیز در التزام رکاب او بود و تا آخرین روزهای سلطنتش وی را همراهی کرد. آنتوان در تهران یک استودیو عکاسی در خیابان علاءالدوله (فردوسی) کنار در شرقی میدان مشق دایر کرد. آنتوان خان در تهران با یک ارمنی به نام لوئیز گورگنیان ازدواج کرد و حاصل این ازدواج هفت فرزند بود؛ که یکی از آنان آندره سوروگین بوده‌است. شهرت آنتوان سوروگین یکی از موفق‌ترین عکاسهای عصر خود بود. بیشتر عکس‌های گرفته‌شده توسط آنتوان خان متعلق به سال‌های ۱۲۴۹ تا ۱۳۰۹ خورشیدی است. او به علت این‌که توانایی صحبت کردن به زبان فارسی را مانند زبان مادری داشت، به خوبی توانست با قشرهای فرهنگی مختلف مردم ایران ارتباط برقرار کند. عکس‌های او از دربار سلطنتی، حرمسراها، مساجد و بناهای یادبود دیگر ادیان بسیار شاخص بود و او را متمایز با دیگر عکاسان مشهور اروپایی در ایران می‌کند. ناصر الدین شاه علاقهٔ زیادی به عکس‌های دربار و پرتره آنتوان خان داشت. وی به آموختن نقاشی سنتی ایرانی نیز همت گماشت به همین خاطر فردریک بورر مورخ عکاسی بر این باور است که عکاسی سوروگین برآیند دو سبک زیبایی‌شناسی شرقی و غربی است
او انرژی خود را فقط معطوف به کارهای سازمان تلویزیون ملی ایران و تربیت کادر آتی سازمان کرد. در ۱۳۵۰، دانشجویان مدرسه عالی دست به اعتصاب گسترده‌ای زدند و خواستار مراجعت کامران عدل به‌مدرسه عالی شدند. از آنجا که وظایف او در این مدت به‌شدت افزایش یافته بود، کامران عدل، ضمن سرپرستی دروس و کارهای عملی دانشجویان، امر تدریس را به آقای علی فرزانه، یکی از همکارانش واگذار کرد. این وضعیت تا زمان استعفای او از سازمان در اسفند ۱۳۵۳ ادامه داشت.و از سال ۱۳۵۳ تاکنون به صورت عکاس مستقل فعالیت می‌کند. کامران عدل در دوران خدمتش در تلویزیون ملی ایران، در تمام زمینه‌های عکاسی فعالیت داشت و بنیان‌گذار عکاسی نوین خبری، عکاسی نوین صحنه (تلویزیونی، تأتر، سینما و جشن هنر شیراز)، عکاسی نوین معماری و اجتماعی شد. آرشیو سازمان را، بر متدهای نوین بنیان گذاشت و سرانجام به‌خاطر روابط نامساعدی که در سازمان به‌وجود آمده بود از سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران استعفا داد. از همان سال او به دعوت فیروز شیروانلو از مجموعه‌های ایرانی ازجمله فرش، کاشی و ق‍باله‌های ازدواج و جشن هنر شیراز و… برای دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی عکاسی کرده‌است. همچنین او با توجه به علاقه شخصی از مناطق مختلف ایران، عشایر ایل بختیاری، مراسم مذهبی، تئاتر، معماری و… نیز عکاسی کرده‌است. از ۱۳۵۸، همکاری خود را با «بنیاد فرهنگی آقاخان»، که تازه تأسیس شده بود آغاز کرد و به‌عنوان عکاس هیئت داوران جایزه معماری آقاخان و همچنین عکاسی از شهرهای مختلف جهان اسلام، فعالیت کرد که این همکاری، همچنان ادامه دارد. ماجرای علاقه‌مند شدن کامران عدل به عکاسی کامران عدل دربارهٔ علاقمند شدنش به عکاسی گفته‌است: ۱۲ ساله بودم که یک شب سرد و طوفانی با یکی ازاقوامم حسین عدل برای دیدن آقای مصباح زاده رفتیم روزنامه کیهان، انگارجایی سیل آمده بود و خرابی به بار آورده بود، عکاس روزنامه آقای سجادپور هم برای عکاسی ازمنطقه سیل زده داشت وسائلش را آماده می‌کرد. برای من بسیارجالب بود که در چنین هوایی که همه سعی دارند خودشان را به خانه برسانند، تازه‌کار این عکاس شروع شده. آنجا بود که علاقمند به عکاسی شدم.وقتی در ۱۳۳۲، با احساسی ماجراجویانه و کودکانه تصمیم گرفتم که عکاس شوم، فقط ۸سال از پایان جنگ دوم جهانی گذشته بود. جنگی که تمام اروپا، قسمتی از اتحاد جماهیر شوروی و شرق آسیا را ویران کرده بود. جنگ را خودم احساس کرده بودم، وقتی «سالدات» های روسی در محل «کاروانسرا سنگی» جلوی ماشین‌ها را می‌گرفتند و از سرنشینان آنها، درخواست پاسپورت و «ویزا» می‌کردند. ولی آن تکه جنگ را، با آن همه کشته و ویرانی احساس نکرده بودم. به این ترتیب، عکاسی ایران در آن دوران، در برهه ۱۹۳۵متوقف شده بود و بعد از آن، عکاسی در تمام جهان، به‌حال «ایست» درآمده بود؛ زیرا که بهترین دوربین‌ساز جهان یعنی «لایکا» و بهترین «عدسی» ساز جهان یعنی «زایس»، هر دو در آلمان بودند و آلمان ویران شده بود. در نتیجه، برای من، بعد از جدالی که کم از همان جنگ جهانی دوم نداشت، چون مادرم مخالف بود. یک دوربین اسقاط برایم خریدند و من، در همان ۱۲سالگی و با همان دوربین اسقاط عکس‌هایی گرفتم که امروز بعد از ۶۰سال، به آنها افتخار می‌کنم. ۸سال بعد در پاریس، اولین دوربین تک‌لنزی
فخرالدین فخرالدینی (زادهٔ ۱۴ اسفند ۱۳۱۱) عکاس ایرانی است. او از پیش‌گامان عکاسی پرتره در ایران بوده‌است. سال ۱۳۱۱ در آذربایجان و در خانواده‌ای هنردوست به دنیا آمد. پدرش شاعر بود و عکاس، برادرانش نیز به هنر گرایش داشتند. یک برادر او فرهاد فخرالدینی از موسیقیدانان و آهنگسازان بنام و دیگری فاروق فخرالدینی سرمربی اسبق سال‌های دور تیم ملی والیبال ایران است. در کودکی به نقاشی علاقه‌مند شد و هنوز هم نقاشی را ادامه می‌دهد. از ۱۸ سالگی عکاسی را در کنار پدرش که عکاس بود شروع کرد و عکاسی پرتره را نزد او آموخت. بعد از تجربه‌های محدودی در ایران، به کشورهای آمریکا و آلمان سفر کرد و در زمینه شخصیت‌گرایی در عکاسی پرتره کار کرد. مطالعه چندین جلد کتاب از عکاسان معاصر جهان عامل گرایش‌اش به عکاسی پرتره بود. منابع بانک اطلاعات عکاسان پایه و ایرانی؛ پایگاه عکس چیلیک اهالی اسکو زادگان ۱۳۱۱ عکاسان اهل ایران عکاسان آذری اهل ایران پرتره‌نگاران اهل ایران عکاسان چهره‌نگاری
عکاسی از طبیعت یا عکاسی از طبیعت ، عکاسی از مناظر طبیعی، زندگی وحوش، گیاهان و تصاویری از بافت‌های طبیعی می‌باشد. عکس‌های این سبک به طور معمول خالی از حضور انسان یا عناصر انسانی - همچون ساختمان‌ها - و حتی جانوران دست‌آموز و اهلی است. تصاویر طبیعت در برگیرنده موضوعات زیادی هستند، از گیاهان تا پرندگان، حشرات، ریز تا گله‌های حیوانات وحشی. این تصاویر بیشتر برای ارائه اطلاعات دقیق واقعی برای نشریات آموزشی (کتاب‌ها، مجلات تخصصی، نمایشگاه‌ها) و همچنین به عنوان تصاویر عام مورد نیاز هستند. در نتیجه این مورد حیطه جدیدی برای ایجاد یک آرشیو تخصصی است. راز موفقیت عکاسی طبیعت نمایش دقیق موضوع و محیط زیست آن است. روش و ساختار در حیطه این نوع عکاسی داشتن دانش تخصصی (مانند زیست‌شناسی، پرنده‌شناسی یا جانورشناسی) به غیر از خود عکاسی مفید خواهد بود. باید بدانید کجا و چگونه در محل موضوع انتخاب شده قرار گیرید، بهترین محل و زمان سال برای عکاسی کدام است، و محل نوشیدن همیشگی آب یا عادت‌های خوردن آن‌ها (حیوانات و پرندگان و غیره) کدام است. عکاسی از دنیای وحش در عکاسی از دنیای وحش، داشتن لنز تله، بردباری و شکیبایی ضروری است. بیشتر جانوران وحشی از انسان می‌ترسند، بنابراین به کار بردن عدسی که فاصله کانونی آن زیاد باشد، طوری که بتوانید از فاصله دور عکاسی کنید، لازم است. عکسبرداری از جانوران عکسبرداری از جانوران غیراهلی کاری است حساس و ظریف. استفاده از پناهگاه و دوربین‌های مجهز به دستگاه کنترل از راه دور یک ضرورت حتمی است. عکاس باید از حالت غذا خوردن، آشامیدن، جفت‌گیری و خوابیدن موضوع آگاهی داشته باشد و نحوه جذب کردن جانوران یا حداقل جلوگیری از ترسیدن و رمیدن آن‌ها را بداند. اغلب جانورانی که در پارک‌های جنگلی، نزدیک میدان‌های ورزشی و مناطق روستایی زندگی می‌کنند نیمه‌اهلی هستند. یافتن محل زیست این‌گونه حجانوران و همچنین نزدیک شدن به آن‌ها برای عکسبرداری کار آسانی است. ابزار مهم در عکسبرداری از جانوران لنز تله فتوی ۲۰۰ یا ۵۰۰ میلیمتری می‌باشد که شما را قادر می‌کند بدون اینکه به آن‌ها نزدیک شوید عکس‌هایی بزرگ بگیرید. بهترین لوکیشن های عکاسی در طبیعت ایران 1. دریاچه صورتی مهارلو در نزدیکی شیراز 2. آبشار شِوی در استان لرستان سایر سبک‌های عکاسی عکاسی سینما عکاسی اجسام بی‌جان عکاسی منظره عکاسی پرتره عکاسی ورزشی عکاسی معماری عکاسی ماکرو عکاسی زیرآب عکاسی خبری عکاسی مد عکاسی حیات وحش عکاسی انتزاعی عکاسی مادون قرمز عکاسی نجومی منابع ویکی انگلیسی عکاسی از طبیعت سبک‌های عکاسی
جزئیات ضبط شده در عکس بود. این موضوع حتی در گزارش‌های مطبوعات نیز ذکر شده بود. اولین داگرئوتایپ در ایران کمی پس از معرفی دستگاه داگرئوتیپ به اروپا (۱۸۳۹) نیکلای یکم روسیه، تزار روسیه و ملکه ویکتوریای بریتانیا هر کدام یک نمونه آن را به محمدشاه قاجار هدیه دادند. نخستین کسی که مأمور بهره‌برداری از این دستگاه‌ها شد ژول ریشار فرانسوی بود. او در آن زمان عکس‌هایی گرفت که متأسفانه هیچ‌کدام از آن‌ها به دست ما نرسیده‌است. ملک قاسم میرزا فرزند فتحعلی شاه نیز در تبریز به این روش عکس برداری نموده که در واقع تنها عکسی که به دست ما رسیده، از اوست. ابداعات نو در عرصه داگرئوتیپ احیای داگرئوتایپ در ایران و همچنین ابداع عکاسی داگرئوتیپ به روش «میم داگ» (دیجیتال داگرئوتیپ و ابداع مایع و فیلم محافظ داگرئوتیپ به جای کلراید طلا و گلدینگ و ابداع «دستگاه داگ‌ساز» Exposure Unit) برای استفاده در روش میم داگ. جدول کاربُرد مواد در فرایند «میم داگ جدول کاربُرد مواد در فرایند «میم داگ» و شیوه‌های دیگر داگرئوتیپ نگارخانه پیوند به بیرون وب سایت رسمی داگرین معاصر ایران جستارهای وابسته کالوتایپ تاریخ عکاسی پانویس منابع اختراع‌های فرانسوی تاریخ عکاسی جیوه دید و شنودی معرفی‌شده در ۱۸۳۹ (میلادی) عکاسی سده ۱۹ (میلادی) عکاسی سیاه و سفید هنر در سده ۱۹ (میلادی)
عکاسی آنالوگ اصطلاحی است که بعد از ظهور عکاسی دیجیتال، به عکاسی‌ای که با فیلم انجام می‌گیرد گفته شد. در مقایسه با عکاسی دیجیتال که ضبط تصویر به وسیلهٔ تغییر در پتاسیل الکتریکی خروجی از سلول‌های حساس به نور صورت می‌گیرد، پیشوند آنالوگ به سیستم ضبط شیمیایی تصویر که بدون وجود تغییرات الکتریکی است، اضافه شده‌است. در عکاسی آنالوگ، تصویر بر روی فیلمی که با استفاده از ژلاتین، نقره برمید به صورت امولسیون بر روی پایه فیلم تهیه شده، ثبت می‌شود؛ ولی در دوربین عکاسی دیجیتال، سیگنال تولید شده از برخورد نور با صفحه حساس ضبط تصویر، توسط پردازشگر دوربین ضبط و برای ارسال یا بازپخش آماده می‌شود. کشفی خارج از زمان در دسامبر سال ۱۹۹۹ در نشریه Nature که توسط ژاکلین بللونی (Jacqueline Belloni) و مونا تره‌کوئر (Mona Treguer) منتشر شده‌است، هیند رمیتا (Hynd Remita) و رنه دی کیسر (René de Keyser) چگونگی تأثیر نور بر فیلم را نشان دادند. این اختراع توسط بخش شیمی شرکت آگفا به عنوان یک نتیجه ثبت شد، ولی بخاطر رکود بازار عکاسی آنالوگ، هیچ کاربرد و عداید تجاری بدست نداد. محبوبیت عکاسی آنالوگ به عنوان یک علاقه‌مندی، در میان افراد رواج دارد. مجامع زیادی برای تبادل نظر در خصوص شیوه‌های جدید و متعدد به وجود آمده‌است. در میان نسل‌های جوانی که به عکاسی سنتی علاقه‌مند شده‌اند، جمع‌آوری و خرید و فروش بیش از ۶۰ قلم از تجهیزات عکاسی که در بیشتر در قرن ۱۹ مورد استفاده بود، گسترش خاصی پیدا کرده‌است. عکاسی پلاروید (فوری) یکی از محبوب‌ترین ابزارهای عکاسی آنالوگ، در مواجهه با انقلاب دیجیتال است. بطوری که تولید فیلم پلاروید تا سال ۲۰۰۸ ادامه داشت! در یک پروژه غیرممکن، یک شرکت در پی تولید محصولات جدید برای دوربین‌های قدیمی پلاروید، به منظور بازیابی تکنیک‌های آنالوگ عکاسی پلاروید (فوری) برآمده بود. جستارهای وابسته تاریخ عکاسی در ایران دوربین آنالوگ فیلم عکاسی پانویس منابع ویکی فرانسوی تاریخ عکاسی سبک‌های عکاسی علم عکاسی
چند زبان دانسته‌اند که به تاریخ مصر علاقه بسیار داشت. آورده‌اند او به قصرش به سبک شاهان ساسانی زیست می‌کرد و جمعی از فیلسوفان را در گرد خود جمع کرده بود. در برخی منابع از مناسبت‌های او با پادشاهی روم یاد شده‌است. برخی شخصیت او را آمیخته واقعیت و افسانه می‌دانند. منابع پادشاهان آسیایی زنان آسیایی در سیاست عرب‌تبارها
دیسترویر کلاس مرمد یک کلاس از کشتی است که طول آن می‌باشد. منابع کلاس‌های ناوشکن ناوشکن‌های کلاس مرمد کلاس‌های کشتی نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا
8b954bd9-6955-4136-bb9c-296ded41ce90
تاریخ عکاسی در ایران
از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است.از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند.
چه شخصی در زمان سلطنت مظفرالدین‌شاه در دارالفنون عکاسی تاسیس کرد؟
false
{ "answer_start": [ 42 ], "text": [ "عبداله میرزا" ] }
از همان دوره دیده می‌شود. عکاسان دورهٔ قاجار را سه دسته تشکیل می‌دادند: عکاسانی که برای مؤسسات کاوش‌های علمی و جغرافیایی اروپایی کار می‌کردند عکاسان بومی که برای سرگرمی به عکاسی می‌پرداختند عکاسان حرفه‌ای که از این راه امرار معاش می‌کردند مبنای کار نخستین عکاسان اروپایی توجه به فرم و اصول زیباشناختی بود، اما عکاسان ایرانی اروپائیان را سرمشق خود قرار می‌دادند. آنچه از روی آثار و نوشته‌های دوران قاجار به‌دست آمده نشان می‌دهد که ایران در اواخر قرن نوزدهم در حال دگرگونی بوده‌است و جامعهٔ سنتی ایران در تلاش برای انطباق خود با علوم و فنون و اندیشه‌های غرب به سر می‌برده‌است. دوره مظفرالدین شاه و انقلاب مشروطه از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه در ۱۳۱۴ قمری عبداله میرزا در بالاخانه‌های دارالفنون عکاسخانه‌ای دایر نمود و فن عکاسی را متداول کرد. بسیاری از عکاس‌های بعدی از شاگردان وی بوده‌اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت دایر بود و عکاس دیگری کارهای عکاسی درباری را انجام می‌داد، به نام میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشی که از خدمتگزاران دربار مظفرالدین‌شاه بوده‌است. معروف است که مظفرالدین‌شاه سخت شیفتهٔ عکاسی بود و خود عکاس آماتور بوده‌است. از شاگردان عبداله میرزا دو نفر دیگر به نام «ماشااله خان» و «خادم» در اوایل سال ۱۳۰۰ شمسی، عکاسخانه‌های دیگری برپا کردند که هر دو در خیابان ناصریه بود، که عکس‌های ارزان‌تری می‌انداختند. با آغاز جنبش مشروطیت مردم تمایل داشتند چهرهٔ رهبران خود را مشاهده نمایند و رواج این‌گونه عکس‌ها مصداق این تمایل است. به‌تدریج ثبت چهره‌های معروف گسترش یافت؛ و با ایجاد تحولات مختلف، عکس از انحصار دربار خارج شد و موضوعات اجتماعی و واقعی موضوع عکاسی قرار گرفت. با تحولات جنبش مشروطیت زمینه برای عکاسی مطبوعاتی فراهم شد. در حال حاضر، بیشتر عکس‌های موجود از دوران جنبش مشروطه، توسط استپان استپانیان، عکاس ارمنی انداخته شده‌اند. استپانیان به عنوان «نخستین عکاس خبری ایران» شناخته می‌شود. دوران پهلوی اول از ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ ه‍.ش مطبوعات که سرآغاز فعالیت آن‌ها از جنبش مشروطیت شروع شده بود فعالیت وسیع‌تری یافتند و کاربرد عکس بیشتر شد و تحولات اساسی در عکس‌ها ظاهر شد. عکس‌های این دوران بسیار برجسته و متفاوت است. دوران پهلوی دوم این دوره، دوران ورود همه‌جانبه فنون و تجهیزات غربی به ایران و روی‌آوری هنرمندان به شیوه‌های مدرن غربی بود. در این دوران با پیشرفت تجهیزات عکاسی و گسترش فعالیت مطبوعات، عکس به عنصری مهم و تأثیرگذار بدل گشت. عکاسی مطبوعاتی که کمابیش رونقی داشت با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ه‍.ش دوباره دچار رکود و رخوت شد و عکاسی در حاشیه قرار گرفت. عکس‌های دههٔ ۳۰ و ۴۰ شمسی بیشتر جنبهٔ تبلیغاتی و رسمی داشتند. در اواخر دههٔ ۴۰ به‌دلیل گسترش گرایشات هنری و پیچیده شدن مبارزات به‌تدریج فضای جدیدی به وجود آمد که عکاسی را نیز متأثر ساخت. پانویس منابع افشار، ایرج، گنجینه عکاس‌های ایران (همراه تاریخچه ورود عکاسی به ایران)، تهران – ۱۳۶۸ اعلم الدوله ثقفی، خلیل خان، مقالات گوناگون، تهران، ۱۳۲۲ ش، ص ۱۱۳. جستارهای وابسته تاریخ عکاسی تاریخ صنایع ایران تاریخ عکاسی
عبدالله قاجار (۱۲۶۶-۱۳۲۶ هـ ق) عکاس و شاهزاده قاجار بود. زندگی‌نامه پدر او جهانگیر میرزا نوه فتحعلی شاه قاجار بود. عبدالله قاجار ابتدا در دارالفنون فن عکاسی را آموخت و چون در این زمینه استعداد زیادی از خود نشان داد، برای تکمیل معلومات خود از طرف دربار به اروپا اعزام شد. او مدتی در پاریس و وین تحصیل کرد و پس از بازگشت به ایران، در حدود سال ۱۳۰۰ هـ ق به خدمت در دربار ناصرالدین شاه قاجار گماشته شد و لقب «عکاس مخصوص همایونی» گرفت. او در آخرین سال‌های سلطنت ناصرالدین شاه و سال‌های نخستین حکومت مظفرالدین شاه، ریاست چاپخانه دربار را بر عهده داشت و در دو سفر اروپایی مظفرالدین شاه در شمار همراهان شاه بود. عبدالله قاجار در ماموریت‌های مختلف به مناطق مختلف ایران مانند خراسان، قم، ری، تبریز، کرمانشاه، شیراز و مازندران، عکس‌های ارزشمندی گرفته‌است. نورپردازی خوب و تعادل میان سوژه و زمینه عکس شاخصه آثار اوست. نمونه آثار منابع قاجار، عبدالله قاجار، عبدالله قاجار، عبدالله قاجار، عبدالله خاندان جهانبانی
امپراتور اتریش، نوشته بود و راضی به مراجعت دادن آن‌ها نبود، اصرار در افتتاح دارالفنون کرد. دوهفته پس از افتتاح دارالفنون، امیرکبیر در باغ فین کاشان کشته شد. در بدو امر، ناصرالدین‌شاه جوان در امتحانات دارالفنون حاضر می‌شد و به محصلین جایزه، انعام و منصب می‌داد؛ ولی کمی بعد در نتیجه اعمال و افعال میرزا ملکم‌خان که سمت مترجمی و معلمی در این مدرسه داشت، به خصوص تأسیس فراموشخانه و تبلیغ جمهوری، شاه به دارالفنون بدگمان شد و اعزام محصلین را به اروپا محدودتر ساخت. در بازگشت از سومین سفر اروپا، شاه در ایروان از دبستانی که حسن رشدیه ساخته بود، بازدید کرد و او را تشویق کرد تا مدرسه مشابهی جدید در ایران تأسیس نماید. رشدیه در سال ۱۳۰۵ هجری قمری اولین دبستان به سبک اروپایی را در تبریز افتتاح کرد. این مدارس در ابتدا مورد حملات شدید مکتب داران و علما قرار گرفت ولی بعدها در تهران و در کل ایران نیز گسترش یافت. تأسیس مدرسه‌های خارجی در ایران از زمان محمدشاه و با فعالیت گروه‌های میسیونر آغاز شده بود. در اواخر دوره ناصرالدین‌شاه مدرسه‌های خارجی گسترش بیشتری در ایران یافتند. ناصرالدین‌شاه که در نخستین سفر اروپا با آدولف کرمیو رئیس اتحاد جهانی آلیانس ملاقات کرده بود، به او قول داد که اجازه فعالیت این مؤسسه در ایران و تأسیس مدارس را بدهد. در سال ۱۳۰۶ قمری دو شعبه از مدرسه آلیانس در تهران و شیراز تأسیس شد. ناصرالدین‌شاه پس از چند سال به سبب شایعاتی که پیرامون فعالیت‌های ضدسلطنتی و ضدمذهبی این مدرسه به وجود آمده بود، مجوز فعالیت آلیانس را لغو کرد. برای جلب اعتماد شاه، مدیر مدرسه، ریاست عالی مدرسه را به شاه اهداء کرد و شاه بازگشایی دوباره آلیانس را پذیرفت. شمار مدارس میسیونری آمریکایی در دوران ناصرالدین‌شاه افزایش یافت و در تهران و سایر شهرهای ایران مدارس بیشتری تأسیس شد به‌طوری‌که در سال ۱۲۷۴ خورشیدی، تنها ۱۱۷ مدرسه در شمال غربی ایران (آذربایجان) فعالیت می‌کردند. عکاسی ناصرالدین‌شاه احتمالاً در نخستین مواجهه خود با دوربین عکاسی، یعنی زمانی که در حدود ۱۲۶۰ هجری قمری ژول ریشار با دوربین اهدایی ملکه ویکتوریا از او عکاسی کرد، به این هنر علاقه‌مند شد. او در نوزده سالگی دستور تهیه گزارشی تصویری از تخت جمشید را به ژول ریشار داد. این مأموریت که نافرجام ماند، اگر انجام می‌شد، می‌توانست همقدم با کار عکاسان پیشرو دنیا در آن زمان باشد. علاقه ناصرالدین‌شاه به عکاسی سبب شد یک عکاس فرانسوی به نام فرانسیس کارلهیان به منظور آموزش اصولی این هنر به ایران فراخوانده شود. شاه آقا رضا خان اقبال‌السلطنه از پیشخدمتان خود را به کارلهیان سپرد تا فنون عکاسی را بیاموزد. پس از آن آقارضا در سفر و حضر همراه شاه بود و از جنبه‌های مورد علاقه او عکاسی می‌کرد. شاه همچنین مکان مستقلی را در کاخ گلستان با عنوان «عکاسخانه» به فعالیت‌های آقارضا اختصاص داد. او مدتی بعد کارلهیان را مأمور آموزش عکاسی به شاگردان دارالفنون کرد. به دستور او نخستین عکاسخانه عمومی ایران دایر شد. همچنین با حمایت‌های او چندین عنوان کتاب در زمینه عکاسی تألیف و ترجمه شدند که دانش روز عکاسی دنیا را در اختیار عکاسان ایرانی قرارداد. خود شاه هم مشخصاً در ۲ دوره به عکاسی پرداخت. دوره اول که به
عین‌الدوله، سلطان عبدالمجید میرزا اتابک اعظم (۱۲۲۴ شمسی در تهران – ۱۰ آبان ۱۳۰۶ شمسی در تهران)، پسر سلطان احمد میرزا عضدالدوله (پسر چهل‌وهشتم فتح‌علی‌شاه) و یکی از چهره‌های سیاسی برجسته در دوران پادشاهی مظفرالدین‌شاه و از مخالفان سرسخت جنبش مشروطهٔ ایران بود. عین‌الدوله وزیر اعظم دورهٔ مظفرالدین‌شاه و احمدشاه بود. او در تاریخ معاصر ایران عمدتاً به عنوان شخصیتی مرتجع و سرسخت شناخته می‌شود. زندگی و آغاز کار عبدالمجید میرزا، پسر سلطان احمد میرزا عضدالدوله و نوهٔ فتحعلی‌شاه بود. او تحت تعلیم یک معلم خصوصی قرار داشت اما فقدان علاقه و انگیزه‌اش برای تحصیل، منجر به کنارگذاشته‌شدن او از دارالفنون شد. او را برای خدمت نزد ولی‌عهد وقت یعنی مظفرالدین میرزا به تبریز فرستادند و آنجا مهارت‌های اداری و خطاطی را آموخت. او به نسب سلطنتی خود افتخار می‌کرد و به تکبر، فخرفروشی، زورگویی و بدجنسی معروف بود. گفته شده که او یکی از درباریان تندخو، بی‌ادب و طمعکار بوده‌است. او کارنامهٔ حرفه‌ای خود را در دربار مظفرالدین‌میرزا در تبریز و به عنوان نائب اصطبل آغاز کرد که در واقع معاون امیرآخور محسوب می‌شد و مدتی بعد در سال ۱۳۰۳ ق. به مقام امیرآخور رسید. پس از آن والی‌گری چند منطقه در آذربایجان را به دست آورد. در سال ۱۳۰۶ ق. (سپتامبر ۱۸۹۰)، هنگامی که والی قاجارآباد (ارسباران) بود، ناصرالدین‌شاه در بازگشت از سومین سفر اروپایی خود در آذربایجان بیمار شد و به کمک ژان باتیست فوریه پزشک خصوصی ناصرالدین‌شاه از مرگ نجات پیدا کرد. ظاهراً خبر احتمال مرگ شاه را عین‌الدوله به ولی‌عهد داده و پس از بهبود شاه، به‌خاطر تندی و بی‌ملاحظگی‌اش در این کار، به‌شدت تنبیه شده‌است. در ۱۳۰۹ قمری (۹۲–۱۸۹۱ میلادی)، عبدالمجید میرزا در کنار سمت امیرآخور، والی‌گری اردبیل، مشگین و قرچه‌داغ با رتبهٔ امیرتومان و همچنین ریاست خالصه‌جات سلطنتی در آذربایجان را در اختیار داشت. در ۱۳۱۰ ق. (۹۳–۱۸۹۲ م) ناصرالدین‌شاه عنوان «عین‌الدوله» را به او اعطا کرد. دوران مظفرالدین‌شاه در زمان رسیدن مظفرالدین‌شاه به پادشاهی (۱۳۱۳ ق. - ۱۸۹۶ م)، عین‌الدوله مدتی بود که ریاست دربار ولیعهد در آذربایجان را برعهده داشت. هرچند عین‌الدوله مورداعتماد مظفرالدین‌شاه بود و در میان ملازمان آذربایجانی پادشاه جدید شخصیتی تأثیرگذار محسوب می‌شد، اما ارتقای او در ساختار قدرت، به‌خاطر وجود رقبای دیگر، مدتی به تأخیر افتاد. علی‌اصغرخان امین‌السلطان (صدراعظم کشور تا جمادی‌الثانی ۱۳۱۴) موفق شد عین‌الدوله را به‌عنوان والی به مازندران بفرستد. در زمان کابینهٔ فرمانفرما (نوامبر ۱۸۹۶ تا آوریل ۱۸۹۷)، عین‌الدوله از والی‌گری مازندران استعفا داد و به زیارت عتبات عالیات رفت. در ۱۳۱۷ ق. (۱۸۹۹ م) عین‌الدوله والی لرستان و خوزستان بود و توانست حدی از ثبات را در این مناطق برقرار کند. او و برادرش وجیه‌الله میرزا (در آن زمان ملقب به سپهسالار)، قدرتمندترین دشمنان امین‌السلطان اتابک اعظم محسوب می‌شدند. در دومین سفر اروپایی مظفرالدین‌شاه (۱۹۰۲ م) این دو برادر نیابت سلطنت کشور را برعهده گرفتند. عین‌الدوله با علمای مخالف اتابک اعظم و روزنامه‌نگاران در ارتباط بود و سرکردهٔ جریان مخالف با اتابک اعظم قلمداد می‌شد. در حالی که شاه قول صدراعظمی را به او داده بود. با ادامهٔ نارضایتی عمومی، عین‌الدوله با وضع خودسرانهٔ مالیات بر نانوایی‌ها و کشتارگاه‌ها، نفع زیادی برد. او به واسطهٔ روابطش با دشمنان اتابک اعظم، در ایجاد شرایط منتهی به برکناری اتابک از صدراعظمی (جمادی‌الثانی ۱۳۲۱
ملت بود. مرتضی‌قلی‌خان صنیع‌الدوله — مهندس و معدن‌شناس تحصیل‌کرده در برلین — داماد ولیعهد بود. میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله، نویسنده رساله یک کلمه و از رجال اصلاح‌طلب، در ۱۳۰۶ ه‍.ق نامه‌ای به او نوشت و به اصلاح مملکت و برقراری مساوات در برابر قانون جهت احیای احترام و اعتبار ایران باستان، تشویقش کرد. رجال دولتی نیز به انجام اصلاحات توسط او امید داشتند، چنان‌که مخبرالسلطنه هدایت، بعد از استقبال از اردوی شاه جدید که عازم تهران بود، در تلگرافی نوشت: «فرمایشات ملوکانه امیدواری می‌داد.» نیز، به گفته مستوفی، تجربه ۴۰ سال ولایتعهدی مردم را امیدوار به سلطنت شاهی توانا کرده بود. ترور ناصرالدین‌شاه و انتقال سلطنت ناصرالدین‌شاه در روز جمعه، ۱۷ ذیقعده ۱۳۱۳ ه‍.ق در مراسم سالگرد سلطنت خود به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی در حرم عبدالعظیم حسنی ترور شد. نزدیکان شاه به رهبری میرزا علی‌اصغرخان امین‌السطان، صدر اعظم مملکت، جنازه شاه مقتول را به تهران انتقال دادند و وانمود کردند زخمی که به شاه وارد شده، جدی نیست. علی‌رغم این، شایعات دربارهٔ وخامت اوضاع شاه و هویت ضارب، باعث هجوم مردم به نانوایی‌ها و خواربارفروشی‌ها شد. صدر اعظم به یاری کلنل کاساکوفسکی، رئیس قوای قزاق، آرامش تهران را حفظ کرد و میرزا رضاخان صدیق‌الدوله نوری مازندرانی، وزیر تهران، را مأمور تأمین نان مورد نیاز پایتخت کرد. بدین ترتیب در شهر حکومت نظامی برقرار شد. امین السلطان سفرای خارجی، از جمله سفیران روس و انگلیس، را در جریان اتفاقات روی داده قرار داد و در حضور آنان در تلگراف‌خانه سلطنتی حاضر شد و خبر کشته‌شدن ناصرالدین‌شاه را به ولیعهد رساند. او همچنین وخامت اوضاع مالی دولت را با سفیران روسیه و انگلیس در میان گذاشت و سفیر انگلیس قول داد لندن مبلغ مورد نیاز را به بانک شاهنشاهی حواله خواهد کرد. امین السلطان خبر وام‌گرفتن از بانک شاهنشاهی را به همراه تلگراف رسمی تسلیت مرگ شاه و نیز تهنیت سلطنت از سوی درباریان به تبریز مخابره کرد. مظفرالدین‌شاه در جوابش نوشت که در میان اطرافیان خود «حتی یک نفر ندارد که به دقایق الفاظ آگاه باشد تا به حقایق معنی چه رسد.» بدین ترتیب، به رجال و درباریان وعده داد آنان را در مقام خود حفظ خواهد کرد. حکومت مظفرالدین شاه در سال اول سلطنت خود امین‌السلطان را از مقام صدارت عزل کرد و برای مدتی کوتاه کابینه‌ای بدون صدراعظم تشکیل داد که در آن علیقلی مخبرالدوله وزیر داخله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما وزیر جنگ و محسن مشیرالدوله وزیر امور خارجه بود. پس از چهار ماه مخبرالدوله به دلیل دخالت‌های فرمانفرما در حوزهٔ اختیاراتش استعفا داد. مظفرالدین شاه نیز علی امین‌الدوله را از آذربایجان به تهران فراخواند و نخست او را رئیس‌الوزرا (رئیس مجلس وزرا) و پس از چند ماه وزیر اعظم و سرانجام صدراعظم نمود، ولی امین‌الدوله که افکار تجددخواهی و غرب‌گرایی داشت از ابتدای زمامداری خود با مخالفت علما مواجه شد و بعد از شش ماه از صدارت کناره‌گیری کرد. مظفرالدین شاه پس از امین‌الدوله، محسن خان مشیرالدوله را به ریاست وزرا (ریاست مجلس شورای دولتی) انتخاب کرد، ولی منصب او هم بیش از سه ماه به طول نینجامید و مظفرالدین شاه مجدداً امین‌السلطان را به صدارت برگزید. سفر به اروپا مظفرالدین شاه مانند پدرش مشتاق سفر به اروپا بود و در روز ۲۳
خلیل ثقفی (اعلم‌الدوله) (۱۲۴۱–۱۳۲۳ خورشیدی) پزشک، سیاستمدار، نویسنده و مترجم دوره قاجار و یکی از نخستین دانش آموختگان رشته پزشکی جدید در ایران بود. او پزشکیِ سنّتی را از پدرش حاج میرزا عبدالباقی اعتضادالاطباء از پزشکان سنّتی آن دوره، آموخته بود. زندگی‌نامه وی پسر حاج میرزا عبدالباقی اعتضادالاطباء پزشک بنام تهران و برادر بزرگتر متین‌السلطنه نماینده مجلس و مدیر روزنامه عصر جدید بود. وی پس از فراگیری مقدمات ادبیات فارسی و عربی به تحصیلات عالی پرداخت و طب سنتی و حکمت الهی را نزد پدر و هیئت و نجوم و علوم ریاضی و طبیعی را نزد میرزا محمدعلی شیرازی فراگرفت. در سال ۱۲۵۹ در رشته طب در دارالفنون مشغول به تحصیل شد و سه سال بعد موفق به دریافت نشان علمی گردید و به عنوان مدرس در دارالفنون به تدریس پرداخت. در ۱۲۶۵ به عنوان پزشک در وزارت امور خارجه استخدام گردید و یکسال بعد با دریافت نشان طلا از دارالفنون فارغ‌التحصیل شد. احتمالاً وی نخستین دانش‌آموخته ایرانی رشته پزشکی در داخل کشور بود که «دکتر» خوانده شد. ثقفی در ۱۲۷۳ به توصیه تولوزان، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار، برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی عازم پاریس شد و تولوزان شخصاً اجازه عزیمت او را از شاه گرفت. وی از ۱۲۷۳ تا ۱۲۷۷ در پاریس و مدتی نیز در وین درس خواند. در ۱۲۷۶ نشان علمی و عنوان شوالیه را از دولت فرانسه گرفت و در ۱۲۷۷ به ایران بازگشت. ثقفی پس از ورود به ایران به دربار راه یافت و در ۱۲۷۷ به همراه هیئتی برای معالجه شاهزاده ملک منصورمیرزا شعاع‌السلطنه، فرزند مظفرالدین شاه قاجار، به آلمان اعزام شد. او پس از بازگشت از این سفر، به عنوان پزشک مخصوص مظفرالدین شاه برگزیده شد و در اغلب سفرهای شاه همراه او بود در سال ۱۲۸۱ شاه لقب اعلم‌الدوله را به وی اعطا کرد. ثقفی و مشروطیت گفته شده‌است که همزمان با خیزش مردمی در اوایل انقلاب مشروطه، اخبار و وقایع اتفاق افتاده را اعلم الدوله به اطلاع مظفرالدین شاه می‌رسانده و در جهت دهی نظر شاه مؤثر بوده و حتی گفته شده‌است که فرمان مشروطه را ثقفی به شاه دیکته کرده‌است. هرچند از میان نامه‌های قوام‌السلطنه این آگاهی‌ها استنباط می‌شود ولی در خاطرات مخبرالسطنه ذکری از نقش ثقفی بمیان نیامده است. پس از مرگ مظفرالدین شاه جانشین او محمدعلی شاه برای بی‌اعتبار کردن امضای فرمان مشروطیت دستور داد تا گواهی اختلال مشاعر مظفرالدین شاه را در هنگام امضای فرمان مشروطیت تهیه کنند و به تأیید پزشکان دربار برسانند، اما ثقفی از امضای این گواهینامه امتناع کرد و پس از توقیف اموالش به فرانسه گریخت و در آنجا با ایجاد انجمن ایران جوان به مبارزه و مخالفت با استبداد صغیر ادامه داد. ثقفی پس از فتح تهران و فرار محمدعلی شاه به تهران مراجعت کرد و اولین رئیس بلدیه تهران شد. پس از سه سال عازم اروپا گردید و سرکنسول ایران در سوئیس شد. اعلم‌الدوله چهل سال آخر عمر خود را بیشتر مصروف طبابت، تألیف و ترجمه نمود و در ۷ فروردین ۱۳۲۳ در تهران فوت نمود و در امامزاده عبدالله شهرری دفن گردید. مشاغل استاد مدرسه دارالفنون. پزشک مخصوص مظفرالدین شاه. شهردار تهران. کنسول سفارت در سوئیس. طبابت در مطب شخصی. ریاست مجلس حفظ‌الصحه کشوری. آثار از
میرزا محمود خان بروجردی (زاده ۱۲۳۵ در شهر بروجرد – درگذشته ۱۲۸۲ در رشت) ملقب به «حکیم‌الملک» پزشک ایرانی دربار مظفرالدین شاه بود. زندگی‌نامه میرزا محمودخان پسر میرزاعلی‌نقی حکیم‌باشی پسر میرزا حسن حکیم‌باشی اصفهانی در سال ۱۲۳۵ خورشیدی در شهر بروجرد به دنیا آمد. او عموی ابراهیم حکیمی می‌باشد. محمود خان بروجردی در سال ۱۲۵۴ ه‍.خ وارد مدرسهٔ دولتی دارالسلطنهٔ تبریز شد و مبانی ریاضی و طبیعی را آموخت و با گذراندن امتحانات مربوطه استعداد خود را نشان داد و در پی این موفقیت به دارالخلافه فرا خوانده شد. وی سپس، با حمایت دارالخلافهٔ تبریز در مدرسهٔ دارالفنون تهران، شش سال با جدیت و ممارست، علوم ریاضی و جغرافی و زبان فرانسه و طبیعیات و در پی آن طب و جراحی را فرا گرفت و به دارالخلافهٔ تبریز بازگشت. محمود خان بروجردی طبابت را در مدرسهٔ دارالفنون تهران نزد دکتر تولوزان فرانسوی فراگرفت و دستیار دکتر محمد، فارغ‌التحصیل رشتهٔ طب از دانشگاه پاریس، بود. وی سپس، در سمتِ پزشک خصوصی، در زمان ولایتعهدی مظفرالدین شاه، به خدمت وی درآمد. از یادداشت‌های روزانهٔ محمدحسن خان اعتمادالسلطنه برمی‌آید که محمودخان بروجردی حکیم‌الملک مستقیم یا غیرمستقیم از ژان باتیست فوریه پزشک فرانسوی ناصرالدین شاه، نیز آموخته‌هایی به دست آورده‌است. پس از فوت میرزا ابوالحسن حکیم‌باشی، مظفرالدین میرزا، محمودخان بروجردی را در سال ۱۲۶۴ ه‍.خ جزء اطبای خود قرار داد و در ۱۲۶۵ ه‍.خ ملقب به مشیرالحکما کرد. محمودخان بروجردی، لقب حکیم‌الملکی را در سال ۱۲۷۵ ه‍. خ؛ و بعد از جلوس مظفرالدین شاه قاجار، دریافت و به ریاست کل اطبای دربار (رئیس‌الاطباء) منصوب شد. حکم او در ۱۲۷۵ ه‍.خ این گونه صادر شد: «از آنجایی که ما به حکیم‌الملک کمال مرحمت را داریم و او هم الحق خوب مواظبت در خدمت مرجوعه به خودش دارد، لهذا نشان تمثال خودمان را به او مرحمت فرمودیم. چون حکیم‌الملک علاوه بر این که لیلاً و نهاراً خدمتگذار و در معالجات مخصوص وجود مبارکه همهٔ اوقات مراتب حذاقت و کمال لیاقت خود را ظاهر ساخته و از وقتی هم که وزارت کل بنایی به عهدهٔ او محول شده در انتظام و تربیت امور آن مزید صداقت و کفایت خود را ظاهر ساخته لهذا، محض ابراز و علامت عنایت خاص ملوکانه او را به اعطای یک قطعه نشان تمثال خودمان که از امتیازات عمده است، سرافراز و مفتخر فرمودیم که به استظهار تمام مشغول خدمت شود. تقریباً یک سال از سلطنت مظفرالدین شاه گذشته بود که میرزامحمودخان بروجردی با دریافت نشان شیر و خورشید جاه و مقامی در دربار یافت. سال بعد(۱۲۷۷ ه‍.خ)، با دست‌خط مظفرالدین شاه وزرای جدیدانتخاب و به محمودخان بروجردی نیز وزارت رسید. افزایش تمایل شاه به حکیم‌الملک منجر به اعطای نشان و درجه و عنوان‌های متعددی به او شد، از جمله اعطای یک قبضه عصای مرصّع ممتاز از جواهرخانهٔ خاصّه و دست‌خط نَمط خسروانی در بذل و تفویض منصب وزیر مسکوکات و دارالضرب و وزیر دربار دولت به میرزا محمودخان بروجردی. در اولین سفر مظفرالدین شاه به اروپا، در فروردین ۱۲۷۹ ه‍.خ میرزا محمودخان بروجردی حکیم‌الملک، وزیر دربار و عده‌ای دیگر با او همراه بودند. در روز پنجشنبه ۱۲۷۹ ه‍. خ؛ که به مظفرالدین شاه در پاریس سوء قصد شد، میرزا محمودخان بروجردی حکیم‌الملک، به‌چابکی با انگشتان زورمندش چنان دست سوءقصدکننده را فشرد که سلاح از کف
ابوالحسن اردلان (درگذشته ۱۳۰۵ خورشیدی، تهران) معروف به حاج فخرالملک و فخرالملک اردلان از بزرگان دوران قاجار، پسرعمهٔ ناصرالدین‌شاه و نوه عباس میرزا بود. فخرالملک در آغاز از پیشخدمتان ناصرالدین‌شاه بود و رفته رفته ترقی کرده و به مناصب مهم نظامی از جمله سرتیپی و سپس امیرتومانی رسید. در دوران مظفرالدین‌شاه به حکومت همدان منصوب شد. پس از آن مدتی وزیر تجارت بود. در دوران مشروطه از حامیان مشروطه بود. در کابینه میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله بار دیگر به وزارت تجارت انتخاب شد. در باقی مانده دوران استبداد صغیر مدت کوتاهی حاکم زنجان بود. سپس ایران را ترک کرد. در دوران سلطنت احمد شاه قاجار به حکومت خوزستان و یزد رسید و دو مرتبه نیز حاکم استرآباد شد. فخرالملک از نزدیکان مظفرالدین‌شاه و ناصرالدین‌شاه بوده‌است و نام او به کرات در روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه آمده‌است. زندگی‌نامه دوران ناصرالدین‌شاه حاج فخرالملک پسر رضاقلی‌خان اردلان و طوبی‌خانم بود. او در سال ۱۲۷۹ قمری در تهران زاده شد. از جانب پدر از حکام اردلان - یکی از کهن‌ترین خاندان‌های کردستان - و از جانب مادر نوه عباس میرزا بود. تحصیلات خود را در دارالفنون طی کرد و در چند زبان، از جمله فرانسه، مهارت یافت. در سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا از همراهان او بود. در بازگشت (۱۳۰۷ قمری) ملقب به فخرالملک شد. لقب فخرالملک پیش از او به پسرخاله‌اش عبدالحسین خان فخرالملک تعلق داشت، ولی از آنجا که عبدالحسین خان از اقدامات ناصرالدین‌شاه و فساد درباریان او انتقاد می‌کرد، ناصرالدین‌شاه لقب فخرالملک را از او گرفته و به ابوالحسن‌خان واگذار کرد. فخرالملک تدریجاً پله‌های ترقی را طی کرد و به درجه سرتیپی و سپس امیرتومانی رسید. ریاست فوج خلج قم و سپس ریاست فوج افشار کشکو به او سپرده شد و در سال ۱۳۱۲ قمری ریاست فوج عرب و عجم بسطام نیز به مناصب پیشین او افزوده شد. در همین زمان به درجات دولتی از جمله شمشیر مرصع و نشان تمثال همایون نایل آمد و به منصب امیرنویانی رسید. دوران مظفرالدین‌شاه در سال ۱۳۱۴ قمری به جای عضدالدوله حاکم همدان شد و در سال ۱۳۱۶ قمری به حکومت عراق عجم رسید. در سال ۱۳۱۹ قمری منصب امیرتومانی یافت و رئیس ایل دویرون خمسه و فرمانده فوج سواره این ایل شد. در سفر دوم مظفرالدین‌شاه به اروپا از همراهان او بود و مظفرالدین‌شاه را به خرید کارخانه فشنگ‌سازی تشویق کرد. فخرالملک در این سفر به عنوان دبیر مخصوص مظفرالدین‌شاه نیز خدمت می‌کرد و بخش زیادی از سفرنامه مظفرالدین‌شاه را شاه گفته و فخرالملک به رشته تحریر درآورده است. پس از بازگشت در سال ۱۳۲۱ قمری وزیر تجارت شد و دو سال در آن مقام مشغول به کار بود. تا آنکه پس از مدتی با عین‌الدوله صدراعظم وقت، به مخالفت برخاست و به دنبال آن مظفرالدین‌شاه او را از وزارت عزل و از دربار تبعید کرد و به حکومت عراق عجم فرستاد. گفته می‌شود که در دوران وزارت فخرالملک به دلیل رشوه‌گیری تجار از او بسیار ناراضی بودند. دوران مشروطه حاج فخرالملک را از طرفداران مشروطه دانسته‌اند. او با امین‌الدوله، صدراعظم روشنفکر و اصلاح‌طلب مظفرالدین‌شاه ارتباط داشت. به نوشته روزنامه چهره‌نما: «همیشه به حضور ناصرالدین‌شاه جهت قانون مملکتی جسارت می‌کرد، خصوص پس از مراجعت از سفر فرنگستان بارها عرض می‌کرد ترقی‌ای که اعلیحضرت در
۴۶۷ چهارصد و شصت و هفتمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۶۷ سده ۵
شتلوف یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۱۵ دهانه‌های ماه
1d03fa11-3321-42ee-ac4e-1a229f7ef73d
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
در سدۀ ششم پیش از میلاد چه کسی غزنی را تصرف کرد؟
false
{ "answer_start": [ 122 ], "text": [ "کوروش دوم" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
نبرد غزنی نبرد غزنی در سال ۱۱۴۸ بین ارتش غوریان به رهبری سیف‌الدین سوری و ارتش سلطان بهرام شاه از غزنی درگرفت. حاکم غوریان بهرام شاه را شکست داد و شهر را تصرف کرد و بهرام شاه به هند گریخت. مع‌الوصف، بهرام‌شاه در سال بعد بازگشت و سیف الدین سوری را شکست داد و غزنی را باز پس گرفت. منابع آسیا در ۱۱۴۸ (میلادی) تاریخ ولایت غزنی نبردهای شاهنشاهی غزنوی نبردهای مرتبط با غوریان
ایدانتیرسوس یکی از رهبران قوم سکا در قرن پنج پیش از میلاد بود و در نتیجه لشکرکشی داریوش بزرگ به سرزمین سکاها در مقابل او جنگید و شکست خورد، در نهایت داریوش بخشی از قلمروی سکائستان، سرزمین سکاها را به‌تصرف خود درآورد. پانویس منابع پیوند به بیرون حاکمان سده ششم (پیش از میلاد) سکاها فرمان‌روایان سکایی نام‌برده‌ها بدست هرودوت
آپریس چهارمین فرعون مصر از دودمان بیست و ششم مصر بود که از سال ۵۸۹ پیش از میلاد تا سال ۵۷۰ پیش از میلاد سلطنت کرد. منابع درگذشتگان ۵۷۰ (پیش از میلاد) سال زادروز نامشخص فرعون‌های دودمان بیست و ششم مصر مصر در سده ۶ (پیش از میلاد)
آنتیوخوس ششم دیونوسوس پادشاه امپراتوری سلوکی، پسر الکساندر بالاس و کلئوپاترا تئا -دختر بطلمیوس ششم- بود. آنتیوخوس ششم فرمانروایی راستین نبود، او را تروفون، سردار سلوکی در ۱۴۵ پ.م. در برابر دیمتریوس دوم نامزد شاهی نموده‌بود و از او به عنوان یک ابزار برای رسیدن به خواسته‌هایش بهره می‌برد. سرانجام هم در ۱۴۲ پ.م. او را کنار زد و خود جایش را گرفت. در ۱۳۸ پ.م. نیز اعلام کرد که او به یک بیماری داخلی دچار شده و نیاز به جراحی دارد، اما اینطور می‌نماید که این پوششی بر کشتن آنتیوخوس بوده‌باشد. منابع نویسندگان ویکی‌پدیای انگلیسی، Antiochus VI Dionysus. (نسخه ۱۷ مارس ۲۰۰۸) حاکمان سده ۲ (پیش از میلاد) درگذشتگان ۱۳۸ (پیش از میلاد) درگذشتگان دهه ۱۴۰ (پیش از میلاد) زادگان ۱۴۸ (پیش از میلاد) زادگان دهه ۱۴۰ (پیش از میلاد) سلوکیان شاهان سلوکی شاهان سوریه فرمانروایان کودک در دوران باستان
نبوکدنصر سوم در بابل حکومت می‌کرد و ادعا می‌کرد که پسر دوم نبونعید است. قیام نبوکدنصر او شورشی علیه داریوش بزرگ برای بازپس‌گیری سرزمینی که توسط کوروش بزرگ تصرف شده‌بود، به‌راه انداخت. او طی نبردی در ۱۳ دسامبر ۵۲۲ پیش از میلاد، از ارتش داریوش بزرگ شکست‌خورد و به‌سوی پایتخت خود فرار کرد. پانویس منابع پیوند به بیرون اعدام‌شدگان بدست شاهنشاهی هخامنشی پادشاهان بابل باستان حاکمان سده ششم (پیش از میلاد) حکمرانان اعدام‌شده درگذشتگان ۵۲۲ (پیش از میلاد) شورشیان شورش‌ها علیه شاهنشاهی هخامنشی نبونعید
دودمان شانزدهم مصر باستان دوره‌ای از تاریخ مصر است که در آن شاهان علیایی برای نزدیک به ۵۰ سال در جنوب این کشور حکومت می‌کردند. این دوره که بخشی از دوره دوم میانی است، شاهد جدایی مصر علیا و سفلی میان شاه‌های حاکم در تبس و فرمانروایان هیکسوس حاکم در اواریس بود. تاریخ عمر کوتاه دودمان شانزدهم بیشتر صرف جنگ با دودمان پانزدهم شد. شاهان دودمان پانزدهم که یک به یک شهرهای جنوبی خود را تصرف می‌کردند، آغاز به تهدید تبس کردند و با جنگ با آن در نهایت شهر را تصرف کردند. با این حال شاهانی همچون نبیریو یکم همراه با صلح و آرامش بوده‌است. از دیگر دلایل افول دودمان شانزدهم می‌توان خشکسالی را ذکر کرد که در واپسین سال‌های دودمان سیزدهم و چهاردهم گریبان مصر علیا را گرفت و از جمله در دوران نفرهوتپ سوم بیشترین خسارات را به بار آورد. شاهان کیم ریهولت شاهان شناخته شده مصر در دودمان شانزدهم را به ترتیب زیر ذکر می‌کند: چهوتی سوبک‌هوتپ هشتم نفرهوتپ سوم منتوهوتپ ششم نبیریو یکم نبیریو دوم شاهی با نام هوروسی سمن‌رع ببی‌آنخ سخم‌رع شدواست ددوموسه یکم ددوموسه دوم جدانخ‌رع منتمساف منابع ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۷ (پیش از میلاد) ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در سده ۱۶ (پیش از میلاد) بنیان‌گذاری‌ها در هزاره ۲ (پیش از میلاد) در مصر بنیان‌گذاری‌های هزاره ۲ (پیش از میلاد) در مصر دودمان شانزدهم مصر فرعون‌های دودمان شانزدهم مصر مصر در سده ۱۶ (پیش از میلاد) مصر در سده ۱۷ (پیش از میلاد) هزاره ۲ (پیش از میلاد) در مصر هیکسوس
اوسرکارع دومین پادشاه دودمان ششم مصر بود. او را اغلب به عنوان کسی که با فرعون پیش از خود مخالفت کرد، می‌شناسند. این احتمال هست که او با نیرنگ پس از تتی به تخت نشسته باشد. با این حال بعضی مصرشناسان نیز بر این باورند که او پسر تتی و شهبانو خوییت بوده‌است. معنای نام او «روح رع نیرومند است»، می‌باشد. منابع فرعون‌های دودمان ششم مصر مصر در سده ۲۴ (پیش از میلاد)
چال کوب پراشکفت، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران است. جمعیت این روستا در دهستان دشت روم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۴ نفر (۸خانوار) بوده‌است. منابع چال کوب پراشکفت
مسافری در چشمه تینکر عنوان کتابی است از آنی دیلارد نویسنده آمریکایی که در سال ۱۹۷۴ منتشر شد. فروش این کتاب که با سبک واقع‌گرایانه و روایی است پس از دو ماه از انتشارش به مرز ۳۷۰۰۰ نسخه می‌رسد و در طول دو سال پس از نشر کتاب، هشت بار چاپ می‌گردد. منابع برندگان جایزه پولیتزر برای کتاب‌های غیرداستانی عام کتاب‌ها درباره آپالاشیا کتاب‌های ۱۹۷۴ (میلادی) کتاب‌های غیرداستانی آمریکایی
e7bd8750-4d61-4231-a91c-5aac4a92e0b0
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
در سدۀ چندم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرد؟
false
{ "answer_start": [ 105 ], "text": [ "ششم" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
این گاه‌شمار از سال ۵۵۹ پیش از میلاد یعنی آغاز فرمانروایی کوروش بزرگ در فارس، انشان و خوزستان تا حمله اسکندر مقدونی به تخت جمشید در سال ۳۳۰ پیش از میلاد و آغاز حکومت سلوکیان در ایران و به پایان رسیدن شاهنشاهی هخامنشی می‌باشد. عدد سال‌ها، تاریخ پیش از میلاد را نشان می‌دهد ۵۵۹: آغاز پادشاهی کوروش بزرگ (کوروش دوم) (تصویر ۱: طراحی) در انشان (فارس) و خوزستان. انتقال پایتخت هخامنشیان به شوش. ۵۵۳: آغاز شورش کوروش علیه مادها. ۵۵۰: شکست ایشتوویگو شاه ماد از کوروش و پیرو آن فتح هگمتانه. اتحاد ماد و پارس. ۵۴۹ تا ۵۴۸: تسخیر سرزمین‌های پارت، گرگان و احتمالاً ارمنستان توسط کوروش. ۵۴۶: فتح سارد پایتخت لیدی توسط کوروش و شکست کرزوس پادشاه لیدی. ۵۳۹: فتح بابل ثروتمندترین شهر غرب آسیا توسط کوروش. سقوطی که با مقاومت کم سپاه بابل در کرانه ساحلی رود دجله به وقوع پیوست. ۵۳۹: کوروش به یهودیان آواره اجازه داد تا به اورشلیم بازگردند و در آنجا آزادانه برای خود کنیسه بسازند. ۵۳۵: رود سند توسط کوروش به امپراتوری هخامنشیان پیوست. ۵۲۹: کوروش به قبایل سکاها در شمال شرق ایران حمله کرد و در جنگ با ماساگت‌ها کشته شد. وی را در پاسارگاد دفن کردند. ۵۲۹: کمبوجیه دوم فرزند کوروش به تاج و تخت رسید. ۵۲۵: سپاه ایران تحت فرماندهی کمبوجیه (دوم)، سرزمین مصر را کاملاً ضمیمه قلمرو پادشاهی هخامنشی کرد. ۵۲۲: مرگ کمبوجیه در راه بازگشت از مصر. ۵۲۱: فریبکاری و زورستانی تخت پادشاهی توسط گئومات مغ (بردیای دروغین) با طرح معرفی خود با نام بردیا فرزند کوروش بزرگ. ۵۲۱: داریوش بزرگ از خویشاوندان کوروش با یاری جمعی از نجیب‌زادگان پارسی، گئومات را کشت و به پادشاهی رسید. (تصویر ۲: سنگ‌نگاره در بیستون) ۵۱۹: سرکوب شورش‌های سراسری در بسیاری از ساتراپی‌های ایران توسط داریوش. ۵۱۸: آغاز بنای تخت جمشید به عنوان پایتخت جدید هخامنشیان در پارسه. ۵۱۸: داریوش بزرگ به پنجاب حمله کرد و منطقه رودخانه جهلوم را فتح کرد و آن را ساتراپی هندوها معرفی کرد. اسناد حاکی از آن است که سند حداقل تا سال ۳۳۸ پیش از میلاد تحت کنترل هخامنشیان بوده‌است. ۵۱۴: حمله داریوش یه سکاها در ناحیه شمال قفقاز و دریای سیاه. ۴۹۴: شورش ایونیان در آسیای صغیر علیه حکومت هخامنشی و به آتش کشیدن سارد. ۴۹۴: حمله داریوش به یونان با عنوان جنگ لاده و شکست یونانیان در نزدیکی جزیره لاده. ۴۹۰: جنگ ماراتن بین ایران و یونان در محلی به نام ماراتن در یونان کنونی و شکست ارتش هخامنشی. نخستین پیروزی یونان بر ایران در خشکی. ۴۸۶: داریوش در سن ۶۳ سالگی درگذشت. ۴۸۶: پس از مرگ داریوش، فرزندش خشایارشای یکم (تصویر ۳: سنگ نگاره در تخت جمشید) بر تخت سلطنت نشست. ۴۸۵: خشایارشا شورش مصر را سرکوب کرد و برادرش هخامنش را به عنوان فرماندار ساتراپی مصر منصوب کرد. ۴۸۴: در زمان خشایارشا یکم، پادشاه هخامنشی، بابل دو شورش معاصر علیه حکومت هخامنشی به راه انداخت، شورش‌ها توسط رهبران شورشی بل شیمانی و شماش اریبا رهبری می‌شدند. قبل از این شورش‌ها، بابل موقعیت ویژه ای در قلمرو امپراتوری هخامنشی داشت، پادشاهان هخامنشی به عنوان پادشاه بابل و پادشاه سرزمین‌ها لقب گرفته بودند و بابل را به عنوان یک موجودیت تا حدودی مجزا در
۴۸۵ چهارصد و هشتاد و پنجمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۸۵ سده ۵
پادشاهان خاندان هخامنشی هخامنش، بنیانگذار سلسله. چیش‌پیش، پسرش. کوروش یکم، پسرش. آریارمنه، پسر تیسپس و مشترک در حکومت با کوروش اول. کمبوجیه یکم پسر کوروش اول. آرشام ایران، پسر آریارمنه و همکاری حاکم کمبوجیه یکم کوروش دوم بزرگ، فرزند کمبوجیه اول، از دوره سلطنت کرد. ۵۵۰–۵۳۰ قبل از میلاد. کمبوجیه دوم، پسرش، ۵۳۰–۵۲۱ قبل از میلاد حکومت کرد. بردیا، برادر ادعایی خود، ۵۲۱ قبل از میلاد حکومت کرد داریوش بزرگ، برادرزاده و نوه ارسامس، در ۵۲۱–۴۸۶ پیش از میلاد حکومت کرد. خشایارشا، پسرش، در سال ۴۸۶–۴۶۵ پیش از میلاد حکومت کرد اردشیر یکم، پسرش، فرمانروایی ۴۶۴–۴۲۴ پیش از میلاد. خشایارشا دوم، پسرش، ۴۲۴–۴۲۳ پیش از میلاد حکومت کرد. سغدیانوس، برادر نیمه رقیب و رقیب وی، با ۴۲۴–۴۲۳ پیش از میلاد حکومت کرد. داریوش دوم، برادر نیمه رقیب و رقیبش، با ۴۲۴–۴۰۴ پیش از میلاد حکومت کرد. اردشیر دوم، پسرش، ۴۰۴–۳۵۸ قبل از میلاد حکومت کرد (همچنین به گزنفون نیز مراجعه کنید). اردشیر سوم، پسرش، ۳۵۸–۳۳۸ پیش از میلاد حکومت کرد اردشیر چهارم، پسرش، ۳۳۸–۳۳۶ پیش از میلاد حکومت کرد داریوش سوم کودومنوس، نوه داریوش دوم، ۳۳۶–۳۳۰ پیش از میلاد حکومت کرد شواهد کتیبهای را برای حاکمان قبل از کوروش بزرگ بسیار مشکوک، و اغلب در نظر گرفته شده‌اند توسط اختراع شده‌است داریوش اول. خاندان اشکانی همچنین دودمان آرگید و سلکوئید را برای حاکمان خارجی بر فراز ایران ۳۳۰–۲۴۷ قبل از میلاد مسیح مشاهده کنید ارشک یکم c. 247 – 211 ق (در برخی از تاریخ‌ها گفته می‌شود که برادر تیرداد یکم، ح حدود 246 – ۲۱۱ پیش از میلاد حکمی کرده‌است. ) ارشک دوم c. 211 – 185 قبل از میلاد (که اغلب توسط دانشمندان اولیه Artabanus خوانده می‌شود) فریاپت ج. ۱۸۵ – ۱۷۰ قبل از میلاد پادشاه ناشناس (احتمالاً همان فرهاد یکم) ج. ۱۷۰ – ۱۶۸ پیش از میلاد فرهاد یکم ج. ۱۷۰ – ۱۶۷ ق مهرداد یکم ج. ۱۶۷ – ۱۳۲ قبل از میلاد فرهاد دوم ج. ۱۳۲ – ۱۲۷ قبل از میلاد اردوان دوم c. 127 – 126 ق پادشاه ناشناس (احتمالاً بلاش یکم) ج. ۱۲۶ – ۱۲۲ قبل از میلاد پادشاه ناشناس (احتمالاً اردوان سوم) ج. ۱۲۲ – ۱۲۱ قبل از میلاد مهرداد دوم ج. ۱۲۱ – ۹۱ پیش از میلاد گودرز یکم ج. ۹۱ – ۸۷ پیش از میلاد پادشاه ناشناس (احتمالاً اردوان چهارم یا سیناتروک) ج. ۹۱ – ۷۷ قبل از میلاد مهرداد سوم ج. ۸۸ – ۶۷ قبل از میلاد ارد یکم ج. ۸۰ – ۷۵ قبل از میلاد سیناتروک ج. ۷۷ – ۷۰ قبل از میلاد پادشاه ناشناس (احتمالاً وردان یکم) ج. ۷۷ – ۶۶ قبل از میلاد فرهاد سوم ج. ۷۰ – ۵۷ قبل از میلاد پادشاه ناشناخته ج. ۶۶ – ۶۳ قبل از میلاد Mithridates (IV) یا مهرداد سوم c. 65 – 54 قبل از میلاد ارد دوم ج. ۵۷ – ۳۸ قبل از میلاد پاکور یکم ج. ۳۹ – ۳۸ قبل از میلاد (همدست با پدرش ارد دوم) فرهاد چهارم ج. ۳۸ – ۲ قبل از میلاد تیریداتس دوم ج. ۳۰ – ۲۶ قبل از میلاد مهرداد (V) ج. ۱۲ – ۹ قبل از میلاد فرهاد پنجم (Phraataces) ج. ۲ قبل از میلاد – ۴ ق شهبانو تئا موزا ج. ۲ قبل از
چیش‌پیش (زاده ۶۵۰ پ. م – درگذشتهٔ ۶۲۰ پ. م) فرزند و جانشین هخامنش، شاه سرزمین پارس بود. نام نام وی چیش‌پیش یا تیش‌پیش و حتی کیش‌پش (پارسی باستان: ČIŠPIŠ/چیش‌پیش؛ عیلامی: Zi-iš-pi-iš/زی-ایش-پی-ایش؛ بابلی: Ši-iš-pi-iš/شی-ایش-پی-ایش؛ یونانی: Teíspēs/تَیس‌پیس یا Tíspēs/تیس‌پیس) بوده‌است. حکومت چیش‌پیش در درازای پادشاهی خود انشان را تصرف کرد و افزون بر پارسه بر انشان نیز چیره شد. او دارای دو فرزند بود که پس از او هر دو به فرمان‌روایی رسیدند. یکی از این فرزندان آریارمنه و دیگری کورش یکم بود. آریارمنه به فرمان‌روایی پارسوماش و کورش یکم شاهِ انشان شد. بعدها آریارمنه جای خود را به فرزندش آرشامه و کورش یکم جای خود را به کمبوجیه یکم، پدر کورش بزرگ داد. این درست در زمانی بود که مادها قلمرو خود را گسترش داده و پارسیان از آنان فرمان‌برداری می‌کردند و به آن‌ها خراج می‌پرداختند. به روایت کتیبه بیستون که تألیف هرودوت نیز تاییدکننده آن است از سده هفتم پ.م. در سرزمین پارس خاندان هخامنشیان حکومت می‌کردند پس از هخامنش بنیان‌گذار خاندان هخامنشی و پسرش چیش‌پیش این خاندان به دو شاخه جدا گشت که هر دو در سرزمین پارس پادشاهی داشتند. ظاهراً شاخه نخست فرمان‌روایان انشان و شاخه دوم فرمان‌روای پارسوماش بودند و خاندان کوروش بزرگ از شاخه یکم و خاندان داریوش بزرگ از شاخه دوم بودند. تبارنامه هخامنشیان جستارهای وابسته آتشکده جاویدان پادشاهی هخامنشی پانویس منابع ای.م. دیاکونوف. تاریخ ماد. پیوند به بیرون اقوام باستانی فلات ایران اهالی ایران در سده ۷ (پیش از میلاد) پادشاهان انشان تاریخ ایران باستان تمدن‌های باستانی حاکمان سده هفتم (پیش از میلاد) در آسیا درگذشتگان ۶۴۰ (پیش از میلاد) شاهان هخامنشی کوروش بزرگ مردمان باستانی ایران هخامنشیان
بابل هخامنشی یا بابیروس ( Bābiruš) ساتراپی بابل در شاهنشاهی هخامنشی بود که با فتح امپراتوری بابل نو در سال ۵۳۹ پ. م به‌دست کوروش بزرگ در نبرد اوپیس آغاز می‌شود. تاریخ در جریان فتوحات کوروش بزرگ، نبرد اوپیس در سپتامبر ۵۳۹ پیش از میلاد رخ داد، این نبرد موجب ضمیمه شدن امپراتوری بابل نو به قلمرو هخامنشیان شد. یک سال قبل از مرگ کوروش بزرگ، در سال ۵۲۹ پ. م، او پسرش کمبوجیه دوم را پادشاه بابل کرد و با این کار رسماً او را نایب‌السلطنه خود قرار داد. پس از اینکه داریوش بزرگ به شاهنشاهی رسید، بابل برای مدت کوتاهی از اکتبر ۵۲۲ پ. م استقلال خود را زیر فرمان حاکمی بومی که نام نبوکدنصر سوم را به خود اختصاص داده‌بود به‌دست‌آورد، ولی داریوش بابل را در اوت ۵۲۰ پ. م دوباره تصرف کرد. چند سال بعد، احتمالاً در ۵۱۴ پ. م، بابل دوباره در زمان پادشاه ارمنی نبوکدنصر چهارم شورش کرد. به همین دلیل با سرکوب شورش، دیوارهای دفاعی بابل تا حدی ویران شدند. در پایان با حمله اسکندر مقدونی به ایران، بابل توسط اسکندر فتح شد و پس از مرگ اسکندر به امپراتوری سلوکی پیوست. بااین‌حال بابل در دوران شاهنشاهی اشکانی دوباره به ایران بازگشت. جستارهای وابسته شاهنشاهی هخامنشی فهرست ساتراپی‌های هخامنشیان آشوریه هخامنشی نبردهای کوروش بزرگ منابع پیوند به بیرون ساتراپی‌های هخامنشیان هخامنشیان
پادشاهی هخامنشی اشاره به دوران پیش از بنیانگذاری شاهنشاهی دودمان هخامنشی دارد. این دودمان در دوران باستان، پارس و انشان را زیر فرمان خود داشتند و برای حدود دو سده بر آن حکومت کردند. پس از آن، با ظهور کوروش بزرگ و جانشینانش و فتح پادشاهی ماد (ایران و میانرودان شمالی)، پادشاهی لیدی و امپراتوری بابل نو، مصر، آسیای میانه، شام و شمال هند، پادشاهی هخامنشی تبدیل به یک شاهنشاهی بزرگ شد که تقریباً تمام جهان متمدن آن روزگار را شامل می‌شد. نخستین شاه این دودمان هخامنش نام داشت که نام خود را بر روی این سلسله به یادگار گذاشت. بر اساس تاریخ‌نگاری سنتی هخامنشیان، چیش‌پیش، فرزند او، به جای پدرش بر تخت نشست. چیش‌پیش پادشاهی خود را به دو بخش پارس و انشان تقسیم کرد که پارس سهم آریارمنه شد و کوروش یکم تاج پادشاهی انشان را بر سر گذاشت. خاندان کوروش بزرگ، در استوانه خود، خود را یکی از نوادگان چیش‌پیش معرفی می‌کند. با این حال در این نبشته، اشاره‌ای به هخامنش دیده نمی‌شود: با این حال، در سنگ‌نبشته بیستون، داریوش یکم هخامنش را پدر چیش‌پیش معرفی می‌کند. داریوش می‌گوید هشت هخامنشی پیش از او شاه بوده‌اند: ویشتاسپ پدر داریوش، ساتراپ بلخ بود. با این حساب، احتمالاً این هشت‌تن را باید اینگونه برشمرد: هخامنش، چیش‌پیش، آریارمنه، کوروش یکم، کمبوجیه یکم، آرشامه، کوروش دوم، کمبوجیه دوم. هخامنش برای یونانیان نیز شناخته شده بود. افلاطون، فیلسوف معروف یونانی، او را پسر پرسئوس [که یونانیان عقیده داشتند نیای پارسیان است] و نوه زئوس، خدای بزرگ یونانیان، معرفی می‌کند. نام شاهان دوران کلاسیک هخامنشیان در تاریخ هرودوت نیز دیده می‌شود: داریوش، ویشتاسپ، آرشام، آریارمنه و چیش‌پیش از شاخه نخست، و کوروش، کمبوجیه، چیش‌پیش و هخامنش از شاخه دوم. تاریخ مشخص نیست که نخستین عضو این سلسله، هخامنش، یک شخصیت اسطوره‌ای یا یک پادشاه واقعی بوده‌است. با این‌حال چه تاریخی و چه اسطوره‌ای، خاندان هخامنشی او را پدر چیش پیش می‌شناختند. ظاهراً پادشاهی هخامنشی را چیش پیش بین پسرانش، آریارمنه و کوروش یکم تقسیم کرد. از آن پس این سلسله دو قسمت داشت، فرزندان آریارمنه پادشاهان پارس بودند و فرزندان کوروش یکم پادشاهان انشان بودند. کمبوجیه یکم، پسر کوروش یکم و پدر کوروش بزرگ، با خراج‌گذاری برای ایشتوویگو، پادشاه ماد، سلطنت کرد و با ماندانا، دختر ایشتوویگو ازدواج کرد. اما به زودی کمبوجیه علیه ایشتوویگو شورش کرد. با این‌حال کمبوجیه در شورش کشته شد و ادامه شورش را پسرش، کوروش بزرگ، با فتح قلمرو پدربزرگش و خیزش علیه ماد و تأسیس شاهنشاهی هخامنشی را ادامه داد. فهرست شاهان میراث دودمان هخامنشی که روزگاری یک پادشاهی محلی در پارس بود، مقدر بود تا پیش از دو قرن بر تقریباً همه جهان متمدن آن دوران فرمان براند. این پادشاهی با فتوحات کوروش بزرگ، کمبوجیه دوم و داریوش بزرگ، به بزرگ‌ترین شاهنشاهی تاریخ تا به آن روز تبدیل شد. جستارهای وابسته شاهنشاهی هخامنشی خاندان هخامنشی فهرست شاهنشاهان هخامنشی منابع پیوند به بیرون امپراتوری‌های ایرانی ایران باستان پادشاهی در پارس و ایران پادشاهی‌های ایرانی تاریخ ایران باستان هخامنشیان
ابروکومس ()، ساتراپ پارسی سوریه و فرمانده سپاه هخامنشی در زمان پادشاهی اردشیر دوم بود. در زمان او، مصری‌ها علیه پارسی‌های مسلط بر خود، شوریدند. از این رو، او لشگری برای تسخیر مجدد مصر آماده کرد. اما در همان سال، کوروش جوان علیه اردشیر دوم شورید و ابروکومس، به بابل رفت تا شاه پارسی را یاری رساند. او پس از اتمام نبرد کوناکسا (Cunaxa) رسید. در بین سال‌های ۳۸۹–۳۸۷ پیش از میلاد، ابروکوموس و فارنابازوس و تیثرائوستز، دیگر فرماندهان پارسی، اقدام بی‌حاصل جهت تسخیر مصر انجام دادند. پانویس جستارهای وابسته اردشیر دوم هخامنشی مصر کوروش جوان اهالی ایران در سده ۴ (پیش از میلاد) اهالی ایران در سده ۵ (پیش از میلاد) درگذشتگان سده ۴ (پیش از میلاد) زادگان سده ۵ (پیش از میلاد) ساتراپ‌های هخامنشیان
در انجیل‌های چهارگانه افراد در کتاب مقدس عبری افراد عبری سده ۹ (پیش از میلاد) افرادی که وجودشان مورد بحث است بازگشت روح پادشاهی شمالی اسرائیل پیامبران در اسلام پیامبران در کتاب مقدس عبری پیامبران شخصیت‌های عهد عتیق شخصیت‌های قرآن شخصیت‌های کتاب مقدس در اسلام شخصیت‌های کتاب مقدس فرشته‌بینان کتب پادشاهان معجزه‌کنندگان ویکی‌سازی رباتیک
نبوکدنصر سوم در بابل حکومت می‌کرد و ادعا می‌کرد که پسر دوم نبونعید است. قیام نبوکدنصر او شورشی علیه داریوش بزرگ برای بازپس‌گیری سرزمینی که توسط کوروش بزرگ تصرف شده‌بود، به‌راه انداخت. او طی نبردی در ۱۳ دسامبر ۵۲۲ پیش از میلاد، از ارتش داریوش بزرگ شکست‌خورد و به‌سوی پایتخت خود فرار کرد. پانویس منابع پیوند به بیرون اعدام‌شدگان بدست شاهنشاهی هخامنشی پادشاهان بابل باستان حاکمان سده ششم (پیش از میلاد) حکمرانان اعدام‌شده درگذشتگان ۵۲۲ (پیش از میلاد) شورشیان شورش‌ها علیه شاهنشاهی هخامنشی نبونعید
9570974d-2f54-4018-8dbc-86cb1dc7c8d6
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت کدام سلسله انتخاب شد؟
false
{ "answer_start": [ 540 ], "text": [ "غزنویان" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
۶۲۵ ششصد و بیست و پنجمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان خشتریته سومین پادشاه سلسله ماد. ۶۲۵ سده ۷
کرد و به‌گفتهٔ ابن اثیر، طغرل در سال ۴۵۰ هجری «مملان بن وهسودان» را به حکمرانی آذربایجان گماشت. الب ارسلان (جانشین طغرل) در ۴۶۳ حملان را از حکومت آذربایجان برکنار نمود و نزدیک به چهارصد سال فرمانروایی خاندان روادی را در این سرزمین پایان داد. در نوشته‌های تاریخی از دوران سلجوقی، اشاره‌های زیادی به تبریز یافت نمی‌شود. در راحةالصدور آمده که طغرل جشن ازدواج خود را با دختر خلیفه در نزدیکی این شهر برپا ساخت. بعد از وفات سلطان محمود غزنوی (به سال ۵۲۵ هجری) بین داود پسر سلطان محمود و مسعود برادر وی تنشی جهت تصاحب تبریز پیش آمد که در این میان داود پیروز شد و تبریز را مقر حکومت خود ساخت. آن‌چنان‌که از شواهد تاریخی برمی‌آید از زمان قزل ارسلان (۵۸۷–۵۸۲ هجری) به بعد تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان گردید. در ابتدای سدهٔ هفتم هجری مغولان دو بار به تبریز حمله بردند؛ ولی با دریافت غرامت بازگشتند. در سال ۶۲۷ هجری مغول‌ها در نهایت بر تمام آذربایجان و به‌ویژه تبریز دست یافتند. در دوران ایلخانان تبریز به اوج شکوفایی خود رسید. اباقا خان دومین پادشاه از سلسله ایلخانان تبریز را پایتخت قلمرو این سلسله برگزید و حکمرانی خود را بر قلمرویی از نیل تا آسیای مرکزی در این شهر ادامه داد. در زمان حکمرانی غازان خان اصلاحات غازانی از این شهر شروع شد و بناهای متعددی از جمله بنای دو شهر اقماری و نمونه شنب غازان و ربع رشیدی در این دوران انجام شد. مارکو پولو جهانگرد ونیزی که در سال ۱۲۷۵ میلادی از این شهر عبور نمود دربارهٔ شکوفایی این شهر در آن دوران نوشته‌است: دوران شکوه تبریز در سلسله‌های تیموریان، قراقویونلوها و اوایل سلسلهٔ صفویه ادامه یافت. به سال ۱۵۰۰ میلادی (۹۰۶ هجری) شاه اسماعیل تبریز را به تصرف خود درآورد و نخستین پایتخت ایران جدید در دورهٔ صفویه را در این شهر بنیان‌گذارد. در این زمان حدود دوسوم جمعیت ۳۰۰–۲۰۰ هزار نفری تبریز سنی‌مذهب بودند و به‌زودی سیاست‌های سختی جهت تحمیل مذهب شیعه بر سنیان اعمال گردید. نزدیکی این شهر به مرز ایران و عثمانی موجب شد که تبریز در برابر تهدیدهای این حکومت آسیب‌پذیر شود؛ به‌طوری‌که چندین‌بار به تصرف عثمانیان درآمد تا این که شاه طهماسب صفوی در سال ۱۵۱۴ میلادی (۹۲۰ هجری) پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل نمود. تبریز بار دیگر در اواخر صفویان و در خلال جنگ‌های دوازده ساله بین ایران و عثمانی، تصرف شد و در اشغال تبریز بدست عثمانی‌ها در سال ۱۵۸۵، مردم این شهر توسط عثمانی‌ها مورد کشتار و غارت قرار گرفتند. در زلزله مهیبی در ۱۷۲۱ میلادی هشتاد هزار تن از ساکنان این شهر کشته شدند. در اشغال مجدد شهر توسط عثمانی‌ها ما بین سال‌های ۱۷۲۴–۱۷۲۵ میلادی حدود دویست هزار تن از مردم این شهر بدست قوای عثمانی کشته‌شدند. در سال ۱۷۸۰ زلزله مهیب دیگری دویست هزار نفر دیگر از مردمان این شهر را کشت. این بلایای متعدد باعث شدند تا در اواخر قرن هیجدهم میلادی تبریز با جمعیتی سی هزار نفری به شهر ارواح مبدل شود. در این سال‌ها هر قسمتی از شهر توسط خانواده‌ای اداره می‌شد. با آغاز دوران قاجار این شهر دوباره مورد توجه قرار گرفت. تبریز در دورهٔ قاجاریان به عنوان ولیعهد نشین این سلسله انتخاب شد. با
۳۴۱ (قمری)، سیصد و چهل و یکمین سال در گاهشماری هجری قمری است. اول محرم این سال برابر با سوم ژوئن سال ۹۵۲ میلادی است. رویدادها مناسبت‌ها زادگان ۲۷ شوال - کسایی مروزی شاعر فارسی‌گوی درگذشتگان وابسته خلفای فاطمی ۳۴۱ (قمری) سده ۴ (قمری)
پایتخت فرهنگی در ایران اصطلاحی است که به حوزه‌های مهم فرهنگی در ایران اشاره می‌کند. شیراز، اصفهان از جمله شهرهای ایران است که برای دوره‌ای پایتخت فرهنگی نامگذاری شده‌است. معمولاً انتخاب پایتخت فرهنگی در ایران به عهده سازمان شهرداری یا مجلس شورای اسلامی است، اما گاهی رئیس‌جمهوری نیز در آن دخالت می‌نمایند. شیراز بنا به نقش آفرینی بزرگانی از شیراز در حوزه شعر فارسی همچون حافظ و سعدی با آوازه جهانی و وصال و قاآنی و صورتگر و بزرگانی همچون ملاصدرا و سیبویه و گسترش و بقای آداب و رسوم ایرانی در این شهر و نزدیکی به پایتخت ایران باستان در دوران هخامنشیان و ساسانیان و مرکزیت این شهر در دوران آل بویه و زندیه با پادشاهی کریمخان زند به عنوان وکیل الرعایا، و استفاده از عنوان پایتخت فرهنگی برای اولین بار در ایران در این شهر و در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، این شهر یکی از پایتخت‌های فرهنگی در ایران شناخته شده‌است. اصفهان این شهر در میان سال‌های ۱۰۵۰ تا ۱۷۲۲ میلادی به ویژه در قرن شانزدهم میلادی در میان حکومت صفویان هنگامی که برای دومین بار پایتخت ایران شد، رونق فراوانی گرفت. حتی امروزه نیز شهر مقدار زیادی از شکوه گذشته خود را حفظ کرده‌است. بناهای تاریخی متعددی در شهر وجود دارد که تعدادی از آن‌ها به عنوان میراث تاریخی در یونسکو به ثبت رسیده‌اند. اصفهان در سال ۲۰۰۶ به واسطه برگزاری نشستی با حضور وزرا یا سایر مسئولین فرهنگی کشورهای اسلامی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شد. در سالهای بعد، این عنوان بر همین اساس به شهرهای حلب، غزنی و باکو (۲۰۰۹) رسید. منابع پایتخت‌های فرهنگی فرهنگ در ایران
امروز ............... {{#time:xij xiF xiY}} {{#time: خورشیدی}} تیرشید ۲ فروردین ۲۵۸۲ شاهنشاهی کردی مادی {{#time: j F Y میلادی}} {{#time: xmj xmF xmY قمری}} گاه‌شماری کردی یا کردی مادی، براساس گاه‌شماری هجری خورشیدی است و از آنجا که به‌طور معمول مبدأ آن، تأسیس حکومت مادها در ایران یا در بعضی مناطق، فتح نینوا بدست مادها، دانسته شده‌است به تقویم 'مادی' نیز مشهور است. مبدأ و ارکان گاهشماری کردی گاه‌شماری کردی در گذشته از گاه‌شماری بابلی گرفته شده بود و به صورت گاه‌شماری‌های خورشیدی-مهی محاسبه می‌شد ولی الآن یک گاه‌شماری خورشیدی است با این تفاوت که مبدأ آن تأسیس دولت ماد می‌باشد. گاه‌شماری کردی یکی از گاه‌شماری‌های کردستان است که برخلاف سایر گاه‌شماری‌های دیگر مبدأیی متفاوت با مبدأ گاه‌شماری هجری شمسی دارد، مبدأ مفروضی مربوط به فتح نینوا (پایتخت امپراتوری باستانی آشور) به دست هووخشتره در ۶۱۲ ق. م نیز برای آن انتخاب شده‌است که امروزه نیز در تقویم‌های چاپی از آن استفاده می‌شود. بین نواحی کردنشین، صورت‌های مشابه نام کردی ماه‌ها وجود دارد این نام‌ها در گاه‌شماری کردی برگرفته از نام‌های اصیل و محلی کردی می‌باشد. ماه‌های کردی مادی ماه‌های گاه‌شماری کردی در سورانی: Xakelêwe / خاکه‌لێوه = فروردین Gulan / گوڵان = اردیبهشت Cozerdan / جۆزه‌ردان = خرداد pûşper / پووشپه‌ڕ = تیر Gelawêj / گه‌لاوێژ = مرداد Xermanan / خه‌رمانان = شهریور Rezber / ڕه‌زبه‌ر = مهر Xezelwer / خەزەڵوەر = آبان Sermawez / سه‌رماوه‌ز = آذر Befranbar / به‌فرانبار = دی Rêbendan / ڕێبه‌ندان = بهمن Reşemê / ڕه‌شه‌مێ = اسفند تفاضل گاه‌شماری کردی با گاه‌شماری هجری خورشیدی آنگونه که در بین کردها هم‌اکنون معمول است؛ اگر مبدأ آن، تأسیس حکومت ماد به دست دیاکو در نظر گرفته شود، تفاضل ایندو گاه‌شماری ۱۳۲۱ سال است. برای به دست آمدن سال کردی کافی است عدد ۱۳۲۱ به سال هجری خورشیدی اضافه شود؛ مثلاً: سال هجری خورشیدی، می‌شود کردی (مادی). امسال، سال تقویم کردی مادی است. چنانچه مبدأ آن، فتح نینوا (پایتخت امپراتوری باستانی آشور) به دست هووخشتره در ۶۱۲ قبل از میلاد که در گذشته در مناطق کردنشین معمول بوده‌است در نظر گرفته شود، تفاضل آن ۱۲۳۳ سال است و سالشمار آن به همین میزان از گاهشماری هجری شمسی قدیمی‌تر است؛ یعنی: هجری خورشیدی، می‌شود سال کردی (مادی) تاریخ امروز کردی: روزهای هفته جستارهای وابسته ماه‌های کردی گاه‌شماری کردی گرمسیری سلطانی گاه‌شماری ایران گاه‌شماری هجری خورشیدی منابع Encyclopaedia of Kurdistan. KURDISTANICA :en:Kurdish calendar KEO-Culture - National Characters, Kurdish Calendar Kurdish Calendar The Kurds: A Concise Handbook By Mehrdad R. Izady KurdPedia گاه‌شماری کردی فرهنگ و هنر کردها کرد گاه‌شماری‌ها گاه‌شماری خورشیدی هلال حاصل‌خیز کردی جامعه کردستان
محمدعارف شاه‌جهان سیاستمدار اهل افغانستان، نماینده مردم ولایت غزنی در دوره شانزدهم مجلس نمایندگان، والی سابق ولایت فراه و میدان وردک است. وی در مجلس شانزدهم نمایندگان افغانستان عضو کمیسیون معلولین، معیوبین، بازماندگان شهدا و بیوه‌ها بود. وی در ۱۷ فوریه ۲۰۱۸ از طرف رئیس‌جمهور اشرف غنی به جای زندی گل زمانی به عنوان والی ولایت وردک تعیین شد و در عقرب (آبان) ۱۳۹۷ عبدالیمین مظفرالدین جانشین وی شد. زندگی‌نامه محمدعارف شاه‌جهان، زاده ۱۳۳۳ (خورشیدی) در ولسوالی جغتو، ولایت غزنی در خانواده‌ای از قوم هزاره می‌باشد. ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در لیسه حبیبیه در سال ۱۳۵۱ به پایان رسانید و توانست از دانشکده طب دانشگاه ننگرهار در سال ۱۳۵۹ فارغ‌التحصیل شود. وی پس از آن مدتی در غزنی در بخش طبابت مشغول فعالیت شد و پس از آن وارد جبهه جهاد گشت. وی وارد جبهه تنظیم به رهبری صبغت الله مجددی شد و در سال ۱۳۷۶ به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۳۸۶ به وطن بازگشت. دیگر فعالیت‌ها دیگر فعالیت‌های ایشان: فعالیت در بخش طبابت. حضور در جبهه جنگ. رئیس تفتیش وزارت دفاع در دوره حکومت برهان الدین ربانی. مشاور شورای امنیت ملی در ولایت غزنی (۱۳۸۷). رئیس امنیت ملی ولایت غزنی. رئیس شورای ولایتی غزنی. والی ولایت فراه جستارهای وابسته فهرست والیان میدان وردک فهرست افراد هزاره منابع افراد زنده اهالی ولایت غزنی زادگان ۱۹۵۴ (میلادی) سیاستمداران اهل افغانستان سیاست‌مداران هزاره نمایندگان دوره شانزدهم پارلمان افغانستان از ولایت غزنی والیان ولایت فراه والیان ولایت میدان وردک
ساختمان غضنفر احمدزاده یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان میشان واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ایران منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای ایران مناطق مسکونی در شهرستان ممسنی
داماد میلیونر فیلمی به کارگردانی و نویسندگی سالار عشقی ساختهٔ سال ۱۳۳۸ است. بازیگران غلامحسین بهمنیار سیما محمود نوربخش همایون منابع فیلم‌های ۱۳۳۸ فیلم‌های ایرانی فیلم‌ها به زبان فارسی فیلم‌های سالار عشقی فیلم‌های سیاه‌وسفید ایرانی
864fff37-f5c4-4e25-9466-d9cd6d783166
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
کجا در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد؟
false
{ "answer_start": [ 489 ], "text": [ "غزنی" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
اما دیگر از آن ثروت‌های افسانه‌ای هند خبری نبود و در نتیجه بار سنگین هزینه‌ها بر دوش مردمی نهاده شد که مجبور بودند مالیات بپردازند و این خود باعث نارضایتی مردم به ویژه مردم خراسان شد؛ و در نتیجه توجه بیش از اندازه مسعود به هند وی از تحرکات سلجوقیان در خراسان غافل ماند. پس از مرگ مسعود فرمانروایی غزنویان به قسمتی از غرب هند به مرکزیت لاهور محدود گشت؛ و در نهایت در سده ششم هجری غوریان، آخرین بقایای غزنویان (خسروملک) را نیز از بین بردند. زوال و بقا ظهیر الدوله ابراهیم در سال ۴۴۸، سلطان ابراهیم پسر مسعود پسر محمود پسر سبکتگین غزنوی، خوشنویس بزرگ که قرآن را با قلم خود نوشت، برای مدت ۴۰ سال به سلطنت رسید. ابراهیم با توافق صلح با سلجوقیان و احیای روابط فرهنگی و سیاسی، امپراتوری ضعیف شده غزنوی را مجدداً بنیان نهاد. دوران ابراهیم و جانشینان وی امپراتوری غزنوی از یک دوره آرامش و صلح پایدار برخوردار بود. غزنویان که خراسان را از دست داده بودند، به‌طور فزاینده ای با ثروت حاصل از حملات به شمال هند، جایی که با مقاومت شدید حاکمان هند مانند پارامارا از مالوا و گاهادوالا از قنوج روبرو می‌شدند، به حیات شان ادامه دادند. وی تا سال ۴۸۸ حکومت کرد. علاءالدوله مسعود سوم ابوسعد مسعود مشهور به سلطان مسعود سوم برای مدت شانزده سال به سلطنت رسید، در حالی که هیچ اتفاق مهمی در زمان حیات او رخ نداد. مسعود کاخ جد خود سلطان مسعود غزنوی و یکی از مناره‌های غزنی را بنا کرد. علائم ضعف غزنویان هنگامی آشکار شد که وی در سال ۵۰۵ درگذشت، درگیری داخلی بین پسرانش با عروج سلطان بهرام شاه به عنوان دست نشانده سلجوقیان پایان یافت. بهرام شاه در جنگ غزنی در سال ۵۰۷ برادرش ارسلان را از سلطنت خلع نمود. یمین الدوله بهرام شاه سلطان بهرام شاه غزنوی آخرین پادشاه غزنوی بود که به مدت سی و پنج سال بر غزنی، اولین پایتخت غزنویان حاکم بود. وی در سال ۵۴۷ در غزنی توسط سیف الدین سوری شکست خورد، اما سال بعد پایتخت را پس گرفت. علاءالدین حسین جهانسوز، سلطان غوریان، در انتقام مرگ برادرش قطب الدین غوری، که داماد پادشاه بود اما به دلیل تخلف جزئی کشته شده بود، در سال ۵۴۷ این شهر را فتح کرد. سپس وی این پایتخت باشکوه غزنویان را یکنواخت و به مدت ۷ روز آن را سوزاند که به «جهانسوز» معروف شد. غزنی با مداخله سلجوقیان که به کمک بهرام شاه آمده بودند، دوباره احیا گردید. مبارزات غزنویان و غوریان در سالهای بعد همچنان ادامه یافت تا اینکه قلمرو غزنوی و زابلستان قبل از غوریان به دست گروهی از ترکان اوغوز پامال گردید. قدرت غزنویان در شمال غربی هند تا زمان غلبه غوریان بر لاهور الی سلطنت خسرو ملک غزنوی در سال ۵۵۵ فراهم بود. زبان و ادبیات پارسی نوزایی (رنسانس) زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی در دوره ترکان غزنوی در قرن یازدهم میلادی صورت گرفت. دربار امپراتوری غزنوی به دلیل حمایت از ادبیات فارسی چنان مشهور بود که شعرایی همچون فرخی سیستانی برای ادامه فعالیت به نزد آنان سفر کردند. مجموعه شعر کوتاه عنصری (شاعر پارسی‌گوی) به سلطان محمود و برادرانش نصر و یعقوب اختصاص یافته‌است. سلطان محمود،
۱۰۰۶ (قمری)، هزار و ششمین سال در گاهشماری هجری قمری است. اول محرم این سال برابر با چهاردهم اوت سال ۱۵۹۷ میلادی است. رویدادها انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت امپراتوری صفوی؛ توسط شاه عباس یکم. مناسبت‌ها زادگان درگذشتگان ۱۰۰۶ (قمری) سده ۱۱ (قمری)
ساختمان غضنفر احمدزاده یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان میشان واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ایران منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای ایران مناطق مسکونی در شهرستان ممسنی
اسماعیل بن سبکتگین شاهزادهٔ غزنوی و مدت کوتاهی هم میان سال‌های ۳۸۷–۳۸۸ هجری قمری/۹۹۷–۹۹۸ میلادی امیر غزنه بود. اسماعیل یکی از کوچکترین فرزندان سبکتگین از بطن دختر آلپتگین ارباب پیشین سبکتگین بود. سبکتگین وی را به عنوان جانشین خود بر امارت غزنه و بلخ مشخص نموده‌بود. با مرگ سبکتگین در شعبان ۳۸۷ هجری قمری، محمود -برادر بزرگتر که فرمانده سپاه غزنوی در خراسان هم بود- زیر بار جانشینی اسماعیل نرفت. محمود به همدستی ابوالمظفر نصر -برادر دیگرش که والی بست بود- و عمویش بغراچق -والی هرات- به جنگ اسماعیل رفت و در بیرون شهر غزنه در ربیع‌الاول ۳۸۸ هجری قمری وی را شکست‌داد. بدین‌سان به فرمانروایی هفت‌ماههٔ اسماعیل پایان داده‌شد و او باقی‌ماندهٔ عمرش را در اسارت در جوزجان و زیر نظر آل فریغون -که خراج‌گزار غزنویان بودند- گذراند. اسماعیل بن سبکتگین را مردی با فرهنگ و آگاه به ادبیات فارسی و عربی معرفی‌نموده‌اند. منابع ایرانیکا تاریخ آسیای مرکزی حاکمان دولت غزنویان غزنویان قانون‌گذاران سده ۱۰ (میلادی) در آسیا مردمان ترک سده ۱۰ (میلادی)
قمری آغاز شد و از سال ۱۴۰۰ قمری زیر نظر گروه نجومی استخراج می‌شد و از سال ۱۴۲۰ قمری، روز اول هر ماه براساس محاسبه نجومی تولد ماه (مقارنه ماه)، با توجه به غروب خورشید قبل از افول ماه، طبق موقعیت و افق کعبه در شهر مکه تعیین می‌گردد. این تقویم ممکن است در بعضی ماه‌ها یک‌روز از تقویم هجری قمری هلالی جلوتر باشد. گاه‌شماری هجری شمسی نیز ضمیمهٔ آن است که عنوان ماه‌های آن برجی است. تاریخ امروز: سال هجری قمری ام‌القری محاسبهٔ تبدیل گاه‌شماری‌ها تبدیل هجری قمری به هجری خورشیدی: سال قمری را در ۱۱ ضرب کرده، حاصل را بر ۳۶۵ تقسیم می‌کنند. سپس نتیجه را از همان سال قمری تفریق می‌کنند. تبدیل هجری قمری به گاه‌شماری میلادی (گرگوری): سال قمری را در ۳۲ ضرب کرده و نتیجه را بر ۳۳ تقسیم می‌کنند. سپس عدد حاصل را با ۶۲۲ جمع می‌کنند. تبدیل هجری خورشیدی به هجری قمری: سال خورشیدی را در ۱۱ ضرب کرده بر ۳۵۴ تقسیم می‌کنند و نتیجه را با همان سال خورشیدی جمع می‌کنند. تبدیل گاه‌شماری میلادی (گرگوری) به هجری قمری: سال میلادی را از ۶۲۲ کم کرده و نتیجه را در ۳۳ ضرب می‌کنند. سپس حاصل را بر ۳۲ تقسیم می‌کنند. همچنین اگر سال میلادی گرگوری = G، سال هجری قمری = H و سال هجری خورشیدی = S باشد، داریم: تبدیل هجری قمری به هجری خورشیدی: S = [(H × 354) + (H ÷ ۴)] ÷ ۳۶۵ تبدیل هجری قمری به گاه‌شماری میلادی (گرگوری): G = H – (H ÷ ۳۳) + ۶۲۲ تبدیل هجری خورشیدی به هجری قمری: H = [(S × 365) - (S ÷ ۴)] ÷ ۳۵۴ تبدیل گاه‌شماری میلادی (گرگوری) به هجری قمری : [H = G – 622 + [(G - 622) ÷ ۳۲ جستارهای وابسته گاه‌شماری هجری گاه‌شماری قمری گاه‌شماری هجری خورشیدی گاه‌شماری میلادی فهرست روزهای سال هجری قمری نسیء پانویس و منابع گاهشماری ایرانی، موسی اکرمی، تهران دفتر پژوهش‌های فرهنگی (۱۳۸۰). پیوند به بیرون سایت تقویم قمری ام‌القرا: http://www.ummulqura.org.sa/ تقویم تطبیقی قمری ام‌القرا: http://www.islamicfinder.org/Hcal/index.php?lang=arabic مفهوم شبانه روز در تقویم قمری اختراع‌های اعراب اصطلاحات اسلامی گاه‌شماری اسلامی قمری
ابوسهل خجندی وزیر غزنویان در قرن پنجم هجری / یازدهم میلادی بود. او در پیشگاه سلطان ابراهیم بن مسعود (۴۵۱–۴۹۲ هجری/ ۱۰۵۹–۱۰۹۹ میلادی) به عنوان وزیر دوم خدمت می‌کرد و جانشین ابوبکر بن ابی صالح شد که احتمالاً در بخش آغازین حکومت خدمت کرده بود. همهٔ آن چه از پیشینهٔ او می‌دانیم این است که از زمان سلطان مسعود یکم غزنوی منشی دیوان بوده است. او از زمانی نامعین از لطف پادشاه افتاد و دستگیر شد و به دستور سلطان کور گردید. پانویس اهالی ایران در سده ۱۱ (میلادی) اهالی خجند درگذشتگان سده ۱۱ (میلادی) وزیران غزنویان
طالب یوردو نام منطقه ای در سمت شمال دهستان خانندبیل غربی در بخش مرکزی شهرستان خلخال است منابع دهستان‌های شهرستان خلخال
۳۴۱ (قمری)، سیصد و چهل و یکمین سال در گاهشماری هجری قمری است. اول محرم این سال برابر با سوم ژوئن سال ۹۵۲ میلادی است. رویدادها مناسبت‌ها زادگان ۲۷ شوال - کسایی مروزی شاعر فارسی‌گوی درگذشتگان وابسته خلفای فاطمی ۳۴۱ (قمری) سده ۴ (قمری)
امروز ............... {{#time:xij xiF xiY}} {{#time: خورشیدی}} تیرشید ۲ فروردین ۲۵۸۲ شاهنشاهی کردی مادی {{#time: j F Y میلادی}} {{#time: xmj xmF xmY قمری}} گاه‌شماری کردی یا کردی مادی، براساس گاه‌شماری هجری خورشیدی است و از آنجا که به‌طور معمول مبدأ آن، تأسیس حکومت مادها در ایران یا در بعضی مناطق، فتح نینوا بدست مادها، دانسته شده‌است به تقویم 'مادی' نیز مشهور است. مبدأ و ارکان گاهشماری کردی گاه‌شماری کردی در گذشته از گاه‌شماری بابلی گرفته شده بود و به صورت گاه‌شماری‌های خورشیدی-مهی محاسبه می‌شد ولی الآن یک گاه‌شماری خورشیدی است با این تفاوت که مبدأ آن تأسیس دولت ماد می‌باشد. گاه‌شماری کردی یکی از گاه‌شماری‌های کردستان است که برخلاف سایر گاه‌شماری‌های دیگر مبدأیی متفاوت با مبدأ گاه‌شماری هجری شمسی دارد، مبدأ مفروضی مربوط به فتح نینوا (پایتخت امپراتوری باستانی آشور) به دست هووخشتره در ۶۱۲ ق. م نیز برای آن انتخاب شده‌است که امروزه نیز در تقویم‌های چاپی از آن استفاده می‌شود. بین نواحی کردنشین، صورت‌های مشابه نام کردی ماه‌ها وجود دارد این نام‌ها در گاه‌شماری کردی برگرفته از نام‌های اصیل و محلی کردی می‌باشد. ماه‌های کردی مادی ماه‌های گاه‌شماری کردی در سورانی: Xakelêwe / خاکه‌لێوه = فروردین Gulan / گوڵان = اردیبهشت Cozerdan / جۆزه‌ردان = خرداد pûşper / پووشپه‌ڕ = تیر Gelawêj / گه‌لاوێژ = مرداد Xermanan / خه‌رمانان = شهریور Rezber / ڕه‌زبه‌ر = مهر Xezelwer / خەزەڵوەر = آبان Sermawez / سه‌رماوه‌ز = آذر Befranbar / به‌فرانبار = دی Rêbendan / ڕێبه‌ندان = بهمن Reşemê / ڕه‌شه‌مێ = اسفند تفاضل گاه‌شماری کردی با گاه‌شماری هجری خورشیدی آنگونه که در بین کردها هم‌اکنون معمول است؛ اگر مبدأ آن، تأسیس حکومت ماد به دست دیاکو در نظر گرفته شود، تفاضل ایندو گاه‌شماری ۱۳۲۱ سال است. برای به دست آمدن سال کردی کافی است عدد ۱۳۲۱ به سال هجری خورشیدی اضافه شود؛ مثلاً: سال هجری خورشیدی، می‌شود کردی (مادی). امسال، سال تقویم کردی مادی است. چنانچه مبدأ آن، فتح نینوا (پایتخت امپراتوری باستانی آشور) به دست هووخشتره در ۶۱۲ قبل از میلاد که در گذشته در مناطق کردنشین معمول بوده‌است در نظر گرفته شود، تفاضل آن ۱۲۳۳ سال است و سالشمار آن به همین میزان از گاهشماری هجری شمسی قدیمی‌تر است؛ یعنی: هجری خورشیدی، می‌شود سال کردی (مادی) تاریخ امروز کردی: روزهای هفته جستارهای وابسته ماه‌های کردی گاه‌شماری کردی گرمسیری سلطانی گاه‌شماری ایران گاه‌شماری هجری خورشیدی منابع Encyclopaedia of Kurdistan. KURDISTANICA :en:Kurdish calendar KEO-Culture - National Characters, Kurdish Calendar Kurdish Calendar The Kurds: A Concise Handbook By Mehrdad R. Izady KurdPedia گاه‌شماری کردی فرهنگ و هنر کردها کرد گاه‌شماری‌ها گاه‌شماری خورشیدی هلال حاصل‌خیز کردی جامعه کردستان
a96af2cb-5db1-47b2-bb88-e419d6bdfce5
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان چه بود؟
false
{ "answer_start": [ 79 ], "text": [ "یک بازار کوچک" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
یونانی کوینه گونه‌ای فرامنطقه‌ای از زبان گفتاری یونانی بود که در روزگار هلنی و رومی به عنوان گویش میانجی مناطق گوناگون یونانی‌زبان به‌کار می‌رفت. یونانی کوینه در پی گسترش فتوحات اسکندر مقدونی در سده چهارم پیش از میلاد پدید آمد و در سده‌های پس از آن در مناطق بزرگی از مدیترانه و خاورمیانه کاربرد داشت و بعدها زبان غالب امپراتوری بیزانس شد. واژه کوینه به معنای همگانی است. به یونانی کوینه، گویش اسکندری، یونانی اتیک، و یونانی هلنی هم گفته شده‌است. یونانی کوینه ترکیبی از گویش اتیک، گویش‌های مرتبط ایونی و لهجه آتن بود و فرایندی را آغاز کرد که منجر به ایجاد نخستین گویش مشترک یونانی و به صورت میانجی درآمدن یونانی در طول مدیترانه شرقی و خاور نزدیک شد. یونانی کوینه را می‌توان در سرزمین‌های تسخیرشده توسط اسکندر مقدونی، از مصر تا کناره‌های هند نیز ردیابی کرد. پس از فتح یونان به دست رومی‌ها، به‌طور غیررسمی یک چندزبانگی یونانی و لاتین بر شهر رم حاکم شد و یونانی کوینه زبان اول یا دوم امپراتوری روم به‌شمار می‌رفت. تأثیر کوینه بر مسیحیت نیز قابل توجه است چرا که حواریون از این زبان برای گسترش و تبلیغ مسیحیت استفاده می‌کردند. نسخهٔ اصلی عهد جدید و نسخهٔ هفتادگانی از عهد عتیق نیز بدین زبان نگاشته شده‌اند و از همین رو، یونانی کوینه، یونانی عهد جدید و یونانی انجیلی نیز نام دارد. الفبا الفبای یونانی ۲۴حرف دارد که در زیر از راست به چپ مرتب گردیده‌اند: تلفظ حروف به شکل زیر است: منابع Bubenik, V. (2007). "The rise of Koiné". In A. F. Christidis. A history of Ancient Greek: from the beginnings to late antiquity. Cambridge: University Press. pp. 342–345. تمدن هلنی زبان‌های باستانی زبان‌های سوریه زبان‌های سیسیل زبان‌های مصر زبان‌های معیار زبان‌های مقدونیه باستان شعبه‌های امپراتوری مقدونی هلنی‌گرایی و مسیحیت یونانی کوینه
گزنارخوس فیلسوف یونانی اهل سلوکیهٴ کیلیکیه بود که در عهد اوگوستوس و استرابون در اسکندریه، آتن و روم برآمد. او رساله‌ای بر ضد عنصر پنجم (اثیر) نوشت که در آن برخی اصول اساسی نجوم مشایی را مورد حمله قرار داد:«حرکت طبیعی اجرام سماوی مطلقاً مدور، هم‌شکل و متحدالمرکز نیست.» منابع اهالی یونان در سده ۱ (پیش از میلاد) فیلسوفان اسکندریه در عهد رومیان فیلسوفان دوره روم باستان در آتن فیلسوفان رومی در رم متخصصان ادبیات یونان باستان
لیبیا، در اسطوره‌شناسی یونانی و رومی، دختر اپافوس، شاه مصر است. او نام خود را بر سرزمینی در شمال آفریقا نهاد که امروزه شامل کشور لیبی می‌شود. اسطوره‌شناسی یونانی در اساطیر یونانی، لیبیا، همانند اتیوپیا و سرزمین سکاها، یکی از سرزمین‌های اساطیری خارج از دنیای هلنیستی است که یونان و همسایگان خارجی آن را محصور کرده بودند. به عنوان یک شخصیت، لیبیا دختر اپافوس (شاه مصر و پسر زئوس و یو) و ممفیس بود. لیبیا توسط پوزئیدون مورد تجاوز قرار گرفت و از این طریق صاحب دو پسر دوقلو به نام‌های بلوس و آگنور شد. برخی منابع به پسر سوّمی به نام لِلِکس نیز اشاره کرده‌اند. اسطوره‌شناسی رومی در اساطیر رومی، لیبیا دختر اپافوس، شاه مصر، و همسرش کاسیوپیا بود. او با نپتون، یک خارجی بسیار قدرتمند که نام واقعی‌اش ناشناخته است، ازدواج کرد. لیبیا و نپتون پسری به نام ابوصیر داشتند که حکمران خونخوار و بیرحم مصر علیا شد. لیبی باستان، سرزمینی که لیبیا در زمان حیات بر آن حکومت می‌کرد، و نیز کشور کنونی لیبی به افتخار او نامیده شده‌اند. منابع آفریقا در اسطوره‌شناسی روم شخصیت‌ها در اسطوره‌شناسی یونان لیبی در اسطوره‌شناسی یونانی مکان‌ها در اسطوره‌شناسی یونانی
آپیان (؛ زاده درگذشته ) یک مورخ اهل مصر باستان بود. منابع پیوند به بیرون اهالی اسکندریه در عهد رومیان اهالی امپراتوری روم شرقی در سده ۱ (میلادی) اهالی امپراتوری روم شرقی در سده ۲ (میلادی) اهالی یونان در سده ۱ (میلادی) اهالی یونان در سده ۲ (میلادی) تاریخ‌نگاران سده ۲ (میلادی) تاریخ‌نگاران یونانی‌زبان روم باستان حقوق‌دانان روم باستان درگذشتگان ۱۶۵ (میلادی) زادگان ۹۵ (میلادی) کارمندان مالیاتی نویسندگان اهل مصر نویسندگان مصر باستان
جهان یونانی رومی در دانش تاریخ‌شناسی به مناطقی از جهان گفته می‌شود که تحت تأثیر زبان، فرهنگ، دولت، مذهب، معماری و غیره روم باستان و یونان باستان بوده‌اند و اغلب شامل مناطق حوضه مدیترانه و حوضه دریای سیاه می‌شوند که گونه‌ای از جهان‌میهنی باستان را شکل می‌دادند. در جهان یونانی رومی زبان یونانی به منظور آموختن و آموزش دانش استفاده می‌گشته؛ در حالی که لاتین زبان روزمره مردم ساکن در شهر بوده‌است و مردم روستایی که بیشتر جمعیت این مناطق را تشکیل می‌دادند، معمولاً با هیچ‌کدام از این زبان‌ها آشنایی نداشتند. دین رایج در جهان یونانی رومی پیش از ظهور دین‌های الهی چون مسیحیت و بعدها اسلام به‌طور معمول دوازده ایزد المپ‌نشین را می‌پرستیدند. جستارهای وابسته جهان‌میهنی منابع تاریخ باستان بر پایه منطقه روم باستان بر پایه دوره تاریخ مدیترانه تاریخ یونان باستان بر پایه دوره تمدن‌های کلاسیک دریای مدیترانه دنیای یونانی-رومی دوران کلاسیک فرهنگ غربی
پاپیروس جادویی یونان () نامی است که محققان به بدنه ای از پاپیروس از مصر یونانی-رومی داده‌اند که بیشتر به زبان یونانی باستان (اما همچنین به زبان قبطی، دموتیک و غیره) نوشته شده‌است. هر کدام شامل تعدادی طلسم جادویی، فرمول‌ها، سرودها و آیین‌های دین مصر باستان است. تاریخچه مواد موجود در پاپیروس از ۱۰۰ سال قبل از میلاد تا ۴۰۰ پس از میلاد است. نسخ خطی از طریق تجارت آثار باستانی، از دهه ۱۷۰۰ به بعد، آشکار شد. یکی از شناخته شده‌ترین این متون، مناجات‌نامه میترا است. جستارهای وابسته میترا منابع آثار یونان باستان ادبیات قبطی پادشاهی بطلمیوسی جادونامه‌ها دین هلنیستی کیمیاگری یونان مصر رومی زبان و عرفان
پامفیلوس اسکندرانی لغت‌نویس یونانی بود که در سال ۵۰ میلادی برآمد. او اثری در ۹۵ کتاب دربارهٴ واژه‌های نادر و دشوار تألیف کرد. او پیرو مکتب آریستارخوس ساموتراکی بود. منابع پیوند به بیرون اهالی اسکندریه در عهد رومیان دانشمندان یونان باستان متخصصان ادبیات یونان باستان نویسندگان اهل مصر نویسندگان سده ۱ (میلادی) نویسندگان مصر باستان
سوسیگنس یا سوسیجنس یک اخترشناس یونانی اهل اسکندریه در سدهٔ یکم قبل از میلاد بود که، طبق گفته‌های پلینی بزرگ در تاریخ طبیعی، به ژولیوس سزار در تنظیم تقویم ژولینی کمک کرد. منابع اخترشناسان یونان باستان اهالی اسکندریه در عهد رومیان گاه‌شماری ژولینی
روستای گنجه شهرستان فریدن با جمعیت ۱۵۰۰ نفر در فاصله ۱۲ کیلومتری شمال غربی شهر داران در دهستان ورزق و در چوار روستاهای چهلخانه بادجان نهرخلج حصور قرار دارد. منابع روستاهای شهرستان فریدن
894ee712-4614-408a-9553-4e921d21340e
غزنی
بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلیموس دانای رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدۀ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی غزنی را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی ایران کرد.تا سدۀ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه اعراب مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد.
غزنی در سال چند هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد؟
false
{ "answer_start": [ 501 ], "text": [ "۳۴۱" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
ابوالمظفر خسروملک بن خسروشاه واپسین سلطان غزنوی در میان سال‌های ۵۵۵–۵۸۲ هجری قمری/۱۱۶۰–۱۱۸۶ میلادی) بود. مرکز حکومت او شهر لاهور در پنجاب بود. وی را با لقب‌های تاج‌الدین والدوله، سراج‌الدوله و ظهیرالدین والدوله نیز خوانده‌اند. خسروملک را پادشاهی زیرک و حلیم و در عین حال عیاش و سُست مزاج خوانده‌اند. در زمان خسروشاه پدر خسروملک، غزها بر غزنی تاخته و به حکومت غزنویان در آن سامان پایان دادند. چیرگی غزها بر غزنین ۱۲ تا ۱۵ سال به‌درازا انجامید تا آن‌که سرانجام سلطان غوری غیاث‌الدین محمد بن سام در ۵۶۹ هجری قمری آنان را بیرون‌راند. ربع قرن از سلطنت خسروملک تنها بر شمال خاوری هندوستان بود. او به تبع پدرانش به غزا با هندوان پرداخت و قلمرو حکومتش را تا کشمیر گستراند. در این زمان غوریان که آهنگ حمله به هندوستان را داشتند بقایای غزنویان را سد راه خود می‌دیدند، پس یک رشته تازش‌ها را به قلمرو آنان آغاز کردند. در ۵۷۵ هجری قمری پیشاور به دست غوریان افتاد. سرانجام با اتحاد غوریان با راجهٔ جامو سرانجام لاهور به دست غوریان افتاد و خسروملک را با پسرش بهرام‌شاه به بند کشیدند و به غور فرستادند. خسروملک در اسارت درگذشت. بدین‌سان پس از دو سده به فرمانروایی دودمان غزنوی پایان داده‌شد. منابع ایرانیکا حاکمان دولت غزنویان درگذشتگان سده ۱۲ (میلادی) زادگان سده ۱۲ (میلادی) شاهان غزنوی غزنویان
اما دیگر از آن ثروت‌های افسانه‌ای هند خبری نبود و در نتیجه بار سنگین هزینه‌ها بر دوش مردمی نهاده شد که مجبور بودند مالیات بپردازند و این خود باعث نارضایتی مردم به ویژه مردم خراسان شد؛ و در نتیجه توجه بیش از اندازه مسعود به هند وی از تحرکات سلجوقیان در خراسان غافل ماند. پس از مرگ مسعود فرمانروایی غزنویان به قسمتی از غرب هند به مرکزیت لاهور محدود گشت؛ و در نهایت در سده ششم هجری غوریان، آخرین بقایای غزنویان (خسروملک) را نیز از بین بردند. زوال و بقا ظهیر الدوله ابراهیم در سال ۴۴۸، سلطان ابراهیم پسر مسعود پسر محمود پسر سبکتگین غزنوی، خوشنویس بزرگ که قرآن را با قلم خود نوشت، برای مدت ۴۰ سال به سلطنت رسید. ابراهیم با توافق صلح با سلجوقیان و احیای روابط فرهنگی و سیاسی، امپراتوری ضعیف شده غزنوی را مجدداً بنیان نهاد. دوران ابراهیم و جانشینان وی امپراتوری غزنوی از یک دوره آرامش و صلح پایدار برخوردار بود. غزنویان که خراسان را از دست داده بودند، به‌طور فزاینده ای با ثروت حاصل از حملات به شمال هند، جایی که با مقاومت شدید حاکمان هند مانند پارامارا از مالوا و گاهادوالا از قنوج روبرو می‌شدند، به حیات شان ادامه دادند. وی تا سال ۴۸۸ حکومت کرد. علاءالدوله مسعود سوم ابوسعد مسعود مشهور به سلطان مسعود سوم برای مدت شانزده سال به سلطنت رسید، در حالی که هیچ اتفاق مهمی در زمان حیات او رخ نداد. مسعود کاخ جد خود سلطان مسعود غزنوی و یکی از مناره‌های غزنی را بنا کرد. علائم ضعف غزنویان هنگامی آشکار شد که وی در سال ۵۰۵ درگذشت، درگیری داخلی بین پسرانش با عروج سلطان بهرام شاه به عنوان دست نشانده سلجوقیان پایان یافت. بهرام شاه در جنگ غزنی در سال ۵۰۷ برادرش ارسلان را از سلطنت خلع نمود. یمین الدوله بهرام شاه سلطان بهرام شاه غزنوی آخرین پادشاه غزنوی بود که به مدت سی و پنج سال بر غزنی، اولین پایتخت غزنویان حاکم بود. وی در سال ۵۴۷ در غزنی توسط سیف الدین سوری شکست خورد، اما سال بعد پایتخت را پس گرفت. علاءالدین حسین جهانسوز، سلطان غوریان، در انتقام مرگ برادرش قطب الدین غوری، که داماد پادشاه بود اما به دلیل تخلف جزئی کشته شده بود، در سال ۵۴۷ این شهر را فتح کرد. سپس وی این پایتخت باشکوه غزنویان را یکنواخت و به مدت ۷ روز آن را سوزاند که به «جهانسوز» معروف شد. غزنی با مداخله سلجوقیان که به کمک بهرام شاه آمده بودند، دوباره احیا گردید. مبارزات غزنویان و غوریان در سالهای بعد همچنان ادامه یافت تا اینکه قلمرو غزنوی و زابلستان قبل از غوریان به دست گروهی از ترکان اوغوز پامال گردید. قدرت غزنویان در شمال غربی هند تا زمان غلبه غوریان بر لاهور الی سلطنت خسرو ملک غزنوی در سال ۵۵۵ فراهم بود. زبان و ادبیات پارسی نوزایی (رنسانس) زبان، فرهنگ و ادبیات فارسی در دوره ترکان غزنوی در قرن یازدهم میلادی صورت گرفت. دربار امپراتوری غزنوی به دلیل حمایت از ادبیات فارسی چنان مشهور بود که شعرایی همچون فرخی سیستانی برای ادامه فعالیت به نزد آنان سفر کردند. مجموعه شعر کوتاه عنصری (شاعر پارسی‌گوی) به سلطان محمود و برادرانش نصر و یعقوب اختصاص یافته‌است. سلطان محمود،
عبدالرشید ابومنصور عزالدولة بن محمود بن سبکتگین سلطان غزنوی در میان سال‌های ۴۴۱ تا ۴۴۳ هجری قمری (۱۰۵۰-۱۰۵۳ میلادی) بود. او پسر سلطان محمود غزنوی بود که پس از مرگ مودود در رجب ۴۴۱ هجری و فرمانروایی گذرای مسعود دوم و بهاء‌الدوله علی بن مسعود به فرمانروایی غزنویان رسید. او لشکری را به رهبری غلامی ترک به نام طغرل را در رأس سپاهی به نبرد خراسان که در تصرف سلجوقیان بود فرستاد. طغرل توانست پیروزی‌هایی را در برابر الب ارسلان بن چغری بیگ در شمال افغانستان کنونی به دست آورد. پس از آن عبدالرشید، طغرل را به جنگ با امتداد صفاریان حاکم بر سیستان -که اکنون خراج‌گزار سلجوقیان شده‌بودند- فرستاد. طغرل پیروزی‌های چشمگیری در برابر صفاریان به دست آورد، اگرچه نتوانست کار آنها را یکسره به پایان رساند. این پیروزی‌ها طغرل را غره ساخت و او را به طمع دستیابی به تاج و تخت عبدالرشید انداخت؛ در نتیجه به سوی غزنی پس‌نشست و بر ولی نعمت خود تاخت. عبدالرشید در برابر او تاب پایداری نیاورد و کشته‌شد. پس از آن طغرل خود بر تخت نشست و با کشتار فرزندان نرینهٔ غزنوی حمام خون به راه انداخت. او یازده شاهزادهٔ مذکر غزنوی را بی‌رحمانه از دم تیغ گذراند و با یکی از دختران سلطان مسعود به زور ازدواج کرد. پس از چهل روز سلطنت ستمگرانه، سرانجام هواخواهان فرمانروایی غزنویان طغرل را به قتل رساندند و فرخ‌زاد بن مسعود را بر تخت نشاندند. سن عبدالرشید را در هنگام مرگ ۳۰ سال ذکر کرده‌اند. او در دورهٔ سلطنت گذرایش پشتیبان ادیبان و دانشمندان بود. منابع ایرانیکا غزنویان تاریخ ولایت غزنی
تزئینات باقی مانده‌است. آثار تاریخی دیگر در جنوب بلخ عبارتند از: تخت رستم، و مسجد نه‌گنبد (حاجی پیاده یا نوبهار باستان) که در نیمهٔ سدهٔ نهم میلادی به سبک سامانی بنا شده و یکی از نخستین بناهای اسلامی در افغانستان است. غزنی: از شهرهای تاریخی افغانستان است و زمانی پایتخت غزنویان و غوریان (سده‌های یازدهم تا سیزدهم میلادی) و بعدها تیموریان (سده‌های پانزدهم تا شانزدهم میلادی) بود. در زمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود غزنی به مرکز سیاسی و فرهنگی آسیای میانه و هند تبدیل می‌شود. آثار آن را می‌توان در تعداد زیادی از ویرانه‌های بناهای یزرگ و عظیمی نشان داد که هنوز در اطراف و محلات غزنی پراکنده‌اند. مؤلفین اولیه اسلامی عصر غزنویان، از تعداد زیاد باغ‌ها، مساجد، منارها، مدرسه‌ها و قصرهای غزنی یاد می‌کنند. چیزهای زیادی از غارت در امان نمانده، اما حوزهٔ وسیعی از ویرانه‌های بناهای تاریخی، بین شهر کهنهٔ غزنی، که با حصاری احاطه شده، و روستای روضه واقع بر روی یک تپه، هنوز وجود دارد. دو منار بلند بجای‌مانده از دورهٔ غزنویان از ارزشمندترین این بناهاست که هنوز در وضع خوبی پابرجاست. هر دو منار از خشت پخته و در بالای پلان یک ستاره هشت ضلعی ساخته شده‌است. یکی از این‌ها توسط سلطان مسعود (مسعود سوم) ساخته شده و دیگری در جوار او توسط بهرامشاه اعمار گردیده‌است. آثار معماری اولیه اسلامی، که مشابه آن در شمال افغانستان و ترکستان نیز یافت می‌شود، در غزنی خودنمایی می‌کنند. قصر مسعود سوم مجموعه‌ای وسیع از چهار ایوان، یک مسجد و چند شبستان است. تزئینات باشکوه، از خشت پخته و گچ، با رنگ‌های روشن رنگ‌آمیزی شده‌اند. نقش‌های هندسی و متن‌های فارسی حک‌شده از ابتکارات غزنویان بوده که اوج شکوه و شوکت آنان را نشان می‌دهد. برخی از قطعات آن به موزیم کابل انتقال داده شدند. بسیاری از آرامگاه‌های شخصیت‌های مهم غزنوی در اطراف شهر پراکنده‌اند، که از آن جمله می‌توان به مقبرهٔ سَبُکتِگین، مقبرهٔ شاهِ شهید و آرامگاه سلطان محمود غزنوی (که ارزشمندترین آنهاست) و باغ آن که امروزه روضه نامیده می‌شود، اشاره کرد. تعداد زیادی ابزار بُرُنزی و سُفالی نیز در اطراف و محلات غزنی کشف شده‌اند. لشکری بازار: پایگاه باستان‌شناسی لشکری بازار که امروزه در منطقه‌ای بیابانی در امتداد سواحل رود هلمند، در بین بُست و لشکرگاه (مرکز ولایت هلمند) واقع است، در عصر غزنویان و غوریان و حتی بعد از آن مجموعه‌ای از قصرها، مسجد، و بناهایی همچون بازار و کارگاه‌های صنعتگران و هنرمندان را در خود جای داده بود که هنوز بقایای آن به‌شمول قصرهای متعدد مانند غزنی توسط حیاط‌ها با ایوان‌ها و مجسمه‌های گچی و نقاشی دیواری تزئین‌کننده دیوارها امروز دیده می‌شود. بازهم مانند غزنی، مواد تعمیراتی عمدتاً خشت بوده و خشت‌ها به عنوان یک اثر تزئیناتی بسیار مرغوب بکار رفته‌است. بزرگترین و جنوبی‌ترین سه قصر تشکیل‌کننده یک مستطیل حدود ۱۰۰ در ۲۵۰ متر است. اتاق‌های قصر بدور یک حیاط مستطیلی قرار دارد که در هر چهارجانب بواسطه یک ایوان جابجا شده در وسط هرجانب قراردارد. نقاشی‌های گچی و رنگی بالای دیوارها و پایه‌ها نشاندهنده محافظین کاملاً مسلح دربالای یک زمینه گل‌ها، حیوانات و مایه‌های دیگراست. دیوارهای با برج‌های نیم‌دایروی تقریباً تمام مجموعه را احاطه نموده‌است. هرات: شهری بزرگ است، که بخش قدیمی آن (شهر کهنه) توسط بقایای
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
متعلق به سدهٔ هفدهم، که از آن تنها یک ایوان (درگاه قوسی) با مقداری تزئینات باقی مانده‌است. آثار تاریخی دیگر در جنوب بلخ عبارتند از: تخت رستم، و مسجد نه‌گنبد (حاجی پیاده یا نوبهار باستان) که در نیمهٔ سدهٔ نهم میلادی به سبک سامانی بنا شده و یکی از نخستین بناهای اسلامی در افغانستان است. غزنی: از شهرهای تاریخی افغانستان است و زمانی پایتخت غزنویان و غوریان (سده‌های یازدهم تا سیزدهم میلادی) و بعدها تیموریان (سده‌های پانزدهم تا شانزدهم میلادی) بود. در زمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود غزنوی به مرکز سیاسی و فرهنگی آسیای میانه و هند تبدیل می‌شود. آثار آن را می‌توان در تعداد زیادی از ویرانه‌های بناهای یزرگ و عظیمی نشان داد که هنوز در اطراف و محلات غزنی پراکنده‌اند. مؤلفین اولیه اسلامی عصر غزنویان، از تعداد زیاد باغ‌ها، مساجد، منارها، مدرسه‌ها و قصرهای غزنی یاد می‌کنند. چیزهای زیادی از غارت در امان نمانده، اما حوزهٔ وسیعی از ویرانه‌های بناهای تاریخی، بین شهر کهنهٔ غزنی، که با حصاری احاطه شده، و روستای روضه واقع بر روی یک تپه، هنوز وجود دارد. دو منار بلند بجای‌مانده از دورهٔ غزنویان از ارزشمندترین این بناهاست که هنوز در وضع خوبی پابرجاست. هر دو منار از خشت پخته و در بالای پلان یک ستاره هشت ضلعی ساخته شده‌است. یکی از این‌ها توسط سلطان مسعود (مسعود سوم) ساخته شده و دیگری در جوار او توسط بهرامشاه اعمار گردیده‌است. آثار معماری اولیه اسلامی، که مشابه آن در شمال افغانستان و ترکستان نیز یافت می‌شود، در غزنی خودنمایی می‌کنند. قصر مسعود سوم مجموعه‌ای وسیع از چهار ایوان، یک مسجد و چند شبستان است. تزئینات باشکوه، از خشت پخته و گچ، با رنگ‌های روشن رنگ‌آمیزی شده‌اند. نقش‌های هندسی و متن‌های فارسی حک‌شده از ابتکارات غزنویان بوده که اوج شکوه و شوکت آنان را نشان می‌دهد. برخی از قطعات آن به موزیم کابل انتقال داده شدند. بسیاری از آرامگاه‌های شخصیت‌های مهم غزنوی در اطراف شهر پراکنده‌اند، که از آن جمله می‌توان به مقبرهٔ سَبُکتِگین، مقبرهٔ شاهِ شهید و آرامگاه سلطان محمود غزنوی (که ارزشمندترین آنهاست) و باغ آن که امروزه روضه نامیده می‌شود، اشاره کرد. تعداد زیادی ابزار بُرُنزی و سُفالی نیز در اطراف و محلات غزنی کشف شده‌اند. لشکری بازار: پایگاه باستان‌شناسی لشکری بازار که امروزه در منطقه‌ای بیابانی در امتداد سواحل رود هلمند، در بین بُست و لشکرگاه (مرکز ولایت هلمند) واقع است، در عصر غزنویان و غوریان و حتی بعد از آن مجموعه‌ای از قصرها، مسجد، و بناهایی همچون بازار و کارگاه‌های صنعتگران و هنرمندان را در خود جای داده بود که هنوز بقایای آن به‌شمول قصرهای متعدد مانند غزنی توسط حیاط‌ها با ایوان‌ها و مجسمه‌های گچی و نقاشی دیواری تزئین‌کننده دیوارها امروز دیده می‌شود. بازهم مانند غزنی، مواد تعمیراتی عمدتاً خشت بوده و خشت‌ها به عنوان یک اثر تزئیناتی بسیار مرغوب بکار رفته‌است. بزرگ‌ترین و جنوبی‌ترین سه قصر تشکیل‌کننده یک مستطیل حدود ۱۰۰ در ۲۵۰ متر است. اتاق‌های قصر بدور یک حیاط مستطیلی قرار دارد که در هر چهار جانب بواسطه یک ایوان جابجا شده در وسط هر جانب قراردارد. نقاشی‌های گچی و رنگی بالای دیوارها و پایه‌ها نشاندهنده محافظین کاملاً مسلح دربالای یک زمینه گل‌ها، حیوانات و مایه‌های دیگراست. دیوارهای با برج‌های نیم‌دایروی تقریباً
علاء‌الدوله والدین ابوسعد مسعود بن ابراهیم سلطان غزنوی در میان سال‌های ۴۹۲-۵۰۸ هجری قمری/۱۰۹۹-۱۱۱۵ میلادی بود. دوران زمامداری ابوسعد مسعود به ویژه در مرزهای غربی با سلجوقیان به صلح گذشت. او در زمان فرمانروایی پدرش با گوهرخاتون دختر ملکشاه سلجوقی ازدواج کرده‌بود. با این همه در ۴۹۵ هجری، کنتغدی -سپهسالار و بردهٔ شورشی سلطان سنجر- به سرزمین غزنویان تاخت و غزنه را محاصره نمود. مسعود در هندوستان اقداماتی نظامی انجام داده‌بود. وی راجهٔ قنوج را شکست‌داده و تا مرکز هندوستان هم پیشروی کرده‌بود. اکتشافات دههٔ ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی هیئت باستانشناسی ایتالیایی در غزنی پرده از ساخت کاخ‌ها و باغ‌های شکوهمندی برداشته‌است که می‌باید با سرمایهٔ دارایی‌های تاراج شدهٔ هند ساخته شده‌باشند. منبع ایرانیکا غزنویان حاکمان سده ۱۲ (میلادی) در آسیا حاکمان دولت غزنویان
ابوالمعالی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید منشی (بعد از ۵۵۵ قمری – پیش از ۵۸۳ قمری) نصرالله ملقب به ابوالمعالی یکی از نویسندگان و منشیان دربار غزنوی در سدهٔ ۶ هجری بوده‌است. اصل وی به روایت هفت اقلیم از شیراز و به روایت دیگر از غزنین است. او در آغاز جوانی به دربار بهرام‌شاه غزنوی وارد شد. چندی بعد در زمان سلطنت خسروشاه غزنوی به سمت دبیری رسید و حتی توانست در زمان آخرین شاه غزنوی به نام خسرو ملک به مقام وزارت برسد. اما در زمان همین شاه بود که به خاطر حسادتِ شخصی به نام شیخ شهاب، مورد غضب قرار گرفت و تا پایان عمر به زندان افتاد. وی نثری مصنوع داشت و با استفاده از همین قریحه، کتاب کلیله و دمنه را از عربی به پارسی برگرداند و آن را به بهرام‌شاه غزنوی تقدیم کرد. سرانجام ابوالمعالی را در حبس به قتل رساندند. او در شهر غزنی متولد شد. پانویس منابع اهالی ایران در سده ۱۲ (میلادی) اهالی غزنی درگذشتگان سده ۱۲ (میلادی) زادگان سده ۱۲ (میلادی) شاعران دوره غزنویان مترجمان اهل ایران وزیران غزنویان
خاندان عنبریان خاندانی متنفذ و ادیب از بیهق بودند. عنبریان احتمالاً ایرانی بودند ولی خود را به قبیلهٔ عنبر بن تمیم منسوب می‌کردند. اعضای نسل‌های مختلف این خاندان از قرن ۴ تا ۶ هجری قمری به کارهای دیوانی و دبیری سلاطین خراسان و ماوراءالنهر (قراخانیان، غزنویان، و سلجوقیان) اشتغال داشتند. اولینشان ابوالعباس اسماعیل بن علی عنبری که چند سالی وزیر ایلک نصر قراخانی بود. وقتی به خراسان بازگشت و پیشنهاد وزارت سلطان محمود غزنوی را نپذیرفت، زندانی و مسموم شد. اما اَعقاب او به غزنویان خدمت کردند از جمله امیرک بیهقی. دو برادر امیرک، یکی صاحب برید ری و سپس دبیر سلطان مسعود در غزنی بود و دیگری دستیار ابو نصر مشکان. شرح حال عنبریان در تاریخ بیهق ابن فندق آمده‌است. منابع اهالی سبزوار خاندان‌های ایرانی
eeb2c513-ad35-4687-bb3d-4ddadfd60599
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
کدام شاهراه شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان را به هم متصل می‌کند؟
false
{ "answer_start": [ 230 ], "text": [ "کابل – قندهار" ] }
کشور افغانستان شبکۀ چندان گسترده‌ای از راه‌ها ندارد. به‌طور مختصر راه‌ها و تونل‌های اصلی این کشور عبارت‌اند از: تونل سالنگ با طول ۲٬۶۷۶ متر به صورت فنی ساخته شده و پهنای آن به‌طور میانگین به ۷متر بالغ می‌گردد. پهنای بتن یا قیر آن به ۶متر و ارتفاع تونل به ۷متر می‌رسد. کار نقشه‌برداری راه پل‌خمری، مزار شریف و شبرغان که ۳۶۰ کیلومتر طول دارد به کمک روسیه انجام یافته‌است. این راه نسبت به راه پیشین ۴۰ کیلومتر کوتاه‌تر است. راه پلخمری و شبرغان: این راه نیز شاهراه بزرگ کشور بوده شهرهای عمده‌ای مانند، پُل‌خُمری، سمنگان، خُلم، مزارشریف، بلخ، آقچه و شبرغان را با هم وصل می‌نماید. کار نقشه‌برداری این راه در سال ۱۳۴۲خ آغاز و در سال ۱۳۵۱خ تکمیل گردید؛ درازای این راه ۳۶۰ کیلومتر بوده و پهنای آن ۱۰ متر است. با احداث این راه اولاً ۴۰ کیلومتر راه کوتاه‌تر گردیده و از طرف دیگر مشکلاتی که از ناحیۀ کوتل رباطک و تنگی خلم موجود بود از میان رفت. شاهراه حلقوی افغانستان شاهراه غربی کشور راه کابل به قندهار: این راه یکی از راه‌های درجۀ اول ترانزیتی افغانستان بوده و ولایت‌های مهم کشور را با هم ارتباط می‌دهد. با پایان ساخت این راه ارتباط میان قندهار و سپین بولدک را از یک طرف و نقاط عمدهٔ کشور چون غزنی، مقر، قلات را از طرف دیگر تأمین کرده‌است. کار نقشه‌برداری این راه در سال ۱۳۳۶خ خورشیدی آغاز و در سال ۱۳۴۵خ کار ساخت آن خاتمه یافت. درازای این راه ۴۸۳ کیلومتر بوده در طول سال قابل استفاده‌است زیرا در خط و سیر آن شاهراه نقاط مرتفع واقع نشده و دارای کوتل نیست. این راه توسط کمک ایالات متحده آمریکا و متخصصان آن تکمیل گردیده‌است. راه میان قندهار و سپین بولدک که ۱۰۱ کیلومتر درازا دارد از جملهٔ راه‌های پخته و اساسی بوده، عمده‌ترین راه ترانزیتی را میان قندهار و کویته تشکیل داده‌است. راه قندهار، هرات و تورغندی: این شاهراه یکی از نوین‌ترین شاهراه افغانستان شمرده شده تقریباً تماماً از بتن ساخته شده‌است. درازای این راه یعنی از قندهار تا تورغندی (قره‌تپه) ۶۷۴ کیلومتر بوده، دوازده متر پهنا دارد که بخش بتنی آن به ۷ متر می‌رسد. مقاومت این راه زیاد بوده و در روزهای تابستان نسبت گرمی هم تخریب نمی‌گردد. راه اسلام‌قلعه به هرات: پس از آنکه راه کابل، قندهار و هرات تکمیل گردید، اتصال راه هرات و اسلام‌قلعه (نقطۀ مرزی با ایران) یک امر ضروری پنداشته شده، راه عمدهٔ ترانزیتی بین هرات و مشهد را تشکیل می‌دهد. کار ساخت این راه در سال ۱۳۲۳خ آغاز شده و در سال ۱۳۴۶خ به پایان رسید. این شاهراه در تمام سال فعال بوده یک شاهراه عمدۀ افغانستان به‌شمار می‌آید. جستارهای وابسته وزارت ترانسپورت و هوانوردی ملکی افغانستان تونل سالنگ شاهراه حلقوی افغانستان منبع جغرافیای عمومی افغانستان، نوشته: چمن شاه ملکزاده جاده‌ها در افغانستان
شاهراه کابل–قندهار جاده ارتباطی بین شهرهای کابل و قندهار در کشور افغانستان است. این شاهراه که دارای ۴۸۳ کیلومتر طول است بخشی از شاهراه حلقوی افغانستان محسوب می‌شود و از دشت برچی کابل شروع می‌شود و از میدان‌شهر، سیدآباد، غزنی و قلات می‌گذرد تا به عینو مینه قندهار می‌رسد. این شاهراه بخش کلیدی سیستم شاهراه ملی افغانستان یا "شاهراه ملی ۱" است. تمام شاهراه بین کابل و قندهار هیچ گذرگاه کوهستانی ندارد اما در برخی نقاط کوه‌های زیادی در نزدیکی آن وجود دارد. تقریباً ۳۵ درصد از جمعیت افغانستان در ۵۰ کیلومتری (۳۱ مایلی) کابل به قندهار از جاده کمربندی افغانستان زندگی می‌کنند. تاریخچه شاهراه کابل – قندهار در دهه ۱۹۶۰ توسط مهندسان افغان و آمریکایی با بسته شدن قراردادی با اداره همکاری بین‌المللی ایالات متحده طراحی و آسفالت شده‌است. این پروژه در حالی بود که اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده در حال گسترش نفوذ خود در افغانستان بودند. در آن سال‌ها شاهراه‌ها بیشتر توسط کامیون‌ها و اتوبوس‌ها استفاده می‌شد زیرا وسایل نقلیه شخصی در مقایسه با زمان کنونی بسیار کم بود. در دهه ۱۹۸۰، علاوه بر کامیون‌ها و وسایل نقلیه شخصی، کاروان‌های نظامی اتحاد جماهیر شوروی بین کابل و قندهار عموماً رفت و آمد می‌کردند. در اواخر سال ۲۰۰۲ یا اوایل سال ۲۰۰۳، در دوران ریاست جمهوری حامد کرزی، ایالات متحده، در حالی که فقط حدود ۴۳ کیلومتر (۲۷ مایل) از بزرگراه قبل از تعمیرات قابل استفاده بود، بودجه تعمیر و بازسازی ۳۸۹ کیلومتر (۲۴۲مایل) جاده (با هزینه حدود ۱۹۰ میلیون دلار) و ژاپن ۵۰ کیلومتر (۳۱ مایل) را تأمین کرد. پروژه بازسازی توسط شرکت مهندسی گروه لوئیس برگر با کمک در برنامه‌ریزی و طراحی توسط مهندسان ترک و هندی انجام شد. فاز یک آسفالت در دسامبر ۲۰۰۳ به پایان رسید و شاهراه به روی ترافیک و رفت و آمد وسایل نقلیه باز شد. سفر از قندهار تا کابل عموماً ۱۸ ساعت طول می‌کشد، با بازسازی، به حدود ۶ ساعت کاهش یافت. در سال ۲۰۲۲ دولت افغانستان تصمیم به بازسازی و تعمیر شاهراه گرفت. به زودی کار در ولایت‌های مختلف کشور که بزرگراه از آنجا می‌گذشت آغاز شد. ساخت یک میدان عوارضی در ولایت کابل در اواخر سال ۲۰۲۲ آغاز شد و قرار بود در ولایت قندهار یک میدان عوارض دیگر ساخته شود. شرکت اتوبوس دشت برچی خدمات حمل و نقل را به ولایات میدان وردک، بامیان، غزنی، دایکندی و غور ارائه می‌دهد. یکی دیگر از این ترمینال‌ها در عینو مینه قندهار و یکی در انتهای غربی آن شهر وجود دارد که خدمات اتوبوسرانی را به لشکرگاه، زرنج، فراه و هرات ارائه می‌دهد. جستارهای وابسته شاهراه قندهار–هرات شاهراه کابل-بهسود منابع ترابری در کابل جاده‌ها در افغانستان قندهار
شاهراه حلقوی، جادهٔ حلقوی یا سرک حلقوی افغانستان راه تک بانده‌ای است به‌طول حدود ۳٬۳۶۰ کیلومتر که ۱۶ ولایت افغانستان را به هم وصل می‌نماید. این شاهراه از کابل آغاز شده پس از گذشتن از ولایات پروان، بغلان، سمنگان، بلخ، جوزجان، فاریاب، بادغیس، هرات، فراه، هلمند، قندهار، غزنی و وردک به‌طور حلقوی دوباره به کابل می‌رسد. بیش از دو سوم جمعیت افغانستان در فاصلهٔ حداقل پنجاه کیلومتری از این شاهراه زندگی می‌کنند. تاریخچه کار نقشه‌برداری (سروی) جادهٔ کابل-شبرغان از سال ۱۳۴۲ با همکاری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق و شاهراه کابل-قندهار-هرات در سال ۱۳۳۶ با همکاری متخصصان ایالات متحدهٔ آمریکا آغاز گردید. کار هر دو جاده تحت ادارهٔ وزارت فوائد عامه و ارتش افغانستان انجام می‌گرفت. به علت همواری اراضی کابل الی هرات بجز بخش‌هایی از ولایت وردک کار اعمار جاده به سرعت پیش رفت، ولی به علت کوهستانی بودن مناطق شمال کابل الی مزارشریف و میمنه و هرات و همچنان بروز ناآرامی‌ها در افغانستان کار اعمار آن در دوره‌هایی متوقف ماند. در اوایل سال ۱۹۷۹ میلادی یا ۱۳۵۸ خورشیدی، طول مجموعی جاده‌های افغانستان به تقریباً ۱۸٬۵۰۰ کیلومتر تخمین می‌شد، که ۷٬۰۰۰ کیلومتر آن قیر/آسفالته و ۸٬۷۰۰ کیلومتر آن جاده‌های خاکی بود. این سرک‌ها ۲۴ ولایت را به هم وصل می‌نمود. تنها نیم این سرک‌ها به شکل سال تمام قابل استفاده بودند. علاوه برآن مخارج حفظ و مراقبتی بنابر موجودیت کم وسایل نقلیه و سیستم نامؤثر جمع‌آوری مالیات فوق‌العاده کم بود. بازسازی جادهٔ کابل-هرات از سال ۱۳۵۹–۱۳۸۱ به کلی به علت جنگ متوقف شد. جادهٔ کابل-شبرغان در سال‌های ۱۳۶۰ توسط کارشناسان روسی دوباره آغاز یافت که عرض جادهٔ کابل الی ولسوالی جبل‌سراج از ده متر به چهل متر افزایش یافت. از سال ۱۳۸۱ کار جادهٔ قیصار و بالا مرغاب که در حدود ۲۳۱ کیلومتر می‌شود متوقف بود. در زمان طرح شاهراه حلقوی نصب پایه‌های برق و راه‌آهن در کنار این جاده نیز در نظر گرفته شده بود. اما به علت کوهستانی بودن افغانستان و استفادهٔ چند منظوره از جاده‌ها مصارف مجموعی شاهراه حلقوی به ۳ میلیارد دالر تخمین گردیده بود که تا حال ۲٫۵ میلیارد روی آن مصرف گردیده‌است. طبق گزارش سی‌آی‌اِی افغانستان دارای ۴۲٬۱۵۰ کیلومتر سرک می‌باشد. از جمله ۱۲٬۳۵۰ کیلومتر قیرریزی/آسفالته و ۲۹٬۸۰۰ کیلومتر غیر قیرریزی وجوددارد. شاخه‌های سرحدی این پروژه دارای ۹ شاخهٔ سرحدی می‌باشد در شهر پلخمری با سرک پلخمری-قندز-شیرخان بندر که هم‌مرز تاجیکستان هستند وصل و در مزار شریف با سرک حیرتان-مزارشریف که هم‌مرز ازبکستان است تقاطع می‌نماید. در اندخوی از طریق سرک آقنه، افغانستان را به ترکمنستان وصل نموده و پس از رسیدن به هرات با جادهٔ هرات-اسلام‌قلعه تقاطع نموده و افغانستان را به ایران وصل می‌کند. در فراه با سرک ۵۱۵ بکوا-دلارام-زرنج گلبهار را به استان سیستان و بلوچستان ایران وصل می‌کند. در قندهار به جادهٔ قندهار-اسپین بولدک وصل شده و بندر اسپین بولدک را با بندر چمن بلوچستان پاکستان وصل می‌سازد. در شهر کابل یک شاخهٔ آن به جلال‌آباد و پشاور و شاخهٔ دیگر آن به لوگر، پکتیا و پکتیکا وصل می‌گردد. کار اعمار این شاهراه به غیر از ۲۳۱ کیلومتر بین میمنه و هرات که به دلیل عدم امنیت متوقف مانده‌است، تقریباً تکمیل شده‌است. تقسیم‌بندی راه‌های افغانستان وزارت فواید عامهٔ افغانستان در سال ۱۳۸۶ استراتژی خود را ساخت. بدین وسیله
بزرگراه ۷۶ آسیا (به انگلیسی:Asian Highway 76) با نام اختصاری (AH76) جاده اصلی شمال افغانستان است. این جاده پل‌خمری را از طریق شهر سمنگان، به مزارشریف متصل می‌کند. در مزارشریف این جاده به‌سوی غرب ادامه یافته و پس از عبور از شهرهای شبرغان میمنه و قلعه‌نو به هرات وصل می‌شود. در هرات این بزرگراه با بزرگراه‌های ۱ آسیا و ۷۷ آسیا متصل می‌شود. جاده‌ای دیگر در مزارشریف به‌سوی شمال ادامه دارد و به بزرگراه‌های ۱ آسیا و ۷۷ آسیا وصل می‌شود. جاده دیگری از بزرگراه ۷۶ آسیا به‌سوی شمال می‌رود و مزارشریف را به ترمذ در جنوب ازبکستان متصل می‌کند. این «جاده دیگر» را اغلب به‌عنوان ادامه بزرگراه ۷۶ آسیا در نظر گرفته می‌گیرند، اما در واقع بخشی از بزرگراه تاریخی پامیر (M41) است که اکنون به عنوان بزرگراه ۶۲ آسیا شناخته می‌شود. این جاده مزار شریف را از طریق دریای آمو، به ترمذ وصل می‌کند. بزرگراه پامیر یا M41 بزرگراهی بسیار مهم ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان است که ترمذ را به کارا بالتا در غرب بیشکک متصل می‌کند و دو بار با بزرگراه M39 محل ارتباط دارد. افغانستان مسی عبور بزرگراه ۷۶ آسیا در افغانستان قرار زیر است: پل‌خمری --> مزارشریف --> میمنه --> هرات جستارهای وابسته شاهراه کابل-بهسود منابع جاده‌ها در افغانستان شبکه بزرگراه آسیایی
شاهراه کابل-بهسود با نام رسمی بزرگراه ملی ۱۳ به انگلیسی NH13 ، شاهراهی است که شهر کابل را به مرکز بهسود در غرب متصل می‌کند و از ولایت میدان وردک عبور می‌کند. این مسیر به‌عنوان یکی از خطرناک‌ترین مسیرهای رفت‌وآمد افغانستان می‌باشد چون همه روزه طالبان در این جاده کمین کرده و آدم‌ربایی می‌کنند. بیشتر این آدم‌ربایی‌ها در ولسوالی جلریز اتفاق می‌افتد و قربانیان نیز مردمان هزاره هستند؛ به همین دلیل این شاهراه لقب جاده مرگ را بدست آورده‌است. آغاز پروژه در سال ۲۰۰۸، وزارت فواید عامه روند احیای ۱۳۶ کیلومتر این شاهراه را آغاز کرد که دولت ایتالیا ۳۶ میلیون یورو به بودجه آن کمک کرد. مرحله اول پروژه، لات شماره ۱، در سال ۲۰۰۸ با بهسازی جاده ۵۴ کیلومتری که جاده خاکی بود، از کابل آغاز شده و از میدان شهر به سمت گذرگاه اونی و ولسوالی جلریز ادامه یافت. در سال ۲۰۰۹، کاروان‌های آمریکایی در امتداد بزرگراه توسط طالبان در حوالی مرکز زیولات کمین کردند. این جاده که در میدان شهر از بزرگراه کابل قندهار جدا می‌شود، از مناطق کوت عشرو، زیولات، جلریز، تکانه و سرچشمه عبور می‌کند. این جاده پس از عبور از گذرگاه اونی در نزدیک روستای زرکجارید که ۴۵ کیلومتری غرب شهر جلریز است به یک دو راهی می‌رسد. مسیر شمالی به بزرگراه ملی ۳ و سپس بزرگراه ملی ۶ وصل می‌شود که به بامیان رسیده، آنجا را به یکاولنگ وصل می‌کند؛ مسیر غربی نیز به مسیر A77 رسیده و سپس به شاهراه بهسود-پنجاب وصل می‌شود و به شهرهای فیروزکوه و بالاخره هرات می‌رسد. جاده مرگ در اواخر ژوئیه تا اوایل اوت ۲۱۲، ۱۱ شهروند هزاره در منطقه کوت عشرو توسط طالبان به طرز وحشیانه ای مورد شکنجه قرار گرفته و سر بریده شدند. طی یک حادثه ترافیکی در اول اوت، پنج نفر از جاده خارج شدند و همه کشته شدند. منابع جاده‌ها در افغانستان ولایت وردک ولسوالی جلریز
این شاهراه دومین راه است شمال افغانستان را به جنوب وصل می‌سازد. طول این سرک ۱۷۸ کیلومتر به ارزش ۲۴۰٫۹ میلیون دالر از قرضهٔ کشور چین اعمار می‌گردد. قراراست ساخت این سرک در مدت سه ونیم سال تکمیل گردد. کار اعمار این بزرگ راه امروز ۲۵ مهٔ سال ۲۰۱۶ توسط رئیس‌جمهور افغانستان داکتر اشرف غنی افتتاح شد. با اعمار این سرک آسیای شمالی با جنوبی پیوست می‌یابد. این بزرگراه از شااهراه کابل سالنگ فرق دارد؛ زیرا این سرک زمینه بکار انداختن ده‌ها معدن افغانستان بخصوص معادن حاجیگک معادن مسَ معادن زغال سنگ صفحات مرکزی را مساعد می‌سازد. گفته می‌توانیم با ایجاد این سرک افغان‌ها خود می‌تواند استخراج معادن آهن و زغال را نماید. اولین فابریکهٔ سنگین کشور را تأسیس نماید. با تکمیل این سرک شاهراه ارتباط می‌گیرد به: سرک مزارشریف درهٔ صوف شیبر جبل السراج یکاولنگ لعل و سرجنگل غور هرات ۴. یکاولنگ قندهار ۵۵۰ کیلومتر ۵. دوشی بامیان ۱۵۲ کیلومتر گردن دیوار میدان- بامیان لعل و سرجنگل- یکاولنگ- بامیان نیلی- ورس - پنجاب قره باغ -جاغوری جلریز - سنگلاخ اسپیلان - میامور سرکهای شهر نیلی بعضی از این سرکها اعمار و بقیه در پلان بعدی اعمار خواهد گردید …. در حقیقت با ایجاد این سرک مردم و محیط جفرافیای افغانستان مرکزی از زندان طبیعی خلاص گردیده به اراده انسان‌ها می‌افتد. ۲۵. سرک حلقوی کابل که پایتخت را به شکل مستقیم با شاهراه‌های بزرگ وصل می‌کند، این سرک به طول ۲۰۷ کیلومتر با هزینهٔ ۷۰ میلیون دالر به شکل چهارسرکه در مدت پنج سال ساخته خواهد شد. جستارهای وابسته وزارت فوائد عامه جمهوری اسلامی افغانستان شاهراه کابل-بهسود راه‌های افغانستان جاده ابریشم پانویس منابع پروژه‌های سرک‌سازی شرکت لویس برگر در افغانستان در وبگاه لویس برگر راپورتادیه قرضه بانک انکشاف آسیائی در مورد سرک حلقوی افغانستان ADB اعمار پروژه سرک دل آرام زرنج توسط کشور هند در وبگاه دنس ویت شادوز اعمار پروژه سرک دل آرام زرنج توسط کشور هند در وبگاه هندو وبگاه ناتو در مورد بازنمودن راه ابریشم در افغانستان وبگاه وزارت مالیه، افغانستان کمک و بودجه مالی راه مواصلاتی افغانستان نقشه‌کشی و دیزاین سرک کابل تورخم توسط شرکت WSP انگلیسی گزارش وزارت کار افغانستان در مورد سرک‌های افغانستان پروژه بزرگ راه افغانستان و تاجکستان پروژه سرک حلقوی افغانستان-پروژه نمبر یک قیصار بالا مرغاب دولت اسلامی افغانستان قرارداد احداث سرک قندز -خلم بین وزیر ملیه افغانستان و رئیس بانک انکشاف آلمان به امضا رسید، سایت خبری استقلال، ۲۸ میزان ۱۳۸۹ وبگاه وزارت فواید عامه جمهوری اسلامی افغانستان، آغاز قیر ریزی اولین سرک پخته افغانستان وزارت خارجه جاپان، همکاری کشور جاپان برای بازسازی افغانستان، صفحه ۴ جاده‌ها در افغانستان روابط اتحاد شوروی و افغانستان شبکه بزرگراه آسیایی
شاهراه قندهار–هرات جاده ارتباطی میان شهرهای قندهار و هرات در کشور افغانستان است. این شاهراه که دارای ۵۵۷ کیلومتر طول است بخشی از شاهراه حلقوی افغانستان محسوب می‌شود و در دهه ۱۹۶۰ میلادی توسط شوروی ساخته شده‌است. شاهراه قندهار - هرات از دو بخش «شاهراه حلقوی افغانستان» تشکیل شده‌است: NH0101 از قندهار به گرشک و NH0102 از گرشک به هرات می‌رود. تاریخچه در اکتبر ۲۰۰۴ بازسازی بزرگراه آغاز شد و انتظار می‌رفت تا پایان سال ۲۰۰۶ تکمیل شود. ایالات متحده بودجه ۳۲۶ کیلومتری (۲۰۳ مایلی) جاده، عربستان سعودی برای یک بخش ۱۱۵ کیلومتری (۷۱ مایل) و ژاپن در بازسازی ۱۱۶ کیلومتری (۷۲ مایلی) کمک مالی می‌کند. این شاهراه قندهار - هرات زمان سفر بین دو شهر بزرگ را از ۱۰ ساعت به ۴/۳ ساعت کاهش داده‌است. ارتباط با مسیر ۶۰۶: بزرگراه دلارام - زرنج شاهراه دلارام – زرنج که به نام مسیر ۶۰۶ نیز شناخته می‌شود، یک جاده دو بانده به طول ۲۱۷ کیلومتر (۱۳۵ مایل) است که توسط هند در افغانستان ساخته شده‌است و دلارام در ولایت فراه را به زرنج در ولایت نیمروز در نزدیکی مرز ایران متصل می‌کند. شاهراه دلارام-زرنج مرز افغانستان و ایران را به شاهراه قندهار-هرات در دلارام متصل می‌کند که از طریق A01 به دیگر شهرهای بزرگ افغانستان متصل می‌شود. مسیر ۶۰۶ زمان سفر بین دلارام و زرنج را که پیش از ایجاد این شاهراه طی می‌شد از ۱۲ تا ۱۴ ساعت به تنها ۲ ساعت کاهش می‌دهد. جستارهای وابسته شاهراه کابل-قندهار شاهراه کابل-بهسود منابع جاده‌ها در افغانستان روابط اتحاد شوروی و افغانستان
جاده پامیر با کد رسمی M41 در زمان شوروی، جاده‌ای است که از میان کوهستان‌های پامیر در افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان در آسیای مرکزی عبور می‌کند و تنها مسیر ادامه‌دار در مناطق کوهستانی این محدوده است. جاده پامیر به عنوان مسیر اصلی ولایت خودمختار کوهستانی بدخشان استفاده می‌شود. این جاده تا حدی به جاده ابریشم مربوط است و در دهه ۲۰۰۰ میلادی به شاهراه قره‌قروم و چین متصل شد. این تنها راه ارتباطی از طریق ولایت شرقی تاجیکستان برگ-بدخشان، با ۴۶۵۵ متر ارتفاع که پس از شاهراه قره‌قروم (۴۶۹۳ متر) دومین شاهراه آسفالت شده در جهان است. جغرافیای جاده شاهراه پامیر شهر قرقیزستان اوش را به ولایت بدخشان کوهستانی در تاجیکستان و دوشنبه پایتخت تاجیکستان در مسافت ۱۲۵۲ کیلومتری متصل می‌کند. منابع پیوند به بیرون پامیر جاده‌ها در ازبکستان جاده‌ها در افغانستان جاده‌ها در تاجیکستان جاده‌ها در قرقیزستان روابط اتحاد شوروی و افغانستان
تونل سالنگ در ارتفاع ۳٬۹۵۰ متری از سطح دریا و در موقعیت مرکزی کوه‌های پربرف هندوکش قرار دارد. طول این تونل ۲٫۷ کیلومتر می‌باشد. کار ساخت این تونل در سال ۱۳۳۷خ آغاز و پس از ۶ سال در سال ۱۳۴۳خ ختم می‌گردد. این پروژه به فرمان پادشاه وقت افغانستان محمدظاهرشاه با همکاری دولت وقت شوروی آغاز گردید. ارتفاع این تونل ۵ متر و دارای عرض ۶ متر می‌باشند. بیشتر کار این پروژه توسط نیروهای اضافه ارتش افغانستان انجام شده‌است. هزینهٔ احداث این تونل ۶۳۶ میلیون دلار بوده‌است. این تونل فاصلهٔ میان شمال و جنوب افغانستان را ۱۱۰ کیلومتر کوتاه‌تر کرده‌است. این تونل شمال افغانستان را به جنوب افغانستان متصل می‌نماید. قبل از احداث این تونل وسیلهٔ تجارت و انتقالات از میان کوهای پر برف هندوکش صورت می‌گرفت. تاریخچه در زمان‌های قدیم مردم از شمال به جنوب افغانستان از طریق پنج راه سخت گذر سفر و انتقالات می‌نمودند. این راه‌ها عبارت بودند از شاهراه میان بادغیس و هرات، از راه مرغاب و کونل نخوتک، شاهراه دوم میان بامیان و مزارشریف، جادهٔ سوم خنجان به شمالی جادهٔ چهارم میان بدخشان و پنجشیر جادهٔ پنجم میان بدخشان و نورستان بود. هم‌اکنون دو شاهراه آن یعنی هرات بادغیس و سالنگ‌ها اعمار گردیده متباقی خامه است. در آینده‌ها اعمار هر کدام از این راه‌ها ضروری است. مفکورهٔ وصل شمال به جنوب افغانستان از طریق شاهراه پخته پس از سلطنت امیر شیرعلی خان پیدا شد. شاهان افغان غرض دفاع و ترقی وطن مجبور گردیدند تا از تولیدات صنعتی مدرن روسیه استفاده نمایند. انتقال چنین وسایل به یک شاهراه پخته و اساسی ضرورت داشت. در سال‌های ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۸ خورشیدی امیر حبیب‌اله خان خواست تا از راه شبر سالنگ شمالی را با سالنگ جنوبی وصل نماید. کاراین سرک با هزینهٔ ۴۰٬۰۰۰ طلا اشرفی و نقرهٔ نیکولای را برداشت. ساخت این سرک توسط اردوی افغانستان به قومندانی مهندس برگیت عبدالغیاث اختتام یافت. این جاده توانست تا حدودی مشکلات دولت و مردم را حل کند؛ ولی سه مشکل را باخود داشت؛ یکی قیرریزی نگردیده بود دوم فواصل زیادی را دربرداشت سوم اینکه در زمستان زیاده اوقات شاهراه به نسبت برف باری مسدود می‌گردید. روی همین علل این جاده نتوانسته بود پاسخگوی نیازمندی‌های مردم گردد. تا آنکه دولت افغانستان با همکاری دولت اتحاد شوروی سابق سرک سالنگ‌ها را طوری اساسی و پخته اعمار نمود. این جاده در خود تونلی به فاصلهٔ ۲٫۷ کیلومتری دارد. تونل سالنگ در مراحل اول ظرفیت انتقال ۶۰۰ ماشین را در یک شبانه‌روز داشت. در سال‌های ۱۳۵۲خ ظرفیت تونل با نصب ماشین‌های هواکشی ظرفیت ۲٬۰۰۰ ماشین را در یک شبانه‌روز دریافت نمود. تونل سالنگ تا سال ۱۹۹۳م طور عادی به‌روی ترافیک باز بود. در سال ۱۳۷۲خ جنگ سختی میان عبدالرشید دوستم و احمدشاه مسعود درگرفت. مسعود و قومندان بصیر سالنگی به‌منظور جلوگیری از ورود نیروهای جنرال دوستم جاده را تا فاصله‌های چندین کیلومتر تخریب نمود. این جاده پس از انفجار بم در یک حوض پرآب بزرگ طبیعی از بین رفته شاهراه مسدود و سخت گذر گردید. در سال ۱۹۹۸م غرض جلوگیری از ورود طالبان قسمت دهانهٔ این تونل توسط نیروهای جمعیت اسلامی انفجار داده شد. کار احیای دوبارهٔ این تونل پس از سال ۲۰۰۲م با همکاری بانک جهانی آغاز گردید. چون
جاده ۶۰۶ () که با نام شاهراه دلارام-زرنج و نام رسمی NH49 نیز شناخته می‌شود، جاده‌ای به طول ۲۱۸ کیلومتر در ولایت نیمروز افغانستان است که ولسوالی دلارام در افغانستان را به مرز ایران متصل می‌کند. این جاده یکی از پرترددترین جاده‌های افغانستان است و یک مسیر تجاری مهم بین ایران و سایر نقاط آسیا را فراهم می‌کند. این جاده توسط سازمان جاده‌های مرزی هند توسعه یافته‌است. این شاهراه مرز افغانستان و ایران را به شاهراه قندهار-هرات در دلارام متصل و از طریق A01 به دیگر شهرهای بزرگ افغانستان ارتباط برقرار می‌کند. جاده ۶۰۶ زمان سفر بین دلارام و زرنج را از ۱۲ تا ۱۴ ساعت به ۲ ساعت کاهش داده‌است. این شاهراه زرنج را از طریق مرز ایران به زابل متصل می‌کند و زابل از طریق جاده مناسبی به خلیج چابهار وصل می‌شود. بنابراین، این شاهراه به جای تکیه بر مسیرهای پاکستان، راهی جایگزین برای دسترسی به دریای عرب و خلیج فارس برای افغانستان محصور در خشکی فراهم می‌کند. «این جاده بسیار کوتاه‌تر و پایدارتر از هر مسیری در پاکستان است و شاید آن را به کارآمدترین مسیر برای رسیدن به افغانستان تبدیل کند.» جاده پایانه شمالی جاده ۶۰۶ به جاده کمربندی دلارام در انتهای غربی بازار دلارام متصل می‌شود. پایانه جنوبی در مرز ایران در نزدیکی شهر زرنج مرکز ولایت نیمروز قرار دارد. این شاهراه از ولسوالی‌های دلارام، چانخانسور، خاش‌رود و زرنج می‌گذرد و با جاده ۵۱۵ نزدیک دلارام تقاطع می‌یابد. نقاط کلیدی پایانه شمالی (دلارام در بزرگراه 1): تقاطع با جاده ۵۱۵: مرکز ولسوالی زرنج: پایانه جنوبی (مرز ایران): تاریخچه هند در سال ۲۰۰۹ به ساخت جاده معروف به جاده ۶۰۶ برای دور زدن پاکستان در مسیری تجاری ۱۵۲ میلیون دلار کمک کرد. ساخت جاده شامل آسفالت کردن مسیر بود، اما به دلیل جنگ در افغانستان، جنگ‌ها و درگیری‌های پی‌در‌پی مانع ساخت و ساز شد. این بزرگراه توسط سازمان جاده‌های مرزی هند (BRO) طراحی و ساخته شده است. این شاهراه در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۹ توسط رئیس‌جمهور افغانستان حامد کرزی افتتاح به روی عموم باز شد. بیش از ۳۰۰ مهندس و تکنسین BRO به همراه ۷۰ پرسنل پلیس مرزی هند و تبت (ITBP) برای حفظ امنیت در این پروژه مشغول کار بودند. ساخت این بزرگراه در سال ۲۰۰۵ آغاز شد، اما پیشرفت آن کند بود زیرا هدف حملات مکرر شورشیان بود. در چنین حملاتی ۱۳۵ نفر از افراد شاغل در جاده کشته شدند که شامل ۱۲۹ افغان و ۶ هندی می‌ باشد. دو کارمند BRO و 4 پرسنل ITBP در میان کشته‌شدگان بودند. منابع پیوند به بیرون جاده‌ها در افغانستان ولایت نیمروز
dd2c7163-215a-4031-8d74-1d4533ab2a7e
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی در ارتفاع چند متری از سطح دریا قرار دارد؟
false
{ "answer_start": [ 160 ], "text": [ "۲٬۲۱۹" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
درجه و ۴۹ دقیقه و ۱۶ ثانیه تا ۶۸ درجه و ۴۹ دقیقه " ۵۶ ثانیه عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. طول متوسط این ولایت به خط مستقیم در جهت شمال به جنوب ۲۴۰ کیلومتر و عرض متوسط ان در جهت شرقی -غربی حدود ۱۸۱ کیلومتر است. ولایت غزنی از سمت شمال با ولایت بامیان و میدان وردک، از جنوب و جنوب غربی با ولایت زابل، از مشرق با ولایت لوگر و پکتیا و از جنوب شرقی به ولایت پکتیکا از مغرب نیز به ولایت ارزگان و دایکندی محدود است. شهر غزنی مرکز ولایت غزنی است و از کابل ۱۳۵ کیلومتر فاصله دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا ۲٬۱۸۳ و پهناوری آن ۲۳٬۳۷۸ کیلومتر مربع است که تقریباً یک بیست و هشتم یا ۳٫۵٪ پهناوری کل افغانستان را شامل می‌شود. ولسوالی ناور بزرگ‌ترین و ولسوالی رشیدان کوچک‌ترین ولسوالی‌های غزنی هستند. کوه‌های ولایت غزنی عبارتند از: قاده باریک در شمال غرب، شنکی در جنوب، جرکنه در جنوب شرق، هندوکش در شمال شرق و کوه بابا در شمال. آب ایستاده غزنی، بند سرده، بند سلطان، بند زنخان وبند زردسنگ دریاچه‌های مهم این ولایت می‌باشند که نقش عمده‌ای در کشاورزی منطقه دارد. دریای غزنی از ارتفاعات بهسود سرچشمه گرفته در دشت ناور بند سلطان بالای آن تأسیس شده‌است و پس از عبور از شهر غزنی، در ولسوالی ناوه به آب ایستاده غزنی می‌ریزد. آب و هوا غزنی دارای آب و هوایی نیمه‌صحرایی و کوهستانی می‌باشد. دما در دشت ناور، شمال غزنی با آب ایستاده در جنوب غزنی تفاوت زیادی دارد. در ناور دمای تابستان به ۲۵ الی ۳۰ درجه سانتی‌گرید و در زمستان به ۲۵- درجه می‌رسد که بسیار سرد و غیرقابل تحمل است. اما در آب ایستاده با ۱۵- درجه در زمستانها هوا نسبتاً گرم‌تر می‌باشد. ۱۸۸ روز آن درجریان سال نسبتاً گرم و هوای آن، از تاریخ ۱۲ اکتبر تا ۱۰ اپریل، سرد و بارانی است. سطح متوسط بارندگی سالانه در غزنی ۲۲۹۶ ملی متر تخمین شده و زمین آن، از سطح بحر ۱۸۰۰ متر ارتفاع دارد. اقتصاد موسی خان اکبرزاده والی غزنی اظهار داشت که پروژه‌های مهم توسعه‌ای در جنوب غزنی در سال ۲۰۱۲ آغاز می‌شود. چون غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ انتخاب گردید این پروژه‌ها روی دست گرفته شده‌است که شامل: ساخت یک مرکز فرهنگی اسلامی، یک مسجد، یک بازار سرپوشیده، یک سالن ورزشی، یک مهمانسرا، یک فرودگاه، یک هتل پنج ستاره، دو ساختمان ۲۷ طبقه و سایر موارد می‌شود. بودجه این پروژه‌ها ۳۰ میلیون دلار اس و برای بیش از ۲۰۰۰ نفر فرصت شغلی مهیا می‌کند. ۱۰ میلیون دلار این بودجه توسط دولت مرکزی، ۷ میلیون دلار توسط تیم بازسازی ولایتی لهستان (PRT) و ۳ میلیون دلار توسط ایالات متحده تأمین می‌شود. غزنی تا پایان سال ۲۰۱۲ یک جاده ۴۰ کیلومتری آسفالت نیز خواهد داشت. کشاورزی به دلیل هوای مناسب و بارندگی نسبتاً خوب که اغلب در زمستان و اوایل بهار به صورت برف و باران می‌بارد، انواع میوه‌ها و محصولات زراعتی خاص این مناطق در غزنین به عمل می‌آید. نیز به دلیل رونق پرورش دام و دامداری، انواع حیوانات اهلی پرورشی در آن تربیت و نگهداری می‌شود. پوشاک و لباس‌هایی که از مو و پوست حیوانات
دو آبی یک منطقه مسکونی در افغانستان است که در ولایت غزنی و در ولسوالی ناور در ارتفاع ۳۰۹۱ متری از سطح دریا واقع شده است. مختصات: جستارهای وابسته فهرست شهرهای افغانستان منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی
فرودگاه سرده‌بند یک فرودگاه با کد یاتا SBF است که دارای یک باند به نام ۰۲/۲۰ با سطح شنی به ابعاد ۶۹۰۲ در ۱۹۰ فوت (۲۱۰۴ متر × ۵۸ متر) است و در ارتفاع ۲۱۲۵ متری از سطح دریا واقع شده‌است. این فرودگاه در شهر سرده‌بند و در حدود ۱ کیلومتری (۱ مایلی) شمال سد ساخته شده در سال ۱۹۶۷ توسط روسیه به نام سد سرده بند در لبه شرقی ولسوالی اندر در ولایت غزنی افغانستان واقع شده است. این فرودگاه در دره‌ای در ۲ مایلی (۳ کیلومتری) شمال غربی دریاچه موتا خان، در نزدیکی مرز با ولایت پکتیکا قرار دارد. حوادث در ۱۲ ژوئن ۲۰۰۲ یک لاکهید ام‌سی-۱۳۰ در یک ماموریت خروج شبانه برای خارج کردن نیروهای ویژه ارتش ایالات متحده از منطقه از باند هوایی بلند شد ولی بعد از بلند شدن با زمین برخورد کرد و در یک منطقه بایر در ۲/۵ مایل دریایی (۴/۶ کیلومتر) از باند هوایی سقوط کرد. جستارهای وابسته کد فرودگاهی یاتا کد فرودگاهی ایکائو فهرست فرودگاه‌های افغانستان منابع روابط اتحاد شوروی و افغانستان فرودگاه‌های افغانستان ولایت غزنی
دهن فلیزک یک منطقه مسکونی و مرکز ولسوالی شهرک در ولایت غور کشور افغانستان است. این شهر در مختصات و در ارتفاع ۲۳۸۵ متری از سطح دریا قرار دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای افغانستان منابع مناطق مسکونی در ولایت غور
دراسینا (به پرتغالی: Dracena) یک شهر در برزیل است که در ایالت سائو پائولو واقع شده‌است. خصوصیات دراسینا ۴۵٬۸۴۷ نفر جمعیت دارد و در ارتفاع ۴۲۱ متری از سطح دریا قرار دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای برزیل منابع پیوند به بیرون دراسینا
غار دوسر نام غاری در نزدیکی مهریز استان یزد می‌باشد. این غار در زمستان ۱۳۹۱ کشف شده است. این غار بزرگترین تالار زیرزمینی ایران و چهارمین تالار بزرگ غاری در جهان را دارد. مساحت تالار این غار بر اساس نقشه برداری صورت‌گرفته، حدود ۸۱ هزار و ۵۰۰ متر ثبت شده است. این تالار بیضی‌شکل با طول ۳۸۵ متر، عرض ۲۶۵ متر و ارتفاع ۷۰ متر است.. منبع د
فرودگاه شهر سیئون حضرموت یک فرودگاه همگانی با کد یاتا GXF است . این فرودگاه در شهر سیئون کشور یمن قرار دارد و در ارتفاع ۶۳۹ متری از سطح دریا واقع شده است. جستارهای وابسته کد فرودگاهی یاتا کد فرودگاهی ایکائو فهرست فرودگاه‌های یمن منابع فرودگاه‌های یمن
بویوک چای رودی در شمال غرب ایران است. این رود میان دو شهر سراب و اردبیل در نزدیکی کلیان در ارتفاع ۱۴۷۵ متری از سطح دریا قرار دارد و از طریق تلخه‌رود به دریاچه ارومیه می‌ریزد. منابع زمین‌چهرهای استان آذربایجان شرقی
غار گدار چشمه در کوه ارده و در جنوب نیم‌ور قرار دارد. یادکرد غارهای استان مرکزی نقاط دیدنی نیم‌ور
fe733e67-069d-4b0d-a8a8-309cf8e19a23
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
ساکنان شهر غزنی را در گویش عامه چه می‌گویند؟
false
{ "answer_start": [ 370 ], "text": [ "غزنیچی" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
غزنی یکی از ولسوالی‌های ولایت غزنی در جنوب خاوری افغانستان است با جمعیت نزدیک به ۱۷۶٬۷۳۲ نفر. باشندگان این ولسوالی هزاره‌ها می‌باشند و به زبان دری (گویش هزارگی) سخن می‌گویند. آب‌وهوا جستارهای وابسته ولسوالی‌های افغانستان ولایت غزنی منابع غزنی غزنی
درهٔ تورگان یا درهٔ تُرکان، دره‌ای هزاره‌نشین واقع در جغتوی ولایت غزنی افغانستان است. مردم‌شناسی جمعیت تورگن را هزاره‌ها به احتساب اقلیتی بیات که با هزاره‌ها از یک نژاد استند تشکیل می‌دهند و به زبان فارسی بیشتر با گویش هزارگی صحبت می‌کنند. جستارهای وابسته دره‌های افغانستان ولسوالی جغتو ولایت غزنی منابع مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Torgan Valley»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. دره‌های افغانستان ولایت غزنی هزارستان ولسوالی جغتو
بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود. در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود. جغرافیا شهر غزنی در شمال ولایت غزنی قرار دارد. این شهر مانند اکثر مناطق افغانستان در حصار کوه‌ها بوده و داری آب و هوای خیلی گرم در تابستان و خیلی سرد در زمستان می‌باشد. آب و هوا آب و هوای سرد در زمستان و تابستان‌های خوش آب و هوا، همراه با بارش سالانه ۲۲۰ میلیمتر فرهنگ تعلیم و تربیت شهر غزنی ۵۴ مکتب دولتی و ۱۶ مکتب خصوصی برای آموزش محصلان ثانوی دارد. بر طبق آمار وزارت معارف غزنی دارای ۵۹٬۹۶۰ محصل ثانویه می‌باشد که ۱۳٬۸۸۶ نفر از آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.دانشگاه غزنی در سال ۱۳۹۳ ه‍.ش راه‌اندازی شد که در آن رشته‌های تربیت معلم، کشاورزی، اقتصاد، ژورنالیسم، حقوق، زراعت، کامپیوتر، ساینس، و طب تدریس می‌شود. در سال ۲۰۱۰ ایالات متحده با راه‌اندازی یک کتابخانهٔ عمومی دسترسی به اطلاعات را در این شهر برای مردم آسان‌تر کرد. ترابری در آپریل ۲۰۱۲، موسی خان اکبر زاده والی غزنی اولین سنگ ساخت فرودگاه غزنی را گذاشت. کار در سال دیگر و با نظارت متصدی مدیریت ولایت غزنی احمد ولی توکلی تکمیل شد. شهر غزنی در نزدیکی شاهراه اصلی نمبر ۱ افغانستان که کابل را به کنهار و هرات متصل می‌سازد، است. جاده یی در شمال غربی، شاهراه را با شهر غزنی جاده یی در شرق، شاهراه را با شهر گردیز و جاده‌های دیگری هم شهر غزنی را با دیگر قریه‌ها و هزاره جات متصل می‌سازد. مردم آموزش شهر دارای چندین مکتب عمومی است. مکتب ملکه جهان، مکتبی تماماً دخترانه است که ۵۰۰۰ دانش آموز دختر و ۱۵۰ معلم دارد. مکتب نسوان شهر کهنه هم مکتبی تماماً دخترانه است که ۳۰۰۰ دانش آموز دختر را تعلیم می‌دهد. اقتصاد امنیت شهر غزنی یکی از شهرهای نسبتاً خطرناک می‌باشد. گروه‌های دهشت‌افکن مانند طالبان نفوذ زیادی در این شهر و ولسوالی‌های پشتون‌نشین این ولایت دارد. بسته‌شدن مکتب‌ها، شلیک راکت بر روی خانه‌های مسکونی و حملات بر روی افراد نظامی اتفاقاتی هستند که هر از چند وقتی در این شهر و ولسوالی‌های اطراف آن رخ می‌دهد. سقوط ولایت غزنی به دست طالبان پنج‌شنبه شب مطابق نهم آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی، گروه طالبان همراه با بیش از سه هزار افراد مسلح از چهار طرف شهر غزنی بالای غزنی حمله نمودند و برای مدتی کنترل شهر را به دست گرفتند، اما نتوانستند بالای مقام ولایت و ادارات امنیتی مسلط شوند. پس از سه روز جنگ با بیش از ۸۰۰ قربانی از طالبان و بیش از ۳٬۰۰۰ قربانی از نظامیان و افراد ملکی، طالبان عقب‌نشینی نمودند. در میان کشته‌شدگان طالبان ترویست جنگجویان پاکستانی نیز دیده می‌شد. مکان‌های تاریخی آرامگاه سلطان محمود غزنوی قصر سلطان مسعود غزنوی آرامگاه ابوریحان بیرونی آرامگاه ابوالفضل بیهقی آرامگاه سنایی غزنوی آرامگاه شریف خان آرامگاه سبکتگین بالاحصار غزنی مناره‌های غزنی تپهٔ سردار مکان‌های دیدنی دورهٔ غزنویان: حکیم سنایی در حدیقةالحقیقه غزنی را این‌گونه وصف کرده‌است: باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و هم‌چنین انجام
شاکی منطقه‌ای مسکونی در افغانستان است که در جغتو، ولایت غزنی و در جنوب‌غربی شهر غزنی قرار گرفته‌است. مردم‌شناسی ساکنین شاکی را مردمان هزاره تشکیل می‌دهند. مردم این منطقه به گویش هزارگی زبان دری صحبت می‌کنند. مردم شاکی، مردمانی مهمان‌نواز و بیشتر پایبند به آداب و سنت‌های قدیمی خود می‌باشند. جستارهای وابسته ولسوالی جغتو منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی ولایت غزنی ولسوالی جغتو هزارستان
درهٔ ککرک دره‌ای هزاره‌نشین در افغانستان واقع در جغتوی ولایت غزنی می‌باشد. مردم‌شناسی جمعیت ککرک را تماماً هزاره‌ها تشکیل می‌دهند و به زبان فارسی بیشتر با گویش هزارگی صحبت می‌کنند. افراد مشهور قضاوتپوه برات علی متین، عضو شورای عالی ستره محکمه و رئیس دیوان مدنی و حقوق عامه. علی احمد فکور، عالم و منجم، در گذشته رئیس مرکز امور انسجام ملیت هزاره. محمد عارف شاه جهان، سیاستمدار. جستارهای وابسته ولسوالی جغتو ولایت غزنی منابع ولسوالی جغتو دره‌های افغانستان هزارستان ولایت غزنی
الیکایی دشتی غربی نام یک گونه از تیره چکاوک اقیانوسیه است. منابع الیکایی‌های دشتی پرندگان استرالیای غربی پرندگان توصیف‌شده در ۱۹۰۳ (میلادی)
سوسن غوک چینی نام یک گونه از سرده سوسن‌های غوک است. منابع گیاهان توصیف‌شده در سال ۲۰۰۱ گیاهان بومی جمهوری خلق چین بازبینی گمر زیست‌شناسی
غار گدار چشمه در کوه ارده و در جنوب نیم‌ور قرار دارد. یادکرد غارهای استان مرکزی نقاط دیدنی نیم‌ور
f73c0552-d2be-4aa6-bdde-0db9241b778a
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی چند نفر جمعیت دارد؟
false
{ "answer_start": [ 136 ], "text": [ "۱۴۱٬۰۰۰" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
غزنی یکی از ولسوالی‌های ولایت غزنی در جنوب خاوری افغانستان است با جمعیت نزدیک به ۱۷۶٬۷۳۲ نفر. باشندگان این ولسوالی هزاره‌ها می‌باشند و به زبان دری (گویش هزارگی) سخن می‌گویند. آب‌وهوا جستارهای وابسته ولسوالی‌های افغانستان ولایت غزنی منابع غزنی غزنی
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
ولسوالی مقر یکی از ۱۹ ولایت غزنی، به مرکزیت مقر در جنوب خاوری افغانستان است. مقر ۷۲۰ کیلومترمربع مساحت و جمعیت آن در سال ١٣٩٩ حدود ۸۶٬۸۶۳ نفر می‌باشد. جغرافیا این ولسوالی در جنوب غربی ولایت در فاصله ۱۵۰ کیلومتری مرکز قرار دارد که در شمال آن ولسوالی قره‌باغ، در غرب آن ولسوالی آب‌بند، در جنوب خاوری آن ولایت پکتیکا، در جنوب باختری آن ولسوالی گیلان و در شمال باختری آن ولسوالی جاغوری قرار دارد. ساکنان این منطقه اکثراً پشتون می‌باشند. اقلیت‌های هزاره و تاجیک نیز در این ناحیه ساکن هستند. جستارهای وابسته ولسوالی‌های افغانستان ولایت غزنی منابع ویکی انگلیسی ولایت غزنی ولسوالی‌های ولایت غزنی
بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود. در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود. جغرافیا شهر غزنی در شمال ولایت غزنی قرار دارد. این شهر مانند اکثر مناطق افغانستان در حصار کوه‌ها بوده و داری آب و هوای خیلی گرم در تابستان و خیلی سرد در زمستان می‌باشد. آب و هوا آب و هوای سرد در زمستان و تابستان‌های خوش آب و هوا، همراه با بارش سالانه ۲۲۰ میلیمتر فرهنگ تعلیم و تربیت شهر غزنی ۵۴ مکتب دولتی و ۱۶ مکتب خصوصی برای آموزش محصلان ثانوی دارد. بر طبق آمار وزارت معارف غزنی دارای ۵۹٬۹۶۰ محصل ثانویه می‌باشد که ۱۳٬۸۸۶ نفر از آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.دانشگاه غزنی در سال ۱۳۹۳ ه‍.ش راه‌اندازی شد که در آن رشته‌های تربیت معلم، کشاورزی، اقتصاد، ژورنالیسم، حقوق، زراعت، کامپیوتر، ساینس، و طب تدریس می‌شود. در سال ۲۰۱۰ ایالات متحده با راه‌اندازی یک کتابخانهٔ عمومی دسترسی به اطلاعات را در این شهر برای مردم آسان‌تر کرد. ترابری در آپریل ۲۰۱۲، موسی خان اکبر زاده والی غزنی اولین سنگ ساخت فرودگاه غزنی را گذاشت. کار در سال دیگر و با نظارت متصدی مدیریت ولایت غزنی احمد ولی توکلی تکمیل شد. شهر غزنی در نزدیکی شاهراه اصلی نمبر ۱ افغانستان که کابل را به کنهار و هرات متصل می‌سازد، است. جاده یی در شمال غربی، شاهراه را با شهر غزنی جاده یی در شرق، شاهراه را با شهر گردیز و جاده‌های دیگری هم شهر غزنی را با دیگر قریه‌ها و هزاره جات متصل می‌سازد. مردم آموزش شهر دارای چندین مکتب عمومی است. مکتب ملکه جهان، مکتبی تماماً دخترانه است که ۵۰۰۰ دانش آموز دختر و ۱۵۰ معلم دارد. مکتب نسوان شهر کهنه هم مکتبی تماماً دخترانه است که ۳۰۰۰ دانش آموز دختر را تعلیم می‌دهد. اقتصاد امنیت شهر غزنی یکی از شهرهای نسبتاً خطرناک می‌باشد. گروه‌های دهشت‌افکن مانند طالبان نفوذ زیادی در این شهر و ولسوالی‌های پشتون‌نشین این ولایت دارد. بسته‌شدن مکتب‌ها، شلیک راکت بر روی خانه‌های مسکونی و حملات بر روی افراد نظامی اتفاقاتی هستند که هر از چند وقتی در این شهر و ولسوالی‌های اطراف آن رخ می‌دهد. سقوط ولایت غزنی به دست طالبان پنج‌شنبه شب مطابق نهم آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی، گروه طالبان همراه با بیش از سه هزار افراد مسلح از چهار طرف شهر غزنی بالای غزنی حمله نمودند و برای مدتی کنترل شهر را به دست گرفتند، اما نتوانستند بالای مقام ولایت و ادارات امنیتی مسلط شوند. پس از سه روز جنگ با بیش از ۸۰۰ قربانی از طالبان و بیش از ۳٬۰۰۰ قربانی از نظامیان و افراد ملکی، طالبان عقب‌نشینی نمودند. در میان کشته‌شدگان طالبان ترویست جنگجویان پاکستانی نیز دیده می‌شد. مکان‌های تاریخی آرامگاه سلطان محمود غزنوی قصر سلطان مسعود غزنوی آرامگاه ابوریحان بیرونی آرامگاه ابوالفضل بیهقی آرامگاه سنایی غزنوی آرامگاه شریف خان آرامگاه سبکتگین بالاحصار غزنی مناره‌های غزنی تپهٔ سردار مکان‌های دیدنی دورهٔ غزنویان: حکیم سنایی در حدیقةالحقیقه غزنی را این‌گونه وصف کرده‌است: باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و هم‌چنین انجام
بیگ چیمنی شهری در ایالت ویرجینیای غربی کشور ایالات متحده آمریکا است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی، ۶۲۷ نفر بوده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ویرجینیای غربی منابع مناطق سرشماری‌شده در شهرستان کاناوا، ویرجینیای غربی مناطق سرشماری‌شده در ویرجینیای غربی
چاه غربال، روستایی در دهستان سرنی بخش سرنی در شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است. جمعیت بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲٬۲۸۲ نفر (۶۳۱ خانوار) بوده‌است. منابع چاه غربال
ولسوالی اندر یکی از ۱۹ ولسوالی‌‌‌‌ ولایت غزنی، به مرکزیت شهرک میری در جنوب خاوری افغانستان است. اندر از ولسوالی‌های درجه سوم ولایت غزنی بوده، ۷۷۴ کیلومترمربع مساحت دارد و جمعیت آن در سال ۱۳۹۹ حدود ۱۴۰٬۹۶۳ نفر می‌باشد. این ولسوالی در همسایگی با ولسوالی‌های قره‌باغ، ولایت غزنی و جغتو، ولایت غزنی واقع است. جستارهای وابسته ولسوالی‌های افغانستان ولایت غزنی منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Andar_District. ولایت غزنی ولسوالی‌های ولایت غزنی
غلام چم یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان درام واقع شده‌است. غلام چم ۸۴ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ایران منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای ایران مناطق مسکونی در شهرستان طارم
ولسوالی زنه‌خان یا زینه‌خان یکی از ۱۹ ولسوالی‌‌‌‌ نوینِ ولایت غزنی، به مرکزیت شهرک دادو در جنوب خاوری افغانستان است. زنه‌خان از ولسوالی‌های درجه سوم ولایت غزنی بوده، ۳۲۴ کیلومترمربع مساحت دارد و جمعیت آن در سال ١٣٩٩ حدود ۱۴٬۲۱۵ نفر می‌باشد. جغرافیا در جنوب ولسوالی زنه‌خان، ولسوالی ده‌یک، در جنوب غرب آن ولسوالی غزنی، در شمال شرق آن ولایت لوگر و در شمال غرب آن ولایت میدان وردک قرار دارد. تمام باشندگان این ولسوالی پشتون‌ها می‌باشد. جستارهای وابسته ولسوالی‌های افغانستان ولایت غزنی منابع زنه‌خان زنه‌خان
aa94b41e-3a88-4c3a-90e2-ecad90eddb5f
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی در چه قسمتی از افغانستان واقع شده‌است؟
false
{ "answer_start": [ 78 ], "text": [ "مرکز شرقی" ] }
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
غَردایه نام استان چهل و هفتم کشور الجزایر است. جغزافیا مرکز این استان، شهر غردایه است. مردم آن بیشتر از قبیله‌های عرب بنو سلیم، مزابی‌ها و آمازیغ‌ها هستند. منابع ویکی‌پدیاهای انگلیسی و عربی. استان غردایه غردایه ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۸۴ (میلادی)
بینی‌سنگ یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت غزنی واقع شده‌است. جستارهای وابسته ولایت غزنی فهرست شهرهای افغانستان منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای افغانستان روستاهای افغانستان مناطق مسکونی در ولایت غزنی هزارستان
آنومالی غرب اگجه یک اندیس چندفلزی است که در حوالی شهر مریوان استان کردستان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، طلا است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان کردستان منابع اندیس‌های استان کردستان اندیس‌های چندفلزی
بند سلطان سدی بر روی رود غزنی در ولایت غزنی افغانستان است. از آوریل ۲۰۱۳ این سد فقط برای آبیاری ۱۵۰٬۰۰۰ هکتار زمین کشاورزی استفاده شده‌است. انتظار می‌رود که این سد ظرفیت تولید برق برای ۵۰٬۰۰۰ خانواده را داشته باشد. این سد برای باشندگان غزنی و ولایت همسایه میدان وردک اهمیت بسیار دارد. تاریخچه گفته می‌شود که این سد ابتدا در سدهٔ دهم در زمان غزنویان و به یادبود سلطان محمود غزنوی بنا شده‌است. این سدبند در مارس ۲۰۰۵ فروریخت و منجر به سیل‌های فاجعه‌بار شهر غزنی در ۳۰ کیلومتری آن شد. جستار های وابسته فهرست سدهای افغانستان منابع پیوند به بیرون The Sultan Dam - Ghazni (RTA Dec. 14, 2020) سدهای افغانستان ساختمان‌ها و سازه‌ها در استان غزنی، افغانستان
آنومالی غرب کرفتو یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر چاپان استان کردستان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، طلا است.سنگ میزبان این اندیس سنگ آهک است جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان کردستان منابع اندیس‌های استان کردستان اندیس‌های فلزی
دولومیت یک اندیس غیرفلزی است که در حوالی شهر اردل استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، دولومیت است.سنگ میزبان این اندیس ائوسن است جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان چهارمحال و بختیاری منابع اندیس‌های استان چهارمحال و بختیاری اندیس‌های غیر فلزی
مالِستان یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولسوالی مالستان ولایت غزنی موقعیت دارد. مالستان ۲٬۹۶۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. جستارهای وابسته ولسوالی مالستان ولایت غزنی منابع بازبینی گمر شهرهای افغانستان مناطق مسکونی در ولایت غزنی
دادو (به لاتین: Dado) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت غزنی واقع شده‌است. دادو ۲٬۵۲۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای افغانستان منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای افغانستان مناطق مسکونی در ولایت غزنی
ناوه (به لاتین: Nawa) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولسوالی ناوه ولایت غزنی واقع شده‌است. ناوه ۲٬۰۰۷ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. جستارهای وابسته ولسوالی ناوه ولایت غزنی فهرست شهرهای افغانستان منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای افغانستان مناطق مسکونی در ولایت غزنی
eaa0aa7f-3f45-475c-88c2-d8b48565ac42
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
مرکز ولایت غزنی کدام شهر است؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "غزنی" ] }
ناحیهٔ غجدوان یک منطقهٔ مسکونی در ازبکستان است که در ولایت بخارا واقع شده‌است. ناحیه غجدوان ۲۳۹٬۱۲۰ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ازبکستان منابع پیوند به بیرون ولایت بخارا ناحیه‌های ازبکستان
غسیره یک شهرداری در الجزایر است که در استان باتنه واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای الجزایر منابع پیوند به بیرون شهرداری‌های استان باتنه
سَنگِ‌ماشه مرکز ولسوالی جاغوری در ولایت غزنی افغانستان است. سنگ‌ماشه روستایی بازاری است. جستارهای وابسته جاغوری منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی ولسوالی جاغوری هزارستان
ناحیه غلیزان (به عربی: دائرة غلیزان) یک ناحیه در الجزایر است که در استان غلیزان واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای الجزایر منابع ناحیه‌های استان غلیزان
قره‌باغ نام یکی از ولسوالی های ولایت غزنی افغانستان است. همچنین نام شهری واقع در مرکز ولسوالی قره‌باغ، ولایت غزنی، افغانستان است. جمعیت ساکن در ولسوالی قره باغ از هزاره های افغانستان می باشد. جستارهای وابسته ولسوالی قره‌باغ ولایت غزنی منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی ولایت غزنی
میرآدینه مرکز ولسوالی مالستان در ولایت غزنی افغانستان است. جستارهای وابسته ولایت غزنی ولسوالی مالستان منابع روستاهای افغانستان مقاله‌های ایجاد شده توسط ایجادگر مناطق مسکونی در ولایت غزنی
ولسوالی اندر یکی از ۱۹ ولسوالی‌‌‌‌ ولایت غزنی، به مرکزیت شهرک میری در جنوب خاوری افغانستان است. اندر از ولسوالی‌های درجه سوم ولایت غزنی بوده، ۷۷۴ کیلومترمربع مساحت دارد و جمعیت آن در سال ۱۳۹۹ حدود ۱۴۰٬۹۶۳ نفر می‌باشد. این ولسوالی در همسایگی با ولسوالی‌های قره‌باغ، ولایت غزنی و جغتو، ولایت غزنی واقع است. جستارهای وابسته ولسوالی‌های افغانستان ولایت غزنی منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Andar_District. ولایت غزنی ولسوالی‌های ولایت غزنی
غریس یک شهرداری در الجزایر است که در استان معسکر واقع شده‌است. غریس ۲۸٬۸۲۳inh نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای الجزایر منابع پیوند به بیرون مناطق مسکونی در استان معسکر شهرداری‌های استان
غمری یک شهرداری در الجزایر است که در استان معسکر واقع شده‌است. غمری ۸٬۵۸۵ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای الجزایر منابع پیوند به بیرون مناطق مسکونی در استان معسکر شهرداری‌های استان
خواجه‌میری یک منطقه مسکونی در مرکز ولسوالی خواجه‌عمری، ولایت غزنی، افغانستان است. جستارهای وابسته ولسوالی خواجه‌عمری منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی
2935489e-b5cb-46c1-8f26-88ad228a2a70
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
ساکنان شهر غزنی را چه می‌گویند؟
false
{ "answer_start": [ 347 ], "text": [ "غزنوی" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
غزنی یکی از ولسوالی‌های ولایت غزنی در جنوب خاوری افغانستان است با جمعیت نزدیک به ۱۷۶٬۷۳۲ نفر. باشندگان این ولسوالی هزاره‌ها می‌باشند و به زبان دری (گویش هزارگی) سخن می‌گویند. آب‌وهوا جستارهای وابسته ولسوالی‌های افغانستان ولایت غزنی منابع غزنی غزنی
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
ولسوالی مقر یکی از ۱۹ ولایت غزنی، به مرکزیت مقر در جنوب خاوری افغانستان است. مقر ۷۲۰ کیلومترمربع مساحت و جمعیت آن در سال ١٣٩٩ حدود ۸۶٬۸۶۳ نفر می‌باشد. جغرافیا این ولسوالی در جنوب غربی ولایت در فاصله ۱۵۰ کیلومتری مرکز قرار دارد که در شمال آن ولسوالی قره‌باغ، در غرب آن ولسوالی آب‌بند، در جنوب خاوری آن ولایت پکتیکا، در جنوب باختری آن ولسوالی گیلان و در شمال باختری آن ولسوالی جاغوری قرار دارد. ساکنان این منطقه اکثراً پشتون می‌باشند. اقلیت‌های هزاره و تاجیک نیز در این ناحیه ساکن هستند. جستارهای وابسته ولسوالی‌های افغانستان ولایت غزنی منابع ویکی انگلیسی ولایت غزنی ولسوالی‌های ولایت غزنی
چهل غانی، روستایی از توابع بخش روداب و در شهرستان سبزوار استان خراسان رضوی ایران است. جمعیت این روستا در دهستان کوه همایی قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۹۲ نفر (۲۴ خانوار) بوده است. منابع روستاهای شهرستان سبزوار
این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر توسط انگلیسی‌ها و ۱۰۰ سال بعد توسط شوروی‌ها ضربه دید. شهر غزنی به دلیل مناره‌های ساخته شده ستاره‌ای شکل خود مشهور است. قدمت آنها از اواسط قرن دوازدهم است و بازمانده مسجد بهرام‌شاه می‌باشد. اضلاع آنها با نقوش هندسی تزئین شده‌است و بخش‌های بالای مناره‌ها آسیب دیده یا از بین رفته‌است. مهم‌ترین مقبره واقع در غزنی آرامگاه سلطان محمود غزنوی است. موارد دیگر شامل مقبره شاعران و دانشمندان است، به عنوان مثال ابوریحان بیرونی و سنایی. ابن بطوطه خاطرنشان می‌سازد: «قسمت اعظم شهر ویران شده‌است، اما چیزی جز بخشی از آن هنوز پابرجاست، اگرچه قبلاً شهر بزرگی بود.» بابر در خاطرات خود ثبت می‌کند که غزنی بخشی از زابلستان بوده‌است. این منطقه توسط مغولها کنترل می‌شد تا اینکه نادرشاه و نیروهای ایرانی اش در سال ۱۷۳۸ به آن حمله کردند. احمد شاه درانی غزنی را در سال ۱۷۴۷ فتح کرد و آن را بخشی از امپراتوری درانی کرد. در جریان جنگ اول افغان و انگلیس، غزنی توسط نیروهای هندی به رهبری انگلیس در نبرد غزنی تخریب شد. در دهه ۱۹۶۰ بودایی مٶنث ۱۵ متری از سایت باستانی تپه سردار کشف شد که به پشت خوابیده و با ستونهای خالی احاطه شده بود که در گذشته توسط بوداهای نر کوچکتر محافظت شده‌بود. بخشهایی از این بودا به سرقت رفته‌است. در دهه ۱۹۸۰ یک پناهگاه آجری گلی برای محافظت از مجسمه ایجاد شد، اما تکیه گاه‌های چوب برای هیزم به سرقت رفته و پناهگاه تا حدی فرو ریخت. غزنین در گذشته از نظر اقتصادیی اهمیت فراوان داشته‌است. این امر نه تنها به دلیل موقعیت استراتژیک و مهم تجاری آن که خراسان و ایران را به شبه قاره هند پیوند می‌داد و به عنوان مرکز مهم تجاری و بارانداز کالاهای شبه قاره به خراسان، شمال و ایران نقش خود را ایفا می‌کرد، بلکه خاک خوب، هوای معتدل، آب نسبتاً کافی، مردمان کوشا و زحمت‌کش و پیداوار متنوع و فراوان زراعتی و دامی، آن را به یک نقطه مهم و غنی تبدیل نموده بود. آثار تاریخی غزنی، تاریخ ۱۵۰۰ ساله قبل از اسلام دارد؛ مناطق تاریخی زیاد و آثارهای باستانی فراوان در غزنی موجود است؛ اما اکثر این مناطق و آثارهای تاریخی، در اثر بی‌توجهی از بین رفته یا هم در حالت نابودی قرار دارد. مهم‌ترین منطقهٔ تاریخی غزنی؛ شهر کهنهٔ غزنی یا بالاحصار است، که قبلاً مقر سلطنت سلطان محمود غزنوی بود. این قلعه، حدود ۴۰ برج دارد و گفته می‌شود که صدها سال قبل، یک سرپوش بازار طلا نیز در اینجا وجود داشت، که به اثر جنگ‌ها تخریب و آثار تاریخی و طلای این بازار زیرخاک شده‌اند. در ولایت غزنی، جمعاً حدود ۳۰۰ آثار و مقبرهٔ تاریخی موجود است. جغرافیا ولایت غزنی در مرکز افغانستان بین ۳۲ درجه و چهار دقیقه و ۹ ثانیه تا ۳۴ درجه و ۱۳ دقیقه و ۵۱ ثانیه عرض شمالی و ۶۶ درجه و ۴۹ دقیقه و ۱۶ ثانیه تا ۶۸ درجه و ۴۹ دقیقه " ۵۶ ثانیه عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. طول متوسط این ولایت به خط مستقیم در
بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود. در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود. جغرافیا شهر غزنی در شمال ولایت غزنی قرار دارد. این شهر مانند اکثر مناطق افغانستان در حصار کوه‌ها بوده و داری آب و هوای خیلی گرم در تابستان و خیلی سرد در زمستان می‌باشد. آب و هوا آب و هوای سرد در زمستان و تابستان‌های خوش آب و هوا، همراه با بارش سالانه ۲۲۰ میلیمتر فرهنگ تعلیم و تربیت شهر غزنی ۵۴ مکتب دولتی و ۱۶ مکتب خصوصی برای آموزش محصلان ثانوی دارد. بر طبق آمار وزارت معارف غزنی دارای ۵۹٬۹۶۰ محصل ثانویه می‌باشد که ۱۳٬۸۸۶ نفر از آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.دانشگاه غزنی در سال ۱۳۹۳ ه‍.ش راه‌اندازی شد که در آن رشته‌های تربیت معلم، کشاورزی، اقتصاد، ژورنالیسم، حقوق، زراعت، کامپیوتر، ساینس، و طب تدریس می‌شود. در سال ۲۰۱۰ ایالات متحده با راه‌اندازی یک کتابخانهٔ عمومی دسترسی به اطلاعات را در این شهر برای مردم آسان‌تر کرد. ترابری در آپریل ۲۰۱۲، موسی خان اکبر زاده والی غزنی اولین سنگ ساخت فرودگاه غزنی را گذاشت. کار در سال دیگر و با نظارت متصدی مدیریت ولایت غزنی احمد ولی توکلی تکمیل شد. شهر غزنی در نزدیکی شاهراه اصلی نمبر ۱ افغانستان که کابل را به کنهار و هرات متصل می‌سازد، است. جاده یی در شمال غربی، شاهراه را با شهر غزنی جاده یی در شرق، شاهراه را با شهر گردیز و جاده‌های دیگری هم شهر غزنی را با دیگر قریه‌ها و هزاره جات متصل می‌سازد. مردم آموزش شهر دارای چندین مکتب عمومی است. مکتب ملکه جهان، مکتبی تماماً دخترانه است که ۵۰۰۰ دانش آموز دختر و ۱۵۰ معلم دارد. مکتب نسوان شهر کهنه هم مکتبی تماماً دخترانه است که ۳۰۰۰ دانش آموز دختر را تعلیم می‌دهد. اقتصاد امنیت شهر غزنی یکی از شهرهای نسبتاً خطرناک می‌باشد. گروه‌های دهشت‌افکن مانند طالبان نفوذ زیادی در این شهر و ولسوالی‌های پشتون‌نشین این ولایت دارد. بسته‌شدن مکتب‌ها، شلیک راکت بر روی خانه‌های مسکونی و حملات بر روی افراد نظامی اتفاقاتی هستند که هر از چند وقتی در این شهر و ولسوالی‌های اطراف آن رخ می‌دهد. سقوط ولایت غزنی به دست طالبان پنج‌شنبه شب مطابق نهم آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی، گروه طالبان همراه با بیش از سه هزار افراد مسلح از چهار طرف شهر غزنی بالای غزنی حمله نمودند و برای مدتی کنترل شهر را به دست گرفتند، اما نتوانستند بالای مقام ولایت و ادارات امنیتی مسلط شوند. پس از سه روز جنگ با بیش از ۸۰۰ قربانی از طالبان و بیش از ۳٬۰۰۰ قربانی از نظامیان و افراد ملکی، طالبان عقب‌نشینی نمودند. در میان کشته‌شدگان طالبان ترویست جنگجویان پاکستانی نیز دیده می‌شد. مکان‌های تاریخی آرامگاه سلطان محمود غزنوی قصر سلطان مسعود غزنوی آرامگاه ابوریحان بیرونی آرامگاه ابوالفضل بیهقی آرامگاه سنایی غزنوی آرامگاه شریف خان آرامگاه سبکتگین بالاحصار غزنی مناره‌های غزنی تپهٔ سردار مکان‌های دیدنی دورهٔ غزنویان: حکیم سنایی در حدیقةالحقیقه غزنی را این‌گونه وصف کرده‌است: باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و هم‌چنین انجام
چل غرو، روستایی از توابع بخش زز و ماهرو شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است. جمعیت این روستا در دهستان زز غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۶ نفر (۱۱خانوار) بوده‌است. جستارهای وابسته فهرست روستاهای ایران منابع چل غرو
نبرد غزنی نبرد غزنی در سال ۱۱۴۸ بین ارتش غوریان به رهبری سیف‌الدین سوری و ارتش سلطان بهرام شاه از غزنی درگرفت. حاکم غوریان بهرام شاه را شکست داد و شهر را تصرف کرد و بهرام شاه به هند گریخت. مع‌الوصف، بهرام‌شاه در سال بعد بازگشت و سیف الدین سوری را شکست داد و غزنی را باز پس گرفت. منابع آسیا در ۱۱۴۸ (میلادی) تاریخ ولایت غزنی نبردهای شاهنشاهی غزنوی نبردهای مرتبط با غوریان
چاه علی غضوی ۴، روستایی از توابع بخش جازموریان شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان ایران است. جمعیت این روستا در دهستان جازموریان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۴۳ نفر (۳۱خانوار) بوده‌است. منابع چاه علی غضوی ۴
04944c8f-0269-4cee-a118-df93065eb4bd
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی مرکز کدام ولایت است؟
false
{ "answer_start": [ 213 ], "text": [ "غزنی" ] }
غنایم نام شهر و شهرستانی در استان اسیوط مصر است و در نزدیکی شهر ابو تیج واقع شده‌است. منابع جستارهای وابسته فهرست شهرهای مصر مناطق مسکونی در استان اسیوط
غسیره یک شهرداری در الجزایر است که در استان باتنه واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای الجزایر منابع پیوند به بیرون شهرداری‌های استان باتنه
غریت سلیم یک منطقهٔ مسکونی در اردن است که در استان امان واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای اردن منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای اردن مناطق مسکونی در استان امان
ناحیه غلیزان (به عربی: دائرة غلیزان) یک ناحیه در الجزایر است که در استان غلیزان واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای الجزایر منابع ناحیه‌های استان غلیزان
قره‌باغ نام یکی از ولسوالی های ولایت غزنی افغانستان است. همچنین نام شهری واقع در مرکز ولسوالی قره‌باغ، ولایت غزنی، افغانستان است. جمعیت ساکن در ولسوالی قره باغ از هزاره های افغانستان می باشد. جستارهای وابسته ولسوالی قره‌باغ ولایت غزنی منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی ولایت غزنی
سَنگِ‌ماشه مرکز ولسوالی جاغوری در ولایت غزنی افغانستان است. سنگ‌ماشه روستایی بازاری است. جستارهای وابسته جاغوری منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی ولسوالی جاغوری هزارستان
میرآدینه مرکز ولسوالی مالستان در ولایت غزنی افغانستان است. جستارهای وابسته ولایت غزنی ولسوالی مالستان منابع روستاهای افغانستان مقاله‌های ایجاد شده توسط ایجادگر مناطق مسکونی در ولایت غزنی
خواجه‌میری یک منطقه مسکونی در مرکز ولسوالی خواجه‌عمری، ولایت غزنی، افغانستان است. جستارهای وابسته ولسوالی خواجه‌عمری منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی
حاجی‌خیل مرکز ولسوالی آب‌بند در ولایت غزنی افغانستان است. این شهر در شمال ولسوالی آب‌بند واقع است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای افغانستان منابع شهرها در افغانستان مناطق مسکونی در ولایت غزنی
رامک روستایی در افغانستان واقع در ولایت غزنی و مرکز ولسوالی ده‌یک است. منابع ولایت غزنی مناطق مسکونی در ولایت غزنی
6f077f4f-55f4-46e7-997d-bcc53666f0a0
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
آرامگاه ابوریحان بیرونی در اطراف کدام شهر قرار دارد؟
false
{ "answer_start": [ 399 ], "text": [ "غزنی" ] }
بیرونی (ازبکی: Beruniy / Беруний؛ قره‌قالپاق: Biruniy / Бируний؛ روسی: Беруни)، شهری کوچک در قره‌قالپاقستان، ازبکستان است. در سواحل شمالی آمودریا و در نزدیکی مرز ازبکستان با ترکمنستان واقع شده‌است. این شهر مرکز شهرستان بیرونی است. موقعیت جغرافیایی بیرونی در ساحل شمالی آمودریا در نزدیکی مرز ازبکستان با ترکمنستان واقع شده‌است. از طریق جاده، بیرونی در فاصلهٔ ۹۳۶ کیلومتری (۵۸۲ مایلی) غرب تاشکند و ۵۵٫۶ کیلومتری (۳۴٫۵ مایل) شمال‌شرقی شهر خیوه است. آب و هوا آب و هوای بیرونی در طبقه‌بندی اقلیمی کوپن، به عنوان آب و هوای سرد کویری طبقه‌بندی شده‌است که تحت تاثیر شدید اقلیم قاره‌ای قرار دارد. این شهر تابستان‌های داغ و زمستان‌های سردی دارد. دمای بیرونی در ژولای به‌طور متوسط، ۳۸ درجه سلسیوس و در ژانویه به طور متوسط -۱۵ تا ۱۲۰ درجه سلسیوس می‌باشد. تاریخ بیرونی پایتخت خوارزم در حکومت آفریغیان بود و نامش در آن زمان کاث بوده‌است. پس از آن، این شهر دستخوش تغییرات نام بسیاری شد، از جمله در برهه‌ای به نام فیل و زمانی به نام شاباز نامیده می‌شد. در سال ۱۹۵۷ به افتخار ابوریحان بیرونی که در این شهر به دنیا آمده‌بود، به "بیرونی" تغییر نام یافت. شهر بیرونی در سال ۱۹۶۲ وضعیت شهر یافت. در سال ۱۹۶۹ رودخانۀ آمودریا طغیان کرد و در نتیجه چندین ساختمان در بیرونی آسیب جدی دیدند که به سرعت تعمیر شدند. جمعیت این شهر در سرشماری سال ۲۰۱۸ جمعیتی برابر با ۶۶٬۰۹۰ نفر داشت. اقتصاد بیرونی یک شهر صنعتی مهم در قره‌قالپاقستان است. یک کارخانهٔ آسفالت، یک کارخانهٔ آجر، یک کارخانهٔ پنبه و یک کارخانهٔ کفش و چندین کارخانهٔ نساجی در این شهر فعالیت می‌کنند. آموزش این شهر دارای ۱۴ دبیرستان، یک مدرسهٔ موسیقی و یک مدرسهٔ ورزشی دارد. جستارهای وابسته فرارود قره‌قالپاقستان منابع شهرهای آسیای میانه قره‌قالپاقستان مناطق مسکونی در ازبکستان مناطق مسکونی در قره‌قالپاقستان شهرها در ازبکستان
بارونگا شهرکی واقع در ایالت قلمرو شمالی در استرالیاست. منابع شهرک‌های قلمرو شمالی
آنگوروگو شهرکی واقع در ایالت قلمرو شمالی در استرالیاست. منابع شهرک‌های قلمرو شمالی
۴۴۰ (قمری)، چهارصد و چهلمین سال در گاهشماری هجری قمری است. اول محرم این سال برابر با «۲۲ ژوئن ۱۰۴۸» میلادی و «۱ تیر ۴۲۷» است. رویدادها مناسبت‌ها زادگان احمد جام، عارف و صوفی خیام درگذشتگان ۴ شعبان - ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر ایرانی ابن زیله، ریاضی‌دان، موسیقی‌شناس و فیلسوف وابسته ابوریحان بیرونی آرامگاه ابوسعید ابوالخیر گردیزی ۴۴۰ (قمری) سده ۵ (قمری)
آلیانگولو شهرکی واقع در ایالت قلمرو شمالی در استرالیاست. منابع شهرک‌های قلمرو شمالی
فرودگاه فلات قاره بهرگان در شهرستان دیلم استان بوشهر قرار دارد. جستارهای وابسته فهرست فرودگاه‌های ایران پانویس شهرستان دیلم فرودگاه‌های ایران
قائن:نام شهری در خراسان جنوبی شهرستان قائنات: شهرستانی در ایران قابیل
ابو ریحون بیرونی (به ازبکی: Abu Rayhon Beruniy) یک فیلم دو قسمتی، در سبک درام، بیوگرافی و تاریخی محصول سال ۱۹۷۴ اتحاد جماهیر شوروی است. موضوع فیلم از سال ۹۷۳ تا ۱۰۳۰، این فیلم دربارهٔ زندگی ابوریحان بیرونی، دانشمند مشهور ایرانی است که در قرون وسطی، در میان جنگ‌های داخلی و ظلم اربابان فئودال می‌زیسته‌است. بازیگران پولات سعیدکاسیموف - ابوریحان بیرونی (بزرگسال) بختیار شکروف - ابوریحان بیرونی (۱۶ ساله) رزاق همرایف - بونصر منصور معلم ابوریحان بیرونی اوگنی الکسیویچ گوروف- پروکلوس ریاضیدان و ستاره شناس بیزانسی بیمبولات واتایف - سلطان محمود غزنوی وسوولود سمیونوویچ یاکوت - قابوس بن وشمگیر پادشاه زیاریان تامارا شکیرووا - زرین گیس، دختر قابوس دلارام غمبارووا - ریحانه بختیار اختیاروف - سهراب تشخدا خوجایف - دامغانی طلیعت رحیموف - ابن سینا محقق، فیلسوف و پزشک ایرانی ناظم عباسوف - رستم یعقوب عبدولایف - ولموژا غنی اعظموف -یک دهقان اولماس صفائویچ علیخودژایف بولوت بیشنالیف - سیاوش آرتیک ژالیف- یک تاجر شهرت ایرگاشف - احمد میمندی، وزیر محمود غزنی اوگنی الکسیویچ گوروف - پروکل ریاضیدان و ستاره‌شناس بیزانسی ارگاش کریموف فیلم‌ها به زبان روسی فیلم‌های ۱۹۷۴ (میلادی) فیلم‌های ازبک‌فیلم فیلم‌های درام اتحاد شوروی فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای درباره دانشمندان فیلم‌های واقع‌شده در سده ۱۰ (میلادی) فیلم‌های واقع‌شده در سده ۱۱ (میلادی)
آرامگاه نخستین امپراتور چین (چین شی هوانگ) () در ناحیه لینتونگ، ن، شاآنشی در چین واقع شده‌است. این آرامگاه در طول ۳۸ سال، از ۲۴۶ تا ۲۰۸ پیش از میلاد ساخته شد و در زیر تپه آرامگاهی به بلندای ۷۶ متر به شکل یک هرم جناغی قرار دارد. چیدمان آرامگاه با الگوبرداری از شهر شیان‌یانگ، پایتخت دودمان چین، به شهرهای داخلی و خارجی تقسیم شده‌است. محیط داخلی شهر ۲٬۵ کیلومتر و محیط بیرونی ۶٬۳ کیلومتر است. آرامگاه در جنوب غربی داخل شهر و رو به شرق قرار دارد. اتاق اصلی آرامگاه که تابوت و آثار تدفین را در خود جای داده‌است، هسته مجموعه معماری آرامگاه است. خود آرامگاه هنوز کاوش نشده‌است. کاوش‌های باستان‌شناسی در حال حاضر بر روی مکان‌های مختلف شهر مردگان وسیع اطراف آرامگاه، از جمله لشکر سفالین در شرق تپه مقبره متمرکز است. لشکر سفالی به عنوان پادگان آرامگاه خدمت می‌کرد و هنوز به‌طور کامل حفاری نشده‌است. تاریخ کار بر روی آرامگاه بلافاصله پس از به تخت نشستن امپراتور چین در سال ۲۴۶ پیش از میلاد آغاز شد، زمانی که او هنوز ۱۳ ساله بود، اگرچه ساخت و ساز کامل آن تنها پس از فتح شش ایالت بزرگ دیگر و جنگ‌های یکپارچگی چین در ۲۲۱ پیش از میلاد آغاز شد. منبع شرح ساخت آرامگاه از سیما کیان در فصل ششم شیجی که شامل زندگی‌نامه چین شی هوانگ است آماده است. منابع پیوند به بیرون Disputes over Possible Excavation Mausoleum of Emperor Qinshihuang (259–210 BC) The Necropolis of the First Emperor of Qin Excerpt from lecture آرامگاه‌ها در چین جاذبه‌های گردشگری در شی‌آن چین شی هوانگ دودمان چه‌این ساختمان‌ها و سازه‌ها در شی‌آن مقاله‌های حاوی متن به زبان چینی مختصات در ویکی‌داده میراث جهانی یونسکو در چین ساختمان‌ها و سازه‌های کامل‌شده در سده ۳ (پیش از میلاد)
آرمگاه ابوذر بوزجانی محل دفن شیخ ابوذر بوزجانی در شهر تاریخی بوژگان واقع شده‌است. این آرامگاه، در شهر تاریخی بوژگان و به فاصله ۱۸ کیلومتری شرق شهر تربت‌جام واقع شده‌است. نمای بیرونی آرامگاه آجری است و سقف آن نیز به صورت ضربی با خشت خام و به شکل نیمه استوانه ای بر روی دیوارهای جانبی استوار است. در وسط آرامگاه قبر ابوذر بوزجانی قرار دارد که بر لوح آن این عبارت حک گردیده‌است: جستارهای وابسته فهرست آثار ملی ایران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منابع آرامگاه‌های تاریخی شهرستان تربت‌جام
370f9a4b-204d-408f-aa7e-83f850069295
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی در مرکز شرقی کدام کشور واقع شده‌است؟
false
{ "answer_start": [ 88 ], "text": [ "افغانستان" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
درجه و ۴۹ دقیقه و ۱۶ ثانیه تا ۶۸ درجه و ۴۹ دقیقه " ۵۶ ثانیه عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. طول متوسط این ولایت به خط مستقیم در جهت شمال به جنوب ۲۴۰ کیلومتر و عرض متوسط ان در جهت شرقی -غربی حدود ۱۸۱ کیلومتر است. ولایت غزنی از سمت شمال با ولایت بامیان و میدان وردک، از جنوب و جنوب غربی با ولایت زابل، از مشرق با ولایت لوگر و پکتیا و از جنوب شرقی به ولایت پکتیکا از مغرب نیز به ولایت ارزگان و دایکندی محدود است. شهر غزنی مرکز ولایت غزنی است و از کابل ۱۳۵ کیلومتر فاصله دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا ۲٬۱۸۳ و پهناوری آن ۲۳٬۳۷۸ کیلومتر مربع است که تقریباً یک بیست و هشتم یا ۳٫۵٪ پهناوری کل افغانستان را شامل می‌شود. ولسوالی ناور بزرگ‌ترین و ولسوالی رشیدان کوچک‌ترین ولسوالی‌های غزنی هستند. کوه‌های ولایت غزنی عبارتند از: قاده باریک در شمال غرب، شنکی در جنوب، جرکنه در جنوب شرق، هندوکش در شمال شرق و کوه بابا در شمال. آب ایستاده غزنی، بند سرده، بند سلطان، بند زنخان وبند زردسنگ دریاچه‌های مهم این ولایت می‌باشند که نقش عمده‌ای در کشاورزی منطقه دارد. دریای غزنی از ارتفاعات بهسود سرچشمه گرفته در دشت ناور بند سلطان بالای آن تأسیس شده‌است و پس از عبور از شهر غزنی، در ولسوالی ناوه به آب ایستاده غزنی می‌ریزد. آب و هوا غزنی دارای آب و هوایی نیمه‌صحرایی و کوهستانی می‌باشد. دما در دشت ناور، شمال غزنی با آب ایستاده در جنوب غزنی تفاوت زیادی دارد. در ناور دمای تابستان به ۲۵ الی ۳۰ درجه سانتی‌گرید و در زمستان به ۲۵- درجه می‌رسد که بسیار سرد و غیرقابل تحمل است. اما در آب ایستاده با ۱۵- درجه در زمستانها هوا نسبتاً گرم‌تر می‌باشد. ۱۸۸ روز آن درجریان سال نسبتاً گرم و هوای آن، از تاریخ ۱۲ اکتبر تا ۱۰ اپریل، سرد و بارانی است. سطح متوسط بارندگی سالانه در غزنی ۲۲۹۶ ملی متر تخمین شده و زمین آن، از سطح بحر ۱۸۰۰ متر ارتفاع دارد. اقتصاد موسی خان اکبرزاده والی غزنی اظهار داشت که پروژه‌های مهم توسعه‌ای در جنوب غزنی در سال ۲۰۱۲ آغاز می‌شود. چون غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ انتخاب گردید این پروژه‌ها روی دست گرفته شده‌است که شامل: ساخت یک مرکز فرهنگی اسلامی، یک مسجد، یک بازار سرپوشیده، یک سالن ورزشی، یک مهمانسرا، یک فرودگاه، یک هتل پنج ستاره، دو ساختمان ۲۷ طبقه و سایر موارد می‌شود. بودجه این پروژه‌ها ۳۰ میلیون دلار اس و برای بیش از ۲۰۰۰ نفر فرصت شغلی مهیا می‌کند. ۱۰ میلیون دلار این بودجه توسط دولت مرکزی، ۷ میلیون دلار توسط تیم بازسازی ولایتی لهستان (PRT) و ۳ میلیون دلار توسط ایالات متحده تأمین می‌شود. غزنی تا پایان سال ۲۰۱۲ یک جاده ۴۰ کیلومتری آسفالت نیز خواهد داشت. کشاورزی به دلیل هوای مناسب و بارندگی نسبتاً خوب که اغلب در زمستان و اوایل بهار به صورت برف و باران می‌بارد، انواع میوه‌ها و محصولات زراعتی خاص این مناطق در غزنین به عمل می‌آید. نیز به دلیل رونق پرورش دام و دامداری، انواع حیوانات اهلی پرورشی در آن تربیت و نگهداری می‌شود. پوشاک و لباس‌هایی که از مو و پوست حیوانات
این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر توسط انگلیسی‌ها و ۱۰۰ سال بعد توسط شوروی‌ها ضربه دید. شهر غزنی به دلیل مناره‌های ساخته شده ستاره‌ای شکل خود مشهور است. قدمت آنها از اواسط قرن دوازدهم است و بازمانده مسجد بهرام‌شاه می‌باشد. اضلاع آنها با نقوش هندسی تزئین شده‌است و بخش‌های بالای مناره‌ها آسیب دیده یا از بین رفته‌است. مهم‌ترین مقبره واقع در غزنی آرامگاه سلطان محمود غزنوی است. موارد دیگر شامل مقبره شاعران و دانشمندان است، به عنوان مثال ابوریحان بیرونی و سنایی. ابن بطوطه خاطرنشان می‌سازد: «قسمت اعظم شهر ویران شده‌است، اما چیزی جز بخشی از آن هنوز پابرجاست، اگرچه قبلاً شهر بزرگی بود.» بابر در خاطرات خود ثبت می‌کند که غزنی بخشی از زابلستان بوده‌است. این منطقه توسط مغولها کنترل می‌شد تا اینکه نادرشاه و نیروهای ایرانی اش در سال ۱۷۳۸ به آن حمله کردند. احمد شاه درانی غزنی را در سال ۱۷۴۷ فتح کرد و آن را بخشی از امپراتوری درانی کرد. در جریان جنگ اول افغان و انگلیس، غزنی توسط نیروهای هندی به رهبری انگلیس در نبرد غزنی تخریب شد. در دهه ۱۹۶۰ بودایی مٶنث ۱۵ متری از سایت باستانی تپه سردار کشف شد که به پشت خوابیده و با ستونهای خالی احاطه شده بود که در گذشته توسط بوداهای نر کوچکتر محافظت شده‌بود. بخشهایی از این بودا به سرقت رفته‌است. در دهه ۱۹۸۰ یک پناهگاه آجری گلی برای محافظت از مجسمه ایجاد شد، اما تکیه گاه‌های چوب برای هیزم به سرقت رفته و پناهگاه تا حدی فرو ریخت. غزنین در گذشته از نظر اقتصادیی اهمیت فراوان داشته‌است. این امر نه تنها به دلیل موقعیت استراتژیک و مهم تجاری آن که خراسان و ایران را به شبه قاره هند پیوند می‌داد و به عنوان مرکز مهم تجاری و بارانداز کالاهای شبه قاره به خراسان، شمال و ایران نقش خود را ایفا می‌کرد، بلکه خاک خوب، هوای معتدل، آب نسبتاً کافی، مردمان کوشا و زحمت‌کش و پیداوار متنوع و فراوان زراعتی و دامی، آن را به یک نقطه مهم و غنی تبدیل نموده بود. آثار تاریخی غزنی، تاریخ ۱۵۰۰ ساله قبل از اسلام دارد؛ مناطق تاریخی زیاد و آثارهای باستانی فراوان در غزنی موجود است؛ اما اکثر این مناطق و آثارهای تاریخی، در اثر بی‌توجهی از بین رفته یا هم در حالت نابودی قرار دارد. مهم‌ترین منطقهٔ تاریخی غزنی؛ شهر کهنهٔ غزنی یا بالاحصار است، که قبلاً مقر سلطنت سلطان محمود غزنوی بود. این قلعه، حدود ۴۰ برج دارد و گفته می‌شود که صدها سال قبل، یک سرپوش بازار طلا نیز در اینجا وجود داشت، که به اثر جنگ‌ها تخریب و آثار تاریخی و طلای این بازار زیرخاک شده‌اند. در ولایت غزنی، جمعاً حدود ۳۰۰ آثار و مقبرهٔ تاریخی موجود است. جغرافیا ولایت غزنی در مرکز افغانستان بین ۳۲ درجه و چهار دقیقه و ۹ ثانیه تا ۳۴ درجه و ۱۳ دقیقه و ۵۱ ثانیه عرض شمالی و ۶۶ درجه و ۴۹ دقیقه و ۱۶ ثانیه تا ۶۸ درجه و ۴۹ دقیقه " ۵۶ ثانیه عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. طول متوسط این ولایت به خط مستقیم در
غیل یک منطقهٔ مسکونی در امارات متحده عربی است که در امارت شارجه واقع شده‌است. غیل ۲۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای امارات متحده عربی منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای امارات متحده عربی مناطق مسکونی در شارجه
غار کنت در نزدیک تورکوامی انگلستان واقع شده است و منبع کسب اطلاعات بسیار در مورد انسان عصر پالئولتیک می‌باشد. منابع غارهای انگلستان
موتور غلامحسین کوهستانی یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان جازموریان واقع شده‌است. موتور غلامحسین کوهستانی ۱۰۴ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ایران منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای ایران مناطق مسکونی در شهرستان رودبار جنوب
رامک روستایی در افغانستان واقع در ولایت غزنی و مرکز ولسوالی ده‌یک است. منابع ولایت غزنی مناطق مسکونی در ولایت غزنی
غزایا یک منطقهٔ مسکونی در لیبی است که در استان نالوت واقع شده‌است. غزایا ۵۹۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای لیبی منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای لیبی مناطق مسکونی در استان نالوت
قره‌باغ نام یکی از ولسوالی های ولایت غزنی افغانستان است. همچنین نام شهری واقع در مرکز ولسوالی قره‌باغ، ولایت غزنی، افغانستان است. جمعیت ساکن در ولسوالی قره باغ از هزاره های افغانستان می باشد. جستارهای وابسته ولسوالی قره‌باغ ولایت غزنی منابع مناطق مسکونی در ولایت غزنی ولایت غزنی
8c167d8e-d722-451e-a13f-baea98904596
غزنی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه و غزنین، شهری است در ولایت غزنی، که در مرکز شرقی افغانستان واقع شده‌است. این شهر با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر و در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است. شاهراه کابل – قندهار که شهرهای شمالی را به شهرهای جنوبی افغانستان وصل می‌کنید از این شهر نیز می‌گذرد. باشندگان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنهٔ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد.
شهر غزنی با چه نام‌های تاریخی شناخته شده‌است؟
false
{ "answer_start": [ 34 ], "text": [ "غزنه و غزنین" ] }
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
تزئینات باقی مانده‌است. آثار تاریخی دیگر در جنوب بلخ عبارتند از: تخت رستم، و مسجد نه‌گنبد (حاجی پیاده یا نوبهار باستان) که در نیمهٔ سدهٔ نهم میلادی به سبک سامانی بنا شده و یکی از نخستین بناهای اسلامی در افغانستان است. غزنی: از شهرهای تاریخی افغانستان است و زمانی پایتخت غزنویان و غوریان (سده‌های یازدهم تا سیزدهم میلادی) و بعدها تیموریان (سده‌های پانزدهم تا شانزدهم میلادی) بود. در زمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود غزنی به مرکز سیاسی و فرهنگی آسیای میانه و هند تبدیل می‌شود. آثار آن را می‌توان در تعداد زیادی از ویرانه‌های بناهای یزرگ و عظیمی نشان داد که هنوز در اطراف و محلات غزنی پراکنده‌اند. مؤلفین اولیه اسلامی عصر غزنویان، از تعداد زیاد باغ‌ها، مساجد، منارها، مدرسه‌ها و قصرهای غزنی یاد می‌کنند. چیزهای زیادی از غارت در امان نمانده، اما حوزهٔ وسیعی از ویرانه‌های بناهای تاریخی، بین شهر کهنهٔ غزنی، که با حصاری احاطه شده، و روستای روضه واقع بر روی یک تپه، هنوز وجود دارد. دو منار بلند بجای‌مانده از دورهٔ غزنویان از ارزشمندترین این بناهاست که هنوز در وضع خوبی پابرجاست. هر دو منار از خشت پخته و در بالای پلان یک ستاره هشت ضلعی ساخته شده‌است. یکی از این‌ها توسط سلطان مسعود (مسعود سوم) ساخته شده و دیگری در جوار او توسط بهرامشاه اعمار گردیده‌است. آثار معماری اولیه اسلامی، که مشابه آن در شمال افغانستان و ترکستان نیز یافت می‌شود، در غزنی خودنمایی می‌کنند. قصر مسعود سوم مجموعه‌ای وسیع از چهار ایوان، یک مسجد و چند شبستان است. تزئینات باشکوه، از خشت پخته و گچ، با رنگ‌های روشن رنگ‌آمیزی شده‌اند. نقش‌های هندسی و متن‌های فارسی حک‌شده از ابتکارات غزنویان بوده که اوج شکوه و شوکت آنان را نشان می‌دهد. برخی از قطعات آن به موزیم کابل انتقال داده شدند. بسیاری از آرامگاه‌های شخصیت‌های مهم غزنوی در اطراف شهر پراکنده‌اند، که از آن جمله می‌توان به مقبرهٔ سَبُکتِگین، مقبرهٔ شاهِ شهید و آرامگاه سلطان محمود غزنوی (که ارزشمندترین آنهاست) و باغ آن که امروزه روضه نامیده می‌شود، اشاره کرد. تعداد زیادی ابزار بُرُنزی و سُفالی نیز در اطراف و محلات غزنی کشف شده‌اند. لشکری بازار: پایگاه باستان‌شناسی لشکری بازار که امروزه در منطقه‌ای بیابانی در امتداد سواحل رود هلمند، در بین بُست و لشکرگاه (مرکز ولایت هلمند) واقع است، در عصر غزنویان و غوریان و حتی بعد از آن مجموعه‌ای از قصرها، مسجد، و بناهایی همچون بازار و کارگاه‌های صنعتگران و هنرمندان را در خود جای داده بود که هنوز بقایای آن به‌شمول قصرهای متعدد مانند غزنی توسط حیاط‌ها با ایوان‌ها و مجسمه‌های گچی و نقاشی دیواری تزئین‌کننده دیوارها امروز دیده می‌شود. بازهم مانند غزنی، مواد تعمیراتی عمدتاً خشت بوده و خشت‌ها به عنوان یک اثر تزئیناتی بسیار مرغوب بکار رفته‌است. بزرگترین و جنوبی‌ترین سه قصر تشکیل‌کننده یک مستطیل حدود ۱۰۰ در ۲۵۰ متر است. اتاق‌های قصر بدور یک حیاط مستطیلی قرار دارد که در هر چهارجانب بواسطه یک ایوان جابجا شده در وسط هرجانب قراردارد. نقاشی‌های گچی و رنگی بالای دیوارها و پایه‌ها نشاندهنده محافظین کاملاً مسلح دربالای یک زمینه گل‌ها، حیوانات و مایه‌های دیگراست. دیوارهای با برج‌های نیم‌دایروی تقریباً تمام مجموعه را احاطه نموده‌است. هرات: شهری بزرگ است، که بخش قدیمی آن (شهر کهنه) توسط بقایای
این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر توسط انگلیسی‌ها و ۱۰۰ سال بعد توسط شوروی‌ها ضربه دید. شهر غزنی به دلیل مناره‌های ساخته شده ستاره‌ای شکل خود مشهور است. قدمت آنها از اواسط قرن دوازدهم است و بازمانده مسجد بهرام‌شاه می‌باشد. اضلاع آنها با نقوش هندسی تزئین شده‌است و بخش‌های بالای مناره‌ها آسیب دیده یا از بین رفته‌است. مهم‌ترین مقبره واقع در غزنی آرامگاه سلطان محمود غزنوی است. موارد دیگر شامل مقبره شاعران و دانشمندان است، به عنوان مثال ابوریحان بیرونی و سنایی. ابن بطوطه خاطرنشان می‌سازد: «قسمت اعظم شهر ویران شده‌است، اما چیزی جز بخشی از آن هنوز پابرجاست، اگرچه قبلاً شهر بزرگی بود.» بابر در خاطرات خود ثبت می‌کند که غزنی بخشی از زابلستان بوده‌است. این منطقه توسط مغولها کنترل می‌شد تا اینکه نادرشاه و نیروهای ایرانی اش در سال ۱۷۳۸ به آن حمله کردند. احمد شاه درانی غزنی را در سال ۱۷۴۷ فتح کرد و آن را بخشی از امپراتوری درانی کرد. در جریان جنگ اول افغان و انگلیس، غزنی توسط نیروهای هندی به رهبری انگلیس در نبرد غزنی تخریب شد. در دهه ۱۹۶۰ بودایی مٶنث ۱۵ متری از سایت باستانی تپه سردار کشف شد که به پشت خوابیده و با ستونهای خالی احاطه شده بود که در گذشته توسط بوداهای نر کوچکتر محافظت شده‌بود. بخشهایی از این بودا به سرقت رفته‌است. در دهه ۱۹۸۰ یک پناهگاه آجری گلی برای محافظت از مجسمه ایجاد شد، اما تکیه گاه‌های چوب برای هیزم به سرقت رفته و پناهگاه تا حدی فرو ریخت. غزنین در گذشته از نظر اقتصادیی اهمیت فراوان داشته‌است. این امر نه تنها به دلیل موقعیت استراتژیک و مهم تجاری آن که خراسان و ایران را به شبه قاره هند پیوند می‌داد و به عنوان مرکز مهم تجاری و بارانداز کالاهای شبه قاره به خراسان، شمال و ایران نقش خود را ایفا می‌کرد، بلکه خاک خوب، هوای معتدل، آب نسبتاً کافی، مردمان کوشا و زحمت‌کش و پیداوار متنوع و فراوان زراعتی و دامی، آن را به یک نقطه مهم و غنی تبدیل نموده بود. آثار تاریخی غزنی، تاریخ ۱۵۰۰ ساله قبل از اسلام دارد؛ مناطق تاریخی زیاد و آثارهای باستانی فراوان در غزنی موجود است؛ اما اکثر این مناطق و آثارهای تاریخی، در اثر بی‌توجهی از بین رفته یا هم در حالت نابودی قرار دارد. مهم‌ترین منطقهٔ تاریخی غزنی؛ شهر کهنهٔ غزنی یا بالاحصار است، که قبلاً مقر سلطنت سلطان محمود غزنوی بود. این قلعه، حدود ۴۰ برج دارد و گفته می‌شود که صدها سال قبل، یک سرپوش بازار طلا نیز در اینجا وجود داشت، که به اثر جنگ‌ها تخریب و آثار تاریخی و طلای این بازار زیرخاک شده‌اند. در ولایت غزنی، جمعاً حدود ۳۰۰ آثار و مقبرهٔ تاریخی موجود است. جغرافیا ولایت غزنی در مرکز افغانستان بین ۳۲ درجه و چهار دقیقه و ۹ ثانیه تا ۳۴ درجه و ۱۳ دقیقه و ۵۱ ثانیه عرض شمالی و ۶۶ درجه و ۴۹ دقیقه و ۱۶ ثانیه تا ۶۸ درجه و ۴۹ دقیقه " ۵۶ ثانیه عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. طول متوسط این ولایت به خط مستقیم در
مناره‌های غزنین دو برج مناره‌ای تزئین شده در مرکز افغانستان است که در میانهٔ سدهٔ دوازده میلادی ساخته شدند و تنها یادگارهای به جای مانده از بهرام‌شاه‌اند. این دو مناره ۶۰۰ متر از یکدیگر فاصله دارند و در فضایی باز در شرق غزنی جای دارند. هر دو مناره، ۲۰ متر بلندی دارند و از آجر پخته ساخته شده‌اند. سطح این دو برج با الگوهای هندسی منظم تزئین شده و آیه‌های قرآن با موزائیک‌های تراکوتا روی آن نوشته شده‌است. در دههٔ ۱۹۶۰ در دورهٔ کوتاهی تلاش شد تا از این برج‌ها نگهداری شود و بر روی سقف آن‌ها ورق‌های فلزی قرار داده شد. پیشینه مناره‌های سدهٔ ۱۲ میلادی غزنی، شناخته شده‌ترین بناهای تاریخی شهر غزنی و از جمله یادگارهای حکومت غزنویان هستند. نام سازندهٔ هر یک از مناره‌ها، بر روی آن‌ها گذاشته شده‌است که عبارت‌اند از منارهٔ مسعود سوم (۱۰۹۹ تا ۱۱۱۵ میلادی) و منارهٔ بهرام‌شاه (۱۱۱۸ تا ۱۱۵۷ میلادی). کاخ مسعود سوم در نزدیکی برج‌ها بنا شده بود. مناره‌ها بلندی بیشتری داشتند اما در گذر زمان بخش بالایی آن‌ها آسیب دید و تخریب شد. بخشی از منارهٔ مسعود سوم در اثر زمین‌لرزه در ۱۹۰۲ آسیب دید. در نقاشی‌های به جای مانده از پیش از زمین‌لرزهٔ ۱۹۰۲، این مطلب به خوبی روشن است. مشکلات از مناره‌های غزنی به خوبی نگهداری نمی‌شود و هر دو برج در خطر بلایای طبیعی و ناپایداری‌های سیاسی افغانستان‌اند. هیچ پایگاه امنیتی برای نگهداری از برج‌ها در محل مستقر نیست و آن‌ها نیاز به تعمیر سقف برای جلوگیری از نفوذ آب دارند. الگوی تزئینی روی دیوارهٔ برج‌ها دارای جزئیات فراوان و پیچیده‌است به همراه آیات قرآن که روی آن‌ها کار شده و همه به سرعت در حال خرابی در اثر برف و باران‌اند. همچنین سیل و آبگرفتگی‌های دوره‌ای که در منطقه روی می‌دهد به سرعتِ خرابی این برج‌ها افزوده‌است. جستارهای وابسته منار جام مناره غزنی منابع برج‌ها حفاظت تاریخی ساختمان‌ها و سازه‌ها در استان غزنی، افغانستان معماری اسلامی معماری مسجد مناره‌ها میراث جهانی در خطر
بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود. در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود. جغرافیا شهر غزنی در شمال ولایت غزنی قرار دارد. این شهر مانند اکثر مناطق افغانستان در حصار کوه‌ها بوده و داری آب و هوای خیلی گرم در تابستان و خیلی سرد در زمستان می‌باشد. آب و هوا آب و هوای سرد در زمستان و تابستان‌های خوش آب و هوا، همراه با بارش سالانه ۲۲۰ میلیمتر فرهنگ تعلیم و تربیت شهر غزنی ۵۴ مکتب دولتی و ۱۶ مکتب خصوصی برای آموزش محصلان ثانوی دارد. بر طبق آمار وزارت معارف غزنی دارای ۵۹٬۹۶۰ محصل ثانویه می‌باشد که ۱۳٬۸۸۶ نفر از آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.دانشگاه غزنی در سال ۱۳۹۳ ه‍.ش راه‌اندازی شد که در آن رشته‌های تربیت معلم، کشاورزی، اقتصاد، ژورنالیسم، حقوق، زراعت، کامپیوتر، ساینس، و طب تدریس می‌شود. در سال ۲۰۱۰ ایالات متحده با راه‌اندازی یک کتابخانهٔ عمومی دسترسی به اطلاعات را در این شهر برای مردم آسان‌تر کرد. ترابری در آپریل ۲۰۱۲، موسی خان اکبر زاده والی غزنی اولین سنگ ساخت فرودگاه غزنی را گذاشت. کار در سال دیگر و با نظارت متصدی مدیریت ولایت غزنی احمد ولی توکلی تکمیل شد. شهر غزنی در نزدیکی شاهراه اصلی نمبر ۱ افغانستان که کابل را به کنهار و هرات متصل می‌سازد، است. جاده یی در شمال غربی، شاهراه را با شهر غزنی جاده یی در شرق، شاهراه را با شهر گردیز و جاده‌های دیگری هم شهر غزنی را با دیگر قریه‌ها و هزاره جات متصل می‌سازد. مردم آموزش شهر دارای چندین مکتب عمومی است. مکتب ملکه جهان، مکتبی تماماً دخترانه است که ۵۰۰۰ دانش آموز دختر و ۱۵۰ معلم دارد. مکتب نسوان شهر کهنه هم مکتبی تماماً دخترانه است که ۳۰۰۰ دانش آموز دختر را تعلیم می‌دهد. اقتصاد امنیت شهر غزنی یکی از شهرهای نسبتاً خطرناک می‌باشد. گروه‌های دهشت‌افکن مانند طالبان نفوذ زیادی در این شهر و ولسوالی‌های پشتون‌نشین این ولایت دارد. بسته‌شدن مکتب‌ها، شلیک راکت بر روی خانه‌های مسکونی و حملات بر روی افراد نظامی اتفاقاتی هستند که هر از چند وقتی در این شهر و ولسوالی‌های اطراف آن رخ می‌دهد. سقوط ولایت غزنی به دست طالبان پنج‌شنبه شب مطابق نهم آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی، گروه طالبان همراه با بیش از سه هزار افراد مسلح از چهار طرف شهر غزنی بالای غزنی حمله نمودند و برای مدتی کنترل شهر را به دست گرفتند، اما نتوانستند بالای مقام ولایت و ادارات امنیتی مسلط شوند. پس از سه روز جنگ با بیش از ۸۰۰ قربانی از طالبان و بیش از ۳٬۰۰۰ قربانی از نظامیان و افراد ملکی، طالبان عقب‌نشینی نمودند. در میان کشته‌شدگان طالبان ترویست جنگجویان پاکستانی نیز دیده می‌شد. مکان‌های تاریخی آرامگاه سلطان محمود غزنوی قصر سلطان مسعود غزنوی آرامگاه ابوریحان بیرونی آرامگاه ابوالفضل بیهقی آرامگاه سنایی غزنوی آرامگاه شریف خان آرامگاه سبکتگین بالاحصار غزنی مناره‌های غزنی تپهٔ سردار مکان‌های دیدنی دورهٔ غزنویان: حکیم سنایی در حدیقةالحقیقه غزنی را این‌گونه وصف کرده‌است: باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و هم‌چنین انجام
نبرد غزنی نبرد غزنی در سال ۱۱۴۸ بین ارتش غوریان به رهبری سیف‌الدین سوری و ارتش سلطان بهرام شاه از غزنی درگرفت. حاکم غوریان بهرام شاه را شکست داد و شهر را تصرف کرد و بهرام شاه به هند گریخت. مع‌الوصف، بهرام‌شاه در سال بعد بازگشت و سیف الدین سوری را شکست داد و غزنی را باز پس گرفت. منابع آسیا در ۱۱۴۸ (میلادی) تاریخ ولایت غزنی نبردهای شاهنشاهی غزنوی نبردهای مرتبط با غوریان
غلام چم یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان درام واقع شده‌است. غلام چم ۸۴ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ایران منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای ایران مناطق مسکونی در شهرستان طارم
موتور غلامعلی دهقانی یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان جلگه چاه هاشم واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ایران منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای ایران مناطق مسکونی در شهرستان دلگان
غار چرخو مربوط به دوره نوسنگی است و در شهرستان مرودشت، بخش درودزن، روستای جشنیان واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۱۰۵۲۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. جستارهای وابسته فهرست آثار ملی ایران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منابع آثار دوره نوسنگی در شهرستان مرودشت غارهای تاریخی شهرستان مرودشت
de74726a-96e3-4ef0-b23f-25e9c85f7f06
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
نبردهایی که بین افغان ها و انگلستان اتفاق افتاد در چه سالهایی بود؟
false
{ "answer_start": [ 1015 ], "text": [ "۱۸۴۲–۱۸۳۸" ] }
نبرد کافر قلعه در سال ۱۸۱۸ میان قاجاریان ایران و نیروهای امپراتوری درانی افغانستان رخ داد. ایرانی‌ها هرات را در سال ۱۸۱۶ گرفته بودند اما هنگامی که افغان‌ها با جنگ شدید چریکی در حومه در برابر اشغال شهر مقاومت کردند، مجبور به ترک آن شدند. در سال ۱۸۱۸ فتحعلی‌شاه ایران پسرش محمدعلی میرزا را همراه با لشکری به هرات روانه کرد تا آن را بازپس گیرد. ایرانی‌ها از خراسان شروع به پیشروی کردند و اندکی پس از گذر از مرز در شهر کافرقلعه (اسلام‌قلعه کنونی) با افغان‌ها روبرو شدند. افغان‌ها در این نبرد پیروز شدند و ایرانیان عقب‌نشینی کردند. منابع آسیا در ۱۸۱۸ (میلادی) تاریخ ولایت هرات کافرقلعه کافرقلعه نبردهایی که سلطنت درانی در آن دخیل بود
نبرد بانکر هیل بخشی از محاصره بوستون در ایالات متحده بود که در جریان جنگ استقلال آمریکا اتفاق افتاد. نبرد بانکر هیل در تاریخ ۱۷ ژوئن ۱۷۷۵ در حین محاصره بوستون اتفاق افتاد. این نبرد به دلیل مجاورت با تپه بانکر با این نام شناخته می‌شود اگر چه به این خاطر که بیشتر نبرد بر روی تپه بریدز هیل (Breed's Hill) رخ داد، از آن به عنوان نبرد بریدز هیل نیز نام برده می‌شود. در این نبرد رهبری نیروهای انقلابی آمریکایی برعهده ژنرال ایزرائیل پاتنم بود و رهبری نیروی نظامی بریتانیایی را سرلشکر ویلیام هاو عهده‌دار بود. منابع مستعمرات سیزده‌گانه در ۱۷۷۵ (میلادی) تاریخ بوستون تاریخ تفنگداران دریایی سلطنتی تاریخ نظامی ایالت‌های نیو انگلند آمریکا چارلزتاون، بوستون ستیزه‌های ۱۷۷۵ ماساچوست در ۱۷۷۵ (میلادی) ماساچوست در انقلاب آمریکا نبردها در جنگ انقلاب آمریکا نبردهای ایالات متحده آمریکا نبردهای بریتانیای کبیر بوستون در سده ۱۸ (میلادی)
افغانستان یکی از کشور های شرکت کننده در بازی های آسیایی ۲۰۲۲ هانگژو ، چین است. ، منابع کشورها در بازی‌های آسیایی ۲۰۲۲ افغانستان در بازی‌های آسیایی
کرده و به سمت هرات گریختند. پیامدها پس از درگیری با افغان‌های ابدالی، نادر که سپاه خود را درمانده می‌دید، از تعقیب نیروهای افغان که به سمت هرات عقب نشسته بودند، چشم پوشی کرد و به سمت مشهد به راه افتاد و انتقام از افغان‌ها را به آینده موکول کرد. جستارهای وابسته نبرد کافرقلعه افغان‌های ابدالی هوتکیان پانویس منابع آسیا در ۱۷۲۷ (میلادی) تاریخ نظامی در ۱۷۲۷ (میلادی) جنگ‌های دوره صفویان ایران در ۱۷۲۷ (میلادی) تاریخ استان خراسان رضوی
میر عبدالله برادر میرویس جانشین او شد اما با کمک افغان‌ها، محمود افغان فرزند ارشد میرویس، با قتل میر عبدالله کنترل قندهار را به دست آورد. نخستین هجوم محمود افغان در نخستین حمله محمود افغان به ایران در سال ۱۱۳۴ هجری قمری، کرمان عرصه تاخت و تاز او قرار گرفت. پیروزی‌های لطفعلی خان داغستانی لطفعلی خان داغستانی، صدر اعظم فرمانده سپاه و والی فارس، با بخشی از افراد نخبه و برگزیده سپاه خود برای راندن افغان‌ها به اردوگاه آنان یورش برد و آنجا را به تصرف خود درآورد. سواره نظام او، مهاجمان را تا قندهار تعقیب نمودند. محمود افغان در پایان این اولین هجوم شکست خورده و به قندهار برگشت. دومین هجوم محمود افغان (شکست گلون‌آباد) در طی دو سالی که بین حمله نخست محمود افغان و یورش نهایی او، فرصت بود، دربار شاه سلطان حسین هیچ اقدام مؤثری در مهار کردن قدرت افغان‌ها که روز به روز در حال توسعه بودند، نکرد و چاره‌ای نیندیشید محمود با سپاهی که تعداد آن ۱۸۰۰۰ نفر مرکب از غلزایی‌ها و هزاره‌ها و بلوچ‌ها بودند به سیستان و کرمان لشکر کشید. گرچه محمود افغان، سیستان و کرمان را در این بار دوم به آسانی فتح کرد، اما موفق به فتح قلعه کرمان، نشدند. شاه سلطان حسین وقتی فهمید محمود نزدیک اصفهان می‌باشد به او پیشنهاد باج هنگفتی داد، اما محمود افغان نپذیرفت و وحشت همچنان در اصفهان مستولی بود. در این حین صاحب منصبان شاه سلطان حسین برسر چگونگی دفاع از اصفهان با هم اختلاف نظر داشتند. در این هنگام شاه سلطان حسین فرمان‌هایی خطاب به سرداران و حکام برخی ولایات فرستاد و تأکید کرد که با سپاهیان تحت فرمان خود هر چه زودتر در پایتخت حاضر شوند، اما جمعی از سرداران که در نواحی فارس و آذربایجان بودند، هنگامی که نزدیک اصفهان رسیدند همین که چشم ایشان بر علامات افغان‌ها افتاد، راه فرار پیش گرفته، هر یک به سمت ولایات خود فرار کردند. سرانجام دو سپاه روبه‌روی هم قرار گرفتند. سرداران شاه سلطان حسین علی‌رغم تمایل خود در رأس یک سپاه ۳۰٬۰۰۰ نفری که اکثر آن‌ها را مردان جنگ ناآزموده تشکیل می‌دادند، به رویارویی با دشمن حرکت کردند. محاصره اصفهان و تصرف کاخ فرح‌آباد شکست گلون‌آباد اوضاع حکومت شاه سلطان حسین را بیش از پیش پیچیده ساخت. اضطراب مردم در اثر اخباری که فراریان جنگ به انگیزه ترس و توجیه فرار خود منتشر می‌ساختند، غلبه شایعات بر قضاوت صحیح از میزان قدرت دشمن مهاجم و هجوم زنان و مردان و اطفال برای یافتن پناهگاه، حکومت را به وضع وحشت‌انگیزی سر درگم کرده بود. یک فرانسوی که شاهد عینی اوضاع بوده، گزارش داده‌است: پس از پیروزی محمود افغان در جنگ گلون‌آباد، او به کاخ فرح آباد حمله کرد و افغان‌ها به راحتی وارد کاخ شدند و آن را به تصرف درآوردند. لکهارت می‌گوید: فروپاشی و تاج نهادن سرانجام پس از محاصره‌ای که حدوداً یک سال طول کشید، شاه سلطان حسین خود را تسلیم محمود افغان کرد. شاه سلطان حسین و همراهان انگشت شمار او، از میان کوچه‌ها و خیابان‌های اصفهان، شرمگین و اندوهبار عبورکردند، شاه سلطان حسین با اسبی که از محمود افغان به عاریه گرفته بود، با تشریفات غم‌انگیزی وارد کاخ محبوب خود فرح آباد شد. گزارش ژوزف آپی
نووی چیفلیک یک منطقهٔ مسکونی در بلغارستان است که در شهرستان کیوستندیل واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای بلغارستان منابع پیوند به بیرون روستاهای استان کیوستندیل
چهارده دامغان یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر دامغان استان سمنان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سرب و روی است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان سمنان منابع اندیس‌های استان سمنان اندیس‌های فلزی
جیمسون توماس (؛ – ) یک هنرپیشه اهل بریتانیا بود. وی بین سال‌های ۱۹۲۳ تا ۱۹۳۹ میلادی فعالیت می‌کرد. از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به یکصد مرد و یک زن، در یک شب اتفاق افتاد، تماس الزتری، همسر کشاورز اشاره کرد. منابع بازیگران تئاتر مرد اهل انگلستان بازیگران مرد انگلیسی سده ۲۰ (میلادی) بازیگران مرد اهل لندن بازیگران مرد فیلم اهل انگلستان بازیگران مرد فیلم صامت اهل انگلستان درگذشتگان ۱۹۳۹ (میلادی) درگذشتگان به علت سل درگذشتگان سده ۲۰ (میلادی) به علت سل زادگان ۱۸۸۸ (میلادی) درگذشتگان به علت بیماری عفونی در کالیفرنیا
اولین فصل ابرستاره ستاره افغان بود که در سال ۱۳۸۹ پخش شد. این فصل فقط به رقابت بین ستاره‌ها و نایب ستاره‌های پنج فصل‌ قبلی ستاره افغان می‌پردازد تا ابرستاره نهایی معلوم گردد. خواننده‌ای که به مقام اول این فصل دست یابد تاج "ابرستاره" تمام ستارگان افغانستان را به خود اختصاص خواهد ‌داد. هدایت شرکت کنندگان این فصل بر عهده دو داور به نام‌های احمد فانوس و نذیر خارا بود که هر کدام ۶ خواننده در تیم خود داشتند. ابرستاره این فصل سیر ولی زاده از تیم احمد فانوس از فصل اول ستاره افغان بود. مقام دوم به شریف دیدار از تیم نذیر خارا از فصل دوم ستاره افغان رسید. فصل ششم این دوره در نیمهٔ دوم سال ۱۳۸۹ آغاز شد و برندهٔ نهایی این دوره امید الطاف بود که برندهٔ جایزهٔ یک خودرو از شرکت نیسان شد. فصل هفتم رضا رضایی برندهٔ نهایی این دوره از مسابقات ستارهٔ افغان بود که نفرات بعدی به ترتیب متین الکوزای و الماس فراهی بودند. در این دوره به نفر اول مسابقه یک دستگاه خودروی تویوتا کرولا و به دو نفر بعدی دو دستگاه موتورسیکلت هدیه داده‌شد. فصل هشتم در این دوره که در سال ۱۳۹۱ برگزار شد، اختلاف نظر زیادی میان داوران مسابقه بود که در نهایت ساجید حسین جنتی، هارون اندشوار و جمشید سخی به‌ترتیب نفرات برنده اول تا سوم مسابقه بودند. فصل نهم این دوره در نیمهٔ دوم سال ۱۳۹۲ برگزارشد. ستارهٔ این دوره ربيع الله بهزاد بود و برندگان بعدی به ترتیب نایب نایاب و آرش بارز بودند. فصل دهم دهمین دوره از مسابقه در آبان‌ماه سال ۱۳۹۳ برگزار شد و در اسفندماه همان سال به پایان رسید که برندگان این دوره به‌ترتیب علی ساقی، پنج‌شنبه مفتون و الیاس ایثار بودند. فصل دوم ابر ستاره فصل دوم اسپین آف ابرستاره در سال ۱۳۹۴ آغاز شد. این فصل توسط آرش بارز میزبانی شد و در مجموع ۱۲ ستاره و نایب ستاره از ۱۰ فصل قبل حضور داشتند.‌ قالب نمایش شبیه یک نمایش رزمی با دو مربی عبید جوینده و قیس الفت بود. هر داور ۶ خواننده در تیم خود داشت. در بین ۶ تیم برتر هیچ تیمی وجود نداشت و وحید کاظمی داور جدید وارد میدان شد. همچنین این دو داور شدند. برنده فصل امید پارسا از فصل چهارم ستاره افغان بود. مقام دوم به الیاس ایثار از فصل اخیر ستاره افغان (فصل ۱۰) رسید. هر دو فینالیست از تیم عبید جوینده بودند. جایزه برنده یک ماشین شورلت جدید و یک آلبوم صوتی ضبط شده با باربد موزیک و همچنین دو موزیک ویدیو در همان استودیو بود. فصل یازدهم یازدهمین دوره در آبان‌ماه سال ۱۳۹۴ برگزار شد درحالی‌که دو اتفاق نو نسبت به دوره‌های پیشین اتفاق افتاده بود؛ نخستین اتفاق نو این بود که بخشی از مسابقه در خارج از افغانستان و در استرالیا برگزار شد و دومین اتفاق نو، حضور یک خوانندهٔ رپ به‌نام زیبا حمیدی در مسابقه برای نخستین بار بود. برندگان این دوره به ترتیب حبیب‌الله فانى از مزارشریف، اشکان عرب از هرات و راشد آریا بودند. فصل دوازدهم فصل دوازدهم ستاره در سال ۱۳۹۵ آغاز شد. داوران همان داوران فصل یازدهم‌ بودند. مجری فصل هشتم تا یازدهم، مصطفی عزیزیار، جایگزین امید نظامی شد که آخرین بار در فصل
ٰ‌پنج واژه پرسشی، چه چیز(What)، چه وقت(When)، چه مکان(Where)، چرا(Why) و چه کس(Who) و یک پرسش چگونه(How) پرسش‌هایی هستند که پاسخ آن‌ها به عنوان اطلاعات پایه در جمع‌آوری اطلاعات یا حل مشکل در نظر گرفته می‌شود. معمولاً این پرسش‌های پایه‌ای در روزنامه‌نگاری، پژوهش و فعالیت‌های تحقیقی پلیسی کاربرد دارد. پرسش‌ها عبارتند از: چه کسی در موضوع دخیل بوده‌است؟ چه اتفاقی است؟ کجا موضوع اتفاق افتاده‌است؟ چه زمانی موضوع اتفاق افتاده‌است؟ چرا موضوع اتفاق افتاده‌است؛ و برخی پرسش زیر را نیز به مجموعه پرسشات پنج گانه اضافه کردند: چگونه موضوع اتفاق افتاده‌است. منابع پژوهش روزنامه‌نگاری روش‌های حل مسئله عبارات انگلیسی
d4a76195-30c7-48fb-bf53-6111d884c36f
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
در قرن یازده میلادی غزنی مهم ترین کانون چه ادبیاتی بود؟
false
{ "answer_start": [ 832 ], "text": [ "پارسی" ] }
بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود. در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود. جغرافیا شهر غزنی در شمال ولایت غزنی قرار دارد. این شهر مانند اکثر مناطق افغانستان در حصار کوه‌ها بوده و داری آب و هوای خیلی گرم در تابستان و خیلی سرد در زمستان می‌باشد. آب و هوا آب و هوای سرد در زمستان و تابستان‌های خوش آب و هوا، همراه با بارش سالانه ۲۲۰ میلیمتر فرهنگ تعلیم و تربیت شهر غزنی ۵۴ مکتب دولتی و ۱۶ مکتب خصوصی برای آموزش محصلان ثانوی دارد. بر طبق آمار وزارت معارف غزنی دارای ۵۹٬۹۶۰ محصل ثانویه می‌باشد که ۱۳٬۸۸۶ نفر از آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.دانشگاه غزنی در سال ۱۳۹۳ ه‍.ش راه‌اندازی شد که در آن رشته‌های تربیت معلم، کشاورزی، اقتصاد، ژورنالیسم، حقوق، زراعت، کامپیوتر، ساینس، و طب تدریس می‌شود. در سال ۲۰۱۰ ایالات متحده با راه‌اندازی یک کتابخانهٔ عمومی دسترسی به اطلاعات را در این شهر برای مردم آسان‌تر کرد. ترابری در آپریل ۲۰۱۲، موسی خان اکبر زاده والی غزنی اولین سنگ ساخت فرودگاه غزنی را گذاشت. کار در سال دیگر و با نظارت متصدی مدیریت ولایت غزنی احمد ولی توکلی تکمیل شد. شهر غزنی در نزدیکی شاهراه اصلی نمبر ۱ افغانستان که کابل را به کنهار و هرات متصل می‌سازد، است. جاده یی در شمال غربی، شاهراه را با شهر غزنی جاده یی در شرق، شاهراه را با شهر گردیز و جاده‌های دیگری هم شهر غزنی را با دیگر قریه‌ها و هزاره جات متصل می‌سازد. مردم آموزش شهر دارای چندین مکتب عمومی است. مکتب ملکه جهان، مکتبی تماماً دخترانه است که ۵۰۰۰ دانش آموز دختر و ۱۵۰ معلم دارد. مکتب نسوان شهر کهنه هم مکتبی تماماً دخترانه است که ۳۰۰۰ دانش آموز دختر را تعلیم می‌دهد. اقتصاد امنیت شهر غزنی یکی از شهرهای نسبتاً خطرناک می‌باشد. گروه‌های دهشت‌افکن مانند طالبان نفوذ زیادی در این شهر و ولسوالی‌های پشتون‌نشین این ولایت دارد. بسته‌شدن مکتب‌ها، شلیک راکت بر روی خانه‌های مسکونی و حملات بر روی افراد نظامی اتفاقاتی هستند که هر از چند وقتی در این شهر و ولسوالی‌های اطراف آن رخ می‌دهد. سقوط ولایت غزنی به دست طالبان پنج‌شنبه شب مطابق نهم آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی، گروه طالبان همراه با بیش از سه هزار افراد مسلح از چهار طرف شهر غزنی بالای غزنی حمله نمودند و برای مدتی کنترل شهر را به دست گرفتند، اما نتوانستند بالای مقام ولایت و ادارات امنیتی مسلط شوند. پس از سه روز جنگ با بیش از ۸۰۰ قربانی از طالبان و بیش از ۳٬۰۰۰ قربانی از نظامیان و افراد ملکی، طالبان عقب‌نشینی نمودند. در میان کشته‌شدگان طالبان ترویست جنگجویان پاکستانی نیز دیده می‌شد. مکان‌های تاریخی آرامگاه سلطان محمود غزنوی قصر سلطان مسعود غزنوی آرامگاه ابوریحان بیرونی آرامگاه ابوالفضل بیهقی آرامگاه سنایی غزنوی آرامگاه شریف خان آرامگاه سبکتگین بالاحصار غزنی مناره‌های غزنی تپهٔ سردار مکان‌های دیدنی دورهٔ غزنویان: حکیم سنایی در حدیقةالحقیقه غزنی را این‌گونه وصف کرده‌است: باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و هم‌چنین انجام
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر توسط انگلیسی‌ها و ۱۰۰ سال بعد توسط شوروی‌ها ضربه دید. شهر غزنی به دلیل مناره‌های ساخته شده ستاره‌ای شکل خود مشهور است. قدمت آنها از اواسط قرن دوازدهم است و بازمانده مسجد بهرام‌شاه می‌باشد. اضلاع آنها با نقوش هندسی تزئین شده‌است و بخش‌های بالای مناره‌ها آسیب دیده یا از بین رفته‌است. مهم‌ترین مقبره واقع در غزنی آرامگاه سلطان محمود غزنوی است. موارد دیگر شامل مقبره شاعران و دانشمندان است، به عنوان مثال ابوریحان بیرونی و سنایی. ابن بطوطه خاطرنشان می‌سازد: «قسمت اعظم شهر ویران شده‌است، اما چیزی جز بخشی از آن هنوز پابرجاست، اگرچه قبلاً شهر بزرگی بود.» بابر در خاطرات خود ثبت می‌کند که غزنی بخشی از زابلستان بوده‌است. این منطقه توسط مغولها کنترل می‌شد تا اینکه نادرشاه و نیروهای ایرانی اش در سال ۱۷۳۸ به آن حمله کردند. احمد شاه درانی غزنی را در سال ۱۷۴۷ فتح کرد و آن را بخشی از امپراتوری درانی کرد. در جریان جنگ اول افغان و انگلیس، غزنی توسط نیروهای هندی به رهبری انگلیس در نبرد غزنی تخریب شد. در دهه ۱۹۶۰ بودایی مٶنث ۱۵ متری از سایت باستانی تپه سردار کشف شد که به پشت خوابیده و با ستونهای خالی احاطه شده بود که در گذشته توسط بوداهای نر کوچکتر محافظت شده‌بود. بخشهایی از این بودا به سرقت رفته‌است. در دهه ۱۹۸۰ یک پناهگاه آجری گلی برای محافظت از مجسمه ایجاد شد، اما تکیه گاه‌های چوب برای هیزم به سرقت رفته و پناهگاه تا حدی فرو ریخت. غزنین در گذشته از نظر اقتصادیی اهمیت فراوان داشته‌است. این امر نه تنها به دلیل موقعیت استراتژیک و مهم تجاری آن که خراسان و ایران را به شبه قاره هند پیوند می‌داد و به عنوان مرکز مهم تجاری و بارانداز کالاهای شبه قاره به خراسان، شمال و ایران نقش خود را ایفا می‌کرد، بلکه خاک خوب، هوای معتدل، آب نسبتاً کافی، مردمان کوشا و زحمت‌کش و پیداوار متنوع و فراوان زراعتی و دامی، آن را به یک نقطه مهم و غنی تبدیل نموده بود. آثار تاریخی غزنی، تاریخ ۱۵۰۰ ساله قبل از اسلام دارد؛ مناطق تاریخی زیاد و آثارهای باستانی فراوان در غزنی موجود است؛ اما اکثر این مناطق و آثارهای تاریخی، در اثر بی‌توجهی از بین رفته یا هم در حالت نابودی قرار دارد. مهم‌ترین منطقهٔ تاریخی غزنی؛ شهر کهنهٔ غزنی یا بالاحصار است، که قبلاً مقر سلطنت سلطان محمود غزنوی بود. این قلعه، حدود ۴۰ برج دارد و گفته می‌شود که صدها سال قبل، یک سرپوش بازار طلا نیز در اینجا وجود داشت، که به اثر جنگ‌ها تخریب و آثار تاریخی و طلای این بازار زیرخاک شده‌اند. در ولایت غزنی، جمعاً حدود ۳۰۰ آثار و مقبرهٔ تاریخی موجود است. جغرافیا ولایت غزنی در مرکز افغانستان بین ۳۲ درجه و چهار دقیقه و ۹ ثانیه تا ۳۴ درجه و ۱۳ دقیقه و ۵۱ ثانیه عرض شمالی و ۶۶ درجه و ۴۹ دقیقه و ۱۶ ثانیه تا ۶۸ درجه و ۴۹ دقیقه " ۵۶ ثانیه عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. طول متوسط این ولایت به خط مستقیم در
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
سه چاهون یک اندیس غیرفلزی است که در حوالی شهر بافقاستان یزد قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، فسفات است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان یزد منابع اندیس‌های استان یزد اندیس‌های غیر فلزی
دولومیت یک اندیس غیرفلزی است که در حوالی شهر اردل استان چهارمحال و بختیاری قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، دولومیت است.سنگ میزبان این اندیس ائوسن است جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان چهارمحال و بختیاری منابع اندیس‌های استان چهارمحال و بختیاری اندیس‌های غیر فلزی
قلعه کیشیوادا یا قلعه چیکیری یک قلعه ژاپنی است که در تاکاتسوکی، اوساکا قرار دارد. منابع پیوند به بیرون قلعه‌ها در استان اوزاکا موزه‌ها در استان اوزاکا موزه‌های تاریخی در ژاپن خاندان ماتسودایرا خاندان میوشی خاندان اودا ولایت ایزومی
باریت چناسک یک اندیس غیرفلزی است که در استان قزوین قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، باریت است.سنگ میزبان این اندیس سنگهای آذرآواری کرج است و دیرینگی آن به دوران ائو- الیگومیوسن می‌رسد. در این اندیس، پاراژنز‌های گالن - مالاکیت کائولن یافت می‌شوند. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان قزوین منابع اندیس‌های استان قزوین اندیس‌های غیر فلزی پارانژهای گالن پارانژهای مالاکیت پارانژهای کائولن
قلوقوی یک اندیس غیرفلزی است که در حوالی شهر چات استان گلستان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، صدف است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان گلستان منابع اندیس‌های استان گلستان اندیس‌های غیر فلزی
قله بزی یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر مه چنگی استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سرب و روی است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان خراسان منابع اندیس‌های استان خراسان اندیس‌های فلزی
41101d02-1a9a-4f75-bcc9-dae9d1a7f256
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
نبردهای بین افغان ها و انگلستان منجر به تصرف غزنی ها توسط چه دولتی بود؟
false
{ "answer_start": [ 1050 ], "text": [ "انگلیسی‌ها" ] }
نبرد غزنی نبرد غزنی در سال ۱۱۴۸ بین ارتش غوریان به رهبری سیف‌الدین سوری و ارتش سلطان بهرام شاه از غزنی درگرفت. حاکم غوریان بهرام شاه را شکست داد و شهر را تصرف کرد و بهرام شاه به هند گریخت. مع‌الوصف، بهرام‌شاه در سال بعد بازگشت و سیف الدین سوری را شکست داد و غزنی را باز پس گرفت. منابع آسیا در ۱۱۴۸ (میلادی) تاریخ ولایت غزنی نبردهای شاهنشاهی غزنوی نبردهای مرتبط با غوریان
۵۰۰ نفر می‌شدند. رهبری این حمله بدست سِر جان کین بود. نیروهای انگلیسی در در ۴ مه ۱۸۳۹ به قندهار رسیدند. رهبران محلی شهر به غرب افغانستان فرار کردند و شهر بدون کدام جنگی تصرف گردید. هدف بعدی ارتش، شهر غزنی بود زیرا فرماندهی مسیرهای تجاری و جاده‌های منتهی به کابل را تحت کنترل داشت. قبل از آنکه پیشروی نهایی به سمت کابل انجام شود، غزنی باید تصرف می‌شد. شهر غزنی حکمران شهر غزنی حیدرخان پسر دوست محمد بود. کمبود شدید اسب باعث شده بود که تجهیزات محاصره ای انگلیس‌ها در قندهار باقی بماند. ارتش در ۲۱ ژوئیه ۱۸۳۹ وارد غزنی شد. اما با مشاهده دیوار ۷۰ فوتی و خندق سیل زده که از شهر محافظت می‌کرد مات و مبهوت ماندند. فقدان تجهیزات محاصره به این معنی بود که تنها راه انگلیسی‌ها برای تصرف این شهر حمله از جلو بود که منجر به تلفات سنگین می‌شد. با این حال، سرهنگ تامپسون مهندس ارشد ارتش با بازجویی نمودن از سربازان افغانی اسیر شده فهمید که تمام دروازه‌های غزنی به جز دروازه کابل که در شمال بود، با سنگ و آوار بسته شده‌است. تامپسون دروازه را جاسوسی کرده و یک پیک افغان را دید که به شهر وارد می‌شود و گفته‌های زندانیان را تأیید می‌کند. بازرسی بیشتر نشان داد که از دروازه به راحتی محافظت می‌شود و به‌طور ناکافی از آن دفاع می‌شود. سپس تصمیم گرفته شد که از طریق دروازه کابل به شهر حمله شود. انگلیسی‌ها به دور شهر رفتند و در ضلع شمالی رو به دروازه کابل اردو زدند. در حالی که نیروهای انگلیسی شهر را محاصره کرده بودند، شاه شجاع درانی و نیروهایش اردوگاهی را در چند مایلی شهر ایجاد کردند تا از هرگونه تلاش نیروهای افغان برای عقب‌نشینی جلوگیری کنند. در ۲۲ ژوئیه ۱۸۳۹، هزاران نفر غلجایی به گروه شاه شجاع حمله کردند اما همه‌شان نیز دفع گردیدند. با رانده شدن نیروهای امدادی افغان، انگلیس‌ها آماده حمله برای تصرف شهر بودند. ساعت ۳ بامداد ۲۳ ژوئیه ۱۸۳۹، مهندسان هندی بنگال و بمبئی به سمت دروازه حرکت کردند. با نزدیک شدن مهندسان به دروازه توسط افغانهای داخل شهر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. توپخانه انگلیس شهر را بمباران کرده و مهندسان را هنگام رسیدن به دروازه پوشش می‌دادند. مهندسان باروت را کنار در انباشتند و انفجار بعدی دروازه را نابود کرد. سیگنال حمله داده شد و چهار هنگ به رهبری سرهنگ دوم دنی از درب شکسته عبور کردند. جنگ تاریک تن به تن در شب رخ داد. مدافعان افغان یک ضد حمله به راه انداختند که باعث قطع نیروهای پشتیبانی انگلیس شدند. نیروهای سرتیپ صالح از طریق دروازه برای ارتباط با افراد محاصره شده دنی مبارزه کردند، اما صالح به شدت زخمی شد. سپس انگلیسی‌ها به سوی مرکز شهر تمرکز کرده و با طلوع فجر شهر تصرف کردند. نیروهای انگلیس ۲۰۰ کشته و زخمی متحمل شدند در حالی که افغان‌ها تقریباً ۵۰۰ مرد و ۱۶۰۰ اسیر را از دست دادند و تعداد نامشخص آنها زخمی شد. منابع نبردهای جنگ اول افغان و انگلیس تاریخ ولایت غزنی درگیری‌ها در ۱۸۳۹ (میلادی) افغانستان در ۱۸۳۹ (میلادی) افغانستان در سده ۱۹ (میلادی)
بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود. در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود. جغرافیا شهر غزنی در شمال ولایت غزنی قرار دارد. این شهر مانند اکثر مناطق افغانستان در حصار کوه‌ها بوده و داری آب و هوای خیلی گرم در تابستان و خیلی سرد در زمستان می‌باشد. آب و هوا آب و هوای سرد در زمستان و تابستان‌های خوش آب و هوا، همراه با بارش سالانه ۲۲۰ میلیمتر فرهنگ تعلیم و تربیت شهر غزنی ۵۴ مکتب دولتی و ۱۶ مکتب خصوصی برای آموزش محصلان ثانوی دارد. بر طبق آمار وزارت معارف غزنی دارای ۵۹٬۹۶۰ محصل ثانویه می‌باشد که ۱۳٬۸۸۶ نفر از آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.دانشگاه غزنی در سال ۱۳۹۳ ه‍.ش راه‌اندازی شد که در آن رشته‌های تربیت معلم، کشاورزی، اقتصاد، ژورنالیسم، حقوق، زراعت، کامپیوتر، ساینس، و طب تدریس می‌شود. در سال ۲۰۱۰ ایالات متحده با راه‌اندازی یک کتابخانهٔ عمومی دسترسی به اطلاعات را در این شهر برای مردم آسان‌تر کرد. ترابری در آپریل ۲۰۱۲، موسی خان اکبر زاده والی غزنی اولین سنگ ساخت فرودگاه غزنی را گذاشت. کار در سال دیگر و با نظارت متصدی مدیریت ولایت غزنی احمد ولی توکلی تکمیل شد. شهر غزنی در نزدیکی شاهراه اصلی نمبر ۱ افغانستان که کابل را به کنهار و هرات متصل می‌سازد، است. جاده یی در شمال غربی، شاهراه را با شهر غزنی جاده یی در شرق، شاهراه را با شهر گردیز و جاده‌های دیگری هم شهر غزنی را با دیگر قریه‌ها و هزاره جات متصل می‌سازد. مردم آموزش شهر دارای چندین مکتب عمومی است. مکتب ملکه جهان، مکتبی تماماً دخترانه است که ۵۰۰۰ دانش آموز دختر و ۱۵۰ معلم دارد. مکتب نسوان شهر کهنه هم مکتبی تماماً دخترانه است که ۳۰۰۰ دانش آموز دختر را تعلیم می‌دهد. اقتصاد امنیت شهر غزنی یکی از شهرهای نسبتاً خطرناک می‌باشد. گروه‌های دهشت‌افکن مانند طالبان نفوذ زیادی در این شهر و ولسوالی‌های پشتون‌نشین این ولایت دارد. بسته‌شدن مکتب‌ها، شلیک راکت بر روی خانه‌های مسکونی و حملات بر روی افراد نظامی اتفاقاتی هستند که هر از چند وقتی در این شهر و ولسوالی‌های اطراف آن رخ می‌دهد. سقوط ولایت غزنی به دست طالبان پنج‌شنبه شب مطابق نهم آگوست سال ۲۰۱۸ میلادی، گروه طالبان همراه با بیش از سه هزار افراد مسلح از چهار طرف شهر غزنی بالای غزنی حمله نمودند و برای مدتی کنترل شهر را به دست گرفتند، اما نتوانستند بالای مقام ولایت و ادارات امنیتی مسلط شوند. پس از سه روز جنگ با بیش از ۸۰۰ قربانی از طالبان و بیش از ۳٬۰۰۰ قربانی از نظامیان و افراد ملکی، طالبان عقب‌نشینی نمودند. در میان کشته‌شدگان طالبان ترویست جنگجویان پاکستانی نیز دیده می‌شد. مکان‌های تاریخی آرامگاه سلطان محمود غزنوی قصر سلطان مسعود غزنوی آرامگاه ابوریحان بیرونی آرامگاه ابوالفضل بیهقی آرامگاه سنایی غزنوی آرامگاه شریف خان آرامگاه سبکتگین بالاحصار غزنی مناره‌های غزنی تپهٔ سردار مکان‌های دیدنی دورهٔ غزنویان: حکیم سنایی در حدیقةالحقیقه غزنی را این‌گونه وصف کرده‌است: باغ پیروزی: باغی که محل نشاط و شراب و هم‌چنین انجام
این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر توسط انگلیسی‌ها و ۱۰۰ سال بعد توسط شوروی‌ها ضربه دید. شهر غزنی به دلیل مناره‌های ساخته شده ستاره‌ای شکل خود مشهور است. قدمت آنها از اواسط قرن دوازدهم است و بازمانده مسجد بهرام‌شاه می‌باشد. اضلاع آنها با نقوش هندسی تزئین شده‌است و بخش‌های بالای مناره‌ها آسیب دیده یا از بین رفته‌است. مهم‌ترین مقبره واقع در غزنی آرامگاه سلطان محمود غزنوی است. موارد دیگر شامل مقبره شاعران و دانشمندان است، به عنوان مثال ابوریحان بیرونی و سنایی. ابن بطوطه خاطرنشان می‌سازد: «قسمت اعظم شهر ویران شده‌است، اما چیزی جز بخشی از آن هنوز پابرجاست، اگرچه قبلاً شهر بزرگی بود.» بابر در خاطرات خود ثبت می‌کند که غزنی بخشی از زابلستان بوده‌است. این منطقه توسط مغولها کنترل می‌شد تا اینکه نادرشاه و نیروهای ایرانی اش در سال ۱۷۳۸ به آن حمله کردند. احمد شاه درانی غزنی را در سال ۱۷۴۷ فتح کرد و آن را بخشی از امپراتوری درانی کرد. در جریان جنگ اول افغان و انگلیس، غزنی توسط نیروهای هندی به رهبری انگلیس در نبرد غزنی تخریب شد. در دهه ۱۹۶۰ بودایی مٶنث ۱۵ متری از سایت باستانی تپه سردار کشف شد که به پشت خوابیده و با ستونهای خالی احاطه شده بود که در گذشته توسط بوداهای نر کوچکتر محافظت شده‌بود. بخشهایی از این بودا به سرقت رفته‌است. در دهه ۱۹۸۰ یک پناهگاه آجری گلی برای محافظت از مجسمه ایجاد شد، اما تکیه گاه‌های چوب برای هیزم به سرقت رفته و پناهگاه تا حدی فرو ریخت. غزنین در گذشته از نظر اقتصادیی اهمیت فراوان داشته‌است. این امر نه تنها به دلیل موقعیت استراتژیک و مهم تجاری آن که خراسان و ایران را به شبه قاره هند پیوند می‌داد و به عنوان مرکز مهم تجاری و بارانداز کالاهای شبه قاره به خراسان، شمال و ایران نقش خود را ایفا می‌کرد، بلکه خاک خوب، هوای معتدل، آب نسبتاً کافی، مردمان کوشا و زحمت‌کش و پیداوار متنوع و فراوان زراعتی و دامی، آن را به یک نقطه مهم و غنی تبدیل نموده بود. آثار تاریخی غزنی، تاریخ ۱۵۰۰ ساله قبل از اسلام دارد؛ مناطق تاریخی زیاد و آثارهای باستانی فراوان در غزنی موجود است؛ اما اکثر این مناطق و آثارهای تاریخی، در اثر بی‌توجهی از بین رفته یا هم در حالت نابودی قرار دارد. مهم‌ترین منطقهٔ تاریخی غزنی؛ شهر کهنهٔ غزنی یا بالاحصار است، که قبلاً مقر سلطنت سلطان محمود غزنوی بود. این قلعه، حدود ۴۰ برج دارد و گفته می‌شود که صدها سال قبل، یک سرپوش بازار طلا نیز در اینجا وجود داشت، که به اثر جنگ‌ها تخریب و آثار تاریخی و طلای این بازار زیرخاک شده‌اند. در ولایت غزنی، جمعاً حدود ۳۰۰ آثار و مقبرهٔ تاریخی موجود است. جغرافیا ولایت غزنی در مرکز افغانستان بین ۳۲ درجه و چهار دقیقه و ۹ ثانیه تا ۳۴ درجه و ۱۳ دقیقه و ۵۱ ثانیه عرض شمالی و ۶۶ درجه و ۴۹ دقیقه و ۱۶ ثانیه تا ۶۸ درجه و ۴۹ دقیقه " ۵۶ ثانیه عرض شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته‌است. طول متوسط این ولایت به خط مستقیم در
محاصرهٔ شهر خوست توسط مجاهدین افغانستان در دورهٔ نه سال اشغال نظامی افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی در دههٔ هشتاد میلادی صورت گرفت که منجر به آغاز عملیات عمدهٔ ارتش سرخ برای شکستاندن محاصره آن شهر و رساندن کمک به نیروهای دولتی و جلوگیری از سقوط شهر بدست مجاهدین افغان شد که که از سال ۱۹۸۰ شروع و تا خروج نیروهای ارتش سرخ در سال ۱۹۸۷ ادامه یافت. خوست در مدت یازده سال تحت محاصرهٔ مجاهدین افغان قرار داشت. در سال ۱۹۸۷ نیروهای ارتش سرخ شهر را ترک کردند و امنیت آن را به نیروهای ارتش افغانستان واگذار نمودند. ارتش افغانستان با سقوط رژیم کمونیستی، شهر را به مجاهدین تحت امر فرمانده جلال‌الدین حقانی از حزب اسلامی افغانستان - شاخه خالص تسلیم نمودند. منابع افغانستان در ۱۹۹۱ (میلادی) تاریخ افغانستان تاریخ ولایت خوست جنگ سرد درگیری‌ها در ۱۹۹۱ (میلادی) نبردهای اتحاد شوروی در افغانستان نبردهای افغانستان
سیستم نظامی خود را نشان داده بود و از طریق درگیری‌های متعدد، هنر و تکنیک غلبه بر ضربات شدید سواره‌نظام را توسط گروه‌های پیاده‌نظام ثابت که توسط توپ پشتیبانی می‌شدند و توسط سواره نظام در جناحینی که آتش ترکیبی تفنگ‌دار و شلیک توپ محافظت می‌شد، به کمال رساند. شکستن اتهام مهاجمان سواره. این سیستم تاکتیکی در نبردهای میهماندوست و مورچه‌خورت توسط سربازان کهنه‌کار نادر در برابر بهترین‌های سواره نظام که جهان شرقی ارائه می‌کرد، مورد آزمایش قرار می‌گیرد. تصرف هندوستان توسط نادر شاه یکی از زرین‌ترین برگ‌های فتوحات نادر پیروزی بر سپاه‌های هندی بود. هندوستان در ۱۷۰۷ امپراتوری بزرگ و قدرتمندی بود که از نظر ثروت و جمعیت رقیبی در منطقه نداشت. در ۱۷۱۹ با روی کار آمدن محمدشاه (رقیب نادر) شمارش معکوس برای سقوط این امپراتوری آغاز شد. اشتباه فاحش او پناه دادن به فراریان قندهار و کشتن قاصد نادر بود. مشاوران او هرگز تصور نمی‌کردند که سربازان نادر بتوانند افغانستان را کامل فتح کرده و قصد دهلی را کنند اما مقدر چنین بود که هندوستان ضربه اول در قرون جدید را از همسایه غربی خود بخورد. فتح کابل نادر برای آنکه گرفتار کوه‌های جنوب افغانستان(پاکستان امروزی) نشود هزار کیلومتر راه خود را دور کرده و خود را به کابل می‌رساند. کابل سر راه تنگه خیبر و تنها راه ورود به افغانستان بود. وی سپس کابل را فتح کرد. وی تنها پس از اینکه کابل را فتح کرد جانی تازه گرفت چرا که پول و آذوقه او رو به اتمام بود اما نبردهای خسته کننده خیبر عملیات نظامی او را ماه‌ها با مشکل مواجه کرد. نبرد کرنال پس از شکست اشرف افغان در نبردهای دامغان، مورچه‌خورت، نبرد خشت و دالکی در حومه کارزون به سمت کرمان گریخته و از آنجا عازم هرات و قندهار، گردیدند نادرشاه آنان را تعقیب کرد و پس از یک درگیری در قندهار آنان را شکست داده و شهر را به تصرف خویش درآورد. سپس بقایای افغانان شکست خورده به سمت دهلی گریخته و در آنجا مستتر شدند و به دربار محمدشاه گورکانی پناهنده گردیدند. نادر با اعزام فرستادگانی به دربار محمدشاه خواستار استرداد یاغیان و فرماندهان افغان به ایران گردید. نادر سه بار به محمد شاه اخطار نمود که افسران افغان که تعداد آنان تا ۸۰۰ نفر برآورده شده‌است را به دیار ایران بازگرداند. اما محمد شاه پس از مشورت با امیران و وزیران، رای به بازنگرداندن پناهندگان افغان به دربار ایران داد و با فرستندگان نادر با تندی رفتار نموده و سرانجام آنان را به قتل رساند پس بهانه لازم نادرشاه برای لشکرکشی به هند فراهم گردید. مشاوران محمد شاه هرگز تصور نمی‌کردند که سپاه ایران بتواند افغانستان را به صورت کامل فتح کرده و قصد لشکرکشی به هند را داشته باشند. اما با وجود گمانه زنی‌ها نادر با سربازان ورزیده و پس از چندین نبرد دهلی را تصرف کرد. قطعاً یکی از بزرگ‌ترین فتوحات نادرشاه فتح هند بود زیرا که امپراتوری گورکانی در سال ۱۷۰۷ میلادی به یکی از قدرتمندترین کشورهای آسیا و حتی جهان شده بود و از نظر ثروت و جمعیت رقیبی نداشت. اما با روی کار آمدن محمد شاه گورکانی در سال ۱۷۱۹ شمارش معکوس برای سقوط این امپراتوری آغاز شد. در پی عدم تحویل پناهندگان افغان به ایران،
۱۲۲۷ (میلادی) هزار و دویست و بیست و هفتمین سال تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان چنگیزخان : خان مغول ، سردارجنگی و مؤسس امپراتوری مغولان. ۱۲۲۷ (میلادی)
قلب حریف حمله می‌برند و سرانجام او را به دره‌های مجاور می‌رانند تا مجبور شود یا در محل بجنگد یا درضمن عقب نشینی با واحدهای سنگین شوروی که در دره‌ها و پیرامون منطقه مستقر شده رو برو شود. حال ببینیم شوروی‌ها از این حمله چه نصیب داشتند. دقیقاً باز گشت به وضعیت پائیز سال۱۹۸۲، شب قبل از انعقاد قرار دارد متارکهٔ جنگ، ضمن آن که تلفات سنگینی هم متحمل شده بودند. حملهٔ هشتم: ۱۳۶۳ حمله هشتم پنج ماه بعد از حملهٔ هفتم آغاز شد که پیگیری حملهٔ هفتم و بیشتر شامل حملات هوایی و استفاده از نیروی هوایی می‌شد. حملهٔ نهم: ۱۳۶۴ حملهٔ نهم بعد از تصرف گارنیزیون (پادگان)پشغور توسط نیروهای احمدشاه مسعود صورت گرفت. در ژوئن ۱۹۸۶، مسعود موفق شد پایگاه دولتی پشغور در پنجشیر را تصرف کند. برای اولین بار مجاهدین از تاکتیک‌های سبک ویتنامی استفاده کردند: تکرار حمله‌هایی از روی نقشه، هماهنگی توپخانه و اقدامات یک گروه کوماندویی، سرعت و دقت. نیروهای احمدشاه مسعود با تصرف پشغور حدود ۶۰۰ نفر از نیروهای دولتی را به اسارت در آوردند، که اکثر آن اسرا در اثر حملهٔ نیروهای ارتش سرخ جان باختند. پانویس تاریخ ولایت پنجشیر نبردهای اتحاد شوروی نبردهای افغانستان نبردهای اتحاد شوروی در افغانستان
ولایت (استان) است که سقوط می‌کند. نیروهای دولتی بعد از ظهر از شهر عقب‌نشینی کردند.در ۹ اوت، طالبان شهر سَمَنگان مرکز ولایت سمنگان را فتح کردند.صفت الله سمنگانی، معاون فرماندار ولایت سمنگان، به خبرگزاری فرانسه گفت؛ که نیروهای دولتی بدون هیچ گونه درگیری و ایستادگی ویژه‌ای برای جلوگیری از بروز خشونت و کشتار از شهر بیرون رفتند. در همان روز، «محمد آصف عظیمی» عضو سابق مجلس سنای افغانستان با ده‌ها فرد مسلح تحت امر خود در ولایت سمنگان افغانستان به طالبان پیوست. ۱۰ اوت، طالبان شهر پلخمری مرکز ولایت بغلان را فتح کردند. در ساعات اولیه درگیری، اکثر نیروهای امنیتی به همراه والی پلخمری از شهر فرار کردند. همچنین طالبان توانستند شهر فراه، مرکز ولایت فراه را تصرف کردند، بدین ترتیب تا روز ۱۰ اوت ۲۰۲۱ هشت مرکز ولایت در افغانستان به تصرف طالبان درآمد. درگیری طالبان با نظامیان افغان در شهر فیض آباد مرکز ولایت بدخشان نیز باعث تنگ‌تر شدن حلقه محاصره و سقوط بخشی از شهر شد. همچنین تلفات سنگینی بر نظامیان افغان وارد گشت. ادامه این روند باعث سقوط شهر فیض آباد و تصرف نهمین مرکز ولایت توسط طالبان خواهد شد. بدین ترتیب طالبان بر ۶۵٪ از مساحت افغانستان چیره شد.مقامات اطلاعاتی آمریکا گفتند که در صورت جلوگیری از پیشروی طالبان، کابل ممکن است ظرف چند ماه سقوط کند.در ۱۲ اوت، طالبان شهر غزنی را تصرف کردند و این دهمین مرکز ولایتی بود که ظرف یک هفته سقوط کرد. این شهر در امتداد شاهراه کابل-قندهار قرار دارد.در همان روز، دولت مرکزی پیشنهاد «قدرت مشترک» (تقسیم قدرت) را در صورت توقف خشونت توسط طالبان ارائه کرد، اما ستیزه‌جویان به آن پاسخ نداد. همچنین، والی ولایت غزنی در ولایت وردک به دلیل «تسلیم بدون جنگ» هنگام ورود طالبان به غزنی دستگیر شد. با عقب‌نشینی نیروهای امنیتی در روز پنجشنبه ۱۲ اوت، طالبان شهر هرات سومین شهر بزرگ افغانستان در ۱۵۰ کیلومتری مرز با ایران را تصرف کردند. طالبان در طول شب، قندهار، دومین شهر بزرگ افغانستان، را تسخیر کردند: زدوخورد شدید پیرامون شهر منجر به عقب‌نشینی سربازان اردوی ملی افغانستان، احتمالاً به توصیه فرماندهی عالی آمریکا شد؛ که بدین گونه کل مراکز ولایات در کنترل طالبان به سیزده رسید. یک مقام دفاعی آمریکایی بر اساس اطلاعات آمریکا گفت کابل ممکن است ظرف ۳۰ روز محاصره شود و ظرف ۹۰ روز سقوط کند. چند ساعت پس از سقوط هرات، دولت‌های آمریکا و بریتانیا اعزام به ترتیب ۳۰۰۰ و ۶۰۰ سرباز خود را به فرودگاه کابل برای ایمن‌سازی جابه جایی هوایی اتباع خود، کارکنان سفارت و غیرنظامیان افغانی که با نیروهای ائتلاف کار کردند را اعلام کردند. مقامات گفتند تخلیه تا پایان ماه پایان خواهد یافت. همچنین ۳۵۰۰ سرباز در کویت در حالت انتظار در صورت بالاگرفتن درگیری با طالبان باقی خواهند ماند. کانادا اعلام کرد نیروهای ویژه کانادا برای تخلیه سفارت این کشور اعزام خواهند شد. دانمارک و نروژ اعلام کردند سفارتخانه‌هایشان در کابل به دلیل شرایط امنیتی بسته خواهند بود و برنامه‌هایی برای تخلیه آنها تدوین خواهند کرد. پس از چند هفته نبرد در پیرامون لشگرگاه، شهر لشکرگاه، مرکز استان (ولایت) هیرمند، در ۱۳ اوت به تصرف طالبان درآمد. در همان روز، طالبان کنترل فیروزکوه، مرکز ولایت غور در غرب افغانستان را در
ولایت غزنی (فارسی نو: گنزک، یونانی: Gāzaca/گازکه، عربی: غزنین) یکی از ۳۴ ولایت افغانستان به مرکزیت شهر غزنی می‌باشد که از ولایات جنوب شرقی افغانستان به‌شمار می‌رود. غزنی با ۱٬۳۶۲٬۵۶۴ جمعیت پنجمین ولایت پرنفوس افغانستان می‌باشد با اکثریت قوم هزاره. این ولایت از لحاظ مدیریت اداری به نوزده ولسوالی تقسیم شده‌است و ۲۲٬۹۱۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد. نام نام غزنه تلفظی در زبان‌های ایرانی شرقی است از واژه گَنزَک که در زبان‌های ایرانی قدیم به معنای گنجه ("گنج") بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی گنزک/گزنک به شکل کنونی درآمده‌است. به زبان یونانی باستان: احتمالاً همان Gázaca/گَزَکه یا Gāzaca/گازکه که بطلمیوس (در کتاب ۶، فصل ۱۸، بند ۴ از Geographia) آورده؛ به زبان چینی قدیم: Ho-si-na، آنطور که هیوان‌تسانگ، زائر مشهور چینی سدهٔ هفتم میلادی یاد کرده؛ واژهٔ درست غزنین به نون آخر است و غزنه یا غزنی تلفظ عامه می‌باشد. پیشینه غزنی با قدمت بیش از ۱۰۰۰ قرن یکی از کهن‌ترین مناطق جهان به‌شمار می‌رود. ابزارهای مربوط به دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورهٔ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند. غزنی در طول قرن هفتم میلادی یکی از مراکز مهم بودایی در افغانستان بود. کاوش‌های تیم باستانشناسی لهستانی نشان می‌دهد که آثار مذهبی کشف شده از تپه سردار غزنی هر دو فرهنگ هندویی و بودایی را دارا است. در سال ۶۴۴ م. زائر چینی شوان‌زانگ در حالی که از وارنو (امروزه بنو، در پاکستان) برمی‌گشت، از شهر جاگودا (احتمالاً غزنی) بازدید کرد. اسلام در سال ۶۸۳ م. ارتشهای خلافت اموی، اسلام را به منطقه آوردند و تلاش کردند شهر غزنی را فتح کنند اما مردم شهر به شدت مقاومت کردند؛ بنابراین غزنی الی زمان یعقوب لیث به اسلام نگروید. مقاومت غزنی آن چنان مشهور شد که وقتی یعقوب صفاری (۸۷۹–۸۴۰) تحت نام اسلام در حال فتوحات بود، در تصرف غزنی بسیار پرآوازه شد. این شهر در سال ۸۶۹ توسط صفاریان به‌طور کامل ویران شد. بخش قابل توجهی از جمعیت محلی شامل هندوها و بودایی‌ها نیز در زمان محمود غزنوی به اسلام گرویدند. غزنین ولایتی مشهور در زابلستان و پایتخت غزنویان بود. پس از بازسازی این شهر توسط عمرو لیث، برادر یعقوب، از ۹۹۴ الی ۱۱۶۰ به‌عنوان به پایتخت خیره‌کننده غزنویان تبدیل شد. غزنویان هند شمالی، ایران و آسیای میانه را از غزنی کنترل می‌کردند. بسیاری از حملات به هند از غزنی سازماندهی می‌شد. غزنویان اسلام را به هند بردند و با ثروتهای خارق‌العاده‌ای که از شاهزاده‌ها و خدایان معبد غنیمت می‌گرفتند بازمی‌گردیدند. تاریخ نگاران با شگفتی از آراستگی ساختمان‌ها، کتابخانه‌های بزرگ، مجلل بودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی می‌نویسند. اما غزنی که زمانی باشکوه‌تر از بغداد بود در ۱۱۵۱ میلادی، توسط علاءالدین حسین جهانسوز به تلی از خاکستر مبدل گردید. پس از ۶ سال غزنی دوباره در زمان خوارزمشاهیان شکوفا گردید اما این بار در سال ۱۲۲۱، توسط چنگیز خان برای همیشه ویران شد. موقعیت استراتژیک غزنی، چه از نظر اقتصادی و چه از نظر نظامی، دوباره غزنی را احیا کرد اما بار دیگر
6d91f373-c285-4059-bd66-aa3cbed58498
غزنی
در سدۀ ۱۱ میلادی غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گوی در دربار او مشغول باشند.غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانی‌تبار بوده‌اند. زابلستان در شاهنامۀ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است.غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدۀ یازدۀ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجۀ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آورده‌بود.در جنگ‌هایی که میان افغان‌ها و انگلستان در سال‌های ۱۸۴۲–۱۸۳۸ م. واقع شد، غزنی به تصرف انگلیسی‌ها درآمده بود.
یکی از مهم ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در کدام ناحیه بود؟
false
{ "answer_start": [ 17 ], "text": [ "غزنی" ] }
مکرانی نام یک سرده از تیره کبریان است. منابع پیوند به بیرون مکرانی
غزنی شناخته شده با نام‌های تاریخی غزنه، غزنین یا اسکندریه در اُپیانا، شهری در مرکز شرقی افغانستان است. این شهر در زمان غزنویان، پایتخت افغانستان فعلی بود. غزنی با جمعیت تقریبی ۱۴۱٬۰۰۰ نفر، در ارتفاع ۲٬۲۱۹ متری از سطح دریا قرار دارد. این شهر مرکز ولایت غزنی است که توسط شاهراه کابل – قندهار به شهرهای شمالی و جنوبی افغانستان وصل می‌شود. ساکنان شهر غزنی را «غزنوی» و در گویش عامه «غزنیچی» می‌نامند. در پیرامون غزنی آرامگاه‌های چند تن از شاعران و دانشمندان ازجمله آرامگاه ابوریحان بیرونی واقع شده‌است. ویرانه‌های غزنیِ کهن، یعنی پایتخت دودمان غزنویان، در شمال خاوری این شهر به فاصلهٔ پنج کیلومتری از آن قرار دارد. غزنی همچنین به داشتن مناره‌های ستاره‌شکلی از سدهٔ دوازدهم میلادی مشهور است. این مناره‌ها باقی ماندهٔ مسجد بهرام‌شاه هستند. اطراف این مناره‌ها با طرح‌های هندسی و با آیات قرآن با خط کوفی مزین بوده‌است. قسمت گنبد آن‌ها خراب شده‌است. براساس تصویب اجلاس سال ۲۰۰۷ وزیران فرهنگ کشورهای اسلامی، غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ شد. بیش از ۸۰ درصد مردم این شهر فارسی‌زبانند و ترکیب جمعیتی شهر غزنین شامل ۵۰٪ تاجیک، ۲۵٪ هزاره و ۲۵٪ پشتون می‌باشد. نام واژه غزنه در واژه است مرتبط با واژهٔ گَنزَک که در زبان‌های افغانستان قدیم به معنای گنج بوده‌است و نام غزنه پس از روی دادن جایگشت آوایی به این شکل درآمده است. پیشینه بر طبق گفته‌های کلادیوس بطلمیوس جغرافی‌دان رومی-یونانی مقیم مصر، غزنی در عهد باستان یک بازار کوچک بود. در سدهٔ ششم پیش از میلاد کوروش دوم؛ پادشاه وقت خاندان هخامنشی این منطقه را تصرف کرده و آن را شامل قلمرو شاهنشاهی هخامنشی کرد. در سال ۳۲۹ پیش از میلاد و در طی فتوحات اسکندر بزرگ، جمعیتی از یونانیان همراه او در این منطقه سکونت یافته و شهری جدید به نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس نمودند که پایهٔ اصلی شهر امروزی است. تا سدهٔ هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بودایی در آسیای مرکزی بود. با ورود سپاه عرب‌های مسلمان در منطقه این سپاهیان مردم این شهر را مجبور به مسلمان شدن می‌کردند. اما مخالفت‌ها با دین نو باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال ۳۴۱ هجری خورشیدی به عنوان پایتخت سلسلهٔ غزنویان انتخاب شد. در سدهٔ ۱۱ میلادی، غزنی یکی از مهم‌ترین مراکز فرهنگی-ادبی پارسی در منطقه بود. علاقهٔ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی‌گو در دربار او مشغول باشند. غزنی از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده است. زابلستان در شاهنامهٔ فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است. غزنی از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به‌شمار می‌آمده‌است. این شهر هزار باب مدرسه داشته‌است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده‌است. غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سال‌های (۱۱۸۷–۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سال‌ها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهه‌های نخست سدهٔ یازدهٔ میلادی غزنی مهم‌ترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجهٔ کوشش‌های سلطان محمود غزنوی بود
اومنه یکی از ولسوالیهای ولایت پکتیکا در جنوب خاوری افغانستان است با جمعیت نزدیک به ۲۵۶۹۰ نفر. منبع‌ها اومنه اومنه
محمدحسین نظیری نیشابوری (درگذشته ۱۰۲۱ه‍.ق/۱۶۱۲م) از شاعران مؤلف و صاحب سبک تاریخ شعر پارسی به‌شمار می‌رود که بر جریانات شعری معاصر و بعد از خود تأثیری عمیق نهاد. او خالق این بیت بسیار معروف است که به صورت ضرب‌المثل درآمده: زندگی‌نامه محمدحسین نظیری نیشابوری، در نیمهٔ دوم سده دهم (قمری) در نیشابور متولد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات، به شاعری روی آورد و برای آزمودن طبع، به کاشان که از مراکز مهم شعر پارسی در آن روزگار و محل تجمع شاعران سبک وقوع بود روی آورد و در چند مجلس طرح شعر بر شاعران معتبر سبک وقوع پیروز شد و سپس عازم هند گردید. همزمان با حکومت سلاطین صفوی در ایران که به سبب اولویت‌های سیاسی و نظامی، به شعر غیرایدئولوژیک توجه چندانی نداشتند، سلاطین گورکانی هند در شبه قارهٔ هند به حمایت گسترده از علم و ادب و هنر ایرانی پرداخته بودند و دربار آنان و دربارهای محلی امرایشان، مرکز تجمع بیشترین تعداد دانشمندان، صنعتگران، هنرمندان و ادب پیشگان ایرانی و ایرانی مآب شده بود. نظیری نیز با پیوستن به دربار جهانگیر شاه (ح. ۱۰۱۴–۱۰۳۷ ه‍.ق/۱۶۰۵–۱۶۲۷ م) امپراتور گورکانی هند و سپس بارگاه سپهسالار او خانخانان به ثروتی افسانه‌ای دست یافت و مهم‌ترین شاهکارهایش را در سال‌های اقامت در هند آفرید تا آنکه به سال ۱۰۲۱ قمری در شهر آگره در اوج ثروت، شهرت، حرمت و محبوبیت درگذشت. میراث و جایگاه او از نظیری نیشابوری دیوانی مشتمل بر انواع گوناگون شعر بر جا مانده که همه در حد کمالند و به استناد این اشعار متنوع، می‌توان نظیری را از شاعران جامع در ادب پارسی و از آخرین بقایای چنین شاعرانی دانست. وی در انواع و قالب‌های گوناگون شعر، استاد بود اما برتری انحصاری او که مورد توجه شاعران دیگر بود، در غزل تجلی یافته و با توجه به همین غزلیات است که برخی منتقدان و از جمله شبلی نعمانی او را از انبیای شعر پارسی دانسته‌اند و شاعرانی چون صائب تبریزی مقام خود را فروتر از نظیری دانسته‌اند. شگرد انحصاری نظیری در غزل، ارائهٔ تصویری مفاهیم انتزاعی و مخصوصاً عواطف و احساسات بشری است و چون جوهرهٔ غزل نیز همین احساسات و عواطف است، غزل نظیری، بدل به روایت ملموس و آشنای ملتهب‌ترین و نازک‌ترین عواطف و احساسات گردیده به گونه‌ای که خوانندگان، به‌سرعت و در سرحد شدت، با دنیای عواطف گرم و تپندهٔ نظیری پیوند می‌خورند. برتری‌های فنی غزل نظیری، ثروت او که خود نتیجهٔ برتری‌های شعر وی است و نیز محبوبیت شخصی نظیری موجب تقلید وسیع شاعران معاصر و مابعد نظیری از غزلیات وی شد به گونه‌ای که نظیری را بدل به شاعری با تأثیر عمیق بر شعر پارسی معاصر و مابعد خود ساخت و حتی آنچه امروز جریان بازگشت ادبی خوانده می‌شود و عکس‌العمل شعر پارسی داخل ایران در برابر افراط‌گری‌های اواخر سبک هندی بود، چیزی نیست جز بازگشت به شگردهای غزل نظیری نیشابوری و تعدادی دیگر از شاعران قرن‌های دهم و یازدهم هجری، هرچند که به رغم موفقیت غزل‌های نظیری، نمونه‌های تقلیدشده از او در دوران بازگشت ادبی، به سبب فقدان اصالت، چندان موفق از آب در نیامد. نمونه اشعار منابع آتشکدهٔ آذر (۷۳۸–۷۱۱/ ۲) ایضاح‌المکنون (۵۳۴/ ۱) حماسه‌سرایی در ایران (۳۵۷) تاریخ ادبیات ایران، براون (۱۶۸/ ۴) تاریخ ادبیات در
سالِرْنو یکی از شهرهای ناحیهٔ کامپانیا در جنوب غرب ایتالیا است. جغرافیا این شهر در ساحل خلیج سالرنو واقع شده‌است. سالرنو پیشینهٔ فرهنگی غنی و متنوعی داشته و امروزه نیز از مهم‌ترین مراکز فرهنگی ایتالیا به‌شمار می‌رود. تاریخچه سالرنو در سدهٔ ۱۶ میلادی به یکی از بزرگ‌ترین مراکز آموزشی، فرهنگی و هنری لردهای فئودال جنوب ایتالیا مبدل گشته بود. در سال ۱۶۹۴ میلادی این شهر توسط چندین زمین‌لرزهٔ مهلک با خاک یکسان شد. پادشاه ایتالیا در سال ۱۹۴۳ پس از امضای پیمان صلح با متفقین در جریان جنگ جهانی دوم، رم را ترک نموده و برای مدتی ساکن سالرنو شد و در این مدت با سران متفقین به مذاکره پرداخت. بعدها دولت جنوبی ایتالیا در این شهر تشکیل گردید و پس از آن، سالرنو برای چند ماه به‌عنوان پایتخت ایتالیا شناخته شد. منابع سالرنو شهرک‌های ساحلی در کامپانیا شهرها و روستاهای کامپانیا شهرها و شهرک‌های ایتالیا شهرهای بنیان‌گذاری‌شده توسط روم کامپانیا کومونه‌های استان سالرنو
در دورهٔ خلافت عباسیان منطقهٔ خراسان (شرق ایران) یکی از مهم‌ترین مراکز علوم اسلامی و علوم پایه بوده‌است.نیشابور، به عنوان یکی از شهرهای بزرگ فتح شده توسط مسلمانان، یکی از مراکز گسترش این علوم بود. حوزهٔ علمی این شهر در دوران طلایی اسلام یکی از بزرگترین مراکز و موطن بسیاری از دانشمندان، شاعران، صوفیان و دیگر بزرگان بوده‌است، از این شهر همواره به عنوان یکی از مهم‌ترین و بزرگترین مراکز و شهرهای تمدن و فرهنگ اسلامی یاد می‌شود. در این دوران نیشابور از شهرهای شرق اسلامی به شمار می‌رفته که در دوره‌هایی از تاریخ اسلامی در علوم و توسعه آن جایگاهی ممتاز داشت. در این دوران نیشابور در عین حال که مأمن ایرانی‌تباران بوده‌است مهاجرانی از بیشتر نقاط جهان اسلام پذیرفته بود. این مهاجرت از فتح نیشابور تا حمله غزها و حمله مغول به نیشابور ادامه داشته‌است. اهمیت نیشابور به اندازه‌ای بوده که در این سده‌ها پایتخت فرهنگی ایران شناخته شده‌است. در اوائل دوره تمدن اسلامی مرکز خراسان و قدیم‌ترین پایگاه علوم اسلامی در ایران نیشابور بوده‌است.. این ویژگی‌ها و اهمیت آن باعث شده بود که در این شهر مراکز آموزشی و مدرسه‌های گوناگونی تأسیس شود. معروف‌ترین این مدارس نظامیه نیشابور بوده هرچند که پیش از تأسیس نظامیه نیشابور و به‌طور کلی نظامیه، در نیشابور مدرسه‌های بسیاری تأسیس شده بود. در سده‌های سوم و چهارم به سبب اینکه منطقه خراسان یکی از امن‌ترین مناطق خلافت اسلامی بود گسترش مدارس به حدی بود که مهاجرت دانشمندان از مناطق دیگر به خراسان و نیشابور را سبب می‌شد. این مهاجرت‌ها تقریباً از تمام سرزمین‌های اسلامی به نیشابور و شهرهای دیگر ایران انجام می‌گرفت و سبب شد که شهر نیشابور به یکی از «کانون‌های تبادل و اشاعهٔ اندیشه‌ها و قطب علمی دنیای اسلامی» تبدیل شود. یکی از دلایل گسترش مدرسه‌ها در گذشتهٔ در نیشابور همین مسئله‌است. با حمله مغول به نیشابور، که ویرانی کامل این شهر را در پی داشت، طبیعتاً دلیل نابودی کانون و حوزه علمی نیشابور است. دبیرستان‌ها یکی از دبیرستان‌های کهن نیشابور دبیرستان حکیم عمر خیام نیشابوری است. این دبیرستان در سال ١٣١٩ تاسیس شد و دوره ساخت اثر به شاهنشاهی‌ پهلوی برمی‌گردد. این دبیرستان یکی از کهن ترین و نوین ترین آموزشگاه ها در خراسان رضوی است که کتابخانه و آزمایشگاه آن متاسفانه تخریب و اکنون فقط ساختمان اصلی آن به جا مانده است. دبیرستان عطار نیز سومین مدرسه کهن استان خراسان است. این دبیرستان در ١٣۴۴ خورشیدی- میلادی ١٩۶۵ توسط ولیعهد و فرح پهلوی افتتاح شد.شامل یک پژوهش سرا و آزمایشگاه و مرکز فناوری اطلاعات است.همه ساله در روز ملی عطار، زنگ عرفان در این دبیرستان نواخته می‌شود. منابع آموزش در ایران آموزش در خراسان
توسکانی ناحیه‌ای در ایتالیا با مساحت ۲۲٬۹۹۰ کیلومتر مربع و جمعیت ۳٫۶ میلیون با مرکزیت فلورانس است. توسکانی بیشتر به عنوان ناحیه‌ای فرهنگی محسوب می‌شود و شهرهایی مانند فلورانس، سیه نا و پیزا با میراث فرهنگی غنی خود سالانه میلیون‌ها نفر را به خود جذب میکنند. تولید انرژی برق نیز در این ناحیه رایج است، که بیشتر از منابع گرمایی بدست می آید و بیش از یک سوم آن از انرژی زمین گرمایی بدست می آید. فلورانس به همراه میلان و رم یکی از سه پایتخت مد ایتالیا میباشد. سنگ های ساختمانی این ناحیه مانند سنگ مرمر کارارا از شهرت جهانی برخوردارند. شبکه راه آهن در این ناحیه بسیار توسعه یافته است و بزرگراه ها و جاده های مهمی از این ناحیه گذر میکنند. غلات(مخصوصا گندم) ، انگور ، زیتون و آفتابگردان مهم‌ترین محصولات کشاورزی آن را تشکیل می‌دهند. مهم‌ترین تیم ورزشی آن، باشگاه فیورنتینا می‌باشد. مونته دی پاسکی دی سیه نا قدیمی‌ترین بانک فعال جهان و سومین بانک بزرگ در کشور ایتالیاست . همچنین دانشگاه فلورانس (یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین دانشگاه های ایتالیا) ، و آکادمی هنرهای زیبای فلورانس (یکی از مهمترین آکادمی های هنری جهان) در این ناحیه قرار دارد. جمعیت شناسی پیوند به بیرون وب‌گاه رسمی Toscana & Chianti news - the official guide for the best hospitality in Tuscany. دومین سطح کد جغرافیایی اتحادیه اروپا منطقه‌های ایتالیا
حیات نعمت سمرقندی (به پارسی تاجیکی: Хаёт Неъмат) نویسنده و چامه‌سرای پارسی زبان اهل سمرقند و رئیس پیشین مرکز فرهنگی تاجیکان ازبکستان در سمرقند بود. زندگی وی از کودکی دچار معلولیت بود. پس از فروپاشی شوروی، وی یک هفته تمام در مرکز شهر سمرقند برای زبان پارسی گرسنه‌نشینی کرد و مجله پارسی زبان آواز سمرقند ارمغان‌های این کارش بود. پس از تظاهرات سال ۱۹۹۱ میلادی تاجیکان سمرقند و گرفتن یک بنای مرکز شهر و تبدیل آن به مرکز فرهنگی تاجیکان، حیات نعمت ریاست آن را بر عهده گرفت و در این مدت خدمات زیادی را به زبان و فرهنگ پارسی ارائه داد. وی از جوانان شهر دستگیری می‌نمود تا آثار ادبی آنان در حوزه زبان پارسی در نشریه‌های برون‌مرزی به چاپ برسد. در تابستان ۱۳۸۴ پس از اینکه وی از شدت تنگدستی مجبور به بازکردن یک دکان دستفروشی در مرکز سمرقند شد، با جلوگیری پلیس و شهرداری روبرو شد و پس از تخریب دکان، او به همراه خانواده‌اش که با او هم‌عقیده شده‌اند، در حبس خانگی شبانه‌روزی قرار گرفتند. حیات نعمت سرانجام در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۱ در سن ۷۸ سالگی در زادگاهش سمرقند درگذشت. جستارهای وابسته گاه‌نامه آواز سمرقند منابع بی‌بی‌سی ازبکستان افراد ازبکستانی تاجیک‌تبار اهالی سمرقند اهالی فرارود تاجیک‌های اهل ازبکستان نویسندگان اهل ازبکستان
بارکلایا نام یک سرده از تیره نیلوفرآبیان است. منابع پیوند به بیرون گیاهان آبزی نیلوفرآبیان
انجمن ادبی هرات نام نهادی فرهنگی ادبی است که از بیست و سوم ماه قوس سال ۱۳۰۹ خورشیدی تا کنون در هرات فعالیت می‌کند. تاریخچه انجمن ادبی هرات در بیست و سوم ماه قوس سال ۱۳۰۹ خورشیدی توسط، قاضی ملامحمد صدیق، منشی عبدالکریم احراری، محمد سرور جویا و چند تن دیگر بنا نهاده شد. از مهم‌ترین افرادی که در انجمن ادبی هرات عضویت داشتند می‌توان به افراد ذیل اشاره کرد. محجوبه هروی نادیا انجمن افراد ذیل تا کنون ریاست این انجمن را بر عهده داشته‌اند. قاضی ملامحمد صدیق سعید حقیقی (خبرنگار بی بی سی فارسی) محمد مسعود رجایی (رئیس وقت دانشگاه هرات) فعالیت‌ها یکی از مهم‌ترین کارهای انجمن ادبی هرات انتشار مجله ادبی هرات بود. نخستین شمارهٔ مجلهٔ ادبی هرات در ۱۵ اسفند ۱۳۱۰ منتشر شد. منابع دولت افغانستان سازمان‌های افغانستان علم و فناوری در افغانستان نهادهای دست‌اندرکار زبان فارسی هرات
c34d14df-45e1-4f6b-9933-4b418202d112
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
المپیک اولین بار در چه سالی برگزار شد؟
false
{ "answer_start": [ 162 ], "text": [ "سال ۷۷۶ قبل از میلاد" ] }
بازی‌های المپیک زمستانی در اصل بازی‌های ورزشی روی یخ و برف است که هر چهار سال یکبار در فصل زمستان برگزار می‌شود. این المپیک ورزشی به مانند بازی‌های المپیک تابستانی تحت نظارت کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) اجرا می‌شود. تاریخچه زمانی که کمیته بین‌المللی المپیک (آی.اُ. سی) در سال ۱۸۹۴ تأسیس شد، یکی از ورزش‌های پیشنهادی به آن برای برگزاری در المپیک، ورزش اسکیت‌روی‌یخ بود. اسکیت‌روی‌یخ تا سال ۱۹۰۸ در المپیک جایی نداشت. این ورزش برای اولین بار در المپیک ۱۹۰۸ لندن رسماً به بازیهای المپیک تابستانی پیوست. در المپیک لندن رشتهٔ اسکیت‌روی‌یخ در بخش پاتیناژ نمایشی برگزار شد و اولریش سالشو سوئدی و مادگه سیرز از انگلستان موفق به کسب عنوان قهرمانی در بخش انفرادی شدند. سه سال بعد شاهزادهٔ ایتالیایی، اوجنیو برونتا دوسیو، به کمیتهٔ المپیک پیشنهاد کرد تا یک هفته از زمان المپیک تابستانی ۱۹۱۲، که در استکهلم برگزار می‌شد، را به انجام بازیهای زمستانی اختصاص دهد. اما مسئولان برگزاری این بازی‌ها با چنین ایده‌ای مخالفت کردند. این ایده چهار سال بعد برای المپیک ۱۹۱۶ که در برلین برگزار می‌شد نیز مجدداً پیشنهاد گردید، اما این بار با مخالفت کمی روبرو شد و مسئولین در نظر گرفتند تا یک هفتهٔ زمستانی را به بازیهای تابستانی ۱۹۱۶ اختصاص دهند. ورزشهایی که در این هفته برگزار می‌شدند اسکی سرعت، اسکیت نمایشی (پاتیناژ)، هاکی روی یخ و پرش با اسکی بودند. المپیک ۱۹۲۰ آنتورپ (بلژیک) اولین المپیکی بود که بعد از جنگ جهانی اول برگزار شد. این المپیک دارای هفتهٔ زمستانی نبود، اما اسکیت‌روی‌یخ و هاکی‌روی‌یخ نیز در آن انجام می‌شد. سال بعد، در کنگره سالانه آی.اُ.سی. مسئولان این کمیته تصمیم براین گرفتند که بازی‌های المپیک ۱۹۲۴ که در شهر شامونی فرانسه برگزار می‌شد، دارای هفتهٔ بین‌المللی بازیهای زمستانی باشد. هفتهٔ ورزشهای زمستانی در بازیهای ۱۹۲۴ برگزار شد که اتفاقاً با استقبال خوبی هم همراه بود. در کنگرهٔ سال ۱۹۲۵، کمیتهٔ بین‌المللی المپیک به این نتیجه رسید که بازیهای زمستانی را به‌طور جداگانه و تحت‌المپیکی مجزا و با نام بازی‌های المپیک زمستانی، هر چهار سال یکبار، برگزار کند. المپیک ۱۹۲۴ شامونی توسط کمیتهٔ بین‌المللی المپیک به عنوان اولین المپیک زمستانی شناخته می‌شود. ورزش‌ها Note 1. رقابت‌های اسکیت نمایشی در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۰۸ و بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۲۰ برگزار شد. Note 2. یک دوره رقابت‌های هاکی روی یخ مردان در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۲۰ برگزار شد. فهرست دوره‌های المپیک زمستانی کشورهایی که المپیک‌های زمستانی را میزبانی کرده‌اند یا برای میزبانی آن انتخاب شده‌اند: ایالات متحده(۴)، فرانسه(۳)، کانادا(۲)، ایتالیا(۲)، ژاپن(۲)، سوییس(۲)، اتریش(۲)، نروژ(۲)، آلمان(۱)، یوگسلاوی(۱) منابع بازی‌های المپیک زمستانی بازی‌های المپیک رویدادهای چندورزشی رویدادهای چندورزشی زمستانی رویدادهای ورزشی تکرارشونده بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۲۴ (میلادی) رویدادهای ورزشی چهارسالانه مناسبت‌های ورزشی فوریه ورزش‌های زمستانی
پیاده‌روی سرعت مجموعه‌ای از رشته‌های ورزش دو و میدانی در مسافت‌های طولانی است که در جاده یا پیست برگزار می‌شود. در بازی‌های المپیک، دو بخش ۲۰ کیلومتر (مردان و زنان) و ۵۰ کیلومتر (مردان) برگزار می‌شود. بازی‌های المپیک در المپیک، مسابقات ۵۰ کیلومتر پیاده‌روی اولین بار در بازی‌های المپیک ۱۹۳۲ لس‌آنجلس و مسابقات ۲۰ کیلومتر پیاده‌روی اولین بار در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن برگزار شده‌است. مسابقات جهانی هم‌اکنون پیاده‌روی سرعت در مسابقات جهانی دو و میدانی، همانند بازی‌های المپیک، در دو بخش ۲۰ و ۵۰ کیلومتر از سال ۱۹۸۳ تاکنون برگزار می‌شود. همچنین جام جهانی پیاده‌روی سرعت از سال ۱۹۶۱ تاکنون توسط اتحادیه بین‌المللی فدراسیون‌های دو و میدانی در بخش انفرادی و تیمیِ بزرگسالان و جوانان (مردان و زنان) برگزار می‌شود. نگارخانه جستارهای وابسته بازی‌های المپیک تابستانی پیاده‌روی منابع پیوند به بیرون Racewalk.com High School Race Walking Race Walking Record – News, photos and reports all about racewalking World Masters Race Walking Rankings Race Walk UK پیاده‌روی سرعت پیاده‌روی ورزش‌های ابداع‌شده در بریتانیا ورزش‌های فردی
ترکیه از ۵ تا ۲۱ اوت ۲۰۱۶ در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۶ در ریو دو ژانیرو در برزیل به رقابت پرداختند. اگر چه آن‌ها اولین حضور رسمی خود را در سال ۱۹۰۰ بازیهای المپیک تابستانی در پاریس تجربه کردند. ترکیه برای اولین بار در سال ۱۹۰۸ شرکت کرد. ترکیه به پیروی از آمریکا بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۸۰ مسکو را تحریم کرده‌است. منابع کشورها در المپیک تابستانی ۲۰۱۶ ورزش ترکیه در ۲۰۱۶ (میلادی)
بابْسلِد یا سورتمه‌سُری یک ورزش زمستانی است که به وسیله یک سورتمه مخصوص بزرگ دو نفره یا چهار نفره در یک پیست یخی مارپیچ مانند ورزش‌های لژ و اسکلتون برگزار می‌شود. مسابقات این ورزش در دهه ۱۸۷۰ میلادی برای اولین بار در کشور سوئیس برگزار شد و تا به امروز مسابقات آن در بازی‌های المپیک زمستانی برگزار می‌شود. نگارخانه جستارهای وابسته سورتمه سورتمه‌رانی اسکلتون سورتمه لنگرود منابع بابسلد اختراع‌های سوئیسی خودروهای با نیروی محرکه انسانی خودروهای مسابقه‌ای سورتمه‌رانی نوشتارهای صوتی ورزش‌های المپیک ورزش‌های المپیک زمستانی ورزش‌های رقابتی ورزش‌های زمستانی وسایل نقلیه مسابقه‌ای
مسابقات گلف مردان برای اولین بار بعد از ۱۱۲ سال در سال ۲۰۱۶ بازی‌های المپیک تابستانی برگزار شد. کشورهای شرکت کننده نتایج برداشت منابع ویکی‌پدیا انگلیسی گلف در المپیک تابستانی گلف در المپیک تابستانی ۲۰۱۶
تیراندازی با کمان در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۰۰ اولین دوره رویداد ورزش تیراندازی با کمان در بازی‌های المپیک تابستانی بود که در سال ۱۹۰۰ برگزار شد. در این مسابقات شش مسابقه ورزشی تیراندازی با کمان که در شهر پاریس، فرانسه برگزار شد که ۱۵۳ ورزشکار با یک دیگر به رقابت پرداختند. هویت ۱۷ ورزشکار معلوم است اگر چه که تعدادی از ورزشکاران فقط از طریق نام خانوادگی قابل تشخیص هستند. این مسابقات اولین دوره از مسابقات تیر اندازی با کمان در بازی‌های المپیک تابستانی بوده که هر شش رویداد ورزشی آن مردان به رقابت با یک دیگر پرداخته‌اند. فرانسه و بلژیک و هلند ورزشکاران خود را به این مسابقات فرستاده بودند. نام هیچ‌کدام از ورزشکاران اهل هلند معلوم نیست و هیچ یک از آن‌ها موفق به کسب مدال نشدند. جدول مدال‌ها کشورهای شرکت کننده ۱۵۳ ورزشکار از ۳ کشور در این مسابقات به رقابت پرداختند: نتایج منابع تیراندازی با کمان در ۱۹۰۰ (میلادی) تیراندازی با کمان در المپیک تابستانی رویدادهای بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۰۰
چه کسی بهتر از ماست فیلمی محصول سال ۱۹۹۸ و به کارگردانی دیپاک آناند است. در این فیلم بازیگرانی همچون سونیل شتی، سیف علی خان، سونالی بندره، دیپتی بهاتناگار، راضا مراد، بینا بانرجی، مشتاق خان، موکش ریشی ایفای نقش کرده‌اند. منابع پیوند به بیرون فیلم‌ها به زبان هندی فیلم‌های هندی فیلم‌های هندی‌زبان دهه ۱۹۹۰ (میلادی)
چینی‌پنجه نام یک سرده از تیره میان‌پنجه‌گان است. منابع پستانداران پالئوسن جانوران پیشاتاریخ چین سنگواره‌های توصیف‌شده در ۱۹۹۵ (میلادی) میان‌پنجه‌سانان
محمدعلی بنکدارپور سیاست‌مدار ایرانی بود، که در دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی بعنوان نماینده تهران از استان تهران در مجلس شورای ملی حضور داشت. منابع نمایندگان دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی
مسابقات زنان کیرین در بازی های المپیک ۲۰۱۶ در ریو دو ژانیرو محل برگزاری در پیست المپیک ریو دو ژانیرو در ۱۳ اوت صورت گرفت. این دومین بار است که این رویداد در بازی های المپیک پس از اولین برگزاری در لندن، چهار سال قبل برگزار شد بود. فینال ۱st–6th منابع دوچرخه‌سواری در المپیک تابستانی ۲۰۱۶ رویدادهای زنان در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۶
f902f9f5-a6b7-4400-9ef3-b98efd6ccc14
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
اولین ورزشی که در المپیک مسابقاتش برگزار میشد، چه ورزشی بود؟
false
{ "answer_start": [ 1162 ], "text": [ "دوندگی" ] }
بازی‌های پارالمپیک یا بازی‌های پاراالمپیک یک رویداد چند ورزشی است که برای ورزش‌کاران دارای معلولیت‌های جسمی و ذهنی برگزار می‌شود. مسابقات پارالمپیک که مهم‌ترین و مورد توجه‌ترین مسابقات ورزشی جهان برای افراد کم‌توان است از سال ۱۹۶۰ تاکنون هر چهار سال یک‌بار به‌طور منظم برگزار شده و از سال ۱۹۸۸ پس از برگزاری مسابقات المپیک و در همان شهری که المپیک میزبانی می‌شده، انجام می‌شود. کمیته بین‌المللی پارالمپیک (آی‌پی‌سی) نهاد برگزارکننده این مسابقات است. واژه پارالمپیک ترکیبی از پیشوند یونانی پارا (παρά) به معنای «همراه» و «کنار» و واژه المپیک است. تاریخچه پیشینه پارالمپیک به مراسم افتتاحیه المپیک ۱۹۴۸ لندن بازمی‌گردد که در آن مسابقاتی برای سربازان بریتانیایی فلج شده در جریان جنگ جهانی دوم برگزار شد، شرکت ورزش‌کارانی از هلند در دوره بعدی این مسابقات که چهار سال بعد برگزار شد، آن رویداد را به عنوان اولین مسابقات بین‌المللی از این نوع در تاریخ ثبت کرد. اما در اولین دوره مسابقات پارالمپیک که سال ۱۹۶۰ در رم برگزار شد، تنها قربانیان جنگ حضور نداشتند. پارالمپیک ۱۹۷۶ تورنتو نیز اولین دوره‌ای بود که افرادی با انواع دیگر معلولیت (به جز فلجی پائین‌تنه) هم در آن شرکت داشتند. از المپیک ۱۹۸۸ سئول مسابقات در شهر میزبان المپیک برگزار می‌شود و به موجب موافقتنامه سال ۲۰۰۱ کمیته بین‌المللی پارالمپیک و کمیته بین‌المللی المپیک از المپیک ۲۰۱۲ لندن هر دو رویداد المپیک و پارالمپیک به‌طور همزمان در یک شهر برگزار خواهند شد. پارالمپیک تابستانی ورزش‌هایی که هم‌اکنون در برنامه مسابقات پارالمپیک قرار دارند: بسکتبال با ویلچر پاروزنی پرس سینه تنیس روی میز تنیس با ویلچر تیراندازی با کمان تیراندازی جودو (نابینایان و کم‌بینایان) دو و میدانی دوچرخه سواری راگبی با ویلچر شنا شمشیربازی با ویلچر قایقرانی بادبانی گلبال فوتبال ۵نفره فوتبال ۷نفره والیبال نشسته بوچیا ایران در بازی‌های پارالمپیک کشور ایران تا کنون در رشته‌های تیراندازی با کمان، تیراندازی، وزنه‌برداری، دو و میدانی، والیبال نشسته، جودو و تکواندو موفق به کسب مدال‌ها و قهرمانی‌هایی در بازی‌های پارالمپیک شده‌است. پانویس پیوند به بیرون بازی‌های المپیک پارالمپیک‌ها رویدادهای چندورزشی رویدادهای ورزشی تکرارشونده بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۶۰ (میلادی) ورزش معلولان
مفهوم ورزش بین‌المللی زمانی به بازی گفته می‌شود که شرکت کنندگان حداقل دو کشور را نمایندگی کنند. شناخته شده‌ترین رویداد ورزشی بین‌المللی بازی‌های المپیک است. نمونه‌های دیگر عبارتند از جام جهانی فیفا و جام جهانی کریکت. مسابقه کریکت بین ایالات متحده و کانادا در سال ۱۸۴۴ اولین بازی بین‌المللی بود که برگزار شد. رویدادهای ورزشی بین‌المللی مدرن تجارت بزرگی برای تأثیرگذاری بر جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و سایر جنبه‌های فرهنگی کشورهای سراسر جهان هستند. به خصوص در زمینه سیاست و ورزش، ورزش می‌تواند بر کشورها، هویت آنها و در نتیجه بر جهان تأثیر بگذارد. پیشینه بازی‌های المپیک باستان مجموعه‌ای از مسابقات بود که بین نمایندگان چندین شهر-دولت و پادشاهی از یونان باستان برگزار می‌شد که عمدتاً شامل مسابقات ورزشی، اما همچنین رزمی و مسابقات ارابه‌سواری بود. منشأ بازی‌های المپیک در اسرار و افسانه‌ها پوشیده شده‌است. در طول قرن نوزدهم، بازی‌های المپیک به یک رویداد جهانی محبوب تبدیل شد. اولین مسابقه بین‌المللی، بین تیم‌هایی از نروژ و سوئد، در سال ۱۹۳۲ در نروژ برگزار شد. جدای از یک وقفه برای جنگ، رقابت‌های نوردیک در ابتدا بین فنلاند، نروژ و سوئد ادامه یافت و دانمارک در مرحله بعدی به آن پیوست. در سال ۱۹۴۶ یک نهاد نوردیک برای همکاری (NORD) تأسیس شد. مسابقه کریکت بین ایالات متحده و کانادا اولین بازی بین‌المللی است که در هر رشته ورزشی انجام می‌شود. رویدادهای ورزشی بین‌المللی مدرن تجارت بزرگی برای تأثیرگذاری بر جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و سایر جنبه‌های فرهنگی کشورهای سراسر جهان هستند. یونانیان باستان با اولین بازی‌های المپیک در سال ۷۷۶ قبل از میلاد - که شامل رویدادهایی مانند مسابقات پیاده و ارابه سواری، کشتی، پرش، و پرتاب دیسک و نیزه بود- ورزش‌های رسمی را به جهان معرفی کردند. جهانی شدن بازی‌های المپیک بازی‌های المپیک نیز دستخوش جهانی شدن شده‌است. اولین بازی‌های المپیک دوران مدرن در سال ۱۸۹۶ برگزار شد، تنها ۹ رشته در آن حضور داشتند و ۲۴۱ ورزشکار مرد. زنان از سال ۱۹۰۰ وارد المپیک شدند. تعداد ورزشکاران حاضر در هر میزبان المپیک از اولین المپیک به‌طور قابل توجهی افزایش یافته‌است: در سال ۱۸۹۶ در اولین بازی‌های المپیک، ۱۴ کشور با ۲۴۱ ورزشکار در ۴۳ رویداد حضور داشتند. بازی‌های المپیک ۱۹۶۰ رم، ۸۳ کشور را در مجموع ۵۳۳۸ ورزشکار که در ۱۵۰ رویداد مختلف شرکت کردند، گروه‌بندی کردند. لندن ۲۰۱۲، ۲۰۴ کشور به نمایندگی از ۱۰۵۶۸ ورزشکار در مجموع ۳۰۲ رویداد حضور داشتند. منابع ورزش‌ها بر پایه نوع
بازی‌های المپیک زمستانی در اصل بازی‌های ورزشی روی یخ و برف است که هر چهار سال یکبار در فصل زمستان برگزار می‌شود. این المپیک ورزشی به مانند بازی‌های المپیک تابستانی تحت نظارت کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) اجرا می‌شود. تاریخچه زمانی که کمیته بین‌المللی المپیک (آی.اُ. سی) در سال ۱۸۹۴ تأسیس شد، یکی از ورزش‌های پیشنهادی به آن برای برگزاری در المپیک، ورزش اسکیت‌روی‌یخ بود. اسکیت‌روی‌یخ تا سال ۱۹۰۸ در المپیک جایی نداشت. این ورزش برای اولین بار در المپیک ۱۹۰۸ لندن رسماً به بازیهای المپیک تابستانی پیوست. در المپیک لندن رشتهٔ اسکیت‌روی‌یخ در بخش پاتیناژ نمایشی برگزار شد و اولریش سالشو سوئدی و مادگه سیرز از انگلستان موفق به کسب عنوان قهرمانی در بخش انفرادی شدند. سه سال بعد شاهزادهٔ ایتالیایی، اوجنیو برونتا دوسیو، به کمیتهٔ المپیک پیشنهاد کرد تا یک هفته از زمان المپیک تابستانی ۱۹۱۲، که در استکهلم برگزار می‌شد، را به انجام بازیهای زمستانی اختصاص دهد. اما مسئولان برگزاری این بازی‌ها با چنین ایده‌ای مخالفت کردند. این ایده چهار سال بعد برای المپیک ۱۹۱۶ که در برلین برگزار می‌شد نیز مجدداً پیشنهاد گردید، اما این بار با مخالفت کمی روبرو شد و مسئولین در نظر گرفتند تا یک هفتهٔ زمستانی را به بازیهای تابستانی ۱۹۱۶ اختصاص دهند. ورزشهایی که در این هفته برگزار می‌شدند اسکی سرعت، اسکیت نمایشی (پاتیناژ)، هاکی روی یخ و پرش با اسکی بودند. المپیک ۱۹۲۰ آنتورپ (بلژیک) اولین المپیکی بود که بعد از جنگ جهانی اول برگزار شد. این المپیک دارای هفتهٔ زمستانی نبود، اما اسکیت‌روی‌یخ و هاکی‌روی‌یخ نیز در آن انجام می‌شد. سال بعد، در کنگره سالانه آی.اُ.سی. مسئولان این کمیته تصمیم براین گرفتند که بازی‌های المپیک ۱۹۲۴ که در شهر شامونی فرانسه برگزار می‌شد، دارای هفتهٔ بین‌المللی بازیهای زمستانی باشد. هفتهٔ ورزشهای زمستانی در بازیهای ۱۹۲۴ برگزار شد که اتفاقاً با استقبال خوبی هم همراه بود. در کنگرهٔ سال ۱۹۲۵، کمیتهٔ بین‌المللی المپیک به این نتیجه رسید که بازیهای زمستانی را به‌طور جداگانه و تحت‌المپیکی مجزا و با نام بازی‌های المپیک زمستانی، هر چهار سال یکبار، برگزار کند. المپیک ۱۹۲۴ شامونی توسط کمیتهٔ بین‌المللی المپیک به عنوان اولین المپیک زمستانی شناخته می‌شود. ورزش‌ها Note 1. رقابت‌های اسکیت نمایشی در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۰۸ و بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۲۰ برگزار شد. Note 2. یک دوره رقابت‌های هاکی روی یخ مردان در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۲۰ برگزار شد. فهرست دوره‌های المپیک زمستانی کشورهایی که المپیک‌های زمستانی را میزبانی کرده‌اند یا برای میزبانی آن انتخاب شده‌اند: ایالات متحده(۴)، فرانسه(۳)، کانادا(۲)، ایتالیا(۲)، ژاپن(۲)، سوییس(۲)، اتریش(۲)، نروژ(۲)، آلمان(۱)، یوگسلاوی(۱) منابع بازی‌های المپیک زمستانی بازی‌های المپیک رویدادهای چندورزشی رویدادهای چندورزشی زمستانی رویدادهای ورزشی تکرارشونده بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۲۴ (میلادی) رویدادهای ورزشی چهارسالانه مناسبت‌های ورزشی فوریه ورزش‌های زمستانی
کانزو شیپ یک کشتی بود که طول آن بود. منابع تاریخ فوجیان دودمان سونگ کشتی‌های چین کشتی‌های غرق‌شده چین کشتی‌های نگهداری‌شده در موزه کوانژو باستان‌شناسی دریایی
مولایی یک نام خانوادگی است برای افرادی چون فرج مولایی هنرپیشه بهادر مولایی وزنه‌بردار محمدعلی مولایی ورزشکار رشته کانوپولو علی مولایی بازیکن فوتبال جستارهای وابسته ملایی
تیراندازی با کمان در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۰۰ اولین دوره رویداد ورزش تیراندازی با کمان در بازی‌های المپیک تابستانی بود که در سال ۱۹۰۰ برگزار شد. در این مسابقات شش مسابقه ورزشی تیراندازی با کمان که در شهر پاریس، فرانسه برگزار شد که ۱۵۳ ورزشکار با یک دیگر به رقابت پرداختند. هویت ۱۷ ورزشکار معلوم است اگر چه که تعدادی از ورزشکاران فقط از طریق نام خانوادگی قابل تشخیص هستند. این مسابقات اولین دوره از مسابقات تیر اندازی با کمان در بازی‌های المپیک تابستانی بوده که هر شش رویداد ورزشی آن مردان به رقابت با یک دیگر پرداخته‌اند. فرانسه و بلژیک و هلند ورزشکاران خود را به این مسابقات فرستاده بودند. نام هیچ‌کدام از ورزشکاران اهل هلند معلوم نیست و هیچ یک از آن‌ها موفق به کسب مدال نشدند. جدول مدال‌ها کشورهای شرکت کننده ۱۵۳ ورزشکار از ۳ کشور در این مسابقات به رقابت پرداختند: نتایج منابع تیراندازی با کمان در ۱۹۰۰ (میلادی) تیراندازی با کمان در المپیک تابستانی رویدادهای بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۰۰
بازی‌های پان امریکن یک رویداد چند ورزشی است که تمام ملت‌های قاره آمریکا در آن شرکت می جویند. اولین دوره این المپیاد ورزشی چند رشته‌ای در سال ۱۹۵۱ و حدودا همزمان با بازی‌های آسیایی ۱۹۵۱ دهلی نو در بوئنوس آیرس برگزار شده و آخرین دوره آن نیز در سال ۲۰۱۹ در لیما برگزار شد. منابع بازی‌های پان امریکن رویدادهای چند ورزشی در آمریکای جنوبی رویدادهای چند ورزشی در آمریکای شمالی رویدادهای چندورزشی رویدادهای ورزشی تکرارشونده بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۵۱ (میلادی) رویدادهای ورزشی چهارسالانه کمیته‌های ملی المپیک
میز چپل شهری در ایالت مریلند کشور ایالات متحده آمریکا است که جمعیت آن در سرشماری سال ۲۰۱۰ میلادی، ۱۱٬۴۲۰ نفر بوده‌است. جستارهای وابسته فهرست مکان‌های مریلند منابع مناطق سرشماری‌شده در شهرستان بالتیمور، مریلند مناطق سرشماری‌شده در مریلند
ناحیه چالاکو یکی از ده ناحیه استان ماروپون در کشور پرو است. منابع بخش‌های منطقه پیورا
چانادآپاتسا یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه اوروش‌هازا واقع شده‌است. چانادآپاتسا ۵۱٫۳۱ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۵۲۷ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای مجارستان منابع پیوند به بیرون مناطق مسکونی در بکش
c149e544-80fa-4246-9d50-6148954d9bce
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
المپیک در ابتدا چه مراسمی بود؟
false
{ "answer_start": [ 26 ], "text": [ "یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،" ] }
بازی‌های المپیک باستان آیینی بود که هر چهار سال یک بار در یونان باستان در محلی به نام المپیا برگزار می‌شد و نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه می‌پرداختند، در حاشیه المپیک مسابقه‌های شعر و شاعری، سخن‌وری و موسیقی هم برگزار می‌گردید. این بازی‌ها حدوداً بین سال‌های ۸۸۴ پیش از میلاد تا ۷۰۴ پیش از میلاد مسیح آغاز شد و در سال ۳۹۳ میلادی امپراتور روم، تئودوسیوس، برگزاری المپیک را ممنوع کرد. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنانکه مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود. خاستگاه در مورد خاستگاه بازی‌های المپیک روایات متعددی وجود دارد. یکی از این روایات نخستین بازی‌های المپیک را با مفهوم εκεχειρία«(اکخیریا)» یا آتش بس المپیک مرتبط می‌داند. بر اساس اساطیر، پادشاه ایفیتوس از الیس، که به دنبال برقراری صلح در میان یونانیان در حال جنگ بود به ملاقات اوراکل از دلفی رفت. در آنجا به ایفیتوس توصیه شد هر چهار سال یکبار با جایگزین کردن رقابت‌های ورزشی دوستانه به جای جنگ، حلقه درگیریها را قطع کند. ایفیتوس از پادشاه لیکورگوس از اسپارتا و پادشاه کلئوستنس از پیسا برای این کار دعوت به همکاری کرد. آنان آتش بسی را که "اکهیریاً نام گرفت پذیرفتند و نخستین بازی‌های المپیک را در المپیا برگزار کردند. جنگ از ۱۲ روز قبل از مسابقات تا ۱۲ روز پس از آن قطع می‌شد، و بدین ترتیب ورزشکاران، هنرمندان، و تماشاگران می‌توانستند به المپیا سفر کنند، تا در مسابقات شرکت کرده و دوباره در آرامش به سرزمین‌های خود بازگردند. بازیهای المپیک در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس (پادشاه خدایان یونان) در صحن مربوط به او برگزار می‌شد. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد. افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول (که در اساطیر یونانی نیم خدا بود) آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش بوجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد. تاریخچه بر اساس شمارش سالهای المپیادها تاریخ آغاز این بازی‌ها به سال ۷۷۶ پیش از میلاد مسیح بازمی گردد، گرچه نظرات محققان در مورد زمان آغاز مسابقات بین سالهای ۸۸۴ پیش از میلاد تا ۷۰۴ پیش از میلاد در نوسان است. در زیر و روی تاریخ یونان و آثار کشف شده به سال ۷۶۶ پیش از میلاد مسیح برخورد می‌کنیم که «تیمائوس» نخستین مورخ یونانی در نوشته‌های خود از مردی بنام «کره ابوس» یاد کرده‌است که در راه رفتن از همه سریعتر بوده‌است. از آن زمان به بعد، این مسابقات در یونان باستان از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار شد، و این مسابقات در قرون شش و پنج پیش از میلاد مسیح به اوج اهمیت خود دست یافت. المپیک از اهمیت مذهبی بنیادینی برخوردار بود، و در بین رقابت‌ها قربانی و مراسمی برای ادای احترام به زئوس و پلوپس برگزار می‌شد. (زئوس مجسمه عظیم در المپیا
ورزشگاه می‌شود و پس از آنکه از دست هر ورزشکار عبور کرد به آخرین حمل‌کننده مشعل می‌رسد که معمولاً ورزشکاری مطرح از کشور میزبان است. او آتش را در جایگاه مخصوص خود در ورزشگاه روشن می‌کند. «آتش المپیک از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۸ روشن بوده‌است، اما حمل امدادی مشعل از المپیک تابستانی ۱۹۳۶ آغاز شده‌است» از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰ پس از جنگ جهانی اول، ۶۸ سال است که پس از روشن شدن شعله المپیک کبوترها را به نشانه صلح رها می‌کنند. اما پس از اینکه چند کبوتر در آتش المپیک در زمان افتتاح المپیک تابستانی ۱۹۸۸ سوختند، این کار متوقف شد. مراسم افتتاحیه در فضای باز اجرا می‌شود، اما قرار است در المپیک زمستانی ۲۰۱۰ این مراسم در فضای سبز در ورزشگاه BC برگزار شود. مراسم پایانی نشانه‌های تاریخی بسیاری نیز در زمان برگزاری مراسم اختتامیه، یعنی پس از اتمام تمامی مسابقات ورزشی، به اجرا گذاشته می‌شود. در ابتدا حمل کنندگان پرچم از هر یک از کشورهای شرکت‌کننده در یک ردیف وارد ورزشگاه می‌شوند، اما در پشت آن‌ها تمامی دیگر ورزشکاران بدون هیچ نشانه یا دسته‌بندی خاصی رژه می‌روند. این سنت از بازی‌های تابستانی ۱۹۵۶ و به پیشنهاد دانش‌آموزی از ملبورن اجرا می‌شود. به پیشنهاد او با این کار ورزشکاران جهان در کنار یکدیگر «یک ملت» خواهند بود. «در ۲۰۰۶ ورزشکاران با هموطنان خود وارد ورزشگاه شدند و در ادامه جشن همه با هم مخلوط شدند» پرچم سه کشور هر یک در هر بار هم‌زمان با نواخته شدن سرود ملی کشورشان در میله‌های پرچم به اهتزاز درآمده‌است. پرچم یونان «که افتخار خاستگاه مسابقات المپیک را یدک می‌کشد»، پرچم کشور میزبان و سر انجام پرچم کشوری که میزبان مسابقات المپیک تابستانی یا زمستانی در سال آینده خواهد بود. «استثنائاً در سال ۲۰۰۴ که مسابقات المپیک در آتن برگزار شد، تنها یک پرچم؛ یعنی پرچم یونان به اهتزاز درآمد» طی مراسمی موسوم به ‹ مراسم آنتورپ ›، «علت این نام‌گذاری آن است که این سنت در خلال المپیک تابستانی ۱۹۲۰ در شهر آنتورپ برای اولین بار اجرا شد» شهردار شهری که مسابقات را سازماندهی کرده‌است، یک پرچم مخصوص المپیک را حمل می‌کند و آن را به رئیس کمیته ملی المپیک می‌رساند. رئیس کمیته ملی المپیک پس از دریافت پرچم المپیک، آن را به شهردار شهری که میزبان مسابقات المپیک است، می‌دهد. شهردار نیز پس از دریافت پرچم، آن را هشت مرتبه می‌چرخاند. از این پرچم‌ها ۳ عدد بیشتر وجود ندارد و این ۳ پرچم با همه دیگر پرچم‌ها فرق دارند؛ تفاوت این پرچم‌ها با سایر پرچم‌ها در آن است که دور آن پرچم‌های ۳ گانه یک حاشیه ۶ رنگی وجود دارد و نیز آن پرچم‌ها توسط روبان‌های ۶ رنگی به میله پرچم بسته شده‌اند. پرچم آنتورپ: این پرچم توسط شهردار شهر آنتورپ، بلژیک در المپیک تابستانی ۱۹۲۰ به کمیته ملی المپیک عرضه شد و تا مسابقات سئول ۱۹۸۸ به دیگر شهر سازمان دهنده المپیک تابستانی انتقال داده می‌شد. پرچم اسلو: این پرچم توسط شهر اسلو، نروژدر المپیک زمستانی ۱۹۵۲ به کمیته ملی المپیک عرضه شد و پس از آن به دیگر شهر سازمان دهنده المپیک زمستانی انتقال داده می‌شد. پرچم سئول: این پرچم توسط شهر سئول، سئول، کره جنوبی در المپیک تابستانی ۱۹۸۸
گوکه‌نین اگر چه یک واژه است که به مقام اجتماعی یک جنگجو سامورایی (به طور کلی) اشاره دارد اما مفهومی آن در قرون وسطی و دوران مدرن نخستین متفاوت است. گوکه‌نین در ابتدا یک سامورایی خراجگزار در دوره کاماکورا و دوره موروماچی بود. منابع دولت تاریخ ژاپن واژه‌ها و عبارت‌های ژاپنی
فرانسیسکو لازارو (; – ) دونده ماراتن اهل پرتغال بود. وی که در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۱۲ شرکت کرده بود پس از طی ۳۰ کیلومتر از دو ماراتن درگذشت، در ابتدا دلیل مرگ وی دهیدراسیون اعلام شد اما بعداً مشخص شد لازارو برای جلوگیری از آفتاب‌سوختگی، بدن خود را با لباس پوشانده بود که باعث عدم عرق‌کردن طبیعی و برهم خوردن تعادل الکترولیت مایعات بدن شده‌است. قبل از مسابقه او گفته بود: «یا من پیروز می‌شوم یا می‌میرم.» منابع پیوند به بیرون درگذشتگان ۱۹۱۲ (میلادی) درگذشتگان المپیک دوندگان ماراتن مرد اهل پرتغال زادگان ۱۸۹۱ (میلادی) ورزشکاران اهل لیسبون ورزشکاران دو و میدانی بازی‌های المپیک پرتغال ورزشکاران دو و میدانی در المپیک تابستانی ۱۹۱۲ زادگان ۱۸۸۸ (میلادی) درودگران
آنجا را با یک‌دیگر سلوک و رفتار چه نوع است و با خودی و غریب چه‌طور؟ و همت و قوت دارند یا نه؟ باب چهارم: مذاهب و زبان ملت قدیم چه بود و حال چیست و سبب تغییر و تبدیل مذاهب و زبان از چه؟ باب پنجم: طریقه معاشرت و طرز پوشاک و خوراک چگونه و مکان چه نوع و طرز قدیم چه بود و حال چیست؟ باب ششم: سلوک زن و شوهر و طریقه عقد بستن و عروسی‌کردن و عزاداری چگونه و زن‌ها را کدام پیشه بیش است؟ باب هفتم: صاحب و دارای کدام چیز را- یعنی صاحب رمه و صاحب گوسفند یا زارع یا صاحب پول کدام‌یک را- دولتمند می‌نامند؟ باب هشتم: قرار وزن و کیل ذرع چگونه است و چه سکه و پولی رواج است و چند قسم پول رواج دارد و به خارج چه نوع سکه داخل و خارج می‌شود و نفع و ضرر چه دارد؟ باب نهم: در آن مملکت از خانواده کهن از علما و حکما و عرفا و فیلسوفان و صاحبان تنخواه کلی و مردمان نامی کیان بوده و حال کیستند و راه معاش از کجا دارند؟ فصل پنجم باب اول: تواریخ حکومتی هر قدر ممکن بشود با سند صحیح از ابتدا الی هجرت باب دوم: از هجرت الی یومنا هذا با سند صحیح محل حکومت و ایالت آن مملکت کجا بوده و حال کجا است و سبب تغییر چیست؟ باب سیم: از محل حکومت تا جزایر خالدات و خط استوا بر چند درجه است و حدت و برودت آنجا چه عبارت؟ باب چهارم: از محل حکومت به سرحد خارج به کجا می‌رود؟ راه چه نوع است و راه عراده و راه پیاده و قافله کجا؟ داخل مال‌التجاره و اثقال در آن راه با شتر یا قاطر یا پیاده کدام است؟ باب پنجم: نوشته نشده‌است. باب ششم: در محل قشون و اسباب حرب از سواره و پیاده و توپ و قورخانه چه و چند و چگونه است؟ باب هفتم: در آن مملکت قبل از هجرت آبادی چه بود و بعد از هجرت تا حال چیست؟ باب هشتم: مالیات دیوانی قبل از هجرت و اکنون چه بود و چیست و طریقه وصول چگونه؟ نقدی چه و جنسی چند؟ باب نهم: امنیت و اغتشاش آن مملکت چطور است و سبب امنیت و اغتشاش کی و چه و باعث شرارت کی‌ها هستند؟ فصل ششم باب اول: عجایبات قدرتی زمینی و کوهی و درختی و حیوانی چه نوع؟ باب دوم: مملکت قبل از هجرت ناموران معروف و مشهور کی‌ها بودند و سبب یادگاری ایشان چه بوده و حال چه یادگاری دارد؟ باب سیم: از علامات و آیات قدیم چه باقی است و محل عبادت و زیارت‌گاه‌های ایشان کجا بوده و نام چه داشته و اکنون به چه شناخته می‌شود؟ باب چهارم: بعد از هجرت ناموران کی‌ها بوده و هستند و جهت نیک‌نامی آنها چه بوده‌است و یادگاری از آنها چه باقی مانده‌است؟ باب پنجم: علامات و امارت و عمارات عالی و بناهای متعالی و مدرسه و زیارت‌گاه بعد از هجرت کجا و اکنون چه و باقی که و نام کدام؟ باب ششم: مسافران آن حدود را نام که و اتفاق افتادن از برای ایشان چه و سرگذشت نوشتن در
لیدا فریمان نخستین زن تاریخ ورزش ایران بود که پرچمداری کاروان ایران در المپیک را عهده‌دار شده بود. وی که بدون توجه به تاریخ مسابقاتش که فردای افتتاحیه المپیک ۱۹۹۶ بود، او را به عنوان پرچمدار برگزیده بودند. وی فقط با سه ساعت خواب پس از این واقعه بسیار مهم برای ورزش زنان ایران، در رقابت‌های تیراندازی المپیک شرکت کرد و البته در همان مرحله مقدماتی حذف شد و بین ۴۹ نفر در رده چهل و ششم قرار گرفت. او تیراندازی را به‌طور اتفاقی و اولین دوره آموزشی خود را در دوم دبیرستان شروع کرد. ۱۹ ساله بود که در رده جوانان آسیا به فینال رسید و در ۲۴ سالگی در المپیک شرکت کرد. فریمان مدتی هم در هیئت تیراندازی تبریز فعالیت کرد اما باز هم به دلیل اختلاف با اعضای این هیئت از کار کنار کشید. البته این تیرانداز تبریزی با بی‌مهری‌های زیادی چه قبل از المپیک آتلانتا و چه پس از آن روبه‌رو بود. یک ماه پیش از آغاز رقابت‌های المپیک ۱۹۹۶ به او خبر دادند که باید خودش را برای رقابت‌ها آماده کند. او پیش از آن در رقابت‌های انتخابی جواز را به دست آورده بود، اما خودش در مصاحبه‌های مختلف تأکید کرده چون با حضور وی در تیراندازی موافق نبودند به دنبال جایگزین وی می‌گشتند و در نهایت چون کسی را پیدا نکردند دوباره به سراغ وی آمدند. فریمان همین بی‌مهری‌ها را پس از المپیک ۱۹۹۶ هم دید، تا جایی که به‌تدریج از ورزش فاصله گرفت و عطای حضور در المپیک ۲۰۰۰ سیدنی را به لقایش بخشید. منابع افراد زنده تیراندازان المپیک اهل ایران تیراندازان بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۶ تیراندازان در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۴ تیراندازان در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۸ تیراندازان در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۲ تیراندازان زن اهل ایران زادگان ۱۹۷۲ (میلادی) مدال‌آوران بازی‌های آسیایی ۲۰۰۲ مدال‌آوران بازی‌های آسیایی در تیراندازی مدال‌آوران برنز بازی‌های آسیایی اهل ایران پرچم‌داران کاروان ایران در بازی‌های المپیک
اپینوس یک دهانه برخوردی در ماه است. منابع چهارگوش ال‌کیو۰۱ دهانه‌های ماه
آپولو یک دهانه برخوردی در ماه است. منابع چهارگوش ال‌کیو۲۴ دهانه‌های ماه ماموریت‌های آپولو
وینتروپ یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۱۹ دهانه‌های ماه
شپلی یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۱۳ دهانه‌های ماه
c485a4e5-ecba-4f03-8230-bba2ad510b65
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
المپیک هر چند سال یک بار برگزار میشود؟
false
{ "answer_start": [ 138 ], "text": [ "هر چهار سال یک بار" ] }
بازی‌های آسیایی جوانان یک رویداد چندورزشی است که هر چهار سال یک‌بار با شرکت ورزشکاران جوان از کشورهای آسیایی برگزار می‌شود. نخستین دوره بازی‌های آسیایی نوجوانان در سنگاپور به عنوان آزمایشی برای بازی‌های المپیک جوانان برگزار شد. جستارهای وابسته بازی‌های آسیایی بازی‌های آسیایی ساحلی بازی‌های آسیایی ورزش‌های زمستانی منابع ویکی‌پدیای انگلیسی بازی‌های آسیایی جوانان رقابت‌های ورزشی بین‌المللی آسیا رویدادهای چندورزشی رویدادهای چند ورزشی در آسیا رویدادهای ورزشی تکرارشونده بنیان‌گذاری‌شده در ۲۰۰۹ (میلادی) کمیته المپیک آسیا
وزنه‌برداری در بازی‌های المپیک تابستانی نام رویداد ورزش وزنه‌برداری در بازی‌های المپیک تابستانی است که هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. جدول مدال‌ها وزن‌های مسابقات مردان چند مداله‌ها جدول زیر نشان دهنده ورزشکارانی است که در مسابقات وزنه‌برداری المپیک ۲ مدال طلا یا بیشتر گرفته‌اند. منابع وزنه‌برداری وزنه‌برداری در المپیک تابستانی
شمشیربازی در بازی‌های المپیک تابستانی نام رویداد ورزش شمشیربازی در بازی‌های المپیک تابستانی است که هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. جدول مدال‌ها منابع شمشیربازی در المپیک تابستانی
سه‌گانه در بازی‌های المپیک تابستانی نام رویدادهای ورزش سه‌گانه در بازی‌های المپیک تابستانی است که هر چهار سال یک بار از سال ۲۰۰۰ برگزار می‌شود. جدول مدال‌ها منابع سه‌گانه در المپیک تابستانی
ژیمناستیک در بازی‌های المپیک تابستانی نام رویداد ورزش ژیمناستیک در بازی‌های المپیک تابستانی است که هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. رویدادها مردان زنان جدول مدال‌ها منابع ژیمناستیک در المپیک تابستانی
واترپلو در بازی‌های المپیک تابستانی نام رویداد ورزش واترپلو در بازی‌های المپیک تابستانی بود که هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. جدول مدال‌ها مردان زنان منابع واترپلو در المپیک تابستانی
بوکس در بازی‌های المپیک تابستانی نام رویدادهای ورزش بوکس در بازی‌های المپیک تابستانی است که هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. جدول مدال‌ها وزن‌های برگزار شده منابع بوکس در المپیک تابستانی بوکس در رویدادهای چندورزشی
رویینگ در بازی‌های المپیک تابستانی نام رویدادهای ورزش رویینگ در بازی‌های المپیک تابستانی است که هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. جدول مدال‌ها منابع روئینگ در المپیک تابستانی
جودو در بازی‌های المپیک تابستانی نام رویداد ورزش جودو در بازی‌های المپیک تابستانی بود که هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. جدول مدال‌ها منابع جودو در المپیک تابستانی جودو در رویدادهای چندورزشی
پارک آلو در کامه‌ایدو یک چاپ‌نقش چوبی در سبک اوکی یوئه است که توسط هنرمند ژاپنی هیروشیگه خلق شده‌است. منابع پیوند به بیرون آثار چاپی ۱۸۵۷ (میلادی) آثار هیروشیگه
824bad71-b4e8-4220-bb32-63461ca282a1
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌ش،. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد.افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد.در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود.مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند.
المپیاد در میان مردم یونان باستان به چه معنا بوده است؟
false
{ "answer_start": [ 1111 ], "text": [ "چهار سال" ] }
المپیاد دوره‌ای چهار ساله برای گردهمایی و اجرای بازیهای المپیکی در یونان باستان است. تاریخچه هیپیاس نخستین کسی است که لیستی از برندگان بازیهای المپیک را ثبت کرده‌است. و بر اساس زمان اراتوستن، اتفاق نظر عمومی بر آن است که ،نخستین بازیهای المپیکی در خلال تابستان سال ۷۷۶ پیش از میلاد برگزار شده‌است. دیگر کاربردها این اصطلاح برای المپیاد علمی مانند المپیاد جهانی ریاضی و المپیاد جهانی زبان شناسی نیز بکار می‌رود. پانویس پیوند به خارج المپیا بازی‌های المپیک بازی‌های المپیک باستان دوره‌های گاه‌شماری فرهنگ المپیکی یکاهای زمان
المپیاد در موارد زیر به کار می رود: المپیاد (یونان باستان) المپیادهای علمی ایران المپیادهای علمی جهان المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک المپیاد جهانی نجوم المپیاد جهانی ریاضی المپیاد جهانی فیزیک المپیاد جهانی کامپیوتر المپیاد جهانی شیمی المپیاد جهانی زیست‌شناسی المپیاد جهانی جغرافیا المپیاد زیست‌شناسی ایران المپیاد کامپیوتر در ایران حضور ایران در المپیادهای جهانی المپیاد شطرنج
یونانی‌ها یا هِلِن‌ها یک گروه قومی بومی کشورهای یونان و قبرس هستند. همچنین بخشی بزرگی از آنان در سراسر جهان پراکنده هستند. جوامع و مراکز یونانی‌ها از دوران باستان در گوشه گوشه مدیترانه بوده‌است. اما یونانیان به صورت گسترده در پیرامون دریای اژه هستند جایی که از دوران باستان زبان یونانی صحبت می‌شده‌است. تا اوایل قرن بیستم مردم یونان به صورت یکنواخت میان شبه جزیره یونان، سواحل غربی آسیای صغیر، مصر، قبرس، پونتوس و قسطنطنیه زندگی می‌کردند. بسیاری از این مناطق بر مرزهای امپراتوری روم شرقی در اواخر قرن یازدهم و مدیترانه شرقی که از دوران باستان یونانی‌نشین بوده منطبق است. پس از پایان جنگ‌های ترکیه و یونان در سال‌های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ و تبادل جمعیتی گسترده میان این دو کشور و همچنین محدودیت مسیحیان از سوی ترکیه به جز در قسطنطنیه (به ویژه یونانیان) یونانیان به سمت مرزهای کنونی کشورهای قبرس و یونان فرستاده شدند. گروه‌های جمعیتی دیگر یونانی را می‌توان امروزه در جنوب ایتالیا و قفقاز و جوامع یونانی در سراسر جهان یافت. امروزه بیشتر یونانیان پیرو کلیسای ارتدوکس یونانی هستند. منابع اقوام اروپا اقوام در یونان اهالی یونان مردمان باستانی مردمان هندواروپایی
خیلون (۵۶۰ پ. م) فرزند داماگتاس، از اهالی لاکدمونی، یکی از کسانی است که نامش در میان فرزانگانِ هفت‌گانهٔ یونان ثبت شده است. خیلون در خلال پنجاه و پنجمین یا پنجاه و ششمین المپیاد، به عنوان افور انتخاب شد. هنگامی که برادرش به این موضوع، به دلیل اینکه خودش مانند خیلون انتخاب نشده بود، اعتراض کرد، به برادرش گفت: «من بر خلافِ تو می‌دانم که چگونه در برابرِ بی‌عدالتی تسلیم شوم». وی مدعی بوده که همیشه بر اساس قانون عمل کرده و هیچ‌گاه قانون را زیر پا نگذاشته است؛ اما در یک مورد شک داشت: در دادگاهی بخاطرِ دوستش رای به‌جانبِ وی داده بود، اما در نهایت دوستش را راضی کرده بود که محکوم را ببخشد. با این عمل هم قانون را رعایت کرده بود و هم دوستش را از دست نداده‌بود. خیلون در پیسا، درست هنگامی که به پسرش به دلیل پیروزی در مشت‌زنیِ المپیک تبریک گفت، در گذشت. پانویس منابع فرزانگان هفتگانه فیلسوفان پیشاسقراطی فیلسوفان یونان باستان نویسندگان یونان باستان یونانی‌ها در سده ۶ (پیش از میلاد)
چوپان‌کنه‌سانان نام یک فراراسته از زیررده کنه‌ها است. منابع پیوند به بیرون آرایه بندپایان تک‌نماد آرایه‌شناسی کنه‌سانان
وینتروپ یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۱۹ دهانه‌های ماه
کرپینسکی یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. دهانه‌های اقماری این دهانه ۱ دهانه اقماری دارد. منابع دهانه‌های ماه چهارگوش ال‌کیو۰۱
مقدونیان مردمانی بودند که در روزگار باستان در شمال خاوری شبه‌جزیره یونان میان دو رود آلیاکمون و واردار می‌زیستند. آنان دارای چندین قبیله بودند. پادشاهی مقدونی از اتحاد میان آنان و دودمان آرژئاد پدید آمد. اسکندر مقدونی از میان آنان برخاست. اینکه مقدونیان با یونانی‌ها خویشاوندی نژادی داشتند یا نه به درستی دانسته نیست، ولی در سدهٔ چهارم پیش از میلاد دیگر اینان به‌طور کامل فرهنگ یونانی را پذیرفته‌بودند. مقدونیان تا پیش از پذیرش زبان یونانی به زبان مقدونی باستان که از زبان‌های هندواروپایی بوده سخن می‌گفته‌اند. جستارهای وابسته سلوکیان منابع Wikipedia contributors, "Ancient Macedonians," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Ancient_Macedonians&oldid=374557311 (accessed August 9, 2010). اهالی یونان باستان در مقدونیه اهالی یونان باستان مردمان باستانی مقدونیان باستان هندواروپایی
سوردروپ یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۳۰ دهانه‌های ماه
ویپل یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع دهانه‌های ماه چهارگوش ال‌کیو۰۱
f15c684a-20a7-4680-8a4a-c20ce38f9eab
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
چه زمانی ورزشکاران حرفه‌ای وارد بازی‌های المپیک شدند؟
false
{ "answer_start": [ 585 ], "text": [ "دهه هشتاد قرن بیستم" ] }
چا یونگ‌هوا ژیمناست زادهٔ میلادی اهل کشور کره شمالی است. جستارهای وابسته فهرست ژیمناست‌ها منابع افراد زنده زادگان ۱۹۹۰ (میلادی) ژیمناست‌ها در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۶ ژیمناست‌های المپیک کره شمالی ژیمناست‌های بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۸ ژیمناست‌های هنری اهل کره شمالی ژیمناست‌های هنری زن اهل کره شمالی مدال‌آوران بازی‌های آسیایی در ژیمناستیک
والدمار سیرپینسکی (؛ زادهٔ ) دونده ماراتن، دونده دو استقامت، و ورزشکار دو و میدانی اهل آلمان است. او دو بار قهرمان المپیک در ماراتون شده‌است. حرفه او در زمانی که وارد ماراتون المپیک ۱۹۷۶ شد کاملاً ناشناخته بود. او با گروه پیشتاز می‌دوید تا اینکه فرانک شورتر از آمریکا بعد از ۲۵ پیش افتاد. اما سپس سیرپینسکی را جلو افتاد و با ۵۱ ثانیه برنده مسابقه شد. منابع پیوند به بیرون افراد زنده اهالی نینبورگ، زاکسن-آنهالت برندگان مدال در مسابقات جهانی دو و میدانی برندگان مدال طلا المپیک اهل آلمان شرقی برندگان مدال طلا المپیک در دو و میدانی برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۶ برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۸۰ دوندگان دو استقامت مرد اهل آلمان شرقی دوندگان ماراتن مرد اهل آلمان شرقی زادگان ۱۹۵۰ (میلادی) ورزشکاران اهل زاکسن-آنهالت ورزشکاران دو و میدانی بازی‌های المپیک آلمان شرقی ورزشکاران دو و میدانی در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۶ ورزشکاران دو و میدانی در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۸۰ ورزشکاران مسابقات جهانی دو و میدانی اهل آلمان شرقی
جسمی بوده این پیشنهاد و رد کرده. منابع افراد زنده بازیگران مرد اهل پنسیلوانیا بازیگران مرد سده ۲۱ (میلادی) اهل ایالات متحده آمریکا برندگان مدال طلا المپیک اهل ایالات متحده آمریکا در کشتی برندگان مدال‌های بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۶ پادشاه‌های داستانی پادکست‌سازان اهل ایالات متحده آمریکا تالار شهرت دبلیو دبلیو ای جمهوری‌خواهان اهل پنسیلوانیا خودزندگی‌نامه‌نویسان اهل ایالات متحده آمریکا راه‌یافتگان به تالار شهرت دبلیو دبلیو ای زادگان ۱۹۶۸ (میلادی) قهرمانان مسابقات قهرمانی کشتی جهان کشتی‌گیران اهل ایالات متحده آمریکا کشتی‌گیران بازی‌های المپیک ایالات متحده آمریکا کشتی‌گیران بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۶ کشتی‌گیران مرد اهل ایالات متحده آمریکا مدال‌آوران المپیک در کشتی مدال‌آوران مسابقات قهرمانی کشتی جهان مسیحیان اهل ایالات متحده آمریکا ورزشکاران اهل پنسیلوانیا ورزشکاران اهل پیتسبرگ ورزشکاران اهل ماونت لبنان، پنسیلوانیا ورزشکاران کشتی حرفه‌ای اهل پنسیلوانیا ورزشکاران محکوم‌شده به جرم اهل ایالات متحده آمریکا ورزشکاران مرد اهل ایالات متحده آمریکا ورزشکاران مرد کشتی حرفه‌ای اهل ایالات متحده آمریکا ورزشکاران کشتی حرفه‌ای دور از وطن در ژاپن
آنتونی اوگوگو (؛ زادهٔ ) بوکسور، و کشتی‌گیر کشتی حرفه‌ای اهل بریتانیا است. منابع پیوند به بیرون افراد انگلیسی نیجریه‌ای‌تبار افراد اول الیت رسلینگ افراد زنده اهالی لوئستافت برندگان مدال بازی‌های کشورهای همسود در بوکس برندگان مدال برنز المپیک اهل بریتانیا برندگان مدال نقره بازی‌های کشورهای همسود اهل انگلستان برندگان مدال‌های بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ بوکسورها در بازی‌های کشورهای همسود ۲۰۱۰ بوکسورهای بازی‌های المپیک بریتانیای کبیر بوکسورهای بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ بوکسورهای مرد اهل انگلستان بوکسورهای میان‌وزن زادگان ۱۹۸۸ (میلادی) قهرمانان بوکس انگلستان مجری‌های کشتی حرفه‌ای مدال‌آوران المپیک در بوکس ورزشکاران دور از وطن اهل انگلستان در ایالات متحده آمریکا ورزشکاران کشتی حرفه‌ای دور از وطن ورزشکاران اهل سافک
حسین چرخابی (زادهٔ ۱ مهر ۱۳۲۹) بازیکن سابق فوتبال اهل ایران است. منابع افراد زنده اهالی اصفهان بازیکنان فوتبال اهل ایران زادگان ۱۹۵۰ (میلادی) مربیان باشگاه ذوب‌آهن مربیان باشگاه سپاهان مربیان فوتبال اهل ایران مربیان لیگ برتر خلیج فارس ورزشکاران اهل اصفهان زادگان ۱۳۲۹
چد گیبل (؛ زادهٔ ) کشتی‌گیر، و کشتی‌گیر کشتی حرفه‌ای اهل ایالات متحده آمریکا است. منابع پیوند به بیرون افراد زنده زادگان ۱۹۸۶ (میلادی) کشتی‌گیران بازی‌های المپیک ایالات متحده آمریکا کشتی‌گیران بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ کشتی‌گیران مرد اهل ایالات متحده آمریکا ورزشکاران اهل مناطق شهری مینیاپلیس-سنت پاول ورزشکاران کشتی حرفه‌ای اهل مینه‌سوتا ورزشکاران مرد کشتی حرفه‌ای اهل ایالات متحده آمریکا
آلن کواگ (; – ) کشتی‌گیر کشتی حرفه‌ای و جودوکار اهل ایالات متحده آمریکا بود. منابع پیوند به بیرون افراد آفریقایی-آمریکایی سده ۲۱ (میلادی) اهالی کوئینز اهالی هارلم (نیویورک) برندگان مدال برنز المپیک اهل ایالات متحده آمریکا در جودو برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۶ جودوکاران بازی‌های المپیک ایالات متحده آمریکا جودوکاران بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۷۶ جودوکاران مرد اهل ایالات متحده آمریکا دانش‌آموختگان دانشگاه نیهون درگذشتگان ۲۰۰۷ (میلادی) زادگان ۱۹۴۳ (میلادی) مجری‌های کشتی حرفه‌ای مدال‌آوران بازی‌های پان امریکن در جودو مدال‌آوران طلای بازی‌های پان امریکن برای ایالات متحده آمریکا نانواهای اهل ایالات متحده آمریکا ورزشکاران دور از وطن اهل ایالات متحده آمریکا در کانادا ورزشکاران کشتی حرفه‌ای اهل نیویورک (ایالت) ورزشکاران کشتی حرفه‌ای دور از وطن در ژاپن ورزشکاران مرد کشتی حرفه‌ای اهل ایالات متحده آمریکا
چئونگ چونگ کنگ، (زاده ۹ ژوئن ۱۹۴۱) کارآفرین، بانکدار و مدیر ارشد اجرایی مالزیایی است، که در حال حاضر به‌عنوان رییس هیئت مدیره اوسی‌بی‌سی بانک فعالیت می‌کند. منابع افراد زنده اهالی چین اهل مالزی دانش‌آموختگان دانشگاه آدلاید دانش‌آموختگان دانشگاه ملی استرالیا زادگان ۱۹۴۱ (میلادی) سنگاپور ایرلاینز سنگاپوری‌های چینی‌تبار مدیران ارشد اهل مالزی
محمود شمس می‌تواند به افراد زیر اشاره کند: چنگ هه با نام اصلی حاجی محمود شمس، نام دریاسالار و مکتشف مسلمان و ایرانی‌تبار چینی ماشاالله شمس‌الواعظین، روزنامه‌نگار ایرانی و مشاور مرکز مطالعات راهبردی خاورمیانه در تهران
نائویا اوگاوا (؛ زادهٔ ) جودوکار و کشتی‌گیر کشتی حرفه‌ای اهل ژاپن بود. جستارهای وابسته هیدهیکو یوشیدا منابع پیوند به بیرون افراد زنده برندگان مدال نقره المپیک اهل ژاپن برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲ جودوکاران بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲ جودوکاران بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۶ جودوکاران بازی‌های المپیک ژاپن جودوکاران در بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ جودوکاران مرد اهل ژاپن رزمی‌کاران ترکیبی مرد اهل ژاپن زادگان ۱۹۶۸ (میلادی) قهرمانان جودوی جهان مدال‌آوران المپیک در جودو مدال‌آوران بازی‌های آسیایی ۱۹۹۰ مدال‌آوران بازی‌های آسیایی در جودو مدال‌آوران برنز بازی‌های آسیایی اهل ژاپن ورزشکاران اهل توکیو ورزشکاران کشتی حرفه‌ای مرد اهل ژاپن
3422ff7e-4672-40e7-bfb8-f7524a47cc0b
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
در طی دهۀ هشتاد قرن بیستم چه کسانی وارد بازی‌های المپیک شدند؟
false
{ "answer_start": [ 618 ], "text": [ "ورزشکاران حرفه‌ای" ] }
مسجد چمن چوپانها مربوط به دوره قاجار است و در همدان، حاشیه شرقی بلوار آیت الله کاشانی واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۱۹۷۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. جستارهای وابسته فهرست آثار ملی ایران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منابع آثار دوره قاجاریان در شهرستان همدان مسجدهای تاریخی شهرستان همدان
کوه چنگ الماس در شمال شهر پیرتاج بیجار گروس استان کردستانواقع شده‌است. ارتفاع بلندترین قلهٔ آن به ۲۵۲۵ متر می‌رسد. منابع کوه‌های استان همدان
دربارهٔ چه می‌اندیشی؟ آلبومی از هنرمند اهل لبنان نانسی عجرم است که در سال ۲۰۰۸ میلادی منتشر شد. منابع آلبوم‌های ۲۰۰۸ (میلادی) آلبوم‌های نانسی عجرم
مسجد ابوالفضل چم کاکا مربوط به سدهٔ ۱۳ ه.ق است و در شهرستان سامان، بخش مرکزی، دهستان هوره، روستای چم کا کا، محله پایین واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۲۲۹۴۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. جستارهای وابسته فهرست آثار ملی ایران وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منابع مسجدهای تاریخی شهرستان سامان
در جوامع غربی تولید آبجو به عنوان یک زمینه مردسالار در ۱۵۰ سال گذشته درنظر گرفته می‌شده‌است، با این وجود، زنان از زمان‌های بسیار قدیم در تولید آبجو فعال بوده‌اند و به‌طور سنتی این فعالیتی بود که توسط زنان انجام می‌شد. بر طبق مطالعات قوم شناختی و باستان‌شناسی، به‌طور عمده نقش زنان در سراسر جهان، تهیه آب میوه یک محصول، جمع‌آوری یا پختن سنت‌ها بود. در همه قاره‌های مسکونی، از اولین شواهد تولید آبجو در ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد، تا زمان تجاری سازی تولید جوش در طی صنعتی سازی، زنان جزئی از تولیدکنندگان اصلی بودند. در بسیاری از فرهنگ‌ها، الهه‌ها، خدایان، و محافظان آبجوسازی موجوداتی زنانه بودند که با باروری در ارتباط بودند. از اواسط قرن هجدهم، بسیاری از زنان از مشارکت در تولید الکل منع شدند و به عنوان اپراتورهای میخانه، بارها، یا منشی‌های کارخانه‌های آبجو سازی منصوب شدند. آنها به تولید آبجو و نوشیدنی‌های الکلی سنتی در مناطق کمتر صنعتی، ادامه دادند. از اواسط قرن بیستم، زنان به عنوان شیمیدان در موسسات تولید آب جوش شروع به کار کردند و از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، آنها مجدداً به عنوان تولیدکننده صنایع دستی وارد کار شدند. تاریخ در بسیاری از جوامع غربی، تولید آبجو به عنوان "قلمرو مرد" دیده شده‌است. با این وجود، سوابق باستان‌شناسی و مطالعات قوم نگاری نشان می‌دهد، تا زمانی که صنعتی سازی تخمیر آغاز شد، فعالیت زنان در درجهٔ اول، تهیهٔ الکل بوده‌است. . در بعضی مناطق، این سنت به‌وجود آمد زیرا که تهیه محصول حاصل از جمع‌آوری بود، در حالی که در مناطق دیگر، این امر در حوزه پخت قرار گرفت. از قرن هجدهم میلادی به بعد، زنان به‌طور فزاینده ای از کار آبجوسازی منع شدند، مگر به عنوان زنانی که از طریق مجروحان یا \"مأموران بازاریابی\"، مجوز ادارهٔ میخانه‌ها را دریافت کردند. تا قرن نوزدهم، تعداد کمی از زنان در کار تولید آبجو به استثنای کار برای کارهای کمکی، مانند بطری سازی و منشی گری استخدام شدند. در قرن بیستم، زنان با توانایی محدودی در آزمایشگاه‌ها شروع به کار کردند، اما جدا از چند مورد استثنایی مانند سوزانا اولاند در کانادا، زنان از کارگردانی عملیات دم کردن کنار گذاشته شدند. مشروب سازان زن حرفه ای در جامعه غربی قبل از اینکه \"تجارت\" مردانه شود، به عنوان \"دم کن\" شناخته می‌شدند. با توجه به تجزیه و تحلیلی که روی ظروف سفالی انجام شده‌است، ترکیبات شیمیایی نوشیدنی شراب، مخلوطی از معجون برنج، میوه زالزالک، عسل، و انگور است. در ژاپن و تایوان، زنان در عصر مدرنیته، برای ساخت الکل توسط فرایند تخمیر، هنوز هم شروع به جویدن برنج می‌کنند، اگرچه می‌دانند فرایند استفاده شده برای تجزیه دانه برنج، چه سوخاری و چه جویدن، هنوز هم ناشناخته است. ا در افسانه‌های چینی، همسر یو کبیر، یی دی، اولین الکل از دانه‌های برنج را ساخت. یک زن، معروف به کامویی فوچی به منظور دفع ارواح شیطانی محافظ آبجو و آبجوسازی‌ها بود و مردم به او احترام می‌گذاشتند . در طی قرن‌های ۱۶ و ۱۷، با وجود اینکه زنان هنوز در فروش آبجو شرکت داشتند، تهیه و تولید آبجو در اروپا از یک حرفه زنانه به حرفه ای تحت سلطهٔ مردان تغییر
مردم برزیل جمعیت ساکن کشور برزیل هستند که در قاره آمریکای جنوبی واقع شده‌است. برزیلی‌ها عمدتاً پرتغالی زبان بوده و به گویش برزیلی این زبان تکلم می‌کنند. تار مردم برزیل آمیخته از اقوام بومی برزیلی و مهاجران اروپایی است. همچنین اقلیت قابل توجهی از آفریقایی‌تبارها در برزیل بسر می‌برند که از دوران برده‌داری تا کنون در این کشور بوده‌اند. در برزیل غیر از این اقوام اقلیتی از عرب‌های مهاجر نیز وجود دارد. بیشتر برزیلی‌ها مسیحی کاتولیک هستند. گروه‌های اصلی نژادی در برزیل برزیل دارای تنوع زیستی بسیار زیادی است، و بسیاری از نژادها و گروه‌های قومی را درخود جای داده‌است. در کل، برزیلی‌ها نوادگان چهار گروه مهاجر هستند: سرخ‌پوستان آمریکای جنوبی، بویژه بومی‌های برزیل، که نوادگان گروه‌های انسانی هستند که در حدود ۹۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، از سیبری به سمت برزیل مهاجرت کردند و با عبور از تنگه برینگ به برزیل رسیدند. استعمارگران پرتغالی، که از زمان کشف برزیل در سال ۱۵۰۰ تا زمان استقلال این کشور در سال ۱۸۲۲به این کشور مهاجرت کردند. سیاه‌پوستان که از سال ۱۵۳۰ تا پایان دوران انتقال برده در سال ۱۸۵۰ به برزیل وارد شدند. گروه‌های متنوع مهاجران از اروپا، آسیا و خاورمیانه که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به برزیل پا گذاشتند. تاریخچه مردم شمال آسیا در سه دوره به قاره آمریکا گام گذاشتند. سرخ‌پوستان برزیل احتمالاً نوادگان نخستین دور از مهاجران شمال آسیا هستند که ۹۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح به برزیل پا گذاشتند. گروه‌های اصلی بومی‌های برزیل عبارت بودند از توپی-گووارانی، جه، آراواکس و کارائیبا ورود اروپائیان مهاجرت اروپائیان به برزیل در قرن شانزدهم و با مهاجرت گسترده پرتغالی‌ها آغاز شد. در دو قرن اول استعمار، ۱۰۰٬۰۰۰ پرتغالی وارد برزیل شدند که می‌توان گفت به‌طور متوسط سالانه ۵۰۰ نفر از پرتغال به برزیل مهاجرت کرده‌اند. در قرن هجدهم، ۶۰۰٬۰۰۰ پرتغالی وارد برزیل شدند که می‌توان گفت به‌طور متوسط سالانه ۱۰٬۰۰۰ نفر از پرتغال به برزیل مهاجرت کرده‌اند. نخستین منطقه برزیل که پرتغالی‌ها در آن اسکان یافتند شمال شرقی این کشور بود. دیری نپایید که استعمارگران در منطقه جنوب شرقی برزیل اسکان یافتند. پرتغالی‌ها در قرن هجدهم در مرکز برزیل اسکان یافتند. پرتغالی‌ها تنها گروه نژادی بودند که در سرتاسر برزیل پراکنده شدند. جمعیت سرخ‌پوستان آمریکا (بین ۳ تا ۵ میلیون نفر) در جمعیت پرتغالی‌ها حل شده‌است. ماملوکوها (یا کابوکلوها که حاصل اختلاط سفیدپوستان و سرخ‌پوستان) همواره در بسیاری از نواحی برزیل پراکنده بوده‌اند. آفریقایی‌تبارها یک گروه قومی مهم دیگر نیز به عنوان برده به برزیل پا گذاشتند. آفریقاییان در دهه ۱۵۳۰ برای برطرف کردن کمبود نیروی کار در برزیل به این کشور وارد شدند. در آغاز بیشتر آنها از گینه به برزیل وارد می‌شدند. پس از آن در قرن هجدهم، بیشتر بردگانی که به برزیل وارد شدند اهل آنگولا و موزامبیک بودند، گرچه بیشتر بردگان باهیا اهل نیجریه بودند. تا پایان دوره انتقال برده به برزیل یعنی تا سال ۱۸۵۰، بین ۳ تا ۵ میلیون نفر از آنها به برزیل وارد شدند—که این مقدار ۳۷ درصد از کل بردگانی را که از آفریقا به قاره آمریکا منتقل شده بود تشکیل می‌داد. مهاجران دوران اخیر هجوم مهاجران به برزیل دراواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رخ داد. بین ۱۸۷۰ و ۱۹۳۰، بیش از
چه این کار به همراه مشکلاتی برای اپراتور در همگام سوراخ کاری ثابت به همراه است. گوناگونی و انعطاف‌پذیری مته‌های سیم کش به‌طور معمول در اروپا دیده نمی‌شود. متهٔ حفاری چاه نگارخانه منابع ابزارها ابزارهای نجاری اشیاء فلزی مته‌کاری و رزوه‌تراشی
استودیوهای قرن بیستم (نام رسمی از سال ۲۰۲۰) که بیشتر با عنوان فاکس قرن بیستم در فارسی شناخته می‌شود یک استودیوی فیلم‌سازی آمریکایی است که به عنوان زیرمجموعه استودیوهای والت دیزنی فعالیت می‌کند. دفتر مرکزی این شرکت در فاکس استودیو لات در منطقه سنچری سیتی لس آنجلس قرار دارد و توزیع فیلم‌های این استودیو هم توسط استودیو سینمایی والت دیزنی انجام می‌شود. والت دیزنی استودیوز موشن پیکچرز فیلم‌های تولید شده توسط استودیو قرن بیستم را در بازارهای تئاتر توزیع و به بازار عرضه می‌کند. قرن بیستم بیش از ۸۰ سال یکی از «شش شرکت بزرگ فیلمسازی» بود. این شرکت که قبلاً به عنوان شرکت قرن بیستم-فاکس فیلم شناخته می‌شد که از ادغام شرکت فاکس فیلم و قرن بیستم پیکچرز در سال ۱۹۳۵ شکل گرفت. در سال ۱۹۸۵، این استودیو پس از خریداری شدن توسط شرکت نیوز کورپوریشن، به عنوان فاکس قرن بیستم شناخته شد. نیوز کورپوریشن در سال ۲۰۱۳، به دو بخش ابرشرکت نوز و فاکس قرن بیست و یکم تجزیه شد و در سال ۲۰۱۹، دیزنی از طریق خریداری فاکس قرن بیست و یکم، این شرکت را هم خریداری کرد. نام کنونی این استودیو در ۱۷ ژانویه سال ۲۰۲۰ به تصویب رسید. از سری فیلم‌های مشهور این کمپانی می‌توان به عصر یخبندان، جان‌سخت، طالع نحس و مردان ایکس نام برد. از فیلم‌های تاریخ ساز این کمپانی هم می‌توان به تایتانیک، آواتار (برای این فیلم چهار دنباله در نظر گرفته شده) یا آقا و خانم اسمیت و انجمن نجیب‌زادگان عجیب اشاره کرد. سریال‌های مشهور این شبکه هم شامل انیمیشن سیمپسون‌ها، مرد خانواده (پدر فداکار) یا سریال فرار از زندان هستند. تاریخچه از تأسیس تا سال ۱۹۵۶ جوزف شنک و داریل اف. زانوک که از بنیان‌گذاران قرن بیستم پیکچرز بودند یونایتد آرتیستز را به دلیل اختلاف در بورس ترک کردند و برای ادغام با فاکس فیلم وارد مذاکره شدند. شرکت فاکس فیلم و قرن بیستم پیکچرز در سال ۱۹۳۵ باهم دیگر ادغام شدند. شرکت جدید، قرن بیستم-فاکس فیلم کورپوریشن نام گرفت و تجارت را در ۳۱ مه ۱۹۳۵ آغاز کرد. پس از اتمام ادغام، زانوک بازیگران جوانی را برای کمک به فاکس قرن بیستم آورد که عبارت است از: تایرون پاور، لیندا دارنل، کارمن میراندا، دون آمچه، هنری فوندا، جین تیرنی، سونجا هنی و بتی گرابل. فاکس قرن بیستم همچنین آلیس فی و شرلی تمپل را استخدام کرد که در دهه ۱۹۳۰ در چندین فیلم مهم برای این استودیو ظاهر شد. حضور بیشتر در طول جنگ جهانی دوم به فاکس قرن بیستم کمک کرد تا از آر کی او و مترو گلدوین مایر پیشی بگیرد تا به سومین استودیوی فیلم پردرآمد تبدیل شوند. در سال ۱۹۴۱، زنوک به عنوان سرهنگ دوم در سپاه سیگنال ایالات متحده مأموریت یافت و نظارت بر تولید فیلم‌های آموزشی ارتش ایالات متحده را عهده‌دار شد. و شریک زندگی ویلیام گوتز در شرکت فعالیتش را آغاز کرد. در طی چند سال آینده، زانوک با فیلم‌هایی مانند ویلسون (۱۹۴۴)، لبه تیغ (۱۹۴۶)، بومرنگ، قرارداد شرافتمندانه (هر دو در ۱۹۴۷)، گودال مار (۱۹۴۸) و پینکی (۱۹۴۹) شهرت ایجاد کرد. فاکس قرن بیستم همچنین در اقتباس از کتاب‌های پرفروش مانند کتاب "به خدا واگذارش کن (۱۹۴۵)" تخصص داشت. مشکلات تولیدی و مالی بادی آدلر، تهیه‌کننده جانشین زانوک، یک سال
دیزاین» (به معنی: طراحی زیبا) و «لینیا ایتالیانا» (به معنی: خط ایتالیایی) وارد واژگان طراحی مبلمان شدند. از اواخر دهۀ ۱۹۷۰ و اوایل دهۀ ۱۹۸۰ میلادی، برخی از تجهیزات توسط خانه‌های مد ایتالیایی مانند پرادا، ورساچه، آرمانی، گوچی و موسکینو تبدیل به نماد‌ شدند. نمونه‌هایی از قطعات کلاسیک مبلمان ایتالیایی عبارتند از: ماشین‌های لباسشویی و یخچال‌های دقیق، خلاقانه و استریم‌لاین زانوسی، مبل‌های «نیو تُن» توسط آتریوم، و معروف‌ترین آن‌ها قفسۀ کتاب نوآورانه پست-مدرن، ساخته شده توسط اتوره سوتساس برای گروه ممفیس در سال ۱۹۸۱ میلادی با الهام از آهنگ باب دیلن «دوباره درونِ موبیل با بلوزِ ممفیس گیر افتادم» ساخته شد. قفسۀ کتاب به نماد فرهنگی و رویداد طراحی بزرگ دهۀ ۱۹۸۰ میلادی تبدیل شد. طراحی مدرن ایتالیایی معنای سبک و زیبایی را تغییر داده‌ است و بسیاری از طراحان داخلی از قطعات الهام گرفته از ایتالیایی‌ یا طرح ایتالیایی در کار خود استفاده می‌کنند. طراحی صنعتی علاوه بر طراحی مبلمان، ایتالیا نیز با ارایۀ اولین نمونه از چراغ لومیناتور برنوکی در سال ۱۹۲۸ میلادی، گرایش‌هایی را برای طراحی صنعتی ایجاد کرده‌ است. قوری موکا، طراحی شده توسط آلفونسو بیالتی، پس از عرضه در سال ۱۹۳۳ میلادی، طرحی نوآورانه بود و همچنان ادامه دارد، و تا به امروز با تغییرات کمی هنوز در حال تولید است. اولیوتی برای طراحی‌های اداری و تجهیزات الکترونیکی خود قابل توجه است. طراحی خودرو ایتالیا همچنین در طراحی خودرو بسیار تأثیرگذار است و برخی از بزرگترین نمادهای وضعیت قرن را تولید کرده‌ است. صنعت خودرو در کشور (که قبلاً صنعت خودرو در ایتالیا بود) یک کارفرمای کاملاً بزرگ در کشور است، با نیروی کار بیش از ۱۹۶٬۰۰۰ نفر (۲۰۰۴) که در این صنعت مشغول به کار هستند. ایتالیا پنجمین تولیدکنندۀ بزرگ خودرو در اروپا است (۲۰۰۶). با گذشت زمان، خودروهای ایتالیایی به دلیل شیک و کاربردی بودن در سراسر جهان شناخته شده‌اند. از خودروهای معروف ایتالیایی می‌توان به خودروهای کانورتیبل آلفا رومئو (خودروهایی قابل تبدیل با سقف تاشو یا جداشدنی) در دهۀ ۱۹۵۰ میلادی و خودروهای فراری اسپایدر و سوپراسپرت‌های فرمولا فراری اشاره کرد. چندین نوع خودرو نمادین نیز وجود دارد که کمتر از آن خودروها لوکس‌ هستند و بیشتر برای بازار-انبوه‌ محبوب هستند، شمایل‌هایی چون فیات توپولینو و فیات ۵۰۰ و وسپا پیاجوی نمادین که پس از جنگ جهانی دوم به یکی از شیک‌ترین و مقرون به صرفه‌ترین خودروهای ایتالیا تبدیل شد، وسپا اولین بار در سال ۱۹۴۶ میلادی تولید شد. ایتالیا همچنین محل استقرار شرکت‌های طراحی خودروی مشهور جهان مانند پینینفارینا، زاگاتو، ایتال‌دیزاین و برتونه است. طراحی مد مد ایتالیایی یکی از مهم‌ترین طراحی‌های مد جهان در میان کشورهایی چون فرانسه، آلمان، ایالات متحدۀ آمریکا، بریتانیای کبیر و ژاپن است. مد همیشه بخش مهمی از فرهنگ ایتالیا و جامعۀ آن بوده‌ است. طراحی‌های ایتالیایی از قرن ۱۱ تا ۱۶ میلادی، زمانی که پیشرفت هنری در ایتالیا در اوج خود بود، به یکی از اصلی‌ترین روندسازان اروپا تبدیل شد. شهرهایی مانند ونیز، میلان، فلورانس و ویچنزا شروع به تولید کالاهای لوکس، کلاه، لوازم آرایشی، جواهرات و پارچه‌های غنی کردند. در طول قرن هفدهم تا اوایل قرن بیستم، مد ایتالیایی اهمیت خود را از دست داد و روندساز اصلی اروپا به فرانسه تبدیل شد، از زمانی که لباس‌های لوکس برای
قوز بیدا شهری در کشور چاد و مرکز منطقه سیلا است. این شهر در سال ۲۰۰۹ میلادی ۲٬۵۴۱ نفر جمعیت داشته‌است. منابع مناطق مسکونی در چاد
c4a0acbc-16b6-4390-9161-067214a1c3ba
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
صحن مربوط به زئوس در کدام کوه قرار داشت؟
false
{ "answer_start": [ 325 ], "text": [ "المپیا" ] }
زئوس در اساطیر یونانی، پادشاه خدایان و فرمانروای تمام زیارت‌گاه‌های واقع در کوه المپ است. او کوچک‌ترین فرزند کرونوس و رئا از نژاد تیتان‌ها بود. معادل آن در اسطوره‌های رومی ژوپیتر و در دین کرتی‌ها ولخانوس است. نام زئوس مربوط است به کلمهٔ یونانی dios به معنی «درخشان». واژه زئوس با بخش نخست واژه لاتین ژوپیتر «Jupiter» و واژه مورد کاربرد برای روز پیوند دارد. زئوس ایزد آسمان رخشان و نیز توفان به‌شمار می‌رفت و هم بدین دلیل سلاح او آذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب می‌کرده‌است. مواردی که او را بسیار خشمگین می‌کرد دروغگویی، پیمان‌شکنی و خیانت بوده‌ است. از دیگر نشانه‌های او می‌توان به عصای سلطنتی، بلوط، عقاب و سپرش (ساخته شده از پوست بز آمالتئا) اشاره کرد. کرونوس، پدر زئوس، شنیده بود که توسط یکی از فرزندانش سرنگون خواهد شد. به همین دلیل فرزندان خود را می‌بلعید. اما زئوس که فرزند ششم بود توسط رئا و گایا نجات پیدا کرد. رئا سنگ بزرگی را قنداق‌پیچ کرده و به کرونوس داد، وی نیز که فکر می‌کرد این سنگ بزرگ زئوس است آن را به جای زئوس بلعید. رئا نیز از این فرصت استفاده کرده و او را به غاری در کوه‌های دیکتی واقع در کرت برده و مخفی نمود. در آن‌جا بزی مقدس به نام آمالتئا زئوس را شیر خورانده و بزرگ می‌کرد که بعدها او به‌عنوان پرستار زئوس شناخته می‌شد. سپس زئوس با کرونوس و دیگر تیتان‌ها وارد جنگ شد و آن‌ها را شکست داد و پدرش را سرنگون کرد. بچه‌های بلعیده شده را توسط معجونی از مس تند و شراب که متیس ساخته بود از شکم کرونوس بیرون آورد و به همراه آن‌ها کرونوس را تا ابد در تارتاروس زندانی کرد. سپس با برادرانش براساس قرعه، فرمانروایی عالم را میان خود تقسیم کردند. زئوس فرمان‌روای آسمان و زمین شد، پوزئیدون فرمانروای دریاها و جهان زیرزمینی و دوزخ هم نصیب هادس شد. مقام زئوس زئوس جوان‌ترین فرزند رئا و کرونوس بود. او بزرگ‌ترین فرمانروای کوه المپ و معبدهای تمام خدایانی که در آن‌جا بنا شده بودند، بود. او که بزرگ‌ترین حکم‌فرما بود، قانون، عدالت و معنویت را تعیین می‌نمود، و این مسئله او را رهبر روحانی خدایان و انسان‌ها نمود. زئوس خدای آسمان‌ها و ملکوت اعلا بود و خدای باران و آورندهٔ ابرها که بر آذرخش یا صاعقهٔ هراس‌انگیز نیز فرمان می‌راند. قدرتش برتر از قدرت تمامی خدایان دیگر بود. در داستان ایلیاد وی به خانواده‌اش چنین می‌گوید: «من قدرتمندترین هستم. بیازمایید تا بر شما آشکار شود. طنابی از طلا به آسمان ببندید و آن را استوار نگه دارید، تمامی خدایان و الهه‌ها. شما نمی‌توانید زئوس را فرود آورید. اما من اگر بخواهم شما را به زیر بکشم، آن‌گاه خواهم توانست. من طناب را به کنگرهٔ المپ استوار می‌بندم و همه در هوا آویزان خواهند ماند، آری، هم زمین و هم دریا.» با وجود این، زئوس نه قادر متعال بود و نه دانای کل. هم می‌شد با او به مخالفت برخاست و هم او را فریفت. در داستان ایلیاد پوزئیدون، و نیز هرا، او را می‌فریبند. گه‌گاه سخن از این می‌رود که قدرت مرموز و اسرارآمیز، یعنی سرنوشت یا تقدیر از زئوس
زئوس ایزد آذرخش و فرمانروای کوه المپ در اساطیر یونانی است. زئوس همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: زئوس (اسب تروآ) زئوس (ماهی) زئوس: ارباب کوه المپ زئوس (دی‌سی کامیکس) زئوس (مارول کامیکس) زئوس ۵۷۳۱
غار زئوس () یک غار مقدس مینوسی‌ها باستانی در فلات لاسیتی در ناحیه لاسیتی در شرق کرت است. یکی از مکان‌های احتمالی تولد زئوس است. افسانه‌های دیگر محل تولد زئوس را غار ایدائین در کوه کوه ایدا (یونان) می‌دانند. به گفته هزیود، تئوگونی (۴۷۷–۴۸۴)، رئا (اسطوره) زئوس را در لیکتوس به دنیا آورد و او را در غاری از کوه Aegaeon پنهان کرد. منابع پیوند به بیرون اسطوره‌شناسی یونانی زمین‌چهرهای کرت زمین‌چهره‌های لاسیثی
شاخ نعمت نمادی برای فراوانی و پروردگی است که عموماً به شکل یک شاخ بزرگ است که پر از میوه و سبزیجات، گل و گیاه، آجیل و دیگر خوراکی‌هاست. منشا شاخ نعمت به اروپای دوران قدیم باز می‌گردد و هنوز هم به عنوان یک نماد در هنر غربی استفاده می‌شود و خصوصاً در آمریکای شمالی در روز شکرگزاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. روایات مختلفی درباره منشا شاخ نعمت وجود دارد. یکی از شناخته‌شده‌ترین روایات، مربوط به دوران تولد زئوس است که مجبور بود از دست پدرش کرونوس مخفی شود که قصد خوردن او را داشت. تعدادی پرستار ربانی در غاری در کوه ایدا در جزیره کرت، از زئوس مراقبت و محافظت می‌کردند، که یکی از آنها آمالتئا (خدای تغذیه) بود که با شیرش زئوس را سیر میکرد. کودک شیرخواره که بعدها تبدیل به پادشاه خدایان می‌شد، دارای نیروها و توانایی‌های غیرمعمول بود و در هنگام بازی با دایه‌اش به شکل تصادفی یکی از شاخ‌های او را می‌شکند، که به قوه الهی، می‌توانست به طور بی‌پایان خوراکی فراهم کند. جستارهای وابسته سنگ‌نگاره مرد با شاخ نعمت منابع اشیاء در اسطوره‌شناسی اسطوره‌شناسی روم اسطوره‌شناسی یونانی روز شکرگزاری نشان‌های نجابت خانوادگی ظرف‌ها ظرف‌های ویژه نگهداری خوراک تزیین نقش‌مایه‌ها
{| class="infobox" style="width:25em؛ font-size:95%؛ text-align:center؛ border-collapse:collapse؛" | style="font-size:110%" | بازی‌های المپیک'' |- | |- |نماد المپیک «اقیانوسیه «آبی🔵»، آسیا «زرد🟡»، آفریقا «سیاه⚫»، اروپا «سبز🟢» و آمریکا «قرمز🔴»» |}بازی‌های المپیک یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، در دوره باستان جشن‌هاازاینکه در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند، در حال حاضر ایالات متحده آمریکا با به دست آوردن 2659 مدال در مجموع پرافتخارترین تیم بازی های المپیک است. تاریخچه و پیدایش بازی‌های المپیک دوران باستان بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌شد. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد. افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد. در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند.Thomas R. Martin, Ancient Greece, Yale University Press, p.46 مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخان یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود. مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند. افراد در این مسابقات به صورت شخصی شرکت می‌کردند و نه به عنوان نمایندگان از شهر یا ناحیه‌ای خاص. تمرکز اصلی این مسابقات بر روی ویژگی‌های مردانه مانند قدرت و ورزیدگی که فرهنگ یونانی آن زمان آن را ارج می‌نهاد پایه‌گذاری شده بود. بر خلاف سنت جاری در ناحیه مدیترانه که بر پوشیدگی تأکید داشت شرکت کنندگان برهنه در مسابقات شرکت می‌کردند «واژه «ژیمناستیک» به عنوان مثال از واژه یونانی به معنی «برهنه» می‌آید» مورخان نظریات متفاوتی جهت توضیح این موضوع ارائه کرده‌اند. آن‌ها می‌گویند حضور برهنه در بین عموم مردم بدون اینکه شخص تحریک جنسی بشود نشانگر کنترل شخص بر خودش است یا لخت بودن بخشی از مراسم مذهبی بود که بر مفهوم گذرا بودن تأکید می‌کرد یا عقیده به اینکه برهنگی قدرت جادویی به آن‌ها در مقابل صدمات می‌داد یا اینکه برهنگی لباس مخصوص افراد از طبقه بالا بود یا غیره. چیزی که به
در اسطوره شناسی یونانی گانیمده یا گانیمدیس یک قهرمان خدایی بود که زادگاهش تروآ بود. هومر وی را زیباترین موجود فانی توصیف می کند، و در یکی از افسانه ها گفته می شود که زئوس در عشق به زیبایی اش سقوط کرده و وی را در حالی که به صورت یک عقاب استْ به اسارت می گیرد تا به عنوان ساقی در المپ خدمت کند. [گانیمده] خوشگل ترینِ نسلِ فانی ها زاده بود، و برای همین خدایان وی را برای خود ربودند تا ساقیِ زئوس باشد_ تنها به خاطر زیبایی اش_ بنابراین وی میتواند در زمرهٔ نامیرایان باشد. _هومر، ایلیاد، کتاب بیستم، خطوط 235_233. این اسطوره نمونه ای برای سنت اجتماعی یونانیِ شاهدبازی بود، رابطهٔ رمانتیکی میان یک مرد بالغ و یک پسر نوجوان که اجتماعاً نیز پذیرفته شده بود. شکل لاتینِ نامْ کاتامیتوس(و همچنین "گانیمِدِس") بود که از آن کلمهٔ انگلیسی "کاتامیته" مشتق شده است. مطابق گفتهٔ افلاطون، کِرِتی ها عادتاً به این متهم می شدند که برای توجیه " التذاذ غیرطبیعی "شانْ دست به ابداع این اسطوره زده اند. نسب خانوادگی گانیمده پسر تروس پادشاه داردانیه (Dardania) بود، کسی که فرض بر این است که نام تروآ از وی گرفته شده است. تروس یا از همسرش کالیرهوئه _دختر ساماندر خدای رودخانه_ وی را دارا شده است یا از آکالاریس دختر ایومِدِه. بسته به مؤلف، وی برادر ایلوس، آساراکوس، کلئوپاترا و کلئومسترا بود. داستان ها در مورد گانیمده در جزئیات با یکدیگر تفاوت بسیار دارند؛ برخی وی را پسر لائومدون می دانند، برخی پسر ایلوس (با ایلوس نامبرده اشتباه نشود)، در برخی منابع نیز پسر داردانوس، برخی پسر اریختونیوس یا آساراکوس (با آساراکوس نامبرده اشتباه نشود) می دانند. اسطوره شناسی گانیمده توسط زئوس از کوه ایدا (امروزه در ترکیه فعلی) نزدیک تروآ در فریگیه ربوده شد. گانیمده به گوسفند علاقه داشته است، [پسری] روستایی یا حقیر که نمونهٔ پسربچگیِ قهرمانی بودْ پیش از اینکه اشراف زادگی اش فاش شود. زئوس یا عقابی را فراخواند یا اینکه خود به شکل عقابی در آمد تا پسرجوان را به کوه المپ ببَرَد. در المپ، زئوس به وی جوانی ابدی و نامیرایی اعطا کرد و وی را به جای دختر خود هبه _که پس از ازدواج با هرکولْ از شغل ساقیگریِ خود معاف شده بود_ به سِمت ساقیِ خدایان گماشت. از سوی دیگر ایلیاد، هبه (و یکبار هم هفائستوس) را به سان ساقی خدایان و گانیمده را به سان ساقیِ شخصیِ زئوس ترسیم کرده است. ادموند وکنشتت گانیمده را با پیدایش نوشیدنی مسرت آور می‌انگبین مربوط می داند؛ [نوشیدنی ای] که سرچشمه ای سنتی در فریگیه داشت. در برخی منابع ادبی از جمله انه‌اید، هرا همسر زئوسْ گانیمده را چونان رقیبی در جلب توجه همسرش می بیند. در برخی افسانه ها، زئوس بعدها گانیمده را به عنوان صورت فلکی دلو (حامل آب یا جام) در آسمان ها قرار داد که در همسایگی عقاب است. بزرگترین قمر سیاره ژوپیتر(عنوانِ رومیِ زئوس) توسط اخترشناس آلمانی زیمون ماریوس به همین اسم نام گذاری شده است. (نگاه کنید به :گانیمد) در ایلیاد گفته شده که زئوس با اهدای بهترین اسب ها به پدر گانیمده_تروس_ غرامت ربودن وی را ادا نمود (همان اسبانی که نامیرا ها را حمل می کنند)؛ اسبان توسط خدای سفر هرمس
کوویه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: ژرژ کوویه کوویه صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها
قارلوق ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: قارلوق (ابهر) قارلوق (زنجان) صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها
کولن ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: شارل آگوستن دو کولن کولن قانون کولن صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها
کمرلو ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: کمرلو نرکین کمرلو صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها
49c150be-8bc6-405f-b85b-b5711a3ffd81
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
تا چه زمانی شرکت کنندگان المپیک باید از ورزشکاران غیرحرفه‌ای تشکیل می‌شد؟
false
{ "answer_start": [ 488 ], "text": [ "دهه هفتاد قرن بیستم میلادی" ] }
ورزشکاران به دلایل مختلف از جمله انتقال سیاسی، تحریم‌های بین‌المللی، تعلیق کمیته‌های ملی المپیک و دلسوزی به عنوان ورزشکاران مستقل المپیک در بازی‌های المپیک شرکت کرده‌اند. ورزشکاران مستقل از مقدونیه، تیمور شرقی، سودان جنوبی و کوراسائو به دلیل تغییرات ژئوپلیتیکی در سال‌های قبل از المپیک، عده‌ای از جمهوری فدرال یوگسلاوی (مونته‌نگرو و صربستان کنونی) در نتیجه تحریم‌های بین‌المللی، عده‌ای از هند و کویت به دلیل تعلیق کمیته ملی المپیک خود و عده‌ای هم از روسیه به دلیل نقض گسترده قوانین ضد دوپینگ به این تیم آمدند. در المپیک ۱۹۹۲ و ۲۰۱۶، هر دو بار در تیراندازی، مدال‌های المپیک این تیم کسب شد. قوانین نام‌گذاری و کد کشور برای این ورزشکاران مستقل نامتناقض نبوده‌است. ورزشکاران مستقل پارالمپیک نیز با همان دلایل ورزشکاران مستقل المپیک در قالب این تیم در بازی‌های پارالمپیک شرکت کردند. زمینه قبل از بازی‌های بین‌المللی ۱۹۰۶، ورود به تیم‌هایی که توسط کمیته‌های ملی المپیک (NOC) نامزد شده بودند، محدود نبود. تیم‌های مختلط در برخی مسابقات تیمی به رقابت پرداختند. بازی‌های المپیک زمستانی ۱۹۴۰ در بهار ۱۹۳۹ به گارمیش-پارتنکیرشن واگذار شد. همزمان با ادعاهای آلمان نازی در مورد چکسلواکی، برگزارکنندگان از به رسمیت شناختن کمیته المپیک چکسلواکی خودداری کردند. با این حال آنها آماده بودند تا به ورزشکاران این کشور اجازه دهند تا زیر پرچم المپیک شرکت کنند. در هر صورت، بازی‌ها به دلیل جنگ جهانی دوم لغو شد. در جنگ سرد، برخی از ورزشکارانی که از کشورهای اروپای کمونیستی مهاجرت کردند، نتوانستند در المپیک شرکت کنند، زیرا کمیته المپیک کشور اصلی آنها نه آنها را در تیم خود می‌خواست و نه به آنها اجازه انتقال ملیت را می‌داد. برخی در سال‌های ۱۹۵۲ و ۱۹۵۶ برای رقابت به عنوان انفرادی درخواست دادند، اما رد شد. زمانی که گویان به تحریم المپیک ۱۹۷۶ پیوست، جیمز گیلکز دونده آن از کمیته بین‌المللی المپیک خواست تا به صورت انفرادی در مسابقات شرکت کند، اما با آن مخالفت شد. کمیته بین‌المللی المپیک برای اولین بار شرایطی را برای ورزشکاران فراهم کرد تا در المپیک تابستانی ۱۹۸۰ در مسکو تحت پرچم المپیک شرکت کنند. برخی از کمیته‌های ملی المپیک، عمدتاً از اروپای غربی، علیرغم حمایت دولت‌هایشان از تحریم آمریکا در اعتراض به تهاجم شوروی به افغانستان، مایل به شرکت در بازی‌ها بودند. کمیته ملی المپیک در استفاده از نمادهای ملی بدون تأیید دولت تردید داشت، بنابراین کمیته بین‌المللی المپیک این الزام را کاهش داد: ۱۴ کمیته ملی المپیک با پرچم المپیک رقابت می‌کردند، در حالی که سه کمیته ملی المپیک نیوزلند، اسپانیا و پرتغال، زیر پرچم کمیته ملی المپیک مربوط به خود به رقابت پرداختند. المپیک تابستانی و زمستانی ۱۹۹۲ شرکت‌کنندگان مستقل المپیک در طول بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲، ورزشکارانی از جمهوری فدرال یوگسلاوی و جمهوری مقدونیه به عنوان شرکت‌کنندگان مستقل المپیک به رقابت پرداختند. ورزشکاران مقدونیه نمی‌توانستند زیر پرچم خود رقابت کنند زیرا کمیته ملی المپیک آنها تشکیل نشده بود. جمهوری فدرال یوگسلاوی (صربستان و مونته‌نگرو) تحت تحریم‌های سازمان ملل بود که این کشور را از شرکت در بازی‌های المپیک منع کرد. با این حال، هر یک از ورزشکاران یوگسلاوی اجازه داشتند به عنوان شرکت‌کنندگان مستقل المپیک شرکت کنند. ۵۸ ورزشکار به عنوان شرکت‌کنندگان مستقل المپیک با هم رقابت کردند و سه مدال کسب کردند. تیم متحد ورزشکاران اتحاد جماهیر شوروی سابق (به جز
ورزش آماتور یا ورزش غیرحرفه‌ای، نوعی از فعالیت ورزشی، بدون داشتن منافع مالی است. مجریان آماتور، در مقابل اجرای عملیات ورزشی، دستمزد رسمی دریافت نمی‌کنند. در ورزش آماتور، دستمزد کاملی پرداخت نمی‌شود. انگیزهٔ شرکت در فعالیت‌های ورزشی غیرحرفه‌ای، بیشتر علایق شخصی و اجتماعی هستند. برای مثال، دست یافتن به سلامتی بیشتر یا احراز محبوبیت اجتماعی و نظیر این‌ها، می‌توانند انگیزه‌ای برای ادامهٔ فعالیت ورزشی باشند. در مقایسه با ورزش حرفه‌ای، سطح مهارت‌های فنی در میان ورزشکاران آماتور معمولاً پایین‌تر است. از جمله دلایل این موضوع می‌تواند این باشد که ورزشکاران آماتور برخلاف ورزشکاران حرفه‌ای، تمام وقت خود را به تمرینات و مسابقات ورزشی اختصاص نمی‌دهند. ورزشکاران غیرحرفه‌ای معمولاً در کنار فعالیت ورزشی، عهده‌دار شغل درآمدزایی نیز هستند. در عمل، هر چند ورزشکاران آماتور، از محل ورزش یک درآمد رسمی ندارند؛ اما معمولاً در سطوح برتر، از جمله سطوح ملی، در ارتباط با تمرینات آمادگی یا شرکت در مسابقات و رقابت‌های ورزشی، از تسهیلاتی نظیر مرخصی با دستمزد بهره می‌برند. در مقام مقایسه، تعداد ورزشکاران آماتور در سطح جهان از تعداد ورزشکاران حرفه‌ای به مراتب بیشتر است. اکثر ورزشکاران نه تنها از محل ورزش درآمدی ندارند؛ بلکه متحمل هزینه نیز می‌شوند. تأمین این هزینه، هم به عهدهٔ خود فرد، و هم خانواده و هم نهادهای رسمی، مانند مدارس است. اگر چه فرض بر این است که در دراز مدت، این هزینه به طرق گوناگون جبران شده و از جمله با ایجاد سلامت جسمی و روانی بیشتر در عموم شهروندان، باعث تقویت مناسبات و تشکیلات اجتماعی، کاهش هزینه‌های درمانی و نهایتاً افزایش درآمد عمومی شود. آرمان ورزش آماتور، در طی قرن ۱۹ میلادی به‌ویژه در بین طبقات بالای اجتماعی به اوج محبوبیت رسید. داشتن مهارت‌های ورزشی و روحیهٔ ورزشکاری در بین طبقات برتر، به‌صورت نوعی شاخص برتری اجتماعی تفسیر شده و به‌شدت تقویت و حفاظت می‌شد. اما با ادامهٔ رشد ورزش حرفه‌ای و ظهور چهره‌های محبوب از میان ورزشکاران حرفه‌ای از یکطرف، و نیز درآمدزایی و امکان کسب درآمد ورزشی در مناسبات دانشگاهی وغیره در طی قرن بیستم از طرف دیگر، آرمان‌های ورزش آماتور دچار فرسایش وتحلیل شد. منابع پیوند به بیرون بایگانی دیجیتال CBC - تأمین مالی ورزش‌های آماتور ورزش غیر حرفه‌ای آماتور فرهنگ ورزش‌ها سرگرمی‌ها
کیم چونگ-تائه (؛ زادهٔ ) کماندار اهل کره جنوبی است. منابع افراد زنده برندگان مدال طلا المپیک اهل کره جنوبی برندگان مدال‌های بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۰ زادگان ۱۹۸۰ (میلادی) کمانداران بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۰ کمانداران بازی‌های المپیک کره جنوبی کمانداران مرد اهل کره جنوبی مدال‌آوران المپیک در تیراندازی با کمان
چن چی‌شین (؛ زادهٔ ) بازیکن بیسبال اهل تایوان است. منابع افراد زنده بازیکنان بیسبال در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ برندگان مدال المپیک در بیسبال برندگان مدال نقره المپیک اهل تایوان برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲ زادگان ۱۹۶۲ (میلادی)
چانگ ون-چونگ (؛ زادهٔ ) بازیکن بیسبال اهل تایوان است. منابع افراد زنده بازیکنان بیسبال در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ برندگان مدال المپیک در بیسبال برندگان مدال نقره المپیک اهل تایوان برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲ زادگان ۱۹۶۸ (میلادی)
چیهو توری (؛ زادهٔ ) بازیکن والیبال اهل ژاپن بود. منابع افراد زنده بازیکنان والیبال بازی‌های المپیک ژاپن بازیکنان والیبال در المپیک تابستانی ۱۹۹۶ بازیکنان والیبال زن اهل ژاپن زادگان ۱۹۷۰ (میلادی)
شیمی غیرحرفه‌ای یا شیمی در خانه دنبال کردن دانش شیمی به عنوان یک سرگرمی شخصی است. نباید شیمی غیرحرفه‌ای را با شیمی پنهانی اشتباه گرفت. در این شیمی افراد به صورت پنهانی به ساخت گونه‌های مختلف دارو با درصد کنترل شده از مواد مخدر یا دیگر مواد می‌پردازند. از شیمی‌دان‌های غیرحرفه‌ای مهم می‌توان به اولیور ساکس و سر ادوارد الگار اشاره کرد. گذشته گذشتهٔ شیمی غیرحرفه‌ای و تاریخ شیمی با هم مشترک اند. به عبارت دیگر پیشگامان در دانش شیمی مانند رابرت بویل و آنتوان لاووازیه همگی از کسانی بودند که از تحقیقات خود هیچ درآمدی نداشتند و این مطالعه و تحقیق تنها به عنوان یک سرگرمی برای آن‌ها بود. تنها پس از انقلاب صنعتی و گسترش دانشگاه‌ها به عنوان مرکزهای تحقیقاتی بود که تفاوت آشکاری میان دانشمندان حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای ایجاد شد. با این حال پیشرفت دانشمندان غیرحرفه‌ای تا سدهٔ ۱۹ میلادی نیز ادامه داشت. برای نمونه در سال ۱۸۸۶ چارلز مارتین هال فرایند جداسازی آلومینیم از اکسید آن را در میان کارهای روزانهٔ خود در انبار چوب پشت خانه‌اش بدست آورد. شیمی به عنوان سرگرمی در سدهٔ ۲۰ میلادی شیمی به عنوان یک سرگرمی درآمده‌است و در همین ارتباط آزمایشگاه‌ها و مرکزهای فروش وسایل مورد نیاز آزمایش نیز فراهم شده‌است. برای نمونه لینوس پاولینگ در سن یازده سالگی هیچ مشکلی برای تهیهٔ پتاسیوم سیانید نداشت. با این حال به دلیل بیشتر شدن توجه به بحث تروریسم، مواد مخدر و حفظ امنیت، سازندگان این مواد علاقه‌ای به فروش مواد شیمیایی به شیمی دانان غیرحرفه‌ای نشان نمی‌دهند. در نتیجه امکانات مجموعه‌های شیمی پایین آمده و دسترسی به مواد شیمیایی بسیار کمتر از گذشته شده‌است و موادی مانند واکنشگرهای ناب از دسترس افراد به دور قرار گرفته‌اند. شیمی دانان غیرحرفه‌ای پرآوازه وینت سرف یکی از پدران اینترنت، گوردون مور یکی از بنیانگذاران شرکت اینتل و دیوید پاکارد یکی از ایجادکنندگان شرکت هیولت پاکارد، همگی در گذشته از شیمیدانان غیرحرفه‌ای بودند. عصب‌شناس بریتانیایی اولیور ساکس در جوانی یک شیمیدان غیرحرفه‌ای بود همانگونه که در دفترچه خاطراتش خود را توصیف کرده‌است بر آن نام «خاطرات یک پسربچهٔ شیمیدان» را گذاشته‌است. لینوس پاولینگ برندهٔ جایزهٔ نوبل شیمی در جوانی شیمی را به صورت غیرحرفه‌ای تجربه می‌کرد. ولفرم ریسرچ از بنیانگذاران شرکت تئودور گری از کسانی بود که در جوانی به صورت غیرحرفه‌ای به شیمی علاقه نشان می‌داد و به جمع‌آوری عنصرهای شیمیایی می‌پرداخت. وی بعدها جایزهٔ ایگ‌نوبل را در شیمی دریافت کرد و او همواره از آن به عنوان یک افتخار بزرگ یاد می‌کرد. وی در مجلهٔ پاپیولار ساینس یک ستون می‌نویسد و در آن از تجربه‌های شخصی خود در زمینهٔ شیمی در خانه می‌گوید. هومر هیکخم، موشک‌ساز غیرحرفه‌ای (Amateur rocketeer) و بعدها مهندس ناسا، به همراه دوستانش توانست با ابزاری که در خانه در دسترس داشت موشک‌های کوچک تولید کند. او برای این کار از شوره یا نیترات پتاسیم، شکر و زینکوشاین استفاده کرد. زینکوشاین خود از ترکیب روی، گوگرد و اتانول درست شده‌است. سر ادوارد الگار در پشت باغچه اش یک آزمایشگاه کوچک شیمی ساخته بود و در آن جا تجربه می‌کرد. محدودیت‌ها کانادا در کانادا بخش گسترده‌ای از واکنشگرهای ناب مانند نیتریک اسید و آب اکسیژنه به دلیل انفجاری بودن، ممنوع است. آلمان در آلمان به
چهار ورزشکار مستقل المپیک در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ در لندن، بریتانیا شرکت کردند. آنها ورزشکارانی از آنتیل هلند سابق و از ایالت تازه تأسیس سودان جنوبی بودند. این سومین باری بود که ورزشکاران به صورت مستقل در المپیک شرکت می‌کردند. هیچ یک از ورزشکاران موفق به کسب مدال المپیک نشدند. زمینه آنتیل هلند کمیته ملی المپیک آنتیل هلند که قصد داشت پس از انحلال آنتیل هلند در اکتبر ۲۰۱۰ به فعالیت خود ادامه دهد، در نشست کمیته بین‌المللی المپیک در ژوئیه ۲۰۱۱ توسط کمیته اجرایی لغو شد. با این حال، ورزشکارانی از آنتیل هلند سابق واجد شرایط حضور در المپیک ۲۰۱۲ بودند. آنها اجازه داشتند به طور مستقل تحت پرچم المپیک شرکت کنند، علاوه بر امکان رقابت برای هلند (مانند چوراندی مارتینا) یا آروبا (چون ملیت هلندی دارند). در نهایت، سه ورزشکار از آنتیل هلند به عنوان ورزشکاران مستقل المپیک شرکت کردند. سودان جنوبی سودان جنوبی در ژوئیه ۲۰۱۱ استقلال خود را از سودان به دست آورد. این کشور از بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲، کمیته ملی المپیک تشکیل نداده بود. بنابراین ورزشکاران این کشور نتوانستند با عضویت کمیته ملی المپیک (NOC) رقابت کنند. گور ماریال از این کشور به ماراتن مردان راه یافت و به عنوان یک ورزشکار المپیکی مستقل شرکت کرد. مراسم افتتاحیه بروکلین کرلین پرچمدار این تیم در مراسم افتتاحیه بود. او توسط همسالانش به عنوان نماینده «سازندگان المپیک» انتخاب شد. هانا بیلز، یکی از بازیگران مراسم لندن ۲۰۱۲، که همچنین یک داوطلب بود، برای حمل پلاکارد ورزشکاران مستقل المپیک انتخاب شد. شرکت کنندگان دو و میدانی مردان جودو قایقرانی بادبانی زنان جستارهای وابسته ورزشکاران مستقل المپیک در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۶ تیم پناهندگان در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۶ تیم پناهندگان در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۲۰ کمیته المپیک روسیه در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۲۰ منابع شرکت‌کنندگان مستقل در المپیک تابستانی ۲۰۱۲ ورزشکاران_مستقل آنتیل هلند در بازی‌های المپیک تابستانی بر پایه سال کوراسائو در ۲۰۱۲ (میلادی) ورزش هلند در ۲۰۱۲ (میلادی) سودان جنوبی در المپیک تابستانی بر پایه سال (میلادی) ورزشکاران مستقل در بازی‌های المپیک سودان جنوبی در ۲۰۱۲ (میلادی)
چی تائه-وون (زاده ۳ دسامبر ۱۹۶۰) کارآفرین و مدیر ارشد اجرایی کره‌ای است، که در حال حاضر به‌عنوان مدیر عامل اجرایی و رییس هیئت مدیره شرکت اس‌کی گروپ فعالیت می‌نماید. منابع افراد زنده دانش‌آموختگان دانشگاه شیکاگو دانش‌آموختگان دانشگاه کره زادگان ۱۹۶۰ (میلادی) مجرمان اهل کره جنوبی محکومان به جرم اختلاس میلیاردرهای اهل کره جنوبی
داشتند به عنوان شرکت‌کنندگان مستقل المپیک شرکت کنند. ۵۸ ورزشکار به عنوان شرکت‌کنندگان مستقل المپیک با هم رقابت کردند و سه مدال کسب کردند. تیم متحد ورزشکاران اتحاد جماهیر شوروی سابق (به جز کشورهای بالتیک) تحت پرچم المپیک در المپیک زمستانی ۱۹۹۲ و المپیک تابستانی ۱۹۹۲ به عنوان یک تیم متحد شرکت کردند. المپیک تابستانی ۲۰۰۰ در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۰، چهار ورزشکار از تیمور شرقی به عنوان ورزشکاران انفرادی المپیک در طول انتقال کشور به استقلال شرکت کردند. المپیک تابستانی ۲۰۱۲ چهار ورزشکار به عنوان ورزشکاران مستقل المپیک در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ شرکت کردند. پس از انحلال آنتیل هلند و پس از آن خروج کمیته ملی المپیک این کشور، سه ورزشکار از این کشور که به بازی‌ها راه یافته بودند، اجازه یافتند به‌طور مستقل در مسابقات شرکت کنند. چند نفر دیگر برای آروبا یا هلند رقابت کردند. کمیته ملی المپیک سودان جنوبی در فاصله زمانی بین تشکیل این کشور و مسابقات مقدماتی المپیک ۲۰۱۲ ایجاد نشد. یک ورزشکار از سودان جنوبی به نام گور ماریال به بازی‌ها راه یافت و اجازه یافت به عنوان یک ورزشکار مستقل در مسابقات شرکت کند. ورزشکاران کویت در اصل اجازه داشتند به عنوان ورزشکاران مستقل المپیک نیز شرکت کنند، زیرا کمیته ملی المپیک آنها به حالت تعلیق درآمده بود. با این حال، کمیته ملی المپیک دوباره برقرار شد و به ورزشکاران اجازه داد تا با پرچم خودشان رقابت کنند. ورزشکاران کویت در المپیک تابستانی جوانان ۲۰۱۰ و بازی‌های آسیایی ۲۰۱۰ با پرچم المپیک شرکت کردند. المپیک زمستانی ۲۰۱۴ اتحادیه المپیک هند در دسامبر ۲۰۱۲ به دلیل مشکلاتی در روند انتخابات خود توسط کمیته بین‌المللی المپیک تعلیق شد. انتخابات جدید در ۹ فوریه ۲۰۱۴، دو روز پس از شروع بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۴ برنامه‌ریزی شد؛ بنابراین، سه ورزشکار هندی که به این بازی‌ها راه یافته بودند، قرار بود به عنوان شرکت‌کنندگان مستقل المپیک در این رقابت‌ها شرکت کنند. شیوا کشاوان در ۸ و ۹ فوریه در مسابقات لژسواری شرکت کرد و مقام ۳۸ را کسب کرد. او در نهایت تنها ورزشکاری بود که به‌طور رسمی به عنوان یک شرکت‌کننده مستقل المپیک شرکت کرد. در ۱۱ فوریه ۲۰۱۴، کمیته بین‌المللی المپیک پس از رای‌گیری نارایان راماچاندران، رئیس فدراسیون جهانی اسکواش، به عنوان رئیس جدید اتحادیه المپیک هند، اتحادیه المپیک هند را احیا کرد و به دو ورزشکار باقیمانده اجازه داد تا زیر پرچم هند به رقابت بپردازند. به عنوان ورزشکاران مستقل این اولین باری بود که در زمان برگزاری بازی‌های المپیک، چنین بازگشتی برای یک کمیته ملی المپیک رخ داد. المپیک تابستانی ۲۰۱۶ ورزشکاران کویتی به صورت مستقل به رقابت پرداختند، زیرا کمیته المپیک کویت توسط کمیته بین‌المللی المپیک به دلیل دخالت دولت تعلیق شد. این دومین تعلیق در پنج سال گذشته بود. اولین تعلیق باعث شد که ورزشکاران کویتی مجبور شوند تحت پرچم المپیک به عنوان ورزشکاران کویت برای بازی‌های آسیایی ۲۰۱۰ شرکت کنند. فهد الدیهانی اولین ورزشکار مستقل المپیک شد که مدال طلا گرفت. مانند مدال‌آوران طلای تیم متحد در بازی‌های المپیک تابستانی و زمستانی ۱۹۹۲، سرود المپیک در مراسم اهدای مدال برای آنها پخش شد. پناهندگان نیز اجازه داشتند در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۶ با پرچم المپیک تحت عنوان تیم پناهندگان المپیک شرکت کنند. برای این تیم ده ورزشکار از چهار کشور به رقابت
761c7c7d-de81-424a-b3a0-c73e3362bb80
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
تا دهۀ هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان در المپیک چه کسانی بودند؟
false
{ "answer_start": [ 543 ], "text": [ "ورزشکاران غیر حرفه‌ای" ] }
تیرمژگان قادین (؛ – ) همسر عبدالمجید یکم سلطان امپراتوری عثمانی بود. منابع افراد امپراتوری عثمانی چرکس‌تبار افراد عثمانی ارمنی‌تبار اهالی عثمانی در سده ۱۹ (میلادی) درگذشتگان ۱۸۵۲ (میلادی) زادگان ۱۸۱۹ (میلادی) عبدالحمید دوم همسران سلطان‌های عثمانی
کوه چنگ الماس در شمال شهر پیرتاج بیجار گروس استان کردستانواقع شده‌است. ارتفاع بلندترین قلهٔ آن به ۲۵۲۵ متر می‌رسد. منابع کوه‌های استان همدان
بیست و چهارمین فصل سریال علمی-تخیلی بریتانیایی دکتر هو در تاریخ ۷ سپتامبر ۱۹۸۷ با اولین قسمت نوشته شده توسط سیلوستر مک کوی به نام زمان و رانی شروع شد و با قسمتی به نام آتش اژدها اتمام یافت. منابع دکتر هو فصل‌های تلویزیونی بریتانیایی ۱۹۸۷ (میلادی) فهرست قسمت‌های سریال‌های تلویزیونی علمی تخیلی فهرست قسمت‌های مجموعه‌های تلویزیونی درام فهرست‌های دکتر هو
ولایت چیکوگو یکی از ولایت‌ها در تقسیم‌بندی کشوری قدیم ژاپن بود. منابع پیوند به بیرون استان‌های سابق ژاپن
چوب‌فندقی قهوه‌ای نام یک سرده از تیره موردیان است. منابع پیوند به بیرون موردسانان استرالیا موردیان
استودیوهای فاکس قرن بیستم () شرکت رسانه‌ای آمریکایی است، که در سال ۱۹۷۶ تأسیس شد. منابع بنیان‌گذاری‌های ۱۹۷۶ (میلادی) در کالیفرنیا سنچری سیتی، لس آنجلس شرکت‌های تابع دیزنی شرکت‌های تابعه پیشین نیوز کورپوریشن شرکت‌های رسانه خانگی ایالات متحده آمریکا شرکت‌های سرگرمی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۶ (میلادی) شرکت‌های سرگرمی کالیفرنیا شرکت‌های لس آنجلس، کالیفرنیا فاکس قرن بیستم
تلویزیون بیستم () یک سندیکای تلویزیونی آمریکایی و زیرمجموعهٔ تلویزیون فاکس قرن بیستم است. تلویزیون فاکس قرن بیستم نیز خودش، شرکت‌های تابعه کمپانی فاکس قرن ۲۱ است. منابع پیوند به بیرون اکتساب‌های دیزنی تلویزیون فاکس قرن بیستم شبکه رسانه‌ای فاکس شرکت‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۸۹ (میلادی) شرکت‌های لس آنجلس، کالیفرنیا گروه سرگرمی فاکس فاکس قرن بیستم شرکت‌های سرگرمی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۹ (میلادی) شرکت‌های تابعه پیشین نیوز کورپوریشن برندگان جایزه پی‌بادی
فرودگاه کورو تورو یک فرودگاه همگانی است . این فرودگاه در شهر کورو تورو کشور چاد قرار دارد . جستارهای وابسته کد فرودگاهی یاتا کد فرودگاهی ایکائو فهرست فرودگاه‌های چاد منابع فرودگاه‌های چاد
یوجی‌سی فاکس دیستربیوشن () شرکت فیلم‌سازی فرانسوی است، که در سال ۱۹۹۵ از مشارکت گروه سرگرمی فاکس و شرکت یوجی‌سی تأسیس شد. منابع توزیع‌کنندگان فیلم فرانسه شرکت‌های رسانه‌ای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۹۵ (میلادی) فاکس قرن بیستم مترو گلدوین مایر
تلویزیون فاکس قرن بیستم () یا به اختصار «TCFTV»، بخشِ تولیدات تلویزیونیِ استودیوی فاکس قرن بیستم و از شرکت‌های تابعه کمپانی فاکس قرن ۲۱ است. جستارهای وابسته فاکس قرن بیستم منابع پیوند به بیرون تلویزیون فاکس قرن بیستم برندگان جایزه پی‌بادی بنیان‌گذاری‌های ۱۹۴۹ (میلادی) در کالیفرنیا شبکه رسانه‌ای فاکس شرکت‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۹ (میلادی) شرکت‌های تهیه‌کننده تلویزیونی در ایالات متحده آمریکا شرکت‌های رسانه‌ای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۹ (میلادی) شرکت‌های سرگرمی کالیفرنیا شرکت‌های لس آنجلس، کالیفرنیا فاکس قرن بیستم
ffc31993-1f3d-4fa5-bcfd-966432164b25
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
در دوران باستان جشن‌‎‌ها دارای چه جنبه‌ای بوده‌اند؟
false
{ "answer_start": [ 242 ], "text": [ "مذهبی" ] }
جشن‌های ایران باستان به جشن‌های ایران در دوران ایران باستان اشاره دارد. جشن‌های بزرگ ایرانیان باستان عبارت بودند از: نوروز، مهرگان، جشن‌های آتش، گاهنبارها و جشن فروردگان که در هر یک از این جشن‌ها مراسم و جشن‌های وابسته‌ای نیز برگزار می‌شده‌است. هدف از برگزاری این همه جشن‌ها و گردهمایی‌ها نزدیکی افراد جامعه و هم‌خویی و دمسازی آنان و تمرکز نیرو و همبستگی و همکاری بوده‌است. مردم در این جشن‌ها شرکت می‌جستند و به وسیلهٔ تفریحات سالم و عیش و سرور و دست افشانی و آتش‌افروزی و پایکوبی روان افسرده را شادابی می‌بخشیدند و خستگی‌های فکری و جسمی را از تن و روان خویش می‌زدودند و خویشتن را برای کارهای سنگین روزهای پس از جشن آماده می‌کردند. از میان جشن‌های بسیار ایران باستان جشن نوروز از همه مهم‌تر بوده‌است و با تفصیل بیشتری برگزار می‌گشته‌است. نام‌های دوازده‌گانه ماه‌ها با دوازده نام از اسامی روزها، مشترک هستند. در مثل فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده می‌شود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به‌شمار می‌رفته‌است. بدین شیوه هرگاه نام روز و ماهی موافق می‌افتاد، آن روز را جشن می‌گرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آن‌ها را جشن‌های ماهانه بنامیم، پدید می‌آمد. جشن‌های شش‌گانهٔ گاهنبار اثر گرفته از شش روزی است که خداوند، عالم را آفرید و زرتشتیان در کتاب زند اوستا از زرتشت نقل می‌کنند که خداوند عالم را در شش گاهنبار آفرید. دو جشن بزرگ نوروز در ایران باستان و مهرگان از اهمیت بسیار برخوردار بوده‌است. ابوریحان بیرونی نوروز نامیدن این روز را از آن رو می‌داند که به قول وی پیشانی سال نو است. ار جملهٔ بزرگ‌ترین جشن‌های آتش در ایران باستان که تدوام داشته و تا به امروز ادامه دارد جشن سده است یعنی جشنی که به یادگار پیدایی آتش برگزار می‌شود. واژه‌شناسی واژهٔ جشن پارسی گرفته شده از «یسن» (Yasna) اوستایی است، به معنی ستایش و پرستش. جشن با سکون حرف دوم در ایران به همان معنی عید است که زرتشتیان نیز به همین مفهوم و معنی آن را بکار می‌برند. واژهٔ جشن که امروزه به جای عید و ایام خوشی بکار می‌رود، در قدیم برای اطلاق مراسمی بکار می‌رفت که آیین‌های دینی را با سرور و شادمان توامان سازند، به عبارت دیگر، جشن یعنی ستایش و پرستش دینی همراه با سرور و شادمانی. فلسفهٔ بزرگداشت جشن‌ها در فرهنگ ایران کهن، علت آفرینش آدمیان، رواج نیکی محض نه تنها در دنیای زمینی، بلکه در همهٔ کائنات است؛ بنابراین، انسان ایرانی، وظیفه‌ای بس سنگین بر عهده دارد و برای تأمین آرامش جهانی، بایستی پیوسته برضد قوای زشتی در تلاش و کوشش باشد. جهان ناپایدار کنونی، یک گذرگاه است و آدم از جهان آغازین بخاطر وظیفه‌ای که به وی محول گردیده بایستی از این گذرگاه بگذرد و به سوی جهان پایدار و ابدیت خویش برود. چون در این گذرگاه نیروهای اهریمنی کمین کرده‌اند، وظیفه او جنگ در مقابل سپاهیان اهریمنی است. هر انسان، سوارکاری پیکارگر است و ابزار او در این میدان کارزار پارسایی و شادمانی است. ایرانیان برای چیرگی بر قوای اهریمنی خود را به دو چیز نیازمند می‌دانستند، یکی از آندو، بدن
این واژه که در اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرَمَئیتی» آمده، نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپِنتَه» یا «سپند» به معنی پاک و مقدس و «آرَمَئیتی» به معنی فروتنی و بردباری تشکیل شده‌است و معنی این دو با هم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پارسی میانه «سپندارمت» و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده‌است. پیشینه در روزگار باستان در تقارن اسفند روز از اسفند ماه هر سال، «جشن سپندارمذگان»، «جشن اسفندگان»، «جشن مزدگیران» یا «جشن مژده‌گیران» برگزار می‌شد. واژهٔ «سپندارمذگان» ریشهٔ در فرهنگ اوستایی دارد و به واژهٔ «سپندآرمیتی»(SpentaArmaiti) و نیز واژه پهلوی سپندارمت (Spandarmat) به معنی خِرَدِ کامل بازمی‌گردد. سپندآرمیتی به باور ایرانیان باستان یکی از امشاسپندان (یاوران اهورامزدا) بوده، «امشاسپند بانو» نیز لقب گرفته و نماد دوست‌داری، بردباری و فروتنی است. گفته می‌شود که خانواده‌های ایرانیان باستان برای سپاس از همسران و بانوان در خانواده و نزدیکان خود، هر یک در اندازهٔ توان برای زنان پاکدامن و فروتن خود دهش‌ها و پیش‌کش‌هایی تدارک می‌دیدند و به پاس زحمات یکساله‌شان تقدیم آنان می‌کردند. بانوان نیز این روز را گرامی می‌داشتند و در آن لباس و کفش نو می‌پوشیدند، زنانی که مهربان و پاکدامن، پرهیزگار و پارسا بودند و فرزندان نیک به دنیا آورده بودند، مورد سپاس قرار می‌گرفتند و از مردان خود پیش‌کش‌هایی دریافت می‌کردند. در روز جشن سپندارمذگان بانوان از کارهای روزمره و همیشگی در خانه و زندگی معاف شده و به جای آنان مردان و پسران خانواده وظایف جاری ایشان را در خانه به عهده می‌گرفتند. نام دیگری برای جشن سپندارمذگان می‌توان یافت که با آیین بومی و نمادین ویژه‌ای همراه بوده‌است. گفته می‌شود مقارن همین روز مراسمی با نام «مردگیران» وجود داشته که به مراسم جشن سپندارمذگان نسبت داده شده‌است. از این قرار که؛ در این روز دختران آماده ازدواج یا دم‌بخت، این اختیار را پیدا می‌کردند که به میل خود، همسر و شریک زندگی آینده‌شان را انتخاب کنند. از همین روی نام این جشن به «مردگیران» مشهور شده‌است. برخی پژوهشگران، جشن سپندارمذگان را همان جشن برزیگران می‌دانند. از قرار در روز اسفندگان چند جشن با مناسکی به‌خصوص برگزار می‌شده‌است و نخستین آنها جشن مردگیران یا مژد گیران بود که اختصاص به زنان داشته‌است. در این روز مردان برای زنان هدیه ای می‌خریدند و از ایشان قدردانی می‌کردند. سپندارمذگان، مزدگیران یا مردگیران، این جشن و آیین کهن ایرانی را به هر نام که بخوانیم هم دارای مفهوم و مناسبت نیکو و زیبایی است و هم یادآور وسعت نگاه و آگاهی اجدادمان به شأن بانوان و خانواده است. امروزه نیز بیشترین جنبه مورد تأکید در جشن اسفندگان، قدردانی از بانوان است. شاید بتوان گفت؛ ایرانیان باستان مردمانی بودند که در افسانه‌ها، اساطیر و داستانهای و روایت‌های قصه گونه خود جنبه‌های شادمانه آنها را به شکلی ویژه در نظر داشتند. در گاه‌شماری‌های گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماه‌ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر
به کجا افتاده‌است. باز در منابع آمده‌است که ایرانیان در این روز به شست‌وشوی تن می‌پرداختند. ظاهراً این جشن در ایران و برخی کشورهای همسایه با شکوه بسیار و در دامان طبیعت برگزار می‌شده‌است. جشن شهریورگان یا آذرجشن شهریور امشاسپند ایزد نماد شهریاری آرمانی و نیز نگاهبان فلزات است که ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه را به نامش نام‌گذاری کرده‌اند. بدین ترتیب در ایران باستان در روز چهارم شهریور ماه جشن موسوم به شهریورگان برگزار می‌شد. این جشن آذرجشن هم نامیده شده و جزء جشن‌های آتش است. مردم در خانه آتش می‌افروختند و پس از ستایش و نیایش برای صرف خوراکی گرد هم می‌آمدند. جشن امردادگان روز هفتم هر ماه امرداد نام دارد و مطابق معمول روز هفتم از ماه امرداد جشن امردادگان برگزار می‌شد که در دوران باستان و عصر ساسانی و پس از آن مراسم و آدابی در دشت و فضای باز انجام می‌شد. ابوریحان گوید «… مرداد ماه که روز هفتم آن مرداد روز است و آن روز را به انگیزهٔ پیش آمدن دو نام با هم، جشن می‌گرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشته‌ای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماری‌ها می‌باشد، موکل است…» جشن مهرگان سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ نوشته‌های داریوش بزرگ در بیستون می‌یابیم، در پاییز آغاز می‌شد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد) ایرانیان باستان، در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده‌است. در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، سال اوستایی نو، سال دینی زرتشتی گشت و روز اول سال به اول فروردین، عید نوروز منتقل شد. به همین جهت بسیاری از مراسم ملی مذهبی نوروز و مهرگان همانندی و یکسانی دارند. یکی از بارزترین مراسم نوروز و مهرگان بارعام شاهان بود. جشن آبانگان نزد ایرانیان باستان پس از آتش دومین عنصر مقدس آب بود که دربارهٔ احترام به آن و ضرورت پاکیزه نگاه داشتن این عنصر زندگی بخش تأکیدهای فراوان شده‌است. بر اساس همین اهمیت هشتمین ماه سال و دهمین روز ماه به پاس احترام به این عنصر و ایزد موکل بر آن نام‌گذاری شده‌است. آبانگان جشنی بوده‌است که ظاهراً به صورت همگانی و با حضور در کنار آب‌ها و پرداختن به جشن و شادی و خوردن و نوشیدن و نیز خواندن نیایش‌های مربوط به ایزدان آب‌ها برگزار می‌شده‌است. در ایران امروز اثری از برگزاری این جشن دیده نمی‌شود ولی پارسیان هند هنوز با پوشیدن لباس سفید و حضور در کنار آب‌های طبیعت این روز را گرامی می‌دارند. برخی گاه‌شمارها تاریخ این جشن را ۴ آبان ماه ذکر کرده‌اند. جشن آذرگان نهمین روز ماه آذر به سبب توافق دو نام طبق رسم جشن گرفته می‌شد. این جشن موسوم به آذرگان نیز از زمرهٔ جشن‌های آتش شمرده می‌شود و به همین دلیل بیرونی گفته‌است زرتشت به پیروان خود فرمود که در این روز به زیارت آتشکده‌ها بروند و قربانی کنند و در امور عالم به مشاوره بپردازند امروزه این جشن که در تقویم کنونی در سوم آذرماه واقع‌است، همانند بسیاری از جشن‌های دیگر جنبهٔ ملی خود را از دست داده و تنها زرتشتیان هنوز با رفتن به آتشکده و خواندن
آن مقدار باد آمد که موی بر پشت گوسفندان بجنبید.» پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و به این روز به یادگار به بادبره شهرت یافت. ابوریحان بیرونی می‌گوید در قم و حوالی آن باد روز با مراسم بسیار مفصلی که با شادی و پایکوبی همراه‌است برگزار می‌شود و بازاری تدارک می‌بینند که در آن بازار وسایل شادی و رفت‌وآمد و گونه‌ای کارناوال برپا می‌گردد. اما در اصفهان این روز را کژین می‌نامند و جشنی تدارک می‌شود به مدت یک هفته و چون جشن‌های بزرگ به طول می‌انجامد. جشن شب چله (شب یلدا) واژهٔ یلدا از زبان سریانی و به معنای تولد است و سبب این نام‌گذاری را چنین دانسته‌اند که در پایان این شب دراز که اهریمنی است خورشید یا مهر متولد می‌شود و تاریکی را از میان می‌برد. یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا می‌کردند، سابقه‌ای چند هزار ساله دارد و از رسوم ویژه آریایی‌هاست. اقوام قدیم هندوایرانی و هندواروپایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می‌گرفتند به ویژه ژرمنی‌ها عید تولد آفتاب را در آغاز زمستان گرفته و آن را به خدای آفتاب نسبت می‌دادند و این بی‌تناسب هم نیست، چه واقعاً آغاز زمستان مثل تولد جدید خورشید است. آشکار است که به موجب بلندترین شب که تاریکی که مظهر اهریمن بود بیشتر در زمین می‌پایید، این شب را نحس و بدیمن می‌شمردند. در شب یلدا جهت رفع این نحوست، آتش می‌افروختند، گرد هم جمع می‌شدند و خوان ویژه می‌گستردند. این سفره جنبهٔ دینی داشت و مقدس بود. نوروز انهار در گاه‌شمار ایران باستان، روز نوزدهم هر ماه فروردین نام داشته‌است. نوروز انهار جشنی بوده در روز فروردین از ماه اسفند که مردمان در این روز به دشت و دمن، به ویژه کنار رودها و چشمه‌ها رفته و طی مراسمی عطر و گلاب در آب‌ها می‌افشاندند. جشن بمو جشن بمو بزرگ‌ترین و مهم‌ترین جشن مانویان بوده‌است که در شهریور روز از شهریور ماه برابر با چهارم شهریور از گاهشماری مانوی برگزار می‌شده‌است. این جشن پس از قتل‌عام مانویان به فراموشی سپرده شد. جشن نیلوفر ششم تیرماه (خردادروز از تیرماه) به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه زمان «جشن نیلوفر» بوده‌است. گل نیلوفر آبی از نظر باورهای مردمی با خورشید و احیاناً با میترا/ مهر (ایزد ایرانی) در پیوند بوده‌است. یکی از عوامل ایجاد چنین پیوندی به احتمال در این بوده که زمان شکوفایی سالانه گل نیلوفر (نیلوفر باغی) و نیز زمان شکوفایی روزانه آن با خورشید هماهنگ است. زمان گل‌دهی نیلوفر از اوایل تابستان آغاز می‌شود؛ یعنی زمانی که خورشید به بالاترین ارتفاع خود رسیده و روزها به بلندترین طول خود دست یافته‌اند. زمان شکوفایی روزانه گل نیلوفر نیز همزمان با طلوع خورشید است و هر روز همراه با بردمیدن خورشید شکوفا می‌شود. این ویژگی‌ها موجب شده بوده که نیلوفر و خورشید را از یک خاستگاه و در پیوند با یکدیگر به‌شمار آورند. پانویس جستارهای وابسته جشن‌های ایرانی بهیزک بزرگ آئین کهن ایرانی نوروز در ایران باستان منابع جشن‌ها و آیین‌ها در ایران فرهنگ ایران باستان
جشن سِد مراسمی در مصر باستان بود که گرامی دارندهٔ ادامه دوران پادشاهی یک فرعون به‌شمار می‌رفته. نام این جشن از نام خدای مصری به شکل گرگ، اوپوآوت یا سِد، می‌آید. از این جشن به همراه دیگر جشن‌های مصر باستان در دوره دودمان نخست در سنگ پالرمو نام برده شده و این رسم تا دوره بطلمیوسی نیز ادامه داشته. در این دوران نام جشن به "جشن سی سالگی" تغییر پیدا می‌کند. به نظر می‌آید که فرعون‌هایی چون آمنهوتپ سوم و رامسس دوم این جشن را در سال ۳۰ یا ۳۱ پادشاهی خود برگزار کرده‌باشند و پس از آن هر سه سال یکبار نیز تکرار. گمان می‌رود که این روشی مرسوم بوده ولی استثنائاتی نیز وجود داشته. کمتر سنگ‌نبشته‌ای اطلاعات دقیقی از آنچه در این جشن می‌گذشته و مراسم انجام گرفته در آن را ارائه داده است. یکی از بهترین شواهد بر این جشن مجموعه‌ای از نوشته‌هاست که در معبد خورشید فرعون نیوسررع در ابو غراب پیدا شده‌اند ولی این مجموعه اکنون در میان کلکسیون‌های گوناگون پخش شده. زمان این جشن در نخستین روز ماه تیبی (Tybi) از فصل پِرِت (Peret) که به گونه تقریبی برابر با نخستین ماه زمستان می‌شده، بوده و برای ۱۰ روز ادامه داشته. آداب اصلی جشن مهم‌ترین مراسم به کار رفته در جشن سد به شرح زیرند: فرعون عالمانه به بررسی ساختمان‌های در حال ساخت و گله گوسفندان می‌پرداخت. دسته: شاه برای بار نخست در لباس جشن سد ظاهر می‌شود و در گنارش فرزندان او حرکت می‌کنند. مراسم در یک ساختمان: مبلمان به شکل شیر ساخته شده برای نوزایی و نو شدن شاه دسته‌وار به نمایش گذاشته می‌شدند. مردمانی از هر بخش کشور در برابر شاه حضور می‌یافتند. حضور دوباره مردم. دستهٔ مین شاه دربرابر معبد اوپوآوت توقف می‌کرده، لباس عوض می‌کرده و به صورت نمادین می‌دویده. به نظر می‌آید که دویدن بخش مهمی از جش بوده و نماد آن به‌شمار می‌رفته. سرشماری گله‌ها و تقدیم گاو و گوسفند به خدایان. آوردن تخت جلوس دستهٔ تخت جلوس منابع پیوند به بیرون اصلی‌ترین آداب مراسم جشن سد، DigitalEgypt جشنواره‌ها در مصر باستان جشنواره‌های مصر باستان
شهریورگان یا آذر جشن از جملهٔ جشن‌های دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده‌است و از شمار جشن‌های آتش بوده‌است. روز چهارم از هر ماه زرتشتی به نام شهریور می‌باشد و چهارم ماه شهریور جشن شهریورگان می‌باشد. امروزه زرتشتیان این جشن را به عنوان روز پدر در نظر می‌گیرند. به موجب یزدان‌شناسی اوستایی شهریور میان امشاسپندان یا ملائک و ایزدان شش‌گانه از لحاظ مرتبت و مقام دومین است. نخست بهمن و دوم شهریور. این نام در اوستا خشتره وئیریه آمده که جزء اول به معنی کشور و پادشاهی و جزء دوم به معنی آرزو شده می‌باشد؛ پس روی هم رفته به معنی پادشاهی یا کشور آرزو شده و مجازاً به مفهوم عام از آن بهشت نیز اراده شده‌ است. چنان‌که همهٔ امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند در جهان مینوی، نماینده‌ی قدرت و شهریاری مطلقه‌ی اهورامزدا و در زمین، نگاهبان و سرپرست فلزات و جنگ افزارها است. ما نمی‌دانیم چرا شهریورگان از شمار جشن‌های آتش به شمار می‌رفته است. این جشن آتش‌های خانگی محسوب می‌شد. مردم در خانه‌ها آتش می‌افروختند و ستایش خداوند و شکر نعمت‌های او می‌گزاردند. در خانه‌ها اغلب مهمانی برپا کرده و خوراک‌های گوناگون و ویژه تدارک می‌بینند و به مناسبت تغییر هوا، شب هنگام در بام‌ها نیز آتش می‌افروزند. اما بقایای این جشن نیز میان زرتشتیان فراموش شده و تنها شماری از خانواده‌های قدیم در کرمان به گونه‌ی محدودی این جشن را برگزار می‌نمایند. در دوران اخیر زرتشتیان جشن شهریورگان را به عنوان روز پدر انتخاب کرده‌اند، چرا که شهریور از امشاسپندان مردگونه؛ و به معنای شهریاری بر اراده و نفس است. پانویس منابع رضی، هاشم. گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان. تهران: انتشارات فروهر ۱۳۵۸ جشن‌ها و آیین‌ها در ایران جشن‌های زرتشتی
روز نحس مرتبط است و معتقدند این جشن برگزاری می‌گشته است، گرچه از نگاه آن‌ها قتل مغ، هرگز رخ نداده است. به‌طور آشکار، منابع تاریخی در دست، برای حل معمای جشن مغ‌کشی ناکافی است. منابع مختلفی از داستان سمردیس دروغین داریم و این گزارش‌ها، در خیلی از جنبه‌ها با هم توافق ندارند. توافق بین منابع اصلی (کتیبه بیستون داریوش، هرودوت و کتسیاس) فراتر از عناصر مشترک در داستان‌های مشهور نیست. تفسیرها و ارتباط‌های محتمل بیشتری می‌توان برای مغ کشی وجود دارد، ولی تا زمانی که مدرک جدیدی به دست نیاید، هیچ گونه نمی‌توان ماهیت این جشن را بررسی کرد. ما نمی‌دانیم چه زمانی این جشن رخ داده، نمی‌دانیم چه زمانی این جشن منسوخ گشته و نمی‌دانیم چگونه برگزار می‌گشته است جدای از این حقیقت که مغ نمی‌تواند در آن جشن سهیم شود. مغ‌ها در دادگاه روحانیت تا پایان دودمان هخامنشی نقش ایفا می‌کردند. ارتباط با پوریم محققانی چون والتر هنینگ به شباهت‌های داستان عید پوریم در کتاب استر با مراسم مغ‌کشی اشاره کرده‌اند و امکان اینکه پوریم تقلیدی از مغ‌کشی باشد را مطرح کرده‌اند. پانویس منابع پیوند به بیرون جستارهای وابسته عمرکشان برای مطالعه بیشتر Elias J. Bickerman and Hayim Tadmor, “Darius I, Pseudo-Smerdis, and Magi,” Athenaeum 56, 1978, pp. 239–61. جشن‌ها و آیین‌ها در ایران فرهنگ ایران باستان رقابت‌ها و درگیری‌های داخلی ایران زمان هخامنشی
ناواسارد (به زبان ارمنی Նավասարդ - به زبان لاتین Navasard)، یکی از جشن‌های مهم کلیسای حواری ارمنی و از جشن‌های مشترک ایرانیان و ارمنیان است. ریشه نام ناواسارد نخستین روز سال را (نوسال) می‌نامند. نوسال شکل ارمنی شده واژه (ناواسارد) است. ناواسارد واژه‌ای است به معنی سال نو. (ناو به معنی نو و ساره دا به معنی سال). ناواسارد نخستین ماه گاهنامه ارمنی بود. گاه‌شماری ارمنی دارای سال سیزده‌ماهه بود که دوازده ماه آن سی روزه و یک ماه پنج روزه بوده و مجموعاً ۳۶۵ روز، یعنی یک سال خورشیدی را تشکیل می‌داده‌است. ارمنیان برای روزهای ماه نیز اسامی خاصی داشتند که میان آنها نیز به واژه‌هایی مشترک با زبان‌های ایرانی برمی‌خوریم، زیرا این اسامی برگرفته از اسامی خدایان باستان و اماکن مقدس دوران کهن کیشی هستند. ارمنیان حتی برای ساعات شبانه روز هم نام‌های خاصی داشته‌اند. تاریخ ارمنیان در زمان‌های گذشته هم ناواسارد را با شکوه بسیار جشن می‌گرفتند که یادگار آن در سخنان زیر که گریگور ماگیستروس پاهلاونی (دانشمند و فیلسوف ارمنی ۹۹۰ تا ۱۰۵۸ میلادی) به آرتاشس یکم نسبت می‌دهد بازمانده است. آه چه کس مرا دودِ دودکشان را خواهد داد، (دودی که از دودکش خانه‌ها برمی‌خواست نشانه زندگی و آبادانی بود) و بامداد روز ناواسارد را، جست و خیز آهوان، و دویدن گوزن‌ها را؟ ما شیپور می‌نواختیم و طبل می‌زدیم، چنان‌که آیین پادشاهان بود. پادشاه و سالاران نامدار به جشن‌های ناواسارد می‌آمدند و در آن جشن‌ها قربانی فراوان می‌کردند. بزمی با آواز و پایکوبی برپا می‌شد، مردم و گوسان‌ها نمایش‌هایی برگزار می‌کردند، مسابقات ورزشی، اسب دوانی، پیکار گاوان نر و مانند آن، برگزار می‌شد. این جشن‌ها در سرحدات ولایت‌های تارون (ارمنستان باستان) و باگرواند در کنارهٔ رود مقدس آلازانی و «کوهپایهٔ نِپات» و «بتکدهٔ باگاوان»، واقع در کوهپایهٔ نِپات برگزار می‌شدند و مردم جشن‌هایی برای نوح و و توفان نوح، آرامازد، آناهید، آستقیک را برپا می‌ساختند. در باورهای ارمنیان گفته می‌شود که در دوران باستان، ایزدان و ایزدبانوان در آن روزها پس از آب‌تنی و شنا در رودهای فرات و آلازانی، از کوه‌های پر از برف بالا می‌رفتند و از قلهٔ کوه‌ها نظاره گر جشن و سرور آنان می‌شدند و زائران را در پناه خود می‌گرفتند. در جشن ناواسارد، گوسالهٔ مادهٔ سه ساله‌ای را در پای ایزدان قربانی می‌کردند و مردم متدین و باایمان، به نشان پاکیزگی و شروع زندگی نوین، خود را به خون قربانی آغشته می‌ساختند. در پای مجسمهٔ آرامازد، حیواناتی مانند اسب و بُزِ نَر، که همگی به رنگ سفید بودند، قربانی می‌کردند. از مراسم خاص این روز، تقدیم قربانی و هدایا، نواختن موسیقی، آواز و رقص، نمایش بوده‌است؛ و بازی‌های رزمی، مسابقات گوناگون، تفریحاتی همراه با شکار، و پیشگویی و غیره نیز برگزار می‌شده‌است. جشن ناواسارد در کلیسای ارمنی آمنابق، نوسال و واناتور ایزد نگهبان میوه‌ها، نوکننده سال، عطابخش میوه‌ها نامیده شده‌اند. آگاتانگلوس از نو سال یاد می‌کند و می‌نویسد که گریگور روشنگر فرمود جشن یحیای تعمید دهنده و «آتاناگینس» (پسر چهارمین رهبر دینی ارمنستان یعنی هوسیک پارتِو) را به جای آن برگزار کنند. گریگور روشنگر فرمود که به جای جشن واناتور و ایزد آمانور جشنی بزرگ به یاد شهیدان برقرار کنند. فرمود که به یادبود یحیای تعمید دهنده و آتاناگینس شهید در همان روز و همان‌جا (آن جا جایی بود که پیش تر روز ناواسارد
نیازهای ناشی از آن با مراسم دینی مربوط بوده‌است و همه این‌ها نقش مهمی در زندگی عامه داشته‌اند. جشن‌های پائیزی که به شادی تأثیر خجستهٔ خورشید در تابستان، افزودن حاصل و پروردن دام بود به میترا خداوند دشت‌ها و رمه‌ها و پروردگار خورشید ارتباط داشت و مهرگان خوانده می‌شد. جشن بهار که به شادی پایان یافتن سرما و آغاز دمیدن سبزه و کشت بود از آن‌جهت که با تجدید حیات کشتزارها بود برای کشاوزران اهمیتی خاص داشت و روز تازه‌ای در دفتر زندگی می‌گشود، نوروز. در بین جشن‌هایی که با نیایش عناصر الهی مربوط بود، جشن سده ارتباط با آتش داشت چنان‌که جشن تیرگان با نیایش تیشتر خدای باران مربوط می‌شد. ارتباط این مراسم با خدایان مختلف سبب شد که در گاه‌شماری زرتشتی ماه‌ها و روزها همه جا با نام ایزدان آریایی‌ها ارتباط بیابد. جستارهای وابسته اسطوره‌شناسی ایرانی اسطوره‌شناسی اوستیایی اسطوره‌شناسی کردی اسطوره‌شناسی آذری اسطوره‌شناسی مازندرانی اسطوره‌شناسی ایرانی در فرهنگ عامه آیین‌های مرتبط آیین نیاهندواروپایی آیین نیاآریایی‌ها آیین سکاها آیین ایرانی‌های باستان آیین ودائی آیین مادها آیین زرتشتی دین در دوران هخامنشی آیین مهر آیین زروانی آیین مانوی آیین مزدک آیین زرتشتگان دین در دوران ساسانی تأثیر آیین‌های کهن ایرانی بر آیین زرتشت فهرست ایزدان آریایی (هندوایرانی) فهرست ایزدان مزدیسنا فهرست ایزدان ایرانی :رده:ایزدان ایرانی :رده:اسطوره‌شناسی ایرانی فهرست ایزدان ایران باستان یادداشت پانویس منابع برای مطالعهٔ بیشتر افراد هندو-ایرانی تاریخ ادیان دین در ایران باستان باورها، سنت‌ها و جنبش‌های دینی هندواروپایی
جزیره چاه بیشه نام جزیره‌ای در دریاچه بختگان در استان فارس ایران است. منابع چاه بیشه چاه بیشه
85851821-1b11-4991-9c8e-8ae59f7039c7
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
نخستین المپیک در کدام کشور انجام می‌گرفته است؟
false
{ "answer_start": [ 135 ], "text": [ "یونان باستان" ] }
بازی‌های آسیایی که به‌عنوانِ آسیاد نیز شناخته می‌شود، یک رویداد چند ورزشی قاره‌ای است که هر ۴ سال یکبار بین ورزشکاران کشورهای مختلف سراسر قاره آسیا توسط شورای المپیک آسیا برگزار می‌شود. این رویداد تا سال ۱۹۷۸ توسط فدراسیون بازی‌های آسیایی (AGF) برگزار می‌شد اما در نشست دهلی نو تصمیم گرفته شد که پس از آن توسط شورای المپیک آسیا (OCA) ساماندهی و برگزار شود. این بازی‌ها توسط کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) به رسمیت شناخته می‌شود و به عنوان دومین رویداد بزرگ چند ورزشی پس از بازی‌های المپیک توصیف می‌شود. نخستین دوره این بازی‌ها در سال ۱۹۵۱ میلادی برگزار شد. تاریخچه مسابقات المپیک لندن در سال ۱۹۴۸ برگزار شد. در حاشیه این رخداد بین‌المللی، طرح برگزاری بازی‌های آسیایی موسوم به المپیک آسیایی توسط «ساندهی گورو دات» رئیس کمیته المپیک هندوستان مطرح شد که مورد توافق قرار گرفت. طبق توافق‌های صورت گرفته قرار بود نخستین دوره این بازی‌ها دو سال بعد از بازی‌های المپیک یعنی در سال ۱۹۵۰ در هندوستان برگزار شود اما این مسابقات با یک سال تأخیر در ۴ مارس سال ۱۹۵۱ آغاز شد. ۱۹۵۱- نخستین دوره المپیک آسیایی در دهلی نو، پایتخت هندوستان به انجام رسید. در اولین دوره ۱۱ کشور حضور داشتند و ایران تنها کشور خاورمیانه بود که در این رویداد شرکت داشت. در نخستین دوره ژاپن اول، هندوستان دوم و ایران سوم شدند. ۱۹۵۴- دومین دوره این مسابقات در مانیل، پایتخت فیلیپین برگزار شد. این مسابقات مصادف بود با ماجراهای کودتای ۲۸ مرداد و به همین سبب تیم ایران در این مسابقات شرکت نداشت. در این دوره از مسابقات ۱۹ کشور آسیایی شرکت کردند. ۱۹۵۸- سومین دوره این مسابقات در توکیو، پایتخت ژاپن برگزار شد. در این مسابقات ۲۰ کشور شرکت کردند که ژاپن، کره‌جنوبی و چین رده‌های یک تا سه را به خود اختصاص دادند. ایران در این دوره به مقام چهارم رسید. در این دوره که ایران پس از یک دوره غیبت به بازی‌ها برگشت، تعداد ورزشکاران کشورها به ۲۰ کاروان افزایش یافت. این بار هم ژاپنی‌ها روی سکوی نخست، و بالاتر از کره‌جنوبی و چین قرار گرفتند تا شرق آسیا حرف اول و آخر بازی‌ها را بزند. ایران هم به رده هفتم سقوط کرد. ۱۹۶۲- چهارمین دوره مسابقات در جاکارتا، پایتخت اندوزی برگزار شد. در جريان چهارمين دوره‌ي مسابقات آسيايي در جاكارتا اندونزي اين كشور به دليل نداشتن روابط سياسي با كشور تايوان از صادر كردن رواديد براي اين كشور خودداري كرد و كشور ايران نيز كه براي دومين بار در سطح مسابقات آسيايي غايب بود، اين بار به دليل كمبود بودجه‌ي لازم به عنوان تنها بهانه‌اي كه از سوي اسدالله علم زمامدار دولت وقت آن زمان عنوان شده بود در اين دوره از مسابقات شركت نكرد وچند روز پيش از آغاز بازيها، كشور اندونزي ـ كه در آن زمان رهبريش در دست دكتر احمد سوكارنو بود ـ اعلام نمود كه به علت نداشتن روابط سياسي با حکومت خودگردان اسرائیل از دادن رواديد به ورزشكاران اين كشور معذور است تعداد کشورهای شرکت‌کننده نیز به ۱۶ کشور کاهش یافت. ژاپن بار دیگر قهرمان این مسابقات شد. ۱۹۶۶- پنجمین دوره مسابقات در بانکوک، پایتخت تایلند با حضور ۱۸ کشور در ۱۴ رشته ورزشی برگزار شد. در این دوره ایران، چین و اسرائیل به رقابت‌ها
جام جهانی فوتبال (یا جام جهانی فوتبال مردان و به‌طور کوتاه: جام جهانی)، یک رقابت بین‌المللی فوتبال است که تیم‌های ملی بزرگسال مردان که از اعضای فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) هستند در آن به رقابت می‌پردازند. این مسابقات از زمان برگزاری نخستین دوره در سال ۱۹۳۰ هر چهار سال یکبار برگزار شده‌است، به جز در سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۶ که به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم برگزار نشد. قهرمان فعلی این رقابت‌ها آرژانتین است که سومین قهرمانی خود را در جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ به دست آورد. چگونگی برگزاری فعلی مسابقات به این ترتیب است که مرحلهٔ مقدماتی، طی ۳ سال پیش از آغاز مسابقات اصلی برگزار می‌شود تا مشخص شود کدام تیم‌ها واجد شرایط حضور در مرحلهٔ گروهی مسابقات هستند. در مرحلهٔ گروهی، ۳۲ تیم با هم به رقابت می‌پردازند. تا جام جهانی ۲۰۲۲، ۲۲ فینال برگزار شده و در مجموع ۸۰ تیم ملی با هم به رقابت پرداخته‌اند که فقط ۸ کشور موفق به کسب قهرمانی در این مسابقات شده‌اند. برزیل پنج بار قهرمان شده و تنها تیمی است که در همهٔ ادوار جام‌های جهانی حضور داشته‌است. سایر برندگان جام جهانی عبارتند از آلمان و ایتالیا هر کدام با چهار قهرمانی، آرژانتین با سه قهرمانی، فرانسه و اروگوئه هر کدام با دو قهرمانی؛ و انگلیس و اسپانیا هر کدام با یک قهرمانی. جام جهانی معتبرترین رقابت فوتبال در جهان و همچنین پربازدیدترین و پرطرفدارترین رویداد ورزشی در جهان است، مانند بازی فینال جام جهانی ۲۰۰۶ که حدود ۷۱۵٫۱ میلیون بیننده داشت؛ عددی معادل یک نُهم کل جمعیت کرهٔ زمین. تاکنون ۱۷ کشور میزبان جام جهانی بوده‌اند. قطر میزبان مسابقات ۲۰۲۲ بود. جام جهانی ۲۰۲۶ به‌طور مشترک به میزبانی کانادا، ایالات متحدهٔ آمریکا و مکزیک برگزار خواهد شد که باعث می‌شود مکزیک به اولین کشور با سه بار میزبانی جام جهانی تبدیل شود. تاریخچه مسابقات بین‌المللی پیشین اولین مسابقهٔ بین‌المللی فوتبال جهان یک مسابقهٔ دوستانه بود که در سال ۱۸۷۲ در گلاسگو میان تیم‌های ملی اسکاتلند و انگلستان برگزار شد و با تساوی ۰–۰ به پایان رسید. اولین تورنمنت بین‌المللی، مسابقات قهرمانی بریتانیا در سال ۱۸۸۴ بود. با افزایش محبوبیت فوتبال در سایر نقاط جهان در آغاز سدهٔ بیستم، فوتبال به عنوان یک ورزش نمایشی و بدون مدال در المپیک ۱۹۰۰ و المپیک ۱۹۰۴ حضور داشت. پس از تأسیس فیفا در سال ۱۹۰۴، این نهاد تلاش کرد تا در سال ۱۹۰۶ یک تورنمنت بین‌المللی فوتبال بین کشورهای خارج از چارچوب المپیک در سوئیس ترتیب دهد اما چون سال‌های آغازین این رشتهٔ ورزشی بود، توفیقی کسب نکرد و شکست خورد. در المپیک ۱۹۰۸ در لندن، فوتبال به یک رقابت رسمی تبدیل شد که توسط اتحادیهٔ فوتبال انگلستان برنامه‌ریزی شد. این رویداد فقط برای بازیکنان آماتور برگزار شد. بریتانیا (به نمایندگی از تیم ملی فوتبال آماتور انگلیس) مدال طلا را کسب کرد. آنها این کار را در بازی‌های المپیک ۱۹۱۲ در استکهلم نیز تکرار کردند. با ادامهٔ مسابقات المپیک فقط میان تیم‌های آماتور، توماس لیپتون مسابقات قهرمانی سِر توماس لیپتون را در سال ۱۹۰۹ در تورین برگزار کرد. در این رقابت‌ها، تیم‌های ملی شرکت نداشتند بلکه از هر کشور، یک تیم باشگاهی و به عنوان نمایندهٔ آن کشور در این مسابقات حضور پیدا می‌کرد. این رقابت گاهی به عنوان اولین جام جهانی
المپیک تابستانی ۱۹۰۰ ، که امروزه به‌صورت رسمی با عنوان بازی‌های المپیاد II شناخته می‌شود، یک رویداد چندورزشی بین‌المللی می‌باشد که در سال ۱۹۰۰ در پاریس، فرانسه برگزار شد. در این بازی‌ها مراسم افتتاحیه و اختتامیه برگزار نشد. رقابت‌ها از ۱۴ مه آغاز گردید و در ۲۸ اکتبر به پایان رسید. این بازی‌ها به عنوان بخشی از نمایشگاه جهانی ۱۹۰۰ برگزار گردید. در مجموع ، ۹۹۷ شرکت کننده در ۱۹ رشتهٔ ورزشی گوناگون شرکت کردند. بسیاری از ورزشکاران، از جمله برخی از آن‌ها که قهرمان مسابقات شدند، نمی‌دانستند که در بازی‌های المپیک به رقابت پرداخته‌اند. زنان برای نخستین بار در این بازی‌ها شرکت کردند و ملوان الن دو پورتالس، زادهٔ هلن باربی در شهر نیویورک، نخستین قهرمان زن المپیک شد. تصمیم مبنی بر برگزاری مسابقات در روز یکشنبه، اعتراض بسیاری از ورزشکاران آمریکایی، که به نمایندگی از کالج‌های خود سفر کرده بودند را دربرداشت که انتظار داشتند در روز استراحت مذهبی خود رقابت نکنند. در کنفرانس سوربن در سال ۱۸۹۴، پیر دو کوبرتن پیشنهاد داد که بازی‌های المپیک در سال ۱۹۰۰ باید در پاریس برگزار شود. نمایندگان این کنفرانس تمایلی به انتظار شش ساله نداشتند و برای برگزاری نخستین دورهٔ بازی‌ها در سال ۱۸۹۶ لابی کردند. تصمیم بر این شد که آتن میزبانی نخستین دورهٔ بازی‌ها را بر عهده داشته باشد و میزبانی دومین دوره به پاریس سپرده شود. بیشتر برندگان در سال ۱۹۰۰ مدال دریافت نکردند، اما به آن‌ها جام داده شد. افراد حرفه‌ای در شمشیربازی به رقابت پرداختند و به آلبر آیا (فرانسه)، قهرمان رویداد اپه در بخش آماتورها و مسترز، ۳۰۰۰ فرانک جایزه داده شد. برخی از رویدادها تنها باری بود که در تاریخ این رقابت‌ها انجام شدند، از جمله اتومبیل‌رانی، موتورسواری، کریکت، کروکت، پیلوتای باسکی و شنای ۲۰۰ متر با مانع. همچنین این دوره، تنها دوره‌ای در تاریخ بازی‌های المپیک بود که از حیوانات زنده (کبوتر) به عنوان هدف در رویداد تیراندازی استفاده شد. ۷۲٪ ورزشکاران از کشور میزبان، فرانسه بودند (۷۲۰ نفر از ۹۹۷ نفر) و این کشور بیشترین تعداد مدال طلا، نقره و برنز را از آن خود کرد. ورزشکاران آمریکا نیز در مجموع بیشترین عنوان دومی را به دست آوردند، در حالی که کمتر از ۸٪ از ورزشکاران شرکت کننده (۷۵ ورزشکار از ۹۹۷ ورزشکار) از این سرزمین بودند. مکان‌های میزبان از ۱۴ مکان برای میزبانی ۲۰ ورزش در المپیک تابستانی ۱۹۰۰ استفاده شد. ورزش‌ها کشورهای شرکت کننده بر اساس سندی از کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) ۲۴ کشور ورزشکاران خود را به این رویداد اعزام کردند. با این حال تحقیقات امروزی نشان می‌دهد که ورزشکاران ۲۸ کشور زیر در این بازی‌ها شرکت کرده‌اند: همچنین برخی منابع از ورزشکاران کشورهای زیر نیز به عنوان ورزشکاران شرکت کننده در این بازی‌ها یاد کرده‌اند. دیگر کشورهای امروزی را می‌توان به نوعی شرکت کننده در این بازی‌ها به حساب آورد. ورزشکارانی از الجزایر، کرواسی، ایرلند، لهستان و اسلواکی در این بازی‌ها به رقابت پرداختند اما اما هیچ‌کدام از این کشورها در آن زمان مستقل نبودند. الجزایر بخشی از فرانسه بود و چهار ورزشکار ژیمناستیک را که در این مسابقات برای کشور فرانسه به رقابت پرداختند را اعزام کرد. کشور جمهوری ایرلند در آن زمان بخشی از بریتانیا بود و ورزشکارانی از این سرزمین در رقابت‌های دو
کوجو یکی از بازی‌های توپی باستان است که شباهت زیادی به ورزش فوتبال دارد. بر پایهٔ شواهدی که در دست است، این بازی توسط فیفا به عنوان نخستین شکل فوتبال پذیرفته شده‌است. کوجو برای نخستین بار در سدهٔ دوم و سوم پیش از میلاد انجام‌شد که یک تمرین نظامی بود. این بازی از چین ریشه‌گرفته و هم‌چنین در کشورهای ژاپن و ویتنام انجام می‌شد. منابع پیوند به بیرون فوتبال در چین ورزش در ژاپن ورزش در کره (کشور) ورزش فوتبال در کره (کشور) ورزش‌های ابداع‌شده در چین ورزش‌های با توپ ورزش‌های باستانی
نخجوان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: نخجوان جمهوری خودمختار نخجوان خانات نخجوان جستارهای وابسته ناخیجوانیک نخجوان‌تپه صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها
استرالیاپرندگان () نام کلادی از پرندگان است که هوشاهین‌ریختان و کاکل‌پیشانی‌سانان و کلاد منقرض‌شده دهشت‌مرغان را دربر می‌گیرد. منابع نوآروارگان
نخستین مرگ () نخستین رمان از سری کتاب‌های جنایی-مهیج باشگاه کشتار زنان نوشتهٔ جیمز پترسون است. منابع رمان‌های آمریکایی ۲۰۰۱ (میلادی) رمان‌های واقع‌شده در سان‌فرانسیسکو کتاب‌های لیتل براون اند کمپانی
کانن ای‌تی۱ یک دوربین عکاسی ساخت شرکت کانن است. جستارهای وابسته فهرست دوربین‌های کانن منابع دوربین‌های کانن اف‌دی
«افسون» نخستین آلبوم استودیویی از خواننده کلمبیایی شکیرا است. منابع آلبوم‌های نخست ۱۹۹۱ (میلادی) آلبوم‌های اسپانیایی‌زبان آلبوم‌های شکیرا
کانن تی۷۰ یک دوربین عکاسی ساخت شرکت کانن است. جستارهای وابسته فهرست دوربین‌های کانن منابع دوربین‌های کانن اف‌دی
11b887b5-2324-41d8-a22b-ec044fd12e02
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
در دورۀ باستان جشن‌ها برای ادای احترام به چه کسی برگزار می‌شد؟
false
{ "answer_start": [ 276 ], "text": [ "زئوس" ] }
به کجا افتاده‌است. باز در منابع آمده‌است که ایرانیان در این روز به شست‌وشوی تن می‌پرداختند. ظاهراً این جشن در ایران و برخی کشورهای همسایه با شکوه بسیار و در دامان طبیعت برگزار می‌شده‌است. جشن شهریورگان یا آذرجشن شهریور امشاسپند ایزد نماد شهریاری آرمانی و نیز نگاهبان فلزات است که ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه را به نامش نام‌گذاری کرده‌اند. بدین ترتیب در ایران باستان در روز چهارم شهریور ماه جشن موسوم به شهریورگان برگزار می‌شد. این جشن آذرجشن هم نامیده شده و جزء جشن‌های آتش است. مردم در خانه آتش می‌افروختند و پس از ستایش و نیایش برای صرف خوراکی گرد هم می‌آمدند. جشن امردادگان روز هفتم هر ماه امرداد نام دارد و مطابق معمول روز هفتم از ماه امرداد جشن امردادگان برگزار می‌شد که در دوران باستان و عصر ساسانی و پس از آن مراسم و آدابی در دشت و فضای باز انجام می‌شد. ابوریحان گوید «… مرداد ماه که روز هفتم آن مرداد روز است و آن روز را به انگیزهٔ پیش آمدن دو نام با هم، جشن می‌گرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشته‌ای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماری‌ها می‌باشد، موکل است…» جشن مهرگان سال ایرانیان باستان، به صورتی که آن را در سنگ نوشته‌های داریوش بزرگ در بیستون می‌یابیم، در پاییز آغاز می‌شد و جشن بسیار معروف مهرگان (بگیاد) ایرانیان باستان، در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده‌است. در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، سال اوستایی نو، سال دینی زرتشتی گشت و روز اول سال به اول فروردین، عید نوروز منتقل شد. به همین جهت بسیاری از مراسم ملی مذهبی نوروز و مهرگان همانندی و یکسانی دارند. یکی از بارزترین مراسم نوروز و مهرگان بارعام شاهان بود. جشن آبانگان نزد ایرانیان باستان پس از آتش دومین عنصر مقدس آب بود که دربارهٔ احترام به آن و ضرورت پاکیزه نگاه داشتن این عنصر زندگی بخش تأکیدهای فراوان شده‌است. بر اساس همین اهمیت هشتمین ماه سال و دهمین روز ماه به پاس احترام به این عنصر و ایزد موکل بر آن نام‌گذاری شده‌است. آبانگان جشنی بوده‌است که ظاهراً به صورت همگانی و با حضور در کنار آب‌ها و پرداختن به جشن و شادی و خوردن و نوشیدن و نیز خواندن نیایش‌های مربوط به ایزدان آب‌ها برگزار می‌شده‌است. در ایران امروز اثری از برگزاری این جشن دیده نمی‌شود ولی پارسیان هند هنوز با پوشیدن لباس سفید و حضور در کنار آب‌های طبیعت این روز را گرامی می‌دارند. برخی گاه‌شمارها تاریخ این جشن را ۴ آبان ماه ذکر کرده‌اند. جشن آذرگان نهمین روز ماه آذر به سبب توافق دو نام طبق رسم جشن گرفته می‌شد. این جشن موسوم به آذرگان نیز از زمرهٔ جشن‌های آتش شمرده می‌شود و به همین دلیل بیرونی گفته‌است زرتشت به پیروان خود فرمود که در این روز به زیارت آتشکده‌ها بروند و قربانی کنند و در امور عالم به مشاوره بپردازند امروزه این جشن که در تقویم کنونی در سوم آذرماه واقع‌است، همانند بسیاری از جشن‌های دیگر جنبهٔ ملی خود را از دست داده و تنها زرتشتیان هنوز با رفتن به آتشکده و خواندن
{| class="infobox" style="width:25em؛ font-size:95%؛ text-align:center؛ border-collapse:collapse؛" | style="font-size:110%" | بازی‌های المپیک'' |- | |- |نماد المپیک «اقیانوسیه «آبی🔵»، آسیا «زرد🟡»، آفریقا «سیاه⚫»، اروپا «سبز🟢» و آمریکا «قرمز🔴»» |}بازی‌های المپیک یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، در دوره باستان جشن‌هاازاینکه در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند، در حال حاضر ایالات متحده آمریکا با به دست آوردن 2659 مدال در مجموع پرافتخارترین تیم بازی های المپیک است. تاریخچه و پیدایش بازی‌های المپیک دوران باستان بازی‌های المپیک: در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او برگزار می‌شد. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد. افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول «که در اساطیر یونانی نیم خدا بود» آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش به وجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد. در دوران باستان تنها مردان یونانی که آزاد «و نه برده» متولد شده بودند می‌توانستند در مسابقات در جشن مذهبی زئوس شرکت کنند. زنانی که مجرد بودند در تاریخ دیگری به احترام هرا همسر زئوس و مادر هرکول، به مسابقه می‌پرداختند. زن‌های ازدواج کرده حق شرکت در مسابقات را نداشته و در صورت مخالفت باید بهای آن را با جانشان می‌پرداختند.Thomas R. Martin, Ancient Greece, Yale University Press, p.46 مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنان‌که مورخان یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود. مسابقات در ابتدا تنها شامل مسابقه «دوندگی» بود، ولی بعدها کشتی، بوکس و پرش به آن اضافه شد. شرکت کنندگان متشکل از افرادی بودند که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند. افراد در این مسابقات به صورت شخصی شرکت می‌کردند و نه به عنوان نمایندگان از شهر یا ناحیه‌ای خاص. تمرکز اصلی این مسابقات بر روی ویژگی‌های مردانه مانند قدرت و ورزیدگی که فرهنگ یونانی آن زمان آن را ارج می‌نهاد پایه‌گذاری شده بود. بر خلاف سنت جاری در ناحیه مدیترانه که بر پوشیدگی تأکید داشت شرکت کنندگان برهنه در مسابقات شرکت می‌کردند «واژه «ژیمناستیک» به عنوان مثال از واژه یونانی به معنی «برهنه» می‌آید» مورخان نظریات متفاوتی جهت توضیح این موضوع ارائه کرده‌اند. آن‌ها می‌گویند حضور برهنه در بین عموم مردم بدون اینکه شخص تحریک جنسی بشود نشانگر کنترل شخص بر خودش است یا لخت بودن بخشی از مراسم مذهبی بود که بر مفهوم گذرا بودن تأکید می‌کرد یا عقیده به اینکه برهنگی قدرت جادویی به آن‌ها در مقابل صدمات می‌داد یا اینکه برهنگی لباس مخصوص افراد از طبقه بالا بود یا غیره. چیزی که به
فَروَردینگان یا فْرودُگ (Frudog) یکی از جشن‌های ماهانهٔ زرتشتی است. روز برگزاری این جشن نوزدهم فروردین‌ماه است. فروردینگان جشنی است برای یادبود درگذشتگان و از آنجا که در دین زرتشت، آیین‌های سوگواری به اشکالی که می‌شناسیم، وجود ندارد، این مراسم به صورت جشن برگزار می‌شود و مردم روان درگذشتگان را هم در شادی خود شرکت می‌دهند. جشن‌ها در ایران باستان در ایران باستان، به مناسبت‌های گوناگون جشنی برگزار می‌شد و از آنجا که «جشن» نوعی عبادت به‌شمار می‌آمد، برگزاری آن رنگ و صبغه دینی به خود گرفته بود. در باورهای ایرانی، برخی از این جشن‌ها، جشن‌های واجب بود، مانند گاهنبارها که جشن‌های سالگرد آفرینش‌های شش‌گانه (آسمان، آب، زمین، گیاه، چارپای مفید و انسان) هستند و برخی جشن‌های مستحب، مانند جشن‌های برابری نام روز و ماه که جشن‌های ماهانه خوانده می‌شود. در گاه‌شماری زرتشتی هر روز ماه با نام یکی از امشاسپندان و ایزدان نامیده می‌شود. در هر ماه، در روزی که با نام آن ماه همنام شود، جشنی برگزار می‌شود. برخی از این جشن‌ها از عمومیت و اهمیت زیادی برخوردارند و تا امروز اعتبار و اهمیت خود را حفظ کرده‌اند، مانند جشن فروردینگان (۱۹ فروردین)، جشن تیرگان (۱۳ تیر)، جشن مهرگان (۱۶ مهر) و جشن اسفندگان (اسفند ۵). فروردینگان یا جشن ماهانهٔ ماه فروردین روز نوزدهم هر ماه «فروردین» نام دارد و نوزدهم فروردین جشنی برگزار می‌شد، به نام «فروردینگان» که به آن «فرودگ» نیز می‌گویند. فروردین به معنای فروهرها و ماه فروردین ماه فروهرها و این جشن در بزرگداشت فروهرهاست. فروهر فَرَوَهَر (Faravahar) (در پهلوی فْرَوَهْر (Frawahr)، در اوستایی فْرَوَشی (Fravashi) و در فارسی باستان فرَورتی (Fravrti))، یکی از نیروهای باطنی است که به عقیدهٔ مزدیسنان پیش از پدید آمدن موجودات، وجود داشته و پس از مرگ و نابودی آنها، به عالم بالا رفته و پایدار می‌ماند. این نیروی معنوی را که می‌توان جوهر حیات نامید، فناپذیر و زوالی نیست. جشن ده روزهٔ فروردگان یا جشن همسپثمیدیه ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه از هر دو جشن ماهانهٔ فروردینگان و از جشن ده روزهٔ همسپثمیدیه (هَمَسپَثمَئِدَیَه) که از اشتاد روز (۲۶ اسفند) تا انیران روز (۳۰ اسفند) و پنج روز گاتا یا همان پنجه دزدیده (پنج روز اول فروردین) برگزار می‌شده با نام فروردگان یاد کرده‌است. جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه، مربوط به فروشی‌ها از آخرین گاهنبار شروع می‌شد. در دوران باستان، فروردگان جشن فروهرها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می‌شد. بعدها جشن همسپثمیدیه به یادبود آفرینش انسان تخصیص یافت. جشن‌های نوروزی و ماه فروردین با فروهرها پیوند خورده‌است، چون عقیده بر این است که در این ایام سال، فروهرها به زمین فرود می‌آیند و به خانه‌های سابق خویش می‌روند. پس مردم باید برای پیشواز آنان خانه را پاکیزه کنند، برای هدایت آنان آتش بیفروزند و در این روزها، بوی‌های خوش در آتش نهند و روان‌ها را ستایش کنند و اوستا بخوانند تا روان‌ها آسایش داشته باشند و با شادی و نشاط باشند و برکت ارزانی دارند. در این روزها، به هیچ کاری نباید دست زد، مگر انجام وظایف و کار نیک تا اینکه فروشی‌ها با رضایت خاطر به جای‌های خویش برگردند و خوبی بخواهند و در پایان جشن، روان‌ها را بدرود می‌گویند. مراسم جشن فروردینگان در روز نوزدهم فروردین، روز جشن
بازی‌های المپیک باستان آیینی بود که هر چهار سال یک بار در یونان باستان در محلی به نام المپیا برگزار می‌شد و نوباوگان، جوانان و پهلوانان جداگانه به مبارزه می‌پرداختند، در حاشیه المپیک مسابقه‌های شعر و شاعری، سخن‌وری و موسیقی هم برگزار می‌گردید. این بازی‌ها حدوداً بین سال‌های ۸۸۴ پیش از میلاد تا ۷۰۴ پیش از میلاد مسیح آغاز شد و در سال ۳۹۳ میلادی امپراتور روم، تئودوسیوس، برگزاری المپیک را ممنوع کرد. مسابقات المپیک در بین یونانی‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود چنانکه مورخین یونانی در دوران باستان، از آن به عنوان یک واحد برای اندازه‌گیری زمان استفاده می‌کردند. یک «المپیاد» بیانگر چهار سال می‌بود. خاستگاه در مورد خاستگاه بازی‌های المپیک روایات متعددی وجود دارد. یکی از این روایات نخستین بازی‌های المپیک را با مفهوم εκεχειρία«(اکخیریا)» یا آتش بس المپیک مرتبط می‌داند. بر اساس اساطیر، پادشاه ایفیتوس از الیس، که به دنبال برقراری صلح در میان یونانیان در حال جنگ بود به ملاقات اوراکل از دلفی رفت. در آنجا به ایفیتوس توصیه شد هر چهار سال یکبار با جایگزین کردن رقابت‌های ورزشی دوستانه به جای جنگ، حلقه درگیریها را قطع کند. ایفیتوس از پادشاه لیکورگوس از اسپارتا و پادشاه کلئوستنس از پیسا برای این کار دعوت به همکاری کرد. آنان آتش بسی را که "اکهیریاً نام گرفت پذیرفتند و نخستین بازی‌های المپیک را در المپیا برگزار کردند. جنگ از ۱۲ روز قبل از مسابقات تا ۱۲ روز پس از آن قطع می‌شد، و بدین ترتیب ورزشکاران، هنرمندان، و تماشاگران می‌توانستند به المپیا سفر کنند، تا در مسابقات شرکت کرده و دوباره در آرامش به سرزمین‌های خود بازگردند. بازیهای المپیک در ابتدا یک جشن مذهبی بود که برای ادای احترام به زئوس (پادشاه خدایان یونان) در صحن مربوط به او برگزار می‌شد. این مسابقات هر چهار سال یک بار و از سال ۷۷۶ قبل از میلاد در المپیا که محل صحن زئوس بود برگزار می‌شد. افسانه‌های زیادی پیرامون پیدایش مسابقات المپیک به وجود آمده‌است: بر اساس یک داستان، هرکول (که در اساطیر یونانی نیم خدا بود) آن را جهت تجلیل از فتوحات بی نظیرش بوجود آورد. بر اساس افسانه‌های دیگر زئوس و کرونوس، دو خدای یونان باستان، با یکدیگر بر سر فرمانروایی المپیا به جدال برخاستند که نهایتاً زئوس به پیروزی نائل آمد. بر اساس این داستان مسابقات المپیک یادبود این پیروزی می‌باشد. تاریخچه بر اساس شمارش سالهای المپیادها تاریخ آغاز این بازی‌ها به سال ۷۷۶ پیش از میلاد مسیح بازمی گردد، گرچه نظرات محققان در مورد زمان آغاز مسابقات بین سالهای ۸۸۴ پیش از میلاد تا ۷۰۴ پیش از میلاد در نوسان است. در زیر و روی تاریخ یونان و آثار کشف شده به سال ۷۶۶ پیش از میلاد مسیح برخورد می‌کنیم که «تیمائوس» نخستین مورخ یونانی در نوشته‌های خود از مردی بنام «کره ابوس» یاد کرده‌است که در راه رفتن از همه سریعتر بوده‌است. از آن زمان به بعد، این مسابقات در یونان باستان از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار شد، و این مسابقات در قرون شش و پنج پیش از میلاد مسیح به اوج اهمیت خود دست یافت. المپیک از اهمیت مذهبی بنیادینی برخوردار بود، و در بین رقابت‌ها قربانی و مراسمی برای ادای احترام به زئوس و پلوپس برگزار می‌شد. (زئوس مجسمه عظیم در المپیا
اما نه برای مردان - به‌طور بالقوه یک جرم بزرگ بود. ازدواج در روم باستان یک نهاد کاملاً تک‌همسری بود: طبق قوانین روم، یک شهروند رومی، چه مرد و چه زن، می‌توانست در هر زمان تنها یک همسر داشته باشد. تک‌همسری، یونانیان و رومی‌ها را از تمدن‌های باستان متمایز می‌کرد که در آن مردان نخبه معمولاً چندین همسر داشتند، متمایز می‌کرد. والتر شیدل استاد تاریخ باستان معتقد است که تک‌همسری یونانی-رومی ممکن است از مساوات‌خواهی نسبی نظام‌های سیاسی دولت‌شهرهای دمکراسی یونانی و جمهوری روم ناشی شده باشد. بعدها جنبه یک نهاد تک همسری توسط مسیحیت اولیه پذیرفته شد که به نوبه خود آن را به عنوان یک آرمان در فرهنگ غربی بعدی تداوم بخشید. در اوایل قرن پنجم، آگوستین از آن به عنوان یک رسم رومی یاد کرد. جشنواره‌ها تقویم‌های رومی تقریباً چهل جشن مذهبی سالانه را نشان می‌دهند. برخی از آنها چندین روز، برخی دیگر یک روز یا کمتر به طول می‌انجامید. مقایسه تقویم‌های مذهبی رومی باقی‌مانده نشان می‌دهد که جشنواره‌های رسمی بر اساس گروه‌های فصلی وسیعی که سنت‌های مختلف محلی را مجاز می‌ساختند، سازماندهی شده‌اند. برخی از کهن‌ترین و محبوب‌ترین جشنواره‌ها برگزاری «لودی» یا انجام بازی‌هایی مانند ارابه‌رانی و اجرای تئاتر روم باستان را به همراه داشتند. برخی جشنواره‌ها ممکن بود فقط با حضور کاهنان رومی و پیروانشان یا گروه‌های خاص، مانند شرکت فقط زنان در مراسم بونادئا برگزار شوند. تمامی جشنواره‌های عمومی بر طبق تقویم برگزار نمی‌شدند، بلکه ممکن بود جشنی به دلیل رویدادی برگزار شود. جشن تریومف از این جمله بود که یک ژنرال رومی به عنوان ادای نذر رومی پس از پیروزی جشنی برگزار می‌کرد. در اواخر جمهوری، نخبگان سیاسی برای پیشی گرفتن از یکدیگر در نمایش عمومی به رقابت پرداختند و در نتیجه برگزاری بازی یا «لودی» در یک جشن پیروزی به انجام رقابت‌های گلادیاتوری گسترش پیدا کرد. در زمان پرینکیپاته (دورهٔ اول امپراتوری روم)، تمام این نمایش‌های دیدنی تحت کنترل امپراتوری قرار گرفتند. امپراتوران به پرتجمل‌ترین آن‌ها یارانه پرداخت می‌کردند، و نمایش‌های کوچکتر به عنوان یک وظیفه مقدس و امتیاز برای ترفیع منصب در نظر گرفته می‌شد. این که این نمایش‌های پرشکوه حتی در دوران باستان متأخر چیزی از هالهٔ مقدس دین رومی را حفظ کرده بودند، با توصیه‌های پدران کلیسا مبنی بر اینکه مسیحیان نباید در آن شرکت کنند، مشخص می‌شود. آیین مذهبی جشن پیروزی روم در هسته خود یک راهپیمایی مذهبی بود که در آن ژنرال‌های پیروز رومی تقوای خود و تمایل خود برای خدمت به مصالح عمومی را با اهدای بخشی از غنایم خود به خدایان، به ویژه ژوپیتر که مظهر حکومت عادلانه بودند، به نمایش می‌گذاشتند. در امپراتوری بعدی تحت حکومت مسیحی، جشن‌های جدید مسیحی در چارچوب موجود تقویم رومی، در کنار حداقل برخی از جشن‌های سنتی گنجانده شد. معابد و زیارتگاه‌ها همه شهرها با هر اهمیتی حداقل یک معبد اصلی و همچنین زیارتگاه‌های کوچکتر داشتند. در اتاق اصلی معبد (درون‌خانه) یا صلا تصویر خدای رومی کالت که معبد برای او نذر شده بود، قرار داشت و اغلب یک میز برای هدایا یا افشانشها و محراب کوچکی برای بخور دادن نیز در اتاق اصلی وجود داشت. نمازگزار عادی به ندرت وارد اتاق اصلی می‌شد و بیشتر مراسم عمومی در خارج ساختمان و در رواق با جمعیتی که
چاودار ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: چاودار (داش‌کسن) ، جمهوری آذربایجان چاودار (کلبجر) / یزناراتسانتس ، جمهوری آرتساخ ابهام‌زدایی ویکی‌پدیا
کارناوال سیاهان و سفید یا کارناوال د نِگِرس ئی بلانکوس (به اسپانیایی: Carnaval de Negros y Blancos) بزرگترین جشن کارناوال در نواحی جنوبی کلمبیاست که به مرکزیت شهر پاستو برگزار می‌گردد. این جشنواره از ۲ تا ۷ ژانویهٔ هر سال برگزار می‌شود و تعداد قابل توجهی از گردشگران کلمبیایی و توریست‌های خارجی را جذب می‌کند. در ۳۰ سپتامبر سال ۲۰۰۹، این کارناوال توسط سازمان بین‌المللی یونسکو، به عنوان یک شاهکار ناملموس میراث بشری به ثبت جهانی رسید. مقدمات مراسم کارناوال سیاه و سفیدها چهار مرحلهٔ اصلی دارد: کارناوالیتو (Carnavalito: به معنی کارناوال بچه‌ها), ورود خاندان کاستاندا, روز سیاه‌ها و روز سفیدها که به همراه رژهٔ بزرگ (Grand Parade: که مهم‌ترین روز جشن‌هاست) برگزار می‌شوند. با این حال، پیش از شروع رسمی کارناوال مراسم‌های محلی جست و گریخته‌ای برگزار می‌شوند ولی در دوران معاصر معمولاً روز ۷ ژانویه که روز کارناوال رماتو (Remate: به معنی پایان) است، به عنوان آخرین روز جشن‌ها شناخته می‌شود. در این روز جشن «خوکچه هندی» برگزار شده و غذاهای محلی سرو می‌شوند. پیش از آغاز در کلمبیا، جشن‌ها و کارناوال‌های یک سال جاری شامل یک دورهٔ طولانی است که از ۷ دسامبر با جشن‌های مذهبی Día de las Velitas آغاز می‌شود و به‌طور سنتی با جشن نوونا (۱۶ تا ۲۴ دسامبر) و پس از آن کریسمس کاتولیک‌ها، ادامه یافته و به مراسم خاج‌شویان در ۶ ژانویه می‌رسد. در این مقطع بسیاری از جشن‌های سکولار نیز برگزار می‌شوند که از مهمترین جشن‌ها کارناوال سیاهپوستان و سفیدپوست‌هاست که در شهر پاستو عمدتاً بین ۲۸ (کشتار بی‌گناهان) تا ۳۱ دسامبر (شب سال نو) برپا می‌باشد. کشتار بی‌گناهان (۲۸ دسامبر) در روز ۲۸ دسامبر هر سال به مناسبت کشتار بی‌گناهان مراسم شوخی و سرگرمی با ریختن آب روی هم بر پا می‌باشد؛ این مراسم احتمالاً از رسوم مردم اکوادور در کارناوال کیتو (در فوریه یا مارس) اقتباس شده. با توجه به وجود این مراسم در فصول گرم سال و دمای ۵۵° فارنهایت، این مراسم طرفداران خاص خود را دارد؛ ولی مسئولین مملکتی و سیاسیون به خاطر مشکلات ناشی از کمبود آب و جیره‌بندی آن، با برگزاری این مراسم مخالفند. در سال‌های اخیر برخی گروه‌ها به دنبال جایگزینی مراسم آب‌بازی بوده‌اند. یکی از رسوم جایگزین که سعی بر باب کردن آن می‌رود، «رنگین‌کمان آسفالت» است که مردم را دعوت به هنر و تخیل و ساختن آثار گچی روی بتن و آسفالت می‌کند. مراسم سال نو (۳۱ دسامبر) در ۳۱ دسامبر هر سال، خیابان‌های پاستو با عروسک‌ها یا نمادهای ساخته شده از لباس‌های قدیمی، کاغذ و خاک‌اره و باروت، پر می‌شود و بهترین عروسک‌هایی که ساخته شوند، جایزه‌ای نقدی خواهند گرفت. بهترین عروسک را می‌سوزانند و تعداد زیادی از مردم وسایل کریسمس و عروسک‌ها را در خیابان به آتش می‌کشند، که حکومت محدودیت‌هایی در سال‌های اخیر برایشان وضع کرده‌است. مراسم برگزاری کارناوال ادای احترام به خدا، رژهٔ مستعمرات و روز راک (۲ ژانویه) از سال ۲۰۰۰، ۲ ژانویه هر سال چند برنامهٔ جدید به کارناوال اضافه شده که برگزار می‌شوند: ادای احترام به بانوی رحمت باکرهٔ رحمت یا «بانوی ما از محبت» نامی برای مریم مقدس است که در "La Ciudad Sorpresa" (به معنی شهر شگفت‌انگیز، نام مستعار پاستو) برای پاسداشت او مراسم نخست برگزار می‌شود. به‌طور سنتی در تاریخ ۲۴ سپتامبر این جشن
روبیگالیا () یکی از جشن‌های رومی در دین در روم باستان بود که در ۲۵ آوریل برگزار می‌شد و به نام خدای روبیگوس نامگذاری شد. مراسم اصلی آن قربانی کردن سگ برای محافظت از مزارع غلات از بیماری بود. بازی‌های لودی (روم) در قالب مسابقه‌های «مهم و جزئی» برگزار می‌شد. روبیگالیا یکی از چندین فستیوال کشاورزی در آوریل بود که فصل رشد را جشن می‌گرفت و زنده می‌کرد، اما عناصر قربانی این مناسبت‌ها نیز مملو از اضطراب در مورد شکست محصول و وابستگی به لطف الهی برای جلوگیری از آن است. منابع پیوند به بیرون جشن‌واره‌های رومیان باستان خدایان کشاورزی مناسبت‌های آوریل
جوبیلی پلاتینی الیزابت دوم () در سال ۲۰۲۲ در کشورهای مشترک المنافع به مناسبت هفتادمین سالگرد به قدرت رسیدن ملکه الیزابت دوم در ۶ فوریه ۱۹۵۲ برگزار می‌شود. برنامه‌های جشن به‌طور رسمی توسط کاخ باکینگهام در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۲ رونمایی شد. در بریتانیا، تعطیلات بانکی اضافی وجود دارد، و تعطیلات معمول بانکی بهار از اواخر ماه مه به شروع ماه ژوئن منتقل می‌شود تا تعطیلات بانکی چهار روزه از پنجشنبه ۲ ژوئن تا یکشنبه ۵ ژوئن برگزار گردد. دولت بریتانیا وعده داده‌است که در این جشن «نمایش یک بار در یک نسل» را برگزار کند که «بهترین شکوه و عظمت تشریفاتی بریتانیا را با نمایش‌های هنری و تکنولوژیکی پیشرفته ارائه خواهد داد». این اولین بار است که یک پادشاه بریتانیایی جشن پلاتینی را برگزار می‌کند. ابتکاراتی برای بزرگداشت این جشن توسط سایر قلمرو مشترک‌المنافع از جمله استرالیا، کانادا، جزایر کیمن، نیوزلند و پاپوآ گینه نو اعلام شده‌است. روز الحاق ملکه ۲۰۲۲ ملکه در پیام روز الحاق خود (۶ فوریه) اعلام کرد امیدوار است جشن پلاتینی خانواده‌ها و دوستان، همسایگان و جوامع را گرد هم آورد. او گفت که این جشن «به من فرصتی می‌دهد تا دربارهٔ حسن نیت مردم از همه ملیت‌ها، مذاهب و سنن در این کشور و در سراسر جهان در این سال‌ها فکر کنم». او از همه برای حمایت، وفاداری و محبتشان تشکر کرد و پیام «بنده تو» را امضا کرد. او دربارهٔ قدمت هفتاد سال سلطنت و آینده خود گفت: تصویر و فیلمی از کار ملکه از جعبه‌های قرمزش در خانه ساندرینگهام منتشر شد. شاهزاده ولز بیانیه‌ای منتشر کرد که در آن گفت که فداکاری ملکه برای رفاه همه مردمش هر سال تحسین بیشتری را برانگیخته است. ادای احترام و پیام‌های تبریک از سوی رهبران سراسر جهان، از جمله جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده، شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین، اولاف شولز، صدراعظم آلمان، شاه کارل شانزدهم گوستاف سوئد، پادشاه هارالد پنجم نروژ، پادشاه واجیرالونگکورن تایلند، شیخ رئیس امارات متحده عربی ارسال شد. خلیفه و اسحاق هرتزوگ رئیس‌جمهور اسرائیل. جشن‌ها در سراسر کشورهای مشترک المنافع برای اولین بار، چراغانی جشن پلاتینی ملکه در پایتخت کشورهای مشترک المنافع صورت می‌گیرد. باتوم ملکه برای بازی‌های کشورهای همسود ۲۰۲۲ دارای یک رشته پلاتین در طول خود است. رویدادهای روز الحاق در ۶ فوریه، ساختمان‌ها، اقامتگاه‌های قائم مقام و بناهای تاریخی در سراسر استرالیا با رنگ بنفش سلطنتی روشن شدند. اظهارات موریسون و فرماندار کل دیوید هرلی پخش شد. فرمانداران ایالت‌های استرالیا نیز ادای احترام کردند. جستارهای وابسته جوبیلی طلایی الیزابت دوم جوبیلی الماسی الیزابت دوم جوبیلی یاقوت کبود الیزابت دوم منابع پیوند به بیرون , Royal website , Australian Government website , Queen's Platinum Jubilee at the website of the Governor of New South Wales , New South Wales Government website , Queensland Government website , British Government website , Canadian Government website (in English) , Canadian Government website (in French) , Canadian Geographic website , Government of Alberta website , Government of Nova Scotia website , Government of New Brunswick website , The Queen's Platinum Jubilee at the website of the Lieutenant Governor of British Columbia , The Queen's Platinum Jubilee at the website of the Lieutenant Governor of Ontario , Celebrating Queen Elizabeth II's Platinum Jubilee at the website
هفتهٔ منابع‌طبیعی از روز ۱۵ اُم اسفندماه هرسال که روزِ درخت‌کاری است آغاز می‌گردد و برای پاس‌داشت منابع‌طبیعی، محیط زیست و زیست‌بوم ایران برگزارده می‌شود. پاس‌داشت زیست‌بوم در ایران درخت‌کاری در ایران از علایق ملّی و از سنت‌های تاریخی است. تاریخ نشان می‌دهد که ایرانیان باستان، جشن‌هایی برگزار می‌کردند و در این جشن‌ها، درخت می‌کاشتند و با درختکاری به خاک و زمین احترام می‌گذاشتند. این هفته، یک بهانه برای احترام‌گذاشتن به محیط زیست است. از این راه، به محیط زیست و طبیعت کمک می‌شود تا دوباره زنده می‌شود و به‌یادمان می‌آورد که باید برای نگهداری از محیط زیست و درختان، دقت بیشتری داشته باشیم. پانویس بازجنگل‌کاری زیست‌بوم‌ها
2605300c-7f6e-41e2-b9cf-b17da9df7487
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
بازی‌های المپیک را به زبان فرانسوی چه گویند؟
false
{ "answer_start": [ 29 ], "text": [ "Olympiques" ] }
منشور المپیک مجموعه‌ای از قوانین و دستورالعمل‌هایی است که به منظور سازماندهی بازی‌های المپیک و هدایت جنبش المپیک وضع شده‌اند. این منشور برپایه اساسنامه و قوانین و اصول اساسی کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) تصویب گردیده و آخرین بار در 9 سپتامبر 2013 به روزرسانی شده است. زبان‌های رسمی منشور المپیک فرانسوی و انگلیسی بوده و هر گاه مغایرتی در متون دیده شود نسخه فرانسوی ارجحیت خواهد داشت. منابع آئین‌نامه‌ها و قوانین ورزشی بازی‌های المپیک فرهنگ المپیکی کمیته بین‌المللی المپیک
که مقامات رسمی با رشوه دادن به اعضای IOC باعث شدند شهر تورین برای المپیک زمستانی ۲۰۰۶ انتخاب شود و شهر سیون سوییس انتخاب نشد. نهضت المپیک همچنین متهم به حفاظت بیش از حد از نماد المپیک شده‌است. «آن‌ها مخصوصاً برای هرگونه ترتیبی از ۵ حلقه خواهان حق کوپی رایت اختصاصی شده‌اند». این نهضت حتی در برابر مسائلی که هیچ ارتباطی با ورزش ندارند مثل بازی «افسانه پنج حلقه» جبهه‌گیری کردند. جشن‌ها مراسم بازگشایی جدای از عناصر سنتی، کشور میزبان هم نمایش‌های هنری از رقص و تئاتر مرسوم در آن کشور را اجرا می‌کند. عناصر سنتی بسیاری در مراسم افتتاحیه بازی‌های المپیک حضور دارند. مراسم معمولاً با برافراشتن پرچم کشور میزبان و اجرای سرود ملی آن کشور آغاز می‌شود. بخش سنتی جشن با رژه ملت‌ها شروع می‌شود که در آن ورزشکاران هر کشور به ترتیب در ورزشگاه رژه می‌روند. ورزشکار برجسته هر کشور پرچم آن کشور را در جلوی گروه ورزشکاران آن کشور حمل می‌کند. به‌طور سنتی «که از المپیک تابستانی ۱۹۲۸ شروع شد» یونان به دلیل موقعیت تاریخی خود به عنوان مبدأ بازی‌های المپیک، اولین کشور و کشور میزبان، آخرین کشوری هستند که رژه می‌روند. «استثنائاً در سال ۲۰۰۴ که المپیک در آتن برگزار شد، یونان آخرین کشوری بود که رژه رفت؛ با این حال پرچم یونان جلوتر از بقیه حمل شد» دیگر کشورهای شرکت‌کننده بر اساس حروف الفبای زبان اصلی کشور میزبان و اگر زبان آن کشور به حروف لاتین نباشد، بر اساس حروف الفبای انگلیسی رژه می‌روند. در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ در بارسلونا هر دو زبان اسپانیایی و زبان کاتالان زبان رسمی بازی‌ها بودند، اما به دلیل عوامل سیاسی در حاشیه استفاده از زبان کاتالان، کشورها به ترتیب بر اساس حروف الفبای زبان فرانسوی وارد شدند. پس از رژه کشورها، ابتدا رئیس کمیته المپیک کشور میزبان سخنرانی می‌کند و پس از آن رئیس IOC سخنرانی کرده و در انتهای سخنرانی خود رهبر کشور میزبان را معرفی می‌کند که پس از سخنرانی رئیس IOC رسماً المپیک را افتتاح می‌کند. در برخی موارد اشخاص دیگری به جای رهبر کشور میزبان المپیک را افتتاح می‌کنند. دو مثال از این مطلب به ایالات متحده بر می‌گردد. در سال ۱۹۶۰ معاون رئیس‌جمهور ریچارد نیکسون به جای دوایت آیزنهاور رئیس‌جمهور بازی‌های المپیک زمستانی ۱۹۶۰ را در دره اسکو در کالیفرنیا افتتاح کرد بار دیگر در سال ۱۹۸۰ والتر ماندیل، معاون رئیس‌جمهور به جای رئیس‌جمهور جیمی کارتر بازی‌های المپیک زمستانی۱۹۸۰ را در لیک پلاسید، نیویورک افتتاح کرد. علی‌رغم این افتخار برگزاری بازی‌ها به شهر اعطا می‌شود و نه به کشور. پس از آن پرچم المپیک را وارد ورزشگاه می‌کنند و در حالیکه سرود المپیک در حال اجرا است، آن را برافراشته می‌کنند. سپس حمل کنندگان پرچم هر کشور به دور یکدیگر حلقه زده و جایگاه مانندی را درست می‌کنند که در وسط آن یک ورزشکار «از زمان المپیک تابستانی ۱۹۲۰» و یک داور «از زمان المپیک تابستانی ۱۹۷۲» سوگند المپیک را یاد می‌کنند که بر طبق قوانین باز ی کرده و داوری می‌کنند. در آخر مشعل المپیک وارد ورزشگاه می‌شود و پس از آنکه از دست هر ورزشکار عبور کرد به آخرین حمل‌کننده مشعل می‌رسد که معمولاً ورزشکاری مطرح از کشور میزبان است. او آتش را در جایگاه مخصوص خود
روسودان چکونیا (؛ زادهٔ ) فیلم‌ساز اهل کشور گرجستان است. منابع افراد زنده اهالی تفلیس زادگان ۱۹۷۸ (میلادی) کارگردانان فیلم اهل گرجستان
گو شیائولی (؛ زادهٔ ) قایقران روئینگ اهل چین است. منابع افراد زنده برندگان مدال المپیک در روئینگ برندگان مدال برنز المپیک اهل چین برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲ زادگان ۱۹۷۱ (میلادی) قایقرانان روئینگ بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲ قایقرانان روئینگ بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۶ قایقرانان روئینگ زن اهل چین
گائو زیومین (؛ زادهٔ ) بازیکن هندبال اهل چین است. منابع افراد زنده بازیکنان هندبال در المپیک تابستانی ۱۹۸۴ برندگان مدال برنز المپیک اهل چین برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۸۴ زادگان ۱۹۶۳ (میلادی) مدال‌آوران المپیک در هندبال
ویدئو کلوب که در ایران ویدئو کلوپ هم گفته می‌شود، یک فروشگاه فیزیکی خرده‌فروشی است که محصولات رسانهٔ خانگی شامل فیلم، سریال، انیمیشن، مستند و برنامه‌های تلویزیونی را می‌فروشد و کرایه می‌دهد، و همچنین آن‌ها را از مردم به صورت دست دوم یا آکبند خریداری می‌کند. بعضی از ویدئوکلوب‌ها سایر محصولات هنری و سرگرمی مانند بازی‌های ویدئویی یا آثار موسیقی را نیز به صورت محدود و گزینشی ارائه می‌کنند. واژه‌شناسی ویدئو کُلوب که در ایران بیشتر آن را «ویدئو کُلوپ» می‌گویند، وام‌واژه‌ای برگرفته از زبان فرانسوی است. این وام‌واژه همانند برخی واژه‌های دیگر در حوزهٔ فیلم و سینما، مانند سکانس و میزانسن، از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شده است و در کشورهای فرانسوی‌زبان و اسپانیایی‌زبان برای اشاره به چنین فروشگاه‌هایی از همین عبارت استفاده می‌شود. در زبان سوئدی برخلاف کشورهای نام‌برده، به آن «ویدئوبوتیک» گفته می‌شود. نوشتارهای مرتبط بلاکباستر ویدئو منابع پیوند به بیرون اجاره‌کردن خرده‌فروشان شبکه نمایش خانگی شرکت‌های رسانه خانگی شرکت‌های سرگرمی واژگان فیلم و سینما وام‌واژه‌های فرانسوی
آن گرانت (؛ زادهٔ ۶ مه ۱۹۵۵) بازیکن هاکی روی چمن اهل زیمبابوه بود. وی به‌همراه تیم ملی هاکی روی چمن زنان زیمبابوه به مدال طلا بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۸۰ رسیده‌است. منابع افراد زنده بازیکنان هاکی روی چمن در المپیک تابستانی ۱۹۸۰ برندگان مدال المپیک در هاکی برندگان مدال طلا المپیک اهل زیمبابوه برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۸۰ زادگان ۱۹۵۵ (میلادی) ورزشکاران اهل هراره
زنبق چنگالی نام یک گونه از سرده زنبق است. منابع پیوند به بیرون زنبق گیاگان ارمنستان گیاگان اوکراین گیاگان قفقاز گیاگان مولداوی گیاهان باغی اروپا گیاهان توصیف‌شده در ۱۸۳۲ (میلادی) گیاهان سمی
در صرف، واژ (به انگلیسی: morph، به فرانسوی: morphe) کوچک‌ترین واحد معنی‌دار (مانند: «سیب»، «رو») یا نقش‌دار (مانند: «از»، «ـ تر») زبان است. فرق واژ با تک‌واژ (morpheme) در این است که تک‌واژ مفهوم انتزاعی دارد، که تظاهر عینیِ آن را واژ می‌گویند و گونه‌های آواییِ یک تک‌واژ را واژگونه‌های آن تک‌واژ گویند. منابع تکواژشناسی
زنبق چندرنگ نام یک گونه از سرده زنبق است. منابع پیوند به بیرون زنبق گیاگان اروپای شرقی گیاگان اروپای مرکزی گیاگان جنوب شرقی اروپا گیاگان جنوب‌غرب اروپا گیاهان باغی اروپا گیاهان توصیف‌شده در ۱۷۵۳ (میلادی) آرایه (زیست‌شناسی) نام‌گذاری‌شده توسط کارل لینه
f45e7725-cbeb-40a8-bf01-7f8283f693d5
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
پادشاه خدایان یونان چه کسی بود؟
false
{ "answer_start": [ 276 ], "text": [ "زئوس" ] }
(اساطیر روم) است. تئیریاس تتیس ترپسیخوره ترسیتس تروا جنگ تروس ترویلوس تریپتولموس تسئوس تسپیوس تلامون تلماخوس تمنوس تموز تمیس توئستس توخه توندارئوس تیتانها ج جنگ تروا جنگل مقدس جهان مردگان جهنم و جوناس چ چنگ خ خائوس ، وضعیت ابتدایی پیش از آفرینش. خاروبدیس ، گردابی افسانه‌ای در تنگه مسینا. خارون ، پسر اربوس و نوکس. خاریتس ، در اسطوره‌های یونان، الاهگان رحمت. خروسئیس ، دختر خروسس. خروسس ، کاهن معبد آپولون در تروا. خرونوس (به یونانی: Χρονος) از ایزدان نخستین و تجسم شخصیت زمان د داردانوس ، بنیان‌گذار شهر داردانیا. دافنیس ، چوپانی از اهالی سیسیل. دانائوس ، پادشاه آرگوس دئوکالیون ، پسر پرومته و پرونویا. دایدالوس ، صنعت‌گر افسانه‌ای یونان. دلوس، جزیره‌ای در دریای اژه. دمتر ، یکی از اولمپیان و الهه حاصلخیزی. دیمیتر دمودوکوس ، نوازندهٔ نابینای دربار آلکینوئوس. دوروس ، سر سلسله دوریاییها. دولون ، قاصد تروایی. دیانیرا ، زن دوم هراکلس. دیدو ، ملکه افسانه‌ای کارتاژ. دیرکه ، همسر لوکوس. دیکه دیومدس (پسر آرس) ، پادشاه بیستون‌ها در تراکیا. دیومدس (پسر تودوئوس) ، از دلیرترین جنگ‌جوهای یونانی جنگ تروا. دیونوسوس دیونه ، از الهگان زمینی و معشوقه زئوس. دیونیزوس ر رئا ، یکی از خدایان خورشید. رادامانتوس ، فرزند زئوس و ائوروپه. رومینا (به انگلیسی: Romina)، در اساطیر یونان، خدای طبعیت و سرسبزی ز زاگرئوس ، در اسطوره‌های یونان، خدای مردم کرت. زئوس ، پادشاه خدایان. زتوس ، پسر زئوس و آنتیوپه. زفوروس در اسطوره‌های یونان، مظهر باد غرب. س ساتیرها ، ارواح جنگل با شکل انسانی و اعضای حیوانی. سپرخئوس ، خدای رود تسالی. ستنلوس ، پسر پرسئوس و آندرومده. ستوکس ، الهه بزرگ‌ترین رود هادس. پرندگان ستومفالوسی ، پرندگان مهاجم به سواحل ستومفالوس. سربروس ، نگهبان جهان مردگان. سکولا ، هیولای دریایی تنگه مسینا. سلنه ، الهه ماه. سمله ، معشوقه زئوس. سیکلوپها ، غول‌هایی با یک چشم در وسط پیشانی. کوکلوپس‌ها سیرن ، پری دریایی با صدایی فریبنده. سیلنوس ، کهن‌سال‌ترین همراه ماینادها (زنان مرید دیونیسوس). سینیس ش شیر نیمیان شیمر ع ایشتار ف فایاکس ، کشوری در جزیره سخریا. فایتون ، فرزند هلیوس (فوبوس. فایدرا ، دختر مینوس و پاسیفائه. فریکسوس ، پسر آتاماس و نفله. فویبه ، دختر اورانوس و گایا. فیلوکتتس ، پسر پویاس و دموناسا. فوبوس ، خدای خورشید. فُبوس مظهر ترس و وحشت. ق قنطروس کنتاورها ک کادموس ، بنیان‌گذار شهر تب . کاساندرا ، دختر پریاموس و هکابه. کالوپسو ، یک پری دریایی که به اودوسئوس دل بست. کالیوپه ، موز شعر حماسی. کرئون (پادشاه تب) ، پادشاه تب. کرئون (پادشاه کورنت) ، پادشاه کورنت. کرها ، ارواح مرگ. کرونوس پادشاه تیتان‌ها. کسوتوس ، پسر هلن و اورسئیس. ککروپس ، اولین پادشاه و بنیان‌گذار شهر آتن. کلوتایمنسترا ، دختر توندائوس و لدا. کلیمنه، دختر اقیانوس و تتیس. کلیو (اسطوره) ، موز تاریخ. کوبله ، مادر خدایان و مطابق رئا در دین یونانی. کودروس ، پادشاه آتن. کودیپه ، همسر آکونیتوس. کورونیس ، یکی از معشوقه های آپولون. کیرکه ، دختر هلیوس و پرسه. کیرن ، معروف‌ترین و نیرومندترین سانتور. گ گانومده، ساقی خدایان. گایا، ، ایزدبانوی زمین. گراس، خدای پیری. گروئون، غولی با سه سر و بدن سه شاخه. ل لئاندر،
با تکامل نظام‌های چند خدایی، تمایلی برای یک خدای، معمولاً مذکر، وجود دارد که به‌عنوان پادشاه خدایان برتری یابد. این گرایش می‌تواند به موازات رشد نظام‌های سلسله مراتبی قدرت سیاسی باشد که در آن یک پادشاه در نهایت قدرت نهایی را برای امور انسانی به‌دست می‌گیرد. خدایان دیگر برای خدمت در یک شورای الهی یا پانتئون می‌آیند. چنین خدایان درباری فرعی معمولاً با پیوندهای خانوادگی ناشی از پیوند یک زن یا شوهر مجرد، یا از یک الوهیت آندروجینی که مسئول خلقت است به هم مرتبط می‌شوند. از نظر تاریخی، رویدادهای اجتماعی پسین، مانند تهاجمات یا تغییر در ساختارهای قدرت، می‌توانند باعث شوند که پادشاه قبلی خدایان، توسط الوهیت جدیدی که صفات و کارکردهای خدای جابجا شده را به عهده می‌گیرد، جابجا شود. غالباً پادشاه خدایان حداقل یک همسر دارد که ملکه خدایان است. بر اساس نظریه‌های فمینیستی در مورد جایگزینی مادرسالاری‌های ریشه‌ای با پدرسالاری، خدایان آسمان مذکر تمایل دارند که جانشین الهه‌های زمین مؤنث شوند و به قدرت مطلق دست یابند. همچنین تمایلی برای پادشاهان خدایان وجود دارد که اهمیت بیشتر و بیشتری را به خود اختصاص دهند و به‌طور همزمان صفات و کارکردهای خدایان پست‌تر را که به‌عنوان جنبه‌هایی از خدای انفرادی برتر در نظر گرفته می‌شوند، به خود اختصاص دهند. پادشاه خدایان در فرهنگ‌های مختلف نمونه‌هایی از این جابجایی پادشاهان خدایان عبارتند از: در آنوناکی بین‌النهرین، انلیل جای آنو را می‌گیرد و به نوبه خود مردوک نیز جایگزین او می‌شود. در دین مصر باستان آمون خدای رسمی فرعون و مردم مصر بود. در پانتئون کنعانیان، بعل (حداد) جایگزین ال شد. در پانتئون هوریان/هیتی‌ها، تشوب یا تارهانت یا آرینا جایکوماربی را گرفت. در ارمنی آر و سپس، آرامازد. در هندوئیسم، پادشاه خدایان در اصل دیوس بود که بعداً توسط ایندرا دربرگرفته شد. اگرچه ایندرا همچنان عنوان پادشاه خدایان و فرمانروای بهشت را حفظ کرده‌است. در نظام یونان باستان خدایان المپیا، کرونوس جای اورانوس را می‌گیرد و زئوس نیز به نوبه خود جای کرونوس را می‌گیرد. در اساطیر نورس، اودین نقش پدر یا پادشاه خدایان را بر عهده می‌گیرد، اما اساطیر اسکاندیناوی دارای قبایل متعددی از خدایان مانند آسیر و ونیر است و اودین تنها به عنوان رهبر نخست آغاز می‌کند. اهورامزدای ایران باستان زرتشتیان مذاهب دراویدی، برترین موجود در دین دراویدی معمولاً سیواپرومان بود و خدایان عالی مبتنی بر سرزمین‌هایی از جمله موروگان، کادالون، وندان، کوتراوای و تیرومال داشت. منابع خدایان بر پایه وظیفه کهن‌الگوها در اسطوره‌شناسی پادشاهان در اسطوره‌شناسی شرک
در اساطیر یونانی، هلیکس (یونان باستان: به معنی Ἕλικα، پیچ‌خورده) یک شاهزاده آرکادیایی، یکی از ۵۰ پسر پادشاه کافر، لایکن (Lycaon) بود. مادرش نیاد سلین (naiad Cyllene)، نوناکریس (Nonacris) یا یک زن ناشناس است. اسطوره‌شناسی هلیکس و خواهران و برادرانش بدجنس‌ترین و بی‌خیال‌ترین مردم بودند. زئوس برای آزمایش آنها به صورت یک دهقان به دیدن آنها رفت. این برادران احشاء یک کودک را در غذای او مخلوط کردند و پادشاه خدایان خشمگین، غذا را روی میز انداخت. هلیکس و برادرانش به همراه پدرشان بر اثر صاعقه زئوس کشته شدند. منابع شخصیت‌ها در اسطوره‌شناسی یونان
این فهرست نمایهای از خدایان دین‌ها، فرهنگ‌ها و اسطوره‌های مختلف جهان است که بر اساس منطقه یا فرهنگ فهرست شده‌اند. آفریقا شمال آفریقا اسطوره‌شناسی بربر خدایان مصری خدایان گوانچه جنوب صحرای آفریقا خدایان آفریقایی آلوسی خدایان یوروبا مذهب آفریقایی-آمریکایی لوا اُریشا آسیا قفقاز خدایان ارمنی خدایان گرجی خدایان وایناخ آسیای مرکزی خدایان ترک شرق آسیا خدایان چینی تائوئیست‌های خالص خدایان ژاپنی خدایان کره‌ای شمال آسیا خدایان سیبری جنوب آسیا خدایان هندو خدایان ریگودیک (همچنین به دین پیش هندو-ایرانی مراجعه کنید) خدایان محلی تامیل سری‌لانکا خدایان محلی تامیل نادو بوداها بودیساتواهای بودایی تیرتانکارا جنوب شرقی آسیا خدایان اندونزیایی خدایان مانیپوری پادشاه خدایان در اساطیر مانیپوری پادشاه خدایان مار در اسطوره‌ناسی مانیپوری خدایان نیاکان مانیپور خدایان فیلیپینی غرب آسیا آناتولی خدایان هیتی خدایان هوری خدایان لیدیایی خاورمیانه خدایان بین‌النهرین خدایان سومری پانتئون آشور-بابلی (همچنین به درخت خانواده خدایان بابلی مراجعه کنید) خدایان کاسیت خدایان اوگاریتی خدایان سامی خدایان کنعانی اِلوهیم در دین‌های ابراهیمی خدایان عرب پیش از اسلام جن خدایان نبطی فارس ایزد (یازاتا)، همچنین به دین پیش هند و ایرانی مراجعه کنید عیلام قاره آمریکا آمریکای مرکزی خدایان آزتک خدایان مایا آمریکای شمالی خدایان اینویت خدایان بومی آمریکا آمریکای جنوبی خدایان اینکا گوارانی ماپوچه مویسکا اروپا خدایان بالتیک خدایان لتونی خدایان لیتوانی خدایان سلتیک خدایان ایرلندی خدایان اتروسکی خدایان فنلاندی خدایان آلمانی خدایان آنگلوساکسون فهرست خدایان و الهه‌های نورس خدایان یونانی (همچنین به فهرست شخصیت‌های اسطوره‌ای یونان، دوازده ایزد المپیکی، فرقه قهرمان یونانی، شجره‌نامه خدایان یونانی، خدایان میسنی، هلنیسموس مراجعه کنید) سه‌گانه نوافلاطونی خدایان مجارستانی خدایان لوسیتانی خدایان پارینه-بالکانی (داسی/ایلیاتی/تراکیا) قدیسان حامی فهرست خدایان رومی خدایان سامی خدایان اسلاو خدایان تلمایی اقیانوسیه خدایان بومی استرالیا خدایان پلینزی خدایان هاوایی خدایان مائوری نیوزلند خدایان راپا نویی جزیره ایستر منابع فهرست‌های ایزدان
تالائوس در اساطیر یونانی، پادشاه آرگوس و یکی از آرگونوت‌ها بود. او فرزند بیاس و پرو بود . همسر او لیسماخهبود. او پدر آدراستوس، پروناکس، مایتیدیس، ایریفیل، میسیستیوس و آستینومه بود. پانویس منابع جستارهای وابسته فهرست شخصیت‌ها، مکان‌ها و رویدادهای افسانه‌ای یونان باستان آرگونات‌ها پادشاهان در اسطوره‌شناسی شاهان آرگوس نیمه‌خدایان در اسطوره‌شناسی کلاسیک
کفیسوس (به انگلیسی Cephissus) در یونان باستان به عنوان خدای رودخانه شناخته می‌شد. او پسر پانتوس (Pontus) و تلاسا (Thalassa) و نارکیسوس بود. رودخانه‌ای با همین نام در استان آتیک یونان وجود دارد. بر پایه «دگردیسی‌ها» از اووید و همچنین هایجینوس و استاتیوس، مادر نارکیسوس (لیریوپه) یک نیاد ناشناس با نام «لیربوپ» بود. پانویس منابع پوتاموی خدایان دریا و رود خدایان یونانی شخصیت‌ها در اسطوره‌شناسی یونان
شاه محمد خدابنده، چهارمین پادشاه سلسله‌ی صفوی میرزا محمد، نوه‌ی تیمور لنگ، پسر میران‌شاه و پدر ابوسعید گورکان
دیومدس ، در اسطوره‌های یونان، پادشاه بیستون‌ها در تراکیا است. دیومدس پسر آرس و کورنه بود. چهار مادیان داشت که از گوشت انسان تغذیه می‌کردند. هشتمین شاهکار هرکول رام کردن این مادیان‌ها و کشتن دیومدس بود. جستارهای وابسته فهرست شخصیت‌ها، مکان‌ها و رویدادهای افسانه‌ای یونان باستان منابع اسطوره‌شناسی یونانی پادشاهان در اسطوره‌شناسی پادشاهان اسطوره‌ای تراکیه شخصیت‌های اسطوره‌ای یونانی فرزندان آرس نیمه‌خدایان در اسطوره‌شناسی کلاسیک
رادامانتوس در اسطوره‌های یونان، فرزند زئوس و ائوروپه است. وی برادر مینوس و سارپدن بود. به روایتی پیش از مینوس پادشاه کرت بود. قوانین بی‌نظیری در اداره کرت داشت که بعدها اسپارتیان از آن تقلید کردند. پس از مرگ داور اعمال مردگان شد. جستارهای وابسته فهرست شخصیت‌ها، مکان‌ها و رویدادهای افسانه‌ای یونان باستان منابع ایزدان جهان زیرزمینی پادشاهان کرت شخصیت‌ها در اسطوره‌شناسی یونان شخصیت‌های اسطوره‌ای یونانی فرزندان زئوس نیمه‌خدایان در اسطوره‌شناسی کلاسیک
آیولوس ، در اسطوره‌های یونان، پادشاه جزیره شناور آیولیا و خدای زمینی بادها است. زئوس قدرت مهار بادها را به او داده بود و خدایی زمینی محسوب می‌شد. با مهار باد به اودوسئوس در رسیدن به تروا کمک کرد. منابع جستارهای وابسته فهرست شخصیت‌ها، مکان‌ها و رویدادهای افسانه‌ای یونان باستان اسطوره‌شناسی یونانی ایزدان باد ایزدان یونانی پادشاهان اسطوره‌ای تسالی خدایان یونانی دئوکالیون شخصیت‌ها در انه‌اید شخصیت‌های اسطوره‌ای یونانی شخصیت‌های در ادیسه فرزندان پوزئیدون
a9d1251f-0cd3-4cbf-b2e6-39d3fe415356
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
در دورۀ باستان جشن‌ها در کدام کوه برگزار می‌شدند؟
false
{ "answer_start": [ 325 ], "text": [ "المپیا" ] }
جشن لاتین () یک جشن مذهبی از جشن‌های رومی بود که در آوریل در کوه آلبان برگزار می‌شد. تاریخ متفاوت بود، و هر سال زمانی که کنسول روم بر عهده گرفتند، تعیین و اعلام می‌شد. منابع جشنواره‌های رومیان باستان مناسبت‌های آوریل
ناواسارد (به زبان ارمنی Նավասարդ - به زبان لاتین Navasard)، یکی از جشن‌های مهم کلیسای حواری ارمنی و از جشن‌های مشترک ایرانیان و ارمنیان است. ریشه نام ناواسارد نخستین روز سال را (نوسال) می‌نامند. نوسال شکل ارمنی شده واژه (ناواسارد) است. ناواسارد واژه‌ای است به معنی سال نو. (ناو به معنی نو و ساره دا به معنی سال). ناواسارد نخستین ماه گاهنامه ارمنی بود. گاه‌شماری ارمنی دارای سال سیزده‌ماهه بود که دوازده ماه آن سی روزه و یک ماه پنج روزه بوده و مجموعاً ۳۶۵ روز، یعنی یک سال خورشیدی را تشکیل می‌داده‌است. ارمنیان برای روزهای ماه نیز اسامی خاصی داشتند که میان آنها نیز به واژه‌هایی مشترک با زبان‌های ایرانی برمی‌خوریم، زیرا این اسامی برگرفته از اسامی خدایان باستان و اماکن مقدس دوران کهن کیشی هستند. ارمنیان حتی برای ساعات شبانه روز هم نام‌های خاصی داشته‌اند. تاریخ ارمنیان در زمان‌های گذشته هم ناواسارد را با شکوه بسیار جشن می‌گرفتند که یادگار آن در سخنان زیر که گریگور ماگیستروس پاهلاونی (دانشمند و فیلسوف ارمنی ۹۹۰ تا ۱۰۵۸ میلادی) به آرتاشس یکم نسبت می‌دهد بازمانده است. آه چه کس مرا دودِ دودکشان را خواهد داد، (دودی که از دودکش خانه‌ها برمی‌خواست نشانه زندگی و آبادانی بود) و بامداد روز ناواسارد را، جست و خیز آهوان، و دویدن گوزن‌ها را؟ ما شیپور می‌نواختیم و طبل می‌زدیم، چنان‌که آیین پادشاهان بود. پادشاه و سالاران نامدار به جشن‌های ناواسارد می‌آمدند و در آن جشن‌ها قربانی فراوان می‌کردند. بزمی با آواز و پایکوبی برپا می‌شد، مردم و گوسان‌ها نمایش‌هایی برگزار می‌کردند، مسابقات ورزشی، اسب دوانی، پیکار گاوان نر و مانند آن، برگزار می‌شد. این جشن‌ها در سرحدات ولایت‌های تارون (ارمنستان باستان) و باگرواند در کنارهٔ رود مقدس آلازانی و «کوهپایهٔ نِپات» و «بتکدهٔ باگاوان»، واقع در کوهپایهٔ نِپات برگزار می‌شدند و مردم جشن‌هایی برای نوح و و توفان نوح، آرامازد، آناهید، آستقیک را برپا می‌ساختند. در باورهای ارمنیان گفته می‌شود که در دوران باستان، ایزدان و ایزدبانوان در آن روزها پس از آب‌تنی و شنا در رودهای فرات و آلازانی، از کوه‌های پر از برف بالا می‌رفتند و از قلهٔ کوه‌ها نظاره گر جشن و سرور آنان می‌شدند و زائران را در پناه خود می‌گرفتند. در جشن ناواسارد، گوسالهٔ مادهٔ سه ساله‌ای را در پای ایزدان قربانی می‌کردند و مردم متدین و باایمان، به نشان پاکیزگی و شروع زندگی نوین، خود را به خون قربانی آغشته می‌ساختند. در پای مجسمهٔ آرامازد، حیواناتی مانند اسب و بُزِ نَر، که همگی به رنگ سفید بودند، قربانی می‌کردند. از مراسم خاص این روز، تقدیم قربانی و هدایا، نواختن موسیقی، آواز و رقص، نمایش بوده‌است؛ و بازی‌های رزمی، مسابقات گوناگون، تفریحاتی همراه با شکار، و پیشگویی و غیره نیز برگزار می‌شده‌است. جشن ناواسارد در کلیسای ارمنی آمنابق، نوسال و واناتور ایزد نگهبان میوه‌ها، نوکننده سال، عطابخش میوه‌ها نامیده شده‌اند. آگاتانگلوس از نو سال یاد می‌کند و می‌نویسد که گریگور روشنگر فرمود جشن یحیای تعمید دهنده و «آتاناگینس» (پسر چهارمین رهبر دینی ارمنستان یعنی هوسیک پارتِو) را به جای آن برگزار کنند. گریگور روشنگر فرمود که به جای جشن واناتور و ایزد آمانور جشنی بزرگ به یاد شهیدان برقرار کنند. فرمود که به یادبود یحیای تعمید دهنده و آتاناگینس شهید در همان روز و همان‌جا (آن جا جایی بود که پیش تر روز ناواسارد
جشن‌های ایران باستان به جشن‌های ایران در دوران ایران باستان اشاره دارد. جشن‌های بزرگ ایرانیان باستان عبارت بودند از: نوروز، مهرگان، جشن‌های آتش، گاهنبارها و جشن فروردگان که در هر یک از این جشن‌ها مراسم و جشن‌های وابسته‌ای نیز برگزار می‌شده‌است. هدف از برگزاری این همه جشن‌ها و گردهمایی‌ها نزدیکی افراد جامعه و هم‌خویی و دمسازی آنان و تمرکز نیرو و همبستگی و همکاری بوده‌است. مردم در این جشن‌ها شرکت می‌جستند و به وسیلهٔ تفریحات سالم و عیش و سرور و دست افشانی و آتش‌افروزی و پایکوبی روان افسرده را شادابی می‌بخشیدند و خستگی‌های فکری و جسمی را از تن و روان خویش می‌زدودند و خویشتن را برای کارهای سنگین روزهای پس از جشن آماده می‌کردند. از میان جشن‌های بسیار ایران باستان جشن نوروز از همه مهم‌تر بوده‌است و با تفصیل بیشتری برگزار می‌گشته‌است. نام‌های دوازده‌گانه ماه‌ها با دوازده نام از اسامی روزها، مشترک هستند. در مثل فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده می‌شود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به‌شمار می‌رفته‌است. بدین شیوه هرگاه نام روز و ماهی موافق می‌افتاد، آن روز را جشن می‌گرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آن‌ها را جشن‌های ماهانه بنامیم، پدید می‌آمد. جشن‌های شش‌گانهٔ گاهنبار اثر گرفته از شش روزی است که خداوند، عالم را آفرید و زرتشتیان در کتاب زند اوستا از زرتشت نقل می‌کنند که خداوند عالم را در شش گاهنبار آفرید. دو جشن بزرگ نوروز در ایران باستان و مهرگان از اهمیت بسیار برخوردار بوده‌است. ابوریحان بیرونی نوروز نامیدن این روز را از آن رو می‌داند که به قول وی پیشانی سال نو است. ار جملهٔ بزرگ‌ترین جشن‌های آتش در ایران باستان که تدوام داشته و تا به امروز ادامه دارد جشن سده است یعنی جشنی که به یادگار پیدایی آتش برگزار می‌شود. واژه‌شناسی واژهٔ جشن پارسی گرفته شده از «یسن» (Yasna) اوستایی است، به معنی ستایش و پرستش. جشن با سکون حرف دوم در ایران به همان معنی عید است که زرتشتیان نیز به همین مفهوم و معنی آن را بکار می‌برند. واژهٔ جشن که امروزه به جای عید و ایام خوشی بکار می‌رود، در قدیم برای اطلاق مراسمی بکار می‌رفت که آیین‌های دینی را با سرور و شادمان توامان سازند، به عبارت دیگر، جشن یعنی ستایش و پرستش دینی همراه با سرور و شادمانی. فلسفهٔ بزرگداشت جشن‌ها در فرهنگ ایران کهن، علت آفرینش آدمیان، رواج نیکی محض نه تنها در دنیای زمینی، بلکه در همهٔ کائنات است؛ بنابراین، انسان ایرانی، وظیفه‌ای بس سنگین بر عهده دارد و برای تأمین آرامش جهانی، بایستی پیوسته برضد قوای زشتی در تلاش و کوشش باشد. جهان ناپایدار کنونی، یک گذرگاه است و آدم از جهان آغازین بخاطر وظیفه‌ای که به وی محول گردیده بایستی از این گذرگاه بگذرد و به سوی جهان پایدار و ابدیت خویش برود. چون در این گذرگاه نیروهای اهریمنی کمین کرده‌اند، وظیفه او جنگ در مقابل سپاهیان اهریمنی است. هر انسان، سوارکاری پیکارگر است و ابزار او در این میدان کارزار پارسایی و شادمانی است. ایرانیان برای چیرگی بر قوای اهریمنی خود را به دو چیز نیازمند می‌دانستند، یکی از آندو، بدن
جارگالان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: دهستان جرگلان جارگالانت (بایان‌خونگور) جارگالانت
باکانالیا یا جشن باکوس یکی از جشن‌های رومی بود که از جشنی در ارتباط با خدای شراب، دیونیزوس یونانی منشأ گرفته بود که در یونان باستان این جشن بنام دیونیسیا برگزار می‌شد. در روم خدای شراب دیونیزوس به نام باکوس شناخته می‌شود. جشن باکانالیا به‌طور غیررسمی و با بودجه خصوصی توسط آغازگران «فرقه باکوس» برگزار می‌شد و احتمالاً در حدود ۲۰۰ سال پیش از میلاد از طریق مستعمرات یونانی در جنوب ایتالیا، به خود رم وارد شد. مانند همه فرقه‌های اسرارآمیز یونانی-رومی در جهان باستان، مناسک آن بسیار اندک شناخته شده‌است. به نظر می‌رسد. فرقه‌های اسرارآمیز یونانی-رومی، هر یک از فرقه‌های مخفی مختلف جهان یونانی-رومی بودند که تجربیات مذهبی را به افراد ارائه می‌دهد که توسط ادیان رسمی عمومی ارائه نمی‌شد و برای آغازکنندگان فرقه، مراسم پاگشایی ویژه ای برگزار می‌شد. مشخصه اصلی این فرقه‌ها رازداری مرتبط با خصوصیات مناسک تشرف به دین و انجام مناسک است. این فرقه‌ها شامل مناسک تشرف به دین پیچیده‌ای بودند که به نام «اسرار» نیز شناخته می‌شد. باکانالیا مراسم پاگشایی و جشنی است که به خدای رومی شراب باکوس اختصاص یافته‌است. باکانالیا در ابتدا به صورت مخفیانه و تنها با حضور زنان در سه روز از سال برگزار می‌شد. بعدها، شرکت در جشن برای مردان نیز گسترش یافت و جشن‌ها حتی پنج بار در ماه برگزار شد و شامل آزادی جنسی، مستی و خلسه مذهبی بود. شهرت این جشن‌ها به عنوان عیاشی در سال ۱۸۶ قبل از میلاد منجر به صدور فرمانی از سوی سنای روم شد که بر اساس آن، برپایی جشن باکانالیا مگر در موارد و شرایط خاص در سراسر ایتالیا ممنوع شد. در سال ۱۸۶ پیش از میلاد سنای روم تلاش کرد تا اندازه، سازمان و راهبان این فرقه را تحت تهدید مجازات اعدام کنترل کند. تیتوس لیویوس، که حدود ۲۰۰ سال پس از این واقعه نوشته شده‌است، روایتی پر از رسوایی و بسیار رنگارنگ از جشن باکانالیا، با آیین‌های دیوانه‌وار، اعمال خشونت‌آمیز جنسی از هر دو جنس، همه سنین و همه طبقات اجتماعی ارائه می‌دهد. او فرقه را به عنوان ابزار قتل‌عام و توطئه علیه دولت معرفی می‌کند. لیوی ادعا می‌کند که هفت هزار نفر از رهبران و پیروان فرقه دستگیر شدند و اکثر آنها اعدام شدند. لیوی بر این باور بود که رسوایی باکانالیا یکی از چندین نشانه زوال اخلاقی روم است. محققان مدرن رویکردی شکاکانه به ادعاهای لیوی دارند. در سال ۱۸۶ پس از میلاد، روم باستان، که به‌طور قابل توجهی تساهل داشت، آزار و اذیت شدید پیروان کیش خدای باکوس را آغاز کرد. چیزی از این دست قبلاً هرگز در روم باستان مشاهده نشده بود و تا آغاز مسیحیت دوباره اتفاق نیفتاد. زمینه این جشن در یونان باستان بنام دیونیسیا برگزار می‌شد، یکی از چندین جشن مربوط به خدای شراب بود. این جشن‌ها احتمالاً به عنوان مناسک خدایان باروری سرچشمه گرفته‌اند. مشهورترین دیونیسیا یونانی در آتیکا بود و شامل دیونیسیای کوچک یا روستایی بود که با تشریفات ساده و قدیمی مشخص می‌شد. در این جشن خوشه‌های انگور حمل می‌شد. همچنین در روم باکانیلیا تقریباً به‌طور قطع با آیین بومی روم و با ایزد رومی لیبر مرتبط بود. باکوس یک خدای رومی بود که عمدتاً با شراب، کشاورزی و باروری مرتبط بود. او همچنین
دیونیسیا یک جشن باستانی در آتن باستان بود که به افتخار دیونیسوس برگزار می‌شد. این جشن، دومین جشن مهم و بزرگ پس از جشن پاناتنی بود. این جشن از دو جشن بهم پیوسته بنام دیونیسیای روستایی و دیونیسیای شهری ایجاد شده بود که در فصل‌های جداگانه سال برگزار می‌شدند. دیونیسیا همچنین بخشی ضروری از رموز دیونیسی است. دیونیسیای روستایی دیونیسیا اصالتاً یک جشن روستایی در اِلاتریا و اتیکا بود و احتمالاً نوعی جشن زراعت انگور بوده‌است. این جشن در فصل زمستان و در ماه پوزئیدون (دسامبر) برگزار می‌شد. این جشن فرصتی بوده برای شهروندان آتنی تا به بیرون شهر بروند و به استراحت بپردازند. همچنین باعث میشد بازیگران تئاتریی که در این جشن، تراژدی و کمدی برگزار می‌کردند به همراه مردم به بیرون شهر رفته و در آنجا هم به نقش آفرینی و ایجاد سرگرمی بپردازند. پانویس منابع Aristophanes, The Acharnians. Simon Goldhill, "The Great Dionysia and Civic Ideology", in Nothing to Do with Dionysos? Athenian Drama in Its Social Context, eds. John J. Winkler and Froma I. Zeitlin. Princeton: Princeton University Press, 1990. Susan Guettel Cole, "Procession and Celebration at the Dionysia", in Theater and Society in the Classical World, ed. Ruth Scodel. Ann Arbor: University of Michigan Press, 1993. Jeffrey M. Hurwit. The Athenian Acropolis: History, Mythology, and Archaeology From the Neolithic Era to the Present. Cambridge: Cambridge University Press, 1999. Sir Arthur Pickard-Cambridge. The Dramatic Festivals of Athens. Oxford: Clarendon Press, 1953 (2nd ed. 1968). Robert Parker. Athenian religion: A History. Oxford: Oxford University Press, 1996. Carl A. P. Ruck. IG II 2323: The List of the Victors in Comedies at the Dionysia. Leiden: E.J. Brill, 1967. جشنواره‌ها در آتن باستان تئاتر یونان باستان مناسبت‌های دسامبر
فَروَردینگان یا فْرودُگ (Frudog) یکی از جشن‌های ماهانهٔ زرتشتی است. روز برگزاری این جشن نوزدهم فروردین‌ماه است. فروردینگان جشنی است برای یادبود درگذشتگان و از آنجا که در دین زرتشت، آیین‌های سوگواری به اشکالی که می‌شناسیم، وجود ندارد، این مراسم به صورت جشن برگزار می‌شود و مردم روان درگذشتگان را هم در شادی خود شرکت می‌دهند. جشن‌ها در ایران باستان در ایران باستان، به مناسبت‌های گوناگون جشنی برگزار می‌شد و از آنجا که «جشن» نوعی عبادت به‌شمار می‌آمد، برگزاری آن رنگ و صبغه دینی به خود گرفته بود. در باورهای ایرانی، برخی از این جشن‌ها، جشن‌های واجب بود، مانند گاهنبارها که جشن‌های سالگرد آفرینش‌های شش‌گانه (آسمان، آب، زمین، گیاه، چارپای مفید و انسان) هستند و برخی جشن‌های مستحب، مانند جشن‌های برابری نام روز و ماه که جشن‌های ماهانه خوانده می‌شود. در گاه‌شماری زرتشتی هر روز ماه با نام یکی از امشاسپندان و ایزدان نامیده می‌شود. در هر ماه، در روزی که با نام آن ماه همنام شود، جشنی برگزار می‌شود. برخی از این جشن‌ها از عمومیت و اهمیت زیادی برخوردارند و تا امروز اعتبار و اهمیت خود را حفظ کرده‌اند، مانند جشن فروردینگان (۱۹ فروردین)، جشن تیرگان (۱۳ تیر)، جشن مهرگان (۱۶ مهر) و جشن اسفندگان (اسفند ۵). فروردینگان یا جشن ماهانهٔ ماه فروردین روز نوزدهم هر ماه «فروردین» نام دارد و نوزدهم فروردین جشنی برگزار می‌شد، به نام «فروردینگان» که به آن «فرودگ» نیز می‌گویند. فروردین به معنای فروهرها و ماه فروردین ماه فروهرها و این جشن در بزرگداشت فروهرهاست. فروهر فَرَوَهَر (Faravahar) (در پهلوی فْرَوَهْر (Frawahr)، در اوستایی فْرَوَشی (Fravashi) و در فارسی باستان فرَورتی (Fravrti))، یکی از نیروهای باطنی است که به عقیدهٔ مزدیسنان پیش از پدید آمدن موجودات، وجود داشته و پس از مرگ و نابودی آنها، به عالم بالا رفته و پایدار می‌ماند. این نیروی معنوی را که می‌توان جوهر حیات نامید، فناپذیر و زوالی نیست. جشن ده روزهٔ فروردگان یا جشن همسپثمیدیه ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه از هر دو جشن ماهانهٔ فروردینگان و از جشن ده روزهٔ همسپثمیدیه (هَمَسپَثمَئِدَیَه) که از اشتاد روز (۲۶ اسفند) تا انیران روز (۳۰ اسفند) و پنج روز گاتا یا همان پنجه دزدیده (پنج روز اول فروردین) برگزار می‌شده با نام فروردگان یاد کرده‌است. جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه، مربوط به فروشی‌ها از آخرین گاهنبار شروع می‌شد. در دوران باستان، فروردگان جشن فروهرها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می‌شد. بعدها جشن همسپثمیدیه به یادبود آفرینش انسان تخصیص یافت. جشن‌های نوروزی و ماه فروردین با فروهرها پیوند خورده‌است، چون عقیده بر این است که در این ایام سال، فروهرها به زمین فرود می‌آیند و به خانه‌های سابق خویش می‌روند. پس مردم باید برای پیشواز آنان خانه را پاکیزه کنند، برای هدایت آنان آتش بیفروزند و در این روزها، بوی‌های خوش در آتش نهند و روان‌ها را ستایش کنند و اوستا بخوانند تا روان‌ها آسایش داشته باشند و با شادی و نشاط باشند و برکت ارزانی دارند. در این روزها، به هیچ کاری نباید دست زد، مگر انجام وظایف و کار نیک تا اینکه فروشی‌ها با رضایت خاطر به جای‌های خویش برگردند و خوبی بخواهند و در پایان جشن، روان‌ها را بدرود می‌گویند. مراسم جشن فروردینگان در روز نوزدهم فروردین، روز جشن
ارمنیان جشن‌های بسیاری دارند که بعضی جشن‌های مذهبی و بعضی دیگر جشن‌های باستانی است. جشن دِرِندِز (آتش افروزی) جشن دِرِندِز (آتش افروزی) از جشن‌های ویژه تیره‌های هندواروپایی بوده که ایرانیان آن را جشن سده و ارمنیان درندز می‌نامند. در ارمنستان باستان برای آتش صفات زنانه و برای آب فروزه‌های مردانه قائل بودند. این جشن در ایران از زمان مادها تا پایان دورهٔ صفوی برگزار می‌شد. این جشن در روز سیزدهم فوریه مصادف با بیست و چهارم بهمن ماه برگزار می‌شود. در این روز ارمنیان به کلیسا می‌روند. مقام روحانی پس از به جای آوردن مراسم مذهبی ویژه آن روز شمع روشنی را از محراب کلیسا برداشته به محوطه حیات کلیسا می‌رود و با آن شمع بوته‌هایی که برای آتش افروزی گردآمده می‌افروزد. پس از مراسم آتش بازی، هنگام ترک کلیسا هر کس شمع یا اخگردانی (مشعلی) را که با آتش صحن کلیسا روشن شده به عنوان تبرک به منزل می‌برد. جشن باریگِندان (برغندان) از جمله جشن‌های بسیار کهن دو ملت ایرانی و ارمنی جشن باریگندان ارمنی یا برغندان ایرانی است که شیوه برگزاری آن میان دو تیره دارای همانندی‌های بسیاری است. برپایی این جشن و سرور پیش از ایام روزه بزرگ بیانگر شادی و خرسندی دو قوم از فرا رسیدن روزهای روزه بوده است. معنی واژه باریگندان در ارمنی شادمانی است. این جشن از جشن‌های پیش از پذیرش مسیحیت هم‌زمان با جشن ناواسارد برگزار می‌شد. از ویژگیهای برجسته این جشن، برابری کامل در آن روز میان قشرها و لایه‌های جامعه و آزادی انتقاد از بزرگان و توانگران بود. در روز باریگندان معمولاً سفره شام رنگین‌تر و مفصل‌تر از شب‌های عادی است. از جمله عادات دیگر این روز استفاده از نقاب و برگزاری شب نشینی با نقاب می‌باشد. جشن ناواسارد نخستین ماه سال در گاه شماری ارمنستان باستان ناواسارد نام داشت که به معنی سال نو است. در نخستین روز ماه ناواسارد جشن با شکوهی برپا می‌شد و همه مردم در این جشن شرکت می‌کردند. در روز عید پیکارهای ورزشی مانند دو، اسب سواری و ارابه‌رانی برگزار می‌شد. پهلوانان زورآزمایی می‌کردند و نوازندگان تازه‌ترین آهنگ‌های خود را می‌نواختند. برخی نیز به کبوترپرانی سرگرم می‌شدند. در روز جشن مردم با انواع چهره‌پوش‌ها روی خود را می‌پوشاندند چرا که ارمنیان باستان بر این باور بودند که نقاب ارواح پلید را گریزان می‌کند. امروزه جشن ناواسارد در جوامع ارمنی روز یازدهم اگوست برگزار می‌شود. در این جشن تیم‌های ورزش ارمنیان در یکی از کشورها گرد هم آمده و با یکدیگر به رقابت می‌پردازند و برندگان مسابقات پیروزمندان ناواسارد خوانده می‌شوند. در چند سال اخیر مسابقات ورزش ناواسارد در جمهوری ارمنستان برگزار می‌شود. در پایان بایستی یادآور شد که جشن ناواسارد بر پایه بسیاری از منابع موجود دارای اصل و ریشه ایرانی است و مترادف با نوسرد است که از جمله کهن‌ترین اعیاد ایرانی بوده که در روزگار مادها برگزار می‌شده ولیکن امروزه به فراموشی سپرده شده است. جشن وارداوار (آب پاشان) این جشن از قدیمی‌ترین جشن‌های ارمنیان محسوب می‌شود که در میان ایرانیان به عید آب پاشی ارمنیان شهرت دارد. ارمنیان در این روز به یکدیگر آب می‌پاشیدند، کبوترپرانی می‌کردند و مسابقات ورزشی ترتیب می‌دادند. بیشتر محققانی که در زمینه اعیاد ارمنیان پیش از مسیحیت تحقیق می‌کنند، این جشن را مربوط به الههٔ آستغیگ
روبیگالیا () یکی از جشن‌های رومی در دین در روم باستان بود که در ۲۵ آوریل برگزار می‌شد و به نام خدای روبیگوس نامگذاری شد. مراسم اصلی آن قربانی کردن سگ برای محافظت از مزارع غلات از بیماری بود. بازی‌های لودی (روم) در قالب مسابقه‌های «مهم و جزئی» برگزار می‌شد. روبیگالیا یکی از چندین فستیوال کشاورزی در آوریل بود که فصل رشد را جشن می‌گرفت و زنده می‌کرد، اما عناصر قربانی این مناسبت‌ها نیز مملو از اضطراب در مورد شکست محصول و وابستگی به لطف الهی برای جلوگیری از آن است. منابع پیوند به بیرون جشن‌واره‌های رومیان باستان خدایان کشاورزی مناسبت‌های آوریل
دیسترویر کلاس بنسان یک کلاس از کشتی است که طول آن می‌باشد. منابع پیوند به بیرون کلاس‌های ناوشکن ناوشکن‌های ایالات متحده آمریکا در جنگ جهانی دوم ناوشکن‌های کلاس بنسان
7ddf2ec2-d247-4c6b-81f0-cafb29c394d1
بازی‌های المپیک
بازی‌های المپیک (به فرانسوی: Olympiques) یا المپیاد ورزشی به جشنوارهٔ ورزشی‌ای گفته می‌شود که به عقیده باستان‌شناسان و تاریخ‌نویسان در یونان باستان به انجام می‌رسیده، و در اواخر قرن ۱۹ میلادی ازنو احیا شد. در دوره باستان جشن‌ها در ابتدا جنبه مذهبی داشته و برای ادای احترام به زئوس «پادشاه خدایان یونان» در صحن مربوط به او در المپیا برگزار می‌شد. در یونان باستان شرکت کنندگان متشکل از مردانی که ثروت و وقت کافی داشتند که به تمرین ورزشی بپردازند بودند. پس از احیا مسابقات در دوران مدرن، تا دهه هفتاد قرن بیستم میلادی شرکت کنندگان حتماً می‌بایست ورزشکاران غیر حرفه‌ای می‌بودند؛ ولی در طی دهه هشتاد قرن بیستم، درها به روی ورزشکاران حرفه‌ای هم باز شد.
بازی‌های المپیک در کدام قرن از سر گرفته شد؟
false
{ "answer_start": [ 172 ], "text": [ "اواخر قرن ۱۹ میلادی" ] }
مالزی در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ در تهران، ایران که از ۱ تا ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۴ برگزار شد، شرکت کرد. این کشور با ۱ مدال نقره و ۵ مدال برنز (در مجموع ۶ مدال) در جایگاه شانزدهم قرار گرفت. منابع کشورها در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴
برمه در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ در تهران، ایران که از ۱ تا ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۴ برگزار شد، شرکت کرد. این کشور با ۱ مدال نقره و ۲ مدال برنز (در مجموع ۳ مدال) در جایگاه هفدهم قرار گرفت. منابع کشورها در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ میانمار در ۱۹۷۴ (میلادی)
کویت در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ در تهران، ایران که از ۱ تا ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۴ برگزار شد، شرکت کرد. این کشور با ۱ مدال نقره، در جایگاه هجدهم قرار گرفت. منابع کشورها در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴
قنات‌ماهی سوکاتی نام یک گونه از سرده کپورهای کوهی است. منابع پیوند به بیرون کپورهای کوهی ماهیان توصیف‌شده در ۱۸۲۲ (میلادی)
اپیمتئوس یکی از ۶۲ قمر شناخته شدۀ سیاره زحل است که در ۱۸ دسامبر ۱۹۶۶ کشف شد. منابع اجرام آسمانی کشف‌شده در سال ۱۹۶۶ (میلادی) قمرهای زحل
نیکولا مارکونی (متولد ۱۲ نوامبر ۱۹۸۷) یک شیرجه زن ایتالیایی است. او در شهر رم متولد شده و در بازی‌های المپیک ۲۰۰۰، ۲۰۰۴ و ۲۰۰۸ در رشته تخته شیرجه ۳ متری شرکت کرده‌است. هر چند که در هیچ‌کدام از این رقابت‌ها بین ۳ نفر اول نبوده‌است. برادر او توماسو مارکونی و خواهرش ماریا مارکونی نیز از ورزش کاران فعال در رشته شیرجه می‌باشند. منابع افراد زنده اهالی رم زادگان ۱۹۷۸ (میلادی) شیرجه‌روهای اهل ایتالیا شیرجه‌روهای بازی‌های المپیک ایتالیا شیرجه‌روهای بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۰ شیرجه‌روهای بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۴ شیرجه‌روهای بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۰۸ شیرجه‌روهای مرد اهل ایتالیا
داویت مودزماناشویلی (زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۷۹) کشتی‌گیر گرجستانی-ازبکستانی در دستهٔ فوق‌سنگین کشتی آزاد است. مودزماناشویلی دارندهٔ مدال برنز قهرمانی کشتی جهان ۲۰۱۱ و بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ و نیز قهرمان کشتی آسیا در سال ۲۰۱۸ است. او کشتی‌گیر گرجستان در المپیک ۲۰۱۲ لندن بود که در این مسابقات به مدال نقره رسید اما پس از اعلام مثبت شدن تست دوپینگ، این مدال از او پس گرفته شد. تست دوپینگ مودزماناشویلی در بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ مثبت اعلام شد و مدال نقره از وی پس گرفته شد. منابع افراد ازبکستانی گرجی‌تبار افراد زنده اهالی تفلیس برندگان مدال نقره المپیک اهل گرجستان برندگان مدال‌های بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ زادگان ۱۹۸۶ (میلادی) کشتی‌گیران بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ کشتی‌گیران بازی‌های المپیک گرجستان کشتی‌گیران در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ کشتی‌گیران مرد اهل گرجستان مدال‌آوران المپیک در کشتی مدال‌آوران بازی‌های آسیایی در کشتی مدال‌آوران برنز بازی‌های آسیایی مدال‌آوران برنز بازی‌های آسیایی اهل ازبکستان مدال‌آوران در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۸ مدال‌آوران مسابقات قهرمانی کشتی جهان موارد دوپینگ در کشتی ورزشکاران اهل گرجستان در میان موارد تاییدشده دوپینگ مدال‌آوران مسابقات قهرمانی کشتی آسیا
قیفک ماز نام یک گونه از سرده قیفک‌ها است. منابع شکم‌پایان توصیف‌شده در ۱۹۵۳ (میلادی) قیفک
سر ویلیام پارکر، بارونت سوم (; – ) قایقران روئینگ اهل بریتانیا بود. منابع پیوند به بیرون برندگان مدال المپیک در روئینگ برندگان مدال نقره المپیک اهل بریتانیا برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۱۹۱۲ درگذشتگان ۱۹۷۱ (میلادی) دریافت‌کنندگان جایگاه بارونت در بریتانیای کبیر زادگان ۱۸۸۹ (میلادی) قایقرانان روئینگ بازی‌های المپیک بریتانیای کبیر قایقرانان روئینگ بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۱۲ قایقرانان روئینگ مرد اهل انگلستان قایقرانان روئینگ مرد اهل بریتانیا مقاله‌های که ابهام‌زدایی آنها به‌اشتباه به‌جای پرانتز با کاما صورت گرفته
قزل‌آلای آمریکایی نام یک گونه از سرده سوف‌های آزاد است. منابع پیوند به بیرون سوف‌آزادسانان ماهیان آب شیرین آمریکای شمالی ماهیان توصیف‌شده در ۱۷۹۲ (میلادی) ماهیان آمریکای شمالی
25662d32-d0eb-484e-9e4c-7f7c82b5ec78
بازی‌های المپیک
کمیته بین‌المللی المپیک در نخستین جلسه‌ای که پس از هر المپیاد برگزار می‌کند به بررسی در مورد برنامه المپیک می‌پردازد. برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رأی اکثریت اعضا نیاز است. بر اساس قوانین فعلی، هر یک از ورزش‌های المپیک که برای قرار گرفتن در مسابقات المپیک خاصی انتخاب نشده‌اند، کماکان ورزش المپیک محسوب می‌شوند و ممکن است در مسابقات آتی به شرط حصول رأی اکثریت در برنامه المپیک جای گیرند. در هفدهمین جلسه کمیته ملی المپیک در سنگاپور، ۲۶ ورزش برای قرار گرفتن در برنامه المپیک ۲۰۱۲ لندن انتخاب شدند.
برای نوشتن نام ورزشی در برنامه المپیک به چه چیزی احتیاج است؟
false
{ "answer_start": [ 118 ], "text": [ "برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رأی اکثریت اعضا نیاز است" ] }
جای داشتند و در تمام دوره‌های بعد نیز برگزار شده‌اند:دو و میدانی، دوچرخه سواری، شمشیر بازی، ژیمناستیک، وزنه‌برداری، تیراندازی، شنا و کشتی. اگر مسابقات قایقرانی در سال ۱۸۹۶ به سبب شرایط نامناسب جوی لغو نمی‌شد، این ورزش نیز به فهرست ورزش‌های آن المپیک افزوده می‌شد. آخرین المپیک زمستانی در ۷ رشته ورزشی برگزار شد و اگر بخواهیم هر رشته ورزشی، از قبیل اسکی و اسکیت را به‌طور جداگانه بشماریم، باید بگوییم با ۱۵ رشته ورزشی برگزار شد. از میان این رشته‌ها، اسکی بیرون از جاده، اسکیت بازی نمایشی، هاکی روی یخ، عملیات مرکب اسکاندیناویایی، پرش با اسکی، و اسکیت سرعت در برنامه همگی المپیک‌های زمستانی قرار داشته‌است. افزون بر آن اسکیت نمایشی و هاکی روی یخ حتی قبل از ظهور مسابقات المپیک زمستانی، بخشی از مسابقات المپیک تابستانی بود و تیم‌ها در این زمینه با یکدیگر به رقابت می‌پرداختند. در سال‌های اخیر، کمیته ملی المپیک به منظور جلب توجه تماشاگران چندین ورزش دیگر را نیز به برنامه مسابقات افزوده‌است. به عنوان مثال می‌توان به اسنو بورد و والیبال ساحلی و جودو اشاره کرد. رشد المپیک همچنین باعث می‌شود که ورزش‌های کم طرفدار مانند پنج‌گانه مدرن یا ورزش‌های پرهزینه «قایقرانی آب‌های آرام» جایگاه خود را ر برنامه المپیک از دست بدهند. کمیته ملی المپیک تصمیم گرفته‌است از سال ۲۰۱۲ بیسبال و سافت بال را از برنامه مسابقات المپیک خارج کند. مطابق ماده ۴۸٫۱ منشور المپیک، هر دوره مسابقات المپیک تابستانی باید با دست‌کم ۱۵ ورزش برگزار شود. کمیته ملی المپیک پس از نشست صد و چهاردهم «۱۱۴» خود در «مکزیک ۲۰۰۲»، تصمیم گرفت برنامه المپیک تابستانی را به حداکثر ۲۸ ورزش، ۳۰۱ مسابقه و ۱۰۵۰۰ ورزشکار محدود کند. مسابقات المپیک عبارت است از ورزش‌هایی که تحت نظارت فدراسیون‌های بین‌المللی قرار دارد و فهرست آن در ماده ۶۴ منشور المپیک آمده‌است. رأی دو سوم اعضای کمیته ملی المپیک لازم است تا بتوان منشور المپیک را اصلاح کرد و یک فدراسیون رسمی را به جایگاه المپیک ارتقا داد و آن رشته ورزشی را برای گنجاندن در برنامه المپیک واجد شرایط تلقی کرد. ماده ۴۷ منشور المپیک می‌گوید: تنها ورزش‌های المپیکی را می‌توان در برنامه المپیک گنجاند. کمیته بین‌المللی المپیک در نخستین جلسه‌ای که پس از هر المپیاد برگزار می‌کند به بررسی در مورد برنامه المپیک می‌پردازد. برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رأی اکثریت اعضا نیاز است. بر اساس قوانین فعلی، هر یک از ورزش‌های المپیک که برای قرار گرفتن در مسابقات المپیک خاصی انتخاب نشده‌اند، کماکان ورزش المپیک محسوب می‌شوند و ممکن است در مسابقات آتی به شرط حصول رأی اکثریت در برنامه المپیک جای گیرند. در هفدهمین جلسه کمیته ملی المپیک در سنگاپور، ۲۶ ورزش برای قرار گرفتن در برنامه المپیک ۲۰۱۲ لندن انتخاب شدند. تا سال ۱۹۹۲ ورزش‌های نمایشی نیز در برنامه المپیک قرار داشتند. هدف از گنجاندن این ورزش‌ها در برنامه المپیک آن بود که این ورزش‌ها بتوانند تماشاچیان بیشتری برای خود جذب کنند؛ اما برندگان ورزش‌های نمایشی قهرمان رسمی المپیک محسوب نمی‌شدند. در پاره‌ای اوقات ورزش‌های نمایشی تنها ورزش‌هایی بودند که در کشور میزبان طرفدار داشتند، اما ورزش‌هایی که در سطح بین‌المللی مطرح بوده‌اند نیز در المپیک به نمایش درمی‌آمدند. شماری از ورزش‌های نمایشی از جمله بدمینتون و تکواندو سرانجام
کارتاگنا ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: کارتاگنا (اسپانیا) کارتاگنا (کلمبیا) کارتاخنا دل چایرا مائوریسیو فونس فت جو جستارهای وابسته کارتاژ
چاه میشی یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان میغان واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ایران منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای ایران مناطق مسکونی در شهرستان نهبندان
مورد نظر نمی‌رسیم؛ مثلاً اگر الگوریتم آبگوشت را با مواد اولیه کباب انجام دهیم واضح است که به آبگوشت نمی‌رسیم. باید بدانیم برای هر الگوریتم تعریف متغیرها و طراحی مرحله به مرحله بسیار مهم است؛ زیرا الگوریتم باید بداند بر روی چه متغیرهایی، چه اعمالی را انجام دهد و نتیجه را در قالب چه متغیرها یا پارامترهایی نشان دهد. مقدمه‌ای بر تحلیل الگوریتم معمولاً برای حل یک مسئله، روش‌ها و الگوریتم‌های گوناگونی وجود دارند؛ یک الگوریتم ممکن است عمل مورد نظر را با دستورهای مختلف در مدت زمان یا کار کمتر یا بیشتری نسبت به الگوریتم دیگر انجام دهد. به همین دلیل، انتخاب الگوریتم مناسب و کارا اهمیت زیادی در موفق بودن و کارایی برنامه رایانه‌ای دارد. الگوریتم‌ها به عنوان یک علم مطرح هستند و دانشمندان آن‌ها را طراحی، تحلیل، و مطالعه می‌کنند. مطالعه الگوریتم‌ها زمینه‌های متعددی را در بر می‌گیرد. در زیر به چند نمونه اشاره می‌کنیم که می‌توان آن‌ها را چرخه حیات یک الگوریتم نامید. الف) طراحی الگوریتم‌ها: روش‌های مختلفی برای طراحی الگوریتم‌ها وجود دارد که عبارتند از: روشهای تقسیم و غلبه، روش‌های حریصانه، روش‌های برنامه‌نویسی پویا، روش‌های پسگرد و روش‌های انشعاب و تحدید. ب) معتبر سازی یا اثبات درستی الگوریتم‌ها:بعد از طراحی باید اثبات شود که الگوریتم مزبور درست است. الگوریتمی درست است که به ازای هر ورودی مناسب خروجی صحیحی بدهد. اثبات درستی الگوریتم‌ها به اثبات قضایا در ریاضی می‌ماند و مرحله بسیار مهمی در زمینه مطالعه الگوریتم‌ها است پ) تحلیل الگوریتم‌ها (تحلیل مقدم، ارزیابی کارایی الگوریتم‌ها):یک الگوریتم در زمان اجرا از واحد پردازش مرکزیِ رایانه برای اجرای دستورالعمل‌ها و از حافظه برای ذخیره‌سازی برنامه و داده‌ها استفاده می‌کند. تحلیل یک الگوریتم مشخص می‌کند که الگوریتم در زمان اجرا برای چه مدتی از CPU برای اجرای دستورالعمل (پیچیدگی زمانی) استفاده کرده و چه مقدار از حافظه (چه اصلی و چه جانبی) برای ذخیره‌سازی برنامه و داده‌ها (پیچیدگی فضایی) به کار برده‌است. تحلیل الگوریتم بیان‌گر آن است که، یک الگوریتم به چه میزان پیچیدگی زمانی و پیچیدگی فضایی نیاز دارد. ت) پیاده‌سازی الگوریتم‌ها:پیاده‌سازی یک الگوریتم نوشتن آن به زبان برنامه‌نویسی خاص است که معمولاً بعد از تحلیل مقدم آن صورت می‌گیرد و نام برنامه به آن داده می‌شود. ث) تست برنامه:تست یک برنامه شامل۱:اشکال زدایی و ۲:تحلیل مؤخر (اندازه‌گیری کارایی) است. اندازه‌گیری کارایی عبارت است از فرایند اجرای الگوریتم صحیح بر روی داده‌های نمونه‌گیری شده برای به دست آوردن زمان و حافظهٔ مورد نیاز توسط کامپایلر. زمان اجرای یک الگوریتم به پارامترهای مختلفی بستگی دارد که از جمله می‌توان به نوع دستورالعمل‌ها (دستورالعمل‌های جمع، ضرب، نوشتن، خواندن، شرطی و…)کامپایلر مورد استفاده، زبان برنامه‌نویسی، سخت‌افزار به کار رفته و پارامتری مثل nکه می‌تواند معرف تعداد ورودی‌ها و خروجی‌ها یا هر دو باشد اشاره کردتحلیل الگوریتم‌ها رشته‌ای است که به بررسی کارایی الگوریتم‌ها می‌پردازد. تحلیل الگوریتم‌ها یعنی پیش‌بینی منابع مورد نیاز برای اجرای یک الگوریتم، همچون: حافظه، پهنای‌باند ارتباطی، سخت‌افزار، و از همه مهمتر، زمان. کارایی یا پیچیدگی هر الگوریتم را با تابعی نشان می‌دهند که تعداد مراحل لازم برای اجرای الگوریتم را برحسب طول داده ورودی، یا میزان محل‌های لازم حافظه را بر حسب طول داده ورودی نشان می‌دهد. جنبه حقوقی در بعضی کشورها، مثل آمریکا اگر تعبیه فیزیکی الگوریتمی ممکن باشد (برای مثال، یک الگوریتم ضرب که می‌شود آن
چالیش یک منطقهٔ مسکونی در ازبکستان است که در شهرستان اورگنج واقع شده‌است. چالیش ۵٬۶۰۰ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ازبکستان منابع پیوند به بیرون مناطق مسکونی در ولایت خوارزم
باله‌دراز نام یک سرده از تیره چشم‌بشکه‌ای است. منابع پیوند به بیرون چشم‌بشکه‌ای سرده‌های ماهیان دریایی
ولایت چیشیما یکی از ولایت‌ها در تقسیم‌بندی کشوری قدیم ژاپن بود. منابع پیوند به بیرون استان‌های سابق ژاپن بنیان‌گذاری‌های ۱۸۶۹ (میلادی) در ژاپن جزایر کوریل
ناحیه چالاکو یکی از ده ناحیه استان ماروپون در کشور پرو است. منابع بخش‌های منطقه پیورا
چشم‌کبوتریان نام یک تیره از راسته شمعدانی‌سانان است. منابع پیوند به بیرون چشم‌کبوتریان
کتابخانهٔ کلاس پایه‌ای یک کتابخانهٔ استاندارد زبان میانی مشترک است که در اختیار همهٔ زبان‌های CLI قرار دارد. CLI همچنین شامل BCL شده‌است که خیلی از توابع متدوال از قبیل خواندن و نوشتن پرونده‌ها، پردازش‌های گرافیکی، تعامل با پایگاه داده‌ها و تغییر و دست‌کاری اسناد XML را شامل شده‌است که کار برنامه‌نویسان را ساده‌تر کرده‌است. BCL خیلی بزرگ‌تر از بیشتر کتابخانه‌های زبان‌های برنامه‌نویسی دیگر است که شامل سی++ نیز می‌شود و در وسعت و پوشش همچنین قابل مقایسه با کتابخانهٔ استاندارد جاوا است. فضاهای نام فضاهای نام استانداردسازی شده System این فضای نام هستهٔ آن چیزی که برای برنامه‌نویسی نیاز است را داراست. این فضای نام شامل نوع‌های پایه‌ای مانند String, DateTime, Boolean و به همین ترتیب و از محیط‌های از قبیل کنسول، توابع ریاضی و کلاس‌های پایه‌ای برای attributeها، exceptionها و arrayها را داراست. System.Collections ساختار و Collectionهایی که در برنامه‌نویسی استفاده می‌شود از قبیل Listها، Queueها، Stackها و Hashtableها، Dictionaryها را شامل است. این فضای نام همچنین از فضای نام‌ها نیز Generic نیز پشتیبانی می‌کند. System.Diagnostics توانایی اشکال‌یابی برنامه‌ها را پشتیبانی می‌کند. این فضای نام شامل ثبت‌کنندهٔ رویدادها، شمارندهٔ کارایی، دنبال‌کردن و تعامل با پروسس‌های سیستم است. System.Globalization کمک‌هایی را برای نوشتن برنامه‌های چندزبانی فراهم می‌آورد. «اطلاعات مربوط به فرهنگ، شامل زبان، کشور/منطقه، تقویم در استفاده و الگوهای قالب تاریخ‌ها، پول و اعداد» می‌تواند تعریف شده‌باشد. System.IO System.Net System.Reflection System.Runtime System.Security System.Text System.Xml System.Diagnostics.CodeAnalysis System.Diagnostics.Contracts System.Diagnostics.Eventing System.Diagnostics.PerformanceData System.Diagnostics.SymbolStore منابع چارچوب دات‌نت زیرساخت زبان مشترک
e3c13901-61a4-4711-a8e4-8935d12c2fd2
بازی‌های المپیک
کمیته بین‌المللی المپیک در نخستین جلسه‌ای که پس از هر المپیاد برگزار می‌کند به بررسی در مورد برنامه المپیک می‌پردازد. برای آنکه بتوان نام ورزشی را در برنامه المپیک نوشت، به رأی اکثریت اعضا نیاز است. بر اساس قوانین فعلی، هر یک از ورزش‌های المپیک که برای قرار گرفتن در مسابقات المپیک خاصی انتخاب نشده‌اند، کماکان ورزش المپیک محسوب می‌شوند و ممکن است در مسابقات آتی به شرط حصول رأی اکثریت در برنامه المپیک جای گیرند. در هفدهمین جلسه کمیته ملی المپیک در سنگاپور، ۲۶ ورزش برای قرار گرفتن در برنامه المپیک ۲۰۱۲ لندن انتخاب شدند.
کمیته بین المللی المپیک در چه زمانی به برسب برنامه های المپیک میپردازد؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "کمیته بین‌المللی المپیک در نخستین جلسه‌ای که پس از هر المپیاد برگزار می‌کند به بررسی در مورد برنامه المپیک می‌پردازد" ] }
کمیتهٔ بین‌المللی المپیک یک نهاد بین‌المللی است که مسئولیت اجرای المپیک را دارد و در ۲۳ ژوئن ۱۸۹۴ ایجاد شد و اکنون فعالیت‌های کمیتهٔ ملی المپیک ۲۰۵ کشور زیر نظر این کمیته است. جستارهای وابسته فهرست اعضای کمیته بین‌المللی المپیک کمیته بین‌المللی پارالمپیک فهرست کدهای کشورهای کمیته بین‌المللی المپیک منابع پیوند به بیرون وبگاه رسمی Overview of IOC-elections of hosting cities آئین‌نامه‌ها و قوانین ورزشی بنیان‌گذاری‌های ۱۸۹۴ (میلادی) در سوئیس سازمان‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۹۴ (میلادی) سازمان‌های لوزان سازمان‌های ورزشی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۸۹۴ (میلادی) فراسازمان‌ها کمیته بین‌المللی المپیک ناظران مجمع عمومی سازمان ملل متحد
کوه کینپو یک کوه در استان یاماناشی شهر چوبو در ژاپن است. این کوه یکی از ۱۰۰ کوه معروف ژاپن می‌باشد. نگارخانه منابع ویکی‌پدیای انگلیسی کوه‌های استان ناگانو کوه‌های استان یاماناشی کوه‌های ژاپن
رئیسان کمیته بین‌المللی المپیک پس از تشکیل کمیته بین‌المللی المپیک در ۲۳ ژوئن ۱۸۹۴، دمتریوس ویکلاس از کشور یونان به عنوان اولین رئیس این نهاد برگزیده شد. در حال حاضر ریاست این نهاد بین‌المللی بر عهده توماس باخ از کشور آلمان می‌باشد وی به عنوان نهمین رئیس کمیته بین‌المللی المپیک از ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۳ متصدی این مقام می‌باشد پیر دو کوبرتن، طولانی‌ترین مدت ریاست (۲۹ سال) و Godefroy de Blonay کوتاه‌ترین مدت ریاست (۳ سال) را بر عهده داشته‌اند. در زیر مشخصات نه فردی که از زمان تأسیس کمیته بین‌المللی المپیک عهده‌دار ریاست آن کمیته بوده‌اند آمده است. جستارهای وابسته کمیته بین‌المللی المپیک منابع پیوند به بیرون رئیسان کمیته بین‌المللی المپیک
کپینسکی یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۱۴ دهانه‌های ماه
اتحادیه کمیته‌های ملی المپیک () (ANOC) یا آنوک یک سازمان بین‌المللی است که به ۲۰۶ کمیته ملی المپیک کنونی (NOC) که توسط کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) به رسمیت شناخته شده وابسته است. ۸ کمیته ملی المپیک که توسط کمیته بین‌المللی المپیک به رسمیت شناخته نمی‌شوند اما توسط انجمن‌های قاره ای شناخته می‌شوند، اعضای وابسته آن هستند. اعضا اعضای آن وابسته به یکی از پنج اتحادیه قاره‌ای هستند: منابع History of ANOC تاریخچه آنوک پیوند به بیرون Official website سازمان‌های ورزشی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۹ (میلادی) فدراسیون‌های بین‌المللی ورزشی
کمیته بین‌المللی ورزش ناشنوایان () یک سازمان بین‌المللی رویدادهای ورزشی است که المپیک ناشنوایان و مسابقات جهانی ورزشی ناشنوایان را برگزار می‌کند. جستارهای وابسته کمیته بین‌المللی المپیک کمیته بین‌المللی پارا المپیک منابع سازمان‌های مریلند سازمان‌های ناشنوایی فدراسیون‌های بین‌المللی ورزشی ورزش‌های ناشنوایان
کمیته المپیک شیلی () یک سازمان ورزشی است که نماینده کشور شیلی در کمیته بین‌المللی المپیک می‌باشد. این سازمان که در سال ۱۹۳۴ تأسیس شده مسئول آماده‌سازی و اعزام ورزشکاران به بازی‌های المپیک، بازی‌های المپیک جوانان و بازی‌های پان امریکن است. جستارهای وابسته کمیته بین‌المللی المپیک منابع پیوند به بیرون Official website شیلی در بازی‌های المپیک کمیته‌های ملی المپیک ورزش در شیلی
نیکولاس ده کرپل (؛ زادهٔ ) بازیکن هاکی روی چمن اهل بلژیک است. منابع افراد زنده اهالی ویلریج بازیکنان هاکی روی چمن مرد اهل بلژیک برندگان مدال المپیک در هاکی برندگان مدال طلا المپیک اهل بلژیک برندگان مدال‌های المپیک تابستانی ۲۰۲۰ زادگان ۱۹۹۳ (میلادی) بازیکنان مرد هاکی جام جهانی ۲۰۱۸
دوران آپارتاید آفریقای جنوبی و المپیک ()، ناظر به سال‌های ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۸ است که افریقای جنوبی در بازی‌های المپیک بخاطر تحریم ورزشی آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید شرکت نداشت. در سال ۱۹۷۰ کمیته ملی المپیک آفریقای جنوبی از کمیته بین‌المللی المپیک اخراج شد. در سال ۱۹۹۱، به عنوان بخشی از انتقال به تساوی چند نژادی یک کمیته المپیک جدید تشکیل شد و به کمیته بین‌المللی المپیک راه یافت و این کشور در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲ حضور یافت. پیشینه در افریقای جنوبی تحت آپارتاید تمامی ورزش‌ها با باشگاه‌ها و مدیریت‌های جداگانه جداسازی نژادی شده بود. فقط باشگاه‌های سفیدها در تیم آفریقای جنوبی بازیهای المپیک و بازی‌های کشورهای همسود – بعدها با نام بازی‌های مشترک‌المنافع - شرکت داشتند. کمیته بین‌المللی المپیک، تحت سرپرستی آوری بروندیج این را یک مسئله داخلی آفریقای جنوبی خواند و با تأکید بر جدایی سیاست از ورزش اقدامی نکرد. از سال ۱۹۴۸ ورزشکاران سیاهپوست از حذف شدن خودشان به کمیته بین‌المللی المپیک شکایت کردند اما به آنها گفته شد این موضوع را باید به اتحادیه بازی‌های کشورهای همسود ببرند. در دهه ۱۹۵۰ کمیته‌های ملی المپیک از کشورهای بلوک شرق تحت رهبری شوروی شروع به زیر سؤال بردن این موضوع کردند. با خروج از مستعمراتی بودن آفریقا در اواخر دهه ۱۹۵۰، کمیته‌های ملی المپیک کشورهای جدیداً مستقل شده به مخالفت با آپارتاید برخاستند و کم‌کم وارد کمیته بین‌المللی المپیک شدند. اما کمیته بین‌المللی المپیک نماینده کمیته‌های المپیک کشورها نبود بلکه افرادی بودند که برای همکاری آمده بودند که اغلب از کشورهای جهان اول بودند. از طرف دیگر فدراسیون‌های بین‌المللی که نهاد مدیریتی بازی‌های المپیک بودند سریعتر به خواست تازه واردان پاسخ گفتند. ۱۹۶۱–۶۴ در سالهای ۶۱–۱۹۶۰ وقتی آفریقای جنوبی اعلام تشکیل یک جمهوری کرد و از کشورهای مشترک‌المنافع خارج شد ایزوله باقی ماند. SAOCGA به SAONGA (اتحادیه المپیک آفریقای جنوبی و بازی‌های ملی) تغییر نام داد. دیگر این کشور نمی‌توانست در بازیهای کشورهای مشترک‌المنافع شرکت کند. بعداً به‌طور عام نام کمیته ملی المپیک SANOC را بخود گرفت. منابع آفریقای جنوبی در بازی‌های المپیک تحریم آپارتاید آفریقای جنوبی تحریم‌های جهانی ورزش مناقشه‌های بازی‌های المپیک ورزش و آپارتاید در آفریقای جنوبی
چوپان‌کنه‌سانان نام یک فراراسته از زیررده کنه‌ها است. منابع پیوند به بیرون آرایه بندپایان تک‌نماد آرایه‌شناسی کنه‌سانان
8e7c599d-bac2-41f6-992d-d60f3ab817fd
شعر
ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است».
ارسطو نظریه ادبی خود را بر چه پایه ای ساخته است؟
false
{ "answer_start": [ 35 ], "text": [ "محاکات" ] }
سخن‌شناسی (به یونانی: «ποιητικῆς»؛ به عربی «بوطیقا») دانش صُوَر و مقولات ادبی است. (معرب، ا) واژه یونانی «پوئه تیکا» لغتنامه دهخدا این نام گاه به نظریهٔ شعر اشاره می‌کند، گاه نیز چنان جامع به کار می‌رود که مرادش نظریه است در علوم انسانی. کتاب ارسطو رسالهٔ فن شعر ارسطو در یونانی Περὶ ποιητικῆς و در لاتین De Poetica نامیده می‌شود که آوانگاری عربیش «بوطیقا» و ترجمه عربیش «شاعریة» می‌شود. معنای این عبارت در یونانی «منتسب به شعر» و از صفت فعلی به معنای «ساخته شده» است. این کتاب کهن‌ترین نوشته‌ای است که به شعر و بازنمایی می‌پردازد و این مقوله را همچون دانشی به میان می‌نهد و سخن‌شناسی را بنیان می‌گذارد. در زبان‌های اروپایی نام این دانش با نام کتاب ارسطو یکی می‌شود و کم و بیش «شعرشناسی» یا «سخن‌شناسی» یا «دانش سخن‌پژوهی» یا «ادبیات‌شناسی» معنی می‌دهد. ترجمه به فارسی در زبان فارسی مترجمان و نویسندگان مختلف در متن‌ها و کاربردهای گوناگون این واژه را «بوطیقا»، «فنّ شعر»، «شعرشناسی»، «ادبیات‌شناسی»، «نظریهٔ ادبی»، «پوئتیک»، «نظریّهٔ شعر»، «هنر شاعری»، «علم ادبیات» و «سخن‌شناسی» گفته‌اند. آنچه برای ابهام زدایی از این واژه بسیار مهم است، معنایی است که بر آن دلالت می کند، یعنی "مجموعه ای از شیوه ها و ابزار و نظریات مختلف دربارة یک موضوع واحد ادبی را، بوطیقای آن موضوع می نامند. در نتیجه وقتی می گویند بوطیقای مولوی، مقصود کلیه آثار و ابزار و نقدها و نسخه های موجود و هر آنچه است که به شناخت این اثر کمک می کند. مفاهیم نزدیک اما متفاوت سخن‌شناسی با هرمنوتیک و با سخن‌سنجی متفاوت است. برگرفته از درس گفتار دکتر هیرود سلطانیان، "طبق تعریف آکادمیک ادبیات امروز در جهان، تمرکز بوطیقای یک اثر، بر فهم این موضوع است که "عناصر سازنده این اثر چگونه به هم ارتباط پیدا می کنند، و چگونه آن اثر خاصی را که بر خواننده باقی می گذارند، بوجود می آورند" پس چگونگی و ساختار معناسازی اثر مد نظر است. مثلا حافظ چکونه به تعریض سخن می گوید؛ در صورتیکه هرمنوتیک، فقط بر خودِ معنای استنباطی و تفسیری اثر تمرکز می کند، مثلا آیا در این بیت حافظ به تعریض سخن گفته است؟ تعبیر استنباطی و تحلیلی و تفسیری ما از این معنا چیست و به چه دلایلی. این می شود هرمنوتیک. اما اینکه از نقد هرمنوتیک استفاده می شود برای فهم ساختار معنای یک اثر، این می شود بوطیقای اثر. در این راستا، انواع نقد، من جمله نقد هرمنوتیکی - یعنی نقدی معنا محور از اثر، بر پایه تفسیر و استنباط- در کنار نقد روانشناختی، نقد روایت شناختی، نقد جامعه شناختی، نقد زیباشناختی، نقد اسطوره ای، نقد کهن الگویی، نقد سنتی، نقد نو، نقد فرمالیستی، نقد ساختارگرا، همه و همه به فهم بهتر «چگونگی مکانیزم اثرگزاریِ اثر خاص بر مخاطب»به کار می آیند و بوطیقای آن اثر را تشکیل می دهند. همچنین است آثار اقماری که بر یک اثر نوشته می شود. وقتی می گوییم بوطیقای شعر حافظ، علاوه بر دیوان حافظ، تمام کتب، آثار، مقالات، استدلال ها، سخنرانی ها، کنفرانس ها نقد ها و شرح ها و هرگونه آثار علمی و ترویجی که درباره اشعار حافظ نوشته شده است، مد نظر است. پس کلیت سخن شناسی شعر حافظ مد
مادّه و صورت از مفاهیم اساسی فلسفه هستند که اول بار توسط ارسطو وضع شدند و در طول تاریخ حیات فلسفه، همواره مفهومی بنیادین بوده و جای خاص خود را حفظ کرده‌اند. لفظ هایلومورفیسم مرکب است از دو جزء: یکی «هوله» به معنی «مادّه» و دیگر «مورفه» به معنی «فُرم» یا «صورت». در فلسفه ارسطو و فلسفه قرون وسطی و حتی فلسفه اسلامی معاصر پیدایش اجسام را توسط دو اصل صورت و ماده توجیه و تفسیر می‌کنند. مادهٔ هر چیز یعنی مواد، عناصر و در واقع خمیره‌ای که شیء از آن تشکیل شده‌است؛ و منظور از صورت، قالب و ساختار شیء است؛ نوعی نظم و ساختار که شیء را شکل و تعین می‌بخشد. آن صورت چیست که حضورش موجب می‌شود تا ما از فرد کلی به شخص و فرد جزئی برسیم؟ مفسران فلسفه ارسطو در این باب که از نظر وی ملاک تشخص موجودات به چیست، اختلاف نظر دارند. عمده مفسران صورت یا ماده را ملاک تشخص از نظر ارسطو می‌دانند. منابع ارسطو سیستم فلسفی ارسطو متافیزیک مفاهیم متافیزیک یونان باستان نظریه‌های متافیزیک فلسفه ارسطو اسکوتیسم نظریه‌ها در فلسفه یونان باستان
فیزیک ارسطویی شکلی از علوم طبیعی است که در کارهای ارسطو، فیلسوف یونانی، توصیف شده‌است. ارسطو در اثرش فیزیک قصد داشت که اصول عمومی تغییر را که بر همه اجسام طبیعی اعم از زنده و بی‌جان، آسمانی و زمینی حاکم است، پایه‌گذاری کند — شامل تمام حرکات (تغییر نسبت به مکان)، تغییر کمی (تغییر با توجه به اندازه یا تعداد)، تغییر کیفی و تغییر جوهری («بوجود آمدن» [آمدن به هستی، «زایش»] یا «درگذشتن» [دیگر وجود نداشتن، «فساد»]). از نظر ارسطو «فیزیک» حوزه وسیعی بود که شامل موضوعاتی می‌شد که امروزه فلسفه ذهن، تجربه حسی، حافظه، کالبدشناسی و زیست‌شناسی نام می‌گیرند. فیزیک پایه و اساس اندیشه‌ای را تشکیل می‌دهد که زیربنای بسیاری از کارهای اوست. منابع فلسفه ارسطو فلسفه طبیعی نظریه‌های منسوخ در فیزیک
رمانتیسم (رُ نْ) [فر .] (اِ) نام نهضتی ادبی و هنری در اواخر قرن ۱۸ و ۱۹ م؛ که قواعد و سنت‌های کلاسیسم را مانع درک طبیعت، لذت بردن از آن و بیان آن می‌دانست. این مکتب به برتری احساسات و تخیل بر عقل باور داشت و معتقد بود که هنرمند باید بدون هیچ قید (هنری یا اجتماعی) به بیان احساسات خود بپردازد. رمانتیک‌گرایی یا رمانتیسم در ادبیات، در مقابل متعارف (کلاسیک) و در فلسفه، در مقابل عقل گرائی فلسفی به فلسفه فیلسوفان آلمانی که در قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم زندگی می‌کردند، اطلاق می‌شود. از معروف‌ترین آنان، فیخته، فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ، هگل و شوپنهاور است. وجه تمایز آراء این فیلسوفان [از فلسفه‌های دیگر] در موارد زیر است: مقاومت در مقابل تمایلات فلسفی قرن هفدهم. محدود شدن قواعد زیبائی‌شناسی و منطق، و کوچک شدن آن‌ها. بزرگداشت مقام و مرتبه میل، شهود، آزادی و خودسرانگی (تلقائیت). علاقه‌مندی به اندیشه دربارهٔ زندگی و فکر بی‌نهایت. نقد و نظریه ژانر از جمله مباحث مهم نظریه ادبی است که از زمان ارسطو تاکنون بدان توجه فراوان شده‌است. تقابل دو مکتب کلاسیسیسم و رمانتیسم در نظریه ژانر، اهمیت ویژه ای دارد. رویکرد مکتب کلاسیسیسم به ژانرهای ادبی را تکنیکی و تجویزی و در مقابل، رویکرد مکتب رمانتیسم را فلسفی توصیف می‌کنند، اما دربارهٔ مولفه‌های فلسفی نظریه ژانر در مکتب رمانتیسم و مبانی فکری این نظریه، تبیین دقیقی ارایه نکرده‌اند. با توجه به فلسفه ذهن گرایانه کانت و نسبی گرایی تاریخی هردر، تحولات اجتماعی، فکری و فرهنگی دوره رنسانس همچون انقلاب صنعتی، رویکرد مکتب کلاسیسیسم به ژانرهای ادبی مورد تردید قرار گرفت و مولفه‌هایی همچون تاریخ گرایی، نظریه وحدت سازمند، توجه به نبوغ شاعر در خلق اثر ادبی، گرایش به فردیت و نگاه ذهنی و پدیدار شناسانه، به شکل‌گیری نظریه جدید ژانر در مکتب رمانتیسم انجامید. منابع ادبیات آلمانی سده ۱۹ (میلادی) رمانتیسم رومانتیسم نقاشان رمانتیک اهل آلمان ایدئالیسم آلمانی
نقدِ ادبی یا سخن‌سنجی دانشی برای بررسی ویژگی‌ها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در کنار تشریح جوانب پیچیدهٔ آثار ادبی و روشی برای سنجش اعتبار و مقام آن‌ها است. به کسی که نقد ادبی می‌داند، مُنتقد ادبی می‌گویند. نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی و تفسیر محصولات ادبی است. نقد ادبی می‌تواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. این نوشته‌های گزارش گونه اغلب در قالب نوشته‌های روزنامه‌نگاری یا یادداشت‌هایی در زمان پدیدار شدن آثار ادبی رخ می‌نماید و در مواردی با قضاوت‌هایی یا اظهار نظرهایی در مورد خوب بودن یا نبودن، ارزش‌مند بودن یا نبودن اثر ادبی همراه است. تاریخ کهن نقد دیون در مبحث ۵۳ خود می‌گوید ارسطو را باید نقطه آغاز نقد ادبی دانست. و بر این اساس تاریخ این پدیده دست کم تا سده چهارم پیش از میلاد به عقب می‌نشیند. ارسطو در بوطیقا در مورد بسیاری از آثار هنری دوران صحبت می‌کند و مفاهیم میمسیس و کاتارسیس را مطرح می‌کند که امروزه نیز در نقد اهمیت بسیاری دارند. افلاطون در همان دوران به شعر حمله می‌کند و آن را هنری دست دوم، تقلیدی و نادرست می‌داند. بهاراتا مونی در همین دوران در ناتیاشاسترا در مورد نمایش‌های سانسکریت و ادبیات کهن هند اظهار نظر می‌کند. فلسین مارسو معتقد است استقبال (پاستیش) بهترین نوع نقد ادبی است و با توجه به اهمیتی که گذشتگان به تقلید می‌دادند این نظر غریبی نیست. سنت تفسیری مرسوم در ادیان ابراهیمی در سده‌های میانه را می‌توان از عناصر شکل دهنده مطالعات نقد ادبی دانست. از سده نهم میلادی نیز در ادبیات عربی آثاری برای نخستین بار مشخصاً در زمینه نقد نگاشته شده‌است که از این میان می‌توان نخست کتاب الحیوان و دوم کتاب البیان و التبیین نوشته جاحظ و کتاب البدیع نوشته عبدالله ابن المعتز را نام برد. نقد ادبی در دوران مدرن بیشتر به سمت نظریه ادبی به معنای بحث و بررسی فلسفی در مورد ادبیات و موضوعات آن پیش رفته‌است. ارتباط این دو یعنی نظریه ادبی و نقد را می‌توان هم‌ارز دانست ولی هرگز همنهشت یا متباین نیستند. این موضوع البته جای مناقشه دارد. از جمله جان هاپکینز اصرار دارد نظریه ادبی و نقد ادبی فرقی با هم ندارند. عده‌ای نیز معتقدند نقد ادبی به معنای کاربرد عملی نظریه ادبی است. نقد غربی در دوران متاخر در سال‌های باززایی مفاهیمی چون یگانگی فرم و محتوی در ادبیات کلاسیک مطرح شد که از چشمگیرترین دستمایه‌های نقد است. بازیابی و بازخوانی متون قدیمی از جمله ترجمه بوتیقای ارسطو در سال ۱۴۹۸ به زبان لاتین به دست جورجو والا یکی از مهم‌ترین دلایل شکل‌گیری این گفتمان در آن دوران بود. شاید بتوان گفت لودویکو کاستلوترو یکی از اثرگذارترین منتقدان دوران باززایی است که در سال ۱۷۵۰ باب بحث در مورد کتاب ارسطو را باز می‌کند. اندیشه حاکم در این دوران به این ترتیب است که ادبیات را صاحب سهم اصلی در بنای فرهنگ می‌دانند و شاعر و نویسنده حافظ سنت عظیم تاریخی آن جامعه زبانی تلقی می‌شود. در سده نوزدهم ضمن رمانتیسم انگلیسی ایده‌های تازه‌ای در زیباشناسی مطرح شد که به شکل‌گیری
اخلاق نیکوماخوسی نام شناخته‌شده‌ترین اثرِ ارسطو در زمینهٔ اخلاق است. این اثر که نقش برجسته‌ای در معرفیِ اخلاقِ ارسطویی دارد، از ده کتاب تشکیل یافته و بر مبنای یادداشت‌برداری از سخنانِ ارسطو در لوکئوم شکل گرفته‌است. مفهومِ محوریِ اخلاقِ ارسطو، «سعادت» یا «کامیابی» است. سیرِ او در اخلاق به سوی مطلوبی است که فی‌نفسه مطلوب باشد نه آن که به دلیل چیزی دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی خیرِ برین بود. ارسطو انسانِ سعادتمند را انسانِ فضیلت‌مند می‌داند و تحلیل ارسطو از فضیلت، تأثیری چنان درازآهنگ داشته که در عصر حاضر، با بازسازی نظریه او، اخلاقی پدید آمده که به اخلاق مبتنی بر فضیلت (virtue ethics) موسوم است. این اثر را محمدحسن لطفی به فارسی ترجمه کرده‌است. منابع آثار ارسطو کتاب‌ها درباره دوستی کتاب‌های اخلاق
اخلاقیات ادوموسی (به یونانی: Ἠθικὰ Εὐδήμεια، به لاتین: Ethica Eudemia) یکی از آثار فلسفی ارسطو است که تمرکزش بر اخلاقیات است. نام این کتاب از یکی از شاگردان او به نام اودموس گرفته شده‌است که خود او نخستین کسی محسوب می‌شود که در حوزه تاریخ علم به نگارش متنی پرداخته‌است.اودموس درواقع نسخه نهایی متن این کتاب از ارسطو را جمع‌آوری و ویرایش کرده‌است. بسیاری از متخصصین حوزه فلسفه باور دارند این کتاب پیش از دیگر کتاب ارسطو در حوزه اخلاقیات، یعنی اخلاقیات نیکوماخوسی نوشته شده و پایه اصلی آن را نیز تشکیل داده‌است.. مترجم انگلیسی این متن، در مقدمه ترجمه در مورد آن اشاره کرده که «اخلاقیات ادوموسی در برخی موارد، بیان کاملتر یا گفتمانی تری نسبت به اخلاقیات نیکوماخوسی دارد.» ترجمه به فارسی این متن ارسطو هنوز به صورت کامل به فارسی برگردانده نشده و تقریباً در ایران ناشناخته باقی مانده‌است. تنها ترجمه موجود از آن ترجمه احسان حنیف در کتاب نظریه‌های زیبایی‌شناسی (فکرنو، ۱۳۹۹) است که از روی نسخه خلاصه شده‌ای از آن انجام شده‌است. منابع آثار ارسطو کتاب‌های اخلاق
نظریهٔ نمایشی کارهایی را گویند که می‌کوشند نظریاتی در نمایش پیش نهند. فن شعر ارسطو و نظریهٔ تئاتر رواییِ اروین پیسکاتور نمونه‌هایی از نظریهٔ نمایشی به شمار می‌روند. جستارهای وابسته سخن‌شناسی نظریه ادبی منابع درام نظریه‌پردازان نمایش
اندرو هنری پارکر بولز (؛ زادهٔ ) فرمانده نظامی و چوگان‌باز اهل بریتانیا است. منابع پیوند به بیرون افراد زنده افسران رتبه امپراتوری بریتانیا اهالی ویلتشر چوگان‌بازان اهل انگلستان دانش‌آموختگان مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست زادگان ۱۹۳۹ (میلادی) معتقدان به کلیسای کاتولیک اهل بریتانیا ورزشکاران اهل یورک‌شر
خداحافظی طولانی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: خداحافظی طولانی (رمان)، رمان ریموند چندلر خداحافظی طولانی (فیلم ۱۹۷۳)، فیلم رابرت آلتمن خداحافظی طولانی (فیلم ۱۳۹۳)، فیلم فرزاد مؤتمن
bd51c9a4-8a39-4f12-8312-a1e6af4fe875
شعر
ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است».
از نظر ارسطو چه چیزی فلسفی تر از تاریخ است؟
false
{ "answer_start": [ 828 ], "text": [ "شعر" ] }
مادّه و صورت از مفاهیم اساسی فلسفه هستند که اول بار توسط ارسطو وضع شدند و در طول تاریخ حیات فلسفه، همواره مفهومی بنیادین بوده و جای خاص خود را حفظ کرده‌اند. لفظ هایلومورفیسم مرکب است از دو جزء: یکی «هوله» به معنی «مادّه» و دیگر «مورفه» به معنی «فُرم» یا «صورت». در فلسفه ارسطو و فلسفه قرون وسطی و حتی فلسفه اسلامی معاصر پیدایش اجسام را توسط دو اصل صورت و ماده توجیه و تفسیر می‌کنند. مادهٔ هر چیز یعنی مواد، عناصر و در واقع خمیره‌ای که شیء از آن تشکیل شده‌است؛ و منظور از صورت، قالب و ساختار شیء است؛ نوعی نظم و ساختار که شیء را شکل و تعین می‌بخشد. آن صورت چیست که حضورش موجب می‌شود تا ما از فرد کلی به شخص و فرد جزئی برسیم؟ مفسران فلسفه ارسطو در این باب که از نظر وی ملاک تشخص موجودات به چیست، اختلاف نظر دارند. عمده مفسران صورت یا ماده را ملاک تشخص از نظر ارسطو می‌دانند. منابع ارسطو سیستم فلسفی ارسطو متافیزیک مفاهیم متافیزیک یونان باستان نظریه‌های متافیزیک فلسفه ارسطو اسکوتیسم نظریه‌ها در فلسفه یونان باستان
سیستم فلسفی ارسطو به فلسفه ارسطو و فلاسفه پس از او که دنباله روی نظرات ارسطو بودند گفته می‌شود. تفکر ارسطویی تأثیر بسیار زیادی بر تمدن انسانی گذاشته‌است: به عنوان مثال بسیاری از کلماتی که امروزه در حوزه زبانی از آنها استفاده می‌شود تحت تأثیر سیستم فلسفی ارسطو بوده‌است. مانند «مبتدا» و «خبر» در گرامر و منطق؛ «انرژی» (نیروی فعالی که در چیزی است) و «پتانسیل» (نیرویی که نهفته‌است و می‌تواند آزاد شود)، «کیفیت» و «کمیت»... پانویس خداشناسی و اصول کاتولیک تاریخ آموزش تاریخ ایده‌ها تاریخ فلسفه تاریخ فلسفه‌های اخلاق راستگویی سنت‌های فلسفی سیستم فلسفی ارسطو فرهنگ غربی فضیلت قیاس (منطق) متافیزیک ذهن منطق منطق ارسطویی نظریه‌های اخلاقی نظریه‌های شناخت‌شناسی نظریه‌های متافیزیک هستی‌شناسی فلسفه علم استدلال مکتب‌های فکری اخلاقیات فضیلت
اوسیا ()، یا جوهر، یکی از مفاهیمی است که سراسر متافیزیک را به خود اختصاص داده‌است. فیلسوفان، لفظ جوهر (گوهر) را برای موجود قائم به ذات، چه حادث و چه قدیم به کار برده‌اند. جوهر در فلسفهٔ اسلامی اصطلاحی است معادل با واژهٔ یونانی ousia که به معنای ذات، ماهیت، نهاد، وجود پاینده، و باشندگی است. افلاطون جوهر در نزد افلاطون، به جهان مثل (نظریه مثل) و ایده‌ها تعلق داشت و جهان محسوس، سایه آنها به حساب می‌آمد و نمی‌توانست در جایگاه حقیقت ثابت و کلی، یعنی جوهر باشد. ارسطو جوهر در تفکر ارسطو به عالم محسوس بازگردانده می‌شود و جدایی میان عالم محسوس و معقول در هم فرو می‌ریزد. ارسطو مثال و جوهر را نه در عالمی دیگر، بلکه در دل اشیاء مادی جستجو می‌کند و تفکر پیرامون شناسایی حقیقت و جوهر اشیاء را نیازمند به جدایی از محسوسات نمی‌داند، بلکه معتقد است با مراجعه به خود محسوسات، اندیشه قادر به استخراج حقایق خواهد بود. ابن عربی در جهان بینی صوفی پنج عالم یا پنج مرتبهٔ وجودی شناخته شده‌است، که هر کدام از آنها نمایانگر وجهی وجودی از تجلی حقیقت محض (the absolute Reality الحق) می‌باشند. عالم ذات، (the plane of Essence) عالم الغیب المطلق، (the absolute non-manifestation)، یا سّرالاسرار (the Mystery of Mysteries). حضرت الوهیت، (the Presence of Divinity) عالم صفات و اسماء (the plane of Attribute and the Names) حضرت ربوبیت، (the Presence of Lordship) عالم افعال (the Plane of Actions) عالم امثال و خیال (the plane of Images and Imagination) عالم مشاهده، و تجربیات محسوس (the plane of the senses and sensible experience) ذات الهی در نزد ابن عربی، عوالم در درون خود کلیتی ارگانیک دارند، اشیاء عالم پایین‌تر چون نمادها یا صور خیالی در خدمت عوالم بالاترند؛ لذا هر چه در عالم معمولی وجود دارد (که پایین ترینِ حضرات الهی است) «مثال» نمودی (symbol-exemplification) است برای چیزی که در عالم امثال (Images) می‌باشد، و هر چه در عالم امثال وجود دارد، صورتی است که حالتی از امور عالم اسماء و صفات را منعکس می‌کند، در حالی که هر صفتی جلوه ای از تجلی ذات الهی است. ذات الهی (Divine Essence)، در الهیات مسیحی هم یکی از مفاهیم اعتقادی است. منابع اصطلاحات مسیحی سه‌گانه‌باوری سیستم فلسفی ارسطو فلسفه افلاطون کلمه‌ها و عبارت‌های یونانی عهد جدید مسیحیت و فلسفه یونانی مفاهیم فلسفی مذهبی مفاهیم متافیزیک یونان باستان نظریه‌ها در فلسفه یونان باستان واژه‌ها و عبارت‌های یونانی
پیش‌فرض یا مقدمه یک استدلال است که یک نتیجه را توجیه می‌کند، به عبارت دیگر فرضیه یک فرض است که چیزی درست است. در منطق، استدلال به یک مجموعه (حداقل دو) گزاره (که به عنوان فرضیه شناخته می‌شود) و به همراه یک گزاره دیگر (که به عنوان نتیجه یا تالی شناخته می‌شود) نیازمند است. این ساختارِ دو فرضیه و یک نتیجه، ساختار اصلی استدلال را تشکیل می‌دهد. با بهره‌گیری از یک سری قوانین، فرضیه‌های مختلف می‌تواند به یکدیگر متصل شود و منتهی به یک نتیجه شود که به این ترتیب می‌توان استدلال‌های پیچیده‌تر ساخت. همچنین با استفاده از فرضیه‌های اصلی می‌توانیم نتایج جدیدی را به دست آوریم که می‌توانند به عنوان فرضیه برای نتایج دیگر مورد استفاده قرار گیرند، یک نمونه از این روند قوانین استنتاج است. ارسطو یافت که هر استدلالی می‌تواند به دو فرض منتهی به یک نتیجه ساده شود، بعضی اوقات فرضیه به‌طور کامل بیان نمی‌شود که این شرایط فرضیهٔ گم شده نام دارد. برای مثال: ارسطو فانی است زیرا تمام مردان فانی هستند. این واضح است که به‌طور ضمنی ادعا می‌شود که ارسطو مرد است. استدلال پیشین را می‌توان به صورت زیر بازنویسی کرد. تمام مردان فانی هستند، ارسطو مرد است در نتیجه ارسطو فانی است. در این استدلال عبارات «تمام مردان فانی هستند» و «ارسطو مرد است» فرض‌های استدلال و عبارت «ارسطو فانی است» نتیجه استدلال می‌باشد. برای اثبات استدلال فرضیه‌ها باید صحیح باشند و استدلال معتبر باشد. برهان‌ها جمله‌ها بر پایه نوع فرض (استدلال) منطق ارسطویی مفهوم‌ها در منطق تاریخ فلسفه منطق منطق فلسفی فلسفه منطق نظریه مجموعه‌ها
اصل دلیل کافی اینگونه بیان می‌کند که: «هیچ گزاره‌ای درست نیست مگر برای درستی‌اش دلیل کافی وجود داشته باشد». اصل جهت کافی بیانگر این است که هر چیزی دلیلی دارد. عام‌ترین بیان این اصل را ولف بیان کرده و گفته‌است اصل دلیل کافی می‌گوید: «هیچ چیز نیست که زمینه یا دلیلی برای این که چرا به جای این که نباشد هست، نداشته باشد.» در مفهوم قابل فهم‌تر باید گفت هیچ چیز بدون زمینه یا دلیلی برای بودنش نیست. ریشه این اصل در نظریهٔ یگانه گرایی پارمنیدس بنیان‌گذار مکتب الئایی است. او ضد برهانی بر ایدهٔ هراکلیتوس که می‌گفت همه چیز در جریان است مطرح کرد و گفت شما نمی‌توانید از نیستی ای سخن بگویید که هست، و بنابر این نیستی هرگز نمی‌توانسته وجود داشته باشد. نمی‌تواند حقیقت داشته باشد که هستی از نیستی برخاسته، بنابراین باید همیشه وجود می‌داشته و همیشه هم وجود خواهد داشت چون نمی‌تواند بار دیگر نیست بشود؛ لذا جهان کاملاً پر از چیزی است که به قول او یک ذات یگانه است، همه یکی است. یک پارچه، دگرگون نا پذیر و لایزال. افلاطون دربارهٔ این اصل به گونه‌ای صحبت می‌کند که گویی این اصل، اصلی بدیهی، قطعی و مطلق است. وی می‌گوید: «لازم است هر چیزی که رخ می‌دهد به واسطه علتی رخ دهد، زیرا چگونه می‌تواند بدون آن رخ بدهد؟» یا مثلاً ارسطو دربارهٔ این اصل می‌نویسد: «ما فکر می‌کنیم هر چیزی را زمانی به‌طور کامل می‌فهمیم که علتی را که آن چیز به موجب‌اش وجود دارد بشناسیم؛ یعنی بدانیم که این علت آن چیز است و هرگز هم نمی‌توانسته طور دیگری باشد.» شوپنهاور عقیده دارد ارسطو در نظریاتش نشان داده‌است که دانستن و اثبات این که چیزی وجود دارد، خیلی با دانستن و اثبات اینکه چرا وجود دارد فرق می‌کند. دومی شناخت علت است در حالی که اولی زمینه یا دلیل شناخت. شوپنهاور ادامه می‌دهد که ارسطو با این حال نتوانسته‌است به وضوح این تفاوت را درک کند و در ادامه آثارش بازتاب دهد. این اصل معمولاً به گوتفرید لایبنیتز نسبت داده می‌شود؛ هرچند اولین کسی‌که آن را به‌کار برد آناکسیماندر بود. پانویس استدلال اصل‌ها تاریخ آموزش تاریخ ایده‌ها تاریخ منطق خردگرایی راستگویی گوتفرید لایبنیتس متافیزیک ذهن مسئله‌های فلسفی مفاهیم فرافلسفه مفاهیم فلسفه علم مفاهیم معرفت‌شناسی مفهوم‌ها در متافیزیک مفهوم‌ها در منطق مفهوم‌های فلسفه ذهن نظریه‌ها نظریه‌های شناخت‌شناسی نظریه‌های فلسفی نظریه‌های متافیزیک هستی‌شناسی
علل اربعه یا علت‌های چهارگانه، به چهار علتی گفته می‌شود که به اعتقاد ارسطو علل اصلی در طبیعت چیزی است. این چهار علت عبارت‌اند از علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی. تنها علت فاعلی را می‌توان به معنی سببیتی که امروزه مراد می‌شود دریافت و به‌طور عام این چهار علت در پاسخ به هر پرسشی از چرایی مطرح می‌شوند. ارسطو ارسطو در کتاب دوم فیزیک و پنجم مابعدالطبیعه، این چهار علت را بیان می‌کند. ارسطو در اینجا چهار مورد را که در قالب پاسخ به یک سؤال چرایی می‌تواند داده شود ارائه می‌کند: علت مادی: چیزی که از آن گرفته شده یا چیز دیگر را تشکیل می‌دهد. مثلاً برنز به‌عنوان علت مادی یک مجسمهٔ برنزی. علت صوری: شکل، فرم و نگرش مربوط به این که چه چیزی به نمایش گذاشته شده‌است. مثلاً شکل مجسمه. علت فاعلی: سبب و منبع اولیهٔ تغییر یا رهایی یعنی صنعتگر و مجسمه‌ساز. علت غایی: فرجام و پایان به این معنا که به چه منظوری است. مثلاً یعنی غایت و پایان پیاده‌روی، کم کردن وزن، تطهیر و مصرف دارو، سلامتی است. برخی معتقدند علل اربعه از دیدگاه ارسطو راه حلّ پرسشی در فلسفه یونان است. پرسش از علت نظم در جهان، بدین معنی که مسئول واقعیت وضع چنین و چنان اشیایی که وجود دارند چیست؟ در معنای ارسطویی هرگاه نظم را علت حکومت بدانیم، این علت را می‌توان به چهار صورت زیر توضیح داد: علت مادی: حکومت از نظم ساخته می‌شود، علت صوری: حکومت باید شبیه نظم شود، علت فاعلی: نظم، حکومت را تولید می‌کند/می‌سازد. علت غایی: هدف غایی و نهایی رقابت، نظم است. فلسفهٔ اسلامی فارابی تلاش می‌کند تا مفاهیم ارسطویی را به زبان خودش نه آن گونه که ارسطو می‌گفت بیان کند. وی در بحث علل اربعه در کتاب تحصیل السعاده به بازگویی علل اربعه‌ای می‌پردازد که در کتاب الطبیعه (فیزیک ارسطو) مطرح شده‌اند. در این کتاب او نشان می‌دهد که با مفهوم ارسطویی علل اربعه کاملاً آشنا است، ولی همچنان به دنبال ارائهٔ تفسیر خودش از علل اربعه است و به جای واژهٔ اسباب که پیش‌تر حنین بن اسحاق گزیده شده بود، مبادی را به‌کار می‌برد. در میان علل اربعه برای افلاطون و ارسطو، علت صوری اهمیت بیشتری دارد به‌طوری که، فی‌المثل، بخش زیادی از کتاب مابعدالطبیعهٔ ارسطو به نشان دادن صورت و وجه ممیزهٔ اشیاء می‌پردازد. در تمامی کتاب مابعدالطبیعه توجه چندانی به علت فاعلی نشده، بلکه ارسطو علت فاعلی را نیز تبدیل به علت صوری می‌کند و بررسی می‌کند. این درحالی‌است که ابن‌سینا به خلاف تبیین صورت، تبیین وجود می‌کند و لذا توجه او اساساً به علت فاعلی است. از این حیث است که پرسش اساسی ارسطو پرسش از چگونگی و پرسش ابن‌سینا از چرایی است. پانوشت‌ها منابع اسماعیلی ایولی، علی (۱۳۸۳)، یک کتاب در یک مقاله، پژوهش‌های فلسفی - کلامی، شماره ۱۹، بهار ۱۳۸۳، صص ۱۸۱ تا ۲۰۳. لک‌زایی و کیخا، درباب چیستی علل اربعه، دسترسی در ۶ ژوئیه ۲۰۰۹. طالب‌زاده، سید حمید (۱۳۷۹)، تأثیر تفکر فیلسوفان اسلامی بر فلسفه مغرب زمین (۱)، رشد آموزش معارف اسلامی، شمارهٔ ۴۱، بهار ۱۳۷۹، صص ۳–۹. S. Marc (2006)، Cohen, The Four Causes, Accessed on July 6, 2009. Kennedy-Day, Kiki, Aristotelianism in Islamic Philosophy, Also translated in Persian
در کون و فساد رساله‌ای فلسفی از ارسطو است. ارسطو در این کتاب به بررسی هست شدن اشیاء پیشتر ناموجود (کون) و نیست شدن اشیاء پیشتر موجود (فساد) می‌پردازد. ارسطو در فرق بین کون و استحاله بحث می‌کند و آراء فیلسوفان دیگر را شرح می‌دهد و نقد می‌کند. همچنین در این کتاب از علل اربعه و عناصر اربعه سخن می‌رود. همچنین ارسطو در این کتاب نظریه وجود جزء لایتجزا یا اتم را رد می‌کند. این کتاب را اسماعیل سعادت به فارسی ترجمه کرده‌است و در سال ۱۳۷۷ توسط مرکز نشر دانشگاهی منتشر شده‌است. منابع آثار ارسطو کتاب‌های فلسفی
نوس (; British: ; US: ) که گاهی اوقات برابر عقل یا هوش گذارده می‌شود، اصطلاحی فلسفی برای قوه ذهن انسان است که در فلسفه کلاسیک به عنوان لزومی برای فهمیدن اینکه چه چیزی درست یا اشتباه است، شرح داده شده‌است. همچنین نوس در معنا مشابه شهود می‌باشد. گوش سوم به موازات چشم سوم در رشد و تکامل عناصر ماورایی از جسم فیزیکی و شیمیایی در کمال و سفر در زمان در دنیای موازی راه سوم هست عقل کلی نه ذهن است و نه عقل جزئی (عقل جزئی خود انعکاس عقل کلی در مرتبه انسانی است) بلکه ریشه و مرکز شعور آن چیزی است که عقل کلی یا روح کلی spiritus یا نوس nous است. پی‌نوشت‌ها منابع بیتی، اَلستئر، (۱۳۹۲)، دسترسی به نوس، ترجمه غلامرضا آذری و حسین کیانی، ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت، سال هشتم، شماره ۷، پیاپی ۹۰، مهرماه ۱۳۹۲. ادراک استدلال اصطلاحات اسلامی اصطلاحات مسیحی تاریخ روان‌شناسی تاریخ فلسفه دانش سیستم فلسفی ارسطو فلسفه ارسطو فلسفه افلاطون فلسفه نوافلاطونی کلمه‌ها و عبارت‌های یونانی عهد جدید گنوستیک متافیزیک ذهن مفاهیم معرفت‌شناسی یونان باستان مفاهیم متافیزیک یونان باستان مفهوم‌ها در متافیزیک مفهوم‌های فلسفی هستی‌شناسی هوش
شادمانی یا یودایمونیا در فلسفه به معنی دارا بودن یک روان خرسند، سالم و شاد و غنی است. در فلسفه اخلاق، خوش‌روانی به کردارهای درستی اشاره دارد که رفاه روحی-روانی شخص را در پی دارند. ریشه‌شناسی واژه یودایمونیا که از واژه‌های یونانیِ ("εὐ") به معنی ("خوش") و ("δαίμων") به معنی (" روان") تشکیل شده‌است. این یک مفهوم مرکزی در اخلاق ارسطو و فلسفه سیاسی است، که اغلب به عنوان "فضیلت" یا "تعالی" یا به عنوان "حکمت عملی یا اخلاقی" ترجمه شده‌است. در آثار ارسطو، خوش‌روانی (بر اساس سنت یونانی کهن تر) به عنوان اصطلاحی برای بالاترین مرتبه تعالی برای انسان استفاده می‌شود و بنابراین آن هدف فلسفه عملی، از جمله اخلاق و فلسفه سیاسی است، با در نظر گرفتن (و همچنین تجربه) آنچه در واقعیت است و چگونه می‌توان آن را به دست آورد. تعریف تعاریف، فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی یونانی وجود دارد که به افلاطون نسبت داده شده‌است. بر این باور توسط پژوهشگران مدرن و پیروان بلا واسطه وی تعریفی که از خوش‌روانی بشرح زیر داده شده‌است: صفات خوب متشکل از تمام خوبی ها؛ توانایی‌ای که برای دارا بودن یک زندگی خوب کفایت می‌کند؛ کمال احترام به فضیلت؛ منابع کافی برای زندگی یک موجود زنده. منابع اخلاق نیکوماخوس، مترجم: محمد حسن لطفی، ناشر:طرح نو، تهران ۱۳۸۵. پانویس پیوند به بیرون اخلاق ارسطو، دائرةالمعارف فلسفی استنفورد نظریه اخلاقی باستان اپیکوریسم اخلاقیات فضیلت الهیات تاریخ ایده‌ها رواقی‌گری روان‌شناسی مثبت‌گرا سرخوش‌کننده‌ها سیستم فلسفی ارسطو شادی علوم انسانی فضیلت فلسفه ارسطو فلسفه افلاطون فلسفه کلاسیک یونانی متافیزیک ذهن مفاهیم فلسفی مذهبی مفاهیم متافیزیک یونان باستان مفهوم‌های اخلاقی مکتب پیرهونی
چروک‌صدف‌های تخت نام یک تیره از راسته چروک‌صدف‌سانان است. منابع بازبینی گمر زیست‌شناسی چروک‌صدف‌های تخت
51bc7d99-0fb1-4eee-bc33-84720b3afc18
شعر
ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است».
محاکات به چه معناست؟
false
{ "answer_start": [ 44 ], "text": [ "تقلید واقعیت" ] }
محاکات (به انگلیسی: Mimesis) اصطلاحی در نقد ادبی و فلسفه است که شامل تقلید دیونوسیوسی، تقلید، شباهت غیر حسی، پذیرایی عاملی، بازنمایی، وانمایی، کنش بیان، کنش شباهت، عرضه خویش می‌شود. در نظریات ادبی یونانی، محاکات تقلیدی است از سیر وقایع روایت که اجرا می‌شود. بر اساس گفتهٔ افلاطون، محاکات یکی از دو شیوهٔ عمدهٔ بیان روایت است. شیوهٔ دیگر بیان روایت همان نقل یا بازنمایی سیر وقایع به شیوهٔ گفتن است. بر اساس این تعریف، نمایش‌ها نمونهٔ محاکات و اشعار حماسی نمونهٔ نقل به‌شمار می‌روند. ارسطو (شاگرد افلاطون) اصطلاح «مُحاکات» («میمسیس») را صرفاً برای تقلید یک عمل به کار می‌برد و هر دو حالت بازنمایی روایی را جزئی از آن می‌دانست. منابع پیوند به بیرون Plato's Republic II, transl. Benjamin Jowell Plato's Republic III, transl. Benjamin Jowell Plato's Republic X, transl. Benjamin Jowell INFINITE REGRESS OF FORMS Plato's recounting of the "bedness" theory involved in the bed metaphor The University of Chicago, Theories of Media Keywords University of Barcelona Mimesi (Research on Poetics & Rhetorics in Catalan Literature) Mimesislab , Laboratory of Pedagogy of Expression of the Department of Educational Design of the University "Roma Tre" "Mimesis", an article by Władysław Tatarkiewicz for the Dictionary of History of Ideas بازی‌کردن پیرنگ (ادبیات) تئاتر یونان باستان درام مفهوم‌های زیبایی‌شناسی روایت‌شناسی سخن‌شناسی سیستم فلسفی ارسطو فلسفه افلاطون فلسفه ذهن مفاهیم ادبی مفاهیم معرفت‌شناسی یونان باستان مفاهیم معرفت‌شناسی مفهوم‌های فلسفه ذهن موزها (اسطوره) نظریه هنرهای تجسمی هنر
تقلید دیونوسیوسی(به انگلیسیDionysian imitatio) یکی از فنون روایتی تأثیرگذار تقلیدی است که توسط نویسنده یونانی دیونوسیوس هالیکارناسی در قرن اول قبل از میلاد تدوین شده‌است، که به اعمال بلاغی تقلید، تطبیق، بازانجام و غنی‌سازی یک منبع متنی از نویسنده قبلی اشاره دارد. این نوع تقلید به واسطه «تقلید از نویسندگان دیگر» به جای «تقلید از طبیعت» با برداشت یونانی از مفهوم محاکات زاویه پیدا می‌کند. منابع پیرنگ (ادبیات) مفهوم‌های زیبایی‌شناسی روایت‌شناسی روش‌های بلاغت سخن‌شناسی شکل‌های سخنرانی فنون روایی مفاهیم ادبی موزها (اسطوره) نقد ادبی نظریه ادبی
نَقل(به انگلیسی Diegesis) (؛ از یونانی از ، "برای روایت کردن") یک سبک قصه‌گویی ادبیات داستانی که نمای داخلی از دنیایی را ارائه می‌دهد که در آن: جزئیات مربوط به خود جهان و تجربیات شخصیتهای آن به صراحت از طریق روایت آشکار می‌شود. این داستان بر خلاف نمایش یا وضع، گفته یا بازگو می‌شود. جدائی از داستان برای گوینده و مخاطب فرض شده‌است. در نقل، راوی داستان را روایت می کند. راوی اقدامات (و گاه افکار) شخصیت‌ها را به خوانندگان یا مخاطب ارائه می‌دهد. عناصر نقلی بخشی از دنیای داستانی ("بخشی از داستان") است، برخلاف عناصر غیر-نقلی که جزء سبک نحوه قصه‌گویی راوی داستان ("بخشی از داستان گویی") هستند. در مقابله با محاکات نقل(διήγησις یونانی "روایت") و محاکات (μίμησις یونانی «تقلید») از دوران افلاطون ' و ارسطو با یکدیگر در تقابل بوده‌اند. محاکات با استفاده از اقدامی که وضع شده‌است، به جای گفتن نشان می‌دهد. نقل گفتن یک روایت توسط یک راوی است. راوی ممکن است به عنوان یک شخصیت خاص صحبت کند، یا ممکن است نامرئی باشد یا حتی راوی داننده‌ای باشد که از «بیرون» به شکل اظهار نظر در مورد عمل یا شخصیت‌ها صحبت می‌کند. جستارهای وابسته محاکات پیرامتن منابع روایت‌شناسی نظریه‌های سینمایی سیستم فلسفی ارسطو مفهوم‌های زیبایی‌شناسی هنر نظریه‌ها در فلسفه یونان باستان
تپ یا پالس در فیزیک، یک اختلال تنها است که از طریق یک رسانه از یک نقطه به نقطه دیگر حرکت می‌کند. بازتاب پالس فرض کنید یک پالس از یک رسانه تولید می‌شود. شاید از داخل یک ریسمان یا از یک اسلینکی. چه اتفاقی می‌افتد آیا به این بستگی دارد که رسانه در فضا ثابت است یا این که آزاد حرکت کند. از سوی دیگر، اگر به انتهای ریسمان یک چوب بسته باشد و آزاد به حرکت رو به بالا یا پایین باشد وقتی که پالس به انتها ریسمان می‌رسد گفته می‌شود پالس در حال نزدیک شدن به، ته آزاد است. ته باز در این حالت، پالس از نظر جا به جایی، مشابه قبل از بازتاب، بازمی‌تابد و برمی‌گردد. این بدین معناست که پالس با یک جا به جایی به سمت پایین بازتاب می‌شود و دوباره به همان حالت جابه جایی رو به بالا بر می‌گردد. ته بسته پالس به جهت مخالف جا به جایی بازتاب می‌شود و بر می‌گردد. در این مورد، گفته می‌شود پالس معکوس است. این بدین معناست که پالس پس از جابه جایی به سمت بالا به سمت پایین بر می‌گردد و بازتاب می‌شود. جستارهای وابسته صوت معادله موج منابع پدیده‌های فیزیکی تابش فیزیک مفاهیم فیزیکی
اسلکوم یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۲۱ دهانه‌های ماه
غلظت کمیتی است که بیان می‌کند چه مقدار از یک حل شونده در حلال حل شده است. انواع غلظت‌ها تغییرات غلظت به‌طور کلی غلظت چه با تغییر فشار و چه دما می‌تواند تغییر کند. افزایش فشار همواره غلظت ماده را زیاد می‌کند و افزایش دما عموماً غلظت را افزایش می‌دهد اما قابل توجه است که برخی استثناها دراین خصوص وجود دارد. برای مثال غلظت آب در بین دمای ۰تا۴درجه سانتی گراد کاهش می‌یابد درست مانند رفتاری که از سیلسیوم در دماهای پایین مشاهده شده‌است. تأثیر فشار و دما بر روی غلظت مایعات و جامدات کم است. قابلیت فشردگی مایع یا جامد (۱۰−6) bar−۱ است. این بدان معناست که در حدود ۱۰هزار مرتبه فشار اتمسفر برای کاهش حجم یک ماده به اندازه یک درصد لازم است. (هم چنین فشار حدود هزار برای شن و خاک رس نیاز است. در مقابل غلظت گازها به‌طور قوی تحت تأثیر فشار است. غلظت یک گاز ایده‌آل طبق فرمول : که M جرم مولار و P فشار و R ثابت جهانی گازها و T دمای مطلق است. این بدان معناست که غلظت یک گاز ایده‌آل می‌تواند با دو برابر کردن فشار یا نصف کردن دمای مطلق دو برابر شود. جستارهای وابسته تعادل شیمیایی منابع خواص شیمیایی شیمی تجزیه
نام یکی از استان‌های ترکیه است که مرکز آن هم شهر چوروم است. منابع استان چوروم چوروم
فلسفهٔ ریاضیات یا فلسفهٔ ریاضی (به انگلیسی: Philosophy of mathematics)، شاخه‌ای از فلسفه است که به بنیادهای وجودیِ ریاضیات و مباحث مربوط به معرفت‌شناسی ریاضیات می‌پردازد. از مکتب‌های فلسفهٔ ریاضی می‌توان به منطق‌گرایی، شهودگرایی، صورت‌گرایی و افلاطون‌گرایی اشاره کرد. مکاتب فلسفه ریاضی منطق‌گرایی آموزه منطق‌گرایی عبارت از این است که مفاهیم و قضایای ریاضی به مفاهیم و قضایای منطقی فروکاهیده شود. نظریه کانت دربارهٔ ریاضیات دچار انتقاداتی بود که به ظهور منطق‌گرایی نزد برنارد بولتسانو انجامید. شهودگرایی لویتزن اگبرتوس ژان براوئر که مختصراً براوئر نیز نامیده می‌شود ریاضیدان و فیلسوف هلندی است که نام شهودگرایی در ریاضیات را بر سر زبان‌ها انداخت. بر اساس شهود‌گرایی، ریاضیات مخلوق ذهن است و صدق‌های جملات گزاره‌های ریاضی صرفاً می‌توانند از طریق ساختارهای ذهنی ای درک و فهمیده شوند که اثبات می‌کند آن گزاره صادق است و ارتباط بین ریاضی دانان صرفاً وسیله ای است که می‌تواند فرایندهای ذهنی یکسانی در اذهان گوناگون را به وجود آورد. صورت‌گرایی در این دیدگاه ریاضیات علم نیست، زیرا موضوع مادی مورد مطالعه ندارد، مفروضاتی شهودی و بینشی ندارد تا بتواند به آنها تعبیری بدهد. ریاضیات یک زبان است. ریاضیات وسیله فرمول‌بندی کردن و توسعه نظریه‏‌های علمی است. فرمالیسم یا همان صورت‌گرایی ریاضی عنوانی است که به نظریه دیوید هیلبرت داده شده است، چرا که در صورت‌گرایی تکیه بر جنبهٔ صوری ریاضیات در مقابل معنی یا محتواست و کمابیش مبتنی بر انکار محتوا برای فرمول‌های ریاضی است. هیلبرت اساساً سعی داشت تا ریاضیات را بر پایه‌‏های صرفاً صوری واصل موضوعی استوار سازد. در این دیدگاه، صدق یک نظریهٔ ریاضی بدین معنی است که آن نظریه تناقضی به بار نیاورد و منجر به تناقض نگردد. صورت‌گرایان برخلاف منطق‌گرایان بنیاد ریاضیات را نه در منطق، بلکه صرفاً در مجموعه‏‌ای از نمادهای صوری می‏‌دانند، آنگاه ریاضیات را یک نظام صوری متشکل از احکام ریاضی که تنهادارای صورت هستند، می‏‌انگارند. پرسش‌ها از جمله پرسش‌هایی که فلسفهٔ ریاضی، کوشش در پاسخ به آن دارد، این‌ها است: منشأ موضوعات ریاضی چه هستند؟ وضعیت وجودی مفاهیم ریاضی چیست؟ اشاره به یک شیء ریاضی به چه معناست؟ شخصیت یک گزارهٔ ریاضی چیست؟ رابطهٔ بین منطق و ریاضیات چیست؟ نقش هرمنوتیک در ریاضیات چیست؟ تحقیق ریاضی به چه معناست و چگونه ممکن است؟ چه چیزی باعث توانایی ریاضی در تبیین تجربیات می‌شود؟ نقش ذهن انسان در تولید ریاضیات چیست؟ زیبایی ریاضی به چه معناست؟ منبع و ماهیت حقیقت ریاضی چیست؟ چه رابطه‌ای بین جهان انتزاعی ریاضیات و جهان مادی وجود دارد؟ در آغاز قرن بیستم، سه مکتب فلسفهٔ ریاضی برای پاسخ‌گوئی به این‌گونه پرسش‌ها به‌وجود آمد. این سه مکتب به نام‌های شهودگرایی و منطق‌گرایی و صورت‌گرایی معروف‌اند. جستارهای وابسته ساخت‌گرایی (فلسفه ریاضیات) شهودگرایی ریاضی منابع ریاضیات چیست؟ نوشته هربرت الیس رابینز، ترجمه سیامک کاظمی، نشر نی، ۱۳۸۶، تهران. Thinking about Mathematics: The Philosophy of Mathematics by Stewart Shapiro, Oxford University Press, ۲۰۰۰ فلسفه ریاضیات
مهارت های مربوط را به جوان آموخت؛ جوان از پرداخت دستمزد سرباز زد و کار به دادگاه کشید. در دادگاه ابتدا پروتوگوراس اقامه دعوا کرد: "اگر دادگاه به نفع من حکم صادر کند که جوان باید دستمزد مرا بپردازد،اما اگر دادگاه ادعای جوان را بپذیرد و به نفع او حکم صادر کند،این امر نشانه موفقیت او در دادگاه است و بنابر قرارداد، باید جوان دستمزد مرا بپردازد. بنابراین دادگاه چه به نفع من و چه به ضرر من حکم کند، این جوان باید دستمزد مرا بپردازد" آن جوان نیز ک شاگرد خوبی بود اینگونه دفاع کرد: "اتفاقا در هیچ صورت نباید پول بپردازم، زیرا اگر دادگاه به نفع من حکم صادر کند که خوب، به نفع من حکم کرده و از دادن پول تبرئه می شوم، اما اگر در دادگاه به نفع پروتوگوراس حکم شود، بدین معناست که من نتوانستم در اولین جلسه دفاعیه پیروز شوم؛ یعنی هنوز فن خطابه را نیاموختم و مطابق قرار داد نباید پولی به پروتوگوراس بپردازم، پس،دادگاه چه به نفع من و چه به ضرر من حکم کند،در هیچ صورت نباید پولی بپردازم" منابع سیدعلی‌اصغر خندان. مغالطات. سوم، چاپ سوم، تهران: بوستان کتاب انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۰، ۱۶۳. تعصب خطاها ذوالحدین مغالطه‌های منطقی مغالطه‌های ناساختاری فریب‌کاری نادانی پروپاگاندا
که در تصمیم‌گیری نقش دارند سر و کار دارد؛ همچنین لازم است ذکر شود که این ارزش‌ها در استدلال‌های اقتصادی نقش دارند. استدلال‌های اقتصادی خود روش‌هایی را برای ایجاد عدالت و رفاه بشر نمود می‌دهند و مهم‌تر از آن اینکه استدلال‌های اقتصادی؛ فرضیه‌های اخلاقی ای نمود می‌دهند که اغلب صریح و ضمنی هستند و به باور فیلسوفان بررسی آنان خارج از لطف نیست. پیوند فلسفه اقتصاد با فلسفه علم یکی از شاخه‌های فلسفه اقتصاد که با فلسفه علم پیوند خورده‌است به بررسی ارزش و اهمیت تحلیل اقتصادی به عنوان یک دانش تجربی می‌پردازد. موضوعات اصلی‌ای که در این مقوله مورد بررسی و بحث قرار می‌گیرند شامل: دانش اقتصاد در مورد چیست؟ رشته اقتصاد چه نوع اطلاعاتی را در اختیار ما قرار می‌دهد؟ رابطه بین علم اقتصاد و دیگر علوم اجتماعی یا اطلاعاتی که از آن علوم ارائه می‌شود به چه صورت است؟ چگونه علم اقتصاد توجیه یا ارزشیابی می‌شود؟ آیا یک تئوری اقتصادی وجود دارد؛ که ادعا کند که می‌تواند تئوری‌های انتزاعی در مورد فرایندهای اجتماعی واقعی - مکانیسم‌هایشان، نیروهای محرک شان و نهادهایشان ارائه دهد؟ تفسیر اقتصادی چه ماهیتی دارد؟ رابطه بین مدل‌ها و برهان‌های ریاضی انتزاعی از یک سو و واقعیت عملی رفتارها و نهادهای اقتصادی از سوی دیگر؛ به چه معناست؟ ماهیت مفاهیم و تئوری‌های اقتصادی با توجه به عقاید اقتصادی‌ای که پا به عرصه وجود می‌گذارند؛ بر چه منوال است؟ آیا در پدیده‌های اقتصادی مقرراتی وجود دارند که تا حدودی وجهٔ قانونی به خود گرفته باشند؟ ارزش و اهمیت پیش‌بینی‌های ارائه شده در اقتصاد در چه حد است؟ جستارهای وابسته علم اقتصاد فلسفه پانویس منابع تبین در علوم اجتماعی (بخش فلسفه اقتصاد و مضامین آن)، دانیل لیتل روزنامه رسالت چاپ «۳ مرداد ۱۳۸۹» فلسفه اقتصاد رابطه علم اقتصاد با دیگر رشته‌ها فلسفه علم بر پایه رشته
2e2f258f-bbc5-483c-8a06-6588ad776c23
شعر
ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است.ارسطو در بخشی از توضیحات خود دربارهٔ ماهیت شعر و عملکرد شاعر چنین می‌گوید: «کار شاعر آن نیست که امور را آن‌چنان ‌که روی داده‌ است به دقت نقل کند، بلکه کار او این است که امور را به روشی که ممکن است اتفاق افتاده باشد، روایت کند. تفاوت شاعر و مورخ در این نیست که یکی روایت خود را در قالب شعر درآورده است و آن دیگری در قالب نثر، زیرا ممکن است تاریخ هرودت به رشته نظم درآید. اما همچنان تاریخ خواهد بود. شعر، فلسفی‌تر از تاریخ است و بیشتر از امر کلی حکایت می‌کند؛ در صورتی که تاریخ از امر جزئی حکایت می‌کند. مقصود از امر کلی در شعر این است که شخص چنین و چنان فلان کار یا فلان کار دیگر را به حکم احتمال یا بر حسب ضرورت در شرایط و احوالی خاص انجام دهد. در تاریخ هدف همین است اما امر جزئی، مثلاً کاری که شخص معینی چون الکیبیادس کرده ‌است یا ماجرایی برای او اتفاق افتاده ‌است».
در طبقه بندی ارسطو انواع اصلی شعر در چه چیزی اشتراک دارند؟
false
{ "answer_start": [ 299 ], "text": [ "جوهر هنریِ تقلید" ] }
فنِّ شعر یا هنرِ شاعری یا شعریّات (فن شعر = بوطیقا) از مهم‌ترین میراث فلسفی ادبی یونان می‌باشد، این رساله، اولین کار بازمانده در حوزه نظریه دراماتیک و اولین رساله فلسفی موجود با تمرکز بر سخن‌شناسی و نظریه ادبی است. ارسطو در فن شعر، مفهومی را بررسی می‌کند؛ که از آن تحت عنوان «شعر» یاد می‌کند. فن شعر را ابتدا ابوبشر متی بن یونس - از نسطوریان بغداد که رئیس منطقیان عصر خویش به‌شمار می‌آمد - از سریانی به عربی ترجمه کرد. ترجمه‌ای که او از فن شعر کرد خطاها و ابهامات زیادی داشت. بعد از او شاگردش یحیی بن عدی دست به ترجمهٔ دوبارهٔ آن می‌زند و یعقوب بن اسحاق الکِندی برای اولین بار آن را تلخیص کرد. پس از کندی، ابونصر فارابی (متوفی به سال ۳۳۹) که شاگرد ابوبشر متی نیز بود، به شرح و تلخیص فن شعر پرداخت. پس از فارابی معروف‌ترین کسی که دست به کار شرح و تلخیص فن شعر می‌شود، ابن‌سینا است. پس از ابن‌سینا معروفترین کسی که به تلخیص و شرح بوطیقا اقدام می‌کند، ابن‌رشد است. رسالهٔ فن شعر ارسطو در یونانی Περὶ ποιητικῆς و در لاتین De Poetica نامیده می‌شود؛ که مُعرّبش بوطیقا می‌شود. فن شعر برای زمان‌های متمادی در دنیای غرب مفقود بوده و تنها در قرون وسطی و اوایل دورهٔ رنسانس از طریق ترجمهٔ لاتین که از روی نسخهٔ عربی نوشته شده توسط ابن رشد، انجام شده بود در دسترس قرار گرفت. واژه‌های کلیدی ارسطو در فن شعر از مفاهیم ذیل یاد می‌کند: میمسیس (محاکات) کاتارسیس (روان‌پالایی) دگرگونی بازشناخت هامارتیا (خطای تراژیک) میتوس (افسانه و داستان) اتوس (سیرت) دایانویا (اندیشه) لکسیس (گفتار) ملوس (آواز) اوپسیس (منظر نمایش) پیشینه افلاطون در باب هنر و زیبایی، ساختار فلسفی منظمی پدید نیاورده‌است و آرای او در این باره در رساله‌های مختلف او پراکنده‌است. در عین حال در نزد افلاطون- براساس ایده مثل- هنر همان «محاکات» (تقلید) است و چون براساس اندیشه مثل، عالم محسوس، خود تقلیدی از جهان معقول مثل است و نیز چون کار هنرمند محصول تأثیر گرفتن از تخیلات جهان محسوس است، پس کار هنرمند در واقع، تقلید تقلید است و معلوم است که در نظر افلاطون چنین آفرینشی تا چه اندازه بی‌مقدار است. اما حکمت ارسطویی اساساً بر این مبنا بنا نهاده شده‌است که اندیشه انسانی بتواند فارغ از زیستن در جهان معقولات صرف، با این دنیای محسوس، انسانی و این جهانی نیز رابطه برقرار کند رساله «فن شعر» مربوط به اواخر عمر مؤلف است و به همین دلیل علی‌القاعده باید اختلافی اساسی با تعالیم افلاطون داشته باشد. گفته‌اند که شاعران، نخستین قربانیان آرمان‌شهر افلاطون بوده‌اند. او این گروه را به این دلیل که با زندگی فلسفی و عقلانی نسبتی ندارند از مدینه خود طرد کرده‌است. اما میراث دار او، ارسطو، با نپذیرفتن آموزه اساسی حکمت افلاطونی (مثل) میان زیبایی و اخلاق، تمایز نهاد و این هر دو ارزش را دارای جایگاهی جدا در معرفت بشری دانست. درونمایه رسالهٔ «فن شعر» دارای بیست و شش بخش کوتاه است. چهار بخش نخست آن به تعریف شعر می‌پردازد و در بارهٔ رابطه میان شعر و تقلید، منشأ و انواع شعر و انواع تقلید بحث می‌کند. بخش پنجم مقدمه‌ای است بر سه موضوع کمدی، تراژدی و حماسه. در بخش‌های شش تا بیست
شِعر، سُرود، چامه یا چکامه شاخه‌ای از ادبیات است که از ویژگی‌های زیبایی‌شناختی و اغلب ریتمیک زبان استفاده می‌کند. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود». شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودن و ادای حق مطلب به زیباترین شیوه ممکن آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است. دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت». به قول ملک الشعرای بهار " شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل شاعر، آن افسونگری کاین طرفه نروارید سفت" در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد. تاریخچهٔ سرایش شعر قدیمی‌ترین سروده‌های به‌جامانده به وِداهای هندوان باستان بازمی‌گردد. از تاریخ سرایش وِداها اطلاع دقیقی دردست نیست و تاریخ قدیمی‌ترین سرودهٔ ریگ‌ودا را از هزار تا پنج‌هزار سال پیش از میلاد مسیح پنداشته‌اند. همان‌گونه که اشاره شد گاتاهای زرتشت نیز از سروده‌های کهن هستند. دیگر سرودهٔ قدیمی، گیلگمش نام دارد. حماسه گیلگمش نخستین منظومهٔ حماسی جهان است. آن‌جا که تاریخ تمام می‌شود اسطوره آغاز می‌شود؛ حماسه‌های بزرگ مبتنی بر اسطوره هستند و اسطوره‌های بزرگ بر پایهٔ شرایط تاریخی بنا می‌شوند. جهان چندین حماسهٔ بزرگ را به‌خود دیده‌است: در یونان؛ ایلیاد و ادیسه اثر هومر در هند؛ مهابهاراتا و رامایانا در روم؛ انه‌ایید اثر ویرژیل در ایران؛ شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی که تمامی این حماسه‌ها در بزنگاه‌های خطیری از تاریخ هر ملت ساخته شده‌اند». چینی‌های باستان نیز به شعر علاقه نشان داده‌اند و آثاری در این زمینه خلق کرده‌اند. شی چینگ یا کتاب شعر یا کتاب سرودها، از جمله آثار به‌جامانده از چین باستان در زمینهٔ شعر است. دیدگاه ارسطو در میان منطق‌دانان و فلاسفهٔ قدیم، کسی که به‌طور مدوّن و مشروح به شعرشناسی منطقی پرداخته، ارسطو است. اگرچه کسانی قبل از او نیز همچون بقراط، اریستوفانس و افلاطون دربارهٔ شعر، سخن گفته‌اند. اما فن شعر ارسطو تنها رسالهٔ مستقل و منطبق بر منهج نقد در این باره می‌باشد. ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است. ارسطو
دلیل که متضمن نقل روایات است می‌توان اجزای مختلف را نیز که مقارن زمان وقوع اصل داستان روی داده‌اند توصیف کرد. این اجزا اگر با موضوع اصل داستان ارتباط داشته باشند، به طول و تفصیل شعر می‌افزایند. در شعر حماسی باید از امور خارق‌العاده سخن به میان آورد، اما در تراژدی حتی ممکن است تا مرز امور غیرمعقول که خود از مهم‌ترین عوامل امور خارق‌العاده‌است پیش رفت، اما این امر در شعر حماسی به نظر نمی‌آید. ترجمه‌های فارسی فتح‌الله مجتبایی (ترجمه از زبان انگلیسی ۱۳۳۷) سهیل افنان ( از زبان یونانی ۱۳۲۷) عبدالحسین زرین‌کوب (از زبان فرانسه ۱۳۳۵) رضا شیرمرز (از زیان یونانی ۱۳۹۷) منابع فیلسوف و شعر سایت آفتاب فن شعر ارسطو در جوامع اسلامی سایت والس ادبیات و نقد ادبی از دیدگاه ارسطو سایت سخن نقد ادبی از دیدگاه ارسطو سایت تبیان آثار ارسطو پیرنگ (ادبیات) تئاتر غیر داستانی روایت‌شناسی کتاب‌ها درباره شعر کتاب‌ها درباره نوشتن کتاب‌ها درباره نظریه ادبی کتاب‌های غیرداستانی درباره نمایش کتاب‌های نقد ادبی منطق ادبیات زیباشناسی فلسفه ارسطو
نمی‌تواند در طبیعت پدید بیاید مگر این که قبلاً در جهان مُثُل وجود داشته باشد. به اعتقاد ارسطو، افلاطون از این طریق همه چیز را دو برابر کرده بود. این پرسش به میان می‌آید که "مثال اسب" از کجا آمده‌است؟ شاید اسب سومی هم وجود دارد که این مثال اسب از روی آن ساخته شده باشد؟ ارسطو معتقد بود که آنچه ما در فکر و نظر خود داریم از طریق آنچه دیده و شنیده‌ایم تحقق یافته‌است. اما انسان نوعی شعور ذاتی نیز دارد. درما این استعداد ذاتی وجود دارد که بتوانیم تأثیرات جسی ما را طبقه‌بندی کنی و آن‌ها را منظم سازیم. به همین ترتیب است که مفاهیمی نظیر"سنگ"،"گیاه"،"انسان"،"حیوان" به وجود می‌آید. به این ترتیب ارسطو با ذاتی بودن شعور در انسان مخالف نبود، بلکه برعکس، او شعور را مهم‌ترین ویژگی انسان می‌دانست، ولی معتقد بود که این شعور تا زمانی که از طریق محسوسات به درک چیزی نایل نیاید،"خالی" است. به این ترتیب ممکن نیست"مُثُل" ذاتی انسان باشد. ارسطو بالاخره به طرح خود پرداخته و تکلیفش را با نظر مُثُلی افلاطون روشن کرد. به اعتقاد ارسطو، واقعیت‌ها از پدیده‌های مختلفی تشکیل شده‌است که اتحادی میان"صورت" و "ماده" را نشان می‌دهند. "ماده" در اصل جوهر تشکیل دهندهٔ پدیده هاست و "صورت" مشخصه‌های ویژه پدیده‌ها را نشان می‌دهد. ارسطو به تغییرات طبیعت توجه داشت. ماده بالقوه می‌تواند صورتی داشته باشد. به این ترتیب می‌توان گفت که ماده کوشش و تلاش دارد از قوه به فعل در آید و بر اساس دیدگاه ارسطو هر نوع تغییری در اصل تبدیل یک ماده از قوه به فعل است. اختلاف فلسفه سیاسی ارسطو از افلاطون را چنین می‌توان فورمول بندی کرد: افلاطون خواستار یک انقلاب فرهنگی است و ارسطو نمی‌خواهد با فرهنگ موجود قطع رابطه بکند افلاطون فقط به یک ایده معتقد است و ارسطو به ایده‌های متعدد افلاطون متخصصان را در نظر دارد و ارسطو تمام شهروندان را افلاطون در امر سیاست به فلسفه ماوراء طبیعی (متافیزیک) اعتقاد دارد و ارسطو این باور را ندارد افلاطون تئوری فلسفی خود و عمل کرد اجتماعی را ادغام می‌کند و برای ارسطو فلسفه عملی (practical philosophy) معتبر است. ارسطو مردی در نهایت نظم و ترتیب بود که می‌خواست مفاهیم موجود در اذهان مردم را جمع و جور و مرتب کند. او از همین طریق علم منطق را مطرح کرد و قواعد ریاضی وار و خشکی را برای این علم در نظر گرفت تا به کمک آن‌ها بتوان قضایای منطقی را تعریف کرد. مثلا: " همه جانداران می‌میرند"(گزاره اول)، " ما همه جاندار هستیم"(گزاره دوم)، نتیجه چنین می‌شود که،" ماهم می‌میریم". در این مثال ما بصراحت رابطه میان مفاهیم را می‌بینیم. ارسطو هنگام طبقه‌بندی پدیده‌های موجود در طبیعت، آن‌ها را در مرحلهٔ نخست به دو گروه تقسیم می‌کند. گروه اول را بی جان می‌نامد؛ مانند سنگ و چوب و قطرهٔ آب و پستی‌ها و بلندی‌های زمین. در این دسته از پدیده‌ها امکان تغییر وجود ندارد و به اعتقاد ارسطو تنها از طریق عوامل خارجی می‌توان تغیری در آن‌ها به وجود آورد. گروه دوم جاندار نام دارد که در درون آن‌ها امکان تغییر وجود دارد. به اعتقاد ارسطو، پدیده‌های موجود در طبیعت را می‌توان از نهایت بی جانی تا نهایت جانداری طبقه‌بندی کرد. پس از طبقهٔ کاملاً بی جان، به
ابن بطوطه یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع دریای باروری چهارگوش ال‌کیو۲۱ دهانه‌های ماه
علل اربعه یا علت‌های چهارگانه، به چهار علتی گفته می‌شود که به اعتقاد ارسطو علل اصلی در طبیعت چیزی است. این چهار علت عبارت‌اند از علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی. تنها علت فاعلی را می‌توان به معنی سببیتی که امروزه مراد می‌شود دریافت و به‌طور عام این چهار علت در پاسخ به هر پرسشی از چرایی مطرح می‌شوند. ارسطو ارسطو در کتاب دوم فیزیک و پنجم مابعدالطبیعه، این چهار علت را بیان می‌کند. ارسطو در اینجا چهار مورد را که در قالب پاسخ به یک سؤال چرایی می‌تواند داده شود ارائه می‌کند: علت مادی: چیزی که از آن گرفته شده یا چیز دیگر را تشکیل می‌دهد. مثلاً برنز به‌عنوان علت مادی یک مجسمهٔ برنزی. علت صوری: شکل، فرم و نگرش مربوط به این که چه چیزی به نمایش گذاشته شده‌است. مثلاً شکل مجسمه. علت فاعلی: سبب و منبع اولیهٔ تغییر یا رهایی یعنی صنعتگر و مجسمه‌ساز. علت غایی: فرجام و پایان به این معنا که به چه منظوری است. مثلاً یعنی غایت و پایان پیاده‌روی، کم کردن وزن، تطهیر و مصرف دارو، سلامتی است. برخی معتقدند علل اربعه از دیدگاه ارسطو راه حلّ پرسشی در فلسفه یونان است. پرسش از علت نظم در جهان، بدین معنی که مسئول واقعیت وضع چنین و چنان اشیایی که وجود دارند چیست؟ در معنای ارسطویی هرگاه نظم را علت حکومت بدانیم، این علت را می‌توان به چهار صورت زیر توضیح داد: علت مادی: حکومت از نظم ساخته می‌شود، علت صوری: حکومت باید شبیه نظم شود، علت فاعلی: نظم، حکومت را تولید می‌کند/می‌سازد. علت غایی: هدف غایی و نهایی رقابت، نظم است. فلسفهٔ اسلامی فارابی تلاش می‌کند تا مفاهیم ارسطویی را به زبان خودش نه آن گونه که ارسطو می‌گفت بیان کند. وی در بحث علل اربعه در کتاب تحصیل السعاده به بازگویی علل اربعه‌ای می‌پردازد که در کتاب الطبیعه (فیزیک ارسطو) مطرح شده‌اند. در این کتاب او نشان می‌دهد که با مفهوم ارسطویی علل اربعه کاملاً آشنا است، ولی همچنان به دنبال ارائهٔ تفسیر خودش از علل اربعه است و به جای واژهٔ اسباب که پیش‌تر حنین بن اسحاق گزیده شده بود، مبادی را به‌کار می‌برد. در میان علل اربعه برای افلاطون و ارسطو، علت صوری اهمیت بیشتری دارد به‌طوری که، فی‌المثل، بخش زیادی از کتاب مابعدالطبیعهٔ ارسطو به نشان دادن صورت و وجه ممیزهٔ اشیاء می‌پردازد. در تمامی کتاب مابعدالطبیعه توجه چندانی به علت فاعلی نشده، بلکه ارسطو علت فاعلی را نیز تبدیل به علت صوری می‌کند و بررسی می‌کند. این درحالی‌است که ابن‌سینا به خلاف تبیین صورت، تبیین وجود می‌کند و لذا توجه او اساساً به علت فاعلی است. از این حیث است که پرسش اساسی ارسطو پرسش از چگونگی و پرسش ابن‌سینا از چرایی است. پانوشت‌ها منابع اسماعیلی ایولی، علی (۱۳۸۳)، یک کتاب در یک مقاله، پژوهش‌های فلسفی - کلامی، شماره ۱۹، بهار ۱۳۸۳، صص ۱۸۱ تا ۲۰۳. لک‌زایی و کیخا، درباب چیستی علل اربعه، دسترسی در ۶ ژوئیه ۲۰۰۹. طالب‌زاده، سید حمید (۱۳۷۹)، تأثیر تفکر فیلسوفان اسلامی بر فلسفه مغرب زمین (۱)، رشد آموزش معارف اسلامی، شمارهٔ ۴۱، بهار ۱۳۷۹، صص ۳–۹. S. Marc (2006)، Cohen, The Four Causes, Accessed on July 6, 2009. Kennedy-Day, Kiki, Aristotelianism in Islamic Philosophy, Also translated in Persian
ببیلیر یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع دریای آرامی چهارگوش ال‌کیو۱۲ دهانه‌های ماه
دربارهٔ چه می‌اندیشی؟ آلبومی از هنرمند اهل لبنان نانسی عجرم است که در سال ۲۰۰۸ میلادی منتشر شد. منابع آلبوم‌های ۲۰۰۸ (میلادی) آلبوم‌های نانسی عجرم
دسلندرس یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۲۶ دهانه‌های ماه
‌چرتین یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۲۹ دهانه‌های ماه
dadcbc02-6f8b-47b5-afd5-db44f21ab98a
شعر
سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند، اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‌های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی» «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آن‌ها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند، شعر کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است». اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد. تعریفی که بر اساس آن اثیر الدین اخسیکتی و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و مهدی اخوان ثالث و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند».آرش آذرپیک معتقد است: شعر دارای وجودی قائم به ذات نیست، بلکه تنها مجموعه‌ای از رویکردهای متفاوت در ساحتی خاص از دنیای بی‌پایان هنری کلمه است، بنابراین، هستی شعر، داستان، نمایش نامه، شطح، متون منثور هنری و… کاملاً وابسته به سرمنشأ و مادر همهٔ آنها یعنی دنیای بی‌پایان وجود کلمه است، و شناخت هیچ ‌کدام از این رودخانه‌ها (شعر، داستان و…) هرچقدر عظیم، بدون معرفت عمیق به سرچشمهٔ آنها (کلمه) شبیه آب در هاون کوبیدن است. و اینکه تمام تعاریفی که تاکنون از شعر شده نتوانسته‌است، به هیچ وجه حق مطلب را ادا کند، به خاطر این است که شعر را وجودی مستقل از جهان بی پایان کلمه انگاشته‌اند. تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر اگرچه شرط لازم (حداقل) شعر را دربردارند، اما شرط کافی (حداکثر) را دربر نمی‌گیرند. یعنی بیشتر ناظر به عناصر صوری و فیزیکی شعر هستند، نه جوهرهٔ درونی و متافیزیکی آن. حقیقت درونی شعر، نه تعریف‌پذیر، نه ترجمه‌پذیر و نه نقدپذیر است. به این معنی شعر خود زندگی یعنی تجربهٔ زیستن است. پس مانند خود زندگی، مقول به تشکیک و دارای مراتب و مدارج عالی و سافل است، شعر هم شور محض است مثل ترانه‌های فایز دشستانی، هم شعور محض مانند قصاید ناصرخسرو و هم آمیزه‌ای از شور و شعور مانند شعر حافظ.اما باید دانست که همین کوشش‌ها در راستای تعریف و توصیف شعر، خود باعث پدیدار شدن مکتب‌های گوناگون ادبی شده‌است. بدیع و بیان، معانی و بلاغت از درون گفتگوهای ادبی سر برون آورده‌اند.
کدام افراد شعر را نتیجه الهام می‌دانستند؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "سقراط و افلاطون" ] }
اقوال و معانی می‌پردازیم که حکیم (ارسطو) در صناعت شعر اثبات کرده‌است، بدون این که قصد بیان تمام مطالب را دربارهٔ شعر داشته باشیم. زیرا خود حکیم نظراتش را در صنعت مغالطه تکمیل نکرده‌است (... فضلا عن القول فی صناعة الشعر)». اختلاف نظر در تعریف شعر در حقیقت باید گفت که تعاریف بسیاری در این زمینه وجود دارد که از همان گذشته‌های دور، گاه با هم در تضادند و یکدیگر را نقض می‌کنند. افلاطون، شعر را از جهت اخلاقی زیان‌آور و ویران‌گر می‌دانست و از دیدگاه معرفت‌شناسانه آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می‌پنداشت. او ارزش زیبایی‌شناسانی ادبیات را در نظر نمی‌گرفت یا ناچیز می‌شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیات نگاه می‌کرد. ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتقادات، رسالهٔ فن شعر را به رشتهٔ تحریر درآورد. از دید ارسطو ادبیات، اعم از نثر و نظم و شعر، همچون سایر هنرهای دیگر، بر مبنای دو شالودهٔ اساسی بنیان گرفته‌است. یکی از این شالوده‌ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی‌اش به توازن، هماهنگی و ریتم است. ارسطو عقیده دارد که تکامل هجوسرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیات شد که آن را «اوزان ایامبیک» نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیات شد؛ تکامل ستایش‌سرایی منجر به «اوزان هروییک» شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه‌ای از حماسه‌سرایی به گونه‌ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد. همان‌طور که اشاره شد، در هر دوره‌ای شاعران و منتقدان و پژوهش‌گران سعی در ارائهٔ تعریفی از شعر بوده‌اند و با این همه تفاوتی کلی بر سر تعریف شعر وجود ندارد. کوروش صفوی در گفتگویی به دشواری برای یافتن تعریفی برای شعر اشاره کرده و می‌گوید: سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند، اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‌های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی» «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آن‌ها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند، شعر کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است». اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد. تعریفی که بر اساس آن اثیر الدین اخسیکتی و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و مهدی اخوان ثالث و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند». آرش آذرپیک معتقد است: شعر دارای وجودی قائم به ذات نیست، بلکه تنها مجموعه‌ای از رویکردهای متفاوت در ساحتی خاص از دنیای بی‌پایان هنری کلمه است، بنابراین، هستی شعر، داستان، نمایش نامه، شطح، متون منثور هنری و… کاملاً وابسته به سرمنشاء و مادر همهٔ آنها یعنی دنیای بی‌پایان وجود کلمه است، و شناخت هیچ ‌کدام از این رودخانه‌ها (شعر، داستان و…) هرچقدر عظیم، بدون معرفت عمیق به سرچشمهٔ آنها (کلمه) شبیه آب در هاون کوبیدن است. و اینکه تمام تعاریفی که تاکنون از شعر شده نتوانسته‌است، به هیچ وجه حق مطلب را ادا کند، به خاطر این است که شعر را
الهام ملک‌پور ارشلو () یا الهام ملک‌پور () شاعر، نویسنده و فعال حقوق بشر است. او در شهر کرمان در ایران متولد شده و نیمه‌بینا است. شرح حال الهام در مرداد سال ۱۳۶۳ و در ایران متولد شد. او نیمه‌بینا است و از دانشگاه کرمان در رشتهٔ ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل شده‌است. الهام تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه یورک انگلیس ادامه داد و اکنون در هلند زندگی می‌کند. گرچه که ملک‌پور به عنوان فعال حقوق اقلیت‌های جنسی، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان بسیار فعال است اما خود را به‌عنوان نویسنده و شاعر معرفی می‌کند. ملک‌پور در شهریور ۱۳۹۰ به خاطر تهدیدهای جانی ایران را ترک کرد. او از سال ۱۳۹۴ عضو انجمن جهانی قلم در کشور هلند است. الهام از سال ۲۰۱۵ تا ژوئیه ۲۰۱۸ عضو هیئت مدیرهٔ بنیاد ژوپی‌آ بود. کتاب‌ها الهام اولین دفتر شعر خود را به نام «که جامائیکا هم کشوری است…» در سال ۱۳۸۵ در ایران منتشر کرد. ملک‌پور همچنین نویسندهٔ کتاب «صندلی برای نشستن» «تاریخ‌نگاری گروه هومان» و «منقار در گوشت بی‌مهره» است. از مجموعه‌های منتشر شدهٔ دیگر او می‌توان به «چشم مسلح»، «گوشه‌بازی»، «بستنی» و «کتاب‌خور» اشاره کرد. او همچنین با اسم مستعار پرند شوشتری دفتر شعر «دستی‌ست که بر گردن یاری بوده‌است» را به چاپ رسانده‌است. منابع __نمایه__ افراد ال‌جی‌بی‌تی اهل ایران افراد زنده روزنامه‌نگاران اهل ایران زادگان ۱۹۸۳ (میلادی) شاعران ال‌جی‌بی‌تی شاعران زن اهل ایران فعالان حقوق بشر اهل ایران فعالان حقوق زنان اهل ایران فعالان حقوق همجنس‌گرایان در ایران فعالان زن حقوق شهروندی مقاله‌های خرد شاعر خاورمیانه‌ای مقاله‌های خرد نویسندگان ایرانی
در شعر باعث می‌شود شعر ارزش خود را از دست بدهد. چون شاعر نمی‌خواهد شعرش حاوی امید و آرزو و خواهشی باشد محتوای شعر پارناسین‌ها آکنده از ناامیدی و یاس و بدبینی است. در واقع فقط شعر را برای زیبایش می‌گویند نه برای انتقال هدفی خاص. عقاید پارناسین‌ها هنر تنها دلیل برای زندگی کردن: به نظر پیروان مکتب پارناس انسان در این دنیا با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند و تنها هنری که عاری از هرگونه هدف فلسفی و سیاسی و اجتماعی و اخلاقی باشد و تنها به بعد زیبایی شناختی توجه کند می‌تواند روح انسان را آرامش بخشد. هنر برای هنر: از نظر پیروان این مکتب هنر را باید فقط برای خودش تحسین نمود، مانند خدایی که فقط باید به خاطر خودش پرستش شود از هنر نیز نباید انتظار سود و منفعتی داشته باشیم و در آن فقط باید به دنبال زیبایی باشیم. آن‌ها با هر گونه ذهنیت‌گرایی مخالف بودند و زیبایی قالب و بیان را برتر از محتوا می‌دانستند. زیبایی پرستی: از نظر پارناسی‌ها تنها یک نخبه است که ارزش زیبایی را درک می‌کند و تنها یک دیوانه است که نمی‌تواند زیبایی را درک کند. از این رو شاعران این مکتب در شعرهای خود فارغ از هرگونه پیامی به دنبال عناصر زیبایی اشعارشان در مصراع‌ها و قافیه‌های متوازن بودند. توجه و الهام‌گیری از هنرهای تمدن‌های باستانی: پیروان این مکتب به آثار و هنرهای یونان باستان و روم باستان علاقه زیادی داشتند و آن‌ها را دارای زیبایی ایدئال مدنظر خود و موجب آرامش انسان و جاودانه می‌دانند. از این رو این تمدن‌ها را الگوی مناسب برای خود از لحاظ زیبایی و فلسفی می‌دانند. در ادبیات نیز پارنسین‌ها به ادبیات کلاسیک که جنبهٔ ذهنی ندارد متمایل هستند. دخیل نکردن احساسات شخصی در شعر: از نظر پارنسین‌ها دخیل کردن عواطف و احساسات و عشق شخصی در شعر باعث بی‌ارزش شدن شعر و همچنین امری ناپسند است. پس باید برای رسیدن به زیبایی و هنر جاودانه به بیان احساسات غیر شخصی پرداخت. ارج نهادن به کار سخت: پیروان این مکتب به الهامات شاعرانه اعتقادی نداشتند و معتقد به انجام کار سخت و درگیر شدن با مشکلات برای رسیدن به زیبایی ظاهر بودند. یاس و ناامیدی: پارناسین‌ها شعر را یک هنر مشکل و سخت می‌دانند و بیان زیبایی را ایده‌آلی می‌دانند که افراد عامی و توده مردم از درکش عاجزند. به نظر آنان زندگی وهم و خیال و جریان بی پایان حوادث است و نسبت به زندگی و جامعه‌اشان به دیده یاس و ناامیدی و بدبینی می‌نگرند. به نظر آن‌ها هیچ چیز وجود ندارد حتی خدا—تنها مرگ است که وجود دارد. در این ارتباط دو ویل می‌گوید: بدی زاییده زندگی است. پس از این رو باید تا حد امکان کم زندگی کرد باید هیجان را در خود کشت و گریبان را از دست بیماری امید نجات داد و روح را از تمام آرزوها و هوس‌ها دور نگاه داشت. منابع جنبش‌های ادبی گونه‌های ادبی سبک‌های شعر شعر فرانسه نمادگرایی (هنر)
بعدازظهر یک فان () شعری است از نویسنده فرانسوی استفان مالارمه. این شعر، از مشهورترین آثار وی و یکی از شناخته‌شده‌ترین آثار در تاریخ نمادگرایی در ادبیات فرانسه است. پل والری آن را بزرگ‌ترین شعر فرانسوی می‌داند. شعر مالارمه، الهام‌بخش اثر ارکسترال کلود دبوسی و باله واتسلاو نیژینسکی بوده است. این دو اثر، از آثار مهم و شاخص جنبش هنر نوگرا به حساب می‌آیند. منابع اشعار استفان مالارمه شعرهای ۱۸۷۶ (میلادی) شعرهای فرانسوی
موز (اسطوره)، زئوس خدای خدایان یونان ۹ دختر داشت که میوز نامیده می‌شدند. در ادبیات و موسیقی میوز به معنای شخص الهام‌بخش و الهه شعر و موسیقی به کار رفته است. جهت مطالعه بیشتر مقاله الهه شعر و موسیقی را ببینید. میوز (گروه موسیقی) نام یک گروه راک انگلستانی است. میوز نام یک مرحله تولید مثل در سلول جانداران است. میوز در پزشکی نام دیگر مردمک‌تنگی است.
کسری روستایی است در شهرستان کوهرنگ، بخش بازفت، استان بختیاری جستارهای وابسته منابع روستاهای شهرستان کوهرنگ
جله کران یک روستا در ایران است که در استان اردبیل شهرستان نمین واقع شده‌است. منابع پیوند به بیرون روستاهای شهرستان نمین
باشگاه رفته بوده‌است. او خاطرنشان کرد در مدت ۲ سال که مربی الهام شیخی بوده، هیچ بیماری خاصی نداشته و سرزنده و شاد بوده‌است. آسو جواهری، داور بین‌المللی فوتبال ضمن بازنشر عکس الهام شیخی در اینستاگرام نوشت: امیر قلعه‌نویی، مربی فوتبال، دربارهٔ درگذشت الهام شیخی و عدم تعطیلی بازی‌های ورزشی گفت: کوروش بازیار، کارشناس فوتبال در برنامه سوت، دربارهٔ شیوع ویروس کرونا در ایران و برگزاری بازی‌های لیگ برتر گفت: «برگزاری این بازی‌ها، بازی با جان بازیکنان است و مرگ الهام شیخی این موضوع را نشان داد.» بسیاری از اعضای خانوادهٔ ورزش زنان ایران، با وجود این‌که الهام شیخی یک بازیکن در سطح حرفه‌ای کشور نبود، او را جزئی از خود و خود را در غم خانواده‌اش شریک دانستند. تمامی اعضای خانوادهٔ الهام شیخی تحت قرنطینه قرار گرفته و نتوانستند در مراسم تدفین فرزندشان شرکت کنند. مهدی رستم‌پور، خبرنگار ورزشی با توجه به حواشی پس از درگذشت الهام شیخی، در یادداشتی به تهیهٔ ویدئوی تکذیب درگذشت او واکنش نشان داد. مهدی رستم‌پور در بخشی از یادداشت خود که با «شرم کنید!» آغاز می‌شود نوشت: «در فاجعه دختر آبی نیز یکی دیگر را چهره کردید که من زنده‌ام چرا دوستان و خانواده‌ام را نگران می‌کنید!» او می‌افزاید: جستارهای وابسته قربانیان و مبتلایان سرشناس دنیاگیری کووید ۱۹ در ایران منابع اهالی قم بازیکنان فوتسال زن اهل ایران درگذشتگان ۱۳۹۸ درگذشتگان به علت دنیاگیری کووید–۱۹ در ایران زادگان ۱۳۷۵
نتایج رتبه‌بندی نهایی منابع مقاله‌های ایجاد شده توسط ایجادگر کشتی در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۴
شیروینتا () رودی است که در لیتوانی جریان دارد. منابع رودهای لیتوانی
e92d2493-28d7-4ebb-aea0-72e8d8448398
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
قدیمی ترین اشعار هندی به چه زبانی است؟
false
{ "answer_start": [ 1008 ], "text": [ "سانسکریت ودایی" ] }
ریگ‌ودا مجموعه‌ای از اشعار و سرودهای مذهبی هندو به زبان سانسکریت ودایی است و یکی از چهار متن اصلی در مجموعهٔ شنوده‌های (شروتی) مقدس هندوئیسم یعنی وداها و کهن‌ترین بخش آن است که احتمالاً حدود سال‌های ۱۷۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد در منطقهٔ شمال غربی شبه‌قاره هند تألیف شده‌است. ریگ‌ودا از کهن‌ترین متون به زبان‌های هندواروپایی است و از نظر زبان‌شناسی و محتوایی پیوند نزدیکی با اوستا دارد. این کتاب شامل ۱۰۱۷ قطعه شعر و ۱۰۵۰۰ بیت است و برخی از بیت‌های آن امروزه نیز در دعاهای مراسم دینی هندو استفاده می‌شود و به این خاطر این متن یکی از کهن‌ترین نوشته‌های بشری است که هنوز کاربرد دارد. در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌ودا که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد. جامعه طبقاتی در تمثیل مشهوری در ریگ‌ودا آدمیان به چهار «وارنا» (کاست، گونه، طبقه) تقسیم می‌شوند: «در عالم آفرینش، برهمنان و کاهنان سر، فرمان‌روایان و رزم‌آوران بازوها، بازرگانان و پیشه‌وران کمر، و کارگران و بندگان پاهای اندامواره اجتماعی به‌شمار می‌روند». منابع B. van Nooten and G. Holland, Rig Veda. A metrically restored text. Cambridge: Harvard Oriental Series 1994 پیوند به بیرون Stausberg, Michael, “Hinduism and Zoroastrianism”, in: Brill’s Encyclopedia of Hinduism Online, Consulted online on 2۰ اوت ۲۰۱۹ <http://dx.doi.org/10.1163/2212-5019_beh_COM_9000000151> ریگ‌ودا حافظه جهانی ثبت‌شده متون هندو هندوگرایی منابع دین‌های باستانی ایرانی
(هزاره ۳ پ‌م - هزاره ۲ پ‌م - هزاره ۱ پ‌م - هزاره‌های دیگر) رویدادها آغاز عصر آهن در خاور نزدیک باستان. انقراض دولت سومریان به دست تمدن ایلام. بزرگ شدن بابل در اواخر این دوره (تاریخ ایران) فرهنگ‌ها در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌ودا که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد. تغییرات آب و هوایی شخصیت‌های برجسته اختراعات، اکتشافات، نوآوری‌ها سده‌ها سده ۲۰ پ. م سده ۱۹ پ. م سده ۱۸ پ. م سده ۱۷ پ. م سده ۱۶ پ. م سده ۱۵ پ. م سده ۱۴ پ. م سده ۱۳ پ. م سده ۱۲ پ. م سده ۱۱ پ. م پانویس پیوند به بیرون هزاره ۲ (پیش از میلاد) هزاره‌ها
زبان‌هایی که در هند صحبت می‌شود متعلق به چندین خانواده زبانی هستند. مهم‌ترین و اصلی‌ترین آنها زبان‌های هندوآریایی هستند که توسط ۷۸٫۰۵٪از مردم هند صحبت می‌شود. همچنین زبان‌های دراویدی توسط ۱۹٫۶۴٪ هندی‌ها استفاده می‌شود. زبانهای باقیمانده که توسط ۲٫۳۱٪ از جمعیت هند صحبت می‌شود شامل زبان‌های آستروآسیایی، چینی-تبتی، کرا-دای و چند زبان مشابه و زبان تک‌خانواده هستند. هند با ۷۸۰ زبان دومین کشور از لحاظ تعداد زبان در دنیا بعد از پاپوآ گینه نو با ۸۳۹ زبان می‌باشد. با توجه به سرشماری هند در سال ۲۰۰۱، هند ۱۲۲ زبان اصلی و مهم و ۱۵۹۹ زبان‌های دیگر دارد، اما منابع دیگر، آمارهای متفاوتی را نشان می‌دهد که این مسئله مربوط به تفاوت‌های تعاریف زبان و گویش است. در سرشماری ۲۰۰۱ گزارش شده حدود ۳۰ زبان توسط بیش از یک میلیون بومی استفاده شده و ۱۲۲ زبان دیگر توسط بیش از ۱۰۰۰۰ نفر از مردم صحبت می‌شود. دو زبان میانجی مهم‌ترین نقش را در تاریخ زبانی هند بازی می‌کنند: فارسی و انگلیسی. فارسی‌زبان رسمی در دادگاه‌ها در دوران امپراتوری گورکانی هند بوده‌است. این زبان مدت زیادی به عنوان زبان اداری و رسمی بوده و برای قرن‌ها نقش مهمی ایفا می‌کرده تا زمانی که استعمار انگلیس بر هند تسلط می‌یابد و زبان انگلیسی تبدیل به مهم‌ترین زبان در هند می‌شود. این زبان در تحصیلات عالیه در بسیاری نواحی دولتی هند بکار گرفته می‌شود، البته زبان هندی متداول‌ترین زبان مورد استفاده در هند امروزی می‌باشد؛ و نقش زبان میانجی بین شمال و نواحی مرکزی هند را ایفا می‌کند. تحرکات ضد هندی در جنوب هند بخصوص در ایالت تامیل نادو و کارناتاکا، بنگال غربی، آسام، پنجاب، و سایر نواحی غیر هندی وجود داشته که البته شروع به توجه به زبان هندی در این نواحی نیز آغاز شده‌است. تاریخچه زبانهای جنوب هند از زبان‌های دراویدی سرچشمه گرفته‌اند. زبان دراویدی بسیار قدیمی است و به چهار گروه تقسیم می‌شود: شمال، مرکز، جنوب مرکزی و جنوب دراویدی. زبان‌ها و گویش‌های دیگر آمار سال ۲۰۰۱ از زبان‌ها و گویش‌های دیگری که بیش از یک میلیون گویشور داشته و بیشتر آنها در زیرمجموعه زبان هندی طبقه‌بندی می‌شود: جستارهای وابسته زبان‌های رسمی هند زبان فارسی در هند سرایندگان ایرانی در شبه‌قاره هند نقش پارسی بر احجار هند زبان‌های پاکستان برنامه هشتم قانون اساسی هند منابع آمارگیری‌های نفوس هند
آینو به موارد زیر اشاره دارد: مردم و فرهنگ قوم آینو (ژاپن) زبان آینو (ژاپن) قوم آینو (چین) زبان آینو (چین) داستان آینور
زمستون می‌تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد: زمستون (ترانه) ترانه‌ای از خواننده قدیمی ایرانی، افشین مقدم زمستون (آلبوم) آلبومی از خواننده قدیمی ایرانی، افشین مقدم زمستان فصل چهارم سال
کرده بود. در زبان هو-چانک، نام قبیله آنها به معنی «صدای بلند» است، چون آنها براین باور هستند که زبان آنها، زبان اصلی خانواده زبان‌های قبیله‌ای آنها است. با این حال، اوجیبوی یک نام نه چندان خوشایند برای آنها انتخاب کرده بود، وینباگو یا «مردمان آب‌های خوشبو» که به فرانسوی به معنی «پوانتها یا پوانها» ترجمه شده بود. این نامی که آنها بر این قوم گذاشته بودند به نحوی تحقیرآمیز بود، اما با این حال، آنها نمی‌دانستند که نیکولِت تصور می‌کرد که این مردم باید از اقیانوس‌اطلس یا از نزدیک آن باشند و آنها می‌توانند، تماس مستقیم با چین برقرار نمایند. نیکولِت سفیر فرانسه در میان مردمان هو-چانک شد. او لباس‌های به رنگ روشن می‌پوشید و دو تپانچه با خود حمل می‌کرد تا اقتدار خود را به نمایش بگذارد. مردمان هو-چانک از اینکه او مراسم آنها را به نمایش می‌گذاشت، تقدیر می‌نمودند. با کمک برخی راهنمای‌های هو-چانک، نیکولِت به رود فاکس پایین شد تا ویسکانسین قایق را حمل کرد و به امداد رود تا زمانی که رود شروع به پهن شدن نمود، سفر کرد. او که کاملاً مطمئن شده بود در نزدیکی دریا رسیده‌است، سفر خود را توقف داده و به کبک بازگشت تا از اکتشاف گذرگاهی به «دریای جنوب» گزارش دهد، اما او نمی‌دانست که با توقف خود اکتشاف قسمت علیای رود می‌سی‌سی‌پی را از دست داده بود. مناقشه اخیر در قرن‌های خیر، برخی گزارش سنتی رسیدن نیکولِت به گرین‌بی را زیر سؤال برده‌اند، آنها می‌گویند که نیکولِت به دنبال یافتن راهی به چین نبود، لباس چینی بر تن نمی‌کرد و با مردمان پوان در رید بانکس دیدار نکرده بود. رونالد استیبی پیشنهاد نمود که نیکولِت حتی به دریاچه میشیگان نرفت، بلکه پوان‌ها در واقع مردمان آلگونکوئین بودند و نیکولِت آنها را در خلیج کیویناو، میشیگان ملاقات نمود. نانسی اوستریچ لوری از موزه عمومی میلواکی – همراه با پاتریک جی. جونگ از مدرسه مهندسی میلواکی (ویدئوهای PBS، «تجدید نظر در مورد سفر ژان نیکولِت به ویسکانسین») – نتیجه‌گیری نمود که نیکولِت در واقع مردمان پوان را در نزدیکی منامنی، میشیگان ملاقات نمود. هرچند مردمان منامنی و پوان‌ها دو قبیله متفاوت بودند، اما آنها باهم متحد بوده و به‌طور مشترک گذرگاهی که به گرین‌بی منتهی می‌شد را در کنترل داشتند. همچنین، مردمان منامنی ممکن است به عنوان ترجمان نیکولِت هنگام مذاکره با مردمان پوان عمل کرده باشند. لوری و جونگ پیشنهاد می‌کنند که، هدف اصلی مأموریت نیکولِت همانا تأمین صلح میان فرانسه جدید و مردمن پوان و تشکیل یک ائتلاف بر علیه مردمان ایروکوا بود. مرگ ژان نیکولِت هنگامی که در امتداد رودخانه سن‌لوران سفر می‌کرد، قایق‌اش در جریان یک طوفان واژگون شد و او در رودخانه غرق شد. منابع Brook, Timothy (1998), The Confusions of Pleasure: Commerce and Culture in Ming China, Berkeley: University of California Press. پیوند به بیرون Biography at the Dictionary of Canadian Biography Online The Canadian Encyclopedia - Jean Nicollet de Belleborne Jean Nicollet de Belleborne (French) "MHS Resources: History in Winnipeg Streets" افراد فرانسه نو کاوشگران اهل فرانسه درگذشتگان ۱۶۴۲ (میلادی) زادگان ۱۵۹۸ (میلادی) کاوشگران آمریکای شمالی اهل فرانسه کاوشگران ایالات متحده آمریکا کاوشگران سده ۱۷ (میلادی) کاوشگران کانادا نیکوله، کبک
و اصفهان صائب تبریزی در غزلیات خود به مولد (جای ولادت) خود اشاره کرده‌است: مدرس تبریزی در ریحانة الادب، صائب را تبریزی الاصل و اصفهانی المولد و المنشأ و المدفن معرفی می‌کند. در اشعار او از اصفهان به عنوان وطن یاد شده‌است: او همچنین خاستگاه شعر خود را اصفهان می‌داند: نمونهٔ غزل‌ها نمونه غزل پارسی یک نمونه دیگر صائب در وصف شهرش اصفهان ابیاتی زیادی سروده: به جای لعل و گوهر از زمین اصفهان صائب به ملک هند خواهد برد این اشعار رنگین را زنده می‌گردند از گفتار او دلمردگان کلک صائب اصفهان را زنده رود دیگرست خامه صائب ز بس شیرین زبانی پیشه کرد سرمه زار اصفهان را شکرستان کرده‌است درین غزل به تأمل نگاه کن صائب که بهترین غزلهای اصفهان من است یاد بغداد و طواف مرقد شاه نجف از دل صائب حضور اصفهان را می‌برد اصفهان چشم جهان گر نیست صائب از چه رو سرمه نتوانست از خاک صفاهان بگذرد؟ آنچه از آب و گل مازندران بر ما گذشت گرد و خاک اصفهان را توتیا خواهیم کرد! هر نمازی کز صراحی در صفاهان فوت شد بی هوای ابر در اشرف قضا خواهیم کرد نمونه غزل ترکی پیوند به بیرون اشعار برگزیدهٔ صائب تبریزی موج شراب و موج آب بقا یکی‌ست ، صائب تبریزی، شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی دیوان کامل اشعار صائب تبریزی پانویس منابع امیری فیروزکوهی، سیدکریم. مقدمه بر دیوان صائب با حواشی و تصحیح بخطّ خود آن استاد، انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، ۱۳۴۵ کریمی، دکتر امیربانو. دویست و یک غزل صائب، انتشارات زوّار، چاپ سوّم، تهران، ۱۳۷۱ قهرمان، محمد. مجموعه رنگین گل (گزیده اشعار صائب تبریزی)، انتشارات سخن، چاپ اول، تهران، زمستان ۱۳۷۱ دائرةالمعارف فارسی (به سرپرستی غلامحسین مصاحب) اهالی تبریز درگذشتگان ۱۶۷۷ (میلادی) زادگان ۱۵۹۲ (میلادی) زادگان ۱۶۰۱ (میلادی) شاعران اهل تبریز شاعران دوره صفویان شاعران سبک هندی شاعران سده ۱۷ (میلادی) اهل ایران شاعران فارسی‌زبان اهل ایران شاعران فارسی‌زبان سده ۱۱ (قمری) شاعران فارسی‌زبان
شعر فارسی است که وی را در ردیف ممتازترین شاعر غزل‌سرا در حوزهٔ غزل امروز نئوکلاسیک قرارداده‌است. غزل‌های شیون، شیوهٔ تخیل و فکرپردازی شاعران سبک هندی، تشبیهات، استعارات، تصاویر و زبان امروزی همراه با تمثیل، ترکیب‌سازی، مضمون‌یابی و پارادوکس‌های زیبایی را در خود دارد که البته همهٔ اینها در کنار عناصر بومی و چه با اصطلاحات و ترکیبات زبانی گیلک، همانند: این سفر (این دفعه)، وعده خلافی، خرسخواری، تن شده، چموش پا تاوه و … به واقع دیده می‌شود که کلمات را به راحتی دستکاری می‌کند و با آن‌ها فضای تخیلی می‌سازد. در غزل‌های او حتی قافیه‌ها بسیار طبیعی و زیبا بجا می‌نمایند. خود او می‌گوید: وزن و قافیه و ردیف اگر اندیشیده آید پوشال کم بهایی است که خار کنی را به کار نمی‌رود. تشخیص زبانی او مربوط به گزینش لطیف‌ترین واژه‌ها رایج است و ناخودآگاه از واژه‌های خشک و خشن پرهیز می‌کند. وی بلاغت را با تخیل و زیبایی در کنار هم نشانده‌است، به ویژه که سراسر اشعار و مجموعه‌های او هوای شمال را دارد و فضای گیلان را می‌توان در شعر او به وضوح مشاهده کرد. این گونه بوم‌گرایی که از عناصر سبکی اوست، یکی از محصولات نوگرایی نیمایی است که شاعر را با محیط خویش پیوند می‌دهد. در کنار غزل در حوزهٔ اشعار کلاسیک، رباعی، دو بیتی، مثنوی و قصیده از جمله طبع‌آزمایی‌های شاعر بوده‌است که همواره با توجه به ظرفیت قالبها شاهد توانمندیها و موفقیتهای شیون هستیم. امّا اشعار نو و اشعار سپید از پر دغدغه‌ترین لحظه‌های سرودن شاعر بوده‌است که چهرهٔ دیگر شاعر را در این قالب به خوبی می‌بینیم که چقدر از ظرفیتهای بیانی، زبانی، عاطفی و … شاعر را با خود به همراه داشته‌است تا بدان پایه که شاعری با آن همه غزل‌های زیبا و دلنشین گرایش خاصی به سرودن اشعار سپید نشان می‌دهد. پیش پای برگ (برگزیده اشعار): این مجموعه شعر برگرفته و برگزیده اشعار فارسی شاعر از قالب غزل، مثنوی، رباعی، دو بیتی، نو و سپید از اواخر دههٔ چهل تا اوایل دهه هفتاد سال‌های شاعری شیون است. ناشر: شاعر، چاپ اول بهار ۱۳۷۴. یک آسمان پرواز (برگزیده اشعار): این مجموعه شعر برگرفته و برگزیده اشعار فارسی شاعر از قالب غزل، رباعی، دو بیتی، شعر نو، شعر سپید از اواخر دههٔ چهل تا اوایل دهه هفتاد سال‌های شاعری شیون است. ناشر: شاعر، چاپ اول بهار ۱۳۷۴. از تو برای تو: این مجموعه در برگیرندهٔ غزل، رباعی، دو بیتی، مثنوی سرودهٔ شاعر است، به کوشش: حامد فومنی. ناشر: خجسته، چاپ اول ۱۳۷۸، ناشر چاپ دوم ثالث رودخانه در بهار: این مجموعه در برگیرندهٔ اشعار سپید شاعر همراه با مقدمه‌ای از شیون در باب دیدگاه وی از شعر و زبان شعری است، به کوشش: حامد فومنی، ناشر: خجسته، چاپ اول ۱۳۷۸.ناشر چاپ دوم ثالث کوچه باغ حرف: این مجموعه در برگیرندهٔ کلیهٔ اشعار شاعر در قالب رباعی است که در یک کتاب گردآوری و تدوین شده‌است، به کوشش: حامد فومنی. ناشر: هدایت، چاپ اول ۱۳۸۲. خیاله گرده گیج (پرسه خیال): مجموعه شعر گیلکی همراه با آوانگاری و برگردان فارسی و توضیح و تشریح لغات و اصطلاحات گیلکی که در آغاز این کتاب به قلم شمس لنگرودی، حافظ موسوی، دکتر احمد ابومحبوب، دکتر علیرضا حسن زاده نظرات و دیدگاه‌های این شخصیت‌ها
هندوستانی‌ها یا مردمان هندی گروهی چندنژاده هستند که در منطقه‌ای به نام کمربند هندی، در حد فاصل میان جلگه گنگ تا هیمالیا و ویندیا می‌زیند. هندوستانی‌ها به چندین زیرگروه زبانی و فرهنگی تقسیم می‌شوند. هندوستانی‌ها بیشتر در بهار، اوتار پرادش، اوتاراکند، هاریانا، مادیا پرادش و دهلی زندگی می‌کنند و به یکی از زبان‌های هندوستانی، هندی و اردو سخن‌می‌رانند. پیوستگی این مردمان بیشتر زبانی است تا قومیتی. جستارهای وابسته زبان هندوستانی مردمان هند منابع Wikipedia contributors, "Hindustani people," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Hindustani_people&oldid=657724636 (accessed May 15, 2015). اقوام در هند اهالی هند
را نمونه‌ای از یک ردیف ابتدایی دانسته‌است. در یکی از اشعاری که ابن خردادبه نقل کرده و به باربد منسوب کرده نیز واژه‌ای تکرار شده که حالت ردیف‌گونه دارد. این شعر در مدح خسرو پرویز است و واژهٔ «خرشیذ» در آن مانند یک ردیف تکرار شده‌است اگر چه قافیهٔ دیگری ندارد. همچنین در منظومهٔ «درخت آسوریک» که به زبان پارتی یا پهلوی اشکانی سروده شده اما امروزه نسخهٔ پهلوی آن در دسترس است، عبارت «مَن کَرِند» پس از قافیهٔ «از» تکرار شده که می‌توان آن را نوعی ردیف دانست. قدیمی‌ترین شعری که حالت ردیف‌گونه در آن دیده می‌شود در کتیبه‌های هخامنشی است که در آن واژهٔ «ادات» به صورت ردیف به کار رفته‌است: عبدالحسین زرین‌کوب با استناد به بیت زیر، پیدایش ردیف را به دورهٔ پیش از اسلام نسبت می‌دهد؛ این بیت احتمالاً قدیمی‌ترین نمونهٔ استفاده از ردیف پس از قافیه است: در قدیمی‌ترین اشعار مردمی فارسی نیز نشانه‌هایی از ردیف دیده می‌شود. از جمله، در شعر زیر از یزید بن مفرغ، که از قدیمی‌ترین شعرهای فارسی و جوشیده از میان مردم دانسته می‌شود، مصراع‌های اول و سوم هم قافیه و هم ردیف دارند: در شعر زیر از هجویه‌های خراسانی نیز که مربوط به قرن سوم هجری است، دو سطر پایانی قافیه و ردیف دارند: قدیمی‌ترین دوبیتی دارای ردیف، شعری از محمود وراق است که از شاعران دورهٔ صفاریان و طاهریان بود. اولین شعرهایی که در آن‌ها از واژه‌های «شد»، «شود»، «به»، «تو»، «را»، «بود»، «همه» و «آمده‌است» به عنوان ردیف استفاده شده سرودهٔ ابوشکور بلخی هستند. پس از او شاعران دیگر نظیر دقیقی، کسایی مروزی، منجیک ترمذی، رابعه قزداری و بشار مرغزی اشعار مردّف سرودند و دایرهٔ واژه‌هایی که برای ردیف استفاده می‌شود را گسترش دادند. تحول در سیر زمان قدمت ردیف به قدیمی‌ترین اشعار فارسی می‌رسد، اگر چه بیشتر از نیمهٔ دوم قرن پنجم هجری است که خود را نشان داده‌است. در طول زمان کاربرد ردیف نیز بیشتر شده‌است. همزمان، علایق شاعران به استفاده از ردیف‌های تازه نیز بیشتر شده و در نتیجه ردیف‌های دشوارتر به شعر راه یافته‌اند. رودکی، که از او به عنوان پدر شعر فارسی یاد می‌شود، در حدود دو سوم رباعیاتش و حدود یک پنجم قصیده‌ها و قطعه‌ها از ردیف استفاده کرده‌است. دلیل این تفاوت آن است که قالب قصیده از شعر عربی اقتباس شده و در زمان رودکی کماکان از قالب عربی پیروی می‌کرده‌است که فاقد ردیف بودند. تنوع ردیف‌ها در اشعار رودکی قابل توجه است و علاوه بر ردیف‌های ساده‌تر مثل «است» و «شد» و «بود»، از ردیف‌های فعلی دیگر همچون «گیرد»، «پیچیده» و «تاخت» و غیره نیز استفاده کرده‌است. رودکی از ردیف‌های اسمی نیز استفاده کرده‌است (مثل «دل»، «غم» و «مرد») و ردیف‌های چندکلمه‌ای نیز به کار برده‌آست. طولانی‌ترین ردیف در اشعار رودکی «آید همی» است که در شعر قصیدهٔ بوی جوی مولیان به کار برده‌است. در شعر دیگر شاعران عهد سامانی نیز ردیف یافت می‌شود اما معمولاً ساده، کوتاه و بی‌تکلف است. فردوسی و بسیاری از مثنوی‌سرایان پس از او بسیار از ردیف استفاده کرده‌اند. اگرچه قافیهٔ مثنوی در هر بیت تغییر می‌کند، اما بین دو مصراع بیت می‌توان با تکرار واژه‌ها، ردیف ایجاد کرد. فردوسی به‌طور خاص از ردیف‌هایی که بر وزن «فَعَل» یا «فَعول» هستند (یعنی با
3d60b163-6002-46fa-bdba-4808822c0ba9
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
قدیمی ترین شعر ایرانی چه نام دارد؟
false
{ "answer_start": [ 315 ], "text": [ "گاتاهای زرتشت" ] }
را نمونه‌ای از یک ردیف ابتدایی دانسته‌است. در یکی از اشعاری که ابن خردادبه نقل کرده و به باربد منسوب کرده نیز واژه‌ای تکرار شده که حالت ردیف‌گونه دارد. این شعر در مدح خسرو پرویز است و واژهٔ «خرشیذ» در آن مانند یک ردیف تکرار شده‌است اگر چه قافیهٔ دیگری ندارد. همچنین در منظومهٔ «درخت آسوریک» که به زبان پارتی یا پهلوی اشکانی سروده شده اما امروزه نسخهٔ پهلوی آن در دسترس است، عبارت «مَن کَرِند» پس از قافیهٔ «از» تکرار شده که می‌توان آن را نوعی ردیف دانست. قدیمی‌ترین شعری که حالت ردیف‌گونه در آن دیده می‌شود در کتیبه‌های هخامنشی است که در آن واژهٔ «ادات» به صورت ردیف به کار رفته‌است: عبدالحسین زرین‌کوب با استناد به بیت زیر، پیدایش ردیف را به دورهٔ پیش از اسلام نسبت می‌دهد؛ این بیت احتمالاً قدیمی‌ترین نمونهٔ استفاده از ردیف پس از قافیه است: در قدیمی‌ترین اشعار مردمی فارسی نیز نشانه‌هایی از ردیف دیده می‌شود. از جمله، در شعر زیر از یزید بن مفرغ، که از قدیمی‌ترین شعرهای فارسی و جوشیده از میان مردم دانسته می‌شود، مصراع‌های اول و سوم هم قافیه و هم ردیف دارند: در شعر زیر از هجویه‌های خراسانی نیز که مربوط به قرن سوم هجری است، دو سطر پایانی قافیه و ردیف دارند: قدیمی‌ترین دوبیتی دارای ردیف، شعری از محمود وراق است که از شاعران دورهٔ صفاریان و طاهریان بود. اولین شعرهایی که در آن‌ها از واژه‌های «شد»، «شود»، «به»، «تو»، «را»، «بود»، «همه» و «آمده‌است» به عنوان ردیف استفاده شده سرودهٔ ابوشکور بلخی هستند. پس از او شاعران دیگر نظیر دقیقی، کسایی مروزی، منجیک ترمذی، رابعه قزداری و بشار مرغزی اشعار مردّف سرودند و دایرهٔ واژه‌هایی که برای ردیف استفاده می‌شود را گسترش دادند. تحول در سیر زمان قدمت ردیف به قدیمی‌ترین اشعار فارسی می‌رسد، اگر چه بیشتر از نیمهٔ دوم قرن پنجم هجری است که خود را نشان داده‌است. در طول زمان کاربرد ردیف نیز بیشتر شده‌است. همزمان، علایق شاعران به استفاده از ردیف‌های تازه نیز بیشتر شده و در نتیجه ردیف‌های دشوارتر به شعر راه یافته‌اند. رودکی، که از او به عنوان پدر شعر فارسی یاد می‌شود، در حدود دو سوم رباعیاتش و حدود یک پنجم قصیده‌ها و قطعه‌ها از ردیف استفاده کرده‌است. دلیل این تفاوت آن است که قالب قصیده از شعر عربی اقتباس شده و در زمان رودکی کماکان از قالب عربی پیروی می‌کرده‌است که فاقد ردیف بودند. تنوع ردیف‌ها در اشعار رودکی قابل توجه است و علاوه بر ردیف‌های ساده‌تر مثل «است» و «شد» و «بود»، از ردیف‌های فعلی دیگر همچون «گیرد»، «پیچیده» و «تاخت» و غیره نیز استفاده کرده‌است. رودکی از ردیف‌های اسمی نیز استفاده کرده‌است (مثل «دل»، «غم» و «مرد») و ردیف‌های چندکلمه‌ای نیز به کار برده‌آست. طولانی‌ترین ردیف در اشعار رودکی «آید همی» است که در شعر قصیدهٔ بوی جوی مولیان به کار برده‌است. در شعر دیگر شاعران عهد سامانی نیز ردیف یافت می‌شود اما معمولاً ساده، کوتاه و بی‌تکلف است. فردوسی و بسیاری از مثنوی‌سرایان پس از او بسیار از ردیف استفاده کرده‌اند. اگرچه قافیهٔ مثنوی در هر بیت تغییر می‌کند، اما بین دو مصراع بیت می‌توان با تکرار واژه‌ها، ردیف ایجاد کرد. فردوسی به‌طور خاص از ردیف‌هایی که بر وزن «فَعَل» یا «فَعول» هستند (یعنی با
مراسم چهاردهمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بهمن ۱۳۷۵ در تهران برگزار شد. آثار منتخب منابع کتاب سال ایران
فردوسی می‌تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد: افراد فردوسی، حماسه‌سرای نامیِ ایران و سرایندهٔ شاهنامه سیما فردوسی، روان‌شناس ایرانی اسماعیل فردوسی‌پور، نمایندهٔ دوره‌های اول و دوم مجلس شورای اسلامی عادل فردوسی‌پور، گزارشگر فوتبال جای‌ها ایستگاه متروی فردوسی، یکی از ایستگاه‌های متروی تهران که در میدان فردوسی قرار دارد. خیابان فردوسی، نام خیابانی قدیمی در مرکز شهر تهران دانشگاه فردوسی مشهد، بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین دانشگاه در شهر مشهد فردوسی (فیلم)، نام فیلمی ایرانی به کارگردانی عبدالحسین سپنتا، محصول سال ۱۳۱۳ خورشیدی میدان فردوسی (تهران)، نام میدانی قدیمی در مرکز شهر تهران میدان فردوسی (کرمانشاه)، نام میدانی در جنوب شهر کرمانشاه سایر فردوسی (سرده) فردوسی (دهانه برخوردی)، نام یک دهانهٔ برخوردی در سیارهٔ تیر جستارهای وابسته فردوسی و شاهنامه، نام کتابی نوشتهٔ منوچهر مرتضوی فردوسی: زندگی، اندیشه و شعر او، نام کتابی پژوهشی نوشتهٔ محمدامین ریاحی فردوسی از نگاه دیگران، عنوان مقاله‌ای در ویکی‌پدیا دربارهٔ ابوالقاسم فردوسی
و چاخان شروع شده… این‌ها خیال می‌کنند سرّ پیروزی نغمات شاهینی در دراز و کوتاه بودن آن‌هاست، عجب خرهایی هستند پیره‌خرفت‌های چاخانچی…» ویژگی‌های شعر شمس‌الدین تندرکیا به همراه هوشنگ ایرانی و بعدها بیژن جلالی شاعرانی بودند که بی‌اطلاع از کار نیما یوشیج دست به نوآوری زده بودند. تأثیر بر شعر معاصر شعر سوررئالیستی دادائیسم و بعدها سوررئالیسم، در زادگاه خود، اروپا، پاسخ به آرمانگرایی از بین رفتهٔ بعد از جنگ جهانی دوم بود. این حادثه اگرچه در چند دهه پیش‌تر از حرکت سوررئالیستی در ایران به رهبری خروس جنگی در اروپا رخ داده و محصول شعر آن نیز نمایندگانی چون هوشنگ ایرانی و شمس‌الدین تندرکیا و فریدون رهنما در ایران داشت، ولی به دلیل نبود زمینهٔ اجتماعی، این هنر هنوز در ایران بُردی نداشت تا که قضیهٔ شکست جنبش و گسترش شهرنشینی و رفاه و پاره‌ای آزادی‌های ضدسنت پیش‌آمد و محیط را برای گسترش دادائیستی-سوررئالیستی آماده کرد. هوشنگ ایرانی که بی‌پرواترین و نوگراترین شاعر اواخر دههٔ بیست و سال‌های نخست دههٔ سی و نخستین منادی سوررئالیسم در شعر ایران بود، پس از کودتا، خسته و مأیوس و سرخورده از بی‌توجهی جامعه، شعر را رها کرده، به گوشه‌ای نشسته و گاه فقط به ترجمهٔ متون بودیستی می‌پرداخت و نقشی در پیشبرد این نحلهٔ نوِ در حال تکوین نداشت. تندرکیا اگرچه هنوز هم همان شعرهای به ظاهر سوررئالیستی را می‌گفت و پخش می‌کرد، ولی نوشته‌های نازل و پرت و بی‌معنایش، چیزی برای جلب توجه نداشت. فریدون رهنما در اواخر دههٔ بیست با کوله‌باری از دانش نو و اشتیاق سوزان به آموزش، از فرانسه به ایران بازگشته، نگاه شاملوی جوان را به شعر تغییر داده، و هنوز با همان شور و شوق به ترجمهٔ شعر مدرن اروپا و گفتگو با شاعران جوان مشغول بود. شعر دههٔ ۱۳۷۰ در دههٔ ۱۳۷۰ شاهد بازخوانی آثار شاعران دهه‌های پیشین از جمله تندرکیا و هوشنگ ایرانی بودیم. تأثیر اشعار تندرکیا بر شعر رضا براهنی از مجموعه شعر «خطاب به پروانه‌ها» به بعد قابل توجه است و شعر علی باباچاهی در وضعیت دیگر ادامه همان وضعیتی است که در بیانیه های جنبش خروس جنگی بود ،اگر چه گسترش کشف مجدد نثم و تندرکیا را در دهه نود نیز در آثار فرامتن نویسان کلمه گرا می توان ردیابی کرد. نمونه‌ها: از تندرکیا: فراخی، بزرگانگی! چه گویم، چه؟ باری، سپهرانگی؟ سپهرانه، سپهر، پهر ای نازنینا، جان شیرینا، بیا، بیا خواهی که من زاری کنم، هی هی! در پای تو خاری کنم؟ هی هی! یا نیاز ما را بپرداز یا وانیاز… از رضا براهنی: ای گفتنانگی! حتی اگر تو بگویی بگو نمی‌گویم گفتن این را که هرچه تو گویی کنم من چه کنم، بی‌تو من چه کنم وزن این چه کنم را من چه کنم خانم زیبا دق که ندانی چیست گرفتم، دق که ندانی تو خانم زیبا آثار شعر مقاله نهیب ادبی شاهین، روزنامهٔ اطلاعات، شهریور ۱۳۱۸ آیندهٔ شعر فارسی، مجلهٔ اندیشه و هنر، ۱۳۴۱ شمارهٔ اردی‌بهشت سال ۱۳۴۱ مجلهٔ اندیشه و هنر مطلبی از دکتر تندرکیا دارد با نام «تحول صوری شعر فارسی»؛ با همان نثر و نظر. پرتو-دکتر تندرکیا در دو شمارهٔ پیاپی مجلهٔ اندیشه و هنر - ۳ و ۴ - در آبان ۱۳۴۰ و اردی‌بهشت ۱۳۴۱ فحشنامه و تهمت‌نامهٔ درازدامنی علیه نیما یوشیج می‌نویسد و سیروس طاهباز
تاب تاب هم بازی یک ترانهٔ کودکانهٔ فولکلور ایرانی است که در محدوده بزرگی از کشور ایران که با گویش فارسی صحبت می‌کنند شناخته‌شده و برای کودکان در حال تاب‌بازی و گاهی به عنوان لالایی خوانده می‌شود. سراینده این شعر و زمان سرایش این شعر معلوم نیست، همچنین در محدوده‌های جغرافیایی مختلف به دنبال بیت اول آن شعرهای مختلفی افزوده گردیده است. این شعر توسط شاعران مختلف با محتوای متفاوتی بازتولید و منتشر شده است. متن شعر شعر ‌های بسیار زیادی در نواحی مختلف ایران خوانده می شود که این شعر یکی از معروف‌ترین و قدیمی‌ترین های آن است: تاب تاب عباسی خدا منو نندازی اگه منو بندازی بغل مامان(فردی) بندازی منابع شعرهای کودکان فرهنگ عامه ایران بازی‌های کودکان فرهنگ در ایران
عباس صفاری (زاده – درگذشته ) شاعر، طراح، نقاش، و مترجم ایرانی بود که در ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کرد. او در بهمن ۱۳۹۹ به دلیل ابتلا به بیماری کروناویروس ۲۰۱۹ در آمریکا درگذشت. زندگی‌نامه عباس صفاری در سال ۱۳۳۰ در یزد زاده شد و در تهران پرورش یافت. او سربازی را در بلوچستان گذراند و پس از سربازی به استخدام بهداری اداره راه درآمد و در مناطق دور افتاده‌ای مانند دشت مغان و بندر جاسک به کار پرداخت. عباس صفاری کار خود را با ساخت ترانه‌هایی برای فرهاد مهراد، گیتی پاشایی، سلی، نلی و دیگر خوانندگان پاپ آغاز کرد. پرآوازه‌ترین آن‌ها ترانه اسیر شب بود که با صدای فرهاد مهراد و آهنگسازی محمد اوشال منتشر شده‌است. عباس صفاری برای ادامه تحصیل ابتدا به انگلستان و در ۱۹۷۹ (میلادی) به کالیفرنیا رفت و تا زمان مرگ مقیم شهر لانگ بیچ بود. عباس صفاری در رشته هنرهای تجسمی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، لانگ بیچ تحصیل کرد. اما پیش از گرفتن مدرک، ترک تحصیل کرده و به کار آزاد روی آورد. کارنامه ادبی-هنری او با شعر و ترانه آغاز و سر از طراحی و نقاشی درآورد. نخستین مجموعه شعر او با نام در ملتقای دست و سیب در سال ۱۹۹۲ در کالیفرنیا چاپ شد که جایزه ادبی باران را برای بهترین مجموعه شعر چاپ خارج از کشور در آن سال به خود اختصاص داد. او پس از انتشار کتاب‌های شعر خود، تلاش کرد بیشتر به ایران سفر کند. سومین مجموعه شعرش را با نام دوربین قدیمی و اشعار دیگر در تهران منتشر کرد و همان سال جایزه شعر امروز ایران (کارنامه) به آن تعلق گرفت. پس از موفقیت دوربین قدیمی، به توصیه مجید روشنگر همکاری را با انتشارات مروارید آغاز کرد که حاصل آن پنج مجموعه شعر و سه کتاب برگردان شعر بود. دفتر کبریت خیس یکی از همین دفاتر است. شعرهای عباس صفاری به چندین زبان از جمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، اسپانیائی، عربی و کردی برگردان شده‌اند. مجله فرانسوی زبان تهران ریویو در یکی از شماره‌های خود بخش ادبیات را به معرفی و برگردان اشعار او اختصاص داده‌است. شعر بلندی نیز به نام هبوط یا (حکایت ما) دارد که برگردان انگلیسی آن چندین سال در کتاب درسی رشته ادبیات [کدام؟] دانشگاه در آمریکا بوده‌است. صفاری در کنار کار شعر و برگردان، به ساختن چوب‌نگاره و چاپ دستی آن با پرس‌های ساخت دست می‌پرداخت. نمونه اشعار (از مجموعه کبریت خیس) تنها بودم اما بودا نبودم و نیلوفری ارغوانی در سینه بلورینم نمی‌تپید. در هر زندان دنیا زندانی فراموش شده‌ای و در هر گورستان جهان عزیزِ به خاک سپرده‌ای داشتم و تنها بودم مثل ماه که کوتاهتر از تنهایی من دیواری نیافته بود. آسمان و هر چه آبی دیگر اگر چشمان تو نیست رنگ هدر رفته‌است. بر بوم روزهای حرام شده چه رنگ‌ها که هدر رفتند و تو نشدند. گفتند چرا سنگ؟ گفتیم مگر در آن صبح غریب اولین نقشها و کلمات را اجداد بیابانگردمان بر سنگ نتراشیدند ؟!! مگر کافی نیست که نانمان هنوز از زیر سنگ بیرون می‌آید و ناممان شتابان می‌رود که بر سنگ نوشته شود سنگمان را کسی به سینه نزد و سرمان تا به سنگ نخورد آدم نشدیم! کتابشناسی در ملتقای دست و سیب مجموعه شعر (۱۹۹۲–۱۹۸۸)، نشر کارون، لس‌آنجلس، ۱۹۹۲ تاریک روشنای حضور، نشر کارون، لس‌آنجلس، ۱۹۹۶ دوربین قدیمی و اشعار دیگر، نشر ثالث، ۱۳۸۱، چاپ دوم و سوم انتشارات مروارید هبوط یا حکایت ما، شعر
ماه بانو نام یک آلبوم موسیقی در سبک سنتی ایرانی است که در اواخر دهه ۱۳۷۰ توسط انتشارات هم آواز آهنگ منتشر شده است. در این اثر اشعار باباطاهر، عارف قزوینی، بهادر یگانه، دهقان سامانی، رهی معیری و پژمان بختیاری خوانده شده و هنرمندان صدیق تعریف به عنوان خواننده و کیوان ساکت، اردشیر کامکار و ارژنگ کامکار به عنوان نوازندگان حضور دارند. آهنگ سازان این آلبوم رضا محجوبی، ابوالحسن صبا، عارف قزوینی و مرتضی نی‌داود بوده‌اند، هم‌چنین یک تصنیف قدیمی برگرفته از روایت علی اصغر بهاری با شعری از دهقان سامانی نیز در این آلبوم اجرا شده است. این اثر به یاد چهلمین سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری اجرا شده و شامل تصانیف قدیمی مثل تصنیف آتش دل می‌باشد. شرح اثر هنرمندان آواز: صدیق تعریف نوازندگان: کیوان ساکت، اردشیر کامکار، ارژنگ کامکار آهنگ سازان: رضا محجوبی، ابوالحسن صبا، عارف قزوینی، مرتضی نی‌داود، علی اصغر بهاری اشعار از باباطاهر، عارف قزوینی، بهادر یگانه، دهقان سامانی، رهی معیری، پژمان بختیاری، موحد، سعدی شیرازی فهرست قطعات تصنیف تصنیف آتشی در سینه دارم جاودانی (تصنیف آتش دل) (شعر پژمان بختیاری، اثر مرتضی نی داود) ساز و آواز غم‌انگیز (شعر باباطاهر) تصنیف تصنیف آتشی در سینه دارم جاودانی (شعر بهادر یگانه، اثر مرتضی نی داود) تصنیف شانه بر زلف (شعر و آهنگ اثر عارف قزوینی) رنگ دشتی (باکلام، اشعار از دکتر موحد و رهی معیری، آهنگ‌ها اثر رضا محجوبی و ابوالحسن صبا) تصنیف قدیمی (شعر دهقان سامانی، برگرفته از روایات علی اصغر بهاری و روایات قدیمی) تصنیف بس کن ای دل (شعر پژمان بختیاری، اثر مرتضی نی داود) تصنیف باد خزانی (شعر و آهنگ اثر عارف قزوینی) تصنیف شبی یاد داری (شعر سعدی شیرازی، اثر مرتضی نی داود) جستارهای وابسته موسیقی سنتی ایرانی صدیق تعریف منابع آلبوم‌های اردشیر کامکار آلبوم‌های ارژنگ کامکار آلبوم‌های صدیق تعریف آلبوم‌های کیوان ساکت
مرثیه‌های خاک عنوان مجموعه شعری است از احمد شاملو شاعر معاصر ایرانی. از مهم‌ترین شعرهای این کتاب می‌توان به مرثیه، هملت، و تمثیل اشاره کرد. کتاب‌های ایرانی کتاب‌های شعر کتاب‌های فارسی مجموعه‌های شعر احمد شاملو مجموعه‌های شعر فارسی
شیدایی نام یک آلبوم موسیقی در سبک سنتی ایرانی باصدای صدیق تعریف و اجرای گروهی به سرپرستی جلال ذوالفنون می‌باشد که توسط نوای همایون منتشر شده است. آهنگ سازان این آلبوم جلال ذوالفنون، پشنگ کامکار و صدیق تعریف می‌باشند و اشعار به کار رفته در این اثر از سعدی شیرازی، سیمین بهبهانی، فریدون مشیری، حافظ شیرازی، مولانا و بدر تقلیسی می‌باشند. شرح اثر هنرمندان آواز: صدیق تعریف سه‌تار: جلال ذوالفنون و سهیل ذوالفنون تنبک: ارژنگ کامکار دف: بیژن کامکار فهرست آهنگ‌ها آواز ضربی و سه‌تار تصنیف فراق (بر مبنای ملودی قدیمی، شعر سعدی شیرازی، اثر جلال ذوالفنون و تعریف) چهارمضراب بیات ترک (بر مبنای چهارمضراب استاد سعید هرمزی، اثر جلال ذوالفنون) ساز و آواز (صدیق تعریف و جلال ذوالفنون، شعر سیمین بهبهانی) تصنیف یاران (بر مبنای ملودی محلی کردی، شعر فریدون مشیری، اثر جلال ذوالفنون و تعریف) پیش درآمد و آواز (بر مبنای پیش درآمد استاد یوسف فروتن، شعر حافظ شیرازی) تصنیف چشم یاری (شعر حافظ شیرازی، اثر پشنگ کامکار) رباعی (آواز و تصنیف، برمبنای ملودی قدیمی، شعر حافظ شیرازی، مولانا و بدر تقلیسی) جستارهای وابسته موسیقی سنتی ایرانی صدیق تعریف جلال ذوالفنون پشنگ کامکار منابع آلبوم‌های صدیق تعریف آلبوم‌های جلال ذوالفنون
چاه علی قربان یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر مه چنگی استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سرب و روی است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان خراسان منابع اندیس‌های استان خراسان اندیس‌های فلزی
9095f49b-4fdb-45ab-b5f7-63c597dec121
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
معادل واژه شعر به عربی چیست؟
false
{ "answer_start": [ 256 ], "text": [ "هَنَیمَه" ] }
صورت هشتگانه حروف جُمَّل که با نام اولین صورت (ابجد)، معروف است. ترتیب حروف صامت یا بی‌صدا در این نسق، همان ترتیب عبری–آرامی است و این امر، مؤید آن است که عرب، الفبای خود را از آنان و از طریق نبطیان اقتباس کرده‌است. حروف اَبجَد، شیوه‌ای برای مرتب‌سازی حروف زبان عربی است که برپایه الفبای اولیه خط فنیقی، مرتب شده‌اند. گاهی این شیوه در شماره‌گذاری موارد یا صفحات به کار می‌رود. برای آسانی از بَر کردن ترتیب این حروف، هر چندتا حرف پیاپی، به شکل واژه درآمده و تلفظ می‌شوند. این واژه‌ها عبارت‌اند از: «اَبْجَدْ - هَوَّزْ - حُطّی - کَلَمَنْ - سَعْفَصْ - قَرَشَتْ - ثَخِذْ - ضَظِغْ» از الفبای ابجد برای متناظر کردن اعداد و واژه‌ها نیز استفاده می‌شود. به این ترتیب که برای هر حرف واژه‌ای که بخواهند به عدد تبدیلش کنند، عدد متناظر را از جدول زیر برمی‌دارند و اعداد به دست‌آمده را جمع می‌زنند. برای نمونه در این روش، واژهٔ «علی» برابر با «۱۱۰» می‌شود همچنین «یاعلی» برابر با «۱۲۱» می‌باشد. همزه (أ) و الف (ا) هر یک را به عدد ۱ حساب می‌کنند و حروفی که به واسطه تشدید مکرر است، یک حرف محاسبه می‌شوند؛ مثلاً واژه فَعّال را ۱۸۱ می‌گیرند؛ چون ف ۸۰، ع ۷۰، ا ۱ و ل ۳۰ است. حساب کلماتی همچون اله و رحمن صورت مکتوب است؛ نه ملفوظ. از این رو اله عدد ۳۶ خواهد بود و رحمن ۲۹۸. برخی افراد برای این شماره‌ها ویژگی‌های فراطبیعی قائلند. کاربرد الف) صفحه‌های مقدمهٔ بعضی از کتاب‌ها را با این عددها شماره‌گذاری می‌کنند. ب) تاریخ وقایع مهم را با ترکیب حروف ابجد به صورت یک واژه یا یک عبارت یا یک جملهٔ معنی دار یا شعر درمی‌آورند که به خاطر سپردن آن واژه یا عبارت یا آن جمله یا شعر، تاریخ مزبور را حساب می‌کنند (ماده تاریخ). ج) در موسیقی پس از اسلام، در ثبت اصوات و دساتین از حروف ابجد استفاده شده‌است. برای نمونه نغمه‌های دستگاه شور با حروف ابجد عبارت بوده‌اند از: «یح یه یب ی ح ه ج ا» و فاصله‌ها و ابعاد آن‌ها: «ط ط ج‍ ج‍ ط ج‍ ج» که در موسیقی امروز به ترتیب نت‌های سل، لاکرن، سی بمل، دو، ر، می‌بمل، فا و سل را تشکیل می‌دهند. د) گاهی در نوشتن، برای جدا کردن مطالب مختلف از یکدیگر، آن‌ها را با حروف ابجد مشخص می‌کنند؛ مثلاً در همین‌جا برای جدا کردن کاربردهای حروف ابجد، آن‌ها را با حروف الف، ب، ج و … مشخص کردیم. ارزش حروف ارزش حروف ابجد کبیر به شرح زیر هستند: مناقشات در حساب (جمل) ابجدی حروف گچ پژ فارسی چون چهار حرف "گ چ پ ژ" در زبان عربی فصیح وجود ندارد، عده ای نزدیکترین حرف عربی به آن را معادل گرفته‌اند (گ=ک=۲۰)، (چ=ج=۳)، (پ=ب=۲) و (ژ=ز=۷). اما گروهی نیز معادل این حروف چهارگانه را صفر گرفته‌اند. مثلاً، براین اساس واژه "پروین" در ابجد کبیر به دو روش قابل حساب است. روش اول: (پ=ب)+ر+و+ی+ن=۲+۲۰۰+۶+۱۰+۵۰=۲۶۸ روش دوم: (پ=معادل ندارد)+ر+و+ی+ن=۰+۲۰۰+۶+۱۰+۵۰=۲۶۶ تشدید گروهی حروف مشدد را دو حرف حساب می‌کنند، اما مشهورتر آن است که حروف مشدد یک حرف به حساب آیند؛ مثلاً، اگر حرف "میم" در "محمّد" دو حرف حساب شود نتیجه "۱۳۲" خواهد بود اما اگر به طریق مشهور یک حرف حساب شود نتیجه "۹۲" خواهد بود. حروف والی
ردیف در شعر فارسی به واژه یا واژه‌هایی اشاره می‌کند که به‌صورت مکرر و بدون هیچ تغییری در آخر بیت‌ها یا مصراع‌های شعر و پس از قافیه می‌آیند. ردیف در شعر فارسی اهمیت زیادی دارد و در طول تاریخ میزان کاربرد ردیف نیز بیشتر شده و استفاده از ردیف‌های دشوارتر نیز متداول شده‌است. اهمیت ردیف در حدی است که بیشتر غزل‌های شناخته شده دارای ردیف (یا اصطلاحاً «مُرَدَّف») هستند و در زمان خواندن شعر نیز ممکن است پیش یا پس از ردیف مکث شود تا بر آن تأکید شود. ردیف می‌تواند از یک هجا تا چند کلمه باشد، و گاهی ردیف خود یک جملهٔ کامل است. اگر چه بین منابع مختلف در زمینهٔ تعریف ردیف اختلافاتی هست، کامل‌ترین تعریف‌های ردیف معمولاً کاربرد ضمیرها را هم برای ردیف مجاز می‌شمارند. با این حال، بیشتر ردیف‌ها از یک اسم یا فعل تشکیل شده‌اند و فعل «است» رایج‌ترین ردیف در اشعار فارسی است. ردیف یکی از ویژگی‌های شعر فارسی دانسته می‌شود و در قالب‌های شعری که از شعر عربی ریشه‌گرفته‌اند (مثل قصیده) کمتر کاربرد دارد تا قالب‌های دیگر مثل دوبیتی و غزل. در خود شعر عربی نیز ردیف کاربرد کمی دارد که احتمالاً از شعر فارسی اقتباس شده‌است؛ اشعار ترکی، هندی و اردو نیز گاهی ردیف دارند که احتمالاً از شعر فارسی به اقتباس برده‌اند. قدیمی‌ترین نمونه‌های ردیف، در شعرهای اولیهٔ فارسی دیده می‌شوند که این شامل شعرهای عامیانه نیز هست. ردیف به جلوهٔ هنری شعر کمک می‌کند. نه فقط تکرار این واژه یا واژه‌ها، به آهنگ کلام شعر یاری می‌رساند، بلکه ردیف می‌تواند زمینه‌ساز به‌کارگیری آرایه‌های ادبی و شکل‌گیری صور خیال در شعر نیز باشد. همچنین ردیف دست شاعر را در انتخاب قافیه باز می‌کند و می‌تواند برای عیب‌پوشی از قافیه‌ها نیز استفاده شود. در عین حال، در استفاده از خود ردیف نیز ناهنجاری‌هایی در شعر کلاسیک فارسی دیده می‌شود، از جمله این که گاهی ردیف و قافیه با هم ترکیب می‌شوند (که به آن «امتزاج ردیف» می‌گویند) و گاه ردیف در میانهٔ شعر تغییر می‌کند. تعریف واژهٔ ردیف ریشه در زبان عربی دارد و از مصدر رَدِفَ مشتق می‌شود که معنای فارسی آن «از چیزی پیروی کردن» یا «پشت سر چیزی سوار شدن» است. به شعری که ردیف دارد، «مُرَدَّف» می‌گویند. به‌طور خلاصه، ردیف واژه یا واژه‌هایی است که که پیوسته یا گسسته، در یک یا چند معنی، پس از قافیه در پایان مصراع‌ها یا بیت‌های شعر می‌آیند. برای مثال، در بیت زیر از غزلی از حافظ، واژه‌های «کیمیا» و «ما» قافیه هستند و واژهٔ «کنند» ردیف است: در منابع مختلف، تعاریف مختلفی برای ردیف در شعر فارسی مطرح شده‌است. برخی از تعاریف، استفاده از ضمیرها را هم برای ردیف مجاز می‌دانند؛ از جمله، در کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم چنین آمده‌است. با این حال، بین نویسندگان منتقدان دربارهٔ استفاده از ضمیر به عنوان ردیف اتفاق نظر وجود ندارد. ردیف در شعر اهمیت بالایی دارد، چنان‌که شاعران وقتی از شعر دیگر شاعران اقتباس می‌کنند، معمولاً ردیف آن را هم تکرار می‌کنند و بین شاعران معاصر که شعرشان را نامگذاری می‌کنند نیز استفاده از ردیف شعر به عنوان نام شعر متداول است. به گفتهٔ محمدرضا شفیعی کدکنی، ردیف تنها یک پیرایه نیست و نقش آن در شعر فارسی مهم‌تر
واژه بیت در فارسی در معانی زیر بکار می‌رود: بیت (شعر) در شعر و ادبیات بیت (رایانه) به عنوان کوچک‌ترین واحد حافظه در رایانه جنبش بیت جنبش هنری ادبی در قرن بیستم موسیقی بیت، سبک موسیقی بریتانیایی اوایل دهه ۶۰ بیت (آهنگ)، در موسیقی و نظریه موسیقی بِیت، یک واژه زبان عربی به معنی خانه بیت (دهانه)، دهانهٔ برخوردی در ماه
فرهنگ عروضیِ سیروس شمیسا ذکر گردید. کتاب او در سال ۱۳۷۸، با اصلاحاتی تجدیدچاپ شد، و در سال ۱۳۸۷، با افزودن یک پیوست، با نام آهنگ‌شناسی شعر فارسی چاپ و منتشر شد. در صفحهٔ ۲۳۳ کتاب مزبور چنین آمده‌است: «و چون شمس قیس رازی، عجم را تابع می‌داند نه واضع، از همان آغاز، اَفاعیلِ عروض عرب را برای شناخت و نام‌گذاری شعر فارسی به‌کار می‌گیرد و بر آن تحمیل می‌نماید، غافل از این‌که دو زبان عربی و فارسی به دو خانوادهٔ زبانیِ کاملاً متفاوت تعلق دارند. واژه‌سازی در زبان عربی قالبی است، و در زبان فارسی پیوندی؛ بنابراین، اگر خلیل برای ساختن اَفاعیلِ عرب از شیوهٔ واژه‌سازی عربی پیروی نموده، لازم بود شمس قیس، یا هر عروضیِ دیگری، برای ساختن معادل‌های وزنی در عروض فارسی، روش واژه‌سازی فارسی را درنظر می‌گرفت.» بنابر همین ضرورت در آهنگ‌شناسی پنج واژه یا واژه‌واره (نوا، آوا، بِنَوا، خُشنوا، خُشبِنَوا) برگزیده شده، که با هم‌خانواده‌های آن‌ها جمعاً بیست معادل وزنی پدید آمده و به‌وسیلهٔ آن‌ها تمام اوزان اشعار فارسی، با نظمی علمی و منطقی، به‌دست می‌آید. این معادل‌های وزنی یا واژه‌واره‌ها، که به‌شیوهٔ واژه‌سازی فارسی (ساخت پیوندی) پدید آمده، چنین است: نوا (U-) ← نوایِ (U-U)، نواها (U--)، نواهایِ (U--U)، نواهایم (U---)، نوایِ نی (U-U-)، نوا همه (UU-U) آوا (--) ← آوایِ (--U)، آواها (---)، آواهایِ (---U)، آواهایم (----)، آوایِ نی (--U-)، آوا همه (--UU) بِنَوا (UU-) ← بِنَوایِ (U-UU)، بِنَواها (UU--) خُشنَوا (-U-) ← خُشنَوایِ (-U-U)، خُشنَواها (-U--) خُشبِنَوا (-UU-) تذکر: به پایه‌ها (معادل‌های وزنیِ) پنج‌هجایی نیازی نیست. اکنون بیتی از سیمین بهبهانی به‌شیوهٔ جدید هجابندی و نام‌گذاری می‌شود تا تفاوتِ کار معلوم گردد: این آهنگ به «دستگاه ناهمپایه» (نوا خُشنَوا) مربوط می‌شود و نام آن «آهنگِ نوایِ نی، خُشنَوا سه‌پایه ناقص» است. پایهٔ سوم، تکرارِ پایهٔ نخست با دو هجا کمتر است؛ به همین دلیل «ناقص» نامیده شده‌است. ایرج کابلی کابلی، در کتاب وزن‌شناسی و عروض، که در سال ۱۳۷۶ منتشر شده‌است، با نقد شمس قیس و عروض سنتی و بررسی و نقد معاصران، روش تازه‌ای را ابداع می‌کند. در این روش، وزن‌های فارسی با شماره‌گذاری بیان می‌شوند و نحوهٔ شناساییِ وزن‌ها هم بسیار ساده است. برای نمونه، همان بیت سیمین بهبهانی: در عروض سنتی و شمس‌قیسی این‌گونه نامیده می‌شود: بحرِ مُضارعِ مسدّسِ مقبوضِ مکفوفِ ابترِ محذوف یا بحرِ مُجتَثّ مسدّسِ مخبونِ مکفوفِ مرفوعِ اَحَذّ. در روش کابلی نوشته می‌شود: ۵:۳، ۱، ۹ و خوانده می‌شود: رشتهٔ ۹بندیِ اول‌آغاز از سومین ۵بندی‌ها جستارهای وابسته بحر شعر بیت مصراع پانویس منابع «تحلیل وزن شعر عامیانهٔ فارسی»، امید طبیب‌زاده، تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۲. «وزن و قافیهٔ شعر فارسی»، تقی وحیدیان کامیار، تهران: مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۶۷. «وزن شعر فارسی از دیروز تا امروز» (مجموعه مقالات)، به کوشش امید طبیب‌زاده، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۱. کتاب‌هایی درزمینهٔ وزن شعر فارسی همایش آواشناسی و واج‌شناسی «اختلافات آوایی و عروضی در شعر فارسی»، (فصل ششم کتاب Persian Poetic Metres)، نوشتهٔ مسعود فرزاد، ترجمه و تحشیهٔ حمید حسنی، مجلهٔ کیان، اردیبهشت ۱۳۷۲. آشنایی با عروض و قافیه، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۶۶. فرهنگ عروضی، سیروس شمیسا، تهران: انتشارات فردوس. شعر فارسی وزن شعر
شعر عربی که در آن قافیه هم کاملاً رعایت شده‌است یک رباعی از ابوالعباس محمد بن ابراهیم کاتب باخرزی است که از شاعران خراسان در پایان قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری بود. اشاره به این که کاربرد ردیف در شعر عربی از شعر فارسی اقتباس شده‌است، پیشینهٔ طولانی دارد. خواجه نصیر طوسی در معیار الاشعار به این نکته اشاره کرده‌است و در رسالهٔ غصن البان نیز این نکته ذکر شده و نویسندهٔ رساله، دلیل آن را «ویژگی‌های زبانی» دانسته‌است. شمس‌العلما قریب گرکانی نیز در کتاب ابدع البدایع قاطعانه می‌گوید که «شاعران عرب ردیف در شعر نیاوردند». در رساله‌های کنز الفواید و حدایق السحر نیز بر این نکته تصریح شده‌است. احمد محسنی، این «ویژگی‌های زبانی» که باعث شده در شعر فارسی استفاده از ردیف ممکن باشد و شکل بگیرد، به دو دسته تقسیم کرده‌است. نخست، ویژگی‌های زبان‌شناختی (دستوری) هستند، چنان‌که در فارسی فعل کمکی به شکلی استفاده می‌شود که در زبان عربی موجود نیست؛ این فعل‌های ربط می‌توانند مسیر را برای شکل‌گیری ردیف فراهم کنند، چنان‌که در شعرهای قدیمی‌تر نیز استفاده از فعل کمکی نظیر «است» و «بود» برای ردیف رایج بود. ویژگی دوم، موسیقی کلام است که در زبان عربی (به دلیل این که واژه‌ها با حرکت تمام می‌شوند) متفاوت از فارسی است، و باعث می‌شود که در شعر فارسی برای تقویت موسیقی کلام نیاز به استفاده از ردیف احساس شود. به بیان دیگر، در زبان عربی ساختن واژه‌های دارای قافیه آسانتر است و کمبود واژه‌های دارای قافیه در فارسی را می‌توان با استفاده از ردیف جبران کرد. شفیعی کدکنی دلیل سومی نیز برمی‌شمرد: این که در زبان فارسی، جای واژه‌ها در جمله قابل تغییر است، و این که فعل معمولاً در پایان جمله می‌آید، هر دو باعث می‌شوند که شکل گرفتن ردیف در فارسی ساده‌تر از زبانی مانند عربی باشد. بی‌جهت نیست که واژهٔ «است» از پرکاربردترین واژه‌هایی است که برای ردیف به کار رفته‌است. در شعر ترکی نیز استفاده از ردیف متداول است که آن نیز اقتباسی از شعر فارسی دانسته می‌شود. نمونه‌های ردیف را می‌توان در غزل‌های هیدجی دید. همچنین، در دیوان اشعار محمد فضولی، انواع مختلف از شعر همچون غزل، ترجیع بند، مسمط، رباعی و قصیده دیده می‌شود که تقریباً همگی دارای ردیف هستند. یک نکتهٔ قابل توجه در این اشعار آن است که واژهٔ ردیف در بسیاری از آن‌ها، یک واژه با ریشهٔ فارسی یا عربی است. شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر می‌گوید که از دید برخی، ردیف تنها اقتباس شعر ترکی از فارسی نیست و جنبه‌های دیگر شعر ترکی همچون مضمون اشعار، وزن و قافیه نیز از شعر فارسی اقتباس شده‌اند. در شعر هندی نیز استفاده از ردیف دیده می‌شود. در دانشنامهٔ تحفة الهند، نوشتهٔ میرزاخان بن فخرالدین محمد در قرن یازدهم هجری، از ردیف با نام تُکانت یاد شده و آمده که «تکانت یک کلمه یا بیشتر بود که بعد از تُک (قافیه) به یک معنی تکرار یابد و آن را به عربی ردیف گویند. وقوع آن در شعر لازم نیست و آن را محض زینت کلام آورند و چون در کلام واقع شود تکرار آن با همهٔ تُک‌ها واجب بُوَد و اختلاف آن به هیچ وجه جایز نیست.» مشخص نیست که آیا ردیف در شعر
است و ردیف مضمر، ردیفی است که به صورت یک ضمیر، به انتهای واژهٔ پیشین (قافیه) چسبیده‌است. تقسیم‌بندی مشابهی نیز ردیف را به دو دستهٔ «گسسته» و «پیوسته» تقسیم می‌کند که در این تقسیم‌بندی هر گاه واژهٔ ردیف به واژهٔ پیشین بچسبد آن را پیوسته می‌نامیم، خواه ضمیر باشد و خواه نه؛ مثلاً در بیت «ما دُردفروشِ هر خراباتیم / نه عشوه‌فروش هر کراماتیم» ردیف پیوسته‌است. اگر چه اصطلاح ردیف عموماً برای توصیف واژه یا واژه‌هایی در انتهای مصراع‌ها یا بیت‌ها به کار می‌رود، اما در برخی شعرها در میانهٔ مصراع‌ها نیز واژه یا واژه‌هایی عیناً تکرار می‌شوند که به آن «ردیف میانی» می‌گویند (در مقابل «ردیف کناری» که به ردیف در انتهای مصراع یا بیت اشاره می‌کند). برای مثال، در بیت زیر از سعدی، واژهٔ «بس» نقش ردیف میانی دارد: به‌طور خاص، اوزان شعری که افاعیل طولانی، متحد و دوره‌ای دارند برای شکل‌گیری ردیف میانی مناسب‌ترند. در مثال بالا، وزن شعر چهار لختی است، و لخت‌های اول تا سوم با ردیف میانی پایان یافته‌اند. از نظر نوع دستوری، ردیف‌ها دو نوع عمده دارند: ردیف‌های فعلی و ردیف‌های اسمی. قدیمی‌ترین ردیف‌ها، اغلب فعلی و ساده بودند. با گذشت زمان، ردیف‌های پیچیده‌تر و ترکیبی نیز به کار گرفته شدند. ردیف‌های اسمی توجه مخاطب را به آن اسم افزایش می‌دهند و می‌توان آن‌ها را از ظریف‌ترین نمونه‌های ردیف دانست. در غزلیات که معمولاً موضوع شعر دربارهٔ عشق است، ردیف‌های اسمی نیز معمولاً از واژه‌هایی ساخته می‌شوند که بار غنایی دارند. از نظر کارکرد واژه، ردیف را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: دستوری و قاموسی. در ردیف دستوری، واژه صرفاً یک جایگاه دستوری را گرفته و نقش مؤثری در معنی شعر ندارد. ردیف‌هایی مثل «اندر»، «هست» یا «است»، «را»، «در»، «از» و «دگر» بیشتر چنین هستند. اما در ردیف قاموسی، این واژه در معنی شعر و آفرینش صور خیال یا آرایه‌های ادبی نیز نقش دارد. برای مثال، در قصیدهٔ زیر از خاقانی که در مرثیهٔ رشیدالدین وطواط سروده شده‌است، شاعر با استفاده از واژهٔ «بگشایید» به عنوان ردیف، به گشودن عقده‌های دل خود می‌پردازد که این رابطه به زیبایی کلام کمک می‌کند: تاریخچه ردیف از ویژگی‌های شعر فارسی است، و اگر چه نامش واژه‌ای با ریشهٔ عربی است، اما در شعر عربی استفاده از ردیف مرسوم نیست. حتی در شعرهای فارسی هم کاربرد ردیف در قالب‌های شعری که از شعر عربی اقتباس شده‌اند کمتر است، چنان‌که مثلاً بین شعرهای سبک خراسانی که در قالب قصیده سروده شده‌اند کاربرد ردیف حدود ۲۰٪ است اما بین شعرهایی که در قالب دوبیتی و رباعی سروده شده‌اند، کاربرد آن ۷۰٪ تخمین زده می‌شود. همچنین، استفاده از واژه‌هایی که ریشه در زبان عربی دارند برای قافیه رایج است، اما در واژه‌های ردیف رایج نیست. پرویز ناتل خانلری نمونه‌ای از شعر به زبان پهلوی را شناسایی و گزارش کرده‌است که واژهٔ گیهان در انتهای بیشتر (اما نه همهٔ) بیت‌های آن تکرار شده‌است. اگر چه این شعر قافیهٔ دیگری ندارد و نمی‌توان «گیهان» را در آن مصداق ردیف به معنای امروزی دانست، اما خانلری آن را نمونه‌ای از یک ردیف ابتدایی دانسته‌است. در یکی از اشعاری که ابن خردادبه نقل کرده و به باربد منسوب کرده نیز واژه‌ای تکرار شده که حالت ردیف‌گونه دارد. این شعر در
دیوان به یک مجموعه اشعار (کتاب شعر) گفته می‌شود. این واژه همچنین به‌معنی مکان نوشتن حساب نیز هست. واژه شناسی واژه دیوان برگرفته از دیبیر در زبان فارسی به معنای نویسنده یا کاتب است. کاربرد انگلیسی عبارت «diwan poetry» از واژه فارسی دیوان گرفته شده است. این واژه به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ارمنی، گرجی، عربی، اردو، عبری،ترکی راه پیدا کرده است. در فارسی، و سایر زبان‌ها، واژه دیوان به معنای مجموعه‌ای از اشعار یک نویسنده، مانند آثار منتخب، یا کل مجموعه آثار یک شاعر است. اولین کاربرد این اصطلاح به رودکی نسبت داده شده است. اصطلاح دیوان ار سال ۱۶۹۷ به صورت نادر در اثار نظم در زبان فرانسوی به کار رفته است. تا این که گوته نویسنده و فیلسوف بزرگ آلمانی بخاطر علاقه زیاد به ادبیات فارسی کتاب غربی-شرقی را در با عنوان دیوان غربی-شرقی در سال ۱۸۱۹ منتشر کرد که باعث شد این اصطلاح در غرب کاربرد زیادی پیدا کند. جستارهای وابسته ادبیات فارسی شعر کهن فارسی گلچین ادبی منابع ادبیات فارسی جنبش‌های شعری شعر شعر اردو شعر جمهوری آذربایجان شعر عثمانی شعر عربی شعر فارسی
مَرثیه به‌طور عام شعر یا سخنی است که در مدح و سوگواری مرده خوانده شود و به‌طور خاص گونه‌ای گسترده در ادبیات فارسی، عربی و اردو برای بیان مناقب و فضایل و سوگواری امامان شیعیان خصوصاً امام سوم شیعیان و عاشورا است. مرثیه واژه‌ایست عربی و به معنای سخن یا شعر یا سرودی است که در غم از دست دادن کسی که مرده‌است خوانده می‌شود. مرثیه بیشتر دربردارنده ستایش از مرده‌است. ترکیب‌بند باز این چه شورش است یک مرثیه سروده از محتشم کاشانی است. مرثیه سرایان صامت بروجردی میرزا محمود فدایی مازندرانی پانویس منابع فرهنگ معین ادبیات اردو ادبیات تشیع ادبیات فارسی اصطلاحات اسلامی نمودهای فرهنگی حسین بن علی حسین بن علی سبک‌های شعر شعر اردو شعر اسلامی مرثیه‌ها
مجموعه علم چیست؟ کتابی از سوزان بوزاک است که در سال ۱۳۸۴ منتشر و در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کتاب برگزیده معرفی شد. منابع کتاب‌های منتخب کتاب سال جمهوری اسلامی ایران کتاب‌های فارسی کتاب‌های ۱۳۸۴
مراسم بیست و چهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بهمن ۱۳۸۵ در تهران برگزار شد. برگزیدگان منابع کتاب سال ایران
b2337e66-872e-48d1-8946-ffe81d40b2d6
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
نام سروده های مذهبی هندی چیست؟
false
{ "answer_start": [ 946 ], "text": [ "ریگ‌وِدا" ] }
(هزاره ۳ پ‌م - هزاره ۲ پ‌م - هزاره ۱ پ‌م - هزاره‌های دیگر) رویدادها آغاز عصر آهن در خاور نزدیک باستان. انقراض دولت سومریان به دست تمدن ایلام. بزرگ شدن بابل در اواخر این دوره (تاریخ ایران) فرهنگ‌ها در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌ودا که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد. تغییرات آب و هوایی شخصیت‌های برجسته اختراعات، اکتشافات، نوآوری‌ها سده‌ها سده ۲۰ پ. م سده ۱۹ پ. م سده ۱۸ پ. م سده ۱۷ پ. م سده ۱۶ پ. م سده ۱۵ پ. م سده ۱۴ پ. م سده ۱۳ پ. م سده ۱۲ پ. م سده ۱۱ پ. م پانویس پیوند به بیرون هزاره ۲ (پیش از میلاد) هزاره‌ها
جانا گانا مانا (، به معنی «چیره بر یاد همگان») سرود ملی کشور هند است. این سرود به زبان بنگالی (بسیار متأثر از سانسکریت) نوشته شده و رابیندرانات تاگور شاعر بنگالی آن را سروده‌است. منابع پیوند به بیرون سرود ملی هند، ام‌پی۳ (نسخه‌ای دیگر) نت‌نویسی آهنگسازی سرود ملی در می بمل ماژور ادبیات بنگالی تاریخ بنگال غربی تاریخ کلکته ترانه‌های سروده شده توسط رابیندرانات تاگور ترانه‌های میهن‌پرستانه هندی ترانه‌های هندی رابیندرانات تاگور سرودهای آسیا سرودهای ملی کلکته نمادهای ملی هند هند
۱۲۴۳ (میلادی) هزار و دویست و چهل و سومین سال تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۱۲۴۳ (میلادی)
۱۲۳۴ (میلادی) هزار و دویست و سی و چهارمین سال تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۱۲۳۴ (میلادی)
رام‌چَریت‌مانَس یا شری‌رام‌چریت‌مانس سروده‌ای حماسی در دین هندو به زبان آوادی است که در سده شانزدهم میلادی سروده شده‌است. رشد نهضت باکتی، که نوعی دیانت مردمی و مبتنی بر دلدادگی و شور مذهبی بود، رسوم و سنت‌های برهمنی را به حاشیه راند، و از این رهگذر برخی نوشته‌های بومی ـ زبان به عرصه آیین‌های نیایشی راه یافت. از جمله، نمونه بازآفرینی‌شده‌ای از حماسه رامایانا بود به نام رام‌چریت‌مانس اثر تولْسی داس (۱۶۳۷–۱۵۱۱ م). این اثر تا حدودی توانسته‌است حماسه رامایانا والمیکی را تحت‌الشعاع قرار دهد. منابع موحدیان عطار، علی: متون دینی هندو. در: نشریه «هفت آسمان»، بهار ۱۳۸۴ - شماره ۲۵. ویکی‌پدیای انگلیسی. شعرهای حماسی شعرهای سده ۱۶ (میلادی) شعرهای هندی کتاب‌های هندی سده ۱۶ (میلادی) متون هندو
آذر ۱۳۹۱، نهمین ماه سال ۱۳۹۱ هجری خورشیدی است. آغاز آن چهارشنبه: ۱ آذر ۱۳۹۱ (۲۱ نوامبر ۲۰۱۲ میلادی) جستارهای وابسته ۹ آذر
۱۰۰۴ (میلادی) هزار و چهارمین سال تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۱۰۰۴ (میلادی)
۱۴۱۶ (میلادی) هزار و چهارصد و شانزدهمین سال تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۱۴۱۶ (میلادی)
۱۰۴۰ (میلادی) هزارو چهلمین سال تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۱۷ مارس - هارولد یکم، شاه انگلستان ۱۰۴۰ (میلادی)
۱۳۴۰ (میلادی) هزارو سیصد و چهلمین سال تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۱۳۴۰ (میلادی)
b1ec4ccc-6713-41f2-995b-e48b4a1cae82
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
گاتای زردتشت دارای چه چه نوع وزنی و حالتی است؟
false
{ "answer_start": [ 349 ], "text": [ "هجایی" ] }
آنچه امروز، از سیمای زرتشت گسترش دارد، کم‌وبیش برداشتی است از حجاری منسوب به او در تاق بستان کرمانشاه. هر چند اندکی از نگاره‌های اخیر زردتشت وی را در حال انجام کارهایی افسانه‌ای نشان می‌دهد، اما معمولاً نقش‌های وی را در حالی که لباسی سفید به تن دارد به نقش می‌کشند. گاهی هم بارسوم در دست دارد (که نماد روحانی بودن است) یا کتابی که به اوستا تفسیر می‌شود. گاهی نیز وی با گرزی (ورزا) کشیده می‌شود که میله‌ای آهنی با سری مانند گاو است. همچنین در بعضی از نقاشی‌ها وی را با دستی بلند شده و انگشتی که برای یادآوری کردم نکته‌ای بلند کرده‌است می‌کشند.وی به سختی به حالتی کشیده‌است که مستقیماً به بیننده خیره شود و بیشتر نگاهش به طرف دیگری است مانند این که در جستجوی خداوند است.وی همیشه با ریشی قهوه‌ای و رنگ چهرهٔ کم رنگ کشیده شده‌است. معروفترین نقاشی اروپایی از زرتشت نقاشی رافائلو آب رنگ مکتب آتن است.در این نقاشی وی و کلاودیوس بطلمیوس در حال صحبت هستند در حالی که زردتشت، گویی در دست دارد. تندیس زرتشت از سال ۱۸۹۶ تا کنون تندیسی بر فراز دیوار ساختمان شاخه یکم استینافی دادگاه عالی ایالت نیویورک (Appellate Division of the Supreme Court, First Judicial Department) ایستاده است که متعلق به زرتشت و «به نمایندگی شیوه عدالت پارسیان» است. سازنده این اثر ادوارد کلارک پاتر (Edward Clarke Potter) نام داشت. پانویس جستارهای وابسته زرتشت دشمنان زرتشت زرتشت در منابع غربی خاستگاه زرتشت زمان ظهور زرتشت زرتشت از دیدگاه آیین‌های دیگر معجزه‌های زرتشت زرتشت
اضافه وزن یا بیش‌وزنی، به حالتی گفته می‌شود که فرد بیش از وزن مناسب و کمتر از حد چاقی وزن داشته باشد. این حالت متضاد کم‌وزنی است. اضافه وزن بسیار شایع است (تا یک میلیارد نفر) به ویژه اگر سبک زندگی فرد دارای مصرف غذای زیاد و تحرک ناکافی باشد. در بیشتر کسانی که اضافه وزن دارند چاقی موضعی دارند و بیشتر آن‌ها چاقی شکمی دارند. انسان‌های دارای اضافه وزن یا چاق همیشه در معرض خطرات ابتلا به بسیاری از بیماری‌های زمینه‌ای هستند. از دست دادن مقدار محدودی از این وزن اضافی می‌تواند کمک بسیاری به کاهش خطرات احتمالی کند. تعریفی دقیق تر معمولاً پزشکان برای تشخیص وزن مناسب در افراد، از فرمولی براساس قد و وزن استفاده می‌کنند که نمایه توده بدن (BMI)نامیده می‌شود و از تقسیم وزن بر مجذور قد به‌دست میآید. اگر نمایه توده بدن فرد بین ۲۵ تا ۲۹ باشد آن را اضافه وزن و از این حد بالاتر را چاق می‌گویند. جستارهای وابسته چاقی فهرست مواد غذایی بر پایه اندازه کالری منابع بازبینی شانزده آگوست 2013Overweight چاقی علوم تغذیه وزن انسان
شناخت غربی‌ها از زردتشت در میان یونانیان در زبان یونانی استرا(ástra) به معنی ستاره‌ها و زوروس (zōrós) به معنی ضعیف نشده‌است. این کهن‌ترین معنی نسبت داده شده در زبان یونانی است. دینون یونانی آن‌را به «ستاینده ستاره» ترجمه کرده‌است. کریستیان بارتلمه جزء نخست را «زرنت» ثبت کرده و «دارنده شتر پیر» معنی کرده‌است و دار «زراتو» دانسته و آن را «زرد» ترجمه کرده‌است. امروزه در منابع اروپایی، به پیروی از زبان یونانی، نام او زرواستر خوانده می‌شود. نام زرتشت را می‌توان "دارندهٔ روشنایی زرین" معنی کرد. دوره کلاسیک باستان هرچند یونانیان به‌طور کل زرتشت را پیامبر و بنیان‌گذار آیین پارسیان می‌دانستند بقیه پنداره‌هایشان بیشتر خیالی بود. یونانیان زمان او را ۶۰۰۰ سال پیش از زمان خود می‌پنداشتند و او را شاه بلخ یا کلده (گاهی آموزگار کلدیان) و دارای زندگی‌نامه عادی دانایی فیثاغورس‌گرا تصور می‌کردند. مهم‌ترین انگاره شان از او ساحر، ستاره‌شناس، آفریننده جادو و ستاره‌شناس بود. با توجه با پنداره شان گفته‌های بسیاری به او نسبت داده می‌دادند، که در سراسر کرانه‌های دریای مدیترانه پراکنده شده بود. یونانیان بهترین دانایی را دانایی رازناک می‌دانستند و هیچ کس شایسته‌تر از زرتشت بدین ویژگی نبود، چون هم از نظر زمانی و هم نظر مکانی از ایشان دور بود. نام زردشت جادو تأیید رسمی برای جادو بود. زبان آن ادبیات بیش‌تر زبان یونانی بود. هرچند در دوره‌های گوناگون بخش‌هایی از آن به زبان‌های دیگر مانند آرامی ٫ سریانی ٫ کوپتیک و لاتین وارد شده‌است. چون مغ با کلمه «جادوگر» مرتبط بود، زرتشت نیز جادوگر پنداشته می‌شد. پلینی پیرتر در سده نخست میلادی زرتشت را خالق جادو می‌خواند. اما او به تنهایی مسئول معرفی جادوی سیاه به جهان یونانیان و رومیان نبود.کوروش سپیدمه را نیز نویسنده بسیاری از ادبیات جادویی می‌دانسته‌اند. هرچند پلینی پیرتر زرتشت را خالق جادو می‌خواند، اما رومیان شخصیتی جادوگر برای وی نمی‌انگاشتند. در واقع آموزه‌های جادویی که به زردتشت نسبت داده شده‌اند، همگی مربوط به پس از سده ۱۴ میلادی اند. یکی ار دلایل مرتبط دانستن زردتشت با ستاره‌شناسی مفهومی بود که یونانیان از نام وی برای خود ساخته بودند. نحوه تفکر یونانیان این گونه بود که همیشه می‌کوشیدند، که ریشه اصلی و پنهان کلمات را بفهمند. به همین دلیل نام او در آغاز به ستاره‌پرست معنی می‌شد. این قضیه تا جایی پیش رفت که مرگ زردتشت را به دلیل ریزش آتش ستارگان می‌دانستند و می‌گفتند که ستارگان او را به دلیل مهار کردن شان کشته اند. دومین دلیل و جدی‌تر مرتبط دانستن زردتشت با ستاره‌شناسی این بود که او را از کلده می‌پنداشتند. معتقدان به فیثاغورس گرایی فکر می‌کردند که فیثاغورس با زردتشت در کلده درس خوانده‌است. لیدوس معتقد بود که کلدیان در محفل زردتشت و گشتاسب هفته را با هفت روز ابداً کردند. و دلیلشان هم هفت بودن تعداد سیارات بود. فصل سودا دربارهٔ ستاره‌شناسی اشاره به یاد گرفتن ستاره‌شناسی توسط بابلی‌ها از زردتشت می‌کند. تا جایی مه لوسیان تصمیم می‌گیرد تا به بابل رود و تا از موبدها زردتشتی نظرشان را بپرسد. در زمان حال تقریباً تمام نوشته‌های ساختگی نسبت داده شده به زردتشت از دست رفته‌است تنها با یک استثنا ان هم کتاب «دو میلیون خط» پلینی پیرتر است. این کتاب پیشنهاد می‌کند روزی مجموعه کاملی از نوشته‌های زردتشت در کتابخانه اسکندریه مصر وجود داشته‌است. از آثار مرتبط با
به عنوان اولین فردی که نبرد بین خوب و بد را می‌بیند و آن را به عنوان چرخی ضروری در انجام گردش گیتی می‌داند نام می‌برد. ۳۰مین قطعه ریچارد اشتراوس در سال ۱۸۹۶ الهام گرفته از کتاب نیچه نیز چنین گفت زرتشت نامیده می‌شود.استنلی کوبریک از این قطعه در فیلم ۲۰۰۱: اودیسه فضایی به عنوان موسیقی صحنه آغازین فیلم خود استفاده کرده‌است. ویلیام باتلر ییتز شاعر قرن ۱۹ ایرلندی نیز در شعرهای خود به زردتشت اشاره کرده‌است. بازیگر و راوی کتاب آفرینش (رمان) نوشته شده توسط گور ویدال نوه زردتشت است. وی در کتاب گفتگوهای فلسفی بسیاری با زردتشت دارد و شاهد مرگ وی نیز هست. زردتشت در کتاب مایکل اچ هارت با عنوان دسته بندی پر تاثیرتیرن اشخاص در تاریخ:۱۰۰ رتبه ۹۳ را داراست. پانویس منابع قرشی، امان الله. ایران نامک، نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، چاپ اول. تهران: ناشر مؤلف، ۱۳۷۳ محمدی، علی. تکاب افشار. تهران: ناشر مؤلف، ۱۳۶۹ ابراهیم پورداوود؛ گات‌ها، قدیمی‌ترین قسمتی از نامه مینوی اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۰۵. مهدیزاده کابلی، خراسان بزرگ مهد آیین زرتشت، مشهد: نشر نوند، چاپ اول - ۱۳۸۱، . کریستن سن، آرتور. مترجم صفا، ذبیح الله. مزداپرستی در ایران قدیم، تهران:انتشارات شرکت مولفان و مترجمان ایران، ۱۳۵۷ مهر، فرهنگ، دیدی نو از دین کهن (فلسفه زرتشت)، تهران: جامی، ۱۳۸۰. هاشم رضی، راهنمای دین زرتشتی، تهران: سازمان انتشارات فروهر، ۱۳۵۲. معین، محمد، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۲۶. جستارهای وابسته زرتشت دشمنان زرتشت خاستگاه زرتشت زمان ظهور زرتشت زرتشت از دیدگاه آیین‌های دیگر معجزه‌های زرتشت فلسفه زرتشت زرتشت در منابع باستانی ریشه و معنای نام زرتشت زرتشت
شیلو ژوما کشتی گیر زن کشور چین است. منابع افراد زنده مدال‌آوران بازی‌های آسیایی در کشتی زادگان ۱۹۸۷ (میلادی) کشتی‌گیران در بازی‌های آسیایی ۲۰۱۴
لیو ژنیا (زاده ۱۹۵۲) مدیر ارشد اجرایی چینی است، که در حال حاضر به‌عنوان مدیرعامل شرکت استیت گرید کورپوریشن چین فعالیت می‌نماید. استیت گرید کورپوریشن چین هم‌اکنون در رتبه نهم از بزرگترین شرکت‌های جهان قرار دارد. ژنیا یکی از اعضای ۱۷ نفره کمیته مرکزی حزب کمونیست چین می‌باشد. منابع افراد زنده زادگان ۱۹۵۲ (میلادی) کارآفرینان اهل چین مدیران ارشد اهل چین مهندسان برق اهل چین
چاه حاجی کریم، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان زاهدان در استان سیستان و بلوچستان ایران است. جمعیت این روستا در دهستان چشمه زیارت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰ نفر (۴خانوار) بوده‌است. منابع روستاهای شهرستان زاهدان
موتور علی زندانی چاه حسن یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان جازموریان واقع شده‌است. موتور علی زندانی چاه حسن ۳۲ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ایران منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای ایران مناطق مسکونی در شهرستان رودبار جنوب
نَهاد یا فاعل بخشی از جمله است که درباره ی آن سخن می‌گوییم؛ یعنی کاری را انجام می‌دهد یا صفت و حالتی را به آن نسبت می‌دهیم. نهاد واژه یا گروهی از واژگان یک بند است که دربارهٔ آن خبری می‌دهیم. یعنی صاحب خبر است. هر بند (جمله ساده) دارای دو بخش نهاد و گزاره است. نشانهٔ نهاد هم‌خوانی آن با شناسه است. نهاد معمولاً پیش از گزاره می‌نشیند و توسط گزاره تکمیل می‌شود. نهاد در جواب «چه کسی» یا «چه چیزی» می‌آید. نمونه: هوا سرد است. [نهاد: هوا] [گزاره: سرد است (که شامل فعل هم می‌شود)] چه چیزی سرد است؟ نمونه : باد بهاری وزید. چه چیزی وزید؟ باد بهاری نمونه : حسین چاق است. چه کسی چاق است؟ حسین نمونه:علی میله را برید. چه کسی میله را برید؟ علی نمونه : هوا گرم است [گرم:هوا] هوا سرد است [سرد:هوا] انواع نهاد نهاد به دو گونه تقسیم می‌شود: فاعل و مسندالیه. ▪ نهادی است که به آن صفت یا حالتی را نسبت می‌دهیم. برای نمونه: هوا [مسند الیه] سرد [مسند] است.نیما [مسندالیه] خوشحال [مسند] است. جمله اسمیه و جمله فعلیه به بندی که دارای فاعل است بند فعلیه (در متون قدیمی جمله فعلیه) و به بندی که دارای مسند الیه است بند اسمیه (در متون قدیمی جمله اسمیه) گفته می‌شود. فعلیه یا اسمیه بودن بند ارتباط مستقیمی با فعل جمله دارد. مثال‌هایی درمورد نهاد ▪ 'بنی آدم' [نهاد] اعضای یک پیکرند ‌که در آفرینش ز یک گوهرند ▪ چو عضوی (نهاد) به درد آورَد <u>روزگار دگر عضوها را نمانَد قرار ▪ 'تو'''' [نهاد] کز محنت دیگران بی‌غمی''نشاید که نامت نهند آدمی منابع عناصر نحوی
این فهرستی از افرادی است که توانایی برقراری ارتباط با سایرین به حداقل شش زبان داشته باشند. چندزبانه فهرست‌های زبان‌شناسی
b9aa83e8-b9e4-4f1a-aa6a-cf2052d3f45e
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
یکی از کهن ترین گونه های ادبی هنری چیست؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "شعر" ] }
یکی از گونه‌های ادبی در ادب رسمی و فرهنگ مردم ایران چیستان است. چیستان نوعی از تفرج و تفنن ادبی است که به جز کاربرد سرگرم‌کننده، جنبه‌های آموزشی و فرهنگی دیگری نیز دارد. (در بخش کارکردهای چیستان به آنها اشاره خواهد شد) این نوع ادبی را می‌توان در زمره ادبیات اندرزی به‌شمار آورد. چیستان کلمه ای مرکب از «چیست» و «آن» است که در علم بدیع در فارسی، معادل کلمه «لغز» عربیست. لغز در لغت به معنی پیچیدگی و پوشیدگی است و و در اصطلاح به معنی کلام موزونی است که نام چیزی در آن برده نشود ولی اوصاف آن طوری برشمرده شود که خواننده با خواندن آن اوصاف پی به نام آن چیز ببرد. طراح چیستان سعی می‌کند تا با بیان اجزای حسی و مادی یک پدیده و معرفی برخی از ویژگی‌های آن مخاطب را برای شناسایی آن به تلاش و تکاپوی فکری وادارد. علت نام گذاری این صنعت به «چیستان» در فارسی، این است که لغزهای منظوم معمولاً به صورت سؤال و با عبارت «چیست آن» یا «چیست» آغاز می‌شوند. برای مثال: در آغاز لغز «انبه» آمده‌است: «چیست آن درج زمرد رنگ ناپیدا دهان». یا در آغاز لغز «مقراض» آمده‌است: «چیست کاندر دهان بی دندانش/ هرچه افتاد ریز ریز کند». البته گاهی هم بدون عبارت «چیست آن» آغاز می‌شود: «بی‌روح پیکری ست گه جنگ جان شکار/ بی دود آتشی ست گه رزم پر شرار» که پاسخ آن «شمشیر» است. موضوع چیستان می‌تواند پدیده‌های طبیعی مثل آتش و ابر و خورشید یا اشیای بی جانی همچون شمع و نمک و شمشیر یا گیاهان و رستنی‌ها و غیره باشد. این نوع ادبی از دیرباز در ادبیات ملل مختلف، مانند ادبیات عربی، عبری، یونانی، لاتینی، انگلیسی معمول بوده‌است. در ادبیات انگلیسی نمونه ای از چیستان کهن دیده می‌شود که برخلاف چیستان فارسی، که با سؤال آغاز می‌شود، با سؤال پایان می‌یابد. سؤالی مانند این که: «بگو بدانم من کیستم و نامم چیست.» در ادبیات فارسی هم اشعار زیادی خصوصاً در سبک خراسانی در این نوع ادبی سروده شده‌است. در ادامه نمونه‌هایی از چیستان در شعر فارسی را خواهید دید. تاریخچه چیستان و معما چیستان در ادبیات پهلوی از فرهنگ ایران باستان چیستان‌های مکتوبی به ما رسیده‌است. نمونه ای از چیستان در ادبیات پهلوی که در دست است، رساله ای به نام «یوشت فریان و اخت» است. این رساله، احتمالاً تنها متن اندرزی از نوع ادبی چیستان است که به زبان فارسی میانه (پهلوی) به جا مانده‌است. از آنجایی که کتابت متون دینی و ادبی در دوره‌های پیش از اسلام چندان معمول نبوده، به احتمال زیاد این رساله هم در ابتدا به صورت شفاهی نقل می‌شده و بعدها در اواخر دوران ساسانی، به کتابت درآمده است. چنان‌که آثار ادبیات شفاهی هم در آن مشهود است. رساله یوشت فریان و اخت آنطور که از اوستا برمی آید، یوشت از خاندان فریان و از پیروان دین زردشتی بوده‌است. و اخت هم از روحانیانی است که مخالف دین زردشت بوده‌است و به همین دلیل هم در ادبیات پهلوی به او لقب «جادوگر» داده شده‌است. این رساله دارای چهار فصل است. در فصل اول توصیفی از چگونگی مناظره ارائه شده‌است. اخت با سپاه خود وارد شهری نمادین به نام «شهر حل کننده معما» می‌شود و مردمانی که سنشان کمتر از پانزده است
افسانه‌های کودکان به گروهی از افسانه‌ها گفته می‌شود که مخاطبان آن کودکان در گروه سنی پیش دبستان و دبستان (سال‌های سه سالگی تا یازده سالگی) هستند. افسانه‌های کودکان کهن‌ترین گونه ادبی برای این گروه سنی بوده‌است که پیشینه آن به چندین هزار سال می‌رسد. در حقیقت افسانه‌های کودکان اولین گونه ادبی بوده‌است که انسان از روزگار آشنایی با زبان و کارکردهای ادبی زبان برای کودکان ساخت و پرداخت تا با استفاده از این افزار و شگرد بتواند هم آن‌ها را سرگرم کند و هم سنت‌ها و آموزه‌های زیستی را از راهی غیرمستقیم به آن‌ها منتقل سازد. افسانه‌های کودکان به‌سبب پیشینه دراز و پیوند با فرهنگ شفاهی انباشته از رازها و رمزهای هزاران ساله انسان و چگونگی بازتاب آن در قالب‌های ادبی بوده‌است. افسانه‌های کودکان گونه‌های گوناگون مانند افسانه‌های با درونمایه روان‌شناختی و افسانه‌های با درونمایه معیشتی دارد. برای نمونه افسانه‌ای که در آن ملکه کلاغ‌ها در برابر آزادی به رها کننده خود دیگچه‌ای جادویی می‌دهد تا با زدن به درون آن پر از خوراک شود، بازتاب دهنده نیاز و آروزهای همیشگی آدمی به رسیدن به خوراک به ویژه در روزگارهای سخت و تنگ سالی بوده‌است. گونه‌شناسی افسانه‌ها برپایه زمان پیدایش افسانه‌های کهن افسانه‌های نو گونه‌شناسی افسانه‌ها برپایه کالبد افسانه‌های بلند افسانه‌های کوتاه افسانه‌های استعاری افسانه‌های جانوری افسانه‌های دیو و دد گونه‌شناسی افسانه‌ها برپایه کارکرد افسانه‌های روان شناختی افسانه‌های سرگرم کننده افسانه‌های طنز افسانه‌های معیشتی افسانه‌های پهلوانی افسانه‌های سحر و جادو( پریان) افسانه‌های تربیتی و آموزشی منابع برونو بتلهایم، کارکردهای افسون، دکتر کاظم شیوا رضوی، ناشر مترجم، تهران ، 1369 محمد هادی محمدی، روش‌شناسی نقد ادبیات کودکان، انتشارات سروش، تهران،1377 محمدهادی محمدی، فانتزی در ادبیات کودکان، نشر روزگار، تهران ، 1378 پیوندها کتابک، دریچه‌ای به جهان خواندن افسانه‌ها
ادبیات چیست نام یک کتاب ادبی است که توسط ژان پل سارتر، نویسندهٔ اهل فرانسه نوشته شده‌است. این کتاب یکی از آثار مشهور ادبی جهان است. پانویس منابع آثار ژان پل سارتر جستارها درباره ادبیات کتاب‌های ۱۹۴۷ (میلادی) کتاب‌های ۱۹۴۸ (میلادی) کتاب‌های ژان پل سارتر کتاب‌های غیرداستانی ۱۹۴۸ (میلادی) کتاب‌های غیرداستانی فرانسه کتاب‌های فرانسوی کتاب‌های نشر کتاب زمان مقاله‌های ادبی در نظریه ادبی مقاله‌های فلسفی کتاب‌های انتشارات نیلوفر
نقد به بررسی و ارزیابی هر چیزی، همچون یک نشریه، خدمات یک شرکت، فیلم، بازی ویدیویی، موسیقی (بررسی یک آهنگ به لحاظ موسیقایی)، کتاب گفته می‌شود. واژه نقد در مفهوم لغوی آن، تفکیک صحیح از غیر صحیح و خالص از ناخالص است. به عبارت دیگر، نقد به معنای محک زدن شیء و قرار دادن آن در دو دسته سالم و ناسالم است. اساسا فرایندِ نقد یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین دستاورد‌های زندگی بشر است که از آغاز فعالیت‌های علمی و ادبی در دوران کهن آغاز گردیده است. جستارهای وابسته اعتراض انواع نقد تصحیح متون تفکر انتقادی خودانتقادی خودشناسی روزنامه‌نگاری موسیقی فلسفه نقدی مشاجره نظریه انتقادی نقاد نقد اجتماعی نقد ادبی نقد تئاتر نقد ترجمه نقد درون‌ماندگار نقد رقص نقد کتاب نقد فیلم نقد هنری منابع نقد ارزیابی پیشه‌های نوشتن مفاهیم ادبی وبگاه‌های نقد روش‌شناسی فلسفی
فانتزی تاریک یا خیال‌پردازی تیره‌وتار یک گونه هنری است که به عنوان زیر مجموعه سبک خیال‌پردازی به‌شمار می‌رود. این نوع سبک می‌تواند به آثار ادبی، هنری و سینمایی اشاره داشته باشد که آمیخته‌ای از عناصر خیال‌پردازی و عناصر وحشت هستند. خیال‌پردازی تیره‌وتار اقتباسی از عناصر گونه وحشت و اغلب دارای ویژگی‌هایی از قبیل تیره‌وتار، ترس و مرگ، غمناک، موضوعات خشن و وحشیانه همراه با موجودات فراطبیعی شیطانی است. با این حال، برخلاف گونه وحشت تمرکز داستان به منظور ترساندن خواننده نیست. در این سبک محدودیتی برای نشان دادن بخش تاریک طبیعت انسان وجود ندارد و قهرمان اصلی داستان لزوماً دلسوز نیست. همچنین برخی از نویسندگان از واژهٔ فانتزی تاریک (یا فانتزی گوتیک) به عنوان جایگزینی برای توصیف وحشت استفاده می‌کنند، چرا که آن‌ها احساس می‌کنند واژه دومی بیش از حد ترسناک یا اثرگذار است. جستارهای وابسته هنر تاریک ادبیات گوتیک وحشت خیال‌پردازی علمی منابع خیال‌پردازی تاریک خیال‌پردازی (گونه هنری) ژانرهای فانتزی سبک‌های فیلم گونه خیال‌پردازی گونه‌های ادبی وحشت (گونه هنری) گونه‌های وحشت
ها و کهن الگو ها در رابطه با ناخوداگاه، بخش غیر قابل دسترس ذهن، نظریه پردازی می‌کند. از دیدگاه یونگی ، اسطوره ها "بازنمودهای فرهنگ سازی سده از محتوای عمیق ترین فرو رفتگی روان انسان هستند: جهان کهن الگوها" (واکر ۴) روانشناسی تحلیلی یونگی بین ناخودآگاه شخصی و جمعی تمایز قائل می شود ، مورد دوم به ویژه به نقد کهن الگویی مربوط می شود. ناخودآگاه جمعی، یا روان بی طرف که کمتر شناخته می‌شود، مجموعه‌ای از افکار درونی، احساسات، غرایز، و خاطرات است که درون ناخودآگاه همه مردم وجود دارد. تعریف یونگ از این اصطلاح در بسیاری از نوشته های او متناقض است. در یک زمان او ناخودآگاه جمعی را "شهود شکل های پیشین و ذاتی" می‌نامد (لیچ ۹۹۸)، در حالی که در نمونه‌ای دیگر مجموعه از" تجربیات است که مانند سرنوشت به سوی ما می آید" (۹۹۸). صرف نظر از تفاوتهای جزئی بین تعاریف یونگ ، ناخودآگاهی جمعی بخشی مشترک از ناخودآگاه است. از نظر یونگ، کهن الگو در ناخودآگاه جمعی، به نقل از لیچ و دیگران.، غیر قابل توصیف است، اما تاثیراتی دارد که تجسم آن را ممکن می‌کند، یعنی، تصاویر و ایده‌های کهن الگویی" (۹۸۸)، با توجه به اینکه آنها در بخش غیر قابل دسترس ذهن هستند. کهن الگوهایی که یونگ به آنها اشاره می کند از طریق تصاویر اولیه نشان داده می شوند ، اصطلاحی که وی ابداع کرد. تصاویر اولیه از مراحل اولیه بشریت سرچشمه می گیرند و تا به حال بخشی از ناخودآگاه جمعی بوده اند. از طریق تصاویر اولیه است که کهن الگوهای جهانی تجربه می شوند، و مهمتر از آن ، این که ناخودآگاه آشکار می شود. با همان افسانه‌ی مرگ_تولد دوباره که فریزر به عنوان نمایانگر فصول رشد و کشاورزی بودن، می‌داند به عنوان یک نقطه مقایسه، تجزیه و تحلیل یونگی کهن الگوی مرگ_تولد دوباره به عنوان یک "بیان نمادین فرایندی که نه در این دنیا بلکه در ذهن اتفاق می‌افتد را در رویا می‌بیند. این فرایند بازگشت خود به ناخوداگاه است_ یک نوع مرگ موقت خود_ و ظهور دوباره، یا تولد دوباره ی آن از ناخودآگاه است" (سگال ۴) به خودی خود ، نظریه ناخودآگاه جمعی سهم قابل توجهی از نوشته ها را در نقد ادبی کهن الگویی ارائه می دهد؛ همچنین بیش از یک دهه از اوج نقد ادبی کهن الگویی می گذرد. رویکرد کهن الگویی یونگی با متون ادبی به عنوان راهی برخورد می کند که تصاویر اولیه در آن نمایش داده می شود. تنها در دهه ۱۹۵۰ میلادی بود که شاخه دیگر نقد ادبی کهن الگویی توسعه یافت. فرای (ویرایش) طرح های کهن الگویی در شعر بودکین، اولین اثر در مورد موضوع نقد ادبی کهن الگویی، نظریه های یونگ درباره‌ی ناخودآگاه جمعی، کهن الگوها، و تصاویر اولیه در ادبیات را بکار می‌برد. این بود تا اثر منتقد ادبی کانادایی نورتروپ فرای که نقد کهن الگویی را با اصطلاحات کاملاً ادبی استدلال کرد. مهم ترین اثر فرای که به کهن الگوها می‌پردازد کالبد شکافی نقد است اما مقاله او "کهن الگوهای ادبیات" پیش درامد این کتاب است. نظریه‌ی فرای تا حد زیادی بدون تغییر در کالبد شکافی نقد باقی مانده است. اثر فرای قبل از راه دادن به ساخت گرایی و نشانه شناسی، به
نقدِ ادبی یا سخن‌سنجی دانشی برای بررسی ویژگی‌ها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در کنار تشریح جوانب پیچیدهٔ آثار ادبی و روشی برای سنجش اعتبار و مقام آن‌ها است. به کسی که نقد ادبی می‌داند، مُنتقد ادبی می‌گویند. نقد ادبی به معنای مطالعه، بحث، ارزیابی و تفسیر محصولات ادبی است. نقد ادبی می‌تواند به شکل یک گفتمان نظری بر اساس نظریه ادبی باشد یا بحث مفصل تری که حالت گزارش گونه در باب یک اثر ادبی داشته باشد. این نوشته‌های گزارش گونه اغلب در قالب نوشته‌های روزنامه‌نگاری یا یادداشت‌هایی در زمان پدیدار شدن آثار ادبی رخ می‌نماید و در مواردی با قضاوت‌هایی یا اظهار نظرهایی در مورد خوب بودن یا نبودن، ارزش‌مند بودن یا نبودن اثر ادبی همراه است. تاریخ کهن نقد دیون در مبحث ۵۳ خود می‌گوید ارسطو را باید نقطه آغاز نقد ادبی دانست. و بر این اساس تاریخ این پدیده دست کم تا سده چهارم پیش از میلاد به عقب می‌نشیند. ارسطو در بوطیقا در مورد بسیاری از آثار هنری دوران صحبت می‌کند و مفاهیم میمسیس و کاتارسیس را مطرح می‌کند که امروزه نیز در نقد اهمیت بسیاری دارند. افلاطون در همان دوران به شعر حمله می‌کند و آن را هنری دست دوم، تقلیدی و نادرست می‌داند. بهاراتا مونی در همین دوران در ناتیاشاسترا در مورد نمایش‌های سانسکریت و ادبیات کهن هند اظهار نظر می‌کند. فلسین مارسو معتقد است استقبال (پاستیش) بهترین نوع نقد ادبی است و با توجه به اهمیتی که گذشتگان به تقلید می‌دادند این نظر غریبی نیست. سنت تفسیری مرسوم در ادیان ابراهیمی در سده‌های میانه را می‌توان از عناصر شکل دهنده مطالعات نقد ادبی دانست. از سده نهم میلادی نیز در ادبیات عربی آثاری برای نخستین بار مشخصاً در زمینه نقد نگاشته شده‌است که از این میان می‌توان نخست کتاب الحیوان و دوم کتاب البیان و التبیین نوشته جاحظ و کتاب البدیع نوشته عبدالله ابن المعتز را نام برد. نقد ادبی در دوران مدرن بیشتر به سمت نظریه ادبی به معنای بحث و بررسی فلسفی در مورد ادبیات و موضوعات آن پیش رفته‌است. ارتباط این دو یعنی نظریه ادبی و نقد را می‌توان هم‌ارز دانست ولی هرگز همنهشت یا متباین نیستند. این موضوع البته جای مناقشه دارد. از جمله جان هاپکینز اصرار دارد نظریه ادبی و نقد ادبی فرقی با هم ندارند. عده‌ای نیز معتقدند نقد ادبی به معنای کاربرد عملی نظریه ادبی است. نقد غربی در دوران متاخر در سال‌های باززایی مفاهیمی چون یگانگی فرم و محتوی در ادبیات کلاسیک مطرح شد که از چشمگیرترین دستمایه‌های نقد است. بازیابی و بازخوانی متون قدیمی از جمله ترجمه بوتیقای ارسطو در سال ۱۴۹۸ به زبان لاتین به دست جورجو والا یکی از مهم‌ترین دلایل شکل‌گیری این گفتمان در آن دوران بود. شاید بتوان گفت لودویکو کاستلوترو یکی از اثرگذارترین منتقدان دوران باززایی است که در سال ۱۷۵۰ باب بحث در مورد کتاب ارسطو را باز می‌کند. اندیشه حاکم در این دوران به این ترتیب است که ادبیات را صاحب سهم اصلی در بنای فرهنگ می‌دانند و شاعر و نویسنده حافظ سنت عظیم تاریخی آن جامعه زبانی تلقی می‌شود. در سده نوزدهم ضمن رمانتیسم انگلیسی ایده‌های تازه‌ای در زیباشناسی مطرح شد که به شکل‌گیری
است. این جریان ادبی با تأکید بر واقعیت، طبیعت و شخصیت‌های داستانی و با ابراز مشکلات اجتماعی و زندگی روزمره، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و پرتأثیرترین جریان‌های ادبی در تاریخ ادبیات معاصر شناخته می‌شود. همچنین، بسیاری از نویسندگان معاصر نیز همچنان ایده‌ها و مضامین ادبیات نچرالیستی در آثار خود به‌کار می‌برند. نویسندگان برخی از نویسندگان معروف نچرالیست عبارت اند از: امیل زولا، جک لندن، استفان کرین، فرانک نوریس، آمبروز بیرس، کیتا بران، جان استاین بک، تودور درسیوس و ریچارد رایت. امیل زولا، برجسته‌ترین نویسندهٔ نچرالیسم است. نقد نچرالیستی ادبیات نچرالیستی نه تنها نوید اصلاحی در ادبیات آمریکایی را به همراه داشت، بلکه از طریق نوآوری‌هایی که در سبک نویسندگان نچرالیستی دیده می‌شد، به نقد و تحلیل ادبی و هنری نیز تأثیرگذار بود. انتقادگران نچرالیستی مانند فرانک نوریس و کریستوفر لوزی در قالب تحلیل‌هایی از طریق آثار نویسندگان نچرالیستی، به بحث و بررسی اصول و رویکردهای نویسندگان ادبی پرداختند. علاوه بر این، این رویکرد به عنوان یک روش تحلیلی و بررسی‌ای در نقد ادبی و هنری پذیرفته شد و به تدریج به یکی از اصول نقد ادبی و هنری تبدیل شد. با تأکید بر تصویرسازی دقیق و توصیف واقعیت‌های زندگی، نقد نچرالیستی به عنوان یک دیدگاه کلی در نقد ادبی و هنری به تحلیل و بررسی آثار هنری از جمله رمان، شعر و نمایشنامه پرداخت. فرانک نوریس، روزنامه‌نگار و رمان‌نویس آمریکایی که آثار او اساساً در ژانر نچرالیسم بود، «واقع‌گرایی، رمانتیسم و نچرالیسم را در یک دیالکتیک قرار داد که در آن واقع‌گرایی و رمانتیسم نیروهای مخالف بودند» و نچرالیسم مخلوطی از دو تناقض بود. در طرح ایده‌های نوریس، نچرالیسم تفاوتی با ایده زولا دارد که «دیترمینیسم مادی یا هر ایده فلسفی دیگری را ذکر نمی‌کند». ترجمه به فارسی بسیاری از آثار ادبی مرتبط با جنبش نچرالیستی به فارسی ترجمه شده‌اند. از میان این آثار می‌توان به رمان «کافکا در ساحل» نوشته هاروکی موراکامی، که به عنوان یک نمونه برجسته از ادبیات نچرالیستی ژاپن شناخته می‌شود، پرداخت. همچنین آثار دیگری نیز مانند، رمان «گریز از آزادی» نوشته ریچارد رایت، «مردان خالص» نوشته ارنست همینگ وی، «خانه نشینان» نوشته ناثانیل وست، و «قلعه حیوانات» نوشته جورج اورول به فارسی ترجمه شده‌اند و به عنوان نمونه‌هایی از ادبیات نچرالیستی شناخته می‌شوند. جستارهای وابسته طبیعت گرایی واقع‌گرایی امیل زولا جان استاین‌بک چارلز داروین منابع جنبش‌های ادبی طبیعت‌گرایی (ادبیات) گونه‌های فیلم واقع‌گرایی (جنبش هنری) واقع‌گرایی ادبی
چمن خار نام یک سرده از تیره گندمیان است. منابع سرده‌های گندمیان ریش‌پریان
علف تابستانی نام یک سرده از تیره گندمیان است. منابع پیوند به بیرون چمن‌های آسیا چمن‌های آفریقا چمن‌های آمریکای جنوبی چمن‌های آمریکای شمالی چمن‌های اروپا چمن‌های اقیانوسیه سرده‌های گندمیان گندم‌واران
207ede01-38a6-4d48-91ec-5ee66f315055
شعر
شعر، سروده، چامه یا چکامه یکی از کهن‌ترین گونه‌های ادبی و شاخه‌ای از هنر است. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود».شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودنِ آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است.دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت».در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد.
در چه سالی پیش از میلاد قدیمی ترین اشعار هندی سروده شده است؟
false
{ "answer_start": [ 922 ], "text": [ "هزاره دوم" ] }
۴۹۵ چهارصد و نود و پنجمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۹۵ سده ۵
۴۵۹ چهارصد و پنجاه و نهمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۵۹ سده ۵
(هزاره ۳ پ‌م - هزاره ۲ پ‌م - هزاره ۱ پ‌م - هزاره‌های دیگر) رویدادها آغاز عصر آهن در خاور نزدیک باستان. انقراض دولت سومریان به دست تمدن ایلام. بزرگ شدن بابل در اواخر این دوره (تاریخ ایران) فرهنگ‌ها در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌ودا که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد. تغییرات آب و هوایی شخصیت‌های برجسته اختراعات، اکتشافات، نوآوری‌ها سده‌ها سده ۲۰ پ. م سده ۱۹ پ. م سده ۱۸ پ. م سده ۱۷ پ. م سده ۱۶ پ. م سده ۱۵ پ. م سده ۱۴ پ. م سده ۱۳ پ. م سده ۱۲ پ. م سده ۱۱ پ. م پانویس پیوند به بیرون هزاره ۲ (پیش از میلاد) هزاره‌ها
شِعر، سُرود، چامه یا چکامه شاخه‌ای از ادبیات است که از ویژگی‌های زیبایی‌شناختی و اغلب ریتمیک زبان استفاده می‌کند. دهخدا در یادداشت‌های خود دربارهٔ شعر چنین می‌نویسد: «چکامه، چغامه، چامه، نَشید، نظام، سخن منظوم، منظومه، قریض. ظاهراً ایرانیان را قِسمی سرود یا شعر بوده و خود آنان یا عرب آن را «هَنَیمَه» می‌نامیده‌اند. قدیم‌ترین شعر ایران که به دست است گاتاهای زرتشت می‌باشد که نوعی شعر هجایی محسوب می‌شود». شاعران و منتقدان، تعریف‌های گوناگون و بی‌شماری از «شعر» ارائه داده‌اند. در تعریف‌های سنتی دربارهٔ شعر کهن فارسی، ویژگی اصلی شعر را موزون و آهنگین بودن و ادای حق مطلب به زیباترین شیوه ممکن آن دانسته‌اند. در تعریف‌هایی دیگر، با دانش، فهم، درک، ادراک و وقوف یکی انگاشته شده‌است. دهخدا در فرهنگ لغت خود به تعاریف علمای عرب نیز اشاره کرده و می‌نویسد: «نزد علمای عرب کلامی را شعر گویند که گویندهٔ آن پیش از ادای سخن قصد کرده باشد که کلام خویش را موزون و مقفی ادا کند و چنین گوینده‌ای را شاعر نامند ولی کسی که قصد کند سخنی ادا کند و بدون اراده سخن او موزون و مقفی ادا شود او را شاعر نتوان گفت». به قول ملک الشعرای بهار " شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل شاعر، آن افسونگری کاین طرفه نروارید سفت" در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌وِدا، که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد. تاریخچهٔ سرایش شعر قدیمی‌ترین سروده‌های به‌جامانده به وِداهای هندوان باستان بازمی‌گردد. از تاریخ سرایش وِداها اطلاع دقیقی دردست نیست و تاریخ قدیمی‌ترین سرودهٔ ریگ‌ودا را از هزار تا پنج‌هزار سال پیش از میلاد مسیح پنداشته‌اند. همان‌گونه که اشاره شد گاتاهای زرتشت نیز از سروده‌های کهن هستند. دیگر سرودهٔ قدیمی، گیلگمش نام دارد. حماسه گیلگمش نخستین منظومهٔ حماسی جهان است. آن‌جا که تاریخ تمام می‌شود اسطوره آغاز می‌شود؛ حماسه‌های بزرگ مبتنی بر اسطوره هستند و اسطوره‌های بزرگ بر پایهٔ شرایط تاریخی بنا می‌شوند. جهان چندین حماسهٔ بزرگ را به‌خود دیده‌است: در یونان؛ ایلیاد و ادیسه اثر هومر در هند؛ مهابهاراتا و رامایانا در روم؛ انه‌ایید اثر ویرژیل در ایران؛ شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی که تمامی این حماسه‌ها در بزنگاه‌های خطیری از تاریخ هر ملت ساخته شده‌اند». چینی‌های باستان نیز به شعر علاقه نشان داده‌اند و آثاری در این زمینه خلق کرده‌اند. شی چینگ یا کتاب شعر یا کتاب سرودها، از جمله آثار به‌جامانده از چین باستان در زمینهٔ شعر است. دیدگاه ارسطو در میان منطق‌دانان و فلاسفهٔ قدیم، کسی که به‌طور مدوّن و مشروح به شعرشناسی منطقی پرداخته، ارسطو است. اگرچه کسانی قبل از او نیز همچون بقراط، اریستوفانس و افلاطون دربارهٔ شعر، سخن گفته‌اند. اما فن شعر ارسطو تنها رسالهٔ مستقل و منطبق بر منهج نقد در این باره می‌باشد. ارسطو نظریهٔ ادبی خود را بر پایهٔ «محاکات» (تقلید واقعیت) بنا می‌کند و سه عنصر وزن (ایقاع)، لفظ و هماهنگی را رکن‌های شعر و ابزارهای محاکات می‌شمارد. بر این اساس در طبقه‌بندی ارسطو، انواع اصلی شعر، یعنی حماسه، تراژدی، کمدی، و انواع وابسته به آن مانند آواز دیتیرامب، موسیقی و شعر غنایی و رقص، همگی در جوهر هنریِ تقلید مشترک هستند و تمایز آن‌ها از یکدیگر به سبب تفاوت در ابزارهای تقلید (عناصر سه‌گانه)، مضمون تقلید و شیوهٔ تقلید است. ارسطو
ریگ‌ودا مجموعه‌ای از اشعار و سرودهای مذهبی هندو به زبان سانسکریت ودایی است و یکی از چهار متن اصلی در مجموعهٔ شنوده‌های (شروتی) مقدس هندوئیسم یعنی وداها و کهن‌ترین بخش آن است که احتمالاً حدود سال‌های ۱۷۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد در منطقهٔ شمال غربی شبه‌قاره هند تألیف شده‌است. ریگ‌ودا از کهن‌ترین متون به زبان‌های هندواروپایی است و از نظر زبان‌شناسی و محتوایی پیوند نزدیکی با اوستا دارد. این کتاب شامل ۱۰۱۷ قطعه شعر و ۱۰۵۰۰ بیت است و برخی از بیت‌های آن امروزه نیز در دعاهای مراسم دینی هندو استفاده می‌شود و به این خاطر این متن یکی از کهن‌ترین نوشته‌های بشری است که هنوز کاربرد دارد. در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌ودا که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی به زبان سانسکریت ودایی است، سروده شد. جامعه طبقاتی در تمثیل مشهوری در ریگ‌ودا آدمیان به چهار «وارنا» (کاست، گونه، طبقه) تقسیم می‌شوند: «در عالم آفرینش، برهمنان و کاهنان سر، فرمان‌روایان و رزم‌آوران بازوها، بازرگانان و پیشه‌وران کمر، و کارگران و بندگان پاهای اندامواره اجتماعی به‌شمار می‌روند». منابع B. van Nooten and G. Holland, Rig Veda. A metrically restored text. Cambridge: Harvard Oriental Series 1994 پیوند به بیرون Stausberg, Michael, “Hinduism and Zoroastrianism”, in: Brill’s Encyclopedia of Hinduism Online, Consulted online on 2۰ اوت ۲۰۱۹ <http://dx.doi.org/10.1163/2212-5019_beh_COM_9000000151> ریگ‌ودا حافظه جهانی ثبت‌شده متون هندو هندوگرایی منابع دین‌های باستانی ایرانی
۴۶۵ چهارصد و شصت و پنجمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۶۵ سده ۵
۴۸۵ چهارصد و هشتاد و پنجمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۸۵ سده ۵
سانسکریت ودایی یکی از زبان‌های باستانی هندوآریایی است. این زبان شکلی کهن‌تر از زبان سانسکریت است و یکی از فرزندان نخستین زبان نیاهندوایرانی می‌باشد. سانسکریت ودایی پیوند نزدیکی با زبان اوستایی و دیگر زبان‌های ایرانی باستان دارد. همچنین این زبان کهن‌ترین زبان هندوایرانیای‌ است که شواهدی دال بروجودش به دست رسیده‌است. سانسکریت ودایی زبان وداهاست و عمر آن به هزارهٔ دوم پیش از میلاد تا میانهٔ هزارهٔ یکم پیش از میلاد بازمی‌گردد. سانسکریت ودایی به صورت سینه به سینه به زمانهٔ ایجاد الفبا در هندوستان رسیده‌است. در هزاره دوم پیش از میلاد؛ ریگ‌ودا که از قدیمی‌ترین اشعار و سرودهای مذهبی هندی‌ست، به زبان سانسکریت ودایی سروده شد. جستارهای وابسته دوره ودایی منابع Wikipedia contributors, "Vedic Sanskrit," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Vedic_Sanskrit&oldid=508905152 (accessed September 13, 2012). بنیان‌گذاری‌ها در هزاره ۲ (پیش از میلاد) دوره ودایی سانسکریت زبان‌های هندوایرانی
اساطیر هندو بدنه وسیع اساطیر و روایات سنتی مرتبط با آئین هندوئیسم است که ریشه در ادبیات سانسکریت (شامل اشعار حماسه‌ای مهاباراتا، رامایانا، پورانه‌ها و وداها) دارد. پیشینه و تنوع فرهنگ و دین هندی باعث پیدایی یکی از پیچیده‌ترین و غنی‌ترین مجموعهٔ اساطیری جهان شده‌است. قدرت دیرمان این اساطیر که ریشه‌هایش در تاریکنای زمان پنهان است، در نقش حیاتی آن‌ها، نماینده شده که هنوز در جامعهٔ نوین هند تأثیر گذارند. اساطیر هندو یکی از غنی‌ترین عناصر فرهنگ هند به شمار می‌رود. از طریق نسل‌ها، داستان‌های مختلفی در اساطیر هندو از نسلی به نسل دیگر بوسیلهٔ کلام یا از طریق متون مقدس منتقل شده‌است. منابع اساطیر هندی در حوزهٔ وسیعی از ادبیات دینی گوناگون آمده است. بسیاری از این اسطوره‌ها عملاً هزاران سال به گونهٔ شفاهی منتقل شده‌اند. کهن‌ترین بخش‌های کتاب اصلی آیین هندو عبارتند از چهار ودا که تصانیف مفصلی شامل سرودهای نیایشی و قربانی را در بر می‌گیرد. کهن‌ترین آن‌ها «ریگ ودا» است که حاوی ۱۰۲۴ سرود است و عموماً فکر می‌کنند که بین ۱۲۰۰ و ۹۰۰ پیش از میلاد سروده شده‌است، اما شامل بسیاری از اسطوره‌ها و روایاتی پیرامون ایزدان بزرگی است که بخش اعظمی از ایزدان امروزی هندو را تشکیل می‌دهند. در طول زمان، ادبیات ثانوی هندو با سرشتی تفسیری فلسفی، معروف به برهمنه‌ها که خود شامل اوپانیشادها است، به وداها منضم گردید و بسیاری از مضامین بنیادی اساطیر ودایی را گسترده کرد. تصانیف بعدی در برگیرنده شمار متعددی از تواریخ اساطیری افسانه‌ای است که عبارتند از: هجده پورانا که در طول سده‌ها از آغاز قرون وسطی به بعد سروده شده، همانند حماسه‌های بزرگ مهاباراتا و رامایانا. دیگر اسطوره‌های هندی را باید از عقاید توده‌ها و قبایل باستانی اخذ کرد که احتمالاً به طور اتفاقی وارد جریان اجتماع شده‌اند. گروه دیگری از نوشته‌های کهن، تانتراها، نیز جزو منابع مهم اساطیرند، به ویژه برای آن دسته از اساطیری که پیرامون ایزدبانوان متعدد و درنده‌خویی است مانند کالی و دورگا. جزئیات تمدن هندی در اعصار ماقبل تاریخ و آغاز دورهٔ تاریخی هنوز نیاز به ژرف‌کاوی دارد. از آنجایی که اسنادی نمانده است، از تاریخ باستانی هند آگاهی کمی وجود دارد. تنها دانسته‌هایی که وجود دارد این است که یک تمدن شهری که پیوندی دورادور با بین‌النهرین داشت، در شمال غربی هند در نواحی درهٔ سند وجود داشت تا آنکه در حدود ۱۷۵۰ پیش از میلاد آشکارا رو به اضمحلال نهاد و نظام جدید اجتماعی در این زمان کم‌کم شکل گرفت. هر چند بسیاری از عناصر اساطیر هندی باید در میان گروه‌های قومی بی‌شمار دیگر که در هند زیسته‌اند، ریشه داشته باشد، اما بخش عظیمی از جریان اصلی ایزدان هندی و اسطوره‌های وابسته به آن‌ها ظاهراً برگرفته از فرهنگ ودایی است که به هند و اروپاییان منسوب است. کیهان‌شناسی زمانی که سرود حماسی مهاباراتا نوشته شد (۳۰۰ پیش از میلاد - ۳۰۰ پس از میلاد)، ایزدانی که فقط نقش جزئی در وداها داشتند، محبوب‌تر شدند. سه ایزد برتر که با عنوان تریمورتی یا «اتحاد سگانی هندو» شناخته شدند عبارتند از: برهما خالق، ویشنو نگاه‌دارنده و شیوا ویرانگر. هرچند از ویشنو گهگاه تنها در ریگ‌ودا یاد شده‌است، اما او به زودی یکی از مهم‌ترین خدایان در ایزدستان هندی به شمار رفت. در حالی که برهما اغلب
۴۳ (پیش از میلاد) چهل و سومین سال قبل از تقویم میلادی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۴۳ (پیش از میلاد)
d3a12301-261e-4eca-a12f-f4d566c602a6
سیاه
نقاش قرن پانزدهم Cennino Cennini نحوه ساخت این رنگدانه را در دوران رنسانس در کتاب معروف خود برای هنرمندان توصیف کرد: «... یک سیاه وجود دارد که از شاخه‌های انگور ساخته شده‌است؛ و این ساقه‌ها باید سوزانده شوند آنها سوخته شده‌اند، مقداری آب بر روی آنها بیندازید و آنها را بیرون بیاورید و سپس آنها را به همان روش سیاه دیگر نرم کنید؛ و این یک رنگدانه لاغر و سیاه است و یکی از رنگدانه‌های عالی است که ما استفاده می‌کنیم.»سینینی همچنین خاطرنشان کرد: «سیاه دیگری نیز وجود دارد که از پوسته بادام سوخته یا هلو ساخته می‌شود و این یک سیاه خوب و عالی است.» ذغال پودر شده سپس با صمغ عربی یا زرده تخم مرغ مخلوط شده و رنگ ایجاد می‌شود.
سینینی چگونه با استفاده از پوسته بادام یا هلو رنگ سیاه را ایجاد می‌کرد
false
{ "answer_start": [ 544 ], "text": [ "ذغال پودر شده سپس با صمغ عربی یا زرده تخم مرغ مخلوط شده و رنگ ایجاد می‌شود" ] }
به نظر برسند. اگر بیشتر نور ورودی به همان اندازه در ماده جذب شود، ماده‌ای سیاه گفته می‌شود. نور (تابش الکترومغناطیسی در طیف مرئی) با اتم‌ها و مولکول‌ها برهم کنش دارد که باعث می‌شود انرژی نور به اشکال دیگر انرژی، معمولاً گرما تبدیل شود. این بدان معنی است که سطوح سیاه می‌توانند به عنوان جمع‌کننده‌های حرارتی عمل کنند، نور را جذب کرده و گرما تولید می‌کنند (به جمع‌کننده حرارتی خورشیدی مراجعه کنید). از سپتامبر ۲۰۱۹، تاریک‌ترین ماده از نانولوله‌های کربنی که به صورت عمودی تراز شده‌اند، ساخته می‌شود. این ماده توسط مهندسان MIT رشد یافته و گزارش شده‌است که میزان جذب ۹۹٫۹۹۵٪ از هر نور ورودی است. این از هر نوع ماده تاریک قبلی از جمله Vantablack که دارای حداکثر میزان جذب ۹۹٫۹۶۵٪ در طیف مرئی است، پیشی می‌گیرد. شیمی اولین رنگدانه‌های مورد استفاده انسان نوسنگی زغال چوب، قرمز و زرد بود. خطوط سیاه هنر غار با نوک مشعل‌های سوخته ساخته شده از چوبی با رزین ترسیم شده‌است.رنگدانه‌های مختلف زغال چوب با سوزاندن چوبها و محصولات حیوانی مختلف ساخته می‌شود که هرکدام لحن متفاوتی دارند. زغال چوب خرد شده و سپس با چربی حیوانات مخلوط می‌شود تا رنگدانه تولید شود. سیاه انگور در زمان رومی‌ها با سوزاندن شاخه‌های بریده شده انگور تولید می‌شد. همچنین می‌تواند با سوزاندن بقایای انگور خرد شده که در اجاق جمع‌آوری و خشک می‌شود، تولید شود. به گفته مورخ ویتروویوس، عمق و غنای سیاه تولید شده با کیفیت شراب مطابقت داشت. بهترین شراب‌ها مشکی با مایل به آبی به رنگ نیل تولید می‌کردند. نقاش قرن پانزدهم Cennino Cennini نحوه ساخت این رنگدانه را در دوران رنسانس در کتاب معروف خود برای هنرمندان توصیف کرد: «... یک سیاه وجود دارد که از شاخه‌های انگور ساخته شده‌است؛ و این ساقه‌ها باید سوزانده شوند آنها سوخته شده‌اند، مقداری آب بر روی آنها بیندازید و آنها را بیرون بیاورید و سپس آنها را به همان روش سیاه دیگر نرم کنید؛ و این یک رنگدانه لاغر و سیاه است و یکی از رنگدانه‌های عالی است که ما استفاده می‌کنیم.» سینینی همچنین خاطرنشان کرد: «سیاه دیگری نیز وجود دارد که از پوسته بادام سوخته یا هلو ساخته می‌شود و این یک سیاه خوب و عالی است.» ذغال پودر شده سپس با صمغ عربی یا زرده تخم مرغ مخلوط شده و رنگ ایجاد می‌شود. تمدن‌های مختلف گیاهان مختلف را برای تولید رنگدانه‌های ذغالی خود سوزاندند. Inuit of Alaska از زغال چوب مخلوط با خون برای نقاشی ماسک و اشیا چوبی استفاده می‌کردند. پولنیزی‌ها نارگیل‌ها را سوزاندند تا رنگدانه‌های خود را تولید کنند. اخترشناسی سیاهچاله، منطقه ای از زمان-زمان است که جاذبه از فرار هر چیزی، از جمله نور جلوگیری می‌کند. تئوری نسبیت عام پیش‌بینی می‌کند که یک جرم فشرده به اندازه کافی فضا-زمان را تغییر شکل داده و یک سیاهچاله ایجاد می‌کند. در اطراف یک سیاهچاله یک سطح تعریف شده از نظر ریاضی وجود دارد که افق رویداد نامیده می‌شود و نقطه بازگشت را مشخص می‌کند. این «سیاه» نامیده می‌شود زیرا تمام نوری که به افق می‌رسد را جذب می‌کند و هیچ چیزی را منعکس نمی‌کند، دقیقاً مانند یک بدن سیاه کامل در ترمودینامیک. پیش‌بینی می‌شود سیاهچاله‌های جرم ستاره ای هنگامی که ستارگان بسیار عظیم در پایان چرخه زندگی خود فرو می‌ریزند،
بادام (Prunus dulcis, مترادف Prunus amygdalus) گیاهی بومی ایران و کشورهای اطراف و آسیای مرکزی است اما در مناطق بسیاری کشت می‌شود. این درخت، دارای دانه‌های خوراکی است و در سردهٔ پرونوس طبقه‌بندی می‌شود. میوهٔ بادام، از نوع شفت است که از یک پوستهٔ بیرونی نرم و یک پوستهٔ سخت، زیر آن تشکیل شده‌است. بادام به‌صورت با پوست یا بدون پوست یا به صورت خام به فروش می‌رسد. ارتفاع درخت بادام ۴ تا ۱۰ متر است و قطر آن نیز می‌تواند به بیش از ۳۰ سانتی‌متر برسد. نوع خودروی آن را که هسته‌های کوچک دارد، «اَرْژَن» می‌نامند. بزرگ‌ترین کشورهای تولیدکننده بادام در دنیا ایالات متحده آمریکا و اسپانیا هستند. ایران با تولید ۶٪ در رتبهٔ پنجم تولیدکنندگان این میوه قرار دارد. ۴۹٪ دانه بادام را روغن تشکیل می‌دهد که ۶۲٪ آن اولئیک اسید غیر اشباع، ۲۴٪ لینولئیک اسید غیراشباع، و ۶٪ آن پالمیتیک اسید اشباع است. مقدار انرژی موجود در هر ۱۰۰ گرم مغز بادام، ۵۷۶ کیلوکالری است. واژهٔ بادام ریشهٔ ایرانی دارد و از فارسی به زبان‌های ترکی، عربی، هندی و اردو راه یافته‌است. گیاه‌شناسی نام علمی بادام در گیاه‌شناسی Prunus dulcis است، با این حال، این نام‌گذاری در سال‌های اخیر به چالش کشیده شده‌است. بادام از تیره‌های گیلاس، آلو، زردآلو، هلو و شلیل است. درخت بادام درختی است خزان‌کننده با شاخه‌های اصلی قوی که در شرایط مساعد به ارتفاع چندین متر می‌رسد. در کشاورزی، درخت بادام به ندرت بالاتر از پنج متر رشد می‌کند. دو نوع بادام وجود دارد: بادام شیرین که برای آجیل خوراکی کشت می‌شود و بادام تلخ که برای روغن بادام تلخ کشت می‌شود.درخت بادام از خانواده گل‌سرخیان است و به همین دلیل دارای گل‌های رز مانند با پنج گلبرگ سفید است که در پایه مایل به صورتی است. درختان بادام در طول فصل رشد دارای یک تاج برگی هستند. برگ‌ها باریک و مخروطی با سطح بالایی براق و فرورفتگی‌های جزئی در امتداد حاشیه هستند. جوانه‌های گل و شاخه‌های برگ در اواخر زمستان و اوایل بهار ظاهر می‌شوند. گل بادام عمدتاً توسط زنبورها گرده‌افشانی می‌شود. پس از لقاح، تخمدان در پایه گل منبسط می‌شود و میوه‌ای را تشکیل می‌دهد. پوسته پوشاننده میوه مخملی و سبز ملایم است و با بالغ شدن میوه، دانه، پوسته و بافت پوسته آن متمایز می‌شود. در بلوغ کامل پوسته شکافته می‌شود و کل میوه روی زمین می‌افتد. میوه میوهٔ بادام طول دارد و از نظر گیاه‌شناسی از نوع میوه شفت است. شکوفه از وضعیت گل اطلاعات بسیار مهمی در مورد برداشت محصول در آن سال به دست می‌آید؛ بنابراین، هر مرحله از وضعیت گل نام به‌خصوصی دارد: تراشه سبز، به جوانه‌های سبز بادام گفته می‌شود. این مرحله قبل از به‌وجود آمدن جوانهٔ صورتی است. جوانه صورتی، جوانه به رنگ صورتی دیده می‌شود. پاپ کورن، جوانه مانند پاپ کورن متورم شده ولی هنوز باز نشده‌است. شکوفه، شکوفایی کامل پتال فول، ریزش گلبرگ ژاکت، گلبرگها ریخته‌است و تنها کاسه گل باقی‌مانده‌است. خارج از ژاکت، کاسه گل جای خود را به میوه داده‌است. الزامات رشد خاک درختان بادام در خاک‌های رستی و شنی با زهکشی خوب بهتر رشد می‌کنند. داشتن زهکشی خوب برای درخت بادام ضروری است، به همین دلیل خاک‌های سطحی رسی کم عمق قرارگرفته بر روی زیر خاک‌های رسی سنگین، برای
از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.» ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود. کاربردها جوهر اولین جوهرهای شناخته شده توسط چینی‌ها ساخته شده و مربوط به قرن ۲۳ قبل از میلاد است. آنها از رنگهای طبیعی گیاهی و مواد معدنی مانند زمین گرافیت با آب استفاده کردند و با برس جوهر استفاده کردند. جوهرهای اولیه چینی مشابه جوهر مرکب مدرن مربوط به حدود ۲۵۶ سال قبل از میلاد در اواخر دوره جنگ‌های ایالات متحده یافت شده‌است. آن‌ها از دوده تولید می‌شوند، معمولاً با سوزاندن چوب کاج، مخلوط با چسب حیوانات تولید می‌شوند. برای تهیه جوهر از یک مرکب، چوب به‌طور مداوم در برابر سنگ مرکب با مقدار کمی آب چرخ می‌شود تا مایع تیره تولید شود و سپس با برس جوهر استفاده می‌شود. هنرمندان و خوشنویسان می‌توانند ضخامت جوهر حاصل را با کاهش یا افزایش شدت و زمان آسیاب جوهر تغییر دهند. این جوهرها سایه ظریف و جلوه‌های ظریف یا چشمگیر نقاشی قلم موی چینی را ایجاد می‌کنند. در علم فیزیک در طیف مرئی، رنگ سیاه، رنگی است که حاصل جذب تمام رنگ‌ها است. رنگ سیاه را می‌توان اینطور توصیف کرد که وقتی هیچ نور مرئی به چشم نمی‌رسد، سیاه دیده می‌شود. رنگدانه‌ها یا رنگ‌هایی که نور را جذب می‌کنند تا اینکه آن را به سمت چشم منعکس کنند «سیاه به نظر می‌رسند». با این وجود یک رنگدانه سیاه می‌تواند ناشی از ترکیبی از چندین رنگدانه باشد که در مجموع همه رنگ‌ها را جذب می‌کند. اگر نسبت مناسب سه رنگدانه اولیه با هم مخلوط شوند، نتیجه نور کمی را منعکس می‌کند تا «سیاه» نامیده شود. این دو توصیف سطحی متضاد اما در واقع مکمل رنگ سیاه را ارائه می‌دهد. رنگ سیاه جذب تمام رنگ‌های نور یا ترکیبی جامع از چندین رنگ رنگدانه است. در فیزیک، یک جسم سیاه یک جاذب کامل نور است اما با یک قانون ترمودینامیکی، بهترین گسیل کننده است؛ بنابراین، بهترین خنک‌کننده تابشی، خارج از نور خورشید، با استفاده از رنگ سیاه است، اگرچه مهم است که مادون قرمز نیز سیاه باشد (یک جاذب تقریباً کامل). در علوم ابتدایی، نور ماورا بنفش دور را «نور سیاه» می‌نامند زیرا در حالی که خود غیب است، باعث فلورسنس بسیاری از مواد معدنی و سایر مواد می‌شود. جذب نور با انتقال، بازتاب و انتشار در تضاد است، جایی که نور فقط هدایت می‌شود و باعث می‌شود اجسام به ترتیب شفاف، بازتابنده یا سفید به نظر برسند. اگر بیشتر نور ورودی به همان اندازه در ماده جذب شود، ماده‌ای سیاه گفته می‌شود. نور (تابش الکترومغناطیسی در طیف مرئی) با اتم‌ها و مولکول‌ها برهم کنش دارد که
پیچ خوردگی برگ هلو یک بیماری گیاهی است که با تغییر شکل و رنگ برگ ها مشخص می شود و توسط قارچ Taphrina deformans ایجاد می شود که درختان هلو ، شلیل و بادام را مبتلا می کند. T. deformans در ایالات متحده ، اروپا ، آسیا ، آفریقا ، استرالیا و نیوزلند یافت می شود . پیچ خوردگی برگ هلو میزان برگ و میوه تولید شده توسط درختان هلو و شلیل را کاهش می دهد. پیچ خوردگی برگ هلو، که به آن بیماری لب شتری هلو نیز گفته میشود، عمدتاً بر درختان هلو ، شلیل و بادام تأثیر می گذارد. زردآلو به طور کلی در برابر پیچ خوردگی برگ هلو مصون است. در عوض، بیماری های اصلی زردآلو پژمردگی شکوفه ها و پژمردگی شاخه ها هستند که توسط Monilinia fructicola در بهار و Eutypa lata در تابستان ایجاد می شود. با این حال، در یک مورد جداگانه در مجارستان در سال 2011، پیچ خوردگی برگ هلو نیز در درختان زردآلو گزارش شد. علائم پیچ خوردگی برگ هلو یک بیماری قارچی متمایز و به راحتی قابل مشاهده است و شدت علائم بستگی به این دارد که چگونه عفونت اولیه رخ داده است. معمولاً برگهای بیمار را می توان بلافاصله پس از بیرون آمدن از جوانه به دلیل رنگ قرمز و شکل پیچ خورده آنها شناسایی کرد. همانطور که برگ ها رشد می کنند، در مقایسه با برگ های معمولی به طور فزاینده ای تغییر شکل یافته و در نهایت ضخیم و لاستیکی می شوند. رنگ برگها از سبز معمولی به قرمز و بنفش تغییر می کند . در نهایت، برگ ممکن است خشک شود و بیا‍‍‍‍فتد. تغییرات در پوست کمتر قابل توجه است. برگ های آلوده زود می ریزند. شکوفه های بیمار ممکن است میوه ندهند. درخت بیمار ممکن است میوه طبیعی تولید کند، اما گاهی اوقات ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد و رنگ مایل به قرمز نشان دهد. پس از ریزش برگهای آلوده٬ درخت معمولاً برگ‌های جدید تولید می‌کند که به ندرت بیمار می‌شوند، زیرا قارچ در دمای معمولأ بالاتر اواخر بهار و اوایل تابستان مسری نیست به جز در وقتی که بهار خنک و مرطوب باشد. علت پیچ خوردگی برگ هلو قارچ T. deformans باعث تغییر شکل برگ های جوان، تاول های قرمز شده و در نهایت روی برگ ها پوشش سفید رنگی ایجاد می شود. این رنگ سفید از کیسه های هاگ آسکی ساخته شده است که از کوتیکول برگ عبور می کند. یکی آسک متشکل از هشت آسکوسپور که ایجاد کنیدیا می کنند، که در اوایل تابستان خارج می شوند و توسط باران و باد پخش می شوند. این قارچ در زمستان در سطح گیاه میزبان مانند روی پوست یا جوانه ها زنده می ماند. در اواخر زمستان یا اوایل بهار، آب باران، هاگ ها را با ترکیدن جوانه ها به درون آنها می شوید. هنگامی که این اتفاق می افتد، هیچ درمانی موثر نیست. در بهار، حدود دو هفته پس از شکوفه‌دهی، برگ‌های جدیدی که از جوانه‌های آلوده بیرون می‌آیند، توسط کنیدیا آلوده می‌شوند. رخداد و شدت بیماری به شرایط آب و هوا بویژه تغییر دما و بارندگی بستگی دارد.
سیاه یا مِشکی رنگی است که نور هیچ قسمتی از طیف قابل رؤیت را بازتاب نمی‌کند. به تعریفی دیگر سیاه حاوی همه رنگ‌ها در طیف قابل رؤیت هست و گاه به آن رنگ بی‌فام هم گفته شده است. سیاه سیر را سیاه پرکلاغی هم می‌گویند. رنگ شبقی نیز نوعی از سیاه بسیار سیر است. برای توصیف شناسنامه‌ای رنگ سیاه چشم واژهٔ مشکی کاربرد بیشتری دارد. این رنگ از اولین رنگ‌هایی بوده که در دورهٔ نوسنگی برای نقاشی بر روی دیوارهٔ غار از آن استفاده شده‌است. رنگ سیاه می‌تواند با احساس قاطعیت مرتبط باشد. در ادبیات مذهبی، رنگ سیاه به دنیای زیرین و نامرئی اشاره دارد به همین دلیل دارای یک حس ناشناخته و پر رمز و راز است و آن را نشانهٔ تاریکی و مرگ می‌دانند. استفادهٔ این رنگ در دکوراسیون باعث می‌شود که نور محیط جذب شده و فضا کوچک‌تر به نظر برسد. رنگ سیاه می‌تواند تسخیر کننده، ناراحت‌کننده، عمیق و سنگین جلوه کنند و نمودی از احساس افسردگی باشد. رنگ سیاه در طبیعت با استفاده از کانی‌های معدنی، سرب و دوده به دست می‌آمده. گرچه به نظر می‌رسد که رنگی ساده و اولیه است اما انواع مختلفی از رنگ‌های سیاه در حرفه‌های مختلف مورد استفاده قرار میگرند و به دست آوردن کیفیتی متناسب از این رنگ که ترکیب مورد نظر افراد را ایجاد کند، از گذشته‌های دور مورد توجه بوده‌است. در زبان فارسی باستانی رنگ مشکی بسیار غلیظ را به نام مشکی پرکلاغی می‌خواندند. امروزه با توجه به سیاهی رنگ پرهای کلاغ، عوام آن را مشکی پرکلاغی می‌خوانند و علت این تعبیر رنگ سیاه پرهای کلاغ می‌باشد. روایت است که در سال ۵۰۰ قبل از میلاد (ز ه) ملقب به (م س آ) رنگ مشکی بسیار تیره را مشکی پرکلاغی می‌نامیدند. تاریخچه ماقبل تاریخ سیاه یکی از اولین رنگهایی است که در هنر به کار رفته‌است. غار Lascaux در فرانسه شامل نقاشی‌هایی از گاوها و حیوانات دیگر است که بین ۱۸۰۰۰ تا ۱۷۰۰۰ سال پیش توسط هنرمندان پارینه سنگی کشیده شده‌است. آنها با استفاده از زغال شروع کردند و سپس با سوزاندن استخوان‌ها یا خرد کردن یک پودر اکسید منگنز رنگدانه‌های سیاه و واضح تری ایجاد کردند. دوران باستان از نظر مصریان باستان، رنگ سیاه ارتباط مثبت داشت؛ که رنگ باروری و خاک سیاه و غنی است که توسط رود نیل طغیان کرده آورده شده‌است. این رنگ آنوبیس، خدای دنیای زیرین بود که به شکل یک شغال سیاه درآمد و از مرده در برابر شرارت محافظت می‌کرد. از نظر یونانیان باستان، رنگ سیاه نیز رنگ دنیای زیرین بود که توسط رودخانه آچرون که آب آن سیاه بود، از دنیای زندگی جدا شد. کسانی که بدترین گناهان را مرتکب شده بودند، به عمیق‌ترین و تاریک‌ترین سطح به طرطارس فرستاده شدند. در مرکز آن کاخ هادس، پادشاه جهان زیرین قرار داشت، جایی که او بر تخت سیاه آبنوس نشسته بود. رنگ مشکی یکی از مهم‌ترین رنگ‌های مورد استفاده هنرمندان یونان باستان بود. در قرن ۶ قبل از میلاد، آن‌ها با استفاده از یک تکنیک بسیار اصیل، شروع به ساخت سفال‌های با اشکال سیاه و بعداً سفال‌های با اشکال قرمز کردند. در سفال‌های با نقوش سیاه، هنرمند با لغزش براق بر روی گلدان سفالی قرمز رنگ نقاشی می‌کرد. وقتی گلدان ساخته می‌شد، چهره‌هایی
یک ترکیب شیمیایی است که از حلقهٔ بنزنی که یک هیدروژن آن با یک آلدئید جایگزین شده‌است؛ ساخته شده‌است. ساده‌ترین آلدهید آروماتیک بوده و در یک از پرکاربردترین ماده‌های شیمیایی در فیار(صنعت) است. در دمای اتاق مایعی بی رنگ با بویی خوشایند مانند بوی بادام‌زمینی می‌باشد. بنزآلدئید مایهٔ بوی بادام تلخ بود و در شمار ماده‌های سازندهٔ روغن بادام تلخ است . هر چند که از چشمه‌های نیادی(منبع‌های طبیعی) دیگر نیز به دست می‌آید که برای نمونه زردآلو، گیلاس، برگ بویا و هلو را می‌توان برشمرد. فرآوری واکنش ها بنزالدهید را می توان به اسید بنزوئیک اکسید تبدیل کرد. در واقع بنزالدهید به آسانی تحت اکسیداسیون قرار می گیرد تا بنزوئیک اسید در معرض هوا در دمای اتاق ایجاد شود که باعث ایجاد ناخالصی رایج در نمونه های آزمایشگاهی می شود. از آنجا که نقطه جوش بنزوئیک اسید بسیار بالاتر از بنزالدهید است ، ممکن است با تقطیر خالص شود. بنزیل الکل را می توان از بنزالدهید با استفاده از هیدروژناسیون تشکیل داد. واکنش بنزالدهید با استات بی آب سدیم و انیدرید استیک باعث ایجاد اسید سینامیک می شود ، در حالی که از سیانید پتاسیم الکلی می توان برای تراکم تراکم بنزالدهید به بنزوئین استفاده کرد. بنزالدهید پس از درمان با قلیای غلیظ (واکنش Cannizzaro) دچار تناسب نمی شود: یک مولکول آلدهید به بنزیل الکل تبدیل می شود و مولکول دیگر به‌طور همزمان به بنزوئیک اسید اکسیده می شود. کاربردها بنزالدهید معمولاً برای ایجاد طعم بادام به غذاها و محصولات معطر استفاده می شود. گاهی اوقات در محصولات آرایشی استفاده می شود. بنزالدهید به عنوان دافع زنبور عسل استفاده می شود. مقدار کمی محلول بنزالدهید روی تخته بخار در نزدیکی لانه زنبوری قرار می گیرد. سپس زنبورها از شانه های عسل دور می‌شوند تا از دود پرهیز کنند. سپس زنبوردار می‌تواند چارچوب‌های عسل را از کندوی زنبور عسل با خطر کمتری برای زنبورها و زنبورداران خارج کند. در محیط‌های صنعتی ، بنزالدهید عمدتا به عنوان پیش‌ساز سایر ترکیبات آلی ، از داروها گرفته تا افزودنی‌های پلاستیک استفاده می‌شود. رنگ سبز آنالین مالاکیت از بنزالددهید و دی متیلانیلین تهیه شده است. بنزالدهید همچنین پیش ساز برخی از رنگهای آکریدین است. بنزالدهید از طریق تراکم آلدول به مشتقات سینامالدهید و استایرن تبدیل می شود. سنتز اسید ماندلیک با افزودن اسید هیدروسیانیک به بنزالدهید شروع می‌شود منابع آلدهیدها بنزآلدهیدها ترکیب‌های آروماتیک ترکیب‌های فنیل حلال‌ها شیمی آلی طعم‌دهنده‌ها
پوستهٔ پُتک‌کاری، یک محصول جانبی پوسته‌پوسته یا کروی از فرایند آهنگری است (برای معادل مدرن، به پوسته نورد مراجعه کنید). پوستهٔ پُتک‌کاری تقریباً به‌طور جهانی از کاوش‌های باستان‌شناسی در مناطقی که سنگ آهن پالایش و فورج شده‌است، به‌دست می‌آید. ویژگی مغناطیسی پوستهٔ پُتک‌کاری نیز به بازیابی آن و نقشه‌برداری از ویژگی‌های بزرگ‌تر با استفاده از بررسی‌های حساسیت مغناطیسی کمک می‌کند. پوستهٔ پتک‌کاری می‌تواند اطلاعات حیاتی در مورد یک سایت باستان‌شناسی مانند عملکرد پدیدار ارائه دهد. ویژگی‌ها ویژگی‌های فیزیکی پوستهٔ پُتک‌کاری به دو شکل ظاهر می‌شود: پوسته‌پوسته و کروی توخالی. تکه‌های پوسته‌پوسته می‌توانند از نظر ظاهر و اندازه بسیار متفاوت باشند. با این حال، رنگ آن‌ها از سیاه تیره تا آبی براق یا خاکستری و ضخامت آن‌ها از یک تا پنج میلی‌متر متغیر است. مانند تکه‌های پوسته‌پوسته، کروی‌ها نیز بسیار کوچک هستند اما اندازهٔ آن‌ها می‌تواند متفاوت باشد. رنگ آن‌ها از خاکستری تا سیاه تیره یا آبی متغیر است. ترکیب شیمیایی ترکیب شیمیایی پوستهٔ پُتک‌کاری مورد بحث و بسیار متفاوت است. بیشتر منابع موافق هستند که پوستهٔ پُتک‌کاری از نوعی اکسید آهن تشکیل شده‌است. مگنتیت یک شکل عمومی پذیرفته شده‌است که به پوستهٔ پُتک‌کاری ویژگی مغناطیسی قابل توجه آن را می‌دهد. با این حال، ترکیب شیمیایی پوستهٔ پُتک‌کاری بسته به این‌که از کدام مرحله در فرایند پالایش آهن حاصل می‌شود، می‌تواند تغییر کند. برای پولک‌ها و کروی‌ها از مراحل اولیه، ترکیب تا حد زیادی مخلوط می‌شود، در حالی که تکه‌های مراحل پایانی به شکل اکسید آهن خالص‌تر خواهند بود. در نهایت، برخی هنوز استدلال می‌کنند که اجزای شیمیایی پوستهٔ پُتک‌کاری علاوه بر آهن بسیار فراتر از اکسیژن یونیزه‌شده و اکسید فلزی را تشکیل می‌دهند. محصولات پولک پوستهٔ پُتک‌کاری به دلیل اکسیداسیون (اکسایش-کاهش) سریع آهن داغ در هوا شکل می‌گیرد. یک قطعه آهن گرم‌شده یک لایهٔ خارجی اکسید آهن ایجاد می‌کند که ممکن است به دلیل ضربهٔ چکش یا انبساط حرارتی از قطعهٔ اصلی جدا شود. پولک پوستهٔ پُتک‌کاری در مقادیر زیادی طی مراحل مختلف فرایند آهنگری صنعتی تولید می‌شود. برای ایجاد آهن خالص لازم برای آهنگری، یک آهنگر باید ابتدا سنگ آهن را خالص کند. ذوب سنگ معدن یک " آهن اسفنجی " ایجاد می‌کند، مخلوط متخلخلی از سرباره و فلز. سپس آهنگر به‌طور مکرر آهن اسفنجی را گرم می‌کند و چکش می‌زند تا ناخالصی‌ها را از بین ببرد. این تکنیک پوستهٔ پُتک‌کاری با ترکیب متفاوت ایجاد می‌کند. با ادامهٔ فرایند پالایش، محتوای آهن پوستهٔ پُتک‌کاری افزایش می‌یابد. پوستهٔ پُتک‌کاری اضافی در طول آهنگری آهن خالص از حرارت دادن و چکش‌کاری لازم برای شکل دادن به قطعه تولید می‌شود. پولک تولیدشده در این مرحله با رنگ آبی مایل به سیاه مشخص می‌شود و به دلیل محتوای بالای اکسید آهن آن، باریک‌تر و تیره‌تر است. باستان‌شناسان معتقدند که پوستهٔ پُتک‌کاری کروی عمدتاً طی فرآیندی به نام جوشکاری آتش تولید می‌شود. این روش که به نام جوشکاری فورجینگ نیز شناخته می‌شود، برای اتصال دو قطعه فلز با گرما دادن آن‌ها در دمای بالا و به هم چسباندن آن‌ها با یک چکش یا ابزار دیگر استفاده می‌شود. برای موفقیت این روش، سطح هر قطعه فلز باید مذاب باشد. همان‌طور که آهنگر قطعات را به هم می‌کوبد، مقداری فلز از بین آن‌ها بیرون می‌زند، اغلب به شکل یک جت مذاب که در هوا سرد
ام‌اندامز (به ) (شکل نوشتاری m&m's) شکلات‌های چند رنگ به شکل دکمه هستند که در هر یک از آنها حرف "m" با حروف کوچک به رنگ سفید در یک طرف چاپ شده و شامل یک پوسته آب نباتی دور شکلات است که لفاف را احاطه کرده و رنگ آن، بسته به نوع ام‌اندامز متفاوت است. شیرینی اصلی دارای یک لفاف شکلاتی نیمه شیرین است که با معرفی انواع دیگر، به عنوان نوع "ساده، معمولی" نامگذاری شد. ام‌اندامز بادام زمینی که دارای روکش بادام زمینی با شکلات شیری و پوسته آب نبات است، اولین گونه ای بود که معرفی شد و در طبقه‌بندی معمولی جای می‌گیرد. گونه‌های متعدد دیگری نیز معرفی شده‌اند که برخی از آن‌ها از نوع معمولی هستند (کره بادام زمینی، بادام، پرتزل، کریسپی، شکلات تلخ و کارامل) در حالی که برخی دیگر از نظر تولید بر اساس مدت زمان یا در دسترس بودن جغرافیایی، محدود هستند. ام‌اندامز، محصول شاخص شیرینی سازی مارس ریگلی بخش مارس اینکورپوریتد است. ام‌اندامز در سال ۱۹۴۱ در ایالات متحده تولید شد، و از سال ۲۰۰۳ در بیش از ۱۰۰ کشور دنیا فروخته می‌شود. آنها در رنگ‌های مختلفی تولید می‌شوند که برخی از آنها در طول سال‌ها تغییر کرده‌اند. مفهوم شکلات با روکش آب نبات از روشی الهام گرفته شد که به سربازان در جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) اجازه می‌داد تا شکلات را در آب و هوای گرم بدون ذوب شدن حمل کنند. ماندگارترین شعار این شرکت منعکس کننده این جمله است: «در دهان شما ذوب می‌شود، نه در دست شما.» یک شکلات شیری سنتی ام‌اندامز حدود ۰٫۹۱ گرم / ۰٫۰۳۲ اونس وزن و حدود ۴٫۷ کالری (کیلو کالری) انرژی (که ۱٫۷ کیلو کالری آن ناشی از چربی است) دارد. علیرغم اطلاعات نادرست رایج در اینترنت، هر ام‌اندامز رنگی، طعم متفاوتی ندارد و طعم شکلاتی همهٔ رنگ‌ها یکسان است. شخصیت‌های ام‌اندامز در تبلیغات سیاه و سفید اولیه این شکلات در سال ۱۹۵۴، دو شخصیت انسان‌واره و سخنگو ام‌اندامز - یکی ساده و دیگری بادام زمینی - در استخری پر از شکلات شیرجه می‌زدند. تغییر رنگ‌ها رنگ اصلی آب نبات‌های ام اند ام قرمز، زرد، بنفش، سبز و قهوه ای بود. تولید رنگ بنفش در اواخر دهه ۱۹۴۰ متوقف شد و با رنگ مازویی جایگزین شد. ۱۹۴۰ تا کنون نگارخانه جستارهای وابسته اسمارتیز سنگهای کدبری جلی بلی منابع پیوند به بیرون The History of M&M's Chocolates از ام‌اندامز آمریکا آب‌نبات بنیان‌گذاری‌های ۱۹۴۱ (میلادی) در ایالات متحده آمریکا
برای اعمال طرح های اسپکل مصنوعی وجود دارد و تکنیک های اصلی در زیر ذکر شده است. رنگ آمیزی طرح‌های اسپکل ایجاد شده با رنگ آمیزی به دلیل سازگاری رنگ با اکثر مواد مهندسی محبوبند. طرح‌های اسپکل با کیفیت بالا را می توان به سرعت با پاشش رنگ اعمال کرد. از آنجایی که رنگ هایی غیر از سیاه و سفید ذاتا وضوح کمتری دارند، رنگ های سیاه و سفید توصیه می شوند. استفاده از رنگ سفید به‌عنوان پس‌زمینه و سیاه به‌عنوان اسپکل ترجیح داده می‌شود، زیرا رنگ سیاه وضوح بهتری را نسبت به رنگ سفید دارد. اگر نمونه دچار تغییر شکل‌های بزرگ و/یا نرخ کرنش بالا می‌شود، آزمایش باید در 24 تا 48 ساعت پس از رنگ‌آمیزی انجام شود. با خشک شدن رنگ توانایی تغییر شکل با نمونه کاهش می یابد. طیف وسیعی از اندازه های اسپکل را می توان با رنگ آمیزی تولید کرد. جوهر برای مواد هایپرالاستیک (از جمله بسیاری از الاستومرها، پلیمرها و مواد زیستی)، رنگ کشش کافی برای تغییر شکل همراه سطح مورد نظر را ندارد. جوهرها و رنگ‌هایی که در مواد نمونه نفوذ می‌کنند، گزینه‌ی مناسبی برای ایجاد طرح‌های اسپکل هستند. برای اعمال جوهر یا رنگ می توان از مهر زدن، اسپری کردن و شابلون زدن استفاده کرد. به عنوان مثال، بافت نرم بیولوژیکی را می توان با متیلن آبی رنگ آمیزی کرد. ذرات پودر برای مواد مرطوب یا چسبنده، ذرات پودر کارایی بهتری نسبت به رنگ دارند. پودر گرافیت برای اسپکل های تیره مورد توجه است و همچنین از آلومینا یا اکسید منیزیم برای پوشش سفید می توان استفاده کرد. یکی دیگر از کاربردهای طرح های پودری، دستیابی به لکه های کوچکتر نسبت به طرح‌های رنگ شده است. با استفاده از ترکیبی از فیلترها و هوای فشرده، الگوهای ذرات پودری کوچکتر از 10 میکرون را می توان بر روی یک نمونه صاف/صیقل داده شده قرار داد تا یک طرح اسپکل تشکیل شود. حکاکی لیزری در برخی موارد می توان سطح نمونه را با برش لیزری حکاکی کرد. این روش الگوهایی را ارائه می دهد که در طول آزمایش های دمای بالا بدون تغییر باقی می مانند. نانو ذرات برای سطح‌های با ابعاد میکرون می توان از نانوذرات خود مونتاژ شده استفاده کرد. نانو ذرات با ایجاد طرح‌های اسپکل کوچک، دقت اندازه گیری را افزایش دهد. تصویربرداری مرحله کلیدی جمع آوری داده برایDIC گرفتن تصاویر است. اولین نکته، انتخاب بزرگنمایی تصویر مناسب است. بزرگنمایی تصویر بستگی به مقیاس طول نمونه ها و سطوحی که در طی آزمایش ها مورد بررسی قرار می گیرند، دارد. الگوریتم‌هایDIC ذاتاً از مقیاس طول مستقل هستند، بنابراین تبدیل مقیاس طول فیزیکی از بزرگ‌نمایی تصویر ناشی می‌شود. ایجاد یک راه اندازی موفق DIC مستلزم انتخاب صحیح تجهیزات است. برای سیستم های DIC نوری با دوربین، لنز و چراغ، چند معیار انتخاب وجود دارد که سیستم را بهینه می کند: برای تصاویر DIC، بهترین روش انتخاب دوربین های سیاه و سفید است. اغلب، دوربین هایی که برای کاربردهای بینایی ماشین به بازار عرضه می شوند، برای DIC نیز بسیار مناسب هستند. سنسور دوربین باید نویز کم، بازده کوانتومی بالا و محدوده دینامیکی بالا داشته باشد. لنزها باید اعوجاج کمی داشته باشند. بهترین لنزها برای DIC ، لنزهای telecentric
هلویی رنگی که به دلیل رنگ کم‌رنگ گوشت داخلی میوه هلو نامگذاری شده‌است. مانند رنگ زردآلو، رنگ هلویی نیز کم‌رنگ‌تر از اکثر میوه‌های واقعی هلو است و به نظر می‌رسد (مانند رنگ زردآلو) در درجه اول برای ایجاد یک پالت رنگی پاستلی برای طراحی داخلی فرموله شده‌است. رنگ هلویی تقریباً به رنگ گوشت داخلی آن نوع هلو معروف به هلو سفید است. نخستین استفاده ثبت‌شده از هلویی به عنوان نام رنگ در انگلیسی در سال ۱۵۸۸ بود. منابع سایه‌های نارنجی سایه‌های صورتی سایه‌های سفید سایه‌های زرد
99b22124-495d-485b-9f02-c5aa86d1b1e1
سیاه
نقاش قرن پانزدهم Cennino Cennini نحوه ساخت این رنگدانه را در دوران رنسانس در کتاب معروف خود برای هنرمندان توصیف کرد: «... یک سیاه وجود دارد که از شاخه‌های انگور ساخته شده‌است؛ و این ساقه‌ها باید سوزانده شوند آنها سوخته شده‌اند، مقداری آب بر روی آنها بیندازید و آنها را بیرون بیاورید و سپس آنها را به همان روش سیاه دیگر نرم کنید؛ و این یک رنگدانه لاغر و سیاه است و یکی از رنگدانه‌های عالی است که ما استفاده می‌کنیم.»سینینی همچنین خاطرنشان کرد: «سیاه دیگری نیز وجود دارد که از پوسته بادام سوخته یا هلو ساخته می‌شود و این یک سیاه خوب و عالی است.» ذغال پودر شده سپس با صمغ عربی یا زرده تخم مرغ مخلوط شده و رنگ ایجاد می‌شود.
براساس نظر سینینی رنگدانه سیاه با استفاده از شاخه انگور چگونه به دست می‌آید
false
{ "answer_start": [ 182 ], "text": [ "ساقه‌ها باید سوزانده شوند آنها سوخته شده‌اند، مقداری آب بر روی آنها بیندازید و آنها را بیرون بیاورید و سپس آنها را به همان روش سیاه دیگر نرم کنید" ] }
به نظر برسند. اگر بیشتر نور ورودی به همان اندازه در ماده جذب شود، ماده‌ای سیاه گفته می‌شود. نور (تابش الکترومغناطیسی در طیف مرئی) با اتم‌ها و مولکول‌ها برهم کنش دارد که باعث می‌شود انرژی نور به اشکال دیگر انرژی، معمولاً گرما تبدیل شود. این بدان معنی است که سطوح سیاه می‌توانند به عنوان جمع‌کننده‌های حرارتی عمل کنند، نور را جذب کرده و گرما تولید می‌کنند (به جمع‌کننده حرارتی خورشیدی مراجعه کنید). از سپتامبر ۲۰۱۹، تاریک‌ترین ماده از نانولوله‌های کربنی که به صورت عمودی تراز شده‌اند، ساخته می‌شود. این ماده توسط مهندسان MIT رشد یافته و گزارش شده‌است که میزان جذب ۹۹٫۹۹۵٪ از هر نور ورودی است. این از هر نوع ماده تاریک قبلی از جمله Vantablack که دارای حداکثر میزان جذب ۹۹٫۹۶۵٪ در طیف مرئی است، پیشی می‌گیرد. شیمی اولین رنگدانه‌های مورد استفاده انسان نوسنگی زغال چوب، قرمز و زرد بود. خطوط سیاه هنر غار با نوک مشعل‌های سوخته ساخته شده از چوبی با رزین ترسیم شده‌است.رنگدانه‌های مختلف زغال چوب با سوزاندن چوبها و محصولات حیوانی مختلف ساخته می‌شود که هرکدام لحن متفاوتی دارند. زغال چوب خرد شده و سپس با چربی حیوانات مخلوط می‌شود تا رنگدانه تولید شود. سیاه انگور در زمان رومی‌ها با سوزاندن شاخه‌های بریده شده انگور تولید می‌شد. همچنین می‌تواند با سوزاندن بقایای انگور خرد شده که در اجاق جمع‌آوری و خشک می‌شود، تولید شود. به گفته مورخ ویتروویوس، عمق و غنای سیاه تولید شده با کیفیت شراب مطابقت داشت. بهترین شراب‌ها مشکی با مایل به آبی به رنگ نیل تولید می‌کردند. نقاش قرن پانزدهم Cennino Cennini نحوه ساخت این رنگدانه را در دوران رنسانس در کتاب معروف خود برای هنرمندان توصیف کرد: «... یک سیاه وجود دارد که از شاخه‌های انگور ساخته شده‌است؛ و این ساقه‌ها باید سوزانده شوند آنها سوخته شده‌اند، مقداری آب بر روی آنها بیندازید و آنها را بیرون بیاورید و سپس آنها را به همان روش سیاه دیگر نرم کنید؛ و این یک رنگدانه لاغر و سیاه است و یکی از رنگدانه‌های عالی است که ما استفاده می‌کنیم.» سینینی همچنین خاطرنشان کرد: «سیاه دیگری نیز وجود دارد که از پوسته بادام سوخته یا هلو ساخته می‌شود و این یک سیاه خوب و عالی است.» ذغال پودر شده سپس با صمغ عربی یا زرده تخم مرغ مخلوط شده و رنگ ایجاد می‌شود. تمدن‌های مختلف گیاهان مختلف را برای تولید رنگدانه‌های ذغالی خود سوزاندند. Inuit of Alaska از زغال چوب مخلوط با خون برای نقاشی ماسک و اشیا چوبی استفاده می‌کردند. پولنیزی‌ها نارگیل‌ها را سوزاندند تا رنگدانه‌های خود را تولید کنند. اخترشناسی سیاهچاله، منطقه ای از زمان-زمان است که جاذبه از فرار هر چیزی، از جمله نور جلوگیری می‌کند. تئوری نسبیت عام پیش‌بینی می‌کند که یک جرم فشرده به اندازه کافی فضا-زمان را تغییر شکل داده و یک سیاهچاله ایجاد می‌کند. در اطراف یک سیاهچاله یک سطح تعریف شده از نظر ریاضی وجود دارد که افق رویداد نامیده می‌شود و نقطه بازگشت را مشخص می‌کند. این «سیاه» نامیده می‌شود زیرا تمام نوری که به افق می‌رسد را جذب می‌کند و هیچ چیزی را منعکس نمی‌کند، دقیقاً مانند یک بدن سیاه کامل در ترمودینامیک. پیش‌بینی می‌شود سیاهچاله‌های جرم ستاره ای هنگامی که ستارگان بسیار عظیم در پایان چرخه زندگی خود فرو می‌ریزند،
انگور سیاه نوعی از انگور است که از آن عصارهٔ پوست انگور یا اِنوسیانینا یک مادهٔ رنگی است و از پوست بعضی از انگورها که درتهیهٔ شربت استفاده می‌شود وجود دارد و در ایتالیا و آمریکا و ایران تهیه می‌شود. که یکی از شهر های معروف ارائه دهنده انگور در ایران سردشت میباشد ترکیب شیمیایی رنگدانه‌هایی که از اِنوسیانینا بدست می‌آید بنام آنتوسیانین موسومند و از این مواد آنتوسیانیدین‌ها تهیه می‌شوند. مهمترین آنتوسیانیدین‌های موجود در عصارهٔ پوست انگور سیاه عبارتند از: پئونیدین، Malvidin، Delphinidin،Petunidin. به‌طور کلی آنتوسیانین‌های موجود در عصارهٔ پوست انگور سیاه در pH=۳ پایدار بوده رنگ قرمز تا ارغوانی دارد. علاوه بر آنتوسیانین‌ها در عصارهٔ پوست انگور مواد زیر وجود دارد: اسید تارتاریک، تانن‌ها، قندها، اسید آمینه‌ها و مواد معدنی. کاربرد درمانی آنتوسیانین‌ها ی موجود در پوست انگور سیاه خاصیت ضد قارچ داشته از رشد لاکتوباسیلوس‌ها جلوگیری نموده اثر ویتامین P دارد. علاوه بر مصرف عصارهٔ یادشده از پودر پوست انگور سیاه که از عصارهٔ آن بهتر و پایدارتر است در آمریکا برای تهیهٔ نوشابه‌ها استفاده می‌شود. نگارخانه منبع انگورها گیاهان دارویی میوه‌ها
صورتی (به فارسی افغانستان: گلابی) یا چهره‌ایمخلوطی از رنگ‌های سرخ و سفید است. واژهٔ Roseus در زبان لاتین به معنی رنگ گل رز یا همان صورتی است. در فارسی ایران، واژهٔ صورتی به معنی رنگ صورت است. در زبان فارسی افغانستان واژهٔ گلابی به معنی رنگ گلِ گلاب است. براساس بررسی‌های انجام‌شده در اروپا و ایالات متحده، صورتی رنگی است که اغلب جذابیت، ادب، حساسیت، شیرینی، کودکی، زنانگی و عاشقانه را تداعی می‌کند. ترکیبی از صورتی و سفید با عفت و بی‌گناهی همراه است، در حالی‌که ترکیبی از پیوندهای صورتی و سیاه به اغواگری دلالت دارد. تاریخچه رنگ صورتی از زمان‌های قدیم در ادبیات توصیف شده‌است. در ادیسه، که در حدود ۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده‌است، هومر نوشت: «پس، هنگامی که کودک صبح، سپیده دم صورتی ظاهر شد …» شاعران رومی نیز این رنگ را توصیف کردند. Roseus کلمه لاتین به معنی «گل سرخ» یا «صورتی» است. لوکریتوس در شعر حماسی خود دربارهٔ طبیعت چیزها (De rerum natura) از این واژه برای توصیف سپیده دم استفاده کرد. صورتی در قرون وسطی یک رنگ رایج نبود؛ اشراف معمولاً قرمزهای درخشنده‌تر مثل زرشکی را ترجیح می‌دادند. با این حال، رنگ صورتی در مُد زنان و در هنر مذهبی ظاهر شد. در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی، در آثاری از چیمابوئه و دوچو، کودک مسیح گاهی با لباس صورتی پوشیده شده بود، رنگی که مربوط به بدن مسیح است. در دوره رنسانس، صورتی عمدتاً برای رنگ پوست صورت و دست‌ها استفاده می‌شد. رنگدانه ای که معمولاً برای این کار استفاده می‌شد، cinabrese سبک نامیده می‌شد. این ترکیب ترکیبی از رنگدانه‌های سرخ به نام سینوپیا یا قرمز ونیزی و یک رنگدانه سفید به نام Bianco San Genovese یا همان آهک سفید بود. در کتابچه راهنمای معروف خود در قرن پانزدهم در مورد نقاشی، الی لیبرو دل آرت، سنینو سینینی اینگونه توضیح داده‌است: «این رنگدانه از دوست داشتنی‌ترین و سبک‌ترین سینوپی ساخته شده‌است که یافت می‌شود و با سفیدِ «جان قدیس» مخلوط می‌شود و این رنگ سفید از آهک کاملاً سفید و کاملاً خالص ساخته شده‌است؛ و هنگامی که این دو رنگدانه کاملاً با هم مخلوط شده‌اند (یعنی دو قسمت سینابریس و یک سوم سفید)، نان‌های کوچکی از آنها را مانند نیمه گردو درست کرده و بگذارید. اگر به مقداری احتیاج دارید، مقدار زیادی از آن مناسب به نظر میسید؛ و اگر از آن برای نقاشی چهره، دست و گل روی دیوار استفاده می‌کنید، این رنگدانه اعتبار بالایی دارد …». قرن ۱۸ میلادی استفاده از رنگ صورتی در رنگ قرن ۱۸ام میلادی به اوج خود رسید، زمانی که رنگ‌های پاستلی در کلیه قسمت‌های اروپا بسیار شیک و شکیل شدند. صورتی به خصوص توسط مادام د پومپادور (۱۷۲۱–۱۷۲۱)، معشوقه پادشاه لوئیز شانزدهم فرانسه، که ترکیبی از رنگ آبی و صورتی کمرنگ را می‌پوشید، شناخته شد. همچنین رنگ خاصی از رنگ صورتی را کارخانه چینی سازی Sevres برای او ساخت که با اضافه کردن مقدار اندکی رنگ‌های آبی، سیاه و زرد ساخته می‌شد. قرن ۱۹ میلادی در قرن ۱۹ انگلستان، نوارهای صورتی یا تزئینات صورتی اغلب توسط پسران جوان پوشیده می‌شد. پسرها به سادگی مردان کوچک محسوب می‌شدند و در حالی که مردان در انگلستان لباس قرمز پوشیدند، پسران لباس صورتی داشتند.
از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.» ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود. کاربردها جوهر اولین جوهرهای شناخته شده توسط چینی‌ها ساخته شده و مربوط به قرن ۲۳ قبل از میلاد است. آنها از رنگهای طبیعی گیاهی و مواد معدنی مانند زمین گرافیت با آب استفاده کردند و با برس جوهر استفاده کردند. جوهرهای اولیه چینی مشابه جوهر مرکب مدرن مربوط به حدود ۲۵۶ سال قبل از میلاد در اواخر دوره جنگ‌های ایالات متحده یافت شده‌است. آن‌ها از دوده تولید می‌شوند، معمولاً با سوزاندن چوب کاج، مخلوط با چسب حیوانات تولید می‌شوند. برای تهیه جوهر از یک مرکب، چوب به‌طور مداوم در برابر سنگ مرکب با مقدار کمی آب چرخ می‌شود تا مایع تیره تولید شود و سپس با برس جوهر استفاده می‌شود. هنرمندان و خوشنویسان می‌توانند ضخامت جوهر حاصل را با کاهش یا افزایش شدت و زمان آسیاب جوهر تغییر دهند. این جوهرها سایه ظریف و جلوه‌های ظریف یا چشمگیر نقاشی قلم موی چینی را ایجاد می‌کنند. در علم فیزیک در طیف مرئی، رنگ سیاه، رنگی است که حاصل جذب تمام رنگ‌ها است. رنگ سیاه را می‌توان اینطور توصیف کرد که وقتی هیچ نور مرئی به چشم نمی‌رسد، سیاه دیده می‌شود. رنگدانه‌ها یا رنگ‌هایی که نور را جذب می‌کنند تا اینکه آن را به سمت چشم منعکس کنند «سیاه به نظر می‌رسند». با این وجود یک رنگدانه سیاه می‌تواند ناشی از ترکیبی از چندین رنگدانه باشد که در مجموع همه رنگ‌ها را جذب می‌کند. اگر نسبت مناسب سه رنگدانه اولیه با هم مخلوط شوند، نتیجه نور کمی را منعکس می‌کند تا «سیاه» نامیده شود. این دو توصیف سطحی متضاد اما در واقع مکمل رنگ سیاه را ارائه می‌دهد. رنگ سیاه جذب تمام رنگ‌های نور یا ترکیبی جامع از چندین رنگ رنگدانه است. در فیزیک، یک جسم سیاه یک جاذب کامل نور است اما با یک قانون ترمودینامیکی، بهترین گسیل کننده است؛ بنابراین، بهترین خنک‌کننده تابشی، خارج از نور خورشید، با استفاده از رنگ سیاه است، اگرچه مهم است که مادون قرمز نیز سیاه باشد (یک جاذب تقریباً کامل). در علوم ابتدایی، نور ماورا بنفش دور را «نور سیاه» می‌نامند زیرا در حالی که خود غیب است، باعث فلورسنس بسیاری از مواد معدنی و سایر مواد می‌شود. جذب نور با انتقال، بازتاب و انتشار در تضاد است، جایی که نور فقط هدایت می‌شود و باعث می‌شود اجسام به ترتیب شفاف، بازتابنده یا سفید به نظر برسند. اگر بیشتر نور ورودی به همان اندازه در ماده جذب شود، ماده‌ای سیاه گفته می‌شود. نور (تابش الکترومغناطیسی در طیف مرئی) با اتم‌ها و مولکول‌ها برهم کنش دارد که
انگور نیابل یا کونکورد کالیفرنیا نوعی از انگور رومیزی است که به دلیل طعم شیرینش برای تهیهٔ آب انگور مورد استفاده قرار می‌گیرد. این نوع انگور که طعم مشابهی با انگور کنکورد دارد، در آب و هوای معتدل به عمل می‌آید. در آمریکا، دره سن خوآکین به دلیل شرایط مناسب آب و هوایی تاکستان‌های زیادی برای پرورش این نوع انگور وجود دارد و توسط هارد پی. اولمو در سال ۱۹۴۲ توسعه یافت. این انگور همچون کونکورد دانه‌های درشتی دارد و برای تولید ژله بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد شراب آن نیز به صورت شیرین قابل تهیه است. نیابل در ماه‌های ژوئیه و اوت در کالیفرنیا آمادهٔ برداشت است. این انگور به سرما مقاوم نیست به همین علت امکان نگه داری آن در سردخانه وجود ندارد و به صورت تازه مصرف می‌شود. پوست آن ضخیم و رنگی آبی (مایل به سیاه) دارد. نیابل همچون دیگر تبار انگور روباه، ونوس و مارس، مقاومت بسیاری در برابر آفت‌هایی همچون سفیدک سطحی و پوسیدگی سیاه دارد. جستارهای وابسته انگور انگور (گیاه) انگور سلطانی انگور خرس تامکورد منابع انگور انگورها گیاه مو میوه‌ها کونکورد، ماساچوست انواع انگور شراب قرمز
انگور تاج گذاری به صورت رسمی تاجگذاری مستقل یک نوعِ پیوندی از انگور رومیزی است که در کانادا توسعه یافته‌است. این انگور در سراسر کانادا محبوب بوده و در مدت کوتاهی در اواخر تابستان و اوایل پاییز در دسترس می‌باشد. انگور تاجگذاری با رنگ آبی تیره-بنفش خود، شبیه به انگور کونکورد است. مرکز تحقیقات کشاورزی و غذایی اقیانوس آرام کانادا در سامرلند، بریتیش کلمبیا انگور تاجگذاری را در دهه ۱۹۷۰ توسعه داد. این پروژه توسط لیال دنبی به عنوان بخشی از برنامه اصلاح نباتات ایجاد شد. انگور تاجگذاری ترکیبی از دو گونه آمریکای شمالی، پاتریشیای سیاه (با شاهدخت پاتریشیا اشتباه گرفته نشود) و هیمرود است. پرورش انگور تاجگذاری نوعی نسبتاً مقاوم از انگور است و در آب و هوای نسبتاً خنک عمل می‌آید. این انگورها در اواخر اوت می‌رسند، در نتیجه زودتر از انواع سنتی دیگر در دسترس هستند. فراوانی آن از اواخر اوت تا اوایل سپتامبر در انتاریو و اوایل سپتامبر تا اوایل اکتبر در بریتیش کلمبیا متغیر است. در سال ۲۰۰۷، ۲٫۲ میلیون کیلوگرم انگور تاج گذاری در انتاریو تولید شد. علیرغم اینکه در سال ۲۰۰۰ فقط در مناطق نیاگارا کشت می‌شد، در سال ۲۰۰۸ بیشترین کشت انگور تاجگذاری در منطقه انتاریو صورت می‌گرفت. طعم و استفاده طعم انگور تاج گذاری به طرق مختلف به عنوان طعم ترشی که در دهان می‌ترکد، پیچیده و بسیار شیرین، طعم شیرین ملایم، متمایز و طعم عجیب و غریب توصیف شده‌است. این انگور را می‌توان به صورت تازه یا در کنسروهای میوه، سس‌ها و دسرها استفاده کرد. انگورهای خام را می‌توان در یخچال تا ده روز نگهداری یا بدون از دست دادن رنگ و طعم، آنها را منجمد کرد. جستارهای وابسته انگور کونکورد انگور تامکورد انگور ونوس انگور روباه انگور مارس منابع انگورها کشاورزی در کانادا میوه‌ها
شراب سرخ یا شراب قرمز نوعی شراب است که از انگور تیره به‌دست آمده‌است. رنگ سرخ این شراب در جریان تخمیر از حل شدن مواد رنگی پوست انگور در الکل می‌آید. اگر پوست انگور را پیش از تخمیر جدا کنند شراب سفید به دست می‌آید. از بهترین نوع انگورها برای شراب قرمز، انگور شانی است. از انار و گیلاس هم می‌توان شراب قرمز تهیه کرد. شراب قرمز نوعی نوشیدنی الکلی است که از انگور تخمیر شده تهیه می‌شود. رنگ خود را از انگورهای قرمز یا سیاهی که در فرایند تولید استفاده می‌شود، می‌گیرد، جایی که پوست انگور در تماس با شیره است. این تانن‌ها و رنگدانه‌ها را به شراب اضافه می‌کند. شراب قرمز بسته به نوع انگور و منطقه ای که در آن تولید می‌شود می‌تواند طعم متفاوتی داشته باشد. برخی از انواع رایج شراب قرمز عبارتند از کابرنه سووینیون، مرلو، پینو نوآر و شیراز. نوشیدن شراب قرمز در حد اعتدال با فواید بالقوه سلامتی مرتبط است. اعتقاد بر این است که حاوی آنتی‌اکسیدان‌هایی است که می‌تواند به کاهش خطر بیماری قلبی، بهبود عملکرد مغز و خواص ضد التهابی کمک کند. شراب قرمز اغلب همراه با غذا میل می‌شود و طعم آن می‌تواند مکمل طیف گسترده‌ای از غذاها باشد. بسته به ترجیح شخصی و شراب خاص، معمولاً در دمای اتاق یا کمی دمای سرد سرو می‌شود. با این حال، توجه به این نکته مهم است که مصرف بیش از حد الکل می‌تواند اثرات منفی بر سلامتی داشته باشد و توصیه می‌شود شراب قرمز را در حد اعتدال بنوشید. منابع انواع شراب سایه‌های سرخ شراب‌ها
شراب نارنجی، همچنین به عنوان شراب سفید تخمیر شده با پوست شناخته می‌شود، نوعی شراب ساخته شده از انگور شراب سفید است که در آن پوست انگور جدا نمی‌شود. این در تضاد با تولید شراب سفید معمولی است، که شامل خرد کردن انگور و انتقال سریع آب به داخل ظرف تخمیر است. پوست‌ها حاوی رنگدانه‌ها، فنل‌ها و تانن‌هایی هستند که معمولاً برای شراب‌های سفید نامطلوب در نظر گرفته می‌شوند، در حالی که برای شراب‌های قرمز پوستی و خیساندن بخش مهمی از فرایند شراب سازی است که به شراب قرمز رنگ، طعم و بافت آن را می‌بخشد. منابع انواع شراب
سیمان رنگی نوعی سیمان سفید است که با استفاده از رنگدانه‌ها به رنگ‌های مختلف در می‌آید. سیمان رنگی بیشتر در طرح‌های تزئینی و نمای ساختمان‌ها کاربر دارد. یکی دیگر از کاربرهای این نوع سیمان برای ایجاد سطوح رنگی در خیابان‌ها است. این نوع سطوح با توجه به رنگی که دارند، جذب نور خورشید را تشدید یا تضعیف می‌کنند. از آنجا که بعضی از این رنگدانه‌ها خاصیت‌های سیمان سفید را تغییر می‌دهند، استفاده از این نوع سیمان برای ایجاد سازه‌های سنگین مذموم است. ترکیبات رنگ دهنده رنگ‌دانه‌های استفاده شده در سیمان رنگی، فلزات رنگی هستند که باید از استاندارد ASTM C 979 پیروی کنند. این استاندارد خصوصیت‌های سیمان‌های رنگی را مشخص می‌کند. در بیشتر مواقع برای ایجاد رنگ دلخواه چندین رنگدانه را با یکدیگر ترکیب می‌کنند. میزان رنگدانه‌های اضافه شده به سیمان سفید میزانی بین ۰.۵ تا ۲ درصد وزن سیمان است. در عین حال استفاده از رنگ‌دانه‌های کربنی برای به دست آوردن رنگ‌های تیره دیگر مورد قبول نیست. برای رنگ‌های قرمز ، زرد ، قهوه ای ، سیاه از اکسید اهن، برای رنگ‌های سیاه و قهوه ای از اکسید منگنز ، برای رنگ سبز از اکسید کروم، برای رنگ ابی از اکسید کبالت، برای رنگ زرد از گل اخرا استفاده می‌‌شود. منابع پیوند به بیرون ASTM C979 سیمان
محمد تقی‌زاده منظری سیاست‌مدار ایرانی بود، که در دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی بعنوان نماینده رشت از استان گیلان در مجلس شورای ملی حضور داشت. منابع نمایندگان دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی
ceeaa33f-5b2f-44af-b0d8-8bbe23ebad38
سیاه
نقاش قرن پانزدهم Cennino Cennini نحوه ساخت این رنگدانه را در دوران رنسانس در کتاب معروف خود برای هنرمندان توصیف کرد: «... یک سیاه وجود دارد که از شاخه‌های انگور ساخته شده‌است؛ و این ساقه‌ها باید سوزانده شوند آنها سوخته شده‌اند، مقداری آب بر روی آنها بیندازید و آنها را بیرون بیاورید و سپس آنها را به همان روش سیاه دیگر نرم کنید؛ و این یک رنگدانه لاغر و سیاه است و یکی از رنگدانه‌های عالی است که ما استفاده می‌کنیم.»سینینی همچنین خاطرنشان کرد: «سیاه دیگری نیز وجود دارد که از پوسته بادام سوخته یا هلو ساخته می‌شود و این یک سیاه خوب و عالی است.» ذغال پودر شده سپس با صمغ عربی یا زرده تخم مرغ مخلوط شده و رنگ ایجاد می‌شود.
سینینی نقاش قرن چندم است
false
{ "answer_start": [ 9 ], "text": [ "پانزدهم" ] }
این فهرستی از زنان هنرمندی است که در فنلاند به دنیا آمده‌اند یا آثار هنری آنها ارتباط نزدیکی با آن کشور دارد. آ اوا آککه (۱۸۵۵–۱۹۲۹)، نقاش نینا الستد (۱۸۵۳–۱۹۰۷)، نقاش مینا اکیورکه (متولد ۱۹۴۹)، نقاش، مجسمه‌ساز هلنا آرنل (۱۶۹۷–۱۷۵۱)، نقاش آنا اریکسون (متولد ۱۹۷۷)، فیلمساز ب هیدی بلومستد (۱۹۱۱–۱۹۸۲)، سرامیست الینا بروتروس (متولد ۱۹۷۲)، عکاس و طراح روت برایک (۱۹۱۶–۱۹۹۹)، سرامیست پ اوتی پی‌یسکی (متولد ۱۹۷۳)، هنرمند تجسمی سامی تولیککی پیه‌تیله (۱۹۱۷–۲۰۰۹)، گرافیست اولا پروکپه (۱۹۲۱–۱۹۶۸)، سرامیست لایلا پوللینن (۱۹۳۳–۲۰۱۵)، هنرمند، مجسمه‌ساز ت ماریاتا تاپیولا (متولد ۱۹۵۱)، نقاش سوفی تاکسل (۱۹۱۱–۱۹۹۶)، نقاش الن تسلف (۱۸۶۹–۱۹۵۴)، نقاش اکسپرسیونیست هیلکا تویولا (۱۹۰۹–۲۰۰۲)، هنرمند شیشه‌های رنگی ساللا توککه (متولد ۱۹۷۳)، هنرمند ویدئو چ فانی چربری (۱۸۴۵–۱۸۹۲)، نقاش منظره د الین دانیلسون-گامبوگی (۱۸۶۱–۱۹۱۹)، نقاش ر اسی رنوال (۱۹۱۱–۱۹۷۹)، مجسمه‌ساز هانا رونبری (۱۸۶۲–۱۹۴۶)، نقاش و نویسنده ماتیلدا روتکورچ (۱۸۱۳–۱۸۴۲)، نقاش س نینا سایلو (۱۹۰۶–۱۹۹۸)، مجسمه‌ساز سیگرید شائومان (۱۸۷۷-۱۹۷۹)، نقاش، منتقد هنری ایدا سیلوربری (۱۸۳۴–۱۸۹۹)، نقاش آنیتا اسنلمان (۱۹۲۴–۲۰۰۶)، نقاش ونی سولدان-بروفلد (۱۸۶۳-۱۹۴۵)، نقاش، تصویرگر، گرافیست و طراح جواهرات ف الن فیورین (۱۸۵۳–۱۹۱۹)، نقاش هیلدا فلودین (۱۸۷۷–۱۹۵۸)، مجسمه‌ساز، قلم‌زن و نقاش آلینا فورسمان (۱۸۴۵–۱۸۹۹)، مجسمه‌ساز الکساندرا فروستروس-سلتین (۱۸۳۷–۱۹۱۶)، نقاش، تصویرگر ک سینیکا کورکینن (متولد ۱۹۳۵)، نقاش مارگارت کپسیا (۱۶۸۲–۱۷۵۹)، نقاش ل گان لنسای (۱۹۲۰–۲۰۱۳)، مجسمه‌ساز آملی لوندال (۱۸۵۰–۱۹۱۴)، نقاش لنا لواستارینن (۱۹۴۹–۲۰۱۳)، نقاش م شارلوتا مالم-رویترهولم (۱۷۶۸–۱۸۴۵)، نقاش، نویسنده ن الین آلفیلد نوردلوند (۱۸۶۱–۱۹۴۱)، نقاش گونل نومن (۱۹۰۹–۱۹۴۸)، هنرمند شیشه و فلز و دورا والروس (۱۸۷۰–۱۹۴۷)، نقاش مارتا وندلین (۱۸۹۳–۱۹۸۶)، نقاش ماریا وییک (۱۸۵۳–۱۹۲۸)، نقاش ه گرتا هلفورس-سیپیله (۱۸۹۹–۱۹۷۴)، نقاش ایلا هیلتونن (۱۹۲۲–۲۰۰۳)، مجسمه‌ساز هنرمندان زن اهل فنلاند
ابل دوفرسن نقاش و نویسنده قرن هجدهم میلادی اهل فرانسه است. جستارهای وابسته فهرست نویسندگان قرن هجدهم میلادی فرانسه فهرست نویسندگان فرانسه منابع درگذشتگان ۱۸۷۲ (میلادی) زادگان ۱۷۸۸ (میلادی) نقاشان اهل فرانسه نویسندگان سده ۱۸ (میلادی) اهل فرانسه
اوژن فرومنتن نویسنده و نقاش قرن نوزدهم میلادی اهل فرانسه بود. جستارهای وابسته فهرست نویسندگان قرن نوزدهم میلادی فرانسه فهرست نویسندگان فرانسه منابع درگذشتگان ۱۸۷۶ (میلادی) زادگان ۱۸۲۰ (میلادی) مقاله‌های ویکی‌پدیا همراه شناسه‌های SNAC-ID نقاشان اهل فرانسه نقاشان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه نقاشان مرد فرانسوی نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه نویسندگان مرد اهل فرانسه
یوزف بوژِتِخ کلِمِنس (; – ) نقاش پرتره، مجسمه‌ساز، عکاس، مخترع و طبیعت‌شناس اهل کشور اسلواکی بود. او نام میانی خود را از نقاش و مجسمه‌ساز قرن یازدهم که آخرین راهب بزرگ صومعهٔ «سازاوا» بود، انتخاب کرد. منابع پیوند به بیرون اهالی لیپتوسکی میکولاش پرتره‌نگاران درگذشتگان ۱۸۸۳ (میلادی) زادگان ۱۸۱۷ (میلادی) عکاسان سده ۱۹ (میلادی) نقاشان اهل اسلواکی
خواهران یک نقاشی رنگ روغن است که توسط نقاش ویکتوریایی، جیمز کالینسون، که در اواخر قرن نوزدهم عضو انجمن برادری پیشارافائلی (۱۸۴۸ تا ۱۸۵۰) بود، خلق شد. منابع پرتره‌های زنان نقاشی‌های انجمن برادری پیشارافائلی نقاشی‌های سده ۱۹ (میلادی)
بهزاد نامی است که هم به عنوان نام کوچک هم نام خانوادگی به کار می‌رود. بهزاد صبری، عضو انجمن فیزیک ایران کمال‌الدین بهزاد، نقاش مینیاتورساز قرن دهم هجری کریم طاهرزاده بهزاد، مهندس و معمار ایرانی اهل تبریز حسین طاهرزاده بهزاد، نقاش ایرانی اهل تبریز حسین بهزاد، نقاش ایرانی اهل اصفهان یدالله بهزاد، شاعر معاصر کرمانشاهی محمود بهزاد، نویسنده محقق و مترجم ایرانی بهزاد (خواننده) (مهدی بهزادپور)، خواننده ایرانی بهزاد نبوی صفحه‌های ابهام‌زدایی صفحه‌های ابهام‌زدایی مکان‌ها صفحه‌های ابهام‌زدایی نام خانوادگی صفحه‌های ابهام‌زدایی نام کوچک نام‌های ایرانی مردان
مونیک توماستی نویسنده و نقاش قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است. جستارهای وابسته فهرست نویسندگان قرن بیستم میلادی فرانسه فهرست نویسندگان فرانسه منابع افراد زنده زادگان ۱۹۴۶ (میلادی) نقاشان اهل فرانسه نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه
سید مسلم قریشی سیاست‌مدار ایرانی بود، که در دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی بعنوان نماینده بندرعباس از استان هرمزگان در مجلس شورای ملی حضور داشت. منابع نمایندگان دوره بیست و چهارم مجلس شورای ملی
حامد تیبوشی نقاش و شاعر قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است. جستارهای وابسته فهرست نویسندگان قرن بیستم میلادی فرانسه فهرست نویسندگان فرانسه منابع افراد زنده زادگان ۱۹۵۱ (میلادی) نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه عربی الجزایری نقاشان اهل الجزایر شاعران اهل الجزایر نویسندگان اهل الجزایر
ملکم دو شازال شاعر، نویسنده و نقاش قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است. جستارهای وابسته فهرست نویسندگان قرن بیستم میلادی فرانسه فهرست نویسندگان فرانسه منابع اهالی ناحیه موکا درگذشتگان ۱۹۸۱ (میلادی) زادگان ۱۹۰۲ (میلادی) شاعران اهل فرانسه نقاشان اهل فرانسه نویسندگان اهل موریس نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه هنرمندان اهل موریس
291e1718-0088-44a1-b929-766fe237d827
سیاه
پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.»پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.»ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود.
پرتره مانت از آن کیست؟
false
{ "answer_start": [ 251 ], "text": [ "برته موریسوت" ] }
سیست پستان، کیست پستان یا کیسه پستان به کیسهٔ پرشده‌ای از محتوای مایع می‌گویند که در داخل پستان می‌باشد. یک فرد می‌تواند یک یا چند کیست پستان داشته باشد. این کیست‌ها بیشتر به‌صورت برآمدگی‌های گردوی یا بیضی‌شکل‌ با لبه‌های مشخص توصیف می‌شود. سیست پستان از نظر بافت بیشتر همانند یک کیسه‌ی حاوی آب کوچک و نرم احساس می‌شود، اما گاهی ممکن است سفت شود. کیست پستان می‌تواند دردناک و گاهی آزاردهنده باشد، اما معمولاٌ بی‌خطر است. این کیست‌ها بیشتر قبل از یائسگی زنان و در سنین حدود ۳۰ تا ۴۰ در بدن آن‌ها ایجاد می‌شوند و معمولاً پس از یائسگی ناپدید می‌شوند؛ اما ممکن است در هنگام استفاده از هورمون درمانی باقی بمانند یا دوباره ایجاد شوند. کیست پستان می‌تواند بخشی از بیماری فیبروسیست پستان باشد. درد و تورم معمولاً در نیمۀ دوم سیکل قاعدگی یا در دوران بارداری بیشتر است. درمان کیست‌های پستان معمولاً لازم نیست مگر اینکه دردناک یا باعث ناراحتی باشند. در اغلب موارد، ناراحتی ایجاد شده توسط این کیست‌ها می‌تواند با تخلیۀ مایع از کیست کاهش داده‌شود. کیست‌ها به‌دلیل رشد غدد شیری شکل می‌گیرند و اندازۀ آن‌ها می‌تواند کوچکتر از یک نخود یا بزرگتر از یک توپ پینگ‌پنگ باشد. کیست‌های کوچک در طول معاینه‌ی فیزیکی احساس نمی‌شوند و برخی از کیست‌های بزرگ همانند توده احساس می‌شوند. با این‌حال بیشتر کیست‌ها صرف‌نظر از اندازه‌شان در طول معاینه‌ی فیزیکی قابل شناسایی نیستند. علائم و نشانه‌ها علائم و نشانه های کیست سینه عبارتند از: یک توده و یا برآمدگی نرم  و گرد یا بیضوی با زوایای مشخص که به راحتی حرکت می‌کند‌. درد یا حساسیت سینه در ناحیۀ توده افزایش اندازه‌ی توده و حساسیت درست قبل از قاعدگی و کاهش اندازه‌ی توده و رفع علائم و نشانه‌های دیگر پس از قاعدگی ترشح از نوک سینه که ممکن است شفاف، زرد رنگ، قهوه‌ای رنگ و یا کدر باشد. پانویس پیوند به بیرون بهترین چاره‌ها برای درمان کیست پستان، وب‌گاه کیست‌پستان، اطلاعات جامع در مورد کیست پستان و روش‌های مداوا و درمان آن (انگلیسی) کیست‌های پستان کجا هستند؟ وب‌گاه سی‌پی‌ام‌سی، اطلاعات جامع در مورد کیست پستان (انگلیسی) درمان کیست پستان و داروهای آن وب‌گاه مایوکلینیک (انگلیسی) بیماری‌های پستان کیست
کیست تخمدان بیماری است که از تشکیل یک یا چندین کیست غیرطبیعی در تخمدان سرچشمه می‌گیرد. کیست‌های تخمدان ساکهایی حاوی مایع هستند که درون تخمدان یا روی آن رشد میکنند. انواع مختلفی از کیستهای تخمدان وجود دارد که شایعترین آن کیست‌های فولیکولی است که در یکی از فولیکولهای تولیدکننده تخمک ایجاد می‌شود. کیست‌های ساده (فولیکولی) با رشد قسمتی از تخمدان و تجمع مایع داخل آن مشخص می‌شوند، اندازه آن‌ها معمولاً بالای ۳ سانتی‌متر است و نباید با فولیکول تخمک که در زمان تخمک‌گذاری گاهی حتی به اندازه ۲۵ میلی‌متر می‌رسد، اشتباه شوند. بیشتر این کیست‌ها خودبه خود در خلال ۶ تا ۸ هفته از بین می‌روند و اغلب موجب بروز مشکلی نمی‌شوند البته گاه موجب درد شکمی میشوند. کیستهای مرکب با حضور تیغه یا سپتوم در داخل کیست در سونوگرافی مشخص می‌شوند که آن‌ها را به حفره‌های متعدد تقسیم می‌کند؛ به‌طوری‌که کیست چند حفره‌ای ایجاد می‌شود کیست های درمویید تخمدان با اینکه اکثرا خوش خیم هستند ولی اگر سایز بزرگی داشته باشند ۱۷درصد خطر پارگی یا چرخش تخمدان ( تورشن ) را به همراه ممکن است داشته باشند که در این صورت جراحی ( ترجیحا لاپاراسکوپی ) توصیه می شود تشخیص و درمان این بیماری می‌تواند موجب دردهای شدید شکمی، اختلالات قاعدگی وموهای زاید ، ناباروری و ...شود. کیست تخمدان شما ممکن است حین معاینه لگنی یافت شود . اگر پزشک به وجود کیست مشکوک باشد، اغلب تست‌هایی را برای تعیین دقیق وجود آن و نوع آن نظیر سونوگرافی درخواست می‌کند.عموماً پزشک به سایز کیست و محتوای داخلی آن ( جامد یا مایع یا مخلوط ) به منظور درمان کیست توجه می‌کند . کیست‌های پر از مایع معمولاً سرطانی نیستند . ولی کیست‌های پر شده از مواد جامد یا مخلوط جامد و مایع احتیاج به آزمایش‌های بعدی برای تعیین وجود سرطانی بودن کیست دارند. معمولاً با سونوگرافی قابل تشخیص است و به جز در موارد حاد که نیاز به جراحی می‌یابد با اقدامات تسکینی و دارو مشکل قابل حل است. معمولاً قبل از دوران یائسگی به دلیل وجود قائدگی کیست‌های ساده ( بدون ندول و بدون دیواره یا سپتوم ) و با سایز کوچکتر از ده سانتی متر نیازی به عمل جراحی ندارند و تحت نظر پزشک از بین می روند. اما در دوران یائسگی بعضی اوقات پزشک با معاینات خود متوجه بزرگ شدن کیست می‌شود و پیشنهاد عمل جراحی برای برداشتن کیست را می‌دهد. معمولاً خانم‌های ۵۰ تا ۷۰ ساله بیشتر در خطر کیست‌های بدخیم و سرطانی هستند. رژیم غذایی برای درمان سبزیجات، میوه ها و حبوبات را به رژیم غذایی روزانه خود اضافه نمایید چون حاوی فیبر زیادی می باشند در کاهش وزن نیز بسیار مؤثر میباشند. از چربی های اشباع شده در رژیم غذایی کاملا خودداری نمایید چون باعث می شود شما دچار بیماری کیست تخمدان شوید. قند خون را در بدن با خوردن غذای کمتری کنترل نمایید. سعی کنید در خوردن مواد غذایی دقت نمایید تا قندخون بدنتان بالا بروید. ورزش گزینه بسیار مناسبی برای جلوگیری از بروز بیماری کیست تخمدان میباشند از غذاهای آماده در حد ممکن خودداری نمایید. ماهی را هفته ای ۲ تا ۳ بار به رژیم غذایی خود افزوده تا امگا۳ وارد بدنتان شود. اگر قند خون شما ثابت بماند بهتر است
پیر پائیزی، عطر پائیزی نام یک سرده از تیره کاسنیان است. منابع پیوند به بیرون سرده‌های کاسنیان
کیست گانگلیون یا کیست مچ دست برجستگی‌هایی کیستی است که گاهی بر روی مفاصل و تاندون‌ها ایجاد می‌شود. نامگذاری هرچند گانگلیون از نظر ریشه لغوی به برجستگی‌های زیر پوست بدن گفته می‌شود، ولی کاربرد آن در پزشکی بیشتر به عنوان گانگلیون عصبی متداول می‌باشد شاید «کیست سینوویال» نام درست تری برای این ضایعه برجسته در دست و پا باشد، زیرا همیشه یک لایه سلول ترشحی در داخل آن وجود دارد. محل تشریحی شایع‌ترین محل به‌وجود آمدن آن در پشت دست و مچ دست است ولی در مچ پا و زانو نیز دیده می‌شود. در بند انتهایی انگشتان نیز شایع است. خاستگاه خاستگاه کیست از لایه سینوویوم غلاف تاندون یا مفصل است و به صورت فتق از لایه‌های پوشاننده مفصل و تاندون خارج و بطرف زیر پوست متمایل می‌گردد و با تحریک موضعی، مایع ترشحی سینوویوم افزایش یافته و کیست بزرگتر می‌شود. علایم بالینی کیست معمولاً برجستگی به اندازه ۲ سانتی‌متر و با قوام سفت استخوانی است که بعلت غلظت زیاد محتویات ژلاتینی داخل آن است. محل شایع آن در پشت دست و اطراف مچ دست است. با فشار دادن پر و خالی نمی‌گردد و معمولاً متحرک نیست. اکثراً درد کمی ایجاد می‌کند ولی کیست‌هایی که نزدیک عروق یا اعصاب سطحی باشند می‌توانند دردهای انتشاری، ایجاد کنند. تشخیص کیست‌ها با معاینه بالینی توسط پزشک می‌باشد و به ندرت ممکنست برای تشخیص کیست‌های نهفته از ام‌آرآی استفاده شود. درمان بسیاری از کیست‌های کوچک یا کیست‌های بدون درد نیازی به درمان ندارند. درمان کیست به دو روش انجام می‌شود بعضی از آن‌ها که قوام نرم دارند و مایع داخل آن آبکی و شل است با روش تخلیه با سوزن (Aspiration) و آن‌هایی که سفت و بزرگ هستند نیاز به جراحی و خارج کردن تمام کیست را دارند. درمان‌های خانگی مثل ضربه زدن برای ترکاندن کیست یا گذاشتن جسم سخت روی آن و بستن با فشار، توصیه نمی‌گردد و ممکنست با عوارض همراه باشد. منابع بیماری‌ها و آسیب‌های مفاصل بیماری‌های ارتوپدی رویش‌های بافت زیرپوستی و پوست حقیقی
پروانه‌های عرب نام یک سرده از تیره کاهی‌بالان است. منابع پیوند به بیرون پروانه‌های عرب پروانه‌ها در آفریقا سرده‌های پروانه سرده‌های کاهی‌بالان
پوست‌گَزان نام یک خانواده از راسته میان‌روزنان است. منابع پیوند به بیرون میان‌روزنان
پوندوشقوی یکی از شهرستانهای استان ایزر در منطقه جنوب شرقیفرانسه می‌باشد. منابع کمون‌های ایزر
پورتو لگوئیزامو () نام شهری در کشور کلمبیا است. منابع پیوند به بیرون شهرداری‌های بخش پوتومایو
مانت ایسا شهری است در استرالیا. این شهر در غرب ایالت کوئینزلند قرار گرفته است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای استرالیا پانویس مانت ایسا بنیان‌گذاری‌های ۱۹۲۳ (میلادی) در استرالیا شهر مانت ایسا شهرک‌های کوئینزلند شهرهای استرالیا شهرهای معدنی در کوئینزلند مناطق مسکونی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۲۳ (میلادی)
سباسه به‌طور کلی به درمان (دارویی) توسط پزشک نیاز ندارند. با این حال، اگر آنها به رشد خود ادامه دهند، ممکن است زشت،دردناک و عفونی شوند. درمان جراحی برداشتن کیست سباسه از طریق جراحی یک روش ساده برای درمان کامل کیست و محتویات آن است. سه روش شایع برای درمان جراحی کیست‌های سباسه وجود دارد: جراحی سنتی با برش بزرگ، جراحی از طریق برش کوچک و برداشتن کیست بطریق پانچ بیوپسی. روش جراحی سرپایی متداول برای برداشتن کیست، بی‌حس کردن اطراف کیست با بی‌حسی موضعی و سپس استفاده از چاقوی جراحی برای بازکردن کیست با یک برش در مرکز آن یا دو برش بیضی شکل در طرفین کیست است. در صورتی که کیست کوچک باشد می‌شود آن را در وسط سوراخ کرد. شخصی که عمل جراحی را انجام می‌دهد با فشار محتویات کیست را خارج می‌کند، سپس با استفاده از قیچی کند (پنس جراحی) یا وسیله دیگری محل برش را کاملاً باز نگه می‌دارد و به کمک انگشتانش یا پنس دیواره کیست را به‌طور کامل و یکسره خارج می‌کند. اگر دیواره کیست به صورت یک تکه برداشته شود، «میزان بهبودی» صد در صد است. در صورتی که دیواره به بافتهای اطراف چسبیده باشد یا تکه‌تکه شده و به‌طور کامل قابل برداشت نباشد جراح ممکن است از کورتاژ (خراشیدن) برای از بین بردن باقی مانده‌های دیواره کیست استفاده کند، همچنین جراح ممکن است از روش کوتر کردن (سوزاندن به کمک چاقوی الکتریکی) برای از بین بردن دیوراه باقی مانده کیست سباسه استفاده کند. در صورتی که دیواره کیست سباسه به‌طور کامل برداشته نشود امکان عود مجدد کیست وجود دارد. در هر صورت محل برش جراحی ضد عفونی می‌شود و در صورت لزوم، پوست بخیه می‌شود. به احتمال زیاد جوشگاه ناشی از جراحی باقی می‌ماند. اگر کیست سباسه عفونی شده باشد بیمار ممکن است قبل یا بعد از برداشتن آن به کمک جراحی به آنتی‌بیوتیک خوراکی یا درمانهای دیگر (مانند داروی ضد التهاب) نیاز داشته باشد. اگر کیست محتوی چرک باشد، باید کیست برش داده شده و محتویات چرکی آن تخلیه شده سپس دیوراه کیست به‌طور کامل برداشته شده و بیمار با پوشش مناسب آنتی‌بیوتیک مرخص شود. روشی شامل تخلیه کیست، به جای برداشتن کامل آن، نیز پیشنهاد شده‌است. منابع پیوند به بیرون بررسی اجمالی در مرکز پزشکی دانشگاه مریلند خال‌ها و نئوپلاسم‌ها و کیست‌های پوستی
c60a3166-0e55-40d7-a3d3-c4d00f0d2f4e
سیاه
پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.»پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.»ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود.
کدام اثر روح استقلال برته موریسوت را جلب خود کرد؟
false
{ "answer_start": [ 231 ], "text": [ "پرتره مانت" ] }
سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند. آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال ۱۶۹۲–۹۳، یکی از کسانی که محاکمه می‌شدند متهم شد که می‌تواند به «یک چیز سیاه با کلاه آبی» تبدیل شود و دیگران به داشتن آشنایی به شکل سگ سیاه گربه سیاه و یک پرنده سیاه. نوزده زن و مرد به عنوان جادوگر به دار آویخته شدند. قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی در قرن هجدهم، در دوران عصر روشنگری اروپا، سیاه به عنوان یک رنگ مد رفت. پاریس، پایتخت مد شد و پاستل، آبی، سبز، زرد و سفید رنگ اشراف و طبقات بالاتر شدند. اما پس از انقلاب فرانسه، رنگ سیاه دوباره به رنگ اصلی تبدیل شد. سیاه رنگ انقلاب صنعتی بود که عمدتاً از طریق زغال سنگ و بعداً از طریق نفت ساخته می‌شد. به خاطر دوده زغال سنگ، ساختمان‌های شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا به تدریج سیاه شدند. تا سال ۱۸۴۶ منطقه صنعتی میدلندز غربی انگلستان معمولاً «منطقه سیاه» نامیده می‌شد. چارلز دیکنز و نویسندگان دیگر خیابان‌های تاریک و آسمان دودی لندن را توصیف کردند، و آن‌ها به وضوح در نقاشی‌های هنرمند فرانسوی، گوستاو دوره، نشان داده شدند. نوع دیگری از رنگ سیاه قسمت مهمی از حرکت عاشقانه در ادبیات بود. سیاه رنگ مالیخولیا، مضمون غالب رمانتیسم بود. رمان‌های آن دوره نیمه شب پر از قلعه، ویرانه، سیاه چال، طوفان و جلسات بود. شاعران برجسته این جنبش معمولاً با لباس سیاه، معمولاً با پیراهن سفید و یقه باز، و روسری نامرتب بر روی شانه‌هایشان به تصویر کشیده شدند، پرسی بیشه شلی و لرد بایرون به ایجاد کلیشه‌های ماندگار شاعر رمانتیک کمک کردند. اختراع رنگ‌های سیاه مصنوعی ارزان و صنعتی شدن صنعت نساجی به این معنی بود که لباس‌های سیاه و مرغوب برای اولین بار در دسترس عموم مردم بود. در قرن نوزدهم سیاه به تدریج به محبوب‌ترین رنگ لباس تجاری طبقات بالا و متوسط در انگلستان و قاره آمریکا تبدیل شد. سیاه در قرن نوزدهم بر ادبیات و مد سلطه داشت و نقش زیادی در نقاشی داشت. جیمز مک نیل ویستلر این رنگ را موضوع مشهورترین نقاشی خود قرار داد، آرایش در رنگ خاکستری و سیاه شماره یک (۱۸۷۱)، معروف به مادر ویسلر. پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.» پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من
فصل دلخواه من () فیلمی در ژانر درام به کارگردانی آندره تشینه است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. از بازیگران آن می‌توان به کاترین دنو، دنیل اوتوی، مارته ویلالونگا، کیارا ماسترویانی، و کارمن چاپلین اشاره کرد. خلاصه داستان در جنوب فرانسه، برته (مارته ویلالونگا)، زنی مسن و تنها، در خانه ییلاقی خود از حال می‌رود و برای سپری کردن دوران نقاهت نزد دخترش، امیلی (کاترین دنو) می‌رود. این حادثه بهانه‌ای می‌شود برای امیلی تا از برادر پزشکش، آنتوان (دنیل اوتوی) که سال‌هاست رابطه‌اش را با آنان قطع کرده، دعوت کند که به آنجا برود. امیلی̎، ایام کریسمس رابرای این دعوت و مهمانی انتخاب کرده و برونو (ژان پیر بوویه)، شوهر امیلی از این موضوع دلخور است چون نظر خوشی نسبت به آنتوان ندارد. امیلی، آن (کیارا ماسترویانی)، دختر برونو، ناپسریشان، لوسی‌ین (آنتونی پرادا) و محبوبه‌اش، خدیجه (کارمن چاپلین) را نیز برای این مهمانی دعوت کرده‌است. همان شب، برته می‌خواهد در این‌باره که پس از مرگش چه اتفاقی خواهد افتاد، صحبت کند. آنتوان دوست ندارد دربارهٔ مرگ حرف بزند. برونو، آنتوان را یک فرد بی‌جربزه می‌نامد و با هم درگیر می‌شوند. برته می‌خواهد به خانه‌اش برگردد. امیلی و برونو هم برخورد شدیدی دارند و برونو پبشنهاد می‌کند که از هم جدا شوند. آن که حرف‌های آنان را از پشت در شنیده ناراحت و عصبی است. تابستان بعد، برته دوباره مریض می‌شود و بار دیگر بیماری‌اش بهانه‌ای می‌شود برای یک گردهمائی و ملاقات دیگر بین امیلی و آنتوان. امیلی می‌گوید که از برونو جدا شده و آپارتمانی در تولوز گرفته‌است؛ و برته نیز می‌خواهد نزد او زندگی کند ولی آنتوان فکر می‌کند که خانهٔ سالمندان برای برته بهتر است. پس از رساندن مادرشان به خانهٔ سالمندان، امیلی در آپارتمان آنتوان می‌ماند و آنتوان پیشنهاد می‌کند که خانه‌ای مشترک برای خود پیدا کنند. اما امیلی فکر می‌کند که در یک خانه زندگی کردن، چندان موضوع عادی و خوشایندی نیست. پس از مدتی امیلی و آنتوان به دیدار برته می‌روند. برته، امیلی را باز نمی‌شناسد و فکر می‌کند آنتوان هم در تصادف کشته شده‌است. آنان برته را از خانهٔ سالمندان بیرون می‌آورند و آنتوان او را به بیمارستان می‌برد. معلوم می‌شود که برته خونریزی مغزی کرده‌است. برته می‌میرد و در روستای زادگاهش به خاک سپرده می‌شود. در مراسم دفن و ترحیم، خانواده دوباره گردهم می‌آیند. هنرپیشگان کاترین دنو در نقش امیلی دنیل اوتوی در نقش آنتوان کارمن چاپلین در نقش خدیجه مارته ویلالونگا در نقش برته ژان پیر بوویه در نقش برونو کیارا ماسترویانی در نقش آن آنتونی پرادا در نقش لوسی‌ین رشدی زیم در نقش مهدی جوایز و نامزدی‌ها فیلم، برنده ۱ و نامزد ۹ جایزه شده‌است. در جشنواره فیلم کن ۱۹۹۳ (فرانسه) نامزد دریافت نخل طلا شد. در جایزه سزار در ۷ رشته از جمله بهترین هنرپیشهٔ مرد و زن، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌نامه و بهترین فیلم؛ نامزد دریافت جایزه شد. در جشنواره فیلم گرامادو (برزیل) نامزد جایزه اصلی جشنواره گردید. فیلم، جایزهٔ بهترین فیلم خارجی‌زبان را از انجمن منتقدان فیلم بوستون (ایالات متحده آمریکا) دریافت کرد. منابع پیوند به بیرون فیلم‌ها به زبان فرانسوی فیلم‌ها به کارگردانی آندره تشینه فیلم‌های ۱۹۹۳ (میلادی) فیلم‌های درام ۱۹۹۳ (میلادی) فیلم‌های درام فرانسوی فیلم‌های فرانسوی فیلم‌های واقع‌شده در فرانسه
و بیانش بیش از نوشته‌های جفرسون در قانون اساسی و منشور حقوق آمریکا انعکاس یافت. به باور پائولی مایر «در هیچ‌یک از این اسناد هیچ نشانه‌ای مبنی بر اینکه اعلامیهٔ استقلال در ذهن مردم به عنوان بیانی کلاسیک از اصول سیاسی آمریکا نقش بسته باشد، دیده نمی‌شود». تأثیرات در سایر کشورها برخی از رهبران انقلاب فرانسه، اعلامیهٔ استقلال را تحسین می‌کردند اما بیش از آن تحت تأثیر قانون اساسی کشور نوپای آمریکا قرار گرفته بودند. با وجود آنکه توماس جفرسون در زمان انقلاب فرانسه در پاریس حضور داشت و برای نوشتن پیش‌نویس اعلامیهٔ حقوق انسان و شهروند (۱۷۸۹) مورد مشورت قرار می‌گرفت، در لحن و بیان این اعلامیه از اعلامیهٔ حقوق ویرجینیا نوشتهٔ جورج ماسون الهام گرفته شده‌است و نه اعلامیهٔ استقلال جفرسون. به عقیدهٔ دیوید آرمیتاج، مورخ معاصر آمریکایی، اعلامیهٔ استقلال آمریکا حقیقتاً در عرصهٔ جهانی تأثیرگذار بود، اما نه به عنوان بیانیه‌ای دربارهٔ حقوق بشر. آرمیتاج اظهار می‌کند که اعلامیهٔ استقلال در نوع خود اولین اعلامیه‌ای بود که در ژانر جدید اعلان‌های استقلال صادر می‌شد و خبر از تشکیل کشوری جدید می‌داد. سایر رهبران انقلاب فرانسه مستقیماً تحت تأثیر متن اعلامیهٔ استقلال قرار گرفته بودند. بیانیهٔ استان فلاندر (۱۷۹۰) نخستین اقتباس خارجی از اعلامیهٔ استقلال بود. برخی دیگر از اقتباس‌ها عبارتند از اعلامیهٔ استقلال ونزوئلا (۱۸۱۱)، اعلامیهٔ استقلال لیبریا (۱۸۴۷)، اعلامیه‌های جدایی ایالات مؤتلفهٔ آمریکا (۶۱–۱۸۶۰)، و اعلامیهٔ استقلال ویتنام (۱۹۴۵). این اعلامیه‌ها در اعلان استقلال کشوری تازه تأسیس همان روش اعلامیهٔ استقلال ایالات متحدهٔ آمریکا را تکرار کردند، بی‌آنکه الزاماً فلسفهٔ سیاسی آن را تصدیق کنند. برخی دیگر از کشورها که از اعلامیهٔ استقلال الهام گرفتند یا مستقیماً بخش‌هایی از آن را کپی‌برداری کردند عبارتند از: اعلامیهٔ ۱ ژانویهٔ ۱۸۰۴ هائیتی، استان‌های متحد نیوگرانادا در ۱۸۱۱، اعلامیهٔ استقلال آرژانتین در ۱۸۱۶، اعلامیهٔ استقلال شیلی در ۱۸۸۱، کاستاریکا در ۱۸۲۱، السالوادور در ۱۸۲۱، گواتمالا در ۱۸۲۱، هندوراس در ۱۸۲۱، مکزیک در ۱۸۲۱، نیکاراگوئه در ۱۸۲۱، پرو در ۱۸۲۱، جنگ بولیواری استقلال در ۱۸۲۵، اروگوئه در ۱۸۲۵، اکوادور در ۱۸۳۰، کلمبیا در ۱۸۳۱، پاراگوئه در ۱۸۴۲، جمهوری دومنیکن در ۱۸۴۴، اعلامیهٔ استقلال تکزاس در مارس ۱۸۳۶، جمهوری کالیفرنیا در نوامبر ۱۸۳۶، اعلامیهٔ استقلال مجارستان در ۱۸۴۹، اعلامیهٔ استقلال نیوزیلند در ۱۸۳۵، اعلامیهٔ استقلال چکسلواکی در ۱۹۱۸، رودسیای جنوبی در ۱۱ نوامبر ۱۹۶۵. جلب توجه دوباره در دهه‌های ۱۷۹۰ با ظهور نخستین احزاب سیاسی در ایالات متحده، اعلامیه دوباره توجه بسیاری را به خود جلب کرد. در دههٔ ۱۷۸۰ تنها تعداد قلیلی از آمریکاییان نسبت به این موضوع که چه کسی اعلامیه را نوشته‌است اهمیت نشان می‌دادند و از آن آگاه بودند. اما در دههٔ بعدی، جمهوری‌خواهان جفرسونی تلاش کردند که با مهم جلوه دادن اعلامیه و شخص جفرسون به عنوان نویسنده‌اش، نسبت به رقبای فدرالیست خود در عرصهٔ سیاست برتری جویند. فدرالیست‌ها نیز در پاسخ، نوشته شدن اعلامیه به دست جفرسون و اصالت آن را زیر سؤال بردند و تأکید نمودند که استقلال ایالات متحده توسط تمامی اعضای کنگره اعلام شده و جفرسون تنها یکی از اعضای کمیتهٔ پیش‌نویس اعلامیه بوده‌است. فدرالیست‌ها بر این موضوع پافشاری می‌کردند که اقدام کنگره مبنی بر اعلام استقلال —که جان آدامز فدرالیست نیز در آن نقشی کلیدی ایفا کرده بود— اهمیت بیشتری دارد نسبت به سندی که تنها وظیفه‌اش
برته (بُرته یا بَرته) در شاهنامه مبارزی ایرانی از تبار توابه است که در جنگ دوازده رخ هماورد کهرم پهلوان تورانی بود و او را در میدان نبرد کشت. برته در شاهنامه از برته برای نخستین بار در جنگ دوازده رخ نام برده شده است، که رویاروی کهرم برای جنگ تن به تن قرار می‌گیرد: تا اینکه در جنگ دهم از دوازده جنگ رویارو نوبت به برته با کهرم پهلوان تورانی می‌رسد : پس از آن هم در جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب برته در کنار دیگر رزمندگان در لشکری که به گیو پسر گودرز سپرده شده بود در تلاش و تکاپوست: جستارهای وابسته فهرست پهلوانان ایرانی شاهنامه فهرست شخصیت‌های شاهنامه پانویس منابع اسطوره‌شناسی ایرانی پهلوانان ایرانی شاهنامه شخصیت‌های شاهنامه
روح‌الله باقری (زادهٔ ۲۳ بهمن ۱۳۶۹) بازیکن فوتبال اهل ایران است. وی سابقه بازی در تیم‌های نیروی زمینی، پاس همدان، سیاه‌جامگان، شهر خودرو، مس کرمان، خونه به خونه، استقلال، نساجی و سپاهان را دارد. دوران باشگاهی حرفه‌ای سابقه باشگاهی وی سابقه بازی در باشگاه‌های نیروی زمینی، سیاه جامگان، پدیده، مس کرمان و خونه به خونه را دارد خونه به خونه روح‌الله باقری در سال ۹۴ با قراردادی سه ساله به خونه به خونه پیوست. اوج درخشش او در جام حذفی ۹۷–۹۶ بود. در حالی که خونه به خونه ۱ بر ۰ بازی را به استقلال خوزستان واگذار کرده بود باقری در دقایق پایانی بازی توانست هت ریک کند و یک تنه این تیم را به فینال ببرد. اما دریافت کارت زرد باعث محرومیت او در بازی نهایی مقابل استقلال تهران شد استقلال تهران در پی درخشش باقری در تیم خونه به خونه مورد توجه وینفرد شفر سرمربی وقت استقلال قرار گرفت وی سرانجام در خرداد ماه ۱۳۹۷ با قراردادی سه ساله به عضویت تیم استقلال تهران درآمد. اولین پاس گل روح‌الله باقری در بازی رفت استقلال و ذوب آهن در هفته دوم (لیگ ۱۳۹۷–۱۳۹۸) بود که وریا غفوری توانست آن را گل کند و در هفته سوم مقابل تراکتورسازی تبریز شوت او پس از برخورد با مدافع حریف باعث شد گل اول استقلال به ثمر برسد که در نهایت استقلال در آن مسابقه ۳–۰ به پیروزی رسید. نخستین گل روح‌الله باقری برای استقلال در لیگ قهرمانان آسیا بود در مسابقه برگشت استقلال و السد در مرحله ۱/۴ نهایی به‌ثمر رسانید. پس از آن گل پیروزی استقلال در جام حذفی مقابل نفت مسجدسلیمان را زد. و در بازی رفت استقلال مقابل استقلال خوزستان نخستین گل خود در لیگ برتر فوتبال ایران را به ثمر رساند. آمار باشگاهی آمار گلزنی آمار پاس گل افتخارات باشگاهی نایب قهرمانی در جام حذفی فوتبال ایران ۹۷–۱۳۹۶ به همراه تیم خونه به خونه منابع پیوند به بیرون روح‌الله باقری در وبگاه transfermarkt.com روح‌الله باقری در وبگاه footballdatabase.eu افراد زنده اهالی رشت بازیکنان باشگاه استقلال بازیکنان باشگاه نساجی مازندران بازیکنان باشگاه شهر خودرو بازیکنان باشگاه خونه به خونه بازیکنان باشگاه داماش گیلان بازیکنان باشگاه سیاه‌جامگان بازیکنان باشگاه مس کرمان بازیکنان باشگاه پاس همدان بازیکنان باشگاه نیروی زمینی تهران بازیکنان فوتبال اهل ایران بازیکنان لیگ آزادگان بازیکنان لیگ برتر خلیج فارس زادگان ۱۳۶۹ زادگان ۱۹۹۱ (میلادی) مهاجمان فوتبال
باشگاه فوتبال استقلال تهران در فصل ۹۸–۱۳۹۷ هفتاد و سومین فصل فعالیت باشگاه فوتبال استقلال تهران در مسابقات فوتبال ایران است. این تیم در این فصل در چهارمین سوپرجام فوتبال ایران، هجدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران و سی و دومین دوره جام حذفی فوتبال ایران شرکت می‌کند. آن‌ها همچنین در نیمه نخست فصل در مراحل حذفی سی و هشتمین دوره لیگ قهرمانان آسیا شرکت می‌کنند و سپس در نیمه دوم فصل در سی و نهمین دوره این مسابقات حاضر می‌شوند. پیش‌زمینه استقلال فصل ۹۷–۱۳۹۶ را در حالی به پایان رساند که در ابتدای فصل علیرضا منصوریان را به عنوان سرمربی بر روی نیمکت می‌دید اما به دنبال نتایج ضعیف استقلال، وی در هفته هفتم از کار خود استعفا داد و پس از یک هفته که میک مک‌درموت ایرلندی به عنوان مربی موقت تیم را هدایت کرد وینفرد شفر آلمانی به عنوان مربی جدید باشگاه برگزیده شد. وی نخستین مربی خارجی باشگاه بعد از پانزده سال بود. در ادامه فصل استقلال تحت رهبری شفر موفق عمل کرد و موفق شد در انتهای فصل در لیگ برتر به عنوان سومی برسد. این تیم با غلبه بر تیم خونه به خونه بابل توانست عنوان قهرمانی جام حذفی را از آن خود کند و در لیگ قهرمانان آسیا موفق شد از گروهی موسوم به گروه مرگ به عنوان تیم صدرنشین صعود کند و در ادامه با پیروزی بر دیگر نماینده ایران ذوب‌آهن اصفهان، بعد از پنج فصل غیبت یک بار دیگر در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا حاضر شود. مامه تیام، مهاجم سنگالی که خرید زمستانی استقلال بود بسیار موفق عمل کرد و موفق شد با تنها نیم فصل حضور در استقلال با دوازده گل زده عنوان بهترین گلزن فصل را از آن خود کند. بازیکنان بازیکنان اصلی نقل و انتقالات تمدید قراردادها فرشید باقری نخستین بازیکنی بود که قراردادش را به مدت دو سال دیگر با استقلال تمدید کرد. تمدید این قرارداد در آخرین دقایق روز ۵ تیر ۱۳۹۷ ثبت شد. مهدی قائدی نیز با یک قرارداد بلند مدت حضورش در استقلال را به مدت ۵ فصل دیگر تمدید کرد. آخرین بازیکنی که قراردادش با استقلال را تمدید کرد وریا غفوری بود که قراردادش را به مدت ۱ فصل دیگر با این تیم تمدید کرد. پیوستگان تابستان نخستین خرید استقلال برای فصل جدید مرتضی آقاخان بازیکن پیکان بود. استقلال در ادامه فرشاد محمدی‌مهر، روح‌الله باقری، محمد دانشگر، میثم تیموری و الهیار صیادمنش را به خدمت گرفت. صیادمنش نخستین بازیکن استقلال بود که متولد دهه ۱۳۸۰ خورشیدی بود. در ادامه استقلال هشت بازیکن جوان که دارای سابقه بازی در تیم ملی امید بودند را با قراردادهای بلند مدت در خدمت گرفت. استقلال که در خرداد ماه و در ابتدای زمان پنجره نقل و انتقال تابستانی بسیار فعال بود بعد از خرید این بازیکنان برای مدت زمان زیادی هیچ بازیکن دیگری ار به خدمت نگرفت و تیم استقلال در حالی راهی اردوی پیش فصل در ترکیه شد که جپاروف و تیام دو ستاره فصل پیش استقلال همچنان در حال مذاکره برای تمدید قراردادشان بودند اما عدم موفقیت مدیریت استقلال در تمدید قرارداد با این بازیکنان باعث شد تا استقلال بدون تیم کاملش در اردوی پیش فصل شرکت کند. در نهایت در
این عنوان به یکی از موارد زیر اشاره دارد: کدام استقلال؟! کدام پیروزی؟!، نام فیلم مستندی به کارگردانی مسعود ده‌نمکی درباره شهرآورد تهران. کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟، شعری از مرتضی امیری اسفندقه. «کدام پیروزی، کدام استقلال؟!» مقاله‌ای از رضا امیرخانی در کتاب نفحات نفت (با نام «کدام استقلال، کدام پیروزی») و در وب‌سایت شخصی او.
کلاته وحدت، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران است. جمعیت این روستا در دهستان فضل قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده‌است. جستارهای وابسته فهرست روستاهای ایران منابع کلاته وحدت
روسای جمهور کامرون (۱۹۶۰–تاکنون) منابع رئیس‌جمهورهای کامرون فهرست‌های رئیس‌جمهورها فهرست‌های مربوط به کامرون سیاست کامرون
کولانکوه روستایی است که در استان اردبیل،شهرستان اردبیل،بخش ثمرین قرار دارد. جمعیّت بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیّت این روستا ۴۱۸ نفر با ۸۷ خانوار بوده‌است. جستارهای وابسته فهرست روستاهای شهرستان اردبیل فهرست روستاهای ایران منابع روستاهای شهرستان اردبیل
7ce4a851-0bf5-44e7-a495-47c6147fa417
سیاه
پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.»پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.»ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود.
نظریه پائول گوگن درباره نقاشان فرانسوی چیست؟
false
{ "answer_start": [ 16 ], "text": [ "برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند." ] }
تلخ و پرماجرایش-همچون زندگینامه وان گوگ-بارها در قالب فیلم و رمان بازسازی شد. از جمله دیگر آثارش:چهره هاله دار نقاش؛ زنان اهل تاهیتی؛ ماه و زمین؛ از کجا آمده‌ایم؟ کیستیم؟ به کجا می‌رویم؟؛ اسب سپید؛ سواران در ساحل؛ مجسمه زن اهل کاراییب؛ باسمه نوآ. فعالیت‌ها پل سزان، پل گوگن، ون گوگ کوشیدند در ورای صفحه‌های ناپایدار و گذرای رنگی که جاذب چشم و فریبنده است به‌وسیلهٔ رنگ ایجاد عمق و ژرفا کنند و در پی یافتن کشش تصویر فرم‌ها روی بوم به‌وسیلهٔ رنگ‌های خالص و لکه‌های یکدست رنگ بودند. چکیده از طریق پیسارو با امپرسیونیسم آشنا شد. رنگ را با ترکیبات تازه و غیرمنتظره به کار برد. توجه او به معانی روانشناختی رنگ بود. (رنگ به خودی خود چیزای را بیان می‌کند) نقاشی گوگن سرشار از عناصر نایاب، با دامنه کاربرد تزیینی است. با پژوهش در آثار قرون وسطی به نقاشی‌های خاور دور و خاور نزدیک علاقه‌مند شد و شیوهٔ شخصی خود را که مبتنی بر نمایش رنگ‌ها، بدون توجه به رنگ طبیعی اشیاء و اغراق در طرح برای تأثیرگذاری بیشتر موضوع بود، پایه‌گذاری کرد. آثار او از ورای رنگ‌های درخشان و طرح‌های آزاد و سیال نمایانگر دنیایی سمبلیک بر زمینه‌ای تزیینی بود. آثارش الهام بخش نبی‌ها، سمبولیستها و فوویستها شد. سمبولیست‌ها و نبی‌ها، جنبهٔ رمزآمیز طرح و رنگ آثارش را مهم شمردند. فوویست‌ها شیوهٔ رنگ آمیزی او را راهنمای خود قرار دادند. پیکره‌های آثار او مانند آثار لوترک اغراق شده‌است. در آثار پل گوگن نیز مانند وان گوگ، شاهد منفی شبیه‌سازی عینی در برابر بیان ذهنی هستیم. کارمایه‌های مشترک میان استادان بزرگ رنسانس دانست. گوگن نه تنها در برابر سنت هنری بلکه در برابر کل تمدن اروپایی طغیان کرد. او گفت (تمدن چیزی است که آدم را بیمار می‌کند) یکی آثار مهم او (تجلی پس از موعظه دینی) نام دارد. گوگن، سزان و ون گوگ هنرمندان شاخص سبک پست امپرسیونیسم به‌شمار می‌روند. گوگن رنگ را با ترکیبات تازه و غیرمنتظره به کاربرد توجه اش به معنای روان شناختی رنگ بود یعنی رنگ به خودی خود چیزی را بیان می‌کند. ترک اروپای متمدن وی اروپا را ترک گفت و به دنبال یک زندگی ساده و ابتدایی به تاهیتی رفت. زیرا معتقد شده بود که نقاشی در آستانه سقوط به ورطهٔ عوام‌فریبی و سطحی نگری قرار گرفته‌است و همهٔ آن هوشیاری و دانایی که در تمدن اروپا بارور شده بود، نوابغ هنر را عقیم می‌ساخت و اجازه نمی‌داد که قدرت و شدت احساسات خویش را صریح و مستقیم ابراز کند. البته گوگن نخستین کسی نبود که چنین نگرانی‌هایی دربارهٔ تمدن داشت. جستارهای وابسته اوویری نگارخانه پانویس منابع هنری توسط پل گوگن پل گوگن افراد فرانسوی پرویی‌تبار اهالی پاریس درگذشتگان ۱۹۰۳ (میلادی) درگذشتگان به علت سیفلیس دریانوردان اهل فرانسه دلالان بورس اهل فرانسه زادگان ۱۸۴۸ (میلادی) سفالگران اهل فرانسه سفالگران سده ۲۰ (میلادی) فوویسم مجسمه‌سازان اهل فرانسه مجسمه‌سازان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه مجسمه‌سازان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه مجسمه‌سازان مرد اهل فرانسه مرگ در پلی‌نزی فرانسه نقاشان اهل فرانسه نقاشان پست‌امپرسیونیسم نقاشان پونت-آون نقاشان چاپ دستی اهل فرانسه نقاشان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه نقاشان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه نقاشان مرد فرانسوی نویسندگان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه نویسندگان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه هنر برهنه هنرمندان اهل پاریس هنرمندان مرد سده-۲۰ هنرمندان معاصر
نقاش گل‌های آفتابگردان پرتره ونسان ون گوگ که توسط پل گوگن در سال ۱۸۸۸ کشیده شده است. این نقاشی در موزه ون گوگ در آمستردام قرار دارد. این نقاشی در آرل فرانسه و هنگامی که گوگن به دیدار وان‌گوگ رفته بود، کشیده شده است. ونسان از گوگن تقاضا کرده بود که به آرل بیاید تا در آنجا یک گالری هنری باز کنند. گوگن تقاضای او را پذیرفت و هزینه سفر توسط تئودوروس ون گوگ برادر پرداخته شد. این سفر بیش از دو ماه طول نکشید، زیرا دو نقاش دائماً با یکدیگر در نزاع بودند و سرانجام ون گوگ بعد از یک نزاع با گوگن گوش سمت چپ خود را با تیغ برید. منابع آثار درباره ونسان ون گوگ افراد فرانسوی پرویی‌تبار پرتره‌های سده ۱۹ (میلادی) پل گوگن مجموعه آثار موزه ون‌گوگ نقاشی‌های ۱۸۸۸ (میلادی) نقاشی‌های پست‌امپرسیونیستی نقاشی‌های پل گوگن نقاش گل‌های آفتابگردان
مسیح سبز اثر نقاشی که در سال ۱۸۸۹ توسط پل گوگن در پون-آوان واقع در فرانسه کشیده شد. مسیح سبز و مسیح زرد با هم از کارهای کلیدی در نقاشی سمبولیسم هستند. در این تابلو یک زن بریتون زیر پای مجسمه مسیح مصلوب نشان داده می‌شود. به نظر می‌رسد که این زن خود را از دو فرد دیگری که در زمینه نقاشی دیده می‌شوند پنهان کرده است. مسیح سبز او را از نظر آن دو فرد دیگر پنهان کرده است. این تابلو در موزه‌های سلطنتی هنرهای زیبای بلژیک نگه‌داری می‌شود. منابع افراد فرانسوی پرویی‌تبار پل گوگن مجموعه آثار موزه‌های سلطنتی هنرهای زیبای بلژیک نقاشی‌های ۱۸۸۹ (میلادی) نقاشی‌های پست‌امپرسیونیستی نقاشی‌های پل گوگن مسیح سبز نقاشی‌های درباره مرگ نقاشی‌های عیسی هنر مسیحی درباره مرگ
موج یکی از آثار هنری پل گوگن است که در سال ۱۸۸۸ کشیده شده‌است. این اثر نقاشی در سال ۱۹۶۶ توسط دیوید راکفلر بانکدار اهل ایالات متحده آمریکا خریداری شد. موج در سال ۱۹۳۴ متعلق به یک نویسندهٔ آمریکایی فرانسوی به نام آلدن بروکز بود. در ۱۹ مه ۱۹۶۶ در آکشن ساتبیز نیویورک توسط دیوید راکفلر خریداری شد. منابع آب در هنر افراد فرانسوی پرویی‌تبار پل گوگن نقاشی‌های ۱۸۸۸ (میلادی) نقاشی‌های پست‌امپرسیونیستی نقاشی‌های پل گوگن موج
طبیعت بی‌جان با نیمرخ لاوال نقاشی رنگ روغن است که در سال ۱۸۸۶ توسط پل گوگن کشیده شده‌است. در این تابلو نیمرخ شارل لاوال دوست گوگن که به یک میز و تعدادی میوه و یک مجسمه سرامیک نگاه می‌کند، نقاشی شده‌است. مجسمه سرامیک نیز دست‌ساخته گوگن می‌باشد. این تابلو در موزهٔ هنر ایندیاناپولیس واقع در ایندیاناپلیس می‌باشد. منابع آثار هنری موزه ایندیاناپولیس افراد فرانسوی پرویی‌تبار پل گوگن نقاشی‌ها در موزه هنری ایندیاناپولیس نقاشی‌های ۱۸۸۶ (میلادی) نقاشی‌های پست‌امپرسیونیستی نقاشی‌های پل گوگن نقاشی‌های طبیعت بی‌جان
پل سروزیه (زاده ۹ نوامبر ۱۸۶۴- مرگ ۷ اکتبر ۱۹۲۷) نقاش فرانسوی، از پیشگامان هنر آبستره و یکی از پایه‌گذاران گروه پیشرو نبی‌ها بود. وی در آکادمی ژولیان به تحصیل نقاشی پرداخت. در تابستان سال ۱۸۸۸ سفری به پون-آوان کرد و در آنجا به حلقه‌ای از هنرمندان که پیرامون نقاش برجسته، اوژن آنری پل گوگن تشکیل شده بود، پیوست. نگارخانه منابع پیوند به بیرون سروزیه در گالری اولگا زندگی‌نامه دانش‌آموختگان آکادمی ژولیان دانش‌آموختگان دبیرستان کندورسه درگذشتگان ۱۹۲۷ (میلادی) زادگان ۱۸۶۴ (میلادی) مقاله‌های ایجاد شده توسط ایجادگر نقاشان پسادریافتگری نقاشان پونت-آون نقاشان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه نقاشان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه نقاشان مرد فرانسوی هنرمندان مرد سده-۲۰
برای کوبیسم تألیفی هموار ساخت. از ۱۹۱۲ او حتی اشارهٔ مختصر به مضمون را نیز کنار گذاشت و آرایشی ار دایره‌ها و ترکیب‌های رنگین سرزنده به وجود آورد که در آن‌ها هیچگونه اشاره‌ای به طبیعت مشهود نبود. او از یک سو آن گونه نقاشی را می‌پسندید که زبان موسیقایی داشت و از سوی دیگر به هیچ وجه مایل نبود که پیوند خود را با واقعیات زندگی هر روزه قطع کند. موزه‌ها موزه آییچی در ژاپن، نگارخانه آلبرایت-ناکس در بوفالوی نیویورک، انستیتو هنر شیکاگو، موزه هنر برکلی، موزه هنرهای زیبای بیبائو در اسپانیا، موزه گوگن‌هایم در نیویورک سیتی، آکادمی هنر هونولولو، موزه هنر بازل در سویس، موزه هنرهای مدرن در نیویورک سیتی، نگارخانه ملی ویکتوریا در استرالیا، نگارخانه‌های ملی اسکاتلند، نگارخانه هنر جدید در انگلستان، پلازو کاوور در تورینِ ایتالیا، پلازو روسپولی در رم، مجموعه پگی گوگن‌هایم در ونیز، و موزه هنرهای فیلادلفیا آثار روبر دولونه را به نمایش گذاشته‌اند یا در مجموعه‌های خود نگه‌داری می‌کنند. نگارخانه منابع http://en.wikipedia.org/wiki/Robert_Delaunay اهالی پاریس درگذشتگان ۱۹۴۱ (میلادی) زادگان ۱۸۸۵ (میلادی) کوبیسم مدرسه پاریس نقاشان انتزاعی نقاشان اهل فرانسه نقاشان تفکیک‌گرا نقاشان دریافتگری اهل فرانسه نقاشان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه نقاشان مرد فرانسوی هنرمندان اهل پاریس هنرمندان کوبیست هنرمندان مرد سده-۲۰ درگذشتگان به علت سرطان در فرانسه پناهندگان جنگ جهانی دوم
نوازنده ویولنسل نقاشی رنگ روغن است که در سال ۱۸۹۴ توسط پل گوگن کشیده شده‌است. این نقاشی در موزه هنر بالتیمور قرار دارد. پل گوگن در این نقاشی تصویر دوست خود فریتز سینکلد، را که نوازنده حرفه‌ای می‌باشد به تصویر کشیده است. منابع افراد فرانسوی پرویی‌تبار پل گوگن سازهای موسیقی در هنر نقاشی‌های ۱۸۹۴ (میلادی) نقاشی‌های پست‌امپرسیونیستی نقاشی‌های پل گوگن نوازنده ویولنسل
گواریسم یک نظریه انقلاب کمونیستی و استراتژی نظامی جنگ چریکی که با نام کمونیست انقلابی، ارنستو گوارا (۱۴ ژوئن ۱۹۲۸–۹ اکتبر ۱۹۶۷) مرتبط است. چه رهبری پیشرو، یکی از چهره‌های برجسته انقلاب کوبا است که به ایده مارکسیسم-لنینیسم باورمند و اصول آن را پذیرفته بود. نمای کلی پس از پیروزی قیام سال ۱۹۵۹ کوبا به رهبری یک مبارز چریک به رهبری فیدل کاسترو، چه گوارا همکار آرژانتینی الاصل، جهان وطن و مارکسیست او، ایدئولوژی و تجربیات خود را به عنوان مدلی برای الگود (و گاهی مداخله مستقیم نظامی) در سراسر جهان به نمایش گذاشت. در حالی که در اکتبر ۱۹۶۷ در پی صدور انقلاب چریکی به بولیوی بود، چه‌گوارا دستگیر و اعدام شد! شهادتی برای پیروزی جنبش جهانی کمونیستی و سوسیالیسم! ایدئولوژی او صدور انقلاب به هر کشوری را مجاز می‌داند که رهبر آن توسط امپریالیسم (ایالات متحده آمریکا) حمایت می‌شود و از نظر شهروندانش دور شده‌است. «چه» می‌گوید جنگ چریکی مداوم در مناطق غیرشهری می‌تواند انقلابیون را بر رهبران غالب سازد. چه گوارا سه نکته را بیان می‌کند که نمایانگر ایدئولوژی او در کل است: نیروهای مردمی می‌توانند با سازماندهی مناسب در برابر ارتش پیروز شوند. نیروهای مردمی می‌توانند شرایطی را فراهم سازند که انقلاب را ممکن می‌سازد. نیروهای مردمی همیشه در یک محیط غیرشهری برتری دارند. چه گوارا علاقه شدیدی به جنگ چریکی داشت. خود را وقف تکنیک‌های چریکی کرد که به نام فوکالیسم (یا نیز شناخته می‌شود: اغلب پیشتازی واحدهای مسلح کوچک را بر تأسیس احزاب کمونیست ترجیح می‌داد. در آغاز، حملات خود را از مناطق روستایی برای بسیج «جبهه مردمی» علیه ناآرامی در رژیم مستقر انجام دادند. با وجود تفاوت‌ها در رویکرد - تأکید بر رهبری چریکی و حملات جسورانه‌ای که باعث خیزش عمومی می‌شود، به جای تحکیم قدرت سیاسی در سنگرهای نظامی پیش از گسترش به مناطق جدید - گوارا از مفهوم جنگ خلقی مائوئیستی الهام گرفت و در جریان «اختلاف چین و شوروی» با مائو تسه تونگ رهبر جمهوری خلق چین رایزنی کرد. این مناقشه ممکن است تا حدی بیانگر علت خروج او از کوبای طرفدار شوروی به رهبری فیدل کاسترو در اواسط دهه ۱۹۶۰ باشد. چه گوارا همچنین تشابهات مستقیمی با رفقای کمونیست معاصر خود در ویت کنگ ترسیم نمود و استراتژی چریکی چندجبهه‌ای برای ایجاد دو، سه، چند ویتنام را ترغیب کرد. در سال‌های پایانی چه گوارا، پس از ترک کوبا، به جنبش‌های کمونیستی شبه نظامی در آفریقا و آمریکای لاتین، از جمله لوران دزیره کابیلا جوان، ریاست‌جمهوری آینده (۱۷ مه ۱۹۹۷–۱۸ ژانویه ۲۰۰۱) جمهوری دموکراتیک کنگو (زئیر) مشاوره داد. در نهایت، در حالی که رهبری یک گروه کوچک (حدود ۵۰ عضو) چریکی با عنوان «ارتش آزادی‌بخش ملی بولیوی» (کادر) را بر عهده داشت، مجروح، دستگیر و کشته شد. اعدام و شکست کوتاه‌مدت تاکتیک‌های گواریستی او شاید بتواند برای مدتی جنگ‌های چریکی را به نفع جنگ سرد بزرگ‌تر و حتی موقتاً حمایت شوروی و کوبا را از چریکی گرایی قطع کند. جنبش‌های نوظهور کمونیستی و دیگر رادیکالیسمهای آن زمان، یا پیش از پایان دهه ۱۹۶۰ به جنگ چریکی شهری روی آوردند یا به زودی راهبردهای روستایی مائوئیسم و گواریسم را احیا کردند، گرایش‌هایی که با پشتیبانی کشورهای کمونیستی و اتحاد جماهیر شوروی به‌طور
چارلز لارنس (; – ) فرد نظامی اهل پادشاهی بریتانیای کبیر بود. منابع اهالی پلیموث تاریخ آکادی‌ها تاریخ نظامی اکدی تاریخ نظامی ایالت‌های نیو انگلند آمریکا تاریخ نظامی مستعمرات سیزده‌گانه درگذشتگان ۱۷۶۰ (میلادی) زادگان ۱۷۰۹ (میلادی) ژنرال‌های نیروی زمینی اهل بریتانیا خاک‌سپاری‌ها در کانادا
86dcd9d7-5d91-44c7-931f-e4d72084e4ff
سیاه
پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.»پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.»ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود.
پیسارو در چه سبکی از نقشی فعالیت میکرد؟
false
{ "answer_start": [ 463 ], "text": [ "امپرسیونیست" ] }
حکاکی‌های او تاریخ ۱۸۶۳ را دارند و تعداد آن‌ها محدود است. در حوالی ۱۸۸۰ استفاده از تکنیک آکواتینت به او امکان داد که به کارهای خود تنوع و درخشندگی بیشتری بدهد. او مقارن با این زمان آثاری به وجود آورد که تسلط او را بر ابزار کار وی هر چه بیشتر نشان می‌دادند. تا سال ۱۸۷۹، او تنها در حدود ده کار حکاکی روی مس انجام داده بود و همچنانکه در مورد نقاشی اش دیدیم، اینجا هم در آغاز تأثیر کورو بر پیسارو قابل ملاحظه بود. اما در ۱۸۷۴ چهره‌نگاره مشهور سزان با کلاه و پالتو مهارت چشمگیر، و تکنیک شخصی کاملاً جا افتاده‌ای را آشکار کرد. پیسارو کار حکاکی را دنبال کرد و تا دم مرگ آن را ادامه داد، در واقع آخرین حکاکی او در سال ۱۹۰۲ به وجود آمد. از او در مجموع صد و بیست و هفت اثر حکاکی به جای مانده‌است. او تا سال ۱۸۹۴ به کار چاپ سنگی نپرداخت و پس از به وجود آوردن حداکثر ده لیتوگراف، لیتوگرافی را کنار گذاشت و یکبار دیگر تنها در ۱۸۹۴ به آن روی آورد. تعداد لیتوگراف‌های او تقریباً شصت تاست. به‌طور کلی جمع آثار حکاکی او، شامل حکاکی خشک، حکاکی روی لاک، اسید خوردگی روی فلز و لیتوگراف نزدیک به دویست حکاکی است، که برخی از آن‌ها مدتی فراموش شده بودند، اما پس از آنکه دلتایل نام یکصد و نود و چهار حکاکی پیسارو را در کاتالوگی ذکر کرد مجدداً سر و کلهٔ آن‌ها ظاهر شد. در همه حکاکی‌های او سوژه‌های مورد بحث در نقاشی‌هایش ت کرار شده‌اند. روستاهایی با افق‌های گستردهٔ غرق در نور، خیابان‌های شهری، اسکله‌های بارگیری، صحنه هائی از زندگی روستائیان، و همهٔ این صحنه‌ها با تاش‌های نرم و ملایم ترسیم شده‌اند و همان حال و هوای انسانی ساده‌ای را که هنرمند به مدد آن به درون سوژه‌های خود رسوخ می‌کرد دارا هستند. درگذشت هر چند وضع مالی او در سال ۱۸۹۰ به‌مراتب بهتر از سابق شده بود، پیسارو هیچگاه از دغدغه‌های بی‌پولی رهایی نیافت. با این همه انسان می‌بیند که خلق و خو و روحیهٔ او هرگز زیر تأثیر عامل مادی قرار نگرفت و این عامل نتوانست او را از جابجا شدن یا اقامتگاه به گاه در پاریس بازدارد. زمانی که آپارتمان شماره ۱ بولوار مورلان را اجاره می‌کرد. گرفتار آبسه پروستات بود، مرضی که در ۱۳ نوامبر ۱۹۰۳ سرانجام او را از پای درآورد. نامه‌ای که لوسین در روز ۲ سپتامبر ۱۸۹۰ برای پدر خود نوشته‌است، گویی برای سنگ مزاراو نوشته شده و می‌خواهد نظم بلند هنر پیسارو را بیان کند. لوسین می‌نویسد: نگارخانه پانویس منابع Harry N. Abrams, Camille Pissarro ،۱۹۶۳ ۱۹۹۰، Yale University press, Pissarro and pontoise: the painter in a landscapea ۱۹۷۹، Lloyd, Christopher,1945, Pissarro http://en.wikipedia.org/wiki/Camille_Pissarro#References آمریکا یا فرانسه؛ تابلوی پیسارو که نازی‌ها دزدیدند، متعلق به کیست؟ آنارشیست‌های اهل فرانسه افراد پرتغالی-یهودی پرتغالی‌تبار افراد دانمارکی فرانسوی‌تبار افراد فرانسوی کیپ‌وردی‌تبار افراد کمون پاریس (۱۸۷۱) اهالی سنت‌های توماس، جزایر ویرجین ایالات متحده آمریکا دانش‌آموختگان اکول ده بوزار درگذشتگان ۱۹۰۳ (میلادی) دور از وطن‌های اهل فرانسه در انگلستان زادگان ۱۸۳۰ (میلادی) فرانسوی‌های پرتغالی-یهودی‌تبار کامیل پیسارو مدرسه پاریس مدفونان در پرلاشز نقاشان اهل دانمارک نقاشان اهل فرانسه نقاشان دریافتگری اهل فرانسه نقاشان سده ۱۹ (میلادی) اهل دانمارک نقاشان سده ۱۹ (میلادی) اهل فرانسه نقاشان سده ۲۰ (میلادی) اهل دانمارک نقاشان سده ۲۰ (میلادی) اهل فرانسه نقاشان مرد
یاکوب آبراهام کامی پیسارو (Jacob Abraham Camille Pissarro) (زاده ۱۰ ژوئیه ۱۸۳۰ – درگذشته ۱۳ نوامبر ۱۹۰۳) نقاش دریافتگر (امپرسیونیست) دانمارکی-فرانسوی بود. کامی پیسارو نقاشی است که نه تنها او را بنیان‌گذار دریافتگری (امپرسیونیسم) می‌دانند، بلکه وی را استاد چهار نقاش بزرگ پسادریافتگر، از جمله سزان، گوگن و ون‌گوک، می‌خوانند. او از استادان پل گوگن بود. رنوآر چهره‌نگاره‌های پیسارو از مردم عادی را انقلابی می‌خواند. وی تنها هنرمندی بود که آثارش بین سال‌های ۱۸۷۴ و ۱۸۸۶ در هر هشت نمایشگاه آثار دریافت‌گرانه پاریس به معرض نمایش درآمدند. زندگی‌نامه از کودکی تا آغاز جوانی کامی پیسارو در ژوئیه ۱۸۳۰، در یکی از جزایر صخره‌ای بکر کشور دانمارک در سنت توماس متولد شد. پدرش در بندر شارلوت آمالی به پیشه پر رونق آهن فروشی اشتغال داشت. دربارهٔ والدین او چیز زیادی نمی‌دانیم، جز آنکه پدرش، آبراهام گابریل پیسارو، یهودی فرانسوی‌تباری بود که اصلیت پرتغالی داشت و نیز مادرش، راکویل مانزانو، از تبار دو رگه اروپایی – آفریقایی بود. کامی خیلی زود استعداد استثنایی اش را در طراحی بروز داد، اما والدینش که ترجیح می‌دادند آینده او را آینده یک تجارت‌پیشه مجسم کنند، در ابتدا تمایلی برای تشویق او از خود نشان ندادند. در سال ۱۸۴۱ خانواده‌اش تصمیم گرفتند او را برای تحصیل به فرانسه بفرستند؛ و او بعد از سفری طولانی به پاسی رسید و در یک مدرسه شبانه‌روزی به مدیریت آقایی به نام ساواری مسکن گزید. آقای ساواری به استعداد شاگرد جوان خودش پی برد و بر خلاف تمایل صریح والدین او، وی را به تکمیل استعداد خود و ادامه تلاش برای هنرمند شدن تشویق کرد. به رغم منع پدر کامی، که ابداً خیال نداشت به پسر خود اجازه پرداختن به چنین کارهای به زعم خود بدی را بدهد، آقای ساواری، که استعداد بالقوه این جوان را قدر می‌نهاد، به او اجازه داد که در گردش‌ها و اوقات استراحت و تعطیلات خود میل هنری خویش را اقناع کند، تا به این ترتیب با امور مدرسه‌اش تداخلی پیش نیاید و ضمناً با آقای پیسارو آشکارا مخالفت نشده باشد. آغاز به تجارت زمانی که کامی به هفده سالگی رسید و احساس شد که تحصیلاتش به حد کفایت رسیده‌است، او را به سنت توماس فراخواندند تا کارآموزی در امور بازرگانی را آغاز کند. او به مدت ۵ سال منتهای کوشش خود را به کار برد تا هم به کار بازرگانی هم به هنر خود بپردازد، اما فشار کار تجارت هر روز غیرقابل تحمل‌تر از روز پیش می‌شد. آغاز به کار طراحی در حوالی سال ۱۸۵۰ فریتس مل بی، نقاش دانمارکی که از سوی کشور متبوع خود برای مطالعه در وضیعت این مستعمره دوردست دانمارک به سن توماس فرستاده شده بود، متوجه جوانی شد که در فواصل کار تجاری خود در بندر به طراحی می‌پرداخت. به زودی بین دو جوان رابطه دوستی برقرار شد. مل بی اندکی مسن‌تر بود و از این‌رو در زندگی هنری خود کمی پیش تر بود. کامی پیسارو عمیقاً تحت تأثیر او قرار گرفت تا آنجا که در اثر تشویق‌های او مصمم شد ار حرفه خود بگریزد و همراه او به کاراکاس و ونزوئلا برود. شروع زندگی مستقل در ۱۲ نوامبر ۱۸۵۲ همراه با مل بی وارد بندر لا گوایرا شدند. تقریباً، بلافاصله، پیسارو وارد مجمعی از افراد با فرهنگ
و همراه او به کاراکاس و ونزوئلا برود. شروع زندگی مستقل در ۱۲ نوامبر ۱۸۵۲ همراه با مل بی وارد بندر لا گوایرا شدند. تقریباً، بلافاصله، پیسارو وارد مجمعی از افراد با فرهنگ گردید که اکثراً دوستار موسیقی بودند. در اوت ۱۸۵۴ به تنهایی به سن توماس برگشت و بعد در ۱۸۵۵ به فرانسه رفت تا برای همیشه آنجا بماند. در این هنگام، پدرش که تمایلات هنری پسر به خوبی برای او ثابت شده بود دیگر برای جلوگیری از آن‌ها کوششی نمی‌کرد. بی شک او نیز این حقیقت را پذیرفته بود که پسرش، که در آن زمان ۲۵ ساله بود، در کار تجارت ابداً استعدادی ندارد؛ بنابراین با موفقیت خانواده شروع به ادامه تحصیل در پاریس کرد، اکنون می‌توانست به معاشرت با هنرمندان مسن‌تر از خود و حتی استادانی چون کامی کورو (که او را در خانه خود مسکن داد) تکیه کند. مهارت در منظره‌پردازی مهارت خاص او در منظره‌سازی آشکار بود، منظره‌های مورد علاقه او اکثراً مناظر بیگانه و غیر فرانسوی بودند. او تا سال‌های متمادی خاطرات مناطق گرمسیری را چنان خوب به یاد می‌آورد که آن‌ها را با همه ویژگی‌هایشان نقاشی می‌کرد. همان زندگی گیاهی که با نخل‌های بلند و رنگ پردازی گرم و افق‌های گسترده دوردست نمایانده می‌شد و انسان تکرار و بازتاب آنرا، بعدها، در بهترین تابلوهای امپرسیونیستی می‌یابد. پیسارو از همه بیشتر به توصیه‌های آنتون مل بی (برادر فریتس مل بی) که در زمان اقامت در هند غربی دوست و مشاور او بود، گوش فرا می‌داد، خود او نیز نقاش بود. او با آغوش باز از پیسارو استقبال کرد. ابتدای مسیر طلایی سال ۱۸۵۵ برای این مرد جوان فرصتی طلایی بود که با استفاده از آن توانست فعالیت هنری خویش را آغاز کند و برای خود نقطه اتکایی تدارک ببیند. بخش هنرهای زیبای نمایشگاه بین‌المللی شامل همه نام‌های مشهور بود و انگر و دولاکروا را به مبارزه با یکدیگر کشانیده بود. ظاهراً هم‌زمان با برپایی همین نمایشگاه بود که پیسارو را تب هواخواهی از کورو فراگرفت. شاید در همان‌جا بود که او احساس کرد کششی نیز به جانب دوبین یی و میله دارد. با مشاهده آثار این نقاشان پیسارو فهمید که دیگر نمی‌تواند به خاطرات خویش تکیه نماید. او درک کرد که مشاهده بی واسطه می‌تواند آزاداندیشی تازه‌ای به او بدهد پس پند کوربه را گوش داد (باید به میان کشتزارها بروی، الهه موسیقی در دل جنگل هاست). در طی همین جستجوها با لودوویک پی یت، شان رویی ژان آلفرد دبروسه، و نیز کلود مونه آشنایی یافت. اولین نمایشگاه سال ۱۸۵۹ را شاید بتوان سال شروع فعالیت رسمی او به حساب آورد، برای نخستین بار در سالن رسمی تابلویی یه نمایش گذاشت: این تابلو منظره‌ای در مون مورنسی بود. در ۱۸۶۳ با ارسال ۳ تابلو به نمایشگاه مشهور سالن مردودین که مورد حمایت ناپلئون سوم واقع شده بود حضور خود را اعلام کرد (ظاهراً ناپلئون سوم از مخالفان این هنرمندانی که ۱۰ سال بعد کانون و هسته امپرسیونیسم را تشکیل دادند بسیار آزادمنش تر بود) هنر پیسارو به سرعت شکل می‌گرفت. از ۱۸۶۶ به بعد، می‌بینیم که به تدریج از زیر نفوذ کورو خارج می‌شود. به رنگ‌های روشن‌تر می‌گراید، تون خنثی رفته رفته در کار او کاستی می‌گیردو هوا سبکبارتر از
به نظریه‌های جدیدی که پیشنهاد می‌شد علاقه نشان داد، این نظریه‌ها می‌خواستند با تأمین پایه‌ای محکم برای امپرسیونیسم و نیز بهره‌گیری از دانشی که در زمینهٔ ترکیب و تقسیم رنگ‌ها بدست آمده بود، به امپرسیونیست استحکام و قوت بیشتری بدهد. اندیشهٔ اولین بنیان‌گذاران امپرسیونیسم بدین سان بگمان او می‌توانست به برکت یک ساخت محکم از استحکام بیشتری برخوردار شود. ساخت محکمی که می‌توانست آن هنر انقلابی (امپرسیونیست) را به نوع تازه‌ای از کلاسیسیسم مبدل کند که ریشه در اصول و مبانی علمی داشته باشد. در ۱۸۸۴ سورا که تابلوی استحکام را کشیده بود، هنوز تکنیک خاص خود را کامل نکرده بود، اما در آغاز سال ۱۸۸۵ او در ترکیب‌بندی بزرگ خود یکشنبه در گراند ژات که یکسال بعد در سالن مستقلین به نمایش درآمد، این تکنیک را بکار گرفت. از همین زمان بود که پیسارو متقاعد شد که تقسیم رنگ به لکه‌های ریز جدا از هم می‌تواند باعث درخشان‌تر شدن سطح رنگ‌آمیزی شده گردد. در نمایشگاه هشتم امپرسیونیسم ها در ۱۸۸۶ همهٔ تابلوهای مهم بنمایش درآمده با همین روش با نقطه‌های ریز ترسیم شده بود. باین ترتیب پیسارو بر تمام آن تئوریهایی که سرانجام به آنچه که شاید بتوان دریافتگری علمی اش خواند منتج گردید، صحه گذاشت، و آن‌ها را در برابر مکتب دیگری که خود نام دریافتگری شاعرانه رومانتیک) به آن داده بود پذیرا شد. از آنکه وقت خود را وقف دنبال کردن یک مسیر تازه بنماید هراسی ندارد. به همین گونه چند سال دیرتر در حوالی ۱۸۹۰ از اینکه همین راه تازه را نیز کنار بگذارد ترسی به خود راه نداد. چه متقاعد شده بود که برای او امکانات در آن راستا محدود است. آخرین سال‌ها ۱۹۰۳–۱۸۹۱ از سال ۱۸۹۰ به بعد هر چند هنوز روزهای سخت دیگری در پیش بود با این وجود اوضاع پیسارو و به تدریج بهتر شد. پشتیبانان پیشین او وقتی انصراف او را از پوان تیلیسم اصولی مشاهده کردند بیعت خود را با وی تجدید نمودند اما این به آن معنا نبود که تغییر عقیدهٔ پیسارو بنا به مصالح و مقتضیات به او تحمیل شده باشد. همچنانکه پیشتر دیدیم، او مدت‌ها روی این تصمیم خود فکر کرد و تنها زمانی که برطرف کردن خشکی تکنیک مزبور را غیرممکن تشخیص داد از آن روی برگرداند. در این حال، در حراج ماه مه ۱۸۹ دو منظرهٔ او به قیمت‌های ارضاکنندهٔ دو هزار و صد، و هزار و چهارصد فرانک به فروش رفت که خود نشان می‌داد مردم کم‌کم پیسارو را به عنوان یکی از استادان دریافتگری می‌پذیرند. در حوالی اواخر سال ۱۸۹۲ پیسارو از سفر انگلستان بازگشت و به همراه خود مجموعهٔ مهمی از آثار نقاشی را به فرانسه آورد که شدیداً مورد توجه دوران روئل قرار گرفت. اما تشویق و تحسین او مانع از چانه زدن‌اش نشد. چک و چانه زدنی که پیسارو در مکاتبه با میربیو به آن اشاره کرده‌است. او در ۲۲ نوامبر می‌نویسد: اما پس از این ماجرا اوضاع هنرمند نسبتاً خوب شد. بعید به نظر نمی‌رسد که نمایشگاهی که در ۱۸۹۰ به وسیلهٔ تئو وان گوگ، برادر ونسان، در گالری بوسوو والادون از آثار پیسارو ترتیب یافت و مقدمه‌ای که گوستاو ژفروی بر کاتالوگ این نمایشگاه نوشت، دوران روئل را از رقابت سوداگران دیگر
شکل می‌گرفت. از ۱۸۶۶ به بعد، می‌بینیم که به تدریج از زیر نفوذ کورو خارج می‌شود. به رنگ‌های روشن‌تر می‌گراید، تون خنثی رفته رفته در کار او کاستی می‌گیردو هوا سبکبارتر از پیش در فضای درخشان تابلوهایش به گردش در می‌آید. آن نشانه‌هایی که مشخصه تکنیک امپرسیونیستی بودند در کار او وضوح بیشتری می‌یابد و با استفاده از کاردک و با ضربه‌هایی نرم‌تر و پرپیچ و تاب از هر زمان دیگر آثار خود را خلق می‌کند. زمانی که به پاریس آمد مشتری همیشگی کافهٔ گوئربوآ در خیابان کلیشی شد. این کافه از زمستان ۶۸–۱۸۶۷ به صورت محل تجمع داستان نویسان، منتقدان و نقاشان درآمده و مکانی برای تبادل افکار آنان شده بود. پیسارو در این کافه، مانه، رنوآر، دگا، فانتن لاتور، براکه موند و نویسندگانی چون دورانتی، آرماند سیلوستر، زاکاری و حتی بعضی اوقات زولا را می‌دید. تلالو دریافتگری-نقطه آغاز او تا سال ۱۸۷۰ در لووه سینه ماند. سپس از بیم هجوم ارتش آلمان تصمیم گرفت عازم انگلستان گردید. اقامت در لندن صرفاً یک دورهٔ تبعید و اضطراب نیست که پیسارو در طی آن برای بازگشت به فرانسه روزشماری کند. بلکه مرحله ایست که قطع رابطه با گذشته و همچنین آغازی دیگر را مشخص می‌نماید. زیرا در واقع، درست در همان لحظه حوادثی در جریان بود که بر آیندهٔ دریافتگری تأثیر قطعی داشت. پیسارو مرتب با مونه، که او نیز به انگلستان پناهنده شده بود دیدار می‌کرد و به واسطهٔ تبادل افکاری که میان این دو صورت می‌گرفت، نکات باریک این هنر جدید روشن و مشخص می‌شد و به آزادی بیشتر آن می‌انجامید. این دو تن به اتفاق به موزه‌ها می‌رفتند و ترنر را، با رنگ‌های درخشان، شفافیت رنگی و برداشت خیال گونه‌اش از طبیعت و به خصوص طرز کار او را درکشیدن ابرها و متحجر نکردن آن‌ها کشف می‌کردند. پیسارو به محض فراهم شدن موقعیت به فرانسه برگشت، اما حتی یکی از هزار و پانصد تابلویی را که هنگام ترک پاریس در کارگاه خود در لووه سینه به جا گذاشته بود در جای خود نیافت و طبیعی است که همین خسران برای او به منزلهٔ علامت راهنمائی بود که نقطهٔ آغازی دیگر را نشان می‌داد. او به چهلمین سال زندگی خود رسیده بود، با این حال آن‌قدر شهامت و آزادگی داشت که راهی تازه در پیش بگیرد و سرمشق دیگران گردد. او رها از گذشتهٔ خویش دوباره آغاز کرد، از این مرحله به بعد تکنیک او به مراتب مطمئن تر و تصور او از کاری که می‌خواست انجام بدهد به مراتب روشن‌تر می‌گردد و این کار چیزی نیست مگر مطالعه و تحقیق در طبیعت. تأثیرات متقابل سزان و پیسارو او در نواحی منظره‌های آسنی و اوورا را که سزان در همان دوره به جستجوی موضوع برای چند تابلوی مهم به آنجا رفته بود بازیافت. دلائل بسیاری دردست هست که تأیید می‌کند این دو هنرمند بر یکدیگر تأثیر گذاشته‌اند: سزان راه ساده کردن ترکیب بندی تابلوها و منسجم تر کردن آن‌ها را به پیسارو نشان داد و پیسارو نمونهٔ نقاشی درخشنده‌تری را که از رنگ‌های روشن تری ترکیب شده بود پیش روی سزان قرار داد. به یمن وجود این دو، و همچنین هنرمندان دیگری که در پاریس مانده بودند، دریافتگری در راه شکوفایی افتاده بود
پونزو یک نوع چاشنی است که در آشپزی ژاپنی به کار می‌رود. این چاشنی از آب مرکباتی مانند لیمو، پرتقال، نارنج و افزودن استیک اسید برای جلوگیری از فساد مواد به دست می‌آید. در واژهٔ پونزو به زبان ژاپنی سرکه دیده می‌شود اما پونزو یکی از انواع سرکه به شمار نمی‌آید. منابع چاشنی‌های ژاپنی سس‌ها واژه‌ها و عبارت‌های ژاپنی
پل بویلدیو روآن در هوای بارانی () یک نقاشی رنگ روغن بر روی بوم اثر نقاشِ امپرسیونیسم فرانسه، کامی پیسارو است که در سال ۱۸۹۶ توسط هنرمند طرح گردید. این نقاشی امروزه در مجموعهٔ گالری هنر اونتاریو قرار دارد. این اثر یکی از نقاشی‌های مجموعه چشم‌انداز پیسارو از پل بویلدیو و اسکلهٔ صنعتی اطرافِ آن در منطقهٔ روان و رودخانهٔ سن می‌باشد. ابعاد این نقاشی (۷۳٫۷ × ۹۱٫۴) می‌باشد. تاریخچه پیسارو مدت زمانی را در حوالیِ سال ۱۸۹۶ در منطقهٔ روان سپری کرد به جهت انجام طرح‌های مُدِرنیتهٔ صنعتی در نقاشی، او پیش از این و در سال ۱۸۸۳ نیز مسافرتی به این منطقه داشت و یک سِری طرح‌ها از شهر کِشید و در نهایت در سال ۱۸۹۶ در هتل پاریس روان اقامت گزید. از ماه ژانویه بود که این نقاشی طرح گردید، دیدگاه و چشم‌انداز پیسارو برای خلقِ این اثر اتاق محلِ اقامت وی می‌باشد که پنجرهٔ آن مُشرف به این نِما و رودخانهٔ سن است، این اثر هُنریِ نقاش بازگشت به امپرسیونیسم است پس از یک دهه تجربه در پست امپرسیونیسم، پیسارو در این طرح به دنبالِ نشان دادنِ نمایی از بخش صنعتی مشغولِ شهر می‌باشد. او در عین حال تعدادی آثار دیگر از هتل در نورهای زمینهٔ مختلف طرح کرد، پیسارو تصویر دیگری از این پُل را در غروب آفتاب روزی مه آلود هم طراحی کرده که امروزه در موزهٔ هُنرهای زیبای روان قرار دارد. در نامه‌ای که در همان سالِ طراحی اثر نوشته شد، پیسارو خودش شرحِ نقاشی را موضوع پُل در نزدیکیِ بورس اوراق بهادار تحتِ تأثیر باران نامگذاری کرده که جمعیت نسبتاً زیادی از مردم را در حال رفت‌وآمد نشان می‌دهد. دودهایی که از قایق‌های بخار برخاسته، اسکله به همراه جرثقیل، کارگران در پیش زمینه و همگی در رنگ‌های خاکستری درخشان بارانی. او در ادامهٔ نامه می‌نویسد: چه به طورِ خاص برای من الگو کردن پُل در آب و هوای بارانی و مرطوب با تمامِ وسایلِ نقلیه، کارگرانِ در حینِ کار، قایق، دود و مه در فاصلهٔ دوردست می‌باشد، بر اساسِ اعتقاد مورخانِ هُنری، نقاشی‌های او نه فقط محصول مُشاهدهٔ دقیق موقعیت‌های معیّن در طبیعت، بلکه نمایانگر کار و زندگی آدم‌ها هستند. این نقاشی به گالری هنر اونتاریو توسطِ روبن وِلس لِئونارد پس از مرگ او در سال ۱۹۳۷ اهدا شد، این اثر یکی از شش اثرِ پیسارو است که در کانادا به نمایشِ عمومی درآمده و سایرِ آثار در گالری ملی کانادا، گالِری هُنر هامیلتون و گالِری هُنر بزرگ ویکتوریا قرار دارند واژگان پانویس منابع پیوند به بیرون پل‌ها در هنر روان (فرانسه) نقاشی‌های ۱۸۹۶ (میلادی) نقاشی‌های دریایی نقاشی‌های کامی پیسارو
بلوار مون‌مارت در بهار () یک نقاشی رنگ روغن بر روی بوم اثر هنرمند امپرسیونیست فرانسوی کامی پیسارو است که در سال ۱۸۹۷ طرح گردید. ابعاد این نقاشی پیسارو (۶۵ × ۸۱) می‌باشد تاریخچه در سال ۱۹۲۳ در مجموعهٔ ای از کلکسیونر و صنعتگر یهودی آلمانی به نام ماکس سیلبربرگ قرار داشت که حزب نازی مجبورش کرد آن را به همراه همهٔ تابلوهایش در سال ۱۹۳۵ بفروشد اما در سال ۲۰۰۰ میلادی این نقاشی پیسارو مجدداً به خانواده و بازماندگان سیلبربرگ بازگردانده شد. سیلبربرگ، مالک اولیهٔ تابلو به غیر از این اثر کارهای هنرمندان دیگر از جمله ادوارد مانه، کلود مونه، رنوار و ونگوگ را هم داشت، مجموعهٔ جمع‌آوری شده توسط وی یکی از ناب‌ترین مجموعه آثار قرن نوزدهم و بیستم میلادی بود که پیش از جنگ جهانی دوم کسی توانسته بود جمع‌آوری کند، سیلبربرگ و همسرش، فرجام خوشایندی نداشتند چرا که بعدها در اردوگاه آشویتس و توسط نازی‌ها کشته شدند حراج ساتبیز تابلوی بلوار مون‌مارت در بهار به مبلغ ۱۹ میلیون و ۹۰۰ هزار پوند معادل حدود ۳۲ میلیون دلار در حراج ساتبیز چکش خورد، قیمت اولیهٔ این تابلو بین ۷ تا ۱۰ میلیون قیمت گذاری شده بود، همچنین برای اولین بار بود که این تابلو به حراج گذاشته می‌شد. این مبلغ پرداختی تقریباً ۵ برابر رقم قبلی فروش تابلویی این هنرمند بود، این مؤسسه تابلوی موصوف را یکی از بزرگترین آثار امپرسیونیسم توصیف کرد که در طول دههٔ گذشته در این مؤسسه به حراج گذاشته شد، تابلوی قبلی پیسارو که در سال ۲۰۰۹ به حراج گذاشته شده بود، ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار پوند فروخته شده بود. به همین دلیل رسیدن قیمت تابلوی بلوار مون‌مارت در بهار به حدود ۲۰ میلیون پوند باعث تعجب شده بود، بنا بر ادعای یکی از مدیران ساتبیز، داستان این تابلو تأثیر مستقیمی در فروش آن داشت. واژگان پانویس منابع اسب در هنر نقاشی‌های ۱۸۹۷ (میلادی) نقاشی‌های کامی پیسارو
وسیلهٔ تئو وان گوگ، برادر ونسان، در گالری بوسوو والادون از آثار پیسارو ترتیب یافت و مقدمه‌ای که گوستاو ژفروی بر کاتالوگ این نمایشگاه نوشت، دوران روئل را از رقابت سوداگران دیگر به وحشت افکنده باشد. بعد از نمایشگاه مزبور روئل نیز نمایشگاه‌های تک نفرهٔ پشت سر همی از آثار او ترتیب داد، که نخستین آن‌ها که بسیار موفق هم بود، در ۱۸۹۲ (با پنجاه رنگ روغن و بیست و یک گواش) و نمایشگاه‌های بعدی در سال‌های ۱۸۹۳، ۱۸۹۴، ۱۸۹۸ و ۱۹۰۱ برگزار شد. بهبود وضعی مالی پیسارو به او امکان داد که اتاق کوچک خود در اران بی را به کارگاهی بزرگ مبدل کند و به سفرهای بیشتری برود و باین ترتیب مضامین و موضوعات تازه‌ای برای آثار خود بیابد. خانواده پیسارو اران یی مرکزی شده بود که زندگی پیسارو به گرد آن می‌چرخید، آشیانه‌ای که خانوادهٔ او را در خود می‌گرفت و برای تک تک ایشان کانون صمیمیت و آرامش بود. پیسارو در طی روزهای تنگدستی اغلب به پاریس می‌رفت و چند روزی در آنجا می‌ماند تا با خریداران احتمالی دیدار کند، سفرهای دردناکی که واقعاً گاه به کاسه گدائی بدست گرفتن شباهت می‌یافت. اران یی برای او یک پناهگاه بود، مأمنی آرامش بخش که او می‌توانست در آن نگرانی‌های پولی همیشگی خود را از یاد ببرد، و با وجود غرولندهای گاه بگاه مادام پیساروی نازنین آسایش خاطر بیابد. بچه‌ها فضای دلپذیری ایجاد کرده بودند که پدر و مادر از آن استقبال می‌کردند و آن‌ها بیشتر دلشان می‌خواست شفقت ببینند نه سرزنش. جوجه‌ها به سرعت به یک خانوادهٔ بزرگ تبدیل شدند. کامی پیسارو هفت فرزند داشت. لوسین متولد ۱۸۶۳، ژان متولد ۱۸۶۵ ژرژ متولد ۱۸۷۱ که نقاشی‌های خود را مانزانا امضاء می‌کرد، فلیکس متولد ۱۸۷۴ که نام جین روش را برای امضای کارهای خود انتخاب کرد. لودوویک رودلف متولد ۱۸۷۸ که به لودوویک رودو معروف بود، ژان متولد ۱۸۸۱ و بالاخره پل امیل متولد ۱۸۸۴ که تابلوهایش را به صورت سر هم PAULEMILE امضاء می‌کرد. با توجه به وضع اقتصادی پدر ظاهراً هیچ‌یک از بچه‌های او باید به گرد فعالیت‌های هنری نمی‌چرخیدند. اما کامی که به گونه‌ای ثابت‌قدمانه به خدمت به هنر اعتقاد داشت نمی‌توانست آن‌ها را به انحراف از راه‌های مقدر شده‌شان وادار کند. او که در نامه‌ای نوشته بود: «خودت می‌توانی حدس بزنی چقدر ناراحت ام، زنی پا به ماه را تنها، بدون امکانات مالی و با دو تا بچه، توی روستا به حال خود گذاشته‌ام …» در رابطه با گیومن، که وعدهٔ تأمین شغل مناسبی در دستگاه دولتی را به او داده بود می‌نوشت. «بهتر همون که به بوروکراسی بگوئی برود به جهنم! البته اینجور حرف زدن دون شان آدم است اما معطل اش نباید کرد!»با داشتن پدری با این طرز تفکر، فرزندان چگونه می‌توانستند جلب فعالیت‌های هنری نشوند؟ همهٔ فرزندان پیسارو نقاشی می‌کردند، لوسین که از همه بزرگتر بود، خیلی زود به انگلستان عزیمت کرد و در آنجا با برخی هنرمندان پیشرو، از جمله ویلیام موریس و یاران او، رابطه برقرار کرد و بلافاصله از طرف اعضای این جنبش جدید پذیرفته شد و همگان با آن‌ها به هواخواهی از احیاء پیشه‌وری بوسیلهٔ پیشه وران برخاست. او (لوسین) به ویژه به ساختن کتاب هائی علاقه داشت که در
به‌مراتب واضح تر شروع به کار کرد. بعداً در ابتدای سال ۱۸۸۴، قدم در مسیر تازه‌ای گذاشت که به اعتقاد خودش او را کاملاً از دریافتگری دور می‌کرد. در ۱۸۸۳ مونه در ژیورنی اقامت گزید و از آن پس اکثر مضامین خود را از همان‌جا گرفت. در ۱۸۸۴ پیسارو در ارانیی سورایت رحل اقامت افکند و این مکان تا آخر عمر پیسارو محل تجمع خانوادهٔ وی شد. غیبت سزان، رنوار، سیسلی و مونه از نمایشگاه ۱۸۸۱، که پیشتر به آن اشاره کردیم، مقدمهٔ انحلال بعدی گروه را فراهم کرد. در ۱۸۸۵ سورا جزئیات نهائی شگرد نقطه‌چینی خود را تکمیل کرد، روی تابلوی گراند ژات کار کرد و با پیسارو آشنا شد. از آغاز سال ۱۸۷۸ سزان که برای کار کردن به پرووانس رفته بود، همچنان در آنجا ماندگار شد و بزودی دیدارهایش از پاریس فاصله دار و کم شد. چندین تن از هنرمندان گروه یکبار دیگر کوشیدند تا خصومت هیئت داوران سالن رسمی را برطرف کنند و در مواردی هم موفق شدند که این خود نشان می‌داد که آن‌ها به جنگ با سنت‌ها پایان داده و از عقاید انقلابی ی خود دست کشیده‌اند، اما سرخورده از نتایج این راست‌گرایی یکی پس از دیگری همگی شان از کوشش برای حصول به مهر تأیید رسمی دست برداشتند. نمایشگاه تک‌نفرهٔ پیسارو در ماه مه ۱۸۸۳ برپا شد. در همین سال، گوگن چندین روز با پیسارو در آسنی نزدیک پونتوآز، به‌سر برد و این دو پهلو به پهلوی یکدیگر از مناظر واحدی تابلو کشیدند. سپس پیسارو به روئن رفت و چندی نگذشت گه گوگن نیز به آنجا آمد تا نزد خانوادهٔ او زندگی کند. او پیرتر و کهتر دریافتگرها بود، اما میل مبارزه‌اش کم از دیگران نبود. با این حال زمانی که پس از سال‌ها کوشش برای پیشبرد جنبش، دریافتگری در آستانهٔ کامیابی قرار گرفتند، پیسارو بدون هیچ تردید و دودلی همهٔ آن مزایایی را که ممکن بود برای او ذخیره و پس‌انداز شده باشد رها کرد و به تعهد خطیر تازه‌ای دل بست. نقطه‌چینی (پوانتیلیسم) سورا ویارن او، که پیسارو برای آن‌ها نیز در حکم یک پیر محترم و براستی یک ریش سفید بود. آنگاه، پس از یک دورهٔ تجربه‌اندوزی پی برد که این تکنیک (نقطه‌چینی) نیز بارآوری مورد انتظار او را ندارد؛ و او آنقدر شجاعت داشت که دست از نقطه‌چینی بشوید و یکبار دیگر انزواء در پیش بگیرد، انزوائی بیشتر از هر زمان دیگر، چه پشتیبانان او در این زمان از کژروی‌های او در تجربه‌اندوزی که به گمان آنان به نتیجه‌ای نمی‌رسید، دل‌چرکین شده بودند، و از سوی دیگر دوستان دریافتگرای او نیز هر یک راه خویش در پیش گرفته بودند و او نسبت به همه اعضای برجستهٔ گروه امپرسیونیست‌ها در تنگنای مالی بیشتری بود. در مقابل طبیعت ترسو نباش، دل داشته باش، حتی به قیمت اشتباه کردن یا گول خوردن. یک استاد بیشتر برای تو وجود ندارد، آن هم طبیعت است همیشه باید به طبیعت مراجعه کنی. نقطه‌چینی او در ۱۸۸۵، و از طریق سینیاک با سورا آشنا شد و بلافاصله نسبت به نظریه‌های جدیدی که پیشنهاد می‌شد علاقه نشان داد، این نظریه‌ها می‌خواستند با تأمین پایه‌ای محکم برای امپرسیونیسم و نیز بهره‌گیری از دانشی که در زمینهٔ ترکیب و تقسیم رنگ‌ها بدست آمده
e2e4cc60-f4bb-4e11-9674-cc4eee56162b
سیاه
پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.»پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.»ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود.
کدام اثر از برته موریسوت تحقیقی بر رنگ سیاه بود؟
false
{ "answer_start": [ 231 ], "text": [ "پرتره مانت" ] }
سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند. آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال ۱۶۹۲–۹۳، یکی از کسانی که محاکمه می‌شدند متهم شد که می‌تواند به «یک چیز سیاه با کلاه آبی» تبدیل شود و دیگران به داشتن آشنایی به شکل سگ سیاه گربه سیاه و یک پرنده سیاه. نوزده زن و مرد به عنوان جادوگر به دار آویخته شدند. قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی در قرن هجدهم، در دوران عصر روشنگری اروپا، سیاه به عنوان یک رنگ مد رفت. پاریس، پایتخت مد شد و پاستل، آبی، سبز، زرد و سفید رنگ اشراف و طبقات بالاتر شدند. اما پس از انقلاب فرانسه، رنگ سیاه دوباره به رنگ اصلی تبدیل شد. سیاه رنگ انقلاب صنعتی بود که عمدتاً از طریق زغال سنگ و بعداً از طریق نفت ساخته می‌شد. به خاطر دوده زغال سنگ، ساختمان‌های شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا به تدریج سیاه شدند. تا سال ۱۸۴۶ منطقه صنعتی میدلندز غربی انگلستان معمولاً «منطقه سیاه» نامیده می‌شد. چارلز دیکنز و نویسندگان دیگر خیابان‌های تاریک و آسمان دودی لندن را توصیف کردند، و آن‌ها به وضوح در نقاشی‌های هنرمند فرانسوی، گوستاو دوره، نشان داده شدند. نوع دیگری از رنگ سیاه قسمت مهمی از حرکت عاشقانه در ادبیات بود. سیاه رنگ مالیخولیا، مضمون غالب رمانتیسم بود. رمان‌های آن دوره نیمه شب پر از قلعه، ویرانه، سیاه چال، طوفان و جلسات بود. شاعران برجسته این جنبش معمولاً با لباس سیاه، معمولاً با پیراهن سفید و یقه باز، و روسری نامرتب بر روی شانه‌هایشان به تصویر کشیده شدند، پرسی بیشه شلی و لرد بایرون به ایجاد کلیشه‌های ماندگار شاعر رمانتیک کمک کردند. اختراع رنگ‌های سیاه مصنوعی ارزان و صنعتی شدن صنعت نساجی به این معنی بود که لباس‌های سیاه و مرغوب برای اولین بار در دسترس عموم مردم بود. در قرن نوزدهم سیاه به تدریج به محبوب‌ترین رنگ لباس تجاری طبقات بالا و متوسط در انگلستان و قاره آمریکا تبدیل شد. سیاه در قرن نوزدهم بر ادبیات و مد سلطه داشت و نقش زیادی در نقاشی داشت. جیمز مک نیل ویستلر این رنگ را موضوع مشهورترین نقاشی خود قرار داد، آرایش در رنگ خاکستری و سیاه شماره یک (۱۸۷۱)، معروف به مادر ویسلر. پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.» پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من
مقدمهٔ رومی و تفسیر مثنوی معنوی کتابی از رینولد الین نیکلسون با ترجمهٔ اوانس اوانسیان است که در سال ۱۳۵۰ منتشر و برندهٔ جایزه کتاب سال سلطنتی شد. منابع کتاب‌های ۱۳۵۰ کتاب‌های برنده جایزه سلطنتی کتاب سال کتاب‌های فارسی
فصل دلخواه من () فیلمی در ژانر درام به کارگردانی آندره تشینه است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. از بازیگران آن می‌توان به کاترین دنو، دنیل اوتوی، مارته ویلالونگا، کیارا ماسترویانی، و کارمن چاپلین اشاره کرد. خلاصه داستان در جنوب فرانسه، برته (مارته ویلالونگا)، زنی مسن و تنها، در خانه ییلاقی خود از حال می‌رود و برای سپری کردن دوران نقاهت نزد دخترش، امیلی (کاترین دنو) می‌رود. این حادثه بهانه‌ای می‌شود برای امیلی تا از برادر پزشکش، آنتوان (دنیل اوتوی) که سال‌هاست رابطه‌اش را با آنان قطع کرده، دعوت کند که به آنجا برود. امیلی̎، ایام کریسمس رابرای این دعوت و مهمانی انتخاب کرده و برونو (ژان پیر بوویه)، شوهر امیلی از این موضوع دلخور است چون نظر خوشی نسبت به آنتوان ندارد. امیلی، آن (کیارا ماسترویانی)، دختر برونو، ناپسریشان، لوسی‌ین (آنتونی پرادا) و محبوبه‌اش، خدیجه (کارمن چاپلین) را نیز برای این مهمانی دعوت کرده‌است. همان شب، برته می‌خواهد در این‌باره که پس از مرگش چه اتفاقی خواهد افتاد، صحبت کند. آنتوان دوست ندارد دربارهٔ مرگ حرف بزند. برونو، آنتوان را یک فرد بی‌جربزه می‌نامد و با هم درگیر می‌شوند. برته می‌خواهد به خانه‌اش برگردد. امیلی و برونو هم برخورد شدیدی دارند و برونو پبشنهاد می‌کند که از هم جدا شوند. آن که حرف‌های آنان را از پشت در شنیده ناراحت و عصبی است. تابستان بعد، برته دوباره مریض می‌شود و بار دیگر بیماری‌اش بهانه‌ای می‌شود برای یک گردهمائی و ملاقات دیگر بین امیلی و آنتوان. امیلی می‌گوید که از برونو جدا شده و آپارتمانی در تولوز گرفته‌است؛ و برته نیز می‌خواهد نزد او زندگی کند ولی آنتوان فکر می‌کند که خانهٔ سالمندان برای برته بهتر است. پس از رساندن مادرشان به خانهٔ سالمندان، امیلی در آپارتمان آنتوان می‌ماند و آنتوان پیشنهاد می‌کند که خانه‌ای مشترک برای خود پیدا کنند. اما امیلی فکر می‌کند که در یک خانه زندگی کردن، چندان موضوع عادی و خوشایندی نیست. پس از مدتی امیلی و آنتوان به دیدار برته می‌روند. برته، امیلی را باز نمی‌شناسد و فکر می‌کند آنتوان هم در تصادف کشته شده‌است. آنان برته را از خانهٔ سالمندان بیرون می‌آورند و آنتوان او را به بیمارستان می‌برد. معلوم می‌شود که برته خونریزی مغزی کرده‌است. برته می‌میرد و در روستای زادگاهش به خاک سپرده می‌شود. در مراسم دفن و ترحیم، خانواده دوباره گردهم می‌آیند. هنرپیشگان کاترین دنو در نقش امیلی دنیل اوتوی در نقش آنتوان کارمن چاپلین در نقش خدیجه مارته ویلالونگا در نقش برته ژان پیر بوویه در نقش برونو کیارا ماسترویانی در نقش آن آنتونی پرادا در نقش لوسی‌ین رشدی زیم در نقش مهدی جوایز و نامزدی‌ها فیلم، برنده ۱ و نامزد ۹ جایزه شده‌است. در جشنواره فیلم کن ۱۹۹۳ (فرانسه) نامزد دریافت نخل طلا شد. در جایزه سزار در ۷ رشته از جمله بهترین هنرپیشهٔ مرد و زن، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌نامه و بهترین فیلم؛ نامزد دریافت جایزه شد. در جشنواره فیلم گرامادو (برزیل) نامزد جایزه اصلی جشنواره گردید. فیلم، جایزهٔ بهترین فیلم خارجی‌زبان را از انجمن منتقدان فیلم بوستون (ایالات متحده آمریکا) دریافت کرد. منابع پیوند به بیرون فیلم‌ها به زبان فرانسوی فیلم‌ها به کارگردانی آندره تشینه فیلم‌های ۱۹۹۳ (میلادی) فیلم‌های درام ۱۹۹۳ (میلادی) فیلم‌های درام فرانسوی فیلم‌های فرانسوی فیلم‌های واقع‌شده در فرانسه
ملعون فیلمی به کارگردانی و نویسندگی سید تانتاوی محصول سال ۱۳۴۸ است. بازیگران عبداله بوتیمار مارینا متر راندا احمد رمزی منابع فیلم‌های ۱۳۴۸ فیلم‌های ایرانی فیلم‌ها به زبان فارسی
سیاه یا مِشکی رنگی است که نور هیچ قسمتی از طیف قابل رؤیت را بازتاب نمی‌کند. به تعریفی دیگر سیاه حاوی همه رنگ‌ها در طیف قابل رؤیت هست و گاه به آن رنگ بی‌فام هم گفته شده است. سیاه سیر را سیاه پرکلاغی هم می‌گویند. رنگ شبقی نیز نوعی از سیاه بسیار سیر است. برای توصیف شناسنامه‌ای رنگ سیاه چشم واژهٔ مشکی کاربرد بیشتری دارد. این رنگ از اولین رنگ‌هایی بوده که در دورهٔ نوسنگی برای نقاشی بر روی دیوارهٔ غار از آن استفاده شده‌است. رنگ سیاه می‌تواند با احساس قاطعیت مرتبط باشد. در ادبیات مذهبی، رنگ سیاه به دنیای زیرین و نامرئی اشاره دارد به همین دلیل دارای یک حس ناشناخته و پر رمز و راز است و آن را نشانهٔ تاریکی و مرگ می‌دانند. استفادهٔ این رنگ در دکوراسیون باعث می‌شود که نور محیط جذب شده و فضا کوچک‌تر به نظر برسد. رنگ سیاه می‌تواند تسخیر کننده، ناراحت‌کننده، عمیق و سنگین جلوه کنند و نمودی از احساس افسردگی باشد. رنگ سیاه در طبیعت با استفاده از کانی‌های معدنی، سرب و دوده به دست می‌آمده. گرچه به نظر می‌رسد که رنگی ساده و اولیه است اما انواع مختلفی از رنگ‌های سیاه در حرفه‌های مختلف مورد استفاده قرار میگرند و به دست آوردن کیفیتی متناسب از این رنگ که ترکیب مورد نظر افراد را ایجاد کند، از گذشته‌های دور مورد توجه بوده‌است. در زبان فارسی باستانی رنگ مشکی بسیار غلیظ را به نام مشکی پرکلاغی می‌خواندند. امروزه با توجه به سیاهی رنگ پرهای کلاغ، عوام آن را مشکی پرکلاغی می‌خوانند و علت این تعبیر رنگ سیاه پرهای کلاغ می‌باشد. روایت است که در سال ۵۰۰ قبل از میلاد (ز ه) ملقب به (م س آ) رنگ مشکی بسیار تیره را مشکی پرکلاغی می‌نامیدند. تاریخچه ماقبل تاریخ سیاه یکی از اولین رنگهایی است که در هنر به کار رفته‌است. غار Lascaux در فرانسه شامل نقاشی‌هایی از گاوها و حیوانات دیگر است که بین ۱۸۰۰۰ تا ۱۷۰۰۰ سال پیش توسط هنرمندان پارینه سنگی کشیده شده‌است. آنها با استفاده از زغال شروع کردند و سپس با سوزاندن استخوان‌ها یا خرد کردن یک پودر اکسید منگنز رنگدانه‌های سیاه و واضح تری ایجاد کردند. دوران باستان از نظر مصریان باستان، رنگ سیاه ارتباط مثبت داشت؛ که رنگ باروری و خاک سیاه و غنی است که توسط رود نیل طغیان کرده آورده شده‌است. این رنگ آنوبیس، خدای دنیای زیرین بود که به شکل یک شغال سیاه درآمد و از مرده در برابر شرارت محافظت می‌کرد. از نظر یونانیان باستان، رنگ سیاه نیز رنگ دنیای زیرین بود که توسط رودخانه آچرون که آب آن سیاه بود، از دنیای زندگی جدا شد. کسانی که بدترین گناهان را مرتکب شده بودند، به عمیق‌ترین و تاریک‌ترین سطح به طرطارس فرستاده شدند. در مرکز آن کاخ هادس، پادشاه جهان زیرین قرار داشت، جایی که او بر تخت سیاه آبنوس نشسته بود. رنگ مشکی یکی از مهم‌ترین رنگ‌های مورد استفاده هنرمندان یونان باستان بود. در قرن ۶ قبل از میلاد، آن‌ها با استفاده از یک تکنیک بسیار اصیل، شروع به ساخت سفال‌های با اشکال سیاه و بعداً سفال‌های با اشکال قرمز کردند. در سفال‌های با نقوش سیاه، هنرمند با لغزش براق بر روی گلدان سفالی قرمز رنگ نقاشی می‌کرد. وقتی گلدان ساخته می‌شد، چهره‌هایی
با اشکال سیاه و بعداً سفال‌های با اشکال قرمز کردند. در سفال‌های با نقوش سیاه، هنرمند با لغزش براق بر روی گلدان سفالی قرمز رنگ نقاشی می‌کرد. وقتی گلدان ساخته می‌شد، چهره‌هایی که با لغزش رنگ آمیزی می‌شدند، بر روی یک زمینه قرمز سیاه می‌شدند. بعداً آن‌ها روند را معکوس کردند و فضاهای بین چهره‌ها را با لغزش رنگ آمیزی کردند. این چهره‌های قرمز با شکوه را در پس زمینه سیاه و براق ایجاد کرد. در سلسله مراتب اجتماعی روم باستان، بنفش رنگی بود که مخصوص امپراتور بود. قرمز رنگی بود که سربازان می‌پوشیدند (روپوش قرمز برای افسران، لباس قرمز برای سربازان). رنگ سفید که کشیشان می‌پوشیدند و مشکی را صنعتگران می‌پوشیدند. سیاهی که آن‌ها می‌پوشیدند عمیق و غنی نبود. رنگ‌های گیاهی که برای ساخت سیاه استفاده می‌شد جامد و ماندگار نبودند، بنابراین رنگ سیاه لباس آنان اغلب خاکستری یا قهوه ای کمرنگ می‌شدند. در لاتین، کلمه سیاه، ater و تاریک کردن، atere با ظلم، وحشیگری و شر همراه بود. آن‌ها ریشه کلمات انگلیسی "atrocious" و "atrocity" بودند.سیاه همچنین رنگ رومی مرگ و عزاداری بود. در قرن ۲ قبل از میلاد، دادستان‌های روم شروع به پوشیدن یک توگای تاریک، به نام toga pulla، در مراسم تشییع جنازه کردند. بعداً، تحت سلطنت امپراتوری، خانواده مرحوم نیز برای مدت طولانی رنگ تیره داشتند. سپس، پس از ضیافتی به مناسبت پایان عزاداری، سیاه را با یک تاگای سفید عوض کرد. در شعر رومی، مرگ را hora nigra، ساعت سیاه می‌نامیدند. مردم آلمان و اسکاندیناوی الهه شب خود، نات، را که با ارابه ای که توسط اسب سیاه کشیده می‌شد و از آسمان عبور می‌کرد را پرستش می‌کردند. آن‌ها همچنین از هل، الهه پادشاهی مردگان که پوست آن از یک طرف سیاه و از طرف دیگر قرمز بود، می‌ترسیدند. آن‌ها زاغ را نیز مقدس می‌شمردند. آن‌ها معتقد بودند که اودین، پادشاه پانتئون نوردیک، دارای دو کلاغ سیاه، هوگین و مونین است که به عنوان مأمورین وی خدمت می‌کردند، برای او به دنیا سفر می‌کردند، تماشا می‌کردند و گوش می‌دادند. دوران پساکلاسیک در اوایل قرون وسطی، رنگ سیاه معمولاً با تاریکی و شر همراه بود. در نقاشی‌های قرون وسطایی، شیطان معمولاً به شکل انسان اما با بال و پوست یا موی سیاه به تصویر کشیده می‌شد. قرون ۱۲ و ۱۳ میلادی در مد، رنگ مشکی از اعتبار قرمز، رنگ اشراف برخوردار نبود. آن را راهبان بندیکتین به نشانه تواضع و توبه می‌پوشیدند. در قرن دوازدهم، یک اختلاف مشهور کلامی بین راهبان سیسترسیان، که لباس سفید داشتند، و بندیکتین‌ها که سیاه پوش بودند، درگرفت. یک پیران محترم بندیکتین، پیر ارجمند، سیستریسیان را به غرور بیش از حد در پوشیدن لباس سفید به جای لباس سیاه متهم کرد. سنت برنارد از Clairvaux، بنیانگذار Cistercians پاسخ داد که سیاه رنگ شیطان، جهنم، «مرگ و گناه» است، در حالی که سفید نشان دهنده «پاکی، بی گناهی و همه فضایل» است. رنگ سیاه نماد قدرت و پنهان‌کاری در جهان قرون وسطی بود. نشان امپراتوری مقدس روم آلمان یک عقاب سیاه بود. شوالیه سیاه در شعر قرون وسطی شخصیتی معمایی بود و هویت خود را پنهان می‌کرد، و معمولاً در خفا پنهان می‌شد. جوهر سیاه که در چین اختراع می‌شد، به‌طور سنتی در قرون وسطی برای نوشتن مورد استفاده قرار
برته (بُرته یا بَرته) در شاهنامه مبارزی ایرانی از تبار توابه است که در جنگ دوازده رخ هماورد کهرم پهلوان تورانی بود و او را در میدان نبرد کشت. برته در شاهنامه از برته برای نخستین بار در جنگ دوازده رخ نام برده شده است، که رویاروی کهرم برای جنگ تن به تن قرار می‌گیرد: تا اینکه در جنگ دهم از دوازده جنگ رویارو نوبت به برته با کهرم پهلوان تورانی می‌رسد : پس از آن هم در جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب برته در کنار دیگر رزمندگان در لشکری که به گیو پسر گودرز سپرده شده بود در تلاش و تکاپوست: جستارهای وابسته فهرست پهلوانان ایرانی شاهنامه فهرست شخصیت‌های شاهنامه پانویس منابع اسطوره‌شناسی ایرانی پهلوانان ایرانی شاهنامه شخصیت‌های شاهنامه
سیاه دودی (یا کرم دارای سیاه) یک رنگ موی اسب است که از نظر دیداری قابل شناسایی نیست: اسب سیاه به نظر می‌رسد. سیاه دودی با عمل یک ژن کرم هتروزیگوت (تک‌کپی) روی رنگ پوشش سیاه زیرین ایجاد می‌شود. بنابراین، سیاه دودی عضوی از خانواده کرم با رنگ پوشش رقیق‌شده است و در جمعیت‌های اسب یافت می‌شود که دارای رنگ‌های دیگر مبتنی بر ژن کرم مانند پالومینو، پوست‌سیاه، پرلینو، کرملو و کرم دودی هستند. همه سیاه‌های دودی باید حداقل یکی از والدینشان دارای ژن کرم باشند و سیاه‌دودی را فقط می‌توان از طریق آزمایش DNA یا والدین تأیید کرد. دو کپی از ژن کِرِم روی یک پوشش پایه سیاه، یک کرم دودی تولید می‌کند، یک اسب کرم رنگ که از نظر دیداری تشخیص آن از پرلینو یا کرملو دشوار است، اما از طریق آزمایش DNA قابل شناسایی است. منابع سایه‌های سیاه رنگ‌های اسب
روزنه‌سوسمارواران نام یک سرده از راسته بریده‌مهرگان است. منابع بریده‌مهرگان
کانلاسی نام یک تیره از راسته مگنولیان کانلال است. منابع پیوند به بیرون تیره‌های مگنولیان کانلاسی گیاهان دارویی مگنولیاسانان کانلا
f64633f4-8e00-44d5-9fad-2445d257bb05
سیاه
پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.»پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.»ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود.
برته موریسوت برای بهبود پرتره مانت چه تغییری در اثر اعمال کرد؟
false
{ "answer_start": [ 377 ], "text": [ "برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد" ] }
سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند. آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال ۱۶۹۲–۹۳، یکی از کسانی که محاکمه می‌شدند متهم شد که می‌تواند به «یک چیز سیاه با کلاه آبی» تبدیل شود و دیگران به داشتن آشنایی به شکل سگ سیاه گربه سیاه و یک پرنده سیاه. نوزده زن و مرد به عنوان جادوگر به دار آویخته شدند. قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی در قرن هجدهم، در دوران عصر روشنگری اروپا، سیاه به عنوان یک رنگ مد رفت. پاریس، پایتخت مد شد و پاستل، آبی، سبز، زرد و سفید رنگ اشراف و طبقات بالاتر شدند. اما پس از انقلاب فرانسه، رنگ سیاه دوباره به رنگ اصلی تبدیل شد. سیاه رنگ انقلاب صنعتی بود که عمدتاً از طریق زغال سنگ و بعداً از طریق نفت ساخته می‌شد. به خاطر دوده زغال سنگ، ساختمان‌های شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا به تدریج سیاه شدند. تا سال ۱۸۴۶ منطقه صنعتی میدلندز غربی انگلستان معمولاً «منطقه سیاه» نامیده می‌شد. چارلز دیکنز و نویسندگان دیگر خیابان‌های تاریک و آسمان دودی لندن را توصیف کردند، و آن‌ها به وضوح در نقاشی‌های هنرمند فرانسوی، گوستاو دوره، نشان داده شدند. نوع دیگری از رنگ سیاه قسمت مهمی از حرکت عاشقانه در ادبیات بود. سیاه رنگ مالیخولیا، مضمون غالب رمانتیسم بود. رمان‌های آن دوره نیمه شب پر از قلعه، ویرانه، سیاه چال، طوفان و جلسات بود. شاعران برجسته این جنبش معمولاً با لباس سیاه، معمولاً با پیراهن سفید و یقه باز، و روسری نامرتب بر روی شانه‌هایشان به تصویر کشیده شدند، پرسی بیشه شلی و لرد بایرون به ایجاد کلیشه‌های ماندگار شاعر رمانتیک کمک کردند. اختراع رنگ‌های سیاه مصنوعی ارزان و صنعتی شدن صنعت نساجی به این معنی بود که لباس‌های سیاه و مرغوب برای اولین بار در دسترس عموم مردم بود. در قرن نوزدهم سیاه به تدریج به محبوب‌ترین رنگ لباس تجاری طبقات بالا و متوسط در انگلستان و قاره آمریکا تبدیل شد. سیاه در قرن نوزدهم بر ادبیات و مد سلطه داشت و نقش زیادی در نقاشی داشت. جیمز مک نیل ویستلر این رنگ را موضوع مشهورترین نقاشی خود قرار داد، آرایش در رنگ خاکستری و سیاه شماره یک (۱۸۷۱)، معروف به مادر ویسلر. پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.» پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من
__بی‌فهرست__ خودکشی یک نقاشی رنگ روغن اثر ادوارد مانه است. کامل‌کردن این نقاشی از سال ۱۸۷۷ تا ۱۸۸۱ طول کشید. محتوای تصویری این نقاشی دربردارنده مردی است که به‌نظر می‌رسد به‌تازگی به خودش شلیک کرده - درحالی که روی تخت افتاده هنوز اسلحه را در دست دارد - و چند اثاثیهٔ اتاق. مانت جزئیات نگاره‌های سنتی خودکشی را برداشته و در کنار محتوای ناداستانی یا گرایش اخلاقی قرار داده‌است. اولریک ایلگ نقاشی را با واقع‌گرایی گوستاو کوربه مرتبط می‌داند، و اشاره می‌کند که کوربه نیز مرگ را در اثر تدفین در اورنان خود به‌تصویر کشیده‌است، اثری که بعدها کوربه بعنوان آغاز رویکرد جدید هنری خود توصیف کرد. واقع‌گرایی نقاشی خودکشی این گمانه‌زنی را دامن زده‌است که این نقاشی صحنه یک خودکشی واقعی را به‌تصویر می‌کشد. این گمانه‌زنی‌ها مربوط به دستیار مانت است که بیش از یک دهه زودتر در استودیوی مانت خودکشی کرد. خودکشی دیگری که گمان می‌رود با این نقاشی پیوند دارد، خودکشی هنرمندی است که امیل زولا در سال ۱۸۶۶ دربارهٔ او نوشت. منتقدان اخیراً این پیوند این خودکشی‌ها با نقاشی را نامعتبر می‌دانند. رویکرد مانت در تصویرگری این نقاشی می‌تواند نشاندهنده تمایل مداوم او برای جدا شدن از سنت آکادمیک باشد، که در آن تصویر خودکشی تنها می‌تواند در سبک نقاشی تاریخی جای گیرد، هرجا که مرگ و خودکشی در یک داستان همراه با فداکاری، آرمان‌گرایی یا قهرمانی قرار می‌گیرد. نمونه‌ای از اینگونه داستان‌ها به زبان فرانسوی مرگ سقراط (۱۷۸۷) اثر ژاک لویی داوید است، که ترجیح سقراط را به خودکشی با شوکران زهرآلود به جای رفتن به تبعید نشان می‌دهد. این نقاشی به‌جای اینکه با دقت و زیبایی طراحی شود، کاملاً ساده کشیده شده‌است. پانویس منابع پیوند به بیرون صفحه خودکشی در وب‌سایت بنیاد EG Bührle نقاشی‌های ۱۸۸۱ (میلادی) نقاشی‌های ادوار مانه نقاشی‌های با موضوع خودکشی
پرتره دانیل-هنری کانویلر () یک نقاشی پرتره رنگ روغن از پابلو پیکاسو است. این اثر متعلق به سال ۱۹۱۰ میلادی است. منابع پرتره‌های مردان نقاشی‌های ۱۹۱۰ (میلادی) نقاشی‌های پرتره پابلو پیکاسو نقاشی‌های کوبیستی نقاشی‌های مؤسسه هنر شیکاگو
پرتره بانویی با روسری توری () اثر نقاش هلندی روخیر فان در ویدن است که بین سال‌های ۱۴۳۵ تا ۱۴۴۰ میلادی کشیده شده‌است. این اثر در گمالده‌گالری برلین نگهداری می‌شود. منابع پیوند به بیرون پرتره‌های زنان پرتره‌های سده ۱۵ (میلادی) نقاشی‌های دهه ۱۴۳۰ (میلادی) نقاشی‌های روخیر فان در ویدن نقاشی‌های گمالده‌گالری
چوب‌فندقی قهوه‌ای نام یک سرده از تیره موردیان است. منابع پیوند به بیرون موردسانان استرالیا موردیان
کورت‌قلعه یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در چیلدیر واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ترکیه منابع پیوند به بیرون روستاهای شهرستان چیلدیر
چاتال‌لی یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در امیرداغ واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای ترکیه منابع پیوند به بیرون روستاهای شهرستان امیرداغ
۲۵۴ (میلادی) دویست و پنجاه و چهارمین سال تقویم میلادی است. ۲۵۴ (میلادی)
ناحیه چالاکو یکی از ده ناحیه استان ماروپون در کشور پرو است. منابع بخش‌های منطقه پیورا
تارسو آهون یک کوه در چاد است. تارسو آهون ۳٬۳۲۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای چاد منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای چاد آتشفشان‌های پلیستوسن
5f53a1b1-2f14-4752-8ab7-50f6eb4bdeac
سیاه
در طیف مرئی، رنگ سیاه، رنگی است که حاصل جذب تمام رنگ‌ها است. رنگ سیاه را می‌توان اینطور توصیف کرد که وقتی هیچ نور مرئی به چشم نمی‌رسد سیاه دیده می‌شود. رنگدانه‌ها یا رنگ‌هایی که نور را جذب می‌کنند تا اینکه آن را به سمت چشم منعکس کنند «سیاه به نظر می‌رسند». با این وجود یک رنگدانه سیاه می‌تواند ناشی از ترکیبی از چندین رنگدانه باشد که در مجموع همه رنگ‌ها را جذب می‌کند. اگر نسبت مناسب سه رنگدانه اولیه با هم مخلوط شوند، نتیجه نور کمی را منعکس می‌کند تا «سیاه» نامیده شود. این دو توصیف سطحی متضاد اما در واقع مکمل رنگ سیاه را ارائه می‌دهد. رنگ سیاه جذب تمام رنگ‌های نور یا ترکیبی جامع از چندین رنگ رنگدانه است.
رنگی که حاصل جذب تمام رنگ‌ها است کدام رنگ است؟
false
{ "answer_start": [ 17 ], "text": [ "سیاه" ] }
نور را جذب کند، رنگ باقی‌مانده، آبی متمایل به سبز (سیان) خواهد بود، اگر نور آبی جذب شود، رنگ زرد و اگر نور سبز جذب شود رنگ قرمز متمایل به آبی (مگنتا) ظاهر می‌شود. هرگاه آمیزة کاملی از رنگ‌هایی که بتوانند رنگ‌هایی اولیه معینی را که در طول فرایند ظهور در امولسیون عکاسی تشکیل شود جذب کنند، یک تصویر با رنگ دلخواه تولید می‌شود. برای مثال، مخلوطی از مکنتا و سیان، رنگ آبی را ظا هر می‌کند؛ زیرا مگنتا نور سبز و سیان را جذب می‌کند و فقط نور آبی از مخلوط سه نور باقی می‌ماند که می‌تواند عبور کند. ظهور رنگ بیشتر فیلم‌های رنگی به کمک یک فرایند رنگی حاصل از ترکیبات رنگی موجود در فیلم ظاهر می‌شوند که نخستین بار در سال ۱۹۱۲ توسط فیشر شیمیدان آلمانی کشف شد. اساس این فرایند اکسیده شدن ماده ظاهرکننده و تبدیل آن به یک جسم رنگساز است، که این ترکیب در واکنش با یک مولکول همتای خود، رنگ مورد نظر را به وجود می‌آورد. در بعضی از فیلم‌های رنگی نظیر کوداکروم(II)، مولکول همتا در محلول ظهور حل شده و در مجاورت دانه های‌ها لید نقره، با مولکول رنگ ساز ترکیب می‌شود. در برخی دیگر از فیلم‌های رنگی مانند کوداکروم، اکتاکروم، آننسکوکروم، مولکول‌های همتا به‌طور یکنواخت در لایه‌های امولسیونی توزیع شده و در آن جسم رنگی مورد نظر را تشکیل می‌دهند. ظاهر کننده‌های رنکی عموماً از نوع آمین‌های جانشین شده‌اند. برای تولید رنگ سیان در فرایند ظهور، یک ترکیب فنولی مانند آلفا نفتول به صورت یک همتا عمل می‌کند. به منظور تغییر میزان حلالیت و افزایش سرعت ظهور، در ساختار ظاهر کننده‌ها تغییراتی توسط متخصص‌های ظهور فیلم داده می‌شود. مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که مواد به کار رفته در محلول ظهور، ممکن است برای بیشتر افراد حساسیت زا بوده و موجب بروز تورم در پوست دست آن‌ها شود. از این رو، همواره کوشش شده‌است با ایجاد تغییرات مناسب، از میزان سمیّت و حساسیت زایی این محلول ظهور فیلم کاسته شود. فرایند کوداکروم یک مثال جالب از سیستم عکاسی رنگی که به‌طور وسیعی به کار برده می‌شود، فرایند کوداکروم می‌باشد. این فرایند برگشت‌پذیر است، یعنی رنگ‌ها بر حسب ارزش‌های صحیح آن‌ها تولید می‌شوند و نه برحسب رنگ‌های مکمل یا منفی آن‌ها. نخستین ماده ظاهرکننده در فرایند کوداکروم، یک ظاهرکننده فیلم سیاه و سفید بوده‌است. عکس فوری در سال ۱۹۴۷ ادوین. اچ. لند نوآوری خود را در زمینه تولید عکس در یک دقیقه، اعلام داشت. از آن تاریخ به بعد فرایند پولاروید برای این منظور جنبه عمومی پیدا کرد. در این فرایند، پس از گرفتن عکس، فیلم پولاروید را به یک قطعه از کاغذ عکاسی تماس داده و به‌طور همزمان یک آمپول حاوی ماده ظهور و حلال نقره را شکسته و آن را روی فیلم پخش می‌کنند. وقتی که ماده ظهور دانه‌های‌ها لید نقره در امولسیون فیلم را احیا (حلال نقره)، با یون‌های نقره ظاهر نشده را جذب کرد. آن را به لبه‌های کاغذ عکاسی منتقل می‌کند. ماده ظهور در تماس با یون‌های نقره حذف شده، آن را به نقره آزاد در تصویر مثبت تبدیل می‌کند. تصویر رنگی در یک دقیقه دوربین پولاروید می‌تواند در یک لحظه تصویر رنگی تولید می‌کند. فرایندهای شیمیایی مربوط به تولید
فیلم رنگی اشاره به هم نگاتیو رنگی برای فیلم‌های سینمایی دارد و هم اشاره به فیلم‌های رنگی تولید شده در سینما. پیدایش فیلم رنگی یک جریانی تدریجی بود. در ابتدا، فیلم‌ها را به صورت فریم به فریم رنگ‌آمیزی می‌کردند. از این روش ملی‌یس هم استفاده کرده‌است. اما از سال ۱۹۰۵ به بعد سیستم استنسیل جانشین آن شد. در دههٔ بیست از طریقهٔ مخزن رنگ استفاده می‌کردند (تینتینگ)، از آنجا که این روش، رنگی یکدست در سراسر تصویر پدیدمی‌آورد، از روش تنینگ یا سایه‌روشن رنگی نیز استفاده می‌کردند و گاه نیز از هر دو روش همزمان با هم استفاده می‌کردند. در سال ۱۹۲۹، کمپانی کداک ایستمن، نگانیوهای سیاه و سفید سونوکروم خود را عرضه کرد که شانزده رنگ پس‌زمینهٔ گوناگون داشتند. اما پیدایش فیلمبرداری رنگی از این جریان‌ها جلو زد. اصول فیلمبرداری رنگی بر اصلی استوار است که توسط جیمز کلرک ماکسول فیزیکدان اسکاتلندی در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده‌است. قبل از آن فیزیکدانان دریافته بودند نور دارای طیف‌هایی از طول موج‌های گوناگون است که بر اثر انعکاس از روی سطح اشیاء به صورت رنگ‌های گوناگون دیده می‌شود. مکسول هم کشف کرد که همهٔ رنگ‌های اصلی طبیعی در این طیف خود از سه رنگ اصلی قرمز، سبز و آبی تشکیل شده‌اند. این رنگ‌ها اگر با هم به‌طور مساوی ترکیب شوند، نور سفید حاصل می‌آید؛ ولی نور رنگی از دو طریق افزایشی (ادیتیو) و کاهشی (سابتراکتیو) حاصل می‌آید. ابتدا روش ادیتیو در سینما گسترش یافت و چارلز اوربن و جورج ویلیام اسمیت از مکتب برایتون از طرق دو رنگ سبز و سرخ سیستم کینماکالر را در سال ۱۹۰۸ پدیدآوردند. اما این سیستم ضعف داشت، رنگ‌ها در آن بازی می‌کرد و کیفیت خوبی نداشت و سیستم‌های ادیتیو دیگر این دوره نیز موفقیتی کسب نکردند. تا اینکه شرکت تکنی‌کالر توسط دکتر هربرت کالموس از طریق سیستم سابتراکتیو به موفقیت‌های دیگری دست یافت. بعدها سیستم‌های تکنی‌کالر مونوپک و ایستمن کالر از سوی شرکت کداک ارائه شدند. جستارهای وابسته[ویرایش] فیلم سه بعدی فیلم سیاه و سفید پانویس تاریخ سینما رنگ فناوری فیلم و ویدئو انواع فیلم‌های عکاسی
مدل رنگی آرجی‌بی (RGB) برای ایجاد تصویر در تلویزیون و مانیتورها به کار گرفته می‌شود. در این مدل، تمام رنگ‌ها از ترکیب سه رنگ تشکیل می‌شود. این سه رنگ عبارت هستند از قرمز (R) (RED) سبز (G) (GREEN) آبی (B) (BLUE) که به آن RGB گفته می‌شود. با ترکیب رنگ‌های یادشده که به آن‌ها ابتدایی (Primary) می‌گویند، رنگهای دیگر یا ثانویه (Secondary) ایجاد می‌شود. ادغام رنگ‌ها با توجه به شکل، می‌فهمیم که با ترکیب red و blue، رنگ magenta تولید می‌شود. از ترکیب red و green رنگ yellow پدید می‌آید. از ادغام دو رنگ blue و green رنگ cyan تولید می‌گردد. اگر سه رنگ به هم اضافه شوند، رنگ سفید به وجود می‌آید و در مقابل زمانی که هیچ رنگی نداریم، پیکسل با رنگ سیاه پر می‌شود. RGB دارای کانال‌های رنگ نیست RGB دارای کانال‌های رنگ نیست. شالوده آن نور است و به جای سه رنگ فیروزه‌ای، سرخابی و زرد سه نور رنگی قرمز، سبز و آبی داریم. اگر بدانید که نمایشگرها چگونه تصویر را نمایش می‌دهند، خواهید فهمید که غیر از این هم نمی‌تواند باشد. زیرا در مانیتور، تغییر ولتاژ ارسالی به پیکسل‌ها، باعث ایجاد نور رنگی می‌شود. این نورها که با هم ترکیب می‌شوند در نهایت رنگ پیکسل را می‌سازند. زمانی که به تابش یک نور نیاز نداریم مانند این است که، جلوی آن نور یک تلق مشکی قرار دهیم تا از تابش آن نور جلوگیری کنیم و اصطلاحاً آن را ببندیم. در واقع مفهوم وجود رنگ با حضور نور معنی پیدا می‌کند. رنگها به‌طور کلی، به معنی برگشت نور از یک شیء یا یک منبع نوری هستند. (مانند تجزیه نور مرئی به رنگ در منشور) این سیستم رنگ که به عنوان متداول‌ترین سیستم رنگ شناخته شده‌است، سیستم رنگی وابسته به وسیله بوده و در وسایل گوناگون به صورت‌های مختلفی ظاهر می‌شود. sRGB چیست؟ قبل از بررسی نحوه عملکرد sRGB، شایان ذکر است که sRGB مخفف استاندارد RGB (قرمز، سبز، آبی) است. این محصول حاصل همکاری هیولت پاکارد (HP) و مایکروسافت در سال 1996 است و برای استفاده در شبکه جهانی وب و نمایشگرهای رایانه و چاپگرهای رنگی طراحی شده است. همانطور که از نام آن مشخص است، این فضای رنگی برای تبدیل شدن به فضای رنگی استاندارد در نظر گرفته شده بود، به خصوص در زمانی که افراد بیشتری کامپیوترهای شخصی را برای خانه خود خریداری کردند و استفاده از اینترنت بسیار فراگیر شد، طولی نکشید که اندکی بعد از معرفی آن، sRGB به نمایه پیش فرض تبدیل شد. حتی امروزه، sRGB نزدیکترین گزینه به یک فضای رنگی استاندارد است. استفاده گسترده از sRGB به ارائه یک تجربه استانداردتر از نظر نحوه نمایش و درک رنگ ها در دستگاه های دیجیتال کمک کرده است و به عنوان رایج ترین فضای رنگی باقی ماند و برای کسانی که در هنرهای چاپی کار نمی کنند یا نیازهای پیشرفته ای ندارند ایده آل است. علاوه بر این، عکس‌هایی که با استفاده از تنظیمات sRGB گرفته شده‌اند به همین شکل در وب نمایش داده می‌شوند. سیستم رنگ افزودنی additive سیستم افزودنی یا additive از ترکیب سه رنگ اصلی RGB رنگ سفید حاصل می‌شود. به زبانی ساده‌تر با توجه به اینکه صفحه نمایش (مانیتور) این قبیل وسایل تیره است برای ایجاد تصویر باید به آن رنگ
سیمان رنگی نوعی سیمان سفید است که با استفاده از رنگدانه‌ها به رنگ‌های مختلف در می‌آید. سیمان رنگی بیشتر در طرح‌های تزئینی و نمای ساختمان‌ها کاربر دارد. یکی دیگر از کاربرهای این نوع سیمان برای ایجاد سطوح رنگی در خیابان‌ها است. این نوع سطوح با توجه به رنگی که دارند، جذب نور خورشید را تشدید یا تضعیف می‌کنند. از آنجا که بعضی از این رنگدانه‌ها خاصیت‌های سیمان سفید را تغییر می‌دهند، استفاده از این نوع سیمان برای ایجاد سازه‌های سنگین مذموم است. ترکیبات رنگ دهنده رنگ‌دانه‌های استفاده شده در سیمان رنگی، فلزات رنگی هستند که باید از استاندارد ASTM C 979 پیروی کنند. این استاندارد خصوصیت‌های سیمان‌های رنگی را مشخص می‌کند. در بیشتر مواقع برای ایجاد رنگ دلخواه چندین رنگدانه را با یکدیگر ترکیب می‌کنند. میزان رنگدانه‌های اضافه شده به سیمان سفید میزانی بین ۰.۵ تا ۲ درصد وزن سیمان است. در عین حال استفاده از رنگ‌دانه‌های کربنی برای به دست آوردن رنگ‌های تیره دیگر مورد قبول نیست. برای رنگ‌های قرمز ، زرد ، قهوه ای ، سیاه از اکسید اهن، برای رنگ‌های سیاه و قهوه ای از اکسید منگنز ، برای رنگ سبز از اکسید کروم، برای رنگ ابی از اکسید کبالت، برای رنگ زرد از گل اخرا استفاده می‌‌شود. منابع پیوند به بیرون ASTM C979 سیمان
سه‌رنگ‌بینی (به انگلیسی: Trichromacy)، پردازش سه کانال رنگی مستقلِ انتقال اطلاعات رنگ است که از سه نوع مختلف سلول مخروطی در چشم به دست می‌آید. به موجوداتی که دید ترایکروماتیسم دارند«ترای‌کروماتز» می‌گویند. تعریف معمول ترای‌کروماتیسم این است که شبکیه چشم دارای سه نوع گیرنده نور است که به آنها سلول‌های مخروطی می‌گویند؛ هرکدام از این گیرنده‌ها طیف متفاوتی را جذب می‌کنند. در حقیقت تعداد نوع این گیرنده‌ها ممکن است بیشتر از سه باشد ، زیرا در شدت نورهای مختلف نوع به خصوصی از آن ها می‌تواند فعال باشد. نوع دیگری از گیرنده ها در شبکیه وجود دارد که به آن سلول میله‌ای می گویند. این گیرنده‌ها در لبه‌ی بیرونی شبکیه قرار دارند و قادر به درک درست رنگ و جزئیات نیستند. مکانیزم دید ترای‌کروماتیزم دیدِ سه رنگی یا ترای‌کروماتیسم توانایی انسان و برخی موجودات دیگر در تشخیص رنگ است که حاصل کار تعاملی سه نوع سلول حساس به رنگ در شبکیه چشم است. تئوری رنگ سه گانه در قرن هجدهم آغاز شد، هنگامی که توماس یانگ اعلام کرد که دید رنگی حاصل سه نوع سلول گیرنده نور است. از اواسط قرن نوزدهم، در رساله خود در زمینه اپتیک فیزیولوژیک، هرمان فون هلمهولتز ایده‌ی توماس یانگ را توسعه داد. با استفاده از آزمایش‌های تطبیق رنگ که نشان می‌داد که افراد با دید طبیعی برای ایجاد دامنه طبیعی رنگ به سه طول موج نیاز داشتند. هر یک از سه نوع سلول مخروطی موجود در شبکیه چشم شامل نوع متفاوتی از رنگدانه حساس به نور هستند، که از پروتئین‌های تراپوسته ای به نام اوپسین و مولکول حساس به نوری به نام رتینال تشکیل شده است. هر رنگدانه به طور خاص به دسته‌ای از طول موج‌های نور حساس است. سه نوع سلول مخروطی وجود دارد،«ال»، «اس» و «ام» که هرکدام شامل رنگ دانه هایی هستند که به ترتیب به طول موج های بلند(مخصوصاً 560 نانومتر)، متوسط (530 نانومتر) و کوتاه (420 نانومتر) واکنش نشان می دهند. منابع دید رنگی فیزیولوژی دستگاه بینایی مقاله‌های ایجاد شده توسط ایجادگر
واکنش رنگ در شیمی عبارت است از واکنش شیمیایی که به کمک آن یک ترکیب شیمیایی بی رنگ به یک مشتق رنگی که رنگ آن با چشم یا با کمک رنگ‌سنج قابل تشخیص است، تبدیل شود. غلظت یک محلول بی رنگ را معمولاً نمی‌توان به کمک رنگ‌سنج‌ها بدست آور یک واکنشگر ناب رنگی منجر به یک واکنش رنگی می‌شود آنگاه میزان جذب محصول رنگی را می‌توان با کمک رنگ‌سنج بدست آورد. تغییر در میزان جذب در بازهٔ فرابنفش را نمی‌توان با چشم غرمسلح دید اما با کمک یک رنگ‌سنج به خوبی درجه‌بندی شده می‌توان تشخیص داد. برای این منظور باید از رنگ‌سنج‌های ویژه و شیشه سیلیسی استفاده کرد چون رنگ‌سنج‌های استاندارد در زیر طول موج ۴۰۰ نانومتر کار نمی‌کنند. واکنشگرهای ناب رنگی برای تشخیص غلظت مواد گوناگون، واکنشگرهای ناب متفاوتی تولید شده‌است. برای نمونه با کمک واکنشگر ناب نسلر (یولیوس نسلر) می‌توان غلظت یک محلول آمونیاک را بدست آورد. کروماتوگرافی لایه‌نازک در کروماتوگرافی لایه‌نازک (TLC) واکنش‌های رنگ برای شناسایی نقطه‌های مادهٔ ترکیبی استفاده می‌شود که در آن یا ظرف را در واکنشگر ناب غرق می‌کنند یا واکنشگر ناب را روی سطح ظرف افشانه می‌کنند. جستارهای وابسته قند خون رنگ‌سنج منابع ویکی انگلیسی واکنش‌های شیمیایی
مس ساخته شده و زیر هر کدام اجاقی قرار می‌دهند. ابتدا با فروبردن الیاف در محلول قلیاب و آب گرم چربی طبیعی الیاف پشمی را می‌گیرند که به آن قلیاب کردن می‌گویند. کلاف‌های پشم قلیاب شده را به خمرهٔ رنگ برده و آن را می‌جوشانند و بسته به تیرگی و روشنی رنگ مدت زمان جوشاندن را تنظیم می‌کنند. در تمام مدت الیاف را با چوب، زیر آب می‌گردانند. میلهٔ چوبی محکمی درون دیوار بالای خمره‌ها قرار دارد که کلاف‌ها را روی این میله آویزان می‌کنند تا آب آن بچکد و الیاف هوا بخورد، از آنجا کلاف‌ها را به حیاط می‌برند و روی تیرهای ضخیم آویزان می‌کنند تا خشک شود. طبقه‌بندی مواد رنگزا در رنگرزی مواد رنگزای طبیعی رنگ‌های طبیعی به دو دسته تقسیم شده‌اند: دستهٔ اول دسته‌ای که بدون وجود دندانه اساساً جذب پشم نشده یا مقدار جذب آن‌ها بسیار ناچیز می‌باشد؛ و دسته دوم آن‌هایی هستند که رنگ جذب الیاف می‌گردد اما ثبات آن بسیار کم می‌باشد. دسته‌ای از گیاهان دارای رنگینه‌هایی با ثبات عالی و متوسط هستند و در رنگرزی سنتی نقش مؤثری دارند. روناس، اسپرک، نیل، گل بابونه، برگ انگور عسگری، چغندر، پوست پیاز، برگ درخت توت، وسمه، گل رنگ، گل جعفری، برگ انجیر، پوست انار، بلوط، پوست گردو، هلیله، سماق، زعفران، جا شیر و غیره از گیاهانی هستند که در ایران یافت شده و از مواد رنگزای آن‌ها در رنگرزی استفاده می‌شده‌است. بزغنج: پوست نوعی پسته کوهی است که چون تانن زیادی دارد به عنوان دندانه برای ثبات نمودن رنگ قرمز دانه از آن استفاده می‌شود. همچنین برای رنگ خاکستری و مشکی نیز از آن استفاده می‌شود. وسمه: کشت این گیاه توسط انسان دارای قدمت زیادی‌است. به دلیل داشتن رندگانه‌ای آبی و بنفش از عصاره گیاهی آن برای رنگرزی استفاده می‌کنند. روناس: روناس یکی از مهم‌ترین رنگ‌های طبیعی است. شرایط رشد گیاه، نوع دندانه مصرفی و اسیدیته حمام رنگرزی روی رنگ حاصل از روناس تأثیر دارد؛ به همین دلیل جزء رنگ‌های پلی‌کرومیک قرار می‌گیرد. نوع دندانه در زمان رنگرزی بر میزان روشنایی الیاف اثر مستقیم دارد. این رنگ تحت شرایط مختلف رنگرزی رنگ‌های متنوعی را حاصل می‌نماید. روناس یا روغناس گیاهی است که در بیشتر نواحی به صورت خود رو می‌روید ولی در سال‌های اخیر در کرمان، یزد و مازندران کشت می‌شود. ریشه آن کلفت، گوشتی و به رنگ سرخ می‌باشد. نام ماده رنگی آن آلیزارین است. بهترین محل رویش این گیاه زمین‌های کویری و آفتاب گرم مناطق یزد و انارک و کرمان است. این گیاه بومی از گذشته‌های دور در پارچه و لباس و فرش و حتی بعضاً برای رنگ آمیزی مواد خوراکی کاربرد داشته‌است. ماده رنگزای این گیاه در ریشه آن و پوست خارجی و مغز میانی گیاه است. ریشه روناس گاه تا دومتر در خاک فرو می‌رود. هنگام جوانی گیاه ماده رنگ در ریشه گیاه روشن تر و در ریشه‌های کهن تیره تر است؛ کهنه یا تازه بودن روناس را از طعم آن (بوته جوان شیرین تر و بوته‌های کهنه تلخ تر است) می‌توان تشخیص داد. ارزش رنگی روناس بین سال‌های ۳تا۷ سالگی آن است و از سال نهم به بعد گیاه ارزش رنگی ندارد. برگ و ساقه روناس برای علوفه دام مصرف دارد. ماده رنگی این گیاه
ارزش رنگی روناس بین سال‌های ۳تا۷ سالگی آن است و از سال نهم به بعد گیاه ارزش رنگی ندارد. برگ و ساقه روناس برای علوفه دام مصرف دارد. ماده رنگی این گیاه شامل چد ترکیب رنگی به نام‌های آلیزارین (قرمز آجری) و پورپورین (ارغوانی) و روبیادین (بنفش مایل به قرمز) است که بر حسب نوع رشد گیاه بر کیفیت رنگ اثر می‌گذارد. عمل آوردن روناس به این صورت است که ریشه روناس را روزهای آخر پاییز از خاک بیرون آورده شده‌است خشک می‌کنند. رنگ رزان خامه قالی این عمل را با قرار دادن روناس در سایه انجام می‌دادند. سپس روناس خشک شده را به مقداری که بر حسب وزن نخ نیاز است می‌سایند و گاه آن را می‌جوشانند تا ماده رنگی از ریشه جدا و خوب حل شود، سپس تفاله‌ها را از آن محلول جدا می‌کنند. گاه نیز برای جدا کردن قسمت رنگ دار ریشه خرد شده را با روغن چرب می‌کنند و در اثر این عمل پوسته خارجی خرد می‌شود و می‌ریزد. برای بدست آوردن گل روناس (گرد روناس) ریشه روناس را می‌سایند و تبدیل به گرد می‌کنند و سپس با بیست برابر آن آب سرد و سه درصد اسید سولفوریک مدت دو ساعت به هم می‌زنند تا محلول اسید در آن نفوذ کند. آن وقت از پارچه می‌گذرانند. چند بار با محلول رقیق کربنات سدیم و سپس با آب می‌شویند تا اسید آن از بین برود. روناس را در این حال خشک می‌کنند و می‌سایند و تبدیل به گرد می‌کنند که این گرد را گل روناس می‌نامند و معادل ۴۵ تا ۵۰ درصد ریشه روناس است. روناس قابلیت رنگی بسیار انعطاف‌پذیر دارد و در ترکیب با دندانه‌های مختلف و رنگ‌های دیگر نظیر پوست گردو و نیل رنگ‌های بسیار زیبایی از نخودی و نارنجی روشن و قرمز تا رنگ‌های ترکیبی نظیر قهوه‌ای و بنفش و سبز یشمی و سرمه‌ای به دست می‌دهد. علاوه بر رنگ لاکی که یکی از مشهورترین رنگ‌های فرش دست باف است سرمه‌ای پر طاووسی نیز حاصل استفاده از روناس در رنگ رزی با نیل است. میزان حلالیت مواد رنگی موجود در گیاه روناس در آب بسیار کم و شاید کمتر از ۱۰٪ است، لذا پساب حاصل از رنگرزی این گیاه رنگی بوده و می‌توان عملیات رنگرزی با پساب را تا چندین مرحله تکرار کرد و شیدهای رنگی روشن‌تری حاصل نمود. روناس در واقع مادهٔ رنگزای روناس ترکیبی‌است به نام آلیزارین که در ریشه آن قرار گرفته‌است. با کم و زیاد کردن درصد دندانه و نوع آن، از این ماده شیدهای قرمز به دست می‌آید. تمشک: این گیاه بیشتر در مناطق مرطوب و شمال ایران می‌روید و مصرف خوراکی دارد و جوانه‌های گیاه قسمت رنگ زای آن محسوب می‌شوند و در فصل بهار جمع‌آوری می‌گردد و از آن رنگ خاکستری تیره حاصل می‌گردد. اسپرک (ورث): گیاهی‌است که در تمام نقاط ایران یافت می‌شود. با رنگینه آن انواع رنگ‌های زرد به دست می‌آید مثل طلایی، زرد، زرد طلایی، زرد کدر و شفاف. این گیاه به صورت خود رو می‌روید و گل‌های اسپرک بیشترین رنگ و ریشه آن کمترین ماده رنگی را دارا می‌باشد. نیل: ایندیگو یا نیل، برای تهیه شیدهای آبی تا سرمه‌ای استفاده می‌شود. گاهی نیل را در جاشیر، همراه با
دورنگ‌بینی (انگلیسی: Dichromacy)، (از یونانی di به معنی "دو" و chromo به معنی "رنگ") حالت داشتن دو نوع گیرنده نوری فعال در چشم است که یاخته‌های مخروطی نامیده می‌شوند. جاندارانی که دارای دورنگ‌بینی هستند دورنگ‌بین نامیده می‌شوند. دورنگ‌بین‌ها فقط به دو رنگ اصلی نیاز دارند تا بتوانند وسعت قابل مشاهده خود را نشان دهند. در مقایسه، سه‌رنگ‌بین‌ها به سه رنگ اصلی و چهاررنگ‌بین‌ها به چهار رنگ نیاز دارند. به همین ترتیب، هر رنگی در گاموت دو رنگی را می‌توان با نور تک‌رنگ برانگیخت. در مقایسه، هر رنگی در گاموت سه رنگی را می‌توان با ترکیبی از نور تک‌رنگ و نور سفید برانگیخت. دورنگ‌بینی در انسان یک نقص دید رنگی است که در آن یکی از سه یاخته مخروطی وجود ندارد یا کار نمی‌کند و در نتیجه رنگ به دو بعد کاهش می‌یابد. ادراک دید رنگی دورنگی توسط دو نوع سلول مخروطی با حساسیت‌های طیفی مختلف و چارچوب عصبی برای مقایسه تحریک سلول‌های مخروطی مختلف فعال می‌شود. دید رنگی به دست آمده ساده‌تر از دید رنگی سه‌رنگی معمولی انسان و بسیار ساده‌تر از دید رنگی چهاررنگی است که نمونه‌ای از پرندگان و ماهی‌ها است. یک فضای رنگی دورنگی را فقط می‌توان با دو رنگ اصلی تعریف کرد. هنگامی که این رنگ‌های اولیه نیز فام‌های منحصربه‌فرد (Unique hues) باشند، فضای رنگی شامل تمام گاموت منحصربه‌فرد می‌شود. در دورنگ‌بینی، فام‌های منحصربه‌فرد را می‌توان با برانگیختن تنها یک مخروط در یک زمان برانگیخت، برای نمونه، نور تک‌فام نزدیک به انتهای طیف مرئی. یک فضای رنگی دورنگی را می‌توان با فام‌های غیر منحصربه‌فرد نیز تعریف کرد، اما فضای رنگی شامل کل طیف گاموت نخواهد بود. برای مقایسه، یک فضای رنگی سه‌رنگی نیاز به تعریف سه رنگ اصلی دارد. با این حال، حتی زمانی که سه رنگ طیفی خالص را به‌عنوان رنگ اصلی انتخاب می‌کنید، فضای رنگی به‌دست‌آمده هرگز کل طیف سه‌رنگی گاموت را در بر نمی‌گیرد. دید رنگی دورنگی را می‌توان در یک صفحه دوبعدی نشان داد، جایی که یک مختصات نشان‌دهنده روشنایی و مختصات دیگر نشان‌دهنده فام است. با این حال، درک فام به‌طور مستقیم مشابه با فام سه‌رنگی نیست، بلکه طیفی است از سفید (خنثی) در وسط که در نهایت به دو رنگ منحصربه‌فرد منشعب می‌شود، برای نمونه، آبی و زرد. برخلاف سه‌رنگی‌ها، رنگ سفید (تجربه زمانی که هر دو سلول مخروطی به یک اندازه برانگیخته می‌شوند) را می‌توان با نور تک‌رنگ برانگیخت. این بدان معنی است که دورنگ‌بین‌ها در رنگین‌کمان سفید می‌بینند. انسان‌ها دورنگ‌بینی در انسان نوعی کوررنگی (کمبود دید رنگ) است. دید طبیعی رنگ انسان سه‌رنگ‌بینی است، بنابراین دورنگ‌بینی با از دست دادن عملکرد یکی از سه سلول مخروطی به دست می‌آید. طبقه‌بندی دورنگ‌بینی انسانی بستگی به این دارد که کدام مخروط گم شده باشد: سرخ‌کوری (Protanopia) شکل شدید کوررنگی قرمز-سبز است که در آن مخروط L وجود ندارد. این بیماری وابسته به جنسیت است (Sex linked) و حدود ۱ درصد از مردان را مبتلا می‌کند. رنگ‌های سردرگمی عبارتند از آبی/بنفش و سبز/زرد. سبزکوری (Deuteranopia) شکل شدید کوررنگی قرمز-سبز است که در آن مخروط M وجود ندارد. این بیماری وابسته به جنسیت است و حدود ۱ درصد از مردان را مبتلا می‌کند. دید رنگی بسیار شبیه به سرخ‌کوری است. آبی‌کوری (Tritanopia) شکل شدید کوررنگی زرد آبی است که در
تصویر آناگلیف، تصویر برجسته یا تصویر سه‌بعدی یک افکت سه بعدی در استریوسکوپی است که با رمزگذاری تصویر هر کدام از چشم‌ها با استفاده از فیلترهای رنگی متفاوت (معمولا قرمز و فیروزه ای) ایجاد می‌گردد. تصویرهای سه بعدی آناگلیف، شامل دو تصویر رنگی متفاوت برای هر کدام از رنگ‌ها هستند. وقتی با استفاده از «عینک‌های آناگلیف» که «کدبندی رنگی شده» اند به این تصاویر نگاه شود، هر تصویر به چشمی که قرار است به آن برسد، می‌رسد و یک تصویر برجسته یا سه بعدی شکل می‌گیرد. جستارهای وابسته فیلم سه بعدی تصویربرداری سه‌بعدی
f220c4ba-6286-4e36-a0d0-1b283b310a74
سیاه
در حالی که سیاه رنگی بود که حاکمان کاتولیک اروپا از آن استفاده می‌کردند، اما همچنین رنگ نمادین اصلاحات پروتستان در اروپا و پیوریتان‌ها در انگلیس و آمریکا بود. جان کالوین، فیلیپ ملانشتون و دیگر متکلمان پروتستان، فضای داخلی پر رنگ و تزئین شده کلیساهای کاتولیک روم را محکوم کردند. آنها رنگ قرمز را که توسط پاپ و کاردینال‌های او پوشیده شده بود، به عنوان رنگ تجمل، گناه و حماقت انسانی دیدند. در برخی از شهرهای شمال اروپا، اوباش به کلیساها و کلیساهای جامع حمله کردند، شیشه‌های رنگ آمیزی را شکستند و از تندیس‌ها و تزئینات آن خدشه دار کردند. در آموزه‌های پروتستان، لباس ملزم بود، ساده و محتاط باشد. رنگهای روشن تبعید شدند و جای آنها سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. به زنان و کودکان توصیه می‌شود که لباس سفید بپوشند.در هلند پروتستان، رامبرانت از این پالت جدید سیاه و قهوه ای هوشیارانه برای ایجاد پرتره‌هایی استفاده کرد که چهره‌هایشان از سایه بیرون می‌آمد و بیانگر عمیق‌ترین احساسات انسانی بود. نقاشان کاتولیک ضد اصلاح، مانند روبنس، در جهت مخالف حرکت کردند. آنها نقاشی‌های خود را با رنگ‌های روشن و غنی پر کردند. کلیساهای جدید باروک ضد اصلاحات معمولاً از درون به رنگ سفید می‌درخشیدند و پر از مجسمه، نقاشی دیواری، مرمر، طلا و نقاشی‌های رنگارنگ بودند تا مورد توجه مردم قرار گیرند. اما کاتولیک‌های اروپایی از همه طبقات، مانند پروتستان‌ها، سرانجام کمد لباس هوشیارانه ای را انتخاب کردند که بیشتر سیاه، قهوه ای و خاکستری بود.در قسمت دوم قرن هفدهم، اروپا و آمریکا همه گیر ترس از جادوگری را تجربه کردند. مردم باور گسترده‌ای داشتند که شیطان در نیمه شب در مراسمی به نام توده سیاه یا سبت سیاه ظاهر می‌شود، معمولاً به شکل یک حیوان سیاه، اغلب بز، سگ، گرگ، خرس، آهو یا خروس، همراه است روح آشنا، گربه‌های سیاه، مارها و موجودات سیاه دیگر آنها. این منشأ خرافات گسترده در مورد گربه‌های سیاه و سایر حیوانات سیاه بود. در فلاندرس قرون وسطی، در مراسمی به نام Kattenstoet، گربه‌های سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند.آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال ۱۶۹۲–۹۳، یکی از کسانی که محاکمه می‌شدند متهم شد که می‌تواند به «یک چیز سیاه با کلاه آبی» تبدیل شود و دیگران به داشتن آشنایی به شکل سگ سیاه گربه سیاه و یک پرنده سیاه. نوزده زن و مرد به عنوان جادوگر به دار آویخته شدند.
حاکمان کاتولیک اروپا از چه رنگی استفاده می‌کردند؟
false
{ "answer_start": [ 11 ], "text": [ "سیاه" ] }
وسطی شخصیتی معمایی بود و هویت خود را پنهان می‌کرد، و معمولاً در خفا پنهان می‌شد. جوهر سیاه که در چین اختراع می‌شد، به‌طور سنتی در قرون وسطی برای نوشتن مورد استفاده قرار می‌گرفت، به این دلیل ساده که سیاه تیره‌ترین رنگ بود و بنابراین بیشترین کنتراست را با کاغذ سفید یا پوست ارائه می‌داد، و آن را به آسان‌ترین رنگ برای خواندن تبدیل می‌کرد. با اختراع چاپ در قرن پانزدهم از اهمیت بیشتری برخوردار شد. نوع جدیدی از جوهر، جوهر چاپگر، از روغن دوده، سقز و گردو ایجاد شده‌است. این مرکب جدید امکان انتشار ایده‌ها برای مخاطبان انبوه از طریق کتاب‌های چاپ شده و محبوبیت هنر از طریق حکاکی‌ها و چاپ‌های سیاه و سفید را فراهم کرد. به دلیل تضاد و وضوح آن، جوهر سیاه روی کاغذ سفید همچنان استاندارد چاپ کتاب، روزنامه و اسناد بود؛ و به همین دلیل متن سیاه در پس زمینه سفید رایج‌ترین قالب مورد استفاده در صفحه‌های رایانه است. قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی در حالی که سیاه رنگی بود که حاکمان کاتولیک اروپا از آن استفاده می‌کردند، اما همچنین رنگ نمادین اصلاحات پروتستان در اروپا و پیوریتان‌ها در انگلیس و آمریکا بود. جان کالوین، فیلیپ ملانشتون و دیگر متکلمان پروتستان، فضای داخلی پر رنگ و تزئین شده کلیساهای کاتولیک روم را محکوم کردند. آنها رنگ قرمز را که توسط پاپ و کاردینال‌های او پوشیده شده بود، به عنوان رنگ تجمل، گناه و حماقت انسانی دیدند. در برخی از شهرهای شمال اروپا، اوباش به کلیساها و کلیساهای جامع حمله کردند، شیشه‌های رنگ آمیزی را شکستند و از تندیس‌ها و تزئینات آن خدشه دار کردند. در آموزه‌های پروتستان، لباس ملزم بود، ساده و محتاط باشد. رنگهای روشن تبعید شدند و جای آنها سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. به زنان و کودکان توصیه می‌شود که لباس سفید بپوشند. در هلند پروتستان، رامبرانت از این پالت جدید سیاه و قهوه ای هوشیارانه برای ایجاد پرتره‌هایی استفاده کرد که چهره‌هایشان از سایه بیرون می‌آمد و بیانگر عمیق‌ترین احساسات انسانی بود. نقاشان کاتولیک ضد اصلاح، مانند روبنس، در جهت مخالف حرکت کردند. آنها نقاشی‌های خود را با رنگ‌های روشن و غنی پر کردند. کلیساهای جدید باروک ضد اصلاحات معمولاً از درون به رنگ سفید می‌درخشیدند و پر از مجسمه، نقاشی دیواری، مرمر، طلا و نقاشی‌های رنگارنگ بودند تا مورد توجه مردم قرار گیرند. اما کاتولیک‌های اروپایی از همه طبقات، مانند پروتستان‌ها، سرانجام کمد لباس هوشیارانه ای را انتخاب کردند که بیشتر سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. در قسمت دوم قرن هفدهم، اروپا و آمریکا همه گیر ترس از جادوگری را تجربه کردند. مردم باور گسترده‌ای داشتند که شیطان در نیمه شب در مراسمی به نام توده سیاه یا سبت سیاه ظاهر می‌شود، معمولاً به شکل یک حیوان سیاه، اغلب بز، سگ، گرگ، خرس، آهو یا خروس، همراه است روح آشنا، گربه‌های سیاه، مارها و موجودات سیاه دیگر آنها. این منشأ خرافات گسترده در مورد گربه‌های سیاه و سایر حیوانات سیاه بود. در فلاندرس قرون وسطی، در مراسمی به نام Kattenstoet، گربه‌های سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند. آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال
تا کنستانتین نمودار حکومت چهارنفره از دیوکلسین تا کنستانتین الیگارشی امپراتوران روم امپراتورها امپراتوری روم در دهه ۲۹۰ (میلادی) امپراتوری روم در سده ۳ (میلادی) امپراتوری روم در سده ۴ (میلادی) انحلال‌های ۳۱۳ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در سده ۴ (میلادی) بنیان‌گذاری‌های ۲۹۳ (میلادی) پادشاهی گونه‌های حکومت
حکومت سیاه آلبومی از اونجد سون‌فولد است که در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۸ منتشر شد. منابع آلبوم‌های اونجد سون‌فولد آلبوم‌های چندآهنگه ۲۰۱۸ (میلادی) آلبوم‌های چندآهنگه هوی متال آلبوم‌های گردآوری‌شده انگلیسی‌زبان
گاموت که محدودهٔ رنگی یا پهنهٔ رنگی نیز خوانده می‌شود، در مقولهٔ تولید رنگ‌ها، چه در گرافیک کامپیوتری و چه در عکاسی، گاموت زیرمجموعهٔ مشخصی از رنگ‌هاست که می‌توانند به‌صورت دقیق در یک محیط با معیارهای مشخص، به نمایش درآیند (چه در یک فضای رنگی و چه در یک ابزار خروجی، مثل نمایشگر، چاپگر و...) خود واژهٔ گمِت، از دنیای موسیقی گرفته شده است. طبیعی است که تغییر فضای رنگی یک عکس دیجیتالیزه شده، باعث تغییر گاموت رنگی آن عکس خواهد شد. در تئوری رنگ‌ها، گاموت، محدوده‌ای از رنگ‌های یک فضای رنگی است که می‌تواند تولید شود یا به نمایش درآید. در ترسیم تصویری گاموت، برخی فضاهای رنگی بر برخی دیگر محیط یا محاط می‌شوند. محیط شدن بمعنی وسعت رنگی بیشتر است. منابع پیوند به بیرون Using the Chromaticity Diagram for Color Gamut Evaluation by Bruce Lindbloom. Color Gamut Mapping book by Jan Morovic. Quantifying Color Gamut by William D. Kappele Stanford University CS 178 interactive Flash demo explaining color gamut mapping. رنگ فضای رنگ
چاه مکپ یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر مختاران استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، طلا است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان خراسان منابع اندیس‌های استان خراسان اندیس‌های فلزی
افزودنی‌های معدنی خنثی و رنگدانه‌ها بتن یکی از انواع افزودنی‌های معدنی بتن طبق آیین نامه بتن ایران (آبا) است. این مواد باید در مقابل نور و قلیایی‌ها مقاوم باشند و در واکنش‌های آبگیری سیمان دخالت نکنند. بتن رنگی بتن رنگی یکی دیگر از مدل‌های انواع بتن بوده که همانطور که از اسم آن مشخص است برای کاربردهای رنگی و معماری کاربرد زیادی دارد و می‌توان از آن به عنوان رنگ آمیزی محیطی بتن‌ها استفاده کرد. برای تولید این بتن معمولاً دو روش وجود دارد که عبارتند از: روش ساخت بتن رنگی استفاده کردن از سیمان رنگی یا مصالح رنگی استفاده کردن از رنگدانه‌های طبیعی معدنی روش اول بیشتر برای کشورهایی مثل هند که معدن‌های مختلفی برای استخراج کردن سیمان رنگی و مصالحی از این دست دارند مناسب بوده و هواداران زیادی هم دارد. اما روش دوم که بیشتر در مکان‌های مختلف دنیا رواج دارد , استفاده از رنگ دانه‌های معدنی در بتن می‌باشد . اما نکته مهم در استفاده از این رنگ دانه‌ها این است که خواص شیمیایی بتن را تغییر ندهند. نکته جالب در ساخت این بتن‌ها در کنار رنگ دانه‌ها این است که ؛ این بتن‌ها به همان روش بتن‌های معمولی ساخته و تولید می‌شوند. و بیشتر کاربرد آن‌ها در مکان‌هایی است که نیاز به رنگی شاداب و یا هشدار دهنده وجود دارد. به عنوان مثال برای ساخت پیست‌های عبوری دوچرخه‌ها از این نوع بتن استفاده می‌شود. یا مورد دیگری که برای استفاده این دسته از بتن‌ها می‌توان مثال زد , استفاده از این نوع بتن در بیمارستان کودکان می‌باشد که باعث ایجاد محیطی شادتر و مناسب تر برای کودکان می‌شود. برای ایجاد رنگ‌های مختلف معمولاً از مواد زیر استفاده می‌شود: چه موادی برای ساخت انواع بتن رنگی استفاده می شود؟ همچنین یکی دیگر از روش‌ها و موادی که در تهیه بتن‌های رنگی کاربرد دارد ؛ ژل میکرو سیلیس است که در رنگ‌های مختلف برای بتن‌های تزئینی بیشتر استفاده می‌شود. کاربرد بهبود کارآیی و چسبندگی، بتن دارای مواد ریز دانه کم استفاده به عنوان سنگدانه‌های بتن انواع اکسید آهن (رنگ‌های قرمز، قهوه ای، سیاه، و زرد) اکسید کرم (رنگ سبز) پانویس منابع در آدرس https://web.archive.org/web/20080430133541/http://www.mporg.ir/ انواع بتن و خصوصیات آن را بیشتر بشناسید بازبینی شده در 2 ژوئن 2018. مواد افزودنی بتن
این مقاله کنت‌ها، دوک‌ها، انتخاب‌کنندگان و پادشاهانی را فهرست می‌کند که از ابتدای تشکیل شهرستان وورتمبرگ در قرن یازدهم تا پایان پادشاهی وورتمبرگ در سال ۱۹۱۸ بر سرزمین‌های مختلفی به نام وورتمبرگ حکومت می‌کردند. کنت ها و دوک ها خاندان وورتمبرگ جدول حاکمان پادشاهان وورتمبرگ منابع پیوند به بیرون حاکمان وورتمبرگ دوک‌های آلمان فهرست کارمندان در آلمان فهرست‌های حاکمان اروپا
فراس یک آلبوم چندآهنگه اثر فراس هنرمند آمریکایی است که در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۴ منتشر شد. منابع آلبوم‌های چندآهنگه ۲۰۱۴ (میلادی) آلبوم‌های چندآهنگه کپیتال رکوردز
چاکسر یکی از مناطق آمل است که بزرگترین و بهترین مدرسه دخترانه امل در ان وجود دارد به نام حاج قنبری که نام مدیر ان سلمانپور است
این فهرستی از فرمانروایان قوم هون می‌باشد. منابع http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Hunnic_rulers حاکمان اروپا فهرست‌های حاکمان فهرست‌های حاکمان اروپا هون ها
be2ac671-807b-4701-962c-54a5b6c373f9
سیاه
در حالی که سیاه رنگی بود که حاکمان کاتولیک اروپا از آن استفاده می‌کردند، اما همچنین رنگ نمادین اصلاحات پروتستان در اروپا و پیوریتان‌ها در انگلیس و آمریکا بود. جان کالوین، فیلیپ ملانشتون و دیگر متکلمان پروتستان، فضای داخلی پر رنگ و تزئین شده کلیساهای کاتولیک روم را محکوم کردند. آنها رنگ قرمز را که توسط پاپ و کاردینال‌های او پوشیده شده بود، به عنوان رنگ تجمل، گناه و حماقت انسانی دیدند. در برخی از شهرهای شمال اروپا، اوباش به کلیساها و کلیساهای جامع حمله کردند، شیشه‌های رنگ آمیزی را شکستند و از تندیس‌ها و تزئینات آن خدشه دار کردند. در آموزه‌های پروتستان، لباس ملزم بود، ساده و محتاط باشد. رنگهای روشن تبعید شدند و جای آنها سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. به زنان و کودکان توصیه می‌شود که لباس سفید بپوشند.در هلند پروتستان، رامبرانت از این پالت جدید سیاه و قهوه ای هوشیارانه برای ایجاد پرتره‌هایی استفاده کرد که چهره‌هایشان از سایه بیرون می‌آمد و بیانگر عمیق‌ترین احساسات انسانی بود. نقاشان کاتولیک ضد اصلاح، مانند روبنس، در جهت مخالف حرکت کردند. آنها نقاشی‌های خود را با رنگ‌های روشن و غنی پر کردند. کلیساهای جدید باروک ضد اصلاحات معمولاً از درون به رنگ سفید می‌درخشیدند و پر از مجسمه، نقاشی دیواری، مرمر، طلا و نقاشی‌های رنگارنگ بودند تا مورد توجه مردم قرار گیرند. اما کاتولیک‌های اروپایی از همه طبقات، مانند پروتستان‌ها، سرانجام کمد لباس هوشیارانه ای را انتخاب کردند که بیشتر سیاه، قهوه ای و خاکستری بود.در قسمت دوم قرن هفدهم، اروپا و آمریکا همه گیر ترس از جادوگری را تجربه کردند. مردم باور گسترده‌ای داشتند که شیطان در نیمه شب در مراسمی به نام توده سیاه یا سبت سیاه ظاهر می‌شود، معمولاً به شکل یک حیوان سیاه، اغلب بز، سگ، گرگ، خرس، آهو یا خروس، همراه است روح آشنا، گربه‌های سیاه، مارها و موجودات سیاه دیگر آنها. این منشأ خرافات گسترده در مورد گربه‌های سیاه و سایر حیوانات سیاه بود. در فلاندرس قرون وسطی، در مراسمی به نام Kattenstoet، گربه‌های سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند.آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال ۱۶۹۲–۹۳، یکی از کسانی که محاکمه می‌شدند متهم شد که می‌تواند به «یک چیز سیاه با کلاه آبی» تبدیل شود و دیگران به داشتن آشنایی به شکل سگ سیاه گربه سیاه و یک پرنده سیاه. نوزده زن و مرد به عنوان جادوگر به دار آویخته شدند.
رنگ نمادین اصلاحات پروتستان در اروپا چه بود؟
false
{ "answer_start": [ 11 ], "text": [ "سیاه" ] }
وسطی شخصیتی معمایی بود و هویت خود را پنهان می‌کرد، و معمولاً در خفا پنهان می‌شد. جوهر سیاه که در چین اختراع می‌شد، به‌طور سنتی در قرون وسطی برای نوشتن مورد استفاده قرار می‌گرفت، به این دلیل ساده که سیاه تیره‌ترین رنگ بود و بنابراین بیشترین کنتراست را با کاغذ سفید یا پوست ارائه می‌داد، و آن را به آسان‌ترین رنگ برای خواندن تبدیل می‌کرد. با اختراع چاپ در قرن پانزدهم از اهمیت بیشتری برخوردار شد. نوع جدیدی از جوهر، جوهر چاپگر، از روغن دوده، سقز و گردو ایجاد شده‌است. این مرکب جدید امکان انتشار ایده‌ها برای مخاطبان انبوه از طریق کتاب‌های چاپ شده و محبوبیت هنر از طریق حکاکی‌ها و چاپ‌های سیاه و سفید را فراهم کرد. به دلیل تضاد و وضوح آن، جوهر سیاه روی کاغذ سفید همچنان استاندارد چاپ کتاب، روزنامه و اسناد بود؛ و به همین دلیل متن سیاه در پس زمینه سفید رایج‌ترین قالب مورد استفاده در صفحه‌های رایانه است. قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی در حالی که سیاه رنگی بود که حاکمان کاتولیک اروپا از آن استفاده می‌کردند، اما همچنین رنگ نمادین اصلاحات پروتستان در اروپا و پیوریتان‌ها در انگلیس و آمریکا بود. جان کالوین، فیلیپ ملانشتون و دیگر متکلمان پروتستان، فضای داخلی پر رنگ و تزئین شده کلیساهای کاتولیک روم را محکوم کردند. آنها رنگ قرمز را که توسط پاپ و کاردینال‌های او پوشیده شده بود، به عنوان رنگ تجمل، گناه و حماقت انسانی دیدند. در برخی از شهرهای شمال اروپا، اوباش به کلیساها و کلیساهای جامع حمله کردند، شیشه‌های رنگ آمیزی را شکستند و از تندیس‌ها و تزئینات آن خدشه دار کردند. در آموزه‌های پروتستان، لباس ملزم بود، ساده و محتاط باشد. رنگهای روشن تبعید شدند و جای آنها سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. به زنان و کودکان توصیه می‌شود که لباس سفید بپوشند. در هلند پروتستان، رامبرانت از این پالت جدید سیاه و قهوه ای هوشیارانه برای ایجاد پرتره‌هایی استفاده کرد که چهره‌هایشان از سایه بیرون می‌آمد و بیانگر عمیق‌ترین احساسات انسانی بود. نقاشان کاتولیک ضد اصلاح، مانند روبنس، در جهت مخالف حرکت کردند. آنها نقاشی‌های خود را با رنگ‌های روشن و غنی پر کردند. کلیساهای جدید باروک ضد اصلاحات معمولاً از درون به رنگ سفید می‌درخشیدند و پر از مجسمه، نقاشی دیواری، مرمر، طلا و نقاشی‌های رنگارنگ بودند تا مورد توجه مردم قرار گیرند. اما کاتولیک‌های اروپایی از همه طبقات، مانند پروتستان‌ها، سرانجام کمد لباس هوشیارانه ای را انتخاب کردند که بیشتر سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. در قسمت دوم قرن هفدهم، اروپا و آمریکا همه گیر ترس از جادوگری را تجربه کردند. مردم باور گسترده‌ای داشتند که شیطان در نیمه شب در مراسمی به نام توده سیاه یا سبت سیاه ظاهر می‌شود، معمولاً به شکل یک حیوان سیاه، اغلب بز، سگ، گرگ، خرس، آهو یا خروس، همراه است روح آشنا، گربه‌های سیاه، مارها و موجودات سیاه دیگر آنها. این منشأ خرافات گسترده در مورد گربه‌های سیاه و سایر حیوانات سیاه بود. در فلاندرس قرون وسطی، در مراسمی به نام Kattenstoet، گربه‌های سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند. آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال
با زندگی زاهدانه مخالفت می‌کرد. ویجیلانتیوس (حدود ۴۰۰ میلادی): ویجیلانتوس کشیش اهل اسپانیا بود، او علیه زهد و خرافات مرتبط با آن نوشت، جروم ویجیلانتیوس را به دلیل حرام دانستن حرمت قبور شهدا، رد شب زنده داری، مخالفت با باکرگی مریم و رد روزه داری برای اولیای الهی مورد انتقاد قرار داد. برخی از پروتستان‌ها ویجلانتیوس را پیشگام اصلاحات می‌دانند. برخی نیز کوشیده‌اند تا ویجیلانتیوس را با والدوسی‌ها پیوند دهند. آگوستین (۳۵۴–۴۳۰): بسیاری از پورتستان‌ها نظرات خود را در مورد جبر، اختیار و فیض از آگوستین به عاریت گرفته‌اند. با این حال، آگوستین نیز الهیات مشترکی با کلیسای کاتولیک داشت، مانند اعتقاداتش به مریم مادر عیسی، یا دیدگاه او در مورد غسل تعمید و برخی دیدگاه‌های دیگر. جیمز وایت، نویسنده پروتستان، استدلال کرده‌است که آگوستین دیدگاه کاتولیک مدرن در مورد تغییر جوهری در مورد نان و شراب را نمی‌پذیرد، اما تیم استیپلز، مدافع کاتولیک، استدلال می‌کند که آگوستین تغییر جوهری را انکار نمی‌کند. پولیسیان: با توجه به اعتقاد بر شمایل شکنی، ادعا می‌شود که فرقه پولیسیان صلیب مسیحی، مناسک، هفت‌آیین و سلسله مراتب کلیسا را رد می‌کنند، به همین دلیل ادوارد گیبون آنها را «پیشگامان شایسته» برای اصلاحات می‌دانست. شمایل شکنان بیزانسی: جنبشی در کلیسای شرقی بود که در قرن هشتم توسط لئون سوم (۶۸۵–۷۴۱) و برخی امپراتوران بعدی مورد حمایت قرار گرفت. آنها نمادهای مذهبی را با خشونت، احتمالاً تحت تأثیر اسلام، نابود می‌کردند. شمایل شکنان پروتستان برای توجیه تهاجم به تصاویر مذهبی توجهشان به گذشته جلب شد مخصوصاً به شمایل شکنان بیزانسی. پروتستان‌ها در آغاز اصلاحات از همان متون کتاب مقدس و پدرشناسی استفاده کردند که توسط بیزانسیان در قرن هشتم و نهم برای محکوم کردن تصاویر مذهبی استفاده می‌شد. کلودیوس تورینی: اسقف اهل تورین بود. به دلیل شمایل‌شکنی‌اش، از او اغلب به عنوان پروتستان اولیه نام می‌برند. تفسیر او بر نامه به غلاطیان نشان می‌دهد که برخی از دیدگاه‌های او دیدگاه‌هایی است که قرن‌ها بعد والدوسی‌ها و پروتستان‌ها بیان کردند. کلودیوس در نوشته‌های خود معتقد است که ایمان تنها شرط رستگاری است، برتری پیتر را انکار می‌کند، دعا برای مردگان را بی‌فایده می‌داند، به اعمال کلیسا حمله می‌کند و کلیسا را خطاپذیر می‌داند. گوتشاک از اوربایس: گوشتاک یک متکلم ساکسون تبار قرن نهمی بود که به دلیل آموزه‌هایش در مورد قضا و قدر و اینکه رستگاری مسیح فقط برای برگزیدگانش بود، به بدعت محکوم شد. دیدگاه‌های او نسبت به فیض الهی، گوتشالک را به الهام بخش آموزه سولا فیده (رستگاری تنها با داشتن ایمان) برای پروتستان‌ها تبدیل کرد. راترامنوس: راترامنوس الهی‌دانی بود که در سال ۸۶۸ درگذشت. راتراموس معتقد بود که عشای ربانی صرفاً حرکتی نمادین است، بنابراین حضور واقعی مسیح در مراسم عشای ربانی را زیر سؤال برد. راترامنوس نیز به قضا و قدر مجرد اعتقاد داشت. نوشته‌های راترامنوس بر الهی‌دانان پروتستان تأثیر گذاشت و به اصلاحات بعدی کمک کرد. تندراکی‌ها: جنبشی که کلیسای حواری ارمنی را به‌عنوان ساختاری غیر منعطف و مادی‌گرا مورد انتقاد قرار می‌دادند، آنها کشیشان خود را داشتند، بر اراده آزاد تأکید داشتند و برای اصلاحات فشار می‌آوردند. الفریک از اینشم: پروتستان‌ها به الفریک به عنوان مدرکی برای عدم اعتقاد کلیسای انگلیسی به تغییر جوهری متوسل شده‌اند، الفریک در کتابش با نام لاتین Sermo de sacrificio in die pascae (در مورد قربانی در
ضد پروتستانیسم () نوعی تعصب، نفرت یا بی‌اعتمادی نسبت به برخی یا همه شاخه‌های پروتستانتیسم و پیروان آن است. ضد پروتستانتیسم پیش از خود اصلاح پروتستان، علیه گروه‌های پیش از پروتستان مانند والدسین هاو … در اروپا کاتولیک وجود داشته و غیر کاتولیک‌ها مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفته‌اند. پروتستان در سراسر اروپا تحمل نمی‌شد تا آنکه در قالب صلح آگسبورگ ۱۵۵۵ لوتر آیین خود را به عنوان جایگزینی برای کاتولیک رومی به عنوان یک آیین مذهبی در کشورهای مختلف موجود در امپراطوری روم مقدس کشور آلمان مورد تأیید قرار داد. کالوینیسم تا صلح وستفالن از سال ۱۶۴۸ به رسمیت شناخته نشد. سایر کشورها، مانند فرانسه، در مراحل اولیه اصلاحات، موافقت نامه‌های مشابهی را به اجرا درآوردند. لهستان و لیتوانی سابقه طولانی تحمل دینی داشتند. با این حال، پس از جنگ سی ساله در آلمان، آزار و اذیت هوگواتها و جنگهای مذهبی فرانسه در فرانسه، تغییر قدرت در میان رهبران پروتستان و کاتولیک پس از مرگ هنری هشتم انگلستان در انگلستان و راه اندازی مبارزه با اصلاحات در ایتالیا، اسپانیا، هاسبورگ اتریش و لهستان-لیتوانی. به عنوان بخشی از اصلاحات رادیکال به وجود آمد، جستارهای وابسته مدارا کاتولیسیزم‌ستیزی اصلاح کاتولیک منابع پیوند به بیرون ضدپروتستانتیسم روابط بین فرق مسیحی
استوارت به کیش پروتستان نبودند و از این رو، طبق قانون پادشاهی بریتانیا، از اورنگ و افسر پادشاهی برکنارماندند و این مقام از دودمان استوارت به جرج نخست، یکی از نوادگان جیمز هفتم اسکاتلند و نخست انگلستان از دودمان هانوور، رسید. در روزگار روشنگری و انقلاب صنعتی در اسکاتلند این کشور را در ردیف قدرت‌های بازرگانی، اندیشگی و صنعتی اروپا بود. افت شدید در صنعت پس از جنگ جهانی دوم از نکات برجسته تاریخ معاصر اسکاتلند است. در دهه‌های اخیر اسکاتلند باززایشی فرهنگی و اقتصادی به چشم می‌آید، که چه‌بسا رشد مالی بخش خدمات و افزایش درآمد حاصل از نفت و گاز دریای شمال راه را برای آن هموار کرده باشد. در ۶۰ سال گذشته ملی‌گرایی موضوع سیاسی مهمی شده، که هر از گاه در رخدادهایی چون بحث و همه‌پرسی سال ۲۰۱۴ (میلادی) در باره استقلال اسکاتلند یا کنارکشیدن از برگزیت رخ نموده است. پیش‌تاریخ جنگ‌های استقلال اسکاتلند دودمان استوارت اصلاحات پروتستانی زبان منابع تاریخ اسکاتلند تاریخ اروپا تاریخ اروپا بر پایه کشور تاریخ اروپا بر پایه منطقه تاریخ بریتانیا تاریخ بریتانیا بر پایه کشور تاریخ بریتانیا بر پایه موضوع
مسیحیت پروتستان شرقی یا مسیحیت اصلاح‌شدهٔ شرقی شامل طیف وسیعی از مذاهب ناهمگن پروتستان مسیحی است که در خارج از جهان غرب از اواخر نیمه دوم قرن نهم میلادی ظهور کردند و بخشی یا بیشتر عناصر مسیحیت شرقی را در خود نگه داشتند. مسیحیان پروتستان شرقی به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند؛ بسیاری از آن‌ها هنگامی به وجود آمدند که کلیساهای پروتستان موجود، انواع آئین‌ها و آداب شاخه‌های ارتدکس را برای خود به عنوان اصلاحات پذیرفتند، در حالی که برخی از آن‌ها حاصل رخداد اصلاحات در آئین‌ها و آداب مسیحیت ارتدکس هستند. برخی از کلیساهای پروتستان شرقی با کلیساهای مشابه پروتستان غربی در ارتباط هستند. با این حال، مسیحیت پروتستان شرقی در درون خود، یک اجتماع واحد را تشکیل نمی‌دهد. این امر به دلیل سیاست‌ها، آئین‌ها، آداب و جهت‌گیری‌های گوناگون فرقه‌هاست. منابع فرقه‌های پروتستان فرقه‌های پروتستان بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۹ (میلادی) مسیحیت شرقی پروتستانتیسم
والا: از سنت خطا ناپذیز بودن کلیسا تبری جست به همین دلیل برخی او را پیشرو پروتستان می‌نامند. خود مارتین لوتر، لورنزو والا را ستود. او به‌سبب اثر جنجالی خود یعنی کنکاش در عطیه کنستانتین و اثبات جعلی‌بودن آن شناخته می‌شود. عطیه کنستانتین که ادعا می‌شده که از زمان کنستانتین بزرگ به پاپها اهدا شده و قسمت عمده‌ای از اروپا را تحت کنترل آنها قرار می‌داده‌است، در قرن پانزدهم مورد بررسی جدی والا قرار گرفت و او اثبات کرد که این سند جعلی است، بنابراین یکی از ضربه‌های جدی به پیکره کلیسا در این قرن از سوی لورنزو والا واردشده است. یوهانس فون گوخ: گوخ اعتقاد داشت که کتاب مقدس مرجع عالی آموزه است و رهبانیت را زیر سؤال برد. یوهان روکرات فون وزل: یوهان به زیاده خواهی‌های کلیسا حمله کرد و تجرد کشیشی و قدرت پاپ را مردود می‌دانست. او به جبر و به کلیسا نامرئی اعتقاد داشت و معتقد بود که کتاب مقدس تنها مرجع قابل اعتماد است. وسل گانفورت: وسل به رفتارهای افراطی حمله کرد، تغییر جوهری را رد کرد و معتقد بود پاپ از خطا مبری نیست. البته برخی از کاتولیک‌ها مدعی هستند که یکی دانستن وسل با پروتستانیسم مبالغه است. یوهان گیلر فون کایزربرگ (متولد ۱۴۴۵): دغدغه یوهانس اصلاحات اخلاقی در استراسبورگ بود و در مورد عدالت خدا موعظه می‌کرد. اصلاحات او زمینه‌ساز اصلاحات پروتستان در استراسبورگ شد. جیرولامو ساونارولا: واعظ و اصلاح طلب ایتالیایی بود، او در سال ۱۴۵۲ به دنیا آمد و در سال ۱۴۹۸ درگذشت. مورخان معتقدند که ساونارولا بر لوتر و احتمالاً جان کالوین نیز تأثیر گذاشته‌است. او علیرغم داشتن عقاید مشترک که با کاتولیک همسو بود، مانند پروتستان‌ها به فیض الهی اعتقاد داشت. ساونارولا اعلام کرد که کارهای نیک علت جبر نیست بلکه نتیجه جبر است. پیروان او را پیانونی می‌نامیدند. ساونارولا هرگز کلیسای کاتولیک را رها نکرد، با این حال اعتراضات او به فساد دستگاه پاپ، تکیه بر کتاب مقدس به عنوان راهنمای اصلی، ساونارولا را با اصلاحات پیوند می‌دهد. اگرچه برخی در مورد جایگاه جیرولامو ساونارولا به عنوان یک پروتستان پیشرو بحث می‌کنند. جووانی پیکو دلا میراندولا: میراندولا ۹۰۰ رساله علیه رم منتشر کرد، جایی که او استدلال کرد که «این بدن من است» و باید به صورت نمادین دیده شود و هیچ تصویری نباید مورد ستایش قرار گیرد. پیکو همچنین از ستایشگران جیرولامو ساونارولا بود. یوهان ریشلین: هنگامی که اصلاحات پروتستانی آغاز شد، کلیسای کاتولیک را ترک نکرد، اما همواره مشکوک به داشتن گرایش به ایده‌های اصلاحی بود. بعدها، نوه‌اش فیلیپ ملانشتن به اصلاحات پروتستان پیوست. یوهانس فون استاپیتز: یوهانس در سال ۱۴۶۰ به دنیا آمد و به عنوان مافوق لوتر در محفل سنت آگوستین خدمت می‌کرد، استاپیتز بر دکترین انتخاب بدون قید و شرط تأکید داشت. ژاک لوفور دتپل: از پیشروان لوتر در فرانسه بود و دکترین رستگاری از طریق ایمان به عنوان یکی از ایده‌های او مطرح می‌شود. او همچنین تفسیرهایی بر کتاب مقدس نوشت که بر مارتین لوتر تأثیر گذاشت. دسیدریوس اراسموس: اراسموس تنها ۲۰ سال قبل از لوتر در هلند به دنیا آمد. علیرغم اینکه اراسموس از بسیاری از اصلاحات رادیکال که لوتر به اجرا درآورد حمایت نکرد، در عین حال نسبت به برخی از عقاید لوتر همدل بود و برخی از ایده‌های او را
منو سیمونز (؛ ۱۴۹۶ – ) رهبر فرقه مذهبی آناباپتیست اهل هلند بود. منابع پیوند به بیرون آناباپتیسم اصلاحات پروتستانی افراد هلندی فریسی‌تبار الهی‌دانان پروتستان اهل هلند الهی‌دانان پروتستان سده ۱۶ (میلادی) بنیان‌گذاران دین‌های نوظهور تاریخ اشلسویگ-هولشتاین درگذشتگان ۱۵۶۱ (میلادی) روحانیان اهل هلند زادگان ۱۴۹۶ (میلادی) صلح‌طلبان مسیحی اهل هلند عارفان مسیحی منونی‌گری مسیحیان رادیکال
فردریک دوم دانمارک (؛ – ) پادشاه دانمارک-نروژ بود. وی در سال ۱۵۵۹ به پادشاهی رسید. در زمان وی اصلاحات اقتصادی و سیاسی زیادی انجام شد و دانمارک دارای نیروی دریایی گردید. وی در ۴ آوریل سال ۱۵۸۸ میلادی درگذشت. پس از وی، پسر اولش کریستیان چهارم به پادشاهی رسید. منابع پیوند به بیرون پادشاهان پروتستان پادشاهان دانمارک حکمرانان اهل نروژ حکم‌رانان اروپا در سده ۱۶ (میلادی) خاک‌سپاری‌ها در کلیسای جامع روسکلید خانه اولدنبورگ دانمارک-نروژ درگذشتگان ۱۵۸۸ (میلادی) زادگان ۱۵۳۴ (میلادی) شوالیه‌های نشان‌بند جوراب
۵۴۴ پانصد و چهل و چهارمین سال هجری خورشیدی است. مناسبت‌ها رویدادها زادگان درگذشتگان ۵۴۴ سده ۶
چروک‌صدف‌سانان نام یک راسته از زیررده باله‌ای‌شکلان است. منابع پیوند به بیرون چروک‌صدف‌سانان راسته‌های دوکفه‌ای
ba8be195-8063-43c9-9a75-3dcbd4e685e1
سیاه
در حالی که سیاه رنگی بود که حاکمان کاتولیک اروپا از آن استفاده می‌کردند، اما همچنین رنگ نمادین اصلاحات پروتستان در اروپا و پیوریتان‌ها در انگلیس و آمریکا بود. جان کالوین، فیلیپ ملانشتون و دیگر متکلمان پروتستان، فضای داخلی پر رنگ و تزئین شده کلیساهای کاتولیک روم را محکوم کردند. آنها رنگ قرمز را که توسط پاپ و کاردینال‌های او پوشیده شده بود، به عنوان رنگ تجمل، گناه و حماقت انسانی دیدند. در برخی از شهرهای شمال اروپا، اوباش به کلیساها و کلیساهای جامع حمله کردند، شیشه‌های رنگ آمیزی را شکستند و از تندیس‌ها و تزئینات آن خدشه دار کردند. در آموزه‌های پروتستان، لباس ملزم بود، ساده و محتاط باشد. رنگهای روشن تبعید شدند و جای آنها سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. به زنان و کودکان توصیه می‌شود که لباس سفید بپوشند.در هلند پروتستان، رامبرانت از این پالت جدید سیاه و قهوه ای هوشیارانه برای ایجاد پرتره‌هایی استفاده کرد که چهره‌هایشان از سایه بیرون می‌آمد و بیانگر عمیق‌ترین احساسات انسانی بود. نقاشان کاتولیک ضد اصلاح، مانند روبنس، در جهت مخالف حرکت کردند. آنها نقاشی‌های خود را با رنگ‌های روشن و غنی پر کردند. کلیساهای جدید باروک ضد اصلاحات معمولاً از درون به رنگ سفید می‌درخشیدند و پر از مجسمه، نقاشی دیواری، مرمر، طلا و نقاشی‌های رنگارنگ بودند تا مورد توجه مردم قرار گیرند. اما کاتولیک‌های اروپایی از همه طبقات، مانند پروتستان‌ها، سرانجام کمد لباس هوشیارانه ای را انتخاب کردند که بیشتر سیاه، قهوه ای و خاکستری بود.در قسمت دوم قرن هفدهم، اروپا و آمریکا همه گیر ترس از جادوگری را تجربه کردند. مردم باور گسترده‌ای داشتند که شیطان در نیمه شب در مراسمی به نام توده سیاه یا سبت سیاه ظاهر می‌شود، معمولاً به شکل یک حیوان سیاه، اغلب بز، سگ، گرگ، خرس، آهو یا خروس، همراه است روح آشنا، گربه‌های سیاه، مارها و موجودات سیاه دیگر آنها. این منشأ خرافات گسترده در مورد گربه‌های سیاه و سایر حیوانات سیاه بود. در فلاندرس قرون وسطی، در مراسمی به نام Kattenstoet، گربه‌های سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند.آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال ۱۶۹۲–۹۳، یکی از کسانی که محاکمه می‌شدند متهم شد که می‌تواند به «یک چیز سیاه با کلاه آبی» تبدیل شود و دیگران به داشتن آشنایی به شکل سگ سیاه گربه سیاه و یک پرنده سیاه. نوزده زن و مرد به عنوان جادوگر به دار آویخته شدند.
رنگ سیاه را کدام حاکمان استفاده می‌کردند؟
false
{ "answer_start": [ 35 ], "text": [ "کاتولیک اروپا" ] }
سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند. آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال ۱۶۹۲–۹۳، یکی از کسانی که محاکمه می‌شدند متهم شد که می‌تواند به «یک چیز سیاه با کلاه آبی» تبدیل شود و دیگران به داشتن آشنایی به شکل سگ سیاه گربه سیاه و یک پرنده سیاه. نوزده زن و مرد به عنوان جادوگر به دار آویخته شدند. قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی در قرن هجدهم، در دوران عصر روشنگری اروپا، سیاه به عنوان یک رنگ مد رفت. پاریس، پایتخت مد شد و پاستل، آبی، سبز، زرد و سفید رنگ اشراف و طبقات بالاتر شدند. اما پس از انقلاب فرانسه، رنگ سیاه دوباره به رنگ اصلی تبدیل شد. سیاه رنگ انقلاب صنعتی بود که عمدتاً از طریق زغال سنگ و بعداً از طریق نفت ساخته می‌شد. به خاطر دوده زغال سنگ، ساختمان‌های شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا به تدریج سیاه شدند. تا سال ۱۸۴۶ منطقه صنعتی میدلندز غربی انگلستان معمولاً «منطقه سیاه» نامیده می‌شد. چارلز دیکنز و نویسندگان دیگر خیابان‌های تاریک و آسمان دودی لندن را توصیف کردند، و آن‌ها به وضوح در نقاشی‌های هنرمند فرانسوی، گوستاو دوره، نشان داده شدند. نوع دیگری از رنگ سیاه قسمت مهمی از حرکت عاشقانه در ادبیات بود. سیاه رنگ مالیخولیا، مضمون غالب رمانتیسم بود. رمان‌های آن دوره نیمه شب پر از قلعه، ویرانه، سیاه چال، طوفان و جلسات بود. شاعران برجسته این جنبش معمولاً با لباس سیاه، معمولاً با پیراهن سفید و یقه باز، و روسری نامرتب بر روی شانه‌هایشان به تصویر کشیده شدند، پرسی بیشه شلی و لرد بایرون به ایجاد کلیشه‌های ماندگار شاعر رمانتیک کمک کردند. اختراع رنگ‌های سیاه مصنوعی ارزان و صنعتی شدن صنعت نساجی به این معنی بود که لباس‌های سیاه و مرغوب برای اولین بار در دسترس عموم مردم بود. در قرن نوزدهم سیاه به تدریج به محبوب‌ترین رنگ لباس تجاری طبقات بالا و متوسط در انگلستان و قاره آمریکا تبدیل شد. سیاه در قرن نوزدهم بر ادبیات و مد سلطه داشت و نقش زیادی در نقاشی داشت. جیمز مک نیل ویستلر این رنگ را موضوع مشهورترین نقاشی خود قرار داد، آرایش در رنگ خاکستری و سیاه شماره یک (۱۸۷۱)، معروف به مادر ویسلر. پائول گوگن گفت، برخی از نقاشان فرانسوی قرن نوزدهم عقیده کمی در مورد رنگ سیاه داشتند: «سیاه را رد کنید»، و آن ترکیبی از سیاه و سفید را خاکستری می‌نامند. هیچ چیز سیاه نیست، خاکستری نیست. سیاه پوستان به دلیل قدرت و تأثیر چشمگیر آنها. پرتره مانت از نقاش، برته موریسوت، تحقیقی با رنگ سیاه بود که روح استقلال او را کاملاً جلب کرد. سیاه به نقاشی قدرت و بی واسطه بودن می‌بخشید. او حتی برای تقویت اثر چشمانش را که سبز بودند به سیاه تغییر داد. هانری ماتیس به نقل از پیسارو امپرسیونیست فرانسوی به وی گفت، «مانت از همه ما قویتر است - او با سیاه رنگ نور را ایجاد کرد.» پیر آگوست رنوار به ویژه در پرتره‌های خود از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من
رنگ‌های سیاسی رنگ‌هایی هستند که به‌طور رسمی یا غیررسمی برای نشان دادن یک ایدئولوژی، جنبش یا حزب سیاسی به کار می‌روند. محل تلاقی نمادگرایی رنگ و نمادگرایی سیاسی است. احزاب در کشورهای مختلف با ایدئولوژی‌های مشابه گاهی از رنگ‌های مشابه استفاده می‌کنند. به عنوان نمونه رنگ قرمز نماد ایدئولوژی‌های چپ در بسیاری از کشورها است (منجر به اصطلاحاتی مانند ارتش سرخ و ترساندن سرخ)، در حالی که رنگ آبی که اغلب برای محافظه کاری استفاده می‌شود، رنگ زرد بیشترین رابطه را با لیبرالیسم و آزادی‌خواهی راست، و سیاست سبز به دلیل رنگ سیاسی ایدئولوژی نامگذاری شده‌است. انجمن‌های سیاسی از یک رنگ خاص در کشورهای مختلف متفاوت است و استثناهایی نیز در روند عمومی وجود دارد. به عنوان مثال، رنگ قرمز در طول تاریخ با سلطنت یا کلیسا در ارتباط بوده‌است، اما به مرور زمان با سیاست چپ ارتباط برقرار کرده‌است، در حالی که ایالات متحده با سایر کشورها تفاوت دارد زیرا محافظه‌کاری با قرمز و لیبرالیسم با آبی همراه است. سیاستمدارانی که در محافل عمومی ظاهر می‌شوند، اغلب با پوشیدن گل رز، گل یا کراوات به رنگ حزب سیاسی خود را معرفی می‌کنند. سیاه رنگ سیاه در درجه اول با آنارشیسم در ارتباط است. آنارشیست‌ها از سیاه به دلیل رد دولت و سلسله مراتب استفاده می‌کنند. رنگ سیاه را می‌توان فقدان رنگ، آنارشیسم را فقدان دولت دانست. این در مقابل پرچم‌های ملی استفاده می‌شود تا در عوض آنارشیسم جهانی را نشان دهد. سیاه و سفید است به میزان کمتر مورد استفاده برای نشان فاشیسم به کار می‌رود رنگ‌های سیاه و قرمز حداقل از اواخر دهه ۱۸۰۰ هنگامی که توسط آنارشیست. های ایتالیایی در شورش بولونیا در کوکاد استفاده می‌شد، و در سال ۱۸۷۷ هنگامی که آنارشیست‌ها با حمل پرچم‌های قرمز و سیاه به شهر لتینو ایتالیا برای تبلیغ اولین بار وارد شهر ایتالیا شدند، توسط آنارشیست‌ها استفاده می‌شد. بین‌المللی در طول جنگ داخلی اسپانیا کنفدراسیون ملی کار از یک نوار مورب سیاه و قرمز استفاده کرد که رنگ سیاه آنارشیسم و قرمز نمایانگر جنبش کارگری و جنبش کارگری بود. این پرچم به سرعت توسط دیگر آنارشیست‌ها به تصویب رسید، و رنگ دوم برای تمیز فلسفه‌های خاص آنارشیست به کار رفته‌است: صلح طلبی آنارکو با سفید، آنارشیسم سبز با سبز، آنارکو سندیکالیسم و آنارکو کمونیسم با قرمز، متقابل با نارنجی و آنارکو سرمایه‌داری با زرد، در حالی که رنگ سیاه به‌طور معمول آنارشیسم را بدون صفت و ویژگی نشان می‌دهد. در دوران طلایی دزدی دریایی، پرچم‌های سیاه دزدان دریایی مانند ریش سیاه و کالیکو جک به نمادهای محبوب دزدی دریایی تبدیل شدند. پرچم‌های نشان دهنده مرگ و بدون ربع برای کسانی که تسلیم نمی شوند. پرچم سیاه راجر جلف، که توسط کالیکو جک استفاده می‌شد، به نمادی محبوب و شناخته شده از دزدان دریایی، به ویژه دزدان دریایی قاره آمریکا تبدیل شد. جمجمه و استخوان‌ها نیز به یک سمبل خطرناک برای نمایش سمومی مانند سیانور، سیکلون ب و سایر مواد سمی تبدیل شدند. پرچم سیاه دزدی دریایی بعداً بر نمادهای آنارشیسم، مانند نمادهای سرزمین آزاد و شورش کرونشتات تأثیر می‌گذارد. ظهور دزدی دریایی اینترنتی منجر به پذیرش گسترده نمادهای دوران طلایی دزدی دریایی شد و به نمادهای سایت‌های دزدان دریایی مانند خلیج دزدان دریایی تبدیل شدند. تبدیل شدن رنگ
کرونشتات تأثیر می‌گذارد. ظهور دزدی دریایی اینترنتی منجر به پذیرش گسترده نمادهای دوران طلایی دزدی دریایی شد و به نمادهای سایت‌های دزدان دریایی مانند خلیج دزدان دریایی تبدیل شدند. تبدیل شدن رنگ سیاه به نمایندگی از احزاب دزدان دریایی. احزاب ضد روحانیت در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم گاهی اوقات از رنگ مشکی در مراجعه به مقامات کلیسای کاتولیک روم استفاده می‌کردند، زیرا زیره معمولاً سیاه است. در آلمان و اتریش، رنگ سیاه رنگی است که از لحاظ تاریخی با احزاب دموکرات مسیحی مانند اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان و حزب مردم اتریش در ارتباط است، اما این معمول است زیرا رنگ‌های رسمی احزاب برای اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان نارنجی است و برای حزب خلق اتریش به رنگ فیروزه ای است در ایتالیا، رنگ سیاه رنگ فاشیسم است زیرا رنگ رسمی حزب ملی فاشیست بود. در نتیجه، احزاب مدرن ایتالیا از رنگ سیاه به عنوان رنگ سیاسی خود استفاده نمی‌کنند، اما شناسایی جنبش اجتماعی ایتالیا نئوفاشیست مرسوم است. در جهان اسلام، پرچمهای سیاه (غالباً دارای یک شهادت سفید) گاهی توسط گروه‌های جهادی استفاده می‌شود. سیاه رنگ خلافت عباسی بود. این نیز معمولاً توسط مسلمانان شیعه استفاده می‌شود، زیرا همچنین با عزاداری درگذشت حسین بن علی همراه است. اکنون به عنوان رنگ پرچم گروه تروریستی داعش به کار می‌رود. در روسیه، از رنگ سیاه برای سلطنت طلبی و جنبش‌های ملی گرایانه مانند صدها سیاه قبل از شکست استفاده می‌شد. در هند، رنگ سیاه نشان دهنده اعتراض است. در تامیل نادو (ایالتی در هند)، سیاه پوستان نشانگر شورشیان حقوق بشر الحادی است که پیروی از Periyar EV Ramasamy را دنبال می‌کنند. آبی رنگ آبی معمولاً با احزاب راست میانه یا محافظه‌کار در ارتباط است، که از استفاده آن توسط Tories (سلف حزب محافظه کار) در انگلستان ناشی می‌شود. زمینه پرچم سازمان ملل آبی روشن است که برای نشان دادن صلح و امید انتخاب شده‌است. این اصطلاح " آبیاری آبی " را ایجاد کرده‌است. در بلژیک، رنگ آبی با لیبرالیسم در ارتباط است، هم توسط لیبرال‌های آزاد فلاندر و هم دموکرات‌ها به عنوان جنبش اصلاح طلبان استفاده می‌شود. در برزیل، رنگ آبی با احزاب محافظه کار و لیبرال همراه است. آبی رنگی مرتبط با ترقی‌خواهی است، که از اتحاد ملی تجدید، حزب اصلی رژیم نظامی است. آبی و قرمز رنگ اصلی اتحادیه دموکراتیک ملی بود، حزب اصلی محافظه کار لیبرال بین سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۶۴ و در حال حاضر رنگهای اصلی حزب لیبرال است. آبی و زرد رنگهای دموکراسی مسیحی و حزب سوسیال دموکراسی برزیل است که یک حزب چپ میانه و اکنون لیبرال اقتصادی است. آبی و سبز رنگ دموکرات‌ها، اصلی‌ترین حزب محافظه کار لیبرال در برزیل در جمهوری فعلی است. آبی همچنین رنگ اقدام انتگرالیست برزیل، اولین جنبش راست افراطی در برزیل بود. حزب جمهوری‌خواه برزیل، یک حزب دموکرات مسیحی مرتبط با انجیلی‌ها و حزب محافظه کار لیبرال سوسیال دموکرات از یک بنر آبی با رنگ‌های سبز، زرد و سفید، سه رنگ دیگر پرچم برزیل، با برجستگی کمتر استفاده می‌کنند. در ژاپن، رنگ آبی با احزاب لیبرال، میانه‌رو و چپ میانه مرتبط است. از نظر تاریخی توسط حزب سوسیالیست ژاپن استفاده می‌شد. سه حزب چپ میانه در ژاپن با نمایندگان منتخب از رنگ
وسطی شخصیتی معمایی بود و هویت خود را پنهان می‌کرد، و معمولاً در خفا پنهان می‌شد. جوهر سیاه که در چین اختراع می‌شد، به‌طور سنتی در قرون وسطی برای نوشتن مورد استفاده قرار می‌گرفت، به این دلیل ساده که سیاه تیره‌ترین رنگ بود و بنابراین بیشترین کنتراست را با کاغذ سفید یا پوست ارائه می‌داد، و آن را به آسان‌ترین رنگ برای خواندن تبدیل می‌کرد. با اختراع چاپ در قرن پانزدهم از اهمیت بیشتری برخوردار شد. نوع جدیدی از جوهر، جوهر چاپگر، از روغن دوده، سقز و گردو ایجاد شده‌است. این مرکب جدید امکان انتشار ایده‌ها برای مخاطبان انبوه از طریق کتاب‌های چاپ شده و محبوبیت هنر از طریق حکاکی‌ها و چاپ‌های سیاه و سفید را فراهم کرد. به دلیل تضاد و وضوح آن، جوهر سیاه روی کاغذ سفید همچنان استاندارد چاپ کتاب، روزنامه و اسناد بود؛ و به همین دلیل متن سیاه در پس زمینه سفید رایج‌ترین قالب مورد استفاده در صفحه‌های رایانه است. قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی در حالی که سیاه رنگی بود که حاکمان کاتولیک اروپا از آن استفاده می‌کردند، اما همچنین رنگ نمادین اصلاحات پروتستان در اروپا و پیوریتان‌ها در انگلیس و آمریکا بود. جان کالوین، فیلیپ ملانشتون و دیگر متکلمان پروتستان، فضای داخلی پر رنگ و تزئین شده کلیساهای کاتولیک روم را محکوم کردند. آنها رنگ قرمز را که توسط پاپ و کاردینال‌های او پوشیده شده بود، به عنوان رنگ تجمل، گناه و حماقت انسانی دیدند. در برخی از شهرهای شمال اروپا، اوباش به کلیساها و کلیساهای جامع حمله کردند، شیشه‌های رنگ آمیزی را شکستند و از تندیس‌ها و تزئینات آن خدشه دار کردند. در آموزه‌های پروتستان، لباس ملزم بود، ساده و محتاط باشد. رنگهای روشن تبعید شدند و جای آنها سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. به زنان و کودکان توصیه می‌شود که لباس سفید بپوشند. در هلند پروتستان، رامبرانت از این پالت جدید سیاه و قهوه ای هوشیارانه برای ایجاد پرتره‌هایی استفاده کرد که چهره‌هایشان از سایه بیرون می‌آمد و بیانگر عمیق‌ترین احساسات انسانی بود. نقاشان کاتولیک ضد اصلاح، مانند روبنس، در جهت مخالف حرکت کردند. آنها نقاشی‌های خود را با رنگ‌های روشن و غنی پر کردند. کلیساهای جدید باروک ضد اصلاحات معمولاً از درون به رنگ سفید می‌درخشیدند و پر از مجسمه، نقاشی دیواری، مرمر، طلا و نقاشی‌های رنگارنگ بودند تا مورد توجه مردم قرار گیرند. اما کاتولیک‌های اروپایی از همه طبقات، مانند پروتستان‌ها، سرانجام کمد لباس هوشیارانه ای را انتخاب کردند که بیشتر سیاه، قهوه ای و خاکستری بود. در قسمت دوم قرن هفدهم، اروپا و آمریکا همه گیر ترس از جادوگری را تجربه کردند. مردم باور گسترده‌ای داشتند که شیطان در نیمه شب در مراسمی به نام توده سیاه یا سبت سیاه ظاهر می‌شود، معمولاً به شکل یک حیوان سیاه، اغلب بز، سگ، گرگ، خرس، آهو یا خروس، همراه است روح آشنا، گربه‌های سیاه، مارها و موجودات سیاه دیگر آنها. این منشأ خرافات گسترده در مورد گربه‌های سیاه و سایر حیوانات سیاه بود. در فلاندرس قرون وسطی، در مراسمی به نام Kattenstoet، گربه‌های سیاه را برای جلوگیری از جادوگری از ناقوسازی تالار پارچه ایپرس انداختند. آزمایشات جادوگران در این دوره در اروپا و آمریکا معمول بود. در جریان محاکمه‌های بدنام جادوگران سالم در نیوانگلند در سال
سیاه یا مِشکی رنگی است که نور هیچ قسمتی از طیف قابل رؤیت را بازتاب نمی‌کند. به تعریفی دیگر سیاه حاوی همه رنگ‌ها در طیف قابل رؤیت هست و گاه به آن رنگ بی‌فام هم گفته شده است. سیاه سیر را سیاه پرکلاغی هم می‌گویند. رنگ شبقی نیز نوعی از سیاه بسیار سیر است. برای توصیف شناسنامه‌ای رنگ سیاه چشم واژهٔ مشکی کاربرد بیشتری دارد. این رنگ از اولین رنگ‌هایی بوده که در دورهٔ نوسنگی برای نقاشی بر روی دیوارهٔ غار از آن استفاده شده‌است. رنگ سیاه می‌تواند با احساس قاطعیت مرتبط باشد. در ادبیات مذهبی، رنگ سیاه به دنیای زیرین و نامرئی اشاره دارد به همین دلیل دارای یک حس ناشناخته و پر رمز و راز است و آن را نشانهٔ تاریکی و مرگ می‌دانند. استفادهٔ این رنگ در دکوراسیون باعث می‌شود که نور محیط جذب شده و فضا کوچک‌تر به نظر برسد. رنگ سیاه می‌تواند تسخیر کننده، ناراحت‌کننده، عمیق و سنگین جلوه کنند و نمودی از احساس افسردگی باشد. رنگ سیاه در طبیعت با استفاده از کانی‌های معدنی، سرب و دوده به دست می‌آمده. گرچه به نظر می‌رسد که رنگی ساده و اولیه است اما انواع مختلفی از رنگ‌های سیاه در حرفه‌های مختلف مورد استفاده قرار میگرند و به دست آوردن کیفیتی متناسب از این رنگ که ترکیب مورد نظر افراد را ایجاد کند، از گذشته‌های دور مورد توجه بوده‌است. در زبان فارسی باستانی رنگ مشکی بسیار غلیظ را به نام مشکی پرکلاغی می‌خواندند. امروزه با توجه به سیاهی رنگ پرهای کلاغ، عوام آن را مشکی پرکلاغی می‌خوانند و علت این تعبیر رنگ سیاه پرهای کلاغ می‌باشد. روایت است که در سال ۵۰۰ قبل از میلاد (ز ه) ملقب به (م س آ) رنگ مشکی بسیار تیره را مشکی پرکلاغی می‌نامیدند. تاریخچه ماقبل تاریخ سیاه یکی از اولین رنگهایی است که در هنر به کار رفته‌است. غار Lascaux در فرانسه شامل نقاشی‌هایی از گاوها و حیوانات دیگر است که بین ۱۸۰۰۰ تا ۱۷۰۰۰ سال پیش توسط هنرمندان پارینه سنگی کشیده شده‌است. آنها با استفاده از زغال شروع کردند و سپس با سوزاندن استخوان‌ها یا خرد کردن یک پودر اکسید منگنز رنگدانه‌های سیاه و واضح تری ایجاد کردند. دوران باستان از نظر مصریان باستان، رنگ سیاه ارتباط مثبت داشت؛ که رنگ باروری و خاک سیاه و غنی است که توسط رود نیل طغیان کرده آورده شده‌است. این رنگ آنوبیس، خدای دنیای زیرین بود که به شکل یک شغال سیاه درآمد و از مرده در برابر شرارت محافظت می‌کرد. از نظر یونانیان باستان، رنگ سیاه نیز رنگ دنیای زیرین بود که توسط رودخانه آچرون که آب آن سیاه بود، از دنیای زندگی جدا شد. کسانی که بدترین گناهان را مرتکب شده بودند، به عمیق‌ترین و تاریک‌ترین سطح به طرطارس فرستاده شدند. در مرکز آن کاخ هادس، پادشاه جهان زیرین قرار داشت، جایی که او بر تخت سیاه آبنوس نشسته بود. رنگ مشکی یکی از مهم‌ترین رنگ‌های مورد استفاده هنرمندان یونان باستان بود. در قرن ۶ قبل از میلاد، آن‌ها با استفاده از یک تکنیک بسیار اصیل، شروع به ساخت سفال‌های با اشکال سیاه و بعداً سفال‌های با اشکال قرمز کردند. در سفال‌های با نقوش سیاه، هنرمند با لغزش براق بر روی گلدان سفالی قرمز رنگ نقاشی می‌کرد. وقتی گلدان ساخته می‌شد، چهره‌هایی
از سیاه پوستان نورانی استفاده می‌کرد. وقتی کسی به او گفت که رنگ سیاه رنگ نیست، رنوار پاسخ داد: «چه چیزی باعث می‌شود این فکر را بکنی؟ مشکی ملکه رنگ است. من همیشه از آبی پروسی متنفرم. سعی کردم رنگ سیاه را با مخلوطی از قرمز و آبی جایگزین کنم، سعی کردم از آبی کبالت یا اولترامارین، اما من همیشه به رنگ سیاه عاج برمی‌گشتم.» ونسان ون گوگ از خطوط سیاه برای ترسیم بسیاری از اشیا در نقاشی‌های خود مانند تخت در نقاشی معروف اتاق خواب خود استفاده کرد. جدا کردن آنها نقاشی او از کلاغ‌های سیاه بالای یک مزرعه ذرت، که کمی قبل از مرگ او نقاشی شده بود، به ویژه آشفته و دلهره آور بود. کاربردها جوهر اولین جوهرهای شناخته شده توسط چینی‌ها ساخته شده و مربوط به قرن ۲۳ قبل از میلاد است. آنها از رنگهای طبیعی گیاهی و مواد معدنی مانند زمین گرافیت با آب استفاده کردند و با برس جوهر استفاده کردند. جوهرهای اولیه چینی مشابه جوهر مرکب مدرن مربوط به حدود ۲۵۶ سال قبل از میلاد در اواخر دوره جنگ‌های ایالات متحده یافت شده‌است. آن‌ها از دوده تولید می‌شوند، معمولاً با سوزاندن چوب کاج، مخلوط با چسب حیوانات تولید می‌شوند. برای تهیه جوهر از یک مرکب، چوب به‌طور مداوم در برابر سنگ مرکب با مقدار کمی آب چرخ می‌شود تا مایع تیره تولید شود و سپس با برس جوهر استفاده می‌شود. هنرمندان و خوشنویسان می‌توانند ضخامت جوهر حاصل را با کاهش یا افزایش شدت و زمان آسیاب جوهر تغییر دهند. این جوهرها سایه ظریف و جلوه‌های ظریف یا چشمگیر نقاشی قلم موی چینی را ایجاد می‌کنند. در علم فیزیک در طیف مرئی، رنگ سیاه، رنگی است که حاصل جذب تمام رنگ‌ها است. رنگ سیاه را می‌توان اینطور توصیف کرد که وقتی هیچ نور مرئی به چشم نمی‌رسد، سیاه دیده می‌شود. رنگدانه‌ها یا رنگ‌هایی که نور را جذب می‌کنند تا اینکه آن را به سمت چشم منعکس کنند «سیاه به نظر می‌رسند». با این وجود یک رنگدانه سیاه می‌تواند ناشی از ترکیبی از چندین رنگدانه باشد که در مجموع همه رنگ‌ها را جذب می‌کند. اگر نسبت مناسب سه رنگدانه اولیه با هم مخلوط شوند، نتیجه نور کمی را منعکس می‌کند تا «سیاه» نامیده شود. این دو توصیف سطحی متضاد اما در واقع مکمل رنگ سیاه را ارائه می‌دهد. رنگ سیاه جذب تمام رنگ‌های نور یا ترکیبی جامع از چندین رنگ رنگدانه است. در فیزیک، یک جسم سیاه یک جاذب کامل نور است اما با یک قانون ترمودینامیکی، بهترین گسیل کننده است؛ بنابراین، بهترین خنک‌کننده تابشی، خارج از نور خورشید، با استفاده از رنگ سیاه است، اگرچه مهم است که مادون قرمز نیز سیاه باشد (یک جاذب تقریباً کامل). در علوم ابتدایی، نور ماورا بنفش دور را «نور سیاه» می‌نامند زیرا در حالی که خود غیب است، باعث فلورسنس بسیاری از مواد معدنی و سایر مواد می‌شود. جذب نور با انتقال، بازتاب و انتشار در تضاد است، جایی که نور فقط هدایت می‌شود و باعث می‌شود اجسام به ترتیب شفاف، بازتابنده یا سفید به نظر برسند. اگر بیشتر نور ورودی به همان اندازه در ماده جذب شود، ماده‌ای سیاه گفته می‌شود. نور (تابش الکترومغناطیسی در طیف مرئی) با اتم‌ها و مولکول‌ها برهم کنش دارد که
با اشکال سیاه و بعداً سفال‌های با اشکال قرمز کردند. در سفال‌های با نقوش سیاه، هنرمند با لغزش براق بر روی گلدان سفالی قرمز رنگ نقاشی می‌کرد. وقتی گلدان ساخته می‌شد، چهره‌هایی که با لغزش رنگ آمیزی می‌شدند، بر روی یک زمینه قرمز سیاه می‌شدند. بعداً آن‌ها روند را معکوس کردند و فضاهای بین چهره‌ها را با لغزش رنگ آمیزی کردند. این چهره‌های قرمز با شکوه را در پس زمینه سیاه و براق ایجاد کرد. در سلسله مراتب اجتماعی روم باستان، بنفش رنگی بود که مخصوص امپراتور بود. قرمز رنگی بود که سربازان می‌پوشیدند (روپوش قرمز برای افسران، لباس قرمز برای سربازان). رنگ سفید که کشیشان می‌پوشیدند و مشکی را صنعتگران می‌پوشیدند. سیاهی که آن‌ها می‌پوشیدند عمیق و غنی نبود. رنگ‌های گیاهی که برای ساخت سیاه استفاده می‌شد جامد و ماندگار نبودند، بنابراین رنگ سیاه لباس آنان اغلب خاکستری یا قهوه ای کمرنگ می‌شدند. در لاتین، کلمه سیاه، ater و تاریک کردن، atere با ظلم، وحشیگری و شر همراه بود. آن‌ها ریشه کلمات انگلیسی "atrocious" و "atrocity" بودند.سیاه همچنین رنگ رومی مرگ و عزاداری بود. در قرن ۲ قبل از میلاد، دادستان‌های روم شروع به پوشیدن یک توگای تاریک، به نام toga pulla، در مراسم تشییع جنازه کردند. بعداً، تحت سلطنت امپراتوری، خانواده مرحوم نیز برای مدت طولانی رنگ تیره داشتند. سپس، پس از ضیافتی به مناسبت پایان عزاداری، سیاه را با یک تاگای سفید عوض کرد. در شعر رومی، مرگ را hora nigra، ساعت سیاه می‌نامیدند. مردم آلمان و اسکاندیناوی الهه شب خود، نات، را که با ارابه ای که توسط اسب سیاه کشیده می‌شد و از آسمان عبور می‌کرد را پرستش می‌کردند. آن‌ها همچنین از هل، الهه پادشاهی مردگان که پوست آن از یک طرف سیاه و از طرف دیگر قرمز بود، می‌ترسیدند. آن‌ها زاغ را نیز مقدس می‌شمردند. آن‌ها معتقد بودند که اودین، پادشاه پانتئون نوردیک، دارای دو کلاغ سیاه، هوگین و مونین است که به عنوان مأمورین وی خدمت می‌کردند، برای او به دنیا سفر می‌کردند، تماشا می‌کردند و گوش می‌دادند. دوران پساکلاسیک در اوایل قرون وسطی، رنگ سیاه معمولاً با تاریکی و شر همراه بود. در نقاشی‌های قرون وسطایی، شیطان معمولاً به شکل انسان اما با بال و پوست یا موی سیاه به تصویر کشیده می‌شد. قرون ۱۲ و ۱۳ میلادی در مد، رنگ مشکی از اعتبار قرمز، رنگ اشراف برخوردار نبود. آن را راهبان بندیکتین به نشانه تواضع و توبه می‌پوشیدند. در قرن دوازدهم، یک اختلاف مشهور کلامی بین راهبان سیسترسیان، که لباس سفید داشتند، و بندیکتین‌ها که سیاه پوش بودند، درگرفت. یک پیران محترم بندیکتین، پیر ارجمند، سیستریسیان را به غرور بیش از حد در پوشیدن لباس سفید به جای لباس سیاه متهم کرد. سنت برنارد از Clairvaux، بنیانگذار Cistercians پاسخ داد که سیاه رنگ شیطان، جهنم، «مرگ و گناه» است، در حالی که سفید نشان دهنده «پاکی، بی گناهی و همه فضایل» است. رنگ سیاه نماد قدرت و پنهان‌کاری در جهان قرون وسطی بود. نشان امپراتوری مقدس روم آلمان یک عقاب سیاه بود. شوالیه سیاه در شعر قرون وسطی شخصیتی معمایی بود و هویت خود را پنهان می‌کرد، و معمولاً در خفا پنهان می‌شد. جوهر سیاه که در چین اختراع می‌شد، به‌طور سنتی در قرون وسطی برای نوشتن مورد استفاده قرار
رویدادها حمله خاورگوت‌ها به جزیره سیسیل زادروزها مرگ‌ها فرمانروایان ۴۹۸ (میلادی)
حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶)
عبارت سیاه‌پوست در محاوره و فرهنگ عامه به گروهی گفته می‌شود که رنگ پوست آن‌ها تیره است. هم‌چنین به آمریکایی‌های سیاه‌پوست یا کاناداییهای سیاه‌پوست گفته می‌شود و معمولاً از عبارت سیاه‌پوست در مقابل سفیدپوست استفاده می‌شود. ۲۰۰ سال پیش در آمریکا، مرجع سیاه‌پوستان را آفریقا می‌دانستند ولی در آفریقا مردم بومی خودشان را بر پایه قومیت‌ها و جامعه‌های هم‌زبان تقسیم‌بندی می‌کنند نه بر پایهٔ رنگ پوست. آفریقایی‌تبارها بعد از انتقال‌شان به آمریکا به علت این‌که از مناطق و قومیت‌های متفاوت بودند و در آمریکای شمالی زندگی می‌کردند در نتیجه فرهنگ خاص خود را به وجود آوردند مانند کلیسای سیاهان یا انگلیسی سیاهان. آن‌ها بیش‌تر بر اساس مرجع‌شان که همان آفریقا بود و رنگ پوست‌شان شناخته می‌شدند. در نتیجه نام قبیله و زبان‌بومی‌شان تأثیری در تقسیم‌بندی آن‌ها در آمریکا نداشت و به همه آن‌ها به‌صورت کلی سیاه‌پوست گفته می‌شد. در مقابل در مناطق مورد استعمار اسپانیاییها و فرانسویها آن‌ها را بر پایه قبیله و قومیت طبقه‌بندی کردند. امروزه در ایالات متحدهٔ آمریکا افراد با رنگ پوست سیاه کم‌رنگ تا سیاه خیلی پُررنگ و آن‌هایی که آلبینیسم دارند زندگی می‌کنند و چون آن‌ها متولد آمریکا هستند، استفاده از واژه آفریقایی مشکل‌ساز است در نتیجه همگی را آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار می‌نامند. اشخاص سرشناس جستارهای وابسته آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار گویش انگلیسی سیاهپوستان آمریکا سیاه‌پوستان کانادا حامی یا اتیوپیایی بانتو رنگین‌پوست نژادگرایی علمی منابع ویکی‌پدیا انگلیسی آفریقایی‌تبارها بومیان اقیانوسیه تاریخ آفریقایی-آمریکایی رنگین‌پوست سیاه (رده‌بندی نژادی انسان‌ها) نژاد نظام طبقاتی آمریکای لاتین
e5f82b2d-b8e3-4114-a7a5-2fd92596f2b0
داغستان
روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت، با رواج زبان عربی و فرهنگ کتابت عربی همراه بود. این امر انگیزه‌ای بود برای ساخت مکتب‌خانه‌ها و مدارس و یادگیری زبان قرآن و رواج ادبیات قرآنی. این دوره به چند مرحله تقسیم می‌شد. مرحله اول - قرون دهم تا پانزدهم که در آن زمان اسلام در داغستان رواج یافت؛ و همراه با دین اسلام، زبان عربی نیز در آنجا ریشه دواند. در این مرحله، دست‌نوشته‌هایی از شرق عربی به داغستان رسیدند. اما همزمان، داغستانی‌ها، نه تنها به مطالعه این دست‌نوشته‌ها می‌پرداختند، بلکه آن‌ها را رونویسی می‌کردند. به‌طور موازی یک مرحله دیگر جریان داشت: از قرن دهم داغستانی‌ها، دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود.
از قرن دهم داغستانی‌ها دستنوشته‌های خاص خود را به چه زبانی خلق کردند؟
false
{ "answer_start": [ 643 ], "text": [ "عربی" ] }
دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود. اما از سوی دیگر در داغستان، نگارش به زبان‌های بومی منطقه ریشه ژرفی ندارد، به‌طوری که تا قرن هفدهم از وجود کتابخانه در داغستان ذکری به میان نیامده‌است. در سده نوزدهم بواسطه توجه شایان به مذهب و فعالیت فرقه نقشبندیه علاقه به سواد و کتابت و به خصوص قرائت متون مذهبی در داغستان فزونی گرفت. از قرار معلوم آوارها نخستین قوم داغستانی بودند که به فکر وضع خط افتادند و در سده هفدهم دو نوع خط برای زبان خود پدیدآوردند که یکی بر مبنای الفبای عربی و دیگری الفبای مخصوص آواری بود. با وجود این، کاربرد این خط‌ها اندک بود. به تاسی از اوارها قوم لاق در سده هجدهم، و قموق و درغه و لزگی در قرن نوزدهم زبان خود را به قید خط عربی درآوردند و آثار محدودی تألیف نمودند. زبان ترکی قموقی که به دلیل نفوذ قموق‌ها در قرن نوزدهم اعتباری یافته بود، در ابتدای حکومت شوروی به عنوان زبان ارتباطی سراسر داغستان نامزد شد، اما در این راه هرگز توفیقی بدست نیاورد. مناقشات قومی شمال قفقاز برای مدت ۲۰۰ سال دستخوش آشوب‌ها و بلاهای بسیاری بوده‌است و مردم به‌طور گسترده آسیب دیدگان اصلی بوده‌اند. بعد از جنگ‌های ۱۰۰ سالهٔ قفقاز، ۵۰ سال رکود دورهٔ تزاری و بیش از ۷۰ سال حکومت دوران شوروی، با فروپاشی شوروی مردم و اقوام قفقاز فرصتی برای ملی‌گرایی پیدا کردند. در ۱۹۹۱م. نیازی فوری برای تغییر احساس شد، زمانی که از سلطه روس‌ها رها شده، فرصتی بود برای ملل کوچک و تحت فشار که به جامعهٔ بین‌المللی بپیوندند. جمعیت‌شناسی اقوام اقوام قفقازی (شامل آوارها، دارگین‌ها و لزگی‌ها) حدود ۶۱ درصد، اقوام تُرک‌زبان (شامل قُموق‌ها، نوقایی‌ها و آذربایجانی‌ها) حدود ۲۱ درصد، لاک‌ها حدود ۶ درصد، تات‌ها ۴ درصد، روس‌ها نیز حدود ۴ درصد و تاباساری‌ها حدود ۳ درصد از جمعیت داغستان را تشکیل می‌دهند. مذهب مطابق با نتایج سرشماری سال ۲۰۱۲ میلادی، ۸۲٫۶ درصد از جمعیت داغستان را مسلمانان تشکیل می‌دهند که اکثراً سنی مذهب هستند و تعداد کمی هم شیعه مذهب هستند (حدود ۴ درصد یا جمعیتی ۸۰ هزار نفری مسلمانان را تشکیل می‌دهد). حدود ۲٫۴ درصد از مردم داغستان به کلیسای ارتدکس روسیه اعتقاد دارند. حدود ۱ درصد خود را مسیحی اعلام کرده‌اند. حدود ۲ درصد گفته‌اند که به پاگانیسم (باورهای قبیله‌ای چندخدایی) اعتقاد دارند. حدود ۸٫۶ درصد بیان داشته‌اند که چندان مذهبی نیستند و این در حالی است که ۲ درصد خود را بی‌خدا معرفی کرده و ۱٫۸ درصد نیز در یا در خصوص مذهب خود سکوت کرده‌اند یا از مذاهب دیگر هستند. ورزش داغستانی‌ها به شوخی می‌گویند که داغستان باید با توجه به جمعیت خود در رتبهٔ اول جدول مدال‌های المپیک قرار داشته باشد. حرفی که چندان هم بیراه نیست. در دو المپیک ۲۰۰۴ آتن و ۲۰۰۸ پکن ورزشکاران داغستانی در دو رشتهٔ کشتی آزاد و بوکس ۶ مدال طلا، ۳ نقره و چهار برنز دریافت کرده‌اند. کشتی در این منطقه ریشه تاریخی دارد. این منطقه در طول تاریخ شاهد تهاجمات متعددی بوده که باعث تکامل کشتی و هنرهای رزمی در آن شده‌است. اغلب پسرهای داغستانی از اوان کودکی دفاع از خود را می‌آموزند و هیچ
واله داغستانی علی‌قلی‌خان داغستانی، متخلّص به واله و معروف به شش انگشتی از شعرای قرن دوازدهم هجری قمری است زندگینامه واله داغستانی به سال ۱۱۲۴ هـ. ق . در اصفهان ولادت یافت و در زمان شاه سلطان حسین صفوی متولّد شد و پس از رفع فتنۀ محمود افغان از نزدیکان دربار شاه تهماسب دوم صفوی شد و چون نادرشاه افشار به سلطنت رسید وی برکنار شد و از غم فراق خدیجه سلطان، معشوقش که دختر عمویش بود به هندوستان مهاجرت کرد و در دربار محمد شاه هندی مقامی یافت و سرانجام به سال ۱۱۷۰ هـ. ق. در شاه جهان آباد هندوستان درگذشت. وی گذشته از دیوان اشعار فارسی و ترکی، تذکرۀ ریاض الشعرا مشتمل بر شرح حال دو هزار و پانصد تن شاعران را نیز تألیف کرده‌است. پانویس منابع لغتنامۀ دهخدا، ذیل واله داغستانی نگاهی به تذکرۀ ریاض الشعراء واله داغستانی|پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی واله داغستانی و ریاض الشعرا|پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی واله داغستانی|شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی دیوان واله داغستانی|کتابخانه، موزه، و مرکز اسناد شورای اسلامی اهالی اصفهان تذکره‌نویسان اهل ایران درگذشتگان ۱۱۷۰ (قمری) زادگان ۱۱۲۴ (قمری) شاعران فارسی‌زبان سده ۱۲ (قمری) شاعران مرد اهل ایران
به اهالی داغستان داغستانی می‌گویند. داغستانی می‌تواند به افراد زیر اشاره داشته‌باشد: فتحعلی خان داغستانی شیخ شامل داغستانی واله داغستانی
اونگود، اونگوت () در زمان چنگیز خان (۱۱۶۲–۱۲۲۷) یک قبیله مردم ترک بودند که در شمال چین شمال چین، قزاقستان، قرقیزستان و مغولستان داخلی فعال بودند. جستارهای وابسته مسیحیت در میان مغولان دین در امپراتوری مغول یحبالله سوم منابع اقوام ترک‌تبار آسیا نسطوری
عرب در آنجا ساکن شده بودند. در خود دربند ۲۴ هزار جنگجوی عرب با خانواده‌هایشان ساکن شده بودند. نادرشاه و داغستان داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند. قیام شیخ شامل روس‌ها پس از تصرف داغستان با قیام شیخ شامل داغستانی روبه‌رو شدند. او رهبر جنبش اسلامی داغستان در قرن نوزدهم میلادی و از قوم «آوار» بود. او در روستای کوهستانی گمری واقع در شمال شرق داغستان در ۱۲۱۲ ق/ ۱۷۹۷ به دنیا آمد. تولد شیخ شامل تقریباً با روی کار آمدن فتحعلی‌شاه در ایران هم‌زمان است. ایران که در دو جنگ پی در پی کل منطقه شمال رود ارس را به روس‌ها واگذار کرده‌بود دیگر توان مبارزه نداشت و پس از آن الحاق مجدد این منطقه به ایران آرزویی بیش نبود، ولی اهالی منطقه قفقاز و رهبر آنان شیخ شامل، به نبرد علیه روس‌ها ادامه دادند. جنگ‌های سی و پنج ساله شیخ شامل از مهم‌ترین رویدادهای این منطقه است. سرانجام مقاومت شیخ شامل به دلیل خستگی مردم شمال قفقاز، برتری کمی نیروی روس‌ها و برتری کیفی تسلیحات روس‌ها و حمایت نکردن قدرت‌های همسایه (ایران و عثمانی) درهم شکست. مرگ شیخ شامل در ۲۵ ذیقعده ۱۲۸۷ در مدینه عربستان اتفاق افتاد، ولی مقاومت‌های کوچک منطقه‌ای همچنان ادامه داشت هرچند روس‌ها منطقه قفقاز و جنوب آن تا مرز ایران را فتح کرده بودند. پیشینه ادبی روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت، با رواج زبان عربی و فرهنگ کتابت عربی همراه بود. این امر انگیزه‌ای بود برای ساخت مکتب‌خانه‌ها و مدارس و یادگیری زبان قرآن و رواج ادبیات قرآنی. این دوره به چند مرحله تقسیم می‌شد. مرحله اول - قرون دهم تا پانزدهم که در آن زمان اسلام در داغستان رواج یافت؛ و همراه با دین اسلام، زبان عربی نیز در آنجا ریشه دواند. در این مرحله، دست‌نوشته‌هایی از شرق عربی به داغستان رسیدند. اما همزمان، داغستانی‌ها، نه تنها به مطالعه این دست‌نوشته‌ها می‌پرداختند، بلکه آن‌ها را رونویسی می‌کردند. به‌طور موازی یک مرحله دیگر جریان داشت: از قرن دهم داغستانی‌ها، دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود. اما از سوی دیگر در داغستان، نگارش به زبان‌های بومی منطقه ریشه
زبان‌های قفقازی شمال‌شرقی که به نام‌های دیگری همچون زبان‌های کاسپین شمالی و زبان‌های ناخ-داغستانی نیز نامیده شده‌اند، یک خانوادهٔ زبانی هستند که در شمال خاوری قفقاز (داغستان، چچن و اینگوش) پراکندگی دارند. این خانوادهٔ زبانی همچنین در بخش‌هایی از جمهوری آذربایجان، ترکیه، گرجستان، اردن و برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه گویشور دارد. جمعیت گویشوران این خانوادهٔ زبانی به ۵ میلیون نفر می‌رسد. از زبان‌های بزرگتر این خانواده زبان چچنی، آواری، لزگی، اینگوشی، لک و… هستند. منابع خانواده‌های زبانی داغستان زبان‌های ایبری قفقازی زبان‌های پیوندی زبان‌های جمهوری آذربایجان زبان‌های روسیه
قلعه خلیل، روستایی از توابع بخش چغامیش شهرستان دزفول در استان خوزستان ایران است. مردم مردم این روستا به لری بختیاری سخن می گویند و بختیاری می باشند. جمعیت این روستا در دهستان چغامیش قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۴۹ نفر (۴۹خانوار) بوده‌است. منابع قلعه خلیل
دعای آرامش دعایی است به قلم مذهب‌شناس و فیلسوف آلمانی/ آمریکایی به نام «کارل پائول راینهولد نیبور» (۱۹۷۱–۱۸۹۲م) (به آلمانی: Karl Paul Reinhold Niebuhr) که در آن می‌گوید: پروردگارا، آرامشی ده تا بپذیرم آن‌چه را که نمی‌توانم تغییر دهم، شهامتی ده تا تغییر دهم آن‌چه را که می‌توانم، و خردی ده تا یکی را از دیگری تشخیص دهم. تردید در رابطه با مأخذ در رابطه با این‌که این جملات مطمئناً از کیست، شک و تردیدهایی وجود دارد. همسر نیبور طی از نامه‌هایی مربوط به ۱۹۴۱ یا ۱۹۴۲ صحبت می‌کند، و خود نیبور صحبت از قبل جنگ جهانی دوم را می‌کند. کارشناسان احتمال می‌دهند که نیبور این جملات را با انشایی متفاوت از گذشته‌ای دورتر الهام گرفته‌است. مأخذهای مورد بحث از این قرارند: «فریدریش کریستف اوتینگر» مذهب‌شناس آلمانی قرن هجدهم، «تئودور ویلهلم» نویسنده آلمانی قرن بیستم، ایگناتیوس لویولا و فرانسیس آسیزی. منابع مجله آلمانی شپیگل، شماره ۲۶، سال ۱۹۶۴ The original "Serenity Prayer" Zaleski, Philip and Carol Zaleski, Prayer: A History, p. ۱۲۷، Houghton Mifflin Harcourt, 2006 آثار راینهولد نیبور الکلی‌های گمنام دوازده قدم دعا
بابکن لِوُنی چوگاسزیان (؛ ؛ ۱۸ مارس ۱۹۲۳ - ۲ نوامبر ۱۹۹۷) ایران‌شناس، خاورشناس و لغت‌شناس اهل ایران-ارمنستان بود. زندگی‌نامه وی در ۱۸ مارس ۱۹۲۳ در تبریز متولد شد. دورهٔ ابتدایی را در مدرسه ارامنه هایکازیان-تاماریان، تبریز گذراند و دورهٔ متوسطه را در دبیرستان‌های ابن سینا، سعدی و فردوسی به پایان برد. بابکن چوگاسزیان در سال ۱۹۴۶، همراه با خانوادهٔ خود به ارمنستان مهاجرت کرد. در همان سال وارد دانشگاه دولتی ایروان شد و رشتهٔ زبان و ادبیات ارمنی را در سال ۱۹۵۱ به پایان رسانید و دورهٔ نامزدی علوم را در فاصلهٔ سال‌های ۱۹۵۴–۱۹۵۷ در آکادمی علوم ارمنستان سپری کرد. چوگاسزیان از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۴ قائم مقام ریاست ماتناداران ایروان بود و تا پایان عمر به عنوان پژوهشگر و عضو هیئت علمی در آنجا به کار و تحقیق پرداخت و آثار فراوانی از خود به جای نهاد، از آن جمله اند پیوندهای ادبی ارمنیان و ایرانیان از قرن پنجم تا هجدهم (۱۹۶۳)، پندنامه نوشیروان (۱۹۶۶) و گئورگ دبیر پالاتی (۱۹۹۴). کتاب اخیر شرح احوال و آثار یکی از پیشگامان علم خاورشناسی و ایران‌شناسی در ارمنستان است که در فاصلهٔ سال‌های ۱۷۳۷ تا ۱۸۱۳ می‌زیست. چوگاسزیان در سفر به کشورهای دیگر، در راستای گردآوری و بازگردانی دستنوشته‌های نادر ادبیات ارمنی به ماتناداران ایروان کوشش فراوان به کار می‌بست و دو اثر خود به نام‌های در جستجوی دستنوشته‌ها (۱۹۸۲) و در جهان دستنوشته‌ها (۱۹۸۵) را در همین زمینه به رشتهٔ تحریر درآورد. در سال‌های اخیر با تلاش فراوان، در کار تنظیم و انتشار فرهنگنامهٔ ارمنیان ایران بود که متأسفانه به اتمام نرسید. ایرانی‌تباران بنام ارمنستان آخرین اثر او بود که به سال ۱۹۹۷ در ایروان منتشر گردید. بابکن چوگاسزیان پس از یک دورهٔ بیماری طولانی، در ۲ نوامبر ۱۹۹۷ در سن ۷۴ سالگی در ایروان درگذشت. تالیفات پیوندهای ادبی ارمنیان و ایرانیان از قرن پنجم تا هجدهم (۱۹۶۳) پندنامه نوشیروان (۱۹۶۶) گئورگ دبیر پالاتی (۱۹۹۴) در جستجوی دست‌نوشته‌ها (۱۹۸۲) در جهان دستنوشته‌ها (۱۹۸۵) ایرانی‌تباران بنام ارمنستان منابع پیوند به بیرون افراد ایرانی ارمنی‌تبار اهالی ارمنی‌تبار تبریز اهالی تبریز ایران‌شناسان اهل ایران خاورشناسان اهل ارمنستان دانش‌آموختگان دانشگاه دولتی ایروان درگذشتگان ۱۳۷۶ درگذشتگان ۱۹۲۳ (میلادی) زادگان ۱۳۰۲ زادگان ۱۹۲۳ (میلادی) لغت‌شناسان اهل ارمنستان
یوست گیپرت (به ) (متولد ۱۲ مارس سال ۱۹۵۶ در شهر هاتینگن واقع در آلمان) دانشمند زبانشناس، قفقاز‌شناس و نویسندهای آلمانی است. وی هم‌اکنون استادتمام زباشناسی تطبیقی در دانشگاه گوته فرانکفورت می‌باشد. زندگی‌نامه در سال ۱۹۷۲ تحصیل دبیرستانی‌اش را در دبیرستان لایبنیتس شهر اسن در آلمان به پایان رسانید. از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۷ به تحصیل دانشگاهی در رشته‌های زبانشناسی تطبیقی، هندشناسی، ژاپن شناسی، و چین شناسی در دانشگاه شهر ماربورگ و برلین پرداخت. پس از اتمام تحصیل در سال ۱۹۷۷ به درجهٔ دکترای فلسفه با رساله‌ای در مورد ساختار نحوی مصدر در زبان‌های هندو اروپایی دست یافت. از سال ۱۹۷۷ تا سال ۱۹۹۰ سمت‌های گوناگون دانشگاهی از جمله سمت محقق، معاونت دانشگاه و استادی در دانشگاه برلین، وین و سالزبورگ را دارا بوده‌است. در سال ۱۹۹۱ به عنوان معاون در پروژه‌های تحقیقی دربارهٔ زبانشناسی رایانه‌ای در شرق‌شناسی به درجهٔ فوق دکترا در دانشگاه شهر بامبرگ آلمان نائل شد. تز کاری ایشان در این پایه وامواژه‌های ایرانی در زبانهای ارمنی و گرجی بود. یوست گیپرت از سال ۱۹۹۴ سمت استادی در رشتهٔ زبانشناسی تطبیقی در دانشگاه یوهان ولفگانگ گوتهٔ شهر فرانکفورت را داراست. از سال ۱۹۹۶ عضو میهمان آکادمی علوم "گلاتی" گرجستان است. از سال ۲۰۰۲ عضو کمیسیون "تورفان"، و از سال ۲۰۰۷ عضو مرکز "زبان" در آکادمی علوم برلین و براندنبورگ است. در سال ۱۹۹۷ به درجهٔ استادتمام افتخاری دانشگاه سولخان-سابا اوربلیانی تفلیس گرجستان نائل شد؛ و نیز در سال ۲۰۱۳ دکترای افتخاری دانشگاه شوتا روستاولی شهر باتومی گرجستان را دریافت کرد. از سال ۱۹۹۴ یعنی از زمانی که دارای کرسی پروفسوری دانشگاه گوته فرانکفورت در رشته زبانشنانی تطبیقی است، در کنار موضوعات تحقیقاتی خود چون زبانشناسی هندواروپایی ورده‌شناسی زبانی به تحقیق وسیعی در زمینه زبان‌شناسی تاریخی قفقاز نیز می‌پردازد. در این زمینهٔ علمی، چندین پروژهٔ بین‌المللی تحت سرپرستی ایشان در حال انجام است. به عنوان زبانشناس رایانه‌ای، سرپرستیِ پروژهٔ تیتوس را به عهده دارد که خود آن را در سال ۱۹۸۷ پایه‌گذاری کرده‌است. تمرکز تحقیقی و کاری این پروژه، ثبت و تدوین دستنوشته‌ها و متون کهن زبان‌های هندواروپایی و نیز زبان‌های همسایهٔ آنها به صورت دیجیتالی است. اولویتهای پژوهشی ایشان عبارتند از: زبانشناسی تطبیقی-تاریخی، رده‌شناسی زبانی، پیکرهٔ متنی (کورپوس) الکترونیکی، ثبت و ضبط چند رسانه‌ای زبان، و تحلیل الکترونیکی دستنوشته‌های کهن. علوم انسانی دیجیتال تیتوس، آرمازی، جی ان سی و لووه یوست گیپرت بنیانگذار و سرپرست پروژهٔ تیتوس (به ) است، پروژه‌ای که جمع‌آوری و ثبت دیجیتال متون و دست نوشته‌های کهن زبان‌های هندواروپایی و زبان‌های همسایهٔ آن را (از سال ۱۹۸۷) هدف خود قرار داده است. در سال ۱۹۹۹ یوست گیپرت پروژهٔ آرمازی (ARMAZI)(زبان‌ها و فرهنگهای قفقازی: ثبت و ضبط الکترونیکی) را بنیاد نهاد. هدف این پروژه جمع‌آوری و ثبت دیجیتال متون و دستنوشته‌ها به زبانهای قفقازی است. از بطن این پروژه، پروژهٔ جدیدی متولد شده‌است که پیکرهٔ زبانی (بدنهٔ زبانشناختی) ملی گرجی نام گرفته‌است. وی از سال ۲۰۱۰ ریاست بخش "علوم انسانی دیجیتال: پردازش و تجزیه و تحلیل ترکیبی پیکره های متنی"،در ایالت هسن آلمان را به عهده دارد که در اصل بخشی از پروژهٔ لووه (LOEWE) "پشتیبانی دولت برای توسعه پیشرفت علمی و اقتصادی" است. (پروژهٔ مشترک دانشگاه فرانکفورت بادانشگاه فنی شهر دارمشتات و نیز بنیاد آزاد آلمان / موزهٔ گوته شهر فرانکفورت) تحلیل الکترونیکی دستنوشته‌ها
1dd6685c-baa3-403e-8209-770702c0f4a5
داغستان
روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت، با رواج زبان عربی و فرهنگ کتابت عربی همراه بود. این امر انگیزه‌ای بود برای ساخت مکتب‌خانه‌ها و مدارس و یادگیری زبان قرآن و رواج ادبیات قرآنی. این دوره به چند مرحله تقسیم می‌شد. مرحله اول - قرون دهم تا پانزدهم که در آن زمان اسلام در داغستان رواج یافت؛ و همراه با دین اسلام، زبان عربی نیز در آنجا ریشه دواند. در این مرحله، دست‌نوشته‌هایی از شرق عربی به داغستان رسیدند. اما همزمان، داغستانی‌ها، نه تنها به مطالعه این دست‌نوشته‌ها می‌پرداختند، بلکه آن‌ها را رونویسی می‌کردند. به‌طور موازی یک مرحله دیگر جریان داشت: از قرن دهم داغستانی‌ها، دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود.
از قرن چندم داغستانی‌ها دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند؟
false
{ "answer_start": [ 594 ], "text": [ "دهم" ] }
دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود. اما از سوی دیگر در داغستان، نگارش به زبان‌های بومی منطقه ریشه ژرفی ندارد، به‌طوری که تا قرن هفدهم از وجود کتابخانه در داغستان ذکری به میان نیامده‌است. در سده نوزدهم بواسطه توجه شایان به مذهب و فعالیت فرقه نقشبندیه علاقه به سواد و کتابت و به خصوص قرائت متون مذهبی در داغستان فزونی گرفت. از قرار معلوم آوارها نخستین قوم داغستانی بودند که به فکر وضع خط افتادند و در سده هفدهم دو نوع خط برای زبان خود پدیدآوردند که یکی بر مبنای الفبای عربی و دیگری الفبای مخصوص آواری بود. با وجود این، کاربرد این خط‌ها اندک بود. به تاسی از اوارها قوم لاق در سده هجدهم، و قموق و درغه و لزگی در قرن نوزدهم زبان خود را به قید خط عربی درآوردند و آثار محدودی تألیف نمودند. زبان ترکی قموقی که به دلیل نفوذ قموق‌ها در قرن نوزدهم اعتباری یافته بود، در ابتدای حکومت شوروی به عنوان زبان ارتباطی سراسر داغستان نامزد شد، اما در این راه هرگز توفیقی بدست نیاورد. مناقشات قومی شمال قفقاز برای مدت ۲۰۰ سال دستخوش آشوب‌ها و بلاهای بسیاری بوده‌است و مردم به‌طور گسترده آسیب دیدگان اصلی بوده‌اند. بعد از جنگ‌های ۱۰۰ سالهٔ قفقاز، ۵۰ سال رکود دورهٔ تزاری و بیش از ۷۰ سال حکومت دوران شوروی، با فروپاشی شوروی مردم و اقوام قفقاز فرصتی برای ملی‌گرایی پیدا کردند. در ۱۹۹۱م. نیازی فوری برای تغییر احساس شد، زمانی که از سلطه روس‌ها رها شده، فرصتی بود برای ملل کوچک و تحت فشار که به جامعهٔ بین‌المللی بپیوندند. جمعیت‌شناسی اقوام اقوام قفقازی (شامل آوارها، دارگین‌ها و لزگی‌ها) حدود ۶۱ درصد، اقوام تُرک‌زبان (شامل قُموق‌ها، نوقایی‌ها و آذربایجانی‌ها) حدود ۲۱ درصد، لاک‌ها حدود ۶ درصد، تات‌ها ۴ درصد، روس‌ها نیز حدود ۴ درصد و تاباساری‌ها حدود ۳ درصد از جمعیت داغستان را تشکیل می‌دهند. مذهب مطابق با نتایج سرشماری سال ۲۰۱۲ میلادی، ۸۲٫۶ درصد از جمعیت داغستان را مسلمانان تشکیل می‌دهند که اکثراً سنی مذهب هستند و تعداد کمی هم شیعه مذهب هستند (حدود ۴ درصد یا جمعیتی ۸۰ هزار نفری مسلمانان را تشکیل می‌دهد). حدود ۲٫۴ درصد از مردم داغستان به کلیسای ارتدکس روسیه اعتقاد دارند. حدود ۱ درصد خود را مسیحی اعلام کرده‌اند. حدود ۲ درصد گفته‌اند که به پاگانیسم (باورهای قبیله‌ای چندخدایی) اعتقاد دارند. حدود ۸٫۶ درصد بیان داشته‌اند که چندان مذهبی نیستند و این در حالی است که ۲ درصد خود را بی‌خدا معرفی کرده و ۱٫۸ درصد نیز در یا در خصوص مذهب خود سکوت کرده‌اند یا از مذاهب دیگر هستند. ورزش داغستانی‌ها به شوخی می‌گویند که داغستان باید با توجه به جمعیت خود در رتبهٔ اول جدول مدال‌های المپیک قرار داشته باشد. حرفی که چندان هم بیراه نیست. در دو المپیک ۲۰۰۴ آتن و ۲۰۰۸ پکن ورزشکاران داغستانی در دو رشتهٔ کشتی آزاد و بوکس ۶ مدال طلا، ۳ نقره و چهار برنز دریافت کرده‌اند. کشتی در این منطقه ریشه تاریخی دارد. این منطقه در طول تاریخ شاهد تهاجمات متعددی بوده که باعث تکامل کشتی و هنرهای رزمی در آن شده‌است. اغلب پسرهای داغستانی از اوان کودکی دفاع از خود را می‌آموزند و هیچ
حدیقهٔ سنایی و بعد از آن در اشعار عطار نیشابوری و مولوی نمایان شد. سهروردی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم فلسفهٔ اشراق را با استفاده از آثار صوفیه، منابع فلسفهٔ یونانی و حکمت خسروانی پایه‌گذاری کرد. فلسفهٔ اشراق هم مبتنی بر استدلال عقلی و هم سیر و سلوک عرفانی است. او در صدد زنده کردن حکمت ایرانی در بین ایرانیانی بود که دین اسلام را پذیرفته بودند و ختم شدن حماسهٔ پهلوانی به حماسهٔ عرفانی یکی از ابعاد تحولی است که در این دوران به وقوع پیوست. با روی کار آمدن حاکمان سلجوقی و پس از آن ایلخانی — که علاقه‌ای به شعر نداشتند — سرودن مدیحه درآمدی برای شاعران ایجاد نمی‌کرد و در نتیجه، قصیده که قالب متداول مدح در دوران پیشین بود، کم‌کم اهمیت خود را از دست داد. در نقطهٔ مقابل، از آن‌جا که غزل قالب مناسبی برای بیان مضامین عارفانه و عاشقانه است، شاعران غزل‌سرا ظهور کردند و پایه‌های غزل استوارتر شد. سنایی نخستین شاعری است که به‌جد به سرودن غزل عارفانه و عاشقانه روی آورد و زمینه را برای تکامل آن در آثار شاعران بعد از خود، از جمله عطار، خاقانی، نظامی، سعدی، مولوی و حافظ فراهم کرد. از سوی دیگر، روزگار سعدی مقارن با متداول شدن سبک عراقی در ادبیات فارسی است. رواج سبک عراقی به اواخر قرن ششم هجری و روی کار آمدن سلجوقیان بازمی‌گردد. در این دوره بسیاری از حکما و ادبا به مناطق مرکزی و جنوبی ایران مهاجرت کردند که به عراق عجم شهرت داشت. این روند مهاجرت با هجوم مغول به ایران سرعت و شدت بیشتری گرفت. با انتقال کانون‌های تأثیرگذار بر زبان فارسی به مناطق مرکزی و جنوبی، زمینهٔ بروز تغییرات در سبک سخنوَری فارسی (که به سبک خراسانی مشهور بود) پدید آمد. در این دوران با نفوذ زبان عربی در زبان فارسی، بسامد استفاده از واژه‌ها و ترکیب‌های عربی در شعر و نثر فارسی بیشتر شد و نثر فنی متکلفانه نیز رواج پیدا کرد. کتاب مقامات حمیدی نمونه‌ای از این نوع نثر است. در قرن ششم، غلبهٔ زبان عربی بر فارسی به‌قدری زیاد شد که نویسندگان فارسی‌زبان به خلق آثار عربی روی آوردند و اگر هم به زبان فارسی می‌نوشتند، آن را با کلمه‌ها و ترکیب‌های عربی می‌آمیختند؛ به‌طوری‌که آثار این دوره پر از اشعار و اصطلاحات عربی و استدلالات قرآنی است. نویسندگان این عصر، در جستجوی سجع، به استفاده از واژگان نامأنوس روی آورده بودند و صفت جوهری نثر که انتقال مفهوم به ذهن خواننده است، بسیار کم‌رنگ شده بود. در سدهٔ هفتم هجری، از آن‌جا که حاکمان ایلخانی علاقهٔ زیادی به ثبت وقایع تاریخی داشتند، زمینهٔ گسترش تاریخ‌نگاری فراهم شد که از آن جمله می‌توان به جامع التواریخ و تاریخ جهانگشا اشاره کرد. زندگی در مورد زندگی سعدی اطلاعات قطعی بسیار کمی در دست است. حتی قدیمی‌ترین منابع، بسیاری از اطلاعات خود را از آثار خود او اقتباس کرده‌اند؛ اطلاعاتی که بسیاری از آن‌ها به لحاظ تاریخی غیرممکن‌اند و سعدی –شاید– به‌منظور تأثیر بیشتر کلام خود، آن‌ها را تغییر داده و با مبالغه و افسانه درآمیخته‌است. بنابراین، هنوز تصویر دقیق و منسجمی از زندگی سعدی وجود ندارد. به‌ویژه در مورد سال‌های پیش از سال ۶۵۵ و پس از ۶۸۰
این منطقه در طول تاریخ شاهد تهاجمات متعددی بوده که باعث تکامل کشتی و هنرهای رزمی در آن شده‌است. اغلب پسرهای داغستانی از اوان کودکی دفاع از خود را می‌آموزند و هیچ مراسمی در داغستان بدون مسابقهٔ کشتی انجام نمی‌شود. علاوه بر کشتی ورزشکاران داغستانی در رشته‌های رزمی، تیراندازی با تپانچه، سوارکاری و تیروکمان نیز در زمرهٔ ورزشکاران برتر دنیا قرار دارند. نظامی مرکز ناوگان دریای خزر متعلق به نیروی دریایی روسیه در بندر کاسپیسک در مخاچ قلعه قرار دارد. نگارخانه جستارهای وابسته شیخ شامل داغستانی شمخالات غازی قمق دربند داغستان؛ مرزبان شمالی ایران‌زمیننوشته حامد کاظم‌زاده برج و باروی دربند، شمالی‌ترین یادمان دوران ساسانی نوشته آناهیتا شاهرخی منابع پیوند به بیرون مجموعه هنر ایران در موزه ملی داغستان (ویدیو) میراث ایرانی در قفقاز - داغستان ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۲۱ (میلادی) قفقاز شمالی قفقاز کشورها و سرزمین‌های آواری‌زبان کشورها و سرزمین‌های روسی‌زبان منطقه‌های اروپا دارای زبان‌های رسمی چندگانه ناحیه فدرالی قفقازی شمالی
واله داغستانی علی‌قلی‌خان داغستانی، متخلّص به واله و معروف به شش انگشتی از شعرای قرن دوازدهم هجری قمری است زندگینامه واله داغستانی به سال ۱۱۲۴ هـ. ق . در اصفهان ولادت یافت و در زمان شاه سلطان حسین صفوی متولّد شد و پس از رفع فتنۀ محمود افغان از نزدیکان دربار شاه تهماسب دوم صفوی شد و چون نادرشاه افشار به سلطنت رسید وی برکنار شد و از غم فراق خدیجه سلطان، معشوقش که دختر عمویش بود به هندوستان مهاجرت کرد و در دربار محمد شاه هندی مقامی یافت و سرانجام به سال ۱۱۷۰ هـ. ق. در شاه جهان آباد هندوستان درگذشت. وی گذشته از دیوان اشعار فارسی و ترکی، تذکرۀ ریاض الشعرا مشتمل بر شرح حال دو هزار و پانصد تن شاعران را نیز تألیف کرده‌است. پانویس منابع لغتنامۀ دهخدا، ذیل واله داغستانی نگاهی به تذکرۀ ریاض الشعراء واله داغستانی|پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی واله داغستانی و ریاض الشعرا|پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی واله داغستانی|شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی دیوان واله داغستانی|کتابخانه، موزه، و مرکز اسناد شورای اسلامی اهالی اصفهان تذکره‌نویسان اهل ایران درگذشتگان ۱۱۷۰ (قمری) زادگان ۱۱۲۴ (قمری) شاعران فارسی‌زبان سده ۱۲ (قمری) شاعران مرد اهل ایران
اونگود، اونگوت () در زمان چنگیز خان (۱۱۶۲–۱۲۲۷) یک قبیله مردم ترک بودند که در شمال چین شمال چین، قزاقستان، قرقیزستان و مغولستان داخلی فعال بودند. جستارهای وابسته مسیحیت در میان مغولان دین در امپراتوری مغول یحبالله سوم منابع اقوام ترک‌تبار آسیا نسطوری
خمینی از تصمیم خود منصرف شد حضور هیئت اعزامی خلق عرب در تهران مهندس بازرگان در تلاش برای قانونی نمودن مطالبات گروه خلق عرب طی نامه‌ای از محمد طاهر آل شبیر خاقانی خواست تا هیئتی از منتخبان عرب خوزستان را جهت ارائه خواسته‌های خود و مذاکره با دولت موقت و لحاظ کردن این خواسته‌ها در قانون اساسی به تهران اعزام کند. در مورخه سوم اردیبهشت ۱۳۵۸و به دنبال دعوت رسمی نخست‌وزیر دولت موقت، «هیئت اعزامی خلق عرب مسلمان ایران» متشکل از سی نفر از روشنفکران عرب وارد تهران شدند تا ضمن مذاکره بامهندس بازرگان خواسته‌های خود را مطرح کنند. هیئت اعزامی ضمن مذاکره با دولت موقت با محمود طالقانی نیز دیدار و گفتگو کرد. در اوائل اردیبهشت ۱۳۵۸ «هیئت نمایندگان خلق عرب مسلمان ایران اعزامی به تهران» طی نامه‌ای خواسته‌های خود را در چندین بند اعلام نمود که شامل درخواستهای زیر بود: اعتراف به ملیت خلق عرب ایران و درج آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. تشکیل مجلس محلی در منطقه خودمختار که مسئولیت قانون‌گذاری محلی و نظارت بر اجرای قوانین را دارا باشد و مشارکت خلق عرب ایران در مجلس مؤسسان و مجلس شواری ملی و مشارکت در هیئت وزیران به نسبت جمعیت آن. تشکیل دادگاه‌های عربی زبان عربی زبان رسمی منطقه خودمختار باشد. آموزش به زبان عربی در مدارس ابتدایی و نیز آموزش فارسی همراه با عربی در مراحل دیگر آموزشی. تأسیس دانشگاه به زبان عربی و نیز توجه لازم برای استفاده از بورس‌های خارج از کشور جهت اعزام جوانان خلق عرب ایران. انتشار و چاپ کتاب و روزنامه به زبان عربی و ایجاد برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی به زبان عربی و مستقل از برنامه شبکه سراسری. اولویت استخدام در بخش دولتی و خصوصی با خلق عرب ایران و در مرحله بعد با دیگر اقلیت‌های ملی متولد و ساکن در منطقه خودمختار. تخصیص مقادیر کافی از درآمد نفت برای آبادانی منطقه. نامگذاری شهرها و روستاها بناهای تاریخی عربی آن‌ها که رژیم فاشیستی پهلوی آن‌ها را تغییر داده‌است. شرکت فرزندان خلق عرب در ارتش و نیروهای انتظامی محلی در چهارچوب منطقه خودمختار. تجدیدنظر در تقسیم اراضی، با رعایت اصل زمین از آن کسی است که آن را می‌کارد.</small> سفر هیئت اعزامی خلق عرب به تهران و برگزاری کنفرانس مطبوعاتی دربارهٔ اهداف و خواسته‌های خلق عرب بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های خارجی از جمله یونایتدپرس و رادیو لندن داشت. تقابل دو گروه در شانزدهم فروردین ۵۸، بدنبال تظاهراتی که به دعوت سازمان سیاسی خلق عرب ایران در پشتیبانی از ملت فلسطین و محکوم کردن موافقت‌نامه بگین - سادات در خرمشهر برگزار شد به سمت تظاهر کنندگان تیراندازی گشت که این تیراندازی متقابلاً توسط افراد سازمان سیاسی خلق عرب پاسخ گفته شد. در اثر این درگیری سه نفر مجروح شدند، پس از این حادثه اعلامیه‌ای توسط کانون نظامی- فرهنگی در خرمشهر منتشر شد. درحالی‌که عده‌ای براین عقیده بودند که در آن به شیخ شبیر و فرزندش اهانت‌هایی شده‌است. این اعلامیه که به اسم بازاریان خرمشهر منتشر شده بود خشم اکثریت مردم را اعم از فارس و عرب که شیخ شبیر خاقانی را به عنوان یک روحانی و مجتهد مبارز می‌شناختند برانگیخت و باعث تظاهرات و تجمع در مسجد امام صادق شد. تظاهر کنندگان ضمن محکوم کردن منتشر
عرب در آنجا ساکن شده بودند. در خود دربند ۲۴ هزار جنگجوی عرب با خانواده‌هایشان ساکن شده بودند. نادرشاه و داغستان داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند. قیام شیخ شامل روس‌ها پس از تصرف داغستان با قیام شیخ شامل داغستانی روبه‌رو شدند. او رهبر جنبش اسلامی داغستان در قرن نوزدهم میلادی و از قوم «آوار» بود. او در روستای کوهستانی گمری واقع در شمال شرق داغستان در ۱۲۱۲ ق/ ۱۷۹۷ به دنیا آمد. تولد شیخ شامل تقریباً با روی کار آمدن فتحعلی‌شاه در ایران هم‌زمان است. ایران که در دو جنگ پی در پی کل منطقه شمال رود ارس را به روس‌ها واگذار کرده‌بود دیگر توان مبارزه نداشت و پس از آن الحاق مجدد این منطقه به ایران آرزویی بیش نبود، ولی اهالی منطقه قفقاز و رهبر آنان شیخ شامل، به نبرد علیه روس‌ها ادامه دادند. جنگ‌های سی و پنج ساله شیخ شامل از مهم‌ترین رویدادهای این منطقه است. سرانجام مقاومت شیخ شامل به دلیل خستگی مردم شمال قفقاز، برتری کمی نیروی روس‌ها و برتری کیفی تسلیحات روس‌ها و حمایت نکردن قدرت‌های همسایه (ایران و عثمانی) درهم شکست. مرگ شیخ شامل در ۲۵ ذیقعده ۱۲۸۷ در مدینه عربستان اتفاق افتاد، ولی مقاومت‌های کوچک منطقه‌ای همچنان ادامه داشت هرچند روس‌ها منطقه قفقاز و جنوب آن تا مرز ایران را فتح کرده بودند. پیشینه ادبی روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت، با رواج زبان عربی و فرهنگ کتابت عربی همراه بود. این امر انگیزه‌ای بود برای ساخت مکتب‌خانه‌ها و مدارس و یادگیری زبان قرآن و رواج ادبیات قرآنی. این دوره به چند مرحله تقسیم می‌شد. مرحله اول - قرون دهم تا پانزدهم که در آن زمان اسلام در داغستان رواج یافت؛ و همراه با دین اسلام، زبان عربی نیز در آنجا ریشه دواند. در این مرحله، دست‌نوشته‌هایی از شرق عربی به داغستان رسیدند. اما همزمان، داغستانی‌ها، نه تنها به مطالعه این دست‌نوشته‌ها می‌پرداختند، بلکه آن‌ها را رونویسی می‌کردند. به‌طور موازی یک مرحله دیگر جریان داشت: از قرن دهم داغستانی‌ها، دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود. اما از سوی دیگر در داغستان، نگارش به زبان‌های بومی منطقه ریشه
واژگان ترکی () شامل بررسی ریشه واژگان زبان ترکی استانبولی است. در قرن نهم، ترکان اسلام آوردند و استفاده از الفبای عربی را شروع کردند. هنگامی که سلجوقیان در ایران حکومت می‌کردند، آنها برای استفاده رسمی و ادبی از زبان فارسی پذیرفته شدند، که در عین حال بسیاری از کلمات ارمنی و عربی را قرض گرفته بود؛ بنابراین زبان آن‌ها از واژگان سه زبان مختلف ترکی، عربی و فارسی استفاده می‌کرد. جستارهای وابسته زبان ترکی استانبولی ویکی‌پدیای ترکی زبان‌های ترکی‌تبار منابع زبان ترکی استانبولی
اولخونود () قبیله هوئلون، مادر چنگیز خان بود. آنها به چنگیز کمک کردند تا نایمان‌ها را شکست دهد. قوم اولخونود با قبیله قنقرات خویشاوندی نزدیک داشتند. نوادگان آنها هنوز در استان خاود مغولستان و در مغولستان داخلی چین زندگی می‌کنند. منابع مغول‌ها
تأثیر زبان عربی در اسپانیایی یکی از فرایندهای تاریخی شکل‌گیری فرهنگ و زبان اسپانیایی است چنان‌که مسلمان َعرب و بربر در شبه‌جزیرهٔ ایبری نزدیک به هشت قرن زندگی کردند به همین دلیل است که تأثیر زیادی بر روی زبان‌های بومی آنجا گذاشته باشند که کاستیل یکی از این زبان‌ها بود که پس از پیشرفت زبانی تبدیل به اسپانیایی کنونی بدل می‌شود. بسیاری از واژگان اسپانیایی ریشه عربی دارد که گستردهٔ آن ۲۵درصد کل واژگان اسپانیایی را دربر می‌گیرد. با توجه به موارد گفته شده می‌توان گفت انتشار واژگان عربی در زبان اسپانیایی که تاکنون ادامه دارد بیانگر میزان تأثیر عنصر عربی اسلامی است که تمدن اسلامی اندلس برجا گذاشته است. تأثیر پذیرفتن اسپانیایی از عربی قابل توجه بوده‌است، به‌ویژه در سطح واژه‌نامه‌ای که دلیل آن به سکونت اعراب در جنوب شبه‌جزیره ایبری بازمی‌گردد که حدود هشت قرن از ۷۱۱ تا اخراج موریسکوها در ۱۶۰۹ ادامه داشته است. تأثیر پذیرفتن از عربی در جنوب و شرق اسپانیا که امروزه با نام اندلس شناخته می‌شود بیشتر بوده زیرا که این منطقه‌ها شاهد تأسیس امارت قرطبه و پیش از آن نیز زیر سلطهٔ خلافت بی‌امیه در اندلس و ملوک الطوائف بوده‌است. دلیل گسترهٔ زبان عربی در اسپانیایی به رونق این زبان در اندلس و برخی دیگر از شهرستان‌های اسپانیا در طی ۷۸۱ سال بر می‌گردد که با فتح اندلس در سال ۹۲هـ برابر با ۷۱۱م آغاز شد و تا بعد از سقوط این شهر در ۸۹۷هـ برابر با ۱۴۹۲ ادامه یافت. مسلمانان در شبه‌جزیرهٔ ایبری تمدن جدیدی را به وجود اوردند که مایهٔ رونق علم و فن بود؛ و در عرصه‌های کشاورزی صنعت و معماری روش‌های جدیدی استفاده کردند به شکلی که دانشجویانی را از همه جای اروپا برای علم اموزی به سوی خود جذب می‌کرد. پانویس منابع <div class="reflist4" style="height: 220px; overflow: auto; padding: 3px" > ارتباط زبانی اسلام در اسپانیا زبان اسپانیایی زبان عربی واژه‌ها و عبارت‌های عربی
45990e3e-f811-4e90-91a5-61b92ba3494e
داغستان
روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت، با رواج زبان عربی و فرهنگ کتابت عربی همراه بود. این امر انگیزه‌ای بود برای ساخت مکتب‌خانه‌ها و مدارس و یادگیری زبان قرآن و رواج ادبیات قرآنی. این دوره به چند مرحله تقسیم می‌شد. مرحله اول - قرون دهم تا پانزدهم که در آن زمان اسلام در داغستان رواج یافت؛ و همراه با دین اسلام، زبان عربی نیز در آنجا ریشه دواند. در این مرحله، دست‌نوشته‌هایی از شرق عربی به داغستان رسیدند. اما همزمان، داغستانی‌ها، نه تنها به مطالعه این دست‌نوشته‌ها می‌پرداختند، بلکه آن‌ها را رونویسی می‌کردند. به‌طور موازی یک مرحله دیگر جریان داشت: از قرن دهم داغستانی‌ها، دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود.
روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا کی ادامه داشت؟
false
{ "answer_start": [ 45 ], "text": [ "قرن شانزدهم میلادی" ] }
از نظر تاریخی، داغستان متشکل از فدراسیونی از شاهزاده نشینان کوهستانی در بخش شرقی قفقاز شمالی بود. داغستان که در تقاطع تمدن‌های جهانی شمال و جنوب قرار دارد، صحنه تضاد منافع بسیاری از دولت‌ها و تا اوایل قرن نوزدهم بود که مهم‌ترین آن بین شاهنشاهی ایران و امپراتوری روسیه تزاری بود. پتر کبیر روسیه بخش‌هایی از داغستان را در لشکرکشی ایرانی خود در ۱۷۲۲–۲۳ تصرف کرد. سپس نادرشاه ایران در سال ۱۷۳۵ داغستان را به امپراتوری خود بازگرداند. روسها در ۱۸۰۶ میلادی منطقه را به‌طور غیررسمی تصرف کردند که منجر به جنگهای ایران و روس شد و در نهایت در سال ۱۸۱۳، به دنبال پیروزی روسیه در جنگ، ایران جنوب داغستان را با دربند، همراه با سایر مناطق در قفقاز، به موجب عهدنامه گلستان به روسیه واگذار کرد. نام کلمه داغستان ریشه ترکی و فارسی دارد و مستقیماً به «سرزمین کوه ها» ترجمه می‌شود. کلمه ترکی dağ به معنی کوه و پسوند فارسی استان. برخی از مناطق داغستان در زمان‌های مختلف به نام‌های لکیا، آواریا و تارکی شناخته می‌شدند. نام داغستان از نظر تاریخی به قفقاز شرقی اشاره دارد که توسط امپراتوری روسیه در سال ۱۸۶۰ گرفته شد و به استان داغستان تغییر نام داد. جمهوری خودمختار کنونی داغستان قلمرو بسیار بزرگتری را در بر می‌گیرد که در سال ۱۹۲۱ به عنوان جمهوری سوسیالیستی خودمختار شوروی داغستان با احتساب بخش شرقی استان ترک اوبلاست تأسیس شد. تاریخ دوران اولیه قلمرو داغستان از قدیم الایام محل سکونت انسان بوده‌است. قدمت لایه‌های اولیه سایت روباس-۱ در منطقه دربند به ۲٫۲ تا ۲٫۳ میلیون سال پیش بازمی‌گردد. سایت Mukhkai 2 لایه ۱۲۹ مربوط به ۲٫۵ تا ۱٫۹ میلیون سال پیش است، سایت Mukhkai 2 لایه ۸۰ به ۱٫۸ میلیون سال پیش بازمی‌گردد. تاریخ باستان کشاورزی و دامپروری همان‌طور که آکادمیک نیکولای واویلف ثابت کرد: «داغستان مستقیماً بخشی از مرکز منشأ غلات کشت شده بود» و بنابراین در باستانی‌ترین منطقه آسیای خاور نزدیک در شکل‌گیری یک اقتصاد تولید - کشاورزی و دامپروری. به عنوان مثال، بقایای یک سکونتگاه کشف شده در نزدیکی روستای چوخ (داغستان مرکزی) تأیید می‌شود که قدمت آن به ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد می‌رسد. استفاده از آهن قبلاً در طلوع «عصر آهن» - در نوبت هزاره II-I قبل از میلاد. ه. - مردم داغستان بر سلاح‌های آهنی تسلط یافتند، که بعداً به آنها اجازه داد تا در ارتباط نزدیک با مردمان نزدیک اورارتو، بدون موفقیت در برابر گسترش آشور مقاومت کنند (قرن IX-VII قبل از میلاد). دولت آلبانی آلبانیایی‌ها در میان متحدان ایران هخامنشی در نبرد گوگمل در قرن چهارم قبل از میلاد ذکر شده‌اند. ه. که در جناح خود توانستند سیستم مقدونی‌ها را بشکنند و اردوگاه اسکندر را غارت کنند. استرابون می‌نویسد که «آلبانیایی‌ها به ۲۶ زبان صحبت می‌کردند و چندین فدراسیون با پادشاهان خود تشکیل می‌دادند، اما اکنون یک پادشاه بر همه قبایل ایستاده‌است». قلمرو آلبانی قلمرو آلبانی قفقاز در طول روند تاریخی توسط محققان به روش‌های مختلف تعریف شد. سرافیم یوشکوف، مانند وی. قبایلی که در دشت‌های قفقاز شمالی زندگی می‌کردند. شهرهای آلبانی به گفته مورخ M. G. Magomedov: "بطلمیوس ۲۹ شهر و سکونتگاه بزرگ در آلبانی را ذکر می‌کند. چهار شهر بزرگ در میان آنها برجسته هستند: Teleba، در دهانه رودخانه Herr. گلدا - در دهانه رودخانه کسیا؛ آلبانا -
خانات آوار یک حکومت کوچک و مسلمان بود که مدتی طولانی کنترل مناطق غرب داغستان در قفقاز شمالی را از قرن سیزدهم تا نوزدهم میلادی در اختیار داشت. با سقوط دولت مسیحی سریرها در ابتدای قرن دوازدهم میلادی، آوارهای قفقاز تحت تاثیر موج اسلامی شدن قرار گرفتند. با هجوم مغولان به فرماندهی سبتای در سال ۱۲۲۲ میلادی منطقه، دچار درگیری و هرج و مرج نظامی شد. اگرچه آوارها متحد و حامی محمد خوارزمشاه در مبارزه و جنگ او با مغولان بودند سند تاریخی ای برای اثبات هجوم مغولان به سرزمین های آوارها در دست نیست. منابع انحلال‌های ۱۸۶۴ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در سده ۱۳ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای منحل‌شده در ۱۸۶۴ (میلادی) پادشاهی‌های گذشته در اروپا تاریخ داغستان خانات قفقاز شمالی خانات‌ها کشورهای پیشین در آسیا کشورهای پیشین در اروپا
جمهوری داغِستان (به معنی کوهستان) ، یکی از ۸۵ واحد فدرال کشور روسیه است. این واحد فدرال به صورت یک جمهوری اداره می‌شود. این واحد فدرال، در سواحل غربی دریای خزر و در قسمت شرقی ناحیه قفقاز واقع شده‌است. مرکز و بزرگ‌ترین شهر آن مَخاچ‌قلعه نام دارد که در سواحل دریای خزر بنا شده‌است. پس از شهر مخاچ‌قلعه، شهر دربند مهم‌ترین شهر این جمهوری به حساب می‌آید. داغستان حدود ۲٫۹ میلیون نفر جمعیت دارد. نیاکان مردم داغستان از اقوام مختلف اهل قفقاز هستند، به‌واسطهٔ حضور گروه‌های قومی بسیار گوناگون در این سرزمین به‌جز زبان روسی، به بیش از ۳۰ زبان محلی همانند ترکی آذربایجانی و زبان تاتی قفقاز و آواری نیز گفتگو می‌شود. نام داغستان از کلمهٔ ترکی «داغ» به‌معنای «کوه» و پسوند پارسی «ستان» که به معنای «کوهستان» است. در بخش جنوبی داغستان، رشته‌کوه قفقاز و در بخش شمالی، جلگهٔ خزر قرار دارد. از بخش مرکزی این جمهوری، رود ترک و رود سولاک عبور می‌کنند. دو رود اصلی آن که در کوه جریان دارند، سولاک در شمال و سامور در جنوب است. رشته‌کوه‌های سنگاووی و آندییسکی، مرزهای طبیعی داغستان را تشکیل می‌دهند. از نظر زبانی، داغستان منطقه‌ای بی‌نظیر در دنیاست که در آن، سه گروه زبانی یعنی قفقازی، آلتایی و هندواروپایی موجود است. زبان معیار داغستان، زبان روسی است که به‌طور رسمی استفاده می‌شود. شایان ذکر است که هر کدام از این قومیت‌ها معمولاً چند روزنامه به زبان بومی و حتی برنامهٔ تلویزیونی را به زبانِ خویش دارند. الفبای تمامی این زبان‌ها که در حدود ۵۰ زبان است، سیریلیک است. شهر دربند داغستان قرن‌ها شمالی‌ترین نقطه ایران و دژ مرزی شاهنشاهی ایران به‌شمار می‌آمد. شاهنشاهان ایران برای استوارتر ساختن این مرز، ایرانیان زیادی را از داخل کشور به منطقهٔ دربند کوچاندند. در مورد شهر دربند باید گفت که این شهر ایرانی، در دورهٔ اسلامی، با نام‌های «الباب» و «الابواب»؛ «باب»؛ «باب الابواب»؛ «دربند خزران»؛ «دربند شیروان»؛ «دربند خزر» و «دربند خزران»؛ و «باب الحدید» در منابع ضبط شده‌است و هم‌چنین ظاهراً «دمورقاپی» نام ترکی آن است که حمداللّه مستوفی از آن یاد کرده‌است. در آن دوره، بخش‌هایی از داغستان روند ایرانی‌شدن جمعیت و فرهنگ خود را تجربه می‌کردند. پس از فتح ایران توسط اعراب، عرب‌ها نیز همین رویه را پیش گرفتند. اعراب زیادی به دربند وارد شده و اسلام را در داغستان گسترش دادند. داغستان از مناطقی بود که در پی امضای عهدنامهٔ گلستان از ایران جدا شد. از دههٔ نود میلادی به این‌سو، داغستان در مقاطعی شاهد خیزش اسلام‌گراها، جدایی‌طلبان و هم‌چنین درگیری قومی بوده‌است. بیشتر خشونت‌های اخیر در داغستان توسط گروه جهادگرایان اسلامی موسوم به «جماعت شریعت» انجام شده که خواهان تأسیس یک امارت اسلامی در داغستان هستند. گروه‌های صوفی در داغستان هوادار ادامهٔ حکومت سکولار در این منطقه هستند و این باعث وجود تنش میان آن‌ها و گروه‌های سلفی شده‌است. جغرافیا جمهوری داغستان، جنوبی‌ترین بخش فدراسیون روسیه را تشکیل می‌دهد. مساحت داغستان حدود ۵۰٬۳۰۰ کیلومتر مربع است. داغستان در امتداد دریای خزر، حدود ۴۰۵ کیلومتر خط ساحلی دارد. بیشتر سطح داغستان از مناطق کوهستانی تشکیل شده‌است. رشته‌کوه قفقاز، بخش جنوبی داغستان را پوشانده‌است. بلندترین نقطه داغستان، کوه بازاردوز با ۴۴۷۰ متر ارتفاع است که در مرز با جمهوری آذربایجان قرار دارد و جنوبی‌ترین نقطهٔ روسیه
روایت توسط حامد محمد حارناتی عرب اسپانیایی تأیید شده‌است، که در سال ۱۱۳۰ گزارش داد که دربند با گروه‌های قومی زیادی، از جمله جمعیت زیادی فارسی‌زبان، سکنه شده‌است. تهاجمات اعراب در قرن هفتم، اعراب شروع به تصرف قفقاز شرقی کردند. در سال ۶۴۳ در زمان خلیفه عمر بن خطاب، اعراب به رهبری عبدالرحمن بن ربیع دربند و مناطق مجاور آن را تصرف کردند. در قرن هشتم، شاهزادگانی چون لکز، طبساران، گومیک، سریر و کیتاگ در کوهستان داغستان قرار داشتند. در دشت‌های شمالی داغستان شاهزاده تومان بود. در سال ۷۹۷ خزرها به اعراب حمله کردند. استقلال داغستان در قرن نهم در ارتباط با ناآرامی‌هایی که در خلافت آغاز شد، سریر استقلال یافت. شاه سریر در امور ایالت‌های تازه تأسیس شیروان و دربند دخالت می‌کرد و در جنگ‌های منطقه ای شرکت می‌کرد. تسلط ایرانیان و فتح روس‌ها همچنین بنگرید: ایران صفوی، ایران افشاریان، لشکرکشی نادر به داغستان، ایران قاجار، خانات قفقاز و خانات دربند نوشتارهای اصلی: جنگ‌های روسیه و ایران، عهدنامه گلستان، جنگ قفقاز و جنگ مرید در اوایل قرن شانزدهم، ایرانیان (در زمان صفویان) حکومت خود را بر این منطقه تحکیم کردند که تا اوایل قرن نوزدهم به‌طور متناوب ادامه داشت. در قرون شانزدهم و هفدهم، سنت‌های قانونی مدون شد و جوامع کوهستانی (جماعت‌ها) به میزان قابل‌توجهی از خودمختاری دست یافتند، در حالی که قدرت‌های کومیک (شمهال‌ها) پس از جنگ روسیه و ایران (۱۶۵۱–۱۶۵۳) با وجود روس‌ها درخواست حمایت از تزار کردند. روس‌ها در قرن هجدهم، زمانی که پتر کبیر، داغستان دریایی را در جریان جنگ روسیه و ایران (۱۷۲۲–۱۷۲۲) تصرف کرد، تسلط خود را در منطقه تقویت کردند - اگرچه این سرزمین‌ها در سال ۱۷۳۵ به موجب عهدنامه گنجه به ایران بازگردانده شد. قرن هجدهم نیز شاهد ظهور مجدد خانات آورستان بود که حتی در زمان لشکرکشی داغستان نادرشاه ایران توانست حملات نادرشاه ایران را دفع کند و خراجی را بر شیروان و گرجستان تحمیل کند. از سال ۱۷۴۷، بخش تحت حاکمیت ایران داغستان از طریق خانات دربند اداره می‌شد که مرکز آن دربنت بود. لشکرکشی ایرانی در سال ۱۷۹۶ منجر به تصرف دربند توسط روسیه شد. با این حال، روس‌ها بعداً به دلیل مشکلات داخلی دولت مجبور به عقب‌نشینی از کل قفقاز شدند و این امکان را برای ایران/ایران فراهم کرد تا این قلمرو را پس بگیرند. در سال ۱۸۰۶ خانات تحت کنترل روسیه قرار گرفت، اما تنها پس از جنگ روسیه و ایران (۱۸۰۴–۱۸۱۳) بود که قدرت روسیه بر داغستان زمانی که ایران به‌طور رسمی این سرزمین را به روسیه واگذار کرد، تأیید شد. در سال ۱۸۱۳، به دنبال پیروزی روسیه در جنگ، ایران قاجار مجبور شد که جنوب داغستان را با دربند، همراه با سایر مناطق در قفقاز، به موجب عهدنامه گلستان به روسیه واگذار کند. معاهده ۱۸۲۸ ترکمنچای به‌طور نامحدود کنترل روسیه بر داغستان را تحکیم کرد و ایران را از معادلات نظامی منطقه حذف کرد. جستارهای وابسته جنگ قفقاز امارت قفقاز سریر منابع "رسول ماگومدوف، آرسن ماگومدوف" گاهشماری تاریخ داغستان // universalinternetlibrary.ru Alkadari G. E. "Asari Dagestan" - ماخاچکالا، ۱۹۲۹. "Gadzhiev A.S". نقش مردم روسیه در سرنوشت تاریخی مردم داغستان - ماخاچکالا، ۱۹۶۴. "Gadzhiev B.G". نقش روسیه در تاریخ داغستان - ماخاچکالا، ۱۹۶۵. "Gadzhiev V. G." داغستان به عنوان بخشی از روسیه: ریشه‌های تاریخی دوستی بین
عرب در آنجا ساکن شده بودند. در خود دربند ۲۴ هزار جنگجوی عرب با خانواده‌هایشان ساکن شده بودند. نادرشاه و داغستان داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند. قیام شیخ شامل روس‌ها پس از تصرف داغستان با قیام شیخ شامل داغستانی روبه‌رو شدند. او رهبر جنبش اسلامی داغستان در قرن نوزدهم میلادی و از قوم «آوار» بود. او در روستای کوهستانی گمری واقع در شمال شرق داغستان در ۱۲۱۲ ق/ ۱۷۹۷ به دنیا آمد. تولد شیخ شامل تقریباً با روی کار آمدن فتحعلی‌شاه در ایران هم‌زمان است. ایران که در دو جنگ پی در پی کل منطقه شمال رود ارس را به روس‌ها واگذار کرده‌بود دیگر توان مبارزه نداشت و پس از آن الحاق مجدد این منطقه به ایران آرزویی بیش نبود، ولی اهالی منطقه قفقاز و رهبر آنان شیخ شامل، به نبرد علیه روس‌ها ادامه دادند. جنگ‌های سی و پنج ساله شیخ شامل از مهم‌ترین رویدادهای این منطقه است. سرانجام مقاومت شیخ شامل به دلیل خستگی مردم شمال قفقاز، برتری کمی نیروی روس‌ها و برتری کیفی تسلیحات روس‌ها و حمایت نکردن قدرت‌های همسایه (ایران و عثمانی) درهم شکست. مرگ شیخ شامل در ۲۵ ذیقعده ۱۲۸۷ در مدینه عربستان اتفاق افتاد، ولی مقاومت‌های کوچک منطقه‌ای همچنان ادامه داشت هرچند روس‌ها منطقه قفقاز و جنوب آن تا مرز ایران را فتح کرده بودند. پیشینه ادبی روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت، با رواج زبان عربی و فرهنگ کتابت عربی همراه بود. این امر انگیزه‌ای بود برای ساخت مکتب‌خانه‌ها و مدارس و یادگیری زبان قرآن و رواج ادبیات قرآنی. این دوره به چند مرحله تقسیم می‌شد. مرحله اول - قرون دهم تا پانزدهم که در آن زمان اسلام در داغستان رواج یافت؛ و همراه با دین اسلام، زبان عربی نیز در آنجا ریشه دواند. در این مرحله، دست‌نوشته‌هایی از شرق عربی به داغستان رسیدند. اما همزمان، داغستانی‌ها، نه تنها به مطالعه این دست‌نوشته‌ها می‌پرداختند، بلکه آن‌ها را رونویسی می‌کردند. به‌طور موازی یک مرحله دیگر جریان داشت: از قرن دهم داغستانی‌ها، دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود. اما از سوی دیگر در داغستان، نگارش به زبان‌های بومی منطقه ریشه
حکومتی بود مستقل به مرکزیت غازی قمق که از قرن سوم هجری به مدت هفت قرن بر سرزمین لاک‌ها که امروزه جزئی از داغستان است سیطره داشته‌است. در قرن نهم هجری این حکومت شامل مناطقی از شمال جمهوری آذربایجان امروزی، جنوب داغستان، چچنستان و قسمتی از کاباردیا بوده‌است. پایتخت شمخالات در قرن هشتم تا هفدهم میلادی در داغستان بود. در قرن هشتم تا هفدهم پایتخت در قمق بود و در قرن دوازدهم غازی قمق نام گرفت. در سدهٔ پانزدهم دیگر مراکز سیاسی شمخالات بویناک، تارکی، اندیری و چند شهر دیگر بودند. تاسیس شمخالات، سدهٔ ۸ تا ۱۲ میلادی عرب‌ها در قمق در میانه سده هفتم خلافت عباسی در پی گسترش خود به سوی شمال اقدام به تصرف داغستان کرد. در آغاز سدهٔ هشتم در نبردی قمق به تصرف درآمد و در پی آن لاک‌ها مجبور به اتحاد با عرب‌ها علیه خزرها شدند. مشهور است که هنگام پیروزی خزرها بر عرب‌ها، عرب‌ها اختیار داغستان را از کف داده و لاک‌ها سپس با خزرها متحد شدند. عرب‌ها ناچار شدند دوباره داغستانی‌ها را مطیع خود کنند. ورود مسلم ابن عبدالملک در سال ۷۳۴ فرمانده ارتش مسلمانان مسلم بن عبدالملک پس از یکی از پیروزی‌هایش در داغستان چند حاکم را منصوب نمود. یکی از آنان شهبال قمق بود. بارتولد و پالیفکتف شهبال را با شمخال مرتبط و هر دو را به معنی حاکم قمق می‌دانند. عباسقلی‍آقا باکیخانف می‌نویسد: در سال ۷۳۴ هشام برای اداره ارمنستان، آذربایجان و شیروان برادرش ابومسلم را منصوب کرد و ۲۴ هزار سوری و عرب را به همراه او گسیل داشت تا با کمک آنها شرایط را برای داغستان آماده نماید...ابومسلم به دربند رسید و دیوار و استحکامات آن را ویران نمود. ابومسلم بن عبدالملک روانه قمق شد... مسجد جامع و دیگر ساختمان‌هایی که به وسیلهٔ او در شهر قمق ساخته شد هنوز پابرجا هستند. او شهبال ابن عبدالله را به عنوان حاکم منصوب نمود. ورود مروان بعدها قمق از حکومت عرب‌ها جدا شد، احتمالاً با پشتیبانی همسایگان خود سریرها و خزرها. الکوفی می‌گوید: سردار عرب مروان ابن محمد در سال ۷۳۸ از رود کورا گذشت و به سوی شهر شکی روان شد. از شکی او به سوی سرزمین سریرها روان شد و خود را به دژ بلال رسانید و یک ماه تمام آن را محاصره کرد. پس از آن مروان به سوی دژ دیگری به نام آمیک روان شد و آن را محاصره نمود. مدافعان دژ آمیک سرسختانه با آنها مبارزه کردند. ولی مروان بر آنها پیروز شد. خبر پیروزی مروان به حاکم سریر رسید. حاکم سریر فرار کرد تا این که به دژ خایزاج رسید. مروان ابن محمد دژها را یکی پس از دیگری فتح کرد. سپس بازگشت و در شهر باب مستقر شده. در دربندنامه نوشته شده‌است که در سال ۷۳۸ مروان امیرنشین داغستان کوهستانی را برچیده و قمق، گوبچی، قیطاق، تبرسران، کوران، روتول، زیخور و آوار باید به دربند خراج می‌دادند. مسجد جامع در سال ۷۷۷ مسجد جامع قمق ساخته شد که در آن کتیبه‌ای با این مضمون نوشته شده‌است: "در سال ۱۶۰ هجری (۷۷۷ میلادی) برای سپاس از خدای قادر متعال ساخته شد." تجزیهٔ خلافت عباسی در سدهٔ نهم میلادی خیزش ضدعربی بابک خرمدین موجبات تجزیه خلافت عباسی را فراهم نمود. حکومت اسلامی در داغستان کوهستانی رو
کُرغُند روستایی در دهستان کرغند بخش نیمبلوک شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۳۲۵۳ نفر (در ۹۴۱ خانوار) بوده‌است. منابع روستاهای شهرستان قائنات
تیغیه روستایی است که در استان اردبیل، شهرستان نمین، بخش ویلکیج، دهستان ویلکیج جنوبی قرار دارد. جمعیت بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت این روستا ۲۱۵ نفر با ۴۴ خانوار بوده‌است. منابع روستاهای شهرستان نمین مختصات نیازمند به بازبینی
کوندر، روستایی از توابع بخش طاغنکوه شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی ایران است. جمعیت این روستا در دهستان طاغنکوه شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۵ نفر (۱۲خانوار) بوده‌است. جستارهای وابسته فهرست روستاهای ایران منابع کوندر
آلاداغلو روستایی از توابع بخش بشاریات شهرستان آبیک در استان قزوین ایران است. جمعیت این روستا در دهستان بشاریات شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده‌است. منابع الاداغلو
accb4d06-c5a9-4712-8f81-524dc6163414
داغستان
داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند.
شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی کدام شهر بود؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "داغستان" ] }
اهل حرفه را از شهرهای فتح شده به پایتخت خود، سمرقند می‌فرستاد. با وجود تمام خشونت و آسیب‌های وارد شده به ایران، ایلخانان و تیموریان به مرور زمان، روش زندگی و فرهنگ ایرانیان را فرا گرفتند و امپراتوری خود را با فرهنگ ایرانی احاطه کردند. بعد از مرگ تیمور و بی‌ثباتی حکومت جانشینانش، جهانشاه از قبیلهٔ ترکمان قره‌قویونلو ظهور کرد که در طی بیست سال بر بخش‌هایی از ایران حکومت شد اما نهایتاً از اوزون حسن، رهبر قبیلهٔ ترکمان رقیب به نام آق‌قویونلو، شکست خورد و حکومت سلسله‌اش رو به تضعیف رفت. مانند قره‌قویونلوها، سلسلهٔ آق‌قویونلو نیز بعد از مرگ رهبرشان اوزون حسن و در اثر اختلافات داخلی فرو پاشید تا اینکه نهایتاً شاه اسماعیل صفوی بازمانده‌های آنها و تیموریان را از بین برد. دوران مدرن نخستین و ایران مدرن صفویان در دههٔ ۱۵۰۰ م، شاه اسماعیل یکم از اردبیل، توانست ایرانیان را زیر پرچم ایران صفوی، حکومتی مستقل، متحد سازد. اقدامات صفویان در تاریخ ایران اهمیت بسیاری دارد؛ شاهان صفوی که بر اتحاد ایرانیان باور داشتند، اقتدار خود را در تمام سرزمین‌های ایرانی به اثبات رسانده، بر هویت ایرانی تأکید و مذهب شیعه را رسمی کردند. تغییر مذهب ایرانیان از سنی به شیعه با اجبار صفویان انجام شد که ایران را به مرکز این مذهب در جهان تبدیل کرد و سدی شد در برابر نفوذ دیگر مسلمانان بر مردم ایران. این مجموعه تصمیمات شاهان صفوی، میان ایران و عثمانی رقابت‌های منطقه‌ای و ایدئولوژیکی به وجود آورد که به جنگ‌های ایران و عثمانی منجر شد. در دوران حکومت ۴۲ سالهٔ شاه عباس یکم، از حدود ۱۵۸۷ م، ایران صفوی توانست به اقتدار رسیده و پیشرفت کند؛ اگرچه در اوایل حکومت وی، ایران در هرج و مرج بود و یکپارچگی ایران، از سوی عوامل داخلی و خارجی، تهدید می‌شد که با سیاست و قاطعیت شاه عباس، این تهدیدات رفع شدند. در دوران شاه عباس یکم که سیاستمدار و سرداری توانا بود، ایران، آرامش و امنیت را تجربه کرد؛ سازندگی، بازرگانی و تولید، مورد توجه وی بودند و شخص شاه به سیاست اقتصادی اهمیت می‌داد. پس از شاه عباس، نشانه‌های زوال حکومت صفوی نمایان شد. هرچند که ایران از نتایج اقداماتش تا دوران شاه سلیمان سود می‌برد؛ افت شدید حکومت صفوی، در همین دوران (اواخر سدهٔ ۱۶۰۰ م) آغاز شد. هوتکیان افغان در سال ۱۷۲۲ م اصفهان را محاصره کرده، سلطان حسین را شکست و نظم صفوی را پایان دادند. پس از این، عثمانی و روسیه توانستند بخش‌های قابل توجهی از ایران را در اختیار بگیرند. افشاریان نادرشاه، بنیان‌گذار افشاریان، از خراسان، در سال ۱۷۲۹ م افغان‌ها را شکست داد و پیروی آن، عثمانی و روسیه را از سرزمین‌های ایرانی بیرون راند. وی در دوران صفوی، در نبردهایی مانند جنگ با ازبک‌ها، نخبگی خود را در جنگاوری اثبات کرده بود و سپس با پیروزی‌های قاطع در برابر عثمانی و دیگر دشمنان خارجی، استقلال ایران را بازیابی کرد. در دههٔ ۱۷۳۰ م که دیگر ایران، استقلال خود را بازیافته بود، فتوحات نادرشاه با حمله به هند ادامه یافت. همچنین نادر به رسمیت‌گیری مذهب جعفری پرداخت. در دوران او در برهه‌هایی نیز به دلیل کمبود بودجه، مالیات سنگینی وضع می‌شد که گاه با شورش همراه بود. در دوران نادرشاه، ایران به گسترده‌ترین حالت
شیعیان اعم از شیعه دوازده‌امامی و غیر آنان، همواره در حکومت‌های پیش از صفوی سرکوب و مورد تهدید بوده‌اند. تا پیش از سر کار آمدن صفویان، شیعیان همواره با حکومت‌هایی که مذهب رسمیشان سنی بوده‌است، در کشاکش‌های سیاسی و اعتقادی بودند. همین امر سبب شده بود تا شیعیان در نقاط مختلف، دست به مبارزه با حکومت‌های وقت از جمله ایلخانی، تیموری، غزنوی، عباسی و اموی ببرند. از معضلات شیعه در دوران‌های پیش از عصر صفوی، برگزاری مراسمات جماعتی همچون نماز جمعه و نماز عید بوده‌است. شیعیان به جهت عقایدشان مورد غصب حکومت‌های سنی بودند و به جهت سیاسی بودن منصب امامت جمعه در حکومت‌ها، از این فعالیت، بی بهره بودند. آنان همچنین به جهت اعتراض به غصب شدن حق خلافت و حکومت توسط سنیان، در نماز جمعه آنان شرکت نمی‌کردند. با روی کار آمدن صفویه، به مرور زمان، نقاط مرکزی ایران به تشیع گرایش پیدا کردند و مسئله اقامه نماز جمعه از جانب شیعیان مورد توجه و اهمیت قرار گرفت. پیش زمینه شاهنشاهی صفوی، یکی از بزرگترین شاهنشاهی‌های ایران پس از حمله اعراب بود که از سال ۱۵۰۱ تا ۱۷۳۶ میلادی توسط دودمان صفوی حکمرانی می‌شد. تغییر مذهب ایرانیان از تسنن به تشیع در طی سده‌های شانزدهم تا هجدهم میلادی در زمان حکمرانی سلسله صفویه به‌طور گسترده به وقوع پیوست دوره صفوی از مهم‌ترین دوران تاریخی ایران به‌شمار می‌آید، چرا که با گذشت هشتصد و پنجاه سال پس از نابودی شاهنشاهی ساسانی برای اولین بار یک دولت متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی نماید. پس از اسلام، چندین پادشاهی ایرانی مانند طاهریان، صفاریان، سامانیان، غوریان، زیاریان، بوییان، سربداران و مظفریان روی کار آمدند، اما هیچ‌کدام نتوانسته بودند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و میان تمام نواحی جغرافیایی ایران در آن دوران یکپارچگی پدیدآورند. در این دوره روابط ایران و کشورهای اروپایی به دلیل دشمنی امپراتوری عثمانی با صفویان و نیز جریان‌های بازرگانی، (به ویژه داد و ستد ابریشم از ایران) گسترش فراوانی یافت. در دورهٔ صفوی (به ویژه نیمهٔ نخست آن)، جنگ‌های بسیاری میان ایران با امپراتوری عثمانی در غرب و با ازبک‌ها در شرق کشور رخ داد که علت این جنگ‌ها جریان‌های زمینی و دینی بود. شکوفایی علمی در عصر صفویه، عالمان دینی شیعه، این فرصت را یافتند تا آزادانه به فعالیت‌های علمی و تبلیغاتی خویش بپردازند. این فعالیت‌ها با حمایت‌های بی‌دریغ پادشاهان شیعه صفوی همراه بود و این اتفاق در تاریخ حیات سیاسی ایران پس از اسلام بی نظیر بود. در این دوره، به جهت باور پادشاهان صفوی به تشیع دوازده‌امامی، عالمان شیعه دوازده‌امامی، قدرت بسیاری یافتند تا جایی که در اواخر عصر صفوی، ملا محمدباقر رئیسی، به عنوان ملاباشی، همه‌کاره حکومت صفوی شده‌بود و پس از مرگ او، حکومت صفوی کمتر از ۱۱ سال توانست دوام یابد. در این دوران، به جهت نبود نظام علمی برای شیعه دوازده‌امامی، و همچنین در دسترس نبودن آثار علمی شیعه، عموم جامعه از مسائل مذهب شیعه جعفری، آگاهی زیادی نداشتند. در عصرهای پیش از صفویه، با تلاش بزرگان شیعه دوازده‌امامی چون ابن طاوس، محقق حلی، علامه حلی و شمس‌الدین عاملی؛ سرزمین‌های عربی از جمله بحرین، جبل عامل و چند شهر در عراق، مرکزیت علمی شیعیان دوازده امامی محسوب می‌شد.
استان اصفهان ۱۵ حوزه برای انتخابات مجلس دارد که در مجموع ۱۹ نماینده را در بر می‌گیرد. پی‌نوشت و منبع حوزه‌های انتخابیه استان اصفهان حوزه‌های انتخابیه مجلس شورای اسلامی
اشتهار و اهمیت اردبیل تنها از آن جهت نیست که چند تن از پادشاهان ایران آن شهر را قرارگاه خود ساختند، بلکه از آن لحاظ است که سر حلقه فرقه صفویه، شیخ صفی‌الدین، از این جا برخاست و در همین‌جا به خاک سپرده شد. با ظهور شیخ صفی‌الدین و خاندان صفوی، اردبیل اعتبار ویژه‌ای یافت، به‌طوری‌که این شهر در زمان تیمور، دارالارشاد و در زمان سلاطین صفوی با عنوان دارالامان از جایگاه خاصّ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار گردید. حکومت صفوی بسیاری از هرج و مرج‌ها را که در ایران وجود داشت، برانداخت و یک حکومت دینی و مذهبی را پایه‌گذاری کرد که به گفته بسیاری از کارشناسان تاریخ، تشکیل دولت یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ ایران به‌شمار می‌آید. واژهٔ اردبیل واژه‌ای اوستایی است که از دو کلمه آرتا (مقدس) و ویل (شهر) به معنی شهر مقدس ترکیب شده‌است. وسعت این شهرستان ۳۸۱۰ کیلومتر مربّع است و چهرهٔ عمومی شهرستان اردبیل متأثّر از ارتفاعات کوهستان‌های سبلان، تالش و بزغوش است که این عوامل طبیعی سبب محصور شدن آن شده‌اند. اردبیل از مناطق با اهمیت ایران به‌شمار می‌آید و دارای آثار و ابنیه تاریخی و جاذبه‌های طبیعی بسیار زیادی است. مدخل حکومت صفویان را شاید به جرأت بتوان اولین حکومت ایدئولوژیکی به حساب آورد که بنای حکومت خود را بر باورهای صوفی گرایانه قرار داده و از این راه استفاده فرآوان بردند. رهبران اولیه نهضت صفویه و بعدها به میزان کمتری، پادشاهان بعدی، در نزد طرفداران خودشان مقام والای معنوی داشتند. آن‌ها به عنوان مرشد کامل برای خود تصویری معنوی و خدایی ساخته بودند که باعث می‌شد، پیروانشان نسبت به آن‌ها سرسپردگی کامل داشته باشند. از طرف دیگر پادشاهان اولیه صفوی سعی نمودند، از تشکیلات عظیمی که بر اساس باورهای صوفیانه در خانقاه و رباط‌ها شکل گرفته بود، به عنوان نیرویی منسجم و تشکیلاتی برای پیشرفت کارهای تبلیغاتی و حتی نظامی استفاده نمایند. در رأس این تشکیلات عظیم، مقام معنوی خلیفه الخلفا قرار داشت که در نظر صوفیان از اهمیت فراوانی برخوردار بود. این مقام معنوی که بعدها وجودش در تشکیلات حکومت صفوی غیرقابل انکار بود، در طول دوران طولانی حکومت صفویان دچار حوادث و فراز و نشیب‌های گوناگونی شد. در سده‌های اولیه دوران اسلامی اردبیل در زمان حمله اعراب مقرّ مرزبان آذربایجان بوده و حذیفه بن یمان، سردار عرب آن را در سال ۲۲ه‍.ق /۶۴۳. م، به صلح گشود. در این دوره، اردبیل مرکز آذربایجان بود و از میانه تا باجروان در کنار رود ارس و شهر شیز نزدیک مراغه جزو این ایالت محسوب می‌شد. پس از چندی حذیفه به دستور عمر بن خطّاب عزل شد و عتبه بن فرقد به جای او منصوب گشت. در زمان او، مردم اردبیل علیه اعراب شورش کردند. عتبه بن فرقد چون به اردبیل رسید با شورشیان جنگید و بر آن‌ها پیروز شد و غنایم بسیاری از آن‌ها گرفت. در زمان خلافت علی، ولایت آذربایجان نخست با سعید بن ساریه خزاعی و سپس با اشعث بود. در زمان ولایت اشعث، اکثر مردم آذربایجان اسلام آورده بودند و قرآن می‌خواندند. او گروهی از اعراب اهل عطا و کسانی که از بیت‌المال حقوق سالانه می‌گرفتند را در اردبیل سکونت داد و به آنان دستور داد که مردم این سامان را به اسلام دعوت
۷۱–۷۰ با بیشترین مقدار بارندگی ۴۶۴ میلیمتر و سال زراعی ۷۶–۷۵ باکمترین مقدار بارندگی ۱۹۴ میلی‌متر ثبت و گزارش شده استمتوسط سالیانه دمای شهر تفرش ۱۳/۴ درجه سانتی گراد و ماه مرداد با میانگین۲۶/۶ درجه سانتی گراد گرمترین ماه و ماه بهمن با میانگین ۰/۹ درجه سانتی گراد سردترین ماه سال می‌باشد. میانگین سالانه رطوبت شهر تفرش ۴۶ درصد می‌باشد که دی ماه بامیانگین ۶۵٪ مرطوبترین ماه و ماه تیر و مرداد با میانگین ۲۸٪ خشکترین ماه سال می‌باشد. میانگین تبخیر سالانه ۱۹۸۲/۲ میلیمتر و بیشترین تبخیر ماهانه نیز در ماه مرداد ۴۰۹/۲ میلیمتر صورت می‌گیرد. طول دورهٔ خشکی تفرش ۱۵۰ روز، از اوایل خرداد تا اوایل آبان است، دورهٔ اوایل اسفند تا اوایل اردیبهشت بیشترین بارندگی سالانه را دارد. باد غالب تفرش غربی (۲۷۰ درجه) می‌باشد و بیشترین سرعت باد وزیده شده به میزان ۹۰ کیلومتردر ساعت در ماه بهمن ۱۳۸۲ گزارش شده‌است. اقلیم تفرش بر مبنای روش دومارتن نیمه خشک و بر مبنای روش آمبرژه نیمه خشک و سرد می‌باشد. تاریخچه محدوده فعلی تفرش جز متصرفات هخامنشیان، مادها و اشکانیان بوده از دوره ساسانیان گورهای حوض گونه زرتشتیان و بعضی دژها به یاد مانده‌است و بعد از آن در زمان طاهریان و صفاریان و سامانیان و آل بویه و غزنویان نیز با وجود عدم وجود آثار، جزو متصرفات آن به‌شمار می‌رفته در دورهٔ ساسانیان جزئی از حصهٔ قباد بوده‌است. و در دورهٔ خلافت عمر و هم‌زمان با فتح اصفهان، کاشان و قم شهر تفرش نیز توسط «مالک بن عام اشعری» فتح شد. در کتب جغرافیایی پس از اسلام، این شهر جزء ولایت کوهستان یا جبال یا عراق عجم آمده‌است. اما تا سالیان بعد، عدهٔ زرتشتیان در تفرش بسیار بوده‌اند. در دوره سلجوقیان نام تفرش به صورت طبرس رواج پیدا کرد و برخی از بزرگان و ادبا خود را به آن منسوب و مقلب نمودند. اینگونه اسلام در آنجا همه گیر شد که به‌طور مثال کنیه طبرسی ویژه رجال شیعه بوده و مورد اصلی آن نیز کتب امامیه است و این انتساب با این که از عدد انگشتان دست تجاوز نمی‌کند، مشخص‌کننده نفوذ امامیه در تفرش و رواج آن از دیرباز است. پس از درگذشت فاطمه معصومه در قم و تبدیل شدن قم به یکی از مراکز مهم شیعه، تشیع به تفرش راه می‌یابد. چنان‌که حمدالله مستوفی در سدهٔ هشتم، آن را شهری شیعه‌نشین معرفی می‌کند. در دوره خوارزمشاه تفرش دهستان در محدوده اقلیم عراق عجم (اراک) بوده‌است و در فاصله سال‌های ۷۴۰–۸۳۸ در حدود متصرفات آل جلایر محسوب می‌شده‌است. از مغولان و تیموریان هیچ اثری در تفرش دیده نمی‌شود در اوایل دورهٔ صفویه تفرش از شکارگاه‌های سلطنتی شاهان صفوی شمرده می‌شده‌است. در زمان حکومت شاه عباس اول عده‌ای از سادات تفرش به دربار صفوی راه‌یافتند. این شاخه از سادات که به سبب در دست داشتن مهر سجاد معروف به میر مُهردار بودند، تا اواخر دورهٔ صفوی و تا زمان شاه سلطان حسین منصب مُهرداری شاهان صفوی را حفظ کردند. تفرش در روزگار صفویه به ویژه پادشاهی شاه عباس بزرگ رو به آبادانی نهاده‌است ومردم تفرش با انجام خدمات برجسته در دستگاه‌های حکومت صفوی نفوذ نمود تفرش در ایام سلطنت افشاریان تا سال ۱۲۱۸ جزو متصرفات ایشان بوده‌است تختگاه زندیان شیراز و خاک تفرش در آن روزگار جزء متصرفات آنان
جانیان یا اشترخانیان نام سلسله‌ای است که در قرن‌های ۱۷ و ۱۸ میلادی مقارن ۱۰۰۷ تا ۱۱۹۹ که بر مناطق بخارا و ماوراء النهر حکومت می‌کردند. نسب این سلسله به جان بیک یا جانی بیک، پسر یارمحمد، می‌رسد. یارمحمد امیرزاده‌ای از خانات اَسْتَراخان/هشترخان (حاجی طرخان) و از اعقاب جوجی، پسر چنگیز، بود. موسس این خاندان شخصی به نام باقی محمد خان بود. آنچه كه مهم می باشد نقش این خانان در روشن سازی تاریخ آسیای میانه و اقتدار آنان در منطقه ماورالنهر در عصر صفوی است كه برای نمونه می توان اشاره داشت به درگیری سپاه شاه عباس صفوی با سپاه باقی محمدخان  و عقب نشینی آنان از این منطقه و این خاندان  سعي داشتند كه با سپاه صفوی درگیر نشوند كه ازجمله حمله ورشدن  سپاه صفوی به شهر قندوز و عدم در گیری با سپاه صفوی در بازپس گیری شهر و بازگشت سپاه صفوی از این منطقه  و آنچه مورخین اشاره دارند این است كه خانان اشترخانی بخصوص باقی محمد خان سعی در رابطه دوستانه با دربار صفوی داشتند برای تحکیم قدرت حکومت خود در منطقه دست نیاز به سوی آنان داشت كه مرگ به او امان نداد و جانشینی او برادرش ولی محمد خان بود كه مردی لایق در نظام حکومتی نبود و در امر اداره حکومت سست بود و امارت بلخ را به شاه بیگ کوکتاش بطور کامل واگذار کرد. با لشکرکشی سپاه امام قلی خان برادر ولی محمد خان به امارت بخارا، ولی محمد خان به دربار صفوی پناهنده شد و با کمک سپاه صفوی توانست امارت بخارا را بازپس گیرد. وی با کشتاری كه در بخارا راه انداخت منجر به سست شدن پایه های حکومت شد و در نهایت با شکست از سپاه امام قلی عمر حکومت او در سال ۱۰۲۰ در سمرقند پایان پذیرفت. در ۱۰۰۷ ازبکهای اشترخانی جای شیبانیان را گرفتند. در ۱۱۵۳ نادرشاه بخارا را تصرف کرد و اشترخانیان تا ۱۱۶۰ که نادرشاه کشته شد، خراجگزار ایران بودند. در ۱۱۵۳ محمد رحیم بی، ابوالفیض خان اشترخانی را به قتل رساند و پایه‌گذار سلسله مَنْغیت در بخارا شد. پیشینه در حدود سال‌های ۹۶۲ قمری/۱۵۵۴ میلادی، با حمله روس‌ها به هشترخان و تصرف آن، یارمحمد به همراه پسرش، جان، به ماوراءالنهر گریخت. یارمحمد ابتدا به دربار پسر عموی خود حاجم خان، والی اورگنج، رفت اما به سبب رفتار نامهربانانه حاجم خان، به دربار اسکندر شیبانی (حکومت: ۹۶۸ـ۹۹۱) در بخارا پناه برد. اسکندر شیبانی به گرمی از ایشان استقبال کرد و دخترش، زهرا خانم، را به ازدواج جان در آورد. ثمره این پیوند، یک دختر و چهار پسر به نامهای دین محمد مشهور به یتیم سلطان، باقی محمد، ولی محمد و پاینده سلطان بود. بعد از مرگ اسکندر شیبانی، پسر وی عبدالله خان (حکومت: ۹۹۱ـ۱۰۰۶) به حکومت رسید و به پاس خدمات و یاری جان و پسرانش به او در جنگ‌ها و اداره امور، حکومت نیشابور، تون، قاین، نسا و ابیورد را به دین محمد داد و برادرانش را نیز، برای کمک به وی، با او همراه کرد. با درگذشت عبداللّه خان در ۱۰۰۶، عبدالمؤمن خان به جای پدر خود نشست. اختلاف میان عبدالمؤمن خان و دین محمد سبب شد تا به دستور عبدالمؤمن، جان را دستگیر کنند. به نوشته اسکندر
حمام شیشه حمام خان حمام صلاحی حمام عبدالخالق حمام عمارت آصف حمام عمارت ملالطف الله شیخ الاسلام حمام وکیل الملک جستارهای وابسته فهرست عمارت و خانه‌های قدیمی سنندج فهرست جاذبه‌های مذهبی سنندج سنندج حمام‌های تاریخی شهرستان سنندج سنندج
شهرستان اَملَش از شهرستان‌های شمالی ایران واقع در استان گیلان است. مردم این شهرستان از قوم گیلک‌ هستند و به زبان گیلکی صحبت می کنند مرکز شهرستان املش شهر املش است. شهرستان املش با مساحت تقریبی ۳۵۰ کیلومتر مربع در فاصله ۷۵ کیلومتری شهرستان رشت و در ۱۶ کیلومتری شهرستان رودسر و شهرستان لنگرود قرار دارد. جمعیت آن بالغ بر ۵۰ هزار نفر و شامل دو بخش (مرکزی و رانکوه) و دو شهر (شهر املش و رانکوه) و ۵ دهستان و ۱۴۶ روستا می‌باشد. شهر املش به مساحت ۹/۴ کیلومتر مربع مرکز این شهرستان می‌باشد. قدمت این شهر به دوران سلطنت شاه عباس صفوی بر می‌گردد. در این دوران امرایی به نام‌های ولی سلطان صوفی و بهرام علی صوفی به امر شاه عباس به حکومت رانکوه و دیلمان منصوب و در املش سکنی گزیدند. کشف آثاری از قرون گذشته در این منطقه، حاکی از این است که املش سابقه کهن تاریخی پیش از اسلام را دارد. این شهرستان یکی از دو معدن بزرگ میکای سیاه و دولومیت ایران را در قلب خود جای داده‌است. تقسیمات کشوری این شهرستان شامل دو بخش رانکوه و مرکزی و پنج دهستان به نامهای سمام، شبخوسلات، کجید، املش جنوبی و املش شمالی است. بخش مرکزی شهرستان املش دهستان املش جنوبی دهستان املش شمالی شهر: املش بخش رانکوه دهستان سمام دهستان شبخوس لات دهستان کجید شهر: رانکوه جمعیت براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت املش برابر با ۴۳٬۲۲۵ نفر بوده‌است. نگارخانه پیوند به بیرون پایگاه خبری شهرستان املش شهرستان املش املش
استان خراسان شمالی در حال حاضر ۱۰ شهرستان دارد. شهرستان بجنورد تنها شهرستان در این استان است که نامش در اصلاحیه دومین قانون تقسیمات کشوری ایران در دی ۱۳۱۶ ذیل استان شمال شرق به میان آمد. بر این اساس این شهرستان در دی ۱۳۱۶ یکی از هفت شهرستان تشکیل‌دهندهٔ استان نهم بود. شهرستان اسفراین در ۱۳۳۹ با انتزاع بخش‌هایی از شهرستان‌های سبزوار (اکنون در استان خراسان رضوی) و بجنورد ایجاد شد. همان سال شهرستان شیروان از شهرستان قوچان (اکنون در خراسان رضوی) منتزع شد. شهرستان جاجرم در ۱۳۷۶ و شهرستان مانه و سملقان در ۱۳۷۹ ایجاد شدند. ایجاد شهرستان فاروج همزمان با تقسیم استان خراسان در ۱۳۸۳ صورت گرفت. شهرستان قوچان که مصر بود در استان خراسان رضوی بماند، دو تکه شد و بخش فاروج آن پس از ارتقا به شهرستان در استان خراسان شمالی قرار گرفت. وضعیت استثنایی حوزهٔ انتخابیهٔ قوچان و فاروج که تنها حوزهٔ انتخابیهٔ مشترک بین دو استان در کل ایران است مولود همین دوپارگی است. از آن زمان تاکنون تلاش‌های فراوانی برای الحاق شهرستان‌های قوچان و درگز از خراسان رضوی به خراسان شمالی صورت گرفته‌است. سه شهرستان گرمه، راز و جرگلان و بام و صفی‌آباد در استان خراسان شمالی متولد شدند. هر شهرستان ۱ تا ۳ بخش و هر بخش ۱ تا ۵ دهستان دارد. در مجموع استان خراسان شمالی ۱۹ بخش، ۴۵ دهستان، و ۲۴ شهر دارد. شهرستان‌های شیروان و مانه و سملقان هر کدام با ۴ شهر، بیشترین نقاط شهری در استان را دارند. بجنورد پرجمعیت‌ترین و متراکم‌ترین شهرستان استان است و ۳۸ درصد جمعیت استان را در خود جای داده‌است. از آن طرف گرمه کم‌جمعیت‌ترین و جاجرم کم‌تراکم‌ترین شهرستان‌های استان هستند. مانه و سملقان با مساحت ۶٬۰۵۳ کیلومتر مربع پهناورترین شهرستان استان است و فاروج با ۱٬۶۱۵ کیلومتر مربع کوچک‌ترین. میانگین مساحت شهرستان در این استان ۳٬۵۵۴ کیلومتر مربع است و میانگین جمعیت ۱۰۷٬۸۸۷ نفر. شهرستان‌ها نقشه جستارهای وابسته فهرست شهرهای استان خراسان شمالی حوزه‌های انتخابیه مجلس شورای اسلامی در استان خراسان شمالی منابع پیوند به بیرون استانداری خراسان شمالی شهرستان‌های استان خراسان شمالی
ایران عصر صفوی: نوزایی امپراتوری ایران کتابی با موضوع تاریخ عمومی صفویه نوشتهٔ اندرو جی. نیومن، صفویه‌شناس اسکاتلندی است. متن اصلی این کتاب در سال ۱۳۸۶ش به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. نیومن در این کتاب بر خلاف بیشتر صفویه شناسان بر تداوم حکومت یا آن‌چنان‌که خود گفته‌است «پروژهٔ» صفویه تأکید کرده‌است. وی بر این باور است حکومت صفویه آن طور که برخی مستشرقان می‌گویند دچار انحطاط نشد و سقوط این حکومت محصول اشتباهات و شرایطی بود که در اواخر عمر آن رقم خورد و قابل پیش‌گیری بود. این کتاب در اواخر سال ۱۳۹۳ش توسط بهزاد کریمی ترجمه و از سوی نشر افکار چاپ شده‌است. در جشن کتاب سال ۱۳۹۴ مجله مهرنامه، ترجمهٔ این کتاب به عنوان کتاب سال حوزهٔ تاریخ انتخاب شد. فصل‌بندی کتاب نویسنده در فصل نخست با عنوان «پی‌ریزی بنیادها» وقایع دوران استقرار صفویه و حوادث زمانه شاه اسماعیل اول را بررسی کرده‌است. فصل دوم با نام «پیکربندی جدید و تثبیت: حکومت تهماسب» همان گونه که از نامش برمی‌آید، تحولات تاریخی دوره سلطنت شاه تهماسب اول صفوی را دستمایه تحقیق قرار داده است. فصل سوم «دومین جنگ داخلی: اسماعیل دوم و خدابنده» نام دارد و طی آن فعالیت‌های دو پادشاه صفوی، یعنی شاه اسماعیل دوم و محمد خدابنده پیگیری می‌شود. فصل چهارم که مفصل‌ترین فصل کتاب نیز به‌شمار می‌رود با عنوان «چالش‌های بزرگ، واکنش‌های بزرگ: حکومت عباس اول» چگونگی استقرار شاه عباس کبیر و تثبیت حکومت وی را بررسی می‌کند. فصل پنجم «تغییرات در حکومت مرکزی و آرامش فراگیر: شاه صفی» نام‌گذاری شده‌است. فصل ششم تحت نام «تثبیت دوران آرامش: شاه عباس دوم» به بررسی رویدادهای دوران شاه عباس دوم صفوی اختصاص پیدا کرده‌است. فصل هفتم نیز از سوی نویسنده «رویارویی با چالش‌ها: شاه سلیمان» نام نهاده شده‌است و وقایع دوره شاه سلیمان صفوی که از ادوار تعیین‌کننده تاریخ سلسله صفویه است مطالعه می‌شود. فصل هشتم و پایانی به بررسی حوادث سلطنت شاه سلطان حسین صفوی، آخرین پادشاه صفوی تعلق دارد و «پردهٔ آخر یا شکست» نام گرفته‌است. نویسنده در بخش سخن پایانی از مطالب ارائه شده در کتاب نتیجه‌گیری نهایی کرده‌است. منابع ایران عصر صفوی، نوزایی امپراتوری ایران، اندرو جی. نیومن، ترجمه بهزاد کریمی، تهران: نشر افکار، ۱۳۹۳ نوزایی امپراتوری ایران به انتخاب مجله مهرنامه ترجمه کتاب” ایران عصر صفوی” کتاب سال تاریخ شد خبرگزاری ایسنا : کتاب «ایران عصر صفوی»، کتاب سال تاریخ شد خبرگزاری شبستان : «ایران عصر صفوی»، کتاب سال تاریخ شد پانویس صفویان سلسله‌های شیعه دودمان‌های مسلمان تاریخ اسلام
e9c12db4-dc74-4c91-bd6e-93fe3a2927f7
داغستان
داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند.
پس از سقوط حکومت صفویه کدام شهر توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "داغستان" ] }
جنگ تبریز به نبرد‌هایی گفته می‌شود که به نوعی شهر تبریز در شمالغرب ایران در آن درگیر بوده‌است. این نبردها ممکن است به موارد زیر اشاره داشته باشد: فتح تبریز (۱۶۰۳): بازپس‌گیری تبریز به وسیله شاه عباس بزرگ از دست عثمانی‌ها در سال ۱۶۰۳ میلادی. نبرد تبریز (۱۶۱۸): نبردی بود که بین شاه عباس بزرگ و عثمان دوم عثمانی در سال ۱۶۱۸ میلادی برابر با (۹۹۷ خورشیدی) روی داد. اشغال تبریز بدست قوای روس (۱۸۲۸): در جنگ ایران و روس (۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸) اتفاق افتاد. محاصره تبریز: در جریان جنبش مشروطه در سال‌های ۸۸–۱۲۸۷ خورشیدی توسط نیروهای وابسته به محمدعلی‌شاه اتفاق افتاد. اشغال تبریز (۱۲۹۰): اشغال تبریز ( ۱۳۲۹ قمری ۱۲۹۰ خورشیدی) توسط قوای روس نقطه عطف و محصول نهائی دخالت های قوای بیگانه روس و انگلیس در ایران بود. اشغال تبریز (۱۲۹۷–۱۲۹۳): تیریز در جریان جنگ جهانی اول چندین بار توسط نیروهای روسیه و عثمانی مورد اشغال قرار گرفت. اشغال تبریز ۲۶ آگوست ۱۹۴۵: اشغال تبریز بدست قوای اتحاد جماهیر شوروی در جریان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم.
اشغال تبریز در جنگ جهانی اول به اشغال و دست به دست شدن شهر تبریز در شمالغرب ایران در جریان جنگ جهانی اول توسط نیروهای عثمانی و روسیه گفته می‌شود. وقایع در تاریخ ۲۸ آذر ۱۲۹۰ خورشیدی، ارتش روسیه تزاری با یورش به تبریز، این شهر را به اشغال خود درآورد. حدود سه سال بعد، یعنی در ۶ مرداد ۱۲۹۳ (۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴) جنگ جهانی اول آغاز شد. ایران سه روز پس از آغاز جنگ بی‌طرفی خود را در این جنگ اعلام کرد. در ۱۱ آبان ۱۲۹۳ خورشیدی (۲ نوامبر ۱۹۱۴) روسیه تزاری علیه امپراتوری عثمانی اعلان جنگ کرد. روسیه در حالی که در زمان آغاز جنگ حدود ۱۰٬۰۰۰ نیرو در خاک ایران داشت، بدون توجه به اعتراض‌های ایران اقدام به گسیل نیروهای بیشتری به ایران کرد به‌طوری که تا اواخر سال ۱۹۱۴ حدود ۷۰٬۰۰۰ نیرویش بخش عظیمی از شمال غربی خاک ایران را تا سرحد مرز عثمانی اشغال کردند. از ۷ دی تا ۱۱ دی ۱۲۹۳ (۲۹ دسامبر ۱۹۱۴ تا ۲ ژانویه ۱۹۱۵)، امپراتوری عثمانی نیروهایش را وارد خاک ایران کرد و پس از درگیری با نیروهای روس، آن‌ها را عقب راندند. هم‌زمان نبرد ساری‌قمیش درمنطقه قفقاز بین نیروهای روسی و عثمانی در جریان بود. با عقب‌نشینی روس‌ها تا نزدیکی جلفا، شهر تبریز به تصرف عثمانی درآمد. با ورود نیروهای کمکی از روسیه، این‌بار نیروهای روس دست به حمله علیه نیروهای عثمانی زدند و پس از شکست عثمانی‌ها در جنوب جلفا، در ۹ بهمن (۱۵ ژانویه) کنترل تبریز را به دست گرفتند. نیروهای روسی با پیشروی به سمت غرب رضاییه را در بهار تصرف کردند و تا دریاچه وان در داخل خاک عثمانی پیشروی کردند. هم‌زمان نیروهای روسی وارد مرکز ایران شدند و از قزوین به کرج و تهران آمدند. با وقوع انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه، سازمان نیروهای این کشور از بین رفت و قدرت در روسیه به دست بلشویک‌ها افتاد. در نتیجه نیروهای روسیه از ۱۷ تیر ۱۲۹۶ (۸ ژوئن) شروع به عقب‌نشینی از ایران کردند. تا این زمان عوامل دولت مرکزی ایران و ولیعهد در پست خود باقی مانده‌بودند. در زمان خروج روس‌ها از تبریز در ۹ اسفند ۱۲۹۶، قدرت واقعی به کمیته محلی حزب دموکرات و رئیس آن اسماعیل نوبری سپرده شد. با این حال به علت خلا قدرت به وجود آمده در اثر عقب نشینی روس‌ها، عثمانی‌ها به سرعت مناطق تخلیه شده توسط روس‌ها را به اشغال خود درآوردند و در ۲۷ خرداد ۱۲۹۷ وارد تبریز شدند. یعقوب شوقی پاشا از فرماندهان ارتش عثمانی که پنج لشکر را تحت امر خود داشت، دستور حمله به ایران و تصرف تبریز را دریافت کرد. وی تا پایان ژوئن (خرداد/تیر) دو لشکر خود را به دلیل نیاز عثمانی به جبهه‌های دیگری فرستاد. لشکر پیاده‌نظام دوازدهم با حرکت به سمت جنوب، دیلمقان را در ۲۸ خرداد (۱۸ ژوئن) تصرف کرد. این لشکر با پیشروی بیشتر تا ۵ مرداد (۲۷ ژوئیه) رومیات را اشغال کرد. در شمال با دو لشکر، ایروان را پشت سر گذاشتند و به نخجوان حمله کردند و در نهایت در ۲۸ تیر ۱۲۹۷ (۱۸ ژوئیه ۱۹۱۸) موفق به تسخیر ایروان شدند. این نیروها با ادامه مسیر به سمت جنوب، در ۳۱ مرداد ۱۲۹۷ (۲۳ اوت ۱۹۱۸) شهر تبریز را نیز اشغال کردند. عثمانی‌ها
– زلزله مهیب. ۱۷۸۰ – ۲۸۷ فوریه: زلزله باعث کشته شدن حدود دویست هزار نفر از ساکنان تبریز شد. جمعیت: حدود سی هزار نفر است. ۱۷۸۵ – قاجاریان در قدرت. ۱۷۹۹ - شاهزاده قاجار عباس میرزا به عنوان والی تبریز منصوب شد. قرن ۱۹ام ۱۸۰۸ – جمعیت: ۲۵۰٬۰۰۰ (برآورد). ۱۸۲۶ – روس‌ها در جنگ ایران و روس (۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸) تبریز را اشغال نمودند. ۱۸۲۷ – قوای امپراتوری روسیه تبریز را اشغال کردند. ۱۸۲۸ – قاجاریان در قدرت. ۱۸۳۰ – شیوع وبا. ۱۸۶۰ – تلگراف تهران-تبریز آغاز بکار کرد. ۱۸۶۸ – خانه مشروطه (تبریز) ساخته شد. ۱۸۸۱ جمعیت: ۱۶۵٬۰۰۰ (برآورد). مدرسه مموریال تأسیس شد. قرن ۲۰ام ۱۹۰۸- سردار همایون ولی قاسم عنوان اولین شهردار تبریز منصوب شد. ۱۹۰۹ ۱۹ مارس: هوارد باسکرویلآمریکایی در تبریز و طرفدار مشروطه خواهان در جنگ کشته‌شد. ۲۹ مارس: روس‌ها و قزاقها تبریز را اشغال کردند. ۲۹ مارس: با ورود سلطنت طلبان محاصره تبریز شکست خورد. ۱۹۱۰– جمعیت: ۲۰۰۰۰۰ (تقریبی). ۱۹۱۱: دسامبر: اشغال تبریز بدست قوای روس (۱۲۹۰). ۳۰ دسامبر: ثقةالاسلام تبریزی با ده تن دیگر از مشروطه خواهان و ملی گرایان توسط قزاق‌های روسی به دار آویخته شدند. ۱۹۱۴ – راه‌آهن جلفا-تبریز ساخته‌شد. ۱۹۱۵ تبریز توسط نیروهای عثمانی در طول تهاجم تبریز جنگ جهانی اول اشغال شد. ۱۹۱۷ برج آتش‌نشانی تبریز ساخته شده‌است. کارخانه کبریت توکی به عنوان یکی از اولین واحده‌های صنعتی خصوصی ساخته شد. ۱۹۱۸ ۲۸ فوریه: عقب‌نشینی روس‌ها از تبریز به پایان رسید. ۲۸ فوریه: اسماعیل نوبری از سران محلی حزب دموکرات کنترل شهر را بدست گرفت. ۱۸ ژوئن: تبریز توسط نیروهای عثمانی اشغال شد. ۱۹۲۰ ۴ سپتامبر: قوای قزاق را کنترل شهر پس از عقب‌نشینی از نیروهای عثمانی بدست گرفتند. اواخر تابستان: انقلاب شیخ محمد خیابانی با کمک قزاق‌ها سرکوب شد. ۱۹۲۱– کتابخانه تربیت تأسیس شد. ۱۹۲۲ ۱ فوریه: فرمانده لاهوتی با شورش کنترل تبریز را بدست گرفت. ۷ فوریه: قیام لاهوتی توسط قزاق‌ها سرکوب شد. ۱۹۲۵ – شهر بخشی از سلسله پهلوی شد. ۱۹۳۴– کاخ شهرداری تبریز ساخته شد. سیلی ویرانگر خسارت زیادی به بخش‌های مختلف تبریز ازجمله به بخش‌های مرکزی این شهر وارد نمود از جمله بنای تاریخی شمس‌العماره در محل کاخ استانداری آذربایجان شرقی در اثر این سیل تخریب شد. ۱۹۳۵ - ارفع‌الملک جلیلی شهردار وقت تبریز با اختصاص بودجه‌دومیلیون‌تومانی دست به تعریض مسیل ۱۲ کیلومتری رودخانه قوری چای در داخل شهر تبریز کرد. ۱۹۳۷– تبریز مرکز استان جدید آذربایجان شرقی شد. ۱۹۴۱ تبریز به اشغال ارتش سرخ درآمد (بخشی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم). ۱۹۴۵ نوامبر - تبریز پایتخت حکومت خودمختار آذربایجان شد. ۱۹۴۶ قوای اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی از شمالغرب ایران و از جمله از تبریز عقب‌نشینی کردند. نوامبرحکومت خودمختار آذربایجان از هم پاشید. ۱۹۴۷ زوئن- دانشگاه تبریز آغاز به کار نمود. ۱۹۵۰– فرودگاه بین‌المللی تبریز آغاز بکار کرد. ۱۹۵۱– روزنامه آذربایجان آینده شروع به انتشار نمود ۱۹۵۶ ساختمان کتابخانه ملی تبریز گشایش یافت. ورزشگاه تختی (تبریز) با نام ورزشگاه باغشمال آغاز بکار نمود. ۱۹۵۸– موزه آذربایجان گشایش یافت. ۱۹۶۷- شرکت ماشین‌سازی تبریز آغاز بکار نمود. ۱۹۶۸– شرکت تراکتورسازی ایران آغاز بکار نمود. ۱۹۶۹– باشگاه فوتبال ماشین‌سازی تبریز تشکیل شد. ۱۹۷۰– باشگاه فوتبال تراکتورسازی تبریز تشکیل شد. ۱۹۷۳– بازسازی بنای مسجد کبود (تبریز) به پایان
تصاحب تبریز پیش‌آمد که در این میان داود پیروز شد و تبریز را مقر حکومت خود ساخت. آنچنان که از شواهد تاریخی بر می‌آید از زمان قزل ارسلان (۵۸۲–۵۸۷ هجری قمری) به بعد تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان گردید. در ابتدای قرن هفتم هجری قمری مغول‌ها دو بار به تبریز حمله بردند ولی با دریافت غرامت بازگشتند. در سال ۶۲۷ هجری قمری مغول‌ها نهایتاً بر تمام آذربایجان از جمله تبریز دست یافتند. از ایلخانان تا جنبش مشروطه در اواسط دوران ایلخانان تبریز به اوج شکوفایی خود رسید. در این دوران تبریز پایتخت قلمرویی از نیل تا آسیای مرکزی شد. شکوفایی تبریز به ویژه در زمان زمامداری غازان خان به اوج رسید. در پی سلسله‌های متوالی پس از ایلخانیان، تیموریان، قراقویونلوها تا اوایل سلسلهٔ صفویه، تبریز همچنان به حیات خود به عنوان قطب سیاسی و اقتصادی ادامه داد. به سال ۱۵۰۰ میلادی (۹۰۶ هجری) شاه اسماعیل تبریز را به تصرف خود درآورد و نخستین پایتخت ایران جدید در دورهٔ صفویه را در این شهر بنیان‌گذارد. در این زمان حدود دوسوم جمعیت ۳۰۰–۲۰۰ هزار نفری تبریز سنی‌مذهب بودند که با سیاست‌های سخت‌گیرانه صفویان جهت تحمیل مذهب شیعه بر سنیان اعمال گردید بسیاری از مردمان این شهر ناگزیر به تغییر مذهب شدند. نزدیکی این شهر به مرز ایران و عثمانی موجب شد تا با قدرت گرفتن این امپراتوری تبریز در برابر تهدیدهای عثمانی‌ها آسیب‌پذیر شود. در طی جنگ‌های ایران و عثمانی این شهر چندین بار به توسط قوای عثمانی اشغال و غارت شد تا این که شاه طهماسب صفوی در سال ۱۵۱۴ میلادی (۹۲۰ هجری) پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل نمود. در اواخر دوران صفویان، به علت هجوم های متعدد و اشغال تبریز بدست سپاه عثمانی، این شهر دچار خسارات فراوانی شد. در زلزله مهیبی در ۱۷۲۱ میلادی هشتاد هزار تن از ساکنان این شهر کشته شدند. در اشغال مجدد شهر توسط عثمانی‌ها ما بین سال‌های ۱۷۲۴–۱۷۲۵ میلادی حدود دویست هزار تن از مردم این شهر بدست قوای عثمانی کشته‌شدند. در سال ۱۷۸۰ زلزله مهیب دیگری دویست هزار نفر دیگر از مردمان این شهر را کشت. این بلایای متعدد باعث شدند تا در اواخر قرن هیجدهم میلادی تبریز با جمعیتی سی هزار نفری به شهر ارواح مبدل شود. در این سال‌ها هر قسمتی از شهر توسط خانواده‌ای اداره می‌شد. با آغاز دوران قاجار این شهر دوباره مورد توجه قرار گرفت. تبریز در دورهٔ قاجاریان به عنوان ولیعهدنشین این سلسله انتخاب شد. در این دوران با آغاز جنگ‌های ایران و روسیه این شهر یکی از اهداف قوای روس به‌شمار می‌رفت. روس‌ها سرانجام در جنگ ایران و روس (۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸) این شهر را به تصرف خود درآوردند. با امضای توافقنامه صلح بین ایران و روس این شهر دوباره به دست نیروهای ایرانی افتاد. با آرامش حاصل از صلح عباس میرزا ولیعهد وقت و والی آذربایجان، شروع به اصلاحات گسترده و مدرن سازی این شهر نمود. او نقشه جدیدی از شهر تهیه کرد و به بازسازی بقایای تبریز پرداخت. سیستم پستی و مالیاتی نوینی را در این شهر بنیان نهاده‌شد و صنایع جدید و همچنین مدرن‌سازی نظامی ارتش ایران در این شهر آغاز شد. در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی با انجام اصلاحات و نیز با گسترش تجارت
سیف‌الدین‌خان اردلان ملقب به مظفرالسلطنه اول (۱۲۵۰ – ۱۲۹۳ شمسی) از حاکمان و امرای خاندان اردلان ولایت کردستان و فرماندار سقز در زمان محمدعلی شاه و احمدشاه قاجار بود. او از خاندان سلطانی اردلان بود که در اثنای جنگ جهانی اول و اشغال بخش‌های غربی ایران توسط دولت عثمانی، توسط آنها و به دلیل عدم همکاری و مشارکت با عثمانی‌ها در جنگ با روس‌ها و تبعیت از سیاست بی‌طرفی دولت مرکزی ایران، به همراه محمدحسین خان مکری حاکم مهاباد دستگیر و در مراغه تیرباران گردید. زندگی سیف‌الدین‌خان فرزند مجید خان اردلان از امرای اردلان و خاندان سلطانی اردلان در دوران ناصرالدین شاه قاجار و پدر سیف‌الله خان اردلان مظفرالسلطنه دوم آخرین حاکم و فرماندار خاندان اردلان بود که در سال ۱۲۵۰ در شهر سقز به دنیا آمد. او از امرای قدرتمند خاندان اردلان بود که منطقه سقز به عنوان مرکز حاکمیت او بود، تحت فرمان او در شرایطی امن اداره می‌گردید و مردم منطقه را از تجاوزات دول عثمانی و روس و همچنین راهزنان داخلی محفوظ نگهداشته بود. امرای اردلان خاندان اردلان‌ محدوده وسیعی از مناطق کردنشین خاورمیانه را تحت سلطه و حکمرانی خود داشتند. بر اساس برخی روایات آنها به احمد بن مروان رسیده و بعضی دیگرشخص اول این خاندان را خسرو نام آسیابان دانسته که به دستیاری ابومسلم، در زمان سفّاح بر کردستان مستولی شد یا از نسل اردشیر بابکان دانسته‌اند. آنها را از نسل صلاح الدین ایوبی نیز شمرده‌اند. فرمانروایی آنها از اواسط قرن ششم هجری زمانیکه بابا اردلان با احداث قلاع مستحکمی در ناحیه شهرزور حکومت کرد آغاز گردید. سابقه دشمنی اردلان‌ها با عثمانی‌ها به دلیل اشغال بخشی از سرزمین‌هایشان، سبب شد تا با ظهور صفویه، این والیان جانب آنها را بگیرند و وفادار به دولت ایران باشند. اما دیری نپایید که با سیاست سرکوب شاه اسماعیل صفوی همزمان با شروع اختلافات بین ایران و عثمانی و دستگیری امرای قبایل کرد، امرای اردلان به عثمانی‌ها گرایش پیدا نموده و این زمینه‌ساز شکست ایران در جنگ چالدران شد. سلطانی اردلان، خاندان حاکم بر سقز در اواخر دوران صفوی و کل دوران قاجار، یکی از شاخه‌های خاندان اردلان است. سلطانی اردلان به شاخه‌های مختلفی تقسیم می‌شود. از این خاندان ابتدا محمدسلطان اردلان به حکومت سقز رسید که نام این خانواده برگرفته از نام اوست. پس از وی پسرش محمدعلی خان بزرگ حاکم سقز شد و سپس مجیدخان، پسر محمدعلی خان. در جنگ جهانی اول سیف الدین خان اردلان (مظفرالسلطنه اول) پسر مجیدخان حاکم سقز بود که به دست عثمانی ها و به دلیل تبعیت نکردن از آنان در مراغه تیرباران شد . پسر او سیف الدین خان (مظفرالسلطنه دوم) از سال ۱۳۳۵ قمری به بعد حکومت این شهر را در دست داشت. دخالت در عزل و نصب حکام شهرهای ایران در حدود سال ۱۲۹۰ هجری شمسی عزل و نصب حکام سقز و بانه با دخالت روس‌ها و بدون رضایت دولت مرکزی ایران از خاندان اردلان سلب شد. عبدالله ناهید در این ارتباط در کتاب خود «خاطرات من» می‌نویسد: در این میان حاجی صمدخان مراغه ای ملقب به شجاع الدوله بدون اینکه دولت ایران وی را به رسمیت بشناسد، با حمایت روس‌ها که آذربایجان را به اشغال خود درآورده بودند و به نام دولتی خودخوانده بر تبریز و اردبیل
خلیفه محمد را به عنوان والی موروثی شهر قرار داد به شرطی که پولی را که یافت به خلیفه بدهد. بنیان‌گذاری این شهر توسط اعراب توسط مورخ ارمنی قرون وسطایی مؤسس کاغانکاتواتسی تأیید شده‌است. از لحاظ تاریخی گنجه شهر مهمی در ناحیه قفقاز جنوبی و بخشی از سرزمین‌های شاهنشاهی ساسانی، سلجوقیان، پادشاهی متحد گرجستان، اتابکان آذربایجان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، تیموریان، قراقویونلو‌ها، آق‌قویونلوها، صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه بوده‌است. پیش از دوران زندیه و قاجاریه و به دنبال مرگ نادرشاه، برای چند دهه توسط خان‌های خانات گنجه که خود تابع حکومت مرکزی ایران بودند به صورت محلی اداره می‌شد. خان‌های گنجه خود از خاندان قاجار بودند. گنجه همچنین زادگاه نظامی گنجوی شاعر پارسی‌گوی ایرانی است. شهر گنجه چندین بار دچار زوال فرهنگی و سیاسی موقت شد؛ از جمله زمین‌لرزه ۱۱۳۹ میلادی در گنجه و پس از آن که این شهر توسط دیمیتری یکم پادشاه گرجستان تصرف شد و دروازه‌های آن به عنوان غنائم جنگی گرفته شد و هنوز هم در گرجستان نگهداری می. شود و بار دیگر هنگام حمله مغول‌ها در سال ۱۲۳۱ میلادی. این شهر پس از به قدرت رسیدن صفویه در سال ۱۵۰۱ میلادی احیا شد و تمامی مناطق آذربایجان، اران، شروان، قفقاز، ارمنستان، گرجستان، داغستان و فراتر از آن توسط صفویه به قلمروهای ایران بازگشت. این شهر در طی جنگ‌های طولانی مدت میان ایران و امپراتوری عثمانی در سال‌های ۱۵۷۸–۱۶۰۶ و ۱۷۲۳–۱۷۳۵ تحت اشغال عثمانی قرار گرفت، اما با این وجود از ابتدای سده شانزدهم تا اواخر سده نوزدهم، کم‌کم تسلط امپراتوری روسیه بر نواحی پرشمار قفقاز افزایش یافت و گنجه در پیمان گلستان از خاک ایران جدا شد. سده‌های ۱۶ تا ۱۹ میلادی و واگذاری گنجه به روسیه نام شهر گنجه برای مدت کوتاهی پس از پیروزی شاه عباس یکم در جنگ با عثمانی به عباس‌آباد تغییر یافت. وی شهر جدیدی را در ۸ کیلومتری جنوب غربی شهر قدیمی گنجه ساخت، اما در طول زمان نام آن به گنجه تغییر یافت. گنجه در زمان حکومت صفویه مرکز استان قره‌باغ بود. در سال ۱۷۴۷ میلادی، گنجه پس از مرگ نادرشاه افشار تا ظهور سلسله‌های ایرانی زندیه و قاجاریه، برای چند دهه به مرکز خانات گنجه تبدیل شد. از اواخر سده ۱۸ میلادی، امپراتوری روسیه فعالانه شروع به افزایش نفوذ خود در خاک ایران و عثمانی از نواحی جنوبی کشور خود کرد. پس از الحاق شرق گرجستان در سال ۱۸۰۱، روسیه اکنون مشتاق تسخیر دیگر سرزمین‌های ایران در قفقاز بود. گسترش روسیه به قفقاز جنوبی و تصرف گنجه با مخالفت شدید مردم روبرو شد. در سال ۱۸۰۴، روس‌ها به سرپرستی ژنرال پاول سیسیانوف به گنجه حمله کرده و آن را تصرف کردند. این امر باعث جنگ میان روسیه و ایران در سال‌های ۱۸۰۴–۱۸۱۳ شد. برخی منابع غربی ادعا می‌کنند که تصرف این شهر با قتل‌عام تا ۳۰۰۰ تن از ساکنان گنجه توسط روس‌ها را به دنبال داشت. آن‌ها همچنین ادعا می‌کنند که ۵۰۰ تن از مردم که در مسجدی پناه گرفته بودند ذبح شدند، پس از اینکه یک ارمنی به سربازان روسی گفت که ممکن است «سارقان داغستانی» در میان آنها وجود داشته باشد. روس‌ها در جنگ‌های ۱۸۰۴ تا ۱۸۱۳ میلادی در مقابل ایرانیان از قدرت نظامی بالاتری برخوردار بودند و در پایان جنگ را با پیروزی
تبریزی‌ها به دلیل قطعی خطوط تلگراف از سوءاستفاده قوای روس از فرصت آتش‌بس برای تجدید قوا بی‌خبر بودند. در هنگام آتش‌بس پنج هزار سرباز روس تازه‌نفس از جلفا به قوای اشغالگر روس در نزدیکی تبریز فرستاده شدند. در فردای آن‌روز تهاجم روس‌ها با قوای بیشتر توانستند مقاومت مردمی شهر تبریز را در هم بشکنند. شیپلی کنسول وقت انگلیس در تبریز نوشته بود «به فرمانروای کل قفقاز دستور داده‌شده‌است تا به فرماندهان نظامی اجازه دهد با نظر کنسول‌های روسیه، اهالی را به شدیدترین وجه تنبیه کنند». خود شوستر در این باره نوشته‌است «تجربه به‌خوبی نشان داده‌است که دولت روسیه با داشتن قدرت در اموری نظیر این به هیچ وجه از وعده خود کوتاهی نمی‌کند. مبالغه نیست اگر بگوییم که هولناکی و دهشتناکی کشتار تبریز هرگز حقیقتاً معلوم نخواهد شد، زیرا که روس‌ها اهتمامی بلیغ در ضبط اخبار نموده‌اند». علاوه بر بمباران توپخانه‌ای چند روزه شهر، از روز دهم محرم (اول ژانویه) روس‌ها شروع به دستگیری و اعدام آزادی‌خواهانی چون میرزاعلی ثقةالاسلام تبریزی، پسران علی مسیو، و شیخ سلیم کردند. روس‌ها همچنین دست به کشتار مردم عادی زدند. کنسول انگلیس در تبریز در گزارشی به لندن اعلام نمود که روس‌ها پانصد زن و کودک را در تبریز قتل‌عام کردند. با سقوط تبریز با درخواست و پافشاری سفیر روس در تهران و با تأیید سفیر انگلیس صمد شجاع‌الدوله، از مخالفان سر سخت مشروطه، از طرف دولت ایران به عنوان والی تبریز منسوب شد. با ورود صمدخان به تبریز خونریزی‌ها ابعاد گسترده‌تری یافت. او شروع به ازبین بردن تمام آثار و افکار آزادی‌خواهی را در منطقه کرد. تمام ۲۵ مدرسه ابتدائی و متوسطه که بیش از سه هزار محصل داشتند تعطیل شده و برخی از آن‌ها تخریب شدند. صمد خان با تحریک روس‌ها محترمین، تجار و اصناف را جمع کرده و مجبور به امضاء نامه‌ای نمود که ما خواهان بازگشت محمدعلی شاه، شاه مخلوع توسط مشروطه‌خواهان، هستیم. تعداد اعدام شدگان شامل آزادی‌خواهان و مردم عادی تبریز در دوران اولیه اشغال تبریز بدست روس‌ها به ۱۲۰۰ تن می‌رسد. اشغال تبریز بدست روس‌ها تا درگیری آن‌ها با قوای عثمانی در حین جنگ جهانی اول ادامه یافت. جنگ جهانی اول در جریان جنگ جهانی اول دولت ایران اعلام بی‌طرفی نمود. با اینحال بیطرفی ایران از جانب هر دو قوای درگیر در جنگ پایمال شد. پیش از آغاز جنگ جهانی اول تبریز در اشغال قوای روس‌ها بود با شدت گرفتن و درگیری‌های گشترده بین قوای عثمانی و روس، شهر چندین بار بین قوای روس و عثمانی دست به دست شد. با پیروزی انقلاب سرخ در روسیه قوای روس از تبریز عقب نشستند. عثمانی‌ها با خلأ قدرت ایجاد موجود بر اثر تخلیه قوای روس وارد تبریز شدند. در زمان اشغال تبریز توسط عثمانی‌ها اقداماتی از قبیل تبعید شیخ محمد خیابانی و دموکرات‌های تبریز بدست قوای عثمانی انجام شد. در نهایت با پایان جنگ جهانی اول و اضمحلال امپراتوری عثمانی قوای عثمانی تبریز را تخلیه نمودند. حد فاصل بین دو جنگ جهانی پس از پایان جنگ جهانی اول و در پی فروپاشیدن امپراتوری روس نیروهای امپراتوری روس در خطوط مقدم از جمله در تبریز سازمان خود را از دست داده و مجبور به عقب‌نشینی شدند. تا این زمان عوامل دولت مرکزی ایران و ولیعهد
نبرد جلولا پیروز شد و تسخیر مناطق کردنشین آغاز شد. (۶۳۷ م تا ۶۴۰ م) در پی حمله اعراب به امپراتوری ساسانی در نبردی به فرماندهی هاشم بن عتبه و جریر بن عبدالله بجلی، شهرهای خانقین، بندنیجین (مندلی)، قصر شیرین، حلوان و کرمانشاه به دست اعراب مسلمان تسخیر شدند. (۶۴۲ م) شهر دینور به صلح تسلیم سپاه اعراب مسلمان شد. (۶۷۸ م) قیام مردم کرد منطقهٔ حلوان (سرپل ذهاب کنونی) و سرکوب آنان توسط حکومت مختار ثقفی. قرن دهم میلادی (۹۲۱ م) مسعر ابن مهلهل از کاخ‌های باستانی شاهان ایران در کرمانشاه دیدن کرد و شرح ویران کردن آن توسط اعراب را نوشته‌است. اعراب نام کرمانشاه را به قرمسین-قرماشین تغییر دادند. (۹۳۱ م) مرداویج زیاری به شهر دینور حمله و آن را غارت کرد. (۹۴۱ م) تصرف مناطق وسیعی از کرمانشاه شامل دینور تا حلوان، توسط ابوعلی محتاج و الحاق این مناطق به قلمروی حکومت سامانیان (۹۵۶ م) شهر قصر شیرین در اثر زلزله تخریب شد. (۹۵۸ م) زلزله‌ای مهیب، سرپل ذهاب را تخریب کرد. (۹۶۱ م) تأسیس حکومت کردزبان حسنویان از سوی ابوالفوارس حسنویه به مرکزیت سرماج قرن یازدهم میلادی (۱۰۰۶ م) آغاز درگیری میان حکومت حسنویان و طایفهٔ کرد بنی عیاران (۱۰۰۷ م) زلزله‌ای مهیب، شهر دینور و تمام روستاهای حومهٔ آن را تخریب کرد. (۱۰۴۶ م) مهلهل ابن محمد عناز از طایفهٔ کرد بنی عیاران شهر کرمانشاه را فتح کرد. (۱۰۴۷ م) حملهٔ ابراهیم اینال سلجوقی به حسنویان و نابودی کامل حکومت کرد حسنویان. (۱۱۴۹ م) زلزله بقایای شهر سرپل ذهاب را نیز ویران کرد. (۱۱۷۲ م) تا (۱۱۷۳ م) ترکمن‌های اوغوز از قبیلهٔ ایوا، به شهر دینور حمله و آن را غارت کردند. قرن سیزدهم میلادی (۱۲۵۷ م) هولاکوخان بنیان‌گذار حکومت ایلخانیان در لشکرکشی‌اش از همدان به بغداد، شهر کرمانشاه را تخریب و ساکنانش را قتل‌عام می‌کند. دوران رکود کرمانشاه آغاز می‌شود چنان‌که در ۱۳۴۰ میلادی حمدالله مستوفی آن را روستایی کوچک توصیف می‌کند. (۱۲۷۰ م) تولد سلطان سهاک در برزنجه در کردستان عثمانی که در یارسان آغاز مرحلهٔ حقیقت به‌ شمار می‌آید. قرن پانزدهم (۱۴۰۰ م) مرگ سلطان سهاک در شیخان در هورامان. قرن هفدهم (۱۶۲۹ م) حملهٔ عثمانی به منطقهٔ ماهیدشت و فتح این منطقه. (۱۶۳۹ م) امضای عهدنامهٔ قصرشیرین در نتیجهٔ جنگ ۱۶ سالهٔ ایران و عثمانی. قرن هیجدهم میلادی (۱۷۲۳ م) اکتبر: حمله نیروهای امپراتوری عثمانی به فرماندهی حسن پاشا حاکم گرجی‌تبار بغداد به کرمانشاه، به دنبال سقوط حکومت پادشاهی صفویه؛ عبدالباقی‌خان زنگنه حاکم کرمانشاه عقب‌نشینی می‌کند و کرمانشاه توسط عثمانی‌ها تسخیر می‌شود. (۱۷۲۷ م) اشرف افغان (در ۱۷۲۶) نیروهای عثمانی را در نزدیکی همدان شکست داده و از پیشروی بازمی‌دارد، اما برای آنکه عثمانی‌ها وی را به عنوان پادشاه به رسمیت بشناسند بخش‌های زیادی را به عثمانی‌ها واگذار می‌کند. در این ماجرا روستاهای کردنشین زیادی عمدتاْ در شرق استان کنونی کرمانشاه از سکنه خالی می‌شوند. (۱۷۳۰ م تا ۱۷۳۵ م) جنگ میان حکومت صفوی و عثمانی. (۱۷۳۰ م) پایان اشغال کرمانشاه توسط عثمانی‌ها با حملهٔ نادر که در آن زمان هنوز نائب السلطنه بود، هم‌زمان با دفع اشغال افغان‌ها. (۱۷۳۱ تا ۱۷۳۲ م) اشغال دوباره کرمانشاه به وسیله ارتش عثمانی. (۱۷۴۳ م تا ۱۷۴۶ م) جنگ میان حکومت افشار و عثمانی. (۱۷۵۳ م)
کامندول یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است. جستارهای وابسته تقسیمات کشوری صربستان منابع پیوند به بیرون حومه‌های شهری بلگراد شومادیا
به دعوت دولت عثمانی از راه سوریه وارد استامبول شدند و پس از اشغال استانبول توسط متفقین، به وطن خود بازگشتند. حملهٔ نیروهای روسیۀ تزاری روس‌ها در دسامبر ۱۹۱۵ همدان را اشغال کردند. چون ارتش ششم عثمانی در بین‌النهرین به جنگ با بریتانیا مشغول بود، هدایت عملیات علیه روس‌ها در کرمانشاه به فیلدمارشال کلمار فرایهر فن در گلتس آلمانی محول شد. فن در گولتس به همراه نظام‌السلطنهٔ مافی عشایر کرد استان کرمانشاه را سازمان داد تا به جنگ در برابر روسیه و مقاومت در برابر پیشروی آن‌ها دست زنند. با این حال نیروهای روسیۀ تزاری به فرماندهی ژنرال ، بیستون را در ۱۱ فوریهٔ ۱۹۱۶ و کرمانشاه را در ۱۳ فوریهٔ ۱۹۱۶ تسخیر کردند. پیشروی‌های بعدی روس‌ها و تصرف بیجار در ۱۹ فوریه و سنندج در ۲۵ فوریهٔ ۱۹۱۶ سبب شد تا نیروهای ائتلاف آلمان-عثمانی با هدایت سرهنگ وابستهٔ نظامی جدید آلمان و دو سرگرد آلمانی دیگر به نام‌های سرگرد لئوناردی و سرگرد ابرهارد، و متشکل از چهار گردان ارتش عثمانی و پنج هزار نفر از عشایر کرد که توسط ماکس اتو شونمان جمع شده‌بودند، با پشتیبانی هزار ژاندارم ایرانی به مقاومت در برابر روس‌ها بپردازند تا کرمانشاه به عنوان منطقهٔ حائل میان نیروهای روسیه و بریتانیا (در بین‌النهرین) در دست متحدین (ائتلاف آلمان-عثمانی) باقی بماند. روس‌ها در ۱۶ آوریل ۱۹۱۶ کرند و سرپل ذهاب و قصر شیرین را نیز تصرف کردند، اما همین‌که به خانقین رسیدند، خبر شکست ژنرال فرماندهِ نیروهای بریتانیا در برابر نیروهای عثمانی منتشر شد و روس‌ها پیشروی خود را متوقف کردند. شیوع بیماری در میان سربازان روس سبب شد تا در روز ۲۲ مه ۱۹۱۶ دست به عقب‌نشینی زدند. اگرچه روس‌ها به هدف خود یعنی رسیدن به نیروهای بریتانیا نرسیدند، اما دولت موقت در کرمانشاه سقوط کرد و مهاجرین به قصر شیرین و از آنجا به عثمانی گریختند. کرمانشاه تا فوریهٔ ۱۹۱۷ در اشغال روسیهٔ تزاری باقی ماند. در این زمان با وقوع انقلاب فوریهٔ ۱۹۱۷ نیروهای روس شروع به عقبنشینی کردند و بنابراین از کرمانشاه خارج شدند. خروج روس‌ها سبب شد تا هم‌پیمان آنها یعنی انگلستان نیروهای انگلیسی و هندی بیشتری به ایران آورد تا خلأ نیروهای روس را پر کند. جستارهای وابسته استان کرمانشاه در جنگ جهانی دوم کلمار فرایهر فون در گولتس منابع ایران در جنگ جهانی اول تاریخ استان کرمانشاه سرزمین‌های اشغالی در جنگ جهانی اول عملیات‌های نظامی جنگ جهانی اول
5a4d0c3f-57cf-4446-b278-c5d6d45c0e82
داغستان
داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند.
نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان چند بار به این ایالت لشکرکشی کرد؟
false
{ "answer_start": [ 356 ], "text": [ "سه بار" ] }
عرب در آنجا ساکن شده بودند. در خود دربند ۲۴ هزار جنگجوی عرب با خانواده‌هایشان ساکن شده بودند. نادرشاه و داغستان داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند. قیام شیخ شامل روس‌ها پس از تصرف داغستان با قیام شیخ شامل داغستانی روبه‌رو شدند. او رهبر جنبش اسلامی داغستان در قرن نوزدهم میلادی و از قوم «آوار» بود. او در روستای کوهستانی گمری واقع در شمال شرق داغستان در ۱۲۱۲ ق/ ۱۷۹۷ به دنیا آمد. تولد شیخ شامل تقریباً با روی کار آمدن فتحعلی‌شاه در ایران هم‌زمان است. ایران که در دو جنگ پی در پی کل منطقه شمال رود ارس را به روس‌ها واگذار کرده‌بود دیگر توان مبارزه نداشت و پس از آن الحاق مجدد این منطقه به ایران آرزویی بیش نبود، ولی اهالی منطقه قفقاز و رهبر آنان شیخ شامل، به نبرد علیه روس‌ها ادامه دادند. جنگ‌های سی و پنج ساله شیخ شامل از مهم‌ترین رویدادهای این منطقه است. سرانجام مقاومت شیخ شامل به دلیل خستگی مردم شمال قفقاز، برتری کمی نیروی روس‌ها و برتری کیفی تسلیحات روس‌ها و حمایت نکردن قدرت‌های همسایه (ایران و عثمانی) درهم شکست. مرگ شیخ شامل در ۲۵ ذیقعده ۱۲۸۷ در مدینه عربستان اتفاق افتاد، ولی مقاومت‌های کوچک منطقه‌ای همچنان ادامه داشت هرچند روس‌ها منطقه قفقاز و جنوب آن تا مرز ایران را فتح کرده بودند. پیشینه ادبی روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت، با رواج زبان عربی و فرهنگ کتابت عربی همراه بود. این امر انگیزه‌ای بود برای ساخت مکتب‌خانه‌ها و مدارس و یادگیری زبان قرآن و رواج ادبیات قرآنی. این دوره به چند مرحله تقسیم می‌شد. مرحله اول - قرون دهم تا پانزدهم که در آن زمان اسلام در داغستان رواج یافت؛ و همراه با دین اسلام، زبان عربی نیز در آنجا ریشه دواند. در این مرحله، دست‌نوشته‌هایی از شرق عربی به داغستان رسیدند. اما همزمان، داغستانی‌ها، نه تنها به مطالعه این دست‌نوشته‌ها می‌پرداختند، بلکه آن‌ها را رونویسی می‌کردند. به‌طور موازی یک مرحله دیگر جریان داشت: از قرن دهم داغستانی‌ها، دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود. اما از سوی دیگر در داغستان، نگارش به زبان‌های بومی منطقه ریشه
لشکرکشی‌های نادرشاه یا جنگ‌های نادری مجموعه‌ای از درگیری‌هایی بود که در اوایل تا اواسط قرن هجدهم در سرتاسر اوراسیا مرکزی عمدتاً توسط فاتح ایرانی نادرشاه انجام شد. مبارزات او از سرنگونی سلسله صفویه ایرانی توسط افغان‌های هوتکی سرچشمه گرفت. در فروپاشی و تجزیه شدن امپراتوری صفوی و متعاقب آن پس از تسخیر اصفهان، پایتخت ایران به دست افغان‌ها، شاه تهماسب دوم، مدعی تاج و تخت صفوی، نادر را به خدمت خود پذیرفت. نادر پس از تحت کنترل درآوردن شمال غرب ایران و نیز خنثی کردن افغان‌های ابدالی در شرق و همچنین تبدیل طهماسپ دوم به یک دست نشانده، علیه افغان‌های هوتکی لشکرکشی کرد و بقیه نقاط کشور را تسخیر کرد. در یک سری از پیروزی‌های بزرگ، افغان‌ها از بین رفتند و طهماسب دوم به عنوان یک پادشاه احیا شده صفوی به تاج و تخت بازگشت. از جمله جنگ‌های نادری می‌توان اردوکشی سبزوار، جنگ کرنال، جنگ‌های ایران و عثمانی، شورش محمدخان بلوچ، محاصره قندهار، نبرد تنگه خیبر، نبرد دامغان (۱۷۲۹)، نبرد کافر قلعه، نبرد کرکوک و نبرد مورچه‌خورت را نام برد. نتیجه این جنگ‌ها تجدید حیات امپراتوری ایران (افشار) در خاورمیانه، آسیای مرکزی، جنوب و قفقاز بود. پس از قدرت گرفتن مجدد صفویان، نادر به مناطق غربی و شمالی امپراتوری لشکرکشی کرد تا سرزمین‌های از دست رفته به عثمانی‌ها و روس‌ها را بازپس گیرد. پس از یک جنگ تلخ پنج ساله، نادر توانسته بود مرزهای غربی ایران را احیا کند و همچنین حاکمیت ایران را بر بیشتر مناطق قفقاز دوباره تحمیل کند. مشروعیتی که دستاوردهای نظامی حیرت‌انگیز او برای او به ارمغان آورده بود، کودتای بدون خون‌ریزی علیه سلطنت صفویه را به وجود آورد که در آن او از حمایت همه‌جانبه نخبگان حاکم ایران برخوردار بود. اولین لشکرکشی نادرشاه به عنوان پادشاه سلسله تازه تأسیس افشاریه، انقیاد کامل افغانستان بود. نتیجه الحاق افغانستان توسط امپراتوری نادر این بود که او اکنون مسیر مستقیمی برای حمله به هند مغول داشت. در یکی از خارق‌العاده‌ترین لشکرکشی‌های خود، تنها با ده هزار نفر از گردنه خیبر عبور کرد و متعاقباً به قلب مغول فرود آمد، جایی که با ارتش مغول درگیر شد و با وجود اینکه تعدادشان شش به یک بود، دشمنانش را در کمتر از سه ساعت درهم شکست. پس از اینکه امپراتوری گورکانیان را مغلوب خود کرد و به دهلی رفت، دلیل این لشکرکشی کاملاً مشخص نیست، برخی به بدهی‌های معوقی که هند به ایران داشت اشاره می‌کنند، برخی دیگر هم می‌گویند علت فرار افغانی‌هایی بود که به هند پناهنده شده بودند، نادرشاه ابتدا با احترام از پادشاه هند درخواست استرداد آنها را داشت اما هنگامی که پادشاه هند فرستاده نادر را به قتل رساند نادرشاه به هند لشکر کشید و طی نبرد کانال لشکر هند را درهم کوبید. با بازگشت نادر به امپراتوری، جنگ‌های جدیدی در مناطق آسیای مرکزی رخ داد. نادر نفوذ ایران را در منطقه مرکزی آسیا توسعه داد تا جایی که قلمرویی بزرگتر از امپراتوری قدیمی ساسانیان ایجاد شد. با این حال، در این مرحله، نادر با سختی‌های روزافزون روانی روبرو بود که به آرامی به دیوانگی و وسواس فکری و پارانویا دچار شد. جنگ‌های بعدی او علیه لزگی‌ها در شمال قفقاز کمتر موفق بود و محاصره‌اش بر بغداد به دلیل بی حوصلگی غیرمعمول
داده شود. سختگیری و بیرحمیش، همراه با ماهیتِ تصادفیِ برنامه‌هایش برای تغییر، به شکستِ حتمیِ رؤیاها و نقشه‌هایش کمک کرد. بااین‌حال، واکنش‌های خارجی و داخلی نسبت به تلاش‌های او برای نوآوری در حوزه‌های مختلف نشان می‌دهد که نادرشاه تأثیرِ مهمی در تحولِ سیاست، فراتر از مقامِ خود به‌عنوان چهرهٔ افسانه‌ای و اسطوره‌ایِ تاریخِ ایران داشته‌است. پایداریِ مفادِ معاهدهٔ کردان که وی در سال ۱۱۵۹ ه‍.ق/۱۷۴۶ م با عثمانی امضا کرد، همراه با افزایشِ بیگانگی میان روحانیت و سلطنت که به‌طور عمده نتیجهٔ اتفاقات در دورهٔ سلطنتِ وی است، هردو نقشِ مهمی در توسعه‌های بعدیِ سیاسی و مذهبی در آغازِ دورهٔ ایرانِ مدرن داشتند. مناسبات با حاکمان محلی قفقاز جنوبی چشم‌اندازِ سیاسیِ قفقازِ جنوبی پس از سقوطِ صفویه به‌طور قابل‌توجهی تغییر کرد. لشکرکشیِ روس‌ها و اشغالِ عثمانی، هرچند کوتاه بود، نظامی را که یک سده از زمان ایجادش توسط شاه عباس یکم دوام آورده بود، درهم شکسته بود. فرمانروایان گرجستان، مانند خان‌ها، بیگ‌ها و سلطان‌های قفقاز جنوبی، پایگاه‌های قدرتمندِ محلی را شکل داده بودند. بعضی از آنان برای تحققِ اهداف‌شان با روس‌ها، ایرانی‌ها و عثمانی همکاری کرده بودند. این الگو در ادامهٔ سدهٔ هجدهم میلادی تکرار شد و در هنگام دورِ نخستِ جنگ‌های روسیه و ایران ادامه یافت. تلاشِ نادرشاه برای بازگرداندنِ نظم مرکزی در دورانِ حکومتِ کوتاهش در بعضی مناطق موفقیت‌آمیز بود، اما در بعضی مناطق با مقاومت روبه‌رو شد. درهمین‌حال، پس از مرگِ امپراتریس آنا، روسیه علاقه‌اش به قفقاز جنوبی را از دست داده بود. ملکه الیزابِت درگیرِ جنگِ جانشینیِ اتریش و جنگِ هفت‌ساله شد و هرج‌ومرجِ داخلیِ آینده را در ایران نادیده گرفت. نادرشاه تلاش کرد تا ساختارِ اداریِ سه بیگلربیگیِ سابقِ صفوی را احیا کند. وی خانواده‌های حاکمِ بعضی مناطق را حفظ کرد، اما فرماندهانِ وفادارِ خود را جایگزینِ بعضی دیگر کرد. بااین‌حال، مردمِ محلی همیشه از گزینه‌های نادرشاه — که موجب بروزِ تعدادی از شورش‌ها شد — استقبال نکردند. قتلِ غیرمنتظرهٔ نادرشاه در ۱۷۴۷ م، تمامِ آن چیزی بود که برای پرتابِ ایران به آنچه که بعضی از تاریخ‌نگاران به‌عنوان یک دورهٔ پنجاه‌سالهٔ هرج‌ومرجِ داخلی توصیف می‌کنند، لازم بود. سرانِ قبایلِ مختلفِ قفقازِ جنوبی از این آشوب در ایران استفاده کردند تا قدرتِ خویش را مستحکم کنند. میان سال‌های ۱۷۶۳ تا ۱۷۸۵ م، افزون‌بر پادشاهیِ کارتلی–کاختی، حدودِ بیست خان و سلطان، نواحیِ بزرگ یا کوچک را به‌عنوان حوزه‌های خود ادعا کرده بودند. گرجستان و گنجه در گرجستان، نادر پس از بازگشت به تِفلیس در ۱۷۳۵ م، از سوی تعدادی از امیرانِ گُرجی — که یکی از آنان را والیِ گرجستان نامید — مورد استقبال قرار گرفت. درخواست‌های نقدی و غَلّاتِ نادرشاه در خلالِ لشکرکشی به داغِستان و لشکرکشی‌اش در سال ۱۷۴۳ م علیه عثمانی، منجر به شورش شد. در سال ۱۷۴۴ م، نادرشاه تصمیم گرفت از تهمورث دوم، از خانوادهٔ سلطنتیِ باگْراتیونی، به‌عنوان پادشاهِ کارْتْلی نام بَرَد، درحالی‌که پسر تهمورث، ایراکْلیِ دوم، به‌عنوان حاکم کاخِتی انتخاب شد. پدر و پسر هر دو نه تنها وفاداری‌شان را نشان داده بودند، بلکه خدماتِ بزرگی نیز به پادشاهِ ایران انجام داده بودند. تهمورث از نادرشاه در لشکرکشی‌اش به‌سمت تفلیس پشتیبانی، و ایراکلی یک گروهِ گرجی را در لشکرکشیِ هند رهبری کرده بود. پدر و پسر هر دو در مهارِ شورشِ ۱۷۴۳ م شرکت داشتند. صفویان
جنوبِ رودِ جیحون ضمیمهٔ خاک ایران شد. ابوالفیض مانند امپراتور مغول، موقعیتِ خود را به‌عنوان فرمانبردارِ نادرشاه پذیرفت و دخترِ خود را به ازدواجِ برادرزادهٔ نادرشاه درآورد. نادرشاه او را به‌عنوان حاکم ابقا کرد. فتحِ سرزمینِ توران که خاستگاهِ تیمور بود، برای نادرشاه اهمیتِ نمادینِ بسیاری داشت. پس از آن نادرشاه از ایلبارس خواست تا تسلیم شود، اما ایلبارس نپذیرفت. در ۲۶ شعبان ۱۱۵۲ ه‍.ق/۱۴ نوامبر ۱۷۴۰ م نبردی درگرفت و ایلبارس خان اسیر و سپس اعدام شد. نادرشاه حاکمی مطیع‌تر را جایگزینِ ایلبارس کرد، اما این خراجگزارِ جدید به‌زودی سرنگون شد. با تقویتِ ازبک‌ها و ترکمن‌ها، در رجب ۱۱۵۳ ه‍.ق/اکتبر ۱۷۴۰ م عازم خیوه شد و سپاه و ناوگان به موازاتِ جیحون حرکت کردند. شهر و چندین قلعهٔ دیگر پس از اعدامِ ایلبارس خان تسلیم شدند. دست‌کم ۱۲۰۰۰ ایرانی و ده روس از بردگی آزاد شدند. خیوه نیز در ۵ رمضان/۲۵ نوامبر تسلیم شد. در در ۱۹ رمضان/۹ دسامبر نادرشاه خوارزم را به‌سوی مشهد حرکت کرد و در آخر شوال ۱۱۵۲ ه‍.ق/۱۷ ژانویهٔ ۱۷۴۱ م به آن وارد شد. پس از لشکرکشی در هند و ترکستان، به‌ویژه با دستیابی به خزانهٔ مغول، نادرشاه ناگهان ثروتمند شد. او برای سه سال حکمی مبنی بر لغوِ کلیهٔ مالیات‌ها در ایران صادر کرد و تصمیم گرفت تا بر روی چندین پروژه مانند ایجادِ نیروی دریایی متمرکز شود. نادرشاه فرماندهان نیروی دریاییِ خود را در مواقعِ مختلف به سفرهای اعزامی در خلیج فارس به‌ویژه به عمان اعزام کرده بود، اما این مأموریت‌ها ناموفق بودند؛ که تا حدودی به‌خاطر دشواریِ امنیتِ کشتی‌های دریایی باکیفیت و در تعداد کافی بود. در تابستان سال ۱۱۵۴ ه‍.ق/۱۷۴۱ م، نادرشاه شروع به ساختِ کشتی‌هایی در بوشهر کرد، و ترتیبِ انتقالِ الوارهایی را از مازندران و با سختی و هزینهٔ بسیار داد. این پروژه به اتمام نرسید، اما تا سال ۱۱۵۸ ه‍.ق/۱۷۴۵ م او ناوگانی متشکل از حدود سی کشتیِ خریداری‌شده در هند گردآورد. جبههٔ غرب نادرشاه پس از بازگشت به ایران، چندین مشکلِ بزرگ را تجربه کرد. در سال‌های ۱۱۵۶–۱۱۵۳ ه‍.ق/۱۷۴۳–۱۷۴۱ م، مجموعه‌ای از حملاتِ بلندپروازانه را در قفقاز علیه داغستانی‌ها انجام داد. در هنگام لشکرکشیِ نادرشاه به هند، برادرش ابراهیم در لشکرکشی در داغستان کشته شده بود. در ۲۶ ذیحجهٔ ۱۱۵۳ ه‍.ق/۱۴ مارس ۱۷۴۱ م، نادرشاه برای انتقام‌گیریِ کامل از لِزگی‌ها — که افزون‌بر این، حملات‌شان به گرجستان را تجدید کرده بودند — لشکرکشی کرد. در ۲۸ صفر/۱۵ مه در میانهٔ راه و در جنگل‌های مازندران مورد سوءقصد قرار گرفت. پس از مدتی به تهران رسید. بعداً تیرانداز پیدا شد و رضاقلی میرزا را به‌عنوان مسببِ این تلاش محکوم کرد. شاهزاده را به داغستان آوردند و علی‌رغمِ اعتراض به بی‌گناهی — که بیشترِ گزارش‌ها تأیید می‌کنند — کور شد. نادرشاه بعداً از این اقدام شدیداً ابرازِ پشیمانی کرد. با ورودش به شِروان، حاکمانِ ساحلِ دریای خزر — ازجمله سرخای خان — به‌سرعت ادای احترام کردند و سرخای نیز تسلیم شد. اما تلاش‌های نادرشاه برای تسلیمِ کوه‌نشینانِ آوار ناکام ماند. پس از آن در دربند اردو زد. با وجود مشکلاتِ روزافزون، در ۱۷۴۱ م نادرشاه سفیرش را به عثمانی فرستاد تا دوباره پیشنهادِ ۱۷۳۶ م خود را برای معاهدهٔ صلح ارسال کند. در ذیقعدهٔ ۱۱۵۳ ه‍.ق/ژانویهٔ ۱۷۴۲ م، ایلچیِ عثمانی پاسخِ پیامِ چهار
جنگ‌های نادری در داغستان به معنی نبردهایی است که سپاه ایران در زمان پادشاهی نادرشاه افشار در شمال قفقاز انجام داد. این جنگ‌ها بین امپراتوری افشار و لزگی‌ها و سایر اقوام ساکن شمال قفقاز روی داد و در نهایت با پیروزی ایران، داغستان به ایران ضمیمه شد. در این نبردها ایران افشاری دربرابر لزگی‌ها و هزاران نفر از قبایل شمال قفقازی به‌طور متناوب در دهه ۱۷۳۰ میلادی در خلال نخستین عملیات نظامی نادرشاه در قفقاز شروع شد و تا زمان قتل وی در سال ۱۷۴۷ با درگیری‌ها و حملات جزئی ادامه یافت. زمین بسیار سخت قفقاز شمالی، کار تسخیر مناطق لزگی‌ها را به یک چالش بسیار سخت تبدیل کرده بود. با این وجود نادرشاه تعداد زیادی از قلعه‌های داغستانی‌ها را تصرف کرد و آنان را در آستانهٔ شکست قرار داد. پانویس اروپا در ۱۷۴۱ (میلادی) اروپا در ۱۷۴۲ (میلادی) اروپا در ۱۷۴۳ (میلادی) اروپا در ۱۷۴۴ (میلادی) اروپا در ۱۷۴۵ (میلادی) افراد روس قفقازی‌تبار ایران در دهه ۱۷۴۰ (میلادی) ایران در سده ۱۸ (میلادی) تاریخ داغستان تاریخ دربند جنگ‌های افشاریان جنگ‌های گرجستان جنگ‌های نادرشاه روسیه در دهه ۱۷۴۰ (میلادی) لزگی‌ها
جنگ ایران و روس یا لشکرکشی پتر یکم به ایران جنگی بین روسیه و (سلسله صفویان) ایران بود، که پس از سقوط اصفهان توسط شورشیان افغان به دلیل تلاش تزار برای گسترش نفوذ روسیه در مناطق دریای مازندران و قفقاز و بازداشتن رقیبش، امپراتوری عثمانی، از دستیابی‌های ارضی در منطقه به بهای افول صفویان شروع شد. پیروزی روسیه منجر به از دست دادن اراضی ایران در قفقاز شمالی، قفقاز جنوبی و شمال ایران کنونی، و انضمام شهرهای دربند (روسیه) (جنوب داغستان) و باکو و اراضی نزدیک پیرامون آنها و نیز ولایات گیلان، شروان، مازندران، و گرگان در پی معاهده سنت پترزبورگ (۱۷۲۳) شد. ایران نه سال بعد این نواحی را در طی جنگ‌های نادرشاه در داغستان از روس‌ها پس گرفت. ترجمه‌ای از ویکی‌پدیا روسی لشکرکشی به ایران یا جنگ ایران و روسیه ۱۷۲۲ – ۱۷۲۳ م. (۱۱۰۱ – ۱۱۰۲ ه‍.ش / ۱۱۳۵ – ۱۱۳۶ ه‍.ق) حملهٔ سپاه و نیروی دریایی روسیه به قلمرو ایران در جنوب شرقی قفقاز جنوبی و داغستان بود. هدف رسمیِ این لشکرکشی ایجاد مسیر تجاری برای بازرگانان روس و محافظت از آنها در برابر راهزنان بود. جمله معروفی است که ارزیابی بازرگانان روس را از لشکرکشی به ایران نشان می‌دهد: «دروازه‌های آسیا را به روی ما گشود.» نظر دیگری هم وجود دارد که این لشکرکشی برای تنبیه لزگی‌ها در قفقاز جنوبی بود. زمینه‌ها در سال ۱۷۰۱ اسرائیل آوری، دیپلمات ارمنی به همراه میناس تیگرانیان که شخصیت سیاسی و کلیسایی مؤثری در کلیسای ارمنستان بود به منظور ارائه طرح خود برای آزاد سازی ارمنستان با حمایت روسیه، به مسکو نزد تزار پتر اول رفت. همچنین آنها نامه‌ای از طرف ملیک‌های ارمنی (ایالات سیونیک و قره‌باغ) به پتر تقدیم کردند که در آن دقیقاً نوشته شده بود: «هیچ امید دیگری نداریم جز به پادشاهی مرغزار آسمان که جناب اشرف حاکم روی زمین هستید.» پتر وعده داد بعد از پایان جنگ با سوئد به ارامنه کمک کند. در تاریخ ۲۴ مه ۱۷۱۴ شاهزاده بیکوویچ چِرکاسکی در گزارش خود در بارهٔ شرایط قفقاز، پتر اول را متقاعد می‌کند که لازم است حاکمان قموق را به سمت خود جلب کند. او اینطور توضیح می‌دهد: اگر این قوم با یاری خداوند و ارادهٔ خردمندانهٔ شما در کنار شما باشند، آنگاه قدرت شما می‌تواند در آن سرزمین به بهترین شکل افزایش یابد. از این رو دیگران هم خواهند ترسید چرا که در آن مناطق همه از این قوم کوهپایه‌نشین بی‌اندازه می‌ترسند. اما ایرانی‌ها بیشتر می‌ترسند. آنها از روی ترسِ خود به شاهزاده و شمخالِ قُموق مواجب می‌دهند و اگر در اعمالشان اندیشه کنید شبیه خراج است و خرج بزرگی است که از طرف شاه ایران هرساله به حاکمان قموق داده می‌شود. بعد از پایان جنگ شمالی، پتر اول تصمیم گرفت به سواحل غربی دریای خزر لشکرکشی کند. و بعد از تسلط بر دریای خزر مسیر تجاری‌ای را از طریق روسیه از آسیای مرکزی و هندوستان به اروپا ایجاد کند که برای بازرگانان روسی بسیار سودمند بود و درآمدی را برای خزانهٔ امپراتوری روسیه تضمین می‌کرد. مسیر تجاری می‌بایست از خاک هندوستان و ایران بگذرد و از آنجا به دژ روسی در کنار رود کورا و سپس از طریق گرجستان به آستراخان برسد. از آنجا قرار بود تا کالاها را در سراسر امپراتوری روسیه پخش کنند. پتر اول توجه زیادی
روایت توسط حامد محمد حارناتی عرب اسپانیایی تأیید شده‌است، که در سال ۱۱۳۰ گزارش داد که دربند با گروه‌های قومی زیادی، از جمله جمعیت زیادی فارسی‌زبان، سکنه شده‌است. تهاجمات اعراب در قرن هفتم، اعراب شروع به تصرف قفقاز شرقی کردند. در سال ۶۴۳ در زمان خلیفه عمر بن خطاب، اعراب به رهبری عبدالرحمن بن ربیع دربند و مناطق مجاور آن را تصرف کردند. در قرن هشتم، شاهزادگانی چون لکز، طبساران، گومیک، سریر و کیتاگ در کوهستان داغستان قرار داشتند. در دشت‌های شمالی داغستان شاهزاده تومان بود. در سال ۷۹۷ خزرها به اعراب حمله کردند. استقلال داغستان در قرن نهم در ارتباط با ناآرامی‌هایی که در خلافت آغاز شد، سریر استقلال یافت. شاه سریر در امور ایالت‌های تازه تأسیس شیروان و دربند دخالت می‌کرد و در جنگ‌های منطقه ای شرکت می‌کرد. تسلط ایرانیان و فتح روس‌ها همچنین بنگرید: ایران صفوی، ایران افشاریان، لشکرکشی نادر به داغستان، ایران قاجار، خانات قفقاز و خانات دربند نوشتارهای اصلی: جنگ‌های روسیه و ایران، عهدنامه گلستان، جنگ قفقاز و جنگ مرید در اوایل قرن شانزدهم، ایرانیان (در زمان صفویان) حکومت خود را بر این منطقه تحکیم کردند که تا اوایل قرن نوزدهم به‌طور متناوب ادامه داشت. در قرون شانزدهم و هفدهم، سنت‌های قانونی مدون شد و جوامع کوهستانی (جماعت‌ها) به میزان قابل‌توجهی از خودمختاری دست یافتند، در حالی که قدرت‌های کومیک (شمهال‌ها) پس از جنگ روسیه و ایران (۱۶۵۱–۱۶۵۳) با وجود روس‌ها درخواست حمایت از تزار کردند. روس‌ها در قرن هجدهم، زمانی که پتر کبیر، داغستان دریایی را در جریان جنگ روسیه و ایران (۱۷۲۲–۱۷۲۲) تصرف کرد، تسلط خود را در منطقه تقویت کردند - اگرچه این سرزمین‌ها در سال ۱۷۳۵ به موجب عهدنامه گنجه به ایران بازگردانده شد. قرن هجدهم نیز شاهد ظهور مجدد خانات آورستان بود که حتی در زمان لشکرکشی داغستان نادرشاه ایران توانست حملات نادرشاه ایران را دفع کند و خراجی را بر شیروان و گرجستان تحمیل کند. از سال ۱۷۴۷، بخش تحت حاکمیت ایران داغستان از طریق خانات دربند اداره می‌شد که مرکز آن دربنت بود. لشکرکشی ایرانی در سال ۱۷۹۶ منجر به تصرف دربند توسط روسیه شد. با این حال، روس‌ها بعداً به دلیل مشکلات داخلی دولت مجبور به عقب‌نشینی از کل قفقاز شدند و این امکان را برای ایران/ایران فراهم کرد تا این قلمرو را پس بگیرند. در سال ۱۸۰۶ خانات تحت کنترل روسیه قرار گرفت، اما تنها پس از جنگ روسیه و ایران (۱۸۰۴–۱۸۱۳) بود که قدرت روسیه بر داغستان زمانی که ایران به‌طور رسمی این سرزمین را به روسیه واگذار کرد، تأیید شد. در سال ۱۸۱۳، به دنبال پیروزی روسیه در جنگ، ایران قاجار مجبور شد که جنوب داغستان را با دربند، همراه با سایر مناطق در قفقاز، به موجب عهدنامه گلستان به روسیه واگذار کند. معاهده ۱۸۲۸ ترکمنچای به‌طور نامحدود کنترل روسیه بر داغستان را تحکیم کرد و ایران را از معادلات نظامی منطقه حذف کرد. جستارهای وابسته جنگ قفقاز امارت قفقاز سریر منابع "رسول ماگومدوف، آرسن ماگومدوف" گاهشماری تاریخ داغستان // universalinternetlibrary.ru Alkadari G. E. "Asari Dagestan" - ماخاچکالا، ۱۹۲۹. "Gadzhiev A.S". نقش مردم روسیه در سرنوشت تاریخی مردم داغستان - ماخاچکالا، ۱۹۶۴. "Gadzhiev B.G". نقش روسیه در تاریخ داغستان - ماخاچکالا، ۱۹۶۵. "Gadzhiev V. G." داغستان به عنوان بخشی از روسیه: ریشه‌های تاریخی دوستی بین
گذاشت. برای نادرشاه خطبه خوانده، و سکه‌هایی به‌نامش ضرب شد. در ۱۵ ذی‌الحجه/۲۶ مارس شایعه‌ای مبنی بر ترورِ نادرشاه منتشر شد و در قیامی مردمی، هزاران سربازِ ایرانی قتل‌عام شدند. روز بعد، نادرشاه دستورِ قتل‌عام و غارتِ عمومی در تمامِ مناطقی که افرادش مورد حمله قرار گرفته بودند، صادر کرد که در آن حدود ۲۰٬۰۰۰ شهروندِ غیرنظامی کشته شدند. پیمانِ صلح، کنترلِ هند را به محمدشاه تحتِ حاکمیتِ نادرشاه بازگرداند. با استناد به اصل و نسبِ ترکمنی که وی با نادرشاه به اشتراک گذاشت، مشروعیتِ محمدشاه اعلام شد. نادرشاه مراسمی ترتیب داد که در آن تاج را بر سرِ محمدشاه برگرداند. وی برای تأکیدِ بیشتر بر وضعیتِ تابعیتِ محمدشاه، عنوانِ «شاهنشاه» را بر خود گرفت. نادرشاه برای تقویتِ هرچه بیشترِ روابطش با مغولان، دوازده روز بعد پسرش نصرالله را با نوهٔ دختریِ امپراتور مغول، اورنگ‌زیب (حک. ۱۷۰۷–۱۶۵۸ م) پیوند داد. در درباری بزرگ در ۳ صفر ۱۱۵۲ ه‍.ق/۱۲ مه ۱۷۳۹ م، نادرشاه محمدشاه را به‌عنوان پادشاهِ هندوستان ابقا کرد، درعوض تمامِ سرزمین‌های غربِ هند به ایران واگذار شد. نادرشاه محمدشاه را خراجگزارِ خود کرد و او را از بخشِ بزرگی از ثروت‌های افسانه‌ایَش، ازجمله تخت طاووس و الماسِ کوه نور محروم کرد؛ و افزون‌بر اینها، مبلغِ هنگفتی را به‌عنوان غرامت برابر با دست‌کم ۷۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ روپیه مطالبه کرد. یک هفته بعد در ۷ صفر ۱۱۵۲ ه‍.ق/۱۶ مهٔ ۱۷۳۹ م سپاهِ نادرشاه با قطارِ چمدانِ عظیمِ خود، دهلی را به مقصدِ کابل ترک کرد. درحالی‌که در عبور از رودخانه‌های چِناب و خرم، چندین هزار سرباز و یک‌چهارمِ غنیمت را از دست دادند. مورخانِ نادرشاه، پیروزیش بر محمدشاه را به‌عنوان نشانه‌ای دیگر از شباهتش به تیمور نشان می‌دهند. خودش چنان در تقلید از تیمور وسواس داشت که مدتی به مشهد نقل مکان کرد. درحالی‌که نادرشاه درحالِ حمله به هند بود، رضاقلی قلمروِ بیشتری را برای نادرشاه در شمالِ بلخ و جنوبِ رودخانهٔ آمودریا تأمین می‌کرد. فتح توران و بازگشت به ایران در ۷ صفر ۱۱۵۲ ه‍.ق/۱۶ مهٔ ۱۷۳۹ م، نادرشاه واردِ نادرآباد شد. پیش از رسیدن به نادرآباد، خبرِ قتلِ تهماسب و فرزندانش توسط رضاقلی را بدو دادند. نادرشاه از نادرآباد به‌سوی هرات حرکت کرد و در ۱۰ ربیع‌الاول ۱۱۵۳ ه‍.ق/۵ ژوئن ۱۷۴۰ م واردِ هرات شد. نادرشاه پس از بازگشت از هند و پیش از نبرد با ازبکان، به رضاقلی‌میرزا بدگمان شد و او را به‌خاطرِ فرمانِ قتلِ تهماسب دوم و خانواده‌اش نکوهید. او رضاقلی‌میرزا را از نیابتِ سلطنت برکنار کرد و پسر دومش، نصرالله میرزا را بدین مقام برگمارد. سپس در ۲۵ ربیع‌الاول ۱۱۵۳ ه‍.ق/۲۰ ژوئن ۱۷۴۰ م هرات را ترک کرد. او به سوی بلخ رفت اوایلِ جمادی‌الثانی/اواخرِ اوت با استفاده از قایق‌هایی که به‌طور ویژه توسط کشتی‌سازی‌های هند ساخته شده‌بودند، از آمودریا در چارجوی عبور کرد. لشکرکشی‌های وی باعثِ خشمِ ایلْبارْس خان، خانِ خوارزم، و ابُوالْفِیض خان طُغاتیموری، خان بُخارا شد. هنگامی که آن‌ها تهدید به حملهٔ متقابل کردند، نادرشاه در بازگشت از هند اقدام به لشکرکشیِ سریع علیه‌شان کرد. ابوالفیض خان حاکمِ بخارا، تسلیم شد و بدین ترتیب همهٔ سرزمین‌های جنوبِ رودِ جیحون ضمیمهٔ خاک ایران شد. ابوالفیض مانند امپراتور مغول، موقعیتِ خود را به‌عنوان فرمانبردارِ نادرشاه پذیرفت و دخترِ خود را به ازدواجِ برادرزادهٔ نادرشاه درآورد. نادرشاه او را به‌عنوان حاکم
تهمورث از نادرشاه در لشکرکشی‌اش به‌سمت تفلیس پشتیبانی، و ایراکلی یک گروهِ گرجی را در لشکرکشیِ هند رهبری کرده بود. پدر و پسر هر دو در مهارِ شورشِ ۱۷۴۳ م شرکت داشتند. صفویان بیگْلَربِیْگیِ قَرَه‌باغ را — که شاملِ گَنجه نیز بود — به قبیلهٔ زیاداُوغلو قاجار سپرده بودند. نادر پس از بیرون راندنِ عثمانی‌ها در سال ۱۷۳۵ م، اوغورلوخان زیاداوغلو قاجار را به‌عنوان «خان» تأیید کرد؛ بااین‌حال، پس از اطلاع از اینکه اوغورلوخان تنها خانی بوده که از نامزدیش برای پادشاهی در شورای مغان حمایت نکرده‌است، تصمیم گرفت با تقسیمِ بیگلربیگیِ قره‌باغ، قدرتِ این قبیله را کاهش دهد. وی ناحیهٔ زانْگِزور را به بیگلربیگیِ تبریز تحویل داد و استقلالِ پنج منطقهٔ ارمنستان را مجدداً تأیید کرد. افزون‌بر این، نادرشاه مناطق بورچالی، قَزاق و شمس‌الدّین را به تهمورثِ دوم، پادشاه کارتلی داد؛ بنابراین، قدرتِ اوغورلوخان تنها به شهرِ گنجه و منطقهٔ اطرافش منتهی شد. در تابستان سال ۱۷۳۷ م، ابراهیم‌خان، برادرِ نادرشاه، در جریانِ مبارزه‌های نادر در افغانستان و هند، به‌عنوان بیگلربیگیِ موقتِ آذربایجان و قفقازِ جنوبی لقب گرفت. ابراهیم‌خان برای مطیع کردنِ قبایلِ داغستانی — که به حمله به گنجه و گرجستان ادامه می‌دادند — از اوغورلوخان و تهمورث دوم خواست تا در لشکرکشیِ تنبیهی علیه داغستان به وی ملحق شوند. شاه‌وِردی‌خان زیاداوغلو، پسر اوغورلوخان، در سال ۱۷۴۰ م جانشین پدر شد، اما حمایتش از سام میرزا — مدعیِ تاج‌وتختِ ایران — وی را مجبور کرد در سال ۱۷۴۳ م به کارتلی فرار کند و به تهمورث دوم پناهنده شود. سپس نادرشاه توپچی‌باشیِ خود، حاجی‌خان را به‌عنوان حاکمِ گنجه منصوب کرد. به‌دنبال قتلِ نادرشاه در سال ۱۷۴۷ م، شاهوردی‌خان با کمک تهمورث و ایراکلی دوم به گنجه بازگشت و حاجی‌خان را از بین بُرد. در سال ۱۷۳۳، باکو توسط پزشک لوان لرخ، کارمند سفارت روسیه بازدید شد، او میدان‌های نفتی شهر را تشریح کرد. در سال ۱۷۳۰، اوضاع برای روس‌ها بدتر شده بود زیرا موفقیت‌های نادرشاه در شیروان، روس‌ها را مجبور کرد در ۱۰ مارس ۱۷۳۵ در نزدیکی گنجه توافق کنند و شهر و سایر مناطق فتح شده در قفقاز را به ایران بازگردانند. شکی، باکو، شیروان، قره‌باغ و ایروان در شَکّی پس از آنکه نادرشاه عثمانی‌ها را از قفقازِ جنوبی بیرون راند، ابتدا علیمردان خان و سپس نجف‌قلی خان را به ولایتِ شکی منصوب کرد. بااین‌حال، سوءمدیریتِ منصوبانِ نادر در شکّی در سال ۱۷۴۳ م، منجر به شورشی به‌رهبری حاجی چَلَبی شد. شورشیان، نجف‌قلی را کشتند و حاجی چلبی را خانِ خود نامیدند. گرچه نادرشاه حاکمِ محلیِ دیگری به‌نام جعفر را به‌عنوان خان شناخت، اما تلاش‌هایش برای بیرون راندنِ حاجی چلبی از دژِ وی بی‌نتیجه ماند. در باکو در خلالِ لشکرکشیِ پِترِ یکم، درگاه‌قلی‌بیگ تسلیمِ روسیه شد و تا سال ۱۷۳۰ م — هنگامی‌که وی به‌خاطر همکاری با ایران توسط فرماندهِ روس برکنار شد — مسئولیتِ سلطنتِ قبیله‌ای را بر عهده داشت. پس از آن، وی به‌عنوان یکی از فرماندهانِ نادر به وی پیوست و پس از خروجِ روس‌ها، به حکومتِ باکو بازگردانده شد. وی در سال ۱۷۳۹ م در جریانِ نبرد ایرانیان در جار و تَله کشته شد. پسرش میرزامحمدخان جانشینِ پدر شد و به‌عنوان یکی از افسرانِ نظامی در خدمتِ نادرشاه بود. در شیروان معاهدهٔ روس و عثمانی در سال ۱۷۲۴ م، قسمتِ
پی سنگ آهک‌های پرمین از شرق به طرف باختر به تدریج زیاد شده به‌طوری‌که از چند متر در شمال به چند صد متر در شمال غربی داران بالغ می‌گردد. تاریخچه به هنگام مهاجرت اقوام آریایی به ایران گروهی از اقوام ماد به نام پارتاکنی‌ها به این مناطق کوچ کرده و ساکن شدند و نام طایفه خود را به این سرزمین دادند. منطقه فریدن در زمان هخامنشی و اشکانی و ساسانی جزو مناطق آباد ایران بود. پس از فتح ایران توسط اعراب فریدن هم به تصرف آن‌ها درآمد و به هنگام تسلط خلفای راشدین، اموی، عباسی بر ایران فریدن هم جزوی از متصرفات آن‌ها بود. درموقع حکمرانی سلسله‌های، زیاری، آل بویه، سلجوقی و خوارزمشاهی این منطقه جزو متصرفات این سلسله‌ها بود، فریدن نیز به هنگام حملهٔ مغول‌ها به ایران غارت و ویران شد و این منطقه برای مدتی خیمه گاه سپاهیان مغول شد. البته این ویرانی بعدها توسط اتابکان لر بزرگ که مناطق وسیعی مانند استان چهارمحال وبختیاری ،خوزستان، کهگیلویه وبویر احمد، فریدن، بخش‌هایی از اصفهان در تحت تسلط خود داشتند، وعلاقه فراوانی به آبادانی و پیشرفت مناطق تحت سلطه خود داشتند. بازسازی شد و رونق دوباره به فریدن بازگشت. به هنگام زمامداری سلسه‌های تیموری، آق قوینلو و قراقوینلو اوضاع فریدن دوباره آشفته شد. در اواسط پادشاهی شاه تهماسب صفوی دوباره امنیت و آرامش به فریدن بازگشت. به هنگام پادشاهی شاه عباس ارمنی‌ها از ارمنستان، و گرجی‌ها از گرجستان به منطقه فریدن مستقر شدند. بعد از فتح اصفهان توسط محمود افغان در زمان پادشاهی شاه سلطان حسین، و دست اندازی افغان‌ها بر شهرهای مختلف ایران، فریدن هم مورد هجوم و غارت افغان‌ها قرار گرفت که البته این امر مقطعی بود و افغان‌ها در فریدن توسط گرجی‌ها در شهر فریدونشهر کنونی و بختیاری‌های چهارلنگ شکست‌هایی خورده، و عقب‌نشینی کردند. پس از عقب‌نشینی افغانی‌ها در مناطق مختلف منطقه اصفهان مورد هجوم و شبیخون بختیاری فریدن (چهارلنگ) تا روی کار آمدن نادرشاه قرار می‌گرفتند. سرانجام بختیاری‌ها بزرگ‌ترین ضربه به افغان‌ها را در استان چهار محال و بختیاری بر آن‌ها زدند و سپاه سی هزار نفری محمود افغان را تار و مار کردند. و بعد از روکار آمدن نادرشاه افشار بختیاری‌ها چهارلنگ هم به سپاه نادرشاه پیوستند و در جنگ نادرشاه با عثمانی درغرب کشور و قفقاز، افغان‌ها در افغانستان و هندی و ازبکان و ترکمن‌ها حضور داشته و رشادت‌های فراوانی کردند، در اوایل حکومت نادرشاه افشار، علیمرادخان چهارلنگ بختیاری که از جمله لشکریان نادرشاه بود، پس رنجش از سرداری قزلباش از سپاه او جدا شد و به بختیاری بازگشت و شورش کرد و چندین بار سپاه نادرشاه را شکست داد تا اینکه نادر شاه خود شخصاً با سپاهی فراروان وارد نبرد با علیمراد خان چهارلنگ شد و او را شکست داد، منطقه فریدن هم در اثر این شورش دست‌خوش تغیرات و غارت و کشتار شد. وعده‌ای از بختیاری‌های فریدن به خراسان تبعید شدند بعد از قتل نادرشاه افشار در خراسان، علیمردان خان چهارلنگ که از سردارن نامی و بزرگ سپاه نادرشاه بود بختیاری‌هایی را که در خراسان تبعید بودند به بختیاری بازگرداند و پس مدتی توانست فریدن، خوانسار، گلپایگان، بختیاری و خوزستان را به تصرف درآورد و آماده تصرف اصفهان شد که در لشکرکشی بار نخست اش به اصفهان موفقیتی کسب نکرد و دوباره
bb0ba5bb-e25b-465e-9064-4f2d725d6426
داغستان
داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند.
در چه زمانی سرزمین داغستان توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد؟
false
{ "answer_start": [ 79 ], "text": [ "سقوط حکومت صفویه" ] }
روایت توسط حامد محمد حارناتی عرب اسپانیایی تأیید شده‌است، که در سال ۱۱۳۰ گزارش داد که دربند با گروه‌های قومی زیادی، از جمله جمعیت زیادی فارسی‌زبان، سکنه شده‌است. تهاجمات اعراب در قرن هفتم، اعراب شروع به تصرف قفقاز شرقی کردند. در سال ۶۴۳ در زمان خلیفه عمر بن خطاب، اعراب به رهبری عبدالرحمن بن ربیع دربند و مناطق مجاور آن را تصرف کردند. در قرن هشتم، شاهزادگانی چون لکز، طبساران، گومیک، سریر و کیتاگ در کوهستان داغستان قرار داشتند. در دشت‌های شمالی داغستان شاهزاده تومان بود. در سال ۷۹۷ خزرها به اعراب حمله کردند. استقلال داغستان در قرن نهم در ارتباط با ناآرامی‌هایی که در خلافت آغاز شد، سریر استقلال یافت. شاه سریر در امور ایالت‌های تازه تأسیس شیروان و دربند دخالت می‌کرد و در جنگ‌های منطقه ای شرکت می‌کرد. تسلط ایرانیان و فتح روس‌ها همچنین بنگرید: ایران صفوی، ایران افشاریان، لشکرکشی نادر به داغستان، ایران قاجار، خانات قفقاز و خانات دربند نوشتارهای اصلی: جنگ‌های روسیه و ایران، عهدنامه گلستان، جنگ قفقاز و جنگ مرید در اوایل قرن شانزدهم، ایرانیان (در زمان صفویان) حکومت خود را بر این منطقه تحکیم کردند که تا اوایل قرن نوزدهم به‌طور متناوب ادامه داشت. در قرون شانزدهم و هفدهم، سنت‌های قانونی مدون شد و جوامع کوهستانی (جماعت‌ها) به میزان قابل‌توجهی از خودمختاری دست یافتند، در حالی که قدرت‌های کومیک (شمهال‌ها) پس از جنگ روسیه و ایران (۱۶۵۱–۱۶۵۳) با وجود روس‌ها درخواست حمایت از تزار کردند. روس‌ها در قرن هجدهم، زمانی که پتر کبیر، داغستان دریایی را در جریان جنگ روسیه و ایران (۱۷۲۲–۱۷۲۲) تصرف کرد، تسلط خود را در منطقه تقویت کردند - اگرچه این سرزمین‌ها در سال ۱۷۳۵ به موجب عهدنامه گنجه به ایران بازگردانده شد. قرن هجدهم نیز شاهد ظهور مجدد خانات آورستان بود که حتی در زمان لشکرکشی داغستان نادرشاه ایران توانست حملات نادرشاه ایران را دفع کند و خراجی را بر شیروان و گرجستان تحمیل کند. از سال ۱۷۴۷، بخش تحت حاکمیت ایران داغستان از طریق خانات دربند اداره می‌شد که مرکز آن دربنت بود. لشکرکشی ایرانی در سال ۱۷۹۶ منجر به تصرف دربند توسط روسیه شد. با این حال، روس‌ها بعداً به دلیل مشکلات داخلی دولت مجبور به عقب‌نشینی از کل قفقاز شدند و این امکان را برای ایران/ایران فراهم کرد تا این قلمرو را پس بگیرند. در سال ۱۸۰۶ خانات تحت کنترل روسیه قرار گرفت، اما تنها پس از جنگ روسیه و ایران (۱۸۰۴–۱۸۱۳) بود که قدرت روسیه بر داغستان زمانی که ایران به‌طور رسمی این سرزمین را به روسیه واگذار کرد، تأیید شد. در سال ۱۸۱۳، به دنبال پیروزی روسیه در جنگ، ایران قاجار مجبور شد که جنوب داغستان را با دربند، همراه با سایر مناطق در قفقاز، به موجب عهدنامه گلستان به روسیه واگذار کند. معاهده ۱۸۲۸ ترکمنچای به‌طور نامحدود کنترل روسیه بر داغستان را تحکیم کرد و ایران را از معادلات نظامی منطقه حذف کرد. جستارهای وابسته جنگ قفقاز امارت قفقاز سریر منابع "رسول ماگومدوف، آرسن ماگومدوف" گاهشماری تاریخ داغستان // universalinternetlibrary.ru Alkadari G. E. "Asari Dagestan" - ماخاچکالا، ۱۹۲۹. "Gadzhiev A.S". نقش مردم روسیه در سرنوشت تاریخی مردم داغستان - ماخاچکالا، ۱۹۶۴. "Gadzhiev B.G". نقش روسیه در تاریخ داغستان - ماخاچکالا، ۱۹۶۵. "Gadzhiev V. G." داغستان به عنوان بخشی از روسیه: ریشه‌های تاریخی دوستی بین
به امپراتوری عثمانی بازگرداند. در اواخر قرن هفدهم، ایران صفوی، که همسایه هر دو امپراتوری و یکی از بزرگ‌ترین رقبای عثمانی برای قرن‌ها (قرن ۱۶ تا ۱۹) بود، به شدت رو به زوال بود. روسیه و امپراتوری عثمانی با استفاده از این موقعیت، بخش‌هایی از قلمروی ایران را تصرف کردند. مناطق تحت تصرف روس‌ها شامل داغستان، آذربایجان و شمال ایران معاصر بود که توسط پتر یکم در جنگ ایران و روسیه (۱۷۲۳–۱۷۲۲) فتح شد. عثمانی‌ها مناطق غربی ایران را گرفتند که شامل ارمنستان امروزی، بخش‌هایی از آناتولی شرقی و همچنین غرب ایران می‌شد. دستاوردهای هر دو در پیمان استانبول (۱۷۲۴) تأیید شد. برای چند سال، آنها در امتداد قلمرو وسیعی در قفقاز با یکدیگر هم‌مرز بودند که باعث اصطکاک بیشتر شد. روسیه با امضای معاهده‌هایی با ایران در سال‌های ۱۷۳۲ و ۱۷۳۵ توانست وضعیت مطلوب بین‌المللی را فراهم آورد. فهرست درگیری‌های نظامی منابع پادشاهی رومانی تاریخ معاصر بلغارستان تاریخ مولدووا تاریخ نظامی اوکراین تاریخ نوین آغازین گرجستان تاریخ والاچیا تهاجم‌ها به اروپا جنگ‌های روس و ترک رقابت‌های ژئوپولیتیک
جنگ قفقاز در سال‌های ۱۸۱۷–۱۸۶۴ به تصرف قفقاز توسط قوای امپراتوری روسیه گفته می‌شود که منجر به الحاق قفقاز شمالی به روسیه و پاکسازی قومی این مناطق شد. این جنگ شامل مجموعه‌ای از عملیات نظامی توسط روس‌ها علیه نواحی و قبیله‌های در قفقاز شامل: چچن، داغستان، ابخازیا، آبزین، و ابیخ در هنگام جنگ روس‌های برای پیشروی به سمت جنوب بود. در داغستان نبرد علیه روسیه و مقاومت در برابر آن‌ها جهاد اعلام شد. روس‌ها کنترل بزرگراه نظامی گرجستان را به دست گرفتند که جنگ قفقاز را به جنگ روس-شیرکاسیا در غرب و مرید در شرق تقسیم می‌کرد. سایر سرزمین‌های قفقاز (شامل سرزمین‌های امروزی گرجستان، داغستان جنوبی، ارمنستان، و جمهوری آذربایجان) در بحبوحه زمانی مختلف قرن نوزدهم در جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار الحاق شدند. تصاویر منابع درگیری قفقاز تاریخ قفقاز تاریخ قفقاز شمالی تاریخ نظامی سده ۱۹ (میلادی) امپراتوری روسیه جهاد درگیری‌های سده ۱۹ (میلادی) گرجستان در سده ۱۹ (میلادی)
عرب در آنجا ساکن شده بودند. در خود دربند ۲۴ هزار جنگجوی عرب با خانواده‌هایشان ساکن شده بودند. نادرشاه و داغستان داغستان از نظر جغرافیایی در شمالی‌ترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روس‌ها و عثمانی‌ها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آن‌ها با یکدیگر شد. این مسئله بعدها در عصر نادرشاه یکی از دلایل سیاست‌های جنگی نادر در برابر حاکمان داغستان بود. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزی‌هایی دست یافت، اما به‌طور کامل نتوانست داغستانی‌ها را مغلوب کند. علت ناکامی‌های نادر علاوه بر شرایط کوهستانی و سخت منطقه، روابط پنهانی و حمایت عثمانی از حاکمان داغستان به دلیل منافع عثمانی و روسیه در داغستان بود. از مهم‌ترین پی آمدهای این هجوم، شکست نادر در برابر کوه‌نشینان لزگی و آغاز ناکامی‌های وی در سایر مناطق ایران بود. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایش‌های بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی داشت، به‌طوری که داغستانی‌ها از حاکمیت ایران بر داغستان آزرده شدند. قیام شیخ شامل روس‌ها پس از تصرف داغستان با قیام شیخ شامل داغستانی روبه‌رو شدند. او رهبر جنبش اسلامی داغستان در قرن نوزدهم میلادی و از قوم «آوار» بود. او در روستای کوهستانی گمری واقع در شمال شرق داغستان در ۱۲۱۲ ق/ ۱۷۹۷ به دنیا آمد. تولد شیخ شامل تقریباً با روی کار آمدن فتحعلی‌شاه در ایران هم‌زمان است. ایران که در دو جنگ پی در پی کل منطقه شمال رود ارس را به روس‌ها واگذار کرده‌بود دیگر توان مبارزه نداشت و پس از آن الحاق مجدد این منطقه به ایران آرزویی بیش نبود، ولی اهالی منطقه قفقاز و رهبر آنان شیخ شامل، به نبرد علیه روس‌ها ادامه دادند. جنگ‌های سی و پنج ساله شیخ شامل از مهم‌ترین رویدادهای این منطقه است. سرانجام مقاومت شیخ شامل به دلیل خستگی مردم شمال قفقاز، برتری کمی نیروی روس‌ها و برتری کیفی تسلیحات روس‌ها و حمایت نکردن قدرت‌های همسایه (ایران و عثمانی) درهم شکست. مرگ شیخ شامل در ۲۵ ذیقعده ۱۲۸۷ در مدینه عربستان اتفاق افتاد، ولی مقاومت‌های کوچک منطقه‌ای همچنان ادامه داشت هرچند روس‌ها منطقه قفقاز و جنوب آن تا مرز ایران را فتح کرده بودند. پیشینه ادبی روند اسلامی شدن که در داغستان از قرن هفتم تا قرن شانزدهم میلادی ادامه داشت، با رواج زبان عربی و فرهنگ کتابت عربی همراه بود. این امر انگیزه‌ای بود برای ساخت مکتب‌خانه‌ها و مدارس و یادگیری زبان قرآن و رواج ادبیات قرآنی. این دوره به چند مرحله تقسیم می‌شد. مرحله اول - قرون دهم تا پانزدهم که در آن زمان اسلام در داغستان رواج یافت؛ و همراه با دین اسلام، زبان عربی نیز در آنجا ریشه دواند. در این مرحله، دست‌نوشته‌هایی از شرق عربی به داغستان رسیدند. اما همزمان، داغستانی‌ها، نه تنها به مطالعه این دست‌نوشته‌ها می‌پرداختند، بلکه آن‌ها را رونویسی می‌کردند. به‌طور موازی یک مرحله دیگر جریان داشت: از قرن دهم داغستانی‌ها، دستنوشته‌های خاص خود را به زبان عربی خلق کردند. زبان نوشتاری میانجی بین اقدام مختلف داغستان در دوره‌ای زبان عربی بود. اما از سوی دیگر در داغستان، نگارش به زبان‌های بومی منطقه ریشه
پیمان استانبول، پیمان روسیه و عثمانی یا پیمان تقسیم ایران معاهده‌ای بود که ۲ سال پس از سرنگونی اصفهان از سوی محمود افغان ، در تاریخ ۲۴ ژوئن ۱۷۲۴ بین امپراتوری عثمانی و امپراتوری روسیه بر سر تقسیم بخش‌های زیادی از خاک ایران صفوی بسته شد. روس‌ها و عثمانی در رقابت بر سر اشغال بیشتر سرزمین‌های ایران درگیر شدند و هنگامی که بر سر اشغال گنجه در حال وارد شدن به جنگ با یکدیگر بودند، فرانسه مداخله کرد. در جنگ ایران و روس (۱۷۲۲–۱۷۲۳) روسیه توانست سرزمین‌های ایران در قفقاز شمالی، قفقاز جنوبی و شمال سرزمین اصلی ایران را تسخیر کند، در حالی که ترکان عثمانی به سرزمین‌های غربی ایران حمله کردند و سرزمین‌های غربی، به ویژه گرجستان و ارمنستان را فتح کردند. هنوز جوهر معاهده روسیه و ایران بر سر پایان جنگ ۱۷۲۲–۱۷۲۳ خشک نشده بود که بین امپراتوری روسیه و عثمانی درگیری روی داد و روسیه آشکارا بیان کرد که به هر قدرت دیگری اجازه استقرار در اطراف دریای کاسپین را نخواهد داد. از آنجایی که هر سه دولت عثمانی، روسیه و ایران برای قرن‌ها در همسایگی هم قرار داشتند و هر سه دولت رقیب جغرافیایی و سیاسی یکدیگر محسوب می‌شدند این موضوع مورد توجه بیشتری قرار گرفت. با میانجیگری فرانسه، سرانجام در ۱۲ ژوئن ۱۷۲۴ بین دو دولت عثمانی و روسیه با امضای پیمانی در استانبول، تصمیم به تقسیم بخش بزرگی از ایران گرفته شد. بدین ترتیب سرزمین‌های اشغال شده ایران در شرق جایگاه به هم رسیدن دو رودخانه (کر) و ارس به روسیه داده شد. این شامل استان‌های شمالی سرزمین اصلی ایران (گیلان، مازندران و استرآباد) سرزمین‌هایی در داغستان (ازجمله دربند) و همچنین باکو و سرزمین‌های اطراف آن در شروان نیز می‌شد. سرزمین‌هایی در غرب نیز سهم عثمانی گشت که شامل بخش‌های بزرگی از آذربایجان (شامل اردبیل و تبریز)، همدان، کرمانشاه، و بخش‌های باقی مانده زیادی از مناطق زیر فرمانروایی ایران در قفقاز جنوبی (شامل گرجستان و ارمنستان امروزی) می‌شد. در این پیمان همچنین روندی دیده شد که اگر ایران که در آن زمان به دست شاه طهماسب دوم رهبری می‌شد حاضر به قبول این معاهده نشد هر دو امپراتوری روسیه و عثمانی همراه با هم در برابر ایران دست بکار شوند و یک فرمانروای دست نشانده خود را در ایران به شاهی برسانند. گرچه ثابت شد که سود این پیمان برای روسیه و عثمانی بسیار ناچیز بود، از آنجایی که روسیه در پیمان رشت (۱۷۳۲) و پیمان گنجه (۱۷۳۵) تمام سرزمین‌های گرفته شده را به ایران بازگشت داد و همچنین ایران توانست در جنگ ایران و عثمانی (۱۷۳۰–۳۵) همه سرزمین‌های اشغال شده توسط عثمانی را باز پس بگیرد. جستارهای وابسته پیمان سن پترزبورگ (۱۷۲۳) پیمان رشت پیمان گنجه منابع امپراتوری عثمانی در ۱۷۲۴ (میلادی) ایران در ۱۷۲۴ (میلادی) تاریخ اردبیل تاریخ ارمنستان تاریخ استان آذربایجان شرقی تاریخ استان آذربایجان غربی تاریخ تبریز تاریخ جمهوری آذربایجان تاریخ قفقاز تاریخ گیلان جورجیا عثمانی امپراتوری روسیه در ۱۷۲۴ (میلادی) قانون در ۱۷۲۴ (میلادی) معاهده‌های ۱۷۲۴ (میلادی) معاهده‌های امپراتوری روسیه معاهده‌های صلح امپراتوری عثمانی معاهده‌های صلح روسیه مقاله‌های دارای واژگان به زبان روسی ارمنستان در سده ۱۸ (میلادی) جمهوری آذربایجان در سده ۱۸ (میلادی) گرجستان در سده ۱۸ (میلادی)
اشغال تبریز در جنگ جهانی اول به اشغال و دست به دست شدن شهر تبریز در شمالغرب ایران در جریان جنگ جهانی اول توسط نیروهای عثمانی و روسیه گفته می‌شود. وقایع در تاریخ ۲۸ آذر ۱۲۹۰ خورشیدی، ارتش روسیه تزاری با یورش به تبریز، این شهر را به اشغال خود درآورد. حدود سه سال بعد، یعنی در ۶ مرداد ۱۲۹۳ (۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴) جنگ جهانی اول آغاز شد. ایران سه روز پس از آغاز جنگ بی‌طرفی خود را در این جنگ اعلام کرد. در ۱۱ آبان ۱۲۹۳ خورشیدی (۲ نوامبر ۱۹۱۴) روسیه تزاری علیه امپراتوری عثمانی اعلان جنگ کرد. روسیه در حالی که در زمان آغاز جنگ حدود ۱۰٬۰۰۰ نیرو در خاک ایران داشت، بدون توجه به اعتراض‌های ایران اقدام به گسیل نیروهای بیشتری به ایران کرد به‌طوری که تا اواخر سال ۱۹۱۴ حدود ۷۰٬۰۰۰ نیرویش بخش عظیمی از شمال غربی خاک ایران را تا سرحد مرز عثمانی اشغال کردند. از ۷ دی تا ۱۱ دی ۱۲۹۳ (۲۹ دسامبر ۱۹۱۴ تا ۲ ژانویه ۱۹۱۵)، امپراتوری عثمانی نیروهایش را وارد خاک ایران کرد و پس از درگیری با نیروهای روس، آن‌ها را عقب راندند. هم‌زمان نبرد ساری‌قمیش درمنطقه قفقاز بین نیروهای روسی و عثمانی در جریان بود. با عقب‌نشینی روس‌ها تا نزدیکی جلفا، شهر تبریز به تصرف عثمانی درآمد. با ورود نیروهای کمکی از روسیه، این‌بار نیروهای روس دست به حمله علیه نیروهای عثمانی زدند و پس از شکست عثمانی‌ها در جنوب جلفا، در ۹ بهمن (۱۵ ژانویه) کنترل تبریز را به دست گرفتند. نیروهای روسی با پیشروی به سمت غرب رضاییه را در بهار تصرف کردند و تا دریاچه وان در داخل خاک عثمانی پیشروی کردند. هم‌زمان نیروهای روسی وارد مرکز ایران شدند و از قزوین به کرج و تهران آمدند. با وقوع انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه، سازمان نیروهای این کشور از بین رفت و قدرت در روسیه به دست بلشویک‌ها افتاد. در نتیجه نیروهای روسیه از ۱۷ تیر ۱۲۹۶ (۸ ژوئن) شروع به عقب‌نشینی از ایران کردند. تا این زمان عوامل دولت مرکزی ایران و ولیعهد در پست خود باقی مانده‌بودند. در زمان خروج روس‌ها از تبریز در ۹ اسفند ۱۲۹۶، قدرت واقعی به کمیته محلی حزب دموکرات و رئیس آن اسماعیل نوبری سپرده شد. با این حال به علت خلا قدرت به وجود آمده در اثر عقب نشینی روس‌ها، عثمانی‌ها به سرعت مناطق تخلیه شده توسط روس‌ها را به اشغال خود درآوردند و در ۲۷ خرداد ۱۲۹۷ وارد تبریز شدند. یعقوب شوقی پاشا از فرماندهان ارتش عثمانی که پنج لشکر را تحت امر خود داشت، دستور حمله به ایران و تصرف تبریز را دریافت کرد. وی تا پایان ژوئن (خرداد/تیر) دو لشکر خود را به دلیل نیاز عثمانی به جبهه‌های دیگری فرستاد. لشکر پیاده‌نظام دوازدهم با حرکت به سمت جنوب، دیلمقان را در ۲۸ خرداد (۱۸ ژوئن) تصرف کرد. این لشکر با پیشروی بیشتر تا ۵ مرداد (۲۷ ژوئیه) رومیات را اشغال کرد. در شمال با دو لشکر، ایروان را پشت سر گذاشتند و به نخجوان حمله کردند و در نهایت در ۲۸ تیر ۱۲۹۷ (۱۸ ژوئیه ۱۹۱۸) موفق به تسخیر ایروان شدند. این نیروها با ادامه مسیر به سمت جنوب، در ۳۱ مرداد ۱۲۹۷ (۲۳ اوت ۱۹۱۸) شهر تبریز را نیز اشغال کردند. عثمانی‌ها
جنگ تبریز به نبرد‌هایی گفته می‌شود که به نوعی شهر تبریز در شمالغرب ایران در آن درگیر بوده‌است. این نبردها ممکن است به موارد زیر اشاره داشته باشد: فتح تبریز (۱۶۰۳): بازپس‌گیری تبریز به وسیله شاه عباس بزرگ از دست عثمانی‌ها در سال ۱۶۰۳ میلادی. نبرد تبریز (۱۶۱۸): نبردی بود که بین شاه عباس بزرگ و عثمان دوم عثمانی در سال ۱۶۱۸ میلادی برابر با (۹۹۷ خورشیدی) روی داد. اشغال تبریز بدست قوای روس (۱۸۲۸): در جنگ ایران و روس (۱۸۲۶ تا ۱۸۲۸) اتفاق افتاد. محاصره تبریز: در جریان جنبش مشروطه در سال‌های ۸۸–۱۲۸۷ خورشیدی توسط نیروهای وابسته به محمدعلی‌شاه اتفاق افتاد. اشغال تبریز (۱۲۹۰): اشغال تبریز ( ۱۳۲۹ قمری ۱۲۹۰ خورشیدی) توسط قوای روس نقطه عطف و محصول نهائی دخالت های قوای بیگانه روس و انگلیس در ایران بود. اشغال تبریز (۱۲۹۷–۱۲۹۳): تیریز در جریان جنگ جهانی اول چندین بار توسط نیروهای روسیه و عثمانی مورد اشغال قرار گرفت. اشغال تبریز ۲۶ آگوست ۱۹۴۵: اشغال تبریز بدست قوای اتحاد جماهیر شوروی در جریان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم.
حاکم گیلان از افغان‌ها، او را وادار کرد که در ازای رفع محاصرهٔ افغان‌ها، شهر رشت را در اختیار روس‌ها قرار دهد. حاکم گیلان موافقت کرد و چهارده ناو به فرماندهی و نیکلای شیپوف در نوامبر ۱۷۲۲ وارد ساحل گیلان شد. در پی گزارش حاکم گیلان به شاه تهماسب دوم () از تصرف رشت توسط روسیه، تهماسب در فوریه ۱۷۲۳ دستور اخراج روس‌ها را به حاکم گیلان داد. حیدرخان تالش حاکم آستارا در نامه‌ای به تهماسب اعلام کرد که می‌تواند ۱۲٬۰۰۰ تن — که ۸٬۰۰۰ تن از آنان از تالش باشد — را برای بیرون راندن روس‌ها بسیج کند. شاه نیز وی را به فرماندهی لشکر فوق منصوب کرده و به حاکم گیلان دستور داد که با حاکم آستارا و حاکم گسکر برای مقابله با روس‌ها همکاری کند. این سه نفر مجموعاً ۲۰٬۰۰۰ تن را جمع‌آوری کردند و در اواخر مارس کارزار کردند اما از سپاه شیپوف که مجهز به توپ و تفنگ بود، شکست خوردند. براساس پیمان سن‌پترزبورگ که سپتامبر ۱۷۲۳ منعقد شد، ولایت‌های داغستان، شروان، گیلان، مازندران و استرآباد در اختیار روسیه قرار گرفت بنابراین تالش زیر سلطهٔ روسیه درآمد. واسیلی لواشف به حکومت گیلان منصوب شد و — که در ژوئیه، باکو را — مأمور تصرف تالش شد. ماتیوشکین به رؤسای تالش پیغام داد که باید فرمانبر روسیه باشند. میرعباس‌خان تالش حاکم لنکران، در ۲۳ اوت نامه‌ای به حاکم نظامی باکو نوشت و تبعیت خود را از قوای روس اعلام نمود. حیدرخان که از آستارا خارج شده بود، با بیست هزار نیرو در پناه جنگل به مقاومت پرداخت ولی روس‌ها پس از نبردی خونین، مقاومت آستارایی‌ها را در هم شکستند. ماتیوشکین با ده تا دوازده هزار نفر نیروی خود، لنکران و آستارا را تصرف کرد و قلعه‌های متعدد در این دو شهر به منظور برقراری ادارهٔ حکومت تزاری بنا کرد. همچنین یحیی‌خان تالش از طرف روس‌ها به عنوان حاکم آستارا گمارده شد. در همین حال، مرزهای غربی ایران نیز از سوی عثمانی مورد تهاجم واقع شده بود. براساس پیمان استانبول در ژوئن ۱۷۲۴، در ازای به رسمیت شناختن کنترل روسیه بر سرزمین‌های شمالی ایران توسط امپراتوری عثمانی، امپراتوری روسیه نیز کنترل عثمانی بر سرزمین‌های آذربایجان، کردستان، کرمانشاه و همدان را به رسمیت شناخت. حزین لاهیجی که در این دوران، برای دیدار با اقوام خود به آستارا آمده بود، از فرار بزرگان شهر و دوستان خود، ویرانی گسترده و همه‌گیری طاعون بر اثر استیلای روس‌ها گفته‌است. در پاییز ۱۷۲۵، قوای عثمانی تا اردبیل پیش‌روی کرده و به مجاورت مناطق تحت کنترل روس‌ها رسیدند. لواشف در ۲۳ دسامبر از فرماندهان عثمانی خواست که به مفاد پیمان استانبول پایبند مانده و با ترک نمودن اردبیل، از قوای روس فاصله بگیرند اما ترک‌ها بی‌توجه به هشدار فرمانده روس، در سال ۱۷۲۶ آستارا و کرگانرود را نیز تصرف کردند. علی پاشای اردبیل در پاسخ به اعتراض لواشف چنین استدلال کرد که مناطق فوق‌الذکر نه‌تنها از هیچ‌یک از سه طرف — روسیه، عثمانی و هوتکیان — تبعیت نمی‌کنند بلکه بعضی از اهالی مناطقی که در اختیار عثمانی است، در اینجا پناه گرفته و به لشکریان عثمانی حمله می‌کنند بنابراین برای پایان دادن به حملات فوق، سپاه عثمانی وارد این مناطق شده‌است. به اذعان لواشف، ورود
به دعوت دولت عثمانی از راه سوریه وارد استامبول شدند و پس از اشغال استانبول توسط متفقین، به وطن خود بازگشتند. حملهٔ نیروهای روسیۀ تزاری روس‌ها در دسامبر ۱۹۱۵ همدان را اشغال کردند. چون ارتش ششم عثمانی در بین‌النهرین به جنگ با بریتانیا مشغول بود، هدایت عملیات علیه روس‌ها در کرمانشاه به فیلدمارشال کلمار فرایهر فن در گلتس آلمانی محول شد. فن در گولتس به همراه نظام‌السلطنهٔ مافی عشایر کرد استان کرمانشاه را سازمان داد تا به جنگ در برابر روسیه و مقاومت در برابر پیشروی آن‌ها دست زنند. با این حال نیروهای روسیۀ تزاری به فرماندهی ژنرال ، بیستون را در ۱۱ فوریهٔ ۱۹۱۶ و کرمانشاه را در ۱۳ فوریهٔ ۱۹۱۶ تسخیر کردند. پیشروی‌های بعدی روس‌ها و تصرف بیجار در ۱۹ فوریه و سنندج در ۲۵ فوریهٔ ۱۹۱۶ سبب شد تا نیروهای ائتلاف آلمان-عثمانی با هدایت سرهنگ وابستهٔ نظامی جدید آلمان و دو سرگرد آلمانی دیگر به نام‌های سرگرد لئوناردی و سرگرد ابرهارد، و متشکل از چهار گردان ارتش عثمانی و پنج هزار نفر از عشایر کرد که توسط ماکس اتو شونمان جمع شده‌بودند، با پشتیبانی هزار ژاندارم ایرانی به مقاومت در برابر روس‌ها بپردازند تا کرمانشاه به عنوان منطقهٔ حائل میان نیروهای روسیه و بریتانیا (در بین‌النهرین) در دست متحدین (ائتلاف آلمان-عثمانی) باقی بماند. روس‌ها در ۱۶ آوریل ۱۹۱۶ کرند و سرپل ذهاب و قصر شیرین را نیز تصرف کردند، اما همین‌که به خانقین رسیدند، خبر شکست ژنرال فرماندهِ نیروهای بریتانیا در برابر نیروهای عثمانی منتشر شد و روس‌ها پیشروی خود را متوقف کردند. شیوع بیماری در میان سربازان روس سبب شد تا در روز ۲۲ مه ۱۹۱۶ دست به عقب‌نشینی زدند. اگرچه روس‌ها به هدف خود یعنی رسیدن به نیروهای بریتانیا نرسیدند، اما دولت موقت در کرمانشاه سقوط کرد و مهاجرین به قصر شیرین و از آنجا به عثمانی گریختند. کرمانشاه تا فوریهٔ ۱۹۱۷ در اشغال روسیهٔ تزاری باقی ماند. در این زمان با وقوع انقلاب فوریهٔ ۱۹۱۷ نیروهای روس شروع به عقبنشینی کردند و بنابراین از کرمانشاه خارج شدند. خروج روس‌ها سبب شد تا هم‌پیمان آنها یعنی انگلستان نیروهای انگلیسی و هندی بیشتری به ایران آورد تا خلأ نیروهای روس را پر کند. جستارهای وابسته استان کرمانشاه در جنگ جهانی دوم کلمار فرایهر فون در گولتس منابع ایران در جنگ جهانی اول تاریخ استان کرمانشاه سرزمین‌های اشغالی در جنگ جهانی اول عملیات‌های نظامی جنگ جهانی اول
تبریزی‌ها به دلیل قطعی خطوط تلگراف از سوءاستفاده قوای روس از فرصت آتش‌بس برای تجدید قوا بی‌خبر بودند. در هنگام آتش‌بس پنج هزار سرباز روس تازه‌نفس از جلفا به قوای اشغالگر روس در نزدیکی تبریز فرستاده شدند. در فردای آن‌روز تهاجم روس‌ها با قوای بیشتر توانستند مقاومت مردمی شهر تبریز را در هم بشکنند. شیپلی کنسول وقت انگلیس در تبریز نوشته بود «به فرمانروای کل قفقاز دستور داده‌شده‌است تا به فرماندهان نظامی اجازه دهد با نظر کنسول‌های روسیه، اهالی را به شدیدترین وجه تنبیه کنند». خود شوستر در این باره نوشته‌است «تجربه به‌خوبی نشان داده‌است که دولت روسیه با داشتن قدرت در اموری نظیر این به هیچ وجه از وعده خود کوتاهی نمی‌کند. مبالغه نیست اگر بگوییم که هولناکی و دهشتناکی کشتار تبریز هرگز حقیقتاً معلوم نخواهد شد، زیرا که روس‌ها اهتمامی بلیغ در ضبط اخبار نموده‌اند». علاوه بر بمباران توپخانه‌ای چند روزه شهر، از روز دهم محرم (اول ژانویه) روس‌ها شروع به دستگیری و اعدام آزادی‌خواهانی چون میرزاعلی ثقةالاسلام تبریزی، پسران علی مسیو، و شیخ سلیم کردند. روس‌ها همچنین دست به کشتار مردم عادی زدند. کنسول انگلیس در تبریز در گزارشی به لندن اعلام نمود که روس‌ها پانصد زن و کودک را در تبریز قتل‌عام کردند. با سقوط تبریز با درخواست و پافشاری سفیر روس در تهران و با تأیید سفیر انگلیس صمد شجاع‌الدوله، از مخالفان سر سخت مشروطه، از طرف دولت ایران به عنوان والی تبریز منسوب شد. با ورود صمدخان به تبریز خونریزی‌ها ابعاد گسترده‌تری یافت. او شروع به ازبین بردن تمام آثار و افکار آزادی‌خواهی را در منطقه کرد. تمام ۲۵ مدرسه ابتدائی و متوسطه که بیش از سه هزار محصل داشتند تعطیل شده و برخی از آن‌ها تخریب شدند. صمد خان با تحریک روس‌ها محترمین، تجار و اصناف را جمع کرده و مجبور به امضاء نامه‌ای نمود که ما خواهان بازگشت محمدعلی شاه، شاه مخلوع توسط مشروطه‌خواهان، هستیم. تعداد اعدام شدگان شامل آزادی‌خواهان و مردم عادی تبریز در دوران اولیه اشغال تبریز بدست روس‌ها به ۱۲۰۰ تن می‌رسد. اشغال تبریز بدست روس‌ها تا درگیری آن‌ها با قوای عثمانی در حین جنگ جهانی اول ادامه یافت. جنگ جهانی اول در جریان جنگ جهانی اول دولت ایران اعلام بی‌طرفی نمود. با اینحال بیطرفی ایران از جانب هر دو قوای درگیر در جنگ پایمال شد. پیش از آغاز جنگ جهانی اول تبریز در اشغال قوای روس‌ها بود با شدت گرفتن و درگیری‌های گشترده بین قوای عثمانی و روس، شهر چندین بار بین قوای روس و عثمانی دست به دست شد. با پیروزی انقلاب سرخ در روسیه قوای روس از تبریز عقب نشستند. عثمانی‌ها با خلأ قدرت ایجاد موجود بر اثر تخلیه قوای روس وارد تبریز شدند. در زمان اشغال تبریز توسط عثمانی‌ها اقداماتی از قبیل تبعید شیخ محمد خیابانی و دموکرات‌های تبریز بدست قوای عثمانی انجام شد. در نهایت با پایان جنگ جهانی اول و اضمحلال امپراتوری عثمانی قوای عثمانی تبریز را تخلیه نمودند. حد فاصل بین دو جنگ جهانی پس از پایان جنگ جهانی اول و در پی فروپاشیدن امپراتوری روس نیروهای امپراتوری روس در خطوط مقدم از جمله در تبریز سازمان خود را از دست داده و مجبور به عقب‌نشینی شدند. تا این زمان عوامل دولت مرکزی ایران و ولیعهد
8f43e118-299c-4736-9a1b-c170c1dc06da
الماس
الماس به‌طور طبیعی تحت فشارهای زیاد اعماق زمین و در زمانی طولانی شکل می‌گیرد. اما در آزمایشگاه می‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT) اساساً تقلیدی است از فرایند طبیعی شکل‌گیری الماس در حالی که فرایند رسوب‌گیری بخار شیمیایی (به انگلیسی: Chemical Vapor Deposition)، دقیقاً خلاف آن عمل می‌کند. در واقع CVD به جای وارد کردن فشار به کربن برای تولید الماس با آزاد گذاشتن اتم‌های کربن به آن‌ها اجازه می‌دهد با ملحق شدن به یکدیگر به شکل الماس در آیند. (لوزی یا مربعی شکل)
تحت چه شرایطی الماس شکل میگیرد؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "الماس به‌طور طبیعی تحت فشارهای زیاد اعماق زمین و در زمانی طولانی شکل می‌گیرد" ] }
الماس دانه تبلور کربن است و جزو سنگ‌های قیمتی به‌شمار می‌آید. دانه‌های تبلور کربن تشکیل نمی‌شود مگر آنکه کربن سخت فشرده و در همان حال بسیار گرم شود. دانه‌های تبلور کربن معمولاً در عمق زمین یافت می‌شود. شاید جاهایی که الماس در آن‌ها یافت شده گلوگاه آتشفشان‌های خاموش باشند. اگر چنین باشد، قله این آتشفشان‌های قدیمی توسط باد و آب ساییده شده‌است. قسمت عمدهٔ الماس‌های درشت تا چند قرن از هندوستان به دست می‌آمد، ولی اکنون بزرگ‌ترین معدن‌های الماس در آفریقا است. الماس‌های آفریقا در یک نوع تخته سنگ به نام «زمین آبی» یافت می‌شود. تخته سنگ را از عمق زمین درمی‌آورند و خرد می‌کنند. سپس آن را با گل و لای مخلوط می‌کنند. الماس سخت‌تر از آن است که ماشین‌های خردکننده به آن آسیب برسانند. گل و لای و سنگ خردشده را با آب شستشو می‌دهند تا الماس ته‌نشین شود. الماس سخت‌تر از هر چیز دیگری است که می‌شناسیم. الماس‌های کوچک و ریز را در افزارهایی برای بریدن یا سوراخ کردن سنگ‌های سخت و فلزها سوار می‌کنند. الماس‌های درشت را چون جواهر به کار می‌برند. الماس را پیش از آنکه به صورت جواهر درآید تراش می‌دهند و پرداخت می‌کنند. تراش و پرداخت الماس در درخشندگی آن تأثیر فراوان دارد. وزن الماس را با قیراط می‌سنجند. وزن یک سنگ یک قیراطی تا اندازه‌ای برای یک حلقه انگشتری زیاد است؛ ولی تقریباً ۵۰۰۰ قیراط لازم است تا وزنی برابر با ۱۰۰۰ گرم به دست آید. امروزه در کوره‌های برقی الماس مصنوعی می‌سازند. الماس یکی از آلوتروپهای کربن است که در فشارهای بالا پایدار است. آلوتروپ دیگر کربن گرافیت نام دارد. الماس در حالت پایدار دارای ساختار بلندروی (مکعبی) است. الماس ساختار منشوری نیز دارد که این ساختار به صورت شبه‌پایدار در طبیعت به صورت کانی لونسدالنیتی وجود دارد. پیرامون واژه ریشهٔ واژهٔ فارسی الماس، واژهٔ یونانی adamas پنداشته شده‌است. واژهٔ یونانی مذکور به معنی «تسخیرناپذیر» است و معنی «الماس» نیز می‌دهد. تغییر معنایی از «تسخیرناپذیر» به «الماس» را نامحتمل می‌داند و معتقد است معنی «الماس» در این واژهٔ یونانی، و نیز واژهٔ فارسی الماس، از یک زبان سامی است (مقایسه کنید با واژهٔ اکدی باستان elmēšu، به معنی یک سنگ گرانبها، احتمالاً کهربا). خواص متمایز الماس الماس در بین جامدات در دمای ۲۵ درجه بالاترین رسانایی گرمایی را دارد. (هدایت گرمایی آن ۵ برابر مس است) الماس مادهٔ نوری ایده‌آلی است که توانایی انتقال طیف نوری فروسرخ تا فرابنفش را دارا است. شاخص بازتابش بسیار بالایی دارد. خواص نیمه‌رسانایی قابل توجهی دارد. شکست الکتریکی آن به‌طور متوسط ۵۰ برابر نیمه‌رساناهای متداول است. در برابر تابش نوترونی به‌شدت مقاوم است. سخت‌ترین مادهٔ شناخته شده‌است. در مجاورت هوا روانی طبیعی فوق‌العاده‌ای دارد (مانند تفلون) استحکام و صلبیت بسیار بالایی دارد. تنها به وسیله اکسیژن خالص می‌توان الماس را سوزاند. با وجود این خواص منحصربه‌فرد، قیمت بالای آن جلوی کاربرد گستردهٔ آن را می‌گیرد و دانشمندان به دنبال پیدا کردن روش‌های تازه برای سنتز آن هستند. تولید الماس الماس به‌طور طبیعی تحت فشارهای زیاد اعماق زمین و در زمانی طولانی توسط Diamontor یا الماس ساز شکل می‌گیرد. اما در آزمایشگاه می‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT)
طولانی توسط Diamontor یا الماس ساز شکل می‌گیرد. اما در آزمایشگاه می‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT) اساساً تقلیدی است از فرایند طبیعی شکل‌گیری الماس در حالی که فرایند رسوب‌گیری بخار شیمیایی ، دقیقاً خلاف آن عمل می‌کند. در واقع CVD به جای وارد کردن فشار به کربن برای تولید الماس با آزاد گذاشتن اتم‌های کربن به آن‌ها اجازه می‌دهد با ملحق شدن به یکدیگر به شکل الماس در آیند. (لوزی یا مربعی شکل) این دو تکنیک برای اولین بار در دهه ۱۹۵۰ کشف شدند. به گفته باتلر که هفده سال روی تولید الماس با استفاده از تکنیک CVD کار کرده‌است «از آنجا که پیشگامان تولید الماس بدون فشار بالا در دهه ۱۹۵۰ با تمسخر سایرین از میدان به در شدند. تکنولوژی CVD هنوز دوران کودکی‌اش را سپری می‌کند.» هر دو فرایند قادرند با سرعتی خیره‌کننده الماسهایی با کیفیت جواهر تولید کنند، اما در نهایت این فرایند CVD است که بخاطر کنترل ساده ناخالصی و اندازه محصول برای تکنولوژی‌های الکترونیکی مناسب‌ترین خواهد بود. فرایند CVD با قرار دادن ذره بسیار کوچکی از الماس در خلأ آغاز می‌شود. سپس گازهای هیدروژن و متان به محفظه خلأ جریان می‌یابند. در ادامه پلاسمای تشکیل شده باعث شکافته شدن هیدروژن به هیدروژن اتمی می‌شود که با متان واکنش می‌دهد تا رادیکال متیل و اتم‌های هیدروژن به‌وجود آیند. رادیکال متیل نیز به ذره الماس می‌چسبد تا الماس بزرگ شود. رشد الماس در تکنیک CVD، فرایندی خطی است، بنابراین تنها عوامل محدودکننده اندازه محصول در این روش بزرگی ذره ابتدایی و زمان قرار دادن آن در دستگاه است. به گفته دیوید هلیر (D. Hellier)، رئیس بخش بازاریابی کمپانی ژمسیس، «فرایند HP HT نیز با ذره کوچکی از الماس آغاز می‌شود. هر ذره الماس در محفظه‌های رشدی به اندازه یک ماشین رختشویی، تحت دما و فشار بسیار بالا درون محلولی از گرانیت و کاتالیزوری فلزی غوطه‌ور می‌شود. در ادامه تحت شرایط کاملاً کنترل شده‌ای این الماس کوچک به تقلید از فرایند طبیعی، مولکول به مولکول و لایه به لایه شروع به رشد می‌کند.» گر چه جنرال الکتریک در تولید الماس‌ها به این روش پیشگام است و الماس‌های ساخته شده با تکنیک HP HT را برای مصارف صنعتی به بازار عرضه می‌کرد اما تا پیش از آنکه کمپانی ژمسیس با ساده‌سازی این فرایند امکان تولید نمونه‌هایی با کیفیت جواهر را فراهم کند، هرگز آن الماس‌ها به عنوان سنگ‌های قیمتی به فروش نرسیده بودند. در واقع الماس‌های زینتی مصنوعی بخش کوچک و در عین حال پر سودی از صنعت الماس را تشکیل می‌دهند. این الماس‌های رنگی که در مقایسه با همتاهای بی‌رنگ شان فوق‌العاده کمیاب و در نتیجه بسیار گران‌ب‌ها ترند با توجه به نوع ناخالصی‌ها در رنگ‌های گوناگون از سرخ و صورتی گرفته تا آبی، سبز و حتی زرد روشن و نارنجی تولید می‌شوند. در واقع این الماس‌ها می‌توانند چنان کیفیت بالایی داشته باشند که حتی ماشین‌های ساخته شده برای تشخیص سنگ‌های مصنوعی از طبیعی در تفکیکشان از یکدیگر دچار مشکل شوند، همان‌طور که امروزه برخی از بزرگ‌ترین الماس فروشان در صنعت نیز به زحمت از پس آن بر می‌آیند. شباهت فوق‌العاده نمونه‌های مصنوعی و طبیعی باعث شده‌است تا تاجران الماس
محرمانهٔ ساخت الماس با کد QUINTUS استخدام نمود. تیم از یک دستگاه تقسیم کروی حجیم طراحی شده توسط بالتزار فن پلاتن و آندرس کمپ استفاده می‌کرد. فشار در دستگاه در مقدار تخمینی ۸٫۴ گیگا پاسکال تا یک ساعت نگهداری می‌شد. تعداد کمی الماس کوچک تولید شد ولی در اندازه یا کیفیت جواهری نبودند. این تلاش تا دهه ۱۹۸۰ گزارش نشده بود. در دهه ۱۹۸۰ میلادی، یک رقیب جدید در کشور کره ظاهر شد، یک شرکت به نام الماس ایلجین؛ که توسط صدها شرکت چینی دنبال می‌شد. الماس ایلجین آشکارا در ۱۹۸۸ به ترکیب الماس دست یافت که توسط یک کارمند سابق کره‌ای GE از اسرار تجاری GE به سرقت رفته بود. بلورهای الماس مصنوعی با کیفیت جواهر اولین بار در ۱۹۷۰ توسط GE ساخته شد و در ۱۹۷۱ گزارش شد. اولین تلاش‌های موفقیت‌آمیز با لولهٔ پیروفیلیتی با بذرهایی از قطعات نازک و کوچک الماس در هر انتهای آن به نتیجه رسیدند. مادهٔ اولیهٔ گرافیت در مرکز و حلال فلزی (نیکل) بین گرافیت و بذرها قرار گرفتند. ظرف گرم می‌شد و فشار تا حدود ۵٫۵ گیگاپاسکال بالا می‌رفت. بلورها با جریان‌هایی از طرف مرکز به سمت انتهاهای لوله بزرگتر می‌شدند و با ادامهٔ فرایند بلورهای بزرگتری حاصل می‌شدند. در آغاز، یک فرایند رشد یک هفته‌ای سنگ‌های جواهری حدود ۵ میلی‌متری (۱ قیراط یا ۰٫۲ گرم) تولید نمود و شرایط فرایند نیز می‌بایستی تا جای ممکن پایدار می‌ماندند. الماس شنی سریعاً به جای ماده اولیه گرافیت قرار داده می‌شد تا کنترل بهتری روی شکل نهایی بلور وجود داشته باشد. اولین سنگ‌های جواهری به خاطر آلودگی با نیتروژن همیشه به رنگ زرد مایل به قهوه‌ای بودند. وجود ناخالصی عادی بود، به خصوص نیکل‌های «صفحه‌ای شکل». حذف کامل نیتروژن از فرایند با اضافه نمودن آلومینیم یا تیتانیم سنگ‌های «سفید» بدون رنگ ایجاد نمود و ضمن حذف نیتروژن و اضافه کردن بور سنگ‌های آبی می‌ساخت. حذف نیتروژن، هم چنین، باعث کندی مرحلهٔ رشد می‌شد و کیفیت بلوری را کاهش می‌داد؛ بنابراین، معمولاً واکنش در حضور نیتروژن انجام می‌پذیرفت. اگرچه سنگ‌های GE و الماس‌های طبیعی به لحاظ شیمیایی مشابه بودند اما مشخصات فیزیکی شان یکسان نبود. سنگ‌های بدون رنگ دارای خاصیت قوی فلورسنس و فسفرسانس تحت نور ماورای بنفش با طول موج کوتاه بودند اما در مقابل امواج فرابنفش با طول موج بلند بی‌اثر می‌شدند. فقط جواهرهای آبی رنگ نادر این خواص را از خود نشان می‌دهند. برخلاف الماس‌های طبیعی، تمام سنگ‌های GE تحت پرتوهای ایکس فلرسانس زردرنگ قوی بروز می‌دادند. آزمایشگاه تحقیقاتی الماس د بیرز سنگ‌هایی تا ۲۵ قیراط (۵٫۰ گرمی) برای استفاده‌های تحقیقاتی ساخته‌است. شرایط پایدار HPHT تا شش هفته حفظ می‌شدند تا الماس‌هایی با کیفیت در این اندازه ساخته شوند. به دلایل اقتصادی، رشد اغلب الماس‌های مصنوعی وقتی که به جرم معادل ۱ قیراط (۲۰۰ میلی‌گرم) تا ۱٫۵ قیراط (۳۰۰ میلی‌گرم) برسند، خاتمه می‌یابد. در دهه ۱۹۵۰ میلادی، تحقیقی در شوروی سابق و ایالات متحده روی ساخت الماس با گرماکافت گازهای هیدروکربن در دمای نسبتاً کم ۸۰۰˚C آغاز گردید. این فرایند کم فشار به انباشت به روش تبخیر شیمیایی یا CVD معروف است. ویلیام جی. بنا بر گزارش‌ها به انباشت تبخیر الماس روی بسترهای الماس در سال ۱۹۵۳ دست یافت اما تا ۱۹۶۲ گزارش نشده بود. انباشت فیلم الماس
شیمیایی ،عیوب با تقارن کمتر از چهار وجهی با جهت رشد همسو می شوند. چنین همترازی درآرسنیدگالیم نیز مشاهده شده است پس فقط منحصر به الماس نیست. تجزیه و تحلیل های عنصری گوناگون الماس محدوده ی وسیعی از ناخالصی ها را نشان می دهد. به هر حال، آنها عمدتا از قرار گرفتن مواد خارجی در الماس منشا می گیرند، که می تواند نانومتری ریز و در یک میکروسکوپ نوری نامرئی باشد. همچنین، تا حدودی هر عنصری را می توان با کاشت یون به الماس تبدیل کرد..مهم تر از آن عناصری هستند که می‌توانند به عنوان اتم‌های جدا شده (یا خوشه‌های اتمی کوچک) در طی رشد الماس به شبکه الماس وارد بشوند. تا سال 2008، این عناصر شامل: نیتروژن ، بور ، هیدروژن ، سیلیکون، فسفر ، نیکل ، کبالت و شاید گوگرد می باشد . بی شک منگنز و تنگستن در الماس تشخیص داده شده اند، اما ممکن است از اجزای خارجی منشأ بگیرند. تشخیص آهن جدا شده در الماس بر حسب ذرات ریز یاقوت که در طول سنتز الماس تولید می شود، دوباره توضیح داده شد. باور بر این است که اکسیژن یک ناخالصی مهم در الماس است، اما هنوز از نظر طیف سنجی در الماس شناسایی نشده است. در ابتدا دو مرکزتشدید پارامغناطیسی الکترون (OK1 و N3) به مجتمع نیتروژن و اکسیژن و بعدا به مجتمع های مرتبط با تیتانیوم اختصاص داده شده است، هرچند، این نسبت دهی غیرمستقیم است و غلظت های مرتبط نسبتاً کم است (چند قسمت در میلیون). نیتروژن شایع ترین ناخالصی در الماس عنصر نیتروژن است که می تواند 1 درصد از جرم یک الماس را تشکیل دهد.در گذشته تصور می شد که تمام نواقص مشبک در الماس به دلیل بی نظمی های ساختاری باشد. تحقیقات بعدی نشان داد که نیتروژن در اکثر الماس ها و در بسیاری از ساختارهای مختلف وجود دارد. بیشتر نیتروژن به عنوان یک اتم واحد وارد شبکه الماس می شود (در واقع مولکول های دارای نیتروژن پیش از ادغام تفکیک می شوند)، با این حال، نیتروژن مولکولی نیز در الماس ادغام می شود. جذب نور و سایر خواص مواد الماس بسیار به محتوای نیتروژن و به حالت انباشتگی بستگی دارد. اگرچه همه ی ساختاراین تجمع باعث جذب درمادون قرمز میشود ، الماس های دارای نیتروژن تجمعی معمولاً بدون رنگ هستند، یعنی جذب کمی در طیف مرئی دارند. چهار شکل اصلی نیتروژن به صورت زیر است: مرکز c نیتروژن مرکز کربنی با اتم های نیتروژن جایگزین منفرد الکتریکی خنثی در شبکه الماس مطابقت دارد. این ها به آسانی در طیف رزونانس پارامغناطیس الکترونی (که به طور آشفته ای مراکز P1 نامیده می شوند) قابل دیدن هستند. مراکز C رنگ زرد تیره را تا قهوه ای انتقال می دهد. این الماس‌ها به‌عنوان نوع Ib طبقه‌بندی می‌شوند و معمولاً به عنوان الماس قناری شناخته می‌شوند که در شکل جواهر کمیاب و نادر هستند. بیشتر الماس‌های غیر طبیعی و مصنوعی که با روش فشار بالا و دمای بالا (HPHT)تولید شده اند دارای سطح بالایی از نیتروژن به شکل C هستند. ناخالصی نیتروژن از جو یا از منبع گرافیت سرچشمه می گیرد. یک اتم نیتروژن در هرصد هزار اتم کربن رنگ زرد تولید
الماس مصنوعی (هم چنین معروف به الماس ساخته شده در آزمایشگاه، الماس پرورده شده در آزمایشگاه، الماس فرآوری شده یا الماس کشت شده) الماسی است که طی فرایند مصنوعی برخلاف الماس‌های طبیعی که ضمن فعل و انفعالات زمین‌شناسی ساخته می‌شود. الماس مصنوعی هم چنین، معروف به الماس HPHT یا الماس CVD، به خاطر دو روش تولید رایج است (با ارجاع به روش‌های دما بالا - فشار بالا و تشکیل کریستال با انباشت به روش تبخیر شیمیایی، به ترتیب). اگرچه اغلب با عنوان مصنوعی شناخته می‌گردد اما این عبارت تا حدودی مشکل دار به حساب می‌آید. در ایالات متحده، کمیسیون تجارت فدرال اشاره نموده‌است که عنوان‌های جایگزین ساخته شده در آزمایشگاه، پرورده شده در آزمایشگاه، و ساخته شده در (نام تولیدکننده) «با طبیعت این سنگ ارتباط واضح تری برقرار خواهند نمود»، با این حال مصرف‌کنندگان علاقه‌مند به استفاده از عنوان مصنوعی با محصولات تقلیدشده می‌باشند – درحالیکه الماس‌های ساخته شده توسط انسان همان جنس الماس واقعی را دارند (یعنی کربن خالص تبلور یافته در شکل همسانگرد سه بعدی). ادعاهای زیادی در مورد ساخت الماس بین ۱۸۷۹ و ۱۹۲۸ ثبت شده بودند؛ اکثر آن تلاش‌ها دقیق تحلیل شده بودند ولی هیچ‌کدام تأیید نشده بودند. در دهه ۱۹۴۰، تحقیق نظام مندی در ایالات متحده، سوئد و شوروی سابق آغاز شد تا با استفاده از فرایندهای CVD و HPHT الماس ساخته شود. اولین ترکیب تجدید پذیر حوالی ۱۹۵۳ گزارش شده بود. آن دو فرایند هنوزهم موفق به ساخت الماس مصنوعی می‌شوند. یک روش سومی، معروف به ترکیب انفجاری، وارد بازار الماس در اواخر دهه ۱۹۹۰ شد. در این فرایند، دانه‌های الماس در اندازه‌های نانو طی انفجار مواد منفجرهٔ کربن دار تولید می‌شوند. روش چهارمی، با استفاده از گرافیت با فراصوت توان بالا است که در آزمایشگاه نشان داده شده‌است ولی هم‌اکنون استفادهٔ تجاری ندارد. خواص الماس مصنوعی بستگی به جزئیات فرایندهای ساخت آن دارد؛ البته، برخی الماس‌های مصنوعی (چه ساخته شده طی HPHT یا CVD) دارای خواصی مثل سختی، رسانندگی گرمایی و تحرک پذیری هستند که نسبت به همین خواص الماس‌های طبیعی کیفیت بهتری دارند. الماس مصنوعی به‌طور گسترده‌ای در ساینده‌ها، در ابزارهای برنده و صیقل دهنده و در گرماخورها مورد استفاده قرار می‌گیرد. استفاده‌های الکترونیکی الماس مصنوعی در حال توسعه هستند که شامل استفاده در کلیدهای (مدارهای) نیروگاه‌ها، ترانزیستورهای اثر میدان با فرکانس بالا و ال ئی دی‌ها می‌باشد. آشکارسازهای پرتو فرابنفش (UV) یا ذرات پر انرژی نیز از الماس مصنوعی در تسهیلات تحقیقاتی پر انرژی استفاده می‌کنند و به شکل تجاری در دسترس‌اند. الماس مصنوعی به خاطر ترکیب منحصر به فردی از پایداری‌های گرمایی و شیمیایی، انبساط حرارتی کم و شفافیت نوری زیاد در محدودهٔ وسیع طیفی در حال تبدیل شدن به محبوب‌ترین گزینه برای پنجره‌های نوری در لیزرهای CO2 و Gyrotronهای توان بالا هستند. تخمین زده می‌شود که ۹۸٪ تقاضای الماس درجه صنعتی با الماس‌های مصنوعی تأمین می‌گردد. الماس‌های CVD و HPHT قابلیت برش و تبدیل به جواهر در رنگ‌های متنوع: سفید روشن، زرد، قهوه‌ای، آبی، سبز و نارنجی را دارند. به علت قیمت بالای الماس‌های معدنی، قابلیت تولید الماس‌های مصنوعی با کیفیت جواهر، بازار تولید الماس‌های معدنی را تهدید به کسادی می‌کند. د بیرز دستگاه‌های طیف بینی و تکنیک‌هایی را ارتقا داد تا الماس‌های طبیعی و مصنوعی
یکدیگر دچار مشکل شوند، همان‌طور که امروزه برخی از بزرگ‌ترین الماس فروشان در صنعت نیز به زحمت از پس آن بر می‌آیند. شباهت فوق‌العاده نمونه‌های مصنوعی و طبیعی باعث شده‌است تا تاجران الماس برای تشخیص الماس‌های رنگی مصنوعی از سنگ‌های طبیعی دست به دامن آزمایشگاه‌های الماس بلژیک و دیگر نقاطی شوند که به‌طور سنتی عهده‌دار تجزیه و تحلیل و تأیید الماس‌ها از نظر بزرگی قیراط، رنگ و شفافیت هستند. مراکز تجارت الماس آنتورپ در کشور بلژیک یکی از مهم‌ترین مراکز تجارت الماس در دنیاست و «روزانه ۲۰۰ میلیون دلار الماس به این شهر وارد یا از آن خارج می‌شود». انواع الماس الماس طبیعی هنوز اساساً تنها منبع جواهرات بوده و بالاترین بها را دارد. الماس سنتزی فشار بالا سهم گسترده‌ای از بازار صنعت را به خود اختصاص داده‌است. به عنوان ساینده و ابزار برشی و ماشین‌کاری به کار می‌رود. الماس سی‌وی‌دی (CVD) پتانسیل‌های زیادی برای کاربرد در صنعت دارد ولی هنوز به صورت آزمایشگاهی تولید می‌شود. کربن شبه-الماس (DLC) اخیراً تولید شده اما دارای کاربردهایی در زمینهٔ ابزار نوری دقیق است. ناخالصی‌ها خواص الماس شدیداً به ناخالصی‌ها وابسته‌است. حتی وجود مقادیر جزئی ناخالصی مانند نیتروژن می‌تواند خواص آن را بسیار تغییر دهد. انواع ناخالصی‌ها الماس چه به صورت سنتزی و چه به صورت طبیعی هرگز به شکل کاملاً خالص نیست. این ناخالصی‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: ناخالصی‌های شبکه این نوع ناخالصی‌ها در شبکهٔ الماس به جای یکی از اتم‌های کربن قرار می‌گیرند و با اتم‌های مجاور تشکیل پیوند می‌دهند. آدخال این ناخالصی‌ها ذرات مجزایی هستند که شبکه را برهم زده و بخشی از آن نمی‌شوند. این ناخالصی‌ها معمولاً سیلیکات‌های آلومینیوم، سیلیکات‌های منیزیم یا سیلیکات‌های کلسیم هستند. دو ناخالصی مهم در الماس نیتروژن و بور هستند. این دو عنصر همسایه‌های کربن در جدول تناوبی بوده و به علت داشتن شعاع اتمی کوچک و متناسب، به خوبی در شبکهٔ کریستالی الماس جایگزین می‌شوند. بزرگ‌ترین الماس‌ها بزرگ‌ترین الماس کشف شده الماس سیاه سرجیو و بزرگ‌ترین الماس درخشان کشف شده الماس کولینان است که در سال ۱۹۰۵ در آفریقای جنوبی کشف شد و به ۹ قطعه جدا برش یافت که بسیاری از آن‌ها در جواهرات سلطنتی انگلیس به کار رفته‌اند. یکی دیگر از بزرگ‌ترین الماس‌های جهان در یکی از معادن بوتسوانا در نوامبر ۲۰۱۵ توسط شرکت کانادایی لوکارا دایاموند کشف شد. این سنگ قیمتی ۱۱۱۱ قیراطی از معدن کارووی واقع در ۵۰۰ کیلومتری شمال گابورون، پایتخت بوتسوانا استخراج شد و بزرگ‌ترین الماس کشف شده در بوتسوانا و همچنین بزرگ‌ترین الماسی به‌شمار می‌رود که در بیش از یک قرن گذشته کشف شده‌است. هم‌زمان دو سنگ الماس سفید دیگر به وزن ۸۱۳ و ۳۷۴ قیراط، در معدن کارووی استخراج شدند. الماس‌های خونین «الماس‌های خونین» اصطلاحی است در رابطه با تجارت الماس که به آن دسته از الماس‌هایی که در مناطق جنگی و در اردوگاه‌های کار اجباری استخراج و به فروش می‌رسند، گفته می‌شود. سود حاصل از فروش این الماس‌ها توسط جنگ‌سالاران معمولاً برای تأمین نیازهای مالی گروه‌های شورشی و به منظور خرید اسلحه و تأمین نیاز تسلیحاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. فیلم سینمایی الماس خونین محصول هالیوود به این موضوع پرداخته‌است. پانویس منابع Pierson, H.O. , HANDBOOK OF CARBON, GRAPHITE, DIAMOND AND FULLERENES: Properties, Processing and Applications, NOYES PUBLICATIONS، ۱۹۹۴. Burchell, T.D. , Carbon Materials for Advanced Technologies, Elsevier Science Ltd. ,
برسد. البته، ماشین‌های فشار مکعبی به راحتی قابلیت ساخت در ابعاد بزرگتر را ندارند؛ حجم تحت فشار را می‌توان با سندان‌های بزرگتری افزایش داد اما این کار میزان نیروی لازم را برای سندان‌ها تا که به همان فشار برسند، بالا می‌برد. راه دیگر آن است که نسبت مساحت بر حجم مربوط به حجم تحت فشار را با استفاده از سندان‌های بیشتری که به یک جسم افلاطونی همگرا می‌گردند، مثل یک دوازده وجهی، کاهش دهیم. البته، چنین ماشین فشاری شکل پیچید ای خواهد داشت و ساخت آن سخت‌تر است. دستگاه BARS جمع و جورترین، کارآمدترین و اقتصادی‌ترین ماشین‌های فشار الماس ساز است. در مرکز یک وسیلهٔ BARS، یک «کپسول ترکیب» سرامیکی استوانه‌ای شکل تقریباً به اندازهٔ 2 cm3 وجود دارد. سلول داخل یک مکعب از جنس انتقال دهندهٔ فشار مثل سرامیک‌های پیروفیلیت قرار می‌گیرد که توسط سندان‌های داخلی ساخته شده از کاربید سیمانی (به عنوان مثال کاربید تنگستن یا آلیاژ سخت VK10) تحت فشار قرار می‌گیرند. حفرهٔ بیرونی ده وجهی توسط هشت سندان بیرونی فولادی تحت فشار قرار می‌گیرد. بعد از نصب، کل سیستم در یک بشکهٔ دیسک شکل با قطر حدود ۱ متر مستقر و قفل می‌شود. بشکه با روغن پر می‌شود تا با حرارت تحت فشار قرار بگیرد و فشار روغن به سلول مرکزی منتقل یابد. کپسول ترکیب توسط یک گرم کن گرافیتی هم محور حرارت داده می‌شود و دما توسط یک ترموکوپل اندازه‌گیری می‌گردد. انباشت به روش تبخیر شیمیایی انباشت به روش تبخیر شیمیایی روشی است که در آن الماس را از یک مخلوط گازی هیدورکربنی می‌توان پرورش داد. از اوایل دهه ۱۹۸۰، این روش موضوع پژوهش ویژهٔ جهانی شده‌است. در حالیکه تولید بلورهای کریستال با کیفیت، فرایند HPHT را گزینهٔ مناسب تری برای کاربری‌های صنعتی اعلام می‌کند، انعطاف‌پذیری و سادگی تنظیمات مربوط به CVD محبوبیت پرورش CVD را در تحقیقات آزمایشگاهی نشان می‌دهد. مزیت‌های پرورش الماس CVD شامل توانایی به رشد دادن الماس در مناطق وسیع و بسترهای متنوع و کنترل خوب‌تر ناخالصی‌های شیمیایی و نتیجتاً خواص بهتر الماس ساخته شده‌است. برخلاف HPHT، فرایند CVD نیاز به فشارهای بالا ندارد زیرا که پرورش معمولاً در فشارهای زیر 27 kPa انجام می‌پذیرد. پرورش CVD به آماده نمودن یک بستر نیاز دارد تا مقادیر متغیر گازها را داخل اتاق تغذیه و انرژی زایشان کند. آماده‌سازی بستر شامل انتخاب یک مادهٔ مناسب و جهت کریستالوگرافی اش، پاک‌سازی آن معمولاً با پودر الماس که یک بستر غیر الماسی را تحریک کند و دمای بستر را (حدود ۸۰۰˚C) حین پرورش با مجموعه‌ای از اجراهای آزمایشی بهینه‌سازی نماید. گازها معمولاً دارای منابعی از کربن، معمولاً متان و هیدروژن با نسبت معمولی ۱ به ۹۹، هستند. هیدروژن ضروری است زیرا به صورت انتخابی کربن‌های غیر الماسی را سیاه قلم زنی می‌کند. گازها در اتاق پرورش با استفاده از توان ریزموج، یک رشتهٔ داغ، یک قوس الکتریکی، یک شعله جوشکاری، یک لیزر، یک پرتو الکترونی یا هر روش دیگری به رادیکال‌های آزاد و فعال شیمیایی خود یونیده می‌شوند. در حین پرورش، مواد اتاق توسط پلاسما سیاه قلم زنی شده و می‌توانند داخل ترکیب الماس در حال رشد شرکت کنند. به‌طور خاص، الماس CVD غالباً با سیلیسیم ناشی از پنجره‌های از جنس سیلیسیم دی‌اکسید اتاق پرورش یا بستر سیلیسیمی آلوده می‌شود. بنابراین،
شیرزرد نام یک سرده از تیره چتریان است. منابع سرده‌های چتریان
ایدمیا () شرکت خوشه‌ای فرانسوی است، که در سال ۲۰۰۰ تأسیس شد. منابع شرکت‌های چندملیتی فرانسه
شهرستان چیکوما () یکی از شهرستان‌های ژاپن است که در ولایت شینانو در ژاپن واقع شده‌است. منابع شهرستان‌های استان ناگانو
f4b5cc3e-1073-4f94-93ad-6430ef841137
الماس
الماس به‌طور طبیعی تحت فشارهای زیاد اعماق زمین و در زمانی طولانی شکل می‌گیرد. اما در آزمایشگاه می‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT) اساساً تقلیدی است از فرایند طبیعی شکل‌گیری الماس در حالی که فرایند رسوب‌گیری بخار شیمیایی (به انگلیسی: Chemical Vapor Deposition)، دقیقاً خلاف آن عمل می‌کند. در واقع CVD به جای وارد کردن فشار به کربن برای تولید الماس با آزاد گذاشتن اتم‌های کربن به آن‌ها اجازه می‌دهد با ملحق شدن به یکدیگر به شکل الماس در آیند. (لوزی یا مربعی شکل)
فرابند فشار-دما بالا به تقلید از کدام فرایند است؟
false
{ "answer_start": [ 201 ], "text": [ "اساساً تقلیدی است از فرایند طبیعی شکل‌گیری الماس در حالی که فرایند رسوب‌گیری بخار شیمیایی (به انگلیسی: Chemical Vapor Deposition)، دقیقاً خلاف آن عمل می‌کند." ] }
طولانی توسط Diamontor یا الماس ساز شکل می‌گیرد. اما در آزمایشگاه می‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT) اساساً تقلیدی است از فرایند طبیعی شکل‌گیری الماس در حالی که فرایند رسوب‌گیری بخار شیمیایی ، دقیقاً خلاف آن عمل می‌کند. در واقع CVD به جای وارد کردن فشار به کربن برای تولید الماس با آزاد گذاشتن اتم‌های کربن به آن‌ها اجازه می‌دهد با ملحق شدن به یکدیگر به شکل الماس در آیند. (لوزی یا مربعی شکل) این دو تکنیک برای اولین بار در دهه ۱۹۵۰ کشف شدند. به گفته باتلر که هفده سال روی تولید الماس با استفاده از تکنیک CVD کار کرده‌است «از آنجا که پیشگامان تولید الماس بدون فشار بالا در دهه ۱۹۵۰ با تمسخر سایرین از میدان به در شدند. تکنولوژی CVD هنوز دوران کودکی‌اش را سپری می‌کند.» هر دو فرایند قادرند با سرعتی خیره‌کننده الماسهایی با کیفیت جواهر تولید کنند، اما در نهایت این فرایند CVD است که بخاطر کنترل ساده ناخالصی و اندازه محصول برای تکنولوژی‌های الکترونیکی مناسب‌ترین خواهد بود. فرایند CVD با قرار دادن ذره بسیار کوچکی از الماس در خلأ آغاز می‌شود. سپس گازهای هیدروژن و متان به محفظه خلأ جریان می‌یابند. در ادامه پلاسمای تشکیل شده باعث شکافته شدن هیدروژن به هیدروژن اتمی می‌شود که با متان واکنش می‌دهد تا رادیکال متیل و اتم‌های هیدروژن به‌وجود آیند. رادیکال متیل نیز به ذره الماس می‌چسبد تا الماس بزرگ شود. رشد الماس در تکنیک CVD، فرایندی خطی است، بنابراین تنها عوامل محدودکننده اندازه محصول در این روش بزرگی ذره ابتدایی و زمان قرار دادن آن در دستگاه است. به گفته دیوید هلیر (D. Hellier)، رئیس بخش بازاریابی کمپانی ژمسیس، «فرایند HP HT نیز با ذره کوچکی از الماس آغاز می‌شود. هر ذره الماس در محفظه‌های رشدی به اندازه یک ماشین رختشویی، تحت دما و فشار بسیار بالا درون محلولی از گرانیت و کاتالیزوری فلزی غوطه‌ور می‌شود. در ادامه تحت شرایط کاملاً کنترل شده‌ای این الماس کوچک به تقلید از فرایند طبیعی، مولکول به مولکول و لایه به لایه شروع به رشد می‌کند.» گر چه جنرال الکتریک در تولید الماس‌ها به این روش پیشگام است و الماس‌های ساخته شده با تکنیک HP HT را برای مصارف صنعتی به بازار عرضه می‌کرد اما تا پیش از آنکه کمپانی ژمسیس با ساده‌سازی این فرایند امکان تولید نمونه‌هایی با کیفیت جواهر را فراهم کند، هرگز آن الماس‌ها به عنوان سنگ‌های قیمتی به فروش نرسیده بودند. در واقع الماس‌های زینتی مصنوعی بخش کوچک و در عین حال پر سودی از صنعت الماس را تشکیل می‌دهند. این الماس‌های رنگی که در مقایسه با همتاهای بی‌رنگ شان فوق‌العاده کمیاب و در نتیجه بسیار گران‌ب‌ها ترند با توجه به نوع ناخالصی‌ها در رنگ‌های گوناگون از سرخ و صورتی گرفته تا آبی، سبز و حتی زرد روشن و نارنجی تولید می‌شوند. در واقع این الماس‌ها می‌توانند چنان کیفیت بالایی داشته باشند که حتی ماشین‌های ساخته شده برای تشخیص سنگ‌های مصنوعی از طبیعی در تفکیکشان از یکدیگر دچار مشکل شوند، همان‌طور که امروزه برخی از بزرگ‌ترین الماس فروشان در صنعت نیز به زحمت از پس آن بر می‌آیند. شباهت فوق‌العاده نمونه‌های مصنوعی و طبیعی باعث شده‌است تا تاجران الماس
تولید هسته‌های اتمی بر اثر واکنش‌های هسته‌ای در دما و فشار بالا را هسته‌زایی می‌گویند. در این فرایند هسته یک اتم از هسته‌های موجود دیگر و ذرات بنیادی پروتون و نوترون ایجاد می‌شود. جستارهای وابسته تکامل ستارگان فلزیگی منابع اخترفیزیک ترکیب هسته‌ای فیزیک هسته‌ای
فرایند ترمودینامیکی به مسیری از تغییر حالت‌های متوالی گفته می‌شود که سیستم ترمودینامیکی از آن می‌گذرد. انواع فرایندهای ترمودینامیکی فرایند برگشت‌ناپذیر فرایند برگشت‌پذیر فرایند خودبه‌خودی فرایند غیرخودبه‌خودی فرایند تعادلی فرایند غیرتعادلی فرایند هم‌دما (ایزوترمال) فرایند هم‌فشار (ایزوباریک) فرایند هم‌حجم (ایزوکوریک) فرایند بی‌دررو (آدیاباتیک) فرایند هم‌آنتروپی (آیزنتروپیک) فرایند پلی تروپیک جستارهای وابسته ترمودینامیک چرخهٔ ترمودینامیکی تعادل شیمیایی چرخه‌های ترمودینامیکی سیستم‌های ترمودینامیکی فرایندهای ترمودینامیکی ترمودینامیک
فرایند بی‌دررو یا فرایند آدیاباتیک فرایندی است که در طول مدت زمان انجام واکنش، گرما بین سیستم و محیط مبادله نمی‌شود. (dQ=۰). در این این فرایند هیچ‌یک از پارامترهای P, V, و T ثابت نیستند و همگی تغییر می‌کنند. فرض کنید مقداری گاز در پیستونی عایق داریم. بر اساس قانون اول ترمودینامیک چنانچه به وسیلهٔ این پیستون گاز را متراکم کنیم، بر روی گاز کار انجام داده‌ایم و کار انجام شده با تغییر انرژی درونی برابر است (u=W∆). پس چون انرژی درونی گازها با دما رابطه مستقیم دارد، لذا با افزایش انرژی درونی دمای گاز بالا می‌رود، بدون اینکه مستقیماً به گاز گرما داده شده باشد. این فرایند تراکم آدیاباتیک نام دارد. در انبساط بی دررو عکس این عمل اتفاق می‌افتد. گرم‌شدن تلمبه هنگام بادکردن لاستیک نمونه‌ای از این فرایند است. جستارهای وابسته فرایند هم‌حجم فرایند هم‌دما فرایند هم‌فشار فرایند هم‌آنتروپی محاسبات کوانتومی بی‌دررو منابع آنتروپی ترمودینامیک جوی فرایندهای ترمودینامیکی
فرایند هم‌آنتروپی یا فرایند آیزنتروپیک فرایندی است که در طی آن میزان آنتروپی سیستم ثابت می‌ماند. می‌توان نشان داد که هر فرایند برگشت‌پذیر بی‌دررو، یک فرایند هم‌آنتروپی است. جستارهای وابسته فرایند هم‌حجم فرایند هم‌دما فرایند هم‌فشار فرایند بی‌دررو منابع آنتروپی ترمودینامیکی فرایندهای ترمودینامیکی
پرس گرم یک روش شکل دهی و فشرده سازی فشار بالا در متالورژی پودر است. این روش در دماهایی انحام می‌شود که برای ایجاد تف‌جوشی یا خزش کافی باشد. یکی دیگر از روشهایی که به این روش خیلی نزدیک است و در متالورژی پودر و همچنین شکل دهی سرامیکها کاربرد دارد روش پرس ایزواستاتیک گرم می‌باشد. محصولاتی که با این روش تولید می‌شوند دارای خواص فیزیکی و مخصوصاً خواص مکانیکی بسیار خوبی هستند. این روش برای کاهش تخلخل فلزات و افزایش چگالی بسیاری از سرامیک‌ها به کار می‌رود. پرس گرم چیست؟ پرس گرم برای تولید کامپوزیت‌های فلزی و سرامیکی ساده استفاده می‌شود. آنها امکان ساخت صفحات و هندسه‌هایی مختلف با دانسیته بالا را فراهم می‌کنند. برای به دست آوردن صفحات، می‌توان از یک پودر خوب و همگن استفاده کرد. دما باید برای آلومینیوم حدود ۵۰۰ درجه سانتیگراد، برای مواد تیتانیوم حدود ۸۰۰ درجه سانتیگراد و حدود ۱۲۰۰ درجه سانتیگراد برای ماتریس‌های مبتنی بر سوپر آلیاژ پایه نیکل، می‌باشد. فشار مورد نیاز معمولاً بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ مگاپاسکال است. ادامه فرایند پرس گرم فرایندهای تف‌جوشی ترمومکانیکی، در بر گیرنده آمیزه‌ای از روش‌های گرمایی و مکانیکی هستند که ویژگی‌های ممتازی را به ماده می‌بخشند. از آنجایی که اغلب سرامیک‌ها تغییر شکل مومسان کمی دارند، فرآوری در دمای بالا تا اندازه‌ای می‌تواند آنها را نرم سازد. البته دمای بالا در کنار بهسازی مکانیکی، گاهی به دگرگونی فازی می‌انجامد و برخی از عیب‌های بلوری را در ماده پدیدار می‌سازد. برای دست‌یابی به ترکیب‌های چگال، بایستی دو عامل فشار و دما را کنترل کرد. روش‌های گوناگونی برای فرآوری ترمومکانیکی مواد وجود دارد که فرایندهای پرس گرم و تف‌جوشی پلاسمای جرقه‌ای از آن جمله‌اند. پرس گرم یک فرایند فشرده‌سازی سنتی است که هم‌زمان با گرمایش ماده در دمای بالا (بالای دمای تبلور مجدد)، فشار نیز وارد می‌شود. پرس گرم با فرایند متالورژی پودر یکسان نیست زیرا در پرس گرم، فشار و گرما هم‌زمان به کار گرفته می‌شوند ولی در متالورژی پودر، کاربرد گرما مستقل از چرخه فشار است. پودر سرامیک درون یک قالب ریخته می‌شود و در فشار ۱۰ تا ۵۰ مگاپاسکال و بازه دمایی ۱۰۰۰ تا ۲۲۰۰ درجه سانتی‌گراد به مدت چند دقیقه تا چند ساعت فشرده می‌گردد تا یک سرامیک چگال به دست آید. بدین روش، ساخت کامپوزیت‌های سرامیکی با ۱۰۰ درصد چگالی نظری شدنی است و چگالی این مواد، اغلب به بیش از ۹۵ درصد چگالی نظری می‌رسد. هم‌افزایی فشار و دمای بالا، چینش دوباره ذرات را در پی دارد، سیلان مومسان را ممکن می‌سازد و با زدودن تخلخل‌ها (با به کارگیری فشار بالا) در خلاء یا اتمسفر خنثی به تف‌جوشی سرامیک می‌انجامد. یکی از دشواری‌های این فرایند، برگزیدن قالبی است که در دما و فشار بالا تاب بیاورد، بی‌آنکه با ماده سرامیکی واکنش‌پذیری داشته باشد. در بیشتر موارد، گرافیت به عنوان ماده قالب به کار برده می‌شود، زیرا از چنین ویژگی‌هایی برخوردار است. نفوذ سطحی، جابجایی تهی‌جای و نفوذ حجمی از سازوکارهای تف‌جوشی به‌شمار می‌آیند. به دلیل آنکه دی‌بوریدها پیوند اشتراکی قوی و نرخ نفوذ در خود و نفوذ مرزدانه‌ای کمی دارند، برای فشرده‌سازی آنها به دماهای بالا و اعمال فشار بیرونی نیاز است. از آنجایی که هیچ گونه فاز مذابی تشکیل نمی‌شود، فرایند چگال شدن با یک سازوکار
شوند. برای موفقیت‌آمیز بودن سیستم گرمایش دو طرفه، لازم است که این دو لیزر به هم تراز شوند تا هر دو در موقعیت نمونه متمرکز شوند. برای گرمایش فوری در آزمایش‌های پراش، لیزرها باید به همان نقطه در فضا که پرتوی اشعه ایکس متمرکز است متمرکز شوند. سیستم‌های گرمایشی لیزری در مراکز سنکروترون مرکز تابش سنکروترون اروپا (ESRF) و بسیاری دیگر از مراکز سنکروترون همانند سه مرکز اصلی سنکروترون در ایالات متحده، همگی دارای پرتوهای مجهز به سیستمهای گرمایش لیزری هستند. خطوط پرتو مربوط به سیستم‌های گرمایش لیزری ESRF ID27، ID18، و ID24 هستند. در منبع فوتون پیشرفته 13-ID-D GSECARS و 16-ID-B HP-CAT؛ در منبع نور سنکروترون ملی، X17B3؛ و در منبع نور پیشرفته، ۱۲٫۲٫۲. گرمایش لیزری در علم فشار بالا به یک روش معمول تبدیل شده‌است، اما اطمینان به اندازه‌گیری دما هنوز بحث‌برانگیز است. اندازه‌گیری دما در اولین آزمایش‌های گرمایش لیزری، درجه حرارت از ایجاد رابطه بین توان لیزر ساخته شده با نقاط ذوب از مواد مختلف شناخته شده ناشی می‌شود. هنگام استفاده از پالس لیزر یاقوتی به دلیل کوتاه بودن پالس غیرقابل اعتماد بود. لیزر YAG به سرعت تبدیل به استاندارد شد، گرم کردن برای مدت زمان نسبتاً طولانی، و امکان مشاهده نمونه در طول فرایند گرمایش. با اولین استفاده از لیزرهای YAG بود که باست از یک پیرومتر نوری برای اندازه‌گیری دما در دامنه ۱۰۰۰ درجه سانتیگراد تا ۱۶۰۰ درجه سانتیگراد استفاده کرد. اولین اندازه‌گیری دما دارای انحراف استاندارد ۳۰ درجه سانتیگراد از درجه حرارت روشنایی بود، اما به دلیل اندازه کوچک نمونه ۵۰ درجه سانتیگراد تخمین زده شد با این احتمال که دمای واقعی نمونه ۲۰۰ درجه سانتیگراد بالاتر از اندازه‌گیری میزان روشنایی است. طیف‌سنجی از نور رشته‌ای روش بعدی اندازه‌گیری دما است که در گروه باست استفاده شد. انرژی تابش ساطع شده را می‌توان با طیفهای شناخته شده اشعه جسم سیاه مقایسه کرد تا یک درجه حرارت معین حاصل شود. کالیبراسیون این سیستم‌ها با استفاده از نقاط ذوب منتشر شده یا نقاط ذوبی که توسط گرمایش مقاومت اندازه‌گیری می‌شود انجام می‌شود. کاربرد گرمایش لیزری از لیزر برای گرم کردن نمونه در ابعاد میکروگرم در سلولهای سندان الماس هنگام مطالعه ماده در شرایط شدید استفاده می‌شود. این به‌طور معمول به معنای یکی از چهار مورد زیر است: معادله حرارتی ایالات اندازه‌گیری وضعیت فشار-حجم-درجه حرارت یک ماده. در کار سلول سندان الماس، این کار با اعمال فشار بر روی پایه‌های الماس، اعمال دما با لیزرها / گرمکن‌های مقاومتی و اندازه‌گیری پاسخ حجم با پراش پرتوی ایکس انجام می‌شود. انبساط و تراکم پذیری حرارتی را می‌توان در معادله حالت مستقل از حجم تعریف کرد. سنتز دما/ فشار بالا با استفاده از یک سلول سندان الماس و گرمایش لیزری برای دستیابی به فشارها و دمای بالا و رسیدن به مسیرهای سنتز جدید که در فشار محیط قابل دسترسی نیستند می‌توانند فازهای فشار بالای بی نظیری را ایجاد کنند. مطالعات انتقال فاز تأمین کننده انرژی جنبشی اضافی به یک نمونه به منظور مشاهده یک گذار جنبشی نامطلوب. ایجاد نمودارهای فاز در محدوده فشار بالا. ذوب فشار بالا اندازه‌گیری میزان وابستگی نقطه ذوب به فشار. فشار معمولاً نقطه ذوب جامدات را بالا می‌برد. جستارهای وابسته فیزیک فشاربالا استاتیک شاره‌ها منابع پیوند به بیرون ژئوفیزیک شیمی‌فیزیک علم مواد فیزیک ماده چگال علم
فرآیند هم‌آنتالپی یا فرایند هم‌اندرتافت ، فرایندی است که طی آن آنتالپی H یا آنتالپی مخصوص h آن سامانه تغییر نمی‌کند. در حالت پایدار، در فرایند جریان پایدار، می‌توان تغییرات بزرگ در فشار و دمای سیال داشت درحالی که فرایند همپنان هم‌آنتالپی باقی مانده‌است به شرطی که: هیچ انتقال حرارتی بین محیط و سامانه صورت نگیرد و هیچ کاری روی محیط یا توسط محیط انجام نشود و هیچ تغییری در انرژی جنبشی سیال اتفاق نیفتد. (اگر در تحلیل این فرایند یک حجم کنترل در نظر بگیریم هرچیزی خارج از این حجم کنترل محیط به حساب می‌آید.) فرایند اثر ژول-تامسون، نمونهٔ خوبی از فرایند هم‌آنتالپی است. جابجایی یک دریچهٔ آزاد در یک دستگاه فشار را در نظر بگیرید آنتالپی مخصوص سیال داخل دستگاه فشار با آنتالپی مخصوص سیال زمانی که از دریچه فرار می‌کند برابر است. با دانستن آنتالپی مخصوص سیال و فشار خارج از دستگاه فشار، می‌توان دما و سرعت سیال خروجی (فرار کرده) را پیدا کرد. در یک فرایند هم‌آنتالپی: h1=h2 dh=0 فرایند هم‌آنتالپی در یک گاز کامل، هم‌دما خواهد بود زیرا: جستارهای وابسته فرایند هم‌حجم فرایند هم‌دما فرایند هم‌فشار فرایند بی‌دررو فرایند هم‌آنتروپی منابع آنتالپی فرایندهای ترمودینامیکی
پرس ایزواستاتیک گرم یا هیپ یک فرایند ساخت است، که در آن ذرات پودر شده فلزات، آلیاژها و سرامیک‌ها تحت فشار ایزواستاتیک و حرارت بالا به همدیگر می‌چسبند و یک جز واحد را تشکیل می‌دهند. این روش برای کاهش تخلخل فلزات و افزایش چگالی بسیاری از سرامیک‌ها به کار می‌رود. این فرایند خواص مکانیکی ماده اولیه و کارپذیری آن را افزایش می‌دهد. با استفاده از این فرایند آلیاژهایی که تولید می‌کنند که خواص مکانیک عناصر مختلف را در آن واحد باهم دارند، این فرایند یکی از فرایندهای به کار رفته در متالوژی پودر است. تاریخچه پرس ایزواستاتیک گرم این روش بیش از ۸۰ سال پیش اختراع و به کار گرفته شد، در ابتدا برای تولید الماس مصنوعی به کار می‌رفت. سپس در اواسط دهه ۱۹۵۰، محققان آزمایشگاه Battelle Columbus پیوند با فشار گاز اختراع کردند. آن‌ها در حال حل مشکل پیوند زیرکونیم به آلیاژ اورانیوم و زیرکونیوم بودن، این پیوند یک تلاش برای رسیدن به یک روکش دهی مطلوب بود. این مشکل در برنامه هسته‌ای نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا مطرح شده بود، در اینجا بود که اولین بار ایده ایجاد پیوند توسط فشار ایزواستاتیک و فشار مطرح شد. در این برنامه از فشار ۱۳۷٫۸ اتمسفری و دما ۹۰۰ درجه سانتی گرادی استفاده شد. این روش توسط ۴ دانشمند آزمایشگاه Battelle Columbus ثبت شد. در سال‌های بعد با پیشرفت ابزار و ماشین آلات و همچنین ساخت آلیاژهای گوناگون که در برابر فشار و دما مقاوم بودند قطعات بیشتر و پیشرفته تر با این روش تولید شدند تا جایی که امروز توانایی تولید قطعات گوناگون از اجزا کوچک ساعت‌های دستی تا پره‌های ۱ متری توربین‌ها و پمپ را دارد.. فرایند پرس ایزواستاتیک گرم در این فرایند ابتدا قالب قطعه‌ای مورد نیاز است طراحی می‌شود این قالب باید بتواند فشار و دما بالا را تحمل کند و این خود قیمت آن را افزایش می‌دهد سپس موادی که قرار است با هم ترکیب شده و آلیاژ نهایی را ایجاد کنند به صورت پودر در می‌آیند برای پودر کردن مواد روش‌ها گوناگی از جمله عبور مذاب از یک نازل و ذره ذره کردن آن با استفاده از فشار هوا وجود دارد برای مواد با استحکام بالاتر مانند تیتانیوم از یک دیسک دوار مسی که جریان از آن می‌گذرد استفاده می‌شود و میله تیتانیومی با با برخورد با آن دیسک هربار خورد شده و پودر ایجاد می‌شود. پس اینکه پودرها آماده شد به نسبت مورد نیاز با هم ترکیب شده و چند ساعت را در همزن‌ها سپری می‌کنند تا به خوبی مخلوط شوند. پس از این مرحله پودر داخل قالب ریخته شده و داخل محفظه قرار می‌گیرد سپس با افزایش دما و فشار اتفاقی که می‌افتد آن است که در دماهای بالاتر با افزایش دامنه نوسانی اتمها بیشتر شده و این باعث بیشتر شدن نفوذ اتمی می‌شوند و اینگونه مواد در یکدیگر نفوذ کرده و ذرات به هم می‌چسبند. در این فرایند فشار یکسان در همه جهات باعث می‌شود تا خواص نهایی ایزوتروپیک باشد (همسانگرد) و تخلخلی وجود نداشته باشد. در این روش فشارهای بالایی به کار می‌رود (۱۰۰ تا 200 Mpa) که نیازمند استفاده از آلیاژها مستحکم برای مخازن آن است همچنین دما بسته به نوع پودرها
بوسیله جریان تحت فشار ، از پیش فرم یا ماده فیبری عبور می کنند . این فرایند در گرادیان حرارتی از ℃ 1050 در محل آب سرد تا ℃ 1200 در محل کوره انجام می شود . شکل 3 شماتیک دیاگرامی از فرایند CVI با جریان فشاری ( FCVI ) را نشان می دهد . انواع کامپوزیت های زمینه سرامیکی با پارامتر های فرایند جدول 1 : مثال هایی از فرایند های مختلف ساخت کامپوزیت های زمینه سرامیکی. مثال ها مثال هایی که از فرایند CVI در تولید استفاده می شود عبارتند از : کامپوزیت های کربن / کربن (C / C) بر اساس مطالعات قبلی، یک نمد کربن بر پایه پان به عنوان پیش فرم و نفت سفید به عنوان پیش ماده انتخاب می شوند . نفوذ دهی زمینه در پیش فرم در دمای ℃ 1050 به مدت چند ساعت در فشار جو ، بوسیله فرایند FCVI انجام می شود . دما باید در درون سطح بالایی پیش فرم در ℃ 1050 ، در قسمت میانی در ℃ 1080 و در قسمت بیرونی در ℃ 1020 نگه داشته شود . گاز نیتروژن به منظور امنیت ، در رآکتور جریان می یابد . سیلیکون کاربید / سیلیکون کاربید (SiC / SiC) زمینه : (CH3SiCl3 (g) → SiC (s) + 3HCl (g فصل مشترک : (CH4 (g) → C (s) + 2H2 (g الیاف SiC به عنوان پیش فرم تا ℃ 1000 در خلأ حرارت داده شده و بعد گاز متان به عنوان لایه میانی بین زمینه و لیف ، وارد پیش فرم می شود . این فرایند به مدت 70 دقیقه و تحت فشار به طول می انجامد . سپس ، متیل هیدروکلروسیلان بوسیله هیدروژن به داخل محفظه حمل می شود . پیش فرم در زمینه SiC ، به مدت چند ساعت در دمای ℃ 1000 و تحت فشار ، قرار می گیرد . مزایای فرایند CVI تنش های باقیمانده به دلیل دمای نفوذ دهی پایین تر ، کمتر است . امکان تولید اشکال پیچیده بزرگ وجود دارد . کامپوزیت هایی که با این روش ساخته می شوند دارای خصوصیاتی همانند خواص مکانیکی بالا ، مقاومت به خوردگی و مقاومت به شوک حرارتی هستند . از ترکیبات مختلفی از ماتریس ها و لیف ، به منظور ایجاد خواص کامپوزیتی متفاوت ، می توان استفاده کرد ، ( همانند، SiC, C, Si3N4, BN, B4C ZrC و ... ) . به دلیل فشار و دمای نفوذ دهی پایین ، آسیب وارد شده به الیاف و هندسه پیش فرم بسیار کم است. در این فرایند انعطاف پذیری قابل ملاحظه ای در انتخاب ماتریس و لیف وجود دارد . با کنترل دقیق خلوص گاز ها ، می توان به یک ماتریس خالص و یکپارچه دست پیدا کرد . معایب تخلخل باقیمانده حدود %15-10 است که این مقدار بالا است . سرعت تولید پایین است . هزینه های مربوط به سرمایه گذاری ، تولید و پردازش بالا است . کاربرد ها از CVI برای ساخت انواع اجزای با عملکرد بالا استفاده می شود: سیستم های حفاظت حرارتی برای وسایل نقلیه فضایی. سیستم های دما بالا همانند محفظه های احتراق ، تیغه های توربین ، لامپ های ایستانه (stator ) و ترمز های دیسکی که شوک حرارتی بالایی را
3053718c-8cca-4541-9cbb-8ee8521c0613
الماس
الماس به‌طور طبیعی تحت فشارهای زیاد اعماق زمین و در زمانی طولانی شکل می‌گیرد. اما در آزمایشگاه می‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT) اساساً تقلیدی است از فرایند طبیعی شکل‌گیری الماس در حالی که فرایند رسوب‌گیری بخار شیمیایی (به انگلیسی: Chemical Vapor Deposition)، دقیقاً خلاف آن عمل می‌کند. در واقع CVD به جای وارد کردن فشار به کربن برای تولید الماس با آزاد گذاشتن اتم‌های کربن به آن‌ها اجازه می‌دهد با ملحق شدن به یکدیگر به شکل الماس در آیند. (لوزی یا مربعی شکل)
تحت چه فرایندی میتوان الماس را در آزمایشگاه تولبد کرد؟
false
{ "answer_start": [ 165 ], "text": [ "فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT)" ] }
طولانی توسط Diamontor یا الماس ساز شکل می‌گیرد. اما در آزمایشگاه می‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT) اساساً تقلیدی است از فرایند طبیعی شکل‌گیری الماس در حالی که فرایند رسوب‌گیری بخار شیمیایی ، دقیقاً خلاف آن عمل می‌کند. در واقع CVD به جای وارد کردن فشار به کربن برای تولید الماس با آزاد گذاشتن اتم‌های کربن به آن‌ها اجازه می‌دهد با ملحق شدن به یکدیگر به شکل الماس در آیند. (لوزی یا مربعی شکل) این دو تکنیک برای اولین بار در دهه ۱۹۵۰ کشف شدند. به گفته باتلر که هفده سال روی تولید الماس با استفاده از تکنیک CVD کار کرده‌است «از آنجا که پیشگامان تولید الماس بدون فشار بالا در دهه ۱۹۵۰ با تمسخر سایرین از میدان به در شدند. تکنولوژی CVD هنوز دوران کودکی‌اش را سپری می‌کند.» هر دو فرایند قادرند با سرعتی خیره‌کننده الماسهایی با کیفیت جواهر تولید کنند، اما در نهایت این فرایند CVD است که بخاطر کنترل ساده ناخالصی و اندازه محصول برای تکنولوژی‌های الکترونیکی مناسب‌ترین خواهد بود. فرایند CVD با قرار دادن ذره بسیار کوچکی از الماس در خلأ آغاز می‌شود. سپس گازهای هیدروژن و متان به محفظه خلأ جریان می‌یابند. در ادامه پلاسمای تشکیل شده باعث شکافته شدن هیدروژن به هیدروژن اتمی می‌شود که با متان واکنش می‌دهد تا رادیکال متیل و اتم‌های هیدروژن به‌وجود آیند. رادیکال متیل نیز به ذره الماس می‌چسبد تا الماس بزرگ شود. رشد الماس در تکنیک CVD، فرایندی خطی است، بنابراین تنها عوامل محدودکننده اندازه محصول در این روش بزرگی ذره ابتدایی و زمان قرار دادن آن در دستگاه است. به گفته دیوید هلیر (D. Hellier)، رئیس بخش بازاریابی کمپانی ژمسیس، «فرایند HP HT نیز با ذره کوچکی از الماس آغاز می‌شود. هر ذره الماس در محفظه‌های رشدی به اندازه یک ماشین رختشویی، تحت دما و فشار بسیار بالا درون محلولی از گرانیت و کاتالیزوری فلزی غوطه‌ور می‌شود. در ادامه تحت شرایط کاملاً کنترل شده‌ای این الماس کوچک به تقلید از فرایند طبیعی، مولکول به مولکول و لایه به لایه شروع به رشد می‌کند.» گر چه جنرال الکتریک در تولید الماس‌ها به این روش پیشگام است و الماس‌های ساخته شده با تکنیک HP HT را برای مصارف صنعتی به بازار عرضه می‌کرد اما تا پیش از آنکه کمپانی ژمسیس با ساده‌سازی این فرایند امکان تولید نمونه‌هایی با کیفیت جواهر را فراهم کند، هرگز آن الماس‌ها به عنوان سنگ‌های قیمتی به فروش نرسیده بودند. در واقع الماس‌های زینتی مصنوعی بخش کوچک و در عین حال پر سودی از صنعت الماس را تشکیل می‌دهند. این الماس‌های رنگی که در مقایسه با همتاهای بی‌رنگ شان فوق‌العاده کمیاب و در نتیجه بسیار گران‌ب‌ها ترند با توجه به نوع ناخالصی‌ها در رنگ‌های گوناگون از سرخ و صورتی گرفته تا آبی، سبز و حتی زرد روشن و نارنجی تولید می‌شوند. در واقع این الماس‌ها می‌توانند چنان کیفیت بالایی داشته باشند که حتی ماشین‌های ساخته شده برای تشخیص سنگ‌های مصنوعی از طبیعی در تفکیکشان از یکدیگر دچار مشکل شوند، همان‌طور که امروزه برخی از بزرگ‌ترین الماس فروشان در صنعت نیز به زحمت از پس آن بر می‌آیند. شباهت فوق‌العاده نمونه‌های مصنوعی و طبیعی باعث شده‌است تا تاجران الماس
گفت که اکثر الماس‌های ساخته شده تا آن روز بیشتر شبیه به اسپینل مصنوعی بوده‌اند. فرایند الماس GE در ۱۹۴۱، توافقی بین شرکت‌های جنرال الکتریک (GE), Norton و Carborundum برای توسعه بیشتر الماس مصنوعی حاصل شده بود. آن‌ها قادر بودن که کربن را تا ۳۰۰۰˚C (5430 ˚F) تحت فشار ۳٫۵ گیگا پاسکال (510000 psi) برای مدت چند ثانیه گرم کنند. به زودی پس از آن، جنگ جهانی دوم پروژه را متوقف نمود. در ۱۹۵۱ در آزمایشگاه‌های اسکینکتادی شرکت GE از سر گرفته شد و یک گروه الماس فشار بالا شامل فرانسیس پی. باندی و اچ.ام. استرانگ شکل گرفت. تریسی هال و دیگران نیز مدت کوتاهی بعد به پروژه پیوستند. گروه اسکینکتادی سندان‌های الماسی طراحی شده توسط پرسی ویلیام بریچمن، که یک جایزه نوبل به خاطر تلاشش در ۱۹۴۶ گرفت، را بهبود بخشید. باندی و استرانگ اولین پیشرفت‌ها را حاصل نمودند، پیشرفت‌های بعدی توسط هال حاصل شد. تیم GE سندان‌های کاربید تنگستن ضمن یک فشار هیدورلیکی استفاده کرد تا نمونه کربن دار نگهداری شده در ظرف کاتلینیت تحت فشار قرار بگیرد، ضمن اینکه شن حاصل با فشار از ظرف خارج و وارد واشر می‌شد. تیم در یک فرصت، ساخت الماس را ثبت نمود اما آزمایش به علت شرایط نامشخص ترکیب غیرقابل تکرار بود، و بعداً نشان داده شد که در آن از یک الماس طبیعی مثل یک‌دانه بذر استفاده شده‌است. هال به اولین ترکیب موفق تجاری الماس در ۱۶ دسامبر ۱۹۵۴ دست یافت و آن را در ۱۵ فوریهٔ ۱۹۵۵ اعلان نمود. مسیر عبور موفقیت‌آمیز او شامل یک ماشین فشار «کمربندی» بود که قادر بود فشارهایی بالاتر از 10 GPa (1.500.000 psi) و دماهایی بالای ۲۰۰۰˚C (3630˚F) ایجاد کند. ماشین فشار از یک ظرف پیروفیلیت که در آن گرافیت محلول در نیکل، کبالت یا آهن مذاب بود استفاده می‌کرد. این فلزها مثل «حلال کاتالیزگر» رفتار می‌کردند که هر دویشان کربن را در خود حل نموده و تبدیل آن به الماس را شتاب می‌بخشیدند. بزرگ‌ترین الماسی که او تولید کرد ۰٫۱۵ میلی‌متر (۰٫۰۰۵۹ اینچ) عرض داشت؛ خیلی کوچک بود و از نظر ظاهری برای کاربرد جواهری نامناسب بود اما به درد مواد ساینده صنعتی می‌خورد. همکاران هال قادر به تکرار کار او بودند و این اکتشاف در مجله علمی نیچر منتشر شد. او اولین کسی بود که الماس مصنوعی را طی یک فرایند قابل تکرار، قابل تأیید مستند تولید کرد. او GE را در ۱۹۵۵ ترک کرد و سه سال بعد دستگاه جدیدی برای الماس مصنوعی ساخت – یک ماشین فشار چهارضلعی با چهار سندان – تا از نقض فرمان‌های امنیتی وزارت بازرگانی ایالات متحده بروی برنامه‌های ثبت اختراع GE اجتناب کند. هال جایزهٔ اختراع خلاقانهٔ انجمن شیمی آمریکا را به خاطر کارش برای الماس مصنوعی دریافت نمود. پیشرفت‌های بعدی یک فرایند ترکیب جداگانهٔ الماس مصنوعی در ۱۶ فوریه ۱۹۵۳ در استکهلم توسط شرکت سوئدی جنرال الکتریک (ASEA)، یکی از شرکت‌های تولیدی الکتریکی مه در سوئد، به دست آمد. با تأسیس در ۱۹۴۹، ASEA تیمی از پنج دانشمند و مهندس به عنوان بخشی از پروژهٔ فوق محرمانهٔ ساخت الماس با کد QUINTUS استخدام نمود. تیم از یک دستگاه تقسیم کروی حجیم طراحی شده توسط بالتزار فن پلاتن و آندرس کمپ استفاده می‌کرد. فشار در دستگاه در مقدار تخمینی
الماس مصنوعی (هم چنین معروف به الماس ساخته شده در آزمایشگاه، الماس پرورده شده در آزمایشگاه، الماس فرآوری شده یا الماس کشت شده) الماسی است که طی فرایند مصنوعی برخلاف الماس‌های طبیعی که ضمن فعل و انفعالات زمین‌شناسی ساخته می‌شود. الماس مصنوعی هم چنین، معروف به الماس HPHT یا الماس CVD، به خاطر دو روش تولید رایج است (با ارجاع به روش‌های دما بالا - فشار بالا و تشکیل کریستال با انباشت به روش تبخیر شیمیایی، به ترتیب). اگرچه اغلب با عنوان مصنوعی شناخته می‌گردد اما این عبارت تا حدودی مشکل دار به حساب می‌آید. در ایالات متحده، کمیسیون تجارت فدرال اشاره نموده‌است که عنوان‌های جایگزین ساخته شده در آزمایشگاه، پرورده شده در آزمایشگاه، و ساخته شده در (نام تولیدکننده) «با طبیعت این سنگ ارتباط واضح تری برقرار خواهند نمود»، با این حال مصرف‌کنندگان علاقه‌مند به استفاده از عنوان مصنوعی با محصولات تقلیدشده می‌باشند – درحالیکه الماس‌های ساخته شده توسط انسان همان جنس الماس واقعی را دارند (یعنی کربن خالص تبلور یافته در شکل همسانگرد سه بعدی). ادعاهای زیادی در مورد ساخت الماس بین ۱۸۷۹ و ۱۹۲۸ ثبت شده بودند؛ اکثر آن تلاش‌ها دقیق تحلیل شده بودند ولی هیچ‌کدام تأیید نشده بودند. در دهه ۱۹۴۰، تحقیق نظام مندی در ایالات متحده، سوئد و شوروی سابق آغاز شد تا با استفاده از فرایندهای CVD و HPHT الماس ساخته شود. اولین ترکیب تجدید پذیر حوالی ۱۹۵۳ گزارش شده بود. آن دو فرایند هنوزهم موفق به ساخت الماس مصنوعی می‌شوند. یک روش سومی، معروف به ترکیب انفجاری، وارد بازار الماس در اواخر دهه ۱۹۹۰ شد. در این فرایند، دانه‌های الماس در اندازه‌های نانو طی انفجار مواد منفجرهٔ کربن دار تولید می‌شوند. روش چهارمی، با استفاده از گرافیت با فراصوت توان بالا است که در آزمایشگاه نشان داده شده‌است ولی هم‌اکنون استفادهٔ تجاری ندارد. خواص الماس مصنوعی بستگی به جزئیات فرایندهای ساخت آن دارد؛ البته، برخی الماس‌های مصنوعی (چه ساخته شده طی HPHT یا CVD) دارای خواصی مثل سختی، رسانندگی گرمایی و تحرک پذیری هستند که نسبت به همین خواص الماس‌های طبیعی کیفیت بهتری دارند. الماس مصنوعی به‌طور گسترده‌ای در ساینده‌ها، در ابزارهای برنده و صیقل دهنده و در گرماخورها مورد استفاده قرار می‌گیرد. استفاده‌های الکترونیکی الماس مصنوعی در حال توسعه هستند که شامل استفاده در کلیدهای (مدارهای) نیروگاه‌ها، ترانزیستورهای اثر میدان با فرکانس بالا و ال ئی دی‌ها می‌باشد. آشکارسازهای پرتو فرابنفش (UV) یا ذرات پر انرژی نیز از الماس مصنوعی در تسهیلات تحقیقاتی پر انرژی استفاده می‌کنند و به شکل تجاری در دسترس‌اند. الماس مصنوعی به خاطر ترکیب منحصر به فردی از پایداری‌های گرمایی و شیمیایی، انبساط حرارتی کم و شفافیت نوری زیاد در محدودهٔ وسیع طیفی در حال تبدیل شدن به محبوب‌ترین گزینه برای پنجره‌های نوری در لیزرهای CO2 و Gyrotronهای توان بالا هستند. تخمین زده می‌شود که ۹۸٪ تقاضای الماس درجه صنعتی با الماس‌های مصنوعی تأمین می‌گردد. الماس‌های CVD و HPHT قابلیت برش و تبدیل به جواهر در رنگ‌های متنوع: سفید روشن، زرد، قهوه‌ای، آبی، سبز و نارنجی را دارند. به علت قیمت بالای الماس‌های معدنی، قابلیت تولید الماس‌های مصنوعی با کیفیت جواهر، بازار تولید الماس‌های معدنی را تهدید به کسادی می‌کند. د بیرز دستگاه‌های طیف بینی و تکنیک‌هایی را ارتقا داد تا الماس‌های طبیعی و مصنوعی
الماس دانه تبلور کربن است و جزو سنگ‌های قیمتی به‌شمار می‌آید. دانه‌های تبلور کربن تشکیل نمی‌شود مگر آنکه کربن سخت فشرده و در همان حال بسیار گرم شود. دانه‌های تبلور کربن معمولاً در عمق زمین یافت می‌شود. شاید جاهایی که الماس در آن‌ها یافت شده گلوگاه آتشفشان‌های خاموش باشند. اگر چنین باشد، قله این آتشفشان‌های قدیمی توسط باد و آب ساییده شده‌است. قسمت عمدهٔ الماس‌های درشت تا چند قرن از هندوستان به دست می‌آمد، ولی اکنون بزرگ‌ترین معدن‌های الماس در آفریقا است. الماس‌های آفریقا در یک نوع تخته سنگ به نام «زمین آبی» یافت می‌شود. تخته سنگ را از عمق زمین درمی‌آورند و خرد می‌کنند. سپس آن را با گل و لای مخلوط می‌کنند. الماس سخت‌تر از آن است که ماشین‌های خردکننده به آن آسیب برسانند. گل و لای و سنگ خردشده را با آب شستشو می‌دهند تا الماس ته‌نشین شود. الماس سخت‌تر از هر چیز دیگری است که می‌شناسیم. الماس‌های کوچک و ریز را در افزارهایی برای بریدن یا سوراخ کردن سنگ‌های سخت و فلزها سوار می‌کنند. الماس‌های درشت را چون جواهر به کار می‌برند. الماس را پیش از آنکه به صورت جواهر درآید تراش می‌دهند و پرداخت می‌کنند. تراش و پرداخت الماس در درخشندگی آن تأثیر فراوان دارد. وزن الماس را با قیراط می‌سنجند. وزن یک سنگ یک قیراطی تا اندازه‌ای برای یک حلقه انگشتری زیاد است؛ ولی تقریباً ۵۰۰۰ قیراط لازم است تا وزنی برابر با ۱۰۰۰ گرم به دست آید. امروزه در کوره‌های برقی الماس مصنوعی می‌سازند. الماس یکی از آلوتروپهای کربن است که در فشارهای بالا پایدار است. آلوتروپ دیگر کربن گرافیت نام دارد. الماس در حالت پایدار دارای ساختار بلندروی (مکعبی) است. الماس ساختار منشوری نیز دارد که این ساختار به صورت شبه‌پایدار در طبیعت به صورت کانی لونسدالنیتی وجود دارد. پیرامون واژه ریشهٔ واژهٔ فارسی الماس، واژهٔ یونانی adamas پنداشته شده‌است. واژهٔ یونانی مذکور به معنی «تسخیرناپذیر» است و معنی «الماس» نیز می‌دهد. تغییر معنایی از «تسخیرناپذیر» به «الماس» را نامحتمل می‌داند و معتقد است معنی «الماس» در این واژهٔ یونانی، و نیز واژهٔ فارسی الماس، از یک زبان سامی است (مقایسه کنید با واژهٔ اکدی باستان elmēšu، به معنی یک سنگ گرانبها، احتمالاً کهربا). خواص متمایز الماس الماس در بین جامدات در دمای ۲۵ درجه بالاترین رسانایی گرمایی را دارد. (هدایت گرمایی آن ۵ برابر مس است) الماس مادهٔ نوری ایده‌آلی است که توانایی انتقال طیف نوری فروسرخ تا فرابنفش را دارا است. شاخص بازتابش بسیار بالایی دارد. خواص نیمه‌رسانایی قابل توجهی دارد. شکست الکتریکی آن به‌طور متوسط ۵۰ برابر نیمه‌رساناهای متداول است. در برابر تابش نوترونی به‌شدت مقاوم است. سخت‌ترین مادهٔ شناخته شده‌است. در مجاورت هوا روانی طبیعی فوق‌العاده‌ای دارد (مانند تفلون) استحکام و صلبیت بسیار بالایی دارد. تنها به وسیله اکسیژن خالص می‌توان الماس را سوزاند. با وجود این خواص منحصربه‌فرد، قیمت بالای آن جلوی کاربرد گستردهٔ آن را می‌گیرد و دانشمندان به دنبال پیدا کردن روش‌های تازه برای سنتز آن هستند. تولید الماس الماس به‌طور طبیعی تحت فشارهای زیاد اعماق زمین و در زمانی طولانی توسط Diamontor یا الماس ساز شکل می‌گیرد. اما در آزمایشگاه می‌توان به کمک دو فرایند مجزا در زمانی بسیار کوتاهتر الماس تولید کرد. فرایند فشار بالا _ دما بالا (HP HT)
معدنی، قابلیت تولید الماس‌های مصنوعی با کیفیت جواهر، بازار تولید الماس‌های معدنی را تهدید به کسادی می‌کند. د بیرز دستگاه‌های طیف بینی و تکنیک‌هایی را ارتقا داد تا الماس‌های طبیعی و مصنوعی را از هم تشخیص دهد و علاوه بر تلاش برای تثبیت قیمت الماس مصنوعی، الماس‌های طبیعی را به عنوان جنس بهتر معرفی نمود. دستگاه‌های نمایشگر براساس آشکارسازی نوع الماس را می‌توان برای تشخیص الماس‌هایی که به‌طور قطع طبیعی هستند از الماس‌هایی که بالقوه مصنوعی اند، به کار برد. الماس‌های بالقوه مصنوعی نیازمند واکاوی بیشتر در یک آزمایشگاه تخصصی می‌باشند. مثال‌هایی برای دستگاه‌های نمایشگر تجاری عبارتند از D-Screen (WTOCD / HRD Antwerp) و تحلیلگر الماس آلفا (Bruker / HRD Antwerp). تاریخچه پس از کشف سال ۱۷۹۷ در مورد اینکه الماس، درواقع، چیزی جز کربن نیست، تلاش‌های بسیاری برای تبدیل انواع شکل‌های ارزان کربن به الماس صورت پذیرفتند. اولین موفقیت‌ها توسط جیمز بالانتین آنای در 1879 و توسط آنری مواسان در ۱۸۹۳ گزارش شده بودند. روش آن‌ها از گرمایش زغال تا ۳۵۰۰ درجه سلسیوس با آهنی درون بوتهٔ آهنگری از جنس کربن داخل یک تنور بهره می‌برد. در حالیکه آنای از لولهٔ شعلهٔ حرارت استفاده می‌کرد، مواسان با کوره قوس الکتریکی تازه ساخته اش کار می‌کرد که در آن یک قوس الکتریکی بین میله‌های کربنی داخل بلوک‌های آهک زده می‌شود. سپس آهن مذاب به سرعت با داخل آب قرار دادن سرد می‌شود. انقباض ایجاد شده توسط سردکردن، ظاهراً، منجر به تأمین فشار بالای لازم برای تبدیل گرافیت به الماس می‌شد. مواسان نتایج کار خود را در مجموعه‌ای از مقالات در دههٔ ۱۸۹۰ منتشر نمود. خیلی دانشمندان دیگری سعی در تکرار آزمایش‌های او داشتند. ویلیام کروکز در ۱۹۰۹ موفقیت خود را اعلام نمود. اوتو راف در ۱۹۱۷ مدعی تولید الماس‌هایی تا قطر ۷ میلی‌متر شد، اما بعد تر ادعای خود را پس گرفت. در ۱۹۲۶، دکتر جی. ویلارد هارشی از دانشکدهٔ مک فرسون آزمایش‌های مواسان و راف را تکرار کرد و الماس مصنوعی را تولید نمود؛ آن نمونه هم‌اکنون در موزهٔ مک فرسون در کانزاس در معرض نمایش است. برخلاف گفته‌های مواسان، راف و هارشی، دیگر آزمایش کنندگان در تکرار عملیات‌هایشان ناکام بودند. قطعی‌ترین تلاش‌های تکرار توسط چارلز آلگرنون پارسونز انجام گرفتند. یک دانشمند و مهندس مشهور و شناخته شده با اختراع توربین بخار، حدود ۴۰ سال (۱۸۸۲–۱۹۲۲) از عمر خود و بخش قابل توجهی از شانس خود را صرف تلاش برای تکرار آزمایش‌های مواسان و آنای نمود و در ضمن فرایندهای خودش را نیز اقتباس کرد. پارسونز به روش دقیق و پر زحمت و ثبت نتایج روشمند خود معروف بود؛ تمام نمونه‌های منجر به نتیجه اش برای تحقیقات بیشتر توسط یک گروه مستقل نگهداری شده بودند. او تعدادی مقاله نوشت – برخی از اولین مقالات الماس HPHT – که در آن‌ها ادعای ساخت الماس‌های کوچک را داشت. البته، در ۱۹۲۸، اجازه داد تا دکتر سی.اچ. دش مقاله‌ای را منتشر کند که در آن عنوان کرده بود به اعتقاد او تا آن تاریخ هیچ الماس مصنوعی (حتی الماس‌های مواسان و بقیه) ساخته نشده‌است. او گفت که اکثر الماس‌های ساخته شده تا آن روز بیشتر شبیه به اسپینل مصنوعی بوده‌اند. فرایند الماس GE در ۱۹۴۱، توافقی بین شرکت‌های جنرال الکتریک (GE), Norton و Carborundum برای توسعه بیشتر الماس
درجه وضوح بالاتر از I2 است که به نوبه خود بالاتر از I3 است. ادغام در الماس I1 اغلب با چشم غیر مسلح دیده می‌شود. آخال‌های I2 به راحتی دیده می‌شوند، در حالی که الماس‌های I3 دارای اجزای بزرگ و بسیار آسان برای دیدن هستند که معمولاً بر درخشندگی الماس تأثیر می‌گذارد و همچنین دارای اجزایی است که اغلب احتمالاً ساختار الماس را تهدید می‌کند. روش درجه‌بندی وضوح GIA درجه‌بندی شفافیت GIA با بزرگنمایی ۱۰ برابر با روشنایی میدان تاریک انجام می‌شود. آزمایشگاه GIA به عنوان تجهیزات استاندارد از میکروسکوپ‌های استریو دوچشمی استفاده می‌کند که می‌توانند تا بزرگنمایی‌های بالاتر زوم کنند. این میکروسکوپ‌ها مجهز به نور میدان تاریک و همچنین نور بالای سر فیلتر شده فرابنفش هستند. هنگامی که درجه‌بندی با استفاده از یک لوپ دستی ۱۰ برابر انجام می‌شود، دستیابی به روشنایی میدان تاریک دشوارتر است. گریدر باید از منبع نور به گونه ای استفاده کند که پایه سنگ از پهلو روشن شود و تاج سنگ از نور محافظت شود. پس از تمیز کردن کامل الماس، الماس با استفاده از موچین در یک نگهدارنده کمربند به کمربند برداشته می‌شود. گریدر الماس را برای اولین بار از طریق جدول مشاهده می‌کند و ناحیهٔ سنگ را برای گنجاندن آن مطالعه می‌کند. سپس الماس را روی زمین گذاشته و با موچین در یک نگهدارنده میز به قلاب می‌برند. در این موقعیت، الماس را می‌توان از سمت غرفه، و سمت تاج، بررسی الماس از طریق هر وجه برای گنجاندن بررسی کرد. هنگامی که یک بخش از الماس به‌طور کامل بررسی شد، گریدر الماس را در موچین می‌چرخاند، به طوری که بخش همسایه را می‌توان بررسی کرد. گریدر از نور تاریک فیلد برای آشکار کردن ویژگی‌ها استفاده می‌کند، و به‌طور متناوب از نور منعکس شده بالای سر استفاده می‌کند تا مشخص کند که آیا یک مشخصه در سنگ، روی سطح سنگ یا هر دو قرار دارد. اگر گریدر از میکروسکوپ استریو استفاده می‌کند، ممکن است با بزرگنمایی بالاتر زوم کند تا مشاهدات دقیق تری از یک گنجایش انجام دهد، اما سپس به بزرگنمایی ۱۰ برابر برای ارزیابی تأثیر آن بر درجه وضوح بازگردد. اگر از یک میکروسکوپ دوچشمی استریو استفاده شده باشد، ارزیابی نهایی با استفاده از لوپ 10x قبل از قضاوت نهایی در مورد شفافیت سنگ انجام می‌شود. درجه‌بندی ابتدا دسته شفافیت الماس را تعیین می‌کند: هیچ (FL، یا IF برای یک لکه)، دقیقه (VVS)، جزئی (VS)، قابل توجه (SI)، یا آشکار (I). سپس در مورد درجه الماس تصمیم‌گیری می‌شود. سیستم درجه‌بندی شفافیت توسعه یافته توسط GIA در سراسر صنعت و همچنین توسط سایر آژانس‌های درجه‌بندی الماس از جمله انجمن گوهرشناسی آمریکا (AGS) و مؤسسه بین‌المللی گوهرشناسی (IGI) استفاده شده‌است. آزمایشگاه‌های کوچکتر دیگری نیز وجود دارند که از سیستم GIA استفاده می‌کنند. این آژانس‌های درجه‌بندی، درجه‌های وضوح خود را بر اساس ویژگی‌های گنجاندن قابل مشاهده برای یک متخصص آموزش‌دیده زمانی که یک الماس از بالا زیر بزرگ‌نمایی ۱۰ برابر مشاهده می‌شود، قرار می‌دهند. کنفدراسیون جهانی جواهرات کنفدراسیون جهانی جواهرات مقیاس بین‌المللی شفافیت را برای درجه‌بندی الماس ایجاد کرد. این مقیاس وضوح منعکس کننده مقیاس درجه‌بندی GIA است، به جز نامگذاری متفاوت است. سیستم این درجه‌های وضوح را نام‌گذاری می‌کند. Loupe Clean، اجزاء بسیار بسیار کوچک (VVS1 و VVS2)، اجزاء بسیار
این مقیاس وضوح منعکس کننده مقیاس درجه‌بندی GIA است، به جز نامگذاری متفاوت است. سیستم این درجه‌های وضوح را نام‌گذاری می‌کند. Loupe Clean، اجزاء بسیار بسیار کوچک (VVS1 و VVS2)، اجزاء بسیار کوچک (VS1 و VS2)، اجزاء کوچک (SI1 و SI2)، Piqué (P1، P2، و P3؛ برگرفته از یک کلمه فرانسوی به معنای "لکه دار"). درجه‌بندی وضوح بر اساس استانداردهای WJC با بررسی با استفاده از یک لوپ آکروماتیک و آپلاناتیک ۱۰ برابر در نور معمولی است. انجمن جواهر آمریکا انجمن جواهر آمریکا وضوح را در مقیاس عددی بین ۰ تا ۱۰ درجه‌بندی می‌کند. این نمرات اعداد تقریباً دقیقاً با سیستم GIA مرتبط هستند، اما با برخی تفاوت‌ها. نمرات بی عیب و نقص داخلی (۰) همراه با علامت گذاری که مشخص می‌کند سنگ فاقد لک‌های خارجی است، گروه‌بندی می‌شوند، گریدهای VVS تا SI از ۱ تا ۶ شماره گذاری می‌شوند و سپس چهار درجه از ۷ تا ۱۰ برای دسته‌بندی موجود است. درجه‌بندی وضوح توسط استانداردهای AGS نیاز به بررسی با استفاده از میکروسکوپ استریو دوچشمی مجهز به بزرگنمایی قابل تنظیم زوم و روشنایی میدان تاریک دارد. شورای بین‌المللی الماس IDC یا شورای بین‌المللی الماس از استاندارد بسیار مشابه CIBJO استفاده می‌کند. سنگ‌های تمیز لوپ IDC که دارای لکه‌های خارجی هستند دارای علامت گذاری در گزارش درجه‌بندی هستند. درجه‌بندی شفافیت IDC با بررسی با استفاده از یک لوپ آکروماتیک ۱۰ برابری در نور معمولی انجام می‌شود. آزمایشگاه گوهرشناسی اروپا آزمایشگاه گوهرشناسی اروپا (EGL) SI3 را به عنوان درجه شفافیت معرفی کرد. در حالی که به عنوان محدوده ای برای شامل سنگ‌های مرزی SI2/I1 در نظر گرفته شده‌است، اما اکنون معمولاً به معنای I1هایی استفاده می‌شود که تقریباً "چشم تمیز" هستند، یعنی دارای اجزایی هستند که به وضوح با چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیستند. از آنجا که GIA و EGL از نامگذاری یکسانی استفاده می‌کنند، اما استانداردها را متفاوت اعمال می‌کنند، خریداران الماس می‌توانند به راحتی گیج یا گمراه شوند. الماس مشابهی که به هر دو آزمایشگاه ارسال می‌شود، اغلب درجه‌های بسیار متفاوتی دریافت می‌کند. ملاحظات درجه‌بندی شفافیت وقتی از بالا با بزرگنمایی ۱۰ برابر مشاهده می‌شود، همه نمرات ظاهر را به یک گریدر باتجربه منعکس می‌کنند، اگرچه در طول فرایند درجه‌بندی از بزرگنمایی‌های بالاتر و مشاهده از زوایای دیگر استفاده می‌شود. درجه‌بندی الماس را از نظر ویژگی‌های درونی مورد مطالعه قرار می‌دهد و آنها را بر اساس پنج عامل وضوح قضاوت می‌کند: اندازه، تعداد، موقعیت، ماهیت، و رنگ یا نقش برجسته. درجه وضوح بر اساس قابل توجه‌ترین موارد، به اصطلاح «شامل تنظیم درجه» ارزیابی می‌شود. گنجاندن کمتر مهم برای اهداف تعیین درجه نادیده گرفته می‌شود. با این حال، هنوز هم ممکن است آنها بر روی نمودار نمودار الماس رسم شوند. درجه‌بندی شفافیت دقیق مانند سایر مراحل درجه‌بندی باید با الماس «شل» انجام شود، یعنی در هیچ گونه نصبی قرار نگیرد. دیده شدن اجزاء از سمت تاج الماس اغلب دشوار است و ممکن است با تنظیم پنهان شوند. اندازه اولین عامل شفافیتی که ارزیابی می‌شود اندازه یک مشخصه شفافیت است. مشخصه‌های بزرگتر معمولاً تحت بزرگنمایی بیشتر قابل توجه هستند و در نتیجه الماس را در درجه شفافیت پایین‌تری قرار می‌دهند. تعداد دومین عامل شفافیت که ارزیابی می‌شود، تعداد مشخصه‌های شفافیت است. به‌طور کلی، هر چه ویژگی‌ها بیشتر باشد، درجه وضوح کمتر
یکدیگر دچار مشکل شوند، همان‌طور که امروزه برخی از بزرگ‌ترین الماس فروشان در صنعت نیز به زحمت از پس آن بر می‌آیند. شباهت فوق‌العاده نمونه‌های مصنوعی و طبیعی باعث شده‌است تا تاجران الماس برای تشخیص الماس‌های رنگی مصنوعی از سنگ‌های طبیعی دست به دامن آزمایشگاه‌های الماس بلژیک و دیگر نقاطی شوند که به‌طور سنتی عهده‌دار تجزیه و تحلیل و تأیید الماس‌ها از نظر بزرگی قیراط، رنگ و شفافیت هستند. مراکز تجارت الماس آنتورپ در کشور بلژیک یکی از مهم‌ترین مراکز تجارت الماس در دنیاست و «روزانه ۲۰۰ میلیون دلار الماس به این شهر وارد یا از آن خارج می‌شود». انواع الماس الماس طبیعی هنوز اساساً تنها منبع جواهرات بوده و بالاترین بها را دارد. الماس سنتزی فشار بالا سهم گسترده‌ای از بازار صنعت را به خود اختصاص داده‌است. به عنوان ساینده و ابزار برشی و ماشین‌کاری به کار می‌رود. الماس سی‌وی‌دی (CVD) پتانسیل‌های زیادی برای کاربرد در صنعت دارد ولی هنوز به صورت آزمایشگاهی تولید می‌شود. کربن شبه-الماس (DLC) اخیراً تولید شده اما دارای کاربردهایی در زمینهٔ ابزار نوری دقیق است. ناخالصی‌ها خواص الماس شدیداً به ناخالصی‌ها وابسته‌است. حتی وجود مقادیر جزئی ناخالصی مانند نیتروژن می‌تواند خواص آن را بسیار تغییر دهد. انواع ناخالصی‌ها الماس چه به صورت سنتزی و چه به صورت طبیعی هرگز به شکل کاملاً خالص نیست. این ناخالصی‌ها را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: ناخالصی‌های شبکه این نوع ناخالصی‌ها در شبکهٔ الماس به جای یکی از اتم‌های کربن قرار می‌گیرند و با اتم‌های مجاور تشکیل پیوند می‌دهند. آدخال این ناخالصی‌ها ذرات مجزایی هستند که شبکه را برهم زده و بخشی از آن نمی‌شوند. این ناخالصی‌ها معمولاً سیلیکات‌های آلومینیوم، سیلیکات‌های منیزیم یا سیلیکات‌های کلسیم هستند. دو ناخالصی مهم در الماس نیتروژن و بور هستند. این دو عنصر همسایه‌های کربن در جدول تناوبی بوده و به علت داشتن شعاع اتمی کوچک و متناسب، به خوبی در شبکهٔ کریستالی الماس جایگزین می‌شوند. بزرگ‌ترین الماس‌ها بزرگ‌ترین الماس کشف شده الماس سیاه سرجیو و بزرگ‌ترین الماس درخشان کشف شده الماس کولینان است که در سال ۱۹۰۵ در آفریقای جنوبی کشف شد و به ۹ قطعه جدا برش یافت که بسیاری از آن‌ها در جواهرات سلطنتی انگلیس به کار رفته‌اند. یکی دیگر از بزرگ‌ترین الماس‌های جهان در یکی از معادن بوتسوانا در نوامبر ۲۰۱۵ توسط شرکت کانادایی لوکارا دایاموند کشف شد. این سنگ قیمتی ۱۱۱۱ قیراطی از معدن کارووی واقع در ۵۰۰ کیلومتری شمال گابورون، پایتخت بوتسوانا استخراج شد و بزرگ‌ترین الماس کشف شده در بوتسوانا و همچنین بزرگ‌ترین الماسی به‌شمار می‌رود که در بیش از یک قرن گذشته کشف شده‌است. هم‌زمان دو سنگ الماس سفید دیگر به وزن ۸۱۳ و ۳۷۴ قیراط، در معدن کارووی استخراج شدند. الماس‌های خونین «الماس‌های خونین» اصطلاحی است در رابطه با تجارت الماس که به آن دسته از الماس‌هایی که در مناطق جنگی و در اردوگاه‌های کار اجباری استخراج و به فروش می‌رسند، گفته می‌شود. سود حاصل از فروش این الماس‌ها توسط جنگ‌سالاران معمولاً برای تأمین نیازهای مالی گروه‌های شورشی و به منظور خرید اسلحه و تأمین نیاز تسلیحاتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. فیلم سینمایی الماس خونین محصول هالیوود به این موضوع پرداخته‌است. پانویس منابع Pierson, H.O. , HANDBOOK OF CARBON, GRAPHITE, DIAMOND AND FULLERENES: Properties, Processing and Applications, NOYES PUBLICATIONS، ۱۹۹۴. Burchell, T.D. , Carbon Materials for Advanced Technologies, Elsevier Science Ltd. ,
محدود به نوع خاصی نیست چون رنگ سبز از مراکز رنگ GR1 شبکه بلوری ناشی می‌شود که به دلیل در معرض مقادیر متغیر پرتو قرار گرفتن به وجود آمده‌اند. صورتی و قرمز بخاطر تغییر شکل پلاستیک شبکه بلوری به دلیل دما و فشار هستند. الماس‌های سیاه به دلیل آخالهای میکروسکوپی سیاه یا خاکستری مواد دیگر مانند گرافیت یا سولفیدها و/یا شکست‌های میکروسکوپی هستند. الماس‌های سفید مات نیز به علت آخال‌های میکروسکوپی هستند. درجه‌بندی الماسهای سفید عمده الماس‌های معدنی زرد یا قهوه‌ای کمرنگ هستند که تحت عنوان محدوده رنگ عادی هستند. الماسهایی با رنگ‌هایی مثل زرد یا قهوه‌ای سیر یا دیگر رنگ‌ها را الماس‌های رنگ تجملی می‌نامند. الماس‌های با خلوص بالا کاملاً بیرنگ هستند و سفید براق دیده می‌شوند. رنگ الماس یکی از چهار فاکتور مؤثر در ارزیابی آن است. تاریخچه درجه بندی رنگ سندیکای الماس لندن درجه بندی رنگ را به عنوان یک مرحله در ردیف کردن برای فروش الماس‌های خام ارائه کرد. با توسعه تجارت الماس، درجه بندی‌های اولیه توسط موسسات مختلف ارائه شد. بخاطر عدم همکاری این موسسات سامانه‌های درجه بندی اولیه فاقد واژه نامه استاندارد و یکنواخت بودند. بعضی ازین مقیاس‌های اولیه عبارتند از: I,II,III; A,AA,AAA; A,B،C . اصطلاح‌های زیادی برای شرح دادن رنگ‌های خاص الماس بوجو آمد، مانند: گلکنده، رودخانه، دماغه، سفید آبی، آبی گوهری درجه بندی محدوده رنگ عادی طبق روش‌های درجه بندی استفاده شده توسط آزمایشگاه‌های معتبر بین‌المللی (مانند GIA و IGI)، محدوده مقیاس از D که کاملاً بیرنگ است تا Z که زرد یا قهوه‌ای کمرنگ است گسترده شده‌است. الماس‌های قهوه‌ای تیره تر از رنگ K معمولاً با یک حرف درجه و یک عبارت توصیفی شرح داده می‌شوند، مثل M قهوه‌ای رنگ پریده. الماس‌های با عمق رنگ بیشتر از Z در محدوده رنگ تجملی قرار می‌گیرند. درجه بندی الماس با مقایسه رنگ آن با یک سنگ مرجع صورت می‌گیرد. هر سنگ مرجع باید کمترین مقدار رنگ آن درجه را داشته باشد. این مقایسه باید در زیر نور معادل روشنایی روز انجام شود. درجه بندی الماسهای رنگ تجملی الماس‌های با رنگ بیشتر از Z که رنگ‌هایی غیر از زرد یا قهوه‌ای دارند در محدوده رنگ تجملی قرار می‌گیرند. این سنگ‌ها با سیستم دیگری که نه فقط حضور رنگ بلکه ویژگی‌های آن را نشان می‌دهد درجه بندی می‌شوند. این سیستم بیشتر از آنکه شبیه سیستم الماس‌های سفید باشد شبیه سیستمی است که برای درجه بندی دیگر گوهرهای رنگی مانند یاقوت سرخ، یاقوت کبود یا زمرد استفاده می‌شود. درجه بندی الماسهای رنگی رنگ‌های الماس غلیظ تر ازین مقیاس به عنوان رنگهای تجملی شناخته می‌شوند. هر سایه نور غیر از رنگ زرد روشن یا قهوه‌ای روشن به صورت خودکار خارج ازین مقیاس قرار می‌گیرد. برای مثال یک الماس آبی کمرنگ درجه رنگ "K"، "N" یا "S" را نخواهد گرفت، بلکه درجه آبی رنگ پریده، آبی خیلی روشن یا آبی روشن را خواهد گرفت. آزمایشگاه‌ها یک لیست شامل 27 پرده رنگ که کل طیف را در بر می‌گیرد برای الماس‌ها و گوهرهای رنگی استفاده می‌کنند (قرمز، قرمز مایل به نارنجی، نارنجی مایل به قرمز، نارنجی، نارنجی مایل به زرد،.....بنفش، بنفش مایل به قرمز، قرمز-ارغوانی،ارغوانی-قرمز،ارغوانی-قرمز، قرمز مایل به ارغوانی). برای الماسهایی که پرده رنگ خالص ندارند رنگ‌های ترکیبی می‌تواند به این مجموعه اضافه شود، مانند زیتونی یا قهوه ای-
چهارسگ‌دندان نام یک سرده از راسته ددکمانان است. منابع سنگواره‌های توصیف‌شده در ۱۹۴۸ (میلادی) هم‌کمانان تریاس آفریقا
f206781f-52a3-47b0-a5a3-8a591bd28488
گلگت-بلتستان
اردو زبان میانجی این سرزمین است و بیشتر بومی‌ها آن را می‌فهمند. زبان شینا با گویش‌های گوناگون اش زبان حدود ۶۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی هستند در میان تمامی مردم بلتستان رایج است. دیگر زبان‌ها عبارت است از واخی، که در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر رایج است، خوار که در غذر رایج است، بروشسکی که زبانی ایزوله است و در هونزا، نگر و یاسین، برخی بخش‌های گلگت و روستای پونیال رایج است. زبان جالب توجه دیگر دوماکی است که میان طایفه‌های موسیقی‌دان منطقه رایج است. اقلیت کوچکی از مردم نیز به پشتو صحبت می‌کنند.
کدام زبان رایج در میان طایفه‌های موسیقی‌دان گلگت-بلتستان رایج است؟
false
{ "answer_start": [ 527 ], "text": [ "دوماکی" ] }
و پشتو ۴۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی هستند در میان تمامی مردم بلتستان رایج است. دیگر زبان‌ها عبارت است از واخی، که در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر رایج است، خوار که در غذر رایج است، بروشسکی که زبانی ایزوله است و در هونزا، نگر و یاسین، برخی بخش‌های گلگت و روستای پونیال رایج است. زبان پشتوی دوکامی است که میان طایفه‌های موسیقی‌دان منطقه رایج است. گلگت-بلتستان گویشوران کشمیری بسیار کمی دارد. در حالی که زبان‌های داردی مانند پشتو و شینا در حال حاضر در منطقه رایج است. در آخرین سرشماری در ۱۹۹۸ جعمیت گلگت بلتسان ۸۷۰٬۳۴۷ نفر بود که حدود ۱۴٪ آن شهرنشین بودند. تقسیمات اداری گیلگیت-بالتستان به سه بخش اداری تقسیم می شود که به طور جداگانه دارای مجزای خاص خود است. بخش گیلگیت بخش گیلگیت بزرگترین بخش است و بخش گیلگیت از 6 ناحیه شامل گیلگیت، غیزر، هونزا-ناگر و گوپیس-یاسین تشکیل شده است. شهر گیلگیت به عنوان پایتخت اداری بخش گیلگیت عمل می کند. مساحت تقریبی این تقسیم 37207 کیلومتر مربع است. بخش بلتستان لشکر شرقی بالتستان نامیده می شود و اسکردو مقر لشکر بالتستان است. ساکردو یک مقصد توریستی محبوب است و به عنوان کمپ پایه برای بالا رفتن از 5 کوه بالا از جمله کی2 و غشابرام عمل می کند. بخش بالتستان به پنج ناحیه اسکاردو، غانچه، شیگر، کارمنگ و روندو تقسیم می شود. مساحت تقریبی بالتستان 26752 کیلومتر مربع است. بخش قطری بخش غربی دیامر دیویژن نامیده می شود که در غرب گیلگیت-بالتستان واقع شده است و با زمین ناهموار و دره های زیبای آن مشخص می شود. 4 ولسوالی دیامر، چیلاس، دارل و تنگیر وجود دارد. مقر بخش، چیلاس، به عنوان یک نقطه ترانزیت مهم برای مسافرانی است که به سمت کمپ اصلی چمنزار پری و نانگا پاربات می روند. دین مردم گلگت بلتسان مسلمان هستند. عمده جمعیت را شیعیان تشکیل می‌دهند و اقلیت قابل توجهی از اهل سنت نیز در منطقه حضور دارند. گلگت بلتسان تنها منطقه با اکثریت شیعه در پاکستان عمدتاً سنی است. در دوره ضیاء الحق دولت مهاجرت سنی‌ها را به این منطقه تشویق کرد. اسماعیلیه و صوفیان نوربخشیه همچنان در گلگت-بلستان حضور دارند. جستارهای وابسته فهرست کوه‌های آسیا هشت هزار متری‌ها منابع ویکی‌پدیای انگلیسی گلگت-بلتستان ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۰ (میلادی) زیربخش‌های پاکستان مناطق مورد مناقشه در آسیا سیاست خارجی پاکستان مناطق تقسیم‌شده مناطق مورد مناقشه هند
زاال ان در زااله یک منطقهٔ مسکونی در آلمان است که در رن-گرابفلد واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای آلمان منابع پیوند به بیرون رن-گرابفلد شهرستان‌ها در بایرن
اندری کاوون (؛ زادهٔ ) کارگردان فیلم اهل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است. منابع افراد روس اوکراینی‌تبار افراد زنده دانش‌آموختگان مؤسسه سینمایی گراسیموف زادگان ۱۹۶۹ (میلادی) کارگردانان فیلم اهل اوکراین کارگردانان فیلم اهل روسیه
رینولد گایجر (؛ زادهٔ ) کارآفرین و سرمایه‌دار اهل اتریش است، که در سال ۱۹۷۶ شرکت لوکسیتان را تأسیس کرد. منابع افراد زنده اهالی ژنو دانش‌آموختگان انستیتو تکنولوژی فدرال زوریخ دور از وطن‌های اهل اتریش در سوئیس زادگان ۱۹۴۷ (میلادی) کارآفرینان اهل اتریش میلیاردرهای اهل اتریش
گره زو یک روستا در ایران است که در دهستان زیارت واقع شده‌است. گره زو ۲۵۸ نفر جمعیت دارد. منابع پیوند به بیرون روستاهای شهرستان شیروان
یخچال بالتورو () با طول ۶۳ کیلومتر، یکی از طولانی‌ترین یخچال‌های طبیعی خارج از سرزمین‌های قطبی است. این یخچال در بلتستان واقع در منطقه گلگت-بلتستان در کشور پاکستان و در بخشی از کوه‌های قراقروم قرار دارد. نگارخانه جستارهای وابسته گلگت-بلتستان هشت هزار متری‌ها فهرست مرتفع‌ترین کوه‌های دنیا منابع پیوند به بیرون بلتستان یخچال‌های طبیعی گلگت-بلتستان
برج موزتاغ () کوهی در کوه‌های بالتورو موزتاغ در رشته‌کوه‌های قره‌قروم واقع در بلتستان و در مرز منطقه گلگت-بلتستان پاکستان و منطقه خودمختار سین‌کیانگ چین است. این کوه میان حوضه‌های یخچال بالتورو و یخچال سارپو لاگو قرار دارد. نخستین صعود در سال ۱۹۵۶ دو تیم از بریتانیا و فرانسه از دو مسیر متفاوت برای فتح این قله به رقابت پرداختند که در نهایت تیم بریتانیایی پنج روز زودتر از رقیب خود موفق به صعود این کوه شدند. منابع کوه‌های هفت هزار متری قراقروم کوه‌های گلگت-بلتستان
رابرت ای. گودین (؛ زادهٔ ) فیلسوف، و کارشناس سیاسی اهل ایالات متحده آمریکا است. منابع استادان دانشگاه اسکس استادان دانشگاه ملی استرالیا افراد زنده دانش‌آموختگان دانشگاه آکسفورد زادگان ۱۹۵۰ (میلادی) فیلسوفان اهل ایالات متحده آمریکا
تعداد ناحیه‌های گلگت-بلتستان () در ایالت گلگت-بلتستان ۱۰ عدد است. این تعداد در سال ۲۰۱۶ از هفت ناحیه به ده ناحیه افزایش یافت. منابع ناحیه‌های گلگت-بلتستان ناحیه‌های پاکستان
سیدلر زهرا نام روستایی در دهستان اجارود شرقی، بخش موران، شهرستان گرمی، استان اردبیل است که طبق سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار ایران ۸۹ نفر جمعیت دارد. منابع روستاهای شهرستان گرمی
f0094a33-2134-4831-b3e6-37752a3fe71f
گلگت-بلتستان
اردو زبان میانجی این سرزمین است و بیشتر بومی‌ها آن را می‌فهمند. زبان شینا با گویش‌های گوناگون اش زبان حدود ۶۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی هستند در میان تمامی مردم بلتستان رایج است. دیگر زبان‌ها عبارت است از واخی، که در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر رایج است، خوار که در غذر رایج است، بروشسکی که زبانی ایزوله است و در هونزا، نگر و یاسین، برخی بخش‌های گلگت و روستای پونیال رایج است. زبان جالب توجه دیگر دوماکی است که میان طایفه‌های موسیقی‌دان منطقه رایج است. اقلیت کوچکی از مردم نیز به پشتو صحبت می‌کنند.
زبان رایج در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر کدام است؟
false
{ "answer_start": [ 330 ], "text": [ "واخی" ] }
و پشتو ۴۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی هستند در میان تمامی مردم بلتستان رایج است. دیگر زبان‌ها عبارت است از واخی، که در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر رایج است، خوار که در غذر رایج است، بروشسکی که زبانی ایزوله است و در هونزا، نگر و یاسین، برخی بخش‌های گلگت و روستای پونیال رایج است. زبان پشتوی دوکامی است که میان طایفه‌های موسیقی‌دان منطقه رایج است. گلگت-بلتستان گویشوران کشمیری بسیار کمی دارد. در حالی که زبان‌های داردی مانند پشتو و شینا در حال حاضر در منطقه رایج است. در آخرین سرشماری در ۱۹۹۸ جعمیت گلگت بلتسان ۸۷۰٬۳۴۷ نفر بود که حدود ۱۴٪ آن شهرنشین بودند. تقسیمات اداری گیلگیت-بالتستان به سه بخش اداری تقسیم می شود که به طور جداگانه دارای مجزای خاص خود است. بخش گیلگیت بخش گیلگیت بزرگترین بخش است و بخش گیلگیت از 6 ناحیه شامل گیلگیت، غیزر، هونزا-ناگر و گوپیس-یاسین تشکیل شده است. شهر گیلگیت به عنوان پایتخت اداری بخش گیلگیت عمل می کند. مساحت تقریبی این تقسیم 37207 کیلومتر مربع است. بخش بلتستان لشکر شرقی بالتستان نامیده می شود و اسکردو مقر لشکر بالتستان است. ساکردو یک مقصد توریستی محبوب است و به عنوان کمپ پایه برای بالا رفتن از 5 کوه بالا از جمله کی2 و غشابرام عمل می کند. بخش بالتستان به پنج ناحیه اسکاردو، غانچه، شیگر، کارمنگ و روندو تقسیم می شود. مساحت تقریبی بالتستان 26752 کیلومتر مربع است. بخش قطری بخش غربی دیامر دیویژن نامیده می شود که در غرب گیلگیت-بالتستان واقع شده است و با زمین ناهموار و دره های زیبای آن مشخص می شود. 4 ولسوالی دیامر، چیلاس، دارل و تنگیر وجود دارد. مقر بخش، چیلاس، به عنوان یک نقطه ترانزیت مهم برای مسافرانی است که به سمت کمپ اصلی چمنزار پری و نانگا پاربات می روند. دین مردم گلگت بلتسان مسلمان هستند. عمده جمعیت را شیعیان تشکیل می‌دهند و اقلیت قابل توجهی از اهل سنت نیز در منطقه حضور دارند. گلگت بلتسان تنها منطقه با اکثریت شیعه در پاکستان عمدتاً سنی است. در دوره ضیاء الحق دولت مهاجرت سنی‌ها را به این منطقه تشویق کرد. اسماعیلیه و صوفیان نوربخشیه همچنان در گلگت-بلستان حضور دارند. جستارهای وابسته فهرست کوه‌های آسیا هشت هزار متری‌ها منابع ویکی‌پدیای انگلیسی گلگت-بلتستان ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۰ (میلادی) زیربخش‌های پاکستان مناطق مورد مناقشه در آسیا سیاست خارجی پاکستان مناطق تقسیم‌شده مناطق مورد مناقشه هند
زبان اوه‌ای از شاخه کوایی در زیرگروه زبان‌های سودانی غربی و متعلق به خانواده زبان‌های نیجر-کنگو می‌باشد.این زبان در ساحل جنوبی آفریقای جنوبی بین رودخانه دلتا در کشور غنا و رودخانه مونو در توگو رواج دارد. در هر یک از این دو کشور نزدیک ۲ میلیون نفر به این زبان تکلم می‌کنند. واژه وودو ریشه‌ای اوه‌ای دارد. زبان‌های توگو زبان‌های غنا زبان‌های گبه زبان‌های نهاد-فعل-مفعول ویکی‌سازی رباتیک
رَزجِردی یک زبان رو به مرگ ایرانی شمال غربی و مرتبط با تالشی است. منابع زبان‌های ایرانی شمال غربی
گذرخانی یک زبان رو به مرگ ایرانی شمال غربی و مرتبط با تالشی است. منابع زبان‌های ایرانی شمال غربی
لُری شمالی یا لُری فیلی نام شاخه ای از زبان لری است. دانشنامه ایرانیکا، و اتنولوگ زبان لری را به دو شاخه لری شمالی و جنوبی تقسیم کرده‌اند و فهرست لینگوییست زبان لری را به سه دسته شمالی، بختیاری و جنوبی دسته‌بندی کرده‌است. گویش‌های زبان لری با تفاوت‌های کم و بیش از هم سخن گفته می‌شوند، گویش لری شمالی به زبان کردی جنوبی هم نزدیک است. جغرافیا لری شمالی در استان‌های لرستان، خوزستان، مرکزی، همدان و جنوب استان ایلام جنوب و شرق کرمانشاه و چند روستا در شرق عراق رایج است. این گروه از زبان‌های لری‌تبار متداول‌ترین زبان‌های رایج در میان لر کوچک محسوب می‌شوند. استان لرستان: تمام شهرستان ها به جز الیگودرز استان همدان: اکثریت شهرستان های ملایر،نهاوند،تویسرکان استان خوزستان: شهرستان اندیمشک و بخشی از و شوش،دزفول استان مرکزی: شهرستان شازند،خنداب استان ایلام: شهرستان دره شهر بخشی از شهرستان‌های،بدره،مهرانآبدانان،دهلران استان کرمانشاه: بخشی از شهرستان کنگاور و روستاهای جنوب و جنوب شرق کرمانشاه برخی واژگان به زبان لری برخی کلمات در زبان لری فیلی (به الفبای لری نوشته شده‌است) و ترجمه به فارسی: دا= مادر/ بۆںە=پدر/ برار=برادر/ لۋچ=لب/ می می= عمه/ پت= بینی/ کڵیک=انگشت/ می= مو/ گوپ، دٱم=دهان قوڵ=مچ پا تا انگشتان پا/ مڵ=گردن/ کوک=کمر/ کوم، گیںە= شکم/ سی=برای/ دە= داخل/ ٸزگڵ= زغال/ چیا- چوقا= تپه/ ٸشکںفت=غار/ ژو= درد/ سی چی=برای چی/ کور=پسر گویش ها لری خرم آبادی لری چگنی لری بروجردی لری سیلاخوری لری گاپله ای لری بالاگیروه ایی لری ملایری لری تویسرکانی لری نهاوندی لری شوهانی لری دهلرانی جستارهای وابسته لری جنوبی لری بختیاری منابع زبان لری زبان‌های ایرانی جنوب غربی زبان‌های عراق گویش‌های لرستان
ناحیه غذر (به انگلیسی: Ghizer District) یکی از ناحیه‌های پاکستان در پاکستان است که در گلگت-بلتستان واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای پاکستان منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای پاکستان ناحیه غذر اسماعیلیان در پاکستان ناحیه‌های گلگت-بلتستان بنیان‌گذاری‌های ۱۹۷۴ (میلادی) در پاکستان ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۴ (میلادی)
لری ثلاثی گویشی از زبان لری و از دسته گویش های لری شمالی است که به طور گسترده در استان های همدان ،کرمانشاه ،لرستان، استان مرکزی به آن تکلم می شود. پراکندگی جغرافیایی استان همدان: زبان رایج غالب در شهرستان های، ملایر ونهاوند و تویسرکان، و بخشی از اسدآباد روستاهای همرز با تویسرکان است. استان لرستان:زبان رایج غالب در شهرستان های بروجرد استان مرکزی: زبان رایج غالب شهرستان شازند و خنداب و روستاهای هم‌مرز ملایر و بروجرد است. استان کرمانشاه: از زبان های رایج در شهرستان کنگاور و روستاهای آن است. زیرگویش ها گویش تویسرکانی گویش ملایری گویش بروجردی گویش نهاوندی گویش شازندی جستارهای وابسته زبان لری لری شمالی منبع
جلفدره روستایی از توابع بخش راز و جرگلان شهرستان بجنورد در استان خراسان شمالی ایران است. زبان رایج در روستای جلفدره زبان رازی(پهلوی اشکانی،زبان قوم پارت) است. جمعیت این روستا در دهستان راز قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۰۴ نفر (۴۱خانوار) بوده‌است. منابع روستاهای شهرستان راز و جرگلان شهرها و روستاهای تات‌زبان مناطق مسکونی در شهرستان بجنورد
رستوران زنجیره‌ای خانوادگی مری‌براون یک رستوران مواد غذایی اسلامی است که دفتر اصلی آن در مالزی است. آشپزی مالزیایی برندهای مالزی بنیان‌گذاری‌های ۱۹۸۱ (میلادی) در مالزی جوهور بهرو رستوران‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۸۱ (میلادی) رستوران‌های زنجیره‌ای رستوران‌های فست‌فود شرکت‌های بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۸۱ (میلادی) شرکت‌های خصوصی مالزی شرکت‌های مالزی شرکت‌های مواد غذایی بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۸۱ (میلادی) رستوران‌ها در مالزی
رونن هاراری (؛ زادهٔ ) کارآفرین اهل کانادا است، که در سال ۱۹۹۴ شرکت اسپین مستر را تأسیس کرد. منابع افراد زنده بنیانگذاران شرکت اهل کانادا دانش‌آموختگان دانشگاه وسترن انتاریو زادگان دهه ۱۹۷۰ (میلادی) مدیران ارشد اهل کانادا میلیاردرهای اهل کانادا
c7e214d3-97bc-4a94-b73f-a0f5513eb92f
گلگت-بلتستان
اردو زبان میانجی این سرزمین است و بیشتر بومی‌ها آن را می‌فهمند. زبان شینا با گویش‌های گوناگون اش زبان حدود ۶۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی هستند در میان تمامی مردم بلتستان رایج است. دیگر زبان‌ها عبارت است از واخی، که در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر رایج است، خوار که در غذر رایج است، بروشسکی که زبانی ایزوله است و در هونزا، نگر و یاسین، برخی بخش‌های گلگت و روستای پونیال رایج است. زبان جالب توجه دیگر دوماکی است که میان طایفه‌های موسیقی‌دان منطقه رایج است. اقلیت کوچکی از مردم نیز به پشتو صحبت می‌کنند.
زبان شینا با گویش‌های گوناگون اش زبان چند درصد از مردم گلگت-بلتستان را تشکیل می‌دهد؟
false
{ "answer_start": [ 107 ], "text": [ "۶۰٪" ] }
و پشتو ۴۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی هستند در میان تمامی مردم بلتستان رایج است. دیگر زبان‌ها عبارت است از واخی، که در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر رایج است، خوار که در غذر رایج است، بروشسکی که زبانی ایزوله است و در هونزا، نگر و یاسین، برخی بخش‌های گلگت و روستای پونیال رایج است. زبان پشتوی دوکامی است که میان طایفه‌های موسیقی‌دان منطقه رایج است. گلگت-بلتستان گویشوران کشمیری بسیار کمی دارد. در حالی که زبان‌های داردی مانند پشتو و شینا در حال حاضر در منطقه رایج است. در آخرین سرشماری در ۱۹۹۸ جعمیت گلگت بلتسان ۸۷۰٬۳۴۷ نفر بود که حدود ۱۴٪ آن شهرنشین بودند. تقسیمات اداری گیلگیت-بالتستان به سه بخش اداری تقسیم می شود که به طور جداگانه دارای مجزای خاص خود است. بخش گیلگیت بخش گیلگیت بزرگترین بخش است و بخش گیلگیت از 6 ناحیه شامل گیلگیت، غیزر، هونزا-ناگر و گوپیس-یاسین تشکیل شده است. شهر گیلگیت به عنوان پایتخت اداری بخش گیلگیت عمل می کند. مساحت تقریبی این تقسیم 37207 کیلومتر مربع است. بخش بلتستان لشکر شرقی بالتستان نامیده می شود و اسکردو مقر لشکر بالتستان است. ساکردو یک مقصد توریستی محبوب است و به عنوان کمپ پایه برای بالا رفتن از 5 کوه بالا از جمله کی2 و غشابرام عمل می کند. بخش بالتستان به پنج ناحیه اسکاردو، غانچه، شیگر، کارمنگ و روندو تقسیم می شود. مساحت تقریبی بالتستان 26752 کیلومتر مربع است. بخش قطری بخش غربی دیامر دیویژن نامیده می شود که در غرب گیلگیت-بالتستان واقع شده است و با زمین ناهموار و دره های زیبای آن مشخص می شود. 4 ولسوالی دیامر، چیلاس، دارل و تنگیر وجود دارد. مقر بخش، چیلاس، به عنوان یک نقطه ترانزیت مهم برای مسافرانی است که به سمت کمپ اصلی چمنزار پری و نانگا پاربات می روند. دین مردم گلگت بلتسان مسلمان هستند. عمده جمعیت را شیعیان تشکیل می‌دهند و اقلیت قابل توجهی از اهل سنت نیز در منطقه حضور دارند. گلگت بلتسان تنها منطقه با اکثریت شیعه در پاکستان عمدتاً سنی است. در دوره ضیاء الحق دولت مهاجرت سنی‌ها را به این منطقه تشویق کرد. اسماعیلیه و صوفیان نوربخشیه همچنان در گلگت-بلستان حضور دارند. جستارهای وابسته فهرست کوه‌های آسیا هشت هزار متری‌ها منابع ویکی‌پدیای انگلیسی گلگت-بلتستان ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۷۰ (میلادی) زیربخش‌های پاکستان مناطق مورد مناقشه در آسیا سیاست خارجی پاکستان مناطق تقسیم‌شده مناطق مورد مناقشه هند
زبان شینا(ݜِݨیاٗ) زبانی از شاخهٔ زبان‌های داردی و زبان پشتو است که در منطقهٔ بلتستان پاکستان کوهستان نیز جامو و کشمیر هند نیز در افغانستان استان کونر،گویشورانی دارد. گویشوران گویش‌های چندگانهٔ این زبان را تقریباً دو میلیون تن برآورد کرده‌اند. برخی شینا زبانان در شهرهای بزرگ پاکستان از قبیل کراچی، حیدرآباد، ایبت‌آباد، لاهور، راولپندی و اسلام‌آباد جاگیرشده‌اند. روزهای هفته در زبان شینا و همسنجی‌اش با سانسکریت الف بای زبان شینا الف بای مخصوصِ زبان شینا که در زبان اردو نیستند هفت می باشد۔ ݜ برای / ʂ / /ݜَه/ شش ڙ برای / ʐ / /ڙاٰ/ برادر څ برای /ts/ /څک دےٚ/ صبر کن ڇ برای /ʈʂ/ /ڇکےٚ/ ببین ݨ برای / ɳ / /هݨےٗ/ تخم مرغ ڱ برای /ŋ/ /کهڱَر/ تلوار ن٘ برای /◌̃/ /آن٘ݜۆ/ قطره گریه منابع Shina Language زبان‌های پاکستان زبان‌های جامو و کشمیر زبان‌های خیبر پختونخوا زبان‌های داردی زبان‌های گلگت - بلتستان
زبان کهُواری یکی از زبان‌های داردی-از شاخهٔ زبان‌های هندوایرانی- است که پیرامون ۴۰۰هزار گویشور آن در افغانستان و پاکستان می‌زیند. شمار قابل توجهی از کهوارزبانان به شهرهای بزرگ پاکستان چون پیشاور، اسلام‌آباد، لاهور و کراچی کوچیده‌اند. کهوار در میان زبان‌های داردی بیشترین تأثیر را از زبان‌های ایرانی گرفته‌است. همچنین به نسبت برخی از زبان‌های داردی -مانند زبان شینا- کمترین تأثیر ممکن را از سانسکریت گرفته‌است. گئورگ مورگنستیرنه زبان‌شناس نروژی کهوار را برجسته‌ترین و چیره‌ترین زبان در منطقهٔ چیترال و در میان انبوه زبان‌های گوناگون آنجا دانسته‌است. برای نگارش این زبان از الفبای زبان اردو بهره‌می‌برند. الفبا و آوانگاری سنجش واژگانی روزهای هفته نگارخانه منابع Wikipedia contributors, "Khowar language," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Khowar_language&oldid=519759314 (accessed November 7, 2012). الفباهای عربی برای زبان‌های جنوب آسیا زبان کهوار زبان‌های چیترال زبان‌های داردی زبان‌های گلگت - بلتستان
کشمیر آزاد جنوبی‌ترین قسمت کشمیر تحت کنترل پاکستان و دولت پادشاهی پیشین جامو و کشمیر است. این منطقه از شرق هم‌مرز با ایالت هندی جامو و کشمیر، از غرب با منطقهٔ فدرالی خیبر-پختونخوا، از شمال با ایالت گلگت-بلتستان (در گذشته مناطق شمالی پشتونخواه) و از جنوب با ایالت پنجاب پاکستان است. پایتخت این منطقه مظفرآباد، مساحت آن ۱۳٬۲۹۷ کیلومتر مربع و جمعیت آن حدود ۴ میلیون نفر است. کشمیر آزاد منطقه‌ای خودگردان است که توسط پاکستان اداره می‌شود و از نظر اقتصادی و اداری با پاکستان مرتبط است. کشمیر آزاد در دامنه‌های هیمالیا قرار دارد و از جنوب به رشته‌کوه پیر پنجال می‌رسد. از نظر زمین‌شناسی در منطقه فرورانش در شمالی‌ترین قسمت صفحهٔ زمین‌ساختی هند و استرالیا قرار دارد و این باعث شده تا منطقه‌ای بسیار لرزه‌خیز باشد به طوری‌که در سال ۲۰۰۵ زمین‌لرزهٔ پرقدرتی مظفرآباد و مناطق اطراف آن را ویران کرد. کشمیر آزاد و ایالت گلگت-بلتستان در متن‌های رسمی سازمان ملل و برخی سازمان‌های بین‌المللی دیگر با نام کشمیر تحت کنترل پاکستان شناخته می‌شوند و در هند آن را کشمیر تحت اشغال پاکستان می‌نامند. منطقهٔ کشمیر در سال ۸–۱۹۴۷ جریان جنگ نخست کشمیر یا جنگ نخست هند و پاکستان از کنترل دولت سلطنتی راجایی حاکم بر آن خارج شده و میان هند و پاکستان تقسیم شد. این منطقه تنوع قومی و زبانی بالایی دارد. قومیت‌های مختلفی از جمله گُجَرها، جَت‌ها، سوداها و راجپوت‌ها در این منطقه زندگی می‌کنند. زبان رسمی این ایالت اردو است اما گویشوران زبان‌های متعدد دیگری از جمله پهاری، گجری، دوگری، پوتوهاری، کشمیری، پشتو و پنجابی هم در این منطقه زندگی می‌کنند. مردم مردم این منطقه کاملاً به زبان کشمیری با گویش خوار ،شینا و هندکو سخن می‌گویند زبان این منطقه بیشتر شینا هستند. شهرها این فهرست شامل شهرهای کشمیر آزاد است. روالکوت باغ (کشمیر) سکردو بهمبر وادی بناه کوتلی منگله میرپور (پاکستان) مظفرآباد حویلی (فروردکواتی) اتیان پندی بهاتیان نگارخانه نمادهای ایالتی آزاد جامو و کشمیر منابع ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۷ (میلادی) ایالت‌ها و قلمروهای بنیان‌گذاری‌شده در ۱۹۴۸ (میلادی) جغرافیای هند درگیری کشمیر زمین‌لرزه کشمیر (۲۰۰۵ میلادی) زیربخش‌های پاکستان سیاست خارجی پاکستان کشمیر کشورها و سرزمین‌های کشمیری‌زبان مناطق مورد مناقشه در آسیا منطقه‌های مورد مناقشه
گِلگِت-بَلتِستان (اردو: , بلتی: ) که پیشتر با نام مناطق شمالی شناخته می‌شد، از شمالی‌ترین تقسیمات سیاسی تحت کنترل پاکستان است. این منطقه از غرب با استان پاکستانی خیبر پختونخوا، در شمال با دالان واخان افغانستان، در شرق و شمال شرق با ناحیه سینکیانگ چین، در جنوب غرب با ناحیه کشمیر آزاد تحت کنترل پاکستان، در جنوب شرق هم با ایالت هندی جامو و کشمیر هم‌مرز است. این ناحیه به همراه دو ناحیه دیگر، منطقه مورد مناقشه کشمیر را تشکیل می‌دادند که سبب درگیری‌هایی میان هند و پاکستان از زمان استقلال این دو کشور و چندپارگی هند در ۱۹۴۷ است. تاریخ تا پیش از فتح این منطقه توسط گورکانیان در قرن ۱۶ میلادی این منطقه تحت سیطره سلطنت دهلی بود. در ۱۷۵۷ گورکانیان سلطه بر این سرزمین را بنا به قراردادی به احمدشاه درانی واگذار کردند. تا ۱۸۱۹ یعنی زمانی که رانجیت سینگ به آنجا یورش برد این سرزمین بخشی از افغانستان (یا امپراطوری درانی) بود و تحت سیطره افغان‌ها قرار داشت. تا ۱۸۴۷ نام شاهزاده نشین جامو و کشمیر برخود داشت. پس از چندپارگی هند در ۱۹۴۷ جامو و کشمیر در آغاز ایالتی خودمختار باقی‌ماند. پس از جنگ هند و پاکستان در ۱۹۷۴ سیطره پاکستان بر مناطقی در شمال و غرب خط آتش بست تثبیت شد. در ۱۹۷۰ میلادی نام مناطق شمالی برای مناطقی که قبل تر با عنوان آژانس گلگت و بلتستان شناخته می‌شدند در نظر گرفته شد. این نام نخستین بار توسط سازمان ملل متحد برای اشاره به مناطق شمالی و کشمیر استفاده شده بود. بخش کوچکی از مناطق شمالی به نام شاخسگام در ۱۹۶۳ به‌طور موقت از طرف پاکستان به چین واگذار شده بود. جغرافیا گلگت-بلتستان خانه پنج قله از هشت هزار متری‌ها و و بیش از پنجاه قله با ارتفاع بیش از ۷٬۰۰۰ متر است. گلگت و سکردو دو مکان اصلی اعزام کوهنوردان به این کوه‌ها هستند. چندتا از بلندترین رشته کوه‌های دنیا در این منطقه قرار دارند. مهم‌ترین رشته کوه‌ها قراقروم و همالیای غربی هستند. کوه‌های پامیر در شمال قرار دارند و هندوکش در غرب قرار گرفته‌است. در این میان بلندرین قله‌ها کی۲ و نانگا پاربات هستند که دومی از دهلره آورترین کوه‌های دنیا است. سه تا از بلندترین یخچال‌های دنیا در خارج از قطب در گلگت-بلتسان قرار دارند: یخچال بیافو، یخچال بالترو و یخچال باتورا. همچنین چندین دریاچه در ارتفاع بالا در این منطقه یافت می‌شود. جمعیت‌شناسی جمعیت گلگت-بلتستان در ۲۰۱۳ حدود ۲ میلیون نفر برآورد شده‌است. جمعیت گلگت-بلتستان از گروه‌های گوناگون زبانی، قومی و مذهبی تشکیل یافته‌است، دلیل آن وجود دره‌های جدا افتاده بسیار است که توسط بلندترین کوه‌های دنیا از یکدیگر جدا شده‌اند. گروه‌های قومی شامل شین‌ها، هندوکشی‌ها، کشمیری‌ها، کاشغری‌ها، پتان‌ها و کوهستانی‌ها است. اسماعیلیه برخلاف باقی پاکستان هنوز در این منطقه رواج دارد.برگزاری نوروز و دگر جشن های ایرانی موجب شده این منطقه در بین جغرافی دانان به ایران کوچک معروف باشد. زبان اردو زبان میانجی این سرزمین است و بیشتر بومی‌ها آن را می‌فهمند. زبان شینا با گویش‌های گوناگون اش زبان حدود ۴۰٪ و پشتو ۴۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی
زبان اشاره گرجستانی زبان اشاره‌ای است که توسط ناشنوایان و کم شنوایان در گرجستان استفاده می‌شود. منابع زبان‌های اشاره زبان‌های گرجستان
زبان دوماکی یکی از زبان‌های داردی -از زبان‌های هندوایرانی- است که پیرامون چنصد گویشور در شمال پاکستان دارد. دوماکی زبانی سنتی‌است که گویشورانش -که دومه نامیده‌می‌شوند- طیفی پراکنده و آمیخته با گروه‌های خانوادگی متعددی‌اند که از کشمیر، بلتستان، گلگت تا حدود کاشغر پراکنده‌اند. پیشهٔ سنتی این مردمان آهنگری و خنیاگری بوده‌است. دوماکی زبانان معمولاً به زبان یکی از دو جامعه‌ای که بدان وابسته‌اند از قبیل شینا یا بروشسکی مسلطند. همچنین بسیاری از آنان زبان اردو را در مدرسه‌آموخته و از آن بهره‌می‌برند. دوماکی در اصل یکی از زبان‌های هندوآریایی بوده‌است؛ ولی به دلیل کوچ دوماکی‌زبانان به زیست‌گاه کنونی و برخوردشان با مردمان دیگر امروزه زبانشان عضوی از زبان‌های داردی گردیده‌است. منابع Wikipedia contributors، "Domaaki language،" Wikipedia، The Free Encyclopedia، http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Domaaki_language&oldid=492432901 (accessed November 15, 2012). زبان‌های پاکستان زبان‌های داردی زبان‌های گلگت - بلتستان
گونه‌های قدیمی زبان شیناست. مردم شین، پیرو آئین بون هستند. کشمیری‌های ساکن دره کشمیر، به زبان کوشور سخن می‌گویند. زبان کوشور، برجسته‌ترین زبان از خانواده زبان‌های داردی است که به وضوح با زبان شینا در ارتباط است. کیش مردم دارد اکثریت مردم دارد را مسلمانان (سنی، اسماعیلی) تشکیل می‌دهند. داردهای داه‌هانو اسماً بودایی هستند ولی در عین حال، دیگر خدایان باستانی پانتئون خود را نیز می‌پرستند. آن‌ها به‌صورت ابتدایی زندگی می‌کنند. داردهای کشمیر، اکثراً هندو و پیرو فرقه شای‌وی‌گرایی هستند. مردم کالاش مه در چیترال می‌زیند، پیرو آئین‌های باستانی آباء و اجدادی خود هستند. خاستگاه آسکو پارپولا، هندشناس فنلاندی (۱۹۴۱) در سال ۱۹۹۹ با پژوهش بر روی زبان‌نیا-ریگ‌ودایی با زبان‌نیا-داردی، این نظریه را که داردها، شاخه‌ای از درخت فرهنگ ریگ‌ودایی هستند. جستارهای وابسته مردم هندوآریایی مردم نورستانی مردم هندوایرانی اقوام ایرانی‌تبار پشه‌ای پانویس مردم دارد افراد هندو-آریایی افراد هندو-ایرانی اقوام در افغانستان اقوام در پاکستان جوامع مسلمان گروه‌های اجتماعی جامو و کشمیر گروه‌های اجتماعی گلگت-بلتستان
سابق پناهگاه‌های بودایی وجود دارد. اسلام در قرون ۱۶ و ۱۷ توسط مبلغان صوفی به بلتستان آورده شد و بیشتر مردم به اسلام نوربخشی گرویدند. علما از پیروان سلسله صوفی کبرویه بودند. اکثر مسلمانان نوربخش در شهرستان‌های غنچه و شگر و ۳۰ درصد در شهرستان سکردو زندگی می‌کنند. جانوران بلتستان را موزه زنده حیات وحش نامیده‌اند. پارک ملی دئوسای، در قسمت جنوبی منطقه، زیستگاه درندگان است زیرا جمعیت طعمه فراوانی دارد. حیوانات اهلی عبارتند از: غژگاو (شامل غَژگاوهای دورگه)، گاو، گوسفند، بز، اسب و خر. از حیوانات وحشی می‌توان به بز کوهی، مارخور، آهوی ختن، پلنگ برفی، خرس ماه، خرس قهوه‌ای و سیاه، شغال، روباه، گرگ و مارموت اشاره کرد. فرهنگ موسیقی و هنر بلتی بر اساس فرهنگ عامه بلتی، شاهزاده خانم گورکانی، گل خاتون، (در بلتستان به عنوان میندوق گیالمو - ملکه گل) شناخته می‌شود، موسیقی‌دانان و صنعتگران را با خود به منطقه آورد و آن‌ها موسیقی و هنر گورکانی را تحت حمایت او تبلیغ کردند. سازهای موسیقی مانند سورنای، کرنای، دهل و چانگ در آن زمان به بلتستان معرفی شدند. رقص رقص‌های کلاسیک و سایر رقص‌ها به رقص‌های شمشیر، بروکچوس و یخا و رقص غزل طبقه‌بندی می‌شوند. چهوغو پراسول به یاد پیروزی راجه‌های مقپون اجرا می‌شود. به نشانه احترام، نوازنده ای که طبل (دنگ) می‌نوازد برای مدت طولانی می‌نوازد. شاهزاده خانم مقپون گهگاه با این آهنگ می‌رقصید. گاشو-پا که با نام غبوس-لا-خوربا نیز شناخته می‌شود، یک رقص شمشیر است که با سلسله گاشو پوریک (کارگل) مرتبط است. اسنئوپا، دسته رقصندگان عمراه عروس و داماد از ۱۲ رقصنده به نام «وزیر» تشکیل شده و در عروسی‌های راجه‌ها برنامه اجرا می‌کنند. معماری معماری بلتی تحت تأثیرات تبتی و گورکانیان هند و معماری صومعه ای آن نشان دهنده ردپای بودایی به جا مانده در منطقه است. سبک نقاشی‌های دیواری بودایی را می‌توان در قلعه‌ها و خانقاه‌های نوربخشی دید، از جمله مسجد چقچن در خپلو، مسجد امبورک در شگر، خانقاه ملا شگر، دژ خپلو، دژ شگر و دژ سکردو. چوگان چوگان در بلتستان و منطقه قره‌قروم محبوب است و دست‌کم از سده ۱۵ تا ۱۶ در آنجا بازی شده‌است. حاکم مقپون، علی شیرخان انچن، این بازی را در طول فتوحات خود فراتر از گلگت و چترال به دره‌های دیگری معرفی کرد. کلمه انگلیسی برای چوگان یعنی «پولو» از کلمه بلتی polo گرفته شده‌است که به معنای «توپ مورد استفاده در بازی چوگان» است. خود بازی چوگان در زبان بلتی شاگران نامیده می‌شود. رسانه‌ها بنگاه سخن‌پراکنی پاکستان ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی در خپلو دارد که برنامه‌های محلی را پخش می‌کنند، و تعداد انگشت شماری از خبرگزاری‌های خصوصی وجود دارد. دیلی کی یک روزنامه اردو است که در سکردو برای مدت طولانی در خدمت گلگت-بلتستان است و پیشگام رسانه‌های چاپی در گیلگیت بلتسان است. باد شمال بیشترین تیراژ روزانه را در گلگت و بلتستان دارد. نوای صوفیه ماهنامه‌ای است که موضوعات فرقه نوربخشی بلتستان را پوشش می‌دهد. جستارهای وابسته کی۲ گلگت-بلتستان مردم بلتی زبان بلتی منابع د. اسلام، چاپ دوم محمدکاظم محمدی، سیمای پاکستان: یادداشت‌های سفر، تهران ۱۳۶۸ ش Encyclopædia Britannica Online, s. v. "Baltistan," accessed February 18، ۲۰۱۲، http://www.britannica.com/EBchecked/topic/51055/Baltistan. کتابشناسی پیوند به بیرون www.pakistantoursguide.pk بریتانیکا بلتستان پاکستان مناطق تقسیم‌شده منطقه‌های پاکستان منطقه‌های جغرافیایی گلگت-بلتستان پادشاهی‌های سابق
گلیش یک زبان زبان صوری مستقل از زبان طبیعی است اگر چه دارای مفاهیمی چون 'نام‌ها' و تعاریف زبان‌های گوناگون طبیعی می‌شود. هر زبان طبیعی از قبیل زبان گلیش انگلیسی صوری یک زبان طبیعی کنترل‌شده است. اطلاعات و معلومات در چنین شیوه‌ای به گونه‌ای بیان می‌شوند که قابل تفسیر-کامپایل‌کردن باشد. منابع زبان‌های هستی‌شناسی وب معنایی
3a963612-37a4-4973-a641-6cd7ca898323
گلگت-بلتستان
اردو زبان میانجی این سرزمین است و بیشتر بومی‌ها آن را می‌فهمند. زبان شینا با گویش‌های گوناگون اش زبان حدود ۶۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی هستند در میان تمامی مردم بلتستان رایج است. دیگر زبان‌ها عبارت است از واخی، که در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر رایج است، خوار که در غذر رایج است، بروشسکی که زبانی ایزوله است و در هونزا، نگر و یاسین، برخی بخش‌های گلگت و روستای پونیال رایج است. زبان جالب توجه دیگر دوماکی است که میان طایفه‌های موسیقی‌دان منطقه رایج است. اقلیت کوچکی از مردم نیز به پشتو صحبت می‌کنند.
گویش‌های بلتی در میان کدام مردمان رایج است؟
false
{ "answer_start": [ 286 ], "text": [ "بلتستان" ] }
زبان بَلتی شاخه‌ای از زبان لَداخی است که آن هم بخشی از زبان تبتی به‌شمار می‌رود. زبان بلتی در ایالت بلتستان در شمال شرق پاکستان و در مناطق کَرْگِل و لَداخ هندوستان رواج دارد. کتابهای بلتی قرآن مجید با ترجمه بلتی ( مترجم: محمد یوسف حسین آبادی) گلدسته عباس ( مجموعه ی اشعار در مدایح اهل بیت، اثری از ملک الشعرای منطقه سید بواشاه عباس) زبدة المناقب ( مجموعه مدایح از شعرای قدیم وجدید بلتی) ریاض الحسینی ( مجموعه مراثی و نوحه اثری از آخوند حسین قمراه ) گلزار حسن ( دیوان شاعر اهل بیت آخوند حسن رگیه یُل) بلتی لغت ( راجه محمد علی شاه صبا) بلتی قاعده الفباهای عربی برای زبان‌های جنوب آسیا بلتستان پاکستان زبان‌های پاکستان زبان‌های جامو و کشمیر زبان‌های گلگت - بلتستان
گنجشک طلایی ممکن است اشاره داشته باشد به: گنجشک طلایی عربی گنجشک طلایی سودان
گلدشت (اشتهارد)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان اشتهارد در استان البرز ایران است. منابع روستاهای شهرستان اشتهارد مناطق مسکونی خالی از سکنه در ایران
گشنیان، روستایی است از توابع بخش شیرگاه شهرستان سوادکوه در استان مازندران ایران. جمعیت این روستا در دهستان لفور قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۱۰ نفر (۴۶خانوار) بوده‌است. منابع گشنیان
گیش‌ماهی‌های گرمسیری نام یک سرده از تیره گیش‌ماهیان است. منابع پیوند به بیرون سرده‌های ماهیان دریایی
گاشنو یک روستا در لهستان است که در گمینا گوستنگن واقع شده‌است. جستارهای وابسته فهرست شهرهای لهستان منابع پیوند به بیرون روستاها در شهرستان گوستنگن
گشورقلعه محمد، روستایی از توابع بخش کاکاوند شهرستان دلفان در استان لرستان ایران است. جمعیت این روستا در دهستان کاکاوند شرقی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۹ نفر (۱۱خانوار) بوده‌است. منابع گشورقلعه محمد
گشمیران، مرکز دهستان گشمیران و روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان منوجان در استان کرمان ایران است. جمعیت این روستا در دهستان گشمیران قرار دارد و براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن برابر با ۵۲۶ نفر (۱۳۹ خانوار) بوده‌است. منابع گشمیران
مردم اینگا () از مردمان بومی آمریکای جنوبی هستند که در جنوب غرب کلمبیا زندگی می‌کنند. این مردمان به گویش اینگا کیچوا سخن می‌گویند که از گویش‌های زبان کچوا به‌شمار می‌آید.بیشتر مردمان اینگا دوزبانه هستند و هم به اینگا و هم به اسپانیایی سخن می‌گویند زیرا زبان اینگا را جزو زبان‌های درخطر می‌دانند. منابع بومی‌های کلمبیا مردمان بومی آند
گوشه‌درق یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان بناب بخش مرکزی شهرستان مرند واقع شده‌است. منابع روستاهای شهرستان مرند
851cf285-465b-45d1-a3a9-202b9ae029ed
گلگت-بلتستان
اردو زبان میانجی این سرزمین است و بیشتر بومی‌ها آن را می‌فهمند. زبان شینا با گویش‌های گوناگون اش زبان حدود ۶۰٪ از مردم منطقه است و عمدتاً در گلگت، آستور، دره دیامیر و بخش‌هایی از غذر رایج است. گویش‌های بلتی که زیرمجموعه‌ای از لداخی و بخشی از گروه زبان‌های تبتی هستند در میان تمامی مردم بلتستان رایج است. دیگر زبان‌ها عبارت است از واخی، که در هونزای شمالی و برخی روستاهای غذر رایج است، خوار که در غذر رایج است، بروشسکی که زبانی ایزوله است و در هونزا، نگر و یاسین، برخی بخش‌های گلگت و روستای پونیال رایج است. زبان جالب توجه دیگر دوماکی است که میان طایفه‌های موسیقی‌دان منطقه رایج است. اقلیت کوچکی از مردم نیز به پشتو صحبت می‌کنند.
زبان میانجی گلگت-بلتستان چیست؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "اردو" ] }
زنبق فورستی نام یک گونه از سرده زنبق است. منابع زنبق گیاهان توصیف‌شده در ۱۸۹۵ (میلادی) گیاگان تبت گیاگان چین گیاگان میانمار
زنبق خمیده‌برگ نام یک گونه از سرده زنبق است. منابع تیان شان زنبق گیاگان سین‌کیانگ گیاهان باغی آسیا گیاهان بومی جمهوری خلق چین
زنبق گل‌نرگسی نام یک گونه از سرده زنبق است. منابع زنبق گیاگان سیچوآن گیاهان باغی آسیا گیاهان بومی جمهوری خلق چین گیاهان توصیف‌شده در ۱۹۲۴ (میلادی)
زنبق نازک‌برگ نام یک گونه از سرده زنبق است. منابع زنبق گیاگان سیچوآن گیاگان گوانگشی گیاهان باغی آسیا گیاهان بومی جمهوری خلق چین گیاهان توصیف‌شده در ۱۹۲۲ (میلادی) گیاهان دارویی آسیا
مریم‌گلی زرد نام یک گونه از سرده مریم‌گلی است. منابع گیاگان چین مریم‌گلی
زنبق فارر نام یک گونه از سرده زنبق است. منابع زنبق گیاگان تبت گیاگان چین گیاگان چینگهای گیاگان سیچوآن گیاگان گانسو گیاگان یون‌نان گیاهان باغی آسیا گیاهان توصیف‌شده در ۱۹۱۵ (میلادی)
زنبق چینگهایی نام یک گونه از سرده زنبق است. منابع زنبق گیاگان چینگهای گیاگان گانسو گیاهان باغی آسیا گیاهان بومی جمهوری خلق چین گیاهان توصیف‌شده در ۱۹۸۰ (میلادی) گیاهان به‌کاررفته در طب سنتی چین
یخچال بالتورو () با طول ۶۳ کیلومتر، یکی از طولانی‌ترین یخچال‌های طبیعی خارج از سرزمین‌های قطبی است. این یخچال در بلتستان واقع در منطقه گلگت-بلتستان در کشور پاکستان و در بخشی از کوه‌های قراقروم قرار دارد. نگارخانه جستارهای وابسته گلگت-بلتستان هشت هزار متری‌ها فهرست مرتفع‌ترین کوه‌های دنیا منابع پیوند به بیرون بلتستان یخچال‌های طبیعی گلگت-بلتستان
وادی چهوربت (به انگلیسی: Chorbat Valley) یک منطقهٔ مسکونی در پاکستان است که در گلگت-بلتستان واقع شده‌است. وادی چهوربت ۴٬۰۵۲ کیلومتر مربع مساحت و ۲۰٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد. جستارهای وابسته فهرست شهرهای پاکستان منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای پاکستان بلتستان دره‌های گلگت-بلتستان مناطق مسکونی در ناحیه گانچهی
ناحیه دیامر (، ) یکی از ناحیه‌های پاکستان در پاکستان است که در گلگت-بلتستان واقع شده و مرکز آن چلاس است. جستارهای وابسته ناحیه‌های گلگت-بلتستان منابع پیوند به بیرون بازبینی گمر شهرهای پاکستان ناحیه دیامر
0f42ed91-2657-45ee-9606-a595787788b6
حسن روحانی
حسن روحانی در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۶ نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شد و در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ صلاحیت وی رسماً از طرف شواری نگهبان احراز گردید.این بار رقبای اصلی روحانی را سید ابراهیم رییسی و محمدباقر قالیباف تشکیل می‌دادند. از طرفی اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی نیز به عنوان کاندیدای پوششی وی و برای بیان اقدامات دولت وارد عرصه رقابت‌ها شد. پس از انجام مناظرات انتخاباتی که با درگیری لفظی شدید میان روحانی و جهانگیری با قالیباف همراه بود، و به دنبال درخواست ائتلاف اصولگرایان، قالیباف از صحنه رقابت‌ها انصراف داد و رییسی به رقیب اصلی روحانی تبدیل شد.با نزدیک شدن به روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور اسبق ایران، علی اکبر ناطق نوری، رئیس مجلس اسبق ایران و سید حسن خمینی، نوه آیت‌الله خمینی مجدداً از حسن روحانی اعلام حمایت نمودند و حتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران جنبش سبز از حصر پیام دادند که به روحانی رأی خواهند داد.نهایتاً با برگزاری انتخابات و شمارش آراء حسن روحانی با کسب ۲۳٬۵۴۹٬۶۱۶ (۵۷٪ کل آرا) برای یک دوره چهار ساله دیگر رئیس‌جمهوری اسلامی ایران باقی ماند.
با چه درخواستی قالیباف از صحنه رقابت ها انصراف داد؟
false
{ "answer_start": [ 482 ], "text": [ "ائتلاف اصولگرایان" ] }
محمدباقر قالیباف (زادهٔ ۱ شهریور ۱۳۴۰) نظامی، سیاستمدار اصولگرای ایرانی، نماینده حوزه انتخابیه تهران و ششمین رئیس مجلس شورای اسلامی است. وی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و به مدت سه دوره شهردار تهران بود و پیش از آن نیز در قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا، نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی سمت فرماندهی داشته‌است. او همچنین در دوران فرماندهی نیروی انتظامی، رئیس و نماینده سید محمد خاتمی در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بود. قالیباف در سال ۱۳۶۱ فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا شد و سپس به فرماندهی لشکر ۵ نصر خراسان در جنگ ایران و عراق ارتقاء یافت. او از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۴ بود که در آن انتخابات نفر چهارم شد. در شهریور ۱۳۸۴ با اجماع شورای شهر به سمت شهردار تهران انتخاب شد. او در سال ۱۳۸۷ (۲۰۰۸ میلادی) از طرف سایت شهرداری‌های جهان، با رأی مردم، به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا معرفی شد. قالیباف با شعار ایران سربلند در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ نامزد شد. وی این انتخابات را با کسب حدود شش میلیون رأی در برابر هجده میلیون رای حسن روحانی و قرار گرفتن در جایگاه دوم واگذار کرد. او در شهریور ۱۳۹۲ با اکثریت آرا در شورای شهر تهران برای سومین بار شهردار تهران شد. او همچنین از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۶ بود که در هفته منتهی به رای‌گیری به نفع سید ابراهیم رئیسی از نامزدی انصراف داد. قالیباف از جمله شخصیت‌های مشهور در زمینه فساد در ایران است و نام او بیش از هر چیز با پرونده‌های بزرگ فساد اقتصادی گره خورده‌است. او در شهریور ۱۳۹۵ به‌دنبال افشای گزارش سازمان بازرسی کل کشور پیرامون واگذاری حجم عظیمی از املاک شهرداری با تخفیف گسترده به افراد و تعاونی‌های مختلف در رسانه‌ها به فساد متهم شد. پس از این رخداد، قوه قضائیه اقدام به بستن چند سایت و دستگیری سردبیر سایت معماری نیوز—که متن نامه سازمان بازرسی را افشا کرده بود—کرد. به گفته وکیل قالیباف، این افراد به‌علت نشر اکاذیب محکوم شدند. همچنین محمدباقر قالیباف در این خصوص تبرئه شد. او به چند فقره فساد مالی متهم شده‌است؛ از جمله در زمان انتصاب به عنوان شهردار تهران، پرداخت رشوه ۶۵ میلیون تومانی برای جلوگیری از تحقیق و تفحص، برداشت یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان برای انتخابات با امضای دو قرارداد، افزایش نشست زمین به دلیل برداشت زیاد از چاه‌های آب تهران، و بدهی حدود ۵۰ هزار میلیارد تومانی شهرداری ۳ برابر بودجهٔ فعلی. قالیباف دارای مدرک دکتری در رشتهٔ جغرافیای سیاسی است و دوره خلبانی هواپیمای ایرباس را در فرانسه گذرانده‌است. او عضو هیئت علمی و دانشیار گروه جغرافیای سیاسی دانشکدهٔ جغرافیا دانشگاه تهران است. مجله نیوزویک در سال ۲۰۰۹ قالیباف را در رتبه هشتمین فرد قدرتمند در ایران قرار داد. زندگی شخصی وی در اول شهریور سال ۱۳۴۰ در شهر طرقبه زاده شد. پدرش حسین قالیباف اصالتاً کُرد زبان و مادرش خیرالنساء بوژمهرانی اصالتاً فارس زبان بودند. برادرش حسن قالیباف طرقبه‌ای در عملیات کربلای ۴ در جریان جنگ ایران و عراق کشته شد. محمدباقر قالیباف در سال ۱۳۶۱ در سن ۲۱ سالگی ازدواج کرد. همسر او زهرا مشیر، زنی از محلهٔ طرقبه است که همسایه قالیباف بود. دوران دبیرستان را به پایان نرسانده بود
خادم به چهار نشان طلا و یک نقره دست یافت. در جام جهانی کشتی آزاد ۲۰۱۵ که در آوریل سال ۲۰۱۵ (فروردین ۱۳۹۴) و بار دیگر، به میزبانی شهر لس آنجلس، ایالات متحده آمریکا برگزار شد، تیم ایران با سرمربی‌گری رسول خادم، ضمن پشت سر گذاشتن تیم آذربایجان در نیمه‌نهایی (در ۷ رقابت از ۸ مسابقه)، در مصاف نهایی با تیم ملی کشتی آزاد آمریکا و در خانهٔ حریف، در ۵ رقابت از ۸ رقابت پیروز از میدان خارج شد و برای چهارمین سال متوالی به مقام قهرمانی این رقابت‌ها دست یافت. فعالیت سیاسی شورای شهر تهران خادم در رأی‌گیری ۹ اسفند ۱۳۸۱، درحالی‌که نامش در فهرست «آبادگران» دیده می‌شد، به عنوان نفر یازدهم به شورای شهر تهران راه یافت. وی در انتخابات دورهٔ سوم شورا نیز که در سال ۱۳۸۵ برگزار شد بار دیگر منتخب مردم تهران شد و تا سال ۱۳۹۲ به عنوان عضو شورای شهر تهران به کار خود ادامه داد. او در دورهٔ دوم شورای شهر تهران، عضو شورا و رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی این شورا بود و دورهٔ سوم نیز، عضو شورا و رئیس کمیسیون برنامه و بودجهٔ این شورا بوده‌است. وی در دورهٔ چهارم انتخابات شوراها پس از ثبت نام و تأیید صلاحیت، از نامزدی انصراف داد. خادم دلیل انصراف خود را فرصت بیشتر برای حضور در عرصهٔ ورزش و ادامهٔ تدریس در دانشگاه اعلام کرد. شهرداری تهران در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶، چهار نامزد برای احراز پست شهرداری تهران با هم رقابت کردند. در دور نخست خادم و قالیباف هرکدام ۸ رأی به دست آوردند و به دور بعدی راه یافتند. حسن بیادی با ۷ و نادر شریعتمداری با ۵ رأی از دور رقابت کنار رفتند. در دور پایانی قالیباف با ۸ رأی در برابر ۶ رأی خادم به عنوان شهردار تهران در سمت خود باقی ماند. در اواخر مرداد ۱۳۹۲ و در جریان طرح و بررسی گزینه‌های احتمالی تصدی سِمَت شهردار تهران، از رسول خادم به عنوان یکی از ۱۳ کاندیدای مطرح برای مدیریت شهری تهران نام برده شد. اما این اتفاق هرگز روی نداد و محمدباقر قالیباف در سمت شهردار تهران، به فعالیت خود ادامه داد. وزارت ورزش و جوانان دارندهٔ مدال طلای المپیک آتلانتا، آبان سال ۱۳۹۲، در فهرست وزیران پیشنهادی برای وزارت ورزش و جوانان دولت حسن روحانی به مجلس، یکی از کاندیداهای اصلی بود. ریاست فدراسیون انتخابات در شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ پس از ۳۵ ماه مجمع فدراسیون کشتی با حضور ۳۸ نفر از اعضا به ریاست نصرالله سجادی در آکادمی ملی المپیک و پارالمپیک آغاز شد. بهرام افشارزاده نیز به نمایندگی از کمیتهٔ ملی المپیک در این مجمع حضور داشت. علی بدیع، محمدرضا توپچی و حمید سیفی از کاندیداهای حاضر در این مجمع پس از صحبت‌های خود، به نفع رسول خادم از انتخابات کنار رفتند. سید مجتبی شیرازی دیگر نامزد این انتخابات، هیچ رأیی به دست نیاورد. در پایان، رسول خادم با ۳۷ رای از ۳۸ رأی مأخوذه به مدت چهار سال به عنوان رئیس فدراسیون کشتی انتخاب شد. چهار سال بعد، در روز سه‌شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۶، انتخابات فدراسیون کشتی برگزار گردید و رسول خادم با صددرصد آرا رئیس فدراسیون کشتی باقی ماند تا برای ۴ سال دیگر ریاست این فدراسیون را برعهده بگیرد. انتخابات با ریاست محمدرضا داورزنی، معاون ورزش
۱۳۹۶ صلاحیت محمدباقر قالیباف نزد شورای نگهبان احراز شد. قالیباف در این دوره با رویکردی متفاوت از دو دوره پیشین در تبلیغات قشرها فقیر و مستضعف جامعه را هدف قرار داد و با تقسیم جامعه به دو گروه ۴ درصدی و ۹۶ درصدی مدعی حمایت از اکثریت محروم جامعه در مقابل ۴ درصدی‌های رانت خوار و برخوردار جامعه شد. وی در مناظره‌های انتخاباتی بسیار تهاجمی ظاهر شد و در موارد متعدد اقدام به افشاگریهایی علیه حسن روحانی و اسحاق جهانگیری از کاندیداهای رقیب خود پرداخت. وی سرانجام در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ با توجه به روند نزولی خود در نظرسنجی‌های انتخاباتی با صدور بیانه‌ای در حمایت از ابراهیم رئیسی از نامزدی ریاست جمهوری انصراف داد. یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ۲۸ بهمن ۹۸ نشست هم‌اندیشی مجلس و اقتصاد دانش بنیان با حضور محمدباقر قالیباف، نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیدمحسن دهنوی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، و مجتبی توانگر در ایستگاه نوآوری شریف برگزار شد. وی در این نشست و در جریان تبلیغات انتخاباتی مجلس مدعی شد با انتقال مجموعه فرودگاه مهرآباد به فرودگاه امام یا کل ایستگاه راه‌آهن تهران به حرم سید روح‌الله خمینی، می‌توان زمین‌هایی در تهران برای ایجاد اشتغال در اختیار حوزه کسب و کارهای اینترنتی قرار داد. وی همچنین به نبود «قانون حمایت از افراد و سازمان‌هایی که افشاگری می‌کنند» و به خطر افتادن امنیت روانی و حیثیت این افراد اشاره نمود. وی در انتهای اظهاراتش مدعی به پرداخت هر هزینه ای برای ایجاد فرصت‌های مناسب برای جوانان شد. محمدباقر قالیباف توانست در یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی با کسب یک میلیون و ۲۶۵ هزار و ۲۸۷ رأی، به عنوان نفر اول از حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر از شهر تهران انتخاب گردد. میزان مشارکت مردم تهران در این دوره از انتخابات مجلس ۲۵/۴ درصد عنوان شد. مجلس شورای اسلامی محمدباقر قالیباف، صبح روز پنجشنبه، ۸ خرداد ۱۳۹۹ با کسب ۲۳۰ رای از ۲۶۴ رای ماخوذه به ریاست دائم سال اول مجلس یازدهم رسید. در رای‌گیری هیئت رئیسه مجلس، امیرحسین قاضی زاده هاشمی و علی نیکزاد ثمرین هم به ترتیب با ۲۰۸ و ۱۹۶ رای به عنوان نایب رئیس اول و دوم انتخاب شدند. علاوه بر قالیباف، فریدون عباسی و مصطفی آقامیرسلیم برای پست ریاست مجلس نامزد شده بودند که به ترتیب با کسب ۱۷ و ۱۲ رای از رسیدن به کرسی ریاست پارلمان ناکام ماندند. قالیباف شب گذشته نیز در جلسه فراکسیون اکثریت مجلس توانسته بود رای اول را کسب کند. حمیدرضا حاجی بابایی نماینده همدان در مجلس نیز صبح روز رای‌گیری از نامزدی برای ریاست مجلس یازدهم انصراف داده بود. عدم موفقیت در دیدار با رئیس‌جمهور روسیه روز یکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در مسکو قرار بود با ولادیمیر پوتین دیدار کند. در رسانه‌های جمهوری اسلامی گفته شد او حامل نامه کتبی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، به رئیس‌جمهور روسیه است. اما گزارش‌هایی در رسانه‌های دولتی ایران منتشر شد که چون قالیباف پروتکل‌های بهداشتی دیدار با پوتین را نپذیرفته، رئیس‌جمهوری روسیه، یک نماینده برای دریافت پیام رهبر جمهوری اسلامی معرفی کرده؛ ادعایی که با تشکیک‌هایی همراه شد. دیدگاه‌های سیاسی برخی برای قالیباف دیدگاه‌های تکنوکراسی قائل هستند ولی قالیباف و یارانش
ایوف یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۱۷ دهانه‌های ماه
نفدو یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۳۰ دهانه‌های ماه
کزیروف یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۲۹ دهانه‌های ماه
شتلوف یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع چهارگوش ال‌کیو۱۵ دهانه‌های ماه
چاله‌خور یکی از روستاهای استان هفتم ایران بود. این روستا در دهستان خنج، بخش مرکزی، شهرستان لار قرار داشت. منابع
برج چاه ریگ مربوط به اواخر دوره صفوی تا افشار است و در شهرستان اردکان، بخش عقدا، دهستان نارستان، روستای چاه ریگ واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۲۴۷۳۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. جستارهای وابسته آثار ملی ایران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری منابع آثار دوره صفویان در شهرستان اردکان برج‌های تاریخی شهرستان اردکان چاه‌های تاریخی شهرستان اردکان
فدروف یک دهانه برخوردی در ماه‌ است. منابع دریای رگبارها چهارگوش ال‌کیو۱۱ دهانه‌های ماه
288655aa-3eaa-4d1c-8bcb-04dbf220a4b3
حسن روحانی
حسن روحانی در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۶ نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شد و در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ صلاحیت وی رسماً از طرف شواری نگهبان احراز گردید.این بار رقبای اصلی روحانی را سید ابراهیم رییسی و محمدباقر قالیباف تشکیل می‌دادند. از طرفی اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی نیز به عنوان کاندیدای پوششی وی و برای بیان اقدامات دولت وارد عرصه رقابت‌ها شد. پس از انجام مناظرات انتخاباتی که با درگیری لفظی شدید میان روحانی و جهانگیری با قالیباف همراه بود، و به دنبال درخواست ائتلاف اصولگرایان، قالیباف از صحنه رقابت‌ها انصراف داد و رییسی به رقیب اصلی روحانی تبدیل شد.با نزدیک شدن به روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور اسبق ایران، علی اکبر ناطق نوری، رئیس مجلس اسبق ایران و سید حسن خمینی، نوه آیت‌الله خمینی مجدداً از حسن روحانی اعلام حمایت نمودند و حتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران جنبش سبز از حصر پیام دادند که به روحانی رأی خواهند داد.نهایتاً با برگزاری انتخابات و شمارش آراء حسن روحانی با کسب ۲۳٬۵۴۹٬۶۱۶ (۵۷٪ کل آرا) برای یک دوره چهار ساله دیگر رئیس‌جمهوری اسلامی ایران باقی ماند.
حسن روحانی در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۶نامزد چندمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد؟
false
{ "answer_start": [ 42 ], "text": [ "دوازدهمین" ] }
دوازدهمین دورهٔ انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در روز جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ برگزار شد. هم‌زمان پنجمین انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز برگزار شد. نام‌نویسیِ داوطلبان از روز ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ آغاز شد و تا ۵ روز ادامه داشت. پس از اعلام نام نامزدهای تأیید صلاحیت شده، آن‌ها از ۸ تا ۲۷ اردیبهشت (جمعاً به‌مدتِ ۲۰ روز) برای تبلیغات انتخاباتی زمان داشتند. رئیس‌جمهور مستقر، حسن روحانی، مجاز به شرکت در انتخابات برای دومین بار پیاپی شد که با سید ابراهیم رئیسی نامزد اصولگرا، سید مصطفی هاشمی‌طبا و سید مصطفی میرسلیم رقابت کرد. طبق نتیجه رسمی انتخابات حسن روحانی با کسب ۵۷٪ آرا، مجدداً به عنوان رئیس‌جمهور ایران انتخاب شد. انتخابات ریاست‌جمهوری ایران ۱۳۹۶ به دید افراد و رسانه‌ها به عنوان رقابتی‌ترین انتخابات تاریخ ایران مطرح شد. روند برگزاری بر پایه مادهٔ ۳ قانون انتخابات ریاست جمهوری، وزارت کشور موظف است دست‌کم پنج ماه پیش از پایان دوره چهار ساله ریاست جمهوری (۱۲ اسفند) مقدمات اجرای انتخابات را فراهم آورد. نام‌نویسی نامزدان از سه‌شنبه ۲۲ ام تا شنبه ۲۶ فروردین انجام شد. تبلیغات نیز از ۸ تا ۲۷ اردیبهشت پس از اعلام نامزدان تأییدشده انجام شد. انتخابات جمعه ۲۹ اردیبهشت برگزار شد. روش انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران با روش دومرحله‌ای برای یک دورهٔ چهار ساله انجام می‌شود. در صورتی که هیچ نامزدی نتواند اکثریت مطلق (۱+۵۰٪) را به‌دست‌آورد، انتخابات در روز جمعه بعدی بین دو نامزدی که بیشترین رأی را آورده باشند انجام خواهد شد. تشخیص صلاحیت افرادی که برای نامزدی نام‌نویسی می‌کنند به عهدهٔ شورای نگهبان قانون اساسی است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شروط زیر برای نامزدهای ریاست‌جمهوری آورده شده: رجل مذهبی و سیاسی ایرانی‌الاصل شهروند ایران مدیر و مدبر دارای حسن سابقه و امانت و تقوی مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران مؤمن و معتقد به مذهب رسمی کشور زمان‌بندی برنامه زمان‌بندی انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران به شرح زیر است: ۲۲ فروردین ۹۶: صدور دستور شروع انتخابات توسط وزیر کشور ۲۲ تا ۲۴ فروردین ۹۶: تشکیل هیئت اجرایی توسط فرمانداری‌ها ۲۲ تا ۲۶ فروردین ۹۶: ثبت نام از داوطلبان به مدت ۵ روز (از زمان صدور دستور شروع انتخابات) ۲۷ تا ۳۱ فروردین ۹۶: رسیدگی به صلاحیت داوطلبان توسط شورای نگهبان ۱ تا ۵ اردیبهشت ۹۶: تمدید مهلت رسیدگی به صلاحیت داوطلبان توسط شورای نگهبان ۶ تا ۷ اردیبهشت ۹۶: انتشار اسامی نامزدها توسط وزارت کشور ۸ تا ۲۷ اردیبهشت ۹۶: تبلیغات انتخاباتی نامزدها ۲۸ اردیبهشت ۹۶: ممنوعیت تبلیغات انتخاباتی نامزدها ۲۹ اردیبهشت ۹۶: اخذ رأی نامزدان نام‌نویسی از نامزدان از ۲۲ تا ۲۶ فروردین انجام شد. در پایان روند نام‌نویسی که در ساختمان وزارت کشور انجام گرفت، جمعاً ۱۶۳۶ نفر ثبت‌نام کردند؛ از این تعداد ۱۳۷ نفر زن و ۱۴۹۹ نفر مرد بودند. جوان‌ترین ثبت‌نام‌کننده ۱۸ سال و مسن‌ترین ۹۲ سال داشت. نامزدهای تأیید شده از سوی شورای نگهبان در ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ ستاد انتخابات کشور با صدور اطلاعیه شماره هشت خود، شش نامزد احراز صلاحیت شده انتخابات ریاست‌جمهوری را معرفی کرد: نامزدهای کنار کشیده دو تن از نامزدها با وجود تأیید صلاحیت از سوی شورای نگهبان پیش از رأی‌گیری از نامزدی انصراف دادند. ردصلاحیت شده‌ها چندین نفر از شخصیت‌های مشهور در این دوره صلاحیتشان احراز نشد. برخی از مشهورترین تأییدنشدگان: محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور پیشین، مهم‌ترین تأییدنشدهٔ
حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶)
پخش گردد؛ و تکرار آن در همان روز، از ساعت ۲۱:۰۰ از شبکه چهار سیما پخش شود. رأی‌گیری مصطفی محمدنجار، وزیر کشور ایران اعلام کرده بود در این دوره از انتخابات ۵۰٬۴۸۳٬۱۹۲ نفر واجد شرایط رأی‌دهی هستند که از این میان ۱٬۶۳۱٬۲۰۶ نفر رأی‌اولی هستند. بر اساس بررسی روزنامه بهار، براساس آمار سرشماری سال ۹۰، ۵۵ میلیون نفر بالای شانزده سال وجود داشتند که اکنون واجد شرایط شرکت در انتخابات‌اند. همچنین حدود سه تا پنج میلیون ایرانی مقیم خارج از کشور در این امار گنجانده نشده‌است. همچنین برای این انتخابات ۱۳۰هزار صندوق اخذ رأی در قالب ۲۰هزار شعبه در نظر گرفته شده‌است. بنابر آمار منتشره از شوی سرپرست اداره‌کل رسانه‌های خارجی، برای پوشش رسانه‌ای انتخابات، ۴۲۱ خبرنگار از ۱۹۳ خبرگزاری متعلق به ۲۸ کشور جهان مجوز خبرنگاری در روز انتخابات را دریافت کرده‌اند. به گفتهٔ وزیر کشور شمردن رأی در شعبه‌های رای‌گیری بلافاصله پس از پایان زمان رای‌گیری آغاز خواهد شد. انتخابات در سراسر کشور تا ساعت ۲۲ و تهران تا ۲۳ تمدید شد. نتیجه بنابر اعلام نتایج رسمی انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲، این دوره با مشارکت داخلی ۷۲٫۷٪ برگزار شد و حسن روحانی با ۵۰٫۷۱٪ کل آرا به عنوان رئیس‌جمهور منتخب برگزیده شد. این انتخاب با واکنش مثبت سران سایر کشورها مواجه شد و با توجه به دیدگاه‌های پیشین وی، امیدهای بین‌المللی نسبت به حل بحران‌های مرتبط با ایران را بیشتر ساخت. *نتایج جدول از بخش نتایج انتخابات ریاست جمهوریِ وزارت کشور بدست آمده‌است (نیازمند رمز عبور است). **در آمار وزارت کشور داده‌های مربوط به آرای ایرانی‌های خارج اعلام نشده. در جدول نیز منظور نشده‌است. نقشه‌ها تحلیف مراسم تحلیف یازدهمین دوره ریاست جمهوری در ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ از ساعت ۱۶:۱۵ تا ۱۷:۳۶ در مجلس شورای اسلامی و با حضور شخصیت‌ها و مقامات داخلی و خارجی برگزار گردید. این مراسم یک روز پس از مراسم تنفیذ (تاریخ ۱۲ مرداد) برگزار شد. مراسم تحلیف به صورت مستقیم از ۱۱ شبکه سیما به وسیله ۲۰ دوربین پخش و تصویربرداری گردید. برای نخستین بار پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران تصمیم گرفته شده از مقامات کشورهای خارجی برای شرکت در این مراسم دعوت شود. چند شبکه رادیویی و تلویزیونی در ایران مراسم تحلیف حسن روحانی را برای سراسر جهان پخش می‌کنند. این مراسم یک روز پیش از سالگرد فرمان مشروطیت در ایران برگزار گردید. در این مراسم بیش از ۵۵ هیئت خارجی که ۱۱ هیئت آن در سطح سران و بقیه از وزرا یا روسای مجالس بوده‌اند، شرکت کردند. حسن روحانی می‌گوید تماس و مذاکره با آن‌ها اولین قدم در دیپلماسی خارجی دولت بود که در فضای بین‌المللی بسیار مؤثر بود. جستارهای وابسته انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا (۱۳۹۲) حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) سعید جلیلی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) محسن رضایی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) علی‌اکبر ولایتی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) سید محمد غرضی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) غلامعلی حداد عادل در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) محمدرضا عارف در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) روزشمار حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور منتخب منابع پیوند به بیرون ستاد انتخابات کشور وزارت کشور انتخابات ۲۰۱۳ (میلادی) در ایران انتخابات در ایران انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) ایران در ۱۳۹۲ ایران در ۲۰۱۳ (میلادی) رویدادهای ژوئن ۲۰۱۳
مبارزات حسن روحانی برای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری از ۲۲ فروردین با اعلام کاندیداتوری وی آغاز شد و وی ۱۷ اردیبهشت رسماً برای این انتخابات ثبت نام کرد. صلاحیت وی به همراه ۷ نامزد دیگر از سوی شورای نگهبان تأیید شد. پس از کناره‌گیری محمدرضا عارف به نفع حسن روحانی، اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی به‌طور رسمی حمایت خود را از حسن روحانی اعلام کردند. او دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی و نایب رئیس اسبق مجلس است. حسن روحانی بنا بر اطلاعیه وزارت کشور که در ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ منتشر شد در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران با کسب ۵۰٫۷۱ ٪ آراء رسماً به عنوان هفتمین رئیس‌جمهور ایران برگزیده شد. پس از انتخاب حسن روحانی به مقام ریاست جمهوری، رئیس‌جمهور، رهبر ایران، دیگر نامزدهای انتخابات و مقامات تعداد زیادی از کشورهای جهان به وی تبریک گفتند. دولت حسن روحانی پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری وی در ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ آغاز به کار کرد. کاندیداتوری در روز ۲۲ فروردین ۹۲، حسن روحانی، با شعار «دولت تدبیر و امید» در میان هوادارانش رسماً اعلام کاندیداتوری کرد. در این همایش که با حضور جمعی از حامیان و مسؤولین برگزار شد، یاسر و فاطمه، فرزندان هاشمی رفسنجانی نیز حضور داشتند. روحانی که پیشتر اعلام کرده بود مستقل می‌آید، در همایش اعلام کاندیداتوری خود گفت: رئیس‌جمهوری باید مسئولیت را به عهده بگیرد که ملی باشد نه حزبی. وی تدوین «منشور حقوق شهروندی» را از جمله اولویت‌های خود در صورت انتخاب برای ریاست جمهوری عنوان کرد و گفت: دولت من، دولت تدبیر و امید است و گفتمان آن، «نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان» است. نام‌نویسی در ۱۷ اردیبهشت ۹۲ که اولین روز ثبت‌نام بود، روحانی با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور، برای انتخابات ریاست جمهوری نام‌نویسی کرد. تأیید صلاحیت در ۳۱ اردیبهشت ۹۲، حسن روحانی به همراه ۷ نامزد دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری تأیید صلاحیت شدند. بررسی صلاحیت‌ها ۱۰ روز به طول انجامید. اعضای ستاد محمدرضا نعمت‌زاده، ریاست ستاد انتخاباتی. نعمت‌زاده وزیر صنایع و معادن دولت‌های اول و دوم هاشمی رفسنجانی است. اکبر ترکان، قائم مقام و معاون ستاد انتخاباتی. ترکان در دولت اول هاشمی به عنوان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و در دولت دوم به عنوان وزیر راه و ترابری مشغول به کار بوده‌است. علی یونسی مسئول کمیته اقوام و مذاهب ستاد انتخاباتی. وی وزیر اطلاعات دوران اصلاحات بوده‌است. محمدباقر نوبخت سخنگوی ستاد مردمی انتخابات. وی دبیرکل حزب اعتدال و توسعه و معاون پژوهش‌های اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام است. امیر حسین متقی دامغانی مسئول روابط عمومی ستاد انتخاباتی. وی هم‌اکنون مدیر ارتباط با رسانه‌های وزارت ورزش و جوانان است. محمد سلطانی‌فر ریاست کمیته تبلیغات و رسانه ستاد انتخاباتی. سلطانی‌فر مدیر مسئول روزنامه «صبح اقتصاد» است. یاسر هاشمی مشاور حسن روحانی. هاشمی در اتاق فکر روحانی، او را یاری می‌دهد. موضع دولت تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ دو بار از برگزاری برنامه‌های حسن روحانی ممانعت شد. جشن روز زن که با حضور فاطمه هاشمی در سالن همایش‌های رایزن برگزار می‌شد با قطع برق از سوی افراد ناشناس مواجه شد. برق اضطراری نیز هنگام سخنرانی حسن روحانی قطع شد. همایش هم‌اندیشی فرهنگیان و ایثارگران که در تالار آبگینه قرار بود برگزار شود
اسحاق جهانگیری کوشایی برای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ از سوی شورای نگهبان جهت ورود به انتخابات ریاست جمهوری تأیید صلاحیت شد. اسحاق جهانگیری در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ با صدور بیانیه‌ای از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری به نفع حسن روحانی انصراف داد. جهانگیری با ستاد «دولت امید و آینده» و شعار «همه برای ایران» در انتخابات شرکت کرد. نامزدی اسحاق جهانگیری در تاریخ ۲۶ فروردین ماه در آخرین دقایق قانونی ثبت نام با حضور در وزارت کشور در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. نامزد پوششی بیشتر رسانه‌ها که پیشتر از ثبت‌نام گزینه‌ای پوششی یا ضربه‌گیر یا حمایتی برای حمایت از روحانی در انتخابات خبر می‌دادند، اسحاق جهانگیری را که در آخرین ساعت ثبت‌نام در انتخابات در وزارت کشور حضور به هم رساند، نامزد پوششی روحانی معرفی کردند. محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت نیز پس از نام‌نویسی وی صراحتاً گفت که جهانگیری برای دفاع از دولت در انتخابات نام‌نویسی نمود، و او مکمل روحانی است. با این حال، جهانگیری بعدتر پوششی بودن خود برای روحانی را تأیید نکرد و گفت خودم می‌خواهم رئیس‌جمهور شوم. همچنین برخی رسانه‌ها جهانگیری را نامزد احتیاطی تحلیل کردند، یعنی نامزدی که در صورتی که احتمال موفق نشدن روحانی افزایش یافت، جایگزین روحانی شود. تشکیل ندادن ستاد جهانگیری که از او با عنوان نامزد پوششی روحانی یاد می‌شد، اعلام کرد که از تشکیل ستاد انتخاباتی خودداری خواهد کرد. از آنجا که طبق قانون هر نامزد باید یک نفر رئیس ستاد داشته باشد تا در قبال مسائل تبلیغات پاسخگو باشد، جهانگیری حسین مرعشی را برای این سمت انتخاب کرد. سفرهای تبلیغاتی یاسوج (۲۶ اردیبهشت) شیراز (۲۶ اردیبهشت) بوشهر (۲۶ اردیبهشت) رشت (۲۷ اردیبهشت) گرگان (۲۷ اردیبهشت) اراک (۲۷ اردیبهشت) قم (۲۷ اردیبهشت) شهرستان دلفان ۲۸اردیبهشت کناره‌گیری به نفع حسن روحانی اسحاق جهانگیری در روز ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ پس از انتشار نامه شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان که از او خواسته بودند به نفع روحانی انصراف دهد، در یک نشست انتخاباتی در شیراز به نفع حسن روحانی از انتخابات کنار رفت. جستارهای وابسته حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶) پانویس پیوند به بیرون انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶) کارزارهای انتخاباتی در ایران ویکی‌سازی رباتیک
سید مصطفی هاشمی‌طبا برای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ از سوی شورای نگهبان جهت ورود به انتخابات ریاست جمهوری تأیید صلاحیت شد. هاشمی‌طبا با این که از نامزدی انصراف نداد، اعلام کرد به حسن روحانی، رئیس‌جمهور وقت و دیگر نامزد انتخابات رأی خواهد داد. کاندیداتوری نام‌نویسی سید مصطفی هاشمی‌طبا در تاریخ ۲۴ فروردین ماه در آخرین دقایق قانونی ثبت نام با حضور در وزارت کشور در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد. تأیید صلاحیت برنامه ها شخصاً معتقد هستم با توجه به تاکیدی که دوستان در بحث زیستگاه ایران، میراث گذشته خداوند و طبیعت برای ما داشتند، به همین دلیل هم بنده در درجه اول بر حفظ ایران همراه با اصلاح کشاورزی، رسیدگی به محرومین، مستضعفان، بیماران، معلولین، بی‌سرپرستان را در حداقل یک زندگی شرافتمندانه از طرف دولت معتقدم و همینطور مشخصا به سرمایه‌گذاری در صنعت کشاورزی و خدمات هم اعتقاد دارم. ( تسنیم ) اعضای ستاد سفرهای تبلیغاتی رای‌گیری و نتایج آن افراد حامی == احزاب حامی کارگزاران سازندگی جستارهای وابسته محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶) پانویس پیوند به بیرون انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶) کارزارهای انتخاباتی در ایران
است. هاارتص نوشت: دولت نتانیاهو باید نتایج انتخابات ایران را به خوبی رصد نماید چرا که بر چگونگی مواجهه اسرائیل با بحران سوریه تأثیرگذار خواهد بود." پس از انتخابات نیویورک تایمز «ایران معتدل برنده انتخابات ریاست جمهوری همراه با حاشیه بزرگ» واشینگتن پست «آخوندی اعتدالگرا برنده انتخابات ریاست جمهوری ایران شد» الاهرام «رویداد ناگهانی، روحانی در مرحله اول رئیس‌جمهور ایران شد.» العرب «ایران، روحانی با رنگ بنفش و کلیدش اصولگرایان را گیچ کرد.» الشرق الاوسط چاپ لندن: «روحانی کاندیدای اصلاح طلبان رئیس جمهور ایران شد.» الحیات چاپ لندن: «پیروزی بزرگی در مرحله اول رقم زده شد. فضای شادی، یادآور موفقیت خاتمی در سال ۱۹۹۷ است. روحانی ریاست جمهوری را از دست اصولگرایان درآورد.» هاآرتص «در پس انتخابات ریاست جمهوری ایران، هشدار نتانیاهو به غرب: گول نخورید و فشارها بر مسئله هسته‌ای ایران را کاهش ندهید.» یدیعوت اخرونوت: «نتانیاهو دربارهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران: ما خودمان را گول‌نمی‌زنیم.» کریستین ساینس مانیتور: «حسن روحانی رئیس جمهور بعدی ایران است. چه چیزی تغییر خواهد کرد؟» رادیو بین‌المللی فرانسه: برخلاف وعده وزیر کشور ایران که اعلام نتایج فوری انتخابات را وعده داده بود و برخلاف تجربه انتخابات پیشین که نتایج انتخابات با شروع روز بعد در اختیار خبرگزاری‌ها قرار گرفت، در این نوبت با تأخیری چند ساعته از ساعات اولیه صبح، اخبار نتایج رای‌گیری منتشر شد که این مسئله موجبات شک پیرامون مهندسی انتخابات از جانب حکومت را تقویت می‌کرد که البته در این مورد با توجه به اختلاف آراء غیرقابل جبران بین حسن روحانی و سایر نامزدان، احتمال تصمیم حکومت در به نتیجه رسیده انتخابات در همان دور اول به نفع حسن روحانی، قویترین نظریه است. منابع انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲)
حاجی بختیار، روستایی از توابع بخش چوار شهرستان ایلام در استان ایلام ایران است. جمعیت این روستا در دهستان ارکوازی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۱۴ نفر (۱۰۵خانوار) بوده‌است. منابع حاجی بختیار
حسینی سفلی یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان ورقه بخش مرکزی شهرستان چاراویماق واقع شده‌است. منابع روستاهای شهرستان چاراویماق
حاجی‌کندی سفلی یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان چاراویماق جنوب غربی بخش مرکزی شهرستان چاراویماق واقع شده‌است. منابع روستاهای شهرستان چاراویماق
da2c7e00-61e7-48cb-a8de-db38657fe32d
حسن روحانی
حسن روحانی در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۶ نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شد و در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ صلاحیت وی رسماً از طرف شواری نگهبان احراز گردید.این بار رقبای اصلی روحانی را سید ابراهیم رییسی و محمدباقر قالیباف تشکیل می‌دادند. از طرفی اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی نیز به عنوان کاندیدای پوششی وی و برای بیان اقدامات دولت وارد عرصه رقابت‌ها شد. پس از انجام مناظرات انتخاباتی که با درگیری لفظی شدید میان روحانی و جهانگیری با قالیباف همراه بود، و به دنبال درخواست ائتلاف اصولگرایان، قالیباف از صحنه رقابت‌ها انصراف داد و رییسی به رقیب اصلی روحانی تبدیل شد.با نزدیک شدن به روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور اسبق ایران، علی اکبر ناطق نوری، رئیس مجلس اسبق ایران و سید حسن خمینی، نوه آیت‌الله خمینی مجدداً از حسن روحانی اعلام حمایت نمودند و حتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران جنبش سبز از حصر پیام دادند که به روحانی رأی خواهند داد.نهایتاً با برگزاری انتخابات و شمارش آراء حسن روحانی با کسب ۲۳٬۵۴۹٬۶۱۶ (۵۷٪ کل آرا) برای یک دوره چهار ساله دیگر رئیس‌جمهوری اسلامی ایران باقی ماند.
ابراهیم رییسی و محمد باقر قالیباف رقیب چه کسی بودند؟
false
{ "answer_start": [ 0 ], "text": [ "حسن روحانی" ] }
۴۰۲ هزار و ۲۷۸ نفر کل آرا ۲۹۵۵۹۸ نفر درصد مشارکت: ۷۳٫۸ اول: محمود احمدی‌نژاد ۹۸۰۲۴ رای دوم: اکبر هاشمی بهرمانی ۶۹۷۷۳ سوم: محمد باقر قالیباف ۳۷۰۵۹ چهارم: مصطفی معین ۲۶۵۷۲ پنجم: مهدی کروبی ۲۵۸۹۹ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۲۰۱۹۰ هفتم: محسن مهر علیزاده ۳۸۷۳ دور دوم کل آرا: ۲۹۸۶۱۶ نفر درصد مشارکت: ۷۴٫۲ درصد محمود احمدی‌نژاد:۲۱۴۰۵۹ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۷۸۱۶۷ رای سیستان و بلوچستان دور اول واجدان شرایط: ۱ میلیون و ۱۷۴ هزار و ۷۲۹ نفر کل آرا: ۸۷۰۵۶۱ نفر درصد مشارکت: ۷۴٫۴ درصد اول: مصطفی معین ۴۷۹۱۲۵ رای دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۵۵۱۴۷ رای سوم: مهدی کروبی ۷۷۰۱۷ رای چهارم: محمد باقر قالیباف ۶۸۶۰۵ رای پنجم: محمود احمدی‌نژاد ۴۷۷۴۳ رای ششم: علی اردشیر لاریجانی ۲۴۹۵۴ رای هفتم: محسن مهر علیزاده ۷۳۱۲ رای دور دوم کل آرا: ۷۴۸۹۹۳ نفر درصد مشارکت: ۶۳٫۷ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۳۳۲۳۱۶ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۴۰۷۰۶۳ رای فارس دور اول کل آرا ۱۸۴۰۳۳۶ نفر واجدان شرایط: ۲ میلیون و ۹۹۹ هزار و ۷۰ نفر درصد مشارکت: ۶۱٫۳ درصد اول: مهدی کروبی۵۴۶۶۳۳ رای دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۴۰۳۰۷۴ رای سوم: محمد باقر قالیباف ۲۷۳۵۴۲ رای چهارم: محمود احمدی‌نژاد ۲۴۲۵۳۵ رای پنجم: مصطفی معین ۲۱۷۱۲۲ رای ششم: علی اردشیر لاریجانی ۶۱۳۸۳ رای هفتم: محسن مهر علیزاده ۲۲۴۴۰ رای دور دوم شرکت کنندگان: ۱۷۴۷۸۷۴ نفر درصد مشارکت: ۵۸٫۲ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۹۹۸۶۹۳ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۷۰۶۸۹۸ رای قزوین دور اول واجدان شرایط: ۷۵۳ هزار و ۷۲۹ نفر کل آرا: ۵۲۱۷۸۸ نفر درصد مشارکت: ۶۹٫۲ درصد اول: محمود احمدی‌نژاد ۱۱۸۴۱۴ رای دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۰۸۹۲۸ رای سوم: مهدی کروبی ۸۱۵۶۹ رای چهارم: محمد باقر قالیباف ۷۷۳۹۹ رای پنجم: مصطفی معین ۶۸۳۶۶ رای ششم: محسن مهر علیزاده ۲۴۶۴۹ رای هفتم: علی اردشیر لاریجانی ۱۸۰۷۸ رای دور دوم کل آرا: ۵۰۵۴۴۳ نفر درصد مشارکت: ۶۷ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۳۶۷۸۷۴ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۱۲۸۶۱۰ رای قم دوره اول واجدان شرایط: ۶۲۲ هزار و ۹۹۱ نفر کل آرا: ۴۷۹۷۷۷ نفر درصد مشارکت: ۷۷ درصد اول: محمود احمدی‌نژاد ۲۵۶۱۱۰ رای دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۰۴۰۰۴ رای سوم: مصطفی معین ۲۷۸۲۴ رای چهارم: محمد باقر قالیباف ۲۵۷۹۲ رای پنجم: مهدی کروبی ۲۵۲۸۲ رای ششم: محسن مهر علیزاده ۱۴۴۵۱ رای هفتم: علی اردشیر لاریجانی ۱۰۸۹۴ رای دور دوم کل آرا: ۴۸۲۸۴۵ نفر درصد مشارکت: ۷۷٫۵ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۳۵۲۰۱۹ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۱۲۰۵۸۶ رای کردستان دور اول واجدان شرایط: ۱ میلیون و ۳۲ هزار و ۳۰۶ نفر کل آرا ۳۸۵۷۷۶ نفر درصد مشارکت: ۳۷٫۳ درصد اول: مهدی کروبی ۱۱۱۲۴۹ رای دوم: مصطفی معین ۹۲۸۸۴ رای سوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۵۴۰۰۴ رای چهارم: محمد باقر قالیباف ۴۸۹۱۳ رای پنجم: محمود احمدی‌نژاد ۲۲۳۵۳ رای ششم: محسن مهر علیزاده ۱۰۲۶۱ رای هفتم: علی اردشیر لاریجانی ۷۷۸۵ رای دور دوم شرکت کنندگان: ۲۵۷۶۴۳ نفر محمود احمدی‌نژاد: ۱۲۷۸۰۸ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۱۰۹۱۷۰ رای کرمان دور اول واجدان شرایط: ۱ میلیون و ۵۲۷ هزار و ۵۰۴ نفر کل آرا: ۱ میلیون و ۱۹۱ هزار و ۹۴ نفر درصد مشارکت: ۷۹٫۹ درصد اول: اکبر هاشمی رفسنجانی ۴۸۰۲۷۱ دوم: علی اردشیر لاریجانی ۲۲۱۲۲۱۹ سوم: مهدی کروبی ۱۵۲۷۶۴ چهارم: محمود احمدی‌نژاد ۱۲۹۲۸۴ پنجم: محمد باقر قالیباف ۱۱۲۰۵۶ ششم: مصطفی معین ۵۲۸۹۶ هفتم: محسن مهر علیزاده ۹۶۹۷ دور دوم شرکت کنندگان: ۱۱۸۹۳۲۵ نفر محمود احمدی‌نژاد: ۶۰۳۱۱۷ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۵۷۰۵۳۸ رای کرمانشاه دور اول واجدان شرایط: ۱ میلیون و ۳۸۱ هزار و ۵۶۴ نفر کل آرا ۷۶۵۱۸۹ نفر درصد مشارکت: ۵۵٫۴ درصد اول: مهدی کروبی ۲۵۴۷۸۰ رای دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۳۷۰۱۰ سوم: محمد باقر قالیباف ۱۱۵۴۳۹ چهارم: مصطفی معین ۱۰۶۸۰۴ پنجم: محمود احمدی‌نژاد ۷۰۱۱۷ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۲۲۰۳۳ هفتم: محسن مهرعلیزاده ۱۲۵۱۶ دور دوم کل آرا: ۶۷۶۰۱۱ نفر درصد مشارکت: ۴۸٫۹ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۳۴۳۳۱۹ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۳۳۲۶۹۲ رای کهگیلویه و بویراحمد دور اول با ۴۰۵ هزار و ۲۹۴ نفر کل آرا ۳۱۵۷۶۰ نفر درصد مشارکت: ۷۷٫۹ درصد اول: مهدی کروبی ۹۶۴۵۹ رای دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۵۶۱۵۴ سوم: محمد باقر قالیباف ۵۲۲۵۹ چهارم: مصطفی معین ۵۰۹۵۴ پنجم: محمود احمدی‌نژاد ۳۴۳۹۶ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۲۰۳۰۶ هفتم: محسن مهرعلیزاده ۱۵۷۲ دور دوم کل آرا: ۳۰۸۴۱۵ نفر درصد مشارکت: ۷۶
درصد اول: مهدی کروبی ۹۶۴۵۹ رای دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۵۶۱۵۴ سوم: محمد باقر قالیباف ۵۲۲۵۹ چهارم: مصطفی معین ۵۰۹۵۴ پنجم: محمود احمدی‌نژاد ۳۴۳۹۶ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۲۰۳۰۶ هفتم: محسن مهرعلیزاده ۱۵۷۲ دور دوم کل آرا: ۳۰۸۴۱۵ نفر درصد مشارکت: ۷۶ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۱۸۸۴۶۱ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۱۱۴۸۷۴ رای گلستان دور اول واجدان شرایط: ۱ میلیون و ۹۸ هزار و ۴۷۹ نفر کل آرا ۷۲۲۹۲۲ نفر درصد مشارکت: ۶۵٫۸۱ درصد اول: مهدی کروبی ۱۹۳۵۷۰ دوم: مصطفی معین ۱۵۶۸۶۲ سوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۵۵۴۹۸ چهارم: محمد باقر قالیباف ۸۷۵۲۲ پنجم: محمود احمدی‌نژاد ۵۶۷۷۶ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۴۲۳۳۴ هفتم: محسن مهر علیزاده ۸۲۸۳ دور دوم شرکت کنندگان: ۶۶۴۹۵۸ نفر محمود احمدی‌نژاد: ۳۵۶۶۱۹ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۲۹۴۶۲۶ رای گیلان دور اول واجدان شرایط: ۱ میلیون و ۸۱۸ هزار و ۵۳۵ نفر کل آرا ۱۰۶۱۹۵۵ نفر درصد مشارکت: ۵۸٫۴ درصد اول: اکبر هاشمی رفسنجانی ۲۱۵۴۷۸ رای دوم: مهدی کروبی ۲۰۳۹۴۱ سوم: مصطفی معین ۱۸۲۳۲۱ چهارم: محمد باقر قالیباف ۱۷۱۵۶۲ رای پنجم: محمود احمدی‌نژاد ۱۴۹۰۲۶ رای ششم: علی اردشیر لاریجانی ۵۰۰۷۰ رای هفتم: محسن مهرعلیزاده ۳۳۹۹۶ رای دور دوم کل آرا: ۱۰۶۴۲۴۴ نفر درصد مشارکت: ۵۸٫۵ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۶۸۴۷۹۴ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۳۵۱۰۳۹ رای لرستان دور اول واجدان شرایط: ۱ میلیون و ۲۱۵ هزار و ۴۷ نفر کل آرا ۸۱۶۱۹۵ نفر درصد مشارکت: ۶۷٫۲ درصد اول: مهدی کروبی ۴۴۰۲۴۷ دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۲۱۱۳۰ سوم: محمد باقر قالیباف ۷۰۲۲۵ چهارم: محمود احمدی‌نژاد ۶۹۷۱۰ پنجم: مصطفی معین ۵۳۷۴۷ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۳۱۱۶۹ هفتم: محسن مهر علیزاده ۶۸۶۵ دور دوم شرکت کنندگان: ۷۳۴۰۱۶ نفر درصد مشارکت: ۶۰٫۴ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۳۶۴۷۹۰ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۳۵۰۶۵۰ رای مازندران دور اول واجدان شرایط: ۲ میلیون و ۱۰۹ هزار و ۵۴۷ نفر کل آرا: ۱۳۷۵۲۴۶ نفر درصد مشارکت: ۶۵٫۱ درصد اول: علی اردشیر لاریجانی ۴۶۴۸۹۱ دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۳۱۱۹۴۹ سوم: محمود احمدی‌نژاد ۱۵۹۲۹۱ چهارم: مصطفی معین ۱۴۸۴۰۸ پنجم: محمد باقر قالیباف ۱۱۶۷۶۳ ششم: مهدی کروبی ۱۰۳۲۲۹ هفتم: محسن مهر علیزاده ۱۸۴۶۷ دور دوم شرکت کنندگان: ۱۳۷۶۶۱۵ نفر محمود احمدی‌نژاد: ۸۸۸۸۷۸ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۴۶۱۲۰۷ رای مرکزی دور اول واجدان شرایط: ۹۷۱ هزار و ۸۶۵ نفر کل آرا ۶۰۳۴۳۳ نفر درصد مشارکت: ۶۲ درصد اول: محمود احمدی‌نژاد ۱۶۱۶۶۹ دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۴۳۱۱۸ سوم: مهدی کروبی ۱۰۴۵۲۲ چهارم: محمد باقر قالیباف ۷۱۸۲۸ پنجم: مصطفی معین ۶۵۵۹۲ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۱۷۲۵۸ هفتم: محسن مهر علیزاده ۱۴۰۵۸ دور دوم شرکت کنندگان: ۵۸۹۲۸۷ نفر محمود احمدی‌نژاد: ۴۱۰۷۲۶ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۱۶۶۸۸۷ رای هرمزگان دور اول واجدان شرایط: ۷۸۸ هزار و ۴۵ نفر کل آرا: ۶۱۷۰۵۴ درصد مشارکت: ۷۸٫۳ درصد اول: مهدی کروبی ۱۷۷۴۱۳ رای دوم: مصطفی معین ۱۵۳۶۴۸ سوم: محمود احمدی‌نژاد ۸۰۱۵۴ چهارم: علی اردشیر لاریجانی ۷۸۱۶۱ پنجم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۷۵۶۰۱ ششم: محمد باقر قالیباف ۲۵۳۲۶ هفتم: محسن مهر علیزاده ۹۶۷۹ دور دوم شرکت کنندگان: ۵۳۱۸۸۹ رای محمود احمدی‌نژاد: ۳۱۷۳۷۴ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۲۰۰۹۲۱ رای همدان دور اول واجدان شرایط:۱ میلیون و ۳۱۷ هزار و ۴۴۸ نفر کل آرا: ۸۲۱۳۳۷ نفر درصد مشارکت: ۶۲٫۳ درصد اول: مهدی کروبی ۲۱۸۰۱۸ رای دوم: محمود احمدی‌نژاد ۱۹۵۰۳۰ سوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۷۵۹۹۷ چهارم: مصطفی معین ۸۴۴۲۴ پنجم: محمد باقر قالیباف ۷۲۹۷۶ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۲۴۰۰۲ هفتم: محسن مهر علیزاده ۲۰۴۹۶ دور دوم شرکت کنندگان: ۷۵۷۷۶۸ نفر محمود احمدی‌نژاد: ۵۳۳۴۷۶ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۲۰۹۲۹۵ رای یزد دور اول واجدان شرایط: ۶۲۳ هزار و ۸۰۹ نفر کل آرا ۴۷۴۲۱۸ نفر درصد مشارکت: ۷۶ درصد اول: محمود احمدی‌نژاد ۱۷۵ دوم: اکبر هاشمی رفسنجانی ۷۷۹۲۴ سوم: محمد باقر قالیباف ۶۶۸۹۲ چهارم: مصطفی معین ۶۰۵۱۰ پنجم: مهدی کروبی ۵۸۱۳۲ ششم: علی اردشیر لاریجانی ۹۳۱۷ هفتم: محسن مهر علیزاده ۵۱۸۶ دور دوم کل آرا: ۴۷۰۹۲۳ نفر درصد مشارکت: ۷۵٫۴ درصد محمود احمدی‌نژاد: ۳۱۱۶۵۴ رای اکبر هاشمی رفسنجانی: ۱۴۴۹۰۶ رای آرای کل نامزدها با تجمیع آرای ایرانیان داخل و خارج نتایج انتخابات دور اول ریاست جمهوری دوره نهم نشان می‌دهد که هاشمی رفسنجانی با ۶٫۱۶ میلیون نفر معادل (۲۱ درصد آرا) نفر اول، احمدی‌نژاد با ۵٫۷۱ میلیون نفر (۱۹٫۵ درصد) نفر دوم بوده و پس از وی کروبی با ۵٫۰۷ میلیون نفر (۱۷٫۳
محمدباقر می‌تواند به افراد زیر اشاره داشته باشد: محمد باقر پنجمین امام شیعیان محمدباقر حجتی محمدباقر مجلسی محمدباقر اصفهانی محمدباقر نجفی اصفهانی محمدباقر وحید بهبهانی محمدباقر شفتی محمدباقر یزدی محمدباقر سبزواری محمدباقر حکیم محمدباقر هوشیار محمدباقر آخوندی محمدباقر نیو محمدباقر فرزانه محمدباقر محمودی محمدباقر قالیباف محمدباقر نوبخت محمدباقر لاهیجی محمدباقر لاریجانی محمدباقر سیدی جستارهای وابسته سید محمدباقر
ائتلاف فراگیر اصولگرایان یکی از دو بخش اصلی ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۶ در کنار جبهه متحد اصولگرایان می‌باشد. نامزدهای تأیید شده ائتلاف به علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و محسن رضایی نزدیک بودند. اعتقادات اصولگرایان ایران یا محافظه کاران اعتقاد بر وفاداری به نظام ولایت فقیه یا حکومت ایجاد شده توسط روح‌الله خمینی دارند. آنها از رهبر جمهوری اسلامی ایران سید علی خامنه‌ای حمایت می‌کنند. آنها همچنین اعتقاد دارند که مجلس ایران باید از رئیس‌جمهور ایران مستقل باشد. حامیان از حامیان اصلی ائتلاف می‌توان به محمد باقر قالیباف شهردار تهران ، محسن رضایی رئیس سابق سپاه پاسداران ایران و علی لاریجانی رئیس مجلس ایران اشاره کرد. منابع ائتلاف‌های سیاسی در ایران گروه‌های اصول‌گرای ایران مقاله‌های دارای واژگان به زبان فارسی به روشنی اشاره‌شده ائتلاف حزب‌های سیاسی منحل‌شده در ایران
اسماعیل بن فضل هاشمی، و مالک بن اعیان جُهَنی. یاران مکی باقر را معدودی از رجال معروف از جمله معروف بن خَرَّبوذ و اَبان بن مَیْمون قَدّاح را تشکیل می‌دادند. محمد بن اسماعیل بَزیع و دیگر اعضای خانوادهٔ بزیع، ابوهارون و ابوهارون مَکفوف، عُقبَة بن بَشیر اسدی، اَسلَم مکّی و ناجیَة بن ابی‌مَعاذ بن مُسلم از دیگر یاران مشهور باقر بودند اما محل زندگی‌شان دقیقاً مشخص نیست. غلات از غُلاتِ کوفی که به‌رغم تَبَرّیٰ جستنِ باقر از آنان، خود را به او منتسب می‌کردند می‌توان به مُغَیْرَة بن سعید بَجَلی اشاره کرد که فرقهٔ مغیریّه را بنیان گذاشت. به‌نوشتهٔ شهرستانی و نوبختی، طرفدارانِ این فرقه معتقد به اُلوهیَّت باقر بودند. مغیره مدعی بود باقر او را وَصیِّ خود قرار داده است. بعدها شاید پس از درگذشت باقر مدعی شد کارگزارِ نَفْسِ زَکیّه است. بعد از آن مدعیِ رسالت و امامت برای خود شد. عاقبت خالد بن عبدالله قَسْری او را دستگیر کرد و به‌همراه بَیان بن سَمْعان به دار آویخت. ابومنصور عِجْلی از دیگر غالیانی است که هم برای باقر و هم برای خودش ادعای نبوّت کرد. او خود را وصیِّ باقر می‌شمرد. بیان بن سمعان هم از غالیانی بود که به‌نوشتهٔ شهرستانی و نوبختی درخواست کرده بود باقر او را به‌عنوان امام و پیامبر به‌رسمیت بشناسد. به‌نوشتهٔ لالانی، بیان و پیروانش که فرقهٔ بَیانیّه را تشکیل می‌دادند، در ابتدا از پیروان ابوهاشم بودند و از او به‌عنوان مهدیِ موعود یاد می‌کردند که از طرف خداوند بیان را به پیامبری منصوب کرده است. بنابر گزارش دیگری بعد از مرگِ ابوهاشم، بیان به باقر نامه نوشت و از او خواست پیامبریش را بپذیرد. اخبار دیگری حاکی از این است که بعد از درگذشت باقر، بیان ادعا کرده است محمد باقر او را به‌عنوان سفیرِ مخصوصِ خود منصوب کرده است. اَبُوالْخَطّاب از دیگر غالیانی است که به‌نوشتهٔ کَشّی، باقر او را نفرین کرده‌است. مُعَمَّر یکی دیگر از غالیانی بود که باقر را خدای آسمانی و خودش را خدای زمینی می‌دانست. مناظرات عصرِ محمد باقر روزگارِ برخوردِ اندیشه‌های اسلامی و غیراسلامی بود و ازاین‌رو مناظراتِ زیادی بین دانشمندانِ ادیان مختلف با محمد باقر صورت گرفته است. از جملهٔ این مناظرات، مناظرهٔ وی با بزرگِ مسیحیانِ دمشق بود. بر اساس روایتی که با اندکی تفاوت در بِحارُالْاَنوار و دَلائِلُ الْاِمامَة ذکر شده است، اُسقُفِ مسیحیان دمشق از محمد باقر پرسش‌هایی کرد از جمله اینکه شما مسلمانان از کجا می‌گویید که بهشتیان می‌خورند و می‌آشامند اما نیازی به قضای حاجت پیدا نمی‌کنند. بر مبنای این روایت محمد باقر جَنین را مثال زد که در شکمِ مادرش تغذیه می‌کند اما نیازی به قضای حاجت پیدا نمی‌کند. از دیگر مناظرات به‌جای‌مانده از باقر، داستان برخورد محمد بن منکدر با اوست که در خارج از مدینه، باقر را به‌همراه دو غلامش عرق‌ریزان در «جستجوی مزیّتَ دنیوی» دید و او را نصیحت کرد که چه می‌کند اگر در این حالت مرگ به سراغش آید. پاسخ محمد باقر این بود که «به‌خدا قسم اگر مرگ در این حالت که هستم به سراغ من بیاید، وقتی به سراغم آمده که مشغول عبادت خدا هستم و با این عبادت، خویشتن را از تو و دیگر مردم دور نگه می‌دارم. من تنها ترسم از آن است که وقتی مرگ مرا دریابد که در کار
و ابوحنیفه به‌عنوان کسانی که از علم باقر استفاده کرده‌اند، یاد می‌کند. طبری، باقر را مرجع ابن اسحاق در نقل سیره می‌داند و خودش هم برخی داستان‌های کربلا را از قول باقر نقل کرده‌است. علم فقه: پایه‌گذاری فقه شیعه از باقر به‌عنوان کسی یاد می‌شود که مبانی فقهی و اعتقادیِ شیعه را بنیان‌گذاری کرد. این مبانی بعداً به‌طور نظام‌مند به‌وسیلهٔ پسر و جانشینش، جعفر صادق شرح داده شد. بنابر روایتی از جعفر صادق، «پیش از ابوجعفر — محمد باقر — شیعه مناسکِ حج را نمی‌دانستند و نیز نمی‌دانستند چه چیزی برایشان حلال و چه چیزی برایشان حرام است. اما ابوجعفر اینها را برایشان گشود و مناسک حج و آنچه حلال بود و آنچه را حرام بود برایشان توضیح داد. بدین ترتیب مردم به آنان — یعنی شیعه — احتیاج پیدا کردند، و حال آنکه پیشتر آنان به مردم محتاج بودند.» به‌عقیدهٔ لالانی بعد از قرآن، احادیث محمد باقر و پسرش، ستون فقراتِ فقهِ شیعه را تشکیل می‌دهند. این مکتبِ فقهی فقط بر احادیثی که از اهل بیت روایت شده بود و امامان شیعه بر آن صحّه گذاشته بودند، تکیه داشت. مشخصهٔ دیگرِ مکتب فقهیِ باقر مخالفت آن با استدلالِ قیاسی (تمثیلی) و رأی و استنباطِ شخصی بود. به‌نوشتهٔ لالانی، البته این بدان معنا نبود که باقر با استفاده از عقل در تصمیمات فقهی مخالف بود، بلکه برعکس عقل را قوهٔ فائقه‌ای می‌دانست که مردم به‌وسیلهٔ آن خدا را پرستش می‌کنند و خیر را از شرّ تشخیص می‌دهند. آنچه باقر با آن مخالف بود، استدلال جدلی و رأی شخصی بود که صرفاً جنبهٔ جدلی و تفنّنی داشت و بر اساس منبع مستندی نبود. از میان چهار پایه‌ای که فقه اسلامیِ زمان بر آنها تکیه داشت — یعنی قرآن، سنتِ پیامبر، اجماع علمای امت و قیاس — باقر توجهی به دو اصلِ آخر نداشت چون از نظرش این امام است که در هنگام اختلاف به‌عنوان مفسری موثَّق واردِ معادله می‌شود، وگرنه او نیز قرآن و سنت را به‌خودی خود به‌عنوان منابعِ فقه کافی نمی‌دانست. برخی احکامِ دینی نظیر شمولِ «حَیَّ عَلیٰ خَیْرِ الْعَمَل» به‌عنوان بخشی از اذان، ممنوعیتِ مَسْح بر پاپوش و مشروعیتِ مُتْعه را به باقر نسبت می‌دهند. علم حدیث از اقداماتِ اساسیِ محمد باقر، پی‌ریزیِ علمِ حدیث بود. در پیِ انحرافاتی که پس از درگذشت پیامبر به‌وجود آمد و جلوگیری از تدوین احادیث که توسط خلفا صورت گرفت، مسلمانان در احکام و اعتقادات با اختلافات و معضلاتی مواجه شدند. نَسائی از محدّثان بزرگ اهل سنت، ضمن اینکه باقر را از «فقهای بزرگِ تابِعین» می‌داند، معتقد است همهٔ حافظانِ حدیث در استناد و احتجاج به قول او اتفاق دارند. ابونعیم اصفهانی، ذهبی و ابن شهرآشوب از این افراد به‌عنوان راویان محمد باقر نام برده‌اند: اوزاعی، اَعْمَش، ابن جُرَیْج، عَطاء بن اَبی‌رَباح، حَجّاج بن اَرطاة، رَبیعَةُ الرَّأی، عَمْرو بن دینار، محمد بن شهاب زُهری، جابِر بن عبدالله انصاری، ابواسحاق سَبیعی، عبدُالرَّحمٰن بن کِیْسان اَعْرَج، ابوبکر لِیث بن سُلیَم کوفی و ابوحَنیفه نُعمان بن ثابِت. بر این اساس، سخن ابن سعد — که ضمن اقرار به مقامِ علمی باقر، مدعیِ عدم مقبولیتش نزد راویان شده — مورد انتقاد قرار گرفته است. علم کلام محمد باقر در زمانی می‌زیست که جامعه شاهد رشدِ فرقه‌هایی مانند معتزله، مرجئه، خوارج و غالیان بود.
ناآرامی‌های تهران در سال ۱۳۸۲، شورشی تند در خرداد و تیر ۱۳۸۲ بود که توسط مردم تهران و نیروهای عمدتاً جوان و دانشجوی تهرانی، به مدت یک ماه رخ داد و توسط فرماندهی یگان‌های ویژه ناجا به ریاست مرتضی طلائی رئیس پلیس وقت تهران خاتمه پیدا کرد. از تعداد بازداشتی‌ها و جان باختگان و مجروحان احتمالی این ناآرامی اطلاعات دقیقی منتشر نشده‌است. طلایی در سال ۱۳۹۳ اظهار داشت: «در آن زمان ما کسانی را دستگیر کردیم که اسلحه‌های خاص و در پوشش خودکار با خود حمل می‌کردند و به دنبال پروژه کشته سازی در رسانه‌ها و پوشش کذب ماجرا بودند، این غائله که از ۲۰ خرداد از سالن سلف غذاخوری خوابگاه کوی دانشگاه شروع شد و تا ۲۰ تیر ادامه داشت، یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های براندازی در کشور بود». فرماندهی سرکوب توسط محمد باقر قالیباف در سال ۱۳۹۲ در آستانه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران فایل صوتی از محمد باقر قالیباف فرمانده وقت ناجا در سال ۱۳۸۲ پخش شد که در آن اظهار می‌داشت که در سال ۱۳۸۲ شخصاً مجوز ورود و تیراندازی در اعتراضات کوی دانشگاه را با برخوردی تند از شورای امنیت وزارت کشور گرفته‌است و خود با چوب کف خیابان بوده‌است. قالیباف در ادامه این فایل صوتی تصریح می‌کند: «به اعضای وقت شورای امنیت کشور گفتم، هرکس بخواهد بیاید توی کوی و این کارها را انجام بدهد به عنوان فرمانده ناجا، "لهش" می‌کنم.» مجادله حسن روحانی و قالیباف در مورد ناآرامی در مناظرات تلویزیونی یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران مجادله کلامی در مورد ناآرامی‌های ۱۳۸۲ تهران بین حسن روحانی و محمد باقر قالیباف دو نامزد حاضر در انتخابات شکل گرفت: قالیباف خطاب به روحانی: «خاطرم هست سال هشتاد و دو که بنده فرمانده نیروی انتظامی بودم و شما دبیر امنیت ملی بعد از هجده تیر که هر سال به مناسبت سالگرد آن دانشجویان داخل و بیرون مراسمی می‌گذاشتند در جلسه ای به شما آقای روحانی گفتم اجازه بدهید دفتر تحکیم وحدت مراسم بگیرد اما شما جناب روحانی گفتید: بابا دنبال دردسری؟ ول کن. چه مجوزی؟ بنده اصرار داشتم دانشجو باید حرف خودش را بزند اما در چارچوب قانون …» پاسخ روحانی: «آقای قالیباف خیلی دلم نمی‌خواست بگویم اما شما مرا ناچار کردید، آنجا بحث این بود که شما می‌گفتید دانشجویان بیایند تا ما گاز انبری برنامه داریم تا کار را تمام کنیم! وی افزود: ما می‌گفتیم راه این نیست که مجوز بدهیم بعد گاز انبری آنها را دستگیر کنیم، راه این است که از ابتدا به آنها بگوییم یا مجوز نیست یا اگر هست بیایند کار خودشان را انجام دهند، تظاهرات کنند و مبدأ و انتها نیز معلوم باشد. از این بالاتر من راجع به چند کلانتری تهران به شما گزارش دادم و گفتم وضع این‌طور است، شما چه جوابی به من دادید؟ من نمی‌خواهم دیگر اینجا بازگو کنم، شما به من گفتید کل افراد سالم من این تعداد هستند، عددش نیز کاملاً در ذهن من هست؛ شما برنگردید به بحث‌های آن زمان، ما حرف برای گفتن، بسیار داریم، این سینه پر است از مسائل فراوان اما اینجا جای بازگو کردنش نیست». اظهارات مرتضی طلائی مرتضی طلائی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ فرمانده انتظامی تهران بزرگ بود، نقش اساسی در سرکوب و پایان دادن به اجتماعات
باقر قالیباف در سفر کرمان گفت:گرفتاری ما از منابع و امکانات و نیروی انسانی نیست ما امروز گرفتار سوء تدبیر وسوء مدیریت هستیم و به جای اینکه دغدغه مسئولان دغدغه مردم باشد در پی حاشیه‌ها و ماجراجویی‌های خود هستند و باید مدیریت را به کسی بسپاریم که برنامه مدون و کارنامه موفقی داشته باشد. حرف‌های احساسی چه مشکلی از مشکلات مردم حل می‌کند، مشکل بیکاری، اعتیاد، فقر و ناامنی به وجود می‌آورد و به آن دامن می‌زند. قالیباف گفت: متأسفانه دو گروه هستند که مشکلاتی برای جامعه ایجاد می‌کنند و باید سعی کنیم که گرفتار این دور گروه نشویم، گروه اول عده‌ای هستند که فقط حرف می‌زنند و این موضوع به اختلافات دامن می‌زند و گروه دوم هم کسانی هستند که کار و تلاش می‌کنند اما این کار و تلاش مطابق با مبانی و تربیت اسلامی نیست. محمدباقر قالیباف چهار روز پیش از انتخابات در جمع مردم اصفهان گفت: رسانه‌های حامی سایت‌ها: بیش از پنجاه سایت خبری از جمله پایگاه خبری تحلیلی فردا، پایگاه خبری شفاف، پایگاه خبری فرارو؛ روزنامه‌ها: همشهری، تهران امروز حامیان روحانیان: محمدرضا مهدوی کنی هنرمندان: مصطفی کمال پورتراب، داود گنجه‌ای، شاهین فرهت، تقی ضرابی، حمیدرضا نوربخش، زیداله طلوعی، حسن ریاحی، مهرداد دلنوازی، آذر هاشمی،محمدعلی لقا، بهناز ذاکری، جمال الدین منبری، داریوش مهرجویی شهرام ناظری، محمد سریر، هنگامه اخوان و هادی منتظری چندی پس از انتشار اخبار حمایت از قالیباف، این مسئله را تکذیب کردند. ورزشکاران: علی پروین، علیرضا دبیر، حمید سوریان، خداداد عزیزی، امیررضا خادم، احسان لشکری، خدیجه آزادپور، علیرضا منصوریان، بهداد سلیمی، محمدرضا طالقانی، محمدرضا خلعتبری، حنیف عمران‌زاده، هادی نوروزی، عسگری محمدیان، حسین اجاقی، میرشاد ماجدی، پریسا فرشیدی، فرشاد پیوس، رضا شاهرودی، مهرداد اولادی، کمیل قاسمی، حسین عبدی، رضا یزدانی، علیرضا نصرآزادانی، علیرضا رضایی، ابراهیم جوادی، حسین ملاقاسمی، ندا زارع و محسن حاجیلو. جستارهای وابسته محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۶) منابع پیوند به بیرون انتخابات ریاست‌جمهوری ایران (۱۳۹۲) کارزارهای انتخاباتی در ایران
چاه علی قربان یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر مه چنگی استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، سرب و روی است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان خراسان منابع اندیس‌های استان خراسان اندیس‌های فلزی
چاه راجی یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر رفسنجان استان کرمان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، مس است. جستارهای وابسته فهرست اندیس‌های استان کرمان منابع اندیس‌های استان کرمان اندیس‌های فلزی